بایگانی “سد سازی”

انتقال آب از کارون با فشار سیاست

سه شنبه, ۱۷ شهریور, ۱۳۹۴

     این روزها کارون حال‌وروز خوشی ندارد و شوربختانه طرح‌های انتقال آب و سدسازی هم برای نابودی آن صف‌آرایی کرده‌اند. در گفتگویی با خبرنگار روزنامه قانون شرکت کرده‌ام که می‌توانید شرح کامل این گفتگو را در زیر بخوانید:

ونک

روزنامه قانون: سالانه به‌اندازه سد کرج آب‌های پشت ۵ سد کارون تبخیر می‌شود. وزارت نیرو سازمان محیط‌زیست را در پروژه‌های انتقال آب در عمل انجام‌شده قرار می‌دهد. بدنه کارشناسان وزارت نیرو به‌اشتباه بودن این‌گونه پروژه‌ها باور دارند اما تصمیم‌گیری در این رده صورت نمی‌گیرد. اگر آن‌ها می‌توانستند منابع مالی و ردیف اعتباری پروژه‌‌های بهشت‌آباد و سبزکوه را تأمین کنند هیچ‌گاه نیازی به چانه‌زنی نداشتند و اصرار به سازمان محیط‌زیست برای صدور مجوز نمی‌کردند.

     اصرار به سازمان محیط‌زیست برای صدور مجوز، برای این است که می‌خواهند تنش‌های اجتماعی این طرح‌ را کاهش دهند چون مابقی پروژه‌هایشان به این مسئله گره‌خورده است. تمامی این پروژه‌ها به بهانه انتقال آب شرب رخ می‌دهد اما تنها یک درصد ناچیزی مثلاً ۵ درصد را برای آب شرب اختصاص می‌دهند. پروژه‌های انتقال آب در کشور از کارون بزرگ در حالی با نام شرب اجرا می‌شوند که به کام صنایع هستند. مسئولان از یک‌سو مردم را به صرفه‌جویی در مصرف آب دعوت می‌کنند و از سوی دیگر خود با فریبکاری و تحت‌فشار لابی‌های سیاسی تیشه به ریشه منابع آبی کشور می‌زنند.

     آب هست ولی کم هست، این شعار‌ی است که این روزها بر روی در و دیوار شهرها نقش بسته و در شبکه‌های مختلف صداوسیما نیز مردم را به صرفه‌جویی در مصرف این مایه حیات دعوت می‌کنند اما اینکه مسئولان تا چه اندازه به این شعار در تصمیم‌گیری و عملکرد خود اعتقاد دارند خود جای سؤال است چراکه هرروز خبری از سوء مدیریت و لابی‌های سیاسی در مدیریت منابع آبی موجود در کشور به گوش می‌رسد.

علاقه‌مندی وزارت نیرو به سدسازی

رتبه‌ ۱۳۲ در بین ۱۳۳ کشور دنیا در رتبه‌بندی جهانی مدیریت منابع آب ایران خود گواه روشنی بر این مسئله است. بر اساس استانداردهای جهانی هر کشوری که بیش از ۴۰ درصد منابع آب تجدید‌شونده را استفاده کند، وارد بحران آب می‌شود، درحالی‌که در ایران حدود ۷۲ درصد از منابع آب تجدیدشونده مورداستفاده قرار می‌گیرد. در قوانین و برنامه چهارم و پنجم توسعه حکم شده که وزارت نیرو باید میزان آب ازدست‌رفته در آب‌های زیرزمینی را تا حداکثر ۲۵ درصد احیا کند و برگرداند، ولی به‌نظر می‌رسد وزارت نیرو تنها به اجرای کارهای سخت‌افزاری مثل سدسازی علاقه‌مند است، نکته جالب‌توجه اینجاست که سدسازی تکنولوژی منسوخ‌شده‌ای است که یکی از دلایل اصلی کاهش منابع آبی و بحران آب در دنیا شناخته‌شده است.

بهشت‌آباد تعطیل نشده است

یکی از طرح‌هایی که در چند سال اخیر در کشور اعتراض‌های فراوانی را به ‌دنبال داشته پروژه انتقال آب از کارون و سرشاخه‌های آن به فلات مرکزی ایران است. پروژه‌ای که به گفته مسئولان سازمان محیط‌زیست تیشه به ریشه محیط‌زیست کشور می‌زند. یکی از این پروژه‌ها انتقال آب بهشت‌آباد از چهارمحال و بختیاری به اصفهان است. پروژه‌ای که در مقطعی سازمان محیط‌زیست خبر توقف آن را داده بود اما شواهد حاکی از آن است که بهشت‌آباد همچنان در حال اجر است.

بهشت‌آباد به دلیل کمبود بودجه تعطیل است نه نبود مجوز سازمان محیط‌زیست

هومان خاکپور، کارشناس محیط‌زیست دراین‌باره به «قانون» می‌گوید: افراد محلی گفته‌اند که این پروژه تعطیل نشده و همچنان در حال اجرا است، بنده نیز در همین حد از ادامه این پروژه اطلاع دارم. به نظر نمی‌آید که پروژه به‌صورت کامل متوقف‌شده باشد، ممکن است که سرعت اجرای پروژه کند شده باشد و یا اینکه با محدودیت‌هایی در کار و منابع مالی مواجه شده‌ باشند. ولی اینکه به دلیل عدم صدور مجوز سازمان محیط‌زیست پروژه به سمت تعطیلی رفته را بعید می‌دانم. این پروژه مجوز سازمان را ندارد اما ممنوعیت قانونی و قضایی برای آن اعلام‌نشده و تا زمانی که دستور قضایی برای توقف پروژه‌‌ای صادر نشود هیچ پیمانکاری پروژه‌اش را تعطیل نمی‌کند مگر اینکه به‌لحاظ قانونی منابع مالی موردنیاز تأمین نشده باشد، در پروژه‌های انتقال آب سبزکوه و بهشت‌آباد مشکل اصلی کمبود بودجه است.

وزارت نیرو سازمان محیط‌زیست را نمی‌بیند

خاکپور می‌افزاید: بر اساس قانون و مصوبه شورای عالی محیط‌زیست تمامی پروژه‌های عمرانی که مشمول ارزیابی سازمان محیط‌زیست می‌شوند باید در زمان مکان‌یابی و امکان‌سنجی از این سازمان مجوز اخذ کنند، یعنی قبل از آغاز پروژه چراکه تأمین ردیف اعتباری منوط به اخذ این مجوزها است اما مشکل اینجاست که دستگاه متولی که وزارت نیرو است بدون گرفتن این مجوزها تحت‌فشارها و لابی‌های سیاسی‌کار را شروع می‌کنند. با این روش کار، سازمان‌ محیط‌زیست را در عمل انجام‌شده قرار می‌دهند.

تمامی پروژه‌های انتقال آب فاقد مجوز است

او با اشاره به اینکه تمامی پروژه‌های اجراشده و یا در حال اجرا فاقد مجوز از سازمان محیط‌زیست هستند، می‌گوید: پروژه‌هایی مانند سد خرسان‌۳، تونل‌های انتقال آب بهشت‌آباد، گلاب یک و دو و سبزکوه که پیشینه برخی از آن‌ها حتی به ۵ سال گذشته برمی‌گردد، در حال حاضر مدعی هستند که بخش زیادی از بیت‌المال صرف این پروژه‌ها شده و توقف آن‌ها به معنای هدر رفت و اتلاف بیت‌المال است.

وزارت نیرو مردم را ترغیب به بی‌قانونی می‌کند

خاکپور ادامه می‌دهد: تمامی این اتفاق‌ها در شرایطی رخ می‌دهد که وزارت نیرو به‌عنوان متولی منابع آبی در کشور از تمامی مشکلات، محدودیت‌ها و چالش‌های حوزه آبی در کشور اطلاع دارد. وقتی وزارت نیرو به قانون پایبند نیست چگونه می‌توانیم انتظار داشته باشیم کشاورزان به قانون پایبند باشند. عملکرد وزارت نیرو مردم را به بی‌قانونی ترغیب می‌کند. این کارشناس محیط‌زیست درباره پروژه‌های غیرکارشناسی وزارت نیرو می‌گوید: ‌باور بنده بر این است که بدنه کارشناسان وزارت نیرو به‌عنوان مجری و متولی کارشناسی این پروژه‌ها به‌اشتباه بودن این‌گونه پروژه‌ها باور دارند اما تصمیم‌گیری در این رده صورت نمی‌گیرد معمولاً تصمیم‌گیری‌ها در رده‌های مدیریتی با لابی‌ و فشارهای افراد سیاسی انجام می‌گیرد. اگر الآن ادعا می‌شود که توقف این پروژه‌ها هدر رفت بیت‌المال است این صحبت کارشناسان وزارت نیرو نیست بلکه صحبت مسئولان و نمایندگان سیاسی در استان‌ها یا در سطح کشور است.

محیط‌زیست با این بضاعت مجبور است موافقت کند

خاکپور یادآور می‌شود: سازمان محیط‌زیست به‌دلیل اینکه از بضاعت لازم در تصمیم‌گیری و مدیریت منابع آبی کشور برخوردار نیست، درنهایت مجبور است به این پروژه‌ها تن بدهد. هرچند در سال‌های اخیر سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور با حساسیت ویژه‌ای با این مسئله برخورد می‌کند و اعلام کرده تا سازمان محیط‌زیست مجوز ارزیابی صادر نکند، ردیف اعتباری به آن پروژه تخصیص نمی‌دهد. مطمئن باشید اگر آن‌ها می‌توانستند منابع مالی و ردیف اعتباری پروژه‌‌های بهشت‌آباد و سبزکوه را تأمین کنند هیچ‌گاه نیازی به چانه‌زنی نداشتند و اصرار به سازمان محیط‌زیست برای صدور مجوز نمی‌کردند چراکه در استان چهارمحال و بختیاری پروژه‌های بدون مجوز ارزیابی اجراشده و منتظر این مجوزها نمانده‌اند. پروژه گلاب یک بدون مجوز سازمان تمام شد و گلاب دو در مراحل نهایی است به‌دلیل اینکه منابع اعتباری آن را از بودجه استان اصفهان تأمین کرده‌اند. در حال حاضر نیز اگر اصرار به سازمان محیط‌زیست برای صدور مجوز می‌کنند برای این است که می‌خواهند تنش‌های اجتماعی این طرح‌ را کاهش دهند چون مابقی پروژه‌هایشان به این مسئله گره‌خورده است.

انتقال آب از سرشاخه‌های دز در فریدن اصفهان

او با اشاره به اینکه این پروژه‌ها به‌نام شرب است ولی به کام صنعت می‌گوید: مسئولان استان اصفهان مدعی هستند که با پروژه گلاب تا افق ۱۴۲۰ نیاز آبی اصفهان بزرگ را با جمعیت ۵ میلیون نفری تأمین می‌کنند، هنگامی‌که بحث آب شرب مطرح می‌شود این توجیه منطقی است. ولی وقتی پروژه بهشت‌آباد را به بهانه آب شرب اجرا می‌کنند و آنگاه پروژ‌ه‌هایی در قالب انتقال یک میلیارد مترمکعب آب به اصفهان را در فریدن اصفهان از سرشاخه‌های دز اجرا می‌کنند صورت‌مسئله فرق می‌کند. رودخانه دز از لرستان سرچشمه می‌گیرد و پس از عبور از منطقه‌ای در مرز اصفهان و چهارمحال و بختیاری وارد کارون بزرگ در خوزستان می‌شود. یعنی بخش‌هایی از حوضه آبریز این رودخانه در لرستان، اصفهان و چهارمحال قرار دارد. تمامی این پروژه‌ها به بهانه انتقال آب شرب رخ می‌دهد، معمولاً هنگامی‌که پروژه‌های انتقال آب را تعریف می‌کنند یک درصد ناچیزی مثلاً ۵ درصد را برای آب شرب اختصاص می‌دهند چراکه آن‌ها نمی‌خواهند مخالف سیاست دولت که اعلام کرده با هیچ پروژه انتقال آب به‌جز شرب موافقت نمی‌کند، حرکت کنند.

