بایگانی “آفات و بیماریها”

جنگل‌های در حال زوال و تهدیدی جدید به‌نام توسعه باغات پسته!

شنبه, ۷ دی, ۱۳۹۲

     قاچاق هیزم و زغال، گسترش زراعت دیم در زیراشکوب، حضور پرشمار دام و چرای مفرط، قطع گسترده درختان و تصرف اراضی و تخریب در اثر سدسازی‌های بی‌رویه و اجرای نادرست و نابجای پروژه‌های عمرانی دولتی؛ پیشینه سیاه و نگران کننده‌ای را برای جنگل‌های لردگان در چهارمحال و بختیاری رقم زده است! بدون شک این پیشینه سیاه نقش اساسی در گسترش پدیده زوال و خشکیدگی در این منطقه داشته و اکوسیستم جنگلی منطقه را در شرایطی حساس و شکننده‌تر نسبت به سایر مناطق استان‌ قرار داده است.

     برخلاف انتظار کارشناسان و محققان بخش منابع طبیعی، به‌نظر می‌رسد تهدیدی جدید به‌نام توسعه باغات پسته‌ در جنگل‌های لردگان در حال آغاز شدن است که متأسفانه با حمایت‌‌های دولتی و البته با نیت خیر و به‌قصد اشتغال و درآمدزایی در منطقه در حال شکل‌گیری است. این اقدام غیرکارشناسی مورد اعتراض کارشناسان و پژوهشگران بخش منابع طبیعی قرار گرفته و از دست‌اندرکاران خواسته شده است توسعه باغات پسته به خارج از رویشگاه‌های جنگلی انتقال داده شود. دوست عزیزمان دکتر حسن جهانبازی در یاداشتی به این ماجرای نگران کننده پرداخته است که در زیر متن کامل آن با خوانندگان فرهیخته طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته شده است:

توسعه باغات پسته

حسن جهانبازی پژوهشگر مرکز تحقیقات منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری:

     در سال­ های نه‌چندان دور اواخر دهه ۷۰ – استاندار وقت چهارمحال و بختیاری بنا بر نظر کارشناسان بخش کشاورزی بر کشت زیتون در مناطق معتدل استان از جمله لردگان تأکید داشتند و در آن زمان بسیاری از کارشناسان منابع طبیعی بر این عقیده بودند که این اقدام غیرکارشناسی است و عملا نتیجه­ ای نخواهد داشت، البته گذر زمان نیز این باورکارشناسان منابع طبیعی را تأئید کرد.

     بدون شک وارد کردن گونه­ های جدید بایستی با لحاظ تمامی ملاحظات اکولوژیکی و زیست محیطی انجام گیرد. متأسفانه طی دو سال اخیر دوباره زمزمه وارد کردن پسته اهلی به منطقه لردگان شنیده شده است و اخیرا مسئولین سازمان جهادکشاورزی استان اعلام کرده­ اند که قصد دارند در سال جاری حدود ۲۰ هزار اصله نهال پسته را برای ایجاد باغ در منطقه لردگان توزیع کنند! ظاهرا این عزیزان از اقدامات غیرکارشناسی قبلی عبرت نگرفته ­اند و پای در مسیری خطرناک گذاشته­ اند.

     تصمیم ورود پسته اهلی در مناطق جنگلی استان که نزدیک به یک‌سوم آن جنگل‌ها، عرصه حضور گونه ­های پسته وحشی است مطمئنا بدون لحاظ ملاحظات زیست محیطی اتخاذ گردیده و ایده­ پردازان این اقدام به مخاطرات زیست محیطی ناشی از مبتلا شدن جوامع پسته وحشی به آفات و امراض جدید و یا احتمال آلوده شدن باغات پسته ایجاد شده به آفات و بیماری­ های مشترک توجه‌ای نداشته­ اند.

     حتی اگر به سایر مخاطرات قابل پیش‌بینی نظیر احتمال از بین رفتن باغات در آینده به دلیل عدم توجه به نیاز اکولوژیک این گونه بی‌تفاوت باشیم و صرف وقت، سرمایه و انرژی مردم و کشور برایمان اهمیت نداشته باشد! ولیکن ایجاد معضل جدید برای اکوسیستم شکننده زاگرس در شرایط کنونی بنا به دلایل فوق به هیچ وجه قابل‌پذیرش نیست و امیدواریم مسئولین در این تصمیم تجدید نظر کنند.

باز انتشار:

– خبرگزاری ایسنا: ورود پسته به جنگل‌های لردگان، معضلی برای اکوسیستم‌های شکننده زاگرس

– خبرگزاری میراث فرهنگی CHN: توسعه باغات به نابودی و زوال جنگل های زاگرس دامن می زند

یک تیتر اشتباه و اعتراض به روزنامه آرمان!

