بایگانی “محیط زیست”

آلبوم کُنار می‌تواند آغاز خوبی در حوزه موسیقی‌های محلی محیط زیستی باشد

دوشنبه, ۹ تیر, ۱۳۹۳

     به بهانه رونمایی از آلبوم موسیقی محلی کُنار با صدای پرطرف‌دار خواننده محبوب دیار بختیاری – رحیم عدنانی – در روز پنج‌شنبه ۵ تیرماه ۱۳۹۳، که نگارنده هم افتخار سخنرانی در جمع فرهیختگان این آیین پرشور را داشتم، گفتگویی با خبرنگار خبرگزاری مهر داشته‌ام که می‌توانید شرح کامل آن‌را در زیر بخوانید:

آلبوم کُنار

     محمدرضا موسوی خبرگزاری مهر: حفظ و حفاظت محیط زیست و تلاش برای فرهنگسازی حفاظت از آن یکی مهمترین دغدغه های مسئولان کشور و بسیاری از دوستداران محیط زیست و فعالان این عرصه است این در حالی است که یکی از خواننده های محلی کشور با تولید آلبوم موسیقی به جمع دوستداران و فعالان محیط زیست در راستای حفظ این نعمت بزرگ پیوسته است.

     حفظ و حفاظت محیط زیست و تلاش برای فرهنگسازی حفاظت از آن یکی مهمترین دغدغه های مسئولان کشور و بسیاری از دوستداران محیط زیست و فعالان این عرصه است این در حالی است که یکی از خواننده های محلی کشور با تولید آلبوم موسیقی به جمع دوستداران و فعالان محیط زیست در راستای حفظ این نعمت بزرگ پیوسته است. در استان چهارمحال و بختیاری نیز در راستای حفاظت از محیط زیست آلبوم موسیقی محلی( کنار) توسط یکی از خواننده های این دیار تولید شده است.

استفاده از ظرفیت‌های موسیقی محلی برای حفاظت از محیط زیست

     نایب رئیس انجمن زیست محیطی تسنیم بروجن در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه نخستین آلبوم محلی محیط زیستی در دیار بختیاری تولید شده است، اذعان داشت: استفاده از ظرفیت‌های موسیقی محلی و آهنگ‌های فولکوریک که بی‌شک نشان از پیشینه فرهنگ دوستی با طبیعت در نزد مردمان دیار بختیاری و اهالی زاگرس دارد، همواره در شمار اولویت‌های نخست دوستداران محیط زیست و فعالان این حوزه بوده است تا با آگاه شدن شاعران و خوانندگان محلی از وضعیت اسف‌بار محیط زیست استان، این پتانسیل ارزشمند هم به کمک دوستداران محیط زیست بیاید.

آیین رونمایی از آلبوم کُنار

     هومان خاکپور ادامه داد: فراموش نکنیم که در بسیاری از اشعار و آوازهای کهن محلی، مردم به مهربانی با جانوران و پاسداری از مواهب طبیعی فراخوانده شده‌اند، همان‌طور که در شاهنامه فردوسی هم به نگه داشتن حرمت زیستمندان تأکید شده و این‌که همه موجودات و جانوران باید از حق زندگی و امنیت روانی و جانی درخور بهره‌مند باشند.

     وی بیان کرد: حقیقت ماجرا این است که در گذشته به‌لحاظ فرهنگ ایلیاتی و فراوانی حیات‌وحش در زیستگاه‌ها، شکار کردن یکی از شیوه‌های تأمین غذا در میان جوامع محلی آن روزگار بود، اما باید بپذیریم که حالا شرایط بسیار متفاوت است و به لحاظ تخریب شدید زیستگاه‌ها و شکار بی‌رویه، جمعیت حیات‌وحش کشور به‌شدت کاهش یافته تا جایی‌که بر اساس آمار ارایه شده از سوی مسئولان سازمان حفاظت محیط‌زیست، شمار چهارپایان وحشی در کل کشور به مرز ۱۰۰ هزار رأس نزدیک شده است و جمعیتی که در کمتر از چهار دهه پیش فقط در یکی از زیستگاه‌ها زندگی می‌کردند.

     این فعال محیط زیست و منابع طبیعی عنوان کرد: در چنین شرایطی انتظار است که تمامی ظرفیت‌های فرهنگی کشور همسو شده و با گسترش آموزه‌های محیط زیستی در میان جوامع محلی تلاش شود تا با ایجاد تغییر در رفتارهای اجتماعی، از کشتار وحوش و فرهنگ شکار و شکارچی‌گری دور شده و دیگر کسی شکار و شکارچی‌گری را افتخار ندانسته و دوربین‌های عکاسی و لذت بردن از خرامیدن آهو و پلنگ در طبیعت جایگزین تفنگ و جان‌گرفتن‌ها شود.

     وی بیان کرد: از این‌رو؛ تهیه آلبوم کنار توسط هنرمند دیار بختیاری توسط رحیم عدنانی تولید و ساخته شده است، آغاز حرکتی خردمندانه و اثرگذار در توسعه فرهنگ محیط زیست و منابع طبیعی در میان جوامع محلی منطقه بوده و بدون شک به عنوان نخستین آلبوم محلی محیط زیستی در تاریخ فرهنگی و طبیعی این دیار ماندگار خواهد شد.

     وی ادامه داد: استقبال اداره کل حفاظت محیط زیست استان و حمایت از این آلبوم محیط زیستی قابل تقدیر بوده است و امید آنکه این رویکردهای قابل تحسین سازمان حفاظت محیط زیست، گام‌های اساسی در راستای ساماندهی ظرفیت‌های فرهنگی جامعه را به‌دنبال داشته باشد.

موسیقی بختیاری ریشه در فرهنگ و آداب و رسوم آن دارد

     خواننده آلبوم موسیقی محلی “کنار” نیز در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: موسیقی بختیاری ریشه در فرهنگ و آداب و رسوم این منطقه دارد.

رحیم عدنانی

     رحیم عدنانی اظهار داشت: موسیقی بختیاری جزء لاینفک و جدایی ناپذیر زندگی بختیاری ها است. وی تصریح کرد: موسیقی بختیاری ریشه در سننن دیرینه ما دارد و در این موسیقی بیشتر به آداب و رسوم و فرهنگ بختیاری ها اشاره می کند.

     عدنانی دلیل موفقیت های خود را شاگردی در کنار اساتید برجسته دانست و یادآور شد: در حوزه آواز ایرانی شاگردی استاد رضوی سروستانی، محمدرضا شجریان، حمید رضا نوربخش، محمد علی کیانی نژاد را داشته ام. این خواننده بختیاری به آواز های بختیاری نیز اشاره کرد و بیان داشت: در زمینه موسیقی بختیاری از بزرگان ایل، پیرمردان، ریش سفیدان، زنان و نوازدگان نهایت بهره و استفاده را در موسیقی بختیاری برده ام.

     عدنانی افزود: بختیاری ها بدون هیچ چشمداشتی موسیقی بختیاری را به من آموختند. وی به آلبوم موسیقی کنار نیز اشاره کرد و یادآور شد: این آلبوم با همکاری استاد مجید درخشان نوازنده چیره دست تار، آهنگ ساز بزرگ و مطرح کشور روانه بازار شده است.

