بایگانی “آموزش”

بیایید تفنگ‌ها را به کناری نهاده و با دوربین عکاسی به شکار حیات وحش وطن برویم

شنبه, ۱۴ بهمن, ۱۳۹۱

     در دیار بختیاری نیز که در گذشته به‌لحاظ فرهنگ ایلی و عشایری و هم‌چنین برخورداری از تنوع زیستی جانوری غنی و فراوانی حیات وحش، از قدیم‌الایام شکار کردن جزیی از زندگی مردمانش شده بود، خوشبختانه بسیاری از اهالی این دیار حالا بر این باورند که در شرایط فعلی که جمعیت وحوش در تمامی مناطق‌اش به‌شدت کاهش یافته و بسیاری از فرزندان و کودکان‌شان حتی یک‌بار هم شانس مشاهده آن وحوش پرشمار سال‌های نه‌چندان دور این دیار را پیدا نکرده‌اند! دیگر شکار و شکارچی‌گری را افتخار ندانسته بلکه با تغییر رفتارهای اجتماعی، از کشتار وحوش و فرهنگ شکار و شکارچی‌گری اظهار انزجار کرده و سطح همکاری‌های آن‌ها با مأموران و محیط‌بانان محیط زیست افزایش چشمگیری یافته است.

     دوست عزیزمان محمد درویش – فعال برجسته محیط زیست کشور – در مقاله‌ای زنهار دهنده و تأمل‌برانگیز با استفاده از منابع پژوهشی و تحقیقاتی رسمی بین‌المللی تأثیر شکار در مرگ تنوع زیستی کشور را مورد بررسی قرار داده و با مستندات علمی انکارناپذیر فرهنگ شکار و شکارچی‌گری را که متأسفانه هنوز طرفداران پرقدرت و ذی‌نفوذی هم در کشور دارد!، به چالش کشیده است. به لحاظ محتوا و اطلاعات ارزشمند و کم همتای این مقاله، متن کامل آن عینا” برای خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری در اینجا بازانتشار می‌گردد:

سهم شکار در مرگ تنوّع زیستی ایران!

محمد درویش:

1

    ۹ سال پیش، اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) در گزارش سال ۲۰۰۴ خود، جهانیان را شگفت‌زده و یا شاید بهتر است گفته شود: “بهت زده” کرد! این معتبرترین نهاد محیط زیستی دنیا که وظیفه‌ی پایش گونه‌های در معرض خطر انقراض را با انتشار سالانه‌ی سیاهه‌ی ‌سرخ(red data ) دارد در آن گزارش چنین آورد: «شتاب انقراض کنونی گیاهان و حیوانات در شرایط امروز کره‌ی زمین،  تا هزار برابر سریع‌تر از میزان طبیعی انقراضی است که تا پیش از ظهور نقش انسان به عنوان عامل اصلی انقراض وجود داشت.» به عبارتی ساده‌تر، دانشمندان آی یو سی ان هشدار دادند که انسان‌ها، دست کم ۱۰۰ برابر سرعت نابودی زیگونگی یا تنوع زیستی را در زمین افزایش داده‌اند. در تأیید این مدعا، اندکی بعدتر نتایج پژوهش‌ها و بررسی‌های میدانی ۲۰ هزار اکولوژیست بریتانیایی منتشر شد که با هزینه دولت انگلستان، سطح تنوع زیستی در این شبه جزیره ثروتمند را بین سال‌های ۱۹۷۴ تا ۲۰۰۴ مورد بررسی قرار داده بودند و معلوم کردند که در طول ۴۰ سال یاد شده، دست کم ۷۰ درصد از گونه‌های پروانه، ۵۴ درصد از گونه‌های پرنده و ۲۸ درصد از تنوع گونه‌ای گیاهی از بین رفته است . این در حالی است که در آغاز هزاره‌ی سوم، پروفسور ای ویلسون، زیست شناس برجسته دانشگاه هاروارد به صراحت گفته بود: «تا دو دهه‌ی دیگر، سرعت انقراض گونه‌ها در زمین ۱۰ هزار برابر بیشتر از میزان طبیعی انقراض شتاب خواهد گرفت.» اظهار نظری که در زمان انتشار، البته بسیاری آن را بیش از حد بدبینانه دانستند. اما حدود دو سال و سه ماه پیش، یعنی در اکتبر ۲۰۱۰، سیمون استوارت، رئیس کمیسیون بقای گونه‌ها در آی یو سی ان در مورد برآورد دکتر ویلسون چنین گفت: «همه شواهد نشان می‌دهد که او درست می‌گوید.»