شنبه, ۲ آذر, ۱۳۹۲

مرگ زاگرس

     انتخاب اشتباه یک تیتر برای گفتگوی نگارنده با خبرنگار روزنامه آرمان، بهانه نگارش این جوابیه و ارسال آن برای سردبیر محترم آرمان و روابط عمومی سازمان جنگل‌ها بوده است. متن کامل این جوابیه را می توانید در زیر بخوانید:

سردبیر محترم روزنامه آرمان؛ جناب آقای حسین عبداللهی

باسلام و احترام

     پیرو درج گزارش بررسی وضعیت جنگل‌های زاگرس با عنوان “مقصر تخریب زاگرس، سازمان جنگل‌هاست” و انتخاب و تنظیم نادرست تیتر و مقدمه گفتگوی نگارنده با خبرنگار آن روزنامه؛ جوابیه‌ زیر حضورتان ایفاد می‌شود. خواهشمند است دستور فرمایید نسبت به انتشار آن اقدام فرمایند:

     نگارنده به‌عنوان یک فعال محیط زیست در گفتگویی با خبرنگار آن روزنامه وزین شرکت کردم تا با بررسی وضعیت جنگل‌های زاگرس، ابعاد فاجعه‌بار زوال و خشکیدگی دراین جنگل‌ها را مورد تحلیل کارشناسی قرار دهیم. اما متأسفانه گزارش تنظیمی که در صفحه ۷ شماره ۲۳۳۹ روز چهارشنبه مورخ ۲۹ آبان ۱۳۹۲ آن روزنامه منتشر شده است دارای ایرادات اساسی در انتخاب تیتر و مقدمه است که برگرفته از سخنان و دیدگاه‌های کارشناسی بنده نبوده و به‌نظر می رسد خبرنگار محترم در اثر کم‌دقتی دچار اشتباه در انتخاب تیتر شده است.

     اعلام سازمان جنگل‌ها به‌عنوان مقصر تخریب زاگرس؛ به‌هیچ وجه دیدگاه نگارنده نبوده و حتا برخی از نکاتی را که در مقدمه گزارش آورده شده است برگرفته از مضامین سخنان و گفته‌های بنده نبوده و مسئولیت تنظیم تیتر و مقدمه بر عهده خبرنگار آن روزنامه است.

     همان‌طور که در بخشی از این گفتگو نیز اشاره کرده‌ام؛ مقصر اصلی در تخریب زاگرس نه‌تنها سازمان جنگل‌ها و یا سازمان حفاظت محیط زیست نبوده بلکه این دو نهاد متولی به‌رغم ساختار انسانی نامتناسب و منابع مالی بسیار ناچیزشان، سزاوارانه برای حفاظت از طبیعت زاگرس و نجات تنوع زیستی آن تلاش می‌کنند اما سرچشمه اصلی مشکلات در جای دیگر است. البته ممکن است در برخی موارد مانند تأخیر در انجام مطالعات زوال جنگل‌ها و یا مقابله با ریزگردها ایراداتی وارد باشد که این کوتاهی‌ها نیز عمدتا” ریشه در کمبود اعتبارات و عدم تخصیص منابع مالی مورد نیاز دارد.

     بنابراین باور نگارنده بر این است که مقصر اصلی در تخریب زاگرس؛ عدم توسعه یافتگی در سال‌های گذشته، نبود ظرفیت‌های اشتغال متناسب با نیاز جمعیتی و وابستگی‌های معیشتی بیش از توان تولیدی جنگل‌‌ها در زاگرس بوده که یقینا” بدون همکاری مسئولانه همه اجزای دولت کار چندانی از دست سازمان‌ جنگل‌ها و یا سازمان حفاظت محیط زیست برنخواهد آمد.

۲۰ درصد رویشگاه‌های جنگلی زاگرس در تسخیر خشکیدگی و زوال

دوشنبه, ۱۳ آبان, ۱۳۹۲

     روند شتابان گسترش پدیده خشکیدگی و زوال در اکوسیستم‌های جنگلی و مرتعی زاگرس سبب غافل‌گبری و ایجاد نگرانی‌های شدیدی در میان دست‌اندرکاران، متخصصان و فعالان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور شده است. در همین زمینه گفتگویی را با خبرگزاری میراث فرهنگی(CHN) انجام داده‌ام که می‌توانید متن کامل آن‌را در زیر بخوانید:

زوال

     زوال و خشکیدگی جنگل های زاگرس از حدود ۵ سال پیش آغاز شد که به مرگ ناگهانی بلوط معروف شد. بررسی ها حاکی از آن است که این معضل بیش از ۲۰ درصد رویشگاه های بلوط را نابود کرده است.

     خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه محیط زیست- در حالی که رییس جدید سازمان جنگل ها، احیای جنگل های زاگرس را از مهم ترین برنامه ها در دوره تازه این سازمان عنوان می کند، از زاگرس خبر می رسد که رویشگاه های این منطقه بیش از پیش در مسیر نابودی قرار دارند. «مرگ ناگهانی بلوط»، معضلی است که در حال حاضر ۲۰ درصد بلوط زارهای زاگرس را تحت تاثیر قرار داده است.

     «هومان خاکپور»، کارشناس منابع طبیعی و دیده بان طبیعت بختیاری در مورد وضعیت کنونی جنگل های بلوط به لحاظ خشکیدگی به CHN گفت: «به طور تقریبی از حدود ۵ سال پیش بحث خشکیدگی و زوال جنگل های زاگرس مطرح شد. این مشکل ابتدا در مورد گونه بلوط مطرح بود که تحت عنوان مرگ ناگهانی بلوط یا زوال بلوط در دستور کار دستگاه های متولی قرار گرفت.» این معضل یعنی زوال یا مرگ ناگهانی بلوط بیش از ۲۰ درصد بلوط زارهای استان چهارمحال و بختیاری را تحت تاثیر قرار داده است.