     عدنانی بیان داشت: تراک هایی از این آلبوم موسیقی در خصوص محیط زیست این استان است که به آن توجه زیادی داشته‌ام. وی با اشاره به اینکه منطقه حفاظت شده تنگ صیاد، منابع آب و … از اهمیت بالایی برخوردار است، عنوان کرد: در این آلبوم موسیقی از محیط زیست و نحوه حفاظت از آن به صورت شعر اشاره شده است.

درخواست جمعی از فعالان محیط زیست از ابتکار برای تشدید برخورد با متخلفان محیط زیستی

شنبه, ۳ خرداد, ۱۳۹۳

علی رضوانی

     جمعیت دوستداران طبیعت (جبهه سبز) بروجن با ارسال نامه ای به معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست با اعلام هشدار خطر فراگیر شدن برخوردهای خشونت بار متخلفان محیط زیست با محیط بانان و دوستداران و فعالان این عرصه، از وی خواستند برای جلوگیری از ادامه چنین حرکاتی فکری بیندیشد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی محیط زیست (پام)، این نامه که به بهانه ضرب و شتم علی رضوانی همیار افتخاری محیط زیست بروجن توسط عده ای متخلف شکار تهیه و ارسال شده است، در اصل اذعانی به خلاء های قانونی موجود در برخورد با متخلفان است.

در بخشی از نامه به معصومه ابتکار، امضاء کنندگان از علاقمندان به محیط زیست و حفظ آن می خواهند با شکستن سکوت خود و واکنشی دسته جمعی به موضوع ضرب و شتم محیط بانان و دوستداران محیط زیست، عرصه را بر متخلفین تنگ کنند تا اگر گسترش فرهنگ حفظ محیط زیست و حیات وحش بر آن ها اثری ندارد به دلیل قبیح بودن موضوع از سوی بسیاری از مردم، مجبور به ترک اعمال شنیع خود شوند.

بنا بر این گزارش، متن نامه به شرح ذیل است:

چند صباحی بیشتر نگذشته است که تولد دوباره طبیعت را به پایکوبی نشسته بودیم، همان طفل نورس که هنوز در آغوش مادر غنوده و حتی راه رفتن بر پایهای خویش را نیاموخته است و این را حتی دیده های نابینا نیز می بینند و بدین گونه است که دلسوزانه مراقب قد کشیدن اوییم؛ چرا که خود شاهد جوانمرگ شدن هر ساله او بوده ایم. این کلمات کوتاه و بی پیرایه را مجالی ساختیم تا از رنجی که می بریم، حداقل مسئولین مربوطه این حوزه را وادار به شنیدن درد دلهایمان کنیم.

همانگونه که در جریان هستید در روز جمعه ۱۹ اردیبهشت ۹۳ یکی از کوهنوردان پیشکسوت این شهرستان که همیار افتخاری محیط زیست نیز می باشد _آقای علی رضوانی _ در منطقه پشته سیاسرد بروجن پس از مشاهده شکار غیرقانونی پرندگان توسط عده ای نابودگر طبیعت، نسبت به تذکر ایشان اقدام می ورزد که متاسفانه توسط همان تخریب کنندگان طبیعت، مورد ضرب و شتم وحشیانه ای قرار می گیرد، که این سطح از خشونت و تهاجم را در کمتر درگیری می توان سراغ گرفت.

تمام آنانی که آقای رضوانی را می شناسند همگی به حسن خلق و سعه ی صدر ایشان واقفند و اساسا اینکه یک فرد سالخورده تنها، تا چه حد آمادگی درگیری فیزیکی با چند جوان را دارد، خود امریست قابل تامل و تفکر.

بگذریم، دیر زمانیست که قلب دوستداران طبیعت از نامهربانیها و بداخلاقیهای این دست تخریبگران به درد می آید و دریغا که مرهمی باشد.

واقعه تلخ روز جمعه بسیار بیش از آنکه موضع و موضوعی شخصی باشد، مبحثی همگانی است چرا که تک تک جمادات و نباتات و موجودات و صد البته انسان، از این موضوع سهمی می برند.

اهالی طبیعت دوست بروجن و جمعیت دوستداران طبیعت و تمامی کوهنوردان این شهر، این واقعه تلخ را زخمی عمیق بر پیکره هویت خویش می دانند که مرهمش در وهله اول محکومیت شدید این عمل شنیع و در وهله دوم حمایت همه جانبه از تمام دلسوزان طبیعت در مواجهه با این قدرناشناسان مادر هستی، می باشد.

بیایید و با آغوش گشاده بیایید که تا هنوز اندک آبی باقیست و خردک ریشه ای چاره ای بیندیشیم.

و حرف آخر هیچ نیست جز خنیای خنیاگر تاراز:

ببین حالا، دس به یک دادن، جون سی یک دادن، چندی آسونه
ببین حالا، وقتی با یک بویم، روندن دشمن، چندی آسونه

منبع: پورتال سازمان حفاظت محیط زیست کشور

در آستانه دیدار سمن های محیط زیستی با رئیس‌جمهوری

پنجشنبه, ۸ اسفند, ۱۳۹۲

     برای نخستین‌بار فرصتی فراهم شده است تا سازمان‌های مردم‌نهاد بتوانند در یک دیدار تاریخی با عالی‌ترین مقام اجرایی کشور – رییس جمهور – گفتگو کنند. قرار است نمایندگانی در حضور رییس جمهور سخنرانی کرده و مطالبات سمن‌‌های بخش‌های مختلف را در این همایش بیان کنند. در این همایش که ۴۰۰۰ سمن به نمایندگی از ۱۸۰۰۰ سمن با رییس جمهور دیدار خواهند کرد فرصتی فراهم خواهد شد تا نمایندگان سازمان‌های مردم‌نهاد با وزراء و مسئولین دستگاه‌های دولتی نیز نشست‌های تخصصی داشته و دغدغه های خود را از نزدیک با آنان در میان بگذارند. این همایش بی‌همتا بهانه گفتگوی نگارنده با خبرنگار روزنامه ایران شده است که در صفحه ۱۴ روزنامه ایران مورخ ۸ اسفند ۱۳۹۲ انتشار یافته و شما خوانندگان فرهیخته طبیعت بختیاری می‌توانید شرح کامل آن‌را در زیر بخوانید:

 نشست بارییس جمهور

۱۳۹۲؛ سال بیداری محیط زیست

     مریم فرهمند؛ سازمان مردم‌‌نهاد (سمن) یا ان جی او  از دل مردم بیرون می‌آید و با دغدغه‌ای مشترک تشکیل می‌شود. ویژگی اصلی سمن ها، غیردولتی بودن آنهاست اما اهدافی که دنبال می‌کنند، در نهایت می‌توانند باری از روی دوش دولت‌ها بردارند. یکی از شعارهای دولت یازدهم از ابتدا، احیا و حمایت از تشکل‌های مردمی بود. بر همین اساس، مرتضی میرباقری، قائم مقام وزیر کشور در امور اجتماعی در نشستی که آذرماه با سازمان‌های مردم‌نهاد داشت گفت: «در کشور ما نیازهای بسیاری وجود دارد و تجربه نشان داده که هر جا مردم و سازمان‌های مردم‌نهاد شرکت کرده‌اند، گره‌های بسیاری گشوده می‌شود.» وی در این جلسه قول داد که بزودی سمن ها نشستی با رئیس جمهوری خواهند داشت.

