بایگانی “طبیعت بختیاری ،”

چهارمین یادداشت«مهار بیابان زایی»در طبیعت بختیاری

سه شنبه, ۲۱ دی, ۱۳۸۹

چهارمین یادداشتی که محمد درویش (نویسنده وبلاگ دربند مهار بیابان زایی) برای دیده بان طبیعت بختیاری فرستاده است تا منتشر شود؛ مربوط به موج جدید تخریب جنگل های طبیعی و دست کاشت کشور است که متأسفانه همزمان با واقعی شدن قیمت سوخت های فسیلی، روندی شتابان و نگران کننده به خود گرفته است!

محمد درویش:

واقعی شدن قیمت سوخت؛ کابوس جنگل های زاگرس و رؤیای جنگل های قشم!

خبرهایی که از گوشه و کنار کشور می رسد، جملگی حکایت از آن دارد که همزمان با فراگیرشدن موج سرما و هدفمند شدن یارانه ها که منجر به افزایش محسوس قیمت حامل های انرژی شده است، برخی از روستائیان و نیز سودجویان اقدام به قطع اندوخته های چوبی منابع جنگلی و مرتعی کشور کرده و بدین ترتیب بیم آن می رود که بعد از مؤلفه های آزاردهنده ای چون خشکسالی، ریزگردها، سوسک چوبخوار، چرای بی رویه و آتش سوزی، اینبار تهدیدی جدید، باقیمانده منابع جنگلی کشور را هم به یغما برد. گزارش های مصور دیده بان طبیعت بختیاری از استقبال مردم محلی در استان چهار محال و بختیاری برای تبدیل بخاری های نفتی به چوبی، می تواند شاهدی زنهاردهنده بر این مدعا باشد. رخدادی که البته فقط محدود به مناطق محروم نشده و حتا از مناطق ییلاقی و اعیان نشین لواسانات در شمال شرق پایتخت، هم گزارش های مشابهی می رسد. جالب آن که وقتی یکی از شهروندان، مراتب را از طریق شماره ۱۳۷ به شهرداری اطلاع داده است، آنها گفته اند: موضوع به ما ارتباطی ندارد! و وقتی به اداره محیط زیست لواسانات زنگ زده شد، پاسخ دادند: باید بررسی بشه، ولی خودتون باز پیگیری کنید، چون ممکنه فراموش بشه!

به هرحال اینجا هم نوشتیم تا خدای ناکرده فراموش نشه! هرچند که فراموش می شه! نمی شه؟

نکته ی جالب توجه دیگر این است که اگرچه گران شدن حامل های انرژی در مناطق جنگلی و مرتعی کشور در نواحی زاگرس، هیرکانی، ارسباران و ایران و تورانی ممکن است تبعاتی ویران کننده برای این قلمروهای سبز داشته باشد؛ اما بی شک این رخداد می تواند برای رویشگاه های مانگرو در سواحل خلیج فارس و دریای عمان و به ویژه جزیره قشم، خبری مسرت بخش تلقی شده و یک فرصت باشد تا تهدید!

ماجرایی که شرح مفصلش را در یادداشتی جداگانه با عنوان: «گازوئیل، جنگل‌های قشم را نابود می‌کند» نوشته ام و خوانندگان عزیز تارنمای دیده بان طبیعت بختیاری می توانند، مشروحش را در این نشانی بیابند و بخوانند. همچنین در همین باره، دوستان عزیز می توانند مصاحبه امروز نگارنده را با خبرگزاری مهر در این نشانی بخوانند.

فرجام:

به نظر می رسد، از آنجا که اجرای طرح هدفمندسازی یارانه ها یکی از بزرگ ترین و مهم ترین طرح های اقتصادی کشور است که تا همین الان هم بسیار دیر به اجرا درآمده است (شاید باید پس از پایان جنگ به اجرا درمی آمد و اینقدر در اجرای آن تعلل نمی شد)، باید بکوشیم تا تبعات منفی آن را در نواحی جنگلی کاهش دهیم که یکی از راهکارها را دیروز به مریم نظری در روزنامه ملت ما گفتم. راهکاری که اگر به درستی اجرا و پیاده شود، آشکارا این تهدید ویرانگر را می توان به فرصتی تاریخی برای ایران بدل ساخت. به ویژه اگر یادمان باشد که در برنامه ۲۰ ساله مدیریت بیابان – ایران ۱۴۰۴، هم بر این رویکرد به شکلی بارز تأکید شده و اسنادش در وبلاگ دربند مهار بیابان زایی همچنان موجود است!

