بایگانی “سد سازی”

قحطی آب در مرکز آب !

سه شنبه, ۲۶ مرداد, ۱۳۸۹

   بر بنیاد گزارش اخیر مدیرعامل آبفار چهارمحال و بختیاری، هم اکنون ۲۴۸ روستا در چهارمحال و بختیاری با کمبود آب آشامیدنی مواجهه اند که این نابسامانی بیشتر در منطقه لردگان مشاهده می شود! این مقام مسئول در مدیریت آب «سرزمین آبها و چشمه سارها» اعلام داشته است که: «آبدهی چشمه‌ها و قنات‌ها کاهش چشمگیری داشته و بیش از ۵۰ درصد آب چاه‌ها کاهش یافته است، این در حالی‌ست که ۱۳ حلقه چاه تامین کننده آب آشامیدنی نیز خشک شده است و خطر جیره بندی آب تعداد زیادی از مناطق روستایی را تهدید می کند».

   در حالی شاهد این نابسامانی مدیریتی هستیم که سرزمین بختیاری با کمینه ای یک درصدی از وسعت سرزمینی کشور، قادر است به برکت مهرورزی‌های بی‌منت آسمانش، به تنهایی تأمین کننده ۱۰ درصد آب شیرین کشور باشد و در حال حاضر بخشی از حیات و شادابی استان های اصفهان و خوزستان و یزد و رفسنجان و … را مرهون روان آب های خود کند.

   و در شرایطی شاهد قحطی و بحران آب در آبادبوم های لردگان هستیم که این منطقه از بارش میانگین بلند مدت ۵۷۸ میلیمتر در سال برخوردار بوده و به لحاظ ویژگی های اقلیمی اش، بخش اندکی از بارش های سالانه اش به صورت برف بوده و بارش های بارانی و مایع از جمله شناسه های اقلیمی آن منطقه است. لردگان هر چند در سالهای زراعی ۸۶-۸۷ و ۸۷-۸۸ از کاهش بارندگی نسبت به میانگین بلند مدت رنج برده است – به ترتیب ۲۴۸ و ۴۰۸ میلیمتر– اما در سالهای آبی ۸۴-۸۵ و ۸۵ – ۸۶ با بارش های ۸۷۰ و ۹۷۶ میلیمتر، روزگارانی بهاری را سپری کرده بودند. یافته های اقلیم شناسی سال آبی ۸۸-۸۹ هم بر خلاف بسیاری از بخش‌های کشور، نشان از روزگاری سبزتر – حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد بیش از میانگین ۳۰ ساله – برای آبادبوم های لردگان دارد.

   از جمله شناسه های طبیعی لردگان، استقرار نیمی از جنگل های استان در این زیست بوم بوده که ۱۵۷ هزار هکتار از وسعت ۳۰۰ هزار هکتاری این ناحیه جنوبی سرزمین بختیاری را شامل می شود. وجود چنین پوشش جنگلی در لردگان سبب شده است که سرانه جنگل اهالی این سرزمین بیش از ۲ برابر میانگین استان چهارمحال و بختیاری و بیش از ۴ برابر میانگین کشور باشد.

   این نکته حائز اهمیت است که گرچه خشکسالی نسبی ۲ سال گذشته و عواملی چون شرایط حاکم بر میزان رطوبت خاک و ذخایر آب‌های سطحی و زیرزمینی سال قبل و همچنین معضل درجه حرارت و افزایش آن در سال جاری نسبت به سال قبل و افزایش تبخیر بارش‌های دریافتی و در نتیجه کاهش میزان رطوبت خاک در ایجاد وضعیت اسف بار فعلی بی تأثیر نبوده است اما این قحطی و بحران آب فقط محدود به شرایط فوق نبوده، بلکه شرایط مدیریتی حاکم بر این سرزمین، مثل برداشت های اضافی چاه های مجاز و غیر مجاز از آب های زیر زمینی، کشاورزی سنتی، پائین بودن راندمان آبی و استفاده از روش های آبیاری غیر مکانیزه و غیر علمی، اصرار بر کشت محصولات با نیاز آبی بالا – برنجکاری ها و … – و در نهایت عدم توجه سزاوار به برنامه های آبخوان داری و آبخیزداری ارزان قیمت برای مهار و نفوذ آب در زیرزمین و دلباختگی نسبت به احداث سدهای غول پیکر بتنی، بیشترین نقش غیرقابل انکار را در ایجاد این بحران آب داشته اند.

