بایگانی “آب های زیرزمینی”

فرونشست زمین با بی‌توجهی به تاب‌آوری سرزمین

سه شنبه, ۱۹ تیر, ۱۳۹۷

روزنامه آرمان – نگین باقری: گرچه تاکنون به عوامل دخیل در بروز فرونشست زمین هشدار داده شده، اما همچنان فقدان مدیریت کارآمد به قوت خود باقی است و بر شدت ماجرا می‌افزاید. آنچنان که براساس آخرین آمارها کشور ما چهار سانتی‌متر رکورد کره زمین را در فرونشست زمین شکسته است. هومن خاکپور، کارشناس محیط‌زیست درباره فرونشت زمین در گفت‌وگو با «آرمان» می‌گوید: برداشت‌های بی‌رویه از سفره‌های آب زیرزمینی موجب فرونشست زمین و از دست رفتن حاصلخیزی خاک در دشت‌ها شده است و کشاورزان هم به دلیل جبران چنین وضعیتی به کودهای شیمیایی برای تقویت خاک روی آورده‌اند. از این رو تمام این موارد ناشی از مدیریت غلط است، چرا که متناسب با توان تاب‌آوری و تولید از سرزمین‌مان بهره‌برداری نمی‌کنیم.

از فرونشست زمین به عنوان یکی از بدترین فجایع محیط‌زیستی نام برده می‌شود، چون جزو پدیده‌هایی است که خسارت‌های غیرقابل جبرانی را به سرزمین وارد می‌کند. دیدگاه شما در این باره چگونه است؟

فرونشست زمین یکی از مهم‌ترین نشانه‌های آغاز بیابان‌زایی در هر سرزمینی است که تقریبا پدیده غیرقابل بازگشتی به حساب می‌آید، یعنی وقتی در سرزمینی بهره‌برداری غیراصولی انجام ‌گیرد و توان تاب‌آوری آن در برابر مدیریت انسان ناکارآمد باشد و از دست برود، به سمت فرونشست زمین و آغاز پدیده بیابان‌زایی می‌رویم. معمولا وقتی میزان برداشت ما از منابع آب در یک سرزمین بیشتر از حد مجاز باشد، باعث می‌شود که سطح سفره‌های آب زیرزمینی در دشت‌ها به شدت کاهش یابد. از این رو ما شاهد هستیم که محل ذخیره آب‌ها و آبخوان‌های زیرزمینی دچار ریزش شده و معمولا تمامی مجراهای نفوذ آب در زمین پر می‌شوند. حتی اگر بعد از فرونشست زمین این امکان وجود داشته باشد که حجم آب زیادی را به آن منطقه وارد کنیم، به این دلیل که مجاری نفوذ آب به داخل زمین و سفره‌های زیرزمینی پر شده دیگر نمی‌توانیم آبخوان‌ها و سفره‌های زیرزمینی را تقویت کنیم و به شرایط طبیعی برگردانیم. از این رو به سمت بیابانی شدن پیش می‌رود. تقریبا می‌توان گفت که اکنون بیش از نیمی از دشت‌های کشور با پدیده فرونشست زمین مواجه هستند، چرا که میزان برداشت آب از سفره‌های آب زیرزمینی در دشت‌های کشور بسیار بیشتر از میزان نفوذ آب ناشی از بارش‌های سالانه به سفره‌های آب زیرزمینی است.

پس می‌توان گفت که فرونشست زمین ارتباط مستقیمی با افت سطح آب‌های زیرزمینی دارد؟

بله. این دو در ارتباط کاملا منطقی و مستقیم با هم قرار دارند. فرونشست زمین اتفاقی است ناشی از افت سطح‌ آب‌های زیرزمینی، یعنی عامل اولیه پدیده فرونشست زمین فرونشست افت سطح آب‌های زیرزمینی است. وقتی میزان بهره‌برداری و برداشت از سفرهای آب زیرزمینی بیشتر از میزان نفوذ آب به سفره‌های زیرزمینی باشد، موجب می‌شود که که سطح سفره‌های آب زیرزمینی پایین برود. سطح سفره‌های آب زیرزمینی هم یک آستانه تحمل دارد، اگر سطح آب از این آستانه تحمل پایین‌تر برود، منجر به فرونشست زمین می‌شود. در واقع باید گفت که با افت سطح آب‌های زیرزمینی به پدیده فرونشست زمین و با پدیده فرونشست زمین به پدیده بیابان‌زایی می‌رسیم.

دو عامل اصلی فرونشست دشت‌های کشور برداشت بی‌رویه و حفر چاه غیرمجاز آب است. این در حالی است که فقدان نظارت‌ها نیز بر این مساله دامن زده است…

معمولا دشت‌ها با حفر تعداد پر شمار چاه مواجه هستند. حتی در ارتباط با چاه‌های مجاز هم باید گفت که نظارتی روی میزان برداشت آب از آنها نیست. این در حالی است که روی برداشت آب از چاه‌های غیرمجاز هم نظارتی صورت نمی‌گیرد. از این رو برداشت‌های بی‌رویه از سفره‌های آب زیرزمینی موجب فرونشست زمین و از دست رفتن حاصلخیزی خاک در این دشت‌ها شده است. آنچنان که می‌بینیم تولید محصول در واحد سطح به شدت کاهش پیدا کرده و زمین‌های کشاورزی به سمت شور شدن رفته و کارایی‌شان را در تولید از دست داده‌اند. کشاورزان هم به دلیل جبران چنین وضعیتی به کودهای شیمیایی برای تقویت خاک روی آورده‌اند. این در حالی است که استفاده بی‌رویه از کودهای شیمیایی تهدید جدی برای امنیت غذایی است، به گونه‌ای که می‌بینیم عموما محصولات کشاورزی ما بر اثر استفاده کودهای شیمیایی آلوده هستند. تمام این موارد ناشی از مدیریت غلطی است که ما در بحث استفاده از سرزمین داریم، یعنی متناسب با توان تاب‌آوری و تولید از سرزمین‌مان بهره‌برداری نمی‌کنیم. به ویژه در بحث آب.

به بحث آب اشاره کردید. از منظر شما علت اینکه اکنون کشور ما در تنش آبی بسر می‌برد، چیست؟

ما کشور خشکی داریم که با محدودیت بارش مواجه است. از این رو به جای جبران کمبود بارش‌های آسمانی به استفاده بیشتر از منابع آب‌های زیرزمینی رو آورده‌ایم، یعنی بیشتر مصرف‌مان بر سفره‌های آب زیرزمینی متمرکز است. از سوی دیگر، مدیریت خردمندانه هر سرزمین به عنوان ذخایر استراتژیک به این سمت در حال حرکت است که استفاده از سفره‌های آب زیرزمینی را به حداقل برساند و بر مصرف آب‌های سطحی و بارش‌های سالانه متمرکز شود، اما متاسفانه این رویه در کشور ما کاملا برعکس است. در واقع ما کاهش بارندگی‌ها بر اثر خشکسالی را با استفاده بیشتر از منابع آب زیرزمینی، حفر تعداد بیشتر چاه و برداشت بیش از حد مجاز از چاه‌هایی که موجود است، جبران می‌کنیم و دقیقا به سمت فرونشست زمین و بیابانی کردن این دشت‌ها پیش می‌رویم که کاملا پدیده خطرناکی است. این در حالی است که در رویکرد خردمندانه باید خودمان را با وضعیت بارش‌ها و خشکسالی موجود سازگار کنیم. شاه کلید مدیریت سرزمین مدیریت آب است. باید این حقیقت را بپذیریم که سرزمین ما سرزمین خشکی است و ما دائما با خشکسالی‌های دوره‌ای مواجه هستیم. از این رو باید مدیریت و طراحی چیدمان توسعه با وضعیت کم بارش و خشکسالی سازگار باشد. تنها راه نجات دشت‌های کشور از تشدید فرونشست زمین و بیابان‌زایی مدیریت صحیح است، چون فرونشست زمین تا یک حد مجازی است و اگر از حد مجاز عبور کند به سمت بیابان‌زایی می‌رود که واقعا غیرقابل برگشت است و خسارت‌های فراوانی را به همراه دارد. ما برای اینکه کشورمان را از این پرتگاه نجات دهیم، راهی نداریم جز اینکه خودمان را با شرایط طبیعی بارش‌ها سازگار کنیم.

برای رسیدن به این سازگاری باید چه تدابیری اندیشیده شود؟

ما یک سوم میانگین مردم جهان آب داریم که در شرایط خشکسالی باید گفت که یک چهارم سرانه جهانی است. یعنی باید تقریبا چهار برابر مردم دنیا مواظب آب باشیم. در بحث مدیریت مصرف در بخش کشاورزی با افزایش راندمان آبیاری و بهره‌وری باید بتوانیم محصولی بیشتری را با استفاده از فناوری‌های روز و مصرف کمتر آب تولید کنیم. این در حالی است که اکنون شرایط به شدت نگران‌کننده است و تقریبا حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد آب در بخش کشاورزی به دلیل اینکه راندمان مناسبی وجود ندارد، هدر می‌رود. در بخش صعنت باید در بخش صنعت به سمت بازچرخانی آب برویم و بتوانیم با بازچرخانی آب نیازهای صنعتی‌مان را برطرف کنیم. در بخش شرب هم با توجه به اینکه هزینه‌های زیادی را متحمل می‌کند، باید به سمت همکاری و مشارکت مردم در نحوه استفاده صحیح از آب شرب پیش برویم. براساس گزارش‌های دستگاه‌های مسئول با چیزی حدود ۳۰ درصد پرت و هدررفت آب در شبکه‌های آبرسانی به سکونتگاه شهری و روستایی مواجه هستیم، چرا که سال‌ها از عمر این شبکه‌های گذشته و دچار ترکیدگی و پوسیدگی شده و باید ترمیم شوند. بنابراین باید بتوانیم با فرآیند مشارکتی مردم و دولت از بحران‌های آبی عبور کرده و از فرونشست زمین در دشت‌ها و بیایانی شدن سرزمین‌مان جلوگیری کنیم.

۲۰ هزار مرگ منتسب به‌ آلودگی در یک سال

دوشنبه, ۱۶ بهمن, ۱۳۹۶

روزنامه آرمانزهرا سلیمانی: برف و باران رفت و آلودگی آمد. هوای تهران و چند کلانشهر دیگر آلوده است. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد این آلودگی ادامه خواهد داشت و به همین منظور امروز مدارس ابتدایی، پیش‌دبستانی و مهدکودک‌های تهران به غیراز پردیس، دماوند و فیروزکوه تعطیل شدند. طرح زوج و فرد از در منازل اجرا می‌شود و مسئولان به شهروندان توصیه می‌کنند از تردد غیرضروری اجتناب کنند و اگر چاره‌ای جز آمدن به خیابان ندارند، نفس عمیق نکشند. در همین حال عنوان می‌شود تنها در سال گذشته ۲۰‌هزار مرگ منتسب به آلودگی هوا در ایران ثبت شده است. غول آلودگی همچنان بیدار است و نفس مرگ‌آورش را در هوای شهر‌های کشور می‌پراکند.

بر اساس تحلیل آخرین نقشه‌های هواشناسی، طی روزهای آینده در قالب مناطق کشور جو پایداری حاکم است که پیامد آن انباشت آلاینده‌های جوی و کاهش دید افقی در شهرهای صنعتی و پرجمعیت مرکز و غرب کشور است. در روزهای آینده روند تدریجی افزایش دما در اغلب مناطق کشور پیش‌بینی می‌شود.

