بایگانی “طبیعت ایران”

طبل توخالی «کلانتری»/ محیط زیست برای آب چه کرده است

شنبه, ۱۴ بهمن, ۱۳۹۶

عیسی کلانتری از زمانی که به سازمان محیط زیست آمده در پاسخ به همه انتقادها و پرسش‌ها گفته این موارد در مقایسه با آب اهمیت چندانی ندارند. اما این سازمان در حوزه آب چه کرده است؟

خبرگزاری مهر، گروه جامعه-مسعود بُربُر: هر بار که از عیسی کلانتری در این چند ماهی که به سازمان محیط زیست آمده درباره تنوع زیستی سؤال شده، گفته آب، هر بار که از او درباره حیات وحش پرسیده‌اند گفته آب، و حتی هرگاه درباره یوزپلنگ ایرانی که نماد محیط زیست ایران است از او پرسیده‌اند گفته آب! اما به راستی سازمان محیط زیست در ماه‌هایی که از زمان ریاست او بر سازمان محیط زیست گذشته، به جز ممنوع کردن مصرف آب بطری و اعلام مخالفت رسانه‌ای با بهره‌برداری از آب‌های ژرف (که هیچ گاه از طرحی دوردست بر روی کاغذ فراتر نرفته)، و یا اعلام موافقت با طرحهای انتقال آب مختلف (که همواره مورد مخالفت سازمان بوده‌اند) در حوزه آب چه کرده است؟

معاون او در این باره به خبرگزاری مهر می‌گوید: تعداد زیادی متخصص شناخته‌شده در سطح ملی و حتی بین‌المللی در این مدت وارد سازمان حفاظت محیط زیست شده‌اند.

آن چیزی که آقای کلانتری و سازمان به طوری کلی می گوید که ما صادر کننده مجوز نیستیم مغلطه‌آمیز است. اتفاقا این فرایند دقیقا صدور مجوز است یعنی در قانون آمده صدور مجوز محیط زیستی طرح های توسعه با سازمان حفاظت محیط زیست است.

سرپرست معاونت محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست اضافه می‌کند: دفتری تحت عنوان حفاظت از تالاب‌ها یا دفتر مدیریت اکوسیستمی تالاب‌ها به صورت مستقل با مدیریت دکتر مسعود باقرزاده کریمی ایجاد کردیم.

اتوبوس متخصصان آب در راه سازمان محیط زیست

حمید ظهرابی ادامه می‌دهد: با مجوزی که برای استخدام نیروی انسانی کسب کرده‌ایم تعداد زیادی کارشناس آب را به سازمان محیط زیست خواهیم آورد و به این ترتیب ظرفیت‌سازی در این سازمان برای مساله آب در حال شکل‌گیری است.

وی بدون این که مشخص کند با وجود خیل دانش‌آموختگان بیکار محیط زیست چه دلیلی برای استخدام متخصصان «آب» در کار است که اغلب دانشی در زمینه محیط زیست ندارند می‌گوید: سازمان محیط زیست فعلاً در حال تجهیز است و باید به آن فرصت بدهیم. البته می‌پذیریم که در شرایط بسیار ویژه هستیم و در چهار حوضه اصلی بیشتر از ۸۰ درصد کاهش بارندگی نسبت به میانگین بلندمدت داشته‌ایم اما می‌توانیم امیدوار باشیم در آینده سازمان با قدرت در این زمینه حضور داشته باشد.

ظهرابی تصریح می‌کند: سازمان محیط زیست از بدو ورود آقای کلانتری بر موضوع آب تأکید داشته و به راستی هم تأکید ایشان درست است چرا که حیاتی‌ترین موضوع محیط زیست کشور آب است.

معاون کلانتری درباره مساله موافقت‌های سازمان محیط زیست با طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای نیز مدعی است: اصلاً متولی تخصیص آب به خارج حوضه، سازمان محیط زیست نیست و وزارت نیروست. از جمله‌ی پیشنهادهای وزارت نیرو ممکن است انتقال آب بین حوضه‌ای باشد. سازمان محیط زیست تنها باید ارزیابی اثرات زیست محیطی را ببیند و اثرات را در مبدأ و مقصد بررسی کند.

ظهرابی در پاسخ به اینکه سازمان محیط زیست در وظیفه قانونی خود در حوزه آب یعنی تعیین و تخصیص حق‌آبه محیط زیست و تالاب‌ها چه کرده به خبرنگار مهر می‌گوید: سازمان محیط زیست تنها موظف است حقابه تالاب‌ها را تعیین کند و تخصیص آن با وزارت نیرو است.

کلانتری مغلطه می‌کند

دبیر انجمن مهندسان صنعت آب خوزستان در پاسخ به این ادعای سازمان که صدور مجوز انتقال آب با سازمان محیط زیست نیست به خبرنگار مهر می‌گوید: آن چیزی که آقای کلانتری و سازمان به طور کلی می گوید که ما صادرکننده مجوز نیستیم مغلطه‌آمیز است. اتفاقا این فرایند دقیقا صدور مجوز است یعنی در قانون آمده صدور مجوز محیط زیستی طرح های توسعه با سازمان حفاظت محیط زیست است.

فشاری به سازمان محیط زیست آمده تا برای تالاب‌های خوزستان مطالعه رسمی حقابه انجام ندهد چون اگر این را تعیین می کردند عددی می شد که آن وقت بحث انتقال آب از کارون دیگر قابل طرح نبودحمیدرضا خدابخشی توضیح می‌دهد: برای اینکه یک طرحی اعتباری از سازمان برنامه و بودجه بگیرد باید ۱۳ مجوز بگیرد، یکی مجوز تخصیص آب است و یکی از مجوزها هم مجوز محیط زیستی است. سازمان حفاظت محیط زیست هم ناظر است که آن اتفاقاتی که در طرح برای محیط زیست می‌افتد در سطح استاندارد باقی بماند یعنی مجوزش مجوزی نیست که یک بار صادر و تمام شود و سازمان بازرسی کل کشور قبل، در حین اجرا و بعد از اجرای کار حق نظارت دارد و همین اتفاق برای سازمان حفاظت محیط زیست هم می افتد یعنی در قبل، هنگام و بعد از اجرای طرح حق نظارت دارد.

وی تصریح می‌کند: به این ترتیب مجوز برداشت آب را وزارت نیرو صادر نمی کند. وزارت نیرو مجوزهای فنی را صادر می کند یعنی می گوید این طرح به لحاظ فنی، اقتصادی، اجتماعی از نظر ما مثلا قابلیت اجرا دارد اما صدور مجوز محیط زیستی با سازمان حفاظت محیط زیست است. این یک مغلطه ای است که الان در مذاکرات ایشان انجام می شود در حالی که دقیقا می تواند مجوز صادر نکند، همان طور که خانم ابتکار صادر نکرد و اعلام کرد که من مجوز نمی دهم وحتی خانم جوادی هم صادر نکرد. جالب اینجاست که خانم جوادی هم به خیلی از طرح های آبی ایراد گرفت و نوشت من مجوز نمی‌دهم و این قابلیت صدور مجوز ندارد. خلاصه اینکه اسمش مجوز است و این نیست که مجوز را یک دستگاه دیگری می دهد و ما بررسی می کنیم و می‌گوییم مثلا این اشکال دارد یا ندارد.

دبیر انجمن مهندسان صنعت آب خوزستان در پاسخ به خبرنگار مهر درباره وظیفه سازمان محیط زیست برای تأمین حق‌آبه تالاب‌ها نیز می‌گوید: مصوبه دقیق هیئت وزیران این است که تعیین حق آبه تالاب‌ها با سازمان حفاظت محیط زیست است و تخصیص حق آبه تالاب‌ها با وزارت نیرو است. یعنی آن عددی که سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان حق آبه یک تالاب تعیین می کند آن خیلی در زنده نگه داشتن آن تالاب تعیین کننده است. حالا کافی است سازمان محیط زیست در یک جایی و بنا به یک مناسبتی، مثلاً بر اساس توافقی که با دستگاهی صورت داده، آن عدد را پایین‌تر اعلام کند.

خدابخشی در پاسخ به اینکه این عدد چگونه تعیین می‌شود توضیح می‌دهد: اتفاقا سازمان حفاظت محیط زیست برای این کار یک کتابچه استاندارد داده، به نام روش‌های تعیین حق آبه که جزو انتشارات سازمان حفاظت محیط زیست است و در آن روش‌ها را معرفی کرده است. قراردادی هم دو سال پیش بسته اند که قرار است برای ۵۰ تالاب، این مطالعات را انجام بدهد اما اینکه این قرارداد به نتیجه رسیده یا نه، تا کنون خروجی آن بیرون نیامده است.

نه تنها مشکلی از حق آبه زیستی تالاب‌ها و رودخانه‌ها حل نشده بلکه مجوز یک بارگذاری جدید هم بر این حق آبه‌ها تحمیل شده است

وی تصریح می‌کند: خیلی جالب است که علی‌رغم تمام حساسیت هایی که روی بزرگترین تالاب های کشور در استان خوزستان یعنی شادگان و هورالعظیم وجود دارد سازمان حفاظت محیط زیست برای آنها اصلاً قرارداد نبسته است و زمانی که دلیلش را پرسیدیم جوابی نداشتند بدهند. من فکر می کنم مراوداتی بوده و به هر حال برنامه هایی برای بالادست این تالاب‌ها وجود داشته که به اصطلاح فشاری به سازمان حفاظت محیط زیست آمده تا برای این‌ها مطالعه رسمی انجام ندهد که بعد قابل استناد باشد و دیگر آن طرح‌ها و برداشت‌های بالادستی ممکن نشود. اگر این را تعیین می کردند عددی می شد که آن وقت بحث انتقال آب از کارون دیگر قابل طرح نبود.

ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان

یک کارشناس آب و منابع طبیعی عضو شبکه تشکل‌های محیط زیستی استان چهارمحال و بختیاری نیز در این باره به خبرنگار مهر می‌گوید: شاید بالاترین انتظاری که از رئیس سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان متولی حق آبه محیط زیست در حوزه آب وجود دارد این باشد که تلاش کند واقعا یک گام مثبت در تامین حق آبه تالاب‌ها و رودخانه‌ها بردارد.

هومان خاکپور توضیح می‌دهد: الان آن چیزی که مسلم است که حق آبه تالاب‌ها و رودخانه‌ها را از بین می‌برد به بخش صنعت و کشاورزی بر می‌گردد. مهمترین وظیفه رئیس سازمان حفاظت محیط زیست این است که تلاش کند که به حق آبه واقعی رودخانه‌ها و تالاب‌ها نزدیک شویم. براساس استانداردهای جهانی مجاز هستیم که ۴۰ درصد از آب قابل استحصال را در بخش کشاورزی و صنعت مصرف کنیم و ۶۰ درصد صرف حق آبه زیستی رودخانه‌ها و تالاب‌ها شود. الان در کشور براساس آمار، منابع فصلی بالای ۸۰ درصد استفاده می شود و کمتر از ۲۰ درصد به تالاب‌ها و رودخانه‌ها می رسد.

