بایگانی “چاه های غیرمجاز”

تالاب دهنو در بام ایران، در حال نابودی است !

یکشنبه, ۲ آبان, ۱۳۸۹

   با شتاب گرفتن مرگ تالاب ها در طبیعت وطن، این بار شاهد نابودی تالابی در بام ایران – بروجن هستیم.  رخداد تلخی که در این دیار جدی گرفته نشده و امروزه به رخدادی عادی بدل گشته است!

   تالاب در حال مرگ دهنو در فاصله ۲۰ کیلومتری شمال غربی بروجن و در پایاب حوضه آبخیز دشت های فرادنبه و سفیددشت واقع گردیده و به عنوان یکی از ظرفیت های ارزشمند گردشگری طبیعی، همواره از اهمیت و جایگاه ویژه ای در نزد مردمان شهرها و روستاهای اطراف برخوردار بوده است. این تالاب نگون بخت در منتهی الیه جنوب شرقی منطقه حفاظت شده(ذخیره گاه زیستکره) تنگ صیاد واقع شده و در کنترل روان آب های سطحی منطقه نقش به سزایی دارد.

   بر بنیاد بازدید روز گذشته و گفتگوهایی که با افراد محلی ساکن در آباد بوم های اطراف تالاب دهنو داشتم، کسی چنین اوضاع و احوال وخامت باری را برای این تالاب به یاد نداشته و شوربختانه به وضوح می شد پدیده شوم بیابان زایی و مرگ دهنو را مشاهده کرد، بی آنکه خبری از شناسه های حفاظت و پاسداری از این زیستگاه با ارزش به گوش برسد! انگار دهنو، سرزمینی فراموش شده بود و هیچگاه جائی در سبد اولویت های محیط زیست منطقه نداشته است.

ادامه مطلب»

مرگ آرام تالاب گندمان!

جمعه, ۱۲ شهریور, ۱۳۸۹

   تالاب گندمان را که یادتان هست؟ تالابی که در دفتر بین المللی تحقیقات پرندگان آبزی «لندن – ۱۹۵۲» به ثبت رسیده و با مساحتی حدود ۱۰۰۰ هکتار در فاصله ۲۰ کیلومتری جنوب بروجن و ۴ کیلومتری شهر گندمان قرار گرفته است. همان تالابی که در اوایل پائیز سال گذشته قریب به یک ماه در آتش می سوخت و تا مدت ها آتش در عمق جانش جا خوش کرده بود.

   همچنان که در مطالب پیشین گفته شد نزولات جوی، رودخانه آق بلاغ و چشمه های حاشیه تالاب از جمله منابع آبی گندمان را تشکیل می دهند و رویشگاه های گیاهی آن – گونه های حاشیه ای و نم پسند –  زیستگاه های جانوری منحصر به فردی را برای زمستان گذرانی و تخمگذاری پرندگان مهاجر و اسکان دائم پرندگان بومی بوجود آورده که قریب به ۱۵ گونه پرنده ی بومی و قریب به ۳۰ گونه پرنده مهاجر نواحی سردسیر شمالی با جمعیت های زیاد، انواع مارها و قورباغه ها و لاک پشت ها و پستانداران و ماهی ها در خود جای داده است.

   در بازدیدی که امروز – ۱۲/۶/۸۹ – به همراه دوستان ساکن در آبادبوم های اطراف تالاب داشتم شوربختانه تاکنون اقدام چندانی برای مهار و جبران تهدیدهای طبیعی و انسانی وارد بر تالاب صورت نگرفته بود و سایه مرگ بر قسمتهای زیادی از تالاب سایه گسترده بود!

ادامه مطلب»

قحطی آب در مرکز آب !

سه شنبه, ۲۶ مرداد, ۱۳۸۹

   بر بنیاد گزارش اخیر مدیرعامل آبفار چهارمحال و بختیاری، هم اکنون ۲۴۸ روستا در چهارمحال و بختیاری با کمبود آب آشامیدنی مواجهه اند که این نابسامانی بیشتر در منطقه لردگان مشاهده می شود! این مقام مسئول در مدیریت آب «سرزمین آبها و چشمه سارها» اعلام داشته است که: «آبدهی چشمه‌ها و قنات‌ها کاهش چشمگیری داشته و بیش از ۵۰ درصد آب چاه‌ها کاهش یافته است، این در حالی‌ست که ۱۳ حلقه چاه تامین کننده آب آشامیدنی نیز خشک شده است و خطر جیره بندی آب تعداد زیادی از مناطق روستایی را تهدید می کند».

