بایگانی مرداد, ۱۳۸۹

درختانی که پس از مهار آتش، بی صدا می سوزند!

جمعه, ۱ مرداد, ۱۳۸۹

    هر چه به روزهای پایانی تابستان نزدیک می شویم، خطر آتش سوزی با شدت بیشتری جنگل های منطقه زاگرس را تهدید می کند.  بارش های نسبتا” خوب در بهار سال جاری سبب گردید شرایط رشد مناسبی برای علوفه های یکساله در زیراشکوب جنگلهای زاگرس فراهم گردد که با شدت یافتن گرمای کم سابقه هوا و خشک شدن این علوفه ها، درختان نیز بوسیله آتش سوزی های عمدی و غیرعمدی به مراتب بیشتر از سال های قبل مورد تهدید قرار گیرند.

   با عنایت به اینکه به نظر می رسد عمده آتش سوزی های رخ داده عمدی بوده و به قصد تصرف و دست اندازی به اراضی ملی صورت می گیرد، هرچه به روزهای پایانی فصل برداشت محصولات کشاورزی نزدیک می شویم، احتمال بروز این آتش سوزی های سودجویانه و طبیعت ستیزانه بیشتر خواهد شد. حضور کمتر کشاورزان در مناطق جنگلی و کاهش همکاری آنان در جلوگیری از بروز آتش سوزی – به لحاظ پایان فصل برداشت زراعت ها و نبود نگرانی بابت وقوع حریق در مزارع کشاورزی – اطلاع رسانی سریع و امکان حضور به موقع مأمورین امدادی در مناطق جنگلی کوهستانی و دور دست را با تأخیر و مشکل جدی مواجه می کند.

   کوهستانی و صعب العبور بودن مناطق جنگل، سرعت حضور مأمورین و مهار آتش را کاهش داده و بر وسعت آتش سوزی ها و خسارت وارده بر جنگلها می افزاید. هرچند کمبود امکانات سخت افزاری و عدم بهره مندی اکثر استانهای جنگلی منطقه زاگرس از بالگردهای اطفاء حریق، سبب می گرد نیروهای حاضر شده در منطقه، به رغم تحمل زحمات و تلاش های طاقت فرسا، به نحو سزاواری در مهار و اطفای کامل حریق ها موفق نباشند و طبیعت رنجور متحمل زخم های غیرقابل جبرانی گردد.

   در برخورد با آتش سوزی های رخ داده در مناطق جنگلی، باید مقابله با آتش سوزی در دو مرحله – مهار آتش و اطفای کامل آتش – صورت پذیرد، نکته مهمی که عمدتا” به دلیل کوهستانی و صعب العبور بودن منطقه، خستگی و کمبود نیروهای امدادی، عدم وجود امکانات سخت افزاری لازم و عدم برخورداری نیروها از دانش لازم اطفاء حریق، به فراموشی سپرده می شود.

ادامه مطلب»

ورود خرگوشی و خروج لاک پشتی گاومیش ها از تالاب گندمان !

چهارشنبه, ۳۰ تیر, ۱۳۸۹

   نزدیک به یک ماه پیش  تعدادی گاومیش موطن خود – استان خوزستان – را ترک کرده و بدون هیچ مانعی، خیلی سریع به تالاب زخمی گندمان وارد شدند. سر انجام این ورود غیرقانونی که با واکنش اهالی روستاهای اطراف تالاب، فعالان محیط زیست، رسانه ها و مسئولین محلی مواجه گردیده بود، آن شد که گاومیش ها هر چند به صورت لاک پشتی، اما بالاخره پس از گذشت بیش از یک ماه مجددا” به موطن خود برگردانده شوند!

   فشارهای زیاد – از جمله عدم رعایت حق آبه، آتش سوزی طولانی مدت سال گذشته، چرای مفرط  و … – که این سالها بر تالاب گندمان تحمیل شده است، پوشش گیاهی این زیستگاه را با افت شدید کمی و کیفی مواجه ساخته و فشار دام سبک و سنگین روستاهای اطراف را به بالاتر از آستانه تحمل تالاب رسانده است. حضور دام بیش از ظرفیت در گندمان – که سالهاست از آستانه تحمل تالاب نیز گذشته است – سبب می گردد هر ساله از قدرت خودترمیمی این زیستگاه نگون بخت کاسته شود.

