بایگانی “خشکسالی”

سلام بیابان‌زایی به دشت‌های بام ایران!

دوشنبه, ۴ شهریور, ۱۳۹۲

     اطلاعات و داده‌های پژوهشی و مطالعاتی انجام شده در دشت‌های حاصلخیز دیار چهارمحال و بختیاری، حکایت از این حقیقت تلخ دارد که شوربختانه پدیده فرونشست زمین به‌عنوان شاخص‌ترین شناسه‌های آغاز بیابان‌زایی در سرزمین آب‌ها نیز مشاهده شده است!

     منطقه چهارمحال و بختیاری با میانگین بارش حدود ۷۰۰ میلی‌متر – که نزدیک به میانگین جهانی است – در شمار یکی از قطب‌های اصلی تولید آب در زاگرس مرکزی و کشور قرار داشته و به‌عنوان سرچمشه‌های اصلی رودخانه‌های پراهمیتی چون زاینده‌رود و کارون بزرگ، حیات و شادابی دو استان بزرگ اصفهان و خوزستان را مدیون این موهبت‌های بی‌منت خود ساخته است. بدون شک همین شناسه‌های کم‌همتا هستند که حیرت و نگرانی‌های کارشناسان و متخصصان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست را از خبرهای مشاهده نشانه‌های فرونشست زمین و آغاز پدیده فاجعه‌بار بیابان‌زایی در دشت‌های حاصلخیزش دو چندان می‌کند!

آغاز بیابان‌زایی در دشت‌های بام ایران

     کمتر از ۴ دهه است که با افزایش جمعیت، توسعه اراضی کشاورزی و ورود ماشین‌آلات کشاورزی و وابستگی ۸۰ درصدی به منابع آب‌های زیرزمینی و روند نگران کننده افزایش تعداد چاه‌های مجاز و غیرمجاز کشاورزی در تمامی ۱۱ دشت چهارمحال و بختیاری، سالانه حدود ۶۰۰ میلیون متر مکعب آب بوسیله ۳۶۰۰ چاه و ۴۸۰ رشته قنات از ذخایر زیرزمینی بیرون کشیده شده و تعادل طبیعی این آبخوان‌ها برهم خورده است. تراکم تا ۵ حلقه چاه در هر کیلومتر مربع از این دشت‌های کشاورزی، بهره‌برداری‌های بیش ا ز حد ظرفیت مجاز از ذخیره آبخوان‌ها و حذف سالانه بیش از ۲ متر ستون آب شیرین این آبخوان‌ها، اضافه‌بر ایجاد بحران‌های آبی باعث هجوم آب شور طبقات زیرین و افزایش آسیب پذیری آبخوان‌ها از نظر شیمیایی شده است.

     نبود مدیریت مناسب در بهره‌برداری از آب‌های زیرزمینی و در زمینه‌های الگوی کشت و روش‌های آبیاری و اصلاح فرهنگ مصرف آب در بخش کشاورزی و گسترش بی‌رویه و چشم‌گیر زمین‌های کشاورزی که عموما”در اثر تغییر کاربری‌های غیرقانونی و فرصت‌طلبانه مرغزارها و عرصه‌های مرتعی صورت گرفته است، علت اصلی افزایش برداشت‌های مضاعف و بی‌رویه از منابع آبی زیرزمینی این آبخوان‌ها شده تا جایی‌که در برخی از آن‌ها مانند دشت خانمیزرای لردگان صدای پای پدیده دهشتناک بیابان‌زایی شنیده شود. آبخوان آبرفتی دشت خانمیرزا نمونه منحصربه فردی از دشت‌های حاصلخیز چهارمحال و بختیاری است که در گذشته در بخش مرکزی آن یک تالاب طبیعی وجود داشته و بین تغذیه و تخلیه آب آن تعادل طبیعی برقرار بوده است اما با افزایش بهره‌برداری بی‌رویه از ذخیره آب زیرزمینی به‌عنوان تنها منبع تأمین کننده آب مورد نیاز بخش کشاورزی منطقه، روند نابودی و کوچک شدن این تالاب شدت یافته تا جایی‌که در حال حاضر مرغزاری تخریب شده و محدود برجای مانده است.

تخریب دشت‌های حاصلخیز

     تقریبا” در تمامی دشت‌های ۱۱ گانه منطقه؛ در سال‌های اخیر چاه‌های کم‌عمق در فصول کشت با کم‌آبی و حتی خشکیدگی مواجه بوده که در برخی موارد مشاجرات محلی و اجتماعی را به‌دنبال داشته است. مقایسه آماری منابع آبی این دشت‌ها در سال‌های مختلف بیانگر این حقیقت است که به بهانه افزایش تولید محصولات کشاورزی، اضافه‌بر افزایش غیراصولی حدود ۵ برابری شمار چاه‌های کشاورزی، تعداد چاه‌های عمیق نسبت به چاه‌های کم‌عمق به علت کاهش شدید سطح آب زیرزمینی و کف‌شکنی‌های مجاز و غیرمجاز جهت دست‌یابی به آب بیشتر، افزایش چشمگیری یافته است که این امر روند تخلیه غیرمجاز ذخیره این آبخوان‌ها را شتابی نگران کننده و فاجعه‌بار بخشیده که در سال‌های اخیر به‌عنوان دشت‌های ممنوعه و برخی نیز بحرانی اعلام شده‌اند.