وی درباره عملکرد سازمان محیط زیست از زمان روی کار آمدن عیسی کلانتری معتقد است: آیا در این مدت توانسته ایم این ۲۰ درصد را به ۲۵یا ۳۰ درصد برسانیم؟ حقیقت این است که هیچ اتفاقی در آن بخش‌ها نیفتاده و تازه در همین مدت شاهد این هستیم که مجوز پروژه های انتقال آب هم صادر شده است.

رئیس سازمان به عنوان متولی محیط زیست کشور پیشنهاد می دهد که آب حاصل از صرفه‌جویی در کشاورزی را به جای محیط زیست به طرح های انتقال آب به سمت فلات مرکزی اختصاص بدهیم که این کاملا با وظایف و ماموریت های سازمان حفاظت محیط زیست مغایرت دارد

عضو شبکه تشکل‌های محیط زیستی استان چهارمحال و بختیاری تأکید می‌کند: این یعنی الان نه تنها مشکلی از حق آبه زیستی تالاب‌ها و رودخانه‌ها حل نشده بلکه مجوز یک بارگذاری جدید هم بر این حق آبه‌ها تحمیل شده است. با صدور مجوز انتقال آب رودخانه ونک به رفسنجان آن هم برای کشاورزی، هر میزان آبی که قرار است منتقل شود دقیقا آبی است که از حق آبه زیستی رودخانه‌ها و تالاب‌ها برداشت می شود.

خاکپور تصریح می‌کند: هیچ اتفاقی هنوز در بخش کشاورزی در بخش صرفه جویی در مصرف آب، مدیریت آب یا بهره وری آب اتفاق نیفتاده و آن چه مسلما الان شاهد هستیم این است که این برداشت‌ها و بارگذاری‌ها همه از محل حق آبه زیستی تالاب‌ها و رودخانه‌ها هستند که اتفاقاً به شدت در شرایط بحرانی قرار دارند.

وی توضیح می‌دهد: بسیاری از تالاب‌ها در کشورمان به کانون های تولید گرد و خاک تبدیل شده‌اند و تنها در استان خوزستان بالای ۳۰۰ هزار هکتار از عرصه های منطقه به کانون های تولید گرد و خاک تبدیل شده است.

عضو شبکه تشکل‌های محیط زیستی استان چهارمحال و بختیاری درباره راه حل این مشکل می‌گوید: هیچ راهی نمی‌تواند واقعا مشکل را حل کند مگر اینکه ما بتوانیم به اندازه آن حق آبه ای که این محیط های تالابی و جلگه ای استان خوزستان نیاز دارد به آن آب برسانیم. وظیفه اصلی سازمان حفاظت محیط زیست هم هست که این آب را تامین کند اما متاسفانه می بینیم که هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است و تازه رئیس سازمان به عنوان متولی محیط زیست کشور مکاتبه‌ای هم می‌کند و پیشنهاد می دهد که آب حاصل از صرفه‌جویی در کشاورزی را به جای حق‌آبه تالاب‌ها و رودخانه‌ها به طرح های انتقال آب به سمت فلات مرکزی اختصاص بدهیم که این کاملا با وظایف و ماموریت های سازمان حفاظت محیط زیست مغایرت دارد.

خاکپور تصریح می‌کند: در برنامه توسعه پنجم هم سازمان حفاظت محیط زیست موظف بوده است حق آبه محیط زیست را مشخص کند و آن حق‌آبه در هیچ بخش کشاورزی و صنعتی نباید استفاده شود. متاسفانه سازمان حفاظت محیط زیست در این مدت هیچ کدام از این اقدامات را انجام نداده و حق‌آبه هیچ کدام از تالاب های کشور براساس این تعهدی که برای سازمان حفاظت محیط زیست مشخص شده تامین نشده است.

وی درباره اینکه مسئولیت این کار با کیست می‌گوید: هیچ دستگاهی این مسئولیت را نمی پذیرد که نظارت کند که آب توسط بخش کشاورزی و بخش صنعت برداشت نشود. اما وقتی متولی تامین حق آبه تالاب‌ها و رودخانه‌ها سازمان محیط زیست است پس این تولی‌گری و مسئولیت چیست؟ این مسئولیت دقیقاً همین است که باید نظارت کنند تا این آب واقعا به طور کامل به تالاب برسد و جایی برداشت نشود.

خاکپور توضیح می‌دهد: درست است که تامین حق آبه براساس قانون وظیفه وزارت نیرو است ولی این که این حق آبه توسط وزارت نیرو تامین شده یا نشده به عهده سازمان حفاظت محیط زیست است که متاسفانه هیچ وقت در این موضوع هیچ نظارتی نداشته است و پیشنهاد طرح انتقال آب هم می‌دهد.

به این ترتیب به نظر می‌رسد عیسی کلانتری که بارها مساله آب را «برند» شخصی خود و اولویت اول سازمان محیط زیست عنوان کرده نه تنها وظایف ابتدایی خود در این حوزه را دنبال نکرده که تصمیمات مخربی هم در این زمینه گرفته است. به این ترتیب می‌توان گفت وی که اخیراً اعلام کرده «محیط زیست در برابر فشارهای بیرونی نمی‌تواند زیاد مقاومت کند» خود یک‌تنه فشاری بیرونی بر محیط زیست به شمار می‌رود!

تراژدی خاکستری شدن جنگل‌ها

چهارشنبه, ۲۴ خرداد, ۱۳۹۶

روزنامه آرمان- زهرا سلیمانی: امروزه مشکلات محیط‌زیست و اکولوژیکی جهان در هم تنیده شده است. در این شرایط در هر نقطه از جهان اقدامی در راستای حفاظت از جنگل‌ها انجام شود به تمامی موجودات روی زمین خدمت شده است. این روزها در کشور ما وقوع آتش سوزی در مراتع و جنگل‌ها از مهم‌ترین معضلات حوزه محیط‌زیست است. با توجه به بارش‌های بهاری و افزایش پوشش مراتع در مناطق مختلف، پوشش گیاهی خشک مستعد وقوع حریق می‌شود؛ از این رو در فصل گرما هر لحظه امکان شعله‌ور شدن جنگل‌ها و مراتع وجود دارد. در این وضعیت باید تجهیزات لازم برای پیشگیری از آتش سوزی جنگل‌ها تامین شود.

به‌طور متوسط سالانه ۱۵‌هزار هکتار از عرصه ­های جنگلی و مراتع ایران تحت تاثیر حریق قرار دارد. بر اساس نظرات کارشناسان محیط‌زیست کشور تغییر اقلیم و گرم شدن کره زمین، کمبود آب شیرین و پدیده بیابان‌زایی به عنوان سه چالش عمده جهان محسوب می‌شوند. در این وضعیت کارآمدترین اقدام در این زمینه حفاظت از جنگل­هاست. در کشور با بررسی میزان آتش سوزی جنگل‌ها باید به این امر تاکید کرد که کمترین میزان آتش سوزی در سال ۸۴ با شش‌هزار و ۶۷۹ هکتار و بیشترین آن در سال ۹۴ به میزان ۴۴‌هزار و ۸۵۲ هکتار بوده است. باید به این امر اذعان کرد که بیش از ۷۰‌درصد آتش سوزی جنگل‌ها به لحاظ رویشگاهی در جنگل‌های زاگرس اتفاق می‌افتد و علت آن گستردگی این ناحیه رویش به مساحت شش‌میلیون هکتار است. از سوی دیگر عامل ۹۵‌درصد آتش سوزی در جنگل‌ها و مراتع انسان‌ها هستند. بر اساس آمار در سال‌های ۹۳ و ۹۴ حریق در جنگل­ها و مراتع دو‌درصد افزایش داشته است، اما از لحاظ میزان سطح شش‌درصد کاهش را نشان می­ دهد.

به کارگیری امکانات ابتدایی در اطفای‌حریق جنگل‌ها

با بررسی عملیات اطفای حریق در آتش سوزی‌ جنگل‌ها و مراتع باید گفت که در برخی آتش سوزی‌ها از وسایل ابتدایی همچون بیل و گلنک برای اطفای حریق استفاده می‌شود. این در حالی است که بخش عمده‌ای از مراتع و جنگل­ها در مناطق صعب العبور قرار دارند؛ در این وضعیت برای اطفای حریق باید از بالگرد و تجهیزات پیشرفته استفاده کرد. این در حالی است که بالگرد تنها در انحصار دستگاه­های خاص همچون وزارت دفاع، هلال احمر و نیروهای مسلح است. در کشور بالگردهای موجود فاقد ابزارهای مورد نیاز برای اطفای حریق مراتع و جنگل‌ها هستند، در حالی که در هنگام وقوع آتش سوزی هلی برد استفاده از نیروهای تخصصی در زمان مناسب از اهمیت ویژه برخوردار است.

عامل انسانی منشأ ۹۵‌درصد آتش سوزی‌ها

در برخی اظهارات بر نقش انسان در بروز ۹۵‌درصد آتش سوزی جنگل‌ها و مراتع تاکید شده است. اینکه افراد برای تصاحب مراتع اقدام به آتش سوزی کنند چندان معقول به نظر نمی­ رسد، چون مرتع سوخته هیچ‌ کاربردی برای آنها ندارد. براساس بررسی‌های انجام شده آتش سوزی مراتع و جنگل­ها ناشی از سهل انگاری و به علت عوامل انسانی است. برای مثال افراد با روشن کردن آتش یا رها کردن سیگار نیم سوخته در جنگل آتش سوزی گسترده‌ای به دلیل سهل انگاری به وجود می‌آورند. بنابراین با آموزش و آگاهی بخشی به توده‌های مردم و اقشار مختلف، حفاظت و حراست از منابع طبیعی هم روند مطلوب به خود می‌گیرد.

بیش از۲۰هزار هکتار حریق در عرصه‌های طبیعی

در سال‌های گذشته حریق بیش از ۱۵ تا ۲۰‌هزار هکتار از عرصه‌های طبیعی کشور را به نابودی کشانده است. این در حالی است که آتش سوزی در اغلب کشورها رخ می‌دهد­، اما کشورهای پیشرفته با ایجاد ناوگان پیشرفته و واکنش سریع، آتش سوزی‌ها را به شکل مناسب مهار کرده و حداقل خسارات را به همراه دارند. هرچند در ایران به علت نبود سیستم آمایش، نبود کنترل لحظه‌ای و تجهیزات اطفای حریق ابتدایی و قدیمی، خسارات آتش سوزی جنگل­ها به شکل گسترده و غیر قابل جبران است. دولت در برنامه ششم مکلف شد با راه‌اندازی سیستم مناسب اطفای حریق، به کارگیری فناوری‌های روز، تجهیزات مناسب و آموزش نیروها ضریب حفاظت از جنگل‌ها را از ۶۰‌درصد فعلی به صد در صد افزایش دهد. این مصوبه تکلیف قانونی دولت بوده و باید در بودجه‌های سنواتی، امکانات، تجهیزات و ناوگان مورد نیاز برای اطفای حریق را در نظر بگیرد. در این وضعیت مجلس نیز موظف است تمام اهتمام خود را برای تصویب این بودجه به کاربرده تا بتوان در سریع‌ترین زمان ممکن نسبت به اطفای حریق اقدام کرد.

