بایگانی “لردگان”

جنگل‌های در حال زوال و تهدیدی جدید به‌نام توسعه باغات پسته!

شنبه, ۷ دی, ۱۳۹۲

     قاچاق هیزم و زغال، گسترش زراعت دیم در زیراشکوب، حضور پرشمار دام و چرای مفرط، قطع گسترده درختان و تصرف اراضی و تخریب در اثر سدسازی‌های بی‌رویه و اجرای نادرست و نابجای پروژه‌های عمرانی دولتی؛ پیشینه سیاه و نگران کننده‌ای را برای جنگل‌های لردگان در چهارمحال و بختیاری رقم زده است! بدون شک این پیشینه سیاه نقش اساسی در گسترش پدیده زوال و خشکیدگی در این منطقه داشته و اکوسیستم جنگلی منطقه را در شرایطی حساس و شکننده‌تر نسبت به سایر مناطق استان‌ قرار داده است.

     برخلاف انتظار کارشناسان و محققان بخش منابع طبیعی، به‌نظر می‌رسد تهدیدی جدید به‌نام توسعه باغات پسته‌ در جنگل‌های لردگان در حال آغاز شدن است که متأسفانه با حمایت‌‌های دولتی و البته با نیت خیر و به‌قصد اشتغال و درآمدزایی در منطقه در حال شکل‌گیری است. این اقدام غیرکارشناسی مورد اعتراض کارشناسان و پژوهشگران بخش منابع طبیعی قرار گرفته و از دست‌اندرکاران خواسته شده است توسعه باغات پسته به خارج از رویشگاه‌های جنگلی انتقال داده شود. دوست عزیزمان دکتر حسن جهانبازی در یاداشتی به این ماجرای نگران کننده پرداخته است که در زیر متن کامل آن با خوانندگان فرهیخته طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته شده است:

توسعه باغات پسته

حسن جهانبازی پژوهشگر مرکز تحقیقات منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری:

     در سال­ های نه‌چندان دور اواخر دهه ۷۰ – استاندار وقت چهارمحال و بختیاری بنا بر نظر کارشناسان بخش کشاورزی بر کشت زیتون در مناطق معتدل استان از جمله لردگان تأکید داشتند و در آن زمان بسیاری از کارشناسان منابع طبیعی بر این عقیده بودند که این اقدام غیرکارشناسی است و عملا نتیجه­ ای نخواهد داشت، البته گذر زمان نیز این باورکارشناسان منابع طبیعی را تأئید کرد.

     بدون شک وارد کردن گونه­ های جدید بایستی با لحاظ تمامی ملاحظات اکولوژیکی و زیست محیطی انجام گیرد. متأسفانه طی دو سال اخیر دوباره زمزمه وارد کردن پسته اهلی به منطقه لردگان شنیده شده است و اخیرا مسئولین سازمان جهادکشاورزی استان اعلام کرده­ اند که قصد دارند در سال جاری حدود ۲۰ هزار اصله نهال پسته را برای ایجاد باغ در منطقه لردگان توزیع کنند! ظاهرا این عزیزان از اقدامات غیرکارشناسی قبلی عبرت نگرفته ­اند و پای در مسیری خطرناک گذاشته­ اند.

     تصمیم ورود پسته اهلی در مناطق جنگلی استان که نزدیک به یک‌سوم آن جنگل‌ها، عرصه حضور گونه ­های پسته وحشی است مطمئنا بدون لحاظ ملاحظات زیست محیطی اتخاذ گردیده و ایده­ پردازان این اقدام به مخاطرات زیست محیطی ناشی از مبتلا شدن جوامع پسته وحشی به آفات و امراض جدید و یا احتمال آلوده شدن باغات پسته ایجاد شده به آفات و بیماری­ های مشترک توجه‌ای نداشته­ اند.

     حتی اگر به سایر مخاطرات قابل پیش‌بینی نظیر احتمال از بین رفتن باغات در آینده به دلیل عدم توجه به نیاز اکولوژیک این گونه بی‌تفاوت باشیم و صرف وقت، سرمایه و انرژی مردم و کشور برایمان اهمیت نداشته باشد! ولیکن ایجاد معضل جدید برای اکوسیستم شکننده زاگرس در شرایط کنونی بنا به دلایل فوق به هیچ وجه قابل‌پذیرش نیست و امیدواریم مسئولین در این تصمیم تجدید نظر کنند.

باز انتشار:

– خبرگزاری ایسنا: ورود پسته به جنگل‌های لردگان، معضلی برای اکوسیستم‌های شکننده زاگرس

– خبرگزاری میراث فرهنگی CHN: توسعه باغات به نابودی و زوال جنگل های زاگرس دامن می زند

سومین برنامه پاکسازی مشارکتی جنگل در دیار بختیاری با استقبال بیشتری روبرو شد

دوشنبه, ۲۵ شهریور, ۱۳۹۲

92

    به‌همت انجمن محیط زیستی تسنیم و همکاری ستودنی دستگاه منابع طبیعی به‌عنوان متولی اصلی جنگل‌ها، سومین برنامه ملی پاکسازی مشارکتی جنگل، امسال پرشورتر و با حضور گسترده‌تر جوامع محلی ذینفع در جنگل‌های لردگان چهارمحال و بختیاری برگزار شد. افزایش آگاهی‌های عمومی جوامع محلی نسبت به خطرات و تهدیدهای ناشی از رهاسازی زباله‌های پلاستیکی در جنگل‌ها، جلب مشارکت و تلاش برای تغییر باورها و عادت‌های گذشته جوامع محلی در زمینه مسئولیت‌های متقابل آنان و دولت در قبال پاسداری و صیانت از جنگل‌ها در شمار مهمترین رهیافت‌های این برنامه بوده که ضرورت دارد تلاش‌های فرهنگی گسترده‌تری در این زمینه صورت گیرد. هنوز هم برخی از اهالی جنگل‌نشین، جمع‌آوری زباله‌های رها شده در جنگل را وظیفه نهدهای دولتی دانسته و مشارکت در اینگونه برنامه‌ها را در شأن و در حوزه مسئولیت‌های اجتماعی خود نمی‌دانند!