     باتوجه به‌اینکه منابع آبی اکثر دشت‌ها تنها به بارش‌های سالانه وابسته است، مدیریت هوشمندانه بهره‌برداری از آب‌های زیرزمینی که منطبق بر برنامه‌های کارشناسی مدون باشد، از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود. رهاسازی اراضی ملی تصرفی و کاهش سطح زیر کشت محصولات کشاورزی، کنترل بهره‌برداری با نصب کنتور، تخریب چاه‌های غیرمجاز و حتی خاموش کردن برخی از چاه‌های فعال واقع در حریم یکدیگر در شمار اقدامات کوتاه مدت این مدیریت خردمندانه قرار دارند. یکی از لکنت‌های مدیریتی موجود که می‌توان از آن به‌عنوان خسارت خودخواسته نام برد صدور مجوزهای قانونی حفر چاه و میزان برداشت آب است که بر اساس نیازهای آبی و گاها” فشارهای اجتماعی کشاورزان صادر شده و ناباورانه توجه چندانی به ظرفیت‌های آبی آبخوان‌ها نشده است. اجرای طرح های‌های آبخیزداری و تغذیه مصنوعی، اجرای سیستم‌های نوین آبیاری، افزایش راندمان آبیاری، اصلاح الگوی کشت و انتخاب گونه‌های با نیاز آبی کم نیز در شمار کم‌هزینه‌ترین گزینه‌های عملیاتی در برنامه‌های میان‌مدت و بلندمدت مقابله با پدیده بیابان‌زایی در دشت‌های این دیار دارد.

برخی از بازتاب‌های این یادداشت در رسانه‌ها:

خبرگزاری مهر، روزنامه تهران امروز، روزنامه جام‌جم، روزنامه آرمان، خبرگزاری میراث فرهنگی(CHN)، خبرگزاری بولتن، بهار نیوز، سلامت‌نیوز، خبرگزاری تابناک، پایگاه خبری تحلیلی لکنا، پایگاه خبری قانون، پایگاه خبری تحلیلی نما، شبکه خبری دانشجویان البرز(اسنانیوز)، پایگاه خبری‌تحلیلی زیست‌بوم، پارسی‌نیوز، آژانس خبری زاگرس فردا، ممتازنیوز، پایگاه خبری آنلاین ۱۱۰ و …

تخریب جنگل‌های کشور رو به افزایش است!

پنجشنبه, ۳ مرداد, ۱۳۹۲

     دهه‌ی اخیر در شمار سال‌های پرمخاطره برای عرصه‌های جنگلی کشور قرار داشته که عوامل طبیعی مانند نوسانات اقلیمی و خشسالی‌های پی در پی به همراه عوامل انسان‌ساز روند این تخریب را شدتی نگران کننده بخشیدند!

     گسترش زراعت دیم در زیراشکوب جنگل‌های زاگرس، حضور پرشمار دام و چرای مفرط در عرصه‌های جنگلی، بهره‌برداری‌های غیراصولی و مازاد بر پروانه‌های کارخانه‌های چوب شمال کشور، قاچاق هیزم و زغال در زاگرس، بهره‌برداری‌های غیراصولی از محصولات غیرچوبی مانند صمغ سقز از بنه‌زارهای زاگرس، آتش‌سوزی‌های گسترده و پرشمار با علت انسانی، سدسازی‌های بی‌رویه و تخریب‌های ناشی از اجرای نادرست و نابجای پروژه‌های عمرانی بزرگ دولتی و اجرا نشدن برخی از تعهدات و طرح‌های محیط زیستی توسط دولت در شمار مهمترین عوامل تخریب جنگل‌های کشور در دهه اخیر قرار دارند.

     در گزارش منتشر شده در روزنامه اطلاعات که نگارنده هم در گفتگوی با خبرنگار این روزنامه – خانم آزاده تاج‌علی – شرکت داشته، به برخی از آنها اشاره شده است که می‌توانید آن‌را در صفحه ۱۴ شماره ۲۵۶۴۹ مورخ ۳ مرداد ۱۳۹۲ این روزنامه بخوانید.

اطلاعات

مجوزهای کتیرازنی؛ صدمه‌های خودخواسته به گون‌زارهای در معرض خشکیدگی!

شنبه, ۲۹ تیر, ۱۳۹۲

     اضافه‌بر بهره‌برداری‌های سنتی از محصولات فرعی یا غیر چوبی مانند صمغ‌ها و میوه‌های جنگلی، برداشت محصولاتی مثل کتیرا و گزانگبین از گون‌زارهای گستره زاگرس از گذشته کم و بیش رایج و مرسوم بوده است؛ اما بدون شک در هیچ زمانی به‌مانند سال‌های اخیر، این بوته‌زارها با چنین شدتی در معرض تهدیدهای طبیعی و انسان‌سازی که منجر به خشکیدگی نگران کننده این بوته‌زارهای ارزشمند شود قرار نگرفته بودند!

     براساس نتایج بررسی‌های موردی و پهنه‌بندی صورت گرفته توسط پژوهشگران مرکز تحقیقات منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری که در گفتگوی رییس این مرکز با خبرگزاری ایرنا منتشر شده است، اضافه بر بلوط‌زارهای زاگرس، بخش‌های گسترده‌ای از گون‌زارهای این منطقه نیز درگیر پدیده شوم خشکیدگی شده است. ماجرای نگران کننده‌ای که کمتر در شمار اولویت‌های کاری نهادهای متولی دولتی و پژوهشی کشور قرار گرفته و گزارش‌های قابل توجه‌ای در این زمینه منتشر نشده است. بربنیاد این گزارش بیش از ۶۰ درصد گون‌زارهای چهارمحال و بختیاری دچار عارضه خشکیدگی شده که نیمی از این عرصه‌ها در وضعیت بحرانی قرار گرفته‌اند!

