بایگانی اسفند, ۱۳۹۲

ماجرای اعتراض بختیاری‌ها از نگاه ناصر کرمی

پنجشنبه, ۲۲ اسفند, ۱۳۹۲

sarzamin-kohan.

     دکتر ناصر کرمی روزنامه نگار و فعال محیط زیست، در یادداشتی به واکاوای کوتاهی از ماجرای سریال “سرزمین کهن” پرداخته و از نحوه برخورد روزنامه نگاران و روشنفکران کشور با اعتراض‌های بختیاری‌ها و همسویی این روشنفکران با صدا و سیمای دولتی برای فروکاستن این اعتراض‌ها به دلایل فرعی، انتقاد کرد. به گزارش آژانس خبری بختیاری (ایبنانیوز)؛ شرح کامل این یادداشت را می‌توانید در زیر بخوانید:

     اعتراض بختیاری‌ها سرانجام به توقف پخش سریال سرزمین کهن انجامید. این نوشته البته بیشتر از آنکه قصد مرور کل ماجرا را داشته باشد می‌خواهد پاسخی باشد به واکنش غالب روزنامه‌نگاران کشور به این ماجرا. به ویژه روزنامه‌نگارانی که دست کم به نسبت رسانه‌ای که در آن قلم می‌زنند می‌بایست اصلاح‌طلب یا روشنفکر قلمداد شوند.
     موضوع این است که غالب این روزنامه نگاران فریاد وا اسفا سر دادند برای معصومیت و مظلومیت هنرمندان و فیلمسازان ایرانی که جرات ندارند اسم یا هویت یا شغل یا موقعیت شبه حقیقی به شخصیت‌های آثار خود بدهند. زیرا بلافاصله فریاد اعتراض احساسی و غیر منطقی عده‌ای از جایی بلند می‌شود، البته آنچه که می‌گویند بسیار هم سابقه داشته است.

     اما آیا ماجرای سریال سرزمین کهن هم همین‌گونه بود؟ سازندگان سریال و مدیران صدا و سیما چون مطمئن هستند که غالب مردم اساسا این سریال را ندیده‌اند اینگونه وانمود می‌کنند که اعتراض بختیاری‌ها صرفا از آن جهت بوده که شخصیت نقش منفی فیلم (چقدر راحت تر بود به جای این عبارت طولانی خیلی راحت میگفتم”بد من”) اسمش “بختیاری” است. اگر موضوع فقط همین باشد البته که عذر آنها پذیرفتنی است.

     بالاخره هر اسم دیگری باشد عده‌ای هستند که آن اسم را بر خود دارند و حق خواهند داشت معترض شوند و نمی شود هم سریال ساخت بی آنکه شخصیت‌ها اسم داشته باشند. گفته می‌شود مهران مدیری و نویسندگانش خیلی مراقب بوده‌اند در ماجرای سریال “شب‌های برره” هیچ ارجاعی به جایی داده نشود و از جمله با دقت نشسته و اسم “برره” را جعل کرده‌اند. اما جالب است که بدانید در حوالی فسا روستایی پیدا شد به نام برره که مردم آن به شدت معترض این سریال شدند. اما، ماجرای بختیاری‌ها و این سریال کاملا متفاوت است. سرزمین کهن ارجاعات خیلی مشخص تاریخی دارد علیه ایل بختیاری. مرور می‌کنیم:

۱- سردار اسعد بختیاری برای بختیاری‌ها یک اسطوره و برای متجددان ایران یک قهرمان نهضت مشروطه است. اما برای مورخانی که مشرب و ماموریتی مشابه عباس سلیمی نمین (مشاور اصلی سریال سرزمین کهن) در نقل تاریخ مشروطه دارند موضوع متفاوت است. در نگاه آنها اقدام سردار اسعد در به دار آویختن شیخ فضل الله نوری گناهی نابخشودنی است. جزئیات این ماجرا بماند. به هر رو در سریال سرزمین کهن از سردار اسعد به عنوان یک خائن و مزدور عوامل بیگانه نام برده می‌شود. همین برای اعتراض بختیاری‌ها کافی نیست؟

۲- آیا انتخاب نام بختیاری برای ضد قهرمان فیلم اتفاقی بوده؟ ارجاعات نشان می‌دهد که اینگونه نیست. سردار اسعد را همفکران آقای سلیمی نمین مکرر متهم کرده‌اند به نوکری انگلیس. از سوی دیگر در تاریخ معاصر ایران بختیاری‌ها بنا به یک دلیل مشخص ارتباط نزدیکی با انگلیسی‌ها داشته‌اند. از این قرار که در دوره پهلوی اول، حضور پررنگ بختیاری‌ها در فعالیت‌های نفتی خوزستان، به دلیل اینکه انگلیسی‌ها در خوزستان عمدتا بختیاری‌ها را استخدام می‌کردند که فرصت برخورداری از یک موقعیت ویژه اقتصادی را به این قوم داد، باعث تهمت‌هایی شد به آنها که در قالب دشنامی همچون همکاری با انگلیس نمود پیدا می‌کرد.
ضد قهرمان سریال سرزمین کهن مکررا با عباراتی همچون “کاسه لیس و مزدور و نوکر انگلیس” نامیده می‌شود. در یکی ازدیالوگ‌های سریال شخصیت مثبت فیلم می‌گوید: “این بختیاری‌ها با کاسه لیسی برای انگلیس به جایی رسیدن وگرنه هیچی نبودن”. ممکن است بگویید منظور او خانواده بختیاری است که در این سریال ضد قهرمان هستند. اما هم دیالوگ زننده است و هم ارجاع تاریخی آن به تهمتی که به بختیاری‌ها زده می‌شود به راحتی قابل اغماض نیست. چرا نمی گویند مزدوری روسیه یا آمریکا یا فرانسه؟ چون در آن مقطع انگلیس بازیگردان امپریالیسم بوده. پس سریال حتی در فحش دادن هم ارجاع مشخص تاریخی دارد. چرا نباید تصور کنیم همین ارجاع را در نامگذاری شخصیت‌ها هم داشته است؟

۳- ممکن است بگویید ارجاعات فوق الذکر اتفاقی است و انتخاب نام “بختیاری” هم اتفاقی بوده. اما آیا در سریالی که قرار است مکررا به نقش منفی فیلم فحش بدهند منطقی است که نام او دقیقا لقب یک قوم باشد؟ آیا سازندگان سریال می‌توانستند به همین راحتی نام ضد قهرمان خود را از طریق انتساب او به یکی از زادگاه‌های مقامات بلند پایه و مشهور انتخاب کنند؟ آیا می‌توانستند از نام شهدای مشهور یا اصلا همین مقامات کنونی نظام استفاده کنند؟
آیا می‌توانستند فی المثل نام “ضرغامی” (که اتفاقا این نام هم از نام‌های مشهور در میان بختیاری هاست) را بر ضد قهرمان خود بگذارند؟ اما می‌دانند از این نوع نامها نمی شود استفاده کرد، اما تصور می‌کنند می‌شود هفته‌های متوالی یک قوم چند میلیون نفری را نشاند پای تلویزیون و به آنها فحش داد؟ مضاف بر آنکه همین خانواده که اسم شان بختیاری است روی دیوار خانه شان هم یک عکس سردار اسعد بختیاری است. واقعا بر چه مبنایی ما باید مجاب شویم آنها بختیاری نیستند؟

۴- سازندگان سریال گفته‌اند بختیاری‌ها عجله نکنند چون در آخر سریال یکی از قهرمانان موثر بختیاری خواهد بود. اتفاقا همین نشان میدهد که سریال بر مبنای ارجاعات تعیین شده ساخته شده است. وگرنه اگر انتخاب اسم بختیاری اتفاقی بوده چه اصراری هست که در آخر سریال یک قهرمان بختیاری هم داشته باشیم. این یک کلک پیش پا افتاده هالیوودی است. جان فورد به قول تارانتینو در فیلم هایش مثل زامبی سرخپوست‌ها را تار و مار می‌کرد اما برای آنکه متهم به نژاد پرستی نشود در اواخر داستان یک وردست سرخپوست هم کنار جان وین قرار می‌داد.

۵- وقتی پای عباس سلیمی نمین در میان است این یعنی اینکه اصل ماجرا داستان شیخ فضل‌الله است و سواران بختیاری که متعاقب فتح تهران او را بر دار آویختند. آن ماجرا را به شکل‌های گوناگونی روایت کرده‌اند. روایت سریال سرزمین کهن البته طعم خاصی دارد. طعمی که برای بختیاری‌ها خیلی تلخ به نظر آمده است. اگر فرض کنیم راویان سرزمین کهن هم صادقند و هم خیرخواه و هم معجونشان قصد درمانگری دارد، به هر حال باید پذیرفت هر دوای تلخی قابل خوردن نیست و بعضی مردم هم در تجویز دارو هر کسی را محق نمی‌دانند.