      در حقیقت ما اینک وارد دوره‌ای شده‌ایم که از آن با عنوان دوره «انسان زادی» یاد می‌شود؛ دوره‌ای متأثر از فعالیت‌های متراکم انسانی که به هیچ وجه با ۵ دوره انقراض تاریخی گذشته در زمین که آخرین آن، نیستی دایناسورها را در بر داشت، قابل مقایسه نیست؛ زیرا اینک این فعالیت‌ها و فشارهای انسانی در حوزه صنعت، زراعت، دامداری، شکار، ماهیگیری و رشد نفوس آدمی است که به عنوان مهم‌ترین دلایل شتاب گرفتن انقراض از آن یاد می‌شود. حتی چندی پیش، لستر براون – نویسنده نامدار دنیای محیط زیست – در یکی از آخرین کتاب‌هایش ضمن اشاره به پژوهش پل مک کریدی، در باره نسبت وزنی انسان و دام‌ها و حیوانات اهلی‌اش در مقایسه با وزن همه‌ی مهره‌دارانی که در هوا و خشکی زندگی‌ می‌کنند، گفت: در ده هزار سال پیش، این مقدار فقط یک دهم درصد بوده، در حالی که اینک به ۹۸ درصد رسیده است ! یعنی وزن همه‌ی پرندگان و چرندگان ساکن در خشکی‌ها، همه‌ی فیل‌ها و زرافه‌ها و پلنگ‌ها و گرازها و یوزها و ببرها و خرس‌ها و گرگ‌ها و روباه‌ها و خرگوش‌ها و خلاصه وزن همه‌ی مهره‌داران عالم، اینک به دو درصد وزن انسان و دام‌ها و دیگر حیوانات اهلی کرده و خانگی‌اش نمی‌رسد! چه سندی از این گویاتر که نشان دهد و ثابت کند تا چه اندازه و پرشتاب داریم مرگ زندگی را در زمین سرعت بخشیده و رقم می‌زنیم؟

2

     در چنین شرایطی می‌خواهیم ببینیم اوضاع در سرزمینی که بیشتر دوستش داریم، در ایران عزیزمان چگونه است؟

    راست این که زیگونگی حیات در وطن هم، حال و روز خوشی ندارد. این واقعیتی است که همه بر آن مهر تأیید می‌زنند؛ چه مسئول دولتی و متولّی موضوع، چه فعالان و کارشناسان محیط زیست و چه حتا شکارچی‌هایی که همچنان در پی گرفتن عکس یادگاری در کنار لاشه‌ی وحوشی هستند که شمارشان شتابان در حال کاهش است. فارغ از جستارهای اخلاقی و آموزه‌هایی که بر رعایت حق حیات برای همه‌ی جانداران روی زمین تأکید می‌کند و در بیانیه‌ی جهانی حقوق حیوانات که در سال ۱۹۷۸ در یونسکو منتشر شد هم مستتر است، جای پاسخی سزاوارانه بر این پرسش خالی است که به راستی آیا اگر فرهنگ شکار و شکارگری در این سرزمین محو می‌شد، می‌توانستیم با اطمینان از محو خطر نیستی تنوع زیستی در ایران‌زمین سخن گوییم؟ به بیانی ساده‌تر، متهم شماره یک در کاهش معنی‌دار شمار وحوش کیست و در این میان، چه سهمی از تشدید این بحران متوجه یک میلیون و پانصد هزار قبضه سلاح ثبت شده‌ و لابد هزاران سلاح ثبت‌نشده و غیرمجازی است که به سمت زیستمندان ساکن در طبیعت ایران نشانه رفته است؟