IMG_4853

‌     بدون شک گسترش چنین برنامه‌های عمومی و غیردولتی که زنان و مردان جوامع شهری و روستایی در کنار هم قرار می‌گیرند، می‌تواند به روند اصلاح باورها و رفتارهای اجتماعی جامعه کمک کرده و تمایل اقشار جامعه برای مشارکت در اینگونه برنامه‌های داوطلبانه را افزایش دهد. فعالیت‌های آموزشی‌ترویجی سازمان‌های مردم‌نهاد و نهادهای دولتی متولی در حوزه‌های فرهنگی‌اجتماعی و محیط زیستی به‌ویژه صدا و سیما که با پرداختن به آموزه‌های محیط زیستی عامه‌مردم را هدف قرار داده باشد، بسیار مؤثر بوده و می‌تواند سطح مشارکت جوامع محلی و شهروندان در حفاظت و پاکسازی جنگل را شتابی چشمگیر و امیدوار کننده بخشد.

     همراهی و مشارکت مقامات ارشد کشوری و منطقه‌ای در این برنامه بسیار تشویق کننده است. پیام دکتر معصومه ابتکار معاون رییس جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط زیست کشور به شرکت کنندگان در سومین برنامه پاکسازی مشارکتی جنگل و همچنین بیانیه هماهنگ کننده مقیم سازمان ملل متحد در ایران که در مراسم آغازین این برنامه‌ها قرائت شد در شمار همین همراهی‌های دلگرم کننده مقامات کشوری در راستای حساس‌سازی جوامع محلی و افزایش سطح مشارکت آنها برای حفاظت از جنگل‌ها است.

     گزارش تصویری سومین برنامه پاکسازی مشارکتی جنگل در دیار بختیاری را می‌توانید در وبلاگ انجمن تسنیم ملاحظه کنید.

خطر انقراض پلنگ ایرانی در سکوت نهادهای متولی!

سه شنبه, ۱۸ تیر, ۱۳۹۲

پلنگ کشته شده در انجو لردگان

     افزایش شمار پلنگ‌های کشته شده در سال‌های اخیر، نگرانی‌های زیادی را در خصوص خطر انقراض این گربه‌سان ایرانی در میان فعالان و دوستداران محیط زیست کشور ایجاد کرده است. کم‌توجه‌ای نهادهای متولی در زمینه پایش و تعیین جمعیت آن و هم‌چنین نداشتن پروژه‌های حمایتی از این گربه‌سان ایرانی به‌همراه نبود برنامه‌های آموزشی به‌منظور ظرفیت‌سازی اطلاعاتی و آشنایی بیشتر جوامع محلی با اهمیت این میراث طبیعی جانوری و هم‌چنین آگاه شدن آنان در زمینه چگونگی رفتار با این حیوان ارزشمند در محیط های طبیعی، سبب شده است که این گونه جانوری در معرض خطر انقراض قرار گیرد.

     آخرین خبر از روند نگران کننده کشته شدن پلنگ‌های ایرانی و گفتگوی نگارنده با خانم بهار سلاح‌ورزی خبرنگار خبرگزاری مهر را می‌توانید در اینجا بخوانید:

خبرگزاری مهر

در همین رابطه:

– خبرگزاری ایرنا: جسد یک قلاده پلنگ ایرانی در شهرستان لردگان کشف شد

روستاهای لردگان در صف جیره‌بندی آب!

جمعه, ۷ تیر, ۱۳۹۲

قحطی آب در لردگان

     تولید ۱۰ درصد از منابع آبی کشور در ۱ درصد از سرزمین زاگرس سبب گردیده است تا دیار چهارمحال و بختیاری به سرزمین آب‌ها شهرت پیدا کند. بدون شک میانگین بارش سالانه حدود ۷۰۰ میلی‌متر، یکی از ویژگی‌های منحصربفرد این سرزمین بوده که حیات و شادابی دو استان پهناور اصفهان و خوزستان را مرهون بارش‌های آسمانی و رودخانه‌های خروشان خود ساخته است.

     منطقه لردگان با برخورداری از وسعت نیمی از جنگل‌های چهارمحال و بختیاری و بارش سالانه ۳ برابر میانگین کشوری، رودخانه‌های بزرگی چون خرسان و ارمند و کارون را در خود جای داده و به یکی از قطب‌های اصلی سرمایه‌گذاری سدسازی در کشور شهرت یافته است. سدهای زنجیره‌ایی احداث شده کارون ۳ و ۴ و سدهای در دست احداث خرسان ۱ و ۲ و ۳ و سد در دست مطالعه کارون ۵، همگی در رویشگاه‌های جنگلی ۱۵۷ هزار هکتاری لردگان واقع شده و دست‌کم ۲۰ هزار هکتار از این جنگل‌ها را به کام مرگ می‌کشانند!

     شاید باورش سخت باشد تصور کنیم که چنین منطقه‌ای با پوشش جنگلی بیش از ۵۰ درصد و بارندگی سالانه حدود ۷۰۰ میلی‌‌متر؛ امروز با بحران آب شرب مواجه شده و بنابر گفته‌های مسئولان آب منطقه؛سطح ایستابی منابع آب شرب روستاهای آن بین ۱۰ تا ۱۵ متر کاهش یافته باشد! از تعداد ۶۰ حلقه چاه آب شرب روستاهای آن، تاکنون ۱۷ منبع‌اش خشک و سطح ایستابی ۴۳ منبع دیگر آب شرب روستاهای این منطقه نیز به شدت کاهش یافته باشد و مردمان آن آبادی‌های جنگل‌نشین در کنار سدهای غول‌پیکر برق‌آبی، در معرض تهدید جیره‌بندی و قحطی آب قرار گرفته باشند!