۶- بر می‌گردم به همان فریاد وا اسفای روزنامه نگاران پیش گفته. آیا به جای واکاوی دلیل خشمناکی مردمانی محروم و سرخورده می‌باید ندیده و نشناخته آنها را محکوم کرده و حرکت شان را تحقیر کرد؟ واقعا چند نفراز شما خواستید ریشه‌های این ماجرا را ببینید؟ یا مسئولانه قبل از متهم کردن مردم معترض دست کم بنشینید و قسمت‌های پخش شده این سریال را ببینید؟ جالب است که غالب همین روزنامه نگاران خود می‌گویند این سریال را ندیده‌اند و عطف به ماسبق قضاوت می‌کنند. آن بختیاری‌های معترض هم متهمند به اینکه بی آنکه سریال را دیده باشند صرفا بر اساس شنیده‌ها روانه خیابان شده‌اند. این هم نکته‌ای است: مردمی که سریال را ندیده‌اند علیه آن تظاهرات می‌کنند و روزنامه‌نگارانی هم که سریال را ندیده‌اند از آن دفاع می‌کنند.

۷- رئیس صدا و سیما گفته بله، نباید به قومی که این همه شهید داده توهین بشود. اعتنای ایشان به مقام شهدا قابل ستایش است. البته منظورشان این است که کلا به هیچ قومی نباید توهین کرد. یا اینکه کلا نباید توهین کرد. احتمالا حالا دیگر متوجه شده باشند نگارش سریال پر هزینه تاریخی را به فردی سپردن که چندان مشهور به بیطرفی و بیغرضی در نقل تاریخ معاصر نیست چه تاوان سنگینی دارد.

آیا قصه تلخ مزارع غیرمجاز پرورش ماهی به پایان می رسد؟

چهارشنبه, ۲۱ اسفند, ۱۳۹۲

     قصه تلخ مزارع غیرمجاز پرورش ماهی در سرشاخه‌های کارون بزرگ در چهارمحال و بختیاری که به‌نظر می‌رسد در سکوت معنادار نهادهای متولی امیدهای چندانی به پایان آن نباشد، بهانه تهیه گزارش خبرنگار خبرگزاری ایسنا شده است که می‌توانید به نکات قابل‌تأملی در میان گفتگوهای صورت گرفته با مقامات محلی ذی‌نقش دست‌یابید. شرح کامل این گزارش که نگارنده هم در آن گفتگو داشته‌ام را می‌توانید در زیر بخوانید:

isna

     مسلم محمودیان – خبرگزاری ایسنا؛ تخلف در هر حوزه ای مشکل آفرین است و اگر راهکار های اصولی و جدیت مسئولان در کار نباشد ریشه دوانده و بحران آفرین خواهد شد. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)-منطقه چهارمحال و بختیاری-احداث مزارع غیرمجاز پرورش آبزیان در چهارمحال و بختیاری از جمله تخلفاتی است که با وجود آسیب هایی که در ابعاد مختلف بویژه برای محیط زیست استان دارد همچنان در حال گسترش است اما دریغ از برخوردی با جدیت و کارساز، همه متولیان به نوعی دیگران را مسئول می دانند و خود شانه از بار مسئولیت خالی می کنند که جا دارد متولیان امر برخورد جدی با متخلفان را در دستور کار قرا دهند چراکه در صورت عدم توجه شاهد بروز جبران ناپذیر در آینده خواهیم بود.

جرائم، بازدارنده نیستند/ نگاه بخشی داشتن و غفلت از مسئولیت خیانت است

     مدیرکل حفاظت محیط زیست چهارمحال و بختیاری در این زمینه در گفت و گو با ایسنا گفت: خلأ سند آمایش سرزمین، چالش های زیادی را در استان در زمینه های مختلف از جمله شیلات به وجود آورده است.

     سعید یوسف پور به تشریح مشکلات ناشی از احداث مزارع غیر مجاز پرورش ماهی پرداخت و تصریح کرد: با توجه به اینکه  این گونه مزارع در بستر رودخانه ها ایجاد می شوند نه تنها موجب از بین رفتن حریم رودخانه ها می شوند، بلکه مشکلات زیادی همچون افزایش ضریب فرسایش خاک، کنده شدن بستر رودخانه و خشک شدن سدهای احداث شده در مسیر رودخانه ها را به دنبال دارند.

     به گفته وی، ورود آلودگی دارویی این نوع مزارع به رودخانه ها همزمان با پسماندها به دلیل فیلترینگ نشدن از دیگر معضلاتی است که مزاری غیرمجاز پرورش ماهی ایجاد می کنند. وی بر لزوم توجه به ظرفیت رودخانه های استان برای صدور مجوز مزارع پرورش آبزیان تاکید کرد و افزود: متاسفانه شرکت آب منطقه ای استان مازاد بر ظرفیت رودخانه ها مجوز صادر کرده است.

     پوسف پور نظارت بیشتر منابع طبیعی بر منابع ملی را خواستار شد و گفت: متاسفانه دستگاه های متولی وظایف خود در نظارت را به درستی انجام نداده اند به طوری که اکنون به دلیل این غفلت تعداد زیادی مزرعه پرورش ماهی غیر مجاز در مسیر رودخانه های استان احداث شده است. وی همچنین دستگاه خود را مکلف به حفاظت از محیط زیست استان دانست و تصریح کرد: در مرزهای مناطق حفاظت شده حکم تخریب ۵۳ مزرعه غیرمجاز صادر شده است اما به دلیل اینکه احکام به وقت صادر نمی شوند و یا جرائم خود بازدارنده نیستند آنگونه که انتظار می رود در برخورد با متخلفان نتیجه ای مقبول حاصل نمی شود.

     یوسف پور تاکید کرد: متولیان باید هرچه سریع تر و با برنامه ریزی مانع فعالیت های غیرمجاز شوند؛ چراکه در غیر این صورت با گذشت زمان آثار تخریب بدتر وجلوگیری از آن سخت تر می شود. وی خاطرنشان کرد: ۱۵۰۰کیلومتر از رودخانه های کشور در استان چهارمحال و بختیاری قراردارد که می توان از آن در راستای احداث نیرو گاه های کوچک تولید برق و ایجاد اشتغال جوانان، به خوبی بهره برد. به گفته وی، آلودگی آب وحفظ حریم بستر با امور آب منطقه ایی، تصرف اراضی ملی با منابع طبیعی، حافظ سلامت محصولات خام دامی با دامپزشکی و صدور مجوز مزارع با شیلات است اما به طور قطع هر دستگاهی نگاه بخشی داشته باشد و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند خیانت کرده است.

مردم در برخورد با متخلفان به کمک مسئولان بشتابند

     مدیر عامل شرکت آب منطقه ای استان چهارمحال در گفت و گو با ایسنا، یکدلی مردم و مسئولان را لازمه جمع آوری مزارع غیر مجاز پرورش ماهی در استان دانست. سید محمدعلی مصطفوی با اشاره به ساخت غیر مجاز شیلات های فصلی، تصریح کرد: این گونه مزارع شبانه و در حریم بستر رودخانه ساخته می شوند که هرچند از متخلفان شکایت و جریمه می شوند اما کارساز نیست. وی با تاکید بر لزوم همکاری مردم در راستای برخورد با متخلفان، خاطر نشان کرد: حریم بستر رودخانه ها متعلق به خود مردم است که عده ای متخلف با اقدامات غیر قانونی در صدد تخریب آن بر آمده اند که می طلبد مردم با کمک مسئولان در راستای عدم تخریب این منابع اقدام کنند. وی جمع شدن این مزارع را نیازمند همکاری همه دستگاه های متولی این امر دانست و گفت:  چنانچه هر کدام  از دستگاه ها به تنهایی اقدام کنند به طور قطع موفق نخواهند بود و تخریب محیط زیست استان همچنان ادامه خواهد یافت.

برخورد با متخلفان زیانش کمتر است یا آسیب دیدن محیط زیست؟

     یکی از فعالان محیط زیست چهارمحال و بختیاری در گفت و گو با ایسنا، با بیان اینکه تعداد مزرعه های غیرمجاز پرورش ماهی در استان از ۴۰ در سال ۸۹ به ۱۴۰ در سال ۹۲ رسیده است، بر لزوم جلوگیری از احداث بی رویه این مزارع تاکید کرد.

     هومان خاکپور ریشه بسیاری از تخریب های انسانی را در کوتاهی دستگاه های مسئول در توسعه اشتغال دانست و با بیان اینکه مسئولان نباید در خصوص شیلات های  فصلی کوتاهی کنند، تصریح کرد: هر یک از سازمان های متولی مسئولیت هایی در این زمینه دارند که متاسفانه در انجام آن کوتاهی کرده اند. وی افزود: از بین رفتن بخشی از منطقه حفاظت شده هلن، تخریب اراضی ملی و همچنین از بین رفتن  بخشی از رودخانه که جزو میراث فرهنگی است بر اثر احداث شیلات ها، کوتاهی دستگاه های متولی را نشان می دهد.