مؤخره:

هرگز فکر نمی کردم که روزی مجبور باشم و باشیم برای استفاده از مفاد برنامه ۲۰ ساله مدیریت بیابان که بیش از ۲ سال نگارش آن به طول انجامید و تقریباً در تهیه آن تمامی ذینفعان حوزه بیابان را مشارکت دادم و جالب تر آن که به عنوان برنامه برتر از سوی وزیر وقت جهاد کشاورزی شایسته دریافت لوح تقدیر شناخته شد؛ از فیلترشکن استفاده کنیم! این را هم بگذاریم به حساب مظلومیت مضاعف بیابان در ایران!

شناسایی «توده درختچه ای منحصربفرد تلخ بیان» در سرزمین بختیاری

دوشنبه, ۱۵ شهریور, ۱۳۸۹

   ویژگی‌های خاص طبیعی و اقلیمی و تنوع آب و هوایی، سبب گردیده است تا سرزمین بختیاری در رده متنوع ترین رویشگاه های گیاهی کشور قرار گیرد. در مطالب پیشین گفته شد که چهارمحال و بختیاری یکی از مهمترین و بزرگ ترین رویشگاه های گیاهان دارویی کشور بوده و برخی از گونه های انحصاری از گیاهان دارویی را در خود جای داده که نشانه ای از این تنوع رویشگاهی است.

   اخیرا” در منطقه دوپلان اردل و در حاشیه رودخانه کوهرنگ، توده ای درختچه ای از تلخ بیان شناسایی گردیده که در نه تنها در محدوده  ۳۰۰ هزار هکتاری جنگلهای چهار محال و بختیاری منحصر به فرد بوده بلکه بر بنیاد گفته های کارشناسان سازمان جنگلها و مراتع، تا کنون وجود چنین توده درختچه ای در منطقه رویشی زاگرس گزارش نشده است.

   این گونه درختچه ای با نام علمی sapohors mollis متعلق به خانواده papilionaceae بوده که یکی از خواهش اکولوژیکی آن، درجه حرارت بالا می باشد و به نظر می رسد مزوکلیمای منطقه رویش – نزدیکی به خوزستان، عبور رودخانه دایمی و توپوگرافی منطقه – شرایط حضور این گونه نادر را فراهم ساخته است.

   نکته تأسف برانگیز این ماجرا، عبور جاده ارتباطی اردل با روستاهای منطقه مشایخ – جاده گورمیزه – از میان این توده درختچه ای منحصر بفرد بوده که به بهانه کوتاه نمودن مسافت جاده قدیمی و بدون رعایت ملاحظات زیست محیطی و استانداردهای جاده سازی در مناطق جنگلی، در سال گذشته احداث گردیده و متأسفانه سبب نابودی بخشی از این توده نادر شده و در آینده نیز حفاظت و حمایت از این منطقه ارزشمند را با مشکل مواجه خواهد کرد.

   به لحاظ نادر بودن این توده درختچه ای در زاگرس، اکوسیستم محلی شکل گرفته و گونه های گیاهی آن دارای ارزش حفاظتی بوده و بایستی حفاظت و حمایت ویژه ای از این محدوده به عمل آید که در همین راستا منابع طبیعی استان درصدد اعمال مدیریت ذخیره گاه بر روی آن منطقه منحصر بفرد است.

با مصوبه اخیر هیأت دولت، «دهه ی مهار بیابان زایی» در طبیعت بختیاری امیدوار کننده آغاز شد

سه شنبه, ۲ شهریور, ۱۳۸۹

   رخدادی که این روزها تارنمای کم همتای مهار بیابان زایی را بیش از دیگران سرخوش کرده است، صدور فرمان بان کی مون مبنی بر آغاز دهه ای جهانی با عنوان «حراست از بیابان‌ها و مقابله با بیابان‌زایی» است که این بار سازمان ملل به وعده ی داده شده خود در سال ۲۰۰۶ (سال جهانی بیابان و مقابله با بیابان‌زایی) عمل کرده است و سعی دارد در این دهه – سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ – دولت ها خطر تخریب زیست بوم ها و بیابانی شدن آن ها را جدی بگیرند و برای مهار این بیابان زایی بیش از پیش بکوشند.