بی‌توجهی سازمان‌های مسئول

یک کارشناس محیط‌زیست درباره چگونگی مهار آلودگی هوا در کلانشهرهای کشور به خبرنگار«آرمان»می‌گوید: آلودگی هوا در کلانشهرهای کشور به‌دلیل سوخت‌های خودرو و مسائل تالاب‌ها بروز کرده است. کلانشهرهای کشور به دو دلیل صنعتی و محیط‌زیستی امروز تحت تاثیر آلودگی هوا قرار گرفته‌اند. هومن خاکپور می‌افزاید: تاکنون در حوزه تخریب و فرسایش خاک هیچ‌اقدام مناسب انجام نشده است، چون بر اساس گزارشات منتشر شده از سوی سازمان حفاظت محیط‌زیست۶۰درصد تالاب‌ها خشک شده و اغلب به کانون بروز گرد و غبار تبدیل شده‌اند.

به‌گفته او اکثر این تالاب‌ها در حاشیه سکونتگاه‌های شهری قرار داشته و هوای شهرهای اطراف تحت تاثیر این آلودگی قرار دارد و به‌شدت هوای کلانشهرها را تحت تاثیر قرار داده است. این کارشناس محیط‌زیست می‌گوید: برای احیای محیط‌زیست کشور باید بتوان آب را دوباره به تالاب‌ها برگرداند تا حقابه تالاب‌ها تامین شود. تاکنون به‌رغم تمام شعارهای مسئولان هیچ‌اقدام مناسبی در این‌باره انجام نشده است.

خاکپور تاکیدمی‌کند: دولت در برنامه پنج و ششم توسعه درباره آلودگی هوا موظف به اقدامات اثربخش بود، اما هیچ‌اقدام مناسبی انجام نشده است. به‌گفته او چندی قبل وزارت نیرو موظف به تامین حقابه تالاب‌ها بود، اما هیچ‌اقدامی در این زمینه رخ نداد. به‌گفته او هم‌اکنون به‌دلیل این سهل‌انگاری‌ هوای اغلب شهرها تحت تاثیر آلودگی تالاب‌ها و محیط‌های خشک ناشی از افت آب‌های زیرزمینی است.

این کارشناس محیط‌زیست می‌گوید‌: برای مثال استان خوزستان به‌عنوان یکی از مراکز تولید گرد و غبار دیگر استان‌های همجوار را دچار مشکل کرده است، چون در این استان بیش از‌ سیصد هزار هکتار اراضی کشاورزی رها شده وجود دارد. با وجود اینکه آلودگی هوا جزو موضوعات بحرانی کشور است، اما هیچ‌گونه اقدام مناسبی در این زمینه انجام نمی‌شود.

خاکپور می‌افزاید: در مدیریت شهری هم به کاهش ترددها در شهر، کاهش خودروهای تک‌سرنشین، افزایش وسایل نقلیه عمومی و … توجه نمی‌شود. با توجه به اینکه بر اساس گزارشات بیش از ۸۰-۹۰‌ درصد آلودگی ناشی از سوخت خودروها، موتورسیکلت‌ها و ناوگان حمل‌ونقل عمومی است. به‌گفته او تاکنون نه سیستم ناوگان حمل‌ونقل شهری اصلاح شده و نه مسیرهای دوچرخه‌سواری مناسب برای ترویج این فرهنگ لحاظ شده است.

خودسوزی و پریشانی تالاب خان‌میرزا زیر فشار توسعه کشاورزی!

جمعه, ۱ دی, ۱۳۹۶

تالاب خان‌میرزا در استان چهارمحال و بختیاری به مرحله خودسوزی رسیده است. اتفاقی نادر که آخرین فریاد و هشدار طبیعت برای پیشگیری از فرونشست زمین و بیابان‌زایی است.

عضو شبکه تشکل‌های محیط زیست و منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری درباره خودسوزی تالاب خان میرزا در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: خودسوزی تالاب پدیده‌ای نادر است. یکی از آتش سوزی های نادر در عرصه های طبیعی که عامل انسانی به صورت مستقیم در آن نقش ندارد. می دانیم که آتش‌سوزی‌های منابع طبیعی کشور بیش از ۹۵ درصد عامل انسانی دارد. یا در اثر یک خطای انسانی است یا یک رفتار عمدی است. ولی این جزو معدود آتش سوزی هایی است که انسان به صورت مستقیم نقشی در آن ندارد.

هومان خاکپور افزود: در طول چند سال گذشته تنها دو مورد یکی در تالاب پریشان و یکی در همین تالاب از این اتفاق گزارش شده است. معمولا هم علتش این است، وقتی که تالاب دچار خشکی خیلی شدیدی بشود و سطح آب های زیرزمینی به شدت پایین برود، بعد از فصل خشک تابستان که به هر حال خشکی تالاب شدیدتر می شود، خاک تالاب ها معمولا خاک های زغال سنگی است که مواد آلی بالایی دارد و گاز تولید می کند. با اولین بارندگی ها در فصل پاییز، وقتی آب وارد تالاب بشود باعث یک فعل و انفعالات شیمیایی در زیر زمین می شود و به صورت خود به خود یک حریق در زیر زمین اتفاق می‌افتد اما هیچ عوارضی در زمین که بتوانیم مشاهده کنیم ندارد. یعنی هیچ چیزی روی زمین از آتش نمی بینیم مگر اینکه در طول روز ببینیم جاهایی که سوراخی در زمین وجود دارد یک گاز بدبویی خارج می شود که حالت بخار مانند دارد و گرمای خیلی شدیدی دارد.

وی ادامه داد: معمولا در شب است که اگر کسی در تالاب حضور پیدا کند می تواند چاله های آتش که در این سوراخ ها و حفره های زمین هست را مشاهده کند. شب می توانیم آتش گداخته را واقعا ببینیم و معمولا روی سطح زمین هم اگر پوشش علوفه ای وجود داشته باشد آن هم دچار آتش سوزی می شود.

این فعال محیط زیست تصریح کرد: هم در تالاب خان میرزا و هم در تالاب پریشان که شاهد خودسوزی بودیم هر دوشان یک شرایط مشابه دارند. یعنی هم تالاب خان میرزا و هم تالاب پریشان دو تالابی هستند که قربانی توسعه بی رویه بخش کشاورزی و بهره برداری های غیراصولی از منابع آب زیرزمینی اتفاق می افتد. هر دو قربانی چاه های بخش کشاورزی هستند چون دو تالابی هستند که رودخانه ای به آنها وارد نمی شود و آب این تالاب ها معمولا از چشمه های اطراف یا از حوزه آبریز اطراف تالاب ها آبشان تامین می شود و بهره برداری بی رویه ای در بخش کشاورزی در اطراف این تالاب‌ها اتفاق می افتد.

خاکپور هشدار داد: خودسوزی این تالاب شاید آخرین اعتراض یا آخرین فریادش باشد یعنی آخرین نوع واکنشی که به رفتارهای ما در مدیریت تالاب یا برخورد ما با محیط های تالابی رخ می‌دهد این است که تالاب دچار خودسوزی می شود؛ شاید این آخرین مراحلی باشد که واقعا پس از آن فرو نشست زمین و بیابان زایی اتفاق می افتد.

وی یادآوری کرد: جالب است که همین تالاب خان میرزا تالابی بوده که حدود دو دهه پیش یک وسعت حدود ۲ هزار و ۸۰۰ هکتاری داشته و مردم محلی منطقه خیلی خوب به یاد دارند که پرندگان مهاجر در این تالاب می آمدند اما این تالاب را به بهانه توسعه بخش کشاورزی از دست دادیم.

این فعال محیط زیست توضیح داد: در دهه ۶۰ بود که جهاد وقت با یک کانال زهکش کاملا آب تالاب را تخلیه کرد و تالاب را به زمین کشاورزی تبدیل کرد. در این اتفاق دو هزار هکتار توسعه اراضی کشاورزی داشتیم و چاه های زیادی آنجا حفر شد که شامل چاه های مجاز و چاه های غیرمجاز بود.

خاکپور تصریح کرد: چاه های غیرمجاز تکلیفشان معلوم است اما نظارتی نیست. متاسفانه روی میزان برداشت چاه‌های غیرمجاز هیچ کنترلی نیست و هیچ کنتور هوشمندی برای نظارت و میزان مجاز برداشت وجود ندارد. همین باعث شد که دشت خان میرزا به عنوان یکی از یازده دشت در استان چهار محال و بختیاری که در شرایط بحرانی است قرار می گیرد و از این میان بحرانی ترین شرایط را دشت خان میرزا دارد که تا ۷۰ سانتی متر فرو نشست زمین را داریم.

وی تأکید کرد: علیرغم این وضعیت که به شدت سطح آب های زیرزمینی پایین رفته متاسفانه وزارت نیرو اجازه کف‌شکنی داده و چاه ها پایین تر رفته اند و حتی آب های پایین هم تخلیه می شود در حالی که در خیلی از روستاها که آب شربشان وابسته به همین چاه ها بوده نیترات آب به شدت بالا رفته و مشکل آب شرب دارند.

عضو شبکه تشکل‌های محیط زیست و منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری هشدار داد: هنوز الگوی کشت سال ۹۶ ما اشتباه است و با این وضع آنجا برنج کاری داریم و کشت های پر مصرفی مثل لوبیا داریم. با این وضعیت متوجه می شویم هنوز نه مردم، و نه مسئولان منطقه به این درک نرسیده اند که واقعا شرایط بحرانی است. اگر واقعا باور داشتیم که شرایط بحرانی است قطعا نظارت بیشتری روی میزان برداشت می‌شد و در بحث مصرف مدیریتی اعمال می شد یا دست کم الگوی کشت رعایت می شد که متاسفانه هیچ کدام از این اتفاقات نمی افتد.

خاکپور درباره راهکار برخورد با این مشکل گفت: تنها راه مهار این آتش و خاموش کردنش وارد کردن آب است و هیچ راه دیگری ندارد. این اتفاق هم افتاد و چشمه های بالادست روستاهای اطراف آب را از طریق لوله هدایت کردند و یک هفته آب تمامی چشمه ها به همان منطقه وارد شد و آتش خاموش شد. در کوتاه مدت الان باید این اتفاق بیفتد چون واقعا نزدیک یک روستا هم هست و بیم آن هست که واقعا به زیرساخت های روستا آسیب بزند چون زیر زمین اطلاعاتی در دست نیست که گستره آتش تا نزدیک روستا رسیده، تا زیر روستا رسیده، یا به کجا رسیده است. واقعا هیچ اطلاعاتی از عمق آتش سوزی در دست نیست و ممکن است غیر از تاسیساتی که در آن نزدیکی ها هست خطر تهدید جانی هم باشد.

وی ادامه داد: برای بلند مدت واقعا الان زمانش رسیده تا قبل از اینکه خیلی دیر شود و واقعا شاهد فرو نشست های بیشتر در منطقه باشیم و آبخوان‌ها را از دست بدهیم و با فرو نشست زمین پر بشود کاری کنیم و شاهد یک بیابان زایی در منطقه نباشیم چون واقعا منطقه ای است که بیش از ۲۰ روستا اطراف همین تالاب است و یک شهر اطراف این تالاب است.

