هشدار متخصصین آب برای آغاز منازعات و تنشهای اجتماعی در چهارمحال و بختیاری
دانشیار دانشگاه شهرکرد و متخصص برجسته حوزه آب کشور، اجرای پروژه انتقال آب بین حوضهای از سرشاخههای کارون بزرگ به اصفهان و فلات مرکزی کشور که قرار است با احداث تونل ۶۵ کیلومتری از عمق بیش از ۳۰۰ متری دشتهای کشاورزی شرق استان چهارمحال و بختیاری صورت پذیرد را منشأ منازعات و بحرانهای اجتماعی آینده در منطقه میداند. دوست ارجمندم دکتر حسین صمدی بربنیاد اسناد و مدارک مندرج در مطالعات مشاور پروژه و همچنین یافتههای پژوهشی و تحقیقاتی فنی و اجتماعی خود، یادداشتی را تهیه کرده است که شرح کامل آنرا با خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به اشتراک میگذارم:
تونل بهشت آباد؛ منشأ منازعات و بحرانهای اجتماعی آینده
حسین صمدی بروجنی – دانشیار دانشگاه شهرکرد
در سالهای اخیر، طرح انتقال آب بهشتآباد از استان چهارمحال و بختیاری به فلات مرکزی ایران مطرح شده که در مطالعات آن تنها گزینه بررسی شده احداث تونل ۶۵ کیلومتری از عمق بیش از ۳۰۰ متری اراضی شرق استان چهارمحال و بختیاری است. عمق قرارگیری زیاد تونل، طولانی بودن تونل و شرایط خاص زمینشناسی مسیر عبور تونل و فرضیات دست بالا در میزان آب قابل انتقال باعث شده این طرح در معرض انتقادهای شدید کارشناسی قرار گیرد. از جمله این موارد میتوان به مقالات، نامهها و گزارشاتی اشاره کرد که از سوی مجامع علمی و قانونی مختلف ارائه و منتشر شده است.
نامه سازمان حفاظت از محیط زیست کشور در تاریخ ۲۳ مهر ۱۳۸۶، گزارش فروردینماه ۱۳۸۷ و مرداد ۱۳۹۱ مرکز پژوهشهای مجلس (قابل دستیابی در سایت www.Majlis.ir)، گزارش شرکت مهاب قدس در مورد طرح بهشتآباد در سال ۱۳۸۹، عدم تأیید طرح بهشتآباد در کمیته تخصصی آب وزارت نیرو، نامه سازمان بازرسی کل کشور به وزارت نیرو در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۹۰ و نامههای متعدد انتقادی از سوی مسئولین و نمایندگان استانهای چهارمحال و بختیاری و خوزستان در مورد این طرح اشاره کرد. چهبسا اجرای طرح با وضع کنونی، تبعات منفی هم برای حوضه مبدأ و هم برای حوضه مقصد در پی خواهد داشت که خلاصه آن به شرح زیر بیان میگردد:
الف) اثرات منفی بر منطقه مبدأ
اولین اثر منفی احداث تونل بهشتآباد، زهکش کردن منابع آب زیرزمینی محدود منطقه مسیر واقع در استان چهارمحال و بختیاری است که این امر بدلیل وجود تشکیلات کارستیک و گسلی در مسیر تونل (که بیش از ۴۰ مورد گسل در مسیر تونل وجود دارد و بیش از ۱۰ کیلومتر از مسیر تونل را سازندهای کارستیک تشکیل میدهد) میباشد و باعث خواهد شد بسیاری از چشمهها، قنوات و چاهها در دشتهای شلمزار، جونقان، هفشجان، فرخ شهر و شهرکرد خشک یا کمآب گردد. بدیهی است این امر برای حوضه بهشتآباد به عنوان کمبارشترین منطقه استان چهارمحال و بختیاری و حوضهای که حدود ۶۰ درصد از جمعیت کل استان را در خود جای داده، میتواند بحران جدی اجتماعی و زیستمحیطی پدید آورد. جالب است وزارت نیرو در نامه تخصیص آب طرح بهشتآباد در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ بدلیل آگاهی از خطرات تونل بهشتآباد، اجرای طرح را به بررسی و مطالعه گزینههایی که بر آب زیرزمینی منطقه مسیر تونل تأثیر سوء نداشته باشد، منوط نموده است. هرچند این مصوبه تا کنون مورد توجه خود وزارت نیرو نیز قرار نگرفته است!!.