     این فعال محیط زیست حفاظت و پاسداری از رودخانه ها را از وظایف امور آب منطقه ای استان دانست و گفت: چنانچه محیط زیست و امور آب در این زمینه کوتاهی کنند و همکاری مردم با مسئولان را بهانه کنند این اقدام توجیهی بیش نیست. خاکپور با طرح این سوال که آیا برخورد با متخلفان در زمینه شیلات های فصلی زیانش کمتر است یا عدم برخورد با آنها و آسیب دیدن محیط زیست؟ تصریح کرد: ما باید بهانه مشکلات اجتماعی را کنار بگذاریم، نه آنکه شاهد باشیم که دیگر چیزی از محیط زیست و منابع طبیعی باقی نماند. وی نمود پدیده بیابان زایی و پایین رفتن آب در منطقه خان میرزا بر اثر گسترش بی رویه کشاورزی را یادآور شد و گفت: آیا زمان آن نرسیده است که مسئولان استانی با صرف نظر از ملاحظات سیاسی و اجتماعی با این پدیده برخورد کنند؟

     این فعال محیط زیست با بیان اینکه برخورد با متخلفان به کمک نیروی انتظامی و قوه قضایی محقق می شود، خاطرنشان کرد: چنانچه سطح جریمه ها بالا رفته و هم سطح درآمد متخلفان شود روند تخریب ها و آسیب ها نیز کاهش خواهد یافت؛ چراکه رودخانه های استان دیگر ظرفیتی برای احداث مزارع جدید پرورش ماهی ندارند. وی بهانه هایی که مسئولان در مورد تنش های محلی می آورند را کوتاهی در انجام وظیفه شان دانست و گفت: چنانچه با متخلفان برخورد نشود توهم دست اندازی و تجاوز به منابع ملی ایجاد می شود و کسانی که به قانون پایبند نیستند راه را برای رسیدن به خواسته های خود فراهم تر می بینند. به گفته وی، برخورد نکردن با این افراد زمینه ساز ترغیب جوامع روستایی به گریز از قانون می شود که خود نوعی بی قانونی است.

     خاکپور اظهارکرد: اگر پیش از این برای اشتغال جوامع روستایی طرح های موثر اجرا شده بود اکنون شغل آنان به اجبار بر پایه تخریب جنگل ها و دریا قرار نمی گرفت. این فعال محیط زیست با طرح این سوال که آیا وقت آن نرسیده که روند تخریب محیط زیست را متوقف کنیم؟ گفت: دیگر زمانی برای هدر دادن نداریم و حال زمان آن رسیده است تا بر روی آنچه داریم ارزش گذاری کنیم. به گفته وی، تلاش در جایگزینی طرح های اشتغالزای موثر منطبق با مناطق روستایی، احداث مجتمع پرورش ماهی به منظور نظارت بر فعالیت پرورش دهندگان ماهی و همچنین کوتاه کردن روند اداری برای صدور پروانه شیلات از مهم ترین اقدامات در راستای عدم احداث شیلات های فصلی و تخریب بیش از پیش محیط زیست است.

حرکت هم راستای مسئولان استان لازمه بر خورد با مزارع غیر مجاز است

    مدیر گروه دامپزشکی دانشگاه شهرکرد در گفت و گو با ایسنا با تاکید بر ضرورت حرکت دستگاه های نظارتی و اجرایی استان در یک راستا در زمینه برخورد با متخلفان، خاطرنشان کرد: متاسفانه مسئولان استانی به منظور برخورد با متخلفان و تخریب مزارع غیر مجاز پرورش آبزیان نه تنها در راستای هم حرکت نمی کنند بلکه در تقابل هم هستند.

     سعید نعمت اللهی با بیان اینکه اکوسیستم استان به اندازه کافی از این معضلات رنج می برد، بر لزوم همراهی مسئولان در راستای رفع مشکلات زیست محیطی استان تاکید کرد. وی مدیریت پرورش ماهیان آبزی استان را ضعیف دانست و گفت: مزارع پرورش ماهی باید حداکثر چهار کیلومتر با هم فاصله داشته باشند اما متاسفانه این فاصله رعایت نمی شود.

     نعمت اللهی افزود: افرادی که به صورت غیر مجاز اقدام به احداث مزارع پرورش آبزیان می کنند به علت عدم آگاهی لازم از آنتی بیوتیک ها به گونه ای غیر اصولی استفاده می کنند که مشکل آفرین خواهد بود. وی با بیان اینکه از نظر علمی مصرف این گونه ماهی ها مضر است، تصریح کرد: مدیریت ضعیف در این گونه مزارع و عدم نظارت مسئولان بهداشت مشکلاتی را برای بهداشت عمومی ایجاد می کنند؛ بر همین اساس  به مصرف کنندگان توصیه می شود از ماهیان قزل آلایی که بیش از ۳۰۰ گرم وزن دارند استفاده شود زیرا آنها در برابر آنتی بیوتیک ها مقاومت بیشتری از خود نشان می دهند. به گفته وی، مشکلاتی که این گونه مزارع از جمله آسیب رسانی به بستر رودخانه و رانش زمین ایجاد می کنند با ایجاد مزارع بزرگ در مکان هایی که مورد تایید است یا فراهم کردن زمینه شغلی برای این افراد پیش نخواهد آمد.

برخورد با مزارع غیر مجاز پرورش آبزیان در دستور کار مسئولان استان قرار گیرد

     مدیر شیلات و آبزیان چهارمحال و بختیاری در گفت گو  با ایسنا با بیان اینکه آمار دقیقی از شیلات های فصلی در استان وجود ندارد، تصریح کرد: این مزارع هیچ گونه مجوزی از این ارگان ندارند و به صورت غیر قانونی فعالیت دارند.

     پرویز منصوری با بیان اینکه به صورت کتبی به مزارع فصلی شناسایی شده اخطارداده شده است، گفت: باتوجه به قوانین و مقرراتی همچون آیین نامه جلوگیری از آلودگی آب، قانون توزیع عادلانه آب و ماده ۶۸۸مجازات اسلامی ارگان های متولی می توانند با همکاری این مدیریت به تخریب این گونه مزارع اقدام کنند. وی با بیان اینکه اکثر مزارع غیرمجاز استان در شهرستان است به عدم رعایت مسائل فنی و بهداشتی در این مزارع اشاره و خاطرنشان کرد: این مزارع با استفاده از داروهای غیرمجاز نه تنها موجب آلودگی آب می شوند بلکه به حق قانونی مزارع پرورش ماهی زیردست که دارای فعالیت مجاز هستند ضرر می رسانند.

     منصوری برخورد با مزارع غیر قانونی پرورش آبزیان را راوظیفه اصلی مسئولان استان دانست و گفت: باتوجه به اینکه مزارع غیرمجاز هیچ گونه ضوابط فنی و بهداشتی را رعایت نمی کنند هزینه تولید آنها کمتر از مزارع مجاز می شود که در این زمینه نیز به ضرر مزارع مجاز است؛ در همین راستا می طلبد مسئولان با جدیت با متخلفان برخورد کنند.

روز درختکاری و سرنوشت نهال‌های کاشته شده!

پنجشنبه, ۱۵ اسفند, ۱۳۹۲

     سال‌های زیادی‌است که به مناسبت روز درختکاری و هفته منابع طبیعی، بر اساس آمار منتشره میلیون‌ها نهال برای گسترش فضای سبز و توسعه جنگل‌ها کاشته می‌شود و از عالی‌ترین مقامات ملی و محلی تا دانش‌آموزان و مردم عادی در آیین‌های این روز و هفته شرکت می‌کنند اما آنچه آشکارا عیان است این حقیقت تلخ است که هر ساله از سرانه فضای سبز درختی و جنگل‌های ما کاسته می‌شود! آیا زمان آن نرسیده که به دنبال پاسخ‌هایی سزاور برای این سؤال‌های اساسی باشیم؟

     به همین بهانه در گفتگوی کوتاهی با خبرنگار روزنامه ایران شرکت کرده‌ام که می‌توانید شرح آن‌را در زیر بخوانید:

 نهالکاری.

نماینده تشکل های غیردولتی محیط زیست: مشکل اصلی مراقبت نکردن از نهال ها است

     مریم فرهمند؛ اواخر اسفند فصل نهالکاری و فرصتی مناسب برای توسعه فضای سبز شهری و جنگل‌های کشور است. روز ۱۵ اسفند هم روز درختکاری نام گرفته و سال‌هاست که مردم و مسئولان در این روز اقدام به کاشت درخت می‌کنند، اما کاشتن درخت به همین مناسبت در سال‌های گذشته چقدر به توسعه فضای سبز کشور کمک کرده است؟ برای پاسخ به این سؤال با هومان خاکپور، به عنوان نماینده تشکل های غیردولتی در حوزه محیط زیست که بزودی با رئیس جمهور دیدار خواهد کرد گفت‌و‌گو کردیم.

