بایگانی “میراث تاریخی و طبیعی”

جنگل‌های ۴۰ میلیون‌ساله در انتظار ثبت

چهارشنبه, ۶ آبان, ۱۳۹۴

برای واکاوای ماجرای ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی، نگارنده نیز در گفتگوها و گزارش پرمحتوای خبرنگار پرتلاش روزنامه آرمان – سندوس محمدی – شرکت کرده که در شماره ۲۸۸۷ مورخ ۵ آبان ۱۳۹۴ این روزنامه منتشر شده است. شرح کامل این گزارش در زیر به اشتراک گذاشته می‌شود:

هیرکانی
آرمان: در کشور ما هر زمانی که صحبت از ثبت جهانی شده به ثبت جهانی آثار باستانی اشاره داشته است. این در حالی است که میراث طبیعی هم در کشور ما همپای میراث باستانی در معرض خطر هستند و هر لحظه بیم نابودی آنها می‌رود. اما طبق اخباری که از سال قبل منتشر شد به نظر می‌رسد که تلاش برای ثبت جهانی میراث طبیعی هم دارد شکلی جدی به خود می‌گیرد و صحبت از ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی گواه همین مساله است.

     جنگل‌های هیرکانی از مهم‌ترین جنگل‌های پهن برگ جهان، از منطقه هیرکن آذربایجان در حاشیه دریای خزر آغاز و تا استان گلستان در ایران امتداد می‌یابند. مساحت آن حدود ۵۵ هزار کیلومتر مربع است و ۲۰هزار هکتار آن سهم آذربایجان و نزدیک ۸/۱ میلیون هکتار آن سهم ایران است. این جنگل با قدمت ۴۰ میلیون سال یکی از ارزشمندترین جنگل‌های جهان به شمار می‌آید و از آن به عنوان موزه طبیعی یاد می‌شود. از جمله ویژگی‌های منحصر به فرد این جنگل خزری، تنوع شرایط اقلیمی و زیستی، درختان دیرزیست، درصد بالای اراضی حاشیه رود، گونه فسیل زنده و گونه‌های نادری مانند سوسن چلچراغ است.

     جنگل‌های هیرکانی با وجود قدمت و اهمیتی که دارند همواره در معرض تهدیدات بسیاری قرار گرفته‌اند. این تهدیدات به حدی جدی هستند که تعداد این جنگل‌ها را در یک دوره ۴۰ ساله از سه میلیون هکتار به ۸/۱ میلیون هکتار کاهش داده‌اند. تخریب این جنگل‌ها به حدی زیاد و مشکل‌ساز شده است که دو ما قبل معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست گفت: «از سال‌ها قبل نظر سازمان محیط زیست این بوده که جنگل‌های هیرکانی دیگر توان بهره‌برداری تجاری ندارد، زیرا عمده جنگل‌های ما در شیب بالای ۳۰ درصد قرار دارد و وقتی این جنگل‌ها مورد تخریب و برداشت قرار می‌گیرد امکان بازسازی آن دشوار است یا وقتی به‌طور طبیعی بازسازی می‌شود تنوع زیستی ارزشمند سابق را ندارد.

     نظر سازمان حفاظت محیط زیست این است که به سمت حفاظت این جنگل‌ها برویم و حداقل برای یک مدت کوتاه از بهره‌برداری از آنها خودداری و از ورود بیش از حد دام به این مناطق خودداری کنیم.» اگر تا دیروز بهره‌برداری‌های و چرای بیش از حد دام مهم‌ترین عاملان نابودکننده جنگل‌های شمال تلقی می‌شدند در چند ساله اخیر جنگل‌خواری و تغییر کاربری زمین برای ویلاسازی و سد‌سازی غیرکارشناسانه تبدیل به مهم‌ترین تهدیدها برای جنگل‌های هیرکانی شده‌اند.

     سد شفارود از همان روزهای آغازین ساخت، با مخالفت‌های زیادی از سوی فعالان محیط زیست و سازمان محیط زیست مواجه شد. با اینکه وزارت نیرو صحبت از کوتاه آمدن سد شفارود می‌کند و می‌گوید که این سد با قطع ۹۳ هزار هکتار درخت ساخته می‌شود اما بعضی از فعالان محیط زیست معتقد هستند که سد شفارود در مراحل ساخت و بعد از آبگیری حدود ۴۰۰ هزار هکتار جنگل هیرکانی را نابود خواهد کرد.

     صحبت از قطع جنگل‌های عادی نیست بلکه از قطع درختانی صحبت می شود که وامدار یک تاریخ ۴۰ میلیون ساله هستند و به همین دلیل نمی‌توان به سادگی از کنار سهل‌انگاری مسئولان گذشت. تهدیداتی از این دست باعث می‌شوند که سازمان محیط زیست و سایر نهادهای فعال مسأله ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی را بیش از پیش مورد توجه قرار دهند تا شاید از این طریق بتوانند با کمک نهادهای بین‌المللی گامی مهم برای حفاظت از این جنگل‌ها بردارند.

     با وجودی که حدود ۹۰ درصد از جنگل‌های هیرکانی در کشور ایران هستند اما در ثبت جهانی این جنگل‌ها آذربایجان گوی سبقت را از ایران ربود. در ۲۱ تیر ۱۳۸۵ جمهوری آذربایجان درخواستی را مبنی بر ثبت جهانی جنگل کاسپینی – هیرکانی به یونسکو ارائه کرد. با بررسی کارشناسان این سازمان اعلام شد به دلیل اینکه سهم جمهوری آذربایجان تنها ۲۰ هزارهکتار در مقابل سهم ۲ میلیون هکتاری ایران از این جنگل متعلق به دوره ژوراسیک است، ثبت جهانی این اثر به تنهایی به نام آذربایجان ممکن نیست. پس از آن مقامات فرهنگی ایران پیشنهادی را مبنی بر ثبت مشترک این اثر طبیعی به آذربایجان دادند، البته با اختلافاتی که دو کشور داشتند این اتفاق روی نداد، تا اینکه از یک سال گذشته مساله ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی دوباره مورد توجه قرار گرفت.