   در حالی شاهد این نابسامانی مدیریتی هستیم که سرزمین بختیاری با کمینه ای یک درصدی از وسعت سرزمینی کشور، قادر است به برکت مهرورزی‌های بی‌منت آسمانش، به تنهایی تأمین کننده ۱۰ درصد آب شیرین کشور باشد و در حال حاضر بخشی از حیات و شادابی استان های اصفهان و خوزستان و یزد و رفسنجان و … را مرهون روان آب های خود کند.

   و در شرایطی شاهد قحطی و بحران آب در آبادبوم های لردگان هستیم که این منطقه از بارش میانگین بلند مدت ۵۷۸ میلیمتر در سال برخوردار بوده و به لحاظ ویژگی های اقلیمی اش، بخش اندکی از بارش های سالانه اش به صورت برف بوده و بارش های بارانی و مایع از جمله شناسه های اقلیمی آن منطقه است. لردگان هر چند در سالهای زراعی ۸۶-۸۷ و ۸۷-۸۸ از کاهش بارندگی نسبت به میانگین بلند مدت رنج برده است – به ترتیب ۲۴۸ و ۴۰۸ میلیمتر– اما در سالهای آبی ۸۴-۸۵ و ۸۵ – ۸۶ با بارش های ۸۷۰ و ۹۷۶ میلیمتر، روزگارانی بهاری را سپری کرده بودند. یافته های اقلیم شناسی سال آبی ۸۸-۸۹ هم بر خلاف بسیاری از بخش‌های کشور، نشان از روزگاری سبزتر – حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد بیش از میانگین ۳۰ ساله – برای آبادبوم های لردگان دارد.

   از جمله شناسه های طبیعی لردگان، استقرار نیمی از جنگل های استان در این زیست بوم بوده که ۱۵۷ هزار هکتار از وسعت ۳۰۰ هزار هکتاری این ناحیه جنوبی سرزمین بختیاری را شامل می شود. وجود چنین پوشش جنگلی در لردگان سبب شده است که سرانه جنگل اهالی این سرزمین بیش از ۲ برابر میانگین استان چهارمحال و بختیاری و بیش از ۴ برابر میانگین کشور باشد.

   این نکته حائز اهمیت است که گرچه خشکسالی نسبی ۲ سال گذشته و عواملی چون شرایط حاکم بر میزان رطوبت خاک و ذخایر آب‌های سطحی و زیرزمینی سال قبل و همچنین معضل درجه حرارت و افزایش آن در سال جاری نسبت به سال قبل و افزایش تبخیر بارش‌های دریافتی و در نتیجه کاهش میزان رطوبت خاک در ایجاد وضعیت اسف بار فعلی بی تأثیر نبوده است اما این قحطی و بحران آب فقط محدود به شرایط فوق نبوده، بلکه شرایط مدیریتی حاکم بر این سرزمین، مثل برداشت های اضافی چاه های مجاز و غیر مجاز از آب های زیر زمینی، کشاورزی سنتی، پائین بودن راندمان آبی و استفاده از روش های آبیاری غیر مکانیزه و غیر علمی، اصرار بر کشت محصولات با نیاز آبی بالا – برنجکاری ها و … – و در نهایت عدم توجه سزاوار به برنامه های آبخوان داری و آبخیزداری ارزان قیمت برای مهار و نفوذ آب در زیرزمین و دلباختگی نسبت به احداث سدهای غول پیکر بتنی، بیشترین نقش غیرقابل انکار را در ایجاد این بحران آب داشته اند.

   سد احداثی کارون ۴ و چهار سد در دست احداث کارون ۵ و خرسان های ۱ و ۲ و ۳ بر روی رودخانه های ارمند و خرسان که آبادی های لردگان را به محاصره ی خود درآورده اند سبب گردیده است تبخیر بارش‌های دریافتی به شدت افزایش یابد. در صورت آبگیری این ۵ سد عظیم، سالانه بالغ بر نیم میلیارد متر مکعب آب – معادل آب مورد نیاز بیش از ۳۰۰ هزار نفر در سال – از سطح دریاچه های این سدها تبخیر شده و از دسترس خارج می شود.

   عدم توجه سزاوار به مدیریت خردمندانه بر ظرفیت های طبیعی و اقلیمی منطقه، و نامدیریتی حاکم بر منابع آبی و پتانسیل های سرزمینی لردگان، سبب پائین رفتن سطح آب های زیرزمینی، کاهش آب چاههای تامین آب آشامیدنی و کشاورزی، ایجاد بحران و قحطی آب در مرکز آبها گردیده است.

