بایگانی “میانکاله”

پرندگان شمالی در دام مافیای شکار

یکشنبه, ۲۹ آذر, ۱۳۹۴

     صدور پروانه شکار پرندگان وحشی در ۲۱ استان کشور در روزهای پایانی هفته یک دوره ۲ ماهه و قتل‌عام پرندگان در فریدون‌کنار و استان‌های شمالی کشور، نگارنده در گفتگویی با خبرنگار روزنامه آرمان شرکت کرده که شرح آن در شماره ۲۹۲۹ مورخ ۲۰ آذر ۱۳۹۴ آن روزنامه منتشر شده است:

پروانه شکار

     با آغاز فصل مهاجرت و شروع بارش‌ها هر روز بر تعداد تورهای هوایی و دام‌های زمینی اضافه شده و شکارچیان به طرز ناراحت‌کننده‌ای پرندگان را صید کرده و برای فروش راهی بازار می‌کنند. این کار شکارچیان و دلالان علاوه بر اینکه در کاهش جمعیت گونه‌های مختلف پرندگان و به خطر انداختن نوع آنها تاثیرگذار است، موجب نابودی طبیعت و ایجاد کانون‌های گرد وغبار نیز شده است، زیرا شکارچیان برای صید به کندن بوته‌ها و درختچه‌هایی که سازمان جنگل‌ها برای جلوگیری از بیابان زایی کاشته است، اقدام می‌کنند.

     بنابراین با چیدن مدام این بوته و درختچه‌های دست‌کاشت بیابانی، کانون‌های جدیدی از ریزگرد در برخی مناطق بیابانی کشور ایجاد شده است. برای مدیریت وضعیت شکار در کشور سازمان حفاظت از محیط زیست سه سال پیش مساله ممنوعیت شکار چهارپایان و پرندگان را مطرح کرده است. این اقدام سازمان حفاظت محیط زیست به دلیل ایجاد حساسیت در زیستگاه‌ها نسبت به شکار و تخریب زیستگاه‌ها در سال‌های گذشته با استقبال از سوی مردم محلی رو‌به‌رو بوده است.

     مردم از این اقدام سازمان حفاظت از محیط زیست به شکل مطلوب استقبال کردند و به نسبت این رفتار سازمانی منجر به پذیرش جوامع بومی و محلی در کشور همراه بود. بنابراین مردم بومی ممنوعیت شکار در زیستگاه‌ها را پذیرفته بودند. با این رویکرد مدعی عدم وقوع هیچ‌گونه شکار در این مدت نیستیم، بلکه در برخی مواقع شکار نیز رخ داده است، اما به لحاظ روانی یک جو و حساسیت خاصی نسبت به حفاظت از پرندگان از سوی دوستداران طبیعت ایجاد شده بود. در این شرایط مردم به شکل خودجوش در صورت مشاهده هرگونه اقدام مبنی بر قانون‌شکنی با یگان‌های محیط زیست تماس می‌گرفتند و به نوعی خود را با اهداف سازمان هماهنگ کرده بودند. در چنین شرایطی مردم معتقد بود که به هیچ عنوان سازمان محیط زیست در صدور مجوز‌های شکار دخل و تصرفی ندارد، اما امسال بنابر صدور مجوز از سوی سازمان محیط زیست باورهای مردم دچار چالش شد و به نسبت قباحت شکار نیز در بین مردم شکسته شد.

وقتی مناطق میدان تیر می‌شوند

     در این شرایط به دلیل اینکه سازمان حفاظت محیط زیست در همه استان‌ها از لحاظ نیروی انسانی، امکانات و بضاعت توانایی کنترل مناطق را ندارد و چون نظارت کافی روی مجوز‌های صدور پروانه شکار وجود ندارد به نسبت عده زیادی نیز از وضعیت صدور پروانه شکار سوءاستفاده کرده و به شکار می‌پردازند. در چنین شرایطی جوامع بومی و محلی از این رفتار سازمان محیط زیست غافلگیر شدند. اغلب افراد بومی بازخورد این عمل سازمان محیط زیست را تبدیل مناطق به میدان تیر برشمردند.