عقلانیت در تصمیم‌گیری‌های دولت در حوزه آب وجود ندارد

خاکپور عنوان می‌کند: استان اصفهان به‌دلیل توسعه صنایعی مانند فولاد رتبه بالایی در تولید ناخالص ملی در کشور دارد؛ همین مسئله باعث افزایش نرخ مهاجرت به این استان شده، این اتفاق بلای جان خود اصفهان شده است. فرونشست زمین در مناطقی که صنایع مستقرشده و توسعه‌ای که در بخش کشاورزی داشته‌ایم یکی از پیامدهای منفی این توسعه صنعت است. مسئله‌ای تعجب‌برانگیز این است چرا دولت فریبکاری می‌کند، چرا به بهانه شرب این‌همه پروژه برای توسعه صنایع تعریف می‌کند چراکه تأمین آب شرب را می‌توان با تنها یکی از این پروژه‌ها برای همیشه حل کرد. اگر تونل گلاب می‌تواند مشکل را حل کند چرا این پروژه را اجرا نمی‌کنند اما مابقی پروژه‌ها مانند بهشت‌آباد و سرشاخه‌های دز را تعطیل کنند. در این تصمیم‌گیری‌ها در دولت عقلانیت وجود ندارد، همه این اتفاقات بر اساس سیاسی‌کاری و نفوذ مسئولان این استان‌ها در دولت است.

آب چهارمحال و بختیاری در شهر رفسنجان کرمان

او به پروژه انتقال آب ونک اشاره می‌کند و می‌گوید: پروژه دیگری در استان چهارمحال و بختیاری تعریف‌شده به‌نام ونک باهدف انتقال آب از این استان به شهر رفسنجان در کرمان، نکته جالب‌توجه اینجاست که مسئولان استان اصفهان نیز به این پروژه اعتراض کرده‌اند. متأسفانه در فلات مرکزی کشور ما یک توسعه اشتباه در کشاورزی و صنایع داشته‌ایم و با توهم وجود منابع آبی در یک استان دیگر چشم به کارون بزرگ دوخته‌ایم. تمامی این کارها به نابودی کارون بزرگ و درنهایت نابودی خوزستان ختم می‌شود. بر اساس آمار منتشرشده دولت در خوزستان پهناهای آبی خوزستان به یک‌سوم رسیده؛ در حال حاضر کانون تولید گردوغبار تنها تالاب‌های خشک‌شده نیستند در حدود ۲ میلیون هکتار از اراضی کشاورزی که به دلیل کاهش منابع آبی بایر شده‌اند تبدیل به کانون تولید گردوغبار شده‌اند. این آمار گزارش ستاد مقابله با ریز گرد در کشور است.

۱۶ سد روی کارون خالی ساخته می‌شود

خاکپور می‌گوید: از یک‌سو بارگذاری‌های غلط در فلات مرکزی چه به بهانه صنعت و یا کشاورزی و از‌ سوی دیگر احداث چندین سد بر روی کارون تیشه به ریشه منابع آبی ایران زده است. در حال حاضر ۵ سد غرقابی که ظرفیت ذخیره ۱۴ میلیارد مترمکعب آب را دارد بر روی کارون احداث‌شده این در حالی است که کل آورده آب کارون بزرگ در شرایط نرمال ۱۴ میلیارد مترمکعب بوده و در شرایط فعلی به ۹ میلیارد متر‌مکعب رسیده است. در شرایط فعلی سدها خالی هستند و هیچ‌کدام‌شان در ظرفیت بالای تولید انرژی بر‌‌قابی نیستند.

     ما با سدهایی مواجه هستیم که آب در آن‌ها نیست و سرمایه‌گذاری بر روی آن‌ها انجام‌شده و این سدها ۵۰۰ میلیون مترمکعب در سال تبخیر دارند یعنی به‌اندازه سد کرج تبخیر آب داریم. همچنین وزارت نیرو در اقدامی جالب احداث ۱۶ سد دیگر روی کارون بزرگ را در دست مطالعه و اجرا دارد، آینده‌ای که برای کشور متصور می‌شوم با این‌گونه اقدامات نابودی کارون و در پی آن خوزستان و ایران است.

حفر چاه‌های کشاورزی بلای جان تالاب‌ها

یکشنبه, ۲۵ مرداد, ۱۳۹۴

     گفته می‌شود از میان ۱۰۰۰ تالاب موجود در کشور بر اساس تعریف کنوانسیون بین‌المللی رامسر، بین ۷۰ تا ۷۵ درصد از آن تالاب‌ها در وضعیت بحرانی هستند یا در معرض خطر قرار دارند! در همین زمینه گفتگویی را با خبرنگار روزنامه آرمان انجام داده ام که در شماره ۲۸۲۷ مورخ ۲۵ مرداد ۱۳۹۴ این روزنامه وزین منتشر شده است:

تالاب

     گفته می‌شود ۷۵ درصد تالاب‌ها در خطر هستند به نظر می‌رسد سعی کرده‌اند رقم خوب و مطمئنی ارائه دهند، زیرا چیزی بیشتر از ۷۵ درصد تالاب‌های کشور در خطر هستند. در حال حاضر کمتر تالابی را سراغ داریم که با مشکل کمبود آب مواجه نباشد. مهم‌ترین خطری که تالاب‌های ما را تهدید می‌کند بحث کم‌آبی و رعایت نشدن حقابه زیستی تالاب‌هاست که تقریبا در همه تالاب‌های کشور با آن مواجه هستیم.

    تهدیدی دیگر نیز مانند شکار وجود دارد که تالاب‌ها را در معرض خطر قرار داده ‌است. حضور پرشمار دام در تالاب‌های مرکزی و تالاب‌های جنوب کشور از جمله عواملی است که به خشک شدن آنها دامن زده است. چرای دام‌ها و سگ‌هایی که کنار گله‌ها هستند به نابود کردن پوشش گیاهی، جانوری و پرندگانی که کنار تالاب‌ها هستند، می‌انجامد.

    مهم‌ترین علتی که باعث خشکی تالاب‌ها شده است و آنها را به کانون‌های تولید گرد و خاک تبدیل کرده است بحث عدم رعایت حقابه تالاب‌هاست. عدم رعایت حقابه تالاب‌ها می‌تواند ناشی از سدهایی باشد که در بالادست تالاب‌ها احداث شده‌اند. این سدها معمولا در مسیر رودخانه‌هایی ساخته می‌شوند که حقابه تالاب را تامین می‌کردند و بعد از ساخت سد خشک شده‌اند. این سدها معمولا به بهانه‌هایی مانند تولید انرژی برق آبی یا برای تامین آب کشاورزی و صنعت احداث می‌شوند.

     با توجه به اینکه امروزه با مشکل کمبود آب در پشت سدها مواجه هستیم معمولا نخستین جایی که آسیب می‌بیند تامین حقابه تالاب‌هاست. در حال حاضر در یک دوره خشکسالی به سر می‌بریم و کاهش منابع آبی بیشترین تاثیرش را روی تامین حقابه تالاب‌ها گذاشته است. پروژه‌های انتقال آب هم از تهدیدات دیگری است که تالاب‌ها در معرض آن قرار دارند. چاه‌های کشاورزی دارای مجوز و بدون مجوز که در اراضی اطراف تالاب‌ها حفر می‌شوند به کمبود آب و افت آن در تالاب‌ها دامن می‌زنند.

     در بخش کشاورزی از یک سو لازم است که یک نظارت و مدیریت یکپارچه‌ای بر برداشت آبی که از تالاب‌های مجاز صورت می‌گیرد وجود داشته باشد و از سوی دیگر با چاه‌های غیرمجاز مقابله شود. در مجموع تالاب‌های ما الان در معرض کمبود آب و خشکی قرار دارند. خشکیدگی تالاب‌ها نه تنها به نابود شدن محیط‌های ارزشمند منتهی می‌شود بلکه این محیط‌ها را که یک نعمت هستند تبدیل به یک بلا می‌کند. تالاب‌ها بعد از خشک شدن تبدیل به کانون‌های تولید گرد و غبار می‌شوند. دلیلش این است که رسوبات تالاب از مواد بسیار ریز تشکیل شده‌اند که با کوچک‌ترین وزش باد جابه‌جا می‌شوند و سکونت‌های اطرافشان را تا کیلومترها تحت تاثیر قرار می‌دهند.

     بهترین اقداماتی که برای احیای تالاب‌ها می‌توان انجام داد این است که به سمت یک مدیریت جامع زیست محیطی در تالاب‌ها پیش برویم و با مشارکت دادن جوامع بومی و محلی اطراف تالاب‌ها حقابه زیستی آنها را تامین کنیم. بخشی از حقابه زیستی تالاب‌ها از طریق مشارکت دادن مردم محلی با اصلاح شیوه‌های آبیاری زمین‌های کشاورزی اطراف تالاب‌ها و کاهش مصرف آب صورت می‌گیرد. بخش دیگر آن به مدیریت جامعی که به مدیریت سازه‌ای دولت مربوط است بازمی‌گردد که به بحث سد‌سازی و پروژه‌های انتقال آب اشاره دارد.

     دولت باید تلاش کند قبل از سدسازی و پروژه‌های انتقال آب در وهله اول حقابه زیستی تالاب‌ها رعایت شود. نباید اجازه بدهیم که تالاب‌ها به سمت خشکی بروند چون عواقب خوبی به همراه ندارد. از نمونه‌های آن خشک شدن تالاب گاوخونی است. این تالاب در فلات مرکزی بعد از شهر اصفهان قرار دارد. با توجه به اینکه در مدت ده سال کمترین آبی به آن نرسیده است و حقابه زیستی آن معمولا در پای توسعه‌های صنعتی و توسعه‌های بخش کشاورزی از بین رفته است نابودی آن بخشی از سکونت‌گاه‌های مرکزی کشور مانند شهر اصفهان را تهدید می‌‌کند. این تهدیدات باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد و فکری برای نجات محیط زیست کرد.

سد “لیرو” تهدید جدیدی برای جنگل‌های زاگرس است

سه شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۳۹۴

     در خصوص روند نگران‌کننده سدسازی‌های بی‌رویه و تخریب رویشگاه‌های جنگلی کشور با تأکید بر سد لیرو، در گفتگویی با خبرنگار خبرگزاری نسیم شرکت کرده‌ام که شرح کامل آن را با شما خوانندگان فرهیخته طبیعت بختیاری به اشتراک می‌گذارم:

سد لیرو

خبرگزاری نسیـم: هومان خاکپور کارشناس و فعال محیط‌زیست در گفتگو با «نسیم» با اشاره به تهدید جدید برای جنگل‌های زاگرس، از ساخت سد لیرو در کنار روستای لیروک واقع در بخش بشارت شهرستان الیگودرز خبر داد. به گفته وی سهم ما از جنگل و سرانه آن از میانگین جهانی پایین‌تر و تنها حدود ۷ درصد از سرزمین ما را رویشگاه‌های جنگلی تشکیل داده‌اند.
خاکپور افزود: در شرایطی که سرانه جنگل‌های ما یک‌چهارم سرانه جنگل‌های دنیا است. به نظر می‌رسد که باید حساسیت ما از حفظ جنگل‌ها و جلوگیری از تغییر کاربری ۴ برابر مردم دنیا باشد و اگر به بحث کانون‌های تولید گردوغبار در برون از مرزها را ایران و کانون‌های تولید در کشور را به این حساسیت اضافه کنیم شاید ما را به این رهنمون کند که حساسیت ما را حتی باید بیش از ۴ برابر دنیا باشد.

     به گفته خاکپور در سال‌های اخیر، بسیاری از پروژه‌ها و طرح‌های عمرانی از همین ۷ درصد رویشگاه‌های جنگلی می‌گذرد و ما هرساله شاهد تخریب سطوح زیادی از جنگل‌هایمان در اثر اجرای پروژه‌های موسوم به توسعه هستیم. هرچند که صورت سنتی تخریب جنگل‌ها در اثر معیشت به دلیل وابستگی جنگل‌نشینان به آن، موجب تخریب سنتی می‌شود اما آن چیزی که در حال حاضر نگرانی‌ها را بیشتر کرده است، پروژه‌های عمرانی و توسعه‌ای مثل خطوط انتقال گاز و نفت، جاده‌های ارتباطی و نهایتاً سدسازی در رویشگاه‌های جنگلی است که بخش زیادی از جنگل‌های ما را تخریب کرده است.

     وی ادامه داد: در حال حاضر به‌طور میانگین در منطقه زاگرس هرکدام از سدها حدود ۲ هزار هکتار از رویشگاه‌های جنگلی را با قرارگیری در دریاچه سدها تخریب کرده است، علاوه بر آن جاده‌های دسترسی در زمان احداث سد، به تخریب‌ها افزوده است.