     فعالیـت سمن ها در حــوزه محیط‌زیست همیشه چشمگیر بوده و کسی زنجیره انسانی اهواز برای حمایت از کارون و اعتراض به آلودگی هوا، اعتراض مردم به وضعیت دریاچه ارومیه و تجمع فعالان محیط زیست در اعتراض به شکار حیات‌وحش را فراموش نمی‌کند که همگی انساندوستانه، مسالمت‌آمیز و در راستای حفاظت از محیط زیست بوده است.

     سه ماه پیش بود که معصومه ابتکار برای نخستین  بار جلسه‌ای با حضور سمن های محیط زیست سراسر کشور برگزار کرد و پای صحبت‌های آنها نشست. حالا قرار است رئیس جمهوری هم پای صحبت سازمان‌های مردم‌نهاد سراسر کشور بنشیند. با این که هنوز زمان قطعی برگزاری این جلسه از سوی وزارت کشور اعلام نشده اما سمن های محیط زیستی کشور انتخاباتی برگزار و نماینده‌ای انتخاب کرده‌اند تا مسائل و مشکلات موجود را با دکتر روحانی در میان بگذارد.

 سمن ها قانون ندارند

     هومان خاکپور، فعال محیط زیست و دیده‌بان طبیعت بختیاری که به عنوان نماینده سمن های محیط زیست قرار است در جلسه با رئیس جمهوری صحبت کند، درخصوص اهمیت این دیدار می‌گوید: «دیدار با رئیس جمهوری اتفاق بزرگی است و باید بتوانیم به عنوان نماینده، توان واقعی همه سمن‌ها را نشان دهیم و کاری کنیم تا مسئولان بدانند سمن ها ۲۰ سال است که فراموش شده‌اند، سمن ها از سرمایه منابع انسانی برخوردارند که می‌تواند در بحث کاهش هزینه‌ها به دولت کمک کند. دولت می‌تواند با اعتماد به این سازمان‌ها، در راستای سیاست‌های کلان کشور برون‌سپاری کند و بخشی از مسئولیت‌های ممکن را به  سمن ها واگذار کند. اگر جلسه دیدار با رئیس‌جمهوری خوب مدیریت شود و بتوانیم مشکلات و خواسته‌های خود را با وی در میان بگذاریم، این دیدار نقطه عطفی برای فعالیت‌های سمن ها خواهد بود.»

     وی با اشاره به این که مشکلات سمن های محیط زیستی به دو بخش تقسیم می‌شود، می‌افزاید: اولین بحث، مشکل ساختاری سمن ها و نقش و جایگاه آنها در اجتماع است و بخش دیگر به مشکلاتی که در محیط زیست به صورت طبیعی وجود دارد، مربوط می‌شود. عمده‌ترین مشکل در فعالیت سمن ها، نبود قانون مدون است. معمولاً در بخش‌های مختلف مانند فعالیت‌های اقتصادی و سیاسی در کشور قانون وجود دارد اما در حوزه فعالیت‌های اجتماعی و سمن‌ها (سازمان‌های مردم‌نهاد) قانون مدونی نداریم. آیین‌نامه و لایحه بین دولت و مجلس رد و بدل می‌شود اما هنوز قانون مدونی که به صورت دستورالعمل باشد و همه دغدغه‌های سمن ها در آن دیده شود، وجود ندارد. اگر این قانون باشد، بسیاری از مشکلاتی که اکنون سمن ها دارند، حل می‌شود.

 پروسه طولانی مدت ثبت سمن ها

     خاکپور با بیان این که در حال حاضر پروسه ثبت سمن‌ها دشوار و بشدت درگیر مسائل بوروکراسی است، اظهار می‌کند: تصویب قانون می‌تواند از بازی دادن سمن ها در دستگاه‌های دولتی جلوگیری کند. پروسه طولانی تشکیل سمن  موجب دلسردی می‌شود چون اگر گروهی بخواهند مجوز فعالیت بگیرند، یک تا دو سال طول خواهد کشید. زمانی که مجوز هم می‌گیرند و می‌خواهند فعالیت خود را آغاز کنند، نظارتی که باید بر عملکرد آنها شود گاهی از چارچوب نظارت خارج شده و به دخالت تبدیل می‌شود؛ این مشکلی است که واقعاً روند حرکت و فعالیت سمن ها را کند می‌کند در حالی که اگر قانونی تدوین و تصویب و حقوق معنوی سمن‌ها در آن دیده شود و نظارت هم در حد معقول و منطقی اتفاق بیفتد، سرعت حرکت سمن‌ها به مراتب بهتر می‌شود.  یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های سمن ها در این خصوص هم این است که در تدوین این قانون از نظر سمن‌ها هم استفاده شود تا حضور آنها مسئولانه و اثرگذار باشد. مهم‌ترین خواسته ما از رئیس جمهوری، صدور دستور تسریع در روند تدوین این قانون است. با توجه به تعاملاتی که اکنون بین دولت و مجلس برقرار است، این لایحه می‌تواند سریع‌تر در مجلس مطرح شود.

 بی‌مهری سازمان جنگل‌ها و مراتع

     وی خواسته دیگر سمن ها را ‌توجه بیشتر سازمان جنگل‌ها و مراتع به فعالیت سمن ها می‌داند و می‌گوید: یکی از نکات برجسته فعالیت سازمان حفاظت محیط زیست در دولت یازدهم این است که نسبت به دوره‌های گذشته گام‌های بلندتری درخصوص بهره‌گیری از ظرفیت‌های سمن‌ها در راستای حفاظت از محیط زیست و بحث آموزش‌های همگانی برداشته است. سازمان حفاظت محیط زیست فقط متولی ۱۰ درصد عرصه‌های طبیعی است و ۹۰ درصد آن با سازمان جنگل‌ها و مراتع است اما همکاری با سمن ها در اولویت سازمان جنگل‌ها نبوده که امیدواریم پا به پای محیط زیست حرکت کند.

     اکنون عمده‌ترین تخریب‌ها در عرصه‌های طبیعی اتفاق می‌افتد و بسیاری از معضلاتی که اکنون در محیط‌زیست شهری داریم به همین محیط زیست طبیعی برمی‌گردد. برای نمونه ریزگردها معضلی است که ۲۰ استان کشور را درگیر کرده و به عرصه‌های طبیعی  مربوط می‌شود که در حوزه فعالیت سازمان جنگل‌هاست بنابراین لازم است که سازمان جنگل‌ها به سمت جذب و حمایت از سمن ها حرکت کند.