     بدون شک در چنین شرایط بحرانی حاکم بر گون‌زارهای در معرض خطر خشکیدگی، صدور مجوزهای برداشت کتیرا با ایجاد شیار و زخم بر روی ساقه‌های این گیاهان بوته‌ای رنجور و نحیف، بر شدت این پدیده فاجعه‌بار خواهد افزود. این نوع بهره‌برداری منسوخ شده، اضافه بر اینکه باعث تشدید ضعف فیزیولوژیکی و اثرات سوء بر روی بوته‌های گون می‌شود، از نظر اقتصادی و درآمدزایی هم فاقد توجیه قابل قبول است. براساس داده‌های آماری طرح‌های بهره‌برداری کتیرا، با لحاظ اصول فنی متوسط تولید حدود ۲ تا ۳ کیلوگرم برای هر گون‌زار مورد بهره‌برداری در نظر گرفته می‌شود که به‌خوبی می‌توان دریافت که ارزش ریالی کتیرای تولیدی در واحد سطح در مقایسه با خسارت‌های وارده بسیار ناچیز  خواهد بود.

گون زارهای در معرض خشکیدگی و مجوزهای کتیرازنی

     نمونه بارز و شاخص این صدمه‌های خود خواسته، رواج مجوزهای برداشت کتیرا در اکثر مراتع استپی و نیمه‌استپی اصفهان است که ناباورانه توسط ادارات منابع طبیعی این استان صادر شده و دامنه بهره‌برداری‌های غیرمجاز آن به مراتع همجوار در استان چهارمحال و بختیاری هم کشیده شده است! باتوجه به وضعیت بحرانی گون‌زارها که ناشی از خشکسالی‌های پی‌درپی سال‌های اخیر و کاهش شدید سطح آب‌های زیرزمینی بوده و در حال حاضر تنها در حد زنده‌مانی آب در اختیار این گیاهان بوته‌ای ارزشمند قرار می‌گیرد، وارد کردن چنین صدمات خود خواسته‌ای آنهم توسط نهادهای متولی دولتی، خردمندانه نبوده و این گیاهان بوته‌ای که به مانند سدهای کوچکی از آب و خاک حفاظت می‌کنند را در معرض خطر خشکیدگی و نابودی قرار خواهند داد! یقینا” لحاظ پیش‌بینی‌های مراکز تحقیقاتی بین‌المللی در زمینه ادامه روند خشکسالی‌ها در سه تا چهار دهه پیش رو و مواجه شدن کره زمین با یک نوع تغییر نظام بارش و کاهش شدید بارش در مناطق خشک، نگرانی‌ها از بابت این رفتارهای غیرکارشناسی عمیق‌تر خواهد شد.

روستاهای لردگان در صف جیره‌بندی آب!

جمعه, ۷ تیر, ۱۳۹۲

قحطی آب در لردگان

     تولید ۱۰ درصد از منابع آبی کشور در ۱ درصد از سرزمین زاگرس سبب گردیده است تا دیار چهارمحال و بختیاری به سرزمین آب‌ها شهرت پیدا کند. بدون شک میانگین بارش سالانه حدود ۷۰۰ میلی‌متر، یکی از ویژگی‌های منحصربفرد این سرزمین بوده که حیات و شادابی دو استان پهناور اصفهان و خوزستان را مرهون بارش‌های آسمانی و رودخانه‌های خروشان خود ساخته است.

     منطقه لردگان با برخورداری از وسعت نیمی از جنگل‌های چهارمحال و بختیاری و بارش سالانه ۳ برابر میانگین کشوری، رودخانه‌های بزرگی چون خرسان و ارمند و کارون را در خود جای داده و به یکی از قطب‌های اصلی سرمایه‌گذاری سدسازی در کشور شهرت یافته است. سدهای زنجیره‌ایی احداث شده کارون ۳ و ۴ و سدهای در دست احداث خرسان ۱ و ۲ و ۳ و سد در دست مطالعه کارون ۵، همگی در رویشگاه‌های جنگلی ۱۵۷ هزار هکتاری لردگان واقع شده و دست‌کم ۲۰ هزار هکتار از این جنگل‌ها را به کام مرگ می‌کشانند!

     شاید باورش سخت باشد تصور کنیم که چنین منطقه‌ای با پوشش جنگلی بیش از ۵۰ درصد و بارندگی سالانه حدود ۷۰۰ میلی‌‌متر؛ امروز با بحران آب شرب مواجه شده و بنابر گفته‌های مسئولان آب منطقه؛سطح ایستابی منابع آب شرب روستاهای آن بین ۱۰ تا ۱۵ متر کاهش یافته باشد! از تعداد ۶۰ حلقه چاه آب شرب روستاهای آن، تاکنون ۱۷ منبع‌اش خشک و سطح ایستابی ۴۳ منبع دیگر آب شرب روستاهای این منطقه نیز به شدت کاهش یافته باشد و مردمان آن آبادی‌های جنگل‌نشین در کنار سدهای غول‌پیکر برق‌آبی، در معرض تهدید جیره‌بندی و قحطی آب قرار گرفته باشند!

     تنها در مدت زمانی کمتر از ۴ دهه طول کشید تا با افزایش جمعیت و عدم توسعه زیرساخت‌های اشتغال‌زایی سازگار با شرایط بوم‌‍شناختی منطقه؛ با ورود ادوات و ماشین‌آلات کشاورزی بخش‌های زیادی از زیراشکوب جنگل‌های منطقه تخریب و به زراعت دیم تبدیل گردد. شخم در جهت شیب برای کشت دیم در زیراشکوب جنگل، به‌همراه چرای مفرط و تخریب جنگل‌ها در اثر تولید زغال و سوخت‌های هیزمی و هم‌چنین اجرای غیراصولی برخی از پروژه‌های عمرانی؛ روند نفوذ و نگهداری آب در سفره‌های زیرزمینی را به‌شدت تحت تأثیر قرار داده و تشدید فرسایش(۲۵ تن در هکتار در سال) و رسوب در پشت سدهای بزرگ منطقه را به‌دنبال داشته است.

