چهارشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۳۹۳
زهراکشوری یکی از روزنامهنگاران برجسته و پرسابقه حوزه محیط زیست است که سالها با هوشیاری و جسارت تحسینبرانگیزی از طبیعت این سرزمین دفاع میکند و مسئولانه و بیمهابا از ملاحظات اشخاص حقیقی و حقوقی و طبیعتستیزان، با گزارشها و نوشتههای هشدار دهنده برای پاسداری از بومسازگان مناطق مختلف ایران عزیزمان قلم میزند. این خبرنگار برجسته حوزه محیطزیست و منابع طبیعی کشور اخیراً در مطلبی هوشیارانه و نواختنی، همکاران خود را خطاب قرار داده و هنرمندانه و ظریف تلنگر زده است. این نوشتار که در شماره ۴۴۷ سهشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۳ رونامه قانون منتشرشده است را در زیر با شما خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به اشتراک میگذارم:

زهرا کشوری – روزنامه قانون: آن خبرنگارانی که در دولت گذشته «محمدجواد محمدی زاده» رئیس پیشین سازمان حفاظت از محیط زیست کشور را مجبورکردند تا به جای یک آهوی اهدایی به امیر قطر دو اوریکس(آهوی عربی) زیبا از آنها بگیرد، کجا هستند؟
خبرنگارانی که آنقدر منسجم روی طرح بی سرانجام احیای ببر مازندرانی تمرکز کردند که کارشناسان روس حاضر در پروژه مبادله پلنگ ایرانی و ببر روسی معتقد بودند که حساسیت ایرانیها نسبت به این انتقال بیشتر از مسائل هسته ای بود! آن خبرنگاران همیشه نگران که در یک تابستان ۵۰ درجه ای خود را به پشت سد گتوند رساندند الان چه کار میکنند؟ چرا آن چتر حمایتی که روی آشوراده و جنگل ابر کشاندهاند را از باقی محیط زیست ایران دریغ کرده اند. آیا محیط زیست ایران تنها به این دو سایت ارزشمند محدود میشود؟
چرا هیچ خبرنگاری نگران ساخت سد خرسان ۳ که دو میلیارد تومان اعتبار کشور را در اوج بی پولیها میبلعد و به گفته کارشناسان هیچ آبی پشت مخزنش نمیماند، نیست؟ چرا کک هیچ خبرنگاری از تخریب کوه کلار در منطقه حفاظت شده «سبزکوه» و خشک شدن سه چشمه سیبک، چغایور و آلوقره نگزید؟ کارشناسان درباره خشک شدن این چشمهها پیش از شروع عملیات حفر کوه، هشدار داده بودند! جز یکی دو رسانه، چند خبرنگار در حال حاضراز این ماجرا خبر دارند؟
چرا گروههایی که دلنگران ابر و آشوراده هستند دست به قلم نمیشوند برای این مناطق!چرا هیچ خبرنگاری نگران پروژه انتقال آب از خزر به ارومیه نیست؟ چرا هیچکس از مسئولان سازمان حفاظت از محیط زیست نمیپرسد؟ شما که مخالف خروج کشتی رافائل از آبهای خلیج فارس بودید؟ مگر «مینو فرشچی» معاونت دریایی سازمان قول نداده بود که اجازه ندهد این کشتی از دل خلیج فارس بیرون کشیده شود! چرا رافائل بیرون کشیده شد اما آب توی دل هیچ خبرنگاری تکان نخورد؟
چرا وقتی مسئولان آژیر قرمز «دریاخواری» را به صدا در میآورند هیچ کمپین و گروهی برای مقابله باحمایت این حرکت تشکیل نمیشود؟ راستی آن خبرنگاران الان کجا هستند؟ خبرنگاران تاثیرگذار درحوزه محیط زیست در دولت گذشته که اتفاقا جریانسازیهای موثری هم داشتند بیشتر از انگشتان دو دست نبودند. از آن تعداد چند انگشت مشاور شدهاند و عطای خبررسانی را به لقایش بخشیدهاند. درد بیپولی و جیبهای خالی را هم باید یکی از دلایل اصلی این ماجرا دانست! یکی دو نفر همچنان طلسم بیکاری و بستن روزنامه به ناف شان بسته شده است. چند نفر هم بین حوزههای مختلف سرگردانند تا خبرنگار تخصصی یک حوزه بودن به یک شوخی بی معنی شبیه باشد.