   سد احداثی کارون ۴ و چهار سد در دست احداث کارون ۵ و خرسان های ۱ و ۲ و ۳ بر روی رودخانه های ارمند و خرسان که آبادی های لردگان را به محاصره ی خود درآورده اند سبب گردیده است تبخیر بارش‌های دریافتی به شدت افزایش یابد. در صورت آبگیری این ۵ سد عظیم، سالانه بالغ بر نیم میلیارد متر مکعب آب – معادل آب مورد نیاز بیش از ۳۰۰ هزار نفر در سال – از سطح دریاچه های این سدها تبخیر شده و از دسترس خارج می شود.

   عدم توجه سزاوار به مدیریت خردمندانه بر ظرفیت های طبیعی و اقلیمی منطقه، و نامدیریتی حاکم بر منابع آبی و پتانسیل های سرزمینی لردگان، سبب پائین رفتن سطح آب های زیرزمینی، کاهش آب چاههای تامین آب آشامیدنی و کشاورزی، ایجاد بحران و قحطی آب در مرکز آبها گردیده است.

   برای مقابله با این وضعیت های ناخوشایند و بحران های ایجاد شده، خردمندانه ترین چاره آن است که فلسفه آبخوانداری و آبخیزداری را به جای سدسازی های پرهزینه، طبیعت ستیزانه و منفعت طلبانه بخشی پذیرفته، و با بهره وری از دانش بومی گرانسنگ آبخوانداری و آبخیزداری، مقاومت زیست بوم های کشور در مقابل تغییرات اقلیمی کوتاه مدت و دراز مدت افزایش داده و زیستن در همه سرزمین های خشک را با صرف هزینه های اندک در قیاس با هزینه های سرسام آور سدسازی میسر و آسان نمود.

   نکته تأسف انگیز آن است که اعتبار اختصاص داده شده به پروژه های آبخیزداری در مقابل ۲ هزار میلیارد تومان صرف شده در سد سازی های منطقه لردگان در ۱۰ سال گذشته، سالانه رقمی کمتر از ۱۵۰ میلیون تومان بوده است!

   امید آنکه سیاستگزاران و دولتمردان ما قبل از آنکه خیلی دیر شود و فرصت ها از دست رود، با تخصیص اعتبارات مناسب و درخور به پروژه های آبخوانداری و آبخیزداری، از هدر رفت سرمایه ها، زمان، آب و خاک این سرزمین جلوگیری کنند و از بروز فجایع دهشتناک خودساخته در آبادبودم های کشور پیشگیری نمایند.

در همین باره:

۲۸۰ رشته قنات در چهارمحال و بختیاری خشک شد!

رویشگاههای اطراف تالاب چغاخور در زیر خاک دفن می شوند!

یکشنبه, ۲۴ مرداد, ۱۳۸۹

   امروز – ۲۴/۵/۱۳۸۹ – یکی از اهالی آبادی های اطراف تالاب بین المللی چغاخور از وقوع رخدادی تلخ در رویشگاههای گیاهی اطراف تالاب باخبرم کرد. رخدادی نابخردانه و سودجویانه ای که در طی یک ماه گذشته در نیزارهای پائین دست روستای ساکی آباد، از آباد بوم های اطراف چغاخور و بدون هیچ کونه ممانعتی در حال وقوع بوده است.

    در مطالب پیشین از اجرای پروژه ی «احداث تونل انتقال آب سبزکوه»، که تالاب چغاخور را به شدت تهدید می نماید نوشته بودم. گفته بودم ظاهرا” قرار است با احداث تونلی به طول ۱۰ کیلومتر در کوه کلار، آب سبزکوه به منظور تأمین آب بخش های صنعتی و کشاورزی به داخل تالاب چغاخور هدایت شود. هر چند تا کنون به برکت مشکلات اجتماعی، عملیات افزایش ارتفاع سد – از ۶ متر به ۱۱ متر – متوقف شده است، اما وزارت نیرو به دنبال رفع مشکلات ایجاد شده و تخصیص اعتبار لازم جهت نابودی تالاب و تبدیل آن به سد انتقال آب می باشد!