     البته فراموش نکنیم که در سال‌های اخیر توسعه کمی اراضی کشاورزی و برداشت‌های بی‌رویه از منابع آب و حفر چاه‌های مجاز و غیرمجاز به‌همراه شیوه‌های سنتی آبیاری با انتخاب نادرست الگوهای کشت با نیاز آبی بالا؛ روند خشکی منابع آب منطقه را شدت بخشیده و به‌عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل در صدر سیاهه مؤلفه‌های مؤثر در تشدید روند افت سطح آب سفره‌های زیرزمینی منطقه لردگان قرار گرفته است.

کشاورزی ناپایدار؛ متهم شماره ۱ تشدید بیابان‌زایی در ایران

سه شنبه, ۲۸ خرداد, ۱۳۹۲

     سرانجام مراسم‌های نوزدهمین سالگرد روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی و کاهش اثرات خشکسالی در ۲۷ خرداد هم به پایان رسید، اما نگرانی‌ها از عدم توجه جدی به خطرات ناشی از گسترش پدیده فاجعه‌بار  بیابان‌زایی در بخش‌های زیادی از سرزمین ایران کاهش پیدا نکرده و هنوز هم آنگونه که بایسته است مقابله با ریشه‌های اصلی این پدیده شوم در بین مسئولین کشور جدی گرفته نشده است.

      هم‌زمانی این روز جهانی با روزهای پایانی هفته جهادکشاورزی و بیان دیدگاه‌های متولیان بخش کشاورزی که همگی حکایت از توفیقات بزرگ در بخش کشاورزی کشور دارند گواه این حقیقت تلخ است که شوربختانه هم‌چنان گسترش کمی اراضی زراعی به‌بهانه افزایش تولید محصولات کشاورزی چشم‌انداز مسئولان این بخش بوده و نشانی از تغییر باورها و برنامه‌های اجرایی در میان دست‌اندرکاران این بخش پرمصرف آب کشور وجود ندارد. البته گفتنی‌است که سخنان جناب محمدی‌زاده رییس سازمان حفاظت محیط زیست کشور در مراسم گرامی‌داشت روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی امسال درخور توجه و متفاوت از دیگر مقامات متولی در حوزه آب و مقابله با بیابان‌زایی کشور است که جای تقدیر دارد.

 در همین باره گفتگویی با خانم روستایی داشته‌ام که می‌توانید در خبرگزاری ایسنا  آن‌را بخوانید:

خبرگزاری ایسنا

 

روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی در سایه فضای انتخاباتی کشور

دوشنبه, ۲۷ خرداد, ۱۳۹۲

لوگوی روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی1392

     زمان برگزاری آیین‌های نوزدهمین سالگرد روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی و کاهش اثرات خشکسالی هم رسید، اما به‌رغم افزایش ترس‌ها از عقوبت‌های خطر بیابانی شدن اغلب دشت‌های کشور در میان کارشناسان و متخصصان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست، امسال مراسم‌های این روز(۲۷ خرداد – ۱۷ ژوئن) در سراسر کشور تحت تأثیر فضای انتخاباتی قرار گرفت و متأسفانه فرصت آگاهی‌بخشی و هشدار‌دهی این روز جهانی حتی در میان نهادهای دولتی و مردمی و فعالان این حوزه نیز جدی گرفته نشد!

     دریافت‌های نگران کننده از اوضاع فاجعه‌بار افت سطح آب‌های زیرزمینی، تخریب شدید پوشش گیاهی و درختی و افزایش روند سدسازی و پروژه‌های انتقال آب در دیار بختیاری؛ نگارنده و بسیاری از علاقه‌مندان به طبیعت بام ایران را برآن‌داشت تا در سال گذشته همزمان با آئین‌های بزرگداشت “روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی و کاهش اثرات خشکسالی، برای نخستین‌بار همایشی یک روزه به همت جوانان پرتلاش انجمن محیط زیستی تسنیم و با همکاری و حمایت اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان و برخی ادارات و نهادهای مرتبط برگزار کنیم اما متأسفانه امسال برگزاری دومین همایش این روز جهانی در بام ایران نیز به مانند اکثر مناطق کشور در سایه فضای انتخاباتی قرار گرفت.

     بدون شک افزایش روند حفر چاه‌های مجاز و غیرمجاز بخش کشاورزی(بیش از ۳۶۰۰ حلقه چاه) و برداشت‌های مضاعف و بی‌رویه از منابع آبی زیرزمینی(حدود ۶۰۰ میلیون متر مکعب) در سال‌های اخیر متهم ردیف اول فاجعه خشکی آب در سراسر کشور بوده که حتی سبب شده است تا مردمان چهار‌محال و بختیاری هم ناباورانه نشانه‌های فرونشست زمین و بیابان زایی را در اغلب دشت‌های خشک این دیار مشاهده کنند و اضافه بر افت شدید آبدهی چاه‌ها و چشمه‌های تأمین کننده آب مورد نیاز بخش کشاورزی‌شان، در حال حاضر بیش از یک‌صد روستای دیارشان – با میانگین بارش سالانه ۷۰۰ میلی‌متری نزدیک به میانگین جهانی – که به سرزمین‌آب‌های و یکی از مهمترین منابع آبی زاگرس و کشور شهرت داشته، با بحران قحطی آب مواجه شده و آب شرب آن‌ها بوسیله تانکرهای سیار تأمین شود!

     البته فراموش نکنیم که چرای بی رویه دام و حضور تقریبا” ۶ برابری دام در مراتع و جنگل‌ها، بوته کنی، تخریب جنگل‌ها از طریق زراعت در زیر اشکوب درختان، قطع درختان برای تأمین سوخت و تولید زغال و همین طور تخریب پوشش گیاهی از طریق اجرای نادرست و غیر اصولی پروژه‌های عمرانی سبب تشدید روند نابودی پوشش گیاهی، افت شدید سطح منابع آبی زیرزمینی در تمامی دشت‌های مهم کشاورزی و کمبود آب و خطر وقوع پدیده فاجعه‌بار بیابان‌زایی در منطقه و کشور شده است.