     تنها در مدت زمانی کمتر از ۴ دهه طول کشید تا با افزایش جمعیت و عدم توسعه زیرساخت‌های اشتغال‌زایی سازگار با شرایط بوم‌‍شناختی منطقه؛ با ورود ادوات و ماشین‌آلات کشاورزی بخش‌های زیادی از زیراشکوب جنگل‌های منطقه تخریب و به زراعت دیم تبدیل گردد. شخم در جهت شیب برای کشت دیم در زیراشکوب جنگل، به‌همراه چرای مفرط و تخریب جنگل‌ها در اثر تولید زغال و سوخت‌های هیزمی و هم‌چنین اجرای غیراصولی برخی از پروژه‌های عمرانی؛ روند نفوذ و نگهداری آب در سفره‌های زیرزمینی را به‌شدت تحت تأثیر قرار داده و تشدید فرسایش(۲۵ تن در هکتار در سال) و رسوب در پشت سدهای بزرگ منطقه را به‌دنبال داشته است.

     البته فراموش نکنیم که در سال‌های اخیر توسعه کمی اراضی کشاورزی و برداشت‌های بی‌رویه از منابع آب و حفر چاه‌های مجاز و غیرمجاز به‌همراه شیوه‌های سنتی آبیاری با انتخاب نادرست الگوهای کشت با نیاز آبی بالا؛ روند خشکی منابع آب منطقه را شدت بخشیده و به‌عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل در صدر سیاهه مؤلفه‌های مؤثر در تشدید روند افت سطح آب سفره‌های زیرزمینی منطقه لردگان قرار گرفته است.

خلأهای قانونی و عدم برخورد با فروشندگان؛ زغال بلوط را به سوغات زاگرس تبدیل کرده‌است!

جمعه, ۳ خرداد, ۱۳۹۲

قوانین منابع طبیعی و ماجرای زغال بلوط

     ماجرای تلخ تولید و فروش زغال در منطقه زاگرس به سال‌های قبل از ملی شدن جنگل‌های کشور – سال ۱۳۴۱ – برمی‌گردد. تولید و فروش زغال برای تأمین سوخت در سکونتگاه‌های روستایی و برخی از شهرها تا دهه ۴۰ تحت نظر خوانین و کدخداها و در سال‌های بعد تحت نظر و بازرسی مأمورین سازمان جنگلبانی و غالبا” از درختان افتاده و خشک و تحت شرایط معین و تعریف شده‌ای صورت می‌گرفته است.

     متأسفانه به‌رغم آن‌که در سال‌های بعد و با اصلاحات انجام شده در قوانین، دیگر چنین مجوزهای قانونی برای زغال‌سازی در این مناطق داده نشد اما همان قوانین منسوخ شده سبب نهادینه شدن فرهنگ زغال‌سازی به‌عنوان یک حرفه غیرقانونی شده و رونق بازار قاچاق و فروش زغال در تمامی مغازه‌های منطقه شده است. البته فراموش نکنیم  که خلأهای قانونی و عدم امکان برخورد قانونی با فروشندگان زغال، روند رونق یافتن بازار این محصول جنگلی را شدت بخشیده و ناباورانه این کالای سیاه را به سوغات دیار زاگرس برای مسافران تبدیل کرده است.

     داستان این خلأهای قانونی از این قرار است که در قوانین حفاظت و بهره برداری از جنگل‌ها و مراتع سال ۱۳۴۶ (ماده ۴۸) و اصلاحات بعدی آن تنها عمل حمل زغال و هیزم جنگلی بدون تحصیل پروانه حمل از سازمان جنگلبانی، جرم دانسته شده و در این قانون اشاره‌ای به ممنوعیت نگهداری و فروش این کالا در انبارها و فروشگاه‌ها نشده است! و همین موضوع باعث شده است که دستگاه‌های قضایی و انتظامی برای برخورد قانونی با نگهداری کنندگان و فروشندگان زغال جنگلی همکاری‌های لازم با مأموران منابع طبیعی را نداشته باشند. ماجرایی که بدون شک باعث گستاخی این سوداگران و رونق یافتن بازار خرید و فروش زغال بلوط جنگلی خصوصا” در فروشگاه‌های واقع در مسیرهای پرتردد مسافران مناطق زاگرسی مانند دیار بختیاری شده است.  

     هرچند نگارنده براساس تجربیات اجرایی دو دهه گذشته امیدهای زیادی به رفع این خلأ قانونی در لایحه “قانون جامع منابع طبیعی کشور” و در نوشتارهای قبلی نیز بارها بر آن تأکید کرده‌ام، اما متأسفانه در آخرین اصلاحات صورت گرفته بر این لایحه، بازهم این کاستی قانونی در لایحه و قانون جدید منابع طبیعی برطرف نشده است.

و کلام آخر اینکه؛

     عدم امکان برخورد قانونی با نگهداری کنندگان محمولات جنگلی مانند زغال، چوب و هیزم و یا فرآورده‌ها و محصولات فرعی منابع طبیعی همواره یکی از کاستی‌های جدی قوانین فعلی منابع طبیعی بوده که شدیدا” ضرورت دارد تا واژه‌ «نگهداری» نیز به‌دنبال واژه «حمل» در ماده ۷۳ لایحه “قانون جامع منابع طبیعی کشور” که در حال حاضر در دستور کار مجلس شورای اسلامی است، اضافه شود تا امکان برخوردهای جدی‌تر و مؤثرتری با متخلفانی که بدون مجوز اقدام به نگهداری چوب، هیزم، زغال و سایر فراورده‌های منابع طبیعی می‌کنند، برای دستگاه قضایی و انتظامی بوجود آید.