لزوم تقویت ناوگان اطفای حریق

در بسیاری از مناطق کشور امکان جا به جایی نیرو با روش‌های متعارف امکانپذیر نیست و باید نیروهای اطفای حریق با استفاده از بالگرد و هواپیماهای ویژه جا به جا شوند. این در حالی است که در کشور با کمبود بالگرد اطفای حریق مواجه هستیم. در کشور شبکه حمل و نقل مناسب هوایی برای اطفای حریق ساماندهی نشده و با توجه به دیده شدن این موضوع در برنامه ششم انتظار می‌رود دولت از امکانات برای تجهیز و توسعه شبکه اطفای حریق کشور همچون استفاده از بالگرد و هواپیماهای ویژه استفاده لازم را داشته باشد. چندی پیش نیز رئیس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس در این زمینه گفت: «در کشور بالگردها به میزان محدود وجود داشته و بالگردهای مناسبی نیستند، به‌گونه‌ای که از مخزن مناسب برای حمل آب برخوردار نیستند و بیشتر برای جا به جایی نیرو استفاده می‌شوند.» محمد شاعری افزود: «بهتر است نسبت به تولید و در صورت نیاز خرید بالگرد اطفای حریق اقدام شود.»

اطفای حریق تخصصی شود!

یک کارشناس محیط زیست درباره اطفای حریق در جنگل‌های کشور می‌گوید: هر‌ساله در فصل تابستان به کرات شاهد وقوع آتش سوزی در جنگل‌ها و مراتع کشور هستیم. امسال نیز به دلیل بارش‌های بهاری فراوان سطح پوشش گیاهی در جنگل‌ها و مراتع افزایش یافته است. در این شرایط با کوچک‌ترین بی‌احتیاطی به شکل عمدی یا سهوی در جنگل‌ها حریق گسترس می‌یابد.

هومان خاکپور می‌افزاید: امسال جنگل‌های کشور در وضعیت ویژه قرار دارند. این در حالی است که تاکنون اقدامات لازم برای مقابله با حریق از سوی نهادهای مربوطه انجام نشده است. به گفته او ناوگان اطفای حریق در سازمان جنگل‌ها و مراتع سازمان حفاظت محیط زیست متناسب با اطفای حریق در جنگل‌ها طراحی نشده است. نیروهای شاغل در یگان‌های اطفای حریق نیز آن طور که باید و شاید توانایی ارائه امکانات، تجهیزات و تربیت نیروهای متخصص را ندارند. از سوی دیگر مشارکت‌های مردمی در جلوگیری از وقوع حادثه مناسب بوده است، اما با توجه به ظرفیت‌های مردمی در جلوگیری از وقوع حادثه باید گفت که از لحاظ مهارت‌های فنی و تجهیزات آن طور که باید از ظرفیت آنها استفاده نشده است.

این کارشناس محیط زیست می‌افزاید: باید یگان‌های تخصصی اطفای حریق در طبیعت ایجاد شود. این در حالی است که یگان‌های آتش نشانی در شهرهای مختلف فقط در حوزه تخصصی و مهار آتش در محیط‌های شهری توانایی مهار آتش را دارند. با این تفاسیر یگان‌های شهری آمادگی اطفای حریق در طبیعت را ندارند. خاکپور تاکید می‌کند: در کشور نیروهای امدادی و اطفای حریق به شکل متخصص تربیت نشده‌اند. نیروهای فعال در سازمان‌های جنگل‌ها و مراتع و نیروهای سازمان حفاظت محیط زیست نیز تخصص لازم را در این حوزه کسب نکرده‌اند. در واقع نیروی‌های فعال در این دستگاه‌های متولی، توانایی و مهارت لازم را برای مشارکت در حریق ندارند.

به گفته او باید بتوان برای مهار حریق در جنگل‌ها و مراتع آتش نشانی مستقل تشکیل داد تا به این شکل در مهار آتش در محیط‌های شهری، جنگل‌ها و مراتع به شکل مناسب عمل کرد و هم در محیط‌های طبیعی توانایی مهار آتش در کشور ایجاد شود. همچنین با تربیت نیروهای متخصص می‌توان حریق را در جنگل‌های کشور مدیریت کرد. این کارشناس محیط ‌زیست اظهار می‌کند: در بسیاری از کشورهای توسعه یافته با وقوع آتش سوزی در جنگل‌ها هیچ فردی با سازمان محیط زیست تماس نمی‌گیرد، بلکه آتش نشانی به عنوان متولی اطفای حریق مسئول مهار آتش است. درضمن این سازمان امکانات و تجهیزات لازم را در دست داشته و به این شکل گروه‌های انتخاب شده در مجامع محلی هر‌ساله بر اساس مانورها و آموزش‌های لازم برای مهار حریق تربیت می‌شوند.

خاکپور می‌افزاید: در کشور ما مدت زمان مطلع شدن از وقوع حریق و حضور نیروهای امدادی در محل‌ طولانی است و به این شکل امکان گسترش آتش افزایش می‌یابد. با این تفاسیر با تربیت نیروهای محلی می‌توان در مهار حریق به شکل مناسب وارد عمل شد. او می‌افزاید: در کشور برای کاهش آمار آتش سوزی جنگل‌ها و مراتع باید به سمت تخصصی کردن مهارت اطفای حریق وارد عمل شد. برای مثال یک کارشناس با تحصیلات جنگل‌ها و مراتع یا کارشناس دیگر با تحصیلات حیات وحش هیچ گونه تخصص لازم برای مقابله با حریق را ندارند، اما هم اکنون از سوی دستگاه‌های متولی انتظار مضاعف از این نیروها برای اطفای حریق وجود دارد. باید در کشور اطفای حریق را به یک موضوع تخصصی تبدیل کرد. مهار آتش‌ در جنگل‌ها و مراتع باید با تربیت نیروهای متخصص، اختصاص امکانات و تجهیزات لازم برای افراد فعال در این عرصه باشد. به گفته او آموزش و همراهی جوامع محلی می‌تواند در کنار آموزش‌های لازم برای کاهش میزان آتش سوزی‌ها در جنگل‌ها و مراتع کشور موثر باشد.

گردشگری را جایگزین شکار کنیم

سه شنبه, ۱۴ دی, ۱۳۹۵

22

روزنامه آرمان؛ ۱۲ دیماه ۱۳۹۵ – نگین باقری: مدتی است که جرایم شکار افرایش یافته و مسئولان درصددند به این وسیله میزان کشته شدن حیوانات را به حداقل برسانند. هومان خاکپور، کارشناس محیط‌زیست، درباره افزایش جرایم شکار حیوانات در گفت‌وگو با «آرمان» می‌گوید: ما نمی‌توانیم صرفا با افزایش جرایم شکار انتظار داشته باشیم که نرخ شکار پایین بیاید یا نرخ تنوع زیستی بالا برود. زمانی افزایش جرایم شکار می‌تواند موثر باشد که ما اقداماتی مثل معیشت جایگزین، مشارکت جوامع محلی و بحث فرهنگی را هم‌زمان با هم پیش ببریم.

با توجه به اینکه حیوانات نقش قابل توجی در محیط‌زیست کشور دارند، از نظر شما بهترین راه حفاظت از تنوع حیوانی کشور چیست؟

در بحث حفاظت از تنوع حیوانی نمی‌توانیم تنوع زیستی گیاهی را از آن جدا کنیم. در حال حاضر به صورت جدی بحث بهره برداری بی رویه از گیاهان مد نظر است و این بهره برداری به دو صورت اتفاق می‌افتد. گیاهانی که استفاده اقتصادی دارند مثل گیاهان خوراکی، دارویی و صنعتی و گیاهانی که بهره برداریشان توسط دام است، یعنی چرای بی‌رویه تنوع زیستی گیاهی را تهدید می‌کند. بنابراین راهکار این است که میزان وابستگی معیشتی دام‌ها را به طبیعت کم کرده و تعادل را بین توان تولیدی اکولوژی مراتع و میزان بهره‌برداری از آن برقرار کنیم. باید بهره برداری به شکلی باشد که طبیعت و مراتع قدرت زادآوری طبیعی را حفظ کنند و بتوانند خود احیایی داشته باشند و به این طریق پایداری و بهره برداری اصولی حفظ شود، اما اگر نوع بهره برداری از گیاهان طبیعی در راستا مصارف اقتصادی خوراکی، دارویی و صنعتی اتفاق بیفتد رویکرد خوبی است.

هر چند در آغاز راه هستیم و باید گام‌های زیادی برداریم تا به ترویج کشت گیاهان دارویی و خوراکی برسیم ولی اقتصادی کردن کشت این گونه گیاهان دارویی و خوراکی در مراتع و طبیعت باعث می‌شود فشار بهره برداری در عرصه‌های طبیعی کم شده و تنوع گیاهی حفظ شود. از طرف دیگر، کشت گیاهان دارویی باعث درآمدزایی اقتصادی می‌شود و تغییر معیشت، گسترش مشاغل سبز در بحث منابع طبیعی و تنوع زیستی را به همراه دارد. وقتی تنوع زیستی گیاهی و حیوانی را جدا می‌کنیم نگاه غلطی است، چرا که فقط در جنگل درخت می‌بینیم، در حالی‌که اکوسیستم طبیعی ما از مجموعه ای عوامل و اجزا تشکیل شده که حیوانات هم یکی از اجزای آن هستند و نمی‌توانیم تنوع زیستی جانوری را حفظ کنیم بدون اینکه به پایداری جنگل فکر کرده باشیم و همین‌طور بالعکس. برای مثال ما نمی‌توانیم سنجاب را حفظ کنیم و به فکر جنگل نباشیم. تنوع زیستی گیاهی و جانوری با هم ارتباط پیچیده ای دارند. نمی‌توان آنها را جدا و به صورت جزیره ای بررسی کرد و نسخه پیچید. باید نگاه جامع داشته باشیم و برای حفاظت از گیاهان و حیوانات تلاش کنیم.

یکی از عواملی که باعث می‌شود شکار غیرمجاز به وفور در کشور ما انجام شود این است که شکار کردن از دید شکارچی یک فرایند اقتصادی و به‌صرفه است. سازمان محیط‌زیست باید چه کار کند که شکار برای متخلف صرفه اقتصادی نداشته باشد؟

بحث شکار مهم‌ترین تهدید برای تنوع زیستی حیوانی است. ما اگر شکار را به عنوان دومین عامل بعد از تخریب زیستگاه در حوزه جانوری در نظر بگیریم ارتباط مستقیمی با از بین رفتن تنوع حیوانی دارد. اگر ما عامل شکار را در جامعه محلی ببینیم چطور می‌توانیم هم منافع جوامع محلی را تامین کرده و هم بحث حفاظت از تنوع زیستی را مدیریت کنیم؟ اگر ما عامل شکار را در جامعه محلی ببینیم باید یک نگاه به ماجرا داشته باشیم و اگر بحث سودجویی، لذت و تفریح جوامع شهری است باید نگاه دیگری داشته باشیم. در بحث جوامع محلی باید منافع اقتصادی از شکار اتفاق بیفتد و یک رویکرد جدید اقتصادی برای آن تعریف کنیم، یعنی با توجه به وضعیت نگران کننده تنوع زیستی حیوانی به جرات می‌توان گفت هیچ منطقه در کشور وجود ندارد که حیات وحش آن در حدی باشد که بتوان با شکار آنجا را مدیریت کرد. همه مناطق ما با کاهش حیات وحش مواجه هستند و نیاز به مراقبت شدید دارند.

