بایگانی فروردین, ۱۳۹۳

احداث سد لیرو در بکرترین مناطق زاگرس

یکشنبه, ۳۱ فروردین, ۱۳۹۳

     سد لیرو یکی دیگر از سدهای برق‌آبی است که بر روی سرشاخه‌های رودخانه دز در مرز مشترک ۳ استان در حال احداث بوده که نیمی از حوزه‌ی آبگیر آن در رویشگاه‌های جنگلی چهارمحال و بختیاری و نیمی دیگر در لرستان و خوزستان واقع می‌شود. در گزارشی از مسعود بُربُر که در صفحه ۱۲ شماره ۲۹۳۹ مورخ ۳۰ فروردین ۹۳ روزنامه اعتماد منتشر شده است، می‌توانید ماجرای این سد را بخوانید:

لیرو

با احداث سد لیرو در بکرترین مناطق زاگرس؛ سکونتگاه امپراتور به زیرآب می رود

     مسعود بُربُر؛ سد لیرو که قرار است بر سرشاخه های دز ساخته شود، چند ده هزار درخت از رویشگاه های جنگلی بکر زاگرس که زیستگاه گونه های نادر و در حال انقراض جانوری هم هست را به زیر آب خواهد برد اما وزارت نیرو برای اجرای ارزیابی های زیست محیطی کوچک ترین اقدامی نکرده است.

    به گزارش «اعتماد» این سد درست در نقطه تلاقی سه استان لرستان، خوزستان و چهارمحال و بختیاری احداث خواهد شد. پیش تر گفته شده بود عمده نیروگاه و مخزن سد در بخش بشارت از شهرستان الیگودرز استان لرستان خواهد بود اما آن گونه که دفتر تقسیمات کشوری وزارت کشور اعلام کرده مختصات اعلامی نقطه مورد اشاره در حوزه سرزمینی استان چهارمحال وبختیاری قرار گرفته و تمامی جاده های ارتباطی و دسترسی، تونل های انحراف آب و تجهیزات کارگاهی این سد نیز در محدوده تقسیمات کشوری این استان قرار دارد.

    آن گونه که هومان خاکپور، کارشناس منابع طبیعی، به «اعتماد» می گوید: محل احداث سد، چه در استان لرستان و چه در استان چهارمحال و بختیاری، بخشی از بکرترین رویشگاه های جنگلی زاگرس است که علاوه بر خود سد، احداث جاده های دسترسی و تجهیز کارگاه سد نیز خسارات بسیاری به این منطقه وارد خواهد کرد.

    دکتر سعید یوسف پور، مدیرکل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری نیز در این باره می گوید: گونه های جانوری متنوعی همچون خرس قهوه یی، پلنگ، کل و بز، تشی، روباه و… در منطقه زندگی می کنند و در بازدید تازه مسوولان محیط زیست از منطقه، حضور سمندر لرستانی که در معرض خطر انقراض و از گونه اندمیک خاص زاگرس است نیز تایید شده و از آن عکس هم گرفته اند.

    به این ترتیب با آبگیری سد لیرو زیستگاه گونه ارزشمندی که «امپراتور» نام گرفته و با عنوان علمی Neurergus kaiseri در میان گونه های «به شدت در معرض خطر» فهرست قرمز IUCN قرار دارد، به زیر آب خواهد رفت. پلنگ ایرانی نیز دیگرگونه در معرض خطر همین منطقه است و تازه مطالعات خاصی در مورد اینکه جمعیت خرس قهوه یی، خفاش ها، جوندگان و… چقدر است انجام نشده تا بتوان با اطمینان خاصی در مورد وضعیت آنها صحبت کرد.

    با این حال آن گونه که مدیرکل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری می گوید : هیچ گونه سابقه پیگیری خاصی برای ارزیابی زیست محیطی نه در استان لرستان و نه در استان چهارمحال و بختیاری از سوی وزارت نیرو انجام نشده است. اداره کل محیط زیست استان چهارمحال وبختیاری در روزهای آغازین سال ۱۳۹۳ طی نامه یی به وزارت نیرو نوشته که شرکت توسعه منابع آب باید نسبت به اجرای بند الف ماده ۱۹۲ قانون برنامه پنجم توسعه مصوب ۱۳۹۰ اقدام کند.

    در این قانون آمده که به منظور کاهش عوامل آلوده کننده و مخرب محیط زیست کلیه واحدهای بزرگ تولیدی، صنعتی، عمرانی، خدماتی و زیربنایی موظفند طرح ها و پروژه های بزرگ تولیدی، خدماتی و عمرانی خود را پیش از اجرا و در مرحله انجام مطالعات امکان سنجی و مکان یابی براساس ضوابط مصوب شورای عالی حفاظت محیط زیست مورد ارزیابی اثرات زیست محیطی قراردهند و رعایت نتیجه ارزیابی ها توسط مجریان طرح ها و پروژه ها الزامی است.

