بایگانی “ریزگرد”

وقتی که آسمان بام ایران هم از تجاوز ریزگردها در امان نمی ماند!

پنجشنبه, ۲۵ فروردین, ۱۳۹۰

امسال طبیعت زیبای بختیاری هم که چشم باز می کند آسمانش را در تصرف ریزگردهای عربی می بیند. هرچند در سال گذشته اهالی چهارمحال و بختیاری به یمن سکونت بر بام ایران تا حدود زیادی نسبت به سایر استان های غرب و جنوب غرب کشور از اثرات زیانبار انسانی و محیط زیستی این میهمانان ناخوانده در امان مانده بودند؛ اما امسال خیلی زود آسمان بام ایران هم مورد تجاوز ریزگردهای عربی قرار گرفت تا نتایج محسوس عدم پیروی از قوانین حاکم طبیعت به مردمان بالا نشین هم نشان داده شود.

درست است که بروز طوفان های گرد و خاک یکی از ویژگی های سرزمین هایی است که در مجاورت مناطق خشک و نیمه خشک واقع شده اند و خشکسالی های پی در پی نیز می تواند روند بروز این رخدادهای طبیعی را شتابان تر کنند، اما در حقیقت رویدادی که سبب گردیده است شدت، زمان و تعداد این رخدادها در طول ۲۰۰ سال گذشته بی سابقه گردد پیروی نکردن از قوانین حاکم بر طبیعت برای حکومت بر آن است.

روند شتابان سودجویانه سدسازی کشورهای ترکیه و سوریه بر سرشاخه های دجله و فرات و عدم رعایت «حق آبه» تالاب‌ها در کشور عراق (به دلیل ضعف حکومت مرکزی عراق در سال های اخیر) و مدیریت نادرست حاکم بر منابع طبیعی و برداشت بی رویه از آب سفره های زیر زمینی در منطقه سبب گردیده است تعداد کانون های تولید گرد و خاک در کشور عراق به طرز چشمگیری افزایش یافته (از ۶ عدد در سال ۱۳۶۸ به بیش از ۲۰۰ عدد در سال ۱۳۸۷) و وضعیت سرزمن عراق را به سمت ناپایدارترین حد از توان اکولوژیکی اش سوق دهد. خشک شدن تالاب ۵۰۰ هزار هکتاری هورالعظیم و تالاب های اقماری آن نتیجه همین نابخردی ها در مدیریت سرزمین و طمع ورزی های کشورهای همسایه بوده است تا علاوه بر عراق، صدها کیلومتر دورتر، مردم و زیستمندان گیاهی و جانوری ۱۸ استان ایران هم میزبان این میهمانان ناخوانده و خطرناک باشند.

تبعات ناشی از عدم توجه به ملاحظات محیط زیستی و قوانین حاکم بر طبیعت، محدود به مرزهای سیاسی یک کشور و دولت نبوده و  می تواند چنان خسارت های زیستی و اقتصادی و بحران های فرامنطقه ای را به دنبال داشته باشد که کنترل و جبران آن سال ها با صرف هزینه های هنگفت هم به آسانی امکان پذیر نباشد.

امید است که مدیریت بام ایران از این رویداد تلخ، هشدار گرفته باشد و حفاظت از منابع گیاهی و آبی استان را در اولویت برنامه های حاکمیتی و توسعه ای خود قرار داده و عملا” بکوشد تا با مدیریتی خردمندانه بر منابع آبی کم نظیز استان، فرو افت سطح آب های زیرزمینی را مهار و با پشتیبانی از فعالیت های آبخیزداری و آبخوانداری به همراه حفظ و تقویت پوشش های گیاهی؛ به سمت ذخیره سازی آب در سفره های زیرزمین حرکت کرده و پایداری حیات اجتماعی روبه رشد را برای مردمانش به ارمغان آورد.

چهارمین یادداشت«مهار بیابان زایی»در طبیعت بختیاری

سه شنبه, ۲۱ دی, ۱۳۸۹

چهارمین یادداشتی که محمد درویش (نویسنده وبلاگ دربند مهار بیابان زایی) برای دیده بان طبیعت بختیاری فرستاده است تا منتشر شود؛ مربوط به موج جدید تخریب جنگل های طبیعی و دست کاشت کشور است که متأسفانه همزمان با واقعی شدن قیمت سوخت های فسیلی، روندی شتابان و نگران کننده به خود گرفته است!

محمد درویش:

واقعی شدن قیمت سوخت؛ کابوس جنگل های زاگرس و رؤیای جنگل های قشم!