     این کارشناس برهم خوردن تعادل اکولوژیکی رودخانه‌ها را که اکثراً با مشکلات کاهش دِبی و یا کاهش کیفیت آب مواجه‌اند، نیز از دیگر معضلات به وجود آمده ساخت سد دانست و اظهار کرد: تقریباً کمتر رودخانه‌ای در کشور دستخوش سدسازی و انتقال آب نشده است، اوج آن در منطقه زاگرس است، علی‌رغم اینکه منطقه زاگرس یکی از ویژگی‌های ممتازش تولید بیش از ۴۰ درصد منابع آب شیرین کشور است متأسفانه به یک تهدید تبدیل‌شده است چراکه تمام توسعه‌های ناپایدار و چیدمان غلط توسعه در فلات مرکزی ایران عموماً بر مبنای تأمین آب در منطقه زاگرس و انتقال آب بناشده‌اند.

     به عقیده وی اکثر رودخانه‌های زاگرس دچار تغییرات و برهم خوردن تعادل هیدرولوژیکی شده‌اند، دریاچه سد لیرو نیز که در مرز لرستان واقع‌شده، بخش زیادی از جنگل‌های آن منطقه که یکی از مناطق کمتر در دسترس قرار و بکر بوده است با ساخت سد از میان می‌رود. خاکپور با اشاره به اینکه آب رودخانه دز به فلات مرکزی و فریدون‌شهر منتقل می‌شود تصریح کرد: این رودخانه از سرشاخه‌های کارون و اروند است، بخشی از حقابه زیستی همان رودخانه را تحت تأثیر قرار داده و در حال حاضر با احداث این سد به مشکلات کارون بزرگ دامن می‌زند و شرایط اکولوژیکی و حقابه زیستی دز را هم با مشکل مواجه خواهد کرد. وی ادامه داد: شرایط کوهستانی و توپوگرافی منطقه نشانگر این است که احداث این سد به بهانه توسعه کشاورزی نیست بلکه مانند دیگر سدهای سرشاخه‌های کارون بزرگ به بهانه تأمین برق در حال احداث است.

     خاکپور یادآور شد: تبخیر بالای آب، در این منطقه به‌طور میانگین دو هزار میلی‌متر در سال است و این سدها مثل تشتک تبخیر عمل می‌کنند. باید توجه داشته باشیم که در حال حاضر ۵ سد بر روی کارون بزرگ احداث‌شده است، میزان آبی که در این سدها تبخیر می‌شود حدود ۵۰۰ میلیون مترمکعب است یعنی چیزی معادل ظرفیت سد کرج که آب ۸ میلیون نفر را تأمین می‌کند. وی با تأکید بر میزان تبخیر بالای منابع آب از طریق سد لیرو تشریح کرد: این سد هم بخشی از منابع آبی ما را با تبخیر از بین می‌برد و با توجه به ‌پیش‌بینی‌های خشک‌سالی بلندمدت در کشور که حدود ۳ دهه به طول خواهد انجامید، احداث این سدها در زمان خشک‌سالی موجب می‌شود حقابه زیستی رودخانه‌ها نادیده گرفته می‌شود.

     به گفته این کارشناس، از سال ۸۹ ساخت سد لیرو بدون مجوز ارزیابی زیست‌محیطی شروع‌شده و به لحاظ اینکه در منطقه دور از دسترس بوده، از دید دور بوده و کمتر مورد سؤال قرارگرفته است. وی با اشاره به آماری از وزارت نیرو اظهار کرد: ۵ سد احداث‌شده بر روی رودخانه کارون، در این شرایط خشک‌سالی از آب پر نیستند و تنها ۶۰-۷۰ درصد آب‌دارند و به لحاظ اقتصادی هم توجیهی برای ساخت سدهای بیشتر صرف‌نظر از آسیبی که به جنگل‌ها و محیط‌زیست وارد می‌شود، وجود ندارد.

در ماجرای گرد و غبار، فاجعه فراتر از بودجه است

چهارشنبه, ۲۹ بهمن, ۱۳۹۳

      به بهانه پدیده گرد و غبار روزهای اخیر در خوزستان و برخی استان‌های غربی کشور و همچنین اظهارنظرهای علمی و سیاسی صورت گرفته در این ماجرا، گفتگویی را با خبرنگار روزنامه آرمان انجام داده‌ام که در صفحه ۵ شماره ۲۶۹۴ چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ آن روزنامه منتشر شده است. شرح کامل این گفتگو را می‌توانید در زیر بخوانید:

ریزگرد

     روزنامه آرمان: درمورد آلودگی هوای خوزستان این تعریف را باید اصلاح کنیم که ما هم‌اکنون در خوزستان با پدیده ریزگرد مواجه هستیم! زیرا، پدیده گردوغبار با پدیده ریزگرد تفاوت دارد. پدیده ریزگردها که ما چندین سال است شاهد آن هستیم اغلب منشأ خارجی دارند که برخی آنها از صحرای آفریقا یا درمورد تالاب هورالعظیم از کشور عراق وارد ایران می‌شوند. ریزگردها ذرات ریز کمتر از دو میکرون هستند که از ارتفاعات بالا حتی بالاتر از ۴۰۰۰ مترعبور می‌کنند تا جایی که این ذرات توانستند از رشته کوه زردکوه واقع در استان چهارمحال و بختیاری عبور کنند و به استان‌های دیگر برسند.

     پدیده‌ای که ما هم‌اکنون در خوزستان و برخی شهرهای دیگر مانند ایلام، لرستان و کرمانشاه درگیر آن هستیم پدیده گردوغبار است که با ریزگردها متفاوت است. گردوغبارها برخلاف ریزگردها منشأ داخلی دارند و اتفاقاتی که در گذشته برای این قسمت از کشور و تالاب‌هایی مانند هورالعظیم و هورالهویزه افتاد باعث خشکی آنها شد و زمین‌هایی که زهکشی شدند و به زمین‌های کشاورزی تبدیل شدند که به دلیل کمبود آب به حال خود رها شده‌اند یا اتوبان خرمشهر که فرسایش بادی را دراین منطقه افزایش داده است و انواع مسائل دیگری که در خوزستان به‌دلیل فقدان مدیریت درست منابع آبی این منطقه و خشکسالی وسیع اتفاق افتاد باعث شده است ما شاهد این باشیم که با کوچک‌ترین وزش باد و تغییرات جوی، این گرد و خاک‌ها که نتیجه ایجاد و گسترش بیابان‌های وسیع است به هوا بلند شود و شرایطی را ایجاد کند که ساکنان این شهرها حتی تا جلوی پای خود را نبینند.

     در بودجه سازمان حفاظت محیط زیست اعتباراتی برای مهار این گردوخاک‌ها درنظر گرفته شده است و سازمان حفاظت محیط زیست یا سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور باید با ارائه گزارش عملکرد خود درمورد نحوه تخصیص این بودجه پاسخگو باشند. با نگاهی به بودجه‌ای که سال گذشته برای این امر تخصیص داده شده به نظر می‌رسد حجم فاجعه و تخریب‌هایی که در زیست‌بوم‌های جنوب کشور اتفاق افتاده بسیار فراتر و بیشتر از این بودجه باشد. وقتی در کشورمان برای احداث سدی مانند گتوند بدون بررسی و ملاحظات زیست‌محیطی دوهزار میلیارد تومان اختصاص می‌یابد نتیجه‌اش ایجاد این بحران در استان خوزستان است و اختصاص ۴۰، ۵۰ میلیارد تومان برای کنترل کانون‌های تولیدگرد و خاک یک رقم فوق‌العاده ناچیزی است هرچند که اعتبارات سالانه سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان توسعه جنگل‌ها دربرابر وظایف و ماموریت‌هایی که چه در حوزه نظارتی و چه در حوزه احیا، توسعه و بهره برداری منابع پایه‌ای کشورمان داریم، ناچیز است.

     اعتباراتی هم که برای موضوع ریزگردها اختصاص یافته ناچیز است و نمی‌تواند پاسخگو باشد. از سوی دیگر اتفاقاتی که ما الان شاهد آن هستیم نتیجه سوء مدیریتی است که طی ده سال گذشته در استان خوزستان شاهد آن هستیم. بهره‌برداری از منابع نفتی در منطقه هورالعظیم به بهای خشکاندن این تالاب، بستن مسیر آب‌ها و احداث سدها که درمجموع حقابه‌های اصلی و شاهرگ آبی این منطقه را خشکاند ریشه در یک مدیریت ناکارآمد دارد. به نظر می‌رسد اتفاقاتی که بعد از ایجاد پدیده گرد و خاک در جنوب کشور افتاد و تلاش‌های افرادی که دنبال تعیین مقصر هستند جنبه سیاسی پیدا کرده است و به جای اینکه به صورت شفاف و کارشناسانه علت‌ها بررسی شود و برای مهار و مقابله با آنها تمهیدی اندیشیده شود به دنبال دستیابی به اهداف شخصی خود هستند و سعی دارند از این راه به دولت فعلی و سازمان حفاظت محیط زیست هجمه و فشاری وارد کنند تا حقانیت خود را اثبات کنند اما این را باید دانست که این پدیده یک‌شبه یا یک‌ساله ایجاد نشده و بیش از ده سال سوءمدیریت باعث ایجاد آن شده است.

نامه منتسب به شوراها در حمایت از احداث سد خرسان ۳، فریبکارانه و سوءاستفاده از صداقت آن‌هاست

دوشنبه, ۲۷ بهمن, ۱۳۹۳

     سد خرسان (۳) یکی از سدهای در حال احداث بر روی سرشاخه‌های کارون بزرگ است که اخیراً با اعتراضات گسترده سازمان‌های غیردولتی و فعالان محیط زیستی در سراسر کشور قرارگرفته است. متأسفانه گروهی از منفعت‌بران سدسازی این بار در قالب تشکل مدنی و مدافعان سینه‌چاک توسعه مناطق محروم در اقدامی غیرقانونی و غیراخلاقی با فریبکاری و سوء‌استفاده از صداقت تعدادی از اعضای شوراهای اسلامی و دهیاران روستاهای استان چهارمحال و بختیاری، اقدام به تنظیم نامه‌ای کرده و در آن نامه ضمن افراطی خواندن مخالفت‌های سازمان‌های غیردولتی و فعالان محیط زیستی نسبت به ساخت سد خرسان ۳؛ خواستار حمایت مسئولان ارشد منطقه و کشور از احداث این سد شده‌اند.

     از همین‌رو؛ تعدادی از تشکل‌های محیط زیستی استان چهارمحال و بختیاری نسبت به تنظیم فریبکارانه این نامه و انتشار آن در خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (مورخ ۲۱ دی ۱۳۹۳) اعتراض کرده و با افشای این فریبکاری خواستار انتشار این نامه روشنگرانه در همان خبرگزاری شده‌اند. متن کامل این جوابیه که در اختیار خبرگزاری ایرنا قرارگرفته و بخش‌های از آن در مورخ ۲۷ بهمن‌ ۱۳۹۳ در درگاه مجازی آن خبرگزاری منتشرشده است، در زیر با شما خوانندگان فرهیخته طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته می‌شود:

خبرگزاری ایرناا

به نام هستی‌بخش

خبرگزاری محترم جمهوری اسلامی ایران در استان چهارمحال و بختیاری

با سلام و احترام

به آگاهی می‌رساند؛ در تاریخ ۲۱ دی‌ماه ۱۳۹۳ نامه‌ای با عنوان ” توسعه چهارمحال و بختیاری فدای شعار حمایت از محیط‌زیست نشود” که منتصب به “تعدادی از فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها و اعضای شوراهای استان چهارمحال و بختیاری” بود، بر روی درگاه مجازی آن خبرگزاری منتشر شد است. با توجه به اینکه در این نامه سازمان‌های غیردولتی و فعالان محیط زیستی مورد خطاب قرارگرفته‌اند انتظار می‌رود برابر قوانین مربوطه، جوابیه زیر در پاسخ به آن نامه منتشر شود؛

ماجرا ازاین‌قرار است که؛ بر بنیاد ده‌ها مستندات علمی و ملاحظات کارشناسی در حوزه‌های زیست‌محیطی، اقتصادی، اجتماعی و میراث طبیعی، تعدادی از سازمان‌های غیردولتی محیط زیستی استان به همراه ده‌ها سازمان‌ غیردولتی از سراسر کشور نسبت به روند نگران‌کننده سدسازی و ساخت بدون مجوزهای قانونی سد خرسان ۳ بر روی سرشاخه‌های کارون بزرگ اعتراض کرده و از رییس‌جمهور درخواست کردند تا سدسازان را مجبور به تن‌دادن به قانون و ملاحظات علمی کرده و از هدر رفت ثروت‌های ملی و نابودی سرمایه‌های طبیعی این سرزمین جلوگیری کنند.

