بایگانی خرداد, ۱۳۹۳

وقتی جسارت اعتراف به‌اشتباه نداریم …

پنجشنبه, ۱ خرداد, ۱۳۹۳

     نامه مدیران ارشد و متولیان ادواری اصفهان به آقای جهانگیری به‌عنوان معاون اول رییس‌جمهور و رییس شورای عالی آب کشور در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۹۳ در درگاه مجازی پایگاه خبری تحلیلی انتخاب منتشر شد. ماجرا ازاین‌قرار است که استانداران، معاونان استانداران، فرمانداران، نمایندگان مجلس، وزرا و نیز اعضای شورای شهر اصفهان در ادوار مختلف، به بهانه خشکی زاینده‌رود اقدام به تهیه نامه‌ای برای معاون اول رئیس‌جمهور کرده‌اند تا به قول خودشان با پرده برداشتن از برخی واقعیت‌ها در مورد رودخانه زاینده‌رود، خواستار مساعدت بیشتر دولت برای برون‌رفت زاینده‌رود از بحران شوند.

     این ماجرا از منظر قرار گرفتن موضوعات محیط‌زیستی در شمار دغدغه‌های مسئولان و تصمیم گیران گذشته و حال کشور، اتفاق ارزشمندی است مخصوصاً که ظاهراً همه آنان مدعی هستند که فارغ از دیدگاه‌های سیاسی و گروه‌بندی‌های اصلاح‌طلبی و اصولگرایی، دغدغه‌مند حوزه محیط‌زیست شده‌اند. اما حقیقت تأسف‌آور این ماجرا؛ در ابتدا توهین به شعور اهالی و فرهیختگان پایتخت فرهنگ و ادب کشور – شهر اصفهان – و بعد هم نادیده گرفتن اصول مسلم علمی، ملاحظات محیط زیستی و حقوق شهروندی اهالی بالای رود است! عوام‌فریبی و انداختن اشتباهات به گردن دیگران در نگاه نخست توهین به مخاطب است که متأسفانه به یک ابزار غیراخلاقی برای سرپوش گذاشتن به سوء مدیریت‌ها تبدیل‌شده است.

     حقیقت داستان این است که تا زمانی که مدیران و تصمیم گیران کشور جرأت و شهامت اعتراف به اشتباهات مدیریتی خود را نداشته باشند مشکلات مدیریتی و زیست‌محیطی کشور حل نخواهد شد. درحالی‌که در اصفهان سوء مدیریت‌ها و تصمیم‌گیری‌های نا به‌جا و مغایر با ظرفیت‌های بوم‌شناختی برای طراحی و چیدمان توسعه علت اصلی مرگ زاینده‌رود و نابودی گاوخونی است، مدیران ارشد و تصمیم گیران گذشته تا حال اصفهان، همه علت‌های این فاجعه را مردمان بالای رود می‌دانند! مردمانی که حداکثر اثرگذاری و برادشت‌شان در بدبینانه‌ترین نگاه کمتر از ۷ درصد است.

     مشکل زاینده‌رود تصمیمات و برنامه‌های توسعه‌ای ۳ دهه گذشته در زمینه‌های صنعتی، کشاورزی و شهری است که با نا مدیریتی، توسعه‌ای ناپایدار و نامتناسب با توان اکولولوژیکی را برای اصفهان رقم‌زده است. استقرار کارخانه‌های صنعتی پر آب‌بر، توسعه شبکه‌های آبیاری و گسترش بی‌رویه اراضی کشاورزی، عدم برنامه‌ریزی مناسب برای همسوسازی الگوی کشت در منطقه، اتخاذ تصمیمات مهاجرپذیری و توسعه بی‌رویه شهرها و شهرک‌ها، پیش‌فروش و تخصیص غیر کارشناسی آب به استان‌های فلات مرکزی و به‌طورکلی چیدمان و طراحی نادرست توسعه در اصفهان است.

     و اما حرف آخر اینکه بهتر است به‌جای مقصر کردن آسمان و اهالی کم شمار بالای رود، جسارت به خرج داده و با اعتراف به اشتباهات مدیریتی ۳ دهه گذشته در طراحی و هدایت توسعه اصفهان و پذیرفتن اصول مسلم علمی و ملاحظات محیط زیستی باصداقت با مردم صحبت کرده تا با همراهی و جلب مشارکت همه مردم از سراب در زرد کوه بختیاری تا پایاب در گاوخونی، تلاش شود تا با تغییر شرایط ناپایدار موجود، افزایش بهره‌وری آب و با بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و توانمندی‌های بوم‌شناختی داخل هر منطقه، توسعه‌ای متناسب و سازگار با ظرفیت‌های اکولوژیکی همان منطقه از نو تعریف کنیم.

همین و بس …

متن کامل این نامه را می‌توانید در زیر بخوانید:

جناب آقـای دکتـر اسحاق جهانگیری
معاون اول محتـرم رئیس‌جمهور و ریاست شورای عالی آب

با عرض سلام و تحیت
شرایط بحرانی استان اصفهان ناشی از قطع جریان آب رودخانه زاینده‌رود در چند سال پیاپی و نگرانی از عدم تأمین آب آشامیدنی حدود ۵ میلیون نفر جمعیت زیر پوشش شبکه آبرسانی اصفهان بزرگ و بحران‌های اجتماعی ناشی از عدم تأمین حقابه قانونی ده‌ها هزار خانوار کشاورز باعث گردید که شرح مختصری از وضعیت تأمین آب در حوضه‌ زاینده‌رود که با نظر کارشناسان حوزه آب تهیه گردیده را به استحضار برسانیم.

۱٫ زاگرس میانی منابع آب دو حوضه آبریز کارون بزرگ و زاینده‌رود را تأمین می‌کند. توزیع نامتوازن منابع آب و مراکز مصرف عامل بحران‌های پدید آمده است. از منابع آب تجدید پذیر زاگرس میانی بیش از ۹۲ درصد در حوضه کارون و ۸ درصد در حوضه زاینده‌رود به طور طبیعی تأمین می‌شود.
مقایسه جمعیت و مراکز مصرف در دو حوضه آبریز کارون بزرگ و زاینده‌رود تفاوت زیادی را نشان نمی‌دهد. این عدم توازن منابع آب و مراکز مصرف موجب شده است سرانه آب تجدید پذیر در حوضه زاینده‌رود بدون تونل‌های انتقال آب ۶۰۰ متر مکعب در سال باشد که با شاخص سازمان ملل که سرانه ۱۲۰۰ متر مکعب در سال را آستانه ورود به بحران تعیین کرده است نشان دهنده بحران شدید آب در حوضه زاینده‌رود است. سرانه تأمین آب در حوضه کارون بزرگ ۵۳۰۷ متر مکعب در سال است که مؤید وجود آب مازاد بر مصارف است. مطابق مطالعات اخیر انجام شده به کارفرمایی وزارت نیرو میانگین حجم آب مازاد خروجی از حوضه کارون بزرگ به خلیج فارس را ۵/۱۲ میلیارد متر مکعب اعلام نموده است.

۲٫ توسعه مراکز جمعیتی و صنعتی در دهه‌های اخیر در حوضه زاینده رود موجب افزایش مصرف و شدت یافتن کمبود آب شده است. این روند موجب افزایش مصرف آب آشامیدنی از ۵۰ میلیون متر مکعب در سال ۱۳۶۰ به بیش از ۴۵۰ میلیون متر مکعب در سال۱۳۹۲ شده است. آب شرب ۵ میلیون نفر جمعیت زیر پوشش طرح آبرسانی اصفهان بزرگ، تولید ۷۰ درصد فولاد کشور، تولید بخش عمده ای ازمحصولات پتروشیمی و نفتی کشور و تولید ۱۲ درصد برق کشور و زندگی ده‌ها هزار خانوار کشاورز حقابه‌دار به جریان آب زاینده‌رود وابسته است.

۳٫ تخصیص‌های ناقض حقوق حقابه داران صدها ساله زاینده رود توسط وزارت نیرو و برداشت‌های بی‌رویه و غیر اصولی در بالا دست سد زاینده‌رود که غالباً با پمپاژ آب زاینده‌رود تا ارتفاع ۶۰۰ متر به تپه ماهورهای فاقد خاک و شرایط مناسب کشاورزی و باغداری صورت گرفته است، موجب تشدید بحران آب در استان اصفهان شده است.

۴٫ قطع جریان آب در رودخانه زاینده‌رود که موجب قطع منبع تغذیه منابع آب زیرزمینی شده است در اثر تداوم برداشت‌ها منابع آب زیرزمینی را در معرض نابودی کمی و کیفی قرار داده است. پدیده فاجعه‌بار و غیر قابل جبران فرو نشست سراسری دشت‌ها در حوضه زاینده‌رود از پیامدهای این بحران است.