      اما بلوط ها تنها قربانیان نیستند کما این که در حدود ۶۰ درصد از گون زارهای منطقه نیز دچار این بحران شده اند. خاکپور در این باره می گوید: «متاسفانه اخیرا نتایج پژوهش های منتشر شده از سوی مرکز تحقیقات منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری حکایت از درگیری بیش از ۶۰ درصد گون زارهای استان با این پدیده ناگوار را دارد که به طور قطع وضعیت بوته زارهای باقی رویشگاه ها نیز به همین نحو است.»

     اما در حالی که هنوز هیچ تحقیق مدون و هدفمندی در مورد عوامل نابودی سریع السیر رویشگاه های زاگرس انجام نشده است، خاکپور یکی از عوامل مهم در این زمینه را هجوم ریزگردهای عربی می داند با این توضیح که: «براساس تحقیقات پراکنده ای که به صورت موردی در استان های درگیر پدیده ریزگردهای عربی مانند چهارمحال و بختیاری، ایلام، کرمانشاه و فارس انجام شده، علت های مختلفی برای بروز این پدیده در جنگل های زاگرسی اعلام شده است که گفته می شود یکی از مهم ترین علل وقوع این پدیده خسارت زا، ریزگردها هستند.»

     به اعتقاد خاکپور، ریزگردها علاوه بر خسارت ها و مشکلاتی که در حوزه سلامت شهروندان و جوامع بیش از ۲۰ استان کشور به جای می گذارد بدون شک موجب اختلال در وضعیت فیزیولوژیکی درختان، درختچه ها و بوته های زاگرس شده و به دنبال آن ضعف فیزیولوژیکی بر روی این گونه های گیاهی ایجاد کرده و تا بستر استقرار و طغیان آفات و بیماری ها در اکوسیستم های جنگلی و مرتعی را فراهم کند. این بدان معناست که ریزگردها به عنوان عامل اولیه شرایط را برای طغیان و فعالیت آفات و بیماری ها و سوسک چوبخوار به عنوان عوامل ثانویه فراهم می کند.

نخستین کارگاه آشنایی و مقابله با زوال در استان چهارمحال و بختیاری برگزار شد

دوشنبه, ۲۹ مهر, ۱۳۹۲

کارگاه زوال1

     در اجرای برنامه‌های آموزشی پروژه حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی و به‌منظور افزایش دانش و مهارت‌های فنی محافظان منابع طبیعی و محیط‌بانان محیط زیست، نخستین کارگاه آموزشی آشنایی و مقابله با زوال اکوسیستم‌های جنگلی و مرتعی در استان چهارمحال و بختیاری برگزار شد.  

      در این کارگاه آموزشی یک‌روزه که به همت انجمن محیط زیستی تسنیم و با حمایت و پشتیبانی پروژه بین‌المللی زاگرس و در محدوده پایلوت استان چهارمحال و بختیاری برگزار شد، محققان مرکز تحقیقات منابع طبیعی نتایج تحقیقات خود را برای ۱۱۰ نفر از محیط‌بانان، محافظان جنگل و همیاران منابع طبیعی استان ارائه کردند.

      این کارگاه به‌منظور آگاهی نیروهای منابع طبیعی و محیط زیست از مناطق وقوع و گسترش پدیده خشکیدگی و همین‌طور توجیه شدن آنان برای انجام اقدامات ضروری در روند پیشگیری از سرایت این پدیده به سایر عرصه‌های جنگلی و مرتعی استان، مدیریت مناطق آلوده و همچنین گزارش­دهی در خصوص روند وقوع خشکیدگی در مناطق جدید تشکیل گردید.

کارگاه زوال 3

      ارائه نتایج پهنه‌بندی‌های انجام شده پیرامون مبتلای تعداد زیادی از گونه­‌های جنگلی و مرتعی استان به معضل خشکیدگی، گسترش خشکیدگی در ۴۰۰ هزار هکتار از گون‌زارهای مرتعی و قریب به ۳۰ هزار هکتار از جنگل‌های استان، اجتناب‌ناپذیر بودن بررسی سریع و تعیین علل وقوع و گسترش شتابان پدیده خشکیدگی و همچنین ضرورت ابلاغ دستورالعمل‌های فنی برای مدیریت مناطق آلوده در شمار مهمترین موضوعات و مباحث مطرح شده در این کارگاه آموزشی بود که در دو بخش تئوری و عملی صبح و عصر برگزار گردید.

      نگرانی از انتقال آفات و بیماری­های درختان خشکیده به باغات و فضای سبز شهری و ضروت توجه ویژه مسئولین به این معضل به عنوان یک بحران زیست محیطی و اقتصادی نیز از مباحث مطرح شده در این گارگاه یک‌روزه بود.

