بایگانی “خرس”

تخریب زیستگاه خرس‌ها را به باغات کشاند/حکایت نجات یک توله‌خرس

یکشنبه, ۹ آذر, ۱۳۹۳

     در هفته گذشته شاهد یک رخداد خوب در دیاری بختیاری بودیم تا یادمان نرود هنوز هم‌وطنانی هستند که به حق حیات دیگر زیستمندان حرمت نهاده و موهبت اشرف مخلوقات بودن را اینگونه نمودی عینی و عملی می‌بخشند.

     خرس جوانی در یک استخر آب کشاورزی در مرز منطقه حفاظت شده سبزکوه گرفتار می‌شود. مالک باغ و استخر خرس گرفتار را که معلوم نیست چه زمانی از گرفتاری‌اش می‌گذرد می‌بیند و در اقدامی تحسین‌برانگیز به مأموران حفاظت محیط زیست منطقه و بستگانش اطلاع می‌دهد و بعد از ساعت‌ها تلاش کاری می‌کنند کارستان ….

کلیک کنید تا تصویر را بزرگتر ببینید

     در همین زمینه با خبرنگار خبرگزاری مهر گفتگویی داشته‌ام که در زیر با شما خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به اشتراک می‌گذارم:

خرس

     خبرگزاری مهر – شهرکرد – سید محمد رضا موسوی: نزدیک شدن خرس ها به مزارع کشاورزی و باغات و مراکز پرورش زنبور عسل در چهارمحال و بختیاری نشان از تخریب زیستگاه های خرس و مشکل تامین غذا توسط این حیوان را دارد. به گزارش خبرنگار مهر، استان چهارمحال و بختیاری یکی از مهمترین استانهای کشور در حوزه زندگی حیات وحش است. شمار بسیاری از گونه های بسیار ارزشمند حیات وحش در ارتفاعات و جنگل های استان چهارمحال و بختیاری زندگی می کنند که پرندگان شکاری، پستانداران و علف خوران و گوشت خواران از جمله مهمترین آنها هستند. خرس یکی از مهمترین گونه های حیات وحش است که در مناطق مختلف این استان زندگی می کند.

     تاکنون گزارش های مختلفی از نزدیک شدن خرس ها به مزارع و باغات در این استان و مناطق مختلف کشور نقل شده است. البته خرس تا مشکلی پیدا نکند به جوامع انسانی و باغات و مزارع نزدیک نمی شود. نزدیک شدن خرس ها به باغات و مزارع نشان از آن دارد که خرس مشکل تامین غذا دارد و این خطر را به جان می پذیرد تا برای تامین غذا به باغات نزدیک شود. نابودن شدن ۱۲ کندوی زنبور عسل یکی باغدار توسط خرس یکی از باغداران چهارمحالی که خرس ها به دفعات به باغ او نزدیک شده و به او خسارت وارد کرده اند در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: باغ من در کنار منطقه زندگی حیات وحش قرار دارد.

     جعفر صالحی عنوان کرد: کمبود غذا در این فصل سال خرس ها را مجبور کرده است که به باغات و مزارع ورود پیدا کنند و دنبال غذا باشند.

     وی ادامه داد: یک توله خرس چندی پیش که برای تامین غذا به باغ من آمده بود به داخل استخر آب کشاورزی واقع در باغ افتاده بود که اگر برای سرکشی به باغ نمی آمدم این خرس جان خود را از دست می داد. وی ادامه داد:در داخل استخر کمی ضایغات سیب درختی ریخته شده بود و شاید همین عامل موجب کشاندن خرس به داخل استخر شده بود.

     این باغدار بروجنی با اشاره به چگونگی نجات این توله خرس، بیان کرد: با ماموران محیط زیست برای نجات خرس تماس برقرار کردیم و آنها نیز آمدند. ابتدا با طناب خواستیم این خرس را نجات دهیم که امکانپذیر نبود. وی ادامه داد: یک تنه درخت را داخل استخر قرار دادیم و خرس توانست از آن بالا بیاید و به سمت محل زندگی خود برود.

     صالحی اذعان داشت: یک خرس تنومند نیز که به نظر می رسد مادر این توله خرس است مدت ها پیش به کندو های عسل من در این باغ حمله کرد و در حدود ۱۲ کندوی عسل را از بین برد. وی تاکید کرد: این خرس ها تقصری ندارند بلکه کمبود مواد غذایی و تخریب زیستگاها موجب می شوند که به باغات میوه و مزارع ورود پیدا کنند و خسارت وارد کنند و این در حالی است که جان خود را نیز به خطر می اندازند.