 ۱۳۹۲؛ سال بیداری محیط زیست

     این فعال محیط زیست به اقداماتی که در بحث آموزش همگانی انجام شده اشاره و اظهار می‌کند: در بحث آموزش همگانی قدم‌های خوبی برداشته شده و با توجه به حرکت‌ها و زنجیره‌های انسانی که به مناسبت‌های مختلف و برای  مقابله با چالش‌ها در استان‌های مختلف صورت گرفته، می‌توان گفت سال ۹۲ سال بیداری محیط زیستی است. علت آن هم فعالیت‌های‌ نرم‌افزاری و آگاهی‌بخشی‌هایی است که اخیراً اتفاق افتاده است. در این خصوص رسانه‌ها بیشترین نقش را دارند و مردم هم با حساسیت نسبت به مشکلات برخورد می‌کنند. به عنوان نمونه با توجه به ظرفیت‌سازی ابتدایی و آگاهی‌بخشی که در کشور ایجاد شده، فرهنگ شکار که در پیشینه تاریخی ما یک ارزش بود اکنون موجب انزجار مردم می‌شود. این موضوع دستاورد بسیار بزرگی است اما آنچه باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد این است که آموزش به سمت مدارس و آموزش و پرورش پیش رود و فرهنگ‌سازی را از کودکان شروع کنیم.

     وی اضافه می‌کند: در همین راستا اقدامی برای نخستین بار انجام شد و تفاهمنامه‌ای بین سازمان‌های مردم‌نهاد و آموزش و پرورش درباره مباحث محیط زیستی و گسترش آموزش‌های محیط‌زیستی کشور در استان چهارمحال و بختیاری منعقد شد. امیدواریم انعقاد این تفاهمنامه در کل کشور نهادینه شود تا بتوانیم فعالیت‌های محیط زیستی را در سطح مدارس گسترش دهیم. این اقدام می‌تواند بزرگترین کار زیربنایی و بنیادین در حوزه آموزش باشد تا نسل‌های آینده را برای داشتن محیط زیستی سالم، بیمه کنیم. مقام معظم رهبری فرمودند؛ «فرهنگ محیط زیست و منابع طبیعی باید به یک فرهنگ عمومی در جامعه تبدیل شود»، ما هم امیدواریم این خواسته محقق شود.

 ضرورت تغییر چیدمان توسعه کشور

     خاکپور در ادامه به مشکلاتی که به شکل طبیعی در محیط زیست وجود دارد اشاره می‌کند و می‌افزاید: اکنون با چالش آب مواجه هستیم. کشور ما خشک است و یک سوم میانگین جهان نزولات جوی دارد. بنابراین خشکسالی پدیده‌ای غیرطبیعی نیست و چیدمان توسعه و برنامه و نگاه آینده در کشور باید به سمتی باشد که بتوانیم با خشکسالی مقابله کنیم. متأسفانه این اتفاق در سال‌های گذشته نیفتاد و اگر آینده‌نگری می‌کردیم، نباید براساس شرایط اکولوژی، کشاورزی را فقط توسعه کمی می‌دادیم. باید برای کشور سند آمایش سرزمین تهیه می‌کردیم. در برنامه چهارم توسعه دولت موظف شد که سند آمایش سرزمین را تهیه کند ولی این اتفاق نیفتاد. دومین خواسته مهم ما از دکتر روحانی این است که سند آمایش سرزمین به صورت ملی و کارشناسی و فرامنطقه‌ای تهیه شود. چیدمان توسعه کشور باید از اول، دوباره طراحی شود؛ شغل‌هایی که بارگذاری بیشتری از توان جنگل‌ها دارند، حذف شوند و تمرکز صنایع از مناطق طبیعی برداشته شود.

 هدیه‌ای به نسل آینده

     آنچه مسلم است هیچ سازمانی به اندازه تشکیلاتی که از دل مردم به وجود آمده باشد نمی‌تواند برای محیط زیست دلسوز باشد و برای حفظ محیط زندگی، تلاش کند. حالا فرصتی فراهم شده تا نمایندگانی از میان مردم، درددل خود را با بالاترین مقام اجرایی کشور در میان بگذارند تا بتوانند با حل مشکلات، در محیطی پاک و سالم زندگی کنند و آن را به نسل آینده هدیه دهند.

در پاسداشت ۶ سالگی رسانه‌ای که دغدغه‌های محیط زیستی دارد

پنجشنبه, ۱۱ مهر, ۱۳۹۲

شش سال تلاش بی‌منت و هوشیارانه ایبنانیوز

     بی‌شک دوستداران طبیعت و فعالان حوزه محیط زیست و منابع طبیعی منطقه زاگرس با نگارنده هم‌عقیده هستند که “آژانس خبری بختیاری” یکی از خبرگزاری‌های فعال و پرتلاش در دیار کارون بزرگ است که دغدغه‌های محیط زیستی را هم در شمار اولویت‌هایش قرار داده و در مدت ۶ سال فعالیت‌ خود بی‌منت و شجاعانه با دیده‌بانی هوشیارانه از طبیعت سرزمین زاگرس میانی و سایر زیست‌بوم‌های وطن تلاش کرده است تا با اطلاع‌رسانی به‌موقع‌ و نقدهای کارشناسی افکار عمومی را نسبت به اهمیت جنگل‌ها و طبیعت و پیشگیری از رخدادهای تلخ محیط زیستی حساس کند.

     نگارنده بر این باور است که در آن شرایط حاکم بر فضای رسانه‌ای کشور که موضوعات محیط زیستی از درجه اهمیت بسیار پایین‌تری نسبت به موضوعات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برخوردار بودند، تنها درک درست از وضعیت اسف‌بار و فاجعه آمیز حاکم بر محیط زیست کشور و عشق و علاقه هوشمندانه به سرزمین مادری بود که دست‌اندکاران ایبنانیوز را پرتلاش و جسورانه به سمت روشنگری و پاسداری از محیط زیست و طبیعت وطن رهنمود می‌کرد.

و اما یک نگرانی؛

     متأسفانه روند این روشنگری و پاسداری در این سال‌ها از نوسانات و فرودهای نگران کننده‌ای برخوردار بود و گاهی اوقات درست در بزنگاه‌های حساس محیط زیستی که انتظار اطلاع‌رسانی فراگیر و صیانت از طبیعت شکننده منطقه زاگرس و یا بسیاری از مناطق کشور بود، رکود خبری غیرمنتظره بر این درگاه مجازی حاکم می‌شد. یقینا” دوستان زحمت‌کش ما در ایبنانیوز دلایل نسبتا” قابل قبولی از جمله کمبود منابع مالی و حمایت کنندگان مالی برای بکارگیری خبرنگاران حرفه‌ای را در پاسخ به این پرسش‌ها ارائه خواهند داد که امید است علاقمندان و خیران محیط زیستی که توانایی تأمین بخشی از هزینه‌های چنین نهادهای محیط زیستی را دارند پا پیش نهاده و از طریق چنین حمایت‌های عام‌المنفعه‌ای دین خود را به طبیعت وطن‌شان ادا کنند.

     نگارنده نیز به سهم خود “شش ساله شدن ایبنانیوز” را تبریک گفته و تلاش‌های ارزنده این آژانس خبری در دفاع و پاسداری از طبیعت وطن را ارج نهاده و در مهرماه ۱۳۹۲ و آغاز هفتمین سال فعالیت‌اش، برای دست‌اندرکارانش بهترین‌ها را آرزو دارد.