ده ها هزار درخت از میان می رود

    سد لیرو یکی از پنج سد در دست احداث در استان چهارمحال و بختیاری است که با آب گیری آنها ده ها هزار درخت از جنگل های زاگرس نابود می شود و تنها مخزن این سدها حدود ؟هزار هکتار از بهترین رویشگاه های جنگلی زاگرس را پوشش می دهد.

    یوسف پور معتقد است که هنوز نمی توان اطلاعات دقیقی داد که چه میزان یا چه سطحی از پوشش جنگلی یا چندهزار اصله درخت به زیر آب خواهد رفت یا مثلاتونل های انحراف آب، سطوح خاکبرداری و نخاله های ساختمانی سد به چه شکل خواهد بود. به اعتقاد او باید به طور کلی در سیاست های سدسازی در منطقه زاگرس و به ویژه استان چهارمحال و بختیاری بازنگری کرد چرا که این وضعیت عملابیش از ۱۰ درصد رویشگاه های جنگلی زاگرس را به زیر آب خواهد برد.

    به گزارش «اعتماد» پیش تر عیدی، معاون امور عمرانی استاندار چهار محال و بختیاری با بیان اینکه به زودی عملیات اجرایی «این طرح ملی» آغاز می شود اعلام کرده بود که در مسیر ارتباطی اجرای این سد جاده یی به طول ۲۵ کیلومتر وجود دارد که با هماهنگی اداره کل راه و شهرسازی استان چهار محال و بختیاری آسفالت خواهد شد. مشاهدات اداره محیط زیست شهرستان کوهرنگ این موضوع را تایید کرده و نشان می دهد که جاده مزون که یک جاده دسترسی محلی و خاکی بود هم اکنون شن ریزی شده و به زودی آسفالت خواهد شد بدون اینکه هیچ گونه مجوز زیست محیطی در این باره صادر شده باشد.

    هومان خاکپور خسارات دیگری را نیز به نابودی جنگل های بکر زاگرس اضافه می کند: «رود دز یکی از سرشاخه های کارون است و آب آن باید به کارون برسد و بنابراین درواقع احداث سد روی دز نادیده گرفتن حقابه خود کارون است و رعایت نکردن حقابه باعث به هم خوردن شرایط اکولوژیک رودخانه کارون بزرگ می شود. افزون بر این سد در منطقه یی احداث می شود که دارای تبخیر بسیار بالایی است و بخش زیادی از آب پشت سد نیز تبخیر خواهد شد.»

    همه اینها در شرایطی رخ می دهد که حالاهر ساله مناطق گسترده یی از کشور با پدیده ریزگردها دست و پنجه نرم می کند اما رویشگاه های جنگلی زاگرس و منابع آبی خوزستان و چهارمحال و بختیاری که به مثابه فیلتری برای این ریزگردها عمل می کردند، روز به روز با چالش های تازه روبه رو می شوند. حالادر منطقه یی از زاگرس که آنقدر بکر است که حتی سکونتگاهی روستایی نیز در آن شکل نگرفته و مسوولان محیط زیست در اسفندماه گذشته به دلیل پوشش گسترده برف در منطقه نتوانسته بودند از آن بازدید کاملی داشته باشند، دو کانکس غریبه دیده می شود. کانکس هایی که محل استقرار مهندسانی است که آمده اند برای گمانه زنی و نمونه برداری، اما نتیجه هرچه باشد، وقتی در بودجه سال ۱۳۹۳ ردیفی برای سد لیرو در نظر گرفته شده است، پروژه باید، دیر یا زود، به هر شکل ممکن، اجرا شود: هر اندازه که منطقه بکر و خسارت ها بزرگ باشد.

در ستایش از رکاب‌زنی برای محیط زیست وطن

سه شنبه, ۲۶ فروردین, ۱۳۹۳

     اضافه بر تخریب شدید زیستگاه‌ها به‌همراه تهدیدات طبیعی و اکولوژیکی، روند شتابان شکار  که متأسفانه در سال‌های اخیر منجر به درگیری‌های ناگواری بین محیط‌بانان و شکارچیان نیز شده است،  به‌طرز معنی‌داری بر کاهش جمعیت حیات‌وحش کشور تأثیر داشته تا جایی‌که بر اساس آمار ارایه شده از سوی مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست، شمار چهارپایان کل کشور به مرز ۱۰۰ هزار رأس نزدیک شده است. جمعیتی که در کمتر از ۴ دهه پیش فقط در یکی از مناطق حفاظت شده و یا زیستگاه‌ها زندگی می‌کردند.

