بایگانی “جنگل‌های زاگرس”

گیاهان دارویی زاگرس در معرض خطر انقراض

چهارشنبه, ۲۶ تیر, ۱۳۹۲

     زاگرس به لحاظ ویژگی‌های خاص طبیعی و اقلیمی‌و تنوع آب و هوایی،در شمار متنوع‌ترین رویشگاه‌های گیاهی کشور قرار دارد. دیار زاگرس از گذشته‌های دور به‌عنوان یکی از مهمترین و بزرگ‌ترین رویشگاه‌های گیاهان دارویی کشور محسوب شده و برخی از گونه‌های انحصاری دارویی‌خوراکی را در خود جای داده که نشانه‌ای از ظرفیت بالای اقتصادی و کم‌همتایی اینسرزمین است.

     شوربختانه در سال‌های اخیر بهره‌برداری‌های سنتی بی‌رویه به‌همراه چرای پرشمار دام سبب تخریب رویشگاه‌ها و اختلال شدید در روند زادآوری طبیعی این گونه‌های گیاهی ارزشمند شده و برخی از انواع گیاهان دارویی و خوراکی منحصربفرد زاگرس در معرض خطر انقراض قرار گرفته و در اثر این بهره‌برداری‌های غیراصولی به ارتفاعات و مناطق صعب‌العبور کوهستانی پناه برده‌اند!

گفتگوی نگارنده با خبرنگار روزنامه کسب و کار را می‌توانید در اینجا بخوانید:

 روزنامه کسب و کار

قصه تلخ بذر بلوط در یاسوج تلخ‌تر می‌شود!

جمعه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۳۹۲

قصه تلخ بلوط‌های زاگرس

     ماجرای تلخ بلوط‌های زاگرس و سخنان رییس دولت‌های نهم و دهم در جمع نمایندگان مردم در بهارستان را که یادتان هست؟ همان ماجرای بذرهای بلوط‌زارهای غرب کشور که به نظر رییس‌جمهور سالانه ۶ میلیون تن از آن‌ها به پای درختان بلوط ریخته و نابود می‌شوند! و می‌بایستی جمع‌آوری شده و تبدیل به علوفه موردنیاز دام‌ها شوند.

     البته در همین راستا و با نگاه تجاری کوتاه‌مدت و نه‌اقتصادی به جنگل‌های زاگرس، برخی از سرمایه‌گذاران پرنفوذ شرایط را مناسب دیده و برای احداث کارخانه‌های فرآوری بلوط در استان‌هایی مانند کهگیلویه و بویراحمد دست به‌کار شده بودند که خوشبختانه با واکنش‌های فعالان محیط زیست کشور و مخالفت جدی سازمان جنگل‌ها مواجه شدند.

     اما شوربختانه حالا از یاسوج خبر می‌رسد که به‌رغم تمامی مخالفت‌های قانونی و توجیهات کارشناسی، بازهم همان طرح احداث کارخانه بزرگ فرآوری بلوط به‌طور جدی در دستور کار مسئولان استان کهگیلویه و بویراحمد قرار گرفته و استاندار نیز عزم خود را جزم کرده تا به هر طریقی که شده است مقاومت‌های متولیان منابع طبیعی منطقه را شکسته و مجوزهای لازم برای احداث آن کارخانه را صادر کند! البته در این میان اظهارنظر مدیرکل منابع طبیعی کهگیلویه و بویراحمد برای موافقت با احداث آن کارخانه قابل توجه است! اعلام شرط “کاشت ۱۰ درصد از بذور بلوط برداشتی از جنگل‌ها و جنگلکاری توسط سرمایه‌گذار کارخانه” که با عنایت به تجربیات موجود در خصوص کاشت و مراقبت از جنگلکاری‌های صورت گرفته در سنوات گذشته و درصد نهال‌های مستقر شده، تأمل‌برانگیز است!