خبرهایی که از گوشه و کنار کشور می رسد، جملگی حکایت از آن دارد که همزمان با فراگیرشدن موج سرما و هدفمند شدن یارانه ها که منجر به افزایش محسوس قیمت حامل های انرژی شده است، برخی از روستائیان و نیز سودجویان اقدام به قطع اندوخته های چوبی منابع جنگلی و مرتعی کشور کرده و بدین ترتیب بیم آن می رود که بعد از مؤلفه های آزاردهنده ای چون خشکسالی، ریزگردها، سوسک چوبخوار، چرای بی رویه و آتش سوزی، اینبار تهدیدی جدید، باقیمانده منابع جنگلی کشور را هم به یغما برد. گزارش های مصور دیده بان طبیعت بختیاری از استقبال مردم محلی در استان چهار محال و بختیاری برای تبدیل بخاری های نفتی به چوبی، می تواند شاهدی زنهاردهنده بر این مدعا باشد. رخدادی که البته فقط محدود به مناطق محروم نشده و حتا از مناطق ییلاقی و اعیان نشین لواسانات در شمال شرق پایتخت، هم گزارش های مشابهی می رسد. جالب آن که وقتی یکی از شهروندان، مراتب را از طریق شماره ۱۳۷ به شهرداری اطلاع داده است، آنها گفته اند: موضوع به ما ارتباطی ندارد! و وقتی به اداره محیط زیست لواسانات زنگ زده شد، پاسخ دادند: باید بررسی بشه، ولی خودتون باز پیگیری کنید، چون ممکنه فراموش بشه!

به هرحال اینجا هم نوشتیم تا خدای ناکرده فراموش نشه! هرچند که فراموش می شه! نمی شه؟

نکته ی جالب توجه دیگر این است که اگرچه گران شدن حامل های انرژی در مناطق جنگلی و مرتعی کشور در نواحی زاگرس، هیرکانی، ارسباران و ایران و تورانی ممکن است تبعاتی ویران کننده برای این قلمروهای سبز داشته باشد؛ اما بی شک این رخداد می تواند برای رویشگاه های مانگرو در سواحل خلیج فارس و دریای عمان و به ویژه جزیره قشم، خبری مسرت بخش تلقی شده و یک فرصت باشد تا تهدید!

ماجرایی که شرح مفصلش را در یادداشتی جداگانه با عنوان: «گازوئیل، جنگل‌های قشم را نابود می‌کند» نوشته ام و خوانندگان عزیز تارنمای دیده بان طبیعت بختیاری می توانند، مشروحش را در این نشانی بیابند و بخوانند. همچنین در همین باره، دوستان عزیز می توانند مصاحبه امروز نگارنده را با خبرگزاری مهر در این نشانی بخوانند.

فرجام:

به نظر می رسد، از آنجا که اجرای طرح هدفمندسازی یارانه ها یکی از بزرگ ترین و مهم ترین طرح های اقتصادی کشور است که تا همین الان هم بسیار دیر به اجرا درآمده است (شاید باید پس از پایان جنگ به اجرا درمی آمد و اینقدر در اجرای آن تعلل نمی شد)، باید بکوشیم تا تبعات منفی آن را در نواحی جنگلی کاهش دهیم که یکی از راهکارها را دیروز به مریم نظری در روزنامه ملت ما گفتم. راهکاری که اگر به درستی اجرا و پیاده شود، آشکارا این تهدید ویرانگر را می توان به فرصتی تاریخی برای ایران بدل ساخت. به ویژه اگر یادمان باشد که در برنامه ۲۰ ساله مدیریت بیابان – ایران ۱۴۰۴، هم بر این رویکرد به شکلی بارز تأکید شده و اسنادش در وبلاگ دربند مهار بیابان زایی همچنان موجود است!

مؤخره:

هرگز فکر نمی کردم که روزی مجبور باشم و باشیم برای استفاده از مفاد برنامه ۲۰ ساله مدیریت بیابان که بیش از ۲ سال نگارش آن به طول انجامید و تقریباً در تهیه آن تمامی ذینفعان حوزه بیابان را مشارکت دادم و جالب تر آن که به عنوان برنامه برتر از سوی وزیر وقت جهاد کشاورزی شایسته دریافت لوح تقدیر شناخته شد؛ از فیلترشکن استفاده کنیم! این را هم بگذاریم به حساب مظلومیت مضاعف بیابان در ایران!

چشم «هامون» منتظر باران رحمت و خردمندی است!

