بایگانی شهریور, ۱۳۸۹

شناسایی «توده درختچه ای منحصربفرد تلخ بیان» در سرزمین بختیاری

دوشنبه, ۱۵ شهریور, ۱۳۸۹

   ویژگی‌های خاص طبیعی و اقلیمی و تنوع آب و هوایی، سبب گردیده است تا سرزمین بختیاری در رده متنوع ترین رویشگاه های گیاهی کشور قرار گیرد. در مطالب پیشین گفته شد که چهارمحال و بختیاری یکی از مهمترین و بزرگ ترین رویشگاه های گیاهان دارویی کشور بوده و برخی از گونه های انحصاری از گیاهان دارویی را در خود جای داده که نشانه ای از این تنوع رویشگاهی است.

   اخیرا” در منطقه دوپلان اردل و در حاشیه رودخانه کوهرنگ، توده ای درختچه ای از تلخ بیان شناسایی گردیده که در نه تنها در محدوده  ۳۰۰ هزار هکتاری جنگلهای چهار محال و بختیاری منحصر به فرد بوده بلکه بر بنیاد گفته های کارشناسان سازمان جنگلها و مراتع، تا کنون وجود چنین توده درختچه ای در منطقه رویشی زاگرس گزارش نشده است.

   این گونه درختچه ای با نام علمی sapohors mollis متعلق به خانواده papilionaceae بوده که یکی از خواهش اکولوژیکی آن، درجه حرارت بالا می باشد و به نظر می رسد مزوکلیمای منطقه رویش – نزدیکی به خوزستان، عبور رودخانه دایمی و توپوگرافی منطقه – شرایط حضور این گونه نادر را فراهم ساخته است.

   نکته تأسف برانگیز این ماجرا، عبور جاده ارتباطی اردل با روستاهای منطقه مشایخ – جاده گورمیزه – از میان این توده درختچه ای منحصر بفرد بوده که به بهانه کوتاه نمودن مسافت جاده قدیمی و بدون رعایت ملاحظات زیست محیطی و استانداردهای جاده سازی در مناطق جنگلی، در سال گذشته احداث گردیده و متأسفانه سبب نابودی بخشی از این توده نادر شده و در آینده نیز حفاظت و حمایت از این منطقه ارزشمند را با مشکل مواجه خواهد کرد.

   به لحاظ نادر بودن این توده درختچه ای در زاگرس، اکوسیستم محلی شکل گرفته و گونه های گیاهی آن دارای ارزش حفاظتی بوده و بایستی حفاظت و حمایت ویژه ای از این محدوده به عمل آید که در همین راستا منابع طبیعی استان درصدد اعمال مدیریت ذخیره گاه بر روی آن منطقه منحصر بفرد است.

هشدار برای آماده باش در تالاب گندمان

یکشنبه, ۱۴ شهریور, ۱۳۸۹

   در نوشتار پیشین از وضعیت بحرانی و خشکی بی سابقه ی امسال تالاب گندمان و سایه مرگی که بر روی آن گسترده شده و آرام و بی صدا آن تالاب بین مللی را به کام مرگ و نابودی می کشاند نوشتم، خشکی بی سابقه ای که تاکنون هیچ یک از ساکنین آبادی های اطراف به یاد نداشتند.

   در حالی شاهد این قحطی و بحران آب مرگبار در تالاب ارزشمند گندمان هستیم که این زیست بوم تنش فاجعه باری را در سال گذشته پشت سر گذاشته است. آتش سوزی گسترده ای که مهار و اطفاء کامل آن قریب به یک ماه طول کشید و نهادهای متولی به دلیل نداشتن تجهیزات سخت افزاری مناسب در مقابله با آن عاجز و درمانده بودند!

   در آن رخداد تلخ دیدیم که تنها آبگیرهای پراکنده در گستره ی تالاب بودند که توانستند آتش به عمق رفته را مهار کنند و از پیشروی آتش جلوگیری کنند. شرایط ویژه تالاب و ضخامت ۱۲ متری تورب ها (زغال سنگ نارس) سبب گردید به رغم مهار آتش سوزی سطحی، آتش به زیر رفته و با اندک بادی به سطح آمده و مجددا” شعله ور گشته و کار اطفاء را با مشکل مواجه سازد.