     در چنین شرایطی، متأسفانه شاهد افزایش فاجعه‌بار سلاح‌های مجاز و غیر مجاز در میان جوامع محلی هستیم که ناباورانه برای حدود یک میلیون و پانصد هزار قبضه از این سلاح‌ها مجوز حمل صادر شده که سالانه بالغ بر ۳۴۵ میلیون گلوله و ساچمه در اختیارشان قرار داده می‌شود! یعنی به صورت میانگین، هریک از این حیات‌وحش علفخوار کشور می‌توانند در سال هدف حدود ۳۰۰۰ گلوله سربی یا ساچمه‌ای قرار گیرند. البته این‌ها همه تعداد گلوله‌ها و ساچمه‌های مجاز است و همه می‌دانیم که تعداد واقعی سلاح‌های در دست مردم و تیرهای‌شان، به مراتب بیشتر است.

     از این‌رو، بایستی حرکت‌هایی که منجر به تداوم موج بیداری محیط زیستی در میان جوامع محلی می‌شود را ارج نهاده و از امثال نیما ترقی‌ به شایستگی تقدیر کرد. به همین لحاظ، انجمن محیط زیستی تسنیم در بام ایران تلاش کرد تا به‌همراه سایر تشکل‌های محیط زیستی و مسئولان محلی به‌گرمی از نیما ترقی؛ دوچرخه‌سواری که در اجرای برنامه‌های سایکل‌توریست داخلی و خارجی، پیمایش قطر کویری ایران به طول ۲۱۰۰ کیلومتر را برای نخستین‌بار در حمایت از حقوق حیوانات و با شعار “سال بدون شکار” آغاز کرده‌است به گرمی استقبال کرده و حرکت ارزشمند این جوان عاشق و دوستدار محیط زیست ‌وطن را گرامی دارد.

کلیک کنید تا بزرگ‌تر ببینید

کلیک کنید تا بزرگ‌تر ببینید

     نیما ترقی در تاریخ ۶ فروردین‌ماه سفر محیط زیستی خود را از شهر مرزی سرخس آغاز کرد تا با عبور از استان‌های خراسان رضوی، خراسان جنوبی، یزد، اصفهان، چهارمحال و بختیاری و خوزستان و امضای طوماری خطاب به رییس سازمان حفاظت محیط زیست کشور برای ممنوع کردن صدور مجوز شکار در سال ۱۳۹۳، در مرز شلمچه به‌پایان برساند.

    این رکابزن حامی محیط زیست در شامگاه یک‌شنبه ۲۴ فروردین در استان چهارمحال و بختیاری مورد استقبال اعضای تشکل‌های محیط زیستی، مدیرکل حفاظت محیط زیست و فرماندار شهرکرد قرار گرفت. بازدید از منطقه حفاظت شده تنگ‌صیاد و تالاب گندمان که به همت اعضای انجمن محیط زیستی تسنیم و همکاری قابل تحسین اداره کل حفاظت محیط زیست استان صورت گرفت در شمار برنامه‌های نیما ترقی در این دیار از مسیر پیمایش او بود.

    نگارنده نیز به سهم خود، اقدام تحسین‌برانگیز نیما ترقی عزیز را ارج نهاده و پایانی همراه با سلامت و اثرگذار برای این سفر محیط زیستی آرزو دارم.

کلیک کنید تا بزرگ‌تر ببینیدکلیک کنید تا بزرگ‌تر ببینیدکلیک کنید تا بزرگ‌تر ببینیدکلیک کنید تا بزرگ‌تر ببینید

در همین زمینه:

– خبرگزاری مهر: ورود رکاب زن قطر کویر ایران به چهارمحال و بختیاری/ استقبال انجمنهای زیست محیطی

– خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا): رکابزن حامی محیط زیست به شهرکرد رسید

گزارشی جامع از تاریخچه‌ی ماجرای حضور یوز در برزیل

جمعه, ۲۲ فروردین, ۱۳۹۳

     بدون شک یکی از جامع‌ترین و دقیق‌ترین گزارش‌های مستقلی که تاکنون در باره‌ی تاریخچه‌ی ماجرای نقش بستن عکس یوزپلنگ ایرانی بر روی پیراهن بازیکنان تیم ملی فوتبال کشورمان در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل منتشر شده است، گزارشی است که در صفحه ۹ شماره ۵۶۱۶ مورخ ۲۰ فروردین ۱۳۹۳ روزنامه ایران منتشر شده است. متن کامل گزارش زهرا کشوری را می‌توانید در زیر بخوانید:

یوز در روزنامه ایران

چه‌کسانی یوز را به برزیل بردند؟

    زهرا کشوری؛ آن روز که «محمد درویش»، معاون امروز مشارکت‌های مردمی سازمان محیط زیست در قامت یک فعال محیط زیستی و در یک ایمیل جمعی از خبرنگاران حوزه میراث فرهنگی و محیط زیست خواست تا از ایده حک نقش یوز آسیایی روی پیراهن تیم ملی در بازی‌های جام جهانی برزیل حمایت کنند، کمتر کسی حدس می‌زد پای آخرین بازمانده تیزپاترین گربه‌سان جهان به برزیل برسد.

     ایده‌ای که توسط «آرش نورآقایی»، محقق و پژوهشگر میراث فرهنگی و گردشگری پیشنهاد شده بود اما در اوج ناباوری آخرین بازمانده یوز در تمام آسیا خیز برداشت و همه موانع را پشت سر گذاشت و همسفر تیم ملی در سال ۲۰۱۴ شد. مشارکت مردمی جواب داده بود و تحسین همگان را برانگیخته بود. «احمدعلی کیخا»، معاون آرام محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان محیط زیست هم در گفت‌وگو با روزنامه ایران مشارکت مردمی را پاشنه آشیل غیرقابل انکار حفاظت از محیط زیست می‌داند اما صحبت‌های او باعث نمی‌شود تا این سؤال از سوی افکار عمومی پرسیده نشود که آیا سازمان‌ها و دستگاه‌های مختلف قدر مشارکت‌های مردمی را می‌دانند؟ به راستی حفظ این مشارکت چقدر برای آنها اهمیت دارد؟ در ماجرای رفتن یوز به جام جهانی با مشارکت‌های مردمی چه معامله‌ای شد؟

یک علامت سؤال بزرگ

     این سؤال را خبرنگار روزنامه ایران از محمدعلی کیخا هم پرسید. سؤالی که البته ناراحتی را به چهره او کشاند. پرسیدن چنین سؤالی از کیخا محصول شرایطی بود که رسانه ملی بعد از رونمایی از پیراهن تیم ملی به وجود آورد و البته سکوت محیط زیست به آنچه در برنامه پرطرفدار ۹۰گذشت. هرچند کیخا این سکوت را قبول ندارد و از روزنامه ایران گله‌گذاری می‌کند. اما ماجرا از زمانی شروع شد که ایده حک نقش یوز روی پیراهن تیم ملی با کمک روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها جان گرفت و در میان مردم گسترش یافت.

     کارگروه یوز با مشارکت بانیان طرح تشکیل و با نامه‌نگاری‌ها قدم‌ها برای رسیدن یوزها به جام جهانی ۲۰۱۴ برداشته شد. کارگروهی که سه عضو اصلی آن آرش نورآقایی، محمد درویش و هومن جوکار، مدیر پروژه بین‌المللی یوز بود. سازمان محیط زیست، سازمان میراث فرهنگی، فدراسیون فوتبال و… هم به درخواست‌ها لبیک گفتند. در همان گام نخست بانیان امر روی برنامه ۹۰ حساب بزرگی باز کردند. «عادل فردوسی‌پور» در برنامه خود از هر دری سخن می‌گفت و بارها با افکار عمومی همراه شده بود. بدون شک حمایت او از حضور یوز آسیایی در جام جهانی می‌توانست به سرعت یوز ایرانی را به بالای جدول ببرد.

     هدف آن بود تا وضع یوز ایرانی که روزگاری قلمرو ۴۹ کشور را در سیطره خود داشت، برای افکار عمومی جهانی بازگو شود. نگاه افکار عمومی داخلی کشور هم به سمت خوش خط و خالی که روی مرز انقراض رسیده بود، کشانده شود؛ ۵۰ یوز برای تمام آسیا. تیزپاترین گربه‌سانی که حالا قلمرواش به ایران محدود شده بود و همین مسأله باعث شده تا بسیاری به جای یوز آسیایی به آن نام یوز ایرانی بدهند اما فردوسی‌پور همه پنبه‌ها را رشته کرد و نه تنها از پیراهن و طرح دفاع نکرد که حضور «سپ بلاتر» رئیس جهانی فیفا در میان محیط زیستی‌ها را هم به نقد کشاند اما ماجرا به همین جا ختم نشد، زمانی که پیراهن تیم ملی در هتل المپیک رونمایی شد، همه منتظر واکنش فردوسی‌پور شدند. او بی شک این بار نمی‌توانست از کنار ماجرا بی‌تفاوت بگذرد که ای کاش بی‌تفاوت می‌گذشت.