تخریب زیستگاه ها موجب نزدیک شدن خرس ها به باغات میوه می شود

     نایب رئیس انجمن زیست محیطی تسنیم نیز در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به گیر افتاده یک خرس در استخر آب کشاورزی در یک باغ در منطقه سرپیر دو راهان بروجن، اذعان داشت: گیر افتادن این خرس در این استخر آب کشاورزی و نمونه آن نزدیک شدن خرس ها به باغات در سطح کشور را بارها شنیده ایم و همه اینها حکایت از آن دارد که خرس ها در پی تخریب زیستگاه های خود و کمبود تامین غذا به باغات و مجامع انسانی نزدیک می شوند.

     هومان خاکپور ادامه داد: تخریب زیاد زیستگاه خرس ها، گسترش دامداری ها و ورود انسانها به جنگلها، زیستگاه ها و منابع غذایی خرس ها را با تهدید مواجه کرده است. وی افزود: خرس گونه ای است که تا مجبور نشود به مناطق مسکونی، باغات و مزارع نزدیک نمی شود و هنگامی مشکل تامین غذا پیدا می کند این ترس و خطر را به جان می خرد و به محیط های انسانی نزدیک می شود. وی ادامه داد: ورود خرس ها به جوامع انسانی جدا از خطر شکار شدن و از بین رفتن این گونه ارزشمند خسارت های را در پی دارد که مهمترین آنها خسارت به مراکز پروش زنبور عسل و باغات میوه و مزارع است.

محیط زیست خسارت های حیات وحش به مردم را پرداخت کند

     وی بیان کرد: اتفاقی که هم اکنون شاهد آن بوده ایم گیر افتادن یک توله خرس در یک استخر آب کشاورزی در بروجن است که این بچه خرس که دارای تجربه اندک نیز بوده است به واسطه گرسنگی به باغات نزدیک شده و با توجه به سابقه پرورش ماهی در این استخر و وجود بوی ماهی و همچنین وجود ضایعات میوه در داخل استخر وارد این استخر شده است که با توجه به لبه های بلند استخر دیگر نتوانسته بیرون بیاید.

     این کارشناس منابع طبیعی ادامه داد: باغدار این منطقه به صورت اتفاقی این خرس را مشاهده کرده و در راستای نجات این توله خرس اقدام کرده است. وی بیان کرد: تلاش این باغدار جای تقدیر و تشکر دارد و باید تلاشمان این باشد که این گونه فرهنگ ها و اقدامات گسترش یابد.

     این فعال محیط زیست و منابع طبیعی با اشاره به اینکه بیشترین برخورد ها با حیات وحش در جوامع محلی اتفاق می افتد، ادامه داد: رسانه ها دستگاه های متولی و انجمن ها و… باید در آگاه سازی و ارتقاء آگاهی جوامع محلی در راستای حفاظت از حیات وحش تلاش کنند.

     خاکپور در ادامه تاکید کرد: با توجه به اینکه در ورود حیات وحش به املاک مردم از جمله باغ و مزارع و… خسارت هایی وارد می شود باید سازمان حفاظت محیط زیست همت بیشتری در این راستا داشته باشد و خسارت هایی که به مردم وارد می شود را پرداخت کند. هنگامی که مردم از پرداخت خسارت مطمئن باشند نوع برخورد ها با حیات وحش تغییر می کند و حیات وحش آسیب کمتری می بیند.

درسی که از یک سانحه تلخ می توان گرفت!

دوشنبه, ۳۰ مرداد, ۱۳۹۱

دیروز – ۲۹ مرداد ۱۳۹۱ – قرقبان ذخیره گاه جنگلی شمس آباد دوراهان در چهار محال و بختیاری به جدالی ناخواسته با خرسی درشت اندام کشانده شد. مأمور حفاظتی منطقه – جبار سلیمان زاده – که صبح خیلی زود برای گشت و سرکشی در ذخیره گاه حضور پیدا کرده بود، حدود ساعت ۹ صبح در راه برگشت – که متأسفانه مسیر شناخته شده رفت و آمد خرس های منطقه برای برگشت انتخاب شده بود – ناگهان با خرس خاکستری بزرگ جثه ای مواجه می شود و به نظر می رسد هر دو ناخواسته وارد جدالی خونین شدند که پس از مجروحیت شدید محافظ منطقه، خوشبختانه آن خرس یک دفعه ای از ادامه درگیری منصرف شده، همکار شجاع مان را رها کرده و به راه خود ادامه می دهد.

 

نگارنده به واسطه مسئولیت اجرایی در منطقه، سریعا” در جریان ماجرا قرار گرفته و در محل بیمارستان بروجن با این همکار وظیفه شناس دیدار کرده و حقیقتا تحت تأثیر روحیه کم همتا و دانش طبیعی و زیست محیطی این مأمور بااخلاق قرار گرفتم. البته نباید تلاش های مسئولان منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری نادیده گرفته شود که به رغم ایام تعطیلات عید فطر، سزاوارانه کوشیدند تا در همان ساعات اولیه مأمور مجروح شده زیز نظر یک تیم پزشکی خوب تحت عمل جراحی قرار گرفته و خوشبختانه سلامت نسبی خود را بدست آوردند.