     حدود هشت ماه قبل مدیرکل دفتر ثبت آثار سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گفت: «پرونده‌ ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی به ‌عنوان نخستین میراث طبیعی جمهوری اسلامی ایران به یونسکو ارسال می‌شود.» فرهاد نظری با اشاره به اینکه منابع و مواریث طبیعی جمهوری اسلامی ایران، شاخص‌های جهانی شدن را دارند، اظهارکرد: «پرونده‌ ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی با توجه به شاخص‌ها و مقررات یونسکو تنظیم شده است.» از آن زمان فعالیت‌ها برای ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی بیش از پیش شدت گرفت تا اینکه در روز ۸ مرداد که به عنوان روز «جنگل، رمز حیات» نامگذاری شده است، معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست گفت: «با رایزنی‌های انجام شده قصد داریم به‌طور مشترک جنگل‌های هیرکانی را به نام ایران و آذربایجان ثبت کنیم، البته سهم ایران در این زمینه به دلیل وجود اکثریت این جنگل‌ها پررنگ‌تر خواهدبود.» با توجه به نگاه ویژه‌ای که دولت یازدهم به مسائل محیط زیستی داشته و حتی تلاشی که این دولت برای تدوین یک سند محیط زیستی انجام داده است به نظر می‌رسد که ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی بیش از هر زمانی در این دوره می‌تواند امکانپذیر باشد.

     ثبت جهانی این جنگل‌ها علاوه بر تأثیری که از نظر قانونگذاری برای حفاظت از جنگل‌ها دارد می‌تواند کمک‌های مالی جهانی برای حفاظت از این جنگل‌ها را افزایش دهد. یک فعال محیط زیست در استان مازندران درباره جنگل‌های هیرکانی و لزوم ثبت جهانی آنها به «آرمان» می‌گوید: جنگل‌های هیرکانی از نظر تنوع گونه‌ها و قدمتی که دارند منحصر به فرد هستند. قدمت بیش از یک میلیون ساله این جنگل‌ها، آنها را به موزه میراث طبیعی تبدیل کرده است.

     عارف آهنگر با اشاره به اینکه ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی جلوی تخریب آنها را می‌گیرد، می‌افزاید: تخریب‌هایی از قبیل قطع درختان برای احداث سد، تغییر کاربری زمین‌ها و ویلاسازی گسترده، ساخت مرغداری و بهره‌برداری‌های صنعتی این جنگل‌ها را در معرض نابودی قرار داده است. او درباره فواید ثبت جهانی این جنگل‌ها می‌گوید: با ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی وضعیت آنها از نظر حقوقی تغییر می‌کند. در قوانینی که شامل حال این جنگل‌ها می‌شوند تغییر ایجاد می‌شود و به همین دلیل فعالان محیط زیست می‌توانند برای حفاظت بیشتر از آنها تلاش کنند.

     یک کارشناس محیط زیست با اشاره به رقابت‌های توسعه‌ای که بین مناطق مختلف در کشور ما شکل گرفته است به «آرمان» می‌گوید: دلیل توسعه شتابانی که در کشور ما شکل گرفته، این است که دولت می‌خواهد به خواسته‌های مردم پاسخ گوید و رضایت آنها را جلب کند.

     متأسفانه بسیاری از پروژه‌های توسعه‌ای از داخل رویشگاه‌های جنگلی کشور ما رد می‌شوند و این جنگل‌ها را به‌شدت در معرض تخریب و خطر قرار می‌دهند. هومان خاکپور ادامه می‌دهد: به بهانه توسعه، هیچ مانعی بر سر اجرای این پروژه‌های عمرانی وجود ندارد. با وجود اینکه قانون هم ارزیابی زیست محیطی را برای پروژه‌های بزرگ توسعه لحاظ کرده است اما با این وجود بسیاری از این پروژه‌ها مانند پروژه‌های انتقال آب، سد‌سازی‌ها و پروژه‌های انتقال نفت و گاز بدون مجوز اجرا می‌شوند و به تخریب محیط زیست می‌انجامند.

     او می‌افزاید: از سوی دیگر عامل بعدی که باعث تخریب جنگل‌ها می‌شود وابستگی معیشتی مردم به جنگل‌هاست. او تصریح می کند: سازمان محیط زیست و سازمان جنگل‌ها به دنبال ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی هستند تا از طریق اقدامات بین‌المللی و محدودیت‌هایی که این معاهدات ایجاد می‌کنند باعث شوند که دولت با احتیاط بیشتری در قبال جنگل‌ها برخورد کند و ملاحظات محیط زیستی و آنچه که باعث پایداری محیط زیست می شود بیشتر لحاظ شود.

     خاکپور می‌گوید: هر چند که این ایراد به معاهدات بین‌المللی وجود دارد که ضمانت اجرایی بالایی ندارند، ولی از آنجایی که دولت‌ها تلاش می‌کنند وجه بین‌المللی‌شان را حفظ کنند با ثبت بین‌المللی جنگل‌ها تلاش می‌شود از خطراتی که این جنگل‌ها را تهدید می‌کند کاسته شود. او هدف از ثبت بین‌المللی جنگل‌ها را بالا بردن ضریب حفاظتی این مناطق به لحاظ تعهداتی که برای دستگاه‌های دولتی ایجاد می‌کند، می‌داند.

     طرح توقف ١٠ساله بهره‌برداری از جنگل‌ها که نخستین‌بار ١٠ سال پیش توسط یک استاد دانشگاه پیشنهاد داده شد بار دیگر برای قانون‌شدن به جریان افتاد. هم‌اکنون حدود ٢٨ نماینده مجلس شورای اسلامی و همچنین سازمان حفاظت محیط‌ زیست از حامیان اصلی این طرح هستند. با ‌این‌حال مسئولان سازمان جنگل‌ها و مراتع و آبخیزداری به عنوان متولیان اصلی صیانت و بهره‌برداری از جنگل‌های کشور، از موافقت مشروط یا مخالفت با اجرای آن سخن می‌گویند.