     فردوسی‌پور در میان بهت همگان «محمدعلی اینانلو» مجری سرشناس رسانه ملی  را به برنامه‌اش دعوت کرد تا او خود را ایده‌پرداز حک نقش یوز روی پیراهن تیم ملی کند. اینانلو درست زمانی این حرف‌ها را زد که حضور او در شاهرود و شکار قوچی که بعدها به پای برادرش نوشته شد، با واکنش‌های تندی به او در فضای مجازی، رسانه‌ها و روزنامه‌ها منجر شده بود. وب‌سایت رسمی سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز با تیتر «دستگیری بستگان یک چهره ‌تلویزیونی در منطقه شکار ممنوع سمنان» خبر را تأیید کرده بود. اما رسانه ملی در اوج تعجب و در پربیننده‌ترین برنامه صدا و سیما فرصت را به اینانلو داد تا او خود را ایده‌پرداز حضور یوز در جام جهانی- که توسط گروهی و با تلاش شبانه‌روزی به سرانجام رسیده بود- اعلام کند. اینانلویی که در برنامه رونمایی از پیراهن تیم ملی در هتل المپیک حضور نداشت، غیبتی که البته او در همان برنامه تلویزیونی اعلام کرد که به دلیل سفر اتفاق افتاده است.

     این درحالی بود که آرش نورآقایی همان شب و در هتل المپیک مجبور شد از جیب خود نزدیک به یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بدهد تا مجریان برگزارکننده، تابلو یوز را در برنامه به نمایش درآورند اما آیا این پایان تلخ ماجرا بود؟ بدون شک خیر. آن شب که برنامه ۹۰ پخش شد، در شبکه‌های مجازی غوغایی به پا شد. کارگروه یوز در همان دقیقه اول پخش برنامه در یک یادداشتی اعلام کرد که دیگر در پروژه فعالیتی انجام نخواهد داد. یادداشتی که می‌توانست به عنوان یک آسیب در فعالیت‌های اجتماعی و مردمی باشد. فعالیت‌ها و مشارکت‌های مردمی که دولت یازدهم با توجه به شرایط امروز کشور روی آن حساب ویژه‌ای باز کرده است. کاربران زیادی در اعتراض به عملکرد صدا و سیما نوشتند که آیا رسانه ملی نمی‌داند که با این رفتار و عملکرد چه ضربه‌ای به پیکره مشارکت‌های مردمی وارد می‌کند؟ مشارکت‌های مردمی که در دولت یازدهم جان دوباره‌ای یافته بود و با توجه به شرایط تورم و تحریم کشور نیازی بیش از همیشه به آن وجود دارد.

به نام چه کسی، به کام چه کسی؟

     این میان تیتر، جان کلام و خلاصه نگاه کسانی بود که آن شب عجیب شاهد برنامه فردوسی‌پور بودند. نتیجه‌گیری که می‌تواند یکی از آسیب‌های جدی بی‌توجهی به مشارکت‌های مردمی باشد. فعالان حوزه میراث فرهنگی و محیط زیست در صدر اعتراض‌ها قرار داشتند. اعتراض‌هایی که تفاسیر زیادی به دنبال داشت. دکتر ناصر کرمی، کارشناس گردشگری که اتفاقاً از دوستان نزدیک اینانلو و آرش نورآقایی است هم می‌گوید که از شنیدن حرف‌های اینانلو در برنامه ۹۰ متعجب است: «لابد باید از او پرسید بر چه مبنایی چنین گفت.

     به هر حال شکی نیست که اصل ایده از آرش بود و در برنشاندن آن «محمد درویش» و «هومن جوکار» بیش از بقیه نقش داشتند.» اما به نظر می‌رسد که متولیان امر باید به بقیه حرف‌های کرمی توجه بیشتری داشته باشند: «عکس یوز رفت روی پیراهن تیم ملی. بعدش چی؟ این یک تبلیغ دولتی است یا مردمی؟ آنجا توی برزیل این را القا خواهد کرد که مسأله یوز برای دولت ایران خیلی جدی است یا برعکس آن؟ این نگاه می‌تواند ضربه کاری به مشارکت‌های مردمی وارد کند اما با توجه به عملکرد رسانه ملی و… نباید انتظار رشد و گسترش چنین دیدگاهی را داشت؟ آیا مسئولانی که تا به امروز حتی یک تشکر خشک و خالی از بانیان امر که همان فعالان مردمی هستند، نکرده‌اند پاسخ این سؤال را چه می‌دهند؟ آیا مسئولان هیچ ترسی برای از دست دادن این پتانسیل‌ها و نیروهای مردمی ندارند؟ اگر دارند، چرا هیچ گامی برنداشتند؟

