خلأهای قانونی و عدم برخورد با فروشندگان؛ زغال بلوط را به سوغات زاگرس تبدیل کرده‌است!

این مطلب دراین تاریخ ارسال شده است جمعه, ۳ خرداد, ۱۳۹۲ در ساعت ۲۱:۲۰

قوانین منابع طبیعی و ماجرای زغال بلوط

     ماجرای تلخ تولید و فروش زغال در منطقه زاگرس به سال‌های قبل از ملی شدن جنگل‌های کشور – سال ۱۳۴۱ – برمی‌گردد. تولید و فروش زغال برای تأمین سوخت در سکونتگاه‌های روستایی و برخی از شهرها تا دهه ۴۰ تحت نظر خوانین و کدخداها و در سال‌های بعد تحت نظر و بازرسی مأمورین سازمان جنگلبانی و غالبا” از درختان افتاده و خشک و تحت شرایط معین و تعریف شده‌ای صورت می‌گرفته است.

     متأسفانه به‌رغم آن‌که در سال‌های بعد و با اصلاحات انجام شده در قوانین، دیگر چنین مجوزهای قانونی برای زغال‌سازی در این مناطق داده نشد اما همان قوانین منسوخ شده سبب نهادینه شدن فرهنگ زغال‌سازی به‌عنوان یک حرفه غیرقانونی شده و رونق بازار قاچاق و فروش زغال در تمامی مغازه‌های منطقه شده است. البته فراموش نکنیم  که خلأهای قانونی و عدم امکان برخورد قانونی با فروشندگان زغال، روند رونق یافتن بازار این محصول جنگلی را شدت بخشیده و ناباورانه این کالای سیاه را به سوغات دیار زاگرس برای مسافران تبدیل کرده است.

     داستان این خلأهای قانونی از این قرار است که در قوانین حفاظت و بهره برداری از جنگل‌ها و مراتع سال ۱۳۴۶ (ماده ۴۸) و اصلاحات بعدی آن تنها عمل حمل زغال و هیزم جنگلی بدون تحصیل پروانه حمل از سازمان جنگلبانی، جرم دانسته شده و در این قانون اشاره‌ای به ممنوعیت نگهداری و فروش این کالا در انبارها و فروشگاه‌ها نشده است! و همین موضوع باعث شده است که دستگاه‌های قضایی و انتظامی برای برخورد قانونی با نگهداری کنندگان و فروشندگان زغال جنگلی همکاری‌های لازم با مأموران منابع طبیعی را نداشته باشند. ماجرایی که بدون شک باعث گستاخی این سوداگران و رونق یافتن بازار خرید و فروش زغال بلوط جنگلی خصوصا” در فروشگاه‌های واقع در مسیرهای پرتردد مسافران مناطق زاگرسی مانند دیار بختیاری شده است.  

     هرچند نگارنده براساس تجربیات اجرایی دو دهه گذشته امیدهای زیادی به رفع این خلأ قانونی در لایحه “قانون جامع منابع طبیعی کشور” و در نوشتارهای قبلی نیز بارها بر آن تأکید کرده‌ام، اما متأسفانه در آخرین اصلاحات صورت گرفته بر این لایحه، بازهم این کاستی قانونی در لایحه و قانون جدید منابع طبیعی برطرف نشده است.

و کلام آخر اینکه؛

     عدم امکان برخورد قانونی با نگهداری کنندگان محمولات جنگلی مانند زغال، چوب و هیزم و یا فرآورده‌ها و محصولات فرعی منابع طبیعی همواره یکی از کاستی‌های جدی قوانین فعلی منابع طبیعی بوده که شدیدا” ضرورت دارد تا واژه‌ «نگهداری» نیز به‌دنبال واژه «حمل» در ماده ۷۳ لایحه “قانون جامع منابع طبیعی کشور” که در حال حاضر در دستور کار مجلس شورای اسلامی است، اضافه شود تا امکان برخوردهای جدی‌تر و مؤثرتری با متخلفانی که بدون مجوز اقدام به نگهداری چوب، هیزم، زغال و سایر فراورده‌های منابع طبیعی می‌کنند، برای دستگاه قضایی و انتظامی بوجود آید.



۹ دیدگاه لـ خلأهای قانونی و عدم برخورد با فروشندگان؛ زغال بلوط را به سوغات زاگرس تبدیل کرده‌است!

  1. وجدان گفته است:

    ۵ خرداد, ۱۳۹۲ در ساعت ۱۴:۲۰

    هومان جان سلام خیلی مطلب جالب و به موقعی بود الان توی شهرستان لردگان شاهد یک چنین فاجعه ای هستیم اما متاسفانه هیچ اقدام موثری در این خصوص توسط منابع طبیعیی شهرستان لردگان صورت نپذیرفته است الان در روستای تنگ کلوره جلوی درب هر مغازه ای بالای ده گونی ذغال منقل و متاسفانه گاها مواد مخدر مکمل ذغال به فروش می رسد. این در حالیست که منابع طبیعی لردگان اقدام موثری که باعث جلوگیری از فروش و تولید ذغال شود انجام نمی دهند و در روستاهای چاهگاه سادات ارمند و غیره منبع تولید ذغال و فروش آن در روستای تنگ کلوره است اگر اداره منابع طبیعی بتواند جلوی تولید ذغال را بگیرد عملا شاهد این فاجعه زیست محیطی نخواهیم بود و از مدیرکل محترم منابع طبیعی می خواهم با بازدید از اراضی جنگلی در حال تخریب از قطع درختان و تبدیل ذغال جلوگیری بعمل آورد و اگر مستندات محکم تری می خواهند من با عکس برای شما ایمیل می کنم امیدوارم این پیام زنگ هشداری برای مسئولان محلی لردگان گردد.