در گفتگوی امروز، جبار سلیمانی به نکات جالب و قابل توجه ای اشاره داشتند که حیفم آمد با خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به اشتراک نگذارم؛ ایشان به رغم جراحات شدیدی که از این جدال خونین بر تن داشت اما؛ آن خرس را مقصر نمی دانست و بر این باور بود که ما انسان ها وارد زیستگاه جانوری منطقه شده ایم و در این ماجرا هم اگر من از محل گدار این خرس به صورت آرام و بی سر و صدا عبور نمی کردم قطعن چنین برخورد و سانحه ای اتفاق نمی افتاد.

ایشان اعتقاد داشت که احتمالا این خرس برای خوردن ماهیان تلف شده مزارع پرورش ماهی منطقه که به صورت غیر اصولی در حاشیه رودخانه رها می شوند، ارتفاعات را ترک کرده و در راه برگشت ناخواسته سر راه همدیگر قرار گرفته ایم و این سانحه یک اتفاق ناخواسته برای هر دوی مان بوده است.

هر چند حضور غیر متعارف دامداران و شکارچیان سبب برهم خوردن نظام طبیعی این زیستگاه ارزشمند شده و کاهش منابع غذایی منطقه را به دنبال داشته است اما بدون شک رفتارهای غیر اصولی صاحبان مزارع پرورش ماهی تازه تأسیس که بی مهابا و بدون هر گونه نظارت بهداشتی از طرف دستگاه های متولی، ماهی های بیمار و تلف شده خود را در طبیعت و حاشیه رودخانه رها می کنند بی تأثیر نبوده و همین منابع غذایی آلوده سبب خواهند شد تا خرس های منطقه، ارتفاعات را رها کرده و برای خوردن این ماهی ها به باغات و محل های تردد باغداران و گردشگران نزدیک شوند.

بنابراین توصیه می شود؛ حتی الامکان از محل های گدار خرس ها عیور نکنید تا اینکه این حیوانات وحشی احساس نکنند که قلمروشان تهدید شده است، خرس ها برعکس قوه بویایی و شنوایی شان، از قدرت بینایی نسبتا ضعیفی برخوردارند و لازم است در زمان عبور از مسیرهای شناخته شده تردد آنها، با ایجاد سر و صدا و یا همراه داشتن سگ، از برخوردهای ناخواسته جلوگیری کنیم.

پی نوشت:

– به بهانه این سانحه تلخ که منجر به مجروحیت شدید مأمور ذخیره گاه شمس آباد شده است، دوست خوب مان – کوشان مهران عزیز – در خصوص رفتارشناسی و پراکنش زیستگاه های انواع خرس های ایران یادداشتی را برای “طبیعت بختیاری” ارسال کرده است که مشروح آن با خوانندگان گرامی این کلبه مجازی به اشتراک گذاشته می شود؛

در ایران دو نوع خرس وجود دارد؛ خرس سیاه آسیایی(زیر گونه بلوچی) که در بلوچستان، جنوب کرمان و شرق هرمزگان پراکنش دارد و نوع دوم خرس قهوه ای(زیر گونه سوری) که روزگاری از کوهستان های جنوبی شبه جزیره دلتای مصر تا کوه های اردن، فلسطین، لبنان، سوریه، ترکیه، ایران، جنوب ترکمنستان و جنوب قفقاز(ارمنستان و آذربایجان) قلمرو داشته است.

خرس سوری نسبت به دیگر گونه های خرس قهوه ای شمال قفقاز کوچکتر و دارای رنگ روشن تری است. رنگ این گونه خرس در ایران در نواحی شمالی زاگرس و رشته کوه البرز نسبت به مناطقی چون فارس، ایلام، بختیاری، بویراحمدی و شمال خوزستان تیره رنگتر است.

به هنگام بیدار شدن از خواب زمستانی، همراه داشتن توله، زخمی بودن و تغذیه؛ جانوری بسار تهاجمی خواهد بود. این جانور از قدرت بینایی ضعیف ولی از توانایی های شنوایی و بویایی بسیار  قوی ای برخوردار است و گاهی پیش می آید که این حیوان قادر به گرفتن بو نشده و ناخواسته با انسان روبرو می شود.