   اگر بیابان ها را به عنوان یکی از بوم‌سازگان‌ زمین بشناسیم، جلوگیری از تخریب و نابودی جنگل ها، مراتع، تالاب ها و بیشه زارهای طبیعی از مصادیق بارز مقابله با بیابان زایی خواهند بود. توجه جدی به شناسایی و مهار عوامل تخریب این عرصه های طبیعی، سبب خواهد شد تراز اکولوژیکی سرزمین مادری مان روندی مثبت پیدا کرده و هیچگاه شاهد سیلاب های ویرانگر و ریزگردهای نفس گیر و آبادی های خالی از سکنه و … نباشیم و از محیط زیستی پایدار و حیات اجتماعی رو به رشدی برخوردار باشیم.

   در سومین دور از سفرهای استانی هیأت دولت به استان چهار محال و بختیاری، به مانند برخی از دیگر مناطق کشور، شاهد توجه نسبتا” سزاوار دولتمردان به منابع طبیعی این قطعه از سرزمین مادری بوده ایم. اختصاص مبلغ ۶ میلیارد تومان به منظور کنترل و مهار عوامل تخریب جنگل ها و مراتع چهار محال و بختیاری از مصوبات زیست محیطی هیأت دولت در این سفر بوده است. توانمند سازی خانوارهای جنگل نشین، تعادل دام و مرتع و تغییر الگوی مصرف سوخت – که جملگی از عوامل تخریب عرصه های جنگلی و مرتعی می باشند – اهداف اصلی این مصوبه سبز را تشکیل می دهند.

   هرچند برای مهار کامل این عوامل تخریب در سرزمین بام ایران، نیاز به اعتبارات چند ۱۰ برابری و توجه خردمندانه و جدی تری است اما اختصاص این مبلغ اندک نخستین چراغی است که برای مهار عوامل تخریب و مقابله با بیابان زایی در بخشی از سرزمین بختیاری روشن گردیده است. انشاءالله که دولتمردان با تخصیص به موقع و حقیقی اعتبار پیش بینی شده در این مصوبه مانع خاموش شدن این چراغ گردیده و با تصویب اعتبار مورد نیاز جهت پوشش کل استان، جاجای طبیت بختیاری را چراغانی کنند.

   مصادف شدن ابلاغ این مصوبه با آغاز «دهه ی جهانی مهار بیابان زایی» را به فال نیک می گیریم و دعا می کنیم تخصیص اعتبارات این مصوبه نیز به سرنوشت مصوبه ۳۵ میلیارد تومانی اعتبارات اختصاص داده شده به عملیات های آبخیزداری در سفر دور اول هیأت دولت به سرزمین بختیاری دچار نگردد!

قحطی آب در مرکز آب !

سه شنبه, ۲۶ مرداد, ۱۳۸۹

   بر بنیاد گزارش اخیر مدیرعامل آبفار چهارمحال و بختیاری، هم اکنون ۲۴۸ روستا در چهارمحال و بختیاری با کمبود آب آشامیدنی مواجهه اند که این نابسامانی بیشتر در منطقه لردگان مشاهده می شود! این مقام مسئول در مدیریت آب «سرزمین آبها و چشمه سارها» اعلام داشته است که: «آبدهی چشمه‌ها و قنات‌ها کاهش چشمگیری داشته و بیش از ۵۰ درصد آب چاه‌ها کاهش یافته است، این در حالی‌ست که ۱۳ حلقه چاه تامین کننده آب آشامیدنی نیز خشک شده است و خطر جیره بندی آب تعداد زیادی از مناطق روستایی را تهدید می کند».

   در حالی شاهد این نابسامانی مدیریتی هستیم که سرزمین بختیاری با کمینه ای یک درصدی از وسعت سرزمینی کشور، قادر است به برکت مهرورزی‌های بی‌منت آسمانش، به تنهایی تأمین کننده ۱۰ درصد آب شیرین کشور باشد و در حال حاضر بخشی از حیات و شادابی استان های اصفهان و خوزستان و یزد و رفسنجان و … را مرهون روان آب های خود کند.