      فراموش نکنیم که جمع‌آوری و بهره‌برداری از بذر درختان بلوط در سطحی وسیع می‌تواند خسارت های زیست محیطی جبران‌ناپذیری را به‌دنبال داشته باشد. در این نوع بهره‌برداری که نیازهای طبیعی اکوسیستم‌های جنگلی رعایت نمی‌شود مطمئنا” اضافه بر تجدید حیات و زادآوری طبیعی جنگل‌ها، حیات جانوران وحشی در این رویشگاه‌های جنگلی نیز با تهدیدهای جدی مواجه خواهد شد. بدون شک گسترش روند احداث چنین کارخانجات صنعتی در استان‌های زاگرسی و جمع‌آوری بذر بلوط در حجم‌های زیاد، ناشی از یک نگاه تجاری کوتاه‌مدت به جنگل‌های بلوط غرب بوده و تنها نتیجه آن اختلال در همان اندک زادآوری طبیعی این جنگل‌ها و نابودی طولانی‌مدت حیات گیاهی و جانوری در این زیستگاه‌ها که حال و روز ناخوشی دارند، خواهد بود.

در همین رابطه:

– خبرگزاری میراث فرهنگی(CHN): حراج بذرهای بلوط؛ حراج زادآوری زاگرس

تولید سالانه بذر بلوط در جنگل‌های زاگرس

چهارشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۳۹۱

     دست‌یابی به اطلاعات پایه اندوخته‌های طبیعی، همواره به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های انکارناپذیر و محوری برنامه‌ریزان و دست‌اندرکاران حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور به‌حساب آمده، ولیکن شوربختانه در عمل از پایین‌ترین سطح حساسیت در همه بخش‌های اجرایی و حتی پژوهشی و تحقیقاتی این حوزه جایگاه داشته است. کمبود آمار و اطلاعات نه‌تنها برنامه‌ریزی و مدیریت جامع در حوزه منابع طبیعی را با مشکل مواجه می‌سازد، بلکه به‌عنوان نقیصه‌ای تأمل‌برانگیز همواره کارشناسان و متخصصان این حوزه را برای مقابله با سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ها غیرعلمی تصمیم‌گیران ارشد اجرایی و قانون‌گذاری کشور، با چالش‌های جدی مواجه می‌کند!

     به‌عنوان مثال کم‌توجه‌ای نهادهای پژوهشی، تحقیقاتی و اجرای متولی به کارکردهای اجتناب‌ناپذیر ‌محیط‌زیستی جنگل‌های زاگرس و نبود اطلاعات علمی و مستند در این زمینه، سبب شده است تا ارزش‌ها و کارکردهای واقعی و حیاتی این جنگل‌ها برای مسئولان ارشد منطقه‌ای و کشوری روشن نبوده و ملاحظات محیط‌زیستی از جایگاه سزاواری در میان اولویت‌های راهبردی و برنامه‌ریزی آنان برخوردار نباشد. روند نگران کننده‌ای که حالا منجر به صدور دستور کشت دیم در زیراشکوب جنگل و یا پیشنهاد واگذاری جنگل‌ها به دامداران می‌شود!

     و اما یک خبر خوشحال کننده در همین زمینه، پژوهشی کاربردی و ارزشمند در خصوص کارکردهای زیست‌محیطی جنگل‌های زاگرس در حوزه ترسیب کربن است که توسط دوست عزیزم آقای یعقوب ایرانمنش از محققین پرتلاش مرکز تحقیقات منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری و دانشجوی دوره دکترای جنگلداری صورت گرفته است. برآورد میزان تولید سالانه بذر بلوط در جنگل‌های زاگرس نیز یکی از یافته‌های ارزشمند این فعالیت پژوهشی است که به لحاظ کاربردهای آن در طرح‌های جنگلداری چند منظوره، با خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته می شود:

روند نگران کننده تولید بذر بلوط و تخریب جنگل‌ها

     بذر بلوط ایرانی (Quercus brantti) در جنگل‌های زاگرس از جنبه‌های مختلفی حائز اهمیت است. اضافه‌بر ارزش‌های خوراکی‌دارویی از لحاظ میزان اندوخته کربن و هم‌چنین زادآوری جنگل از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در این پژوهش که در جنگل‌های چهارمحال و بختیاری انجام شده است، تعداد ۳۵ پایه بلوط ایرانی در دو فرم تک‌پایه و جست‌گروه به‌صورت تصادفی انتخاب و آماربرداری از صفات کمی کلیه پایه‌ها انجام شد. سپس بذر تمامی پایه‌ها به‌صورت جداگانه برداشت شده و وزن تر آن‌ها در عرصه و وزن خشک نمونه‌ها نیز به تفکیک طبقه‌های قطری در درختان تک‌پایه و جست‌گروه، در آزمایشگاه مورد اندازه‌گیری قرار گرفت.