بنابراین حتی الامکان در مسیرهای گدار خرس نباید گردش کرد، بایستی به صورت گروهی و با ایجاد سر و صدا در این مناطق حرکت کرد یا حداقل به همراه خود سگه گله داشته باشند. به هنگام کوهنوردی و طبیعت گردی بایستی پسماند غذای خود را در  مناطق دور از چادر و محل اسکان و در زیر خاک دفن شوند تا سبب جذب خرس نگردد.

بسیاری از مردم به دلیل بلند شدن این جانور بر روی دو پا و ظاهر آرام و تأثیر برنامه های تلویزیونی، خرس را جانوری مهربان پنداشته و احتیاط را کنار گذاشته و به همین دلیل در زیستگاه هایی چون پارک ملی یلواستون آمریکا حوادث مرگباری را به دلیل عدم توجه به هشدارهای مأموران و بی دقتی و نزدیک شدن به این جانور که رفتارش چندان قابل پیش بینی نیست، مشاهده می شود.

در کل باید قبول کرد علاوه بر خرس، در هنگام مواجه شدن با سایر جانوران وحشی بایستی حداکثر احتیاط را در دستور کار قرار داد. و یادمان باشد که حمله یک خرس و یا یک پلنگ، هر گز معنای دشمنی با انسان ندارد.

برخورد سخت یا اقدامات فرهنگی؛ اولویت برون رفت از بحران شکار و شکارچی در کشور؟

یکشنبه, ۲۹ مرداد, ۱۳۹۱

دوست خوب مان – کوشان مهران عزیز – در یادداشتی روشنگرانه نقطه نظرات و دیدگاه های کارشناسی خود را در خصوص شکار و شکارچی و بحران پیش روی در حوزه تنوع زیستی کشور بیان داشته اند. ایشان در این یادداشت در تحلیل اوضاع و احوال رواج یافتن شکارهای غیر مجاز و اولویت های اقدامات فرهنگی و یا برخوردهای سخت برای برون رفت از بحران محیط زیستی و اجتماعی پیش روی، مشروحا” به نکات مهم و تأمل برانگیزی اشاره نموده اند.

نوشتاری که در زیر می خوانید در وبلاگ دیده بان کوهستان منتشر شده و مجددا در این کلبه با خوانندگان و همراهان گرامی”طبیعت بختیاری”به اشتراگ گذاشته می شود؛

پیرینه، آخرین سنگر خرس ها

   در سال ۱۷۰۰ میلادی پس از مرگ کارلوس پادشاه بی وارث کشورفقرزده اسپانیا، فیلیپ دو بوربون نوه ی دختری لویی چهاردهم پادشاه فرانسه به عنوان پادشاه جدید امپراتوری اسپانیا معرفی شد. می گویند سفیر اسپانیا با شور و هیجان در برابر فیلیپ زانو بر زمین زده و بانگ برآورد: دیگر کوهستان پیرنه بین دو کشور وجود ندارد. فیلیپ که کلمه ای اسپانیایی نمی دانست با تعجب به تبعه ی کشور جدید خود نگاه می کرد!

   برای قرن ها سلسله کوه های پیرینه که از مدیترانه تا اقیانوس اطلس امتداد دارند مرز طبیعی دو کشور فرانسه و اسپانیا به حساب می آمدند. در حال حاظر گردشگران و طبیعت گردان در کنار بهره وری از مناظر زیبا شاهد پرواز عقاب باشکوه طلایی و شاموای پیرینه در کوهساران می باشند اما در روزگاران کهن این زیستبوم پذیرای گونه های دیگری نیز بوده است. تا سال ۱۸۷۰ آیبیکس پیرینه که یکی از چهار زیرگونه آیبیکس شبه جزیره ایبری می باشد در بخش فرانسوی این کوهستان وجود داشت و در سال ۲۰۰۰ سلینا تنها بز دوازده ساله بدون وارث و جایگزین با مرگ خود به دلیل صاعقه پرونده این پادشاه کوهستان را بست.