عضو شبکه تشکل‌های محیط زیست و منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری هشدار داد: اگر واقعا این تالاب دچار فرو نشست بشود و شاهد پدیده بیابان زایی باشیم امکان سکونت در این روستاها و منطقه نیست و بعد بیم مهاجرت گسترده در منطقه را داریم. قبل از اینکه دیر شود باید به سمت مدیریت مصرف برویم و بخش کشاورزی را سامان دهی کنیم، الگوی کشت را رعایت کنیم، واقعا از کشت محصولات با نیاز آبی بالا و پرمصرف مثل برنج جلوگیری کنیم و به سمت این برویم تا چاه هایی که به صورت غیرمجاز حفر شده پلمپ شوند و چاه هایی که مجاز هستند یک نظارت و کنتور هوشمند روی آنها نصب شود. حتی اگر بتوانیم باید یک تناوب نکاشت داشته باشیم که بتوانیم به این آبخوان کمک کنیم به شرایط طبیعی برگردد. بعد باید یک نظارت جدی داشته باشیم که متناسب با میزان تولید آب در آن منطقه در بخش کشاورزی استفاده کنیم.

خاکپور با اشاره به نگرانی از سوء‌استفاده طرح‌های انتقال آب از این اتفاق گفت: یکی از گزینه هایی که الان برای این دشت در دستور کار دولتی هاست و با مخالفت ها مواجه شده آن است که قرار است صد میلیون متر مکعب از همین تخصیص ونک رفسنجان به همین دشت بدهند. واقعا این نگرانی هست که این اتفاق خطر انتقال آب را تشدید بکند در حالی که راهکار اساسی این نیست که ما واقعا آب منتقل کنیم و با پروژه های انتقال آب مشکل را حل کنیم. باید مدیریت مصرف داشته باشیم و متناسب با میزان تولید آب در منطقه کشاورزی داشته باشیم.

وی تصریح کرد: این یک حقیقت انکارناپذیر است که پروژه های انتقال آب توهم مصرف ایجاد می کنند. در همین مطالعات پروژه انتقال آب به دشت خان میرزا هست که واقعا دوازده هزار هکتار دیگر با این انتقال به اراضی کشاورزی منطقه اضافه بشود. این بسیار خطرناک است. شاید این فقط یک توجیه و بهانه دروغین است که می گویند آب را می خواهیم برای تعادل بخشی ببریم، در صورتی که دقیقا در مطالعاتشان دوازده هزار هکتار توسعه اراضی کشاورزی پیش بینی شده و این تازه چیزی است که روی کاغذ است، وقتی آب برود بیش از این چیزی که روی کاغذ است در واقعیت توسعه اراضی کشاورزی خواهیم داشت.

خاکپور در پایان تصریح کرد: نه تنها با این انتقال آب دشت احیا نمی شود و تعادل بخشی در دشت اتفاق نمی افتد، بلکه به خاطر این که توسعه اراضی کشاورزی داریم وضع دشت به مراتب بدتر می شود، حق آبه زیستی تالاب به مراتب بیشتر در معرض خطر قرار می گیرد و بیم نابودی تالاب و بیابانی شدن آن بیشتر می شود.

سیل؛ بلای انسانی نه طبیعی

پنجشنبه, ۳۱ فروردین, ۱۳۹۶

2

روزنامه قانون؛ نجمه جمشیدی / گروه سرزمین:

باران نعمتی است که این روزها در کشور به‌دلیل نبود مدیریت اصولی به نقمت تبدیل شده است. سیل در سیستان و بلوچستان، لرستان، کردستان، زنجان، آذربایجان شرقی و غربی جان ده‌ها تن از هموطنان عزیزمان را گرفته است. اما چراکشوری که با پدیده خشکسالی و کاهش نزولات‌جوی مواجه‌است، با چنین سیل ویرانگری مواجه می‌شود؟

پاسخ این پرسش در هشدارهایی است که طی چند دهه اخیر توسط کارشناسان گفته شده اما گوش شنوایی برای آن وجود نداشته است. هشدارها درباره فرسایش خاک، کاهش نرخ نفوذپذیری خاک و رشد شتابان بیابان‌زایی بوده است. براساس آمار، میزان کل فرسایش خاک در جهان ۲۶ میلیارد‌تن است و سهم ایران از آن در حدود دومیلیارد تن است. براساس همین آمار، ایران، رتبه نخست فرسایش خاک در جهان به‌شمار می‌رود. با نگاهی به این آمار و جایگاه ایران در فرسایش خاک، می‌توان به‌ ارتباط سیلاب‌های چند سال اخیر کشور با این موضوع پی برد.

مهم‌ترین دلیل وقوع سیل

یک کارشناس محیط‌زیست به «قانون» درباره تاثیر فرسایش خاک بر وقوع سیل می‌گوید:«کاهش پوشش گیاهی، مهم‌ترین عامل وقوع سیل در کشور است. پوشش گیاهی مناسب موجب نفوذ ۵۰ درصد از آب به داخل خاک می‌شود. نفوذ آب در خاک، سفره‌های زیرزمینی را تقویت می‌کند و نرخ فرسایش خاک را کاهش می‌دهد. بیش از ۸۰درصد از قدرت تخریب خاک‌دانه‌ها، زمانی است که قطره‌های باران با زمین برخورد می‌کنند. این قدرت تخریبی، با پوشش گیاهی گرفته و موجب حفظ خاک‌دانه‌ها می‌شود. هنگامی‌که پوشش‌گیاهی‌حذف‌شود، قدرت قطره‌های باران که با خاک برخورد می‌‌کنند، باعث پاشیدگی ساختار خاک‌دانه‌ها و حرکت آن‌ها می‌شود. علاوه‌بر اینکه خاک را از دست می‌دهیم، تمام خلل و فرجی که در سطح زمین وجود دارد نیز، پر می‌شود. درحقیقت اولین خسارت‌های حذف پوشش گیاهی، برخورد مستقیم باران با خاک و کاهش نرخ نفوذپذیری آب در خاک است».

کاهش نرخ نفوذپذیری آب در خاک

خاکپور در ادامه درباره نحوه‌ی وقوع سیلاب عنوان می‌کند:« بحث کاهش نفوذ آب در خاک در درازمدت موجب کاهش میزان سفره‌های‌زیرزمینی می‌شود. باتوجه به برداشت‌هایی بی‌رویه از سفره‌های زیرزمینی در بیشتر مناطق کشور، شاهد پدیده بیابان‌زایی هستیم. بیابان‌زایی از اینجا شروع می‌شود که حتی اگر بارندگی نیز در کشور رخ بدهد، به‌دلیل حرکت خاک‌دانه‌ها، تمامی منافذ ورودی آب پر شده است و دیگر امکان نفوذ آب در خاک وجود ندارد. کاهش نرخ نفوذپذیری آب در خاک باعث می‌شود حجم زیادی از بارش‌ها درحدود ۸۰ درصد به‌صورت « روان آب» حرکت کنند. هنگامی‌که روان آب‌ها حرکت می‌کنند، به‌دلیل نبود مانع، با سرعت بیشتری به نقطه تمرکز می‌رسند و در آنجا سیل ایجاد می‌شود».

چرای دام، مهم‌ترین دلیل تخریب پوشش گیاهی

این کارشناس محیط‌زیست با اشاره به عوامل کاهش پوشش گیاهی می‌گوید:« مهم‌ترین دلیل کاهش پوشش گیاهی به‌دلیل چرای بیش از اندازه دام است. سه برابر ظرفیت مراتع در کشور، دام وجود دارد. بیش از دو برابر زمان مجاز، چرای دام در داخل مراتع کشور انجام می‌شود. تمامی این عوامل موجب فقر پوشش گیاهی می‌شود.

یکی دیگر از این عوامل، نابودی جنگل‌ها است. این اتفاق به‌دلیل زغال‌گیری، بحث اراضی و پروژه‌های عمرانی صورت می‌گیرد. در جنگل‌های زاگرس‌که به‌عنوان جنگل‌های شارژ منابع آبی نیز به‌شمار می‌روند با ضعف شدیدی مواجه هستیم. علاوه‌بر اینکه منابع آبی را از دست می‌دهیم، خاک را نیز از دست می‌د‌هیم. از دست رفتن منابع آب و خاک پیامدهایی همچون سیلاب‌های اخیر را درپی دارد».

بلای انسانی نه بلای طبیعی

خاکپور با اشاره به سیل به‌عنوان بلایای طبیعی تصریح می‌کند:« در مدیریت کشور یک ادبیاتی استفاده می‌شود تحت عنوان بلایای طبیعی. من به شدت مخالف این ادبیات هستم. ما درکشور بلای‌طبیعی نداریم. اگر به حکمت خداوند در آفرینش طبیعت دقت کنیم، بلای طبیعی از حکمت خداوند دور است. این اتفاقاتی که ما نامش را بلای طبیعی گذاشته‌ایم، در واقع بلای انسانی است. به هرحال نمی‌توانیم سیل را منکر شویم. حتی در بهترین شرایط ایده‌ال نیز می‌توانیم سیل داشته باشیم اما درصورتی که شدت بارش باران بالا باشد چگونه می‌توانیم از میزان خسارت این سیل‌ها جلوگیری کنیم؟ مدیریت رودخانه‌های‌کشور راه‌حل مهار سیل است. متاسفانه اتفاقی که درحال حاضر رخ داده است ناشی از سوء مدیریت رودخانه‌هاست. تمامی حریم رودخانه‌ها تصرف شده و دربرخی از مناطق حتی در بستر رودخانه ساخت و ساز انجام شده است.

در زمان وقوع سیل، قرار است این پدیده در مسیر طبیعی خود حرکت کند و هنگامی‌که ما در مسیر سیل، خانه ساخته‌ایم، همین مساله موجب خسارت مالی، جانی و بلا می‌شود.

سیل نه‌تنها بلا نیست بلکه یک نعمت است. جلگه خوزستان یکی از حاصلخیزترین جلگه‌ها و مناطق کشور است که از همین وقوع نعمت سیل به‌وجود آمده است. سیل موجب ایجاد جلگه می‌شود. سیل خاک را شست‌وشو داده که میانگین استاندارد جهانی آن درحدود ۶ تن در سال است. در ایران حدود ۱۷ تن فرسایش خاک در هر هکتار رخ می‌دهدکه به طور دقیق سه برابر میانگین جهانی فرسایش داریم».

طرح‌های آبخیزداری؛ راه‌کار مهار سیلاب

خاکپور درباره راه‌حل فعلی مهار سیلاب و افزایش نفوذپذیری خاک می‌گوید:« توسعه پوشش‌گیاهی، بهترین راه‌کار فعلی این موضوع است. البته در برخی نقاط امکان ایجاد و توسعه پوشش گیاهی وجود ندارد.

یکی از کارکردهای مهم فعالیت‌های مکانیکی در بحث آبخیزداری همین است. با ایجاد سازه‌های مکانیکی در آبراهه‌ها باعث ایجاد تاخیر در زمان تمرکز می‌شویم. زمان تمرکز، زمانی است که آب از تمام آبراهه‌های یک حوزه در یک زمان مشخص، به آن نقطه می‌رسد و آنجا تبدیل به سیل می‌شود. نقش پوشش گیاهی ایجاد تاخیر در نقطه تمرکز است. در مناطقی که پوشش گیاهی نداریم، می‌توان با عملیات مکانیکی آبخیزداری این تاخیر را ایجاد کرد. »

آماری از فرسایش خاک نداریم

او درباره وجود آمار دقیق از فرسایش خاک می‌گوید:« متاسفانه بعید می‌دانم روی این موضوع کار یا مطالعه‌ای شده باشد. برای داشتن چنین آماری، باید از میزان پوشش جنگلی در کشور یک آمار مشخص وجود داشته باشد. چنین آماری در کشور وجود ندارد که سازمان‌های مربوطه به آن استناد کنند. زمانی‌که در بحث میزان پوشش‌گیاهی آماری وجود ندارد، انتظار آن نمی‌رود که آماری از میزان نرخ نفوذناپذیری خاک وجود داشته باشد».