گروهی از منفعت‌بران سدسازی در کشور و استان برای مقابله و کم‌اثر کردن این درخواست علمی و کارشناسی سازمان‌های غیردولتی محیط زیستی، با فریبکاری و اغفال تعدادی از دهیاران و شوراهای روستاهای منطقه، اقدام به تهیه نامه منتشرشده در آن خبرگزاری کرده و با نشر توهین و افترا در آن نامه، باعث تشویش اذهان عمومی خصوصاً برخی مقامات ارشد استان نسبت به تشکل‌های محیط زیستی شده‌اند!

متأسفانه این گروه با فریبکاری و استفاده غیرقانونی از عناوین دولتی، از صداقت برخی دهیاران و اعضای شوراهای اسلامی روستاهای منطقه سوء‌استفاده کرده و به بهانه اخذ موافقت آ۶نان برای انجام فعالیت‌های عمرانی دولتی در روستاها، کاغذهای سفید را مهر و امضاء گرفته و ضمیمه نامه خود کرده‌اند! و حیرت‌آورتر اینکه لیست کارکنان و کارگران شاغل در سد کارون ۴ و خرسان ۳ را تحت عنوان “فارغ‌التحصیلان دانشگاهی” ضمیمه این نامه کرده‌اند! گفتنی‌است مستندات این بررسی‌ها موجود بوده و به پیوست همین نامه تقدیم می‌گردد.

از همین‌رو؛ تشکل‌های محیط زیستی استان ضمن محفوظ داشتن حق پیگیری‌های قضایی نسبت به تنظیم‌کنندگان این نامه، برابر قانون از آن خبرگزاری محترم تقاضا دارند به‌منظور تنویر افکار عمومی و مقابله با این‌گونه فریبکاری‌ها و آگاهی‌رسانی به دهیاران و اعضای شوراهای اسلامی نسبت با انتشار این جوابیه اقدام فرمایند.

جمعی از سازمان‌های غیردولتی محیط‌زیستی استان چهارمحال و بختیاری:

انجمن محیط زیستی تسنیم چهارمحال و بختیاری، انجمن دوستداران طبیعت شهرستان بروجن، تشکل زیست‌محیطی وحدت سبز و تشکل زیست‌محیطی حافظان طبیعت شهرکرد

هجوم آب و سنگ به تونل بدون مجوز سبزکوه

یکشنبه, ۲۱ دی, ۱۳۹۳

     پروژه تونل انتقال آب سبزکوه، یکی از ۴ پروژه چالش برانگیز انتقال آب و سدسازی در چهارمحال و بختیاری است که پیش از آنکه مجوزهای قانونی و تأییدیه‌های زیست‌محیطی‌شان را دریافت کنند، عملیات اجرایی آن‌ها آغاز شده است. بهانه این یادداشت اتفاقات اخیری است که در اجرای عملیات حفاری تونل ۱۰ کیلومتری انتقال آب سبزکوه رخ داده است.

     مسعود بُربُر خبرنگار پرتلاش و هوشیار، در همین زمینه گزارشی را تهیه و در شماره ۴۲۷ روز یکشنبه ۲۱ دی‌ماه ۱۳۹۳ روزنامه قانون منتشرکرده‌اند که شرح کامل آن در زیر به اشتراک گذاشته می‌شود:

قانون2

روزنامه قانون: تونل انتقال آب سبزکوه به آبخوان بزرگی برخورد کرده و با هجوم آب و سنگ به داخل تونل پروژه متوقف شده است. معصومه ابتکار هفته گذشته در نشست صمیمانه‌ای با نمایندگان رسانه‌ها به خبرنگار قانون گفته بود این پروژه مجوز ندارد و فعالیت آن غیرقانونی است و اگر مدیر کل استان موفق نشود آن را متوقف کند سازمان راسا برخورد قانونی خواهد کرد.

     روستاییان می‌گویند برخورد تونل به یکی از آبخوان‌های بزرگ منطقه باعث شده سه چشمه سیبک، چغایور و آلوقره خشک شود و برای اعتراض جلوی استانداری هم تجمعی برگزار کرده‌اند که بی پاسخ مانده است. کیانوش عباسی عضو شورای اسلامی روستای سیبک به «قانون» می‌گوید: « چشمه‌ای که بغل تونل است به طور کلی خشک شده و ریزش کرده است. چشمه‌هایی که خشک شده همه آب‌شان از تونل در آمده والان ۴۰ اینچ آب از تونل بیرون می‌زند و دستگاه هم گیر‌کرده است.»

     هومان خاکپور فعال محیط زیست و منابع طبیعی نیز در گفت‌وگو با «قانون» توضیح می‌دهد که چشمه معروف آلوقره که کشاورزان از آن حقآبه دارند بالای محل حفر تونل قرار داشته و کارشناسان پیش‌تر درباره خشک شدن این چشمه‌‌ها هشدار داده بودند. او در این‌باره می‌گوید: «بعد که تونل از زیر آبخوان رد شد گفتند دیدید هیچ اتفاقی نیافتاد؟ اما چند روز بعد ناگهان سقف تونل فرو ریخت و سنگ و آب به تونل هجوم آورد. الان دستگاه ۲۵۰ متری حفر تونل داخل پروژه گیر کرده و می‌گویند رفع مشکل تا ۶ ماه زمان می‌برد.»

     شهرام احمدی مدیرکل حفاظت محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری در گفت‌وگو با «قانون» بر غیرقانونی بودن عملیات اجرایی تونل تا زمان تایید ارزیابی زیست محیطی تاکید می کند و می‌گوید شکایت نیز کرده است. در نامه مورخ ۹ دی ماه ۱۳۹۳ که به امضای او رسیده خطاب به ریاست اداره حفاظت از محیط زیست بروجن آمده است: «در اسرع وقت از هرگونه عملیات اجرایی قبل از اخذ مجوز ارزیابی از سازمان حفاظت محیط زیست کشور جلوگیری نمایید.» رونوشت این نامه به مدیرکل سازمان بازرسی استان، مدیرکل دیوان محاسبات استان، دادستان دادسرای عمومی و انقلاب بروجن، مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای استان و مجری طرح انتقال آب نیز ارسال شده است. با توجه به این که دکتر معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست کل کشور نیز صراحتا انجام هرگونه عملیات اجرایی در این پروژه را ممنوع اعلام کرده است مشخص نیست دستور چه کسی باعث شده عملیات اجرایی حفر تونل آغاز شود.

     نکته قابل توجه آن است که تخریب تونل و هجوم آب به داخل آن پیش‌تر نیز توسط کارشناسان پیش‌بینی شده است. در گزارش مطالعات هیدرولوژی مهاب قدس به عنوان مشاور اصلی پروژه وزارت نیرو آمده است: «تراز آب روی تونل به استناد جدول محاسبات مشاور ۶۰۲ متر است که دو گسل مهم آن را قطع می‌کند.» گزارش همچنین تأکید کرده که «زون‌های با پتانسیل انحلال‌پذیری و همچنین زون‌های خرد شده و گسله، در بخش گسترده‌ای از مسیر تونل دارای پتانسیل بالایی برای ورود آب به داخل تونل هستند و برخی از آنها از نظر هجوم آب به داخل تونل قابل تامل می‌باشند.» (صفحه ۲۱۳)

     آن‌گونه که در صفحات مختلفی از جمله صفحه سیزدهم این گزارش آمده، در ۵۰ درصد میانی تونل به دلیل صعوبت دسترسی گمانه‌ای انجام نشده است، بسیاری از گمانه‌های انجام شده تا عمق متناظر تونل حفر نشده‌اند، آزمایش‌های تراوایی در برخی از گمانه‌های تونل اصلی انجام نشده و بخش گسترده‌ای از مسیر تونل مورد بررسی شرایط زیرزمینی قرار نگرفته است.

     با این حال همین اندازه مطالعات نیز نشان داده از میان ۴۹ چشمه بررسی شده تقریباً همه آنها تحت تأثیر قرار می‌گیرند و تعداد زیادی نیز دچار «مخاطرات آبدهی بسیار زیاد» خواهند بود که «خشک شدن آنها قابل پیش‌بینی است» (جدول ۷-۷ گزارش در صفحه ۲۱۱)

     احداث تونل، مردم شهرستان کیار و شهر ناغان را نگران کرده و اعتراض آنان را به دنبال داشته است. اعضای چندین شورای اسلامی شهر و روستای منطقه در تومارهای گوناگونی به مسئولان مختلف مراتب اعتراض‌شان به احداث تونل را اعلام کرده‌اند. علی دارابی عضو شورای اسلامی شهر ناغان می‌گوید: بخش وسیعی از منطقه به لحاظ زیست محیطی حفاظت شده است و تنوع زیستی گیاهی و جانوری بالایی دارد که از جمله در آن پلنگ ایرانی، کبک دری، خرس، بز و پازن زندگی می‌کند اما احداث تونل کل چشمه‌های منطقه را تحت تأثیر قرار خواهد داد و تازه در مطالعات وزارت نیرو ۵۰ درصد میانی مسیر اصلاً بررسی نشده است.

     یک کارشناس ارشد جغرافیا نیز معتقد است که در گزارش مهاب قدس از بین بیش از ۲۰۰ چشمه در منطقه تنها ۴۹ چشمه بررسی شده‌اند. آن‌گونه که علی محمد شیروانی می‌گوید بیش از ۸۰ درصد چشمه‌های پر آب و مهم کوه کلار در این پروژه تحت تأثیر قرار می‌گیرند، حجم مخازن آهکی و کارستیک کاهش می‌یابد، خروج ناگهانی حجم بسیار زیاد آب در حین حفاری تونل محتمل است و تنها منبع تأمین آب شرب شهر ناغان تحت تأثیر جدی قرار خواهد گرفت.به گفته او گزارش کارشناسی دیگری نیز به درخواست بخشدار و شورای اسلامی شهر ناغان تهیه شده که نتیجه مطالعات میدانی تیم کارشناسی در آن گزارش از «بروز فاجعه منابع آبی و بروز تنش‌های شدید آبی و اقتصادی و از همه مهم‌تر زیست‌محیطی در منطقه» خبر داده است. بر اساس این گزارش کل حجم آب در معرض خطر بیش از ۵۰۰۰ لیتر بر ثانیه و معادل بیش از ۱۵۵ میلیون متر مکعب عنوان شده است اما به دلیل اظهار نظرات کارشناسی بسیار ناقص، این برآورد دقیق نیست و حجم تخلیه آبخوان ممکن است به ۳۰۰ میلیون متر مکعب نیز برسد.

     همه این خطرات باعث شده تا اداره کل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری در زمان مدیریت پیشین و کنونی چندین نامه خطاب به مدیران آب منطقه‌ای استان در دوره‌های مختلف نوشته و تأکید کند که این کار مجوز ندارد و هیچ‌گونه عملیاتی در این پروژه نباید انجام شود. با این حال بار دیگر عملیات اجرایی آغاز شده و در همان ابتدای مسیر آب به داخل تونل هجوم آورده است. مشخص نیست پروژه‌ای که سازمان محیط زیست آن را بارها غیرقانونی اعلام کرده و حتی مشاور وزارت نیرو نیز خسارات آن را پیش‌بینی کرده با دستور چه کسی دوباره آغاز به کار کرده است. اکنون باید دید آیا معصومه ابتکار به وعده خود عمل و سازمان محیط زیست نسبت به خاطیان پروژه برخورد قانونی لازم را خواهد کرد؟ موضوعی که صداقت دولت یازدهم در حمایت از محیط زیست را به نمایش خواهد گذاشت.