اسناد فئودالی و بایگانی کلیساهای قرون وسطی حکایت از پراکندگی گسترده خرس در سرزمین فرانسه می نمایند ولی پاکتراشی جنگل ها برای افزایش زمین های زیرکشت و نیاز رو به گسترش سوخت صنایع به تدریج باعث عقب نشینی و در نهایت نابودی گونه های بزرگ جثه ای چون گاو وحشی اوروش، بیزون اروپایی ، اسب وحشی تارپان و گوزن الک(موس) گردید. برآورد شده که در دوران شارلمانی در حدود هشتاد درصد فرانسه پوشیده از جنگل بود ولی این مفدار در اواخر قرن هیجدهم به تنها سیزده درصد کاهش یافت و در زیستگاه هایی چون جنگل های مدیترانه ای( ماکی) جنوب فرانسه نسل شوکا در اواخر قرن هیجدهم نابود شد.  آخرین گزارش های وجود خرس به قرن چهاردهم میلادی در مرکز فرانسه بازمی گردد. در طی قرن نوزدهم رشته کوه های آلپ و ژورا در شرق و پیرینه در جنوب شرقی تنها قلمروی خرس قهوه ای به حساب می آمدند. با وقوع انقلاب کبیر فرانسه و الغای حقوق کهن نجبا بر زمین ها و شکار ، روستائیان هجوم خود را به زمین های کشاورزی ، بیشه زارها و جنگل ها برای شکار و دام گذاری آغاز نمودند. در سال ۱۸۴۸ نخستین پروانه های شکار و محدودیت زمانی برای مدیریت گونه هایی شکارچی پسند چون گوزن سرخ، شوکا، خرگوش ، کبک پاقرمز و کبک چیل آغاز گردید ولی همزمان برنامه ریشه کن نمودن گوشتخوارانی چون گرگ و سیاه گوش در هر استان به جدیت پیگیری می شد. در سال ۱۹۳۰ آخرین گزارش مستند حکایت از نابودی خرس در آلپ فرانسه دارد و در دهه های نخست قرن بیستم جمعیت خرس در کوهستان های پیرینه فرانسه بین ۷۰ تا ۱۵۰ قلاده برآورد می گردید.

به تدریج در کنار بالارفتن ارزش وجودی گونه های گوشتخواری چون خرس در میان افکار عمومی و تلاش چندین دهه بوم شناسان و طبیعت دوستان برای زدودن تدریجی رسوبات چند صد ساله دشمن انگاشتن خرس بوسیله دولت مردان و مدیران اجرایی در سال ۱۹۷۲ شکار خرس در فرانسه ممنوع گردید و در سال ۱۹۷۹ در ردیف گونه های حفاظت شده اعلان گردید و در سال ۱۹۸۴ نخستین برنامه حفاظتی طرح ریزی گردید. در سال ۱۹۸۰ برآورد شده بود که در پیرینه فرانسه تنها پانزده قلاده خرس برجای مانده و با تاسف این تعداد در سال ۱۹۹۵ به تنها پنج قلاده کاهش یافت.

در اوایل قرن بیستم جمعیت خرس در رشته کوه های پیرینه به سه جمعیت مجزا کاهش یافته و فشار شکارچیان و بویژه دامداران باعث قطع ارتباط افراد در این جمعیت های منزوی گردیده بود. پس از پژوهش های ژنتیکی در میان نمونه های اروپایی کارشناسان به این نتیجه رسیدند که تنها راه پبشگیری از غلتیدن این گونه به گرداب انقراض معرفی نمونه های اسلوونی می باشد و در ۱۹۹۶ تعداد ۳ قلاده خرس اسلوونی در منطقه رها سازی شد و در پایان سال ۲۰۰۵ این تعداد به دلیل زادو ولد و به احتمالی آمیزش با آخرین نمونه های پیرینه ای به ۱۴ تا ۱۸ قلاده افزایش یافتند ولی در سال ۲۰۰۶ ، پنج قلاده خرس اسلوونی به دلیل تصادف و شکار قاچاقیان از بین رفتند. با تمام تمهیدات و برنامه های حفاظتی و اطلاع رسانی با تاسف در تاریخ اول نوامبر سال ۲۰۰۴ آخرین ماده خرس اصیل پیرینه فرانسه به دست یک متخلف شکار شد و در حال حاظر گویا آخرین نمونه های اصیل خرس های پیرینه به حدود به ۵ و یا ۶ قلاده در لکه جمعیت غربی در بخش اسپانیایی پیرینه می باشند.

در منطقه کوهستانی پیرینه دامداری و بویژه پرورش گوسپند در کنار صنعت گردشگری یکی از مهم ترین ارکان اقتصادی منطقه می باشند. در برابر همایش های دوستداران پایداشت و احیای جمعیت خرس پیرینه شبانان و جوامع محلی نیز بیکار ننشسته و همواره درپی نشان دادن اعتراض خود به صرف زمان و هزینه برای نگهداری از موجود زیان بار و درنده ای بنام خرس می باشند. هرچند دولت موظف به پرداخت زیان های وارده به دامداران و باغداران خسارت دیده می باشد و آنها را ترغیب به استفاده از سگان گله بیشتر و حصارکشی بهتر باغ ها می نماید ولی با این وجود و تمامی تبلیغات و برنامه های آموزشی و فرهنگی تغییر دیدگاه جوامع محلی به سادگی امکان پذیر نبوده و هرگاه برنامه ریزان تنها به امید تغییر دیدگاه منفی جوامع محلی تمام سرمایه و زمان خویش را مصروف برنامه های آموزشی ( که در جای خود بسیار حیاتی است) نموده و بحث حفاظت فیزیکی از گونه و زیستگاه او را در رتبه های دوم و سوم قرار بدهند، آن زمان که جامعه محلی به نقطه تعالی دانستن اهمیت همزیستی مسالمت امیز با خرس و   گرگ و عقاب طلایی رسیده باشد دیگر نه از تاک چیزی برجای بماند و نه از تاک نشان.