     «آرش نورآقایی» استعفای خود را هم در این ماجرا نوشت هرچند با صحبت سایر اعضای کارگروه همچنان به فعالیت خود در این حوزه ادامه می‌دهد اما آیا تمام کسانی که درگیر این ماجرا بودند هم به مشارکت خود ادامه می‌دهند. «نورآقایی»، رئیس کانون انجمن‌های صنفی راهنمایان گردشگری سراسر کشور است و هر ساله در روز جهانی «راهنمای گردشگری» یک جمعیت قابل توجه از تورگردانان را به یکی از استان‌های کشور می‌برد. در اسفندماه گذشته، ۷۰۰ تورلیدر را در روز جهانی راهنمای گردشگری به کرمان برد تا توجه همگان را به وضع امروز ارگ بم- با شعار بم زنده است- جلب کند که حضور این گروه بازتاب جهانی پیدا کرد.  ۷۰۰ نفری که تنها گروهی که او را در کارگروه یوز حمایت کردند، ‌نبودند.

     محمد درویش که بحق یکی از بهترین انتخاب‌های دکتر معصومه ابتکار در دور جدید ریاستش بر سازمان محیط‌زیست است هم آنقدر پتانسیل داشت که بتواند در وهله نخست گروه بسیاری را همراه ماجرا کند. او علاوه بر رسانه‌ها،‌ شبکه‌ای از فعالان حوزه محیط‌زیست را هم در کنار خود داشت. او به همین دلیل معاون مشارکت‌های مردمی سازمان محیط زیست شد. در نهایت یوز آنقدر در ذهن ایرانی‌ها تکثیر شد تا مسجد سلیمانی‌ها تصویر آن را در ورزشگاه شهر خود به تماشا بگذارند. تا این سؤال پیش بیاید که یوزپلنگ چه ربطی به جغرافیای مسجدسلیمان و خوزستان داشت؟ بدون شک هرگز یوزی در این بخش از کشور نه دیده شده و نه دیده می‌شود.

     مدارس مختلف کشور هم به میدان آمدند. تابلوهایی که دانش‌آموزان ابتدایی از یوز ایرانی کشیده بودند در میان هنرمندان دست به دست گشت. هنرمندانی که حمایت خود را از حضور در جام جهانی اعلام کرده بودند و پژمان جمشیدی را به عنوان نماینده خود به پروژه یوز معرفی کردند. تلاش این گروه آنقدر قوی و تأثیرگذار بود که حتی یکی از سریال‌های پرمخاطب تلویزیون در نوروز سال ۹۳ را هم درگیر ماجرا کرد. هرچند سازندگان «پایتخت» بی توجه به جغرافیای تحت سیطره یوز، مردی از سرزمین ببریعنی مازندران را به عنوان محیط‌بان یا شاید هم جنگلبان معرفی کردند اما، در نهایت یوز ایران آنقدر در ذهن همگان پررنگ شده بود که این سریال هم در میان اطلاعات غلط و درست خود بتواند گامی زیبا برای یوز ایرانی بردارد. هرچند در این برنامه و بازسازی مجدد مراسم رونمایی از پیراهن تیم ملی باز هم خبری از کارگروه و بانیان اصلی ماجرا نبود.

     البته جای شکرش باقی است که اینانلو را هم در این مراسم دعوت نکرده بودند. در این سوی ماجرا هم معصومه ابتکار بدون شک آن قدم بزرگ را با دعوت سپ بلاتر برداشت. همان طور که او بعد از پخش سریال «پایتخت» در نامه‌ای از مدیر شبکه سه و عوامل سریال «پایتخت» تشکر کرد. تشکری که بحق، بجا و لازم بود، اما این تشکر باز هم این سؤال را در ذهن افکار عمومی به وجود آورد که چرا سازمان از بانیان اصلی ماجرا تشکر نمی‌کند تا شفاف‌سازی شود؟ کیخا در پاسخ به سؤال روزنامه ایران مبنی بر این که چرا سازمان محیط زیست هیچ اعتراضی به قلب ماجرا نکرد، می‌گوید: «همه می‌دانند که واقعاً چه کسانی یوز را به برزیل بردند.» اما آیا این پاسخ کافی بود؟

     «مجید فدایی»، مدیر روابط عمومی سازمان محیط زیست کشور هم به ایران می‌گوید که هم او و هم هومن جوکار با عادل فردوسی‌پور چند بار صحبت کرده‌اند تا فرصتی برای حضور نورآقایی در برنامه ۹۰ و توضیح درباره اصل ماجرا و حقیقت امر مهیا شود اما تلاش‌ها و رایزنی‌ها به نتیجه نرسید. حتی فردوسی‌پور موافقت ضمنی را با حضور یکی از اعضای کارگروه اعلام می‌کند اما پشت پرده چیز دیگری در جریان بود که در نهایت این فرصت را از بخش مردمی و اصلی ماجرا گرفت. این درحالی بود که اینانلو بعد از چند روز دوباره در یک گفت‌وگوی تلفنی با برنامه «ورزش و مردم» ادعاهای خود را تکرار کرد.

