معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست کشور با اعلام اینکه درحال حاضر حدود ۴۰ تالاب از ۸۵ تالاب کشور بین ۲۰ تا ۸۰ درصد خشک شدهاند گفت: ظاهراً متهم شماره نخست در پدیدار شدن شرایط بحرانی تالابهای کشور بخش کشاورزی و شیوه نادرست مدیریت منابع آبی کشور است. در همین زمینه گفتگویی را با خبرنگار روزنامه آرمان انجام دادهام که میتوانید شرح کامل آنرا در زیر بخوانید:
متاسفانه آمار روشن و مشخصی درباره اینکه چند درصد از تالابها و هر یک به چه میزانی خشک شدهاند در دسترس نیست. میزان خشکیدگی در تالابها میتواند از ۱۰ درصد یا کمی بیشتر شروع شود و حتی مانند دریاچه ارومیه به ۷۰ درصد نیز برسد. این به این معناست که خشکیدگی هم درجهبندیهای مشخصی دارد. اما بهرحال، آنچه کاملاً مشهود است اینکه مهمترین علت خشکیدگی تالابها عدمرعایت حقآبه تالابهاست.
البته عوامل طبیعی و نوسانات اقلیمی و کاهش بارندگی نیز میتوانند تاثیرگذار باشند اما درصد تاثیرگذاری آنها تنها ۳۰ درصد است و ۷۰ درصد مابقی مربوط به مسائل انسانی و سوءمدیریت منابع آب تالابهاست و به عملکرد انسانها در حوزه بهرهبرداری از منابع آب مربوط میشود. سدسازی بر اکثر رودخانهها چه داخلی و چه مرزی سبب تضییع حقوق حقآبه تالابها شده است. برای مثال سد کجکی بر رود هیرمند در افغانستان سبب عدم رعایت حقآبه تالابهامون شده و همین امر به خشک شدن این تالاب منجر شده است.
سدسازی بر رودهای دجله و فرات در ترکیه و سوریه و سد کرخه در کشور خودمان سبب خشکیدگی تالاب بزرگ حورالعظیم شده است که این محل را به کانون گرد و غبار کشور و منطقه تبدیل کرده است. مساله عدم رعایت حقآبه مسالهای داخلی نیست، بلکه موضوعی بینالمللی است و همه کشورهای منطقه باید با یکدیگر همکاری داشته باشند تا از اثرات مخرب خشکیده شدن این تالابها جلوگیری کنند. همچنین درباره تالابهای شادگان، پریشان و گندمان و بهطور کلی سدسازی برق آبی داخلی به نادیده گرفتن حقآبه تالابها و خشک شدن تالابها منجر شده است.
همینطور پروژههای انتقال آب بین حوزهای نیز از دیگر عوامل خشکیدگی تالابها در کشورمان بوده اند. برای مثال انتقال آب از سرشاخههای کارون بزرگ سبب شده است که برخی از تالابهای منطقه از حقآبه لازم برخوردار نباشند و به تشدید روند خشکیدگی تالابها دامن بزنند. اما درمورد خشکی تالابها و اثرات آن بر اقتصاد و اقلیم منطقه میتوان گفت که مهمترین اثر خشک شدن تالابها برهم زدن تعادل دمایی است. این بدین معنی است که اختلاف دمای روز و شب به شدت افزایش مییابد. مهمترین کارکرد تعادل دمایی، کاستن از میزان اختلاف دمای روز و شب است. این موضوع، یعنی برهم خوردن این تعادل باعث میشود که ظرفیت گرمایی ویژه منطقه بالا رود و منجر به سرمازدگی در محصولات باغی و زراعی شود. یعنی دمای کم در شبها و دمای بالا در روزها سبب یخزدگی محصولات کشاورزی شده و بهشدت به اقتصاد منطقه آسیب وارد میکند.
همچنین اغلب منابع آب زیرزمینی و بهخصوص چاههای کشاورزی از تالابها تغذیه میشوند و در اثر خشکیدگی تالابها، سطح آبهای زیرزمینی به شدت پایین میرود. در نتیجه سطح آب چاههای کشاورزی نیز پایین آمده و به شدت کشاورزان و باغداران را دچار مشکل میکند. بهتر است به اهمیت تالابها نیز اشارهای داشته باشیم. پیش از هر چیز تالابها اکوسیستم هستند. یعنی موجودات جانوری و گیاهی متنوعی را در خود جای دادهاند.
ارزش هر هکتار تالاب از نظر تنوع زیستی گیاهی و جانوری ۱۰ برابر هر هکتار جنگل و ۴۰ برابر هر هکتار زمین زراعی است. بنابراین خسارت ناشی از خشکیدگی تالابها نیز در همین سطح است. یعنی عمق فاجعه زمانی مشخص میشود که به از بین رفتن تالابها بهعنوان از بین رفتن اکوسیستمهایی که ۱۰ برابر جنگل و ۴۰ برابر زمین زراعی ارزش دارند توجه کنیم و به همان اندازه حساسیت نشان دهیم.