مثلی است معروف که می گوید: جایی که عقاب پر بریزد، از پشه لاغری چه خیزد… . هنگامی که درنواحی آلپ و پیرینه فرانسه با وجود امکانات بی مانند آموزشی و فرهنگی هنوز چوپانان و شکارچیان به خون گرگ و خرس تشنه می باشند چگونه می توان با چشم بربستن بر حقایق چند هزار ساله حاکم بر جزءجزء این کشور به عنوان برنامه های آموزشی و فرهنگی جوامع محلی اندک زمان و بودجه ناچیز را به بهای از دست رفتن گونه ها و تاراج و تخریب زیستبوم ها فدا نمود؟ کنت گوبینو فیلسوف و دیپلمات فرانسوی در دنباله سفرنامه خود به ایران سال های ۱۸۵۰ میلادی داستانی با عنوان جنگ ترکمن نگاشته که همچون کتاب حاجی بابای اصفهانی خلقیات واقعی فرزندان به حق کورش و داریوش را بی پرده می نمایاند. در کنار شرح فضاحت بار قشون ظفر نمون از ترکمن ها در جنگ مرو و فروش آذوقه سپاهیان بوسیله مافوق ها در مشهد و فرستادن عده ای گشنه و نابلد به جنگ ، افسری حکایت دوره موفق آموزش نظامی خود در فرانسه را می نماید که پس از بازگشت به ایران به خدمت در قشون مامور گردید و پس از چندین شکایت و عریضه نویسی درباره بالاکشیدن جیره و مواجب سربازان به چوب و فلک بسته شد و به هنگام خوردن ترکه های خیس انار دریافت مهم ترین دوره آموزشی در ایران همانا چشیدن ضربه ترکه فلک و همرنگ جماعت شدن می باشد تا فراگیری شیوه های قلعه گیری و جنگ سرنیزه در دانشگاه نظامی سن سیر پاریس.

تبحر ایرانیان در ورزش هایی چون کشتی و ضعف در ورزش های گروهی به راستی روحیه فردگرای ما را نشان می دهد. به همین دلیل همواره در کارگروهی افرادی چند رنگ و زبان باز یافت می شوند که با چرب زبانی و فریبکاری سایرین را نردبان ترقی خویش قرار می دهند. در بحث گروه های فعال و داوطلب محیط زیستی نیز باوجود تبحر و اشراف و دانش کامل و اخلاق پسندیده حرفه ای برخی از فعالان محترم به هنگام کار گروهی هیچگاه نمی توان به دلیل ویژگی هایی چون فردگرایی و فرصت طلبی عده ای به پایداری و بقای این مجموعه امیدی داشت.

به تجربه ثابت شده که به هنگام بحث های مالی به سادگی همه اصول زیرپا گذاشته شده و به دلیل فرصت طلبی عده ای زبان باز و هفت رنگ هیچگاه نمی توان در کشور ایران مانند دیگر کشورها کارهای گروهی عام المنفعه را به اتمام رسانید. با توجه به موارد یاد شده و درنظر داشتن تجربه فراز و فرود جمعیت خرس قهوه ای در کوهستان های پیرینه با کمال تاسف به این نتیجه خواهیم رسید که شرط بقا و پایداشت خرس و دیگر گونه ها ( از سمندر تا گورخر) در گام نخست می بایست اجرای قانون و پایبندی مجریان قانون به اصول باشد و به هنگام ثبات نسبی گونه و زیستگاه باید به اندیشه آموزش اصولی آنهم با شناخت کامل جوامع افتاد . روزگاری کتاب های دبستان پربود از “آن مرد با اسب آمد” و داستان “حسنک و گوسپندانش” ولی در روزگاری که در حدود هفتاد درصد ساکنان ایران شهرنشین و یا شبه شهرنشین ( یک شبه شهر شدن روستاها بدون در نظر داشتن زیر ساخت های لازم) شده اند و نفوذ انواع رسانه های صوتی و بویژه تصویری در جای جای کشور و حتی در میان عشایر کوچرو ، آگاهی رسانی درباره اهمیت حفظ گونه هایی چون خرس و زیستگاه های آنها ( پیشگیری از بلایایی چون سیل های چند سال اخیر گرگان و ورود ریزگرد ها به دلیل نابود کردن تالاب ها) به شیوه ای ملموس و قابل درک و بدور از فرمول نویسی و شیوه مرضیه تقلب علمی و جعل مقاله ، برای تمامی اقشار و بویژه کودکان و نوجوانان در رسانه های جمعی در بیشتر موارد کارایی بهتری از آموزش به شیوه کنونی جوامع محلی درپی خواهد داشت.