  2. هومان خاکپور گفته است:

    ۵ خرداد, ۱۳۹۲ در ساعت ۲۰:۵۷

    به وجدان:
    ضمن تأیید گفته‌های شما در خصوص ضرورت پیشگیری از قطع جنگل و تولید زغال، بنده هم بر این باورم که درست‌ترین راه این است که بایستی مقابله جدی در همان مراحل ابتدایی این سوداگری شوم و ویرانگر در جنگل اتفاق صورت پذیرد و از نابودی جنگل‌های بلوط ممانعت شدید صورت گیرد اما متأسفانه اخیرا” بی‌تدبیری برخی مسئولان منابع طبیعی سبب شده است تا قاچاقچیان فرصت‌طلب با آگاهی از خلأهای قانونی فعلی و سوءاستفاده از عدم هوشیاری مأموران، بازار خرید و فروش زغال در حاشیه جاده‌های پرتردد استان رونق نگران کننده پیدا کرده است. ماجرای تلخی که یقینن بایستی از طریق کمیته حفاظت از منابع طبیعی شهرستان به‌صورت جدی پیگیری شود.

  3. آگاهی گفته است:

    ۶ خرداد, ۱۳۹۲ در ساعت ۱۸:۱۴

    سلام هومان جان ای بابا کی گوشش به این حرفهاست . الان همه مسئولان سیاسی از جمله منابع طبیعی لردگان دنبال این هستند کدوم فرد رئیس جمهور میشه که اونها بتونن پست های به اصطلاح ماندگار خودشان را حفظ کنن اما نمی دونن که در اون دنیا نسبت به همه این بی تدبیریها مسئولن و پاسخگو هستن حالا هرچی وجدان و غیره حرف بزنن

  4. هومان خاکپور گفته است:

    ۶ خرداد, ۱۳۹۲ در ساعت ۲۰:۴۹

    به آگاهی:
    پست‌هاشون مبارک خودشون! ای کاش در شأن جایگاه‌شون به مأموریت‌ها و وظایف سازمانی‌شون حساسیت داشتن و حرمت اون پست‌ها را نگه می‌داشتن! متأسفانه قاچاقچیان منطقه هشیارتر از آن باصطلاح مسئولین هستن … امید که قبل از آنکه فرصت‌ها از دست رود از این خماری بهاری بیرون آیند …

  5. آگاهی گفته است:

    ۱۱ خرداد, ۱۳۹۲ در ساعت ۱۹:۰۹

    هومان جان خیلی جالب گفتی ان شاالله از خماری بهاری ظهرانه شبانه و یا تابستانه خارج شوند بعضی از مسئولان محترم لردگان که مرتبط به تولید ذغال هستند ضمنا امیدوارم مدیر کل منابع طبیعی استان نیز این مطالب را بخوانند هر چه مطلب در دفاع از منابع طبیعی در دوره مدیر قبلی نوشتیم بی فایده بود که دکترای علوم منابع داشت اما تمامی چشم و امید ما به این مدیر جدید است که حداقل اجرایی و توانایی های زیادی دارد

  6. هومان خاکپور گفته است:

    ۱۱ خرداد, ۱۳۹۲ در ساعت ۲۳:۰۴

    به آگاهی:
    با آرزوها و امیدهای‌تان همراه هستیم دوست عزیز …

  7. فرشته مومنی گفته است:

    ۱ اردیبهشت, ۱۳۹۳ در ساعت ۱۷:۳۱

    هومان جان واقعا عالی بود مطلبت ما تو ایران ب کسایی مثل شما نیاز داریم مطلبتو تو مقاله ام با عنوان چالشهای زیست محیطی قطع درختان بلوط میارم با اجازه ت

  8. هومان خاکپور گفته است:

    ۱ اردیبهشت, ۱۳۹۳ در ساعت ۲۳:۴۷

    به فرشته مؤمنی:
    ممنون از محبت‌هاتون … موفق و پایدار باشین

  9. سید گفته است:

    ۱۰ اردیبهشت, ۱۳۹۳ در ساعت ۱۵:۴۴

    سلام،من از اهالی چاهگاه ساکن در لردگان هستم.هر وقت به روستا میروم حسرت آن جنگلی را میخورم که زمانی اطراف جاده ها را احاطه کرده و گاهی سر به داده تا به مسافران صفایی دهند . افسوس و صد افسوس که همه دست به دست هم دادند تا این موهبت الهی از ریشه بخشکد. من هم چندین نامه و شکایت نوشتم اما دریغ از یک کلمه جواب.

Leave a comment