     رئیس مجمع نمایندگان استان گیلان در مجلس با بیان اینکه طرح حفاظت از جنگل‌ها مانع خسران محیط زیست و منابع طبیعی می‌شود، گفت: باید سازمان جنگل‌ها و محیط زیست برای حمایت قانونی از منابع طبیعی، سیاست برنامه‌ریزی‌شده‌ای برای حفاظت از جنگل‌ها به مجلس ارائه دهند. محمدحسین قربانی، با مثبت ارزیابی‌کردن آماده‌سازی طرح تنفس جنگل‌ها در سازمان محیط زیست، افزود: واقعیت آن است که تاکنون سازمان محیط زیست و سازمان جنگل‌ها هیچ‌گونه استراتژی‌ برای حفاظت از جنگل‌ها نداشتند به گونه‌ای که در نتیجه این بی‌برنامگی بخش زیادی از این جنگل‌ها آسیب زیادی دیدند.

     این نماینده مجلس تغییر کاربری‌ها، نبود برنامه و سرمایه‌گذاری‌ را ازجمله موارد عمده وارد آمدن خسارت‌های جبران‌ناپذیر به جنگل‌ها دانست و تأکید کرد: باید ساماندهی این موضوع، قانونمند شود تا بتوان برنامه‌ریزی مدونی برای حفاظت از جنگل‌ها داشت. به همین دلیل آنچه از طرح تنفس جنگل‌ها برمی‌آید، به نظر می‌رسد می‌تواند به حفظ جنگل‌ها کمک کند؛ چراکه امروزه ناتوانی‌های زیادی در حفاظت و صیانت از جنگل‌ها به چشم می‌خورد. اگر این طرح اجرایی شود از بخش زیادی از جنگل‌ها حفاظت می‌شود. رئیس سازمان محیط زیست نیز درباره این طرح گفته است: طرح تنفس جنگل‌ها مراحل پایانی خود را طی می‌کند و به‌زودی در مجلس ارائه خواهد شد.

محیط زیست به دنبال توقف بهره‌برداری از جنگل‌ها

     معصومه ابتکار رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ادامه داد: در راستای حمایت از جنگل‌ها، همچنان لایحه حمایت از جنگل‌ها در دولت در دست بررسی است و پس از بررسی و تصویب نهایی به مجلس ارائه می‌شود. به گفته او این لایحه در راستای توقف بهره‌برداری از جنگل‌ها بوده و خوشبختانه نظر سازمان جنگل‌ها و مراتع و جهاد کشاورزی به این لایحه مثبت بوده و رئیس مجلس نیز موافقت خود را با این لایحه اعلام کرده است که امیدواریم پس از تدوین نهایی این لایحه در دولت و بررسی آن در مجلس، تصویب شده و در این راستا قطعا بهره‌برداری تجاری، قاچاق و برداشت غیرقانونی از جنگل‌ها متوقف خواهد شد.

ضرورت اجرای سریع‌تر طرح تنفس جنگل‌ها

     عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، با مثبت ارزیابی کردن طرح تنفس جنگل‌ها بر ضرورت اجرای سریع‌تر این طرح تاکید کرد وگفت: کشت درختان زودبازده در راستای کاهش بهره‌برداری از جنگل‌ها موثر است. به گزارش خانه ملت، محمداسماعیل سعیدی با بیان اینکه پرداختن به مسائل زیست‌محیطی کشور بسیار حائز اهمیت است، تصریح کرد: متاسفانه خشکسالی‌های اخیر، تخریب، برداشت‌های غیرقانونی و آتش‌سوزی‌های به وقوع پیوسته در جنگل‌ها به‌ویژه در فصل تابستان چالش‌های زیادی را برای محیط زیست کشور ایجاد کرده است.

آخرین وضعیت طرح تنفس جنگل‌ها

     رئیس شورای عالی جنگل‌ها و قائم مقام سازمان جنگل‌ها و مراتع با عنوان این مطلب که با اصل طرح تنفس جنگل‌ها موافق هستیم، گفت: برای اجرایی شدن آن پیش‌نیازهای حفاظتی از جنگل‌ها و مراتع کشور باید تامین شود. به گفته او، این طرح مورد تایید سازمان جنگل‌ها، سازمان محیط زیست و رئیس جمهوری است و حدود ۲۸ نفر از نمایندگان مجلس نیز با آن موافق هستند. رئیس شورای عالی جنگل‌ها اظهار داشت: آنچه از نظر سازمان جنگل‌ها بسیار اهمیت دارد این است که در حال حاضر در جنگل‌های شمال کشور تعدادی شرکت بهره‌برداری و طرح‌های در حال اجرا وجود دارد که مجریان این طرح‌ها علاوه بر بهره‌برداری از جنگل‌ها تا حدودی موجب حفاظت از این بخش‌های جنگل می‌شوند.

     مقدسی تصریح کرد: با متوقف شدن این طرح‌ها و خروج شرکت‌های بهره‌برداری از جنگل بایستی حتما سازوکاری حفاظتی با شدت بسیار بیشتر از قبل در جنگل‌های کشور مهیا شود. او تاکید کرد: سازمان جنگل‌ها با توجه به یک قرن فشار بهره‌برداری بر روی جنگل‌ها و از سوی دیگر عوامل تهدید جنگل‌ها از جمله گسترش سکونتگاه‌ها، حضور دام‌ها در این مناطق، استفاده حدود سه میلیون متر مکعب از چوب درختان جنگلی توسط روستانشینان و جوامع محلی و در برخی موارد قاچاق چوب، با اصل طرح تنفس جنگل‌ها کاملا موافق است، اما معتقد است که هم‌زمان با اجرای طرح تنفس بایستی طرح‌های حفاظتی در جنگل‌های کشور دوچندان شود.