نامه سرگشاده سد خرسان ۳ روی میز رییس‌جمهور

دوشنبه, ۸ دی, ۱۳۹۳

     جمعی از سازمان‌های غیردولتی محیط زیستی کشور در نامه سرگشاده‌ای خطاب به رییس‌جمهور روحانی خواستار توقف ساخت غیرقانونی و فاقد مجوز سد خرسان ۳ بر روی یکه از مهم‌ترین سرشاخه‌های کارون بزرگ در استان‌های چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه شده‌اند. خرسان ۳ یکی از سه سد زنجیره‌ای و پلکانی هدف‌گذاری شده بر روی رودخانه خرسان است که اضافه بر نابودی بیش از ۲۴۰۰ هکتار از جنگل‌های بلوط و بوته‌زارهای زاگرس که بخشی از منطقه حفاظت‌شده دنا را هم شامل می‌شود، حیات کارون را نیز به مخاطره می‌اندازد. رونوشت این نامه به معصومه ابتکار معاون رییس‌جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور برای «تقدیر از پافشاری بر اجرای قانون و انجام ارزیابی و عدم صدور مجوز» و همچنین به حمید چیت‌چیان وزیر نیرو برای «استحضار و دستور توقف ساخت غیرقانونی این سد» داده‌شده است.

     متن کامل این نامه که به امضای بیش از ۵۰ سازمان غیردولتی محیط زیستی از سراسر کشور رسیده است، در زیر با شما خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته می‌شود:

به نام هستی‌بخش

سرور ارجمند جناب آقای دکتر حسن روحانی؛ رییس‌جمهور محبوب
با سلام و احترام
      کارون بزرگ به‌عنوان تنها رودخانه‌ی قابل کشتیرانی در ایران، از سرشاخه‌های زردکوه بختیاری و دنا سرچشمه می‌گیرد و پس از پیوستنِ رودخانه دز با عبور از کهن زادبوم‌های دیار خوزستان که نخستین خاستگاه‌های تمدن بشری بودند درنهایت به خلیج‌فارس ملحق می‌شود. کارونی که به باور بسیاری تاریخ‌شناسان بیگانه و خودی، جلگه‌هایش گهواره تمدن جهان هستند و آوازهای مردم بختیاری و لر و خوزی و عرب در لابه‌لای موج‌های خروشانش سُر می‌خورند و مردمانش مدافعان خط نخست ایران‌زمین بودند و هستند، این روزها حال خوشی ندارد.

     آقای رییس‌جمهور؛ سد خرسان (۳) یکی از ۲۵ سد در پرونده سرشاخه‌های کارون در زاگرس است که تنها به بهانه تولید ۲۷۵ مگاوات برق بدون اخذ مجوزهای قانونی ارزیابی اثرات زیست‌محیطی و اقتصادی اجتماعی، عملیات اجرایی آن بر روی رودخانه خرسان در استان چهارمحال و بختیاری آغازشده و با نادیده گرفتن قوانین و ملاحظات علمی و محیط‌زیستی اضافه بر گسترش خسارت‌های زیست‌محیطی و هدر رفت سرمایه‌ها، قانون‌گریزی را در جامعه ترویج می‌کند. این سد بیش از ۲۴۰۰ هکتار از جنگل‌ها و بوته‌زارهای منطقه زاگرس را زیرآب برده و هزاران ذخیره نادر جنگلی از گونه‌های بلوط ایرانی، بنه و بادام وحشی را در خط مرزی منطقه حفاظت‌شده دنا نابود می‌کند.

     اگر از بعد اقتصادی به احداث این سد نگاه کنیم و بر بنیاد معیار تحلیل سود و زیان، آن را ارزیابی کنیم به‌خوبی مشهود است که؛ در محاسبات ارزش‌گذاری اقتصادی این سد، تنها به ارزش حال و مستقیم منابع و اراضی بسنده شده است درصورتی‌که ارزش‌های زیستگاهی، خدمات زیستی جنگل‌ها و پوشش گیاهی، حفاظت خاک، ترسیب کربن و محاسبه ارزش تغییر نرخ تولید در پایین‌دست سد نادیده گرفته‌شده است؛ این درحالی‌است که اگر خدمات زیستی منطقه، ارزش‌گذاری و هزینه جایگزینی این خدمات هم محاسبه شود این هزینه‌ها بسیار فراتر از هزینه تملک و احداث سد و سازه‌های آن بوده و احداث این سد فاقد توجیه اقتصادی و زیست‌محیطی خواهد بود.

     آقای رییس‌جمهور؛ با احداث سد خرسان تعداد ۲۴ آبادی با بیش از ۸۰۰ خانوار به زیرآب رفته و بیش از ۱۰۰۰ معیشت در حوزه زراعت و باغداری، دامداری، پرورش زنبورعسل و آبزی‌پروری از بین خواهد رفت. صرفه‌نظر از هویت‌های فرهنگی، تعداد ۲۶ اثر تاریخی باستانی و طبیعی متأثر از احداث این سد خواهند شد که آتشگاه به‌عنوان طولانی‌ترین آبشار کشور یکی از این آثار ارزشمند و مزیت‌های منحصربه‌فرد طبیعی اقتصادی منطقه است. هزینه جابه‌جایی و اسکان مجدد این خانوارها و هزینه‌های جایگزینی این فرصت‌های شغلی بسیار بالاتر از هزینه‌هایی است که بابت تملک آن‌ها پرداخت می‌شود ولی متأسفانه توجه صرف به تملک و خرید مستقیم اراضی، معضلات اجتماعی زیادی را هم برای مردم روستاهای جابه‌جاشونده و هم برای جوامع محلی و شهری پذیرنده ایجاد خواهد کرد.

     آقای رییس‌جمهور؛ از نگاه تخصصی و مدیریت خردمندانه منابع آبی کشور هم، احداث این سد فاقد توجیه فنی، اقتصادی و توسعه پایدار است؛ میانگین آورد سالانه رودخانه کارون به کمتر از ۱۴ میلیارد مترمکعب و در شرایط حداقلی حاضر، به کمتر از ۹ میلیارد مترمکعب رسیده است. در حال حاضر ظرفیت ذخیره و نگهداری تعداد ۵ سد موجود و احداث‌شده بر روی کارون برابر ۱۴ میلیارد مترمکعب است که در شرایط نرمال و رعایت حق‌آبه زیستی رودخانه با دبی پایه ۲۲۰ مترمکعب بر ثانیه در اهواز می‌توانند حتی بیش از تمامی آورد رودخانه را ذخیره و انرژی برق‌آبی تولید کنند و دیگر نیازی به احداث سدهای جدید نیست.

     گفتنی است؛ در شرایط خشک‌سالی حاضر، میانگین آب ذخیره‌شده در سدهای موجود حدود ۱۱ میلیارد مترمکعب است که تولید برق آن‌ها به‌شدت کاهش پیداکرده است. میزان آب رهاشده در رودخانه کارون – تحت عنوان حق‌آبه زیستی – در شهر اهواز در شرایط خشک‌سالی شدید به کمتر از ۶۰ مترمکعب بر ثانیه نیز رسیده است که اضافه بر آلودگی شدید و کیفیت بسیار پایین، قادر به حفظ تعادل جریان اکوسیستمی در دهانه خلیج‌فارس و جلوگیری از ورود آب‌شور به داخل اروندرود و بهمن‌شیر نبوده و متأسفانه با برگشت آب‌شور، یک‌میلیون نفر نخل در منطقه را به نابودی کشانده و به شکل نگران‌کننده‌ای روند نفوذ آب‌شور به لایه‌های زیرزمینی را شدت بخشیده است.

     ازاین‌رو؛ ما سازمان‌های غیردولتی محیط‌زیستی کشور ضمن قدردانی از رویکرد دولت تدبیر و امید در حوزه محیط‌زیست و مدیریت خردمندانه منابع آبی، از حضرت‌عالی درخواست داریم به لحاظ خسارت‌های زیست‌محیطی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از اجرای این سد و غیرقانونی بودن آن به لحاظ نداشتن مجوزهای قانونی ارزیابی اثرات زیست‌محیطی و اجتماعی و اقتصادی، دستور فرمایید ساخت این سد متوقف گردیده و به‌جای هدر رفت سرمایه‌های کشور، با بهره‌گیری هوشمندانه از دیگر ظرفیت‌های طبیعی موجود در منطقه، تولید انرژی‌های بادی در اولویت قرار گیرند.

رونوشت:

۱- سرکار خانم دکتر معصومه ابتکار معاون محترم رییس‌جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور برای تقدیر از پافشاری بر اجرای قانون و انجام ارزیابی و عدم صدور مجوز
۲- جناب آقای مهندس حمید چیت‌چیان وزیر محترم نیرو برای استحضار و دستور توقف ساخت غیرقانونی این سد

با تقدیم احترام مجدد؛
سازمان‌های غیردولتی محیط‌زیستی کشور

دبیرخانه گروه هم‌اندیشی تالابی کشور، انجمن محیط‌زیستی تسنیم چهارمحال و بختیاری، تشکل زیست‌محیطی وحدت سبز چهارمحال و بختیاری، انجمن دوستداران طبیعت بروجن، تشکل زیست‌محیطی حافظان طبیعت شهرکرد، مؤسسه سبز کاران بالان، انجمن صنفی مهندسان صنعت آب خوزستان، انجمن ارزیابی محیط‌زیست ایران، انجمن حیات ایران، انجمن جوانان حافظ زمین (دامون)، انجمن پایشگران حامی محیط‌زیست (پاما)، انجمن حمایت از حیوانات، انجمن دنیای سالم، انجمن حامیان سیاره‌ی سبز، انجمن حامیان طبیعت چرو (جوانه) روانسر، انجمن دوستداران طبیعت فریدون‌شهر، انجمن زیست‌بان، انجمن ژین و ژینگه زاگرس، انجمن سبز چیا مریوان، انجمن طرفدارن توسعه انزلی، انجمن کوهنوردان ایران، انجمن همیاران زیست سبز، انجمن هیلو جنبش علفزار کرمانشاه، انجمن یاران سبز ژینگه کرمانشاه، انجمن یوزپلنگ ایرانی، بنیاد حرمت حیات، بنیاد درخت و کودک، تشکل زیست‌محیطی کاریزه سنندج، جامعه همیاران منابع طبیعی و آبخیزداری استان مرکزی، جمعیت حفظ و احیاء محیط کوهستان (پراو)، جمعیت دیده‌بان میانکاله، دیده‌بان حقوق حیوانات، دیده‌بان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران، شبکه محیط‌زیستی استان کرمانشاه، کانون سبز فارس، گروه کوهنوردان گیاهخوار ایران، گروه بچه‌های آب، مرکز توسعه سازمان‌های غیردولتی محیط‌زیستی ایران، موسسه توسعه پایدار و محیط‌زیست، مؤسسه ۱۳ فروردین کازرون، مؤسسه حلقه سبز زمین، مؤسسه طلوع سبز، مؤسسه فرهنگی و اجتماعی و زیست‌محیطی کیمیای سبز، کانون طبیعت گردی سیروان، انجمن نسیم سراب اناهیتا کنگاور، جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست اصفهان، جمعیت حمایت از منابع طبیعی و محیط زیست (پیام سبز)، انجمن حافظان محیط زیست بادرود، جمعیت دوستداران طبیعت نجف‌آباد.

روی عکس کلیک کنید تا بزرگتر ببینیدروی عکس کلیک کنید تا بزرگتر ببینیددر همین رابطه:

– روزنامه قانون: دفن آبشـار آتشگاه در آب

با پول یک بسته پفک نمی‌توان جنگل‌ها را احیا کرد

سه شنبه, ۱۵ مهر, ۱۳۹۳

در یک گفتگوی مفصلی به پرسش‌های خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی قدس آنلاین پاسخ داده‌ام که مشروح آن‌را در زیر با خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته‌ام:

قدس1

قدس آنلاین- محبوبه علی پور: چندی است که بحران نابودی گریبان جنگل‌های کشور را گرفته است ازاین‌رو سراغ هومان خاکپور از فعالان زیست‌محیطی رفته و درباره مشکلات جنگل‌های زاگرسی به گفتگو نشستیم که باهم می‌خوانیم:

آقای خاکپور با توجه به وسعت جنگل‌های زاگرسی آیا عوامل تخریب در همه این نواحی یکسان دیده می‌شود؟

همان‌گونه که مطلع هستید جنگل منطقه زاگرس با گستردگی که یازده استان کشور را از آذربایجان غربی تا فارس را در برمی‌گیرد به لحاظ نحوه تخریب در نواحی و استان‌های مختلف تفاوتی نداشته و همه مناطق کم‌وبیش درگیر این چالش هستند. البته در برخی مناطق همانند زاگرس شمالی بحث نوع بهره‌برداری در این زمینه چشمگیرتر است. چنانکه در اواخر تابستان و حدود آبان ماه، گلا زنی و یا سرشاخه زنی انجام می‌شود تا علوفه برای دام‌ها تأمین شود که این شیوه بهره‌برداری به‌عنوان عامل تهدید جدی همچنان ادامه دارد.