به نظر شما روز درختکاری چقدر به توسعه جنگل‌ها و فضای سبز شهری کمک کرده است؟

     روز درختکاری نخستین روز از هفته منابع طبیعی (۲۲-۱۵ اسفندماه) است. این هفته با عنوان‌های مختلف، روزشمار و اهداف مشخصی دارد، اما متأسفانه به جای بهره‌برداری از اقدام‌هایی که می‌توان در این روزها انجام داد، فقط به کارهای نمادین بسنده می‌کنیم در صورتی که این هفته زمان مناسبی برای تجزیه و تحلیل عملکرد یکساله و برنامه‌ریزی برای سال آینده است در حالی که به انجام یافتن حرکات نمادین محدود شده و می‌شود.

یعنی تمام نهال‌کاری‌هایی که روز ۱۵ اسفند انجام می‌شود، بدون نتیجه است؟

     اگر تعداد نهال‌هایی را که در ۱۰ سال گذشته از سوی سازمان جنگل‌ها و مراتع و شهرداری توزیع می‌شود، جمع کنیم و فرض را بر این بگیریم که این نهال‌ها به ثمر نشسته باشند، اکنون مساحت فضای سبز و جنگل‌های کشور باید چندین برابر مساحت کنونی باشد.

علت این مسأله چیست؟

     علت این است که نهال‌ها فقط کاشته می‌شود و مراقبت بعدی ندارد. ما با وجود برگزاری روز درختکاری نه تنها شاهد افزایش سرانه فضای سبز و جنگل‌ها نیستیم بلکه نوعی هدررفت سرمایه است. هزینه زیادی برای تولید نهال در کشور می‌شود اما به خاطر نبود مراقبت و آبیاری، همه از بین می‌رود. در بخش شهری برای اجرای طرح‌های توسعه‌ای باید منابع آبی را در نظر گرفت. با وجود محدودیت منابع آب هم نباید از آب شرب برای آبیاری استفاده شود. بهترین روش این است آبی که از حوزه شهری به شکل فاضلاب خارج می‌شود، بازچرخانی و برای آبیاری به کار گرفته شود.

طرح “هر تولد یک نهال” در بام ایران

دوشنبه, ۱۲ اسفند, ۱۳۹۲

     در راستای توسعه فرهنگ درختکاری و حرمت نهادن به مواهب طبیعی در میان خانواده‌ها؛ نخستین تفاهم‌نامه اجرای طرح “هر تولد یک نهال” در بام ایران مبادله شد. نگارنده به‌همراه دکتر لیلا اخلاصی رییس انجمن محیط زیستی تسنیم که ارائه دهنده طرح بوده و مسئولیت هم‌سوسازی طرف‌های تفاهم‌نامه را برعهده داشته‌اند، در گفتگویی با خبرنگار خبرگزاری مهر شرکت کرده‌ام که می‌توانید شرح کامل آن‌را در زیر بخوانید:

خبرگزاری مهر

کاشت یک درخت به ازای هر تولد در بام ایران/ سپردن مراقب از درخت به کودک در سن شش سالگی

    شهرکردخبرگزاری مهر: در راستای توسعه فرهنگ درخت کاری اجرای طرح “هرتولدیک نهال دربام ایران” در دستور کار انجمن محیط زیستی تسنیم و نهادهای متولی در حوزه محیط زیست و طبیعت شهرستان بروجن استان چهارمحال و بختیاری قرار گرفت.

     به گزارش خبرنگار مهر؛ به‌منظورترویج فرهنگ درختکاری و نگهداری و توسعه فضای سبز در میان خانواده‌ها و حساس‌سازی آنان نسبت به طبیعت پیرامون محلی زندگی‌ آنان و آشناسازی کودکان و فرزندان با آموزه‌های محیط زیستی و نهادینه شدن دلبستگی و عشق به مواهب طبیعی در ضمیر آنان؛ اجرای طرح “هرتولدیک نهال دربام ایران” در دستور کار انجمن محیط زیستی تسنیم و نهادهای متولی در حوزه محیط زیست و طبیعت بروجن قرار گرفت.

    برای نخستین‌بار تفاهم‌نامه پنج جانبه “هر تولد یک نهال در بام ایرانفی‌مابین “انجمن محیط زیستی تسنیم”، “شهرداری بروجن”، “اداره ثبت و احوال شهرستان بروجن”، “اداره منابع طبیعی شهرستان بروجن” و “اداره حفاظت محیط زیست شهرستان بروجن” مبادله شد تا بسترهای لازم برای اجرای این طرح از سال ۱۳۹۳ در شهر بروجن فراهم شود.

     در این تفاهم‌نامه وظایف و تعهدات هریک از طرف‌ها برای اجرای فراگیرتر و مؤثرتر این طرح تعریف شده است و تلاش شده است تا با همسوسازی پتانسیل‌های نهادها و دستگاه‌های طرف‌ این تفاهم‌نامه، در راستای نهادینه شدن فرهنگ درختکاری و احترام به طبیعت در میان خانواده‌هاگام‌های مؤثرتری برداشته شود.

     رئیس انجمن محیط زیستی تسنیم استان چهارمحال و بختیاری در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به انعقاد تفاهمنامه در شهرستان بروجن در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی گفت: این تفاهمنامه بین انجمن محیط زیستی تسنیم، شهرداری بروجن، اداره ثبت و احوال شهرستان بروجن، اداره منابع طبیعی شهرستان بروجن و اداره حفاظت محیط زیست شهرستان بروجن در راستای حفظ محیط زیست و منابع طبیعی تنظیم شده است و به امضا رسیده است.

     لیلا اخلاصی عنوان کرد: در صدد هستیم با اجرای این طرح، بسترهای لازم از لحاظ فضای مناسب، تأمین نهال و شرایط آبیاری و مراقبت فراهم شود تا از ابتدای سال ۱۳۹۳ توسط خانواده‌ها و به‌نام هر کدام از نوزادان متولد شده یک نهال کاشته شود و این نهال‌های شناسنامه‌دار در سن پنج شش سالگی به کودکان نشان داده شوند و از آن پس مراقبت از این نهال‌ها به خود کودکان سپرده شود.

     وی ادامه داد: خانواده‌هایی‌که در این طرح مشارکت می‌کنند در شمار جامعه هدف ما قرار خواهند گرفت و در آینده با ارتباط بیشتری که از طریق انجمن با آنان برقرار می‌کنیم در نظر داریم از راه‌های مختلف حضوری و غیرحضوری آموزش‌های محیط زیستی بیشتری را برای آنان ارایه کنیم.

طرح کاشت درخت به ازای هر تولد یکی از اقدامات برجسته در حوزه فعالیتهای انجمنهای زیست محیطی است

     نایب رئیس انجمن زیست محیطی تسنیم بروجن نیز در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اهمیت کار و فعالیت انجمن‌های زیست محیطی در حفظ محیط زیست و منابع طبیعی؛ تاکید کرد: انجمن‌ها با هم‌اندیشی و برنامه‌ریزی و تعیین اهداف کارهای بزرگی می‌توانند در راستای حفاظت از محیط زیست انجام دهند.

     هومان خاکپور عنوان کرد: هم اکنون طرح کاشت درخت به ازای هر تولد یکی از اقدامات برجسته در حوزه فعالیت‌های انجمن‌های زیست محیطی به شمار می‌رود که توسط انجمن زیست محیطی تسنیم بروجن انجام شده است.

     وی در ادامه با اشاره به برنامه ریزی‌های گسترده برای انجام طرح “هرتولدیک نهال دربام ایران” توسط کارشناسان و اعضای انجمن؛ تاکید کرد: این اقدام کاری ارشمند است و باید در کل کشور فراگیر شود.

     این فعال محیط زیست و منابع طبیعی گفت: کودکان از همان ابتدا به مراقبت از درختان حساس می‌شوند و کودکان مراقبت از درختان و گیاهان را یاد می‌گیرند.

در آستانه دیدار سمن های محیط زیستی با رئیس‌جمهوری

پنجشنبه, ۸ اسفند, ۱۳۹۲

     برای نخستین‌بار فرصتی فراهم شده است تا سازمان‌های مردم‌نهاد بتوانند در یک دیدار تاریخی با عالی‌ترین مقام اجرایی کشور – رییس جمهور – گفتگو کنند. قرار است نمایندگانی در حضور رییس جمهور سخنرانی کرده و مطالبات سمن‌‌های بخش‌های مختلف را در این همایش بیان کنند. در این همایش که ۴۰۰۰ سمن به نمایندگی از ۱۸۰۰۰ سمن با رییس جمهور دیدار خواهند کرد فرصتی فراهم خواهد شد تا نمایندگان سازمان‌های مردم‌نهاد با وزراء و مسئولین دستگاه‌های دولتی نیز نشست‌های تخصصی داشته و دغدغه های خود را از نزدیک با آنان در میان بگذارند. این همایش بی‌همتا بهانه گفتگوی نگارنده با خبرنگار روزنامه ایران شده است که در صفحه ۱۴ روزنامه ایران مورخ ۸ اسفند ۱۳۹۲ انتشار یافته و شما خوانندگان فرهیخته طبیعت بختیاری می‌توانید شرح کامل آن‌را در زیر بخوانید:

 نشست بارییس جمهور

۱۳۹۲؛ سال بیداری محیط زیست

     مریم فرهمند؛ سازمان مردم‌‌نهاد (سمن) یا ان جی او  از دل مردم بیرون می‌آید و با دغدغه‌ای مشترک تشکیل می‌شود. ویژگی اصلی سمن ها، غیردولتی بودن آنهاست اما اهدافی که دنبال می‌کنند، در نهایت می‌توانند باری از روی دوش دولت‌ها بردارند. یکی از شعارهای دولت یازدهم از ابتدا، احیا و حمایت از تشکل‌های مردمی بود. بر همین اساس، مرتضی میرباقری، قائم مقام وزیر کشور در امور اجتماعی در نشستی که آذرماه با سازمان‌های مردم‌نهاد داشت گفت: «در کشور ما نیازهای بسیاری وجود دارد و تجربه نشان داده که هر جا مردم و سازمان‌های مردم‌نهاد شرکت کرده‌اند، گره‌های بسیاری گشوده می‌شود.» وی در این جلسه قول داد که بزودی سمن ها نشستی با رئیس جمهوری خواهند داشت.