   تخلیه صدها تن خاک حاصل از عملیات خاکبرداری احداث تونل انتقال آب در نیزارهای اطراف تالاب و دفن نیزارهایی که آشیان پرندگان محسوب می گردد، پیش لرزه های آن رخداد حیرت انگیز – تبدیل تالاب بین المللی به دریاچه انتقال آب – می باشد!

   به رغم آنکه قبلا” توسط دستگاه های متولی محلی برای تخلیه این خاک ها اختصاص داده شده بود اما مجری طرح در یک توافق منفعت طلبانه و ناآگاهانه با برخی اهالی روستا های اطراف تالاب، که می خواست زحمت طی مسیری طولانی تر برای تخلیه خاک ها را از سر خود بردارد و به ظاهر منافع مدعیان مالکیت اراضی اطراف تالاب هم در این توافق لحاظ شده بود، اقدام به تخلیه صدها تن خاک در سطحی بالغ بر ۲ هکتار از نیزارهای اطراف تالاب نموده و به خیال خود با تغییر کاربری غیر علمی آن زمین ها، منفعتی کوتاه مدت و موقت را به آن مردم هدیه نموده بود!

ادامه مطلب»

سه شهر دیگر در «سرزمین آبها» در صف جیره بندی آب قرار گرفتند!

پنجشنبه, ۱۷ تیر, ۱۳۸۹

   همچنانکه در مطلب قبلی اشاره کردم، استان چهارمحال و بختیاری به رغم داشتن یک درصد خاک کشور بالغ بر ۱۰ درصد منابع آب شیرین کشور را به خود اختصاص داده است. نکته تأمل برانگیز آن است که در سال آبی جاری – بر خلاف اکثر مناطق کشور – چهار محال و بختیاری سالی تر و رؤیایی را سپری نموده است اما عدم مدیریت این منابع آبی کم همتا و هم چنین تا اندازه ای خشکسالی های پی در پی سنوات گذشته سبب شده است اهالی این قطعه از ایران زمین هم در این روزهای گرم و کم نظیر تابستان با بحران خودساخته کم آبی روبرو شوند!

   عدم توجه سزاوار به مدیریت خردمندانه بر منابع آبی سبب پائین رفتن سطح آب های زیرزمینی و کاهش آب چاههای تامین آب آشامیدنی در چند شهر دیگر استان از جمله اردل، ناغان و لردگان گردیده و بدنبال بروجن و سامان، این سه شهر را در صف جیره بندی آب قرار داده است!

   برای مقابله با این کم آبی ناخوشایند، خردمندانه ترین چاره آن است که فلسفه آبخوانداری و آبخیزداری را پذیرفته، و با بهره وری از دانش بومی گرانسنگ آبخوانداری با خشکسالی ها کنار آمده و زیستن در سرزمین های خشک را میسر و آسان نمود.

ادامه مطلب»

خانواده قربانیان سد کارون ۴ در انتظار اجرای عدالت

دوشنبه, ۲۴ خرداد, ۱۳۸۹

   خانواده های داغدار ۳ تن از قربانیان شاغل در پروژه احداث سد کارون ۴ که دو ماه قبل از آبگیری زود هنگام سد! – دی ماه ۱۳۸۸ – بر اثر حادثه آتش سوزی ناشی از انفجار گاز در آتش بی احتیاطی مسئولان و کارفرمایان سوختند و  در راه سدسازی جان باختند، طی نامه ای از رئیس جمهور خواستار اجرای عدالت شدند.

   خانواده های قربانیان از عدم توجه مسئولین، برپا نگشتن دادگاه احقاق حق برای دفاع از خون فرزندانشان و بازجویی نشدن مسببین این حادثه تلخ، سخت برآشفته اند و می گویند آنان که برای مسلمانان افغانی، عراقی و غزه ای – رسالت مسلمانی، همدردی، دلجوئی و همدلی را فراموش نمی کنند پس چرا همدردی ، همدلی و دلجوئی از این هم میهنان شیعه ، زحمت کش و جان سوخته را از یاد برده اند؟!

   آنان از رئیس جمهورخواستار رسیدگی و صدور فرمان شناسایی مقصرین، تشکیل دادگاه و اجرای عدالت میباشند و بر این باور هستند که با اجرای عدالت، کمی از دردهای جانکاه شان التیام یابد.