     نتایج این بررسی‌ها نشان داد که میانگین زی‌توده بذر در توده‌های تک‌پایه ۱۴٫۱۲۸ کیلوگرم و در توده‌های شاخه‌زاد ۲٫۱۴۶ کیلوگرم برای هر پایه است. با توجه به تراکم در هکتار درختان تک‌پایه و همچنین درختان شاخه‌زاد، به‌طور متوسط زی‌توده بذر درختان تک‌پایه معادل ۱۲۷۱٫۵۲ کیلوگرم و برای توده‌های شاخه‌زاد ۲۱۴٫۶ کیلوگرم در هکتار برآورد شد. میزان تولید ۶ برابری بذر در درختان تک‌پایه نسبت به جست‌گروه‌ها؛ گواه این حقیقت تلخ است که تبدیل شدن جنگل‌های زاگرس از وضعیت دانه‌زاد به شاخه‌زاد سبب کاهش شدید میزان بذر تولیدی و ترسیب کربن و هم‌چنین دوری جنگل‌ها از شرایط کلیماکس و تشدید روند قهقرایی و کاهش توان اکولوژیکی آن‌ها شده است.

حمایت از تنوع‌زیستی گیاهی و جانوری؛ گزینه‌ی برتر برای مبارزه با آفات جنگلی زاگرس

دوشنبه, ۲۵ دی, ۱۳۹۱

     پدیده زوال یا خشکیدگی بلوط و یا دیگر گونه‌های جنگلی مانند زالزالک و زبان گنجشک، رخدادی تلخ و نگران کننده در زاگرس است که شوربختانه هر روزه بر وسعت گستره آن افزوده می‌شود! هرچند که آفات و بیماری‌های جنگلی، تنها علت وقوع چنین فاجعه زیست محیطی در رویشگاه‌های جنگلی زاگرس نبوده و بدون شک گزینه‌های ذیگری مانند تغییرات اقلیمی، ریزگردها و تخریب‌ها در این ماجرای تکان‌دهنده نقش داشته‌اند، اما نمی‌توان چشم‌ها را بر آثار تخریبی طغیان آفات در بسیاری از مناطق جنگلی و حتی مرتعی زاگرس بست.

آفات و بیماری‌های جنگلی

     فراموش نکنیم که؛ آفات به‌صورت طبیعی جزء فن طبیعی جنگل بوده و تا زمانی که جمعیت آن‌ها در سیکی طبیعی اکوسیستم جنگل بوسیله دشمنان طبیعی‌شان کنترل شده و در حد طبیعی قرار دارند هیچ‌گونه تهدیدی برای جنگل نبوده و جزیی از اکوسیستم جنگل محسوب می‌شوند. دست‌کاری‌های غیراصولی و دخالت‌های نابخردانه و آزمندانه انسانی که منجر به تخریب جنگل می‌شود سبب نابودی این دشمنان طبیعی شده و در اثر این اختلال اکولوژیکی، جمعیت آفات به طرز نگران‌کننده‌ای افزایش یافته و با طغیان و گسترش غیرعادی خود باعث خشکاندن و نابودی درختان ضعیف در جنگل می‌شوند.