     فعالیـت سمن ها در حــوزه محیط‌زیست همیشه چشمگیر بوده و کسی زنجیره انسانی اهواز برای حمایت از کارون و اعتراض به آلودگی هوا، اعتراض مردم به وضعیت دریاچه ارومیه و تجمع فعالان محیط زیست در اعتراض به شکار حیات‌وحش را فراموش نمی‌کند که همگی انساندوستانه، مسالمت‌آمیز و در راستای حفاظت از محیط زیست بوده است.

     سه ماه پیش بود که معصومه ابتکار برای نخستین  بار جلسه‌ای با حضور سمن های محیط زیست سراسر کشور برگزار کرد و پای صحبت‌های آنها نشست. حالا قرار است رئیس جمهوری هم پای صحبت سازمان‌های مردم‌نهاد سراسر کشور بنشیند. با این که هنوز زمان قطعی برگزاری این جلسه از سوی وزارت کشور اعلام نشده اما سمن های محیط زیستی کشور انتخاباتی برگزار و نماینده‌ای انتخاب کرده‌اند تا مسائل و مشکلات موجود را با دکتر روحانی در میان بگذارد.

 سمن ها قانون ندارند

     هومان خاکپور، فعال محیط زیست و دیده‌بان طبیعت بختیاری که به عنوان نماینده سمن های محیط زیست قرار است در جلسه با رئیس جمهوری صحبت کند، درخصوص اهمیت این دیدار می‌گوید: «دیدار با رئیس جمهوری اتفاق بزرگی است و باید بتوانیم به عنوان نماینده، توان واقعی همه سمن‌ها را نشان دهیم و کاری کنیم تا مسئولان بدانند سمن ها ۲۰ سال است که فراموش شده‌اند، سمن ها از سرمایه منابع انسانی برخوردارند که می‌تواند در بحث کاهش هزینه‌ها به دولت کمک کند. دولت می‌تواند با اعتماد به این سازمان‌ها، در راستای سیاست‌های کلان کشور برون‌سپاری کند و بخشی از مسئولیت‌های ممکن را به  سمن ها واگذار کند. اگر جلسه دیدار با رئیس‌جمهوری خوب مدیریت شود و بتوانیم مشکلات و خواسته‌های خود را با وی در میان بگذاریم، این دیدار نقطه عطفی برای فعالیت‌های سمن ها خواهد بود.»

     وی با اشاره به این که مشکلات سمن های محیط زیستی به دو بخش تقسیم می‌شود، می‌افزاید: اولین بحث، مشکل ساختاری سمن ها و نقش و جایگاه آنها در اجتماع است و بخش دیگر به مشکلاتی که در محیط زیست به صورت طبیعی وجود دارد، مربوط می‌شود. عمده‌ترین مشکل در فعالیت سمن ها، نبود قانون مدون است. معمولاً در بخش‌های مختلف مانند فعالیت‌های اقتصادی و سیاسی در کشور قانون وجود دارد اما در حوزه فعالیت‌های اجتماعی و سمن‌ها (سازمان‌های مردم‌نهاد) قانون مدونی نداریم. آیین‌نامه و لایحه بین دولت و مجلس رد و بدل می‌شود اما هنوز قانون مدونی که به صورت دستورالعمل باشد و همه دغدغه‌های سمن ها در آن دیده شود، وجود ندارد. اگر این قانون باشد، بسیاری از مشکلاتی که اکنون سمن ها دارند، حل می‌شود.

 پروسه طولانی مدت ثبت سمن ها

     خاکپور با بیان این که در حال حاضر پروسه ثبت سمن‌ها دشوار و بشدت درگیر مسائل بوروکراسی است، اظهار می‌کند: تصویب قانون می‌تواند از بازی دادن سمن ها در دستگاه‌های دولتی جلوگیری کند. پروسه طولانی تشکیل سمن  موجب دلسردی می‌شود چون اگر گروهی بخواهند مجوز فعالیت بگیرند، یک تا دو سال طول خواهد کشید. زمانی که مجوز هم می‌گیرند و می‌خواهند فعالیت خود را آغاز کنند، نظارتی که باید بر عملکرد آنها شود گاهی از چارچوب نظارت خارج شده و به دخالت تبدیل می‌شود؛ این مشکلی است که واقعاً روند حرکت و فعالیت سمن ها را کند می‌کند در حالی که اگر قانونی تدوین و تصویب و حقوق معنوی سمن‌ها در آن دیده شود و نظارت هم در حد معقول و منطقی اتفاق بیفتد، سرعت حرکت سمن‌ها به مراتب بهتر می‌شود.  یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های سمن ها در این خصوص هم این است که در تدوین این قانون از نظر سمن‌ها هم استفاده شود تا حضور آنها مسئولانه و اثرگذار باشد. مهم‌ترین خواسته ما از رئیس جمهوری، صدور دستور تسریع در روند تدوین این قانون است. با توجه به تعاملاتی که اکنون بین دولت و مجلس برقرار است، این لایحه می‌تواند سریع‌تر در مجلس مطرح شود.

 بی‌مهری سازمان جنگل‌ها و مراتع

     وی خواسته دیگر سمن ها را ‌توجه بیشتر سازمان جنگل‌ها و مراتع به فعالیت سمن ها می‌داند و می‌گوید: یکی از نکات برجسته فعالیت سازمان حفاظت محیط زیست در دولت یازدهم این است که نسبت به دوره‌های گذشته گام‌های بلندتری درخصوص بهره‌گیری از ظرفیت‌های سمن‌ها در راستای حفاظت از محیط زیست و بحث آموزش‌های همگانی برداشته است. سازمان حفاظت محیط زیست فقط متولی ۱۰ درصد عرصه‌های طبیعی است و ۹۰ درصد آن با سازمان جنگل‌ها و مراتع است اما همکاری با سمن ها در اولویت سازمان جنگل‌ها نبوده که امیدواریم پا به پای محیط زیست حرکت کند.

     اکنون عمده‌ترین تخریب‌ها در عرصه‌های طبیعی اتفاق می‌افتد و بسیاری از معضلاتی که اکنون در محیط‌زیست شهری داریم به همین محیط زیست طبیعی برمی‌گردد. برای نمونه ریزگردها معضلی است که ۲۰ استان کشور را درگیر کرده و به عرصه‌های طبیعی  مربوط می‌شود که در حوزه فعالیت سازمان جنگل‌هاست بنابراین لازم است که سازمان جنگل‌ها به سمت جذب و حمایت از سمن ها حرکت کند.

 ۱۳۹۲؛ سال بیداری محیط زیست

     این فعال محیط زیست به اقداماتی که در بحث آموزش همگانی انجام شده اشاره و اظهار می‌کند: در بحث آموزش همگانی قدم‌های خوبی برداشته شده و با توجه به حرکت‌ها و زنجیره‌های انسانی که به مناسبت‌های مختلف و برای  مقابله با چالش‌ها در استان‌های مختلف صورت گرفته، می‌توان گفت سال ۹۲ سال بیداری محیط زیستی است. علت آن هم فعالیت‌های‌ نرم‌افزاری و آگاهی‌بخشی‌هایی است که اخیراً اتفاق افتاده است. در این خصوص رسانه‌ها بیشترین نقش را دارند و مردم هم با حساسیت نسبت به مشکلات برخورد می‌کنند. به عنوان نمونه با توجه به ظرفیت‌سازی ابتدایی و آگاهی‌بخشی که در کشور ایجاد شده، فرهنگ شکار که در پیشینه تاریخی ما یک ارزش بود اکنون موجب انزجار مردم می‌شود. این موضوع دستاورد بسیار بزرگی است اما آنچه باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد این است که آموزش به سمت مدارس و آموزش و پرورش پیش رود و فرهنگ‌سازی را از کودکان شروع کنیم.