 مشارکت مردمی

     مشارکت‌های مردمی در کشور ما یک معنی بومی و غیر واقعی پیدا کرده است. برای مثال مشارکت مردمی در حفظ جنگل‌های ما می‌شود جنگل‌نشینی که خود حق قطع حتی یک درخت را ندارد اما هر روز شاهد حضور قطع درختان و جنگل‌تراشی توسط افراد ذی‌نفوذ است. کافی است سری به روستای «قرن آباد» در نزدیکی شهر گرگان بزنید. این تنها یک مثال از هزاران مثالی است که در بن جنگل‌های کشور تیشه به ریشه درختان کهن می‌زنند. انتخاب منطقه و محله با خودتان. مشارکت مردمی در کشور ما می‌شود ساخت سدی مثل سد «گتوند» که نه تنها سودی به کشاورزی منطقه نرساند که آب دریاچه کارون را شورتر از گذشته کرد و حالا مسئولان مانده‌اند که با یکی از افتخارات دولت گذشته چه کنند؟ نه می‌توانند آب آن را پشت سد نگهدارند و نه می‌توانند آب شور آن را در زمین‌های کشاورزی رها کنند، اما مشارکت مردمی در این ماجرا. ساکنین۱۱ روستای پشت سد هم آواره شهرها هستند تا جمعیت حاشیه‌نشین‌هایی که نه کاری دارند نه شغلی افزایش پیدا کند.

     تلاش بخش بسیار زیادی از آنها برای گرفتن حق زمین کشاورزی و خانه و کاشانه‌شان هم تا به امروز به هیچ جا نرسیده است. مشارکت مردمی در ایران می‌شود دامداران که دام‌های خود را برای صیانت از جنگل‌ها و مراتع از منطقه خارج می‌کنند اما خودشان رها می‌شوند و هیچ یک از وعده‌هایی که برای استقرار مجدد آنها و اعطای تسهیلات داده شده، محقق نمی‌شود. مشارکت مردمی در کشور‌های دیگر برای مثال ترکیه اما جور دیگر است. یکی از کارشناسان منابع طبیعی در گفت‌وگو با روزنامه ایران می‌گوید: «در کشور ترکیه برای مثال ۵۰۰ هکتار زمین را به کشاورز واگذار می‌کنند، اجازه می‌دهند در ۲۰۰ هکتارش باغداری کند به شرطی که از ۳۰۰ هکتار جنگل مثل چشم‌های خود مواظبت کنند.»

     به گفته او، برای همین است که به فاصله یک مرز، ایران خشک می‌شود اما ترکیه هر روز سبز. یک بخش دیگر ماجرا در کشور ما شهرنشین‌هایی هستند که می‌دانند تبدیل بقیه کشور به شهرهای سنگی و سیمانی به مرگ جامعه منجر خواهد شد. بنابراین انجمنی را تشکیل می‌دهند تا گامی برای حفاظت از محیط زیست بردارند اما رسانه ملی فرصت را در اختیار کس دیگری می‌گذارد تا همه تلاش‌ها به نام او زده شود؟ افکار عمومی می‌پرسند آیا مصادره پدیده‌ای همچون مشارکت مردمی در ماجرای یوز، باعث نمی‌شود تا پتانسیل مردمی و نیروهای مردمی به خطر بیفتد؟

     چرا سازمان صدا و سیما چنین هزینه‌ای را متقبل می‌شود و دو برنامه پربیننده را در اختیار یک مجری می‌گذارد اما همین شرایط را برای تیمی که با سرمایه و هزینه خود یوز را به برزیل برده، به وجود نمی‌آورد. آن هم در زمانی که کشور بیش از هر زمانی نیازمند مشارکت‌های مردمی است. دولت برای حذف داوطلبانه یارانه‌ها دست یاری به سوی ملت دراز کرده است. بخش بسیار بزرگی از هنرمندان اعلام کرده‌اند به نفع محیط‌زیست از یارانه خود خواهند گذشت.

