نامه دلواپسان زایندهرود, امروز به رییسجمهور!
این بار نامه سرگشاده مدیران ارشد ادواری اصفهان خطاب به رییسجمهور نوشتهشده است. نامه اول خطاب به آقای جهانگیری معاون اول رییسجمهور بود که در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۹۳ در درگاه مجازی پایگاه خبری تحلیلی انتخاب منتشر شد و این دومین نامهی معروف به نامه ۱۷۲ مدیر ارشد فعلی و سابق اصفهان، در تاریخ ۲۱ مرداد ۹۳ در پایگاه خبری تحلیلی رویش منتشر شد است.
امضاء کنندگان این نامه که به وزرا و مدیران ارشد اصفهانی و همچنین مسئولان تصمیمگیر ادواری اصفهان معروف هستند، برخلاف نامه اول که بهظاهر دغدغهمند حوزه محیطزیست بودند، امروز بیشتر دلواپس ناهنجاریهای اجتماعی و معیشتی ناشی از بحران آب در اصفهان هستند و از حیث توطئههای سیاسی و اجتماعی در منطقه، رییس دولت تدبیر و امید را هشدار دادهاند! جالب آنکه این هشدار بهظاهر خیرخواهانه از سوی هر دو گروه سیاسی چپ و راست اصفهان به جناب روحانی دادهشده است که در ادبیات سیاسی کشور ما هم به نوع خود حائز اهمیت است!
جالب است بیش از ۳۰ سال در ۱۰ دولت گذشته همین مقامات و مسئولان دیروز در دیار زایندهرود، بدون دلواپسی و بیم از تبعات فاجعهبار توسعه ناپایدار مدیریت کردند و ذخایر محیطزیست آن دیار را بدون دلواپسی بر باد دادند و کمترین توجهای به هشدارهای کارشناسان و متخصصان این حوزه نکردند و هرگز از گسترش بیرویه اراضی زراعی و حفر پرشمار چاههای مجاز و غیرمجاز کشاورزی و توسعه نامتوازن صنایع پر آببر در این منطقه کم آب دلواپس نشدند! اما امروز نگران بحران آب و تنشهای اجتماعی ناشی از عملکرد مدیران و مقامات دولت یازدهم در حوزه آب و محیطزیست هستند!
به نظر میرسد این مدیران دیروز و دلواپسان امروز یک واقعیت را فراموش کردهاند که دیگر دوران سکوت در برابر ذبح ملاحظات محیط زیستی در پای توسعه ناپایدار در کشور به پایان رسیده است و مطالبات محیط زیستی در چنان سطحی از خواستههای عمومی قرارگرفته است که دیگر هیچ دولتی نمیتواند بیمهابا بر بنیاد نفوذ افراد حقیقی و حقوقی، اصول اولیه توسعه پایدار را نادیده بگیرد و حقوق زیستی منطقهای را قربانی زیادهخواهیهای برخی مناطق برخوردار کند.
کمبود آب شرب برای توجیه پروژههای انتقال آب بین حوضهای هم بهانههای نخنما شده و عوامفریبانه هستند که متأسفانه امروزه اضافه بر اندوختههای طبیعی چهارمحال و بختیاری، منطقه فریدونشهر را هم درخطر نابودی قرار داده است. گفتنی است اضافه بر پروژههای انتقال آب در چهارمحال و بختیاری، طرحهای انتقال حدود یک میلیارد مترمکعب آب از سرشاخههای رودخانه دز در مرز فریدونشهر در دست اجرا است که از طریق سد و تونل پشندگان، سد و تونل گوکان، سد یلان و انتقال آب چغیورت(آبشار پونه زار) و بازهم به بهانه تأمین آب شرب و بانام “ترنم حیات” به سمت اصفهان در حال پیگیری هستند.
اصل ماجرا این است که سوء مدیریتها و تصمیمگیریهای نا بهجا و مغایر با ظرفیتهای بومشناختی برای توسعه کشاورزی و صنعت پر آببر چنان بلایی را بر سر دیار زایندهرود و گاوخونی آورده است که اگر با همین رویه تمامی آبهای سرشاخههای کارون در چهارمحال و بختیاری را هم به دشتهای کشاورزی و صنایع غولپیکر اصفهان انتقال دهیم بازهم حق آبهای به زایندهرود و گاوخونی نخواهد رسید.
باور کنید مشکل زایندهرود و گاوخونی و کمبود آب شرب در اصفهان برداشت ۵ درصدی مردمان چهارمحال و بختیاری از بالادست زایندهرود نیست که امضاکنندگان این نامه تلاش میکنند تا خودشان را از تمامی تقصیرها دور نگهدارند، بلکه در حقیقت تصمیمات و برنامههای توسعهای ۳ دهه گذشته در زمینههای صنعتی، کشاورزی و سیاستهای اشتغالزایی و مهاجرپذیری است که بدون آیندهنگری، توسعهای ناپایدار و نامتناسب و چنین سرنوشت نگرانکنندهای را برای نصف جهان ایرانزمین تدارک دیدهاند. استقرار کارخانههای صنعتی پر آببر، توسعه کانالهای خاکی انحراف آب و گسترش بیرویه اراضی کشاورزی، برنجکاریها و عدم برنامهریزی مناسب برای همسوسازی الگوی مناسب کشت در منطقه، اتخاذ تصمیمات مهاجرپذیری و توسعه بیرویه شهرها و شهرکها، پیشفروش و تخصیص غیر کارشناسی آب به استانهای فلات مرکزی و بهطورکلی چیدمان و طراحی نادرست توسعه در اصفهان را هدف بگیریم.