     جنگل‌های شمال ایران یکی از قدیمی‌ترین جنگل‌های جهان محسوب می‌شوند که گونه‌های نادر زیادی در آن زندگی می‌کنند. این جنگل‌ها به علت دخالت عوامل طبیعی و غیرطبیعی در آستانه انقراض قرار دارند، در حالی که هنوز هم همه حتی فعالان محیط زیست از سازمان‌هایی مانند سازمان حفاظت محیط زیست یا در بهترین حالت سازمان جنگل‌ها توقع نظارت و رسیدگی دارند در حالی که سیاست‌گذار اصلی در این زمینه این دو سازمان نیستند. نگاهی اجمالی به روند تخریب جنگل‌ها در کشور بیانگر چند مساله اساسی است. در درجه اول بیانگر این است که آتش‌سوزی گسترده و تخریب جنگل‌ها در ۱۰ سال اخیر اتفاق افتاده و تا قبل از آن آتش‌سوزی در این حجم وسیع در کشور رخ نمی‌داده است.

     در درجه دوم نبود عزم راسخ و متولی مشخص در این زمینه بیش از هر مسأله‌ای احساس می‌شود در حالی که وزارت جهاد کشاورزی طبق قانون متولی و مسئول اصلی رسیدگی و محافظت از کلیه گونه‌های کشاورزی و گیاهی کشور است و سازمان جنگل‌ها نیز مستقیم زیرنظر این وزارتخانه اداره می‌شود. طبیعی است که در این فضا سازمان جنگل‌ها نیز نتواند وظایف خود را در زمینه حفاظت از جنگل‌ها به‌درستی و به صورت نهادی مستقل انجام دهد.

ادغامی که نتوانست ثمربخش باشد

     جهاد سازندگی، عنوان نهادی بود که به فرمان امام خمینی (ره) در اوایل انقلاب و برای رسیدگی به مسائل عمرانی و آبادانی در شهرها تشکیل شد در حالی که اعضای این نهاد عریض و طویل با عزم جهادی در تمام امور شهری دخالت و نظارت داشتند و زمین‌های کشاورزی و جنگلی را از دستبرد افراد سودجو حفظ می‌کردند.

     این سازمان سال ۷۹ با وزارت کشاورزی تلفیق شد و وزارت جهاد کشاورزی تشکیل شد، در حالی که ماموریت‌های جهادی اعضای این سازمان دیگر بعد از ادغام با بخش کشاورزی دستخوش تغییراتی شده و شکل اداری به خود گرفت. تجربیات ناخوشایند سال‌های اخیر در حفظ و نگهداری جنگل‌ها و نبود نهاد حفاظتی قوی در کنار سازمان‌هایی مانند جنگل‌ها و حفاظت محیط زیست که بتواند با قدرت و قاطعیت جلوی تخلفات را بگیرد از همان سال احساس می شد و هنوز هم وجود دارد. ادغامی که نتوانست آن‌طور که باید و شاید ثمربخش باشد. دولت و به تبع آن وزیر جهاد کشاورزی که مسئول و سیاست‌گذار این عرصه است تاکنون ابتکار نوآوری طرح قابل ارائه در زمینه کشاورزی و منابع طبیعی و دامپزشکی نداشته‌اند و با مطالعه کارهای گذشتگان فقط جوابگوی وضع موجود هم نمی‌توانند باشند.

هیچ متخلفی برای آتش‌سوزی جنگل‌ها معرفی نشده است

     جنگل‌های ایران نیازمند مواظبت و حفاظت است و تا همین جا هم ظرف ۳۰ سال و به‌ویژه ۱۰ سال اخیر نیمی از جنگل‌های کشور را نابود کرده‌ایم. سال ۸۶ جنگل‌های گلستان در گستره وسیعی نابود شد و مسئولان سکوت کردند. این اتفاق تا امروز تقریبا هر ماه در بخشی از کشور رخ می‌دهد در حالی که همه مسئولانی که به نوعی با جنگل و منابع طبیعی سر و کار دارند هربار اذعان می‌کنند کاستی‌هایی در این زمنیه وجود دارد و زور سازمان حفاظت محیط زیست و جنگل‌ها بر زور عوامل تهدید‌کننده نمی‌چربد.

     درباره همه گونه‌های گیاهی و جانوری کشور و حفظ آن، این قاعده صادق است و می‌توان به آسانی این مسأله را فهمید که نهادهای دولتی و اداری نمی‌توانند برابر دست‌اندازان و حتی عوامل تهدید‌کننده طبیعی بایستند و یک نهاد حفاظتی باید وارد میدان شود. حتی اگر سازمان حفاظت محیط زیست هم بتواند با کمک دولت خلأ کمبود امکانات و تجهیزات را برطرف کند باز هم، به حلقه بعدی می‌رسیم و آن هم در نظر گرفتن جرائمی برای برخورد با متخلفان است که دست‌کم تا حدودی ابزار بازدارندگی در این زمینه باشند تا به راحتی متخلفان از زیر بار این تخلف رهایی پیدا نکنند. بی‌توجهی نسبت به برخورد با متخلفان در حالی است که مطابق اعلام مسئولان درصد بالایی از آتش‌سوزی‌ها به صورت عمدی رخ می دهد.

     مدیرکل منابع طبیعی لرستان اعلام کرد ۹۵ درصد آتش‌سوزی‌ها به دلیل دخالت عوامل انسانی است. آیا هنوز زمان آن فرا نرسیده که از همه امکانات و ظرفیت‌های موجود در کشور برای حفاظت از جنگل‌ها استفاده شود. آیا هشدارهایی که دائما از سوی فعالان و دوستداران محیط زیست درباره نابودی کل پوشش جنگل‌های ایران ظرف ۲۰ تا ۳۰ سال آینده مطرح می شود به گوش مسئولان نرسیده است؟ عزم جدی دولت یازدهم برای کنترل و کاهش خسارت‌های وارد شده به محیط زیست برای همه دوستداران ایران و آب و خاک آن ستودنی است، اما آیا وقت آن نرسیده که با تخریب و نابودی محیط‌زیست از هر نوعی و از سوی هر کسی برخورد شود؟

خطر انقراض پلنگ ایرانی در سکوت نهادهای متولی!