هیچ جایی در کشور بر اساس اصول علمی مجاز به ترویج شکار نیست. در آینده ممکن است برای بهبودی در وضعیت تنوع زیستی شکار را به عنوان یکی از مولفه‌های اقتصادی در جوامع محلی در نظر بگیریم ولی در شرایط کنونی بهتر است به سمت رویکرد جایگزین برویم. به عبارت دیگر باید منفعت، زمینه مشارکت و تنوع زیستی را برای جوامع محلی تعریف و فراهم کنیم که یکی از آنها بحث ترویج گردشگری در حوزه جانوری است. باید مناطق حفاظت شده را با رویکرد گردشگری و سهیم کردن جامعه محلی جایگزین شکار حیوانات کنیم، یعنی باید بتوانیم با لذت بیداری حیوانات در مناطق حفاظت شده و روستاهای اطراف و با گسترش ظرفیت و ایجاد زیستگاه طبیعی گردشگری این جایگزینی را انجام دهیم. از سوی دیگر، لذت بردن از شکار و تیراندازی در شرایط کنونی نیاز به برخورد شدید فیزیکی دارد، گرچه حفاظت به زور سرنیزه نمی‌شود و ممانعت از حضور مردم جوامع محلی در بسیاری مواقع نتیجه عکس داده است، اما زمانی که بحث سودجویی از سر لذت شکار به میان می‌آید باید با روش فیزیکی شدید با متخلفان برخورد کنیم.

بر اساس مصوبه شماره ۳۸۰ شورای‌عالی محیط‌زیست با موضوع جرایم نقدی قابل پرداخت بابت ضرر و زیان وارده به محیط‌زیست ناشی از شکار و صید غیرمجاز جانوران وحشی، جریمه‌ شکار بسیاری از حیوانات در حال انقراض افزایش بسیاری داشته است. آیا افزایش جرایم مربوط به کشتن و صید حیوانات می‌‌تواند در زمینه کاهش شکار و کشتن حیواناتی مانند یوز و پلنگ و… که در معرض انقراضند موثر واقع شود؟

بحث برخورد یا مدیریت از حفاظت تنوع زیستی حیوانی یک بعدی و با یک مولفه نمی‌تواند اتفاق بیفتد. برای مثال پایه‌های یک میز باید همزمان در ساخت یک میز سهیم باشند. ما نمی‌توانیم صرفا با افزایش جرایم شکار انتظار داشته باشیم که نرخ شکار پایین بیاید یا نرخ تنوع زیستی بالا برود. زمانی افزایش جرایم شکاری می‌تواند موثر باشد که ما اقدامات موثر را مثل بحث معیشت جایگزین، مشارکت جوامع محلی و بحث فرهنگی را همزمان با هم پیش ببریم، وگرنه اگر به بقیه مولفه‌ها فکر نکنیم با افزایش جرایم شکار حیوانات نمی‌توانیم در بحث حفاظت از تنوع زیستی و حفظ حیات وحش موفق عمل کنیم.

جرایم نقدی مربوط به شکار و صید غیرمجاز حیات وحش بعد از دو سال تغییر کرد. بر اساس جدول جدیدی که سازمان حفاظت محیط ‌زیست اعلام کرده است جریمه شکار پلنگ ۱۶ برابر و جریمه شکار یوزپلنگ چهار برابر می‌‌شود. آیا به نظر شما افزایش این جرایم به علت ناتوانی در پرداخت باعث نمی‌شود که این قانون بازدارندگی خود را از دست بدهد؟

بهتر است وقتی به افزایش جرایم نگاه می‌کنیم به پیشینه آماری قبل هم نگاهی بیندازیم. عموما در شکارهای ما عامل اصلی شناسایی نمی‌شود که جریمه کم یا زیاد تاثیر داشته باشد. این اتفاق در حوزه جنگل هم همین طور است. برای مثال در بحث آتش سوزی فرض کنید که در یک سال اگر پنج‌هزار آتش سوزی در کشور اتفاق بیفتد، چند درصد از عاملان آن شناسایی می‌شوند؟ به جرات می‌گویم که شناسایی در حد صفر است. در بحث شکار حیواناتی مثل پلنگ هم عامل شکار شناسایی نمی‌شود. زمانی می‌توانیم راجع به میزان تاثیر جرایم حرف بزنیم که به لحاظ آماری عامل انسانی کشته‌شدگان حیات وحش شناسایی شده باشند. با وجود این، افزایش جریمه خود به خود نمی‌تواند کمک قابل توجهی داشته باشد.

تخریب محیط‌زیست با گردشگری

پنجشنبه, ۸ مهر, ۱۳۹۵

1111

آرمان امروز – نگین باقری: انگار برخی گردشگران در ایران به جنگ با محیط زیست می‌روند، چرا که ردپای آنان تا مدت‌ها دامن گیر طبیعت است. هومان خاکپور، کارشناس محیط زیست در رابطه با خسارت گردشگری بر محیط زیست در گفت‌وگو با «آرمان امروز» می‌گوید: حضور گردشگران برای مشاهده تنوع زیستی و جانوری است و بسیاری از کشورهای توسعه یافته به این نتیجه رسیده اند که وقتی گردشگر از طبیعت بر می‌گردد فقط باید ردپای او در طبیعت به جا مانده باشد، اما در ایران انواع ردهای تخریب در طبیعت از رهاسازی زباله گرفته تا تخریب پوشش گیاهی، منابع آب و خاک و انواع آلودگی دیده می‌شود.

رابطه گردشگری با محیط زیست را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

با توجه به اقلیم‌های متفاوتی که در طبیعت ایران وجود دارد از شمالی ترین مناطق کشورمان تا جنوبی ترین آن یا از غربی ترین تا شرقی ترین آن سرشار از تنوع زیستی است. همچنین برخی مناطق کشور ما به شدت کوهستانی هستند و به همین دلیل تنوع اقلیمی بالاتر می‌رود، تا جایی که گردشگری یکی از ظرفیت‌های بسیار مهم در حوزه اقتصاد و اشتغال کشور محسوب می‌شود. به عبارت دیگر می‌توانیم بگوییم گردشگری یک صندوق ذخیره ارزی برای هر کشوری است، هر چند متاسفانه مثل بسیاری از قسمت‌های دیگر ما هیچ برنامه مدون طولانی مدت و میان مدت برای بهره برداری از مزیت‌های نسبی طبیعی در کشور نداریم و حتی برنامه‌های کوتاه مدتی هم که در کشور ما در حوزه گردشگری طبیعی وجود دارند بیشتر خسارت زا هستند تا اینکه درآمدزا باشند، اما چاره ای نداریم جز اینکه به سمتی برویم تا هر چه زودتر از میزان خسارت‌ها کم کنیم.

آسیب‌های صنعت گردشگری به منابع طبیعی چیست و باید چگونه این وضعیت را ساماندهی کرد؟

معیشت‌هایی هستند که به صورت مستقیم به سرزمین تحمیل شده اند، یعنی جوامع بومی و محلی ظرفیت‌های اشتغال‌زایی در سایر حوزه‌ها را نداشته و به همین دلیل وابستگی به سرزمین به شدت بالا رفته است، به گونه ای که میزان بارگذاری معیشت‌ها بر عرصه‌های جنگلی بسیار بالاتر از توان تولیدی و تحمل این عرصه‌های طبیعی است. همچنین ظرفیت‌های طبیعی گردشگری تحت عنوان جنگل، تالاب، آبشار و چشمه در مکان‌های مختلف شناسایی شده اند که می‌توانند به شدت به اقتصاد کشور کمک کرده و تحولی را در وضعیت اقتصادی و معیشتی جوامع محلی ایجاد کنند، اما به دلیل اینکه ما برنامه نداریم تخریب با گردشگری در طبیعت ایجاد شده است، یعنی جامعه محلی با شرکت‌ها و نهادهایی که در حوزه گردشگری هستند، در حال رقابتند و فقط وضعیت تخریب را گسترش می‌دهند، به گونه ای که کمترین تعامل‌ها را بین جوامع محلی، نهادهای دولتی و غیردولتی مسئول و متولی در حوزه گردشگری شاهد هستیم. همچنین برای اینکه بتوانیم وضعیت گردشگری را ساماندهی کنیم باید از ظرفیت‌ها در راستای توسعه اقتصادی و کاهش عوامل تخریب به ویژه در بین جوامع محلی استفاده کنیم، یعنی در ابتدا باید انسجام سازمانی را بین دستگاه‌های دولتی و نهادهای غیردولتی در بخش گردشگری جوامع محلی ایجاد کرده و آموزش‌ها را از طریق نهاد‌های دولتی وغیردولتی به جوامع محلی منتقل کنیم، حتی باید زمینه اعتماد جوامع محلی فراهم شود و بعد از اعتماد سازی همه گروه‌ها در تعامل و حفظ منافع مشترک گام بردارند. ما در بحث گردشگری چند گروه مخاطب داریم که باید منافعشان تامین شود. اگر منافع یگ گروه را فدای گروه‌های دیگر کنیم در نهایت نمی‌توانیم به بهره برداری پایدار برسیم. این گروه‌ها می‌توانند شامل جوامع محلی در طبیعت، دستگاه‌های متولی، تشکل‌های غیردولتی فعال و تورهای گردشگری باشند. ما در شرایطی می‌توانیم به بهره برداری پایدار برسیم که صادقانه و منصفانه منافع حاصل از گردشگری را بین همه گروه‌ها توزیع کنیم. اگر این اتفاق را ایجاد کنیم و منفعت تقسیم شود، می‌توانیم امیدوار باشیم بهره برداری پایدار از مزیت‌های طبیعی انجام شده و گردشگری نه تنها منجر به تخریب عرصه‌های طبیعی کشور نمی‌شود، بلکه باعث ایجاد درآمد شده و به عنوان یکی از مهم‌ترین معیشت‌های جایگزین در بین جوامع ملی و بومی مطرح است.