   و در شرایطی شاهد قحطی و بحران آب در آبادبوم های لردگان هستیم که این منطقه از بارش میانگین بلند مدت ۵۷۸ میلیمتر در سال برخوردار بوده و به لحاظ ویژگی های اقلیمی اش، بخش اندکی از بارش های سالانه اش به صورت برف بوده و بارش های بارانی و مایع از جمله شناسه های اقلیمی آن منطقه است. لردگان هر چند در سالهای زراعی ۸۶-۸۷ و ۸۷-۸۸ از کاهش بارندگی نسبت به میانگین بلند مدت رنج برده است – به ترتیب ۲۴۸ و ۴۰۸ میلیمتر– اما در سالهای آبی ۸۴-۸۵ و ۸۵ – ۸۶ با بارش های ۸۷۰ و ۹۷۶ میلیمتر، روزگارانی بهاری را سپری کرده بودند. یافته های اقلیم شناسی سال آبی ۸۸-۸۹ هم بر خلاف بسیاری از بخش‌های کشور، نشان از روزگاری سبزتر – حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد بیش از میانگین ۳۰ ساله – برای آبادبوم های لردگان دارد.

   از جمله شناسه های طبیعی لردگان، استقرار نیمی از جنگل های استان در این زیست بوم بوده که ۱۵۷ هزار هکتار از وسعت ۳۰۰ هزار هکتاری این ناحیه جنوبی سرزمین بختیاری را شامل می شود. وجود چنین پوشش جنگلی در لردگان سبب شده است که سرانه جنگل اهالی این سرزمین بیش از ۲ برابر میانگین استان چهارمحال و بختیاری و بیش از ۴ برابر میانگین کشور باشد.

   این نکته حائز اهمیت است که گرچه خشکسالی نسبی ۲ سال گذشته و عواملی چون شرایط حاکم بر میزان رطوبت خاک و ذخایر آب‌های سطحی و زیرزمینی سال قبل و همچنین معضل درجه حرارت و افزایش آن در سال جاری نسبت به سال قبل و افزایش تبخیر بارش‌های دریافتی و در نتیجه کاهش میزان رطوبت خاک در ایجاد وضعیت اسف بار فعلی بی تأثیر نبوده است اما این قحطی و بحران آب فقط محدود به شرایط فوق نبوده، بلکه شرایط مدیریتی حاکم بر این سرزمین، مثل برداشت های اضافی چاه های مجاز و غیر مجاز از آب های زیر زمینی، کشاورزی سنتی، پائین بودن راندمان آبی و استفاده از روش های آبیاری غیر مکانیزه و غیر علمی، اصرار بر کشت محصولات با نیاز آبی بالا – برنجکاری ها و … – و در نهایت عدم توجه سزاوار به برنامه های آبخوان داری و آبخیزداری ارزان قیمت برای مهار و نفوذ آب در زیرزمین و دلباختگی نسبت به احداث سدهای غول پیکر بتنی، بیشترین نقش غیرقابل انکار را در ایجاد این بحران آب داشته اند.

   سد احداثی کارون ۴ و چهار سد در دست احداث کارون ۵ و خرسان های ۱ و ۲ و ۳ بر روی رودخانه های ارمند و خرسان که آبادی های لردگان را به محاصره ی خود درآورده اند سبب گردیده است تبخیر بارش‌های دریافتی به شدت افزایش یابد. در صورت آبگیری این ۵ سد عظیم، سالانه بالغ بر نیم میلیارد متر مکعب آب – معادل آب مورد نیاز بیش از ۳۰۰ هزار نفر در سال – از سطح دریاچه های این سدها تبخیر شده و از دسترس خارج می شود.

   عدم توجه سزاوار به مدیریت خردمندانه بر ظرفیت های طبیعی و اقلیمی منطقه، و نامدیریتی حاکم بر منابع آبی و پتانسیل های سرزمینی لردگان، سبب پائین رفتن سطح آب های زیرزمینی، کاهش آب چاههای تامین آب آشامیدنی و کشاورزی، ایجاد بحران و قحطی آب در مرکز آبها گردیده است.

   برای مقابله با این وضعیت های ناخوشایند و بحران های ایجاد شده، خردمندانه ترین چاره آن است که فلسفه آبخوانداری و آبخیزداری را به جای سدسازی های پرهزینه، طبیعت ستیزانه و منفعت طلبانه بخشی پذیرفته، و با بهره وری از دانش بومی گرانسنگ آبخوانداری و آبخیزداری، مقاومت زیست بوم های کشور در مقابل تغییرات اقلیمی کوتاه مدت و دراز مدت افزایش داده و زیستن در همه سرزمین های خشک را با صرف هزینه های اندک در قیاس با هزینه های سرسام آور سدسازی میسر و آسان نمود.