برون‌رفت از بحران آب با تقویت ذخایر زیرزمینی

پنجشنبه, ۲۵ آذر, ۱۳۹۵

33

روزنامه آرمان – زهرا سلیمانی: آب از مهم‌ترین علل آبادانی است و نقش بسزایی در توسعه اقتصادی، اجتماعی، صنعتی و سیاسی ایفا می‌کند، اما در این میان آنچه اهمیت زیادی دارد غیر از مصرف صحیح، جلوگیری از هدر رفت آن است. با توجه به وضعیت فعلی و بحرانی آب در کشور هدررفت آب امری ناگوار محسوب می‌شود. هدر رفت آب علاوه بر ایجاد پساب و فاضلاب در معابر و نازیبایی چهره شهری سبب بروز بیماری نیز می‌شود. همچنین آب هدر رفته به پناهگاهی برای حیوانات موذی، در فصل گرما تبدیل می‌شود. این در حالی است که آب ایران با بی‌توجهی تمام در حال غارت‌ شدن است و از سوی دیگر تمام توجه مسئولان به دغدغه‌های شهری است و توجهی به مصرف بی‌رویه آب ندارند و در این شرایط اگر هم تصمیمی اتخاذ شود، دیر است. گزارش‌ها و اطلاعات درباره بحران آب نشان می‌دهد کشاورزی در استان‌های مختلف در حال تعطیل ‌شدن است. درباره راهکارهای خروج از این وضعیت باید گفت روش مصرف را باید تغییر داد و از سوی دیگر، باید مانع توسعه بدون برنامه‌ریزی شد. خشک‌شدن چاه‌ها، رودها، دریاچه‌ها و همچنین بیابانی‌شدن ایران، تبعات و پیامدهای مختلفی به دنبال دارد که نمونه آن بروز ریزگردهاست. آنچه در ادامه می‌خوانید نظرات «هومان خاکپور»، کارشناس محیط زیست درباره بحران آب در گفت‌وگو با «آرمان» است.

در سال‌های اخیر از تعبیر «غارت آب» برای برداشت بی رویه آب در ایران استفاده شده است. ارزیابی شما از این مساله چیست؟

در جهان حدود یک میلیارد نفر به آب آشامیدنی سالم دسترسی ندارند. روزانه صدها نفر در جهان بر اثر مصرف آب غیر بهداشتی جان خود را از دست می‌دهند. تا سال ۲۰۵۰ میلادی بیش از نیمی از کشور‌ها در سراسر دنیا در تامین آب آشامیدنی مورد نیاز خود با بحران روبه‌رو خواهند شد؛ تمام این جمله‌های هشداردهنده، بیانگر آن هستند که بحرانی جدی با نام «بحران آب» در حال گسترش و پیچیده‌تر شدن است. این در حالی است که تاکنون هیچ گونه اقدامی در زمینه مدیریت مصرف آب اعمال نشده است و در کشور با انواع و اقسام محدودیت‌های آبی مواجهیم؛ از جمله اینکه یک سوم میانگین سرانه جهانی آب در کشور داریم. در این شرایط مصرف آب در بخش‌های شرب، کشاورزی و صنعت ایران بیش از سه برابر سرانه دنیاست.

بر اساس گزارش‌های منتشر شده از منابع رسمی بیش از ۷۰ درصد از ذخایر استراتژیک آب‌های زیر زمینی کشور در سه یا چهار دهه گذشته با توسعه صنعتی، توسعه کشاورزی و رشد جمعیت مصرف شده است. در این شرایط با خالی کردن آبخوان‌ها نه تنها بحران آب ایجاد شده است، بلکه این مساله تشدید فرونشست زمین و بیابان زایی را به همراه داشته است. این امر را با هیچ هزینه مالی نمی‌توان جبران کرد.

استفاده بیش از حد از منابع زیر زمینی آب با تبعات فراوانی همراه است. برای مثال هم اکنون وضعیت قنات‌های پایتخت باعث فرونشست زمین شده است. در این زمینه توضیح دهید.

ابتدا باید این واقعیت را پذیرفت که کشور ایران در یک منطقه خشک واقع شده است و در این شرایط می‌توان خشکسالی را یکی از پدیده‌های شایع در کشور دانست. باید بینش توسعه ای در زمینه بهره برداری از منابع آب به نحوی تنظیم شود تا بتوان روند خشکی را مدیریت کرد. متاسفانه بدون توجه به چنین بینش و نگرشی نه تنها بر اساس نیازها بهره برداری نشده است، بلکه با مصرف بی رویه و بدون توجه به اتفاقات زیرزمینی روز به روز بر شدت تخلیه آبخوان‌های کشور افزوده می‌شود. باید دانست که عمده این مصارف در بخش کشاورزی بوده و با توسعه بی‌رویه اراضی کشاورزی و حفر چاه‌های مجاز یا غیر مجاز برخوردی نشده است. با تخلیه آبخوان‌ها نشست زمین در ابعاد گستره بروز می‌کند.

برای مثال هم اکنون در کلانشهرهایی همچون تهران نشست زمین کاملا نمایان است. این در حالی است که در اتحادیه اروپا اگر فرونشست زمین بیش از چهار میلیمتر باشد شرایط بحرانی اعلام می‌شود، اما در کشور ما سالانه ۳۶ سانتی متر فرونشست زمین در اطراف تهران مشاهده می‌شود. این امر بدون واکنش سزاوار از سوی مسئولان روز به روز شدت می‌یابد. باید برای جلوگیری از پیشروی این امر روند بهره برداری از آب‌های زیر زمینی را مورد بررسی قرار داد. برای نجات وضعیت آبخوان‌های کشور باید در برخی نقاط کشاورزی را تعطیل کرد. همچنین می‌توان جلوگیری از گسترش صنایع پر مصرف و بازچرخانی آب در صنایع و آب شرب را جزو اولویت‌ها قرار داد. بر اساس آمار منابع رسمی بیش از ۳۰ درصد از آب در شبکه‌های سکونتگاه‌های شهری به هدر می‌رود. با انجام این گونه اقدامات در سه حوزه صنعت، شرب و کشاورزی می‌توان با فعالیت‌هایی در بخش آبخیرداری، آبخوان داری و تقویت پوشش گیاهی، آب از دست رفته را جبران کرد. فقط با جبران آب‌های زیر زمینی می‌توان از روند فرونشست زمین و بیابان زایی جلوگیری کرد.

هم اکنون با بررسی وضعیت بارش در کشور به ویژه در فصل پاییز می‌توان از تمهیداتی همچون بارورکردن ابرها برای افزایش بارش استفاده کرد؟

نباید بحران آب را تقصیر ریزش‌های آسمانی انداخت. با بررسی میانگین بارندگی در اکثر مناطق کشور می‌توان به این امر اذعان داشت که در مقایسه با میانگین بارش در مناطق مختلف، چندان اختلاف خاصی مشاهده نمی‌شود. با توجه به اینکه در سال‌های خشکسالی از شدت بارندگی‌ها در کشور کاسته شده و در بسیاری از موارد تغییر اقلیم را شاهد بودیم، اما در سال‌های اخیر بارندگی همچنان وجود داشته است. در این شرایط باید بتوان با تغییر رویکرد در هر فصل سال از ریزش‌های آسمانی حداکثر بهره را برد. این امر فقط با تقویت فعالیت در حوزه آبخیزداری و آبخوان داری محقق می‌شود. در ضمن با استقرار پوشش گیاهی می‌توان در هر فصل سال به تقویت ذخایر زیرزمینی پرداخت. این امر تنها راه برون رفت از شرایط بحرانی کشور است.

آیا درباره میزان هدر رفت آب در کشور بررسی یا پژوهش خاصی انجام شده است؟

مصرف عمده آب در سه بخش شرب، کشاورزی و صنعت است. بیشترین هدر رفت آب در بخش کشاورزی اتفاق می‌افتد. بر اساس آمارهای منتشر شده از منابع مختلف تا حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد آب در بخش کشاورزی هدر می‌رود. کشور ما یک سوم بارندگی‌های دنیا را دارد و جزو مناطق خشک و نیمه خشک محسوب می‌شود، در این شرایط نباید شاهد هدر رفت آب بود. در بخش شرب نیز با کمبودهای فراوان در این زمینه مواجه هستیم. بر اساس آمار منتشر شده در بخش شرب ۳۰ درصد هدررفت آب در شبکه‌های آب رسانی به دلیل پوسیدگی و شکستگی لوله‌هاست.

با توجه به محدودیت‌های موجود در هر دو حوزه و هم هزینه‌های هنگفت آماده سازی آب برای شرب به نظرمی رسد منطقی ترین اقدام باید در زمینه بهره برداری از مصرف در بخش‌های کشاورزی و شرب انجام شود. مسئولان باید بدانند که هر گونه هزینه در زمینه تعمیر و نوسازی شبکه آب رسان سود فراوانی را به همراه دارد. چون فرسودگی این‌گونه زیرساخت‌ها صدمات و هزینه‌های فراوان را برای کشور به همراه داشته و باعث ایجاد بحران در مناطق مختلف می‌شود. در ضمن وضعیت اسفبار کم‌‌آبی را از آمار مهاجرت می‌توان متوجه شد. هر پنج سال یک‌بار آمار مهاجرت استخراج می‌شود و می‌توان به وضوح تاثیر بحران آب را در زندگی افراد مورد بررسی قرار داد.

توهم مصرف با انتقال آب

پنجشنبه, ۲۷ خرداد, ۱۳۹۵

آرمان

آرمان- زهرا سلیمانی: در چند سال اخیر به طور مقطعی در یک منطقه خشک شاهد انتقال آب و آبادانی در دشت و صحرای آن خطه بوده ایم، ‌اما باید دانست که این اقدام به ظاهر مثبت خسارت های جبران ناپذیری را برای محیط‌زیست به دنبال دارد. پروژه های سد سازی و انتقال آب، اقدام تهدیدکننده محیط‌زیست، معیشت، فرهنگ و تاریخ این سرزمین قلمداد می شود و معضلات و مخاطرات را برای محیط‌زیست مبدا و مقصد انتقال آب به همراه دارد. طرح های انتقال آب بین حوزه ای به دلیل تغییر در رژیم طبیعی دو حوزه مبدا و مقصد از اهمیت و حساسیت بالاتری نسبت به سایر طرح های آبی برخوردار است. آنچه مهم است رعایت قوانین و ضوابط در تصمیم گیری درباره این طرح هاست تا خسارت های آن به حداقل و مزایای آن به حداکثر برسد. در دنیا بازچرخانی آب و توجه به صرفه جویی در میزان مصرف آب در بخش کشاورزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. آنچه می خوانید نظرات هومان خاکپور، کارشناس محیط‌زیست درباره کم و کیف اجرای پروژه های انتقال آب در کشور است.