پاسداری از طبیعت وطن

یکشنبه, ۹ مهر, ۱۳۹۱

در پاسداشت انتشار هزارمین شماره از روزنامه تهران امروز در هشتمین روز از مهرماه ۱۳۹۱ و به پاس زحمات و تلاش های خبرنگاران حوزه محیط زیست آن روزنامه در بازتاب رخدادهای محیط زیستی کشور – خصوصا منطقه زاگرس و دیار بختیاری – نگارنده یاداشتی را در چهارمین صفحه از ویژه نامه تهران امروز منتشر کرده است که با خوانندگان گرامی این تارنما به اشتراک گذاشته می شود:

 

در مواجهه با رویکرد محوری و استراتژیک مشارکت شهروندان و جوامع محلی در موضوعات حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور؛ کمبود ابزارهای اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی موثر در سطح جامعه، کمینه حساسیت مردم و مسئولان به رخدادهای تلخ محیط‌زیستی را به‌دنبال داشته است. نقیصه‌ای که همواره برنامه‌های آموزشی و جلب مشارکت مردم در حوزه محیط‌زیست و منابع طبیعی را به چالش کشانده و متولیان این حوزه را دل نگران کرده است.

در راستای تحقق ضرورت افزایش سطح آگاهی و حساسیت مردم نسبت به موضوعات محیط زیستی، با اهداف مشارکت مردم، بهره‌برداران و مسئولان در پیشگیری و مقابله با مولفه‌های تخریب طبیعت و محیط‌زیست، رسانه‌های نوشتاری کشوری و محلی می‌توانند به‌عنوان یکی از موثرترین ابزارهای کاربردی مطرح باشند.

 البته فراموش نکنیم که این ماجرای سطح حساسیت‌ها و انگیزه‌های عمومی برای حمایت از محیط‌زیست و طبیعت فقط محدود به روزنامه‌ها و رسانه‌های نوشتاری محلی و کشوری که فاقد یک صفحه ثابت محیط‌زیستی هستند نشده و وضع آن در میان دیگر ابزارهای رسانه‌ای و آموزشی کشور غم‌بارتر است! شوربختانه با نظری به محتوای کتاب‌های درسی مقاطع ابتدایی و متوسطه آموزش و پرورش کشورمان هم در می یابیم که حجم آموزش‌های مربوط به حوزه منابع طبیعی و محیط زیست در این کتاب‌ها که به کودکان و نوجوانان ما آموزش داده می‌شود تا چه اندازه ناچیز و در کمینه ممکن قرار دارد، رسانه ملی هرگز به شکلی سزاوار و مسئولانه، در برنامه‌هایی مستمر به بیان ارزش‌های منابع طبیعی و تحلیل مسائل حوزه منابع‌طبیعی و محیط‌زیست کشور نپرداخته، ردپای مشخص و درخوری از آموزش‌ها و دغدغه‌های محیط‌زیستی در سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی ما دیده نمی‌شود و خلاصه اینکه برنامه‌های مدون و جامعی که دارای توانمندی‌های ظرفیت‌سازی اطلاعاتی و فرهنگی در جامعه باشد، در برنامه‌های میان‌مدت و بلند مدت توسعه‌ای کشور کمتر دیده می‌شود تا در این رهیافت شاهد افزایش حساسیت‌ها و علاقه روزافزون مردم کشورمان در حوزه منابع طبیعی و محیط‌زیست باشیم!

روزنامه پرمخاطب تهران ‌امروز، یکی از معدود روزنامه‌های فعال در حوزه محیط‌زیست و منابع طبیعی کشور بوده که همواره هوشیارانه و شجاعانه، به‌صورت کارشناسی به تهدیدهای طبیعت وطن – به وی‍ژه طبیعت سرزمین بختیاری و منطقه زاگرس میانی – پرداخته و با اطلاع رسانی و نقدهای کارشناسی از رخدادهای تلخ محیط‌زیستی، دین خود را به این آب و خاک ادا کرده است.

از روزهای آغازین فعالیت‌های نگارنده به عنوان عضو کوچکی از جمع فعالان محیط‌زیستی کشور؛ شاهد بوده که خبرنگاران پرتلاش بخش محیط‌زیست تهران‌امروز، دغدغه‌مندانه لکنت‌های مدیریتی و تهدیدهای «توسعه پایدار» در کشور و زاگرس میانی را به چالش کشیده و با روحیه‌ای خستگی‌ناپذیر، بی‌پرده به ظرفیت‌ها و تهدیدهای پیش‌روی زیست بوم‌های کم‌همتای کشور پرداخته و با نقدهای کارشناسی، برای پایداری کیفیت زیستن در طبیعت ایران و زاگرس، سزاوارانه به روشنگری مشغول بوده‌اند.

خسته نباشی و دست مریزادی جانانه به خبرنگاران عزیز و پرتلاش محیط زیستی در روزنامه تهران‌امروز که هوشیارانه اخبار و موضوعات مربوط به حوزه محیط زیست و منابع طبیعی منطقه زاگرس و دیار بختیاری را مسئولانه و شجاعانه پوشش می‌دهند. نگارنده به سهم خود تلاش های ارزنده این روزنامه در دفاع و پاسداری از طبیعت وطن را ارج نهاده و در آستانه انتشار هزارمین شماره این رسانه نوشتاری، برای همه دست‌اندرکارانش بهترین‌ها را آرزو دارم.

راهکار نخست؛ حفاظت فیزیکی و برخورد سخت قانونی یا آموزش و فرهنگ سازی

یکشنبه, ۵ شهریور, ۱۳۹۱

ضمن قدردانی از کوشان مهران عزیز به پاس ارسال یادداشت­ های روشنگرانه و کارشناسی­ اش، متن کامل یادداشت تحلیلی ایشان در خصوص اولویت ها و تقدم راهکارهای حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی کشور که برای این تارنما ارسال گردیده است؛ با خوانندگان گرامی و فرهیخته طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته می­ شود:

درشتی و نرمی به هم، در به است

چو فاصد که جراح و مرحم نه است

در چند روز گذشته خبر حکم بیست و یک سال زندان به دلیل کشتار ۷۷ نفر بدست یک جوان ۳۳ ساله نروژی شاید برای بسیاری با درنظر داشتن سلول سه اتاقه دارای لوازم خوب و شکیل حکم یک هتل لوکس را داشته باشد ولی نباید فراموش نمود که تا سال ۱۸۸۰ درکشور نروژ( که در آن روزگار با کشور سوئد یکی بوند)؛ یکی از شیوه های مجازات اعدام، قطع سر با تبر در ملاء عام بود.

در نگاه نخست بسیاری بر این گمان هستند که از روز نخست قانون و مقررات در کشورهای پیشرفته همراه با لطافت اجرا می شده و به اصطلاح حتی به جنایتکار و جانی هم تو نمی گفتند. در نگاره زیر قفسی آهنی دیده می شود که تا سال ۱۸۳۰ در انگلستان دزدان دریایی و فرزندانی که والدین خود را به قتل می رسانیدند، زنده درون آن در میدان و بر بالای بلندی آویزان کرده تا به تدریج در برابر دیدگان مردم از گرسنگی و تشنگی مرده و گاهی ده ها سال اسکلت آنها در قفس زنگ زده همراه با وزش باد می رقصید.