     وی اضافه می‌کند: در همین راستا اقدامی برای نخستین بار انجام شد و تفاهمنامه‌ای بین سازمان‌های مردم‌نهاد و آموزش و پرورش درباره مباحث محیط زیستی و گسترش آموزش‌های محیط‌زیستی کشور در استان چهارمحال و بختیاری منعقد شد. امیدواریم انعقاد این تفاهمنامه در کل کشور نهادینه شود تا بتوانیم فعالیت‌های محیط زیستی را در سطح مدارس گسترش دهیم. این اقدام می‌تواند بزرگترین کار زیربنایی و بنیادین در حوزه آموزش باشد تا نسل‌های آینده را برای داشتن محیط زیستی سالم، بیمه کنیم. مقام معظم رهبری فرمودند؛ «فرهنگ محیط زیست و منابع طبیعی باید به یک فرهنگ عمومی در جامعه تبدیل شود»، ما هم امیدواریم این خواسته محقق شود.

 ضرورت تغییر چیدمان توسعه کشور

     خاکپور در ادامه به مشکلاتی که به شکل طبیعی در محیط زیست وجود دارد اشاره می‌کند و می‌افزاید: اکنون با چالش آب مواجه هستیم. کشور ما خشک است و یک سوم میانگین جهان نزولات جوی دارد. بنابراین خشکسالی پدیده‌ای غیرطبیعی نیست و چیدمان توسعه و برنامه و نگاه آینده در کشور باید به سمتی باشد که بتوانیم با خشکسالی مقابله کنیم. متأسفانه این اتفاق در سال‌های گذشته نیفتاد و اگر آینده‌نگری می‌کردیم، نباید براساس شرایط اکولوژی، کشاورزی را فقط توسعه کمی می‌دادیم. باید برای کشور سند آمایش سرزمین تهیه می‌کردیم. در برنامه چهارم توسعه دولت موظف شد که سند آمایش سرزمین را تهیه کند ولی این اتفاق نیفتاد. دومین خواسته مهم ما از دکتر روحانی این است که سند آمایش سرزمین به صورت ملی و کارشناسی و فرامنطقه‌ای تهیه شود. چیدمان توسعه کشور باید از اول، دوباره طراحی شود؛ شغل‌هایی که بارگذاری بیشتری از توان جنگل‌ها دارند، حذف شوند و تمرکز صنایع از مناطق طبیعی برداشته شود.

 هدیه‌ای به نسل آینده

     آنچه مسلم است هیچ سازمانی به اندازه تشکیلاتی که از دل مردم به وجود آمده باشد نمی‌تواند برای محیط زیست دلسوز باشد و برای حفظ محیط زندگی، تلاش کند. حالا فرصتی فراهم شده تا نمایندگانی از میان مردم، درددل خود را با بالاترین مقام اجرایی کشور در میان بگذارند تا بتوانند با حل مشکلات، در محیطی پاک و سالم زندگی کنند و آن را به نسل آینده هدیه دهند.

مرگ جنگل‌های بلوط … !

سه شنبه, ۶ اسفند, ۱۳۹۲

     آغاز عملیات‌های گسترده بهداشتی و پرورشی در جنگل‌های آلوده و خشکیده زاگرس که در قالب قطع درختان آلوده در حال انجام است بهانه گفتگوی خبرنگار روزنامه شرق با برخی از متخصصین بخش منابع طبیعی بوده است. نگارنده نیز در این گفتگو شرکت داشته‌ام که می‌توانید شرح کامل این گزارش را که در شماره ۱۹۶۲ مورخه ۶ اسفند ۱۳۹۲ این روزنامه در زیر بخوانید:

شرق

نسیم محمدی – روزنامه شرق:

      ۱۰هزارهکتار از جنگل‌های بلوط زاگرس طی هفته‌های اخیر به زغال تبدیل شدند. به گزارش روزنامه شرق ؛ این رویداد در پی خشکیدن بخش اعظم جنگل‌های بلوط در زاگرس رخ داد که ناشی از عملکرد هشت‌ساله مدیران در محیط‌زیست، سازمان جنگل‌ها و وزارت نیرو است، سرانجام شعبده مدیران برای تبدیل درختان به کربن پاسخ داد. طی روزهای گذشته رییس سازمان جنگل‌ها و مراتع اعلام کرد عامل بیماری در ۱۷۰هزارهکتار از بلوط‌های زاگرس پیشرفت کرده است.

     در این راستا قطع درختان آلوده در زاگرس آغاز و ۱۰هزارهکتار از جنگل‌های خشکیده بلوط تبدیل به زغال شدند. بنا به گفته وی این تصمیم به پیشنهاد کارشناسان، برای جلوگیری از اشاعه بیماری زغالی بلوط توصیه شده است. اما آنچه هم‌اکنون در حال انجام است زمینه مخالفت شدید کارشناسان این حوزه را فراهم کرده است.

     خداکرم جلالی، ریاست سازمان جنگل‌ها و مراتع را همزمان با عضویتش در هیات‌مدیره بزرگ‌ترین شرکت بهره‌برداری و احیای جنگل در استان گیلان بر عهده گرفت که با سکوت کارشناسان و رسانه‌ها همراه شد و هرگز به این اشاره نشد.

     با وجود امضای معصومه ابتکار بر طومار حمایت از جنگل‌های بلوط، مدیر پروژه زاگرس در سازمان محیط‌زیست گفته است تنها راه برای جلوگیری از پیشرفت بیماری، قطع درختان بلوط زاگرس است. اخیرا این نوع دوگانگی‌های رفتاری در میان مدیران محیط‌زیست آشکارا دیده می‌شود.

حذف بلوط‌های بیمار بدون نقشه پراکنش بیماری

     اما رییس انجمن جنگل‌بانی ایران از جمله کارشناسانی بود که از سال‌های گذشته مرگ جنگل‌های زاگرس را هشدار داده بودند. هادی کیادلیری چندی پیش در همایشی که موسسه تحقیقات گیاه‌پزشکی برای بررسی زوال بلوط برگزار کرده بود مخالفت شدید خود را با معدوم‌کردن بلوط‌های زاگرس اعلام کرد.

    وی تاکید کرد «ما نه‌تنها با مرگ بلوط مواجه نیستیم که مساله مرگ یک اکوسیستم است و در تصمیم مدیران سازمان جنگل‌ها این مساله دیده نشده‌، آنچنان که معدوم‌کردن درختان نه‌تنها باعث حل مساله نخواهد شد بلکه فشاری مضاعف بر زاگرس تحمیل خواهد کرد، علاوه بر آن نقشه پراکنش آلودگی هنوز تهیه نشده و بسیاری از مدیران منابع طبیعی در این‌باره دچار اشتباه هستند.»

     در گفت‌وگویی که با وی انجام دادیم او تاکید کرد «آماری از شدت صدمات و میزان درختان خشکیده در دست نیست. امروز تعادل با شاخص‌هایی متفاوت از جمله شناسایی فرآیندهای اکولوژیک اندازه‌گیری می‌شود که ما هنوز آستانه فرآیندهای اکولوژیک را در این رابطه نمی‌دانیم. هنوز اطلاعات جامعی از رابطه اجتماعی و اکولوژیک بین مردم و حوزه در دست نیست. در حال حاضر در زاگرس ما یک گام بیشتر با بیابان فاصله نداریم، گویا زغال‌گیری از درختان بلوط از بیماری زغالی در مرگ درختان پیشی گرفته است.»

     او افزود «پرسش اصلی این است که چرا در تمام سال‌های گذشته زادآوری نداشته‌ایم، در این مناطق حتی درختان ۲۰، ۳۰، یا ۵۰ساله هم دیده نمی‌شوند. اینها نشان می‌دهد که استرس‌ها از همان ۵۰سال پیش آغاز شده، بیماری زغالی بلوط یک‌دلیل ثانویه است، اگر مساله بیماری است پس علت خشکیدگی گونه‌های دیگر چیست؟ شرایط کنونی یک تصمیم استراتژیک را طلب می‌کند. امیدوارم سازمان جنگل‌ها به تکرار اشتباهات پیشین خود نپردازد.»

تخریب جنگل بلوط در اثر مدیریت ناکارآمد است

     کیادلیری در ادامه تحلیل خود با اشاره به تصمیم‌های نادرست سازمان جنگل‌ها می‌گوید: «در مورد زاگرس به تشکیل یک تیم فنی نیاز داریم چرا که سرعت تخریب و نابودی بسیار بالاتر از سرعت حرکت ما در جهت رفع مشکل است. این در شرایطی است که تنها برای برگرداندن حاصلخیزی خاک باید ۵۰درصد از درآمد نفت به این پروژه اختصاص یابد.