البته صندلی جلسات مطبوعاتی سازمان محیط زیست همیشه پر از خبرنگار است. خبرنگارانی که قرار است جای خبرنگار- کارشناسان را بگیرند اما نمیتوانند. آنها شانس حضور چند خبرنگار خبره در جمع خود را ندارند تا با موضوعات مهم محیط زیستی آشنا شوند. برای همین است که وقتی به مدیر ومعاونی در سازمان میرسند میپرسند چه خبری برای ما دارید؟
به نظر میرسد که تشکیل یک سندیکا یا انجمن خبرنگاران حوزه محیط زیست، برگزاری سفرهای مطبوعاتی توسط روابط عمومیسازمان و همچنین برگزاری کارگاههای مختلف برای آشنایی خبرنگاران با حوزه محیط زیست از جمله گامهای ضروری برای ورود بیشتر آنها به حوزههاست!
دوشنبه, ۱۹ آبان, ۱۳۹۳
از همان ابتدا که موضوع محیطزیست در شمار دغدغههای اصلی و اولویتدارم قرار گرفت از نوشتههای پرمحتوا و هوشمندانه زهرا کشوری لذت میبردم. زهرا کشوری یکی از خبرنگاران پر سابقه حوزه محیطزیست و منابع طبیعی، گردشگری و اجتماعی کشور است که مسئولانه و بیمهابا از ملاحظات گروهی و اشخاص حقیقی و حقوقی با گزارشها و نوشتههایش برای آگاهیبخشی و پاسداری از بومسازگان مناطق مختلف ایران عزیزمان قلم میزند.
این خبرنگار برجسته حوزه محیطزیست و منابع طبیعی کشور اخیراً در مطلبی خردمندانه و نواختنی، محمد درویش عزیز و نگارنده را خطاب قرار داده و هنرمندانه و ظریف تلنگر زده است. این نوشتار که در صفحه ۹ شماره ۵۷۸۸ دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳ روزنامه ایران منتشرشده است را در زیر با شما خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به اشتراک میگذارم:

روزنامه ایران – زهرا کشوری: هنوز هم وبلاگ نویسی «محمد درویش» برای خبرآنلاین ادامه دارد. او تا پیش از اینکه معاون مشارکتهای مردمی محیط زیست شود، خود به تنهایی یک خبرگزاری فعال در محیط زیستی و منابع طبیعی بود و ایمیلهای هر روز صبحش خط و ربط را به خبرنگاران و روزنامه نگاران حوزه نشان میداد و وبلاگش یکی از تأثیرگذارترین وبلاگهای حوزه محیط زیست بود. در حالی که او روزنامه نگار نبود و نیست. درویش، متولد ۴ بهمن ۱۳۴۴ تهران است. دارای چندین عنوان تألیف در قالب کتاب و مقالات علمی است و نیز سابقه اجرای چند طرح تحقیقاتی در موضوعات گوناگون مرتبط با منابع طبیعی، آب و محیط زیست را دارا است.
دوران کودکی و نوجوانیاش را (به دلیل شغل پدرش که نظامی بود) در شهرهای گوناگونی چون تهران، بروجرد، سردشت، اصفهان، آبادان، خرمشهر و نجف آباد گذراند و پس از اخذ دیپلم تجربی از مجتمع آموزشی شهید بهشتی اصفهان(صمد بهرنگی سابق)، بین سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶ خدمت سربازی را در پشتیبانی منطقه ۳ ارتش جمهوری اسلامی ایران و نیز گروه ۱۱ توپخانه مراغه سپری کرد. بلافاصله پس از پایان سربازی در کنکور شرکت کرده و در نخستین رشته انتخابی خود (مهندسی مرتع و آبخیزداری دانشگاه تهران) پذیرفته شد. از بهمن ماه سال ۶۸ نیز به دلیل دانشجوی ممتاز بودن و پذیرفته شدن در مصاحبه ورودی، جذب مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور شد. هماکنون به عنوان عضو هیأت علمی و مسئول گروه اقتصادی، اجتماعی در بخش تحقیقات بیابان مشغول است. مدرک کارشناسی خود را در رشته مهندسی مرتع و آبخیزداری از دانشگاه تهران گرفت و مدرک کارشناسی ارشد را در رشته مدیریت محیط زیست از واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران اخذ کرد. موضوع دانشنامه کارشناسی ارشدش (امکانسنجی مدیریتی در استفاده از روش فائو و یونپ برای تهیه نقشه بیابانزایی ایران)، به عنوان پژوهش برتر سال ۱۳۷۸ وزارت جهاد سازندگی وقت انتخاب شد. «تارنمای مهار بیابانزایی» درویش را به فعالان و کارشناسان محیط زیست معرفی کرد.