      دغدغه‌ای که در پایان این نشست مورد تأکید قرار گرفت و به‌عنوان خواسته جدی دست‌اندرکاران منابع طبیعی و محیط زیست استان مطرح شد این بود که؛ مسئولین سازمان جنگل‌ها و مراتع و سازمان حفاظت محیط زیست کشور بایستی با توجه به سطح وسیع وقوع پدیده خشکیدگی گونه­‌های جنگلی و مرتعی که ممکن است به تدریج موجب زوال اکوسیستم­‌های جنگلی و مرتعی و نابودی تنوع زیستی منطقه رویشی زاگرس شود و به‌اضافه معیشت دامداری‌های سنتی و خانوارهای جوامع محلی را به مخاطره اندازد، هرچه سریعتر این پدیده که با سرعت زیاد و نگران‌کننده‌ای در حال گسترش است را در شمار اولویت‌های کاری خود قرار دهند و با آشنای‌سازی سایر مسئولان اجرایی و تصمیم‌گیر با ابعاد این بحران زیست محیطی، از نابودی اکوسیستم­های جنگلی و مرتعی زاگرس جلوگیری کنند.

کارگاه زوال2

     این کارگاه یک‌روزه در روز شنبه – مورخ ۲۷ مهر ماه ۱۳۹۲ – در جنگل‌های محدوده پایلوت طرح حفاظت از تنوع زیستی استان چهارمحال و بختیاری برگزار ‌شد.‌

بازتاب‌ها:

– خبرگزاری مهر: در کارگاه آموزشی مطرح شد؛ شکل گیری پدیده بیابان زایی در چهارمحال و بختیاری/ گسترش خشکیدگی در جنگلها و مراتع استان

– خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا): کارگاه مقابله با خشکیدگی و زوال جنگل ها و مراتع چهارمحال وبختیاری برگزار شد

– پایگاه خبری فضای سبز و محیط زیست ایران(سبزپرس): با تلاش انجمن تسنیم و پروژه حفاظت از تنوع زیستی زاگرس؛ کارگاه مقابله با زوال اکوسیستم‌های جنگلی و مرتعی در چهارمحال و بختیاری برگزار شد

برگزاری نخستین کارگاه آموزشی مقابله با پدیده زوال در چهارمحال و بختیاری

چهارشنبه, ۲۴ مهر, ۱۳۹۲

لوگوی انجمن و زاگرس

     بررسی‌های تحقیقاتی و پهنه‌بندی‌های میدانی محققان و کارشناسان مرکز تحقیقات و اداره کل منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری اضافه برگزارش‌های تحقیقاتی منتشره دیگر استان‌ها که اغلب خبر از وقوع زوال و خشکیدکی در بلوط‌زارهای آن مناظق زاگرسی دارد، حکایت از این حقیقت نگران‌کننده دارد که اضافه بر گونه بلوط، برخی گونه‌های درختی و درختچه‌ای و بوته‌ای اکوسیستم‌های جنگلی و مرتعی استان نیز درگیر این پدیده شده‌اند! ماجرای ناگواری که حدود ۵ سال پیش با خشکیدگی درختان بلوط آغاز شد و الآن با شتابی نگران‌کننده سایر گونه‌های درختی و درختچه‌ای مانند زبان‌گنجشک، بنه و بادام کوهی و همچنین بوته‌های گون‌ را نیز درگیر کرده و تنوع زیستی اکوسیستم‌های جنگلی و مرتعی زاگرس را با مخاطره‌های جدی مواجه کرده است.

     گفتنی‌است قرار است نخستین کارگاه آموزشی مقابله با پدیده زوال در اکوسیستم‌های جنگلی و مرتعی چهارمحال و بختیاری به همت انجمن محیط زیستی تسنیم و با حمایت و پشتیبانی طرح حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی برگزار شود تا محققان و پژوهش‌گران مرکز تحقیقات منابع طبیعی استان نتایج تحقیقات خود را برای محیط‌بانان و محافظا جنگل و مرتع استان و کارشناسان این نهادهای اجرایی ارائه کنند.  

     در این کارگاه یک‌روزه که در روز شنبه – مورخ ۲۷ مهر ماه ۱۳۹۲ در جنگل‌های محدوده پایلوت طرح حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی برگزار می‌شود اضافه بر آشناسازی و آگاهی‌بخشی، وظایف و مأموریت‌های محیط‌بانان و محافظین جنگل و مرتع در مواجه با این پدیده آموزش داده خواهد شد. این کارگاه در دو بخش؛ صبح (آموزش‌های تئوری با استفاده از پاورپوینت و تجهیزات کمک آموزشی) و بعد از ظهر (بازدید میدانی و آموزش‌های عملی) برگزار می‌شود.

مجوزهای کتیرازنی؛ صدمه‌های خودخواسته به گون‌زارهای در معرض خشکیدگی!

شنبه, ۲۹ تیر, ۱۳۹۲

     اضافه‌بر بهره‌برداری‌های سنتی از محصولات فرعی یا غیر چوبی مانند صمغ‌ها و میوه‌های جنگلی، برداشت محصولاتی مثل کتیرا و گزانگبین از گون‌زارهای گستره زاگرس از گذشته کم و بیش رایج و مرسوم بوده است؛ اما بدون شک در هیچ زمانی به‌مانند سال‌های اخیر، این بوته‌زارها با چنین شدتی در معرض تهدیدهای طبیعی و انسان‌سازی که منجر به خشکیدگی نگران کننده این بوته‌زارهای ارزشمند شود قرار نگرفته بودند!