     علت اصلی این خشکیدگی‌ها تنها قارچ زغالی یا آفات چوبخوار نبوده‌. بلکه مدیریت ناکارآمد نقش بسزایی در تشدید مساله داشته است.»  بر اساس آمار در ۸۵۰ هکتار از جنگل‌های زاگرس شاهد کشاورزی در زیر عرصه هستیم. میزان آتش سوزی‌ها تا دو و نیم برابر افزایش پیدا کرده است. علاوه بر این آلودگی گردوغبار نیز در غرب کشور بیداد می‌کند. «استفاده از چوب سوخت طی سال‌های اخیر افزایش یافته است. به‌طوری که در گذشته اگر هزینه تهیه سوخت، صدهزارتومان بود امروز با چند برابرشدن این هزینه، مصرف چوب به‌عنوان سوخت به صرفه‌تر به‌نظر می‌رسد.» در این مناطق فقر بسیار شدیدی حاکم است و این وابستگی به منابع جنگلی را دامن زده است.

     چرای بیش از حد دام‌ها در این مناطق باعث شده زادآوری درختان سیری منفی داشته باشد چراکه به گفته کیا‌دلیری: «درختان با بذر سنگین از جمله بلوط در زیر سایه درخت مادری رشد می‌کنند. حذف درختان مادری بدون برنامه، یعنی از بین‌بردن سایه و تشدید خسارت. در چنین شرایطی ما به جای تعریف استراتژی‌های بلندمدت برای از بین‌بردن استرس‌ها باعث تبدیل صدمات بالقوه به بالفعل می‌شویم.»

     هومان خاکپور، فعال محیط‌زیست و نماینده سازمان‌های مردم‌نهاد برای دیدار با رییس‌جمهور در این مورد می‌گوید ورود به جنگل جهت دستکاری حتی اگر با هدف حمایت از جنگل هم باشد باید با آماده‌سازی جوامع محلی برای پذیرش حضور ما در جنگل انجام پذیرد. طرح حمایتی که در حال حاضر در دستور کار سازمان جنگل‌ها قرار گرفته‌ است می‌تواند باعث ایجاد تنش بین جوامع روستایی و کارشناسان و پیمانکاران شود، حضور گروه‌های مردم‌نهاد قبل از ورود پیمانکاران و کارشناسان به منظور آماده‌سازی و آموزش جوامع محلی برای جلوگیری از اعتراض مردم بومی امری ضروری است و با شرایط کنونی بدون آموزش مردم حضور در عرصه‌ها برای قطع درختان عکس‌العمل شدید جوامع محلی را در پی خواهد داشت.

مدیریت بحران یا بحران مدیریت؟

     در هفت سال گذشته موج تغییر روسای سازمان جنگل‌ها و محیط‌زیست و کوتاه‌بودن دوره‌های مدیریتی موجب شده تصمیمات کوتاه‌مدت باشد. کیادلیری می‌گوید: تا زمانی که ما بحران مدیریت داریم چگونه می‌توانیم بحران‌هایی اینچنینی را مدیریت کنیم؟ پیشروی با همین سرعت و به همین شیوه به نابودی سرزمین وسیعی منجر خواهد شد که در این صورت بخش وسیعی از ایران خالی از سکنه خواهد شد. با توجه به آنچه که کارشناسان این حوزه بیان کرده‌اند لحاظ تصمیم‌های تک‌بعدی می‌تواند باز‌خوردهای تندی به همراه داشته باشد.

     حضور کارشناسانی از جمله ناصر مقدسی به عنوان رییس شورایعالی جنگل امید‌هایی برای تغییر شیوه‌های مدیریتی و تجدید‌نظر برای حذف بدون برنامه درختان در زاگرس به‌وجود آورده است. در این مورد ‌گری لوییس، هماهنگ‌کننده و نماینده مقیم برنامه توسعه ملل متحد در ایران در سخنرانی خود در گردهمایی بنیاد میراث ایران و بنیاد میراث حیات‌وحش ایرانی که در لندن برگزار کرد، پنج‌چالش زیست‌محیطی ایران را بیان کرده بود.

      او گفت: «ایران با آینده‌ای خشک‌تر مواجه خواهد شد. روش کنونی اداره میراث ملی ایران به وسیله مردم آن قابل ادامه نیست. ایران از روشی برای توسعه استفاده کرده که بر منابع تجدیدناپذیر آن فشار آورده و برای منابع قابل‌تجدید خود به‌قدر کافی سرمایه‌گذاری نکرده است.» او تنش‌های شدید آب‌وهوایی و کاهش بارندگی در غرب زاگرس در آینده نزدیک را پیش‌بینی کرد، البته این چیزی است که بسیاری از کارشناسان ایرانی از چند سال پیش هشدار داده بودند.  از آنچه پیش‌بینی شده چنین بر می‌آید که هیچ تضمینی برای بقای نهال‌های جایگزین درختان حذف‌شده وجود ندارد و امکان تشدید خشکیدگی بیشتر است. آیا برای این هشدار‌ها فکری کرده‌ایم؟

لایحه حمایت از محیط‌بانان تصویب شود

یکشنبه, ۴ اسفند, ۱۳۹۲

     به بهانه جراحت شدید دو محیطبان گلستانی با ضربات چاقوی ۸ شکارچی غیرمجاز؛ در گفتگویی با خبرنگار روزنامه آرمان شرکت کرده‌ام که می‌توانید شرح کامل آن‌را در زیر بخوانید:

محیطبان گلستان

     حادثه‌ای که برای محیط‌بانان گلستانی رخ داده است بیش از پیش این ضرورت را ایجاد می‌کند تا درباره محیط‌بانان که در سال‌های اخیر متحمل خسارت‌هایی شده‌اند، حرف بزنیم. واقعیت این است که حداقل دو دسته از عوامل باعث بروز چنین حوادثی می‌شود؛ از طرفی خلأ قانونی موجود باعث می‌شود، حمله و تعرض به محیط‌بانان و قرق‌بانان اتفاق بیفتد و از طرف دیگر، عدم فرهنگسازی و آگاهی‌بخشی چنین کاری را برای عده‌ای مجاز می‌کند.

     باید بیش از آنکه روی عامل دوم تاکید کرد، عامل اول را مهم دانست. این درست است که فرهنگسازی و آگاهی‌بخشی در زمینه شکار و برخورد با محیط‌بانان می‌تواند تا حدی وضعیت این افراد را بهتر کند اما، در این زمینه احتیاج به قوانین و مقررات کافی و محکم نیز هستیم. بسیاری از افراد در جاهای مختلف کشور اطلاع درستی از قوانین محیط‌زیست ندارند و گاهی اگر به محیط‌زیست تعرض می‌کنند به‌دلیل این ناآگاهی است اما، بسیاری از افراد هم قوانین را می‌دانند و تعمدا به محیط‌زیست تعرض می‌کنند.

     سازمان حفاظت محیط‌زیست لایحه حمایت از محیط‌بانان را به مجلس فرستاده است اما، این لایحه هنوز به تصویب نرسیده است. تا زمانی که این لایحه به تصویب نرسد، حمله و تعرض به محیط‌بانان ادامه خواهد داشت. در زمینه تامین امنیت محیط‌بانان و به‌صورت کلی در زمینه قوانین شکار، نیازمند قوانین مشخص و برخورد‌های شدیدتر هستیم. اکنون اگر افرادی به شکار مبادرت می‌ورزند نه به این دلیل است که آنها از طریق شکار امرار معاش می‌کنند. شکاری که اکنون اتفاق می‌افتد برای تفریح و ماجراجویی است بنابراین، در برخورد با شکارچیان دیگر نباید این ملاحظه را درنظر داشت که اگر آنها شکار نکنند، نمی‌توانند زندگی کنند.

     این واقعیت، آشکار می‌کند که شکار بیش از گذشته جنبه تعرض و تجاوز به محیط‌زیست را پیدا کرده است حال آنکه، نه‌تنها قوانین ما در این زمینه بازدارنده نیست که از محیط‌بانان آنطور که باید و شاید حمایت نمی‌شود. محیط‌بانان باید به‌عنوان ضابطان خاص قضایی معرفی شوند و حمایت‌های قضایی و انتظامی از آنها صورت بگیرد. در این صورت، وقتی عده‌ای به آنها حمله می‌کنند، می‌شود انتظار داشت که از آنها حمایت شود. در نظر بگیرید محیط‌بانان مورد حمله و تعرض قرار می‌گیرند اما به‌جای اینکه از آنها حمایت شود، حتی وقتی فرد حمله‌کننده دستگیر می‌شود، مجازاتی در خور، متحمل نمی‌شود. در این ماجرا اتفاقی که می‌افتد دقیقا مثل اتفاقی است که در برابر شکار غیرمجاز رخ می‌دهد. قوانین بازدارنده نیستند و فرد جوری مجازات نمی‌شود که در آینده دوباره دست به این کار نزند یا اینکه، مجازاتی که درنظر گرفته می‌شود، جوری نیست که باعث شود دیگران دست به این کار نزنند. این درحالی است که ما برای حفظ محیط‌زیست و گونه‌های جانوری و گیاهی شدیدا محتاج مراقبت و قوانین بازدارنده هستیم.