۵٫ حوضه زاینده‌رود از دو استان اصفهان و چهارمحال و بختیاری تشکیل شده است ۹۳ درصد مساحت حوضه و ۹۸ درصد جمعیت حوضه در استان اصفهان و ۷ درصد مساحت حوضه و ۲ درصد جمعیت حوضه در استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد. مصوبه غیر کارشناسی تبدیل شرکت‌های آب منطقه‌ای به شرکت‌های آب منطقه‌ای مستقل استانی در مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۴ که در دولت‌های نهم و دهم به اجرا درآمد مدیریت حوضه زاینده‌رود را به مدیریت‌های دوگانه تبدیل و موجب تشدید بحران در حوضه زاینده‌رود شد. سخنرانی رئیس جمهور محترم قبل در سفر استانی به چهارمحال و بختیاری و اعلام به مردم آن استان که تا می‌توانید از آب زاینده‌رود برداشت نمائید و اراضی استان را زیر کشت ببرید بی‌اعتنایی به قوانین و حقوق آب را به اوج رساند.

۶٫ راهکارهایی که هرگز به اجرا در نیامد:
در سفر استانی مقام معظم رهبری در آبان ۱۳۸۰ایشان با اظهار تأسف از جاری نبودن آب در رودخانه زاینده‌رود، پیش بینی راه‌حل‌های اساسی و اجرای سریع آنها را مورد تأکید قرار دادند.
در جلسه هیأت وزیران در حضور مقام معظم رهبری وزیر وقت نیرو اعلام کرد با طرحهای در دست اجرای تونل سوم کوهرنگ و تونل چشمه‌لنگان و همچنین اجرای دو طرح تونل گوکان و تونل بهشت‌آباد ۲/۲ میلیارد متر مکعب آب به منطقه دشت مرکزی منتقل خواهد شد.

۷٫ مروری بر رویدادهای ۱۲ سال گذشته علیرغم تأکیدات مقام معظم رهبری به اجرای راه حل‌های اساسی:
– از دستور کار خارج شدن تونل گوکان در دولت‌های پیشین علیرغم تصمیمات اتخاذ شده در محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی؛
– کاهش دادن حجم آب انتقالی تونل بهشت‌آباد از یک میلیارد متر مکعب مصوب برای استان اصفهان به ۵۸۰ میلیون متر مکعب برای سه استان یزد، کرمان، اصفهان در دولت قبل؛
– متوقف شدن عملیات اجرایی تونل بهشت آبادتحت تاثیر فشارهای غیر کارشناسی
– بی‌اعتنایی به ۱۲ سال مطالعات تونل بهشت‌آباد توسط مشاوران معتبر داخلی و خارجی از کشورهای فرانسه،‌ سوئیس و اتریش و جایگزین کردن طرح غیر کارشناسی و بدون پشتوانه مطالعاتی و غیر اقتصادی خط لوله و پمپاژ با ارتفاع حدود ۷۰۰ متر به جای انتقال ثقلی آب با تونل. اقدامی که موجب ۲۵ برابر شدن هزینه بهره‌برداری هر متر مکعب آب، افزایش هزینه‌های سرمایه گذاری و سه برابر شدن قیمت تمام شده آب می‌شود.
– تداوم خشک بودن رودخانه به مدت بیش از ۷ سال پیاپی؛
– عدم تحویل حقابه مسلم حقابه داران طوماری و سهمابه‌بران قانونی زاینده‌رود،
– گسترش دامنه بحران آب به غرب اصفهان و مناطق میانی حوضه و خشک شدن باغ‌هایی با قدمت چند قرن و دارای حقابه،
– تخصیص‌های بی‌رویه در استان چهارمحال و بختیاری که منجر به افزایش حجم برداشت آب از زاینده‌رود از ۵۰ میلیون متر مکعب به ۲۳۷ میلیون متر مکعب شده است.
راهکارهای حل بحران آب در حوضه زاینده رود
– تأمین بودجه لازم برای تکمیل عملیات اجرایی سد سوم کوهرنگ که موجب می‌شود ظرفیت تونل سوم کوهرنگ به ظرفیت نهایی برسد.
– صدور دستور اجرای تونل گلاب ۲ که به تصویب هیأت وزیران رسیده و وزارت نیرو موظف به اجرای آن شده است برای مقابله با کمبود آب شرب ۱۴ شهرستان زیر پوشش شبکه آبرسانی اصفهان. (در حال حاضر شبکه آبرسانی با کمبود آب روبرو است و این کمبود در افق ۱۴۲۰ به ۹/۱۲ متر مکعب در ثانیه می‌رسد)
– حمایت از حقوق قانونی و مسلم حقابه‌داران زاینده‌رود از طریق جلوگیری از برداشت‌های غیر قانونی از آب زاینده‌رود در استان چهارمحال و بختیاری
– لغو طرح برداشت آب از زاینده‌رود موسوم به بن- بروجن با حدود ۷۰۰ متر ارتفاع پمپاژ و ۱۴۰ کیلومتر سامانه انتقال، به جای طرح اولیه انتقال آب از سبزکوه که از نظر فنی ـ اجرایی و اقتصادی توجیه بیشتری دارد و با سامانه انتقال کوتاهتری بدون نیاز به پمپاژ می تواند آب بروجن و شهرها و روستاهای مشخص شده در هدف طرح را تأمین می‌کند.
– پرداخت خسارت به میزان واقعی و کارشناسی شده برای جبران خسارات واقعی وارده به حقابه داران
– تسریع در اجرای سد و تونل بهشت‌آباد مطابق طرح مطالعه شده و مصوب اولیه(اینکه عده ای تونل را عامل زهکش کردن و خشکیدن چشمه های مسیر می دانند، با نتیجه مطالعات مشاورین داخلی و خارجی منافات دارد؛ ضمن اینکه عمق تونل و فناوری روز دستگاه های حفاری بکار گرفته شده زهکش کردن تونل را منتفی می کند.)

چنانچه وزارت نیرو قادر به حل موانع اجتماعی که در استان چهارمحال و بختیاری به دلیل تحریف واقعیت‌ها و تحریک اجتماعی بوجود آورده اند نمی باشدو به اجرای خط لوله و پمپاژ به جای راهکار منطقی تونل بهشت آباد اصرار دارد، اجرای تونل گوکان و طرح انتقال آب رودخانه ماربر در شهرستان سمیرم برای انتقال منابع آب خروجی از مرزهای استان اصفهان را جایگزین طرح انتقال آب بهشت‌آباد با خط لوله و پمپاژ با ارتفاع حدود ۷۰۰ متر نماید.

در پایان ضمن تشکر از مساعی جنابعالی و دولت محترم، از شورای عالی آب انتظار می رود به دور از تأثیر جوّهای کاذب، با تصمیمات مدبّرانه در حفظ حیات زاینده رود و جلوگیری از تشدید بحران آب در استان استراتژیک اصفهان بکوشد و مدیریت آب در منطقه مرکزی کشور را به طور همه جانبه ساماندهی کند. انشاءا…

اسامی امضا کنندگان این نامه بدین شرح است:

– وزراء و مدیران ارشد:
حضرت آیت الله روحانی (رئیس پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی)، غلامحسین کرباسچی(شهردار اسبق تهران و استاندار اسبق اصفهان)، احمد خرم (وزیر راه و ترابری دولت اسبق)، ناصر خالقی (وزیر کارواموراجتماعی دولت اسبق ونماینده اصفهان)، مرتضی مبلغ (معاون وزارت کشور دولت اسبق)، سیدمحمود میرلوحی (معاون وزارت کشور دولت اسبق)

– استانداران ادوار اصفهان و سایر مقامات کشور :
محمود اسلامیان، مرتضی بختیاری، محمدعلی پنجه فولادگران، علیرضا ذاکر اصفهانی، محمود حسینی، فتح اله معین، سیدجعفر موسوی، سید علی نکویی، سیدمحمدرضا واقفی، عبدالله کوپایی

معاونین ادوار استانداری:
حسین آذین، محمود پناهنده، عبدالرضا جمالی، سیدرضا روحانی طباطبایی، عبدالحسین سیف الهی، جواد شعربافچی‌زاده، عزیزاله شمس، سید جمال الدین صمصام شریعت، مرتضی طهرانی، سید علی اکبر میرلوحی، رضا نیک نداف آباد، محسن نیلی احمدی، علی شفیعی پور، رسول قریشیان

– نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی:
علی باغبانیان، سید ولی الله توکلی، ناصر خالقی، سیدابوالفضل رضوی، حسن رمضانیان پور، احمد شیرزاد، مرتضی شایسته، فضل الله صلواتی، مصطفی طاهری، حجت الاسلام اسداله کیان ارثی، اکرم مصوری منش، محمد معزالدین، نعمت الله علیرضایی