   در شرایط فعلی که پدیده های طبیعی – خشکسالی و افزایش درجه حرارت – و اقدامات نابخردانه انسانی – عدم رعایت حق آبه طبیعی تالاب، حفر چاه های مجاز و غیرمجاز و برداشت های بیش از حد مجاز آب جهت بخش کشاورزی، تغییر مسیر و بستر رودخانه آقبلاغ و جلوگیری از ورود آب چشمه ها به تالاب – وضعیتی به مراتب بحرانی تر و خشک تر از سال گذشته را برای گندمان رقم زده اند، خطر آتش سوزی بیش از سال گذشته این تالاب خشک و آسیب پذیر را تهدید می کند.

ادامه مطلب»

مرگ آرام تالاب گندمان!

جمعه, ۱۲ شهریور, ۱۳۸۹

   تالاب گندمان را که یادتان هست؟ تالابی که در دفتر بین المللی تحقیقات پرندگان آبزی «لندن – ۱۹۵۲» به ثبت رسیده و با مساحتی حدود ۱۰۰۰ هکتار در فاصله ۲۰ کیلومتری جنوب بروجن و ۴ کیلومتری شهر گندمان قرار گرفته است. همان تالابی که در اوایل پائیز سال گذشته قریب به یک ماه در آتش می سوخت و تا مدت ها آتش در عمق جانش جا خوش کرده بود.

   همچنان که در مطالب پیشین گفته شد نزولات جوی، رودخانه آق بلاغ و چشمه های حاشیه تالاب از جمله منابع آبی گندمان را تشکیل می دهند و رویشگاه های گیاهی آن – گونه های حاشیه ای و نم پسند –  زیستگاه های جانوری منحصر به فردی را برای زمستان گذرانی و تخمگذاری پرندگان مهاجر و اسکان دائم پرندگان بومی بوجود آورده که قریب به ۱۵ گونه پرنده ی بومی و قریب به ۳۰ گونه پرنده مهاجر نواحی سردسیر شمالی با جمعیت های زیاد، انواع مارها و قورباغه ها و لاک پشت ها و پستانداران و ماهی ها در خود جای داده است.

   در بازدیدی که امروز – ۱۲/۶/۸۹ – به همراه دوستان ساکن در آبادبوم های اطراف تالاب داشتم شوربختانه تاکنون اقدام چندانی برای مهار و جبران تهدیدهای طبیعی و انسانی وارد بر تالاب صورت نگرفته بود و سایه مرگ بر قسمتهای زیادی از تالاب سایه گسترده بود!

ادامه مطلب»

احداث جاده‌های دسترسی سد خرسان ۳ و آغاز قتل و عام درختان

سه شنبه, ۹ شهریور, ۱۳۸۹

   خرسان ۳ یکی از ۳ سد غول پیکر برق آبی در دست احداث بر روی رودخانه خرسان است که این روزها، با آغاز پروژه ی احداث جاده های دسترسی، عملیات اجرایی احداث آن در جنگل های لردگان کلید خورده است. این سد بتنی دوقوسی با ارتفاع ۱۹۵ متر و دریاچه‌ای به حجم ‌یک هزار و ۱۵۵ میلیون متر مکعب و در بالادست سد کارون ۳ ساخته خواهد شد.

   در نوشتارهای پیشین به خسارت های زیست محیطی و طبیت گردی ناشی از احداث این سد اشاره کرده بودم، سدی که در آینده ای نزدیک و با آبگیری، آبشار آتشگاه لردگان را به همراه درختان کهنسالش در خود غرق خواهد کرد. آبشار آتشگاه یکی از مناطق گردشگری طبیعی و دیدنی ترین جاذبه های لردگان در سرزمین بختیاری بوده که تقریبا” در تمامی طول سال پذیرای طبیعت گردانی از سراسر استان و کشور – خصوصا” مردم استان های اصفهان و خوزستان – می باشد. این آبشار در فاصله حدود ۵۰ کیلومتری جنوب غربی شهر لردگان و در دامنه کوه های سر به فلک کشیده و در دره ای زیبا و ناهموار به طول ۲ کیلومتر در بالادست روستای آتشگاه واقع گردیده است. آبشارهای کوچک و بزرگ، درختان کهنسال و طبیعی بلوط و چنار در مسیر آبشار تا محل اتصال به رودخانه خرسان، مناظر دیداری کم همتایی را ایجاد کرده است.

ادامه مطلب»

کپرها در مناطق جنگلی زاگرس

دوشنبه, ۸ شهریور, ۱۳۸۹

   وقتی سخن از «کپر» به میان می آید شاید ذهن خیلی ها ناخودآگاه به مناطق جنوب کشور و استان هایی مانند هرمزگان و به میان خاطرات خود از نخلستان ها پرتاب شود. اما در این نوشتار شما را به منطقه زاگرس – منطقه ای که تأمین کننده ۴۰ درصد آب کشور است –  دعوت می کنم که ظاهرا” همین اقامتگاه های سایه‌بانی می رود تا در ردیف عوامل تهدید جنگلهای در حال تخریب این دیار قرار گیرد.