نگاره دیگر همین شیوه مجازات را در افغانستان سال ۱۹۲۱ در دوران نوزایی امیر امان الله خان نشان می دهد که راهزنی را زنده در قفس نهاده و متظر مرگ او بودند.

حال این پرسش مطرح می شود که چرا در بریتانیا دیگر جانیان آن گونه مجازات نشده ولی در افغانستان با وجود حمله ناتو و کنارزدن طالبان( و نه سرنگونی کامل)  و ریزش پول فراوان و به ظاهر بی حساب و کتاب هنوز که هنوز است این جامعه پذیرای این گونه مجازات ها می باشد؟

در بریتانیا و سرزمین های زیرسلطه او چون استرالیا در قرون پیشین قانون هرچند خشن ولی در واقع به مصلحت جامعه بوده و خوب و یا بد اجرا می گردید. در اواسط قرن نوزدهم مجازات چیدن گل از پارک های عمومی ایالت ویکتوریای استرالیا زندان بود و کسانی که بسوی دلیجان های عمومی سنگ پرتاب می کردند، به ۵ سال زندان محکوم می شدند.

یکی از تفریحات مفرح ساکنان شهر لندن طی قرون متمادی تماشای دارزدن محکومان به مرگ بود و گاهی پنجره ساختمان های مشرف به میدان به مبالغ گزافی خرید و فروش می شد ولی در سال ۱۸۶۵ قانون گذاران به این نتیجه رسیدند که شهروندان بریتانیایی به آن حد از فرهنگ رسیده اند که دیگر نیازی به ارعاب طبقاتی خاص از جامعه به شیوه هایی چون دار زدن نیست و این پیشرفت چیزی نبود جز حاصل آموزش و فرهنگ سازی درست و کارای جامعه.

در انگلستان از هنگام ورود نورمن ها در قرن یازدهم قوانین مدون جنگلبانی و شکاربانی وجود داشته است. پادشاهان و لردها و سایر نجیب زادگان برای تامین گوشت مصرفی خود و اطرافیان و بهره مند شدن از شکار، جنگل هایی را به عنوان Royal forest معرفی کرده و هرگونه شکار و تله گزاری را برای مردم عادی به شدت ممنوع کرده و مجازات هایی چون قطع دست، درآوردن چشم و دار زدن را معین نموده بودند که تا اواسط قرن هیجدهم هنوز شکاردزدان حرفه ای را در کنار جریمه گهگاه به حکم قانون به دار می آویختند. ولی در همین جامعه و سیستم در چند سال پیش به دلیل اعتراض گسترده مردمی شکار روباه با تازی Fox hound و سوارکاران ممنوع شد و این ممنوعیت باعث از دست رفتن ۸۰۰۰ شغل و به فراموشی سپردن یکی از مهم ترین رسم و آیین های طبقه آریستوکرات و اشراف بریتانیا گردید.

همانگونه که در نوشتار خرس پیرینه فرانسه اشاره شد در مبحث محیط زیست و بویژه حیات وحش و زیستگاه های آنها، در همه جای دنیا سنگ سرطاق حفاظت در وحله نخست قوانین مدون و مهم تر از همه اجرای قانون( خوب و یا بد) بوده است. در ایران اما گویا بقول ناصرالدین شاه همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید. تعداد محیط بانان و جنگل بانان کشته شده در این سه دهه تنها با کشور جنگ زده ای چون کنگو قابل مقایسه است.

در سال۱۳۳۵ که کانون شکار در زمانی که الگوی مصرفی کشور در حال تغییر بود ایجاد گردید، پایه گذاران آن عده ای شکارچی و عموما آرتشی بوده و بهترین راهکار یعنی استخدام شکارچیان حرفه ای بومی به عنوان شکاربان را همانند هرکشوری که به فکر ایجاد نهاد محیط زیستی بود ، برگزیدند.

از اوایل دهه ۱۳۵۰ با تغییر نام کانون شکار بانی و نظارت بر صید به سازمان حفاظت محیط زیست و ایجاد بخش محیط زیست انسانی و بررسی بر روی مواردی چون آلودگی دریای خزر و مدیریت سوخت و بویژه استفاده از منابع سرشار گاز طبیعی که مدت ها به عنوان ضایعات سوزانیده می شد افتادند که کتاب ارزشمند محیط زیست در ایران آقای اسکندر فیروز( خرداد ۱۳۵۳) نشان دهنده دوراندیشی و افق باز مدیران آن زمان سازمان نوپای حفاظت از محیط زیست به شمار می رود.

شرم آور اینکه اکنون پس از بازنشستگی و مردن تقریبا تمامی کارشناسان قدیمی و باسابقه سازمان حفاظت محیط زیست، هنوز منطقه فروشان ابن الوقت بر طبل دریده رنجرهای خون آشام دوران فیروز طاغوتی می کوبند و در برابر دیدگان همه به منطقه فروشی و زد و بند با فلان سدباز و جاده کش مشغول بوده و حتی از چند متر فنس و پایه بتونی سایت های تکثیر در اسارت هم نمی گذرند. حضرات می خواهند اینگونه بنمایانند که در سال ۱۳۳۵ انبوه فارغ اتحصیلان وطنی و بورسیه سهمیه ای آماده به خدمت بوده ولی فیروز و سایر رفقای طاغوتیش به عمد عده ای رنجر خون آشام را برای آزار رسانیدن به جوامع فوق مستضعف و محروم ولی بسیار فهمیده مامور کرده بودند.

هیچکس منکر آموزش و تعلیم و تربیت نیست. اگر هنوز از یادمان نرفته باشد روزگاری به هنگام مشاهده تکه نانی بر روی زمین، خم شده، نان را بوسیده و در کناری می گذاشتیم و این چیزی نبود جز آموزه هایی درباره حرمت نان، ولی اکنون دیگر زمانی برای در اولویت قرار دادن آموزش آن هم به شیوه ای غیر کاربردی و پشت گوش انداختن قانون هرچند ضعیف نمانده است. در زاگرس طوایف کوچ نشین هرچند به ضرب برنو کوتاه و اخیرا کلاش و قناسه، نسل پازن و پلنگ را برانداختند ولی به دلیل حرمت قائل شدن برای سمندر آتشین هیچگاه به آن آسیبی وارد نکرده و زیستگاه آن را نابود ننمودند. ولی امسال در تعطیلات نوروز حتی در تنکابن مازندران هر قطعه از این گونه سمندر به مبلغ ۸۰۰۰ تومان فروخته می شد.