     بنابراین هم‌اکنون در ایام تعطیل در سایه مجوزهای ارائه شده دیگر شکارچی‌ها نیز از این موقعیت سوءاستفاده کرده و اقدام به شکار پرندگان می‌کنند. در مناطق شمالی کشور شکار پرندگان به عنوان یک معیشت محسوب می‌شود. در واقع هم‌اکنون شکار در این مناطق بیشتر از ظرفیت مجاز است. هم‌اکنون تعداد مجوز‌های صادر شده خیلی بیشتر از ظرفیت مناطق است و در چنین شرایطی سوداگری و مافیای شکار نیز شکل گرفته و کنترل این شرایط از سازمان محیط زیست خارج شده است.

     با توجه به کاهش شدید تعداد پرندگان بومی و مهاجر در کشور دیگر شکار را نمی‌توان به عنوان یک معیشت برشمرد، بلکه باید سیاست‌های سازمان محیط زیست به سمت پرنده نگری و استفاده از ظرفیت‌های اکوتوریستی و گردشگری به ویژه در خطه شمال پیش رود. سالانه حدود ۲۶ میلیون سفر به استان‌های شمالی کشور انجام می‌شود. در چنین شرایطی اگر بتوان به ساماندهی پرنده‌نگری و استفاده از ظرفیت‌های طبیعی منطقه با افزایش مهارت‌های فنی در حوزه گردشگری پرداخت به نسبت می‌توان ظرفیت‌های گردشگری را جایگزین امرار معارش از طریق شکار کرد.

پیشرفت اکوتوریسم در کشور

     هم طرفداران محیط زیست و هم فعالان حوزه گردشگری یک شعار را تحت عنوان اینکه گردشگری می‌تواند به ارتقای درآمد بپردازد، مطرح می‌کنند. اما در چنین شرایطی وقتی میزان درآمد و وضعیت اقتصادی مردم سه استان شمالی کشور را با دیگر استان‌های کشور مقایسه کنید خواهید دید که این استان‌ها به دلیل عدم برخورداری از زیرساخت‌های مناسب به نسبت چندان درآمدی از صنعت توریسیم ندارند. این امر گواه آن است که مسئولان و دست‌اندرکاران نتوانسته‌اند از ظرفیت‌های گردشگری کشور بهره ببرند.

     در واقع سرمایه‌گذاری فقط شامل ساخت و ساز چند هتل و مهمانسرا نمی‌شود، بلکه زمانی گردشگری به عنوان فرصت به پایداری سرزمین می‌انجامد که جوامع گردشگری و بومی کشور در این عرصه با اهداف سازمان همراه شوند. متاسفانه تاکنون دولت در بخش‌های گردشگری و دیگر بخش‌ها نتوانسته جوامع محلی و گردشگری را به شکل مستقیم وارد عمل کرده و به این ترتیب به ارتقای معیشت آنها بپردازد. با این تفاسیر و اقدامات نابجا گردشگری به غیر از تخریب محیط زیست و طبیعت پیامد دیگری در کشور به همراه نداشته است.

آغاز فرهنگ شکار از کی؟

     رونق شکارچی‌گری در کشور ریشه فرهنگی ندارد، بلکه بیشتر به دلیل سوداگری و مافیا شاهد این عمل در مناطق گوناگون کشور به ویژه مناطق شمالی هستیم. برای مثال اگر وضعیت شکار را در مناطق شمالی کشور و منطقه زاگرس را مورد بررسی قرار دهید خواهید دید که تقریبا پیشه تاریخی مردم بومی این خطه وابسته به شکار بوده است و زندگی و معیشت آنها نیز از طریق شکار تامین شده است. در این زمینه اگر بحث فرهنگی مطرح باشد به نسبت باید الان هم در مناطق زاگرس نرخ شکار از فراوانی گسترده‌ای برخوردار باشد، اما هم‌اکنون در این منطقه به هیچ عنوان شکار یک پیشه ارثی و فرهنگی در بین مردم تلقی نمی‌شود.