سه شنبه, ۱۸ تیر, ۱۳۹۲

پلنگ کشته شده در انجو لردگان

     افزایش شمار پلنگ‌های کشته شده در سال‌های اخیر، نگرانی‌های زیادی را در خصوص خطر انقراض این گربه‌سان ایرانی در میان فعالان و دوستداران محیط زیست کشور ایجاد کرده است. کم‌توجه‌ای نهادهای متولی در زمینه پایش و تعیین جمعیت آن و هم‌چنین نداشتن پروژه‌های حمایتی از این گربه‌سان ایرانی به‌همراه نبود برنامه‌های آموزشی به‌منظور ظرفیت‌سازی اطلاعاتی و آشنایی بیشتر جوامع محلی با اهمیت این میراث طبیعی جانوری و هم‌چنین آگاه شدن آنان در زمینه چگونگی رفتار با این حیوان ارزشمند در محیط های طبیعی، سبب شده است که این گونه جانوری در معرض خطر انقراض قرار گیرد.

     آخرین خبر از روند نگران کننده کشته شدن پلنگ‌های ایرانی و گفتگوی نگارنده با خانم بهار سلاح‌ورزی خبرنگار خبرگزاری مهر را می‌توانید در اینجا بخوانید:

خبرگزاری مهر

در همین رابطه:

– خبرگزاری ایرنا: جسد یک قلاده پلنگ ایرانی در شهرستان لردگان کشف شد

خطری در کمین دشت لاله‌های واژگون کوهرنگ

یکشنبه, ۱۸ فروردین, ۱۳۹۲

ورود خودرو به دشت لاله‌های واژگون کوهرنگ

     دشت ۷۰۰ هکتاری لاله‌های واژگون در کوهرنگ استان چهارمحال و بختیاری؛ یکی از معروف‌ترین رویشگاه‌های این گل‌های سرنگون در کشور است که عموما” در اواخر فروردین و اردیبهشت‌ماه با ایجاد مناظر زیبا و سحرانگیز بهاری، میزبان هزاران گردشگر از اهالی منطقه و استان‌های هم‌جوار می‌شود.

     در گذشته به‌لحاظ کارکرد مرتعی که برای این منطقه تعریف شده بود، تمامی برنامه‌های مدیریتی پیش‌بینی شده بر بنیاد تولید علوفه و استفاده دام از منطقه بوده و مباحث گردشگری جایگاه چندانی در برنامه‌ریزی‌های منطقه نداشته است. اما در سال‌های اخیر به‌لحاظ کارکرد جدیدی که برای این منطقه تعریف شد و در شمار مهمترین ظرفیت‌های گردشگری طبیعی استان قرار گرفت، در حال حاضر در اردیبهشت‌ماه روزانه پذیرای تا حدود ۲۰ هزار گردشگر از مناطق مختلف کشور می‌شود ولیکن شوربختانه آماده نکردن زیرساخت‌های لازم برای این بارگذاری و انفعال دستگاه‌های متولی مانند سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، منابع طبیعی، حفاظت محیط‌زیست و فرمانداری منطقه ؛ سبب شده است که هر ساله روند کاهش شادابی، تجدید حیات طبیعی و تراکم لاله‌ها شدت یابد.

     نبود مدیریت منسجم و کمبود امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری به‌‍‌همراه عدم توجه سزاوار به مباحث آموزشی و فرهنگ طبیعت‌گردی سبب شد تا روند چیده شدن گل‌ها به همراه سایر گیاهان دارویی‌خوراکی و خارج کردن غده و پیاز آن‌‌ها از داخل خاک توسط برخی از بازدیدکنندگان ناآگاه، به‌طرز نگران کننده‌ای شتاب گرفته و به‌عنوان یک عامل انسانی بیشترین نقش تخریبی را به‌خود اختصاص دهد. بدون‌شک ورود خودرو به دشت که حتی در تعطیلات پایان هفته به حدود ۵ هزار خودرو در روز هم می‌رسد و توقف‌های طولانی مدت، اضافه‌بر اینکه میزان آسیب رسانی و تخریب لاله‌ها را افزایش می‌دهد، باعث آلودگی دیداری منطقه و کاهش جذابیت‌های دیداری این جاذبه گردشگری کم‌همتا می‌شود.

ترددهای غیرضروری در دشت

     به‌هرحال به‌نظر می‌رسد راهکار کوتاه‌مدت مهار و مقابله با خطرات نابودی این دشت ارزشمند و کم‌همتا، همکاری مسئولانه تمامی نهادهای متولی مانند سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، منابع طبیعی، حفاظت محیط‌زیست، فرمانداری و نیروی انتظامی منطقه در ممانعت جدی از ورود خودرو به دشت و ساماندهی گردشگران و در درازمدت انجام مطالعه، برنامه‌ریزی و تأسیس زیر ساخت‌های لازم با بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و توانمندی‌های بخش خصوصی و جوامع محلی منطقه باشد.

     اضافه بر این اقدامات کوتاه‌مدت و درازمدت؛ راهکار تولید و تکثیر پیازهای لاله‌های واژگون توسط بخش خصوصی و فروش این پیازها با قیمت مناسب در ورودی دشت می‌تواند در کاهش کندن لاله‌ها و خارج‌کردن پیاز آن‌ها از خاک بسیار مؤثر باشد.

می‌توانید مصاحبه نگارنده با خبرگزاری مهر را نیز در اینجا بخوانید.

یک بی‌سلیقگی شگفت‌آور دیگر به‌بهانه ثبت میراث معنوی در دیار بختیاری!

شنبه, ۱۲ اسفند, ۱۳۹۱

     بدون‌شک همه انسان‌های نیک‌اندیشی که از کمینه دانش و آگاهی در زمینه آموزه‌های اجتماعی و محیط‌زیستی برخوردار باشند، براین باورند که بر بنیاد اصول انکارناپذیر زیست‌سالاری در حوزه محیط‌زیست و شرایط فعلی حاکم بر جمعیت حیات‌وحش کشور، ترویج فرهنگ شکار و شکارگری خیانتی بزرگ در حق همه‌ی زیستمندان این سرزمین است، خیانتی که پایداری حیات در زیست‌بوم‌های وطن را به‌شکل نگران‌کننده‌ای به چالش خواهد کشید!