فرمانداران ادوار استان اصفهان:
محمد اسلامی نائینی، علی امینی، هومن امیری، ناجح پامناری، محمدباقر پور مقدس، مهدی حری، ایوب درویشی، علی محمد رضوانی، محمد رضوانی، حسین رسولی، مصطفی سلطانی، پورمحمد شریعتی، محمد حسین غضنفری، اصغر لطفی، منصور ملاوردی، محمدتقی نجفی، قدرت اله نوروزی، فضل الله دهخدایی، مهدی طاهری

– مدیران کل صنایع و محیط زیست و منابع طبیعی:،
منوچهر بزرگی، هوشنگ طالبی، امیر کریمی، فتح الله غیور

– شهرداران ادوار اصفهان:
محمدعلی جوادی، حمیدرضا عظیمیان

– اعضای شوراها ادوار اصفهان:
اصغر آذربایجانی، احمد امین پور، رضا امینی، مهدی باقربیگی، اصغر برشان، عباسعلی بصیرت، مصطفی بهبهانی، رسول جزینی، عباس حاج رسولی، کریم داوودی، غلامرضا شیران، عبدالحسین ساسان، غلامحسین صادقیان، نورالله صلواتی، حیدرعلی عابدی، احمدعلی عاملی، علیرضا فرزانه خو، وحید فولادگر، ابوالفضل قربانی، حسین ملایی، مینو موحدی، کریم نصر، علیرضا نصر، ندا واشیانی پور، عدنان زادهوش، محمدرضا فلاح

بازهم خبر مجوز کاسه‌های سقز گیری لرزه بر اندام جنگل‌های زاگرس انداخت!

سه شنبه, ۳۰ اردیبهشت, ۱۳۹۳

     هرچند که بهره‌برداری سنتی از صمغ درختان بنه در جنگل‌های گستره زاگرس شمالی از گذشته کم‌وبیش رایج و مرسوم بوده و در نیمه دوم دهه ۶۰ هم به برخی از مناطق جنگلی زاگرس مرکزی گسترش‌یافته است؛ اما بدون شک همه کارشناسان و متولیان حوزه منابع طبیعی و محیط‌زیست کشور بر این باورند که در هیچ زمانی چون امروز، این رویشگاه‌های جنگلی راهبردی در کشور، این‌گونه شکننده و با تهدیدهای طبیعی مثل نوسانات اقلیم و خشک‌سالی‌های پی‌درپی و تهدیدهای انسان‌ساز از قبیل طغیان آفات و بیماری‌ها، سوسک چوب‌خوار، ریز گردها، آتش‌سوزی‌ها، رهاسازی زباله و پروژه‌های عمرانی مخرب مواجه نبوده‌اند.

      خوشبختانه در سال‌های اخیر سازمان جنگل‌ها با اقدامی هوشمندانه و اصولی، صدور مجوزهای این نوع بهره‌برداری منسوخ‌شده – که با ایجاد شیار و زخم بر روی تنه و حتی شاخه درخت همراه بوده و باعث تشدید ضعف فیزیولوژیکی و اثرات سوء بر روی درختان بنه می‌شود – را بسیار محدود کرد تا جایی که در ۲ سال گذشته تقریباً در تمامی رویشگاه‌های جنگلی زاگرس متوقف و باعث خوشحالی بسیاری از فعالان حوزه منابع طبیعی و محیط‌زیست کشور گردید.

      اما حالا حضور استادکاران مناطق کردنشین در میان جوامع محلی مناطق زاگرس مرکزی و انتشار این خبر که سازمان جنگل‌ها در سال جاری برای جنگل‌های زاگرس شمالی مانند کردستان و کرمانشاه و ایلام مجوز سقز گیری صادر کرده است، بسیاری از کارشناسان و فعالان حوزه منابع طبیعی و محیط‌زیست کشور را نگران و شگفت‌زده کرده است. تجربیات سال‌های گذشته بیان‌گر این حقیقت است که این ماجرای تلخ، تنها به همین استان‌های هدف محدود نشده و تقریباً تمامی رویشگاه‌های بنه در استان‌های زاگرسی در معرض خطر سقز گیری غیرقانونی و قاچاقی قرار خواهند گرفت.

      شک دارم بتوان کارشناسی را در حوزه منابع طبیعی و محیط‌زیست کشور یافت که چنین باوری را در خصوص ماجرای سقز گیری و قرار داشتن رویشگاه‌های جنگلی زاگرس در بدترین و بحرانی‌ترین وضعیت خود در طول تاریخ نداشته باشد. حال این سؤال مطرح است که در یک چنین شرایط بحرانی و ضعف فیزیولوژیکی شدید جنگل‌های زاگرس از کردستان و کرمانشاه گرفته تا جنگل‌های دشت برم فارس، صدور مجوز برای چنین شیوه‌های بهره‌برداری منسوخ‌شده که ناآگاهانه و سودجویانه شیره درختان رنجور بنه را می‌گیرند چه توجیه فنی و اخلاقی دارد؟

      ازاین‌رو، انتظار می‌رود مقامات ارشد اجرایی در حوزه منابع طبیعی و محیط‌زیست کشور قبل از آنکه یگان‌های حفاظت منابع طبیعی و محیط‌زیست با چالش حضور غیرقانونی سودجویان در بنه زارهای جنگلی زاگرس مواجه شوند، واردشده و به‌مانند ۲ سال گذشته با صدور بخشنامه، بر ممنوعیت سقز گیری از درختان بنه تأکید کرده و با این اقدام هوشمندانه و قابل‌ستایش اجازه ندهند تیشه‌های ناآگاهی و سودجویی، ده‌ها زخم کشنده را بر پیکر رنجور و نحیف درختان بنه وارد کنند!

در همین رابطه:

– روزنامه همشهری: سقزگیری، رویشگاه‌های زاگرسی را تهدید می‌کند

– خبرگزاری میراث فرهنگی(CHN): مجوز سقز گیری در سه استان صادر شد

– روزنامه همشهری: صدور مجوز مرگ جنگل‌های زاگرسی در ۳ استان

– مهاربیابان‌زایی (محمد درویش): مجوز سقزگیری؛ تراژدی زاگرس را مصیبت‌بارتر می‌سازد!

– پایگاه خبری، تحلیلی، فرهنگی و اجتماعی سلام پاوه: آقای منوچهری؛ محیط زیست نه حیاط خلوت کسی است و نه میدان سیاست…

آیا برای خرامیدنش آواز بخوانیم زیبنده‌تر نیست؟

جمعه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۳۹۳

آلبوم کر صیاد

     موسیقی محلی و آهنگ‌های فولکوریک، بی‌شک بیان کننده پیشینه فرهنگی و اخلاقی اقوام ایرانی هستند که نشان از فرهنگ بالای دوستی با طبیعت در نزد مردمانی دارد که صدها سال پیش در این زیست‌بوم‌ها زندگی می‌کردند. در بسیاری از این اشعار و آوازهای کهن محلی، مردم به پاسداری از مواهب طبیعی و مهربانی با جانوران و مواهب طبیعی فراخوانده شده‌اند. اضافه بر آهنگ‌های فولکوریک که حکایت از عجین بودن دوستی با طبیعت در زندگی و فرهنگ ایلی دارد، در شاهنامه فردوسی هم که از جایگاه منحصر به‌فردی در میان اهالی زاگرس – به‌ویژه مناطق کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری – برخوردار است، به نگه داشتن حرمت زیستمندان تأکید کرده و این‌که همه موجودات و جانوران باید از حق زندگی و امنیت روانی و جانی درخور بهره‌مند باشند؛ به زیبایی مخاطبانش را هشدار داده است.

     در گذشته دیار بختیاری نیز به مانند دیگر مناطق زاگرس، به‌لحاظ فرهنگ ایلیاتی و برخورداری از تنوع زیستی جانوری غنی و فراوانی حیات‌وحش، شکارچی‌گری و شکار کردن یکی از شیوه‌های معیشتی جوامع محلی آن روزگار بود، اما باید بپذیریم که حالا شرایط بسیار متفاوت است و به لحاظ تخریب شدید زیستگاه‌ها و شکار بی‌رویه که متأسفانه در سال‌های اخیر منجر به درگیری‌های ناگواری بین محیط‌بانان و شکارچیان نیز شده است، جمعیت حیات‌وحش کشور به‌شدت کاهش یافته تا جایی‌که بر اساس آمار ارایه شده از سوی مسئولان سازمان حفاظت محیط‌زیست، شمار چهارپایان وحشی در کل کشور به مرز ۱۰۰ هزار رأس نزدیک شده است. جمعیتی که در کمتر از ۴ دهه پیش فقط در یکی از مناطق حفاظت شده و یا زیستگاه‌ها زندگی می‌کردند.