دومین اثر، ناشی از دست بالا در نظر گرفتن ظرفیت آب قابل انتقال است که این امر توسعه حوضه بهشتآباد را با مشکل مواجه کرده و در آینده موجب تعارضات و منازعات محلی بر سر استفاده از آب خواهد شد.
سومین مورد مشکلات اجتماعی از جمله افزایش مهاجرت بخاطر خشک یا کم آب شدن چشمهها، قنوات و چاههای منطقه مسیر و زیر آب رفتن روستاهای منطقه با جمعیت حدود ۵۰۰۰ نفر میباشد.
چهارمین مسئله مشکلات مخزن در افزایش خطر زلزله القائی و ناپایداری و فرو ریختن دیوارههای مارنی مخزن در محدوده اردل است که این امر به جانمائی نا مناسب احداث سد بر میگردد.
پنجمین مورد به اثرات اجرای طرح به مناطق پائین دست و ایجاد عدمالنفع در تولید برق (در نیروگاههای زنجیرهای خوزستان) و کشاورزی در این منطقه برمیگردد که از نظر اقتصادی و اجتماعی توجیه طرح را مورد سؤال قرار میدهد.
ب) اثرات منفی بر منطقه مقصد
اولین مسئله افزایش بارگذاری بر رودخانه زایندهرود بدلیل فرض دستبالا در تعیین ظرفیت آب قابل انتقال است و در حالیکه آب مازاد مطمئن حوضه برای انتقال حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب در سال برآورد شده، در نامه تخصیص مورخ ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ میزان آب تخصیص یافته به این طرح ۵۸۰ میلیون مترمکعب در سال است و این به معنی ۲۶۵ میلیون مترمکعب بارگذاری بیشتر بر رودخانه زایندهرود است. نمونه این اتفاق را میتوان در تونلهای اول و دوم کوهرنگ مشاهده کرد. در حالیکه برنامهریزی بهرهبرداری از تونلهای اول و دوم به ترتیب برای ۳۰۰ و ۲۵۰ میلیون مترمکعب در سال بوده و براین اساس در حوضه زایندهرود تقاضای جدید آب به همین میزان تعریف شده، متأسفانه در خشکسالیهای اتفاق افتاده در سالهای اخیر، آب انتقالی از این دو تونل مجموعأ در حدود ۲۰۰ میلیون مترمکعب در سال بوده است. همین امر باعث شده که تونلهای کوهرنگ نه تنها برای زنده ماندن زایندهرود نتوانستند کاری از پیش ببرند بلکه با اعمال بارگذاری بر حوضه زایندهرود مشکل را تشدید کردند.
متأسفانه همان رویکرد قبلی برای تونل بهشتآباد نیز دارد تکرار میشود و نشانههای این امر را میتوان از همین حالا در گزارش اخیر مطالعات منابع و مصارف آب حوضه زایندهرود (زایندآب، ۱۳۸۸) مشاهده کرد که بر اساس آن در برنامه توسعه آتی صنعت استان اصفهان، نیاز آبی این بخش از ۱۸۸ میلیون مترمکعب به ۴۷۰ میلیون مترمکعب در سال افزایش داده شده است و این امر به پشتوانه طرح بهشتآباد روی داده است. بدیهی است برای پیشگیری از وقوع این بحران بایستی وزارت نیرو در نامه تخصیص خود، بازنگری کرده و بجای مقدار متوسط آورد رودخانه، مقدار آب مطمئن واقعی را که حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب در سال است، ملاک عمل در طرح بهشتآباد قرار دهد. در این صورت هدف انتقال صرفأ تأمین آب شرب خواهد بود و چون آب برگشتی از شرب ۷۰ درصد میباشد، تأمین آب صنایع میتواند از محل تصفیه فاضلاب آب شرب انجام شود.
دومین مورد هزینه اجرای بسیار بالای اجرای تونل است، چرا که حفر تونل بهشتآباد بطور مشابه با تونل سوم کوهرنگ، با عدم قطعیتهای فنی زیادی مواجه بوده و هزینه تونل نسبت به برآورد اولیه ۸ برابر بیشتر میشود و این به معنی ایناست که هزینه طرح بهشتآباد از مرز ده هزار میلیارد تومان نیز فراتر خواهد رفت. بدیهی است این حجم بالای سرمایهگذاری بدلیل محدودیتهای بودجهای باعث میشود سرمایهگذاریها در بخش مدیریت مصرف و حفاظت از منابع آب زیرزمینی حوضه زایندهرود عقیم بماند و فرصتهای احیای منابع آب زیرزمینی اصفهان و تحقق اقدامات و برنامههای مدیریت مصرف و مدیریت تقاضا از دست برود.
