یک درخواست از استاد مجید انتظامی؛ لطفا”امضاء کنید
قرار است که استاد مجید انتظامی به سفارش شرکت “آب و نیرو” و در ستایش ساخت سدهای بزرگ مخزنی، سمفونی کارون را در هیجدهمین روز از تیرماه بنوازد. اینک گروهی از فعالان محیط زیست ایران، نامهای را خطاب به استاد انتظامی نوشته و از ایشان درخواست کردهاند که از اجرای چنین اثری با چنان هدفی انصراف دهند و در عوض در سوگ کارون بنوازند.
شما خواننده گرامی طبیعت بختیاری نیز، چنانچه با محتوای این نامه موافق هستید، لطفاً نام و نشان و ایمیل خود را در کامنت های ذیل این یادداشت درج نمایید. متشکرم
جناب آقای مجید انتظامی؛ استاد بزرگ و ماندگار موسیقی ایران
موضوع: در سوگ کارون
استاد گرامی؛ میدانیم که چه اندازه ایران را و مردم پایبند به ارزشهایش را دوست داری. هنر تو همواره گویای عشق به این مردم تاریخساز، عشق به این فرهنگ و هنر متعالی، و عشق به سرزمینت بوده و هست.
استاد عزیز! شاید “نامه دانشجویان و دانش آموختگان خوزستان به استاد مجید انتظامی” را خوانده باشی. با خواندن این نامه همراه دانشآموختگان خوزستانی و همراه مردم خوزستان برای کارون گریستیم. کارونی که با تاریخ این سرزمین کهنسال گره خورده است. کارونی که به باور بسیاری تاریخشناسان بیگانه و خودی، جلگههایش گهواره تمدن جهان است چرا که کشاورزی آبی از این جلگهها آغاز شده است. برای کارونی گریستیم که آوازهای مردم بختیاری و لر و خوزی و عرب در لابلای موجهای خروشانش سُر میخورد. برای اندوه مردمی که مدافعان خط نخست ایران زمین بودند و هستند، برای اندوه کسانی که خروش کارون نبض تپنده زندگیشان و غیرت بلندشان بود گریستیم.
انتظامی بزرگ! شاید بهتر از ما بدانی که حوضه آبخیز کارون بزرگ تلاقیگاه دینهای بزرگ اسلام، زردشتی، یهودیت، مسیحیت، صابئین مندایی و زیستگاه مسالمتآمیز اقوام مهمی چون فارس، لر، بختیاری، عرب و … از نخستین خاستگاههای تمدن بشری و توسعه درونزاد بوده است. مرز تنوع گونهای در کارون به نهنگ ماهیان و کوسه میرسید و این ماهیان بزرگ تا اهواز نیز مشاهده میشدند. اما اینک نه تنها کشتیرانی در کارون ناممکن شده که پلهای آن روی رودی خاموش و خشک، تصویری غمانگیزدارند.
استاد! بهتر از ما میدانی که در دهه ۳۰، پس از چیرگی کودتای ۲۸ مرداد بر سرنوشت کشور، یک الگوی توسعه تقلیدی، ناکارآمد، و ناهماهنگ با زیست بوم برای ایران تدوین شد که یکی از نتایج آن ساخت و سازهای افراطی و سدسازی در آبخیزهای کشور بر پایه منافع شرکتهای سدساز بیگانه بود. حال آنکه ایرانیان سدسازان بسیار ماهری بودند که از سه هزار سال پیش نخستین سدها مانند بند بهمن یا سد شادروان یا نخستین فناوریهای پیچیده مانند نخستین سد قوسی جهان (سد ایزدخواست) یا بلندترین سد جهان (کریت طبس با ارتفاع ۶۰ متر – بلندترین سد جهان به مدت ۶۵۰ سال تا پیش از افتتاح سد هور امریکا) را در پرونده مدیریت آب خود داشتند. و نیز ایرانیان پیشینه پر ارزش دیگری را نیز در پرونده خود داشتند که همانا توقف هوشمندانه و از روی آگاهی سدسازی از ۷ سده پیش بود. انگیزه این گزینش، جلوگیری از تبخیر و هدررفت بسیار زیاد آب از دریاچه سدها، توجه به کارایی بسیار کوتاه مدت سدها، و توجه به اثرات درازمدت محیطی آنها بود. چیزی که امریکا تنها از دهه ۱۹۸۰ به آن پی برد و نه تنها سدسازی را متوقف کرد که به برچیدن سدها مشغول شد.