     در سال‌های گذشته محیط‌زیست ما آنقدر تخریب شده است که نمی‌توان با تساهل و تسامح رفتار کرد. بسیاری از گونه‌های جانوری در کشور ما در معرض نابودی هستند. برخی مراتع و جنگل‌ها در حال از بین رفتن هستند و اینها ضرورت برنامه‌ریزی و جدیت نشان دادن در امر محیط‌زیست را آشکار می‌کند. کسانی که جلو تعارض و تخریب محیط‌زیست را می‌گیرند همین محیط‌بانان و قرق‌بانان هستند. تضعیف موقعیت آنها به‌معنای تضعیف محیط‌زیست است. باید به‌گونه‌ای عمل شود که آنها پشت خود را گرم ببینند و با جدیت وظایف خود را انجام دهند. در سال‌های اخیر اما ما مدام شاهد بوده‌ایم، اتفاقاتی برای محیط‌بانان رخ داده است که آنها را دلسرد کرده است. قوانین و برخورد‌ها جوری نبوده است که بتواند محیط‌بانان را دلگرم کند حال آنکه، همان‌طور که عنوان شد ما نیازمند قانون و اجرای درست آن هستیم. هر چه زودتر باید لایحه حمایت از محیط‌بانان در مجلس تصویب شود همانطور که، بازهم باید تاکید کرد قوانین و برخورد‌ها در این زمینه باید بازدارنده باشد.

زاینده‌رود و چند پرسش

جمعه, ۲ اسفند, ۱۳۹۲

     ششمین یادداشت دوست ارجمندمان دکتر رحیم علیمحمدی با طرح پرسش‌هایی از گذشته و روند بحرانی شدن وضعیت زاینده‌رود و گاوخونی برای تارنمای طبیعت بختیاری ارسال شده است که در ادامه یادداشت‌های منتشر شده ازاین پژوهش‌گر برجسته واستادیار مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری، با خوانندگان گرامی‌این تارنما به اشتراک گذاشته می‌شود:

تأمین آب شرب یزد

     کویر نشینان و افرادی که آشنایی کامل با کویر دارند ارزش والای آب و اثرگذاری آن‌را بر حیات و توسعه همه جانبه مناطق خودشان را به خوبی درک می کنند. استان یزد به عنوان یک استان کویری از دیر باز با مشکلات، چالش‌ها و بحران کم آبی مواجه بوده است. در دهه های گذشته راهکارهای مختلفی برای مقابله  با کم آبی در این استان اتخاذ شده است. در این راستا انتقال آب از حوضه‌های دیگر به عنوان یک گزینه و راهکار عملی، دور از اذهان نیست که از آن جمله می‌توان به خط انتقال آب از رودخانه زاینده رود به یزد اشاره نمود. در این ارتباط در سال ۱۳۷۸ اولین خط انتقال آب از رودخانه زاینده رود (باغبهادران) به طول تقریبی ۳۳۵ کیلومتر با دبی ۳ مترمکعب بر ثانیه (۹۸ میلیون مترمکعب در سال) پس از عقد قرار داد با شرکت آب منطقه‌ای استان اصفهان به منظور تأمین آب شرب و صنعت استان یزد به بهره‌برداری رسید.

حال سئوالاتی جند بشرح ذیل مطرح است:

۱- آیا می‌دانید دلایل خشک شدن رودخانه زاینده رود خصوصأ در محدوده شهر اصفهان و عدم تأمین آب کشاورزان شرق اصفهان چیست؟

– خشکسالی‌های شش سال گذشته در حوضه آبریز رودخانه (شهرستان کوهرنگ و ارتفاعات زردکوه بختیاری)

– بارگذاری‌های بیش از ظرفیت رودخانه همانند احداث و توسعه لجام گسیخته کارخانجات صنعتی در حاشیه رودخانه

– خطای محاسباتی (عمدی) در برآورد آب رودخانه (عدم پیش‌بینی سال‌های کم بارش)

– توسعه شبکه‌های آبیاری (کشاورزی)

– عدم کنترل الگوی کشت در منطقه

– توسعه دهشت آور شهرها و شهرک‌های اطراف پایتخت فرهنگی جهان اسلام

– پیش فروش و تخصیص آبهای وجود نداشته، تحقق نیافتنی و غیر پایدار به استان‌های دیگر به خاطر همراهی و حمایت همه جانبه در کوتاه مدت به منظور رسیدن به اهداف غیر علمی و غیر کارشناسانه

۲-آیا می‌دانید با احداث تونل انتقال آب گلاب در سال‌های کم بارش رودخانه زاینده رود در محل آبگیری استان یزد خشک خواهد شد؟

۳- آیا می‌دانید یکی از شعارهای متعرضین در انفجار خط انتقال آب به یزد در اسفند ۱۳۹۱ چی بود (چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است)؟

۴- آیا می‌دانید بیش از ۹۰ درصد آب رودخانه زاینده رود از استان چهارمحال و بختیاری تأمین می شود؟

۵- آیا می‌دانید چرا قبل از سال ۱۳۳۳ که اولین تونل کوهرنگ احداث شود آب رودخانه زاینده رود به باتلاق گاوخونی می رسیده است؟

۶- آیا می‌دانید قبل از سال ۱۳۳۳ که تونل شماره ۱ کوهرنگ احداث شود آب رودخانه صرف کدامین مصارف  می شد؟

۷- آیا می‌دانید بعد از سال ۱۳۳۳ که اولین تونل کوهرنگ با ظرفیت انتقال ۲۷۰ میلیون مترمکعب در سال به بهره‌برداری رسید، به وسعت شبکه‌های آبیاری دشت اصفهان چقدر اضافه شد؟

۸- آیا می‌دانید تونل دوم کوهرنگ در سال ۱۳۶۴ با ظرفیت ۲۵۰ میلیون مترمکعب در سال به بهره‌برداری رسید؟

۹- آیا می‌دانید بعد از احداث تونل‌های شماره یک و دو کوهرنگ کدامین کارخانجات صنعتی در اطراف و نزدیک رودخانه زاینده رود به منظور استفاده از آب رودخانه احداث و یا توسعه یافتند و این کارخانجات در سال به چه میزان آب نیاز مبرم دارند (در حال حاضر حدود ۱۸۸ میلیون متر مکعب در سال و در آینده نزدیک به حدود ۲۴۴ میلیون مترمکعب در سال) به این آمار آب مورد نیاز فضای سبز و .. اطراف کارخانجات اضافه شود؟

۱۰- آیا می‌دانید تونل چشمه لنگان در سال ۱۳۸۴ به منظور انتقال ۱۲۰ میلیون مترمکعب در سال به بهره‌برداری رسید؟

۱۱- آیا می‌دانید چرا تونل سوم کوهرنگ از سال ۱۳۷۲ تا کنون به بهره‌برداری نرسیده است (برخورد تونل به آب و فشار بالای آب جهت تخلیه از مجرای خروجی تونل، برخورد به گسل‌ها خصوصأ گسل زر)؟

۱۲- آیا آمار آبدهی تونل‌های شماره ۱ و ۲ کوهرنگ را در سال‌های کم آبی بررسی نموده‌اید (به کمتر از یک سوم در سال کاهش داشته‌اند)؟

۱۳- آیا می‌دانید تونل سوم کوهرنگ در پایین دست تونل‌های شماره ۱ و ۲ کوهرنگ واقع شده است؟

۱۴- آیا می‌دانید تونل سوم نیاز به احداث سد در منطقه دارد تا آب اضافی رودخانه را ذخیره و انتقال دهد؟

۱۵- آیا می‌دانید سهم آب تالاب گاوخونی ۲۰۰ میلیون مترمکعب در سال است و چرا در سال‌های کم آبی داده نشده است؟ و منطقه گاوخونی را به چشمه‌های تشکیل ریزگردها تبدیل نموده است؟

۱۶- آیا می‌دانید با احداث تونل گلاب حتی در سال‌های با بارش نرمال به دلیل کم شدن دبی رودخانه زاینده رود (کاهش ارتفاع آب رودخانه در پایین دست سد تنظیمی انحرافی زاینده رود) تلفات آب افزایش یافته و عملاً رودخانه به مسیر فاضلاب‌رو تبدیل خواهد شد (رودخانه کارون بعد از شهر اهواز نمونه عینی این قضیه می باشد) و عملاً آب رودخانه فاقد استاندارهای لازم برای شرب خواهد شد؟

۱۷-  آیا مسئولین آب استان یزد گزینه‌های دیگر تأمین آب را بررسی نموده‌اند؟

۱۸- آیا می‌دانید تونل ۶۵ کیلومتری بهشت آباد از بیش از ۴ گسل اصلی و ۴۰ گسل فرعی عبور خواهد کرد؟

۱۹-  آیا می‌دانید مقدار آب مازاد واقع در بهشت آباد از میزان پیش‌بینی شده بسیار کمتر است(حدود یک سوم)؟

۲۰-  آیا می‌دانید تخصیص‌های آب بهشت آباد به چه میزان، به کدام مناطق و با چه اهدافی داده شده است؟

۲۱- آیا می‌دانید احداث تونل بهشت آباد در صورت تأمین اعتباری بیش از ده هزار میلیارد تومان و حداقل به بیش از ۵۰ سال زمان نیاز دارد؟