تصاویر مردانی که باید به آن ها افتخار کرد

دوشنبه, ۲۵ مهر, ۱۳۹۰

ماجرای نجات خرس گرفتار شده در اسخر آب یکی از باغ های سیب منطقه ونک سمیرم را که در یادداشت قبلی به آن پرداخته شد را یادتان هست؟

این ها تصاویر همان هم وطنان شایسته تقدیری است که برای نجات جان خرسی جانشان را به خطر انداختند و ثابت کردند که عشق به طبیعت و زیستمندان پاکش در نزد ایرانیان نهادینه شده است. درود بر غلام امیری و دوستان هم ولایتی اش که بی سر و صدا و بی منت به طبیعت وطن مهربانی می کنند و مایه افتخار ایران و ایرانی هستند.

پس از انتشار خبر این رفتار تحسین برانگیز در تارنمای طبیعت بختیاری، واکنش های مثبت و مؤثر رسانه های مجازی، نوشتاری و شنیداری کشور در باز انتشار این خبر و همین طور حجم زیاد پیام های محبت آمیز و همراه با احساس احترام به این هم وطنان که از سوی فعالان و دوستداران محیط زیست کشور برای نگارنده ارسال شد و بخشی از آن ها به اطلاع هم وطن عزیزمان غلام امیری رسید قابل ستایش بود.

در همین باره؛ یادداشت محمد درویش عزیز در صفحه ۲۰ (ستون نگاه سبز) روزنامه شرق فردا دوشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۰ با عنوان “مردی که با خرس ها در سمیرم می رقصد” منتشر خواهد شد که به دوستان توصیه می کنم حتما” آن را بخوانند. همین طور مهرداد مسیبی عزیز نیز در وبلاگ طبیعت ایران در ستایش از مردانگی این مردان یادداشتی خواندنی منتشر کرده است.

پی نوشت:

مردی که با خرس ها در سمیرم می رقصد!

در ستایش هم وطنی که باید تمام قد در برابرش تعظیم کرد

جمعه, ۲۲ مهر, ۱۳۹۰

ماجرا از این قرار است که؛ ظاهرا” یک جفت خرس تشنه و گرسنه ناچارا” جهت آب خوردن و تهیه غذا، در اوایل هفته گذشته سحرگاهان از ارتفاعات منطقه جنگلی شمس آباد بروجن به باغات میوه در منطقه ونک سمیرم که هم مرز با منطقه شمس آباد  می باشد نزدیک شده و شوربختانه خرس ماده در استخر کم آب یکی از باغات سیب – که دیواره های آن ایزوگام و لغزنده شده بود – گرفتار گردید.

در گفتگویی با نگارنده، غلام امیری – این هموطن باغدارمان در منطقه – ماجرای رفتار ستایش برانگیز هم وطنان ونکی مان را چنین تعریف کرد؛ صبح خیلی زود به همراه گروهی از اهالی ونک برای چیدن سیب به سمت باغات روانه بودند که با صدای نعره خرسی قهوه ای در داخل استخر کم آب یکی از باغات مواجه شدند. خرس ماده در تلاش برای خارج شدن از استخر و خرس نر هم در فاصله ۲۰۰ متری در حال نعره کشیدن و بی قراری برای رهایی جفتش بود، قطعن حضور باغداران مانع از نزدیک شدن خرس نر و تلاش برای نجات جفتش شده بود. این باغداران با اقدامی شایسته تقدیر تعدای تنه و سرشاخه درخت به داخل استخر انداختند و پس از دو ساعت تلاش، کوشیدند تا خرس گرفتار خود را از روی این چوب ها به بالا و بیرون استخر بکشاند و به همراه جفتش که در تمام این مدت در حال نعره کشیدن و بی قراری بود راهی ارتفاعات منطقه شمس آباد دوراهان شود.

به راستی این باغداران منطقه ونک نشان دادند که تعداد آن باغدارانی که در رفتاری غیر انسانی اقدام به قتل فجیع آن خرس مادر و دو فرزندش، آن هم به جرم آسیب رساندن به درختان باغ شان کردند، در کمینه است و عموم مردمانی که در منطقه ونک سمیرم زندگی می کنند از جنس انسان هایی هستند که می کوشند تا با به خطر انداختن جانشان، جان یک خرس را نجات دهند و نشان دهند که آنان به حق فرزندان ایران زمینی هستند که سرود مردمانش، خردمندی و عشق ورزی و دوست داشتن و مهربانی کردن است.