استاد گرامی! میدانی که قدرتهای جهانی پس از ۵۷ به گناه استقلالخواهی آنقدر سنگ به پای کشور عزیزمان زدند که نرسیدیم به مساله الگوی توسعه بپردازیم. همان الگوی تقلیدی ناسازگار را در شهرسازی و راهسازی و سدسازی و … ادامه دادیم. بنابر آن الگوی تقلیدی نزدیک به ۱۰۰ سد برای کارون تعریف شد که نیمی از آنها ساخته شده و نیم دیگر در راه است. در حالیکه سدسازی، تخصیصِ هزینۀ ناموثر و ناپایداری است که اگر از اثرات بیابانزایی شدید آن مانند ریزگرد، تغییر اقلیم، نابودی زیستگاههای جانوران و گیاهان بگذریم، جوامع بومی جلگه خوزستان، بزرگترین زیانکاران این داستان غمانگیزند.
انتظامی عزیز! شرکتهای سدساز راستش را به ما نگفتند و بسیاری از ما، از سیاستمدار و مسئول و هنرمند تا دانشگاهی و مردم ، در ۶ دههی گذشته آنها را باور کردیم. سال گذشته مسئولان کشور به خاطر مصائب بیشماری که سدسازی برای کشور ایجاد کرده است دستگاه سدساز یعنی وزارت نیرو را منحل و آن را با دو وزارت کشاورزی و نفت ادغام اعلام کردند. اما شرکتهای بزرگ سدساز با پول و قدرت خود این اقدام درست و در راستای توسعه پایدار ایران را عقیم گذاشتند.
شرکت “آب و نیرو” مهمترین سدساز حوضه زاگرس است که ۲۵ سد در پرونده دارد. کارون ۱، کارون ۳ و کارون ۴ ساخته شده است. و سد گتوند با فشار زیاد بر مردم روستاهایی که روستا و خانهشان زیر دریاچه سد مدفون خواهد شد دارد، آبگیری میشود. در مغایرت با اصول ۵۰ ، ۴۴ و ۴۸ قانون اساسی، کاهش شدید کمیت و کیفیت آب کارون و پیامد ناسازگار سدسازیها بر تنوع گونهای و کیفیت زیستگاهها را شاهدیم که بی توجه به حقوق مشروع و قانونی جوامع مولد و با تصرف حقابه کشاورزان، باغداران، مرتعداران، عشایر، نخلکاران و ماهیگیران خوزستان انجام می شود.
استاد گرامی! از تو میخواهیم از شرکت قدرتمند “آب و نیرو” بپرسی در مملکتی که به اعلام استادان دانشگاه علم و صنعت ایران، به اندازه نیاز همه دنیا توان تولید برق خورشیدی دارد و گران هم نیست، چرا نیروگاه برقابی میسازد؟ آن هم با اینهمه پیامدهای انسانی و محیطی؟ استاد عزیز! ساخت سد و بویژه سد برقابی در این کشور و با این اقلیم، اگر خیانت نباشد، اشتباه است.
انتظامی عزیز! از تو میخواهیم لختی خود را به جای کشاورزان و اهالی آبادیهای واقع در محدودهی مخزن سد گتوند بگذاری که اینک با زور و فشار زیاد از سوی شرکت “آب و نیرو” دارند تخلیه میشوند. آب و برقشان قطع شده و با پولی که به ازای خانه و کاشانه و زمین پدری به آنها داده میشود، حتی یک قبر هم در شهر مجاور نمیتوانند بخرند؛ چه رسد به خانه! اما به زور باید به دنبال بیکاری و بیگاری و سرنوشت غمانگیزی بروند که اشغال سرزمینشان از سوی شرکت “آب و نیرو” با نام توسعه برایشان رقم زده است.