     سؤال اینجاست که این حجم از مخاطب که شاهد تلاش‌های شبانه‌روزی یک گروه بودند با این عملکرد رسانه ملی و البته بی‌توجهی سایر دستگاه‌ها چه پیامی دریافت خواهند کرد؟ آن هم در زمانی که کشور برای گذر از گردنه‌های پرماجرا نیاز مبرمی به همکاری و همیاری مردم دارد. بدون شک آسیب‌شناسی این ماجرا می‌تواند نکات بسیار ریز و هشدار دهنده را مشخص کند و آژیر قرمز را قبل از وقوع حادثه به صدا درآورد. حداقل کاری که سازمان حفاظت از محیط‌زیست هم می‌تواند بکند، تقدیر کوچکی از کارگروه یوز ایرانی است. تقدیری که احمدعلی کیخا قول آن را به روزنامه ایران داده است.

اقدام تحسین‌برانگیز اهالی بام ایران در روز طبیعت

پنجشنبه, ۱۴ فروردین, ۱۳۹۳

     همان‌طور که آگاهی دارید در آئین نوروز، سیزدهمین روز از فروردین؛ روز طبیعت نام نهاده شده است. هرچند انتظار است در این آیین کهن، فرهنگ آشتی و احترام به طبیعت به‌نمایش گذاشته شود اما متأسفانه در سال‌های اخیر شاهد هستیم که در این روز به جای صلح و آشتی، جنگ و قهر خود با طبیعت را به نمایش می‌گذاریم و بیشترین خسارت‌ها را به محیط زیست طبیعی‌مان وارد می‌کنیم! زباله‌ها در طبیعت رها می‌شوند و با پرتاب سبزه‌های هفت‌سین مناظر نازیبایی را در خیابان‌ها و جاده‌های ورودی شهرها به‌نمایش گذاشته می‌شود.

     از این رو، همواره روز طبیعت – ۱۳ فروردین – به یکی از نگرانی‌های جدی بسیاری از دوستداران طبیعت مبدل شده است. خوشبختانه امسال اعضای پرتلاش انجمن محیط زیستی تسنیم با همکاری جمعیت هلال احمر، شهرداری، میراث فرهنگی و گردشگری، حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی منطقه دست به ابتکاری جالب زده‌اند و در این روز طرح‌هایی را برای جمع‌آوری سبزه‌های هفت‌سین و بازگرداندن زباله‌ها به مرحله اجرا درآوردند.

انجمن محیط زیستی تسنیم با کمک شهرداری، اعضای جمعیت هلال احمر، اداره میراث فرهنگی و گردشگری و ادارات کل محیط زیست و منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری در یک اقدام برنامه‌ریزی شده، کیسه‌هایی برای جمع‌آوری و حمل زباله در اختیار طبیعت‌گردان قرار دادند و آنان را تشویق کردند تا این کیسه‌های پر شده از زباله‌های خود را در طبیعت رها نکنند و بلیط‌های رایگانی را که اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهیه کرده بود، در اختیار خانوارهایی قرار دادند که زباله‌های خود را در طبیعت رها نکرده و به مراکز تدارک دیده شده در ورودی شهر تحویل دادند. این برنامه در قالب طرح “یک کیسه زباله یک هدیه” در ورودی‌های شهر بروجن به اجرا درآمد.

IMG_0274IMG_02862014-04-02-4192014-04-02-414IMG_0338

افزون بر این طرح، از شهروندان خواستند که سبزه‌های هفت‌سین خود را در محل‌های تدارک دیده شده در میادین شهر تحویل دهند و یک هدیه دریافت دارند. این برنامه که با استقبال چشمگیر شهروندان بروجنی و مسافرین سیزده‌بدر نیز روبرو شده بود تحت عنوان طرح “یک سبزه یک هدیه” به نمایش گذاشته شد.

IMG_0281IMG_0297IMG_03302014-04-02-410

     نگارنده نیز به سهم خود تلاش‌های بی‌منت دوستان فرهیخته‌ام در انجمن محیط زیستی تسنیم و همراهان فهیم و مسئولیت‌شناس‌مان در جمعیت هلال احمر و شهرداری بروجن را ارج نهاده و با این امید که در سال ۱۳۹۳ شاهد نهادینه شدن موازین محیط زیستی در فرهنگ و آیین‌های کهن مردمان جامعه ایرانی باشیم، بهترین‌ها را برای همه دوستداران طبیعت و محیط زیست ایران‌زمین آرزو دارم.

در همین رابطه:

– مهار بیابان‌زایی: کار بزرگ مردمان یک شهر کوچک در سیزده‌بدر

– خبرگزاری مهر: برگزاری طرح “یک کیسه زباله ؛ یک هدیه” در چهارمحال و بختیاری/ اهدای بلیط رایگان بازدید از موزه ها