وقتی سخن از «کپر» به میان می آید شاید ذهن خیلی ها ناخودآگاه به مناطق جنوب کشور و استان هایی مانند هرمزگان و به میان خاطرات خود از نخلستان ها پرتاب شود. اما در این نوشتار شما را به منطقه زاگرس – منطقه ای که تأمین کننده ۴۰ درصد آب کشور است – دعوت می کنم که ظاهرا” همین اقامتگاه های سایهبانی می رود تا در ردیف عوامل تهدید جنگلهای در حال تخریب این دیار قرار گیرد.
هر چند ساختن این اقامتگاه های موقتی از قدیم الایام در کنار مزارع، باغات و صیفی کاری های منطقه زاگرس هم کم و بیش رواج داشته است و به عنوان سایه بانی موقت جهت استراحت های کوتاه مدت و نگهداری ظروف آب، مواد غذایی و محصولات باغی و صیفیجات مورد استفاده قرار می گرفته است، اما حالا دیگر وضعیت بحرانی و سیر نزولی و تبدیل جنگل های دانه زاد به شاخه زاد در زاگرس، این پدیده را در صف عوامل تخریب جنگل ها قرار داده است.
در گذشته دانه زاد بودن جنگلهای زاگرس و استفاده از سرشاخه های درختان تنومند و کهنسال برای بنا کردن این سایه بان های کوچک، آسیب چندانی به درختان وارد نمی کرده و جنگلها تحمل این نوع بهره برداری ها را داشته اند. اما در طول چند دهه ی اخیر که جنگلهای زاگرس با قطع درختان تک پایه و دانه زاد مواجه شده و سیر قهقرایی پیدا کرده و جنگلهای دانه زاد کم کم جای خود را به جنگلهای شاخه زاد و جست گروه ها داده اند، این جست گروه های جوان هستند که مصالح کپرها را تشکیل می دهند و برای ساخت این کپرها، صدها جست گروه به مسلخ می روند!
اخیرا” مشاهده شده است که در برخی آبادبوم های جنگلی زاگرس، برای برگزاری مراسم سوگواری و جشن های خود اقدام به ساخت کپرهای بزرگ و وسیع می کنند و سبب نابودی تعداد زیادی از درختان جوان بلوط در اطراف محل زندگی خود می شوند! کپرهایی که چندین برابر سایه بان های قدیمی وسعت داشته و برای تأمین مصالح آنها به ناصواب بخشی از جنگلهای زاگرس قطع و نابود می شوند!
به لحاظ اینکه این گونه کپرهای بزرگ معمولا” برای مراسم های سوگواری و یا جشن های عروسی ساخته می شود، محدودیت های اخلاقی محلی و قومی زیادی را برای مأمورین در برخورد با این تخلفات ایجاد می کند. هرچند که در برخی مناطق مشاهده گردیده است که تعدادی از نهادهای متولی اقدام به پخش اطلاعیه های هشداری و آموزشی نموده اند و اهالی روستاها را از این طبیعت ستیزی ناآگاهانه نهی کرده اند و اعمال مجازات های قانونی را برای رخداد غیر قانونی برشمرده اند، اما تاکنون به رویه ای واحد و بازدارنده برای مقابله با این پدیده مخرب دست نیافته اند.
به نظر می رسد وقت آن رسیده باشد که تمامی نهادهای فرهنگی، اجتماعی، رسانه ها، شوراهای اسلامی روستاها، روحانیون و تمامی افراد زی نفوذ محلی، سکوت خود را شکسته و با حساسیت سزاواری که از خود نشان می دهند به کمک ادارات منابع طبیعی در مناطق جنگلی شتافته و با اطلاع رسانی و آگاهی بخشی مؤثر، مردم را از این اقدام ناصواب برحذر دارند …