استاد! از تو میخواهیم قطعهای در سوگ کارون بنوازی …
با تقدیم احترام
گروهی از فعالان محیط زیست ایران
رونوشت:
دفتر مقام معظم رهبری، ریاست مجلس خبرگان، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، ریاست قوه قضائیه، ریاست قوه مقننه، ریاست جمهوری، وزیر نیرو، وزیر نفت، وزیر جهادکشاورزی، ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، ریاست سازمان حفاظت محیط زیست، ریاست سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری، استاندار خوزستان، شهردار تهران
آیدا محصولی گفته است:
۱۶ تیر, ۱۳۹۱ در ساعت ۱۶:۲۷
از اونجایی که من هم مثل بسیاری از دوستان لینک امضا رو پیدا نکردم به دنباله روی از اونها اینجا موافقتم رو اعلام می کنم.
آیدا محصولی دانشجوی فیزیک کوانتوم و از اعضای صلح سبز ایران
کتایون احمددوست گفته است:
۱۷ تیر, ۱۳۹۱ در ساعت ۰۰:۴۳
لطفا نام اینجانب را نیز اضافه کنید.
تینا قضاتی گفته است:
۱۷ تیر, ۱۳۹۱ در ساعت ۰۷:۲۲
اینجانب، تینا قضاتی، موافقت خود را با این درخواست اعلام داشته و آن را امضا میکنم.
درود
ساجده کیانی فر گفته است:
۱۷ تیر, ۱۳۹۱ در ساعت ۱۰:۵۰
ببار ای بارون ببار
با دلُم گریه کن، خون ببار
در شبای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون
ببار ای ابر بهار
با دلُم به هوای زلف یار
داد و بیداد از این روزگار
ماهُ دادن به شبهای تار ای بارون
مصطفی شهریاری گفته است:
۱۷ تیر, ۱۳۹۱ در ساعت ۱۷:۲۸
اینجانب مصطفی شهریاری بختیاری متولد ۱۳۴۹ ساکن تالاب چغاخور روستای دستگرد موافقت خود را با این مطلب اعلام داشته و به هر صورت تا پایان عمر مخالفت خود را به هر گونه برای جلوگیری از این نوع موسیقی اعلام میدارم و پشتیبان خود را از استاد محمد درویش و جناب خاکپور و دیگر دوستان حافظ محیط زیست ایران عزیز روا میدارم
بهمن ایزدی گفته است:
۱۷ تیر, ۱۳۹۱ در ساعت ۲۱:۰۴
بعضی مواقع در جامعه عشایری کشور،هنگام حزن واندوه متاثراز رحلت انسانهای نیک، نوعی موسیقی باریتمی غمگین با نام سازوارونه(رکوییم)اجرا میشود که بخشی از رفتارهای سنتی،اخلاقی ساکنان شهرستان گتوندوزیستمندان استان خوزستان نیز میباشد.شایدمجیدانتظامی عزیزقصددارددراندوه ازدست رفتن ارزشهای طبیعی،ملی سرزمین مادری امان توسط مافیای سدسازی و…….سمفونی کارون را اجرا کنندوبراوراق دفترزرین افتخارات هنرمندانه اش که ردایش رامدیون پدر بزرگوارش است،بیفزاید.در این صورت بهتراست با صاحبان عزا که همانا علاقه مندان وجانبداران حفظ منابع و طبیعت کشورند،همگام وازحمایت آنان بهره مند شوند. آرزومندم مجیدعزیزوگروه ارجمندش راهی رابپویندکه من وهزاران جانبدار آب وخاک مظلوم کشورمان،به بن بست نرسیم.
بهاه گفته است:
۱۸ تیر, ۱۳۹۱ در ساعت ۰۰:۲۵
استاد! از تو میخواهیم قطعهای در سوگ کارون بنوازی …
کوشان مهران گفته است:
۲۰ تیر, ۱۳۹۱ در ساعت ۲۲:۵۰
خوب با وجود همه این صحبت ها استاد رنگ شوم خود را برای جماعت خواب رفته بر صندلی و آقازاده های پفک خور نواختند.