     براساس نتایج بررسی‌های موردی و پهنه‌بندی صورت گرفته توسط پژوهشگران مرکز تحقیقات منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری که در گفتگوی رییس این مرکز با خبرگزاری ایرنا منتشر شده است، اضافه بر بلوط‌زارهای زاگرس، بخش‌های گسترده‌ای از گون‌زارهای این منطقه نیز درگیر پدیده شوم خشکیدگی شده است. ماجرای نگران کننده‌ای که کمتر در شمار اولویت‌های کاری نهادهای متولی دولتی و پژوهشی کشور قرار گرفته و گزارش‌های قابل توجه‌ای در این زمینه منتشر نشده است. بربنیاد این گزارش بیش از ۶۰ درصد گون‌زارهای چهارمحال و بختیاری دچار عارضه خشکیدگی شده که نیمی از این عرصه‌ها در وضعیت بحرانی قرار گرفته‌اند!

     بدون شک در چنین شرایط بحرانی حاکم بر گون‌زارهای در معرض خطر خشکیدگی، صدور مجوزهای برداشت کتیرا با ایجاد شیار و زخم بر روی ساقه‌های این گیاهان بوته‌ای رنجور و نحیف، بر شدت این پدیده فاجعه‌بار خواهد افزود. این نوع بهره‌برداری منسوخ شده، اضافه بر اینکه باعث تشدید ضعف فیزیولوژیکی و اثرات سوء بر روی بوته‌های گون می‌شود، از نظر اقتصادی و درآمدزایی هم فاقد توجیه قابل قبول است. براساس داده‌های آماری طرح‌های بهره‌برداری کتیرا، با لحاظ اصول فنی متوسط تولید حدود ۲ تا ۳ کیلوگرم برای هر گون‌زار مورد بهره‌برداری در نظر گرفته می‌شود که به‌خوبی می‌توان دریافت که ارزش ریالی کتیرای تولیدی در واحد سطح در مقایسه با خسارت‌های وارده بسیار ناچیز  خواهد بود.

گون زارهای در معرض خشکیدگی و مجوزهای کتیرازنی

     نمونه بارز و شاخص این صدمه‌های خود خواسته، رواج مجوزهای برداشت کتیرا در اکثر مراتع استپی و نیمه‌استپی اصفهان است که ناباورانه توسط ادارات منابع طبیعی این استان صادر شده و دامنه بهره‌برداری‌های غیرمجاز آن به مراتع همجوار در استان چهارمحال و بختیاری هم کشیده شده است! باتوجه به وضعیت بحرانی گون‌زارها که ناشی از خشکسالی‌های پی‌درپی سال‌های اخیر و کاهش شدید سطح آب‌های زیرزمینی بوده و در حال حاضر تنها در حد زنده‌مانی آب در اختیار این گیاهان بوته‌ای ارزشمند قرار می‌گیرد، وارد کردن چنین صدمات خود خواسته‌ای آنهم توسط نهادهای متولی دولتی، خردمندانه نبوده و این گیاهان بوته‌ای که به مانند سدهای کوچکی از آب و خاک حفاظت می‌کنند را در معرض خطر خشکیدگی و نابودی قرار خواهند داد! یقینا” لحاظ پیش‌بینی‌های مراکز تحقیقاتی بین‌المللی در زمینه ادامه روند خشکسالی‌ها در سه تا چهار دهه پیش رو و مواجه شدن کره زمین با یک نوع تغییر نظام بارش و کاهش شدید بارش در مناطق خشک، نگرانی‌ها از بابت این رفتارهای غیرکارشناسی عمیق‌تر خواهد شد.

حمایت از تنوع‌زیستی گیاهی و جانوری؛ گزینه‌ی برتر برای مبارزه با آفات جنگلی زاگرس

دوشنبه, ۲۵ دی, ۱۳۹۱

     پدیده زوال یا خشکیدگی بلوط و یا دیگر گونه‌های جنگلی مانند زالزالک و زبان گنجشک، رخدادی تلخ و نگران کننده در زاگرس است که شوربختانه هر روزه بر وسعت گستره آن افزوده می‌شود! هرچند که آفات و بیماری‌های جنگلی، تنها علت وقوع چنین فاجعه زیست محیطی در رویشگاه‌های جنگلی زاگرس نبوده و بدون شک گزینه‌های ذیگری مانند تغییرات اقلیمی، ریزگردها و تخریب‌ها در این ماجرای تکان‌دهنده نقش داشته‌اند، اما نمی‌توان چشم‌ها را بر آثار تخریبی طغیان آفات در بسیاری از مناطق جنگلی و حتی مرتعی زاگرس بست.

آفات و بیماری‌های جنگلی

     فراموش نکنیم که؛ آفات به‌صورت طبیعی جزء فن طبیعی جنگل بوده و تا زمانی که جمعیت آن‌ها در سیکی طبیعی اکوسیستم جنگل بوسیله دشمنان طبیعی‌شان کنترل شده و در حد طبیعی قرار دارند هیچ‌گونه تهدیدی برای جنگل نبوده و جزیی از اکوسیستم جنگل محسوب می‌شوند. دست‌کاری‌های غیراصولی و دخالت‌های نابخردانه و آزمندانه انسانی که منجر به تخریب جنگل می‌شود سبب نابودی این دشمنان طبیعی شده و در اثر این اختلال اکولوژیکی، جمعیت آفات به طرز نگران‌کننده‌ای افزایش یافته و با طغیان و گسترش غیرعادی خود باعث خشکاندن و نابودی درختان ضعیف در جنگل می‌شوند.