     در چنین شرایطی انتظار است که تمامی ظرفیت‌های فرهنگی کشور همسو شده و با گسترش آموزه‌های محیط زیستی در میان جوامع محلی تلاش شود تا با ایجاد تغییر در رفتارهای اجتماعی، از کشتار وحوش و فرهنگ شکار و شکارچی‌گری اظهار انزجار شده و دیگر کسی شکار و شکارچی‌گری را افتخار ندانسته و دوربین‌های عکاسی و لذت بردن از خرامیدن آهو و پلنگ در طبیعت جایگزین تفنگ و جان‌گرفتن‌ها شود.

     در حالی‌که موج تفنگ‌کشی و انهدام ده‌ها قبضه اسلحه‌ی شکاری، از سوی جوامع محلی زاگرس شمالی مانند کردستان و کرمانشاه و آذربایجان غربی از ماه‌های پایانی سال ۱۳۹۲ آغاز شده است، صدور مجوز برای تولید و پخش آلبوم‌های موسیقی محلی که ترویج فرهنگ شکار و شکارچی‌گری در میان جوانان جوامع محلی را به‌دنبال خواهد داشت، گواه این حقیقت تلخ است که هنوز در خصوص شاخص‌های تمیز هنجارها و ناهنجارهای اجتماعی، شکاف بسیار عمیق و شگفت‌آوری بین نگاه‌های نهادهای دولتی در کشور ما وجود دارد! صدور مجوز تولید و پخش موسیقی‌های محلی و فولکوریک مانند «آلبوم کُرصیاد» با محتوای ترویج فرهنگ صیادی و شکارچی‌گری در میان جوامع محلی بختیاری، بدون شک رخدادی نابخردانه و حیرت‌انگیز و تأسف‌آور است که توسط دست‌اندکاران بخش موسیقی وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی کشور صورت گرفته است.

     انتظار است این‌گونه اقدامات ضدفرهنگی در حوزه فرهنگ محیط زیستی، مورد توجه دست‌اندرکاران فرهنگی و محیط زیستی کشور قرار گرفته و سازمان حفاظت محیط زیست به‌عنوان متولی اصلی، با حساسیت درخور نسبت به این ناهنجاری‌ها واکنش نشان داده و در راستای همسو‌سازی نگاه‌های نهادهای فرهنگی‌اجتماعی و محیط زیستی کشور گام‌های اساسی بردارد. همچنین سازمان حفاظت محیط زیست کشور با همکاری سازمان‌های غیردولتی، جذب خوانندگان و دست‌اندرکاران حوزه موسیقی محلی و فولکوریک کشور را در شمار برنامه‌های آموزشی و مشارکتی اولویت‌دار خود قرار داده تا با افزایش دانش محیط زیستی و  آگاهی این قشر اثرگذار از شرایط فعلی حاکم بر تنوع زیستی و جمعیت حیات‌وحش کشور، به‌جای ترویج فرهنگ شکار و شکارگری که حالا خیانتی بزرگ در حق همه‌ی زیستمندان این سرزمین به‌حساب می‌آید، فرهنگ دوستی با طبیعت و زیستمندانش در میان جامعه گسترش داده شود.

   و کلام آخر اینکه اگر کلاه خویش را قاضی کنیم؛ یقینا” قبول خواهیم داشت که شکار تفریحی و ورزشی ناجوانمردانه‌ترین رفتار بر علیه جانداران ارزشمند طبیعت وطن است که با هیچ یک از موازین و آموزه‌های اخلاقی و محیط‌زیستی سازگاری ندارد.

بازتاب‌ها:

– خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران(ایرنا): نوای صیاد در چهار محال و بختیاری اعتراض به پا کرد

موج بیداری محیط زیستی

چهارشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۳۹۳

      افزایش حساسیت‌های محیط زیستی در میان مردم شهرها و جوامع محلی مناطق مختلف کشور که منجر به شکل‌گیری تجمعات اعتراضی در دفاع از حوزه محیط زیست و طبیعت، افزایش مطالبات محیط زیستی مردم از مسئولین و ایجاد موج‌های تفنگ‌شکنی و انزجار از شکارچی‌گری گردید سبب شد تا سال ۱۳۹۲ امیدوارانه‌تر و متفاوت با سال‌های گذشته در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی باشد و به سزاواری توسط محمد درویش عزیز به‌عنوان سال “بیداری محیط زیستی ایرانیان” نامیده شود.

   در همین زمینه گفتگویی با خبرنگار روزنامه آرمان داشته‌ام که می‌توانید شرح کامل آن‌را – که در صفحه ۵ شماره ۲۴۵۷ مورخ ۹ اردیبهشت ۹۳ این روزنامه وزین منتشر شده است – در زیر ملاحظه فرمایید:

001

     سال گذشته و به‌ویژه در ماه‌های پایانی این سال، شاهد یک موج بیداری محیط زیستی در کشور بودیم. در بسیاری از مناطق کشور شکارچیان و مردم محلی تفنگ‌های شکار خود را شکستند همان‌طور که شهروندان در شهرهای مختلف کشور با ایجاد زنجیره انسانی در حمایت از محیط زیست مشارکت خود را اثبات کردند. به‌حق می‌توان سال ۹۲ را سال بیداری محیط زیستی نامید و در روزهای سپری شده از سال جدید نیز این موج بیداری ادامه پیدا کرده است.

     دلیل اینکه یکباره شهروندان در امر محیط زیست مشارکت فعالانه پیدا کرده‌اند، چیست؟ چرا یکباره محیط زیست به دغدغه و اولویت اصلی بسیاری از شهروندان تبدیل شده است؟ پاسخ این سوال‌ها و سوالاتی از این دست این است که سیاستگذاری‌های سازمان حفاظت محیط زیست باعث شده است مشارکت‌های مردمی در این زمینه بالا برود. در واقع، مدیریت جدید سازمان حفاظت محیط زیست به مردم و انجمن‌ها فرصت داده است و این مشارکت در این حوزه را افزایش داده است.

     واقعیت این است که اگر بنا داریم مشکلات زیست‌محیطی حل شود راهی جز افزایش مشارکت اقشار مختلف مردم و فرهنگسازی در این زمینه نداریم. مسائل مختلفی در حوزه محیط زیست وجود دارد. گونه‌های گیاهی و جانوری در معرض خطر قرار گرفته‌اند و برای حمایت از این گونه‌ها تنها نمی‌توان سیاست برخورد با متخلفان را پیش گرفت.

     تجربه و منطق می‌گوید بیش از آنکه نیازمند پلیس و محافظ برای حفظ محیط زیست باشیم، نیاز به فرهنگ‌سازی در این زمینه داریم. این کاری بود که از مدت‌ها قبل باید انجام می‌شد و باعث خوشحالی است که در سال ۹۲ حرکتی که باید خیلی پیش از این آغاز می‌شد بالاخره شروع شد. فرهنگ‌سازی در این زمینه موجب شده است که موجی از انزجار از شکار اتفاق بیفتد.

     در بحث شکار مساله مهمی که وجود داشت این بود که تعداد قابل‌توجهی از گونه‌ها در معرض انقراض توسط چوپان‌ها و مردم محلی، آن هم به‌دلیل حفاظت از خود و دام‌هایشان شکار می‌شدند. در مواردی فردی که یک پلنگ را شکار می‌کرد به‌درستی نمی‌دانست حیوان شکارشده چه ارزش و قیمتی دارد. لازم بود که به اطلاع عموم مردم برسد که ارزش پلنگی که در معرض انقراض است، بسیار بیشتر از چند دامی است که توسط او شکار شده است. این اطلاع‌رسانی و آگاه‌سازی کمابیش اتفاق افتاده است. بخشی از آن به این برمی‌گردد که اقدامی نمادین در این راستا انجام شود و سازمان حفاظت محیط زیست، فعالان این حوزه و رسانه‌ها تبلیغ ویژه‌ای روی آن انجام دهند.

     در این میان سازمان محیط زیست به صداوسیما به‌عنوان رسانه‌ای فراگیر نیز احتیاج داشت. در مواردی این سازمان پوشش خوبی از اتفاقاتی که افتاده بود داشت و همین موج بیداری محیط زیستی را تشدید کرد. موج بیداری محیط زیستی همچنان باید ادامه یابد. اگر ما اکنون شاهد این هستیم که یک چوپان لرستانی ضرر و زیانی که یک پلنگ به او زده است را می‌بخشد، کار نمادین بزرگی انجام شده است که خود می‌تواند آموزنده باشد. چنین فعالیت‌هایی باید مورد تشویق و ترویج قرار بگیرد و سازمان حفاظت محیط زیست رویکرد خود در این زمینه را حفظ کند.