     گفتنی‌است کنوانسیون جهانی مقابله با بیابان‌زایی ملل متحد (UNCCD)؛ شعار «نگذارید آینده‌مان خشک شود!» را برای روز مقابله با بیابان‌زایی امسال انتخاب کرده است. یقینا” امسال هدف از برگزاری آیین‌های این روز جهانی، آگاهی‌بخشی و هشدار‌دهی در زمینه خطرات خشکسالی و کمبود آب در مناطق خشک و تلاش مضاعف برای مدیریت هوشمندانه ذخیره آب در زیر زمین و برداشت از این منابع محدود آبی خواهد بود.

گزارش وضعیت خشکسالی ایران تا پایان اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۲

یکشنبه, ۲۶ خرداد, ۱۳۹۲

     به‌پاس ارسال گزارشات مستمر و ارزشمند وضعیت ماهانه‌ی خشکسالی کشور عزیزمان ایران برای تارنمای طبیعت بختیاری، از دکتر مرتضی خداقلی عزیز و همکاران ارجمندشان در پایگاه مدیریت خشکسالی کشاورزی اصفهان صمیمانه قدردانی کرده و مشروح گزارش ۸ ماهه سال آبی ۹۲ – ۹۱  این تیم سختکوش برای خوانندگان گرامی انتشار می‌بابد:

 وضعیت خشکسالی ایران در سال آبی ۹۲-۹۱ (از ابتدای مهرماه ۹۱ تا پایان اردیبهشت‌ماه ۹۲)

وضعیت خشکسالی ایران

     با گذشت هشتمین ماه از ابتدای سال آبی ۹۲-۹۱، نتایج مطالعات و بررسی‌های انجام گرفته در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی و پایگاه مدیریت خشکسالی کشاورزی استان اصفهان حاکی از آن است که تغییرات بارش در سطح کشور شدید نبوده و و عمدتاً بارش‌ها به فاصله نزدیکی حول میانگین دراز مدت آن نوسان دارد، به‌طوری‌که بارش حدود ۷۳ درصد از مساحت کشور بین ۱۰ درصد کمتر و بیشتر از میانگین دراز مدت تغییر می‌کند. مشابه ماه گذشته همچنان کرانه‌های دریای عمان و خلیج فارس، بخش‌های غربی دریای خزر و حواشی کشور بارشی کمتر از میانگین درازمدت دریافت کرده‌اند. نقاطی با بارش بیش از میانگین درازمدت در بخش‌های شمال غربی، مرکزی به سمت غرب و جنوب مشاهده می‌شود و تغییر چشمگیری در وضعیت بارش نسبت به ماه گذشته قابل مشاهده نمی‌باشد.

به طور کلی وضعیت خشکسالی مطابق با نمودار ۱ و نقشه پایش خشکسالی ایران به شرح زیر است:

کلاس‌های خشکسالی ایران

– خشکسالی خفیف با ۴۳٫۱ درصد بیشترین مساحت خشکسالی را به خود اختصاص داده و در حواشی ایران زمین به صورت نواری بخش‌های مرکزی را در برگرفته است.

– خشکسالی متوسط در تمام نقاط کشور به جز بخش مرکزی به صورت پراکنده و با وسعتی در حدود ۱۵٫۳ درصد دیده می‌شود، به‌طوری‌که در کرانه‌های خلیج فارس، حاشیه غربی دریای خزر، شهرستان‌های زاهدان، خاش و ایرانشهر و همچنین دو نواری که از بجنورد به سمت قم و اراک و دیگری از بجنورد به سمت طبس کشیده شده، نمود پیدا کرده است.

– خشکسالی شدید با وسعت ۰٫۸ درصد، شهرستان‌های زهک و کنگان جم را در برگرفته است.

– خشکسالی بسیار شدید با وسعت ناچیز ۰٫۲ درصد در شهرستان‌های زابل و نهبندان مشاهده می‌شود.

     در این دوره بیش از ۴۰ درصد از مساحت کشور بارشی بیش از میانگین درازمدت دریافت کرده‌اند که به ترتیب ۳۰٫۲ ، ۹٫۳ ، ۰٫۸ ، و ۰٫۲ درصد به ترسالی‌های خفیف، متوسط، شدید و بسیار شدید اختصاص یافته است.

    طی هشت‌ماهه گذشته از سال آبی جاری از نظر آمار بارش ثبت شده در ایستگاه‌های سپنوپتیک کشور تقریباً شرایط نرمال بوده، به‌طوری‌که بارش کل کشور حدود ۶ درصد کاهش را نشان می‌دهد و در حقیقت در سال آبی جاری خشکسالی هواشناسی رخ نداده است ولی چنانچه بازه زمانی مورد بررسی طولانی‌تر شود و به آمار بارش طی چند سال گذشته توجه شود شرایط متفاوت می‌باشد و خشکسالی هیدرولوژیک با شدت بالا اکثر مناطق کشور را در بر گرفته است. خشک شدن تالاب‌ها و دریاچه‌ها، کاهش دبی رودخانه‌ها، کاهش بی‌سابقه ذخایر برخی سدها و افت شدید و نگران کننده آب‌های زیرزمینی همه نشان از تداوم خشکسالی و بحران آب در اکثر مناطق کشور دارد.

      برای مقابله و آمادگی در برابر خشکسالی نیاز به ارائه راه‌کارهای کوتاه و بلند‌مدت علمی و عملی و توجه به مدیریت ریسک خشکسالی است تا بتوان منابع آبی کشور را در درازمدت حفظ نمود و این مهم نیازمند همکاری منسجم و یکپارچه تمام نهادهای درگیر در امر خشکسالی و توجه به مدیریت یکپارچه حوضه‌های آبخیز کشور است.