سومین مسئله که به واسطه مشکل دوم پدید میآید زمانبر شدن اجرای تونل بهشتآباد، بر خلاف برنامه مورد انتظار است که این زمان با توجه به تجربه تونل سوم کوهرنگ ممکن است به سه تا پنج دهه بطول بیانجامد. لذا این امر محتمل است که پیش از اتمام طرح بهشتآباد، مصارف جدید آب شرب و صنعت (بویژه خط انتقال به یزد و کرمان و صنایع جدید اصفهان) عملیاتی شده و زایندهرود به واسطه این طرح از قبل هم خشکتر شود.
چهارمین مورد تأثیر منفی طرح انتقال آب بر فرهنگ استفاده از آب در استانهای کمآب در حوضه مقصد است چراکه بجای اینکه کانون توجهها و سرمایهگذاریها بر مدیریت تقاضا و بهینهسازی مصرف آب باشد، بر حفر تونل و اتمام طرح معطوف گشته و امکان فرهنگسازی برای صرفهجوئی آب از بین میرود. نمونه این تأثیرات منفی را میتوان در استان یزد و پس از احداث خط اول لوله انتقال آب از زایندهرود به این استان مشاهده کرد.
پنجمین موضوع افزایش مشکلات اجتماعی در حوضه مقصد و بالاگرفتن منازعات محلی و بین بخشی در خشکسالیها است! چراکه ظرفیت طرح انتقال آب بهشتآباد براساس متوسط آورد رودخانه در نظر گرفته شده و در زمان خشکسالی آبدهی رودخانه نسبت به شرایط نرمال ممکن است بین ۳۰ تا ۶۰ درصد با کاهش مواجه شود و چون بواسطه طرح بهشتآباد، نیازهای جدید شرب و صنعت استانهای دیگر به زایندهرود تحمیل شده در زمان خشکسالی تأمین نیاز آب کشاورزان این حوضه در اولویت بعدی قرار خواهد گرفت، لذا عدم تأمین آب موجب مشکلات اجتماعی و حتی منازعات محلی و منطقهای میگردد.
جمع بندی تونل بهشتآباد
اگرچه شرکت آب منطقه ای استان اصفهان بدون اخذ مجوز زیست محیطی و رعایت مفاد ابلاغیه تخصیص آب وزارت نیرو، برخی اقدامات اجرائی نظیر انعقاد قرارداد با پیمانکار و تجهیز کارگاه و سفارش دستگاه حفار TBM را صرفا از طریق فشارهای سیاسی شروع کرده است ولی براساس اسناد و مدارک موجود که در بالا به آنها اشاره شد پر واضح است که حفر تونل بهشت آباد به صلاح حوضه زایندهرود نبوده و منافع عمومی را بواسطه بحرانهای اجتماعی که در آینده بوجود میآورد، به خطر انداخته و مغایر با منافع ملی است. لذا در صورتیکه به قانون و مقررات تمکین شود، فورأ عملیات اجرائی طرح متوقف شده و در سیمای طرح بازنگری میشود.
برای پیشگیری از وقوع این مسائل و مشکلات لازم است موارد زیر مورد توجه قرار گیرد و انجام شود:
– اولأ وزارت نیرو در نامه تخصیص خود، بازنگری کرده و بجای مقدار متوسط آورد رودخانه، مقدار آب مطمئن حوضه مبدأ را که حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب در سال است، ملاک عمل در طرح بهشت آباد قرار دهد و در این صورت هدف انتقال صرفأ تأمین آب شرب خواهد بود و چون آب برگشتی از شرب ۷۰ درصد میباشد، تأمین آب صنایع میتواند از محل تصفیه فاضلاب آب شرب انجام شود.
– دومأ آنچنان که وزارت نیرو در نامه تخصیص تصریح کرده که نباید طرح بهشت آباد بر منابع آب زیرزمینی منطقه مسیر تأثیر منفی داشته باشد، لازم است با بررسی دقیق گزینههای انتقال آب با روش لوله، از انتقال آب با تونل جلوگیری شود.
– و سومأ با بررسی گزینههای مختلف احداث سد، ساختگاهی انتخاب شود که کمترین اثرات زیست محیطی را در پی داشته باشد و باعث نشود روستاها و چشمههای مهم منطقه به زیر آب فرو روند.