   نکته تأسف انگیز آن است که اعتبار اختصاص داده شده به پروژه های آبخیزداری در مقابل ۲ هزار میلیارد تومان صرف شده در سد سازی های منطقه لردگان در ۱۰ سال گذشته، سالانه رقمی کمتر از ۱۵۰ میلیون تومان بوده است!

   امید آنکه سیاستگزاران و دولتمردان ما قبل از آنکه خیلی دیر شود و فرصت ها از دست رود، با تخصیص اعتبارات مناسب و درخور به پروژه های آبخوانداری و آبخیزداری، از هدر رفت سرمایه ها، زمان، آب و خاک این سرزمین جلوگیری کنند و از بروز فجایع دهشتناک خودساخته در آبادبودم های کشور پیشگیری نمایند.

در همین باره:

۲۸۰ رشته قنات در چهارمحال و بختیاری خشک شد!

درختانی که پس از مهار آتش، بی صدا می سوزند!

جمعه, ۱ مرداد, ۱۳۸۹

    هر چه به روزهای پایانی تابستان نزدیک می شویم، خطر آتش سوزی با شدت بیشتری جنگل های منطقه زاگرس را تهدید می کند.  بارش های نسبتا” خوب در بهار سال جاری سبب گردید شرایط رشد مناسبی برای علوفه های یکساله در زیراشکوب جنگلهای زاگرس فراهم گردد که با شدت یافتن گرمای کم سابقه هوا و خشک شدن این علوفه ها، درختان نیز بوسیله آتش سوزی های عمدی و غیرعمدی به مراتب بیشتر از سال های قبل مورد تهدید قرار گیرند.

   با عنایت به اینکه به نظر می رسد عمده آتش سوزی های رخ داده عمدی بوده و به قصد تصرف و دست اندازی به اراضی ملی صورت می گیرد، هرچه به روزهای پایانی فصل برداشت محصولات کشاورزی نزدیک می شویم، احتمال بروز این آتش سوزی های سودجویانه و طبیعت ستیزانه بیشتر خواهد شد. حضور کمتر کشاورزان در مناطق جنگلی و کاهش همکاری آنان در جلوگیری از بروز آتش سوزی – به لحاظ پایان فصل برداشت زراعت ها و نبود نگرانی بابت وقوع حریق در مزارع کشاورزی – اطلاع رسانی سریع و امکان حضور به موقع مأمورین امدادی در مناطق جنگلی کوهستانی و دور دست را با تأخیر و مشکل جدی مواجه می کند.

   کوهستانی و صعب العبور بودن مناطق جنگل، سرعت حضور مأمورین و مهار آتش را کاهش داده و بر وسعت آتش سوزی ها و خسارت وارده بر جنگلها می افزاید. هرچند کمبود امکانات سخت افزاری و عدم بهره مندی اکثر استانهای جنگلی منطقه زاگرس از بالگردهای اطفاء حریق، سبب می گرد نیروهای حاضر شده در منطقه، به رغم تحمل زحمات و تلاش های طاقت فرسا، به نحو سزاواری در مهار و اطفای کامل حریق ها موفق نباشند و طبیعت رنجور متحمل زخم های غیرقابل جبرانی گردد.

   در برخورد با آتش سوزی های رخ داده در مناطق جنگلی، باید مقابله با آتش سوزی در دو مرحله – مهار آتش و اطفای کامل آتش – صورت پذیرد، نکته مهمی که عمدتا” به دلیل کوهستانی و صعب العبور بودن منطقه، خستگی و کمبود نیروهای امدادی، عدم وجود امکانات سخت افزاری لازم و عدم برخورداری نیروها از دانش لازم اطفاء حریق، به فراموشی سپرده می شود.

ادامه مطلب»

تعرضی گستاخانه و عجیب به اراضی ملی بیژگرد

سه شنبه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۳۸۹

   در ۲ روز متوالی – ۲۵ و ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۹ – هموطنانی که درمحور بروجن – لردگان در تردد بودند شاهد نادرترین نوع تخریب اراضی ملی بوده اند که بعید است تا کنون مشابه چنین قانون گریزی را در جایی دیگر مشاهده کرده باشند. اهالی روستایی به نام بیژگرد در نزدیکی تالاب گندمان با نقشه ای از پیش تعیین شده و با اعلام قبلی به بخشداری منطقه! ، به صورت دسته جمعی با بیش از ۴۰ دستگاه تراکتور گستاخانه به ۱۰۰ هکتار از اراضی مرغوب مرتعی منطقه تعرض نموده و پوشش گیاهی و بوته های آن مراتع را نابود و شخم زدند.