     این البته پرسشی است که باید سازمان حفاظت محیط زیست کشور بر مبنای یک سامانه‌ی پایش و سرشماری پیوسته و منظم از وحوش ایران انجام می‌داد و همه ساله تغییرات شمار وحوش، ظرفیت برد و میزان احتمالی حیوانات مازاد را به تفکیک هر زیستگاه اعلام می‌کرد. با این وجود، سالهاست که این سازمان از انجام چنین کاری بازمانده یا بازداشته شده است! و عملاً اعلام می‌شود که آمار دقیقی از شمار وحوش موجود در کشور، چه در مورد مهره‌داران خشکی‌زی، چه آبزی و چه در مورد پرندگان وجود ندارد. بنابراین، در چنین شرایطی که آماری رسمی و دقیق از شمار جانوران هدف شکار وجود ندارد، چگونه است که ادارات کل محیط زیست در استان‌های کشور هر ساله، تعدادی مجوز شکار برای شکارچیان داخلی و خارجی صادر می‌کنند؟ درست مثل ماجرای ترافیک و آلودگی هوای تهران که منجر به ایجاد طرح محدودیت تردد خودروهای شخصی در مناطق مرکزی شهر شد؛ ولی همزمان مجوزهایی چاپ و منتشر شد تا در قبال گرفتن وجهی معین، اجازه دهند تا افراد با خودروهای شخصی خود در محدوده طرح ترافیک تردد کنند!

3

    پرسش این است که اگر نمی‌دانیم چه تعداد کل و بز و قوچ و میش و آهو و جبیر داریم، و اگر نمی‌دانیم ظرفیت نگهداری یا برد بوم‌شناختی هر زیستگاه برای هر علفخوار چقدر است، چگونه و مبتنی بر کدامین روش فنی و علمی اقدام به صدور پروانه شکار می‌کنیم؟

    به نظرم نخستین وظیفه‌ی معاونت طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، ارایه‌ی تخمینی دقیق و مبتنی بر روشی علمی از شمار گونه‌های حیات وحش به تفکیک هر یک از مناطق چهارگانه تحت امرش است. این آمارها باید سالانه اعلام شود تا بتوان عملکرد هر مجموعه‌ی مدیریتی و برنامه‌های اجرا شده‌اش را به درستی نقد کرده و مورد قضاوت قرار داد. اما وقتی نمی‌دانیم شمار وحوش در ابتدا و انتهای مدیریت محمد هادی منافی، معصومه ابتکار چه تغییری با فاطمه جوادی و یا محمدجواد محمدی‌زاده داشته است، چگونه می‌شود با خط کشی دقیق، عیار موفقیت را در کارنامه‌ی چهار رییس پیشین در حوزه حیات وحش جانوری محک زد؟

    اینجاست که آدمی حس می‌کند که شاید عمدی در کار است تا آمارها منتشر نشود و سرشماری‌ها از وحوش ناقص و محرمانه باقی ماند تا بلکه نشود مدیری را بابت عملکرد چهار یا هشت ساله‌اش به چالش گرفته و مورد پرسش قرار داد. این در حالی است که مردم و به ویژه محلی‌ها در البرز و زاگرس و دیگر زیستگاه‌های مشهور کشور، هر از چندگاه مردانی را در گروه‌های چند نفره و مجهز که دارای پروانه‌ها و مجوزهای لازم هم هستند، می‌بینند که آزادانه و فارغ‌البال به شکار مشغولند و از حمایت‌های قانونی ویژه هم برخوردارند و نگویید که نیستند که کسی دیگر باور نمی‌کند! می‌کند؟