تالاب گندمان نیاز به مدیریت یک‌پارچه و جامع دارد

یکشنبه, ۷ اردیبهشت, ۱۳۹۳

     گندمان نیز به‌مانند دیگر تالاب‌های کشور در شمار مهمترین زیست‌بوم‌های حساس و شکننده قرار داشته که متأسفانه برخی از فعالیت‌های معیشتی جوامع محلی مانند دامداری و کشاورزی روند تخریب آن‌را شدتی نگران‌کننده بخشیده است. اضافه بر خشکسالی‌های پی‌درپی و عدم رعایت حق‌آبه و برداشت‌های غیرمجاز آب در بخش کشاورزی، حضور پرشمار دام در حدود ۸ ماه از سال سبب شده است تا تنوع زیستی این تالاب چه در حوزه گیاهی به‌لحاظ جدی مواجه شود.

IMG_0424

     به‌بهانه حضور پرشمار و خارج از فصل چرای دام در تالاب گندمان که موجبات نگرانی دوستداران محیط زیست منطقه را نیز فراهم کرده است، گفتگویی با خبرنگار خبرگزاری مهر داشته‌ام که می‌توانید شرح آن‌را در زیر ملاحظه فرمایید:

 گندمان932

آسایش از پرندگان مهاجر تالاب گندمان سلب شده است/ جای امنی درتالاب وجود ندارد

     شهرکرد – خبرگزاری مهر؛ محمدرضا موسوی: ورود بیشمار گله های دام برای چرا در تالاب گندمان موجب شده است که دیگر محلی امنی برای پرندگان در سرتاسر تالاب وجود نداشته باشد و هم اکنون ورود دام و سگهای گله تهدید برای پرندگان مهاجر شده است به طوری که پرندگان مهاجر به اجبار در وسط تالاب تجمع کرده اند.

     به گزارش خبرنگار مهر، تالاب گندمان در استان چهار محال و بختیاری و در نزدیکی شهر گندمان از توابع شهرستان بروجن قرار دارد. این تالاب که به عنوان زیستگاهی با ارزش در میان ۱۰۵ زیستگاه مهم پرندگان در ایران شناسایی شده است، در شمار زیباترین تالاب‌های کشور و یکی از مهمترین کانون‌های گردشگری چهارمحال بختیاری است و زیستگاهی منحصر به فرد برای زمستان گذرانی و تخمگذاری پرندگان مهاجر و اسکان دائم پرندگان بومی محسوب شده که قریب به ۱۵ گونه پرنده بومی و قریب به ۳۰ گونه پرنده مهاجر نواحی سردسیر شمالی با جمعیت‌ زیاد، انواع مارها و قورباغه‌ها و لاک‌پشت‌ها و پستانداران و ماهی ها را در خود جای داده است.

     کم شدن آب تالاب در اثر خشکسالی موجب شده قسمت وسیعی از این تالاب به مرغزار تبدیل شود که معمولاً به عنوان مرتع غنی برای چرای احشام محسوب شده و گله های گسترده گوسفند و دام وارد این مرغزار شده است. هنگامی که کنار این تالاب می‌رویم گله‌های گوسفند در جای جای تالاب مشاهده می‌شود که در فاصله‌های کمی از یکدیگر قرار دارند، از طرفی بجای شنیدن صدای پرندگان و سکوت طبیعت در این منطقه صدای زنگوله گوسفندان، پارس سگها و صدای چوپانان شنیده می‌شود.

     قسمت محدودی از تالاب در پی بارشهای زمستانی  و آب شدن برفها دارای آب است و پرندگان بیشتر در این قسمت تالاب هستند. در کنار این قسمت محدود که در وسط مرغزار است گله ها در سرتاسر این منطقه دیده می شوند و سر و صدای آنها آسایش را از پرندگان مهاجر که برای استراحت در این تالاب فرود آمده اند را گرفته اند. این در حالی است که هنگامی که در کنار این منطقه از تالاب که دارای(ساحل) آب است راه می رویم روی خاک نرم آن جای پای گوسفندان مشاهده می شود. ورود دام و گله های گوسفند در عین حال تخم گذاری پرندگان در این زمان از سال را هم به خطر انداخته و هم اکنون ورود بیشمار گله های گوسفند امنیت را از تالاب گرفته است.

حضور دام و چرای دام یکی از مهمترین تهدیدهای تالاب است

     نایب رئیس انجمن زیست محیطی تسنیم بروجن در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره اینکه هم اکنون تهدید های بالقوه در تالاب گندمان وجود دارد، اظهار داشت: ورود دام و چرای دام، برداشت های مجاز و غیر مجازآب توسط چاههای حفاری شده، ندادن حق آب، شکار و.. از مهمترین مشکلات و تهدیدهای این تالاب است.

     هومان خاکپور اذعان داشت: ابن تهدید ها هم واقعا می تواند حیات تالاب را به خطر بیاندازد و هم پروسه سطح این تالاب بین المللی را با چالش های جدی روبرو سازند. وی اذعان داشت: یکی از مهمترین تهدیدهای که در تالاب گندمان به وضوح به چشم می خورد حضور دام و چرای دام در این تالاب است.

     این فعال محیط زیست و منابع طبیعی گفت: در حالی که هم اکنون ممنوعیت چرای دام در مراتع استان حاکم است و پوشش گیاهای منطقه هنوز به گلدهی نرسیده است و گیاهان از رشد کافی برخوردار نیستند و ورود دام و چرا از اوایل خرداد آغاز می شود ولی متاسفانه می بینیم که قبل از اینکه از زمان چرا فرا رسد اکثر مراتع و تالابهای ما مملو از دامهایی است که به صورت غیر مجاز و غیر قانونی وارد شده اند. وی تاکید کرد: وضعیت تالابهای استان به لحاظ شکنندگی بودن این اکوسیستمها حساس تر از مراتع هستند و ما باید حساسیت بیشتر و حفاظت بیشتر از تالابها بکنیم.

زندگی پرندگان تالاب به مخاطره افتاده است

     وی اشاره به حضور دام در تالاب گندمان، تاکید کرد: حضور دام علاوه بر اینکه تنوع زیستی تالاب و پوشش گیاهی آن را با خطر مواجه می کند بر روی پرندگان و جانوران و پرندگان مهاجر نیز تاثیر می گذارد و زندگی آنها را به مخاطره می اندازد. وی تصریح کرد: حضور دام در تالاب باعث می شود که لانه گذاری و تخم گذاری پرندگان تالاب با مشکل روبرو شود و حتی جوجه هایی که از تخم بیرن می آینده زندگی آنها در خطر قرار می گیرد.

     هومان خاکپور همچنین با اشاره به اینکه تالاب گندمان محلی برای استراحت پرندگان مهاجر است، گفت: حضور دام و سگ های گله ها باعث برهم خوردن امنیت زیستی تالاب گندمان می شود و ماندگاری پرندگان مهاجر را در تالاب کاهش می دهد. وی بیان داشت: هنگامی که پرندگان مهاجر احساس نا امنی بکنند تالاب را خیلی زود ترک می کنند.

    این کارشناس منابع طبیعی ادامه داد: سگ های گله های دام که در تالاب پراکنده هستند می توانند تهدیدی برای جوجه های بیرون آمده از تخم پرندگان باشند و حتی باعث مرگ آنها شوند و در کل موجب می شوند محیط امن پرندگان و تخم گذاری پرندگان با خطر روبرو باشد. وی عنوان کرد: انتظار این است که با توجه به وسعت محدود تالاب دستگاههای متولی منطقه مانند محیط زیست، بخشداری، دهیاریها، شورای اسلامی همکاری را برای ایجاد محیط امن در این تالاب داشته باشند و فرصت تجدید حیات طبیعت را فراهم کنند و برخورد سختی با متخلفان و افراد سودجویی که وارد تالاب می شوند بکنند. وی تصریح کرد: از طرفی نیز در بحث اطلاع رسانی باید ورود پیدا کرد و اطلاع رسانی به دامداران و مردم سکونتگاههای مجاور تالاب انجام شود.

     هومان خاکپور بیان کرد: آموزش و بالا بردن آگاهی مردم  می تواند یکی از راهکارهای مهم در افزایش سطح مشارکت مردم باشد و با اقداماتی از این قبیل باید شاخص های یک محیط تالاب را افزایش داد تا تالاب گندمان به سمتی پیش برود که در لیست پیشنهادات ثبت کنوانسیون رامسر قرار گیرد. مسئولان امر باید در این خصوص وارد شوند و با توجه به فصل تولید مثل پرندگان از ورد دامها به این منطقه جلوگیری کنند و امنیت را برای جفت گیری وتولید مثل جانوران و پرندگان تالاب فراهم کنند.

رویشگاه‌های لاله واژگون در زاگرس در معرض نابودی قرار دارند

پنجشنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۳۹۳

     ضعف امکانات سخت‌افزاری نهادهای متولی و خلاء‌های قانونی به‌‍‌همراه عدم توجه سزاوار به مباحث آموزشی و فرهنگ طبیعت‌گردی سبب شده است تا متأسفانه روند سودجویی‌های طبیعت‌ستیزانه با خرید و فروش لاله‌های واژگون در کلان شهرها به‌طرز نگران‌کننده‌ای شتاب گرفته و به‌عنوان یک عامل انسانی بیشترین نقش تخریبی را در رویشگاه‌های در معرض خطر زاگرس به‌خود اختصاص دهد.