به نظر شما باید چه تدابیری اندیشید تا گردشگری به محیط زیست ضربه نزند؟

یکی از راه‌های خردمندانه و بسیار خوب کاهش وابستگی به سرزمین که اتفاقا با سرمایه‌گذاری بسیار کم هم قابل اجراست این است که ما به سمتی برویم که معیشت‌های جایگزین را در حوزه گردشگری تعیین کرده و وابستگی‌های خسارت زا به حوزه‌های طبیعت را کاهش دهیم، یعنی بین توان تولیدی طبیعت و معیشت‌هایی که به صورت مستقیم به عرصه‌های طبیعی تحمیل شده اند به تعادل منطقی برسیم. همچنین یکی از مهم‌ترین راهکارهای جایگزین ظرفیت‌های گردشگری و طبیعتگردی هستند که خوشبختانه در اقصی نقاط کشور وضعیت اقلیمی و طبیعی مناطق از مزیت‌های نسبی گردشگری برخوردارند، اما نیاز به یک برنامه ریزی دارند که اگر برنامه و مدیریت وجود نداشته باشد این ظرفیت‌ها نه تنها هیچ کمکی به حفظ محیط زیست و کاهش وابستگی‌ها به طبیعت نمی‌کنند، بلکه گردشگری می‌تواند به عنوان یک عامل تخریب و تهدیده کننده خودش را نشان دهد. این در حالی است که در کشور برنامه ای برای بحث گردشگری نداریم و می‌بینیم حضور گردشگران در طبیعت باعث تخریب می‌شود، چون وضعیت مناطق در اثر بهره برداری تحت عنوان گردشگری طبیعی از بین می‌رود. از سوی دیگر، ما کمتر جایی از مناطق کشور را می‌توانیم سراغ بگیریم که ظرفیت‌های گردشگری اش شناسایی شده باشند و برای آن برنامه نیز داشته باشیم و اگر هم گردشگری برای آن مناطق اتفاق افتاده و رونق گرفته به تبع آن شاهد خسارت هم بوده ایم یا اینکه بهره برداری منطقی اصلا صورت نگرفته است. برای مثال یکی از مناطق برجسته کشور مناطق شمالی است که اکنون به شدت به دلیل گردشگری تهدید می‌شوند. به عبارتی دیگر این تهدیدها در حوزه رها سازی زباله و دست اندازی‌هایی در طبیعت، تغییر کاربری در جنگل‌ها و… اتفاق می‌افتد. البته بقیه مناطق کشور هم همین شرایط را دارند، به گونه ای که مناطق زاگرس وضعیتشان بدتر از مناطق شمال کشور است.

با توجه به خسارتی که صنعت گردشگری بر محیط زیست وارد کرده است، از نظر شما ریشه این کاستی‌ها چیست؟

خسارت‌هایی که در حوزه گردشگری ایران می‌بینم بر خلاف اصول علمی و پذیرفته شده در تمام دنیاست، چرا که حضور گردشگران برای مشاهده تنوع زیستی و جانوری است و بسیاری از کشورهای توسعه یافته به این نتیجه رسیده‌اند که وقتی گردشگر از طبیعت بر می‌گردد فقط باید ردپای او در طبیعت به جا مانده باشد، اما در ایران انواع ردهای تخریب در طبیعت از رهاسازی زباله گرفته تا تخریب پوشش گیاهی، منابع آب و خاک و انواع آلودگی دیده می‌شود و این مسائل به عنوان تهدید تنوع زیستی و جانوری محسوب می‌شود، تا جایی که به علت رهاسازی زباله در طبیعت، حیات وحش به شدت در معرض نابودی قرار گرفته است، چون در زمان‌هایی که گردشگران حضور ندارد حیات وحش از زباله‌های ریخته شده استفاده کرده و آسیب می‌بیند، حتی این مساله در مواردی منجر به مرگ حیات وحش نیز شده است. متاسفانه ما گردشگری مسئول گرایانه را ترویج نداده ایم که باعث شده گردشگران به فکر طبیعت نباشند، چون آگاه سازی در این زمینه صورت نگرفته است، حتی جامعه محلی هم که قرار است منتفع باشد به فکر طبیعت و پایداری آن نیست و متاسفانه چیزی که نصیب کشور شده فقط تخریب مازاد بر آن چیزی است که در طبیعت وجود داشته است که باید در این زمینه فکر اساسی کرد، چرا که محیط زیست امانتی در نزد ماست که باید آن را به آیندگان بسپاریم.

توهم مصرف با انتقال آب

پنجشنبه, ۲۷ خرداد, ۱۳۹۵

آرمان

آرمان- زهرا سلیمانی: در چند سال اخیر به طور مقطعی در یک منطقه خشک شاهد انتقال آب و آبادانی در دشت و صحرای آن خطه بوده ایم، ‌اما باید دانست که این اقدام به ظاهر مثبت خسارت های جبران ناپذیری را برای محیط‌زیست به دنبال دارد. پروژه های سد سازی و انتقال آب، اقدام تهدیدکننده محیط‌زیست، معیشت، فرهنگ و تاریخ این سرزمین قلمداد می شود و معضلات و مخاطرات را برای محیط‌زیست مبدا و مقصد انتقال آب به همراه دارد. طرح های انتقال آب بین حوزه ای به دلیل تغییر در رژیم طبیعی دو حوزه مبدا و مقصد از اهمیت و حساسیت بالاتری نسبت به سایر طرح های آبی برخوردار است. آنچه مهم است رعایت قوانین و ضوابط در تصمیم گیری درباره این طرح هاست تا خسارت های آن به حداقل و مزایای آن به حداکثر برسد. در دنیا بازچرخانی آب و توجه به صرفه جویی در میزان مصرف آب در بخش کشاورزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. آنچه می خوانید نظرات هومان خاکپور، کارشناس محیط‌زیست درباره کم و کیف اجرای پروژه های انتقال آب در کشور است.

پروژه‌های انتقال آب در ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟

پروژه های انتقال آب باعث توسعه مناطق می شود. باید دانست در اکثر مواقع هم این توسعه چندان با توان بومی و ظرفیت های اکولوژیکی مناطق هماهنگ نیست. این توسعه می تواند در حوزه های کشاورزی تمرکز جمعیت کثیری را به همراه داشته باشد و باعث عدم مدیریت میزان و مصرف آب شود. بر اثر بهره برداری های بی‌رویه از منابع آبی یک منطقه با کاهش شدید منابع آبی مواجه خواهد بود. برای جبران این نیازها و کمبودهای منابع آبی از پروژه های انتقال آب بین حوزه ای استفاده می شود و به این ترتیب تلاش می شود تا کمبودها از حوزه های آبی دور و نزدیک جبران شود.

کم و کیف راه اندازی این پروژه‌ها را چگونه ارزیابی می کنید؟

پروژه انتقال آب که به بهانه های صنعت و شرب اجرا شده، مشکلات متعددی را به همراه داشته است. در مجموع بارگذاری صنعتی، کشاورزی و منابع، مدیریت اعمال شده نسبت به منابع آبی در آن مناطق با نارسایی‌ها و عدم مدیریت همراه است. در واقع عدم توجه به آمایش سرزمین بزرگ‌ترین اشتباه در انتقال پروژه‌های آبی کشور محسوب می‌شود. وقتی اقدامات بر اساس قدرت و لابی‌گری‌های هر منطقه اعمال شود به نسبت بروز چنین نارسایی‌هایی هم چندان دور از انتظار نیست. باید دانست که آمایش سرزمین در این زمینه هیچ جایگاه تعیین‌کننده‌ای در روند توسعه سرزمین و پروژه انتقال آب ایفا نمی‌کند. این اقدام معمولا با بهره گیری از منابع آبی زیرزمینی و در بخش کشاورزی با توسعه منابع آبی زیر زمینی(چاه ها) اتفاق می‌افتد. در یک بازه کمتر از ۳۰ سال در کشور ما بیش از۷۰ درصد از ذخایر آب‌های زیر زمینی در منابع آبی در قالب انتقال پروژه های آبی تقسیم شده است که همین امر کشور را به سمت نشست زمین و پدیده فاجعه بار بیابان زایی سوق می‌دهد. این امر به دلیل رویکردهای نادرست و با بهره برداری های بی رویه بروز کرده است.

درباره اثرات سوء ناشی از پروژهای انتقال آب بیشتر توضیح دهید.

باید دانست که ماجرا به این حد خلاصه نمی شود، بلکه از وقتی استان های برخوردار با چنین بحرانی به دلیل سوء مدیریت مواجه می شوند به نسبت به دلیل قدرت کسب کرده به دنبال اعمال پروژه های انتقال آب بین حوزه ای هم هستند. این در حالی است که این پروژه های انتقال آب بین حوزه ای به هیچ عنوان به نفع حوزه مقصد و مبدا نیست و سبب بروز خسارت‌های محیط‌زیستی فراوان می شود. هر یک از این امور مخاطرات جبران ناپذیر فراوانی را به همراه داشته و باعث برهم خوردن تعادل میزان آب در حوزه مبدا می‌شود. در اکثر مواقع این امور با اعتراضات مردمی، تنش های اجتماعی و قومیتی همراه و باعث بروز بحران‌های جدی در حوزه مبدا می شود. از سوی دیگر این امور در دراز مدت به نفع حوزه مقصد نیز نخواهد بود و مشکلات حوزه مقصد را به شکل طولانی مدت حل نخواهد شد و این انتقال ها توهم مصرف و بارگذاری‌های جدید در حوزه مصرف آب را به همراه دارد. بی شک به دنبال آن پیامدهایی همچون مهاجرت پذیری افزایش جمعیت، توسعه صنایع و… بروز می کند.

برای مثال می‌توان فلات مرکزی استان اصفهان را جزو پروژه‌های انتقال نام برد، آن هم به این دلیل که با وجود اینکه تاکنون سه تا چهار پروژه انتقال آب در چهار- پنج دهه گذشته اعمال شده است، اما همچنان مشکلات و نارسایی های این مناطق به قوت خود باقی است. در اصل پروژه‌های انتقال آب توسعه نامتوازن، گسترش صنایع پرمصرف و افزایش سطح اراضی کشاورزی را به همراه داشته است. اگر در حوزه مصرف به فکر مدیریت منابع آب بودیم به نسبت امروز چالش‌های آبی در کشور به این شدت وجود نداشت. هم اکنون ۶۰ تا ۶۵ درصد از منابع آبی در بخش کشاورزی از بین می رود و در بخش کشاورزی بالغ بر۳۵ درصد ضایعات کشاورزی مشاهده می شود. یعنی فاصله بین مزرعه تا سفره مردم به دلیل وجود نارسایی ها در مقوله های بسته بندی و توزیع در کشور با هدر رفت محصولات و انرژی همراه است که این امر باعث هدر رفت سالانه رقمی بالغ بر ۲۷ میلیارد متر مکعب یعنی حدود یک سوم میزان آب مصرفی کشور می شود. این در حالی است که آب شرب شاید کمتر از ۷ درصد منابع آبی کشور را به خود اختصاص داده است و با مدیریت در میزان مصرف آب در بخش کشاورزی در هیچ نقطه این سرزمین مشکل آب شرب نخواهیم داشت. برای مثال هم اکنون پروژه انتقال آب بهشت آباد به کرمان، یزد و اصفهان، بالغ بر ۱۶ هزار میلیارد هزینه به همراه داشته است.

این در حالی است که با صرفه جویی۱۰ درصدی در بخش کشاورزی هر یک از این استان ها می توان این میزان آب را تامین کرد و به این ترتیب دیگرخسارتی به حوزه های پایین دست وارد نخواهد شد. باید توجه داشت که پروژه انتقال آب از بهشت‌آباد به شمال کرمان به عنوان طولانی‌ترین خط لوله آب کشور به طول یک هزار و ۱۰۰کیلومتر و انتقال آب از دریای عمان دو طرح مهم دیگر است. باید دانست که پروژه انتقال آب آشامیدنی از بهشت‌آباد به کرمان مهم‌ترین و حیاتی‌ترین پروژه و آرزوی ۳۰ ساله مردم کرمان است که ۷۰ درصد از جمعیت استان را پوشش می‌دهد.