   هر چند تلاش های همه‌ی مسئولین محلی، مقامات استانی، شخصیت‌های قضایی و انتظامی و حتا مردم ساکن در آباد‌ی‌های اطراف گندمان در ماجرای خروج گاومیش ها از تالاب زخمی گندمان در خور تحسین و قدر دانی بوده است، اما سؤال اساسی این است که چگونه اجازه داده شده است این گاومیش ها، آسان و بی خیال و بدون اخذ مجوزهای لازم وارد تالاب شوند؟ و با این ورود آسان، ضمن لگدمال کردن یک ماهه این تالاب تحت فشار، بخش عمده ای از توان و وقت ادارات محیط زیست و منابع طبیعی و دستگاه های قضایی و انتظامی محل را صرف ماجرای اخراج آن گاومیش ها نمایند؟

جاده سازان، دست بردار طبیعت بکر موگویی نیستند!

دوشنبه, ۲۸ تیر, ۱۳۸۹

   منطقه موگویی بازفت از شهرستان کوهرنگ در چهار محال و بختیاری و ساخت راه های ناخواسته ای را که حتی مردم روستای چین را به مخالفت با این پروژه های طبیعت ستیزانه کشاند را که فراموش نکرده اید! جاده ای که بیش از ۲۰ هزار درخت را به کام مرگ کشاند و به رغم مخالفت های کارشناسان و رسانه ها و حتی مردم محلی، با پشتیبانی برخی مقامات عالی رتبه کشوری و محلی به طول بیش از ۳۰ کیلومتر احداث شدند تا دیگر بار شاهد اجرای پروژه ای مخرب و بدون مطالعه در محدود عرصه های طبیعی بکر زاگرس به بهانه محرومیت زدایی باشیم!

   البته ماجرا به همین هدیه زورکی لرستانی ها – احداث جاده چین به بزنوید الیگودرز – ختم نشد، چرا که مقامات اجرایی استان اصفهان هم بیکار ننشسته و برای اینکه فرصت دسترسی به این طبیعت بکر را از دست ندهند، جاده ای دیگر به طول ۱۱ کیلومتر – جاده دره رزگه به دورک فریدون شهر – را بدون مطالعه و بدون مجوز ساختند، هر چند که این جاده هم صدها درخت را نابود و طبیعت بکر منطقه را به شدت مورد تهدید قرار داد!

   به رغم این اقدامات طبیعت ستیزانه سال گذشته جاده سازان – که برخی ذخیره گاههای گیاهی و طبیعت بکر منطقه را با خطر نابودی مواجه کرده است – اینک اداره راه اصفهان بدون هرگونه مطالعه و نیازسنجی اقدام به احداث جاده ای دیگر به طول ۷ کیلومتر نموده تا بر مبنای تأمین منافع شخصی برخی افراد ذی نفوذ، با استدلال های غیر فنی خود جایگزینی برای جاده احداثی سال قبلش تدارک ببیند!

   این جاده ۷ کیلومتری که با فاصله اندکی – ۳ تا ۴ کیلومتری – و به موازات جاده ۱۱ کیلومتری احداثی سال قبل در دست اجرا می باشد، بدون اخذ مجوز و بدون هماهنگی با مسئولین منابع طبیعی و محیط زیست چهار محال و بختیاری و با پشتیبانی فرمانداری فریدون شهر اصفهان در حال احداث می باشد!

   در صورت عدم توقف احداث این جاده غیر اصولی و غیر ضروری، صدها درخت بلوط و بنه و کیکم و درختچه سماغ و بوته گون به نابودی کشیده خواهند شد و برخی ذخیره گاههای منحصر به فرد منطقه – مثل ذخیره گاههای کرفس و سماغ و … –  با تهدیدی جدی مواجه خواهند شد!

خرس های منطقه جنگلی شمس آباد تهدید به مرگ شدند!