پاره‌ای از دلایل فنی و قانونی برای پرهیز از کشت دیم در زیراشکوب جنگل‌های زاگرس

دوشنبه, ۱۱ دی, ۱۳۹۱

واگذاری جنگل ها مطلقا"ممنوع است

     کشت دیم در زیراشکوب جنگل‌ها از جمله موضوعات مطرح شده در سفرهای ده‌گردشی اخیر استاندار چهارمحال و بختیاری به منطقه لردگان بوده که واکنش‌های نگران کننده‌ای را از سوی رسانه‌ها و مردم جوامع محلی به‌دنبال داشته است. در پی واکنش‌های انتقادآمیز فعالان و کارشناسان حوزه منابع طبیعی کشور، استاندار مجددا” در جلسه کارگروه توسعه بخش کشاورزی مورخ ۵ دی ماه ۱۳۹۱ ضمن اصرار بر صدور مجوز کشت دیم در زیراشکوب جنگل‌های استان، خواستار ارائه دلایل فنی و قانونی برای پرهیز از این فعالیت درآمدزا در جنگل‌های منطقه شدند.

     نگارنده با  افزون بر دو دهه سابق کار اجرایی در واحدهای شهرستانی و استانی که رعایت قوانین و اصول فنی مستقیما” در تمامی مأموریت‌ها و وظایف سازمانی محوله اجتناب‌ناپذیر بوده است؛ به برخی از دلایل مهم کارشناسی مورد نظر جناب استاندار به‌شرح زیر اشاره می‌کند:

     بربنیاد مطالعات تهیه نقشه پوشش جنگلی منطقه زاگرس و تحقیقات میدانی متعدد انجام شده؛ زراعت دیم در زیراشکوب به‌همراه چرای پرشمار و مداوم دام در رویشگاه‌های جنگلی، تـامیـن سوخـت و مـصارف روستـائی، بهره‌برداری از محصولات فرعی و معادن در شمار مهمترین شیوه‌های بهره‌برداری مخرب از جنگل‌های زاگرس بوده که در طی ۴ دهه گذشته با افزایش جمعیت و نگاه معیشتی مسئولان و جوامع محلی به این اندوخته‌های طبیعی کم همتا در جهان، تقریبا” تمامی آن عرصه‌ها در باختر کشور را در شرایط بسیار نگران کننده‌ای قرار داده است.

     مقایسه عکس‌های هوایی چند دهه اخیر گواه این حقیقت تلخ است که تغییر کاربری و کشت دیم در زیراشکوب، یکی از مهمترین عوامل تخریب کمی و جنگل‌زدایی در زاگرس بوده که تقریبا” در تمامی عرصه‌های تصرفی به‌وضوح قابل مشاهده است. اضافه بر جنگل‌زدایی، تخریب کیفی توده‌های جگلی و تشدید فرسایش خاک از جمله پی‌آمدهای فاجعه‌بار این تغییر کاربری نابخردانه و غیرعلملی در جنگل‌های زاگرس است.

     فقدان تجدید حیات جنسی در جنگل‌های تغییر کاربری داده شده یکی از مهمترین پی‌آمدهای کشت دیم در زیراشکوب است. به‌طور کلی جنگل‌ها به‌دلیل خاصیت تولید مثل و زادآوری طبیعی‌شان، در گروه منابع تجدید شونده طبقه‌بندی می‌شوند و بدیهی است که در اثر عملیات شخم و آماده کردن زمین جهت کشت دیم ، شرایط استقرار بذر و نهال در بستر جنگل برهم خورده و این زادآوری طبیعی دچار رکود و اختلال شده و اصل تجدیدشوندگی دچار ابهام شده و حتی اگر درختانی هم از خطر قطع رهایی یافته باشند، فاقد توان تجدید حیات جنسی بوده و با پدیده دیرزیستی مواجه شده و بدون شک در آینده‌ای نزدیک بقای آن‌ها با تهدیدهای بسیار جدی مواجه خواهد شد. هرچند که متاسفانه در وضعیت موجود تقریبا” در سایر مناطق جنگلی زاگرس نیز تجدید حیات غالب غیرجنسی و شاخه زاد بوده و فشار چرای دام امکان تجدید حیات دانه زاد در این عرصه‌ها را به شدت کاهش داده و رویش نهال دانه زاد را به کمینه خود رسانده و بدین ترتیب جنگل به سوی زوال تدریجی حرکت خواهد کرد.

     شخم زدن و شیوه آماده کردن زمین برای کشت دیم در زیراشکوب، اضافه بر کاهش حاصلخیزی و کیفیت بستر رویش، باعث افزایش تبخیر و کاهش رطوبت خاک سطحی و افزایش عمق خشک خاک به‌ویژه در فصل رویش شده که تشدید اثرات تخریبی خشکسالی‌ها و کاهش پتانسیل تولیدی رویشگاه‌ها را به‌دنبال خواهد داشت. در چنین شرایطی که غالبا” همراه با تغییر اکوسیستم است بسیاری از گونه‌ها در صورت تجدید حیات نیز قادر به تحمل خشکی موجود نبوده و استقرار آنها با مشکل مواجه خواهد شد.