    به عنوان مثال، اگر آمار نداریم، چگونه است که مثلاً در یک سال، مانند سال ۱۳۸۷ فقط ۶۱ مجوز شکار چهارپا صادر می‌شود و بلافاصله در سال بعدش، با بیش از ۱۰ برابر رشد، تعداد مجوزهای صادر شده به ۶۸۷ عدد افزایش می‌یابد. این سردرگمی و بی‌نظمی ناشی از چیست؟

   نگارنده پس از بررسی‌های فراوان و رایزنی‌های متعدد سرانجام توانسته به برخی از نتایج سرشماری وحوش کشور در طول پنج سال گذشته دست یابد که البته رسمی نیست، اما به نظر می‌رسد که از واقعیت هم به دور نباشد. بر بنیاد این آمارها، شمار جبیر از ۲۳۷۱ در سال ۱۳۸۶ به ۲۳۲۳ رأس در سال ۱۳۹۰ کاهش یافته است. اما شمار آهو در همان محدوده زمانی از ۱۱۳۲۰ به ۱۷۸۹۹ افزایش یافته، در مورد کل و بز، اما روند کاهنده بوده و شمار آنها از ۴۰۳۰۲ به ۳۷۸۵۸ کاهش یافته و دست آخر آن که شمار قوچ و میش سراسر کشور از ۴۶۳۳۲ به ۵۳۴۷۷ افزایش یافته است. به دیگر سخن، در هر ۷۱۰۲۹ هکتار از خاک ایران، یک جبیر وجود دارد. این نسبت برای آهو، ۹۲۱۸ هکتار، برای هر کل و بز، ۴۳۵۸ هکتار و دست آخر آن که برای هر قوچ و میش ۳۰۸۵ هکتار است. این در حالی است که در هر دو هکتار از خاک ایران، یک انسان زندگی می‌کند؛ یعنی شمار انسان‌ها از شمار پرتراکم‌ترین علفخوار موجود در ایران که قوچ و میش باشد، بیش از ۱۵۰۰ برابر یا ۱۵۰ هزار درصد بیشتر است! نسبتی که برای جبیر به بیش از سه میلیون و پانصدهزار درصد می‌رسد!

    و غم‌انگیزتر آن که در چنین شرایطی، دست کم یک میلیون و پانصد هزار قبضه اسلحه، ۴۵ میلیون گلوله سربی (۳۰ تیر برای هر اسلحه در سال) و ۳۰۰ میلیون ساچمه (۲۰۰ ساچمه برای هر تفنگ) به صورت بالقوه به سوی همین تعداد اندک علفخوار موجود در کشور نشانه رفته است (و این ها همه تعداد فشنگ و ساچمه مجاز است که هر اسلحه در سال می‌تواند از آن برخوردار شود و همه می‌دانیم که تعداد واقعی فشنگ و ساچمه اختصاص یافته به هر تفنگ شکاری، به مراتب رقم بالاتری است). یعنی به صورت میانگین، موجودیت هر علفخوار ایران ( که مجموع‌شان به ۱۱۱۵۵۷ می‌رسد) سالانه با ۳۰۹۳ گلوله سربی یا ساچمه‌ای که به سمتش نشانه رفته است، تهدید می‌شود. این درحالی است که در این محاسبه به دیگر عوامل تهدیدکننده حیات علفخواران، از جمله تصادف در جاده‌ها، تصرف زیستگاه‌ها، تخریب پوشش گیاهی، کمبود آبشخور، بیماری، فعالیت رو به گسترش دامداری‌های سنتی و صنعتی و … اشاره نشده است. همچنین در این محاسبه، به خبرهایی که اشاره می‌کند سالانه ده‌ها نفر از شکارچیان حرفه‌ای از دیگر کشورهای جهان و نیز شیوخ متمول آن سوی خلیج فارس برای شکار یا زنده‌گیری حیوانات موجود در ایران، وارد کشور شده و می‌شوند، پرداخته نشده و صرفنظر گردیده است.