     مدیریت آفات در عرصه‌های جنگلی به‌لحاظ پیوستگی اکولوژیکی اجزای این اکوسیستم‌ها، با عرصه‌های کشاورزی که متأسفانه مبارزه شیمیایی گزینه اول برای مقابله با آفات آن‌ها است، بسیار متفاوت بوده و امکان استفاده از مبارزه شیمیایی در این گستره‌های طبیعی وجود ندارد. بدون شک لازمه اجرای یک برنامه موفق کنترلی و مقابله‌ای در عرصه‌های طبیعی، درک درست و جامع از بیواکولوژی آفات و بیماری‌ها، دشمنان طبیعی و فنولوژی گونه‌های میزبان در قالب اصول چهارگانه زیر است:

۱- تشخیص دقیق آفت

۲- بررسی آفت در اکوسیستم جنگل، دوره زندگی، عادات و رفتار آفت

۳- بررسی و تخمین انبوهی جمعیت آفت، نوع و میزان خسارت و بررسی آستانه و سطح زیان اقتصادی آن

۴- بررسی روش‌های موجود در کنترل آفت و بکارگیری هوشمندانه و علمی این روش‌ها جهت کنترل آفت و بیماری

     از میان شیوه‌های شناخته شده برای مبارزه با آفات، روش مبارزه بیولوژیک با حمایت از فلور گیاهی و جانوری منطقه، مناسب‌ترین و مؤثرترین روش کنترل و مقابله با آفات بوده و همواره بر شیوه‌های مکانیکی و شیمیایی ارجحیت داشته است. بسیاری از آفات جنگلی دارای دشمنان طبییعی موثری بوده و تقریبا” هر یک از آفات مانند پروانه جوانه خوار بلوط، پروانه های برگ خوار بنه، لیسه زالزالک و بذر خوارهای بلوط دارای یک دشمن اختصاصی خاص خود هستند. به عنوان مثال یک نوع زنبور به نام Hymenoptera:Bracoridae وجود داشته که دشمن اختصاصی آفت جوانه خوار بلوط بوده و این زنبور به عنوان یک ابزار بیولوژیکی موفق در بسیاری از کشورهای دنیا برای کنترل جمعیت پروانه‌های جنگلی به‌کار گرفته شده است. کاهش غیرطبیعی جمعیت هر یک انواع زنبورها، کفشدوزک‌ها و سایر حشرات به عنوان دشمنان طبیعی آفات در فن جانوری اکوسیستم‌های جنگلی، افزایش جمعیت و طغیان آفتی خاص در این عرصه‌های طبیعی را به‌دنبال خواهد داشت.

     براساس تحقیقات و تجارب موفق بدست آمده، در مبارزه بیولوژیکی با آفات و بیمای‌های جنگلی، روش “حمایت و حفاظت از حشرات و دشمنان طبیعی بومی منطقه” نسبت به دو روش “وارد کردن دشمنان طبیعی خارجی(یا کنترل بیولوژیک کلاسیک)” و “افزایش و پرورش انبوه دشمنان طبیعی بومی و رها‌سازی آن‌ها در محیط‌های آلوده”، ارزان قیمت‌تر و  اصولی‌تر بوده که مورد تأکید اکثر کارشناسان و متخصصین حوزه گیاه‌پزشکی منابع طبیعی است.

     هدف این روش حفظ دشمنان طبیعی موجود در اکوسیستم است که با حمایت و مقابله با تهدیدهای از بین‌برنده و کاهنده جمعیت طبیعی آن‌ها، می‌توان جمعیت آن‌ها را در حد طبیعی نگه‌داشت. تخریب جنگل‌ها باعث کاهش و نابودی منابع غذایی و میزبانان این دشمنان طبیعی آفات در این عرصه‌های طبیعی شده که می‌توان با فراهم آوردن منابع غذایی و پناهگاه‌‌های مناسب به همراه مدیریت زیست‌گاهی، نسبت به حفاظت و حمایت از این دشمنان طبیعی آفات اقدام کرد.

     استفاده از کودهای شیمیایی و حشره‌کش‌ها در اراضی کشاورزی و باغ‌های محاط و یا حاشیه جنگل‌ها، می‌تواند به‌عنوان تهدیدی جدی برای جمعیت این دشمنان طبیعی به‌حساب آمده و زمینه طغیان آفات را مهیا کرده که دامنه خسارت‌های این طغیان می‌تواند به همان اراضی کشاورزی و باغات نیز کشانده شود.