شنبه, ۲۶ تیر, ۱۳۸۹

   امروز از طریق شورای اسلامی روستای دوراهان از تهدیدی که جان چند خرس در منطقه شمس آباد را به خطر انداخته است با خبر شدم! سریعا” در روستای دوراهان – در حاشیه منطقه حفاظت شده سبزکوه – حاضر شدم و در گفتگوی مفصلی که با باغداران و زنبورداران خسارت دیده داشتم سعی کردم قدمی هر چند کوچک در رفع این تهدید بردارم و آن باغداران را از آسیب رسانی به خرس های گرسنه برحذر دارم.

   به نظر می رسد حضور دامداران و سگ های گله آنها و صدای شلیک اسلحه های شکاری گردشگران در منطقه جنگلی شمس آباد – که قبلا” هم در مطلبی به تهدیدهای این ذخیره گاه جنگلی کم همتا پرداخته بودم – سبب ایجاد ناامنی جهت حیات وحش این منطقه و برهم خوردن نظام طبیعی این زیستگاه شده است و کمبود غذای خرس ها را به دنبال داشته است.

  ظاهرا” خرس های گرسنه ناچارا” جهت تهیه غذا، شب ها ارتفاعات منطقه را رها کرده و خود را به باغات میوه پائین دست منطقه رسانده و با شکستن درختان، سبب وارد شدن خسارت به این باغ ها شده اند. متأسفانه باغداران منطقه هم برای حفاظت از باغ هایشان دست به اسلحه برده و در تاریکی شب به انتظار این خرس ها گرسنه نشسته بودند. با صحبتهایی که با باغداران داشتم قرار شد برای جلوگیری از ورود خرس ها به باغ هایشان، به جای دست بردن به اسلحه از نصب فانوس های دستی در اطراف باغ ها استفاده کنند.

   البته هرچند ممکن است خطر آسیب رسیدن به آن خرس ها کمتر شده باشد اما لازم است اداره حفاظت محیط زیست منطقه سریعا” دست به کار شده و ضمن بررسی دقیق موضوع، فکری برای تأمین غذای این خرس ها بنماید تا آن خرس ها برای تأمین غذا مجبور به انجام چنین ریسک های پرخطری نباشند.

   بربنیاد گفتگوهایی که با برخی دوستداران محیط زیست در منطقه داشتم، متأسفانه در این چند سال اخیر کمبود غذا تعدادی از خرس های منطقه را به کام مرگ کشانده بود. زنبورداران و باغداران منطقه با مسموم کردن مردار و یا بوسیله اسلحه به خرس های گرسنه ای که از سر اجبار به کندوهای عسل و یا باغات حمله می کرده اند رحم نکرده و بدین طریق آنها را به کام مرگ می فرستاده اند، غافل از اینکه کشتن این خرس ها سبب متلاشی شدن زنجیره غذایی در منطقه شده و علاوه بر وارد نمودن خسارت های زیست محیطی غیرقابل جبران، چه بسا با افزایش غیر طبیعی گرازها و گرگ ها ی منطقه مواجه شده و متحمل خسارت های بیشتری شوند.

و کلام آخر اینکه

   به نظر می رسد برای رفع کامل تهدید، ضرورت دارد اداره کل محیط زیست استان با اتخاذ تدابیر لازم، موقتا” در این روزها نسبت به تأمین غذای این خرس ها اقدام نماید و در یک برنامه کوتاه مدت، با همکاری اداره کل منابع طبیعی استان، نسبت به پرداخت حقوق دامداران ذیحق منطقه اقدام نموده و با خارج کردن دامداران منطقه، امنیت پایدار را در این منطقه حاکم کند.

نخستین تور علمی مشترک اساتید دانشگاه و کارشناسان اجرایی منابع طبیعی و رسانه ها در بام ایران

سه شنبه, ۲۲ تیر, ۱۳۸۹

   روز گذشته – مورخ ۲۱/۴/۱۳۸۹ – در راستای تحقق ضرورت هم اندیشی و افزایش سطح ارتباطی و همکاری بخش های دانشگاهی و اجرایی، با هدف ارتقاء سطح دانش کارشناسان بخش اجرا و متقابلا” آگاهی اساتید و مدرسین مراکز دانشگاهی از نیازهای پژوهشی و تحقیقاتی بخش اجرایی منابع طبیعی، اولین تور علمی اعضای هیأت علمی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه شهرکرد و کارشناسان اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان با همراهی رسانه های محلی برگزار گردید.