و اما حرف آخر اینکه بهتر است بهجای بیان چنین دلواپسیهای اجتماعی و سیاسی و قرار گرفتن در فضای توهمی توطئه و سیاست فرار به جلو و دور نگهداشتن خود از سوء مدیریتهای گذشته، جسورانه و خردمندانه تیغ جراحی را برداشته و باتحمل درد، باصداقت با مردم صحبت کرده و برای یکبار به اشتباهات مدیریتی ۳ دهه گذشته در طراحی و هدایت توسعه اصفهان اقرار کنیم و تلاش کنیم با جلب اعتماد مردم، سطح مشارکت آنان در ایجاد مشاغل سبز را بالابرده و بهجای دامن زدن به تنشهای اجتماعی میان جوامع محلی از سراب در زرد کوه بختیاری تا پایاب در گاوخونی، با همدلی و همراهی مسئولانه همه مقامات و مدیران مؤثر در هر دو منطقه اصفهان و چهارمحال و بختیاری، تلاش شود تا با مدیریت خردمندانه مبتنی بر مزیتهای نسبی هر منطقه، شرایط ناپایدار و نگرانکننده فعلی حاکم بر زایندهرود تغییر کند و فارغ از بخشینگری و نگاههای یکجانبهنگرانانه، توسعهای متناسب و سازگار با ظرفیتهای اکولوژیکی همان منطقه از نو تعریف کنیم.
همین و تمام …
این یادداشت در درگاه مجازی خبرگزاری ایسکانیوز هم منتشر شده است.
متن کامل این نامه را میتوانید در اینجا بخوانید.
حسین بدری پور گفته است:
۲۴ مرداد, ۱۳۹۳ در ساعت ۱۳:۲۵
با سلام مطلب را بازنشر نمودم. نظرتان راجع به رایزنی با بانک جهانی برای نجات زاینده رود چیست؟ به شخصه اعتقادی به کارشناسان آن ها ندارم و خود ما می دانم مشکل از کجاست اما معذوریت ها و فرار از واقعیت مانع حل مشکل می شود. http://www.zistnews.com/News.aspx?ID=23861
موفق باشی و پایدار
ایمان حجتی گفته است:
۲۴ مرداد, ۱۳۹۳ در ساعت ۱۶:۲۴
دوست گرامی جناب آقای خاکپور
با سلام و احترام
ضمن احترام به جنابعالی، حس می کنم اندکی این جوابیه را بیشتر با بغض نوشتی تا نگاه همیشه زیست محیطی.
از اصل بحث در زمینه توسعه ناپایدار استقبال می کنم و طرح آن را صحیح می دانم ولی به نظر می رسه یک نگاه “اصفهان ستیز” هم در بین مردم عزیر چهارمحال شکل گرفته که دلیل آن به نظر من فراتر از این مسائل است.
ضمناً در برخی اعداد و ارقامی که ارایه کردید، تردیدهایی وجود داره که می تونه محل بحث باشه.
هومان خاکپور گفته است:
۲۴ مرداد, ۱۳۹۳ در ساعت ۱۶:۴۴
درود بر حسین بدری پور عزیز
ابتدا اینکه درد زاینده رود و گاوخونی کاملا مشخص است و ریشه در توسعه ناپایدار کشاورزی و صنعت در طول مسیر زاینده رود تا منطقه لنجان دارد و راه درمان آن هم جراحی این دو بخش – خصوصا بخش کشاورزی – است که نیاز به عزم و جسارت دولت دارد نه کارشناس خارجی . . .
و اما بعد در خصوص کمک های مالی بانک جهانی هم به نظر می رسد مقامات منطقه بیشتر به دنبال منابع مالی برای تکمیل و یا شروع پروژه های انتقال آب بین حوضه ای هستند تا انجام اقدامات کارشناسی کاهش وابستگی به سرزمین!
هومان خاکپور گفته است:
۲۴ مرداد, ۱۳۹۳ در ساعت ۱۷:۰۰
درود بر ایمان حجتی عزیز
به آگاهی شما دوست عزیز برسانم به رغم اینکه امضاکنندگان نامه صرفا برای فرار از گناهان خود همه تقصیرها را به گردن مردمان بالادست انداخته اند و حتا از اتهمات سیاسی هم نگذشته اند اما نگارنده بیشتر از آنکه ناراحت این اتهامات ناروا باشم، از عوام فریبی و توهین به شعور مردمان ساکن در پایتخت فرهنگی ایران – اصفهان – شدم!
در حقیقت این مقامات مسول به جای پاسخگویی به مردم و عذرخواهی بابت مدیریت های نادرست شان، به دنبال فریب افکار عمومی با استفاده از شگرد انداختن تقصیر به گردن دیگران و فرار به جلو هستند.
ایمان حجتی گفته است:
۲۴ مرداد, ۱۳۹۳ در ساعت ۲۲:۲۰
جناب آقای خاکپور
ضمن سلام و ارادت ویژه
حس می کنم مواردی در ذهنت هست از این سو مدیریت ها که پیشنهاد می کنم واضح مطرحش کنی.