     ضعف بیولوژیکی درختان از جمله پی‌آمدهای کاهش حاصلخیزی و کیفیت بستر رویش در جنگل‌ها بوده که بدون شک پدیده غیرطبیعی و خسارت‌زای طغیان آفات و بیماری‌ها و به‌دنبال آن زوال یا خشکیدگی بلوط را در پی خواهد داشت. دست‌کاری‌های غیراصولی و دخالت‌های نابخردانه و آزمندانه انسانی که منجر به تخریب جنگل می‌شود سبب نابودی دشمنان طبیعی آفات جنگلی شده و در اثر این اختلال اکولوژیکی، جمعیت آفات به‌طرز نگران کننده‌ای افزایش یافته و با طغیان و گسترش غیرعادی خود باعث خشکاندن و زوال درختان ضعیف در جنگل می‌شوند.

     فراموش نکنیم که ۸۶ درصد گستره‌ی کوهستانی و پرشیب سرزمین چهار محال وبختیاری با ضریب جریان سطحی بیش از ۶۰ درصد و پوشش گیاهی تنک و تخریب شده به همراه خاک‌های بسیار حساس این سرزمین، هر ساله سبب انباشت رسوبات و کاهش بخش قابل توجه‌ای از ظرفیت مخازن سدهای بزرگ برق‌آبی احداث شده و در دست‌ساخت منطقه  می‌شود. شخم در جهت شیب برای کشت دیم در زیراشکوب جنگل و مراتع به همراه چرای مفرط و تخریب جنگل‌ها و مراتع را بایستی ‌به عنوان مهم‌ترین دلایل تشدید فرسایش(۲۵ تن در هکتار در سال) و رسوب در کشور و حوضه‌های آبخیز سدهای چهار محال و بختیاری به‌حساب آورد.

     و اما کشت دیم در زیراشکوب و تغییر کاربری جنگل‌ها از نگاه قوانین منابع طبیعی و اسناد و قوانین بالادستی نیز با ممنوعیت‌های جدی مواجه است. در سند چشم‌انداز کشور، برخورداری از محیط زیست مطلوب و جنگل‌هایی شاداب و باطراوت از ویژگی‌های اساسی جامعه ایرانی در افق ۱۴۰۴ برشمرده شده است. هم‌چنانکه در اصول ۴۵ و ۴۹ قانون اساسی به عنوان میثاق‌نامه ملی کشور؛ جنگل‌ها در شمار انفال و ثروت‌های عمومی قرار گرفته که در اختیار حکومت اسلامی است تا بر طبق مصالح عامه همه ایرانیان که در قوانین منابع طبیعی تعیین شده است نسبت به آن‌ها عمل شود.

     اضافه بر مستندات مندرج در اسناد بالادستی اشاره شده، دست‌اندازی به عرصه‌های جنگلی به‌بهانه کشت دیم در زیراشکوب با ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامی و همچنین با فرمایشات مقام معظم رهبری در سال ۱۳۸۸ که خواستار قطع ید متصرفان به عرصه‌های منابع طبیعی شدند آشکارا در تضاد است.

     بدون شک با داشتن دانش و آگاهی‌های حداقلی از قوانین خاص منابع طبیعی کشور، تردیدی در خصوص ممنوعیت‌های قانونی تغییر کاربری و واگذاری جنگل‌ها بوجود نخواهد آمد. از “ماده ۱ تصویب‌نامه قانون ملی شدن جنگل‌های کشور” در سال ۱۳۴۱؛ که صراحتا” اعلام کرده است که از تاریخ تصویب این تصویب‌نامه قانونی عرضه و اعیانی کلیه جنگل‌ها و بیشه‌های طبیعی و اراضی جنگلی کشور جزء اموال عمومی محسوب و متعلق به دولت است ولو اینکه قبل از این تاریخ افراد آن را متصرف شده و سند مالکیت گرفته باشند تا “ماده ۲ آیین‌نامه اجرای لایحه قانونی اصلاح لایحه قانونی واگذاری و احیای اراضی در حکومت جمهوری اسلامی ایران” که در “قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها ومراتع کشور” که واگذاری جنگل‌ها و بیشه‌های طبیعی، پارک‌های جنگلی و جنگل کاری‌های دست کاشت عمومی را مطلقا” ممنوع اعلام کرده است؛ همگی دلالت بر غیرقانونی بودن صدور مجوز کشت دیم در زیر اشکوب جنگل‌ها را دارد.

     بر اساس “ماده ۲ آیین‌نامه اجرای لایحه قانونی اصلاح لایحه قانونی واگذاری و احیای اراضی در حکومت جمهوری اسلامی ایران” که نحوه‌ی واگذاری اراضی ملی را در “قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها ومراتع کشور” مشخص کرده است با صراحت” فقط واگذاری مراتع را با رعایت مفاد این آیین‌نامه مجاز دانسته و هر نوع واگذاری و تغییر کاربری اراضی جنگلی را مطلقا” ممنوع کرده است.

و اما کلام آخر اینکه؛

     واماندگی در برنامه‌های اشتغال و درآمدزایی منطقه زاگرس در طول دهه‌های گذشته که مربوط به همه دولت‌های پیشین است علت اصلی نگاه معیشتی مسئولان و جوامع محلی به جنگل‌ها بوده و نبایستی به بهانه برنامه‌های معیشتی بهبود و افزایش درآمد سرانه خانوارهای جوامع محلی، با سخنان احساسی و غیرکارشناسی و مغایر با قوانین کشور، روند تجاوز به عرصه های جنگلی را لجام گسیخته‌تر کنیم!

در همین رابطه:

– روزنامه اعتماد(محمد درویش): تعیین ضرب‌الاجل ۲۰ روزه یک استاندار!

تصمیم های شگفت انگیزی که جنگل های فلارد را هدف گرفته است!