   نادر بودن این رخداد تلخ بیشتر از آن جهت است که چنین جرائم آشکاری در برابر چشم مقامات محلی و نیروهای انتظامی که از همان لحظات اولیه در منطقه حاضر شده اند افتاده است. شوربختانه در این حرکت طبیعت ستیزانه کم مانند، مقامات محلی و نیروها انتظامی به جای جلوگیری از وقوع چنین جرائم مشهودی که در قانون بر آنها تأکید شده است، به موعظه و نصیحت متخلفین متوسل شده اند.

ادامه مطلب»

کاروانسرای شلیل در پنهان ترین جاده کوههای پارس

یکشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۳۸۹

   جاده تاریخی دزپارت به پنهان ترین جاده کوههای ایران معروف است. پیشینه جاده دزپارت که به صورت سنگ فرش با دیواره های صخره ای حفاظتی می باشد به دوره ی هخامنشی برمی گردد که جنوب(خوزستان و … ) را به فلات مرکزی کشور(اصفهان و … ) متصل می نموده است. دزپارت که به نام های نردبانی،پلکانی، سلطانی، اتابکی، لینچ، بختیاری و جاده ابریشم کوچک نیز شهرت دارد، جاده ای پلکانی است که هنر معمای و جاده سازی ایرانیان را در سخت گذرترین تنگه ها و دره ها به رخ جهانیان می کشد و به رغم گذر از مناطق کوهستانی، برفگیر و سنگلاخی، از دیرباز مورد استفاده کاروانیان قرار می گرفته و در طول مسیر دارای جان پناه های گوناگون بوده که کاوانسرای شلیل یکی از معروفترین آنها می باشد.

   کاروانسرای شلیل که در فاصله ۱۴۰ کیلومتری جنوب غربی اردل و در مرز خوزستان و چهارمحال و بختیاری واقع شده است، اثری مانا از تاریخ هزاران ساله مردان و زنان سرزمین بختیاری است که صدای زنگوله های کاروان های کوچنده را قرن ها در خود نهفته دارد. در این مجموعه کاروانسرایی بقایای ساختمانی و همچنین آثاری از صدها سال پیش برجای مانده است.

   کاروانسرای شلیل در نزدیکی پل شلیل و پل مروارید ساخته شده و در دوره پهلوی اول نیز مورد بازسازی قرار گرفته و در آن زمان به عنوان پاسگاه انتظامی عشایری نیز مورد استفاده قرار گرفته شده است. این کاروانسرا در طول تاریخ کاربردهای اقتصادی، اجتماعی و نظامی داشته و بوسیله مردان بزرگی که صاحب خدم و حشم و تفنگدار بوده اند مدیریت می شده و  وظیفه برقرای امنیت، تأمین مواد غذایی و محل استراحت کاروانیان و هدایت آنان برای عبور از مناطق کوهستانی ناامن را برعهده داشتند.

ادامه مطلب»

شاهنامه خوانی در سرزمین بختیاری

پنجشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۳۸۹

       بسی رنج بردم در این سال سی              عجم زنده کردم بدین پارسی

 

   دیروز – ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۹ – پنجمین جشنواره شاهنامه خوانی و نقالی منطقه ای در شهر لردگان برگزار گردید. در این جشنواره ی منطقه ای که با همت انجمن های موسیقی و ادبی و همکاری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و با حضور عاشقان ادب پارسی برگزار گردید شاهنامه خوان های محلی از استان های چهارمحال و بختیاری، خوزستان، اصفهان، لرستان و کهکیلویه و بویر احمد به اجرای برنامه پرداختند.

   شاهنامه گل سرسبد شعر فارسی است که به مانند نگینی درخشان بر گنبد تاریخ ادبیات ایران زمین می درخشد. شاهنامه ی بی همتای فردوسی جان مایه ادب پارسی است که اگر سزاوارانه و خردمندانه به آن پرداخته شود به تنهایی قادر است اعتلاء و حیات اجتماعی رو به رشد جامعه ای را رقم زند.

ادامه مطلب»

طبیعت بختیاری، قوطی عطاری!

دوشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۳۸۹

   سرزمین آب ها – چهارمحال و بختیاری – به لحاظ ویژگی‌های خاص طبیعی و اقلیمی و تنوع آب و هوایی منحصر بفرد، در رده مهمترین رویشگاه های گیاهان دارویی کشور قرار می گیرد. به لحاظ بافت اجتماعی و وابستگی های معیشتی مردم چهارمحال و بختیاری به طبیعت، مصرف گیاهان دارویی از دیرباز در این دیار مورد توجه بوده است و در حال حاضر هم در اکثر مناطق روستایی و عشایری استان مصرف گیاهان دارویی در درمان برخی بیماری از جایگاه بالایی برخوردار است. بر بنیاد تحقیقات وسیعی که برای یافتن فرآورده ها و مواد طبیعی دارویی گیاهی در طول تاریخ انجام شده است تا کنون بین ۳۵ تا ۷۰ هزار گونه گیاه دارویی برای حداقل یک یا چند بار مورد مصرف قرار گرفته است و در حال حاضر، ۲۵% از داروهای موجود، منشا گیاهی دارند.

   چهارمحال و بختیاری یکی از مهمترین رویشگاه های گیاهان دارویی بوده و دارای برخی گونه های انحصاری از گیاهان طبیعی دارویی است که می توان به گونه هایی از این گیاهان با نام های کرفس کوهی، زرین گیاه، مورد، مخلصه،هواچوبه، چوک، سوداب، مرزنجوش، شاه تره، ریواس و … اشاره کرد که در فصل بهار به صورت خودرو در دامنه‎های مرتفع و مناطق کوهستانی استان رشد می‌کنند.

    وجود گیاهانی نظیر بابونه ، گل ختمی و شیرین بیان برای درمان بسیاری از امراض به ویژه آلرژی‌های فصلی که در چهارمحال و بختیاری شایع است، بسیار مفید تشخیص داده شده است. استفاده از گیاه گل برنجاس که در بیشتر نقاط طبیعت بختیاری به وفور یافت می‌شود، برای دستگاه گوارش بسیار مفید بوده و به تازگی در مراجع پزشکی و درمانی به عنوان یک شیوه ی درمانی مؤثر مطرح شده است. گیاه معطر و بومی کرفس کوهی نیز که مختص کوهستان های چهارمحال و بختیاری است،باعث تقویت و افزایش هوشیاری در بین افراد می شود.  برای نخستین بار در ایران کنترل بیماری‌های تنفسی و حملات آسم و برونشیت تنفسی از طریق گیاهان دارویی امکان پذیر و میسر گردید که این مهم به همت و تلاش دکتر حمید روحی بروجنی پس از چندین سال تحقیق و پژوهش علمی تحقق پیدا کرد و به کشف خاصیت ضد آسم و ضد برونشیتی گیاه گل ختمی و گیاه زنجبیل منجر شد.

   تاکنون بیش از ۸ هزار گونه گیاهی در ایران شناسایی شده است که نزدیک به ۱۳۰۰ گونه آن در طبیعت بختیاری شناسایی و ثبت شده است. استان چها محال و بختیاری از نظر تنوع گونه‌های گیاهی یکی از استان‌های بزرگ کشور به شمار می‎آید، بطوریکه در حال حاضر نزدیک به ۳۵۰ گونه گیاهی شناسایی شده در استان، خاص و در انحصار این منطقه بوده و در دیگر مناطق کشور یافت نشده است. برخورداری از چنین رویشگاه های منحصر به فردی، پتانسیل کم مانندی را در کشت گیاهان دارویی برای استان رقم زده است، که می شود با مدیریت خردمندانه ای از این ظرفیت های اقتصادی در جهت توانمندسازی جوامع روستایی متکی به منابع طبیعی بهره مند گردید.

   در حال حاضر جهادکشاورزی و منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری، علاقه مندان به کشت گیاهان دارویی را حمایت می کنند و تسهیلات بانکی خوبی در اختیار آن ها قرار می دهند. هم اکنون عمده گیاهان دارویی کشت شده در استان را نعناع فلفی ، آویشن ، رزماری، لاون و استاخودوس تشکیل می دهند. البه در حال حاضر مشکل بزرگ کشت گیاهان دارویی، نبود بازار خرید و جایگاه مناسب برای عرضه این محصولات است، که با استقرار شرکت‌های داروسازی گیاهی در چنین مناطقی از کشور می شود این مشکل را هم برطرف کرد.