باورم این است که در راستای تحقق برنامه های ظرفیت سازی فرهنگی و افزایش آگاهی های عمومی به منظور جلب مشارکت مردم و جوامع محلی در پاسداری و حمایت از تنوع زیستی، پخش اخبار چنین مهربانی ها و مهربانی کردن های هموطنان مان کارکرد بیشتری از انتشار اخبار بد و غیر انسانی در این حوزه دارد. استفاده از تمامی ظرفیت های اطلاع رسانی در انعکاس این گونه رفتارهای انسانی و معرفی چنین هموطنان شایسته تقدیری، به شکل بسیار مؤثری مردم جامعه را نسبت به محیط و جانداران پیرامون شان حساس کرده و رابطه های دوستانه تری در بین آن ها بر قرار می کند.

نگارنده به افتخار هم وطن بودن با چنین هم وطنانی، تمام قد تعظیم می کنم و پروردگار را شاکرم و بر خود می بالم که در سرزمینی زندگی می کنم که مردمانش برای نجات جان جانداری جانشان را به خطر می اندازند.

خرس های منطقه جنگلی شمس آباد تهدید به مرگ شدند!

شنبه, ۲۶ تیر, ۱۳۸۹

   امروز از طریق شورای اسلامی روستای دوراهان از تهدیدی که جان چند خرس در منطقه شمس آباد را به خطر انداخته است با خبر شدم! سریعا” در روستای دوراهان – در حاشیه منطقه حفاظت شده سبزکوه – حاضر شدم و در گفتگوی مفصلی که با باغداران و زنبورداران خسارت دیده داشتم سعی کردم قدمی هر چند کوچک در رفع این تهدید بردارم و آن باغداران را از آسیب رسانی به خرس های گرسنه برحذر دارم.

   به نظر می رسد حضور دامداران و سگ های گله آنها و صدای شلیک اسلحه های شکاری گردشگران در منطقه جنگلی شمس آباد – که قبلا” هم در مطلبی به تهدیدهای این ذخیره گاه جنگلی کم همتا پرداخته بودم – سبب ایجاد ناامنی جهت حیات وحش این منطقه و برهم خوردن نظام طبیعی این زیستگاه شده است و کمبود غذای خرس ها را به دنبال داشته است.

  ظاهرا” خرس های گرسنه ناچارا” جهت تهیه غذا، شب ها ارتفاعات منطقه را رها کرده و خود را به باغات میوه پائین دست منطقه رسانده و با شکستن درختان، سبب وارد شدن خسارت به این باغ ها شده اند. متأسفانه باغداران منطقه هم برای حفاظت از باغ هایشان دست به اسلحه برده و در تاریکی شب به انتظار این خرس ها گرسنه نشسته بودند. با صحبتهایی که با باغداران داشتم قرار شد برای جلوگیری از ورود خرس ها به باغ هایشان، به جای دست بردن به اسلحه از نصب فانوس های دستی در اطراف باغ ها استفاده کنند.

   البته هرچند ممکن است خطر آسیب رسیدن به آن خرس ها کمتر شده باشد اما لازم است اداره حفاظت محیط زیست منطقه سریعا” دست به کار شده و ضمن بررسی دقیق موضوع، فکری برای تأمین غذای این خرس ها بنماید تا آن خرس ها برای تأمین غذا مجبور به انجام چنین ریسک های پرخطری نباشند.

   بربنیاد گفتگوهایی که با برخی دوستداران محیط زیست در منطقه داشتم، متأسفانه در این چند سال اخیر کمبود غذا تعدادی از خرس های منطقه را به کام مرگ کشانده بود. زنبورداران و باغداران منطقه با مسموم کردن مردار و یا بوسیله اسلحه به خرس های گرسنه ای که از سر اجبار به کندوهای عسل و یا باغات حمله می کرده اند رحم نکرده و بدین طریق آنها را به کام مرگ می فرستاده اند، غافل از اینکه کشتن این خرس ها سبب متلاشی شدن زنجیره غذایی در منطقه شده و علاوه بر وارد نمودن خسارت های زیست محیطی غیرقابل جبران، چه بسا با افزایش غیر طبیعی گرازها و گرگ ها ی منطقه مواجه شده و متحمل خسارت های بیشتری شوند.

و کلام آخر اینکه

   به نظر می رسد برای رفع کامل تهدید، ضرورت دارد اداره کل محیط زیست استان با اتخاذ تدابیر لازم، موقتا” در این روزها نسبت به تأمین غذای این خرس ها اقدام نماید و در یک برنامه کوتاه مدت، با همکاری اداره کل منابع طبیعی استان، نسبت به پرداخت حقوق دامداران ذیحق منطقه اقدام نموده و با خارج کردن دامداران منطقه، امنیت پایدار را در این منطقه حاکم کند.