تارنمایی که خود دربارهاش مینویسد: «آرمانم از انتشار این تارنما که در دوازدهمین روز از فروردین ۸۴ پا به دنیای جذاب مجازی نهاد، دستیابی به نوعی هماندیشی و همافزایی مثبت با هموطنان عزیزم در حوزه محیطزیست است؛ رخدادی که امیدوارم منجر به پالایش و ویرایش بیشتر در دیدگاههایم شود. خوشبختانه موفقیتهای استانی، ملی و بینالمللی که تاکنون نصیب مهار بیابانزایی شده، جملگی گواه آن است که راه را درست رفتهام؛ راهی که البته هنوز در آغاز آن هستم و میکوشم همچنان امیدوارانه چراغش را روشن نگه داشته و بپیمایمش.»
دانش و ماجراجویی درویش باعث شد تا رسانهها او را به جامعه مخاطب محیط زیست و منابع طبیعی معرفی کنند. او هم از این فرصت نهایت سود را برد تا یکی از جریان سازان در حوزه پر آسیب محیط زیست باشد. حمایت رسانهها و خبرنگاران حوزه محیط زیست از فعالیتهای کارشناسی او باعث شد وبلاگ او یکی از پرمخاطبترین وبلاگهای موجود در این زمینه شود. خودش هم مشوق گروههای بسیاری برای ورود به رسانهها و فضای مجازی برای صیانت از محیط زیست شد.
یکی از کـــــارشناسانی که فعالیت هایش در حوزه منابع طبیعی را به فضای مجازی آورد و اکنون به یکی از منابع خبری در حوزه در استان چهارمحال و بختیاری برای رسانهها تبدیل شده است «هومان خاکپور» کارشناس منابع طبیعی این استان است. فعالیتهای او در تارنمای «دیده بان طبیعت بختیاری» نگاه جامعه را به سمت محیط زیست و منابع طبیعی بختیاری چرخانده است.
زوایهای که تا قبل از خاکپور هیچ چشمی علاقهای به چرخش به سمت آن نشان نداد! هرچند فعالیتهای او هم در ماههای اخیر کمرنگ شده است. محمد درویش اما همچنان در فضای مجازی حضور دارد، اما خبری از خط شکنیهایی که تا پیش از رسیدن به پارک پردیسان و ساختمان شیشهای سازمان حفاظت از محیط زیست داشت، نیست! او یکی از مهرههای مؤثر در رفتن یوز ایرانی به جام جهانی برزیل بود. پس از آن بود که «معصومه ابتکار» رئیس سازمان محیط زیست در حکمی درویش را به عنوان معاون مشارکت مردمی سازمان محیط زیست منصوب کرد. حکمی که میتوانست بهترین انتخاب ابتکار در سازمان باشد اما چند ماه بعد، دیگر از ماجرا جوییهای درویش خبری نبود. حتی میتوان به جرأت گفت که از رسانهها و خبرنگارانی که روزگاری دوش به دوش آنها و برای محیط زیست حرکت میکرد، دوری میکند. خبرنگارانی که هر روز، صبح کاری خودشان را با ایمیلهای خبری او آغاز میکردند.
درویش پیش از سازمان محیط زیست در مرکز تحقیقات سازمان جنگلها فعالیت میکرد اما سؤال این است که چرا آن فعال سرکش به معاونی آرام تبدیل شدهاست که پاسخش را مثل فیلمهای کارگردان اسکار برده ایران «اصغر فرهادی» باز میگذاریم! شاید اصغر فرهادی بداند که الی قصهاش چه سرنوشتی پیدا کرد، خودکشی کرد یا غرق شد اما ما پاسخ واضحی برای این سؤال نداریم!