     مدیریت آفات در عرصه‌های جنگلی به‌لحاظ پیوستگی اکولوژیکی اجزای این اکوسیستم‌ها، با عرصه‌های کشاورزی که متأسفانه مبارزه شیمیایی گزینه اول برای مقابله با آفات آن‌ها است، بسیار متفاوت بوده و امکان استفاده از مبارزه شیمیایی در این گستره‌های طبیعی وجود ندارد. بدون شک لازمه اجرای یک برنامه موفق کنترلی و مقابله‌ای در عرصه‌های طبیعی، درک درست و جامع از بیواکولوژی آفات و بیماری‌ها، دشمنان طبیعی و فنولوژی گونه‌های میزبان در قالب اصول چهارگانه زیر است:

۱- تشخیص دقیق آفت

۲- بررسی آفت در اکوسیستم جنگل، دوره زندگی، عادات و رفتار آفت

۳- بررسی و تخمین انبوهی جمعیت آفت، نوع و میزان خسارت و بررسی آستانه و سطح زیان اقتصادی آن

۴- بررسی روش‌های موجود در کنترل آفت و بکارگیری هوشمندانه و علمی این روش‌ها جهت کنترل آفت و بیماری

     از میان شیوه‌های شناخته شده برای مبارزه با آفات، روش مبارزه بیولوژیک با حمایت از فلور گیاهی و جانوری منطقه، مناسب‌ترین و مؤثرترین روش کنترل و مقابله با آفات بوده و همواره بر شیوه‌های مکانیکی و شیمیایی ارجحیت داشته است. بسیاری از آفات جنگلی دارای دشمنان طبییعی موثری بوده و تقریبا” هر یک از آفات مانند پروانه جوانه خوار بلوط، پروانه های برگ خوار بنه، لیسه زالزالک و بذر خوارهای بلوط دارای یک دشمن اختصاصی خاص خود هستند. به عنوان مثال یک نوع زنبور به نام Hymenoptera:Bracoridae وجود داشته که دشمن اختصاصی آفت جوانه خوار بلوط بوده و این زنبور به عنوان یک ابزار بیولوژیکی موفق در بسیاری از کشورهای دنیا برای کنترل جمعیت پروانه‌های جنگلی به‌کار گرفته شده است. کاهش غیرطبیعی جمعیت هر یک انواع زنبورها، کفشدوزک‌ها و سایر حشرات به عنوان دشمنان طبیعی آفات در فن جانوری اکوسیستم‌های جنگلی، افزایش جمعیت و طغیان آفتی خاص در این عرصه‌های طبیعی را به‌دنبال خواهد داشت.

     براساس تحقیقات و تجارب موفق بدست آمده، در مبارزه بیولوژیکی با آفات و بیمای‌های جنگلی، روش “حمایت و حفاظت از حشرات و دشمنان طبیعی بومی منطقه” نسبت به دو روش “وارد کردن دشمنان طبیعی خارجی(یا کنترل بیولوژیک کلاسیک)” و “افزایش و پرورش انبوه دشمنان طبیعی بومی و رها‌سازی آن‌ها در محیط‌های آلوده”، ارزان قیمت‌تر و  اصولی‌تر بوده که مورد تأکید اکثر کارشناسان و متخصصین حوزه گیاه‌پزشکی منابع طبیعی است.

     هدف این روش حفظ دشمنان طبیعی موجود در اکوسیستم است که با حمایت و مقابله با تهدیدهای از بین‌برنده و کاهنده جمعیت طبیعی آن‌ها، می‌توان جمعیت آن‌ها را در حد طبیعی نگه‌داشت. تخریب جنگل‌ها باعث کاهش و نابودی منابع غذایی و میزبانان این دشمنان طبیعی آفات در این عرصه‌های طبیعی شده که می‌توان با فراهم آوردن منابع غذایی و پناهگاه‌‌های مناسب به همراه مدیریت زیست‌گاهی، نسبت به حفاظت و حمایت از این دشمنان طبیعی آفات اقدام کرد.

     استفاده از کودهای شیمیایی و حشره‌کش‌ها در اراضی کشاورزی و باغ‌های محاط و یا حاشیه جنگل‌ها، می‌تواند به‌عنوان تهدیدی جدی برای جمعیت این دشمنان طبیعی به‌حساب آمده و زمینه طغیان آفات را مهیا کرده که دامنه خسارت‌های این طغیان می‌تواند به همان اراضی کشاورزی و باغات نیز کشانده شود.

رخوت دشت لاله کوهرنگ برای میزبانی ۱۳۹۱

سه شنبه, ۲۲ فروردین, ۱۳۹۱

هر چند لاله های واژگون را می توان در جای جای طبیعت زیبای چهارمحال و بختیاری دید اما؛ دشت ۷۰۰ هکتاری منطقه بنواستکی در کوهرنگ بختیاری یکی از معروف ترین رویشگاه های لاله های واژگون در کشور است که در اردیبهشت ماه میزبان هزاران گردشگر می شود.