     در شمال کشور تا وقتی یک پرنده با قیمت ۱۲۰ هزار تومان به فروش می‌رسد به نسبت مافیا نیز از این آشفته‌بازار کسب سود می‌کند و شکار همچنان پررونق خواهد بود. بر اساس آمار‌های رسمی سالانه حدود دو و نیم میلیون پرنده در شمال کشور شکار می‌شود. این امر را نمی‌توان از بعد فرهنگی و شکار به دلیل امرار معاش برشمرد، آن هم به این دلیل که سود ناچیزی از شکار نصیب جامعه محلی می‌شود و در این شرایط مافیای شکار صاحب منافع کلان هستند. این نارسایی نشان‌دهنده مخالفت در مواجهه با قانون، دستگاه‌های نظارتی و جوامع محلی است.

دیروز نمایش ببرهای سیبریایی در باغ وحش ارم تمام شد!

جمعه, ۱۰ دی, ۱۳۸۹

در واپسین ساعات سال ۲۰۱۰ – که از سوی سازمان ملل متحد به عنوان سال «حفظ تنوع زیستی» نامگذاری شده بود – ببر نر سیبریایی که برای احیای ببر مازندران به ایران آورده شده بود در باغ وحش ارم در شرایطی اسفناک از بین رفت.

در سال «حفظ تنوع زیستی» متعهد شده بودیم تا از اکوسیستم‌های خود حفاظت بیشتر به عمل آوریم، میزان انقراض گونه‌های جانوری را تا حد ممکن کاهش دهیم، از رویشگاه های گیاهی و زیستگاه‌های جانوری و ‌دریایی خود بهتر حفاظت کنیم و حداقل پانزده درصد از مناطق آسیب دیده مان را دوباره احیاء کنیم.

اما متأسفانه سال ۲۰۱۰ در حالی به پایان رسید که همچنان نگرانی‌های فراوانی در بین دوستداران و فعالان محیط زیست برای حفظ تنوع زیستی در وطن وجود دارد. بطوری که بیشتر متخصصان و کارشناسان، برخی رخدادهای تلخ زیست محیطی در این سال را جزو فجایع بزرگ دسته بندی کرده و عنوان سیاه ترین سال محیط زیست ایران را به این سال داده اند.

در ادامه رخدادهای نامیمون این سال، از نابودی تالاب ها و آتش سوزی های بی سابقه جنگل ها در شمال و غرب کشور و شکار غیر مجاز جانوران در معرض خطر انقراض؛ اکنون خبر مرگ ببر نگونبخت سیبریایی – که متخصصین حیات وحش معتقدند در اثر بی برنامگی در حوزه مدیریت محیط زیست کشور چنین مرگ تأسف آوری رخ داده است – سبب گردیده است که عنوان سیاه ترین سال محیط زیست بیشتر برازنده ی این سال در ایران باشد.

اخبار منتشره حکایت از این دارد که ببر نر دو ساله ای که نه در زیستگاه های طبیعی بلکه در باغ وحشی در روسیه به دنیا آمده بود! و در اقدامی ناسنجیده و البته با تبلیقات و سر و صدای زیاد رسانه ای به ایران آورده شده بود تا با همکاری و همراهی ببر ماده همسفر و هموطنش، ببر مازندران ما را احیاء کند پس از ۷ ماه نمایش در باغ وحش ارم قبل از آنکه بتواند قدم در طبیعت زیبای میانکاله بگذارد به دلیل بیماری و جراحات ناشی از زخمی شدن آلت تناسلی در درگیری با ببر ماده بی میل به جفتگیری در قفس، در وضعیت اسف باری درگذشت.

البته اگر این ببر نگون بخت و بیچاره هم به مانند مقامات سازمان حفاظت محیط زیست ما باور داشت که قرار است با ببر ماده همسفرش جفت گیری می کند و در محوطه ای ۲ هکتاری و محصور شده ای به نام پناهگاه حیات وحش میانکاله بچه زایی می کنند و بعد بچه های آن ها در میانکاله رها شده و با هم جفت گیری می کنند و آن ها صاحب نوه و نتیجه و … می شوند و ما هم به افتخار احیای ببر مازندران نائل می شویم، شوربختانه آرزویش را به گور برده و مقامات سازمان حفاظت محیط ریست کشور ما را بازنده و رسوا کرده است.

توصیه می کنم پیشگویی ناصر کرمی در همین خصوص را از دست ندهید …