پروژه‌های انتقال آب در ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟

پروژه های انتقال آب باعث توسعه مناطق می شود. باید دانست در اکثر مواقع هم این توسعه چندان با توان بومی و ظرفیت های اکولوژیکی مناطق هماهنگ نیست. این توسعه می تواند در حوزه های کشاورزی تمرکز جمعیت کثیری را به همراه داشته باشد و باعث عدم مدیریت میزان و مصرف آب شود. بر اثر بهره برداری های بی‌رویه از منابع آبی یک منطقه با کاهش شدید منابع آبی مواجه خواهد بود. برای جبران این نیازها و کمبودهای منابع آبی از پروژه های انتقال آب بین حوزه ای استفاده می شود و به این ترتیب تلاش می شود تا کمبودها از حوزه های آبی دور و نزدیک جبران شود.

کم و کیف راه اندازی این پروژه‌ها را چگونه ارزیابی می کنید؟

پروژه انتقال آب که به بهانه های صنعت و شرب اجرا شده، مشکلات متعددی را به همراه داشته است. در مجموع بارگذاری صنعتی، کشاورزی و منابع، مدیریت اعمال شده نسبت به منابع آبی در آن مناطق با نارسایی‌ها و عدم مدیریت همراه است. در واقع عدم توجه به آمایش سرزمین بزرگ‌ترین اشتباه در انتقال پروژه‌های آبی کشور محسوب می‌شود. وقتی اقدامات بر اساس قدرت و لابی‌گری‌های هر منطقه اعمال شود به نسبت بروز چنین نارسایی‌هایی هم چندان دور از انتظار نیست. باید دانست که آمایش سرزمین در این زمینه هیچ جایگاه تعیین‌کننده‌ای در روند توسعه سرزمین و پروژه انتقال آب ایفا نمی‌کند. این اقدام معمولا با بهره گیری از منابع آبی زیرزمینی و در بخش کشاورزی با توسعه منابع آبی زیر زمینی(چاه ها) اتفاق می‌افتد. در یک بازه کمتر از ۳۰ سال در کشور ما بیش از۷۰ درصد از ذخایر آب‌های زیر زمینی در منابع آبی در قالب انتقال پروژه های آبی تقسیم شده است که همین امر کشور را به سمت نشست زمین و پدیده فاجعه بار بیابان زایی سوق می‌دهد. این امر به دلیل رویکردهای نادرست و با بهره برداری های بی رویه بروز کرده است.

درباره اثرات سوء ناشی از پروژهای انتقال آب بیشتر توضیح دهید.

باید دانست که ماجرا به این حد خلاصه نمی شود، بلکه از وقتی استان های برخوردار با چنین بحرانی به دلیل سوء مدیریت مواجه می شوند به نسبت به دلیل قدرت کسب کرده به دنبال اعمال پروژه های انتقال آب بین حوزه ای هم هستند. این در حالی است که این پروژه های انتقال آب بین حوزه ای به هیچ عنوان به نفع حوزه مقصد و مبدا نیست و سبب بروز خسارت‌های محیط‌زیستی فراوان می شود. هر یک از این امور مخاطرات جبران ناپذیر فراوانی را به همراه داشته و باعث برهم خوردن تعادل میزان آب در حوزه مبدا می‌شود. در اکثر مواقع این امور با اعتراضات مردمی، تنش های اجتماعی و قومیتی همراه و باعث بروز بحران‌های جدی در حوزه مبدا می شود. از سوی دیگر این امور در دراز مدت به نفع حوزه مقصد نیز نخواهد بود و مشکلات حوزه مقصد را به شکل طولانی مدت حل نخواهد شد و این انتقال ها توهم مصرف و بارگذاری‌های جدید در حوزه مصرف آب را به همراه دارد. بی شک به دنبال آن پیامدهایی همچون مهاجرت پذیری افزایش جمعیت، توسعه صنایع و… بروز می کند.

برای مثال می‌توان فلات مرکزی استان اصفهان را جزو پروژه‌های انتقال نام برد، آن هم به این دلیل که با وجود اینکه تاکنون سه تا چهار پروژه انتقال آب در چهار- پنج دهه گذشته اعمال شده است، اما همچنان مشکلات و نارسایی های این مناطق به قوت خود باقی است. در اصل پروژه‌های انتقال آب توسعه نامتوازن، گسترش صنایع پرمصرف و افزایش سطح اراضی کشاورزی را به همراه داشته است. اگر در حوزه مصرف به فکر مدیریت منابع آب بودیم به نسبت امروز چالش‌های آبی در کشور به این شدت وجود نداشت. هم اکنون ۶۰ تا ۶۵ درصد از منابع آبی در بخش کشاورزی از بین می رود و در بخش کشاورزی بالغ بر۳۵ درصد ضایعات کشاورزی مشاهده می شود. یعنی فاصله بین مزرعه تا سفره مردم به دلیل وجود نارسایی ها در مقوله های بسته بندی و توزیع در کشور با هدر رفت محصولات و انرژی همراه است که این امر باعث هدر رفت سالانه رقمی بالغ بر ۲۷ میلیارد متر مکعب یعنی حدود یک سوم میزان آب مصرفی کشور می شود. این در حالی است که آب شرب شاید کمتر از ۷ درصد منابع آبی کشور را به خود اختصاص داده است و با مدیریت در میزان مصرف آب در بخش کشاورزی در هیچ نقطه این سرزمین مشکل آب شرب نخواهیم داشت. برای مثال هم اکنون پروژه انتقال آب بهشت آباد به کرمان، یزد و اصفهان، بالغ بر ۱۶ هزار میلیارد هزینه به همراه داشته است.

این در حالی است که با صرفه جویی۱۰ درصدی در بخش کشاورزی هر یک از این استان ها می توان این میزان آب را تامین کرد و به این ترتیب دیگرخسارتی به حوزه های پایین دست وارد نخواهد شد. باید توجه داشت که پروژه انتقال آب از بهشت‌آباد به شمال کرمان به عنوان طولانی‌ترین خط لوله آب کشور به طول یک هزار و ۱۰۰کیلومتر و انتقال آب از دریای عمان دو طرح مهم دیگر است. باید دانست که پروژه انتقال آب آشامیدنی از بهشت‌آباد به کرمان مهم‌ترین و حیاتی‌ترین پروژه و آرزوی ۳۰ ساله مردم کرمان است که ۷۰ درصد از جمعیت استان را پوشش می‌دهد.

به غیر از اجرای پروژه های انتقال آب، آیا راهکار دیگری برای مدیریت منابع آب وجود دارد؟

بنابر علم روز همه باید به بازچرخانی آب توجه کنند. در کشور نیز باید نیازهای صنعت را از طریق باز چرخانی آب کاهش داد. در ضمن نباید صنایع پر مصرف در بحث آب را در مناطق خشک و فلات مرکزی با بارش کم مستقر کرد، بلکه توسعه صنعتی باید براساس آمایش سرزمین انجام شود و در این زمینه باید صنایع با آب فراوان تنها در مناطق آبی فراوان راه‌اندازی شوند. باید توجه داشت که در بخش کشاورزی هم مشکلات بسیاری وجود دارد؛ در اصل محصولاتی بدون توجه به شرایط جغرافیایی تولید می شود، برای مثال در فلات مرکزی و حتی خوزستان، هندوانه، سیب زمینی و … با نیاز آبی فراوان کاشته می شود. این در حالی است که به دلیل این سهل انگاری در کشت و کار سال گذشته چندین تن سیب زمینی در استان فارس معدوم شد. در کشور ما انبارها و سردخانه‌های بزرگ و مجهز برای ذخیره محصولات کشاورزی وجود ندارد و به دلیل عدم وجود بازار مصرف آن‌طورکه باید و شاید توانایی صادرات برای این محصولات به دیگر کشورها وجود ندارد.

انتقال آب از کارون با فشار سیاست

سه شنبه, ۱۷ شهریور, ۱۳۹۴

     این روزها کارون حال‌وروز خوشی ندارد و شوربختانه طرح‌های انتقال آب و سدسازی هم برای نابودی آن صف‌آرایی کرده‌اند. در گفتگویی با خبرنگار روزنامه قانون شرکت کرده‌ام که می‌توانید شرح کامل این گفتگو را در زیر بخوانید:

ونک

روزنامه قانون: سالانه به‌اندازه سد کرج آب‌های پشت ۵ سد کارون تبخیر می‌شود. وزارت نیرو سازمان محیط‌زیست را در پروژه‌های انتقال آب در عمل انجام‌شده قرار می‌دهد. بدنه کارشناسان وزارت نیرو به‌اشتباه بودن این‌گونه پروژه‌ها باور دارند اما تصمیم‌گیری در این رده صورت نمی‌گیرد. اگر آن‌ها می‌توانستند منابع مالی و ردیف اعتباری پروژه‌‌های بهشت‌آباد و سبزکوه را تأمین کنند هیچ‌گاه نیازی به چانه‌زنی نداشتند و اصرار به سازمان محیط‌زیست برای صدور مجوز نمی‌کردند.

     اصرار به سازمان محیط‌زیست برای صدور مجوز، برای این است که می‌خواهند تنش‌های اجتماعی این طرح‌ را کاهش دهند چون مابقی پروژه‌هایشان به این مسئله گره‌خورده است. تمامی این پروژه‌ها به بهانه انتقال آب شرب رخ می‌دهد اما تنها یک درصد ناچیزی مثلاً ۵ درصد را برای آب شرب اختصاص می‌دهند. پروژه‌های انتقال آب در کشور از کارون بزرگ در حالی با نام شرب اجرا می‌شوند که به کام صنایع هستند. مسئولان از یک‌سو مردم را به صرفه‌جویی در مصرف آب دعوت می‌کنند و از سوی دیگر خود با فریبکاری و تحت‌فشار لابی‌های سیاسی تیشه به ریشه منابع آبی کشور می‌زنند.

     آب هست ولی کم هست، این شعار‌ی است که این روزها بر روی در و دیوار شهرها نقش بسته و در شبکه‌های مختلف صداوسیما نیز مردم را به صرفه‌جویی در مصرف این مایه حیات دعوت می‌کنند اما اینکه مسئولان تا چه اندازه به این شعار در تصمیم‌گیری و عملکرد خود اعتقاد دارند خود جای سؤال است چراکه هرروز خبری از سوء مدیریت و لابی‌های سیاسی در مدیریت منابع آبی موجود در کشور به گوش می‌رسد.

علاقه‌مندی وزارت نیرو به سدسازی

رتبه‌ ۱۳۲ در بین ۱۳۳ کشور دنیا در رتبه‌بندی جهانی مدیریت منابع آب ایران خود گواه روشنی بر این مسئله است. بر اساس استانداردهای جهانی هر کشوری که بیش از ۴۰ درصد منابع آب تجدید‌شونده را استفاده کند، وارد بحران آب می‌شود، درحالی‌که در ایران حدود ۷۲ درصد از منابع آب تجدیدشونده مورداستفاده قرار می‌گیرد. در قوانین و برنامه چهارم و پنجم توسعه حکم شده که وزارت نیرو باید میزان آب ازدست‌رفته در آب‌های زیرزمینی را تا حداکثر ۲۵ درصد احیا کند و برگرداند، ولی به‌نظر می‌رسد وزارت نیرو تنها به اجرای کارهای سخت‌افزاری مثل سدسازی علاقه‌مند است، نکته جالب‌توجه اینجاست که سدسازی تکنولوژی منسوخ‌شده‌ای است که یکی از دلایل اصلی کاهش منابع آبی و بحران آب در دنیا شناخته‌شده است.