این جاذبه طبیعی بسیار دیدنی درفاصله ۱۰۰ کیلومتری شهرکرد و حدود ۱۰ کیلومتری شهر کوهرنگ قرار داشته و در سال های نه چندان دور که هنوز سیل گردشگران به آن دیار سرازیر نشده بود، با شادابی سحرانگیزی، در اردیبهشت ماه گل های سرنگون خود را به رقص و دل ربائی وا می داشت و این پایکوبی ۱۵ روزه بهاری با بذردهی لاله ها در اواخر اردیبهشت به پایان می رسید.

بارگذاری اکوتوریسمی، سرازیر شدن سیل ویرانگر گردشگران ناآگاه، انفعال دستگاه های متولی و آماده نکردن زیرساخت های لازم برای این بارگذاری و تبدیل شدن به یک جاذبه طبیعی گردشگری؛ سبب گردید که هر ساله از شادابی و تجدید حیات طبیعی لاله ها کاسته شده، و روند کاهش تراکم لاله ها و وسعت این اثر طبیعی کم همتا شدت یابد.

چیده شدن گل ها و خارج کردن غده و پیاز لاله ها از داخل خاک توسط برخی از بازدید کنندگان ناآگاه، بیشترین نقش تخریبی را در مجموعه عوامل انسانی مؤثر در تشدید روند تخریب و رخوت دشت لاله ها داشته است. شکستن ساقه گل ها در اثر پهن کردن زیراندازها، لگدمال کردن لاله ها در اثر ترددهای غیر اصولی و غیر ضروری بازدیدکنندگان در دشت و عدم کنترل فرزندان و ممانعت از آسیب رسانی آنان به گل ها و گیاهان؛ روند طبیعی گل دهی و بذردهی لاله را مختل و تجدید حیات طبیعی دشت را به مخاطره می اندازد.

ورود دام به دشت – خصوصا” در اواخر اردیبهشت و خردادماه – در مرحله بذردهی گل ها یکی دیگر از عوامل مؤثر کاهش تراکم و شادابی لاله ها بوده که با اخلال در ریزش بذر و ممانعت از استقرار بذور در خاک، زادآوری طبیعی لاله ها را بسیار شکننده و مختل می کند.

اخیرا” طغیان آفات و بیماری ها هم به این عوامل اضافه شده که می تواند در شادابی و زادآوری طبیعی لاله ها بسیار مؤثر باشد. طغیان آفات و بیماری ناشی از ضعف بیولوژیکی لاله ها بوده که علت آن همان عوامل انسانی، فشار دام و نامدیریتی حاکم بر این جاذبه طبیعی می باشد.

تعیین دستگاه متولی مشخص و ساماندهی گردشگران در کوتاه مدت؛ و در درازمدت انجام مطالعه، برنامه ریزی و تأسیس زیر ساخت های لازم با بهره گیری از ظرفیت ها و توانمندی های بخش خصوصی و جوامع محلی منطقه؛ و همچنین تغییر و جایگزینی شیوه معیشتی دامداران از طریق همین ظرفیت گردشگری و قرق کامل دشت و ممانعت از ورود هر گونه دام به این جاذبه طبیعی و همین طور شناسائی و مقابله با آفات و بیمارهای لاله ها، برای نگهداری و حفاظت از این شگفتی خلقت اجتناب ناپذیر است.

پی نوشت:

در همین رابطه؛

خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا): ادامه کاربری مرتعی در دشت لاله، ظلمی در حق استان است

خبرگزاری مهر: دشت لاله های واژگون خسته از میزبانی گردشگران/ کاهش ۲۰ درصدی لاله ها

آیا از مهار گردوغبار معادن وطنی هم عاجز هستیم ؟!

جمعه, ۵ شهریور, ۱۳۸۹

   در حالی که مقامات عالی رتبه عراقی به دلیل وجود مشکلات بزرگ در کشورشان، محیط زیست را اولویت چهارم دولت شان می دانند و برای مهار ریزگردهای عربی و به خطر افتادن سلامت شهروندان ایرانی اظهار شرمندگی می کنند، به نظر می رسد طرف ایرانی هم قادر نباشد در کوتاه مدت کار چندانی برای مهار این بحران فرا منطقه ای و نجات شهروندانش در بیش از ۱۸ استان کشورش انجام دهد و بالغ بر ۱۳۰ میلیون هکتار از آسمان کشورش را از این بحران نفس گیر رهایی بخشد!

   همینطور که می دانید بر بنیاد نتایج پژوهش ها و تحقیقاتی که تاکنون صورت پذیرفته است به نظر می رسد منشاء اغلب این ریزگردها، تالاب های خشکیده و نابود شده در سرزمین عراق بوده که علاوه بر دولت ناکارآمد عراق، کشورهای منطقه – ترکیه، سوریه و ایران – نیر در ایجاد این کانون های تولید گرد و غبار مقصر و سهیم بوده اند. وضعیت برداشت کشورهای منطقه از «حق آبه» تالاب‌ها در مرز ایران و عراق در سال های اخیر استاندارد نبوده و چنین وضعیت بحرانی فرا منطقه ای رقم خورده است که هرکدام از کشورهای همسایه به شکلی در بروز آن نقش داشته‌اند.