به غیر از اجرای پروژه های انتقال آب، آیا راهکار دیگری برای مدیریت منابع آب وجود دارد؟

بنابر علم روز همه باید به بازچرخانی آب توجه کنند. در کشور نیز باید نیازهای صنعت را از طریق باز چرخانی آب کاهش داد. در ضمن نباید صنایع پر مصرف در بحث آب را در مناطق خشک و فلات مرکزی با بارش کم مستقر کرد، بلکه توسعه صنعتی باید براساس آمایش سرزمین انجام شود و در این زمینه باید صنایع با آب فراوان تنها در مناطق آبی فراوان راه‌اندازی شوند. باید توجه داشت که در بخش کشاورزی هم مشکلات بسیاری وجود دارد؛ در اصل محصولاتی بدون توجه به شرایط جغرافیایی تولید می شود، برای مثال در فلات مرکزی و حتی خوزستان، هندوانه، سیب زمینی و … با نیاز آبی فراوان کاشته می شود. این در حالی است که به دلیل این سهل انگاری در کشت و کار سال گذشته چندین تن سیب زمینی در استان فارس معدوم شد. در کشور ما انبارها و سردخانه‌های بزرگ و مجهز برای ذخیره محصولات کشاورزی وجود ندارد و به دلیل عدم وجود بازار مصرف آن‌طورکه باید و شاید توانایی صادرات برای این محصولات به دیگر کشورها وجود ندارد.

جنگ با طبیعت در روز طبیعت!

جمعه, ۲۸ اسفند, ۱۳۹۴

روز طبیعت

     روزنامه آرمان- زهرا سلیمانی: حفاظت از محیط زیست، در دوره‌ای که ما به مدرسه می‌رفتیم، شاید حتی به گوشمان هم نخورده بود. در آن زمان کسی نگران طبیعت و محیط زیست نبود. همگان بر این باور بودند که هر طور می‌خواهیم و می‌توانیم، از طبیعت بهره‌برداری کنیم. در یک کلام، مصرف بیشتر، رفاه بیشتر را به همراه داشت، در این طرز فکر بحث سهم آیندگان از طبیعت کاملا بی‌معنا تلقی می‌شد. اکنون دیگر شرایط محیط زیست دگرگون شده است. امروزه دیگر همگان دریافته‌اند که استفاده از طبیعت حد و اندازه‌ای دارد و اگر به تعادل دیرپای آن زیان برسد، با آلودگی محیط زیست و کمبود منابع طبیعی رو به‌رو خواهیم بود. سال نو و مسافرت‌های نوروزی فرصت مغتنمی برای توجه به طبیعت و مهربانی با آن محسوب می‌شود تا به این ترتیب بتوان فصل رویش طبیعت را بدون آسیب به آن جشن گرفت. آنچه می‌خوانید نظرات هومان خاکپور، کارشناس محیط زیست، درباره فرهنگ صیانت از محیط زیست و چگونگی ارتقای این مهم در بین افراد جامعه در گفت‌وگو با «آرمان» است.

در ایام نوروز شاهد افزایش سفرها به مناطق طبیعی هستیم، برای پاسداشت طبیعت در این ایام باید چه تمهیداتی اتخاذ کرد؟

     برای اکثر افراد جامعه در طول سال گذران تعطیلات فقط در ایام نوروز و تابستان امکانپذیر است. ایام نوروز فرصت مغتنمی برای افزایش حضور مردم در طبیعت است. هر ساله همزمان با رویش طبیعت و آغاز فصل بهار شاهد افزایش حضور مردم در مناطق جنوبی و مرکزی کشور هستیم. در این ایام حضور مردم در طبیعت فرصتی برای آشتی با طبیعت و انس با این نعمت الهی است. ایام نوروز فرصتی برای ایجاد رابطه مهربانی بین انسان و طبیعت نیز محسوب می‌شود و در این روزها می‌توان شاهد روند توسعه فرهنگ دوستی با طبیعت در بین افراد جامعه بود.

     افزایش علاقه مردم نسبت به طبیعت می‌تواند ارتباط با طبیعت را تقویت کند. در اغلب موارد در ایام نوروز حضور افراد با حجم عظیمی از تخریب‌ها و رها‌سازی زباله‌ها در طبیعت همراه است. در واقع علاوه بر رها‌سازی زباله، شاهد ورود خودرو‌ها در طبیعت، از بین رفتن گیاهان، بوته‌ها و سلب آرامش پرندگان هستیم؛ متاسفانه بروز چنین رفتارهایی از سوی طبیعت گردان کشور از شدت فراوانی برخوردار است. این امر نشان می‌دهد دستگاه‌های متولی و نهادهای فرهنگی آن طور که باید و شاید به انجام تکلیف خود توجه نکرده اند.

     متاسفانه فعالیت‌ها در زمینه ارتقای ارزش‌های فرهنگی در کشور ما با پیشینه غنی فرهنگی آن‌طور که باید و شاید موفق عمل نکرده است. برای مثال از دیرباز مناسبت‌های تاریخی گوناگون همچون چهارشنبه سوری، روز طبیعت و… با عنوان روز دوستی با طبیعت شهرت داشته است، اما هم‌اکنون این روزها به روز جنگ با طبیعت تبدیل شده است. متاسفانه در این روزها میزان تخریب طبیعت شدت می‌یابد.

برای آشتی با طبیعت چه اقدامات فرهنگی‌ای انجام شده است؟

     باید آموزش و فرهنگسازی با موضوع حفاظت از طبیعت را به کودکان خود بیاموزیم. اگر بتوان رابطه افراد با طبیعت را از دوران کودکی یک رابطه منطقی و سازگار تعریف کرد به نسبت این افراد در بزرگسالی نیز زباله‌های خود را در طبیعت رها نمی‌کنند و برای حیات وحش احترام قائل خواهند بود. بی‌شک چنین افرادی با حضورشان در طبیعت فقط ردپایی از خود باقی می‌گذارند و نه زباله‌ها و اقلام مصرفی خود را. در چند سال اخیر نهادهای متولی همچون وزارت آموزش و پرورش، رسانه ملی و دیگر رسانه‌های جمعی در زمینه فرهنگسازی اجتماعی اقدامات موثر فراوانی انجام داده اند.

     برای مثال در سال گذشته شاهد افزایش حساسیت مردم در برخورد با طبیعت بودیم که این امر نشان‌دهنده فرهنگسازی مردم و احساس مسئولیت آنها نسبت به محیط زیست است. امیدواریم هر ساله افزایش عزم ملی و همت شهروندی را در حفاظت و صیانت از محیط زیست شاهد باشیم تا به این ترتیب با حضور در طبیعت فقط ردپایی از حضورمان به جای بماند.

با توجه به اینکه درچند سال اخیر اقدامات فرهنگی فراوانی انجام شده است، اما باز هم شاهد پرتاب زباله از خودرو به طبیعت هستیم. به نظر شما برای نهادینه کردن فرهنگ حفاظت از طبیعت باید چه راهکارهایی ترتیب داد؟

     باید پذیرفت که نسل حاضر با آموزه‌های محیط زیستی تربیت نشده اند. این نسل از زمان کودکی با اولویت‌های محیط زیستی پرورش نیافته‌اند و از چنین نسلی انتظار بروز رفتارهای ضد محیط زیستی می‌رود. وقتی افراد بدون احساس تعلق نسبت به محیط زیست تربیت می‌شوند به جای احساس مسئولیت نسبت به محیط زیست، آن را وابسته به دولت و دیگر دستگاه‌ها می‌دانند؛ افراد با این طرز تفکر به خود اجازه انجام هر گونه رفتاری با طبیعت را می‌دهند.

     وقتی از کودکی نسلی بدون هیچ احساس مسئولیتی نسبت به محیط زیست و طبیعت پرورش می‌یابد در چنین شرایطی بروز رفتارهای ضد محیط زیستی طبیعی است! برای ارتقای فرهنگ محیط زیستی در جامعه باید از کودکی فرزندان را تحت آموزش قرار داد و با به کارگیری این شیوه آموزش می‌توان نسلی مسئول را تربیت کرد. با توجه ویژه به بخش آموزش کودکان در کشور می‌توان به پرورش نسلی مدافع محیط زیست امیدوار بود. با این شیوه آموزش نسل جدید می‌تواند روی اعمال و رفتار بزرگسالان نیز تاثیر‌گذار باشد.

شدت تخریب محیط زیست کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

     در چند سال اخیر با افزایش سفرها و افزایش امکانات رفاهی در جامعه سفرهای نوروزی نیز افزایش یافته است و به نسبت شدت تخریب‌های محیط‌زیستی نیز نسبت به سال‌های قبل افزایش یافته است. اما فضاهای حساسیت‌زا همچون سازمان‌های مردم نهاد در کشور و تلاش افراد برای حفظ محیط‌زیست را می‌توان جزو نقاط قوت جامعه دانست. گسترش چنین روحیه‌ای در جامعه نیازمند همراهی شهروندان است. با این اقدام شهروندان در کنار دولت و دستگاه‌های ذی ربط می‌توانند ملاحظات محیط زیستی را جزو اولویت‌های خود قرار دهند.

     در چنین شرایطی افراد با حضور در طبیعت نه تنها در پی تخریب نیستند، بلکه با علاقه و حس تعلق نسبت به طبیعت از آن صیانت می‌کنند. باید توجه داشت حفاظت از محیط زیست یک وظیفه همگانی است زیرا سلامتی و نشاط جامعه در گرو محیط زیست سالم و به دور از هر گونه آلایندگی میسر خواهد بود. برای مشارکت هرچه بیشتر لازم است مشارکت مردمی در قالب تشکیل و فعالیت تشکل‌ها و سازمان‌های مردم نهاد شکل بگیرد، زیرا این سازمان‌ها بازوی توانمند جامعه محسوب می‌شوند. در ضمن ترویج فرهنگ حفاظت از منابع طبیعی در بین اقشارمختلف جامعه بهترین حرکت برای پیگیری کارشناسان است.

     در اصل حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی در عصر حاضر که دوران مبارزه با آلودگی‌های زیست محیطی است، یک ضرورت حیاتی محسوب می‌شود و تحقق چنین اقدامی منافع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بسیاری را به دنبال دارد که به عنوان عاملی موثر نقش خود را در ایجاد و برقراری توسعه پایدار ایفا می‏کند. بهره‏برداری از منابع طبیعی گرچه آثار منفی دارد و موجب تخریب محیط زیست می‌شود، اما نمی‏توان آن را متوقف کرد، بلکه باید با پذیرش نظام خاصی از مباحث اخلاقی با آن برخورد کرد. به این ترتیب می‏توان تا حد ممکن از وارد کردن آسیب به محیط زیست و جاذبه‌های فرهنگی و طبیعی موجود در آن جلوگیری کرد.

     حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی برای تعادل بخشیدن به حیات انسان‌ها و دستیابی به توسعه پایدار و سازمان‏یافته موثر است و روند تکامل تمدن بشری را در پی خواهد داشت. برای حفاظت از محیط زیست باید با بسیج عمومی و همکاری بین بخشی بتوان از این سرمایه ملی حفاظت کرد. مردم باید محیط‌های طبیعی و فرهنگی را به عنوان نهاد همبستگی معنوی در اجتماع‌های محلی خود بپذیرند.