بهشت‌آباد تعطیل نشده است

یکی از طرح‌هایی که در چند سال اخیر در کشور اعتراض‌های فراوانی را به ‌دنبال داشته پروژه انتقال آب از کارون و سرشاخه‌های آن به فلات مرکزی ایران است. پروژه‌ای که به گفته مسئولان سازمان محیط‌زیست تیشه به ریشه محیط‌زیست کشور می‌زند. یکی از این پروژه‌ها انتقال آب بهشت‌آباد از چهارمحال و بختیاری به اصفهان است. پروژه‌ای که در مقطعی سازمان محیط‌زیست خبر توقف آن را داده بود اما شواهد حاکی از آن است که بهشت‌آباد همچنان در حال اجر است.

بهشت‌آباد به دلیل کمبود بودجه تعطیل است نه نبود مجوز سازمان محیط‌زیست

هومان خاکپور، کارشناس محیط‌زیست دراین‌باره به «قانون» می‌گوید: افراد محلی گفته‌اند که این پروژه تعطیل نشده و همچنان در حال اجرا است، بنده نیز در همین حد از ادامه این پروژه اطلاع دارم. به نظر نمی‌آید که پروژه به‌صورت کامل متوقف‌شده باشد، ممکن است که سرعت اجرای پروژه کند شده باشد و یا اینکه با محدودیت‌هایی در کار و منابع مالی مواجه شده‌ باشند. ولی اینکه به دلیل عدم صدور مجوز سازمان محیط‌زیست پروژه به سمت تعطیلی رفته را بعید می‌دانم. این پروژه مجوز سازمان را ندارد اما ممنوعیت قانونی و قضایی برای آن اعلام‌نشده و تا زمانی که دستور قضایی برای توقف پروژه‌‌ای صادر نشود هیچ پیمانکاری پروژه‌اش را تعطیل نمی‌کند مگر اینکه به‌لحاظ قانونی منابع مالی موردنیاز تأمین نشده باشد، در پروژه‌های انتقال آب سبزکوه و بهشت‌آباد مشکل اصلی کمبود بودجه است.

وزارت نیرو سازمان محیط‌زیست را نمی‌بیند

خاکپور می‌افزاید: بر اساس قانون و مصوبه شورای عالی محیط‌زیست تمامی پروژه‌های عمرانی که مشمول ارزیابی سازمان محیط‌زیست می‌شوند باید در زمان مکان‌یابی و امکان‌سنجی از این سازمان مجوز اخذ کنند، یعنی قبل از آغاز پروژه چراکه تأمین ردیف اعتباری منوط به اخذ این مجوزها است اما مشکل اینجاست که دستگاه متولی که وزارت نیرو است بدون گرفتن این مجوزها تحت‌فشارها و لابی‌های سیاسی‌کار را شروع می‌کنند. با این روش کار، سازمان‌ محیط‌زیست را در عمل انجام‌شده قرار می‌دهند.

تمامی پروژه‌های انتقال آب فاقد مجوز است

او با اشاره به اینکه تمامی پروژه‌های اجراشده و یا در حال اجرا فاقد مجوز از سازمان محیط‌زیست هستند، می‌گوید: پروژه‌هایی مانند سد خرسان‌۳، تونل‌های انتقال آب بهشت‌آباد، گلاب یک و دو و سبزکوه که پیشینه برخی از آن‌ها حتی به ۵ سال گذشته برمی‌گردد، در حال حاضر مدعی هستند که بخش زیادی از بیت‌المال صرف این پروژه‌ها شده و توقف آن‌ها به معنای هدر رفت و اتلاف بیت‌المال است.

وزارت نیرو مردم را ترغیب به بی‌قانونی می‌کند

خاکپور ادامه می‌دهد: تمامی این اتفاق‌ها در شرایطی رخ می‌دهد که وزارت نیرو به‌عنوان متولی منابع آبی در کشور از تمامی مشکلات، محدودیت‌ها و چالش‌های حوزه آبی در کشور اطلاع دارد. وقتی وزارت نیرو به قانون پایبند نیست چگونه می‌توانیم انتظار داشته باشیم کشاورزان به قانون پایبند باشند. عملکرد وزارت نیرو مردم را به بی‌قانونی ترغیب می‌کند. این کارشناس محیط‌زیست درباره پروژه‌های غیرکارشناسی وزارت نیرو می‌گوید: ‌باور بنده بر این است که بدنه کارشناسان وزارت نیرو به‌عنوان مجری و متولی کارشناسی این پروژه‌ها به‌اشتباه بودن این‌گونه پروژه‌ها باور دارند اما تصمیم‌گیری در این رده صورت نمی‌گیرد معمولاً تصمیم‌گیری‌ها در رده‌های مدیریتی با لابی‌ و فشارهای افراد سیاسی انجام می‌گیرد. اگر الآن ادعا می‌شود که توقف این پروژه‌ها هدر رفت بیت‌المال است این صحبت کارشناسان وزارت نیرو نیست بلکه صحبت مسئولان و نمایندگان سیاسی در استان‌ها یا در سطح کشور است.

محیط‌زیست با این بضاعت مجبور است موافقت کند

خاکپور یادآور می‌شود: سازمان محیط‌زیست به‌دلیل اینکه از بضاعت لازم در تصمیم‌گیری و مدیریت منابع آبی کشور برخوردار نیست، درنهایت مجبور است به این پروژه‌ها تن بدهد. هرچند در سال‌های اخیر سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور با حساسیت ویژه‌ای با این مسئله برخورد می‌کند و اعلام کرده تا سازمان محیط‌زیست مجوز ارزیابی صادر نکند، ردیف اعتباری به آن پروژه تخصیص نمی‌دهد. مطمئن باشید اگر آن‌ها می‌توانستند منابع مالی و ردیف اعتباری پروژه‌‌های بهشت‌آباد و سبزکوه را تأمین کنند هیچ‌گاه نیازی به چانه‌زنی نداشتند و اصرار به سازمان محیط‌زیست برای صدور مجوز نمی‌کردند چراکه در استان چهارمحال و بختیاری پروژه‌های بدون مجوز ارزیابی اجراشده و منتظر این مجوزها نمانده‌اند. پروژه گلاب یک بدون مجوز سازمان تمام شد و گلاب دو در مراحل نهایی است به‌دلیل اینکه منابع اعتباری آن را از بودجه استان اصفهان تأمین کرده‌اند. در حال حاضر نیز اگر اصرار به سازمان محیط‌زیست برای صدور مجوز می‌کنند برای این است که می‌خواهند تنش‌های اجتماعی این طرح‌ را کاهش دهند چون مابقی پروژه‌هایشان به این مسئله گره‌خورده است.

انتقال آب از سرشاخه‌های دز در فریدن اصفهان

او با اشاره به اینکه این پروژه‌ها به‌نام شرب است ولی به کام صنعت می‌گوید: مسئولان استان اصفهان مدعی هستند که با پروژه گلاب تا افق ۱۴۲۰ نیاز آبی اصفهان بزرگ را با جمعیت ۵ میلیون نفری تأمین می‌کنند، هنگامی‌که بحث آب شرب مطرح می‌شود این توجیه منطقی است. ولی وقتی پروژه بهشت‌آباد را به بهانه آب شرب اجرا می‌کنند و آنگاه پروژ‌ه‌هایی در قالب انتقال یک میلیارد مترمکعب آب به اصفهان را در فریدن اصفهان از سرشاخه‌های دز اجرا می‌کنند صورت‌مسئله فرق می‌کند. رودخانه دز از لرستان سرچشمه می‌گیرد و پس از عبور از منطقه‌ای در مرز اصفهان و چهارمحال و بختیاری وارد کارون بزرگ در خوزستان می‌شود. یعنی بخش‌هایی از حوضه آبریز این رودخانه در لرستان، اصفهان و چهارمحال قرار دارد. تمامی این پروژه‌ها به بهانه انتقال آب شرب رخ می‌دهد، معمولاً هنگامی‌که پروژه‌های انتقال آب را تعریف می‌کنند یک درصد ناچیزی مثلاً ۵ درصد را برای آب شرب اختصاص می‌دهند چراکه آن‌ها نمی‌خواهند مخالف سیاست دولت که اعلام کرده با هیچ پروژه انتقال آب به‌جز شرب موافقت نمی‌کند، حرکت کنند.

عقلانیت در تصمیم‌گیری‌های دولت در حوزه آب وجود ندارد

خاکپور عنوان می‌کند: استان اصفهان به‌دلیل توسعه صنایعی مانند فولاد رتبه بالایی در تولید ناخالص ملی در کشور دارد؛ همین مسئله باعث افزایش نرخ مهاجرت به این استان شده، این اتفاق بلای جان خود اصفهان شده است. فرونشست زمین در مناطقی که صنایع مستقرشده و توسعه‌ای که در بخش کشاورزی داشته‌ایم یکی از پیامدهای منفی این توسعه صنعت است. مسئله‌ای تعجب‌برانگیز این است چرا دولت فریبکاری می‌کند، چرا به بهانه شرب این‌همه پروژه برای توسعه صنایع تعریف می‌کند چراکه تأمین آب شرب را می‌توان با تنها یکی از این پروژه‌ها برای همیشه حل کرد. اگر تونل گلاب می‌تواند مشکل را حل کند چرا این پروژه را اجرا نمی‌کنند اما مابقی پروژه‌ها مانند بهشت‌آباد و سرشاخه‌های دز را تعطیل کنند. در این تصمیم‌گیری‌ها در دولت عقلانیت وجود ندارد، همه این اتفاقات بر اساس سیاسی‌کاری و نفوذ مسئولان این استان‌ها در دولت است.

آب چهارمحال و بختیاری در شهر رفسنجان کرمان

او به پروژه انتقال آب ونک اشاره می‌کند و می‌گوید: پروژه دیگری در استان چهارمحال و بختیاری تعریف‌شده به‌نام ونک باهدف انتقال آب از این استان به شهر رفسنجان در کرمان، نکته جالب‌توجه اینجاست که مسئولان استان اصفهان نیز به این پروژه اعتراض کرده‌اند. متأسفانه در فلات مرکزی کشور ما یک توسعه اشتباه در کشاورزی و صنایع داشته‌ایم و با توهم وجود منابع آبی در یک استان دیگر چشم به کارون بزرگ دوخته‌ایم. تمامی این کارها به نابودی کارون بزرگ و درنهایت نابودی خوزستان ختم می‌شود. بر اساس آمار منتشرشده دولت در خوزستان پهناهای آبی خوزستان به یک‌سوم رسیده؛ در حال حاضر کانون تولید گردوغبار تنها تالاب‌های خشک‌شده نیستند در حدود ۲ میلیون هکتار از اراضی کشاورزی که به دلیل کاهش منابع آبی بایر شده‌اند تبدیل به کانون تولید گردوغبار شده‌اند. این آمار گزارش ستاد مقابله با ریز گرد در کشور است.