فرماندار: «لردگان قطب سرمایه گذاری سدسازی چهارمحال و بختیاری است»!

جمعه, ۲۱ خرداد, ۱۳۸۹

   در حالیکه سدهای احداث شده کارون ۴ و ۳ و سدهای در دست احداث خرسان ۱ و ۲ و۳ و سد در دست مطالعه کارون ۵، با واقع شدن در منطقه جنگلی ۱۵۷ هزار هکتاری لردگان، دست کم ۲۰ هزار هکتار از جنگل های این منطقه را به کام مرگ می کشانند، جای بسی تأمل است که عالی ترین مقام اجرایی منطقه، این رخداد تلخ را فرصتی کم نظیر برای سرمایه گذاری در آن منطقه می داند.

   سدهای زنجیره ای کارون و خرسان، فاقد هرگونه ارزیابی های زیست محیطی و اجتماعی بوده و سبب نابودی هزاران درخت بلوط و بنه در منطقه جنگلی لردگان شده و ضمن بر هم زدن نظام طبیعی سرشاخه های کارون بزرگ، با جمع کردن آب ها در دریاچه های بزرگ، شرایط تبخیر آسان این منبع حیاتی و ارزشمند را فراهم می کنند.

   ای کاش به جای صرف هزینه های میلیاردی و ایجاد سدهای غول پیکر که در مدت کوتاهی به سبب ناپایداری خاک منطقه، از رسوبات پر شده و ثروت این مملکت را در پشت سازه های بتنی شان دفن می کنند، به شیوه های دیگر مهار و نفوذ آب، مثل عملیات های ارزان قیمت آبخیزداری و آبخوان داری، هم توجه می شد و سدسازی را به عنوان آخرین اولویت در سبد اولویت هایمان جای می گرفت نه به عنوان اولین و آخرین اولویت!

ادامه مطلب»

سدهای زنجیره ای خرسان، جنگل تراشی شان را آغاز کردند!

چهارشنبه, ۵ خرداد, ۱۳۸۹

   پس از آبگیری سد کارون ۴ و نابودی هزاران درخت کهنسال در جنگلهای چهارمحال و بختیاری، با پایان یافتن مطالعات سدهای زنجیره ای بر روی رودخانه خرسان – از سرشاخه های کارون بزرگ – در منطقه جنگلی لردگان، متأسفانه از هم اکنون به بهانه احداث جاده های دسترسی شاهد نابودی درختان بلوط کهنسال در یکی از بهترین جنگل های منطقه زاگرس هستیم تا این بار قبل از آبگیری این سدها و غرق کردن هزاران درخت دیگر، قدرت سدسازان و طرفداران شان به نمایش گذاشته شود.

   عدم توجه به اصول راهسازی در جنگل، احداث جاده با عرض بیش از ۲۰ متر، جاده سازی در جنگل های با پوشش بالا و عدم توجه به اصول جاده سازی در جنگل های پرشیب و کوهستانی و نابودی حداکثری درختان بر سر راهشان، از جمله شناسه های قدرت نمایی این آب سالاران طبیعت ستیز در جنگل های لردگان است.

ادامه مطلب»

برخی پاسخ ها به نامه اساتید دانشگاه صنعتی اصفهان!

سه شنبه, ۴ خرداد, ۱۳۸۹

   نامه اساتید دانشگاه صنعتی اصفهان را که یادتان هست، نامه ای که «به منظور برقراری ارتباط با مدیران و برنامه ریزان کشور و جلب توجه آنان به اصلاح رویکرد موجود در زمینه سدسازی»، توسط جمعیت پیام سبز اصفهان تهیه و به امضاء شماری از اعضای هیأت علمی دانشکده های کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهان رسید و برای مقامات عالی کشور و برای دهها مقام یا مرجع مؤثر در بخش های آب، کشاورزی و محیط زیست ارسال شد.