     شوربختانه به جرأت می‌توان گفت: سال ۱۳۹۱ سیاه‌ترین سال برای ثبت ملی میراث فرهنگی دیار بختیاری در حوزه محیط‌زیست بوده است. در شرایطی که غالب هم‌وطنان عزیز در اقصی نقاط کشور در اثر توسعه اخلاق محیط‌زیستی و آگاهی از کاهش شدید و فاجعه‌بار شمار وحوش در تمامی‌زیستگاه‌های کشور، فرهنگ شکارگری را نه‌تنها در سیاهه‌ی افتخارات گذشته و حال اقوام خود ندانسته، بلکه ریختن خون دیگر زیستمندان را عین بی‌اخلاقی و ظلم در حق نسل امروز و آینده این سرزمین می‌دانند؛ انتشار خبرهای دو مورد ثبت «شکار» به عنوان میراث‌های منطقه در سیاهه آثار ملی کشور، بدون‌شک سال ۱۳۹۱ را به سیاه‌ترین سال میراث فرهنگی استان در حوزه محیط‌زیست تبدیل کرده است.

     فعالان محیط‌زیست و دوستداران فرهنگ بختیاری هنوز از شوک خبر «ثبت میراث معنوی شکار در فهرست آثار ملی» در دی‌ماه سال جاری بیرون نیامده‌اند که ناباورانه از اداره کل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان چهارمحال و بختیاری خبر می رسد که «شکار کبک در فرهنگ بختیاری» نیز در سیاهه آثار ملی کشور به ثبت رسیده است!

     این در حالی‌است که به دنبال معرفی و انتخاب گونه‌های نماد جانوری استان‌های کشور، کبک‌دری(طبق نامه شماره ۶۱۰۸/۳۲ مورخه ۸/۲/۸۷) به عنوان نماد جانوری استان چهارمحال و بختیاری از سوی سازمان حفاظت محیط زیست معرفی گردیده و بنابر اظهارات مسئولان اداره کل حفاظت محیط زیست استان، جمعیت آن در اثر شکار به شدت کاهش یافته و در شمار گونه‌های مورد تهدید تحت برنامه‌های شدید حفاظتی سازمان حفاظت محیط زیست قرار گرفته است.

کبک‌دری - نماد گونه‌های جانوری استان چهارمحال و بختیاری

     نگارنده از همه فرهیختگان و دست‌اندرکاران حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی و طبیعی دیار بختیاری تقاضا دارد بیایند و کلاه خویش را قاضی کنند و در این ماجرا با دقت بیاندیشند؛ وقتی ده‌ها اثر طبیعی‌تاریخی و فرهنگی قابل‌افتخار مردمان این سرزمین در نوبت ثبت ملی قرار دارند، آیا ثبت «فرهنگ ریختن خون دیگر زیستمندان» به بهانه تبحر و دلاوری و شجاعت و ورزش و تفریح و …  که هیچیک از موازین و آموزه‌های اخلاقی و محیط‌زیستی نیز آن را تأیید نمی‌کنند، در شأن فرهنگ غنی و کهن مردمان دیار بختیاری‌است؟

     امید است همه فرهیختگان، تشکل های مردم نهاد و اداره کل حفاظت محیط‌زیست استان، نسبت به این کج‌سلیقگی‌ها اعتراض کرده و بکوشند تا چنین ضد ارزشی‌هایی به‌نام مردمان دیار کم‌همتای بختیاری در شمار آثار ملی کشور به ثبت نرسد.

در همین رابطه:

– خبرگزاری مهر: ثبت اثرطبیعت‌ ستیزانه در فهرست آثار ملی!/ نارضایتی فعالان محیط زیست

– خبرگزاری ایرنا: فعالان زیست محیطی چهارمحال و بختیاری به ثبت ملی شکار اعتراض کردند 

هدیه سازمان میراث فرهنگی به شکارچیان

یکشنبه, ۱۷ دی, ۱۳۹۱

افتخاری که ثبت ملی شد!

     در شرایطی که بسیاری از هم‌وطنان، فعالان و دوستداران محیط زیست، براین باورند که در شرایط فعلی که جمعیت وحوش در تمامی زیستگاه‌های ایران بشدت کاهش یافته و شمار آن‌ها روندی بسیار نگران‌کننده پیدا کرده است، شکار افتخار نبوده بلکه عین بی‌اخلاقی و ظلم در حق  زیستمندان و انسان‌های نسل امروز و آینده این سرزمین است؛ خبر “ثبت میراث معنوی شکار در فهرست آثار ملی” توسط اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری چهارمحال و بختیاری که در خبرگزاری فارس منتشر شده است، بدون‌شک رخدادی نابخردانه و حیرت‌انگیز و تأسف‌آور است.

     در حالی‌که خبرهای مسرت‌بخش رسیده از از اقصی‌نقاط دنیا حکایت از تقبیح اجتماعی شکار و کاهش معنادار شمار شکارچیان به‌دلیل تغییر سلوک و رفتارهای اجتماعی و انزجار جوامع از خونریزی و کشتار حیوانات که نشان از اعمال مدیریت جامع در تمامی بخش‌های دولتی دارد، به‌نظر می‌رسد هنوز در خصوص شاخص‌های تمیز هنجارها و ناهنجارهای اجتماعی، شکاف بسیار عمیق و شگفت‌آوری بین نگاه‌های نهادهای دولتی در کشور ما وجود دارد!

     در دیار بختیاری که دوستی با طبیعت از قدیم‌الایام با زندگی مردمانش عجین بوده و ریشه در  فرهنگ غنی و تاریخ ایلی مردمان بام ایران داشته و همچنین به‌لحاظ برخورداری این سرزمین از تنوع زیستی گیاهی و جانوری کم‌همتا، ده‌ها اثر طبیعی‌تاریخی و فرهنگی سزاوار ثبت ملی دارد که می‌تواند در دستور کار متولیان حوزه میراث فرهنگی و طبیعی استان برای ثبت در فهرست آثار ملی کشور قرار گیرند، ناباورانه شاهد ثبت میراث معنوی شکار در فرهنگ قوم بختیاری هستیم که حالا دیگر نه در سیاهه افتخارات مردمان این قوم جایی دارد و نه جای نگرانی برای به‌فراموشی سپرده شدن آن در فرهنگ امروزی مردمانش وجود دارد.

