کانون شکار و تیراندازی؛ حامی محیط زیست یا مروج شکار و شکارگری

این مطلب دراین تاریخ ارسال شده است دوشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۳۹۲ در ساعت ۲۳:۱۴

   خبر منتشر شده در درگاه خبرگزاری میراث فرهنگی (CHN) حکایت از آن دارد که کانون شکار و تیراندازی تحت عنوان دوستداران طبیعت بارها از  سازمان حفاظت محیط زیست خواسته است تا بخش‌هایی ازمناطق چهارگانه تحت حفاظت و مدیریت خود را با واگذاری در اختیار آن کانون قرار داده تا ظرف چند سال با احیای تنوع زیستی و تکثیر و پرورش حیات وحش، زمینه انجام بسیاری از ایدههای شکار و شکارگری آنان فراهم شود.

کانون شکار

     نگارنده در این باره گفتگویی با خانم نگار حسینی خبرنگار خبرگزاری CHN داشته که می‌توانید مشروح آن را در این نشانی بخوانید.



۲ دیدگاه لـ کانون شکار و تیراندازی؛ حامی محیط زیست یا مروج شکار و شکارگری

  1. کوشان مهران گفته است:

    ۱۰ اردیبهشت, ۱۳۹۲ در ساعت ۰۸:۴۶

    جناب آقای مهندس خاکپور گرامی!

    شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی
    هر لحظه به دام دگری پابستی
    گفتا شیخا هرآنچه گویی هستم
    اما تو چنان که مینمایی هستی؟

    من نوعی تاحال اکثر قریب به یقین فعالان محیط زیستی را که مشاهده نموده ام افرادی هفت رنگ و فرصت طلب بیش نبوده اند و گمان دارم که شما هم چندتن از این عزیزان را به خوبی می شناسید.

    صحبت بر سر باجگیری است،

    زورگیران محیط زیستی سبزنما!

    حضرات با دست پس می زنند تا با پا بهتر به پیش بکشند.

    زاهدان کین جلوه در محراب و منبر می کنند
    چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

    می گویند رند سینه سوخته ای به شهری درآمد، در کیدان تعدادی کبوتر سفالین دید، کیشی گفت و کبوتران جان گرفته و به پرواز درآمدند، جماعت به خاک افتادند و بانگ مریدنا و شیخنا به آسمان هفتم رسید، رند بند تنبان گشودن گرفت و چرخان بدور خویش ادرار نمود، جماعت با نفرت از او دوری جستند،

    رند سری جنباند و گفت:

    جماعت به کیشی آمدند و به فیشی رفتند!!

    جناب آقای مهندس خاکپور این جماعت که من دیده ام بنده پول و اسیر دیو شهرت و شهوتند

    خودمان را بیش از این فریب ندهیم

    شکارچی جانوری را شکار می کند

    چوبدار مرتعی را با فون و فلورش به قهقرا سوق می دهد

    و

    معدنکاو و جاده ساز خاک این بستر حیات را پاک می روبد

    با چشمان خودم صحنه لابی گری یکی از مهم ترین فعالان محیط زیست زد شکار را دیده ام.

    آری این چنین است برادر

    خود دانید و مهوش و پرویوش و یوزبازان و یوزپروران و یونجه خواران

    زاغ است و زاغ را صفت کبک آرزوست… جلوش را کشیدم… راستی یعنی چه؟ درستی کجاست؟ بی‌پرده‌گویی چرا؟ پنهان خورید باده که تکفیر می‌کنند. مردی که اینجا بی‌پرده و حجاب حرف بزند نادرتر از آن است که زنی در فرنگ با چادر و نقاب راه برود!.

    عاجز و مسکین هرچه دشمن بدخواه دشمن و بدخواه هرچه عاجز و مسکین
    رو به خیار و کدو کنند چو رستم پشت به خیل عدو کنند چو گرگین…

    گویا قائم مقام فراهانی هم مخالفان چشم و گوش بسته شکار و رنود پشت پرده را بخوبی می شناخته است

  2. عباس محمدی گفته است:

    ۱۰ اردیبهشت, ۱۳۹۲ در ساعت ۲۲:۱۸

    صرفنظر از این که بخواهیم قضاوت کنیم که شکار خوب است یا بد (که به نظر من بسیار بد است!)، نکته این است که آقایان شکاردوست چرا در منطقه های حفاظت نشده اقدام به پرورش گونه های قابل شکار (به منظور انجام “ورزش” مورد علاقه شان) نمی کنند، و می خواهند از تتمه ی موجودی گونه ها در منطقه های حفاظت شده بهره برداری کنند؟!

    در ضمن، این دوستمان کوشان، قاطی نکرده؟!

Leave a comment