   هر چند ساختن این اقامتگاه های موقتی از قدیم الایام در کنار مزارع، باغات و صیفی کاری های منطقه زاگرس هم کم و بیش رواج داشته است و به عنوان سایه بانی موقت جهت استراحت های کوتاه مدت و نگهداری ظروف آب، مواد غذایی و محصولات باغی و صیفیجات مورد استفاده قرار می گرفته است، اما حالا دیگر وضعیت بحرانی و سیر نزولی و تبدیل جنگل های دانه زاد به شاخه زاد در زاگرس، این پدیده را در صف عوامل تخریب جنگل ها قرار داده است.

   در گذشته دانه زاد بودن جنگلهای زاگرس و استفاده از سرشاخه های درختان تنومند و کهنسال برای بنا کردن این سایه بان های کوچک، آسیب چندانی به درختان وارد نمی کرده و جنگلها تحمل این نوع بهره برداری ها را داشته اند. اما در طول چند دهه ی اخیر که جنگلهای زاگرس با قطع درختان تک پایه و دانه زاد مواجه شده و سیر قهقرایی پیدا کرده و جنگلهای دانه زاد کم کم  جای خود را به جنگلهای شاخه زاد و جست گروه ها داده اند، این جست گروه های جوان هستند که مصالح کپرها را تشکیل می دهند و برای ساخت این کپرها، صدها جست گروه به مسلخ می روند!

   اخیرا” مشاهده شده است که در برخی آبادبوم های جنگلی زاگرس، برای برگزاری مراسم سوگواری و جشن های خود اقدام به ساخت کپرهای بزرگ و وسیع می کنند و سبب نابودی تعداد زیادی از درختان جوان بلوط در اطراف محل زندگی خود می شوند! کپرهایی که چندین برابر سایه بان های قدیمی وسعت داشته و برای تأمین مصالح آنها به ناصواب بخشی از جنگلهای زاگرس قطع و نابود می شوند!

   به لحاظ اینکه این گونه کپرهای بزرگ معمولا” برای مراسم های سوگواری و یا جشن های عروسی ساخته می شود، محدودیت های اخلاقی محلی و قومی زیادی را برای مأمورین در برخورد با این تخلفات ایجاد می کند. هرچند که در برخی مناطق مشاهده گردیده است که تعدادی از نهادهای متولی اقدام به پخش اطلاعیه های هشداری و آموزشی نموده اند و اهالی روستاها را از این طبیعت ستیزی ناآگاهانه نهی کرده اند و اعمال مجازات های قانونی را برای رخداد غیر قانونی برشمرده اند، اما تاکنون به رویه ای واحد و بازدارنده برای مقابله با این پدیده مخرب دست نیافته اند.

   به نظر می رسد وقت آن رسیده باشد که تمامی نهادهای فرهنگی، اجتماعی، رسانه ها، شوراهای اسلامی روستاها، روحانیون و تمامی افراد زی نفوذ محلی، سکوت خود را شکسته و با حساسیت سزاواری که از خود نشان می دهند به کمک ادارات منابع طبیعی در مناطق جنگلی شتافته و با اطلاع رسانی و آگاهی بخشی مؤثر، مردم را از این اقدام ناصواب برحذر دارند …

آیا از مهار گردوغبار معادن وطنی هم عاجز هستیم ؟!

جمعه, ۵ شهریور, ۱۳۸۹

   در حالی که مقامات عالی رتبه عراقی به دلیل وجود مشکلات بزرگ در کشورشان، محیط زیست را اولویت چهارم دولت شان می دانند و برای مهار ریزگردهای عربی و به خطر افتادن سلامت شهروندان ایرانی اظهار شرمندگی می کنند، به نظر می رسد طرف ایرانی هم قادر نباشد در کوتاه مدت کار چندانی برای مهار این بحران فرا منطقه ای و نجات شهروندانش در بیش از ۱۸ استان کشورش انجام دهد و بالغ بر ۱۳۰ میلیون هکتار از آسمان کشورش را از این بحران نفس گیر رهایی بخشد!