     یقینا” این اقدام شگفت‌آور سازمان میراث فرهنگی، می‌تواند هدیه‌ای با ارزش به شکارچیانی باشد که هنوز کشتن یک حیوان، نه‌تنها برای آن‌ها هیچ‌گونه شرمساری و عذاب‌وجدانی نداشته بلکه یک افتخار برای آنان به‌حساب آمده که اغلب با ژستی پیروزمندانه در کنار شکارشان عکس یادگاری هم می‌گیرند!

     از نکات تأمل‌برانگیز این ماجرا، عدم هماهنگی و یا شاید هم سکوت سازمان حفاظت محیط زیست در برابر این اقدام مغایر با ملاحظات محیط زیستی سازمان میراث فرهنگی است که با سیاست‌های محدود کننده شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیست و همین‌طور برنامه‌های حفاظت از جمعیت کم‌شمار حیات‌وحش در زیست‌بوم‌های کشور در تناقض آشکار است.

بازتاب‌های این یادداشت:

– روزنامه اعتماد(محمد درویش): آیا پرواز بلند او در آسمان زیباتر نبود؟

– خبرگزاری کشاورزی ایران(ایانا): سیاه‌نمایی چهره میراث فرهنگی با ثبت شکار در آثار ملی

گزارش یک رویداد کم نظیر و مبهم!

سه شنبه, ۱۵ فروردین, ۱۳۹۱

قدیمی‌ها و ریش‌سفیدهای منطقه هم به یاد ندارند و یا نشنیده اند که تاکنون در اثر بارندگی، چشمه مشهور “برم” گل آلود شده باشد و دیگر آب زلال از دل آن برکه نجوشد!

“برم” ؛ چشمه ای مشهور با چشم‌اندازهای جذاب و به صورت برکه ا‌ی پرآب، یکی از ظرفیت های مهم گردشگری در چهار محال و بختیاری به شمار رفته که در مرکز شهر لردگان واقع شده است. این چشمه پرآب که از دل زمین جوشیده و با متوسط دبی آب ۲۴۰۰ لیتر در ثانیه حتی در بحران خشکسالی و کاهش آبدهی چند سال اخیر اکثر چشمه های منطقه، باز هم هرگز دبی اش از ۱۶۷۰ لیتر بر ثانیه کمتر نشده؛ در حال حاضر حیات چند مزرعه پرورش ماهی و بیش از دو هزار هکتار از اراضی کشاورزی و شالیزار‌های لردگان، را مدیون جوشش های خود کرده است.

اما رخداد کم نظیر گل آلود شدن این چشمه جوشان که برای نخستین بار اتفاق افتاده است، نشان داد که حتی این چشمه پرآب و حیات بخش هم از دست کاری کردن های نابخردانه انسانی در امان نمانده است. این رویداد مبهم که در شبانگاهان سیزدهمین روز از فروردین ۱۳۹۱ و پس از بارندگی های اخیر رخ داده است، سبب حیرت و نگرانی اهالی لردگان شده و خسارت های زیادی را به مزارع پرورش ماهی پائین دست چشمه وارد کرده است.

بررسی های اولیه حکایت از دخالت عوامل انسانی در این رویداد غیر معمول داشته که ریزش و فروریختگی گسترده در زیر چشمه و محدوده برکه در داخل زمین یکی از گزینه های احتمالی است که می تواند در اثر فعالیت های عمرانی و احداث سازه “مصلی لردگان” در بالا دست برکه و یا سنگ چینی های اخیر که با صخره سنگ های بزرگ و به بهانه محدود کردن برکه به منظور افزایش سطح آب برکه و محوطه سازی “چشمه برم” صورت گرفته است باشد.

خاکبرداری ها و برداشت شن و ماسه در حجم بسیار زیاد و به صورت بی رویه و غیر اصولی از بستر رودخانه فصلی بالا دست چشمه، نیز یکی دیگر از گزینه های احتمالی بروز این رویداد است که می تواند سبب نفوذ آب گل آلود رودخانه در سفره زیرزمینی چشمه و گل آلود شده آب پس از بارندگی ها شده باشد.

با توجه به ویژگی های منحصر به فرد این چشمه از حیث تولید آب و جاذبه های گردشگری؛ انتظار می رفت که  مسئولان شهر لردگان با حساسیت های بیشتری نسبت به این دست کاری غیر متعارف و فعالت های عمرانی در محدوده اثرگذار چشمه برخورد کنند تا اینگونه شاهد تهدید حیات و ماندگاری این چشمه تاریخی و یا انباشت زباله های فراوان در این برکه زیبا و پرجاذبه نباشیم.

روند شتابناک تخریب میراث تاریخی و طبیعی کشور از نگاه محمد درویش

پنجشنبه, ۱۰ شهریور, ۱۳۹۰

وقتی که سندرم تخریب به جان میراث تاریخی و طبیعی کشور می افتد!

هفته گذشته نگارنده درگیر جدالی نابرابر شد که در یک سوی آن اهالی مظلوم روستای حسن آباد نیریز قرار داشتند که دردمندانه و مظلومانه برای نجات کاریز ۵۰۰ ساله آبادی شان اشک می‌ریختند و درخواست کمک می‌کردند و در سوی دیگر، سرمایه‌دارانی که به بهانه احداث رستوران و مرکز گردشگری بین راهی، مجوز بهره‌برداری از چاهی را اخذ کرده بودند که می‌خواست از یک دشت ممنوعه آب استخراج کند و برایشان مهم نبود که اسخراج آب از آن چاه، به معنی مرگ آن کاریز ۵۰۰ ساله و ده‌ها خانوار متکی به آن خواهد بود. زیرا مرگ آن کاریز، فقط مرگ یک سازه انسانی کهن نیست. درست مثل دست اندرکاران ساخت سد خرسان سه در لردگان که ظاهراً ارزشهای حفظ طولانی‌ترین آبشار ایران (آتشگاه) در برابر ساخت این سد، آن‌ها را به خنده می‌اندازد.