یکشنبه, ۲۳ آبان, ۱۳۸۹

   دریاچه هامون در این سال ها فقط بر روی نقشه های جغرافیا وجود دارد. سومین دریاچه بزرگ ایران که خشکسالی های پی در پی دهه ی اخیر و نامدیریتی حاکم بر منابع آبی آن، این بزرگ ‌ترین پهنه آب‌های شیرین سیستان را به یکی از بزرگ ترین کانون های برداشت ماسه و ریزگرد بدل ساخته است!

   هامون بزرگ که حکیم طوس در شاهنامه با نام «زره» از آن یاد می کند از ۳ دریاچه کوچک به نام های صابری، پوزک و هامون تشکیل شده است که در ترسالی ها و در زمان پرآبی، وسعت آن ها به ۵۶۶ هزار هکتار می رسیده است که از این مقدار ۳۸۲ هزار هکتار آن متعلق به ایران و مابقی آن در سرزمین افغانستان واقع شده است. در سال های نه چندان دور رودخانه هیرمند به همراه خاشرود و فراه و هاروت رود و شوررود و حسین آباد و نهبندان، دریایی با ظرفیت قریب به ۱۰ میلیارد متر مکعب آب را به زیستمندان سیستانی اش هدیه می کرده است.

ادامه مطلب»

آیا از مهار گردوغبار معادن وطنی هم عاجز هستیم ؟!

جمعه, ۵ شهریور, ۱۳۸۹

   در حالی که مقامات عالی رتبه عراقی به دلیل وجود مشکلات بزرگ در کشورشان، محیط زیست را اولویت چهارم دولت شان می دانند و برای مهار ریزگردهای عربی و به خطر افتادن سلامت شهروندان ایرانی اظهار شرمندگی می کنند، به نظر می رسد طرف ایرانی هم قادر نباشد در کوتاه مدت کار چندانی برای مهار این بحران فرا منطقه ای و نجات شهروندانش در بیش از ۱۸ استان کشورش انجام دهد و بالغ بر ۱۳۰ میلیون هکتار از آسمان کشورش را از این بحران نفس گیر رهایی بخشد!

   همینطور که می دانید بر بنیاد نتایج پژوهش ها و تحقیقاتی که تاکنون صورت پذیرفته است به نظر می رسد منشاء اغلب این ریزگردها، تالاب های خشکیده و نابود شده در سرزمین عراق بوده که علاوه بر دولت ناکارآمد عراق، کشورهای منطقه – ترکیه، سوریه و ایران – نیر در ایجاد این کانون های تولید گرد و غبار مقصر و سهیم بوده اند. وضعیت برداشت کشورهای منطقه از «حق آبه» تالاب‌ها در مرز ایران و عراق در سال های اخیر استاندارد نبوده و چنین وضعیت بحرانی فرا منطقه ای رقم خورده است که هرکدام از کشورهای همسایه به شکلی در بروز آن نقش داشته‌اند.

   حال که مردمان بام ایران به یمن بالانشینی و فاصله با کانون های تولید گرد و غبار، تا حدود زیادی از اثرات زیانبار انسانی و محیط زیستی این پدیده در امان مانده اند، اما استقرا معدن شن و ماسه و عدم رعایت استانداردهای فنی و زیست محیطی سبب گردیده است بام ایران نشینان هم مجبور شوند با همان وضعیت بحرانی حاکم بر فضای مناطق مرزی کشور روبرو گردند!

ادامه مطلب»

در این هوای نفس گیر، زندگی در تالاب گندمان چه زیبا در جریان بود

جمعه, ۳۱ اردیبهشت, ۱۳۸۹

   امروز – ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ – در حالی دل به طبیعت بهاری گندمان زدیم که ریزگردهای عربی، بام ایران – بروجن – را نیز به مانند دیگر شهرهای غرب و جنوب غرب کشور درنوردیده بودند. هوای غبار گرفته امروز که متأثر از ریزگردهایی با منشأ تالابی بود، دیدن آسمان را از اهالی بام ایران دریغ ورزیده بود و خبر از هوای ناخوش روزهای تابستان در پیش روی داشت. شاید بهترین تصمیم در این روز پیوستن به طبیعت و همراه شدن با زندگی آرام و بدون هیاهوی اهالی تالاب گندمان بود که خوشبختانه به همراه خانواده همین تصمیم را گرفتیم و خاطراتی زیبا و به یاد ماندنی را فارغ از این هوای نفس گیر رغم زدیم.

با این تصاویر زیبا شما را در لذت بردن از طبیعت بهاری تالاب گندمان شریک می کنم: 

ادامه مطلب»