   برای مقابله با این وضعیت های ناخوشایند و بحران های ایجاد شده، خردمندانه ترین چاره آن است که فلسفه آبخوانداری و آبخیزداری را به جای سدسازی های پرهزینه، طبیعت ستیزانه و منفعت طلبانه بخشی پذیرفته، و با بهره وری از دانش بومی گرانسنگ آبخوانداری و آبخیزداری، مقاومت زیست بوم های کشور در مقابل تغییرات اقلیمی کوتاه مدت و دراز مدت افزایش داده و زیستن در همه سرزمین های خشک را با صرف هزینه های اندک در قیاس با هزینه های سرسام آور سدسازی میسر و آسان نمود.

   نکته تأسف انگیز آن است که اعتبار اختصاص داده شده به پروژه های آبخیزداری در مقابل ۲ هزار میلیارد تومان صرف شده در سد سازی های منطقه لردگان در ۱۰ سال گذشته، سالانه رقمی کمتر از ۱۵۰ میلیون تومان بوده است!

   امید آنکه سیاستگزاران و دولتمردان ما قبل از آنکه خیلی دیر شود و فرصت ها از دست رود، با تخصیص اعتبارات مناسب و درخور به پروژه های آبخوانداری و آبخیزداری، از هدر رفت سرمایه ها، زمان، آب و خاک این سرزمین جلوگیری کنند و از بروز فجایع دهشتناک خودساخته در آبادبودم های کشور پیشگیری نمایند.

در همین باره:

۲۸۰ رشته قنات در چهارمحال و بختیاری خشک شد!

در «سرزمین آبها» هم کفگیر به ته دیگ خورد!

چهارشنبه, ۱۶ تیر, ۱۳۸۹

   سرزمین بختیاری به رغم اینکه کمتر از یک درصد از وسعت کشور را به خود اختصاص داده است، اما تأمین ۱۰ درصد آب شیرین کشور سبب شده است تا این قطعه ی کم همتای وطن، لقب «سرزمین آبها» را از آن خود نماید و بخشی از حیات و شادابی اصفهان و خوزستان و … را مرهون مهربانی ها و روان آب های خود کند.

   سوء مدیریت حاکم بر منابع آبی کم همتای سرزمین بختیاری و عدم توجه درخور و سزاوار به برنامه های آبخوان داری و آبخیزداری ارزان قیمت برای مهار و نفوذ آب در زیرزمین و کوبیدن بر طبل کشاورزی غیر اصولی و سنتی و حفر چاه های مجاز و غیر مجاز در دشت های پراکنده در بام ایران سبب شده است تا در این روزهای آغازین تابستان، به رغم ترسالی و بارندگی های بسیار خوب سال آبی جاری، در بام ایران هم آب جیره بندی شود و اهالی بروجن هم برای اولین بار طعم تلخ کم آبی و یا بی آبی را تجربه کنند.

    در حالی که بر اثر نامدیریتی بر منابع آبی، دشت های چهار محال و بختیاری با افت ۱۲ تا ۱۵ متری سطح آب سفره های زیرزمینی مواجه شده اند، مدیر اجرایی سد غول پیکر کارون ۴ میزان آب ذخیره شده درسه ماه نخست سال جاری در پشت این سد را یک میلیارد و ۳۸۷ میلیون متر مکعب – که ۱۷۰ میلیون مترمکعب بیشتر از حد انتظار و پیش بنیی بوده است – را گزارش می نماید و ارتفاع ۱۹۰ متری آب پشت سدکارون ۴ را نشان بالا بودن توان تولید آب منطقه و بارش های مساعد در بهار سال جاری عنوان می کند.

   افت شدید چاه‌های آب شرب – حدود ۳۰ درصدی – و عدم رعایت الگوهای صحیح مصرف آب ، علت سهمیه بندی آب در بام ایران – بروجن – اعلام شده است و در حال حاضر تأمین آب شرب به عنوان یکی از مهم‌ترین دغدغه های مدیران شهری و مسئولین محلی به لحاظ خدماتی و اجتماعی مطرح شده است.

   شوربختانه برداشت های اضافی – مجاز و غیر مجاز – از آب‌های زیرزمینی، تقاضای زیاد آب در بخش های کشاورزی و صنعتی – که ناشی از نامدیریتی در بهره مندی از دانش روز و خردمندی در مدیریت این دو بخش می باشد – حتی سبب افت شدید سطح آب های زیرزمینی در سرزمین آبها – بختیاری – هم شده است!