نوالدین گفته است:
۲۶ آبان, ۱۳۹۲ در ساعت ۲۳:۱۳
ای بابا آقای دکتر شما که با اینکار گزک دستشون می دید که ببرند وقتی بردند که دیگه ۳۰۰ میلیون حالیشون نیست همون قدر که دوست دارند بر می دارند
میلاد گفته است:
۲۷ آبان, ۱۳۹۲ در ساعت ۰۳:۱۲
جناب اکثر مردم اصفهان موافق انتقال صنایع از اصفهان هستند و اینکه تغییراتی در الگوی کشت از جمله برنج انجام بشه هرچند در این چندساله برنجکاری بسیار کم شده و حتی کشاورزان شرق دیگه گندم هم نمیکارند و در حالیکه تا مدتی پیش زکات میدادند حالا مستمند و زکات بگیر شده اند
اما می خواستم از شما چند سوال بپرسم به عنوان یک فعال ظاهرا دوستدار محیط زیست : آیا شما موافق این پمپاژهای بی رویه و کشت بادام و هلو بالای کوهها هستید؟ آیا اصلا و اصولا حقی برای پایین دست قایل هستید؟ آیا همانطور که نگران سرچشمه های کارون و جریان آن در پایین دست در خوزستان هستید آیا نگران سرچشمه های زاینده رود و جریان آن در پایین دست در اصفهان هستید؟ یا چون بختیاری هستید و با بعضی خوزستانیا هم تبارید از ایشان دفاع میکنید و سرچشمه های کارون رو حق مسلم و قطعی خوزستان میدونید؟ اما سرچشمه های زاینده رود ربطی به اصفهان ندارد؟
همه عوامل باید با هم دیده شوند تا بتوان به تحلی درست رسید هر چند که من بعید میدانم تعصبات قومی و قبیله ای شما اجازه رد و حتی نقد این کار را بدهد
تونل گلاب2؛ انحراف فاجعهبار زايندهرود در محدوده چهارمحال و بختياري | دیده بان طبیعت بختیاری گفته است:
۲۸ آبان, ۱۳۹۲ در ساعت ۲۱:۱۸
[…] « هشدار متخصصین آب برای آغاز منازعات و تنشهای اجتماعی د… […]
رضا گفته است:
۱ آذر, ۱۳۹۲ در ساعت ۱۳:۱۳
آقا میلاد لطفا نمودار مقایسه ای آب خروجی از سد زاینده رود و آب ورودی به اصفهان را ملاحظه کنید.
اولا نمودارها تقریبا بر هم منطبق بوده و در برخی فصول از سال نمودار آب ورودی به اصفهان بیشتر از آب خروجی از سد زاینده رود است.
تانیا آن بخش از کشاورزی در شهرستان سامان که از آب زاینده رود استفاده میکند به صورت قطره ای بوده و اصولا این شهرستان از حق آبه خود در این زمینه استفاده میکند.
ثالثا اگر مشاهده میشود که در اصفهان زاینده رود خشکیده شده، این به دلیل کشاورزی نادرست و بی رویه!!! روستاهای لنجان اصفهان و صنایعی همجون ذوب آهن و فولاد و … میباشد.
ما نمیگوییم صنایع نباشد، چون ارز آوری دارد همچون کشاورزی ما که آن هم ارز آوری دارد.(ضمن اینکه کشاورزی ما پاکی محیط زیست را به همراه دارد حال آنکه صنایع در اصفهان به شدت آلاینده بوده و انواع بیماریها را حادث شده است که این خود نیاز به واردات هنگفت دارو و خروج ارز از کشور را در پی دارد)
ما خواستار ایرانی آباد هستیم…
نه فقط چهارمحال و بختیاری بلکه خوزستان و اصفهان.
بیاییم منطقی باشیم و فقط به فکر منافع خود نباشیم…
majid گفته است:
۱۰ آذر, ۱۳۹۲ در ساعت ۱۷:۰۵
با سلام و احترام
ابتدا تشکر فراوان دارم از ایجاد وبلاگی با این اطلاعات مستند و پربار و آرزوی توفیق روز افزون برای شما دارم
همه مردم چهارمحال و بختیاری یا حداقل قشر تحصیل کرده در این زمینه معترض به اجرای چنین طرح فاجعه باری هستند و از تمام فعالان محیط زیست تقاضا میشود با پیگیری این مسئله را به سرانجامی مثبت و منطقی برسانند و از اینکه این طرح خودخواهانه در مورد اصفهان انجام شود جلوگیری نمایند.
مردم چهارمحال و بختیاری از حق آبه مجاز استفاده نموده و چیزی بیش از این نمیخواهند و اگر کسی بخواهد این حق را از آنها بگیرد ساکت نخواهند ماند و از حق خود با دلیل و مدرک علمی دفاع خواهند کرد.
با تشکر از شما