ارزیابی دقیق قبل از هرگونه اقدام عمرانی

سه شنبه, ۷ مهر, ۱۳۹۴

     روند توسعه شتابان در کشور، بیش از ۳ دهه است که به‌عنوان یکی از تهدیدهای جدی در حوزه طبیعت و محیط‌زیست کشور به شمار می‌رود. اجرای پروژه‌های عمرانی توسعه‌ای و کم‌توجه‌ای به ارزیابی اثرات زیست‌محیطی در مطالعات امکان‌سنجی و مکان‌سنجی این پروژه‌ها، شوربختانه توسعه‌ای ناپایدار و مخرب را برای مناطق مختلف کشور رقم زده است. در همین زمینه، نگارنده در گفتگویی با خبرنگار روزنامه آرمان شرکت کرده که در شماره ۲۸۶۴ مورخ ۷ مهرماه ۱۳۹۴ این روزنامه منتشرشده و در زیر با شما خوانندگان فهیم طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته می‌شود:

ارزیابی

روزنامه آرمان: سالانه کلنگ پروژه‌های عمرانی گوناگونی در کشور به زمین خورده می‌شود، اما برخی از این پروژه‌ها نه‌تنها مزایایی را به دنبال ندارند، بلکه منبع خسارت‌های گوناگون محیط‌زیستی هستند. ساخت سد گتوند در استان خوزستان را می‌توان نمونه‌ای بارز از اقداماتی دانست که به محیط‌زیست ضربه زده است، آن‌هم به این دلیل که این سد باعث بروز فاجعه شوری آب و گنبدهای نمکی در استان شده است. در واقع سد گتوند نمونه بارزی از عدم انجام ارزیابی زیست‌محیطی در امکان‌سنجی از سوی مسئولان امر را نشان می‌دهد.

     کم‌لطفی به محیط‌زیست کشورمان در حالی انجام می‌شود که در روزهای اخیر، رئیس‌جمهور در سخنرانی سازمان ملل به مباحث محیط‌زیستی اشاره کرد و تغییر رویکرد دولت یازدهم به پروژه‌های عمرانی، سدسازی و پروژ‌ه‌های توسعه‌ای آسیب‌زا را مورد تأکید قرار داد. این موضوع مبین آن است که پروژه‌های عمرانی با ارزیابی زیست‌محیطی، توجه به زمان‌سنجی و امکان‌سنجی خسارت‌های محیط‌زیست و منابع طبیعی را باید به حداقل رساند و نحوه اجرای پروژه‌ها باید به نحوی باشد تا با حفظ اندوخته‌های طبیعی بتوان توسعه پایداری را در سرزمین لحاظ کرد. این اقدام منجر شد تا پروژه‌هایی که مطالعات آن از قبل آغاز شده و احیاناً ملاحظات زیست‌محیطی در زمینه آن به‌درستی انجام‌نشده مورد بازبینی قرار گیرند.

     برای مثال در این اقدام می‌توان یکسری پروژه‌ها همچون پروژه انتقال آب، پروژه‌های سد‌سازی و پروژه‌های بین استانی را مورد بازنگری قرار داد تا به‌این‌ترتیب خسارت‌های زیست‌محیطی را کاهش داد. باید توجه داشت که تاکنون هیچ‌یک از پروژه‌های عمرانی بدون ارزیابی زیست‌محیطی اجازه فعالیت نداشته‌اند. این ارزیابی‌ها بر اساس اقدامات انجام‌شده صورت نمی‌گرفت، بلکه به‌نوعی در هر اقدام مسئولان را در عمل انجام‌شده می‌گذاشتند.

     توجه به پروژه‌های عمرانی باید به شکل کاملاً حساب‌شده و اساسی مدنظر قرار داده شود. این پروژه‌ها ابتدا باید موردمطالعه قرار گیرد و در مرحله بعد جانمایی محل موردتوجه قرار گیرد و به‌این‌ترتیب پس از تأیید و بررسی‌ها مجوز صادر و در مرحله پایانی نیز تأمین اعتبار انجام شود. تاکنون این اقدامات در کشور ما به شکل معکوس انجام‌شده است، به‌این‌ترتیب که در اقدامات اولیه منابع مالی پروژه تأمین می‌شد و در مراحل بعد شاهد تجهیز کارگاه، صدور مجوز‌های ارزیابی و… بودیم. درواقع همین عدم اعمال اقدامات اصولی منجر به بروز نارسایی‌هایی شده است. در مقابل این اقدامات سازمان محیط‌زیست نیز به دلیل اینکه تاکنون از محدودیت‌های متعدد همچون عدم دستیابی به ابزار قدرت در تصمیم‌گیری‌ها مواجه بوده نتوانسته به وظیفه اصلی خود که همان ممانعت از پروژه‌های غیراصولی و مخرب محیطی زیستی بوده عمل کند. این در حالی است که در چند سال اخیر به‌رغم مخالفت‌های سازمان محیط‌زیست این پروژه‌ها اجراشده است.

     بنابر سیاست‌های جدید سازمان محیط‌زیست هر یک از پروژه‌ها حتی اگر مورد ارزیابی صحیح زیست‌محیطی و صدور مجوز‌های گوناگون نیز قرار گیرد پایش آن باید در زمان اجرای پروژه مدنظر باشد. باید برای صدور مجوز ارزیابی‌ها و ضمانت‌های اجرایی تعریف شود تا به‌این‌ترتیب با نظارت‌های دقیق و پایش‌های انجام‌شده شرایطی را برای اجرای پروژه‌ها مدنظر قرارداد.

     سازمان محیط‌زیست به‌عنوان متولی پایش و ارزیابی، بضاعت کافی را در زمینه تجهیز و اختصاص امکانات مالی و نیروی انسانی ندارد. این انتظار می‌رود که با اختصاص امکانات به این سازمان بعد از صدور مجوز برای پروژه بتوان، نظارت و پایش ثمربخشی برای آن‌ها اعمال کرد و به‌این‌ترتیب صدور مجوز برای کاهش خسارت‌ها موردتوجه قرار گیرد. برای کاهش صدمات محیط‌زیستی در حوزه ساخت‌وساز پروژه‌های عمرانی باید اشکالات را پذیرفت و با توجه به اشتباهات گذشته در پی اقدامات ثمربخش گام برداشت.

متن کامل سخنان رئیس جمهور در سازمان ملل

یکشنبه, ۵ مهر, ۱۳۹۴

     رئیس جمهور – حسن روحانی – در جریان سفر به نیویورک؛ روز شنبه ۴ مهرماه ۱۳۹۴ در نشست اجلاس سران برای توسعه پایدار به سخنرانی پرداخت و ریزگردها را به تروریست ها تشبیه کرده و خشونت علیه انسان و طبیعت را دو مشکل غرب آسیا خواند …

27193_947

بسم‌الله الرحمن الرحیم

آقای رئیس،عالیجنابان؛

     در آغاز سخنم لازم می دانم با ابراز تاسف شدید از حادثه دلخراشی که برای هزاران نفر مسلمان و از جمله ایرانیان، در منا در روز پنجشنبه رخ داد، مراتب تسلیت خود را به خانواده هایی که در سوگ درگذشتگان این مصیبت عزادار شده اند، ابراز و بر ضرورت رسیدگی سریع نسبت به آسیب دیدگان و همچنین بررسی علل و عوامل این حادثه و حوادث مشابه در مراسم حج امسال تاکید نمایم.

عالیجنابان، خانم‌ها و آقایان

     مشکلات محیط زیست، به ما انسان‌های کره زمین آموخته است که همگی در یک کشتی نشسته‌ایم و بدانیم که هر آن‌چه دیگران انجام می‌دهند، بر سرنوشت ما نیز مؤثر است و نمی‌توان صرف‌نظر از این‌که دیگران چگونه زندگی می‌کنند، به امنیت و آسایش خود دل بست . بدون همکاری گسترده در سه سطح ملی، منطقه‌ای و بین‌ المللی، دست یافتن به «اهداف توسعه پایدار» بسیار دشوار است. این همکاری باید ملهم از آگاهی ناشی از سرنوشت واحد و تعهد مشترک در قبال مسئولیتهای مهم انسانی باشد.

     سرنوشت مشترک، مستلزم هدف مشترک است، اما به معنای یکسان بودن مسئولیت‌های همه نیست. دست‌یابی به آرمان‌های توسعه پایدار بعد از ۲۰۱۵ بدون لحاظ کردن مسئولیت کشورها و سهم آن‌ها در پیدایش وضعیت فعلی محیط زیست، ناممکن بوده و به مناقشه‌ای بی‌حاصل می‌انجامد.

حضار محترم

     همان طور که در «اجلاس سران تغییرات آب و هوا» گفتم ، منطقه غرب آسیا تنها با شرایط اقلیمی گرم‌تر و چالش‌های خشکسالی ممتد و گسترده مواجه نیست، بلکه با فاجعه تروریسم و خشونت افراطی نیز دست به گریبان است. به عبارتی، خشونت علیه طبیعت و انسانها، دو فاجعه بزرگ منطقه غرب آسیاست.

     من دو سال پیش زمانی که از «جهان علیه خشونت و افراطی‌گری» سخن گفتم؛ هر دو فاجعه و تاثیر متقابل آن‌ها را مد نظر داشتم. تروریست‌ها در سرزمین‌های فقیر و زخم‌خورده از بحران‌های محیط زیستی؛ رشد کرده، تکثیر شده و چون ریزگردها به راحتی مرزها را در می نوردند. گروه‌های تروریستی، «اهداف توسعه پایدار» را زیر پا می‌گذارند، و تداوم این وضعیت به فقر و تخریب بیشتر محیط زیست می‌انجامد. تروریسم و خشونت، ضمن خسارت آشکار به محیط زیست، توسعه پایدار را از دستور کار کشورها خارج کرده و منابع کشورها را صرف مبارزه با نا امنی می کند.

خانم‌ها و آقایان

     جمهوری اسلامی ایران پیش از این، مجدانه و عمیقاً به تحقق اهداف توسعه هزاره، یاری رسانده و مشارکت فعالی در تدوین دستور کار توسعه پس از ۲۰۱۵ داشته، و از این به بعد نیز همکاری سازنده‌ای برای اجرای تعهدات خود در سطوح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی خواهد داشت. دولت من به عنوان دولت محیط زیستی، سیاست‌های خود را بر اساس رویکردی متوازن میان توسعه اقتصادی و حفاظت از محیط زیست تنظیم می کند.

     افزایش آشکار حساسیت های زیست محیطی در میان اقشار مختلف مردم کشورم، وارد کردن آموزشهای محیط زیستی به برنامه درسی مدارس، بازنگری جدی در سیاست های سد سازی،احیای تالاب های در خطر و تلاش شبانه روزی برای احیای دریاچه های در خطر نابودی، تنها بخش کوچکی از التزام این دولت به اهداف توسعه پایدار است.

     فرایند طی‌شده در دو سال گذشته و حصول توافق هسته‌ای میان ایران و ۱+۵، شرایط مساعدی برای همکاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، از جمله در زمینه محیط زیست فراهم آورده است. ما مشتاقیم از طریق دیپلماسی فعال محیط زیستی با همسایگان خود در زمینه توسعه پایدار منطقه ای همکاری کنیم و در سایه روابط سازنده با دیگر کشورها و همکاری‌های فناورانه، انتقال دانش و مشارکت در فعالیت‌های علمی مشترک، سهم خود را در ساختن جهانی پایدارتر و مصون از تهدیدهای محیط زیستی ایفا کند. از توجه شما سپاسگزارم.