همانگونه که گاندو در دید ساکنان اطراف رود سرباز محترم است و تاکنون حفظ شده، سمندر آتشین جنوب زاگرس هم در کنار ناشناخته بودن زیستگاه به دلیل اعتقاد مردم محلی شانسی برای بقا داشت ولی در مواجه با غارت این گونه، نخستین راهکار حفاظت فیزیکی  از زیستگاه این گونه و برخورد قانونی و گاهی فیزیکی با متخلفان می باشد. پس از اطمینان از ثبات در زیستگاه در مرحله دوم باید با برنامه های آموزشی و آگاهی رسانی بدور از احساسات و جو زدگی، مردم خود از خرید این گونه دوری جویند تا دیگر قاچاق این گونه برای سودجویان منفعتی درپی نداشته باشد.

در ایران نیز به دلیل قانون چند هزار ساله نانوشته، بهترین قانون هم پس از سه روز به دلیل بی اعتنایی مجریان قانون به سرعت لوث خواهد شد! گویا یکی از نهاد های بین المللی در چند سال پیش بودجه ای را برای توانمندسازی جوامع محلی و آموزش آنها در ایران اختصاص داد که در واقع به جای قاتق نان، قاتل جان محیط زیست گردید.در جایی که جیره و مواجب محیط بانان به عنوان سنگ بنای پایش محیط زیست طبیعی گاهی ماه ها به تعویق افتاده و در کنار نداشتن امنیت جانی، شکار دزدان و زمین خواران به راحتی بر آنها چیره می یابند، عدم توجه به بافت فرهنگی کشور بویژه در مناطق گوناگون به راحتی باعث دورریز زمان و بودجه می شود. چه بسیار حضرت استاد و دکتر و NGO چی فرهیخته ای که بر سر تقسیم غنایم نقدی نهاد های جهانی آنگونه به ستیزه می پردازند که بیننده بیاد خاله خانباجی های گود زنبورک خانه و چاله سیرابی می افتد.

اکنون حتی در کنار سیاه چادر عشایر کوچرو هم خوب و یا بد دیش های ماهواره وجود دارند. موثرترین راهکار آگاهی رسانی به جامعه و بویژه کودکان و نوجوانان به عنوان تاثیرپذیرترین قشر جامعه با برنامه هایی گیرا و بدور از گزافه گویی و فرمول نویسی منطقه فروشانی می باشد که در اندرون حرمسراهای خود، خون پایمال شده محیط بانان از دستان آنان می چکد.

فراموش نکنیم؛ ناله و موی مدام که ای وای طبیعت از دست رفت تنها این اثر را به دنبال خواهد داشت که :

… خب رفت که رفت، نابود شد که شد،  اصلا به من چه!

گلوله های نادانی و بی اخلاقی؛ پاسداران طبیعت وطن را در خون می غلطانند!

چهارشنبه, ۱۸ مرداد, ۱۳۹۱

جمعه شب – ۱۳­تیر ماه – محیط بان شجاع و جان برکف ملایری – عبدالله یاری – در راه پاسداری و حراست از زیستمندان منطقه حفاظت شدهلشگردر در ۹۰ کیلومتری همدان، با گلوله نادانی شکارکشی بی­ اخلاق در خون خود غلتید و رفت.

ماجرا از این قرار است که؛ عبدالله یاری رئیس منطقه حفاظت شده لشگردر در شهرستان ملایر استان همدان، جمعه شب در ادامه عملیات تعقیب و گریز خودروی ۳ نفر شکارچی و آغاز تیراندازی بین آن­ ها، در اثر اصابت گلوله­ ای که از شیشه خودرو عبور کرده بود به شهادت رسید.

تلخ­ ترین وجه این ماجرا آن است که چرا هر چه به جلوتر می­ رویم شمار در خون غلتیدن محیط­ بانان و محافظان زیست­ بوم­ های وطن اینگونه فاحش افزایش می­ یابد و محیط­ بانی و جنگل­ بانی به مشاغل پر خطر در کشور بدل شده اند!؟

به­ نظر می­ رسد شاید کمی هم دیر شده باشد که طرح چنین پرسشی می­ بایستی در دستور کار جامعه­ شناسان و روان­ شناسان و حقوق­ دانان و برنامه­ ریزان و علما و مبلغان دینی کشور قرار گیرد. باید قبل از آنکه خیلی دیر شود برای پرسش­ ها و لکنت­ های موجود در حوزه­ های اجتماعی، اخلاقی، قانون­ گذاری، قضایی و اجرای قانون، تجهیزات و امکانات یگان­ های حفاظتی سازمان­ حفاظت محیط زیست و سازمان جنگل­ ها، و تعداد اسلحه­ های مجاز و غیر مجاز در میان جوامع محلی پاسخ ­های شفاف و بی­ پرده پیدا کرد. باید شجاعانه و بدون تعارف روشن شود که چرا مردمانی که در پیشینه غرورآفرین تاریخی­ شان، افتخارات نخستین پاسداران طبیعت و زیستمندانش ثبت شده است حالا اینگونه در برابر محیط­ بانان و جنگل­ بانان سرزمین­ شان می­ ایستند و بر روی آن­ ها اسلحه کشیده و در نهایت بی­ اخلاقی برای کشتن آن­ ها شلیک می کنند!

ابتدا؛ انتظار است در عزمی ملی و با همکاری همه اندیشمندان حوزه ­های اجتماعی و دینی، آموزشی و پرورشی، دست اندرکاران رسانه­ ها خصوصا” رسانه ملی و تشکل­ های مردم نهاد فعال در حوزه­ های فرهنگی و اجتماعی و محیط زیستی، برای آموزش و پرورش مردم جوامع محلی و حتی شهری­ مان و دوستی آنان با طبیعت و محیط زیست برنامه ­های فرهنگی آموزشی منسجم کوتاه مدت و بلند مدت تدارک ببینند.

بعد؛ انتظار می­رود در قانون­ گذاری و اصلاح قوانین، ملاحظات محیط زیستی از وزن سزاوار برخوردار گردند و در حوزه قضایی و اجرای قانون و برخورد با طبیعت­ ستیزان، سخت­ تر و با سرعت بیشتر بازدارندگی برخورد شود و سطح پشتیبانی­ های قضایی از مأموران ارتقاء یابد.

و آخر اینکه بایستی به امر مهم و حیاتی آموزش و ارتقاء مهارت­ های فنی و نظامی محیط­ بانان و جنگل­ بانان توجه بیشتری شده و یگان­ های حفاظتی سازمان­ های محیط زیست و جنگل­ ها و مراتع به تجهیزات سخت­ افزاری و تکنولوژی­ های روز پلیسی مجهز شوند.

پی نوشت:

در همین رابطه یادداشتی از محمد درویش؛

از خوان کارلوس در بوتسوانا تا عبدالله یاری در ملایر!

تالاب های بام ایران هم به کانون های تولید گرد و خاک تبدیل شده اند!

دوشنبه, ۵ تیر, ۱۳۹۱

با وجود آنکه که منطقه بروجن از خشک ترین شرایط و وضعیت اقلیمی استان چهارمحال و بختیاری برخوردار است، اما یادمان باشد آنچه که سرزمین خشک بام ایران را در طول هزاران سال گذشته زنده و باطراوت نگه داشته و سبب گردیده تا به رغم این میزان کم نزولات آسمانی، همچنان پویا و و پر تنوع زیستی باشد، همانا حضور مجموعه محیط‌های تالابی گندمان، چغاخور، علی آباد، سولگان و دهنو است؛ زیستگاه های منحصر به فردی که هر هکتار از وسعت آن‌ها دست کم ۱۰ برابر هر هکتار از غنی‌ترین جنگل‌های کشور ارزش دارد.