   در این تور علمی فشرده و یک روزه که نگارنده هم در آن شرکت داشت از پروزه های اجرایی ادراه کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان در منطقه سبزکوه بازدید بعمل آمده و شرکت کنندگان از نزدیک با فعالیت های اجرایی در بخش های مرتع، جنگل و آبخیزداری آشنا گردیدند.

   در این بازدید علمی و هم اندیشی که به همت روابط عمومی منابع طبیعی و ریاست دانشکده منابع طبیعی و علوم زمین شهرکرد ترتیب داده شده بود، ضمن بازدید از پروژه ها و عرصه های جنگلی و مرتعی استان، با هم اندیشی نیازهای پژوهشی و تحقیقاتی منابع طبیعی استان به بحث و تبادل نظر گذاشته شد.

ادامه مطلب»

سه شهر دیگر در «سرزمین آبها» در صف جیره بندی آب قرار گرفتند!

پنجشنبه, ۱۷ تیر, ۱۳۸۹

   همچنانکه در مطلب قبلی اشاره کردم، استان چهارمحال و بختیاری به رغم داشتن یک درصد خاک کشور بالغ بر ۱۰ درصد منابع آب شیرین کشور را به خود اختصاص داده است. نکته تأمل برانگیز آن است که در سال آبی جاری – بر خلاف اکثر مناطق کشور – چهار محال و بختیاری سالی تر و رؤیایی را سپری نموده است اما عدم مدیریت این منابع آبی کم همتا و هم چنین تا اندازه ای خشکسالی های پی در پی سنوات گذشته سبب شده است اهالی این قطعه از ایران زمین هم در این روزهای گرم و کم نظیر تابستان با بحران خودساخته کم آبی روبرو شوند!

   عدم توجه سزاوار به مدیریت خردمندانه بر منابع آبی سبب پائین رفتن سطح آب های زیرزمینی و کاهش آب چاههای تامین آب آشامیدنی در چند شهر دیگر استان از جمله اردل، ناغان و لردگان گردیده و بدنبال بروجن و سامان، این سه شهر را در صف جیره بندی آب قرار داده است!

   برای مقابله با این کم آبی ناخوشایند، خردمندانه ترین چاره آن است که فلسفه آبخوانداری و آبخیزداری را پذیرفته، و با بهره وری از دانش بومی گرانسنگ آبخوانداری با خشکسالی ها کنار آمده و زیستن در سرزمین های خشک را میسر و آسان نمود.

ادامه مطلب»

در «سرزمین آبها» هم کفگیر به ته دیگ خورد!

چهارشنبه, ۱۶ تیر, ۱۳۸۹

   سرزمین بختیاری به رغم اینکه کمتر از یک درصد از وسعت کشور را به خود اختصاص داده است، اما تأمین ۱۰ درصد آب شیرین کشور سبب شده است تا این قطعه ی کم همتای وطن، لقب «سرزمین آبها» را از آن خود نماید و بخشی از حیات و شادابی اصفهان و خوزستان و … را مرهون مهربانی ها و روان آب های خود کند.

   سوء مدیریت حاکم بر منابع آبی کم همتای سرزمین بختیاری و عدم توجه درخور و سزاوار به برنامه های آبخوان داری و آبخیزداری ارزان قیمت برای مهار و نفوذ آب در زیرزمین و کوبیدن بر طبل کشاورزی غیر اصولی و سنتی و حفر چاه های مجاز و غیر مجاز در دشت های پراکنده در بام ایران سبب شده است تا در این روزهای آغازین تابستان، به رغم ترسالی و بارندگی های بسیار خوب سال آبی جاری، در بام ایران هم آب جیره بندی شود و اهالی بروجن هم برای اولین بار طعم تلخ کم آبی و یا بی آبی را تجربه کنند.

    در حالی که بر اثر نامدیریتی بر منابع آبی، دشت های چهار محال و بختیاری با افت ۱۲ تا ۱۵ متری سطح آب سفره های زیرزمینی مواجه شده اند، مدیر اجرایی سد غول پیکر کارون ۴ میزان آب ذخیره شده درسه ماه نخست سال جاری در پشت این سد را یک میلیارد و ۳۸۷ میلیون متر مکعب – که ۱۷۰ میلیون مترمکعب بیشتر از حد انتظار و پیش بنیی بوده است – را گزارش می نماید و ارتفاع ۱۹۰ متری آب پشت سدکارون ۴ را نشان بالا بودن توان تولید آب منطقه و بارش های مساعد در بهار سال جاری عنوان می کند.