در منطقه زاگرس مرکزی نیز تهدیدهای دیگری وجود دارد همانند زراعت در اشکوب که زادآوری طبیعی و خود احیایی جنگل را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این‌گونه شاهدیم که درختان در جنگل‌ها از تنوع سنی مناسب برخوردار نیستند و درخت‌ها به سمت دیر زیستی می‌روند؛ زیرا چنین بهره‌برداری از جنگل اجازه استقرار نهال جدید را نمی‌دهند. زراعت در اشکوب همچنین در کاهش رطوبت خاک و شادابی درختان نیز آثار ناخوشایندی دارد. تهدید دیگری که در مناطق جنگلی زاگرس نمی‌توان نادیده گرفت چرای پرتعداد دام‌ها در اغلب فصول سال است. به‌طوری‌که تا زمانی که برف به‌عنوان عامل طبیعی بازدارنده نباشد، دام‌های فراوانی در این مناطق به چرا می‌پردازند که زادآوری جنگل تحت تأثیر قرار می‌دهد. همچنین به دلیل فراوانی دام و تردد آن‌ها شاهد فشردگی خاک هستیم که نفوذ آب به خاک را دشوار کرده و رطوبت عرصه کاهش پیدا می‌کند. این‌گونه مجموعه این عوامل باعث می‌شود جنگل شادابی، طراوت و توان مقابله با تهدیدهای طبیعی را از دست بدهد. به‌این‌ترتیب در حال حاضر شاهد پدیده زوال بلوط و یا مرگ بلوط در این منطقه باشیم.

به‌این‌ترتیب اگر امروز شاهدیم که بیش از ۲۰ درصد جنگل‌های زاگرسی با آفت خشکی بلوط مواجه است که البته در برخی استان‌ها همانند ایلام، کرمانشاه، چهارمحال بختیاری و فارس شدت این عارضه بیشتر مشهود است به دلیل ناتوانی جنگل از مقابله با این آفات است.

تاکنون طرح‌های مختلفی برای حفظ پوشش گیاهی کشور نظیر منطقه زاگرس مطرح‌شده است. ثمرات این طرح‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

– از برنامه‌های احیای جنگل‌های زاگرسی، می‌توان به “طرح ملی صیانت از جنگل” اشاره کرد؛ اما اعتبار آن شرم‌آوراست، چنانکه سالانه نزدیک به ده میلیارد تومان برآورد شده است. درواقع برای حفاظت، احیا و توسعه هر هکتار جنگل در سال، دو هزار تومان اختصاص می‌یابد. امروزه دو هزار تومان پول یک بسته پفک است. گرچه با این اعتبار نمی‌توان کار چندانی کرد اما همین مبلغ از هیچ بهتراست. چراکه دو هزار تومان مساوی صفر نیست. به‌هرحال اگر به دنبال احیای جنگل هستیم باید به دنبال مؤلفه‌هایی باشیم که در تخریب آن مؤثر بوده‌اند آن‌ها را مهار و کنترل کنیم سپس به دنبال احیا و توسعه جنگل باشیم. این‌گونه تا چرای بی‌رویه دام، زراعت و دخالت انسانی را رفع نکنیم حتی اگر ما میلیاردها تومان صرف بذرپاشی کنیم بازهم اجازه استقرار بذر و نهال فراهم نمی‌شود و به هدف خود که احیا و توسعه جنگل می‌باشد، نخواهیم رسید.

* برای کاهش تخریب جنگل‌های این منطقه چه باید کرد؟

– مهم‌ترین عامل در موفقیت طرح‌های جنگل‌داری و جنگل‌کاری در منطقه زاگرس، کاهش وابستگی معیشتی اجباری مردم است. همچنین بارگذاری اشتغال که صورت گرفته متناسب با توان تولید جنگل‌ها کنیم. درواقع منطقه زاگرس را از توان اشتغال و اقتصادی درخور با جمعیت آن برخوردار سازیم. به‌این‌ترتیب میان تعداد جمعیت و توان اشتغال جنگل تعادل و توازن برقرار کنیم.

همچنین بحث بهره‌برداری از محصولات فرعی جنگل همانند کتیرا گیری و سقز گیری؛ به‌هرحال تا زمانی ما برای تغییر بهره‌برداری از این مناطق تعریف و دستور کاری نداشته باشیم که آن‌ها از مزایای این تغییر بهره‌برداری آگاه و منتفع شوند نمی‌توان انتظار همکاری داشت. چراکه تا امروز اغلب این شیوه‌ها به‌صورت تئوری ارائه‌شده است. برای نمونه مدتی است در مناطق مختلف کشور همانند خراسان جنوبی پروژه بحث پوشش گیاهان دارویی جدی گرفته‌شده است که البته نقش مؤثری به لحاظ اقتصادی و زیست‌محیطی دارد. چراکه تفاوت گیاهان دارویی با کشت دیم این است که گیاهان پایا بوده و به مدت ۵ سال نیاز به جابه‌جایی خاک و شخم زدن و کشت مجدد نیست.

در این ۵ سال نیز اجازه استقرار نهال فراهم می‌شود؛ اما مردم استقبال چندانی از این طرح نکردند چراکه تنها ترویج کشت گیاهان دارویی کافی نیست و ما باید صنایع فرآوری بالادستی و بازار مصرف را برای کشاورز تعریف کنیم. حال‌آنکه چنین نبوده، این‌گونه تا زمانی که کشاورز معتقداست: وقتی می‌توان در همان روستا محصول گندم و جو را به‌راحتی عرضه کرد و به فروش رساند، دیگر به دنبال کشت گیاهان دارویی نخواهد بود. چراکه امیدی ندارد سرانجام این زراعت چه می‌شود و آیا فروش خواهد رفت یا خیر؟ اما اگر دولت ضمن آموزش کشت چنین محصولاتی، صنایع فرآوری بالادستی و بازار تجاری بالادستی را فراهم کند. این‌گونه این باور در جوامع محلی ایجاد می‌شود که با کشت چنین محصولاتی هم درآمدشان بالا می‌رود وهم محیط‌زیست آن‌ها محافظت می‌شود. به‌این‌ترتیب از چنین طرح‌هایی استقبال خواهند کرد.

به اعتقاد شما سیاست‌های عمرانی تا چه حد درروند تخریب جنگل‌های زاگرسی مؤثر بوده است؟

– اگر دقت کنید یکی از ویژگی‌های مهم منطقه زاگرس بحث تولید آب است. چنانکه این منطقه ۴۰ درصد آب‌های شیرین کشور را تولید می‌کند. پر آب بودن آن‌یک ویژگی منحصربه‌فرد و استراتژیک در کشور محسوب می‌شود. به‌طوری‌که استان چهارمحال و بختیاری هفت تا ده درصد منابع آبی کشور راداراست و در مقابل دو استان استراتژیک و صنعتی همانند اصفهان و خوزستان شادابی خود را مدیون آب حاصل این استان هستند؛ اما این‌که ما چه سیاست‌های درست یا غلطی برای پایداری این خدمات‌رسانی و نحوه بهره‌برداری از منابع داشته باشیم جای بحث است.

ین‌گونه اگر استان چهارمحال بختیاری را به‌عنوان پایلوت معضلات می‌توان در نظر گرفت که تمام مشکلات زیست‌محیطی زاگرس را دارد. یکی از سیاست‌های قابل‌توجه در آن سدسازی است. چنانکه سدسازی‌هایی که درکل منطقه غرب کشور بر روی سرشاخه‌های کارون بزرگ اتفاق می‌افتد. عموماً در همین حدود هفت درصد رویشگاه‌های جنگلی اتفاق می‌افتد. این‌گونه هر یک از این سدها بین دو تا سه هزار هکتار از جنگل‌های ما را زیر آب فرو برده است. در حال حاضر سدسازی صرف‌نظر از خسارت‌های زیست‌محیطی متداول، بخش‌های زیادی از جنگل‌ها را زیر آب می‌برد و نابود می‌کند. دیگر پروژه‌های عمرانی دیگر همانند پروژه‌های انتقال نفت و گاز نیز که از جنوب و غرب کشور می‌گذرد. اغلب بدون ارزیابی اثرات زیست‌محیطی صورت می‌گیرد و در مناطق جنگلی عبور می‌کند. همچنین هیچ تلاشی برای این‌که خسارت‌های اجرای آن را به حداقل برسانند، صورت نمی‌گیرد. این‌گونه پروژه‌های متعددی به‌عنوان عوامل تخریب محیط‌زیست منطقه زاگرس دیده می‌شود که ما به‌عنوان عوامل تخریب دولتی می‌شناسیم.

طرح تنفس؛ آخرین فرصت برای بقای جنگل‌های بلوط

قدس2

گروه طبیعت – محبوبه علی پور: ناحیه رویشی زاگرس که از شهرستان پیرانشهر در آذربایجان غربی شروع می‌شود و تا منطقه فیروزآباد در استان فارس ادامه می‌یابد، … حدود یک‌پنجم سطح کشور را به خود اختصاص داده است. منطقه‌ای که با ۵/۵ میلیون هکتار وسعت، ۴۰ درصد جنگل‌های کشور را در خود جای‌داده است. اما چند سالی است که درختان بلوط این ناحیه حال خوبی ندارند. گویا آدمی و طبیعت دست‌به‌دست هم داده‌اند تا روزگار باشکوه این جنگل‌ها را به خواب و خاطره‌ای بدل کنند.

هومان خاکپور، فعال محیط‌زیست در گفت‌وگو با خبرنگار قدس، با تأکید بر روزگار پر مصیبت جنگل‌های زاگرسی می‌گوید: به اعتقاد من نابودی دریاچه ارومیه را که چند سالی است برجسته شده و افکار عمومی را متوجه خود کرده، اگر فاجعه زیست‌محیطی بدانیم، بی‌تردید مرگ بلوط‌ها نیز همین وضعیت را دارد، چراکه از پنج میلیون هکتار جنگل‌های زاگرس، بر اساس آمارهای دولتی و رسمی، بیش از یک‌میلیون و دویست هزار هکتار آن درگیر خشکی و زوال بلوط است.

این دیده‌بان طبیعت بختیاری می‌گوید: بحث خشکی جنگل، سوسک چوب‌خوار و همچنین قارچ زغالی عوامل ثانویه هستند؛ عامل اصلی ضعف اکولوژیکی ناشی از عوامل انسانی است؛ زیرا دیگر جنگل نمی‌تواند خود را در برابر عوامل و تهدیدهایی طبیعی همانند آفت‌ها و بیماری‌ها محافظت کند. این در حالی است که اگر جنگلی شاداب و بانشاط باشد، به آفت‌ها فرصت طغیان نمی‌دهد. این آفات همیشه وجود داشته، اما جنگل‌ها به دلیل طراوت شادابی توان مقابله با آن‌ها را داشته‌اند، امروزه اما بشر با دخالت بی‌حدومرز خود جنگل‌ها را نابود کرده است.

ماجرای قاچاق بذر بلوط

هومان خاکپور می‌گوید: اولین بار من مسئله قاچاق بذر بلوط را به کشورهای عربی مطرح کردم. همان زمان در گفت‌وگو با رسانه‌ها تأکید کردم، سازمان جنگل‌ها باید نسبت به رواج و گسترش این مسئله بخصوص در مناطق هم‌جوار کشورهای عربی هوشیار باشد. به‌هرحال در حال حاضر باید نسبت به بهره‌برداری بذر بلوط چه به‌صورت قاچاق و غیرقانونی و حتی قانونی و مجاز توجه داشته باشیم.

متأسفانه مسئله بهره‌برداری این‌چنینی مورد تأیید مسئولان نیز بود، چنان‌که در دولت گذشته، عالی‌ترین مقام اجرایی کشور نیز در مجلس تأکید کرد که هرساله میلیون‌ها تن بذر بلوط بیهوده به زمین ریخته و هدر می‌رود. این نگاه دولت بود.
 آن‌ها معتقد بودند، با تبدیل این مواد به غذای دام، دیگر نیازی به واردات علوفه و خوراک از خارج نخواهیم داشت. خوشبختانه سازمان جنگل‌ها در آن زمان هوشیارانه عمل کرد و اجازه انجام طرح‌هایی ازاین‌دست را نداد.

ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺱ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﭼﻬﺎﺭﻣﺤﺎﻝ ﻭ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ می‌گوید: واقعیت این است که جنگل‌های ما به حدی تخریب‌شده‌اند که ۶۰ درصد وسعت بلوط زارها توان تولید بذر ندارند. در اکوسیستم جنگلی نگاه ما به یک درخت بلوط نیست، بلکه مجموعه عوامل گیاهی و جانوری است. چنان‌که منابع غذایی بسیاری از جانوران از طریق بلوط تأمین می‌شود. به‌این‌ترتیب نگاه اقتصادی به جنگل نگاه زیست‌محیطی ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد. چنان‌که منجر به بروز اختلالات زیست‌محیطی در جنگل شده و مشکلاتی همانند آنچه امروز می‌بینیم را به دنبال داشته باشد. در حال حاضر نیز جوامع محلی به برداشت بذر بلوط می‌پردازند. درواقع تولید بذر آن‌قدر مازاد بر نیاز جنگل برای احیای خود نیست.

طرح‌های خوبی که دوام ندارد

این فعال محیط‌زیست با اشاره به اصلاح سنت‌ها و نگرش‌های بدوی برای صیانت از محیط‌زیست می‌گوید: گرچه نمی‌توان منکر نقش فرهنگ‌سازی و آموزش در کاهش روند تخریب شد. همچنین یقین دارم بدون مشارکت مردم محلی هیچ‌گونه موفقیتی در طرح‌های صیانت از جنگل نخواهیم داشت؛ اما نکته برجسته‌تر در این زمینه وابستگی اجباری معیشتی به جنگل‌هاست، چنان‌که به بسیاری از مناطق که سر می‌زنیم، می‌بینیم مردم به نحوه نادرست بهره‌برداری خود آگاه هستند، اما گریزی از تخریب و این شیوه بهره‌برداری ندارند. چنان‌که مردم مناطقی به دلیل نبود سوخت ناچار به استفاده از درخت‌ها هستند.

برنامه‌های صیانتی را باور کنیم

اما در روزهای اخیر رئیس مجلس شورای اسلامی بحث تنفس جنگل‌ها را برای بازتوانی دوباره جنگل‌ها مطرح کرد. آیا این طرح می‌تواند این نواحی را از نابودی حفظ کند؟

هومان خاکپور می‌گوید: در همه دنیا جنگل‌های صنعتی همانند بخش‌های عمده‌ای از جنگل‌های شمال کشور در اختیار بخش خصوصی است و مسؤولیت برنامه‌ریزی، حفاظت، توسعه و بهره‌برداری از آن را بخش خصوصی به عهده دارد، اما جنگل‌های حفاظتی همانند جنگل‌های ناحیه زاگرسی مستقیم زیر نظر دولت‌ها اداره می‌شوند. در ایران اما جنگل‌های خزری هم دولتی است؛ چراکه بخش خصوصی نه برای انجام این وظیفه تربیت‌شده و نه توانش را دارد. دولت نیز با بضاعت خود نتوانسته مدیریت مناسبی را بر جنگل‌ها حاکم کند. در این میان، اجرای طرح تنفس به‌درستی می‌تواند فرصتی باشد که از یک‌سو جنگل‌ها به بازسازی و بازتوانی خود بپردازند و از طرف دیگر فرصتی برای نهادهای متولی و مسئولان فراهم می‌کند تا برنامه‌های مؤثر و کارآمدی تعریف کنند.

دیده‌بان طبیعت بختیاری درواکنش به آن‌ها که طرح «تنفس جنگل» را آرمانی می‌دانند، می‌گوید: دو سال پیش اگر در منطقه ارومیه از مردم می‌خواستند که به خاطر بقای دریاچه پنج هزار هکتار از زمینه‌ای کشاورزی را کشت نکنند، این طرحی آرمانی بود، اما امروز می‌بینیم با شرایطی که در همین منطقه ایجادشده، یکی از طرح‌های جدی دولت این است که حقوق انتفاعی ۵ هزار هکتار از اراضی کشور را به جوامع محلی پرداخت کند و اجازه کشت به کشاورزان ندهد. در عرصه صیانت از جنگل‌ها هم باید به چنین برنامه‌های صیانتی باور داشت. دولت هم باید در این زمینه سرمایه‌گذاری کند حقوق واقعی مردم را بپردازد تا مردمی که معیشت خانواده‌شان وابسته به جنگل است، دچار مشکل نشوند.

هومان خاکپور در ادامه با اشاره به ضعف درزمینهٔ پایش آمارهای زیست‌محیطی و مسائل تخریب جنگل‌ها می‌گوید: هیچ آمار و پهنه‌بندی علمی و کارشناسی مدون که مرجع ذی‌صلاح انجام داده باشند و میزان تخریب جنگل‌های بلوط را مشخص کند، نداریم؛ اما آنچه آشکاراست و با نگاه عادی می‌توان آن را دریافت، روند نگران‌کننده تخریب در جنگل‌هاست.

دعوت به ریاضت آبی

دوشنبه, ۷ مهر, ۱۳۹۳

     یک گفتگوی مشترک در حوزه آب و تحلیلی وضع موجود و راه‌های برون‌رفت از این بحران نگران کننده که در روزنامه ابتکار – مورخ ۷ مهرماه ۱۳۹۳ – منتشر شده است را می‌توانید در زیر بخوانید:

eb

روزنامه ابتکار؛ بحران کم آبی حال حاضر شاید در طول تاریخ ما بی سابقه باشد و از همین حیث عوارض مختلف ناشی از آن تا حدودی غیر قابل پیش بینی است. به همین جهت ارائه راهکارها و اتخاذ رویکرد مناسب به دلیل فقدان تجربه تاریخی و یا حداقل بی اطلاعی از آن تا حدودی شتاب زده و هیجانی به نظر می‌رسد.

     به باور بسیاری از کارشناسان منابع آبی و محیط زیست ایران، ما با این روند باید خود را برای یک ریاضت ملی درمدیریت بحران آب آماده کنیم چرا که خطر کمبود آن از خطرات احتمالی جنگ با کشورهای دیگر بیشتر است. عمده ترین عوامل شکل گیری این روند بیش از آنچه محصول رویدادهای طبیعی و اقلیمی باشد، نتیجه عملکرد عامل انسانی است که در قالب مدیرت ضعیف منابع و تامین آب و مصرف غیر اصولی شکل گرفته است. این روزها بحث تفکیک شبکه آب مصرفی بالا گرفته هر چند به نظر می‌رسد این طرح قابلیت اجرای پایینی دارد ولی بی سابقه نیست. به طوری که شبکه تامین آب مصرفی شهر آبادان در قبل از انقلاب از همین الگو استفاده می‌کرد و آب شرب را از آب بهداشتی جدا بود.

در مدیریت آب در نقطه بی بازگشتی هستیم

     مهدی میرزایی مشاور ارشد شرکت گلدن نیوزلند؛ عوامل شکل گیری این بحران را کاهش میزان بارندگی در سالهای اخیر، برداشت بی رویه از آب‌های زیر زمینی و اشکال در شبکه‌های آب رسانی شهرهای بزرگ بخصوص تهران، مدیریت غلط منابع آب در بالاترین سطح آن یعنی مدیریت وزارت نیرو و در آخر خشکسالی انباشت شده در طول سالهای اخیر، می‌داند.

     او می‌گوید:حقیقتا سالهاست که وارد بحران آب شدیم و در نقطه ای قرار گرفته ایم که بازگشتی متصور نیست. اگر کل عوامل را کنار هم بگذاریم متوجه قصور و ضعف مدیریت آب خواهیم شد. در حوزه مدیریت منابع آبی مشکل اینجاست که استراتژی وزارت نیرو با تغییر وزیر و دولت تغییری نکرده و همان بدنه کارشناسی که در طول سالیان این وضعیت را سبب شده بحث مدیریت را به پیش می‌برند و وزیر جدید هم همان سیاست‌ها را دنبال می‌کند. اولین راهکاری که از طرف وزارت نیرو به طور مکرر بیان شده بحث افزایش قیمت آب است اما میرزایی بحث افزایش قیمت را راهکار مناسبی نمی‌داند و به حربه افزایش قیمت بنزین اشاره می‌کند که تغییر چندانی در میزان مصرف ایجاد نکرد. وی در بحث تفکیک شبکه آب رسانی نیز به این نکته اشاره می‌کند که ما اصولا منابع آبی برای انتقال نداریم و اگر مشکل در وجود منابع آب نبود مشکلی به نام بحران بی آبی هم بوجود نمی‌آمد ولی اگر منظور از جداسازی آب شرب و آب مصرفی استفاده از آب شور دریاها باشد به اندازه همان طرح انتقال آب خزر به سمنان خنده دار به نظر می‌رسد.

     در گریزی دیگر وی به مساله مهم تری اشاره می‌کند و آن آلودگی همین آب مصرفی در بعضی از نقاط جنوبی تهران مثل منطقه افسریه است. وجود بیش از مقدار استاندارد نیترات در آب منطقه یعنی اینکه مردم به شکل محترمانه ای فاضلاب می‌نوشند و این اتفاق را می‌توان با مقایسه یک لیوان آب از مناطق بالای شهر با یک لیوان آب از مناطق جنوبی در یک آزمایشگاه محیط زیست به راحتی ثابت کرد. وی هرچند انتقال آب دریاهای جنوبی برای مصرف بهداشتی و صنعتی به کلان شهرهای جنوبی و مرکزی را امکان پذیر می‌داند اما هزینه‌های بالا و پمپاژ آن از سطح دریا و نوع نیاز صنعت به آب را از مهمترین چالش‌های آن می‌داند و معتقد است باید روی این مسئله حسابی تفکر کرد. مثل اتفاقی که برای کارخانه ذوب آهن اصفهان افتاد که قرار بود در بندر عباس احداث شود و اگر این اتفاق می‌افتاد مشکل تامین آن مرتفع می‌شد و مشکلات فعلی برای اصفهان بوجود نمی‌آمد.

تنش‌های قومی بیش از تنش‌های اکوسیستمی

     محمد درویش کارشناس محیط زیست نیز در این باره معتقد است کم آبی سبب می‌شود ظرفیت گرمایی ویژه کاهش پیدا کند یعنی اختلاف دمای شب و روز افزایش پیدا کند. با این اتفاق نیاز اقلام زراعی به آب بیشتر و در نتیجه خشکی شتابناکی در گونه‌های مختلف اتفاق می‌افتد که از این رهگذر کاهش فتوسنتز باعث بروز اختلال در اکوسیستم و در پی آن افزایش موج مهاجرت‌ها اتفاق می‌افتد. به عقیده درویش فرایند‌های پیامد بحران بی آبی بیش از آنکه اکولوژیک به نظر برسد اجتماعی است و امنیتی است. یعنی بحران بوجود آمده سبب تنش‌های قومی و درگیرهای مرزی در درون شهرها و استانها خواهد شد.

     وی بحث تفکیک شبکه آبرسانی را عملی اجرایی و شدنی می‌داند چرا که بسیاری از کشورهای پیشرفته با تفکیک، آب شرب را از آب بهداشتی جدا کرده و در مدیریت آب نقش آفرینی مثبتی کردند. درویش همچنین می‌افزاید: ما منابع آبی به اندازه کافی داریم اما مدیریت مناسب برای بهره وری صحیح نداریم. برای مثال ۱۲ برابرعربستان همسایه جنوبی، آب داریم که تنها یک میلیارد مکعب منابع آبی در اختیار دارد و اگر قرار بر تفکیک باشد مشکلی برای استحصال منابع آبی نیست.

کم آبی محصول خشکسالی نیست

     هومان خاکپور در این باره به ابتکار می‌گوید: مشکل آبی که الان مطرح شده تقریبا گریبانگیر همه مناطق کشور شده است. قبل از اینکه راهکاری برای حل آن اتخاذ شود در بعضی از مناطق به تنش و بحران اجتماعی منجر شده و از حیث اینکه مردم به طور مستقیم درگیر شدند وجهه قابل قبولی ندارد. این کارشناس منابع طبیعی می‌افزاید: اتفاق خوبی در سطح مدیران ارشد وزارت نیرو در حد درک مشکل و بیان راهکارها صورت گرفته است. همچنین اظهارات وزیر کشاورزی که کشت برنج خارج از مناطق شمالی کشور ممنوع می‌شود نشان دهنده حساسیت مسئولین نسبت به این مسئله است. بنابراین نباید اجازه داد این مسئله به بحرانی اجتماعی بدل شود.