   همینطور که می دانید بر بنیاد نتایج پژوهش ها و تحقیقاتی که تاکنون صورت پذیرفته است به نظر می رسد منشاء اغلب این ریزگردها، تالاب های خشکیده و نابود شده در سرزمین عراق بوده که علاوه بر دولت ناکارآمد عراق، کشورهای منطقه – ترکیه، سوریه و ایران – نیر در ایجاد این کانون های تولید گرد و غبار مقصر و سهیم بوده اند. وضعیت برداشت کشورهای منطقه از «حق آبه» تالاب‌ها در مرز ایران و عراق در سال های اخیر استاندارد نبوده و چنین وضعیت بحرانی فرا منطقه ای رقم خورده است که هرکدام از کشورهای همسایه به شکلی در بروز آن نقش داشته‌اند.

   حال که مردمان بام ایران به یمن بالانشینی و فاصله با کانون های تولید گرد و غبار، تا حدود زیادی از اثرات زیانبار انسانی و محیط زیستی این پدیده در امان مانده اند، اما استقرا معدن شن و ماسه و عدم رعایت استانداردهای فنی و زیست محیطی سبب گردیده است بام ایران نشینان هم مجبور شوند با همان وضعیت بحرانی حاکم بر فضای مناطق مرزی کشور روبرو گردند!

ادامه مطلب»

با مصوبه اخیر هیأت دولت، «دهه ی مهار بیابان زایی» در طبیعت بختیاری امیدوار کننده آغاز شد

سه شنبه, ۲ شهریور, ۱۳۸۹

   رخدادی که این روزها تارنمای کم همتای مهار بیابان زایی را بیش از دیگران سرخوش کرده است، صدور فرمان بان کی مون مبنی بر آغاز دهه ای جهانی با عنوان «حراست از بیابان‌ها و مقابله با بیابان‌زایی» است که این بار سازمان ملل به وعده ی داده شده خود در سال ۲۰۰۶ (سال جهانی بیابان و مقابله با بیابان‌زایی) عمل کرده است و سعی دارد در این دهه – سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ – دولت ها خطر تخریب زیست بوم ها و بیابانی شدن آن ها را جدی بگیرند و برای مهار این بیابان زایی بیش از پیش بکوشند.

   اگر بیابان ها را به عنوان یکی از بوم‌سازگان‌ زمین بشناسیم، جلوگیری از تخریب و نابودی جنگل ها، مراتع، تالاب ها و بیشه زارهای طبیعی از مصادیق بارز مقابله با بیابان زایی خواهند بود. توجه جدی به شناسایی و مهار عوامل تخریب این عرصه های طبیعی، سبب خواهد شد تراز اکولوژیکی سرزمین مادری مان روندی مثبت پیدا کرده و هیچگاه شاهد سیلاب های ویرانگر و ریزگردهای نفس گیر و آبادی های خالی از سکنه و … نباشیم و از محیط زیستی پایدار و حیات اجتماعی رو به رشدی برخوردار باشیم.

   در سومین دور از سفرهای استانی هیأت دولت به استان چهار محال و بختیاری، به مانند برخی از دیگر مناطق کشور، شاهد توجه نسبتا” سزاوار دولتمردان به منابع طبیعی این قطعه از سرزمین مادری بوده ایم. اختصاص مبلغ ۶ میلیارد تومان به منظور کنترل و مهار عوامل تخریب جنگل ها و مراتع چهار محال و بختیاری از مصوبات زیست محیطی هیأت دولت در این سفر بوده است. توانمند سازی خانوارهای جنگل نشین، تعادل دام و مرتع و تغییر الگوی مصرف سوخت – که جملگی از عوامل تخریب عرصه های جنگلی و مرتعی می باشند – اهداف اصلی این مصوبه سبز را تشکیل می دهند.

   هرچند برای مهار کامل این عوامل تخریب در سرزمین بام ایران، نیاز به اعتبارات چند ۱۰ برابری و توجه خردمندانه و جدی تری است اما اختصاص این مبلغ اندک نخستین چراغی است که برای مهار عوامل تخریب و مقابله با بیابان زایی در بخشی از سرزمین بختیاری روشن گردیده است. انشاءالله که دولتمردان با تخصیص به موقع و حقیقی اعتبار پیش بینی شده در این مصوبه مانع خاموش شدن این چراغ گردیده و با تصویب اعتبار مورد نیاز جهت پوشش کل استان، جاجای طبیت بختیاری را چراغانی کنند.

   مصادف شدن ابلاغ این مصوبه با آغاز «دهه ی جهانی مهار بیابان زایی» را به فال نیک می گیریم و دعا می کنیم تخصیص اعتبارات این مصوبه نیز به سرنوشت مصوبه ۳۵ میلیارد تومانی اعتبارات اختصاص داده شده به عملیات های آبخیزداری در سفر دور اول هیأت دولت به سرزمین بختیاری دچار نگردد!