     در همین زمینه با خبرنگار خبرگزاری میراث فرهنگی(CHN) گفتگویی داشته‌ام که می‌توانید مشروح آن‌را در زیر بخوانید:

لاله واژگون

لاله های واژگون قربانی ضعف قانون

     نگار حسینی – خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه محیط زیست؛ سال های سال است که گردشگران رویشگاه های لاله واژگون در اقصی نقاط زاگرس گل را می چینند. این مورد چندان منفی نیست اما موردی که در سه چهار سال اخیر به عنوان تهدیدی برای این رویشگاه ها بوده، فروش این گل ها در مقیاس وسیع است. بهار، فصل لاله های واژگون است. این گل های قرمز گردشگران زیادی را به بخش های مختلف زاگرس می کشانند. با این حال در سال های اخیر و با رواج پدیده خرید و فروش این گل ها، رویشگاه های لاله واژگون در معرض تهدید و نابودی قرار گرفته است.

     در سال های اخیر و در اردیبهشت ماه کمتر نقطه ای از رویشگاه های لاله واژگون می توان یافت که گل ها بابت فروش قلع و قمع نشده باشند. با این همه و با همه هشدارهایی که در این باره داده می شود، امسال هم بسیاری در کار فروش لاله واژگون اند.

     «هومان خاکپور»، دیده بان طبیعت بختیاری در گفت و گو با CHN در پاسخ به این پرسش که چرا تمهیدی برای جلوگیری از خرید و فروش لاله های واژگون اتخاذ نمی شود، گفت: «لاله های واژگون در بسیاری از نقاط زاگرس به لحاظ اکوتوریستی گونه ای ارزشمند است و از آن جا که به لحاظ علوفه ای ارزشی ندارد، دستگاه های متولی برنامه ای مدون برای حفاظت جدی از این گونه ندارند.»

     خاکپور در مورد آن چه در سال های اخیر در این رویشگاه ها رخ داده است، گفت: «پیش از این گردشگران لاله ها را می کندند و این کمتر به رویشگاه ها آسیب می زد اما با رواج خرید و فروش لاله های واژگون تخریب رویشگاه ها و افت کیفی آن ها قابل مشاهده است.»

     اما چرا امکان حفاظت از سوی دستگاه های متولی وجود ندارد؟ خاکپور در این باره گفت: «هیچ قانونی در مورد حمل و فروش لاله های واژگون وجود ندارد و از آن جا که تنها قانون در این مورد، کندن لاله ها را منع کرده است، نمی توان با عوامل حمل و فروش آن ها برخورد قانونی کرد.»

     خاکپور در مورد این که تاثیر کندن و فروش گسترده لاله های واژگون در سرتاسر زاگرس بر رویشگاه های این گونه چیست، گفت: «این گل ها دوره کوتاهی از اواخر فروردین تا اواخر اردیبهشت شکوفا هستند و بعد از آن دوره بذردهی آن هاست. بنابراین هنگامی که گل ها چیده و از منطقه خارج می شوند امکان بذردهی وجود ندارد.»  به گفته او اثرات تخریبی خرید و فروش را می توان بر وسعت رویشگاه های لاله واژگون و کیفیت رویشگاه ها به سادگی مشاهده کرد.

     او در مورد این که چه تمهیدی می توان برای نجات این رویشگاه ها اندیشید، گفت: «مهم ترین اقدام ممکن، مشارکت جوامع محلی در حفاظت از این زیستگاه هاست به این صورت که خود آن ها در مورد ارزش این رویشگاه ها توجیه باشند و به گردشگران و سودجویان اجازه کندن آن ها را ندهند.»

بزرگ‌ترین انجیرستان‌هایی که دیگر دیم نیستند!

چهارشنبه, ۳ اردیبهشت, ۱۳۹۳

     گفته می‌شود شهرستان استهبان با داشتن بیش از ۲٫۵ میلیون اصله درخت انجیر دیم در وسعتی بالغ بر ۲۳ هزار هکتار، توانسته است عنوان بزرگ‌ترین انجیرستان دیم جهان را به خود اختصاص دهد. توسعه بی‌رویه و گسترش این باغات در بادام‌زارهای طبیعی منطقه نگرانی‌های زیادی را از حیث تخریب رویشگاه‌های جنگلی، مصرف بی‌رویه منابع آبی منطقه و گسترش آفات و بیماری‌ها بوجود آورده است.

     در همین زمینه در گفتگویی با خبرنگار روزنامه ایران شرکت کرده‌ام که می‌توانید شرح کامل آن را در صفحه ۹ شماره ۵۶۲۸ مورخ ۳ اردیبهشت ۱۳۹۳ روزنامه ایران بخوانید:

انجیرستان

در ۸ سال گذشته کارشناسان کجا بودند؟ ؛ انجیرستان‌های استهبان غرق می‌شوند

      زهرا کشوری؛ سد سیوند که آبگیری شد، حقابه بختگان هم قطع شد تا بختگان هم شوربختانه خشک شود. خشک شدن بختگان آغاز خشک شدن انجیرستان‌های استهبان نبود اما  آن را تشدید کرد. خشکسالی پیش از سد، چنبره بر تن درختان آن زده بود. انجیرستان‌هایی که وسعت ۲۳هزار هکتاری، آنها را در صدر انجیرستان‌های دیم خاورمیانه قرار داده است. سایه سنگین خشکسالی بر سر انجیرستان که افتاد باغداران تنها راه نجات باغ‌هایشان را در آبیاری دستی دانستند. تبدیل باغ‌های دیمی به غرقابی؛ اما آبیاری دستی هم آفتی به نام «مگس سرکه‌ای» را به جان باغ‌ها انداخت. «هومان خاکپور» کارشناس منابع طبیعی خبر تلخ دیگری هم به روزنامه ایران می‌دهد: برخی از افراد در ۸ سال گذشته زمین‌های ملی را تصرف کرده و با قطع درختان خودروی بادام، بخش بسیار زیادی از آنها را تبدیل به باغ انجیرکرده‌اند. باغ انجیرهایی که با روش غرقابی آبیاری می‌شوند و علاوه بر زیانی که به باغ‌های دیم وارد کرده، سفره‌های زیرزمینی را هم تهدید می‌کنند. یکی از کارشناسان محلی می‌گوید اگر وضع به همین منوال پیش رود شهر استهبان در سال‌های آتی آب شرب هم نخواهد داشت و بدون شک باغ‌های انجیر آن از بین خواهد رفت. خاکپور هم می‌گوید به نظر می‌رسد بخشی از زمین‌های ملی به باغداران فروخته شده تا این سؤال پیش بیاید که چطور می‌توان زمین‌های ملی را برخلاف قانون فروخت؟ در ۱۰ سال گذشته مسئولان محلی چه کار می‌کردند؟

     خشکسالی پیش از آبگیری سد سیوند به جان انجیرستان‌ها افتاده بود اما آبگیری سد، روند خشک شدن انجیرستان‌ها را تشدید کرد؛ آن روز که رئیس دولت دهم تصمیم گرفت تا در میان سیل مخالفان آبگیری سد سیوند، سد را افتتاح کند. این کارشناسان محلی بودند که نسبت به خشک شدن بزرگترین انجیرستان دیم خاورمیانه هشدار دادند. هشداری که در میان اعتراض‌ها نسبت به تاریخ ارزشمندی که پشت سد سیوند غرق می‌شد، گم شد. آن روز کمتر کسی به آنچه بر سر انجیرستان‌ها می‌رفت، توجه داشت.

     «هومان خاکپور» که به تازگی از انجیرستان‌های استهبان بازدید کرده، می‌گوید: <به نظر می‌رسد که در ۸ تا۱۰ سال گذشته هیچ کارشناسی از محیط زیست و منابع طبیعی به این منطقه سرنزده است>، چون به گفته او، زمین‌های ملی، تصرف، درختان بادام آن قطع شده و به جای آن انجیر کاشته شده است. او می‌گوید: «تصرف حتی به صخره کوه‌ها هم رسیده است.» آن طور که پرس وجوهای او از محلی‌ها نشان می‌دهد حتی برخی از زمین‌های ملی به مردم منطقه فروخته شده است.

     رسول حاج باقری، رئیس انجمن میراث فرهنگی و محیط زیست پیشگامان خورشید استهبان در گفت‌و‌گو با روزنامه ایران شروع خشکسالی انجیرستان‌ها را از یک دهه پیش می‌داند. خشکسالی که بعدها آبگیری سد سیوند آن را تشدید کرد، البته نه مستقیم، بلکه وقتی سد آبگیری شد و حقابه تالاب بختگان داده نشد. خشک شدن این تالاب آغاز صدمه‌های وارده به انجیرستان شد. بختگانی که رطوبت مورد نظر انجیرستان‌ها را تأمین می‌کرد.