4

فرجام سخن:

   یکبار دیگر بیاییم و کلاه خویش را قاضی کنیم؛ شاید شکار مهم‌ترین دلیل نابودی حیات وحش ایران در شرایط کنونی نباشد، اما قبول کنید که عامدانه‌ترین و ناجوانمردانه‌ترین دلیلی است که هیچ یک از موازین و آموزه‌های اخلاقی و محیط زیستی نیز آن را تأیید نمی‌کند.

   ما باید اجازه دهیم تا فرزندان این آب و خاک هم، همچنان از موهبت حضور و تماشای خرامیدن یوزها، پلنگ‌ها، جبیرها، آهوها و دیگر جانداران ارزشمند وطن برخوردار باشند و به پایان بریم این همه آزمندی و خودخواهی را.

    به خدا ما فرزندان فردوسی بزرگ هستیم که هزار سال پیش در چشم و گوش‌مان نوشت و زنهار داد:

سیاه اندرون باشد و سنگ دل

که خواهد که موری شود تنگ دل

    آیا شناسه‌های سیاه بختی و سیاه اندرونی را در جامعه‌ی امروز ایران و جهان نمی‌بینیم؟ بس کنید و بس کنیم این رویه‌ی خونریزانه را …

همین و تمام.

5

پی نوشت:

    اغلب تصاویر این مجموعه اثر هنرمند عزیز، آقای حسن مقیمی، عکاس طبیعت دوست ایرانی است که از طبیعت بختیاری شکار شده و توسط آقای دکتر سعید یوسف پور، مدیرکل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری، اختصاصاً در اختیار نگارنده قرار گرفته است که در همینجا از لطف این دو بزرگوار، قدردانی می کنم.

در همین رابطه:

– روزنامه اعتماد(محمد درویش): موج جدید صدور مجوز شکار نشانه چیست؟

ضعف قانون و آموزش؛ متهمان ردیف اول ماجرای صدور حکم اعدام برای محیط‌بانان!

سه شنبه, ۳ بهمن, ۱۳۹۱

     هنوز تلاش‌های فعالان و دست‌اندرکاران محیط زیست کشور برای رهایی اسعد تقی‌زاده از حکم اعدامی که توسط دیوان عالی کشور هم تأیید شده است، به نتیجه نرسیده است که خبر صدور حکم اعدام برای محیط‌بان دیگری از منطقه تحت حفاظت دنا سبب نگرانی و اندوه بیشتر فعالان حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور می‌شود.

غلامحسین خالدی محیط‌بان منطقه دنا

     غلامحسین خالدی دومین محیط‌بان از منطقه حفاظت شده دنا در استان کهگیلویه و بویراحمد است که شوربختانه قربانی ضعف قانون و آموزش‌های بکارگیری سلاح شده و حالا بعد از تحمل ۳۳ ماه تحمل زندان، به جرم قتل عمد با حکم اعدام روبه‌رو شده است!

     یک سؤال اساسی در ماجرای صدور چنین احکام تأمل‌برانگیزی این است که انفعال نهادهای متولی در اصلاح و ساماندهی “قانون حمل و بکارگیری سلاح” توسط محیط‌بانان تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد و تناقض‌ها، ابهامات و برخی مواد غیرمنطقی که متأسفانه قضات را در مسیر “تشخیص قتل عمد” و صدور حکم قصاص و اعدام قرار می‌دهد، در چه زمانی از این قانون حذف خواهند شد!؟

     و اما نکته قابل‌تأمل در ماجرای صدور چنین احکامی، شاید موضوع چگونگی توجه قضات به عناصر اساسی و تشکیل دهنده جرم باشد؛ چراکه برای اثبات هر اتهامی و برای هر یک از عناوین مجرمانه، وجود عناصر اساسی و تشکیل دهنده جرم ضروری و الزامی است و از مهمترین این عناصر، مؤلفه سوء‌نیت است و مسلما” این عنصر بایستی در هر عمل مجرمانه ای مستتر یا مشهود باشد، عنصری که به‌نظر می‌رسد صحت احراز آن، روند رسیدگی چنین پرونده‌هایی را در محاکم قضایی با مشکل مواجه می‌کند.