چرا در زمان ما توجه به حفظ کهن‌زادبوم‌های تاریخی و میراث‌ها و چشم‌اندازهای طبیعی سرزمین مادری تا این حد به حاشیه رانده شده یا دست کم گرفته می‌شود؟ مگر یک فرهنگ، یک جامعه و یک تمدن به چه ویژگی خود باید مباهات کند؟

از بررسی و تعمق در کدامین شناسه و نشان‌زدهاست که می‌توان پی به عظمت یک ملّت و فرزانگی و فرهیختگی آن در طول تاریخ پرفراز و نشیبش برد. آیا هنگامی که از کنار بنایی عظیم با قدمت چند هزار سال می‌گذرید؛ یا زمانی که درختی کهنسال را با عمری بیش از ۳ هزار سال از نزدیک لمس می‌کنید، ناخودآگاه به مردمی که حافظ و پاسدار این موهبت های تاریخی، فرهنگی و طبیعی بوده‌اند، احترام ننهاده و کلاه از سر برنمی دارید؟ برعکس چه کسی است که صحنه انهدام مجسمه‌های غول پیکر بودا در بامیان افغانستان توسط تحجر مکتبی به نام طالبانیسم را دیده باشد و برای چنین تفکر واپس‌گرایانه ای متأسف نشده باشد؟

این‌ها را نوشتم تا توجه مخاطبان گرامی این نوشتار را به واقعیت تلخی جلب کنم که انگار دارد با شتابی از همیشه نگران کننده‌تر، همه کارمایه‌های فرهنگی، تاریخی و طبیعی کشور را از بین می‌برد؛ آن هم به بهانه‌های دلپذیر چون توسعه و اشتغال‌زایی و رواج کسب و کار. چرا؟

بیاییم سندرم یادگارنویسی بر روی میراث طبیعی و تاریخی مان را متوقف کنیم.
«عکس دیواره جنوبی آرامگاه کوروش بزرگ در پاسارگاد را نشان می دهد – اسفند ۱۳۸۸»

کافی است مروری بر رویدادهای اخیر کنیم تا درستی این نگرانی را بیش از پیش ایمان آوریم:

ماجرای سد سیوند و تخریب گسترده آثار تاریخی در تنگه بلاغی از یک سو، غرق شدن صد‌ها اصله درخت بنه در بالادست آن و نابودی تالاب های بختگان، طشک و کم جان در پایین دستش را هنوز بیاد داریم. فایده آن همه اعتراض و فریاد چه شد؟

در ماجرای متروی اصفهان و تخریب چهارباغ و سی و سه پل یا در ماجرای سد البرز و تخریب گسترده گورستان سه هزار ساله روستای لفور چه دستاوردی حاصل شد؟ آن همه اعتراض نسبت به نصب دکل‌های برق در حریم آرامگاه حکیم توس را چه می‌گویید؟ آیا دکل‌ها برچیده شد یا دکل های جدیدتری هم به آن‌ها اضافه گردید؟

واقعاً اگر البرز و زاگرس جان داشتند، به ما مردم قدرنا‌شناس چه می‌گفتند؟ چرا کسی از خود نمی‌پرسد که سد تنگاب فیروزآباد از ما چه می‌گیرد؟ چرا در برابر تخریب پایتخت امپراطوری و کاخ آپادانا در شوش آنگونه منفعل عمل کردیم؟ اما در عوض تا دلتان بخواهد سندرم یادگاری نویسی بر ابنیه تاریخی و زیستمندان ارزشمند گیاهی را بی‌مهابای فردا‌ها و قضاوت آیندگان ادمه داده و می‌دهیم.

و البته در این مجال رخدادهای کوچک و بزرگ فراوان دیگری هم به وقوع پیوست و می‌پیوندد که جملگی نشان از بی‌صاحب بودن مقوله فرهنگ، تاریخ و طبیعت در ایران کنونی است.

کافی است به ماجرای تخریب آرامگاه حاجی ایلخانی بختیاری در اردل بنگرید؛ یا تخریب آب انبار ۲۰۰ ساله در بازار اراک با مجوز سازمان میراث فرهنگی؛ ساخت هتل در حریم کوه آتشگاه اصفهان؛ انباری شدن خانه ملک الشعرای بهار؛ ادامه روند تخریب ابنیه‌های تاریخی در اردکان یزد؛ تخریب آثار تاریخی در جزیره هرمز؛ نابودی قصر تاریخی فیلیه در خرمشهر؛ ویرانی قلعه ۱۷۰۰ ساله دختر در فارس، تخریب خانه تاریخی نواب صفوی؛ تخریب سنگ قبرهای تاریخی در ابن بابویه؛ تخریب بافت‌های تاریخی رامهرمز، شیراز، اصفهان، نقده، مشهد، تهران، سنندج و سرانجام مبارزه با خرافه پرستی در هیبت قطع درختان کهنسال یا ایران‌ستیزی در شکل آریوبرزن ستیزی.

شوربختانه می‌توان بر این سیاهی عذاب‌آور همچنان ده‌ها و ده‌ها رخداد شرم‌آور دیگر را اضافه کرد که اغلب نیز در طول یک دهه اخیر به وقوع پیوسته‌اند.

رواج روحیه وندالیسم در جامعه امروز به موازات طرد ارزش های فرهنگی، محیط زیستی و اقتصادمحوری افراطی سبب شده تا آموزه‌هایی که معنای زندگی در آنها نهفته است، به حاشیه رانده شده و هر روز بیش از دیروز از عیارشان در نزد مدیریتی که همه چیز را بر معیار مصلحت های بخشی و زمانی و گروهی می‌سنجد، رنگ ببازد.