خلاصه وضعیت خشکسالی ایران از ابتدای مهرماه ۹۱ تا پایان اردیبهشت ماه ۹۲ :

– مجموع بارندگی ایران تا پایان اردیبهشت‌ماه در سال آبی جاری: ۲۱۲٫۳۳ میلی‌متر

– مجموع بارندگی دراز مدت ایران در این دوره: ۲۲۶٫۷۵ میلی‌متر

– درصد کاهش بارندگی نسبت به دوره آماری بلند مدت: ۶٫۳۶ درصد

– بالاترین درصد کاهش بارش: ایستگاه سینوپتیک نهبندان با ۶۸٫۵ درصد کاهش بارش نسبت به میانگین درازمدت

– بالاترین درصد افزایش بارش: ایستگاه سینوپتیک بستان با ۹۷٫۲ درصد افزایش بارندگی نسبت به میانگین درازمدت

حمایت از تنوع‌زیستی گیاهی و جانوری؛ گزینه‌ی برتر برای مبارزه با آفات جنگلی زاگرس

دوشنبه, ۲۵ دی, ۱۳۹۱

     پدیده زوال یا خشکیدگی بلوط و یا دیگر گونه‌های جنگلی مانند زالزالک و زبان گنجشک، رخدادی تلخ و نگران کننده در زاگرس است که شوربختانه هر روزه بر وسعت گستره آن افزوده می‌شود! هرچند که آفات و بیماری‌های جنگلی، تنها علت وقوع چنین فاجعه زیست محیطی در رویشگاه‌های جنگلی زاگرس نبوده و بدون شک گزینه‌های ذیگری مانند تغییرات اقلیمی، ریزگردها و تخریب‌ها در این ماجرای تکان‌دهنده نقش داشته‌اند، اما نمی‌توان چشم‌ها را بر آثار تخریبی طغیان آفات در بسیاری از مناطق جنگلی و حتی مرتعی زاگرس بست.

آفات و بیماری‌های جنگلی

     فراموش نکنیم که؛ آفات به‌صورت طبیعی جزء فن طبیعی جنگل بوده و تا زمانی که جمعیت آن‌ها در سیکی طبیعی اکوسیستم جنگل بوسیله دشمنان طبیعی‌شان کنترل شده و در حد طبیعی قرار دارند هیچ‌گونه تهدیدی برای جنگل نبوده و جزیی از اکوسیستم جنگل محسوب می‌شوند. دست‌کاری‌های غیراصولی و دخالت‌های نابخردانه و آزمندانه انسانی که منجر به تخریب جنگل می‌شود سبب نابودی این دشمنان طبیعی شده و در اثر این اختلال اکولوژیکی، جمعیت آفات به طرز نگران‌کننده‌ای افزایش یافته و با طغیان و گسترش غیرعادی خود باعث خشکاندن و نابودی درختان ضعیف در جنگل می‌شوند.

     مدیریت آفات در عرصه‌های جنگلی به‌لحاظ پیوستگی اکولوژیکی اجزای این اکوسیستم‌ها، با عرصه‌های کشاورزی که متأسفانه مبارزه شیمیایی گزینه اول برای مقابله با آفات آن‌ها است، بسیار متفاوت بوده و امکان استفاده از مبارزه شیمیایی در این گستره‌های طبیعی وجود ندارد. بدون شک لازمه اجرای یک برنامه موفق کنترلی و مقابله‌ای در عرصه‌های طبیعی، درک درست و جامع از بیواکولوژی آفات و بیماری‌ها، دشمنان طبیعی و فنولوژی گونه‌های میزبان در قالب اصول چهارگانه زیر است:

۱- تشخیص دقیق آفت

۲- بررسی آفت در اکوسیستم جنگل، دوره زندگی، عادات و رفتار آفت

۳- بررسی و تخمین انبوهی جمعیت آفت، نوع و میزان خسارت و بررسی آستانه و سطح زیان اقتصادی آن

۴- بررسی روش‌های موجود در کنترل آفت و بکارگیری هوشمندانه و علمی این روش‌ها جهت کنترل آفت و بیماری

     از میان شیوه‌های شناخته شده برای مبارزه با آفات، روش مبارزه بیولوژیک با حمایت از فلور گیاهی و جانوری منطقه، مناسب‌ترین و مؤثرترین روش کنترل و مقابله با آفات بوده و همواره بر شیوه‌های مکانیکی و شیمیایی ارجحیت داشته است. بسیاری از آفات جنگلی دارای دشمنان طبییعی موثری بوده و تقریبا” هر یک از آفات مانند پروانه جوانه خوار بلوط، پروانه های برگ خوار بنه، لیسه زالزالک و بذر خوارهای بلوط دارای یک دشمن اختصاصی خاص خود هستند. به عنوان مثال یک نوع زنبور به نام Hymenoptera:Bracoridae وجود داشته که دشمن اختصاصی آفت جوانه خوار بلوط بوده و این زنبور به عنوان یک ابزار بیولوژیکی موفق در بسیاری از کشورهای دنیا برای کنترل جمعیت پروانه‌های جنگلی به‌کار گرفته شده است. کاهش غیرطبیعی جمعیت هر یک انواع زنبورها، کفشدوزک‌ها و سایر حشرات به عنوان دشمنان طبیعی آفات در فن جانوری اکوسیستم‌های جنگلی، افزایش جمعیت و طغیان آفتی خاص در این عرصه‌های طبیعی را به‌دنبال خواهد داشت.