۱۶ سد روی کارون خالی ساخته می‌شود

خاکپور می‌گوید: از یک‌سو بارگذاری‌های غلط در فلات مرکزی چه به بهانه صنعت و یا کشاورزی و از‌ سوی دیگر احداث چندین سد بر روی کارون تیشه به ریشه منابع آبی ایران زده است. در حال حاضر ۵ سد غرقابی که ظرفیت ذخیره ۱۴ میلیارد مترمکعب آب را دارد بر روی کارون احداث‌شده این در حالی است که کل آورده آب کارون بزرگ در شرایط نرمال ۱۴ میلیارد مترمکعب بوده و در شرایط فعلی به ۹ میلیارد متر‌مکعب رسیده است. در شرایط فعلی سدها خالی هستند و هیچ‌کدام‌شان در ظرفیت بالای تولید انرژی بر‌‌قابی نیستند.

     ما با سدهایی مواجه هستیم که آب در آن‌ها نیست و سرمایه‌گذاری بر روی آن‌ها انجام‌شده و این سدها ۵۰۰ میلیون مترمکعب در سال تبخیر دارند یعنی به‌اندازه سد کرج تبخیر آب داریم. همچنین وزارت نیرو در اقدامی جالب احداث ۱۶ سد دیگر روی کارون بزرگ را در دست مطالعه و اجرا دارد، آینده‌ای که برای کشور متصور می‌شوم با این‌گونه اقدامات نابودی کارون و در پی آن خوزستان و ایران است.

حفر چاه‌های کشاورزی بلای جان تالاب‌ها

یکشنبه, ۲۵ مرداد, ۱۳۹۴

     گفته می‌شود از میان ۱۰۰۰ تالاب موجود در کشور بر اساس تعریف کنوانسیون بین‌المللی رامسر، بین ۷۰ تا ۷۵ درصد از آن تالاب‌ها در وضعیت بحرانی هستند یا در معرض خطر قرار دارند! در همین زمینه گفتگویی را با خبرنگار روزنامه آرمان انجام داده ام که در شماره ۲۸۲۷ مورخ ۲۵ مرداد ۱۳۹۴ این روزنامه وزین منتشر شده است:

تالاب

     گفته می‌شود ۷۵ درصد تالاب‌ها در خطر هستند به نظر می‌رسد سعی کرده‌اند رقم خوب و مطمئنی ارائه دهند، زیرا چیزی بیشتر از ۷۵ درصد تالاب‌های کشور در خطر هستند. در حال حاضر کمتر تالابی را سراغ داریم که با مشکل کمبود آب مواجه نباشد. مهم‌ترین خطری که تالاب‌های ما را تهدید می‌کند بحث کم‌آبی و رعایت نشدن حقابه زیستی تالاب‌هاست که تقریبا در همه تالاب‌های کشور با آن مواجه هستیم.

    تهدیدی دیگر نیز مانند شکار وجود دارد که تالاب‌ها را در معرض خطر قرار داده ‌است. حضور پرشمار دام در تالاب‌های مرکزی و تالاب‌های جنوب کشور از جمله عواملی است که به خشک شدن آنها دامن زده است. چرای دام‌ها و سگ‌هایی که کنار گله‌ها هستند به نابود کردن پوشش گیاهی، جانوری و پرندگانی که کنار تالاب‌ها هستند، می‌انجامد.

    مهم‌ترین علتی که باعث خشکی تالاب‌ها شده است و آنها را به کانون‌های تولید گرد و خاک تبدیل کرده است بحث عدم رعایت حقابه تالاب‌هاست. عدم رعایت حقابه تالاب‌ها می‌تواند ناشی از سدهایی باشد که در بالادست تالاب‌ها احداث شده‌اند. این سدها معمولا در مسیر رودخانه‌هایی ساخته می‌شوند که حقابه تالاب را تامین می‌کردند و بعد از ساخت سد خشک شده‌اند. این سدها معمولا به بهانه‌هایی مانند تولید انرژی برق آبی یا برای تامین آب کشاورزی و صنعت احداث می‌شوند.

     با توجه به اینکه امروزه با مشکل کمبود آب در پشت سدها مواجه هستیم معمولا نخستین جایی که آسیب می‌بیند تامین حقابه تالاب‌هاست. در حال حاضر در یک دوره خشکسالی به سر می‌بریم و کاهش منابع آبی بیشترین تاثیرش را روی تامین حقابه تالاب‌ها گذاشته است. پروژه‌های انتقال آب هم از تهدیدات دیگری است که تالاب‌ها در معرض آن قرار دارند. چاه‌های کشاورزی دارای مجوز و بدون مجوز که در اراضی اطراف تالاب‌ها حفر می‌شوند به کمبود آب و افت آن در تالاب‌ها دامن می‌زنند.

     در بخش کشاورزی از یک سو لازم است که یک نظارت و مدیریت یکپارچه‌ای بر برداشت آبی که از تالاب‌های مجاز صورت می‌گیرد وجود داشته باشد و از سوی دیگر با چاه‌های غیرمجاز مقابله شود. در مجموع تالاب‌های ما الان در معرض کمبود آب و خشکی قرار دارند. خشکیدگی تالاب‌ها نه تنها به نابود شدن محیط‌های ارزشمند منتهی می‌شود بلکه این محیط‌ها را که یک نعمت هستند تبدیل به یک بلا می‌کند. تالاب‌ها بعد از خشک شدن تبدیل به کانون‌های تولید گرد و غبار می‌شوند. دلیلش این است که رسوبات تالاب از مواد بسیار ریز تشکیل شده‌اند که با کوچک‌ترین وزش باد جابه‌جا می‌شوند و سکونت‌های اطرافشان را تا کیلومترها تحت تاثیر قرار می‌دهند.

     بهترین اقداماتی که برای احیای تالاب‌ها می‌توان انجام داد این است که به سمت یک مدیریت جامع زیست محیطی در تالاب‌ها پیش برویم و با مشارکت دادن جوامع بومی و محلی اطراف تالاب‌ها حقابه زیستی آنها را تامین کنیم. بخشی از حقابه زیستی تالاب‌ها از طریق مشارکت دادن مردم محلی با اصلاح شیوه‌های آبیاری زمین‌های کشاورزی اطراف تالاب‌ها و کاهش مصرف آب صورت می‌گیرد. بخش دیگر آن به مدیریت جامعی که به مدیریت سازه‌ای دولت مربوط است بازمی‌گردد که به بحث سد‌سازی و پروژه‌های انتقال آب اشاره دارد.

     دولت باید تلاش کند قبل از سدسازی و پروژه‌های انتقال آب در وهله اول حقابه زیستی تالاب‌ها رعایت شود. نباید اجازه بدهیم که تالاب‌ها به سمت خشکی بروند چون عواقب خوبی به همراه ندارد. از نمونه‌های آن خشک شدن تالاب گاوخونی است. این تالاب در فلات مرکزی بعد از شهر اصفهان قرار دارد. با توجه به اینکه در مدت ده سال کمترین آبی به آن نرسیده است و حقابه زیستی آن معمولا در پای توسعه‌های صنعتی و توسعه‌های بخش کشاورزی از بین رفته است نابودی آن بخشی از سکونت‌گاه‌های مرکزی کشور مانند شهر اصفهان را تهدید می‌‌کند. این تهدیدات باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد و فکری برای نجات محیط زیست کرد.

نفس‌تنگی ایران با تخریب جنگل‌ها / ۸ مرداد ماه پویش ملی جنگل‌

پنجشنبه, ۸ مرداد, ۱۳۹۴

     در اقدامی مشترک ارزشمند و قابل تحسین از سوی سازمان‌های جنگل، محیط زیست و صدا و سیما؛ ۸ مرداد ماه با عنوان پویش ملی برای حفاظت از جنگل‌های ایران نامگذاری شده است. به همین بهانه در گفتگویی با روزنامه آرمان (شماره ۲۸۱۴ مورخ ۸ مرداد ۱۳۹۴) شرکت کرده‌ام که شرح آن در زیر بازانتشار می‌شود:

روز جنکل

     روزنامه آرمان: کاهش جنگل‌های ایران از ۱۸ میلیون هکتار به ۱۲میلیون هکتار مساله مهمی است که به سادگی نمی‌توان از کنار آن گذاشت. تهدیدات مختلفی که جنگل‌ها با آن مواجه هستند باعث شده است نگرانی‌ها در مورد جنگل‌های کشور فزونی بگیرد. همین مساله باعث شده که در نشست کارگروه مشترک رسانه ملی، سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگل‌ها روز هشتم مرداد به‌عنوان روز «جنگل رمز حیات» نامگذاری شود.

     در نشست کارگروه مشترک رسانه ملی، سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگل‌ها مقرر شد با توجه به شروع موج سفرهای تابستانی و به منظور اطلاع‌رسانی و آموزش همگانی برای ارتقای حفاظت از جنگل‌ها، هشتم مرداد با عنوان روز جنگل رمز حیات تعیین و برنامه‌های ویژه‌ای در شبکه خبر و شبکه‌های ملی و استانی صدا و سیما پخش شود. مدیران ارشد این سازمان‌ها در این نشست تداوم همکاری‌ها برای تحقق اهداف مشترک در حوزه «حفاظت از منابع طبیعی و زیست محیطی» و کاهش آسیب‌ها را خواستار شدند و بر لزوم هم‌افزایی این دو نهاد در تولید محصولات رسانه‌ای با هدف تنویر افکار عمومی و آموزش مسائل زیست‌محیطی به‌عنوان یکی از موضوعات اساسی مهارت زندگی، حقوق شهروندی و مقابله با چالش‌های حوزه سلامت و امنیت تاکید کردند.

     اعضای سومین نشست کارگروه مشترک رسانه ملی، سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگل‌ها همچنین تاکید کردند برای تاثیرگذاری بیشتر، باید موضوعات و رویدادهای محیط زیستی به یک جنبش اجتماعی تبدیل شوند و آن را برای فضای کنونی جامعه ضروری دانستند. مهر نوشت؛ با توجه به نقش جنگل‌ها در تامین آب، هوا و امنیت غذایی، عنوان « جنگل رمز حیات» و شعار «نگذاریم بمیرد جنگل که جهان خواهد مرد» برای این روز انتخاب شد.

مسائل زیست‌محیطی جزئی از زندگی مردم شوند

     یک عضو فراکسیون محیط زیست مجلس با اشاره به اینکه اختصاص یک روز خاص به یک موضوع نشان‌دهنده اهمیت آن است، می‌گوید: در این روزهای خاص باید ارتباط مردم با موضوع مورد نظر تقویت شود و عملکرد مسئولان هم در آن حوزه مورد بررسی قرار گیرد. سید محمد سادات ابراهیمی می‌افزاید: در این روزها نباید به اقدامات غیرمؤثر اکتفا کرد بلکه باید از ظرفیت علمی کشور برای تقویت موضوع بهره‌برداری کرد. او تصریح می‌کند: امروزه مسائل محیط زیستی به‌رغم تلاش‌های مفید خانم ابتکار برای تقویت نهادهای مردمی تا رسیدن به اینکه این مسائل جزئی از زندگی مردم شوند فاصله زیادی دارند.

     در کشور ما مسائل محیط زیستی بیشتر برای نخبگان و تحصیلکرده‌ها اهمیت دارند در حالی که همه باید به اهمیت این موضوع واقف باشند. او با اشاره به اینکه نامگذاری روز هشت مرداد به «جنگل رمز حیات» نشان‌دهنده اهمیت جنگل‌هاست، می‌افزاید: در این روز باید اقدامات لازم برای تقویت و حفاظت از جنگل‌ها و ارتباط بیشتر مردم با آنها فراهم شود. سادات ابراهیمی می‌افزاید: نقش رسانه در این زمینه بسیار مهم است و می‌تواند به ارتباط بیشتر مردم با جنگل کمک کند.