   تنها راه برون رفت از وضعیت وخامت بار بوجود آمده، توجه جدی به اصول آبخوان داری و فعالیت های آبخیزداری و استقرار پوشش گیاهی به منظور مهار آبهای سطحی و نفوذ و ذخیره آنها در زیر زمین می باشد که با هزینه هایی بسیار کمتر و با پایداری و مانایی غیر قابل مقایسه ای با سازه های بتونی غول پیکر – سدسازی – اجرایی خواهند شد.

سنگی که مجلس به چاه انداخته بود توسط شورای نگهبان بیرون آورده شد!

سه شنبه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۳۸۹

    مصوبه ای را که در نخستین روز کاری سال ۱۳۸۹ – ۱۵ فروردین – از تصویب نمایندگان بهارستان نشین گذشت را که یادتان هست؟  مصوبه ای که به موجب آن «تمام چاه‌های عمیق و نیمه‌عمیقی که پیش از سال ۱۳۸۴ و به صورتی غیرقانونی در کشور حفر شده‌‌اند را مجاز شمرده و وزارت نیرو را موظف کرده بود برای این چاه‌های کشاورزی فاقد پروانه واقع در دشت‌های ممنوعه آبی، مجوز و پروانه صادر کند»، مصوبه حیرت انگیزی که علاوه بر تشویق متخلفان منابع آبی کشور، غارت آب را مشروعیت می بخشید و وضعیت بحرانی دشت ها را تشدید می کرد.

   به نقل از پایگاه خبری سبزپرس، خوشبختانه شورای نگهبان با مصوبه ای خردمندانه، این مصوبه طبیعت ستیزانه مجلس را مغایر با اصول ۴۰، ۱۵۶، ۱۵۹ و ۱۷۳ قانون اساسی و شرع تشخیص داده و آن را رد کرد.

   در مناطق روستایی کشور ما از دهه ۴۰ بود که حفر چاه‌های عمیق و نیمه عمیق در دشت‌های مختلف آغاز و جایگزین قنات ها در بهره برداری از آب های زیرزمینی گردید و ظرف ۲۰ سال تعداد این چاه ها به ۱۰۵ هزار حلقه مجاز و غیرمجاز رسید و به دلیل برداشت بیش از حد مجاز، از همان زمان افت آب‌های زیرزمینی در کشور آغاز گردید. اما متأسفانه به دلیل مدیریت ناکارآمد حاکم بر منابع آبی این سرزمین باعث شد نه تنها چاه های غیرمجاز بسته نشود بلکه حفر چاه های غیرمجاز همچنان ادامه یابد.

   پایین رفتن سطح آب‌ سفره های زیرزمینی دشت های ممنوعه و محدود را در کشور رقم زد. چاه‌های نیمه عمیق به عمیق تبدیل شد، هزینه های تأمین آب کشاورزان افزایش یافت، قنات‌های قدیمی خشک شد و سبب شور شدن ‌آب شیرین چاه‌ها گردید که این شوری نیز انتقال اجباری آب از جایی به جای دیگر و خشک شدن، شوری و تبدیل به نمک زار شدن دشت‌ها را به دنبال داشت. از دیگر اثرات مخرب افت آب‌های زیرزمینی، می توان به نشست زمین – ایجاد فروچاله‌ها – و به دنبال این رخداد، از دست رفتن قابلیت آبگیری سفره های زیرزمینی و هدر رفت آب ها اشاره کرد و در نهایت اینکه، بیابانی شده سرزمین را شاهد خواهیم بود.

   در حال حاضر شمار چاه های غیر مجاز حفر شده در کشور به ۹۰ هزار حلقه رسیده و بیش از ۶۰۰ دشت ایران با افت شدید آب‌های زیر زمینی مواجه هستند و بر اساس گزارش موسسه نشنال جئوگرافیک هر ساله به طور متوسط  یک متر از سطح آب‌های زیرزمینی ایران کاسته می‌شود.

   در شرایط فعلی مهمترین گزینه برای برون رفت از این وضعیت بحرانی، توجه به مؤلفه های تولید آب در کشور است. بر بنیاد اصول علمی غیرقابل انکار، پوشش گیاهی و جنگل ها نقش حیاتی در نفوذ آب و افزایش ذخایر سفره های زیر زمینی دارند. صرف نظر از اثرات زیست محیطی جنگل ها و پوشش گیاهی در تأمین بستر حیات و توسعه پایدار، اولویت دادن سزاوار به صیانت و پاسداری از جنگل ها و پوشش گیاهی در یک مدیریت کارآمد، با هدف تولید آب در وضعیت بحرانی کنونی اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.