شنبه, ۲۵ آذر, ۱۳۹۱

جنگل هایی که هدف تصمیمات شگفت انگیز مسئولان محلی قرار گرفته اند      ماجرای چراغ سبز و صدور مجوز شگفت انگیز و مغایر با قانون ورود متجاوزین به جنگل های فلارد در چهارمحال و بختیاری به بهانه توسعه اراضی کشاورزی و زراعت در زیراشکوب جنگل های زاگرس را که یادتان هست؟

     همان ماجرای حیرت آور قانون شکنی و قانون گریزی با بهانه کمک به اشتغال و درآمدزایی مردم منطقه جنگلی فلارد لردگان که نگرانی های زیادی را در میان فعالان و متولیان منابع طبیعی و محیط زیست کشور بابت تشویق و ترویج بی قانونی برای دست اندازی بیشتر متجاوزین به عرصه های جنگلی زاگرس در این منطقه ایجاد کرد!

     هرچند که در یک ماه گذشته به برکت ریزش های آسمانی و خیسی زمین، خوشبختانه امکان ورود تراکتور و تجاوز به زیراشکوب جنگل های فلارد به عنوان یکی از بهترین رویشگاه های جنگلی چهارمحال و بختیاری که در سال های گذشته با زحمات شبانه روزی مأموران منابع طبیعی و همکاری قابل تحسین مردم جوامع محلی منطقه، فراهم نشده، ولیکن شوربختانه آن تهدیدها همچنان به قوت خود باقی بوده و به رغم تلاش های هشداری و آگاهی بخشی رسانه های نوشتاری و شنیداری کشور، هنوز هم نگرانی هایی بابت گستاخی برخی سودجویان برای تجاوز به جنگل های منطقه وجود دارد.

     ای کاش مسئولان محلی قبل از چنین تصمیم گیری های طبیعت ستیزانه ای، ابتدا مستندات قانونی صدور اینگونه مجوزها را اعلام می کردند! و حتا صرف نظر از مبناهای بی قانونی این تصمیم ها، برای یکبار هم که شده خردمندانه علل واقع شدن زاگرس در بدترین شرایط بوم شناختی(اکولوژیکی) خود در طول تاریخ را بررسی می کردند!

     مگر نه اینکه همین زراعت های دیم در زیراشکوب درختان به همراه چرای پرشماردام، تجدید حیات طبیعی جنگل های زاگرس را به کمینه خود رسانده و دست در دست موج خشکسالی سال های اخیر، هجوم ریزگردها، طغیان آفات و بیماری ها، سوخت های هیزمی و زغال گیری، سدسازی های بی رویه و پروژه های عمرانی فاقد ارزیابی زیست محیطی روزگار ناخوش و دهشتناکی را رغم زده است که پی آمدهای آن، زوال یا خشکیدگی بلوط و یا به قول عالی ترین مقام اجرایی استان – جناب عنابستانی استاندار چهارمحال و بختیاری – نابودی سالانه هزار هکتار از جنگل های ارزشمند زاگرس در دیار چهارمحال و بختیاری بوده است؟

   حال برخلاف خبرهای نگران کننده خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران از جلسات بالاترین سطح تصمصم گیری استان مبنی بر اصرار به واگذاری جنگل ها که ممنوعیت صریح قانونی دارند؛ کمترین انتظار فعالان و دست اندرکاران منابع طبیعی و محیط زیست کشور از استاندار به عنوان عالی ترین نماینده دولت در استان چهارمحال و بختیاری، این است که تمامی مسئولان محلی را به رعایت ملاحظات و تبعیت از قوانین منابع طبیعی کشور در برخورد با جنگل های منطقه ترغیب کرده و در راستای اجرایی شدن دستور صریح رییس جمهور که برای صیانت شایسته و بایسته از نشاط و پایداری سرزمین مان فرموده اند:” از هر نوع تجاوز به منابع طبیعی با قدرت جلوگیری کنید و متخلفین را در هر سمتی و عنوانی به مردم معرفی کنید”؛ بطور مؤثر محافظان و متولیان منابع طبیعی و محیط زیست استان را حمایت کنند.

آب بر آتش پنهان خانمیرزا ریخته شد

یکشنبه, ۱۹ آذر, ۱۳۹۱

    خبرهای امیدوار کننده ای که دهیار سختکوش و طبیعت دوست روستای کرتگل خانمیرزا – علی نقی محمدی – برای خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به تصویر کشیده است، حکایت از آن دارد که آتش افتاده بر جان خانمیرزا در حال فروکش کردن است. آب چشمه پرآب کرتگل به همراه بارش های امیدبخش اخیر در منطقه می روند تا بر آتش زیرزمینی فرود آمده، آن را مهار کرده و به خودسوزی کم سابقه خانمیرزا پایان دهند.

   همان طور که در نوشتار مورخ ۹ آذر هم نوشتم؛ خودسوزی نگران کننده خانمیرزا، برخلاف ادعاهای برخی از نهادهای اجرایی منطقه، بیشتر از آنکه ناشی از پدیده های طبیعی مانند خشکسالی باشد، متأثر از رفتارهای ناآگاهانه و نابخردانه در سه دهه اخیر بوده که با حفر کانال های زهکشی در اوایل دهه شصت و توسعه بی رویه اراضی کشاورزی و تخریب و تغییر کاربری اراضی تالابی، عملا” این تالاب ۲۰۰۰ هکتاری را به بحرانی ترین دشت کشاورزی ممنوعه دیار بختیاری بدل ساختند.

   امّا خبرهای امیدوار کننده این است که به همت بخشداری و جهادکشاورزی منطقه و با مشارکت و همراهی تحسین برانگیز دهیار و کشاورزان روستای کرتگل خانمیرزا؛ آب چشمه های اطراف به وسیله لوله به محل آتش سوزی هدایت و به داخل حفره هایی که از آنها دود و حرارت خارج می شد ریخته شد. بارش های چند روز اخیر هم به کمک این تلاشگران عزیز در منطقه آمده و تا حد زیادی آتش افتاده به جان خانمیرزا مهار و در حال حاضر دود بسیار کمی از حفره ها خارج می گردد.