اما
این داستان نشان دهنده یک حقیقت می باشد. سدبازان دیگر به هر پاره چوبی آویزان می شوند. دوستان هنرپرور مانند فرانس ژورف و جرج اول سمفونی سفارش می دهند.
این حقیقتی است که نشان دهنده تاثیر اطلاع رسانی درباره وافعیت سدبازی در کشوری چون ایران می باشد.
و اما استاد اعظم مجیر انتظامی!
بقول بروبچ با معرفت چاله خرکشی … اوس مجید امشب لب نهر کرج دیزی پارتی داریم. قدم رنجه فرما مزغونتم بیا شامم رو قراردادته باوفا…آره لوطی پسر
با کسی که برای پول هرکاری می کند باید پیش از اینها اینگونه صحبت می شد.
چنگیز پس از پرش جلال الدین به درون رود سند چه گفت؟
پدر را پسر چنین باید.
حالا درباره این آقازاده چه باید گفت؟
حیف از پدر چنین پسر!!!!
کوشان مهران گفته است:
۲۰ تیر, ۱۳۹۱ در ساعت ۲۲:۵۴
امین اسلطان اگر خواننده و یا شاعری مطلوب دلش بود از خوان نهار و یا شام ران جوجه ای به او مرحمت می نمود.
حالا تصور بفرمایید اوس مجید سرسفره یکی از بزرگ پیمانکاران نشسته و درحال دریافت یک لقمه گوشت کوبیده همراه با پیاز و نان سنگک می باشد!!!
خوب است یک دکترای افتخاری ارزیابی به استاد مجید بدهیم تا همه چیزشان به همه چیزشان بیاید
rezvan گفته است:
۲۳ تیر, ۱۳۹۱ در ساعت ۱۰:۵۱
salam . man forsat nakardam hameye nazarat ra bekhunam omıdvaram harfam tekrarı nabashe
sakhtane ın sadha lazem bud valı bayad kheılı molahezate dıge ham anjam mıshod
valı ın aghaye entezamı nıst ke bayad moshkel ra hal kone
taze chand darsade mardom momkene be ın ghateat gosh bedan
ba ehteram be nazare hameye dustan fekrm mıkonam ın harekat fayedeıı nadare
شركت كهرباي حيات شهركرد گفته است:
۲۵ تیر, ۱۳۹۱ در ساعت ۰۹:۴۲
مردم بالا دست آب را میفهمند/ گل نکردندش / ما نیز آب راگل نکنیم
با سلام خدمت استاد مجید انتظامی گرامی امیدوارم حرف دل دیدبانان طبیعت را با تمام وجود درک کرده باشید
سیما گفته است:
۲۴ دی, ۱۳۹۱ در ساعت ۱۹:۰۷
به عشق میهن.موافقم
سیما گفته است:
۲۴ دی, ۱۳۹۱ در ساعت ۱۹:۱۰
بله هستم
بهمنزادبختیاری گفته است:
۲۵ اسفند, ۱۳۹۱ در ساعت ۱۰:۰۷
اندکی نیز به پایین دستیهاایده مسجدسلیمان لالی وشوشتراهوازشادگان آبادان وخرمشهربه به اندیشیم/بهمنزادبختیاری
بهمنزادبختیاری گفته است:
۲۵ اسفند, ۱۳۹۱ در ساعت ۱۰:۱۰
اندکی نیز به پایین دستیهامالمیر مسجدسلیمان لالی شوشتراهوازشادگان آبادان وخرمشهر به اندیشیم/بهمنزادبختیاری
هومان خاکپور گفته است:
۲۵ اسفند, ۱۳۹۱ در ساعت ۲۰:۱۹
به بهمنزاد بختیاری:
شوربختانه یکی از مهمترین لکنتهای طرحهای انتقال آب بین حوضهای؛ نادیده گرفته شدن حقوق طبیعی پاییندستیها است.
ممنون از همراهیهایتان