   افت شدید چاه‌های آب شرب – حدود ۳۰ درصدی – و عدم رعایت الگوهای صحیح مصرف آب ، علت سهمیه بندی آب در بام ایران – بروجن – اعلام شده است و در حال حاضر تأمین آب شرب به عنوان یکی از مهم‌ترین دغدغه های مدیران شهری و مسئولین محلی به لحاظ خدماتی و اجتماعی مطرح شده است.

   شوربختانه برداشت های اضافی – مجاز و غیر مجاز – از آب‌های زیرزمینی، تقاضای زیاد آب در بخش های کشاورزی و صنعتی – که ناشی از نامدیریتی در بهره مندی از دانش روز و خردمندی در مدیریت این دو بخش می باشد – حتی سبب افت شدید سطح آب های زیرزمینی در سرزمین آبها – بختیاری – هم شده است!

   تنها راه برون رفت از وضعیت وخامت بار بوجود آمده، توجه جدی به اصول آبخوان داری و فعالیت های آبخیزداری و استقرار پوشش گیاهی به منظور مهار آبهای سطحی و نفوذ و ذخیره آنها در زیر زمین می باشد که با هزینه هایی بسیار کمتر و با پایداری و مانایی غیر قابل مقایسه ای با سازه های بتونی غول پیکر – سدسازی – اجرایی خواهند شد.

گاومیش ها در تالاب کم جان گندمان!

یکشنبه, ۱۳ تیر, ۱۳۸۹

   در چند روز اخیر برخی از اهالی تالاب گندمان با نگارنده تماس گرفته و نگران حضور غیر قانونی یک گله گاومیش غیر بومی در تالاب می باشند. هرچند بر این دوستداران طبیعت پوشیده نیست که صاحبان این گاومیش ها با هماهنگی و همکاری چند نفر هم ولایتی سودجو و فرصت طلب از خوزستان به گندمان آمده اند!

   آن دلسوزان گندمان که شاهد کم آبی و آتش سوزی سال گذشته و چرای مفرط هر ساله در تالاب بین المللی و منحصر به فردشان می باشند، از این فشار مضاعف که منجر به تخریب بیشتر تالاب گشته و عرصه را بر دامهای شان تنگتر می کند سخت برآشفته اند و از اداره محیط زیست خواستار اخراج این گاومیش ها از تالاب می باشند.

   نزدیک به ۱۰ روز پیش موضوع را به اطلاع دوستان مان در اداره کل محیط زیست استان رساندم و بر وضعیت نابسامان گندمان – که ناشی از خشکسالی و عدم رعایت حق آبه و آتش سوزی گسترده سال گذشته و چرای مفرط می باشد – تأکید کردم و متعاقبا” خبر پیگیری های قضایی اداره کل محیط زیست استان برای اخراج این گله گاومیش را به اطلاع اهالی تالاب گندمان رساندم.

   اما این روزها برخی از اهالی تالاب گندمان با ابراز نگرانی سؤال می کنند به چه دلایلی محیط زیست استان تاکنون موفق به اخراج گاومیش ها و کاهش فشار چرا بر تالاب نشده است!؟

   امیدوارم همکاران سخت کوش مان در محیط زیست استان هرچه سریعتر به این دل نگرانی اهالی دلسوز تالاب گندمان پایانی خوش بدهند.

مرگ ناگهانی بلوط، جنگلهای زاگرس را تهدید می کند!

سه شنبه, ۱ تیر, ۱۳۸۹

   یکی از رخدادهای تلخی که در سالهای اخیر در جنگلهای زاگرس در حال رخ دادن بوده و هر روزه بر وسعت آن افزوده می شود، زوال یا خشکیدگی بلوط (oak decline) است. متخصصین بیماریهای بخش جنگل معتقدند که آفات و یا بیماری در میان درختان بلوط به تنهایی نمی تواند علت وقوع چنین فاجعه زیست محیطی باشد و قطعا” عواملی نظیر تخریب جنگل، خشکسالی های پی در پی، گرد و غبارهای اخیر و نوع خاک در زوال و خشکیدگی بلوط های منطقه زاگرس نقش مؤثری داشته اند.