منبع: زیست بوم

آموزش‌های محیط زیستی در همه مقاطع تحصیلی

دوشنبه, ۲۹ تیر, ۱۳۹۴

     آموزش‌های محیط‌زیستی برای کودکان و انتقال سواد محیط‌زیستی و فهم اکولوژیکی به دانش آموزان در شمار مهم‌ترین موضوعات مغفول مانده در حوزه آموزش‌های محیط‌زیستی سال‌های گذشته ایران‌زمین بوده که خوشبختانه اخیراً به همت دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط‌زیست شاهد مبادله تفاهم‌نامه‌ای میان وزارت آموزش‌وپرورش و سازمان حفاظت محیط‌زیست در این زمینه هستیم.

     به همین بهانه در گفتگویی با خبرنگار روزنامه آرمان شرکت کرده‌ام که شرح آن در شماره ۲۸۰۵ روز دوشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۴ منتشرشده است:

مدارس جم

    روزنامه آرمان: برگزاری نشست‌های مشترک میان سازمان محیط‌زیست و سازمان‌های دیگر خبری است که در دو سال اخیر بارها آن را شنیده‌ایم. این همکاری‌های مشترک خود نشان‌دهنده این است که دغدغه زیست‌محیطی در سطوح بالای مدیریتی افزایش‌یافته است و برعکس دولت‌های قبل که در آن‌ها محیط‌زیست جزو اولویت‌های آخر بود، در دولت یازدهم محیط‌زیست اولویت بالایی پیداکرده و مبنا بر آن است که با اجرای یک سری برنامه‌ها، بحران‌های زیست‌محیطی که گریبان کشور را گرفته است، رفع شود.

     آن‌طور که در خبرها اعلام شد روز گذشته نشست مشترکی میان دکتر ابتکار و دکتر فانی مسئولان دو سازمان مهم در کشور که تصمیمات آن‌ها نقش زیادی در حوزه محیط‌زیست دارد، برگزار شد. همان‌طور که انتظار می‌رفت مباحثی که در این نشست مطرح شد درباره فرهنگ‌سازی در حوزه محیط‌زیست و استفاده از مدارس برای این منظور بود. واقعیت آن است که محیط‌زیست در کشور زمانی نجات پیدا می‌کند که شهروندانی مسئولیت‌پذیر در این زمینه داشته باشیم.

     همان‌طور که عنوان شد در دولت‌های قبلی محیط‌زیست اولویت چندانی نداشته است و همین مسئله باعث شده ما نسلی داشته باشیم که کمتر مسئولیت‌پذیری زیست‌محیطی دارند. به‌صراحت باید گفت بسیاری از بزرگ‌سالان در کشور ما با مسائل زیست‌محیطی بیگانه هستند و در این زمینه مسئولیت‌پذیری ندارند. در چنین شرایطی بهترین و شاید تنها راه باقی‌مانده سرمایه‌گذاری روی نسل آینده و کسانی است که قرار است در آینده در این کشور زندگی کنند و بعضاً مسئولیت‌های اجرایی نیز داشته باشند.

     کودکان امروز بزرگ‌سالان فردا و دانش‌آموزان امروز مدیران فردا هستند. این افراد باید دغدغه زیست‌محیطی و مسئولیت‌پذیری زیست‌محیطی پیدا کنند چراکه، بخش مهمی از مشکلات زیست‌محیطی نتیجه عدم مسئولیت‌پذیری در این زمینه است. در مدارس کشور مواردی مانند احترام به پدر و مادر، احترام به وطن و… مطرح می‌شود. می‌توان در کنار این‌ها احترام به محیط‌زیست را نیز ترویج و تشویق کرد تا کسانی که امروز آموزش می‌بینند، فردا در سن بزرگ‌سالی دغدغه زیست‌محیطی داشته باشند و به‌راحتی راضی به تخریب محیط‌زیست نشوند.

     این نوع فرهنگ‌سازی هرچند برای همه افراد، روستاییان و کسانی که در شهرها زندگی می‌کنند، می‌تواند مفید واقع شود اما شاید نقشی که در مسئولیت‌پذیری روستاییان دارد، بیشتر باشد. واقعیت این است که روستاییان به دلیل محلی که در آن زندگی می‌کنند بهره بردان اصلی منابع هستند و با محیط‌زیست ارتباط تنگاتنگی پیدا می‌کنند. اگر به یک دانش‌آموز روستایی آموزش‌های لازم داده شود، او در آینده درصورتی‌که بخواهد از منابع آبی استفاده کند، ملاحظات زیست‌محیطی را مدنظر دارد همان‌طور که، در موارد دیگر مانند صید، شکار و… نیز می‌تواند این آموزش‌ها مؤثر واقع شود.

     آموزش‌هایی که کودکان ما باید دریافت کنند تا به شهروندانی مسئولیت‌پذیر در حوزه محیط‌زیست تبدیل شوند، سازوکاری دارد که در صورت رعایت شدن این سازوکار می‌توان امیدوار بود که مشکلات زیست‌محیطی کاهش پیدا کند. گام اول در این زمینه آموزش معلمان است. معلمان مسئولیت‌پذیر و دغدغه‌مند در حوزه محیط‌زیست می‌توانند دانش‌آموزانی تربیت کنند که در این حوزه دغدغه دارند. به‌جز این ملاحظه نرم‌افزاری، باید برخی ملاحظات سخت‌افزاری نیز مدنظر قرار گیرد. آموزش‌ها باید از سنین پایین و در مدارس ابتدایی شروع شود. بر این اساس ما باید آموزش‌های زیست‌محیطی را به مهدکودک‌ها، دبستان‌ها، دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها ببریم همان‌طور که، باید آموزش‌های عمومی توسط رسانه‌های عمومی ادامه پیدا کند.

تابستان و آمادگی برای آتش‌سوزی جنگل‌ها

یکشنبه, ۱۷ خرداد, ۱۳۹۴

     به بهانه آتش سوزی گسترده در کوهای ایلام که اطفای آن حدود ۴۸ ساعت طول کشید و ده‌ها هکتار از حنگل‌های بلوط غرب در آتش سوخت، گفتگویی را با خبرنگار روزنامه آرمان انجام داده‌ام که می‌توانید شرح آن را در زیر بخوانید:

ایلام

روزنامه آرمان: در روزی که به نام روز جهانی محیط زیست نامگذاری شده است بازهم شاهد آتش‌سوزی گسترده در جنگل‌های ایلام بودیم. علت اصلی آتش‌سوزی در کشور ما عوامل انسانی و بارش‌های فصلی نامناسب است. مطالعه الگوی بارشی کشور در طی سالیان اخیر نشان می‌دهد علاوه بر اینکه ۲۰درصد از متوسط میزان بارش‌ها در نقاط مختلف کشور کاسته شده، پراکنش بارش هم تغییر کرده است؛ یعنی به جای اینکه بارش‌های زمستانی داشته باشیم، بارش‌ها بیشتر پاییزه و بهاره شده است.

     این تغییر زمان بارش تبعاتی را به دنبال داشته و تغییراتی را به‌ویژه در بحث کشاورزی ایجاد می‌کند. این تغییرات در منابع آبی و اراضی مرتعی و جنگلی هم رخ داده و مشکلاتی را ایجاد می‌کند. امسال هم مثل سال ۸۹ و ۹۱ بارش‌های ما بیشتر بهاره بوده و پوشش علوفه‌ای جنگل‌ها برای چرای دام‌ها مناسب شده است؛ خطری که وجود دارد این است که درحالی که به سمت فصل گرما می‌رویم، این علوفه‌های یکساله‌ای که در اثر این بارش‌ها رشد زیادی داشته‌اند، در اثر خشکسالی خطر ایجاد آتش‌سوزی را افزایش دهند و یک آتش کوچک یا یک جرقه باعث آتش‌سوزی گسترده در رویشگاه‌های محلی شود.

     داستان اتفاقی که در استان ایلام افتاده نیز همین است. هر چند دلایل این رخداد در دست بررسی است تا مشخص شود این آتش‌سوزی علت عمدی داشته یا در اثر خشکسالی و عوامل محیطی ایجاد شده است. اگر یک طبیعت گرد، دامدار یا یکی از اهالی محلی آتشی را روشن کرده باشد می‌تواند با فراگیرشدن دامنه این آتش‌سوزی همه جنگل را فرا بگیرد البته، اخبار تائید نشده حاکی از آن است که در چند نقطه جنگل این آتش ایجاد شده است که این می‌تواند نشان‌دهنده عمدی بودن این اتفاق باشد.

     ما در سال‌های اخیر شاهد آتش‌سوزی‌های عمدی زیادی هستیم و تعدادی از این آتش‌سوزی‌ها با توجه به اینکه در مناطق کوهستانی رخ می‌دهد و باد به سمت دامنه کوه می‌وزد گسترش می‌یابد. در آتش‌سوزی روز پنجشنبه استان ایلام هم با توجه به اینکه در اواخر روز و بعد از ظهر که باد به سمت دامنه کوه می‌وزد این اتفاق رخ داد، شاهد این بودیم که این آتش‌سوزی که از پائین دست‌ها شروع شده بود به دامنه‌ها و ارتفاعات رفته و همین عامل دسترسی را برای خاموش کردن و مهار آتش سخت‌تر کرده است.

     درحالی که برای تیم‌های اطفای حریق و ناوگان سازمان جنگل‌ها که مسئولیت خاموش کردن این آتش را داشته دسترسی به این دامنه‌ها دشوار بوده، پوشش گیاهی زیر درخت‌ها و خشکی علف‌ها نیز سبب گسترش آتش‌سوزی شده است. با توجه به اینکه خشکسالی و احتمال آتش‌سوزی در فصل گرما همیشه بیشتر است، انتظار می‌رود، سازمان جنگل‌ها و ناوگان اطفای حریق در آماده‌باش کامل باشند تا بتوانند به موقع سر صحنه حاضر شده و ‌آتش را مهار کنند. جنگل‌های ما در تابستان پر از علوفه‌های خشک است و همین می‌تواند باعث آتش‌سوزی شود.

     برای نظارت بیشتر حضور یگان‌های منابع طبیعی و محیط زیست در نقاط مختلف جنگل‌ها الزامی است و سازمان جنگل‌ها و سازمان حفاظت محیط زیست باید برای این مهم چاره‌اندیشی کنند. این حضور علاوه بر اینکه باعث می‌شود با دخالت به موقع دامنه آتش گسترش نیابد، مانع سوءاستفاده و رفتارهای عامدانه در نابودی محیط‌زیست و جنگل‌ها می‌شود.

     در کنار همه نظارت‌ها و وظیفه‌ای که برای همه دستگاه‌های دولتی در کنار سازمان محیط زیست و جنگل‌ها در این زمینه وجود دارد که قانون آن را مقرر کرده است، باید مردم و همه افرادی که به نوعی با این منابع طبیعی در ارتباط هستند به دولت کمک کنند و بدون مشارکت مردمی نمی‌توان انتظار داشت تیم اطفای حریق در این زمینه موثر باشد و بتواند از میزان خسارات بکاهد.