به منظور نمایش بازتاب های این نامه، برخی پاسخ ها و اقدامات برای داوری خوانندگان ارائه می گردد :

۱- پاسخ دریافت شده از سوی دفتر مقام معظم رهبری:

ادامه مطلب»

همایش ملی «ناگفته های سدسازی» – سرنوشت آن نامه چه خواهد شد؟

یکشنبه, ۲ خرداد, ۱۳۸۹

    در همایش ملی «ناگفته های سدسازی» که در تاریخ  ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ – مصادف با روز ملی مبارزه با سدسازی – و با همت دانشکده منابع طبیعی و جمعت پیام سبز اصفهان و با حضور میهمان و سخنرانان گرانقدری از مراکز علمی، پژوهشی و تشکل های فعال غیر دولتی سراسر کشور در محل دانشگاه صنعتی اصفهان برگزار گردیده بود باخبر شدیم که عده ای از اساتید خردمند دانشگاه صنعتی اصفهان در رشته های توسعه، کشاورزی، محیط زیست و منابع طبیعی، در روزهای پایانی سال ۱۳۸۸ و در شرف بررسی لایحه بودجه سال ۱۳۸۹ و قانون برنامه پنجم توسعه کشور، با امضاء گزارشی مبنی بر «پیامدهای سدسازی در ایران»، از مقام معظم رهبری درخواست اصلاح رویکرد سخت افزاری در بخش آب کشور را داشتند.

    این گزارش برای رئیس جمهور و برخی مقامات دولتی، رئیس مجلس شورای اسلامی و برخی کمیسیون ها و فراکسیون های مجلس، مراکز علمی و دانشگاهی، مراکز تخصصی و سازمان های اجرایی نیز ارسال شده است.

   سرگذشت این نامه را مشاهده کنید:

ادامه مطلب»

سدهای غول پیکر، ۱۰ درصد از جنگلهای چهارمحال و بختیاری را نابود خواهند کرد!

پنجشنبه, ۳۰ اردیبهشت, ۱۳۸۹

    مردم بختیاری با سرانه ۴/. هکتار جنگل، بخت با آنها یار بوده است که سرانه جنگل آنها دو برار میانگین کشور است اما تا استاندارد جهانی و دستیابی به سرانه ۸/. هکتار راهی طولانی در پیش دارند. شوربختان به رغم فاصله زیادی که با استانداردهای جهانی داریم، عدم جایگزینی و تأمین سوخت فسیلی در روستاهای جنگل نشین، سالانه بالغ بر ۱۰۰۰ هکتار از جنگل های این منطقه به بهانه تأمین سوخت نابود می شوند و همچنان بر این فاصله افزوده می شود!

   تمرکز بخشی نگرانه آب سالاران و سدسازان بر این سازه های غول پیکر و اصرار کم سابقه آنها بر افزایش هر چه بیشتر تعداد سدهای این منطقه در سالهای اخیر، به نظر می رسد آنها هم نابودی طبیعت بختیاری را هدف گرفته اند و با ۸ سد عظیم احداث شده، در دست احداث و در دست مطالعه قصد نابودی بیش از ۱۰ درصد از جنگل های بلوط این بخش از زاگرس را دارند. تقریبا” تمامی این سدهای بزرگ مخزنی و برق آبی در مناطق جنگلی چهارمحال و بختیاری واقع شده و به مانند سد کارون ۴ که اخیرا” شاهد آبگیری آن بوده ایم، بالغ بر ۲۰ هزار هکتار از جنگل های حساس و شکننده منطقه را به زیر آب خواهند برد.

    بر بنیان اعلام دفتر جنگل های خارج از شمال کشور، بالغ بر ۲۰۰۰ هکتار از جنگل های بلوط غرب با تعدادی بالغ بر ۱۶۰ هزار درخت در اثر آبگیری سد کارون ۴ که در فروردین سال جاری آبگیری شد و تاکنون نزدیک به ۶۰ درصد از حجم مخزن آن پر شده است نابود خواهند شد. سد کارون ۳ که در فاصله کمتر از ۶۰ کیلومتری کارون ۴ احداث شده بود نیز در همین سال های اخیر (سال ۱۳۸۳) بخش هایی از جنگل های سرزمین بختیاری را نابود کرد. سد لیرو در جنگل های بازفت و خرسان ۳ در جنگل های لردگان در دست احداث بوده و سدهای کارون ۵ ، خرسان ۱ و خرسان ۲ در جنگل های لردگان و سد بازفت در جنگل های بازفت چهارمحال و بختیاری در دست مطالعه و نهایی شدن می باشند و هر یک از این سدها، به زودی بخش هایی از بهترین جنگل های زاگرس را  به زیر آب خواهند برد. 

ادامه مطلب»

انتقال آب سبزکوه، تهدیدی جدی برای تالاب چغاخور!

چهارشنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۳۸۹

   بر بنیاد تعریف کنوانسیون های جهانی تالاب ها: «به مناطق پست باتلاقی، مردابی، آبگیرهای طبیعی یا مصنوعی، دایمی یا موقت دارای آب ساکن یا جاری، شیرین، نیم‌شور یا شور و مناطق دارای آبهای دریایی که عمق آنها در حالت جزر کامل از ۶ متر تجاوز نمی‌کند، تالاب گویند». این زیستگاه‌ها، یکی از مناسب‌ترین محل های حضور حیات وحش، به ویژه پرندگان و آبزیان مهم جهان و به خصوص گونه‌های درحال انقراض بوده و از همین‌رو، از اهمیت زیست محیطی فراوانی برخوردارند. تالاب‌ها نه‌ تنها در درون خود گونه‌های متنوع گیاهی و جانوری را پرورش می دهند، بلکه سبب ایجاد رویشگاه های گیاهی و زیستگاه‌های جانوری متنوع دیگری در حاشیه تالاب ها می‌شوند. یکی از مهمترین عواملِ مؤثر در  ایجاد این رویشگاه‌های گیاهی و زیستگاه‌های غنی جانوری، بالا و پائین رفتن سطح آب در این مناطق است که بطور متناوب پوشیده از آب ‌شده و سپس از آب خارج می‌شوند. این تغییرات سبب رشد قابل توجه جمعیت انواع بی‌مهرگان گردیده و سبب‌ گشته تا تالاب‌ها و مناطق اطراف آنها را، بهشت پرندگان ساحلی لقب دهند.

   حال اگر ارتفاع آب در این زیستگاه ها از میزان استاندارد آن (حداکثر ۶ متر در عمیق ترین محل تالاب) بیشتر گردد، سبب می شود نور کافی به بستر تالاب نرسیده و رویشگاه گیاهی کف تالاب از بین برود، که در اثر نابودی این رویشگاه های گیاهی، زیستگاه های جانوری تالاب هم آسیب دیده و بخش عمده ای از موجودات تالاب از بین خواهند رفت و به دنبال آن زنجیره غذایی در زیستگاه های حاشیه تالاب با مشکل جدی مواجه خواهد شد. بر همین مبنا است که تولید خالص تالاب‌ها را به تنهایی معادل ۱۴ درصد از کل تولید توده های گیاهی و جانوری خشکی‌های کره‌ی زمین به حساب می آورند. به عبارتی دیگر ارزش هر هکتار تالاب بیش از ۱۵۰ برابرِ ارزش هر هکتار زمین کشاورزی است و کلام آخر اینکه به همین دلایل بود که در کنوانسیون رامسر نمایندگان تمامی کشورهای شرکت‌ کننده متعهد شدند: تالاب‌ها باید از بالاترین درجه‌ی حفاظتی برخوردار باشند.

   متأسفانه به‌رغمِ وجود چنین ویژگی های منحصر به فردی و التزامِ های هوشمندانه‌ای، باز هم اصرار داریم به بهانه تأمین آب بخش صنعت آب بیشتری را وارد تالاب چغاخور کنیم و اوضاع وخامت بار تالاب را از این هم بدتر نمائیم! از همان سال۱۳۷۲ که به بهانه تأمین آب بخش های صنعتی و کشاورزی بر روی تالاب چغاخور سد ۶ متری احداث گردید، علاوه بر اینکه برخی شناسه های تالابی آن از بین رفت، به سبب نادیده گرفتن حق آبه های طبیعی پائین دست، تالاب گندمان را به وضعیت بحرانی برده و خسارت های جبران ناپذیری را به این تالاب بین المللی وارد کرد.

   در شرایط کنونی که سدی به ارتفاع ۶ متر بر روی چغاخور ایجاد شده است از منظر عمومی تالاب چغاخور به سد چغاخور تغییر نام داده شده است. به رغم آنکه در حال حاضر هیچ رودخانه ای وارد تالاب نمی شود، رسوب گذاری به شدت حیات تالاب را تهدید می کند که در صورت انتقال آب سبزکوه – که از اراضی حساس به فرسایش سرچشمه می گیرد – همین رسوب ها به تنهایی قادرند حیات تالاب را به نابودی بکشانند.

ادامه مطلب»