پیام معصومه ابتکار به مناسبت روز «جنگل رمز حیات»

     معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست کشور طی پیامی روز جنگل‌ها را تبریک گفت. در این پیام آمده است: ایران ما، سرزمینی با آب و هوای خشک و نیمه‌خشک است که فقط ۶ درصد از کل مساحت آن را جنگل‌های طبیعی تشکیل می‌دهند و این میزان بسیار پایین‌تر از حد متوسط و میانگین جهانی است. جنگل‌های ایران قدمت زیاد و ارزش‌های غیرقابل احصایی دارند و خدمات بسیار متنوع و گسترده‌ای را به بشریت و کره خاکی عرضه کرده‌اند؛ جنگل‌هایی که تولید آب، محصولات غذایی، حفاظت از خاک، تلطیف هوا و منظر زیبا فقط بخشی از خدمات آنان است.

     اما متاسفانه روند تخریب آنها بیش از هر زمانی نگران‌کننده به نظر می‌رسد. تغییر کاربری، ویلاسازی، قاچاق چوب، بهره‌برداری بی‌رویه، زباله و آتش‌سوزی از عوامل ویرانگر جنگل‌های کشور به شمار می‌رود و البته تغییر این روند، نیازمند حرکتی اجتماعی، فرهنگی و عزم فراگیر ملی است. هشتم مرداد امسال مناسبتی برای یادآوری اهمیت جنگل و اطلاع‌رسانی و فرهنگسازی به منظور حفظ آن و روزی نمادین است تا بدانیم که «جنگل رمز حیات» به‌شمار می‌رود. با قدردانی از همراهی رسانه ملی در این حرکت مهم و موثر و ضمن تشکر از همه رسانه‌ها، تشکل‌های مردم‌نهاد، جوامع محلی و اقشار مختلف مردم برای تلاش‌های مسئولانه آنها در حفاظت از طبیعت و محیط زیست، امیدوارم روز هشتم مرداد در تقویم ما روزی خاطره‌انگیز و ماندگار در دفاع از ساحت پربرکت جنگل شود. امروزه جنگل‌ها می‌توانند بدون اینکه آسیب‌های جبران‌ناپذیر رایج را تحمل کنند، سبب ارتقای سطح معیشت مردم و رونق اقتصادی جوامع محلی از طریق گردشگری و مشاغل سبز شوند. پس تلاش کنیم و «نگذاریم بمیرد جنگل، که جهان خواهد مرد».

کاهش روزافزون جنگل‌های کشور

      مساحت جنگل‌های ایران در دهه‌های اخیر از ۱۸ میلیون هکتار به ۱۲ میلیون هکتار رسیده است. بررسی عکس‌های هوایی دوره ۵۰ ساله ۱۳۳۴ تا ۱۳۸۶ از سوی سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور نشان می‌دهد به‌طور متوسط سالانه دو هزار و ۸۶۷ هکتار از جنگل‌های شمال ایران تخریب شده است. ایران در بین ۵۶ کشور دارای جنگل در جهان مقام چهل و پنجم را داراست. عوامل مختلف انسانی و طبیعی در نابودی جنگل‌ها نقش ایفا می‌کنند که در سال‌های اخیر نقش عامل انسانی روز به روز بیشتر می‌شود.

     یک کارشناس محیط زیست در رابطه با وضعیت جنگل‌های کشور به «آرمان» می‌گوید: دو دسته اصلی از جنگل‌های کشور ما، جنگل هیرکانی در شمال و جنگل بلوط زاگرس در غرب کشور هستند که با توجه به موقعیت متفاوتی که هر کدام از آنها دارند در معرض تهدیدهای مختلفی هستند.

     هومان خاکپور می‌افزاید: جنگل‌های هیرکانی در شمال به لحاظ نوع جنگلی که در آنجاست و استفاده صنعتی‌ای که از چوب درختان می‌شود روند تخریب‌شان سرعت یافته است. او تصریح می‌کند: در کنار بهره‌برداری‌های صنعتی، ویلاسازی‌ها نیز روند تخریب این جنگل‌ها را بیشتر کرده است. در کنار دو عامل دیگر چرای دام هم تهدید دیگری است که جنگل‌های شمال با آن مواجه هستند.

     او با بیان اینکه اما در مورد جنگل‌های زاگرس ماجرا متفاوت است، اظهار می‌دارد: جنگل‌های زاگرس استفاده صنعتی ندارد و فایده اصلی آنها شارژ منابع آبی در منطقه غرب است. خاکپور با اشاره به اینکه مشکلات جنگل‌های منطقه زاگرس به‌دلیل اینکه زندگی مردم به طور مستقیم با این جنگل‌ها گره خورده است پیچیده‌تر هستند، می‌گوید: در این منطقه مشکلات اجتماعی بیشتر خود را نشان می‌دهند و اگر طرح‌های مدیریتی در این منطقه موفق نبوده‌اند به دلیل همین مساله بوده است. او می‌افزاید: مسئله مهمی که باید مد نظر قرار گیرد این است که وابستگی محلی به این جنگل‌ها چندین برابر توان تولیدی جنگل‌های زاگرس است، به همین دلیل به تعریف مشاغل در آنجا نیازمندیم.

برداشت از ذخایر آبی و سونامی ریزگردها

چهارشنبه, ۲۷ خرداد, ۱۳۹۴

     به بهانه هجوم گرد و غبار و آلودگی هوای تهران بزرگ، در گفتگویی با روزنامه آرمان شرکت کرده‌ام که متن کامل آن در زیر آورده شده است:

گردوغبار

روزنامه آرمان: روز گذشته با هجوم ریزگردها شهر تهران یکی آلوده‌ترین روزهای خود در سال جاری را پشت سر گذاشت. با توجه به اینکه در سال‌های گذشته برای مقابله و کاهش شدت آلودگی هوا از سوی دستگاه‌های ذی‌ربط پیشنهاداتی از جمله استفاده از وسایل حمل‌ونقل عمومی، ایجاد طرح زوج و فرد برای خودروها و …. مطرح می‌شد اما هم‌اکنون منبع آلودگی‌های هوا فقط ریزگردها عنوان می‌شود که برای کنترل آن باید راهکار ویژه‌ای از سوی مسئولان امر اندیشده شود.

     در بحث مقابله با آلودگی هوا و کانون‌های آلودگی برون‌مرزی در کشورهای همسایه به‌ویژه کشور عراق به‌دلیل وجود نابسامانی در مدیریت این کشور موضوع رسیدگی به آلودگی هوا و ریزگردها در اولویت دولت این کشور نیست. تاکنون کشور عراق از لحاظ دیپلماتیک نتوانسته همکاری و اقدامی برای مهار ریزگردها انجام دهد. در حال حاضر شاهد هجوم ریزگردها از دو منبع داخلی و خارجی در کشور هستیم؛ از منابع داخلی می‌توان به بحث سلامت و آلودگی هوا اشاره کرد که بسیاری از این اقدامات ناشی از کانون‌های هجوم گردوغبار داخلی است و به منشا گرد و غبارهای برون مرزی مربوط نمی‌شود.

     به‌دلیل خشکی تالاب‌ها روزبه‌روز بر شدت کانون‌های گرد و غبار داخلی افزوده می‌شود و این افت شدید سطح آب‌های زیرزمینی تالاب‌ها به عنوان نعمت‌های الهی در هر منطقه امروزه با خشکی‌های موجود به منبع آلودگی ریزگردها مبدل شده است. علاوه بر گردوغبار ناشی از خشکی تالاب‌ها شاهد زمین‌ها و دشت‌های کشاورزی رها شده هستیم که این زمین‌های بایر خود به‌عنوان منبع گردوغبار مبدل شده و کنترل آن باید هرچه سریع‌تر انجام شود. بسیاری از دشت‌های کشور با آفت شدید آب رو‌به‌رو هستند و این مساله باعث شده تا در زمین‌های کشاورزی رها شده امکان زراعت وجود نداشته باشد. حدود دو میلیون هکتار از اراضی به دنبال عدم مهار منبع‌های آبی دیگر قابل کشت نیست و این اراضی به مراکز گردوغبار تبدیل شده است.

     کانون گردوغبار داخل شهر تهران مساحتی به اندازه مساحت تهران تا قزوین را دربرمی‌گیرد. گرد و خاک از زمین‌های کشاورزی رها شده با ضعیف‌ترین بادها حرکت می‌کنند و به سمت شهر تهران آمده و آن را آلوده می‌کنند. برای کاهش این معضل چاره‌ای نیست به غیر از اینکه سازمان‌های ذی‌ربط از جمله سازمان حفاظت محیط زیست، وزارت نیرو و دستگاه جهاد کشاورزی وارد عمل شوند و این اراضی را به‌عنوان منابع آلودگی داخلی شناسایی کنند و حتی‌الامکان در اطراف این زمین‌های کشاورزی بادشکن ایجاد شود. باید توجه داشت که با جنگل‌کاری و مدیریت بهتر می‌توان در بخش کشاورزی با کاهش مصرف و ایجاد تعادل در توان تولیدی منطقه دشت‌ها را به حالت عادی برگرداند که در صورت عدم توجه مسئولان امر به این نارسایی شاهد افزایش رها شدن کانون گردوخاک در اطراف شهر‌ها خواهیم بود.

     همانطور که عنوان شد به جز زمین‌های کشاورزی رها شده تالاب‌های خشک شده نیز منبع گردوغبار هستند. برای احیای تالاب‌ها باید دستگاه‌های متولی همچون وزارت نیرو، جهاد کشاورزی، سازمان جنگل‌ها و سازمان حفاظت محیط زیست وارد عمل شود و با برگشت آب به این مناطق به مهار ریزگردها بپردازند. برای مثال وقتی پهنه‌های آبی همچون خوزستان را بررسی می‌کنید در سه دهه گذشته سطح آن به میزان یک‌سوم کاهش پیدا کرده است و به‌طور کلی تقریبا دوسوم تالاب‌های کشور از دست رفته است. ما قسمتی از تخریب‌ها را می‌بینیم حال آنکه میزان قابل‌توجهی از آن از چشم ما پنهان می‌ماند. در لایه‌های زیرین زمین وضعیت به مراتب بدتر از گذشته شده است. این وضعیت باعث شده تا اراضی کشاورزی خودبه‌خود خشک و باعث تولید منبع گردوغبار شود.

     باید اینطور نتیجه‌گیری کرد که برای مقابله با گردوغبار از طرفی باید کانون‌های داخلی را شناخت و مهار کرد و از طرف دیگر نیازمند همکاری منطقه‌ای هستیم. علاوه بر عراق در ترکیه نیز اتفاق بسیار بد محیط زیستی درحال وقوع است و با ایجاد سدهای متعدد در این کشور بی‌شک کل آب دجله و فرات خشک می‌شود و این اتفاق باعث خشکی کشورهای همسایه و ورود ریزگردها می‌شود. متاسفانه تاکنون شرایط و امکاناتی برای مقابله با ریزگردهای داخلی وجود نداشته تا بتوان جلوی این تهدیدها را گرفت. این درحالی است که در سال‌های اخیر ریزگردها به یکی از مهم‌ترین عوامل آلایندگی هوا تبدیل شده و جان و سلامت شهروندان را تهدید می‌کند.