   اینک جا دارد از زحمات و مسئولیت پذیری ادارات حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی استان، فرماندار و بخشدار خانمیرزا، جهادکشاورزی لردگان و دهیار کرتگل قدردانی کرده و همراهی و مشارکت کشاورزان منطقه را در این اقدام خردمندانه تحسین نموده و آرزو کنیم تا در آینده ای نزدیک با مشارکت فعالانه مسئولان و مردم منطقه، پایداری حیات دوباره به تالاب خانمیرزا برگردانده شود.

خانمیرزا تصمیم به خودسوزی گرفت و دودش به چشمان مردم منطقه رفت!

پنجشنبه, ۹ آذر, ۱۳۹۱

     وقتی دیروز خبر خروج بخار داغ و دود از تالاب خانمیرزا و وحشت مردم منطقه را شنیدم، ناگهان به یاد پریشان افتادم و پریشان شدم. به یاد تالاب پریشان افتادم که در سال گذشته آن نگین ارزشمند زاگرس در دیار کازرون نیز تصمیم به خودسوزی گرفت، چرا که دیگر توانی برای تحمل بی توجه ای ها و تخلیه آبخوان هایش را نداشت!

     بدون شک خانمیرزا هم این روزها دیگر نتوانست چاه های پرشمار مجاز و غیرمجاز  و خشک کردن سفره های زیرزمینی اش را تحمل کند و بیش از ۲۰ روز است که از درون آتش گرفته و کم کم آنقدر دودش زیاد شد تا به روستاهای اطراف رسید و مردمان آن دیار را که تا امروز با چنین پدیده ای مواجه نشده و حتا نشنیده بودند، به حیرت انداخته و وحشت زده کرده است!

     شاید باورش سخت باشد که تصور کنیم که تنها در مدت زمانی کمتر از ۳ دهه طول کشید تا با یک مهندسی غلط و زیر پا گذاشتن قوانین حاکم بر طبیعت این محیط تالابی، در اثر عملیات زهکشی در اوایل دهه شصت و روند شتابان و فاجعه بار حفر چاه های مجاز و غیرمجاز و گسترش بی رویه و غیرقانونی اراضی کشاورزی، تالاب ارزشمندی که به نگین سبز دیار لردگان شهرت داشت را بی مهابا از عواقب این طبیعت ستیزی و تغییر کاربری نادرست، به یکی از مهمترین دشت های کشاورزی استان چهارمحال و بختیاری تبدیل کرده تا دیگر حالا نه نامی از تالاب های خانمیرزا بماند و نه نشانی از پرندگان بی شمار و زیستمندانی که این محیط های ارزشمند تالابی میزبانی می کرده اند!

     در اوایل دهه شصت بود که ناآگاهانه و کوتاه بینانه، به بهانه توسعه اراضی کشاورزی و درآمدزایی برای مردم منطقه، ناباورانه اقدام به احداث زهکش و خشکاندن تالاب های منطقه – که در کریدور عبور پرندگان مهاجر قرار داشتند – کردند و به دنبال آن دست اندازی های سودجویانه به آن اراضی تالابی آغاز و در مدت کوتاهی با ورود ادوات و ماشین آلات کشاورزی به منطقه و حمایت های مالی و خدماتی نهادهای متولی، شمار چاه های حفر شده مجاز و غیرمجاز افزایش یافت، وسعت اراضی تحت کشت در داخل و حاشیه این تالاب های زهکشی شده چند برابر شد و در کوتاه مدت وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم منطقه بهبودی چشمگیری یافت؛ اما شوربختانه حالا می بینیم که این توسعه اقتصادی و معیشتی منطقه چندان پایدار نبوده و حتی نتوانسته است برای یک نسل هم که شده این روند بهبودی وضعیت اقتصادی منطقه را حفظ کند!

     برای تأمین آب اراضی کشاورزی که به صورت بی رویه افزایش یافتند بالغ بر ۷۰۰ حلقه چاه مجاز در منطقه حفر شد، کشت محصولات با نیاز آبی بالا مانند برنج و لوبیا گسترش یافت و شیوه های آبیاری سنتی، نیاز آبی بخش کشاورزی منطقه را دوچندان کرد. کشاورزان برای تأمین این آب با سوءاستفاده از سکوت و انفعال نهادهای متولی، چندین برابر میزان مجاز پروانه های بهره برداری چاه های خود اقدام به برداشت آب از سفره های زیرزمینی کردند! ماجرا به همین جا ختم نشد و شمار روزافزون حفر چاه های غیرمجاز از محدوده اراضی کشاورزی به داخل منازل آبادی های حاشیه تالاب نیز کشیده شد و کاهش ریزش های آسمانی هم مزید بر علت شد تا چنین سرنوشت نگران کننده ای را برای خانمیرزا رقم زند تا دود جنگیدن با قوانین حاکم بر طبیعت و طراحی غلط چیدمان توسعه منطقه را در همین مدت کوتاه به چشمان مردمان آن دیار فرو کند.

      وقوع رخداد فاجعه بار خودسوزی در خانمیرزا گواه آن است که در اثر تغییر کاربری های غیر علمی، گسترش بی رویه اراضی کشاورزی، برداشت بیش از حد از سفره های زیرزمینی و بی تفاوتی ها و عدم توجه سزاوار به افزایش راندمان آبیاری و اصلاح الگوی کشت و مصرف؛ سطح آب سفره های زیرزمینی به حدی پایین رفته که در سال گذشته اضافه بر افزایش غلظت املاح و تغییر در کیفیت آب برخی از چاه های منطقه، برای نخستین بار شاهد پدیده دهشتناک و نادر فرونشست زمین در این منطقه بودیم و حالا هم خشکی خاک در لایه های پایینی این محیط تالابی به حدی رسیده است که بقایای گیاهی و مواد آلی موجود در خاک های تورب زیرین برخی از قسمت های منطقه که به صورت زغال سنگ نارس است با تولید گاز متان، بسیار حساس و مستعد سوختن شده و با تغییرات درجه حرارت، آتش سوزی در اعماق به وقوع پیوسته که تنها گرما و دود آن در سطح قابل مشاهده است.