اما حالا نوع مدیریت و رفتارهای نابخردانه دو دهه گذشته ما، این مزیت های کم همتای سرزمین مان را خدشه دار کرده، تا جایی که عالی ترین مقام محیط زیست استان در آخرین اظهار نظر خود اعلام می کند که شوربختانه این نعمت های خداوندی در حال تبدیل شدن به نغمت های سرزمین بام ایران هستند.

روز گذشته – ۴ تیر ۱۳۹۱ – مدیرکل حفاظت محیط زیست چهارمحال وبختیاری در نشست ستاد خشکسالی استان ناباورانه از خشکی ۸۳ درصدی تالاب گندمان، خشکی ۶۰ درصدی تالاب سولگان و تبدیل شدن این تالاب ها به کانون های داخلی تولید گرد و خاک سخن می گوید!

آنچه که می‌خواهم بر آن تأکید کنم این است که مقصر اصلی چنین رخداد تلخی آسمان و بارش های کم سال های اخیر آن نیست، بلکه نوع نگاه و شیوه های پاسداری از حقوق و تمامیت سرزمینی این محیط های تالابی در چند سال گذشته است!

باور کنید حقیقت تلخ این است که؛ تا حالا کدام یک از دستگاه ها و نهادهای دست اندرکار و مقامات محلی به پرسش ها و لکنت های مدیریتی این تالاب های ارزشمند در حوزه کاری خود پاسخ های سزاوار داده اند؟ ؛ تا چه اندازه با چاه های کشاورزی غیر مجاز در محدوده تالاب مقتدرانه برخورد کردیم و تا چه اندازه با نصب کنتورهای هوشمند بر میزان برداشت چاه های مجاز که بلای جان این زیسگاه های ارزشمند شده اند نظارت داشتیم و چقدر در اینکه اجازه ندهیم بیش از این نفس های گندمان به شماره افتد موفق بوده ایم؟ چقدر برای افزایش راندمان آبیاری در اراضی کشاورزی در حاشیه این تالاب ها تلاش کردیم؟

فراموش نکنیم که برای گرفتن حق آبه‌ی طبیعی گندمان تا حالا چه اقداماتی کرده ایم؟ وقتی به رغم تمامی محدویت های کاغذی شکار ممنوع، هنوز در گندمان با گلوله به استقبال میهمانان مهاجر می روند و ما در برخورد قاطعانه با آن ها عاجزیم! وقتی نتوانیم با متصرفین عدوانی اراضی ملی حاشیه تالاب برخورد قانونی کنیم و آن اراضی تصرفی و تغییر کاربری داده شده را به عرصه های تالابی برگردانیم! وقتی در کنترل دام و چرای مفرط در تالاب توفیق چندانی نداشته ایم! وقتی که در بودجه ریزی استان کمترین توجه سزاواری به اعتبارات محیط زیست نمی شود! و ده ها پرسش دیگر که تا کنون بی پاسخ مانده اند؛ واضح است که امروز باید به چنین مرز هشداری در پایداری حیات منطقه برسیم.

یادمان باشد زمانی می توان به نجات گندمان و سولگان و دهنو امیدوار بود که از سوی دستگاه ها و مقامات محلی مسئول، پاسخ های درخوری برای این پرسش ها شنیده شود.

مجلس هشتم هم در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست نمره قبولی کسب نکرد!

شنبه, ۱۳ اسفند, ۱۳۹۰

به ماه های پایانی عمر هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی نزدیک می شویم ولی بیشتر فعالان و کارشناسان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور بر این باورند که این گروه از بهارستان نشین ها هم نتواستند نمره قبولی این حوزه را در کارنامه خود و مرکز قانون گذاری کشور ثبت کنند.

بجز چند واکنش موردی و مثبت و کم اثر برخی نمایندگان، ناباورانه می دیدیم هر بار طرح و یا لایحه ای محیط زیستی در صحن بهارستان مطرح می شود، اکثریت نمایندگان با سطحی نگری ملاحظات اقتصادی، اجتماعی و یا سیاسی را در اولویت قرار داده و با ذبح ملاحظات محیط زیستی، مغایر با نظرات و دیدگاه های کارشناسی شده متولیان و متخصصین حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور حرکت کرده و یا با ارجاع به کمیسیون های تخصصی مربوطه چنان بلائی بر سر آن لوایح می آوردند و در آن ها تغییر ایجاد می کردند که دیگر نشان چندانی از لایحه پیشنهادی نهادهای متولی به چشم نمی خورد!

شما فکر می‌کنید نمایندگان دوره هشتم، در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور چه نمره‌ای را در کارنامه‌ ی خود ثبت کرده اند؟!

در باره کارنامه محیط زیستی مجلس هشتم، می توانید مصاحبه محمد درویش، میترا البرزی منش و نگارنده با خبرنگار پرتلاش حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور – خانم نگار حسینی – در خبرگزاری میراث فرهنگی بخوانید.

کاندیداهایی که می خواهند برای ورود به مجلس از اندوخته های طبیعی کشور هزینه کنند!

سه شنبه, ۹ اسفند, ۱۳۹۰

شوربختانه ناآگاهی و فرصت طلبی های سودجویانه برخی از نامزدهای ورود به مجلس و گروهی از حامیان آنان با نیازهای پاسخ داده نشده برخی جوامع محلی، دست در دست هم داده و فرصت انتخابات را برای منابع طبیعی و محیط زیست – خصوصا” در زیست بوم های توسعه نیافته – نامیمون و خسارت زا می کنند.

برخی نامزدهای برخوردار از نفوذ و قدرت لابی گری، طرح ها و پروژه های عوام پسندانه که فاقد هر گونه مطالعه و توجیه فنی هستند را به بخش های اجرائی تحمیل می کنند و یا به بهانه مقابله با بحران های بیکاری و پائینی سطح درآمد خانوار های ساکن در سکونتگاه های شهری و روستائی بی بهره از فرصت های اشتغال و درآمدزائی؛ به وعده های انتخاباتی غیرکارشناسی روی آورده و با بالا بردن سطح توقعات ناهمخوان با ظرفیت های بوم شناختی مناطق، مردم را در تقابل با اندوخته های طبیعی سرزمین شان قرار داده و تهدیدهای جدیدی را برای طبیعت و محیط زیست کشور بوجود می آورند.

برخی بهره برداران منابع طبیعی و متقاضیان زمین های ملی هم که از روی ناآگاهی، سودجوئی و یا فرصت طلبی، قدر این گونه زمان ها را می دانند؛ بی مهاباتر عزم خود را برای دست اندازی بیشتر به عرصه های طبیعی جزم کرده و یا با وارد کردن فشار بر نهادهای متولی حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور، آنان را مجبور به تن دادن به خواسته های غیرقانونی خود کنند.

در همین باره، مصاحبه نگارنده و دلاور نجفی را می‌توانید در خبرگزاری میراث فرهنگی بخوانید.