     براساس تحقیقات و تجارب موفق بدست آمده، در مبارزه بیولوژیکی با آفات و بیمای‌های جنگلی، روش “حمایت و حفاظت از حشرات و دشمنان طبیعی بومی منطقه” نسبت به دو روش “وارد کردن دشمنان طبیعی خارجی(یا کنترل بیولوژیک کلاسیک)” و “افزایش و پرورش انبوه دشمنان طبیعی بومی و رها‌سازی آن‌ها در محیط‌های آلوده”، ارزان قیمت‌تر و  اصولی‌تر بوده که مورد تأکید اکثر کارشناسان و متخصصین حوزه گیاه‌پزشکی منابع طبیعی است.

     هدف این روش حفظ دشمنان طبیعی موجود در اکوسیستم است که با حمایت و مقابله با تهدیدهای از بین‌برنده و کاهنده جمعیت طبیعی آن‌ها، می‌توان جمعیت آن‌ها را در حد طبیعی نگه‌داشت. تخریب جنگل‌ها باعث کاهش و نابودی منابع غذایی و میزبانان این دشمنان طبیعی آفات در این عرصه‌های طبیعی شده که می‌توان با فراهم آوردن منابع غذایی و پناهگاه‌‌های مناسب به همراه مدیریت زیست‌گاهی، نسبت به حفاظت و حمایت از این دشمنان طبیعی آفات اقدام کرد.

     استفاده از کودهای شیمیایی و حشره‌کش‌ها در اراضی کشاورزی و باغ‌های محاط و یا حاشیه جنگل‌ها، می‌تواند به‌عنوان تهدیدی جدی برای جمعیت این دشمنان طبیعی به‌حساب آمده و زمینه طغیان آفات را مهیا کرده که دامنه خسارت‌های این طغیان می‌تواند به همان اراضی کشاورزی و باغات نیز کشانده شود.

آب بر آتش پنهان خانمیرزا ریخته شد

یکشنبه, ۱۹ آذر, ۱۳۹۱

    خبرهای امیدوار کننده ای که دهیار سختکوش و طبیعت دوست روستای کرتگل خانمیرزا – علی نقی محمدی – برای خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به تصویر کشیده است، حکایت از آن دارد که آتش افتاده بر جان خانمیرزا در حال فروکش کردن است. آب چشمه پرآب کرتگل به همراه بارش های امیدبخش اخیر در منطقه می روند تا بر آتش زیرزمینی فرود آمده، آن را مهار کرده و به خودسوزی کم سابقه خانمیرزا پایان دهند.

   همان طور که در نوشتار مورخ ۹ آذر هم نوشتم؛ خودسوزی نگران کننده خانمیرزا، برخلاف ادعاهای برخی از نهادهای اجرایی منطقه، بیشتر از آنکه ناشی از پدیده های طبیعی مانند خشکسالی باشد، متأثر از رفتارهای ناآگاهانه و نابخردانه در سه دهه اخیر بوده که با حفر کانال های زهکشی در اوایل دهه شصت و توسعه بی رویه اراضی کشاورزی و تخریب و تغییر کاربری اراضی تالابی، عملا” این تالاب ۲۰۰۰ هکتاری را به بحرانی ترین دشت کشاورزی ممنوعه دیار بختیاری بدل ساختند.

   امّا خبرهای امیدوار کننده این است که به همت بخشداری و جهادکشاورزی منطقه و با مشارکت و همراهی تحسین برانگیز دهیار و کشاورزان روستای کرتگل خانمیرزا؛ آب چشمه های اطراف به وسیله لوله به محل آتش سوزی هدایت و به داخل حفره هایی که از آنها دود و حرارت خارج می شد ریخته شد. بارش های چند روز اخیر هم به کمک این تلاشگران عزیز در منطقه آمده و تا حد زیادی آتش افتاده به جان خانمیرزا مهار و در حال حاضر دود بسیار کمی از حفره ها خارج می گردد.

   اینک جا دارد از زحمات و مسئولیت پذیری ادارات حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی استان، فرماندار و بخشدار خانمیرزا، جهادکشاورزی لردگان و دهیار کرتگل قدردانی کرده و همراهی و مشارکت کشاورزان منطقه را در این اقدام خردمندانه تحسین نموده و آرزو کنیم تا در آینده ای نزدیک با مشارکت فعالانه مسئولان و مردم منطقه، پایداری حیات دوباره به تالاب خانمیرزا برگردانده شود.

خانمیرزا تصمیم به خودسوزی گرفت و دودش به چشمان مردم منطقه رفت!

پنجشنبه, ۹ آذر, ۱۳۹۱

     وقتی دیروز خبر خروج بخار داغ و دود از تالاب خانمیرزا و وحشت مردم منطقه را شنیدم، ناگهان به یاد پریشان افتادم و پریشان شدم. به یاد تالاب پریشان افتادم که در سال گذشته آن نگین ارزشمند زاگرس در دیار کازرون نیز تصمیم به خودسوزی گرفت، چرا که دیگر توانی برای تحمل بی توجه ای ها و تخلیه آبخوان هایش را نداشت!

     بدون شک خانمیرزا هم این روزها دیگر نتوانست چاه های پرشمار مجاز و غیرمجاز  و خشک کردن سفره های زیرزمینی اش را تحمل کند و بیش از ۲۰ روز است که از درون آتش گرفته و کم کم آنقدر دودش زیاد شد تا به روستاهای اطراف رسید و مردمان آن دیار را که تا امروز با چنین پدیده ای مواجه نشده و حتا نشنیده بودند، به حیرت انداخته و وحشت زده کرده است!

     شاید باورش سخت باشد که تصور کنیم که تنها در مدت زمانی کمتر از ۳ دهه طول کشید تا با یک مهندسی غلط و زیر پا گذاشتن قوانین حاکم بر طبیعت این محیط تالابی، در اثر عملیات زهکشی در اوایل دهه شصت و روند شتابان و فاجعه بار حفر چاه های مجاز و غیرمجاز و گسترش بی رویه و غیرقانونی اراضی کشاورزی، تالاب ارزشمندی که به نگین سبز دیار لردگان شهرت داشت را بی مهابا از عواقب این طبیعت ستیزی و تغییر کاربری نادرست، به یکی از مهمترین دشت های کشاورزی استان چهارمحال و بختیاری تبدیل کرده تا دیگر حالا نه نامی از تالاب های خانمیرزا بماند و نه نشانی از پرندگان بی شمار و زیستمندانی که این محیط های ارزشمند تالابی میزبانی می کرده اند!