     سطح آب‌های زیرزمینی پایین آمد، بخت از بختگان رو برگرداند و فلامینگوها از بختگان کوچ کردند اما کوچ آنها تنها پیامد بد ماجرا نبود؛ بختک روی انجیرستان‌ها افتاد. منطقه‌ای که باغداران آن به گفته حاج باقری بین دو تا سه قرن پیش از کشت انگور و بادام به انجیر روی آورده بودند. باغ‌هایی که به گفته «هومان خاکپور» هر روز گسترش بیشتری پیدا می‌کند. او می‌گوید به نظر می‌رسد که در ۱۰ سال گذشته هیچ نظارتی روی باغ‌ها انجام نگرفته است. اما کاشت انجیر به جای درختان بادام پایان ماجرای تلخ نیست و با تصرف زمین‌ها مسأله تمام نمی‌شود. آنها به روش غرقابی در انجیرستان روی آوردند، یعنی حالا زمین‌های دیم را با خرید آب و با تانکر آبیاری می‌کنند! روشی که به گفته خاکپور شاید در کوتاه مدت محصول بسیار پرآبی بدهد و سود سرشاری را نصیب باغداران کند اما در طولانی مدت که او در نهایت آن را ۱۰ سال عنوان می‌کند به خشک شدن انجیرستان منجر می‌شود. کارشناسان محلی هم می‌گویند باغ‌هایی که امروز با خرید آب، ارتزاق می‌شود، در سال‌های آینده بارندگی نرمال و بالای متوسط جوابگوی نیاز آنها نخواهد بود، آنها این مسأله را یک هشدار جدی می‌دانند.

     «دکتر حمید زارع»، کارشناس مرکز تحقیقات انجیر استهبان هم در گفت‌وگو با روزنامه ایران، برنامه‌ریزی برای باغداری اصولی در منطقه را تنها راه نجات انجیرستان شهر می‌داند. زارع بیش از هرچیزی روی راهکار‌های کاهش مصرف آب در انجیرستان‌ها تأکید می‌کند. راهکارهایی که مرکز تحقیقاتی که او در آن مشغول به تحقیق و مطالعه است به تنهایی نمی‌تواند انجام دهد. به اعتقاد او، دولت باید مردم را آماده همکاری کند تا برای نجات انجیرستان، معیشت و محیط زیست منطقه با طرح‌ها، همکاری کنند.

     حاج باقری و خاکپور هم می‌گویند باید مردم را برای نجات باغ هایشان همراه کرد، چون ممکن است با مقاومت اجتماعی روبه‌رو شوند. باغدارانی که نمی‌دانند با تانکر‌های آب، باغ‌شان را آبیاری نمی‌کنند بلکه آن را غرق می‌کنند. تلاش‌های تازه‌ای از سوی کارشناسان محیط زیست برای جلوگیری از هدر رفتن آب و تسطیح اراضی ملی انجام شده اما نتیجه‌بخش نبوده است. آن طور که حاج باقری تعریف می‌کند، دو روستا از روستاهای استهبان با کارشناسان محیط زیستی که به تازگی به منطقه رفته‌اند، برخورد کرده‌اند. در برخی از مناطق روستایی، روستائیان جنگل‌ها را آتش زدند و به داخل اراضی ملی پیشروی کردند. او زمین‌های اطراف بختگان را هم در خطر تصرف اعلام می‌کند. به گفته حاج باقری، تاکنون ۱۳ حکم دادگاهی برای قلع و قمع درختان منطقه صادر شده است.

     زارع هم یک مسأله دیگر را یادآوری می‌کند: ۸۰ درصد زندگی استهبانی‌ها به انجیر وابسته است بنابراین باید قشر باغدار و کشاورز را متوجه تهدیدی کرد که روش آبیاری غرقابی برای آنها دارد. کشاورزان باید بدانند روشی که آنها انتخاب کرده‌اند در نهایت به نابودی باغ‌ها، محیط زیست و آب‌های زیرزمینی منطقه منجر خواهد شد. تا این سؤال برای افکار عمومی پیش بیاید که چه باید کرد؟

     خرید و فروش آب حالا در استهبان به یک شغل تبدیل شده است. مسأله‌ای که حاج باقری و خاکپور هم آن را تأیید می‌کنند: «برخی از کشاورزان آب زمین خود را به باغداران می‌فروشند چون برایشان به‌صرفه‌تر است.» حرف‌های او یک نکته تلخ را یادآوری می‌کند؛ غرقابی شدن انجیرهای دیم نه تنها آب منطقه را مصرف می‌کنند که کشاورزی را هم از کشاورزان می‌گیرند. این در حالی است که به گفته زارع استفاده از آب زیاد باعث می‌شود ریشه‌های نازک (موبین) درختان انجیر به سطح خاک بیایند و با گرم شدن هوا از بین بروند.

     اما این پایان ماجرا نیست؛ مواد غذایی خاک اطراف درختان دیم شسته شده، به اعماق می‌رود و خاک از نظر مواد غذایی فقیر می‌شود و درختان رشد مناسبی ندارند. همچنین آبیاری باعث شیوع آفت مگس سرکه (ترشیده شدن محصول انجیر) خواهد شد، اتفاقی که بوقوع پیوسته است. کافی است یک باران بیاید تا آفت‌ها در منطقه پخش شوند. همچنین به گفته او، آبیاری خارج فصل درختان در فصول خشک و گرم سال باعث می‌شود درخت، مقاومت خود را نسبت به درختان دیگر از دست بدهند. از سوی دیگر آبیاری خارج از فصل در زمان گرده افشانی (بردادن) باعث کم شدن فعالیت زنبور «بلاستوفاگا» شده و گرده‌افشانی خوب صورت نمی‌گیرد. به گفته او آبیاری باغ‌های انجیر در زمان رسیدن میوه باعث افزایش «زهرابه افلاتوکسین» می‌شود و از صادرات آن جلوگیری به عمل خواهد آمد. با این وجود باغداران همچنان در حال خرید تانکرهای آب برای آبیاری درختانی هستند که روزگاری فقط با نزولات جوی بار خود را به خارج از کشور صادر می‌کردند. او هرس شدید اندام‌های هوایی درخت را در حال حاضر بهترین روش برای کم کردن مصرف آب در انجیرستان‌های استهبان می‌داند. هرسی که قسمت هوایی درخت و ریشه را به یک نسبت می‌رساند تا ریشه از پس تأمین رطوبت درخت بربیاید. او اعتقاد دارد اگر بخش هوایی درختان نسبت بیشتری داشته باشد، ریشه جوابگوی رطوبت مورد نظر او نخواهد بود. هرسی که به خنک کردن تنه درخت منجر می‌شود.

    زارع استفاده از مواد شیمیایی «کائولین» را از دیگر روش‌‌ها برای کنترل مصرف آب می‌داند که پاشیدن آن روی سطح درخت باعث کاهش دما و تبخیر در درختان می‌شود. او در پاسخ به این سؤال خبرنگار روزنامه ایران مبنی براین‌که آیا استفاده از یک ماده شیمیایی پیامدهای جانبی ندارد، می‌گوید: «امتحان کردیم و اثر سوئی ندارد.» او مالچ‌پاشی را هم یک روش خوب و مؤثر می‌دادند.

     جهاد کشاورزی استهبان هم هشدار دادن درباره آفات و بیماری‌های درختان و پیامدهای آن به باغداران در اثر آبیاری زیاد و بی‌موقع در درختان انجیر را بهترین راه توجیه باغداران می‌داند. آفت‌هایی که هومان خاکپور را هم نگران کرده است. زارع همچنین می‌گوید: «اگر وضعیت مصرف آب به همین منوال پیش برود، شاید آبی برای شرب هم پیدا نشود.» او تأکید می‌کند که باید راهکاری برای نجات انجیرستان و استهبان پیدا کرد چون زندگی اکثریت استهبانی‌ها به انجیر وابسته است و اگر نخواهیم راهکار اصولی برای آن بیندیشیم، ممکن است در سال‌های آتی به خالی شدن شهر هم منجر شود.

     جعفری، سرپرست ایستگاه تحقیقات انجیر استهبان هم با توجه به پراکنش و میزان بارش نزولات آسمانی می‌گوید: «در صورت نیاز می‌توان آبیاری کمکی درختان انجیر را در فاصله زمانی ماه‌های اسفند تا اردیبهشت به اندازه تفاضل نیاز واقعی درخت و میزان بارش انجام داد. به منظور حفظ رطوبت در سایه‌انداز گیاه می‌توان از مالچ‌های پوست سخت بادام، کلش گندم و سنگ شکسته در مقیاس بادامی استفاده کرد.»