   حال که مردمان بام ایران به یمن بالانشینی و فاصله با کانون های تولید گرد و غبار، تا حدود زیادی از اثرات زیانبار انسانی و محیط زیستی این پدیده در امان مانده اند، اما استقرا معدن شن و ماسه و عدم رعایت استانداردهای فنی و زیست محیطی سبب گردیده است بام ایران نشینان هم مجبور شوند با همان وضعیت بحرانی حاکم بر فضای مناطق مرزی کشور روبرو گردند!

ادامه مطلب»

مرگ ناگهانی بلوط، جنگلهای زاگرس را تهدید می کند!

سه شنبه, ۱ تیر, ۱۳۸۹

   یکی از رخدادهای تلخی که در سالهای اخیر در جنگلهای زاگرس در حال رخ دادن بوده و هر روزه بر وسعت آن افزوده می شود، زوال یا خشکیدگی بلوط (oak decline) است. متخصصین بیماریهای بخش جنگل معتقدند که آفات و یا بیماری در میان درختان بلوط به تنهایی نمی تواند علت وقوع چنین فاجعه زیست محیطی باشد و قطعا” عواملی نظیر تخریب جنگل، خشکسالی های پی در پی، گرد و غبارهای اخیر و نوع خاک در زوال و خشکیدگی بلوط های منطقه زاگرس نقش مؤثری داشته اند.

   اخیرا” در اکثر مناطق جنگلی زاگرس پدیده مرگ ناگهانی گونه بلوط مشاهده گردیده است که از میان ۱۱ استان زاگرسی، استان ایلام در شرایط بحرانی و أسف باری قرار دارد. این پدیده فاجعه آمیز، بیشتر در خاکهای کم عمق و شنی مشاهده شده است و غالبا” در اثر نابسامانی شرایط رویشگاهی و برهم خوردن تعادل محیطی، از خشکیدگی ریشه های موئی درختان بلوط شروع شده و با ظهور آفات و بیماری های ثانویه، استرس های شدیدی به درختان بلوط وارد آمده و سبب زوال و خشگیدگی آنها می شود.

   متأسفانه پس از ظهور علائم زوال و خشکیدگی – که به صورت اپیدمی نیز در همه مناطق جنگلی زاگرس گسترش می یابد –  بیشتر از ۳ تا ۵ سال طول نمی کشد که درختان بلوط بطور کامل خشک گردیده و مرگ ناگهانی جنگلها رخ می دهد.

   در حال حاضر علاوه بر نظریه کارشناسی فوق الذکر – که برمبنای اصول آفت شناسی بنا نهاده شده است و بر ضعف بیولوژیکی گونه بلوط در اثر قطع جنگل، تبدیل فرم پرورشی بلوط از دانه زاد به شاخه زاد، خشکسالی های سنوات گذشته و گرد و غبار تأکید دارد – برخی کارشناسان جنگل نیز باستناد مباحث جنگل شناسی به مبحث «توالی و تواتر در جنگل» نظر دارند که بر مبنای این نظریه کارشناسی هم به سبب تغییرات محیطی و شرایط اکولوژیکی – نظیر تخریب جنگل، خشکسالی های پی در پی، گرد و غبارهای اخیر و … – گونه بلوط که گونه ای کلیماکس و با ارزشی است در حال زوال و نابودی بوده و در این سیر قهقرایی گونه های پست و کم ارزش اکولوژیکی در حال جایگزینی گونه بلوط می باشند.

   در صورتیکه چنین نظریه ای – «توالی و تواتر جنگل» – درست باشد، جنگلهای زاگرس در شرایط بسیار بدتری نسبت به نظریه اول قرار دارند و ممکن است در مدت زمانی نه چندان طولانی، شاهد گسترش این پدیده تلخ در همه مناطق جنگلی زاگرس باشیم و با مرگ ناگهانی بلوط، فاجعه ی زیست محیطی بزرگی رغم بخورد. البته در شرایطی که نظزیه اول هم درست باشد، به دلیل اینکه در سالهای گذشته اقدامات مؤثر و جامعی در جهت آفت شناسی و پیشگیری و مبارزه با آفات در جنگلهای زاگرس صورت نگرفته است، جنگلهای بلوط با شرایطی شدیدا” بحرانی مواجه خواهند شد و با صرف هزینه های زیاد هم نمی توان از خسارت های زیست محیطی فاجعه آمیز این پدیده کاست.

   با به صدا درآمدن زنگ خطر نابودی جنگلهای بلوط زاگرس و قرار گرفتن این نمادهای سبز مقاومت در شرایط بحرانی، ضرورت دارد دولتمردان و برنامه ریزان توسعه ای کشور برای کنترل و مهار این بحران، بدون هدر دادن زمان و فرصت، در عزمی ملی و با مدیریتی هوشمندانه نسبت به حذف فشارهای معیشتی وارده به جنگلهای زاگرس اقدام نمود و با تغییر شیوه های معیشتی اهالی جنگل و استفاده از سایر ظرفیت های اشتغال زایی – صنعتی، گردشگری، بازرگانی، تجاری و … – فرصت احیاء و بازسازی را برای جنگلهای بلوط فراهم کرده و با کنترل عوامل تخریب و تهدید، از یک فاجعه زیست محیطی جلو گیری کنیم.