     خاکپور می‌گوید: درصد کمی از دلایل کم آبی محصول خشکسالی است. عموما همه بر این باورند که بیشترین مشکل در بحث مدیریت و کشاورزی است. این نشان می‌دهد که باید بحث کشاورزی ه شکل اصولی و مکانیزه تغییر کند و از حالت سنتی خارج شود. وی سد سازی را باعث تشدید وضعیت بحرانی می‌داند و می‌گوید: با سد سازی توهم مصرف بوجود آمده است. یعنی حالا که در هر منطقه ای سد ساخته شده حتما باید آبی مصرف شود. یا نمونه دیگر بحث زاینده رود است که آورد زاینده رود ۸۰۰ میلیارد متر مکعب از کوه‌های بختیاری بود و در آن زمان می‌دیدیم که هم گاوخونی و هم زاینده رود و تمامی مادی‌های شهر اصفهان و هم مشرق اصفهان با بحران آبی مواجه نبود اما الان که آورد زاینده رود به ۱۶۰۰ میلیارد متر مکعب افزایش یافته آبی وجود ندارد و ما شاهد خشک شدن زاینده رود، گاوخونی و همه نهرهای اصفهان هستیم. چرا که با افزایش برداشت از سرچشمه‌ها توهم مصرف ایجاد شد به طوری که در استان اصفهان در طول ۴ دهه گذشته کشت برنج به ۲ برابر رسید که پر مصرف ترین اقلام زراعی است.

     این کارشناس منابع طبیعی می‌گوید: یک واقعیت را باید بپذیریم که برای ریاضت ملی در حوزه مدیریت بحران آب آماده شویم. در سه دهه گذشته ۷۰ درصد کل منابع خود را استفاده کرده ایم و به نظر می‌رسد بحران آب تهدید کننده تر از دشمن خارجی است.

آبخوان داری راه حل خروج از بحران آب در کشور

     معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان محیط زیست، اصلاح الگوی مصرف و آبخوان داری را راهکار اورژانسی خروج از بحران آب در کشور عنوان کرد. معصومه ابتکار در خصوص راهکارهای فوری رفع کمبود آب در کشور، اظهار داشت: اگر چه در کشور ما منابع آبی زیادی وجود دارد ولی باید از این منابع به درستی بهره برداری شود. به گفته وی، در حال حاضر در بسیاری از نقاط دنیا همان روش‌های سنتی که ما سالها قبل برای آبخوان و حفظ قنات داشتیم، اجرا می‌شود. یعنی آب را زیر لایه‌های زمین در آبخوان‌ها حفظ و با برنامه ریزی درست از آن بهره برداری می‌شود بنابراین لازم است که مقداری دانش روز را با دانش سنتی خود تلفیق کنیم.

     ابتکار اظهار داشت: در حال حاضر وزارت کشاورزی رویکرد مناسبی را برای بهره برداری از منابع آب آغاز کرده و به نظر می‌رسد تحولات خوبی را براساس مصوبه شورای عالی آب در بحث مصارف کشاورزی و خانگی داشته باشیم. وی افزود: مصارف خانگی را نیز باید اصلاح کنیم چرا که با روش‌های مصرف کنونی حداقل در تهران دو برابر الگوهای جهانی مصرف می‌کنیم. رئیس سازمان محیط زیست با بیان اینکه این موارد راه حل اورژانسی برای جبران کمبود آب است تصریح کرد: همچنین بحث جلوگیری از آلودگی آب هم بسیار مهم است و در کمبود آب نقش دارند ابتکار تأکید کرد: برداشت از آبهای زیرزمینی شهرها و مناطق روستایی اگر بر اساس قانون و مجوز و اصول و استاندارد نباشد، خلاف قانون و اخلاق است.

     ابتکار در خصوص نقش حفر چاه‌های غیرمجاز در کمبود آب اظهار داشت: به عنوان مثال تا چندی پیش در اطراف تالاب پریشان چاه‌های غیرمجاز بسیاری وجود داشت که با همکاری مردم و مسئولان این چاهها را پر کردیم و این روند برای نجات تالاب‌ها و منابع آب باید با جدیت دنبال شود. وی درخصوص چاه‌های غیرمجاز در داخل تهران گفت: این موضوع برعهده وزارت نیرو است که این دو دستگاه با مشارکت و تعامل در این زمینه اقدام می‌کنند بنابراین مردم باید بدانند برداشت غیرمجاز از چاه‌های آب در هر نقطه‌ای جرم است و اکنون نیز در این شرایط یک کار کاملا غیرانسانی و غیرکارشناسی است. رئیس سازمان محیط زیست از مشارکت سازمان محیط زیست در این زمینه با شهرداری و وزارت نیرو خبر داد.

دفن قانون در تونل‌های کوهستانی انتقال آب

شنبه, ۸ شهریور, ۱۳۹۳

     این روزها خبرهایی در فضاهای مجازی در خصوص صدور مجوز برای پروژه‌های انتقال آب بین حوضه‌ای از سرشاخه‌های کارون بزرگ در چهارمحال و بختیاری به فلات مرکزی کشور منتشر شده است که بی‌شک بر افکار عمومی چهارمحال و بختیاری و خوزستان تأثیرات نامطلوبی بر جای خواهد گذاشت. در همین زمینه در گفتگویی با خبرنگار خبرگزاری ایسکانیوز شرکت کرده‌ام که می‌توانید شرح کامل آن را در زیر بخوانید:

ایسکانیوز

تونل گلاب ۲ و بهشت‌آباد بدون مجوز زیست محیطی کلید می‌خورند

     ایسکانیوز – تهران: طرح‌های انتقال آب گلاب ۲ و بهشت آباد از استان چهارمحال بختیاری به اصفهان دو طرح عمرانی هستند که مجوز ارزیابی محیط زیستی سازمان محیط زیست را ندارند اما اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور، در سفر هفته گذشته خود به اصفهان از آغاز نزدیک این دو پروژه خبر داد.

     انتقال آب گلاب ۲ و بهشت آباد دو طرحی هستند که به نظر کارشناسان محیط زیست هر دو باعث بروز مشکلات محیط زیستی در رودخانه‌های کارون و زاینده‌رود و استان‌های چهارمحال بختیاری، خوزستان و اصفهان خواهند شد و حسن روحانی، رئیس جمهور در سفر ماه گذشته خود به استان چهارمحال و بختیاری نیز در برابر اعتراض حاضران در سخنرانی‌‌اش قول داده بود که انتقال آب فقط برای آب شرب انجام خواهد شد. این علاوه بر آن است که دولت بارها بر رویکرد محیط زیستی خود تاکیده کرده است و این موضوع در منشور دولت تدبیر و امید نیز یاد شده بود.

دفتر ارزیابی محیط زیست: گلاب ۲ مشمول ارزیابی نیست

     دفتر ارزیابی سازمان محیط زیست، مسوول صدور مجوزهای اینچنینی در پروژه‌های بزرگ عمرانی است اما پیگیری ما برای پیدا کردن حمید جلالوندی، مدیر دفتر ارزیابی زیست محیطی، نتیجه نداد و در نهایت عباس دانش، معاون مدیر این بخش سازمان محیط زیست، تنها به این جمله اکتفا کرد: «گلاب ۲ مشمول ارزیابی نیست.»

     طبق ماده ۲۱۵ قانون توسعه پروژه‌های شامل ردیف اعتبار در بودجه کشور باید مجوز زیست محیطی بگیرند. تاکیدات قانونی بالادستی از جمله بند الف ماده ۱۹۲ برنامه پنجم تاکید می‌کند که پروژه‌های مشمول ارزیابی باید قبل از اجرا و در مرحله مکان‌یابی و امکان سنجی نسبت به اخذ مجوز محیط زیستی اقدام کنند.

     این پروژه یا بدون مجوز زیست محیطی ردیف اعتبار در بودجه دریافت کرده است که این امر غیرقانونی است یا اعتبار پروژه از مجرای دیگری تامین شده که در این صورت نیز دولت باید درباره نحوه تامین اعتبار آن شفاف‌سازی کند که البته محمدباقر نوبخت، معاون رئیس جمهور، پیشتر پروژه را دارای مصوبه و ردیف بودجه اعلام کرده است.

محیط زیست چهار محال از مجوزها خبر ندارد

     شهرام احمدی، مدیرکل محیط زیست چهارمحال و بختیاری، به ایسکانیوز می‌گوید که طرح انتقال آب از بهشت‌آباد مجوز محیط زیستی ندارد و جلسه‌ جدیدی هم در استان برای ارزیابی آن برگزار نشده است. براساس رویه جدیدی که معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست، بنا گذاشته است با هدف آغاز کار کارشناسی در استان‌های محل انجام پروژه‌ها، کارگروه‌های استانی در جلساتی که با حضور مسوولان استانی و حتی سازمان‌های غیردولتی محیط زیستی استان‌ها برگزار می‌شود به بررسی مجوز محیط زیستی پروژه‌ها می‌پردازند.

     او درباره تصمیم احتمالی مدیر خود دراین باره می‌گوید: «این احتمال را نمی‌دهم که او موافقت کند. با شناختی که از معصومه ابتکار دارم او به خاطر حفظ محیط زیست کوتاه نمی‌آید و قانون را رعایت می‌کند.»

     این در حالی است که پروژه گلاب ۲ برخلاف پروژه بهشت آباد در درون استان اصفهان اجرا می‌شود و نیازی به اخذ مجوز از استان چهار محال و بختیاری نیست و خبری هم از درون سازمان محیط زیست درباره مجوز گرفتن آن وجود ندارد.

اجرای این پروژه اعتماد مردم را از میان خواهد برد

     هومان خاکپور، فعال محیط زیستی اهل چهار محال و بختیاری، درباره انجام این پروژه به این شکل می‌گوید: «اعتماد مردم با چنین کاری در دو استان خوزستان و چهار محال و بختیاری با چالش روبه‌رو می‌شود. اگر درباره این پروژه‌ها به صورت مخفیانه و با سانسور تصمیم گرفته شده باشد، سازمان دیگر نمی‌تواند آنطور که می‌گوید روی همراهی مردم در بحث محیط زیست حساب کند. چنین تصمیمی حتی اگر کارشناسی باشد باید با اطلاع مردم انجام شود و چنین رفتاری در شان دولت و تیم محیط زیستی آن نیست.»

     این فعال محیط زیست تبعات این پروژه محیط زیستی در منابع آب زیرزمینی و رودخانه‌های زاینده رود و کارون را جبران ناپذیر می‌داند و درباره حجم آب انتقالی این پروژه‌ها می‌گوید: «رئیس جمهور در سفر به چهارمحال و بختیاری و بختیاری قول دادند که این انتقال آب برای بخش صنعت و کشاورزی نباشد ولی گلاب ۲ و بهشت آباد براساس مطالعات انجام شده تنها برای تامین آب شرب نیست. طرح بهشت آباد برای انتقال بیش از ۵۰۰ میلیون معکب آب است در حالی که این رقم فراتر از نیاز شرب اصفهان است.»

آب را به صنایع پیش فروش کرده‌اند

     هومان خاکپور درباره اتفاق واقعی که بر سر آب در حال روی دادن است می‌گوید: «سهام این پروژه را عرضه نیز کرده‌اند اما مردم خریدار آن نبودند بلکه صنایع آن را خریده‌اند این یعنی آب بهشت آباد را پیش فروش کرده‌اند و بهشت آباد قرار است صرف توسعه صنعتی بیشتر اصفهان شود. هفته گذشته نیز اسحاق جهانگیری چهار فاز جدید فولادسازی، که جزو صنایع پرمصرف آب است، را در اصفهان با ویدئو کنفرانس افتتاح کرد در حالی که روز قبل از آن گفته بود صنایعی که آب زیاد مصرف می‌کنند را باید کم کنیم. نتیجه اینگونه رفتارها خشکی زاینده رود و گاوخونی در اصفهان است. رودخانه‌ها باید هزینه رکوردشکنی اشتغال‌زایی و جذب مهاجر در اصفهان را بدهند. مردم بالادست این پروژه‌ها و محیط زیست کشور چه گناهی کرده‌‌اند؟»