     کارشناسان همچنین هرس تنک تنه در مناطق آسیب دیده به منظور جوان‌سازی و کاهش خطر از بین رفتن درخت با توجه به تعداد تنه و محیط کل تنه‌های موجود را پیشنهاد ‌می‌کنند. مسأله دیگری هم وجود دارد؛ علاوه بر این‌که باید مردم را با مضرات استفاده آب فراوان در انجیرستان‌ها آشنا کرد، باید جلوی تصرف زمین‌ها ملی را گرفت و زمین‌های متصرف شده را به عرصه‌های ملی بازگرداند.

احداث سد لیرو در بکرترین مناطق زاگرس

یکشنبه, ۳۱ فروردین, ۱۳۹۳

     سد لیرو یکی دیگر از سدهای برق‌آبی است که بر روی سرشاخه‌های رودخانه دز در مرز مشترک ۳ استان در حال احداث بوده که نیمی از حوزه‌ی آبگیر آن در رویشگاه‌های جنگلی چهارمحال و بختیاری و نیمی دیگر در لرستان و خوزستان واقع می‌شود. در گزارشی از مسعود بُربُر که در صفحه ۱۲ شماره ۲۹۳۹ مورخ ۳۰ فروردین ۹۳ روزنامه اعتماد منتشر شده است، می‌توانید ماجرای این سد را بخوانید:

لیرو

با احداث سد لیرو در بکرترین مناطق زاگرس؛ سکونتگاه امپراتور به زیرآب می رود

     مسعود بُربُر؛ سد لیرو که قرار است بر سرشاخه های دز ساخته شود، چند ده هزار درخت از رویشگاه های جنگلی بکر زاگرس که زیستگاه گونه های نادر و در حال انقراض جانوری هم هست را به زیر آب خواهد برد اما وزارت نیرو برای اجرای ارزیابی های زیست محیطی کوچک ترین اقدامی نکرده است.

    به گزارش «اعتماد» این سد درست در نقطه تلاقی سه استان لرستان، خوزستان و چهارمحال و بختیاری احداث خواهد شد. پیش تر گفته شده بود عمده نیروگاه و مخزن سد در بخش بشارت از شهرستان الیگودرز استان لرستان خواهد بود اما آن گونه که دفتر تقسیمات کشوری وزارت کشور اعلام کرده مختصات اعلامی نقطه مورد اشاره در حوزه سرزمینی استان چهارمحال وبختیاری قرار گرفته و تمامی جاده های ارتباطی و دسترسی، تونل های انحراف آب و تجهیزات کارگاهی این سد نیز در محدوده تقسیمات کشوری این استان قرار دارد.

    آن گونه که هومان خاکپور، کارشناس منابع طبیعی، به «اعتماد» می گوید: محل احداث سد، چه در استان لرستان و چه در استان چهارمحال و بختیاری، بخشی از بکرترین رویشگاه های جنگلی زاگرس است که علاوه بر خود سد، احداث جاده های دسترسی و تجهیز کارگاه سد نیز خسارات بسیاری به این منطقه وارد خواهد کرد.

    دکتر سعید یوسف پور، مدیرکل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری نیز در این باره می گوید: گونه های جانوری متنوعی همچون خرس قهوه یی، پلنگ، کل و بز، تشی، روباه و… در منطقه زندگی می کنند و در بازدید تازه مسوولان محیط زیست از منطقه، حضور سمندر لرستانی که در معرض خطر انقراض و از گونه اندمیک خاص زاگرس است نیز تایید شده و از آن عکس هم گرفته اند.

    به این ترتیب با آبگیری سد لیرو زیستگاه گونه ارزشمندی که «امپراتور» نام گرفته و با عنوان علمی Neurergus kaiseri در میان گونه های «به شدت در معرض خطر» فهرست قرمز IUCN قرار دارد، به زیر آب خواهد رفت. پلنگ ایرانی نیز دیگرگونه در معرض خطر همین منطقه است و تازه مطالعات خاصی در مورد اینکه جمعیت خرس قهوه یی، خفاش ها، جوندگان و… چقدر است انجام نشده تا بتوان با اطمینان خاصی در مورد وضعیت آنها صحبت کرد.

    با این حال آن گونه که مدیرکل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری می گوید : هیچ گونه سابقه پیگیری خاصی برای ارزیابی زیست محیطی نه در استان لرستان و نه در استان چهارمحال و بختیاری از سوی وزارت نیرو انجام نشده است. اداره کل محیط زیست استان چهارمحال وبختیاری در روزهای آغازین سال ۱۳۹۳ طی نامه یی به وزارت نیرو نوشته که شرکت توسعه منابع آب باید نسبت به اجرای بند الف ماده ۱۹۲ قانون برنامه پنجم توسعه مصوب ۱۳۹۰ اقدام کند.

    در این قانون آمده که به منظور کاهش عوامل آلوده کننده و مخرب محیط زیست کلیه واحدهای بزرگ تولیدی، صنعتی، عمرانی، خدماتی و زیربنایی موظفند طرح ها و پروژه های بزرگ تولیدی، خدماتی و عمرانی خود را پیش از اجرا و در مرحله انجام مطالعات امکان سنجی و مکان یابی براساس ضوابط مصوب شورای عالی حفاظت محیط زیست مورد ارزیابی اثرات زیست محیطی قراردهند و رعایت نتیجه ارزیابی ها توسط مجریان طرح ها و پروژه ها الزامی است.

ده ها هزار درخت از میان می رود

    سد لیرو یکی از پنج سد در دست احداث در استان چهارمحال و بختیاری است که با آب گیری آنها ده ها هزار درخت از جنگل های زاگرس نابود می شود و تنها مخزن این سدها حدود ؟هزار هکتار از بهترین رویشگاه های جنگلی زاگرس را پوشش می دهد.

    یوسف پور معتقد است که هنوز نمی توان اطلاعات دقیقی داد که چه میزان یا چه سطحی از پوشش جنگلی یا چندهزار اصله درخت به زیر آب خواهد رفت یا مثلاتونل های انحراف آب، سطوح خاکبرداری و نخاله های ساختمانی سد به چه شکل خواهد بود. به اعتقاد او باید به طور کلی در سیاست های سدسازی در منطقه زاگرس و به ویژه استان چهارمحال و بختیاری بازنگری کرد چرا که این وضعیت عملابیش از ۱۰ درصد رویشگاه های جنگلی زاگرس را به زیر آب خواهد برد.

    به گزارش «اعتماد» پیش تر عیدی، معاون امور عمرانی استاندار چهار محال و بختیاری با بیان اینکه به زودی عملیات اجرایی «این طرح ملی» آغاز می شود اعلام کرده بود که در مسیر ارتباطی اجرای این سد جاده یی به طول ۲۵ کیلومتر وجود دارد که با هماهنگی اداره کل راه و شهرسازی استان چهار محال و بختیاری آسفالت خواهد شد. مشاهدات اداره محیط زیست شهرستان کوهرنگ این موضوع را تایید کرده و نشان می دهد که جاده مزون که یک جاده دسترسی محلی و خاکی بود هم اکنون شن ریزی شده و به زودی آسفالت خواهد شد بدون اینکه هیچ گونه مجوز زیست محیطی در این باره صادر شده باشد.

    هومان خاکپور خسارات دیگری را نیز به نابودی جنگل های بکر زاگرس اضافه می کند: «رود دز یکی از سرشاخه های کارون است و آب آن باید به کارون برسد و بنابراین درواقع احداث سد روی دز نادیده گرفتن حقابه خود کارون است و رعایت نکردن حقابه باعث به هم خوردن شرایط اکولوژیک رودخانه کارون بزرگ می شود. افزون بر این سد در منطقه یی احداث می شود که دارای تبخیر بسیار بالایی است و بخش زیادی از آب پشت سد نیز تبخیر خواهد شد.»

    همه اینها در شرایطی رخ می دهد که حالاهر ساله مناطق گسترده یی از کشور با پدیده ریزگردها دست و پنجه نرم می کند اما رویشگاه های جنگلی زاگرس و منابع آبی خوزستان و چهارمحال و بختیاری که به مثابه فیلتری برای این ریزگردها عمل می کردند، روز به روز با چالش های تازه روبه رو می شوند. حالادر منطقه یی از زاگرس که آنقدر بکر است که حتی سکونتگاهی روستایی نیز در آن شکل نگرفته و مسوولان محیط زیست در اسفندماه گذشته به دلیل پوشش گسترده برف در منطقه نتوانسته بودند از آن بازدید کاملی داشته باشند، دو کانکس غریبه دیده می شود. کانکس هایی که محل استقرار مهندسانی است که آمده اند برای گمانه زنی و نمونه برداری، اما نتیجه هرچه باشد، وقتی در بودجه سال ۱۳۹۳ ردیفی برای سد لیرو در نظر گرفته شده است، پروژه باید، دیر یا زود، به هر شکل ممکن، اجرا شود: هر اندازه که منطقه بکر و خسارت ها بزرگ باشد.