   اخیرا” در اکثر مناطق جنگلی زاگرس پدیده مرگ ناگهانی گونه بلوط مشاهده گردیده است که از میان ۱۱ استان زاگرسی، استان ایلام در شرایط بحرانی و أسف باری قرار دارد. این پدیده فاجعه آمیز، بیشتر در خاکهای کم عمق و شنی مشاهده شده است و غالبا” در اثر نابسامانی شرایط رویشگاهی و برهم خوردن تعادل محیطی، از خشکیدگی ریشه های موئی درختان بلوط شروع شده و با ظهور آفات و بیماری های ثانویه، استرس های شدیدی به درختان بلوط وارد آمده و سبب زوال و خشگیدگی آنها می شود.

   متأسفانه پس از ظهور علائم زوال و خشکیدگی – که به صورت اپیدمی نیز در همه مناطق جنگلی زاگرس گسترش می یابد –  بیشتر از ۳ تا ۵ سال طول نمی کشد که درختان بلوط بطور کامل خشک گردیده و مرگ ناگهانی جنگلها رخ می دهد.

   در حال حاضر علاوه بر نظریه کارشناسی فوق الذکر – که برمبنای اصول آفت شناسی بنا نهاده شده است و بر ضعف بیولوژیکی گونه بلوط در اثر قطع جنگل، تبدیل فرم پرورشی بلوط از دانه زاد به شاخه زاد، خشکسالی های سنوات گذشته و گرد و غبار تأکید دارد – برخی کارشناسان جنگل نیز باستناد مباحث جنگل شناسی به مبحث «توالی و تواتر در جنگل» نظر دارند که بر مبنای این نظریه کارشناسی هم به سبب تغییرات محیطی و شرایط اکولوژیکی – نظیر تخریب جنگل، خشکسالی های پی در پی، گرد و غبارهای اخیر و … – گونه بلوط که گونه ای کلیماکس و با ارزشی است در حال زوال و نابودی بوده و در این سیر قهقرایی گونه های پست و کم ارزش اکولوژیکی در حال جایگزینی گونه بلوط می باشند.

   در صورتیکه چنین نظریه ای – «توالی و تواتر جنگل» – درست باشد، جنگلهای زاگرس در شرایط بسیار بدتری نسبت به نظریه اول قرار دارند و ممکن است در مدت زمانی نه چندان طولانی، شاهد گسترش این پدیده تلخ در همه مناطق جنگلی زاگرس باشیم و با مرگ ناگهانی بلوط، فاجعه ی زیست محیطی بزرگی رغم بخورد. البته در شرایطی که نظزیه اول هم درست باشد، به دلیل اینکه در سالهای گذشته اقدامات مؤثر و جامعی در جهت آفت شناسی و پیشگیری و مبارزه با آفات در جنگلهای زاگرس صورت نگرفته است، جنگلهای بلوط با شرایطی شدیدا” بحرانی مواجه خواهند شد و با صرف هزینه های زیاد هم نمی توان از خسارت های زیست محیطی فاجعه آمیز این پدیده کاست.

   با به صدا درآمدن زنگ خطر نابودی جنگلهای بلوط زاگرس و قرار گرفتن این نمادهای سبز مقاومت در شرایط بحرانی، ضرورت دارد دولتمردان و برنامه ریزان توسعه ای کشور برای کنترل و مهار این بحران، بدون هدر دادن زمان و فرصت، در عزمی ملی و با مدیریتی هوشمندانه نسبت به حذف فشارهای معیشتی وارده به جنگلهای زاگرس اقدام نمود و با تغییر شیوه های معیشتی اهالی جنگل و استفاده از سایر ظرفیت های اشتغال زایی – صنعتی، گردشگری، بازرگانی، تجاری و … – فرصت احیاء و بازسازی را برای جنگلهای بلوط فراهم کرده و با کنترل عوامل تخریب و تهدید، از یک فاجعه زیست محیطی جلو گیری کنیم.