     حال انتظار است قبل از آنکه خیلی دیر شود، کمیته ای با حضور دستگاه های مؤثر و مرتبط مانند جهادکشاورزی، امور آب، منابع طبیعی، محیط زیست و ستاد بحران استان به ریاست فرماندار منطقه تشکیل شده و با همکاری مسئولانه مردم و نهادهای امدادی منطقه، ابتدا اقدام به مهار آتش کرده و از گسترش آن سریعا” جلوگیری کنند. سپس با انجام مطالعات جامع نگرانه و بر بنیاد توانمندی های بوم شناختی و اکولوژیکی منطقه، چیدمان توسعه منطقه را طراحی کرده و با مدیریت صحیح آب و بخش کشاورزی، زمینه های لازم برای بازگشت سفره های آب زیرزمینی منطقه به شرایط طبیعی را فراهم کنند.(تصاویر این رخداد تلخ را می توانید در ادامه مطلب ببینید)

در همین رابطه:

– خبرگزاری فارس: جزئیات خروج دود از کوه‌های یک روستای لردگان / ‌علت؛ آتش‌سوزی گازهای تالابی

– خبرگزاری موج: هنوز آتش سوزی زیر سطحی در دشت خان میرزا تایید نشده است

– خبرگزاری میراث فرهنگی(CHN): تالاب «خان‌میرزا» خودسوزی کرد

– خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا): خودسوزی تالاب خانمیرزا در چهارمحال و بختیاری

– روزنامه همشهری: خودسوزی «خان‌میرزا» به دنبال «پریشان»

– خبرگزاری مهر: خودسوزی تالاب خان‌میرزا/ پس از پریشان دومین تالاب کشور آتش گرفت

– روزنامه اعتماد(محمد درویش): مرگ خانمیرزا؛ رخداد تلخی که می تواند زنهاری شیرین بیافریند!

ادامه مطلب»

گزارش یک رویداد کم نظیر و مبهم!

سه شنبه, ۱۵ فروردین, ۱۳۹۱

قدیمی‌ها و ریش‌سفیدهای منطقه هم به یاد ندارند و یا نشنیده اند که تاکنون در اثر بارندگی، چشمه مشهور “برم” گل آلود شده باشد و دیگر آب زلال از دل آن برکه نجوشد!

“برم” ؛ چشمه ای مشهور با چشم‌اندازهای جذاب و به صورت برکه ا‌ی پرآب، یکی از ظرفیت های مهم گردشگری در چهار محال و بختیاری به شمار رفته که در مرکز شهر لردگان واقع شده است. این چشمه پرآب که از دل زمین جوشیده و با متوسط دبی آب ۲۴۰۰ لیتر در ثانیه حتی در بحران خشکسالی و کاهش آبدهی چند سال اخیر اکثر چشمه های منطقه، باز هم هرگز دبی اش از ۱۶۷۰ لیتر بر ثانیه کمتر نشده؛ در حال حاضر حیات چند مزرعه پرورش ماهی و بیش از دو هزار هکتار از اراضی کشاورزی و شالیزار‌های لردگان، را مدیون جوشش های خود کرده است.

اما رخداد کم نظیر گل آلود شدن این چشمه جوشان که برای نخستین بار اتفاق افتاده است، نشان داد که حتی این چشمه پرآب و حیات بخش هم از دست کاری کردن های نابخردانه انسانی در امان نمانده است. این رویداد مبهم که در شبانگاهان سیزدهمین روز از فروردین ۱۳۹۱ و پس از بارندگی های اخیر رخ داده است، سبب حیرت و نگرانی اهالی لردگان شده و خسارت های زیادی را به مزارع پرورش ماهی پائین دست چشمه وارد کرده است.

بررسی های اولیه حکایت از دخالت عوامل انسانی در این رویداد غیر معمول داشته که ریزش و فروریختگی گسترده در زیر چشمه و محدوده برکه در داخل زمین یکی از گزینه های احتمالی است که می تواند در اثر فعالیت های عمرانی و احداث سازه “مصلی لردگان” در بالا دست برکه و یا سنگ چینی های اخیر که با صخره سنگ های بزرگ و به بهانه محدود کردن برکه به منظور افزایش سطح آب برکه و محوطه سازی “چشمه برم” صورت گرفته است باشد.

خاکبرداری ها و برداشت شن و ماسه در حجم بسیار زیاد و به صورت بی رویه و غیر اصولی از بستر رودخانه فصلی بالا دست چشمه، نیز یکی دیگر از گزینه های احتمالی بروز این رویداد است که می تواند سبب نفوذ آب گل آلود رودخانه در سفره زیرزمینی چشمه و گل آلود شده آب پس از بارندگی ها شده باشد.

با توجه به ویژگی های منحصر به فرد این چشمه از حیث تولید آب و جاذبه های گردشگری؛ انتظار می رفت که  مسئولان شهر لردگان با حساسیت های بیشتری نسبت به این دست کاری غیر متعارف و فعالت های عمرانی در محدوده اثرگذار چشمه برخورد کنند تا اینگونه شاهد تهدید حیات و ماندگاری این چشمه تاریخی و یا انباشت زباله های فراوان در این برکه زیبا و پرجاذبه نباشیم.