     در اوایل دهه شصت بود که ناآگاهانه و کوتاه بینانه، به بهانه توسعه اراضی کشاورزی و درآمدزایی برای مردم منطقه، ناباورانه اقدام به احداث زهکش و خشکاندن تالاب های منطقه – که در کریدور عبور پرندگان مهاجر قرار داشتند – کردند و به دنبال آن دست اندازی های سودجویانه به آن اراضی تالابی آغاز و در مدت کوتاهی با ورود ادوات و ماشین آلات کشاورزی به منطقه و حمایت های مالی و خدماتی نهادهای متولی، شمار چاه های حفر شده مجاز و غیرمجاز افزایش یافت، وسعت اراضی تحت کشت در داخل و حاشیه این تالاب های زهکشی شده چند برابر شد و در کوتاه مدت وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم منطقه بهبودی چشمگیری یافت؛ اما شوربختانه حالا می بینیم که این توسعه اقتصادی و معیشتی منطقه چندان پایدار نبوده و حتی نتوانسته است برای یک نسل هم که شده این روند بهبودی وضعیت اقتصادی منطقه را حفظ کند!

     برای تأمین آب اراضی کشاورزی که به صورت بی رویه افزایش یافتند بالغ بر ۷۰۰ حلقه چاه مجاز در منطقه حفر شد، کشت محصولات با نیاز آبی بالا مانند برنج و لوبیا گسترش یافت و شیوه های آبیاری سنتی، نیاز آبی بخش کشاورزی منطقه را دوچندان کرد. کشاورزان برای تأمین این آب با سوءاستفاده از سکوت و انفعال نهادهای متولی، چندین برابر میزان مجاز پروانه های بهره برداری چاه های خود اقدام به برداشت آب از سفره های زیرزمینی کردند! ماجرا به همین جا ختم نشد و شمار روزافزون حفر چاه های غیرمجاز از محدوده اراضی کشاورزی به داخل منازل آبادی های حاشیه تالاب نیز کشیده شد و کاهش ریزش های آسمانی هم مزید بر علت شد تا چنین سرنوشت نگران کننده ای را برای خانمیرزا رقم زند تا دود جنگیدن با قوانین حاکم بر طبیعت و طراحی غلط چیدمان توسعه منطقه را در همین مدت کوتاه به چشمان مردمان آن دیار فرو کند.

      وقوع رخداد فاجعه بار خودسوزی در خانمیرزا گواه آن است که در اثر تغییر کاربری های غیر علمی، گسترش بی رویه اراضی کشاورزی، برداشت بیش از حد از سفره های زیرزمینی و بی تفاوتی ها و عدم توجه سزاوار به افزایش راندمان آبیاری و اصلاح الگوی کشت و مصرف؛ سطح آب سفره های زیرزمینی به حدی پایین رفته که در سال گذشته اضافه بر افزایش غلظت املاح و تغییر در کیفیت آب برخی از چاه های منطقه، برای نخستین بار شاهد پدیده دهشتناک و نادر فرونشست زمین در این منطقه بودیم و حالا هم خشکی خاک در لایه های پایینی این محیط تالابی به حدی رسیده است که بقایای گیاهی و مواد آلی موجود در خاک های تورب زیرین برخی از قسمت های منطقه که به صورت زغال سنگ نارس است با تولید گاز متان، بسیار حساس و مستعد سوختن شده و با تغییرات درجه حرارت، آتش سوزی در اعماق به وقوع پیوسته که تنها گرما و دود آن در سطح قابل مشاهده است.

     حال انتظار است قبل از آنکه خیلی دیر شود، کمیته ای با حضور دستگاه های مؤثر و مرتبط مانند جهادکشاورزی، امور آب، منابع طبیعی، محیط زیست و ستاد بحران استان به ریاست فرماندار منطقه تشکیل شده و با همکاری مسئولانه مردم و نهادهای امدادی منطقه، ابتدا اقدام به مهار آتش کرده و از گسترش آن سریعا” جلوگیری کنند. سپس با انجام مطالعات جامع نگرانه و بر بنیاد توانمندی های بوم شناختی و اکولوژیکی منطقه، چیدمان توسعه منطقه را طراحی کرده و با مدیریت صحیح آب و بخش کشاورزی، زمینه های لازم برای بازگشت سفره های آب زیرزمینی منطقه به شرایط طبیعی را فراهم کنند.(تصاویر این رخداد تلخ را می توانید در ادامه مطلب ببینید)

در همین رابطه:

– خبرگزاری فارس: جزئیات خروج دود از کوه‌های یک روستای لردگان / ‌علت؛ آتش‌سوزی گازهای تالابی

– خبرگزاری موج: هنوز آتش سوزی زیر سطحی در دشت خان میرزا تایید نشده است

– خبرگزاری میراث فرهنگی(CHN): تالاب «خان‌میرزا» خودسوزی کرد

– خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا): خودسوزی تالاب خانمیرزا در چهارمحال و بختیاری

– روزنامه همشهری: خودسوزی «خان‌میرزا» به دنبال «پریشان»

– خبرگزاری مهر: خودسوزی تالاب خان‌میرزا/ پس از پریشان دومین تالاب کشور آتش گرفت

– روزنامه اعتماد(محمد درویش): مرگ خانمیرزا؛ رخداد تلخی که می تواند زنهاری شیرین بیافریند!

ادامه مطلب»