     البته ضرورت توجه بیشتر سازمان حفاظت محیط زیست به بخش حقوقی در استان‌ها برای اینکه از توان نرم‌افزاری، تخصصی و منابع انسانی بایسته برای دفاع از حقوق چنین محیط‌بانانی برخوردار شوند، را نیز نباید از نظر دور داشت.

     فراموش نکنیم که ضعف آموزش و کم‌توجه‌ای سازمان حفاظت محیط زیست نسبت به انجام آموزش‌های دوره‌ای محیط‌بانان در مقاطع شش‌ماهه یا سالانه هم در شتاب روند صدور چنین احکامی که منجر به ضعف روحی و کاهش انگیزه و اقتدار محیط‌بانان در انجام مأموریت‌های سازمانی و دفاع از زیستمندان وطن می‌شود، تأثیرگذار بوده است. بایستی در یک برنامه آموزشی مستمر، آموزش‌ها و آگاهی‌های لازم در خصوص مقررات “قانون حمل و بکارگیری سلاح” به محیط‌بانان داده شود تا در هنگام مواجه با شکارچیان غیرمجاز و قانون‌گریز تحت تأثیر شرایط محیطی و یا وظیفه‌مندی خود، از اقداماتی که فاقد پشتیبانی‌های قانونی هستند، به‌طور جدی خودداری کنند.

و حرف آخر اینکه

یادمان باشد که در این نابسامانی‌های قانونی و آموزشی که منجر به شتاب روند صدور چنین احکام قضایی و ضعف روحی و کاهش انگیزه‌های کاری محیط‌بانان می‌شود، همواره بازنده اصلی طبیعت مظلوم وطن خواهد بود.

در همین زمینه:

– خبرگزاری میراث فرهنگی: ضعف آموزش، متهم ردیف اول در صدور حکم اعدام برای محیط بانان

– روزنامه شرق(محمد درویش) : لطفا محیط‌بان‌ها را خلع سلاح کنید

دوازدهمین جنگلبانی که در خون خود غلطید!

دوشنبه, ۲ بهمن, ۱۳۹۱

     پنج‌شنبه – ۲۸ دی‌ماه ۱۳۹۱ – دوازدهمین جنگلبان سلحشور  از دیار خراسان در راه پاسداری و حراست از جنگل‌های وطن در منطقه تنگه‌زار شهرستان بجنورد، با ضربات چاقوی متجاوزین بی‌اخلاق در خون خود غلتید و رفت.

رضا ارغوان

     ماجرا از این قرار است که؛ رضا ارغوان جنگلبان شجاع و جوان منابع طبیعی بجنورد خراسان شمالی، روز پنج‌شنبه گذشته در حین گشت‌زنی در حوزه استحفاظی‌اش در منطقه جنگلی تنگه‌زار شهرستان بجنورد، مورد حمله متجاوزین و متصرفان ناشناسی قرار گرفته و در حالی‌که دست‌ها و پاهایش با طناب بسته شده بود با ضربات پی‌در‌پی چاقو به شکل بسیار فجیعی به قتل رسیده است!

     رضا ارغوان ۲۶ ساله، دوازدهمین شهید طبیعت کشور است که به‌همراه ۵۰۷ مجروح و جانباز دیگر منابع طبیعی تنها به جرم پاسداری و صیانت از اندوخته‌های طبیعی وطن و حفاظت از جنگل‌های رنجور و زخم‌خورده کشور، در خون خود غلطیدند و جامعه منابع طبیعی کشور را داغدار کردند!

     بدون‌شک عدم توجه به لکنت‌‌های موجود در حوزه‌‌های اجتماعی و قانون‌گذاری و قضایی، و همچنین ناتوانی یگان‌‌های حفاظتی سازمان جنگل‌‌ها و مراتع کشور از حیث تجهیزات و امکانات سخت‌افزاری برای پاسداری از رویشگاه‌های جنگلی و طبیعی کشور، روند در خون غلطیدن و یا به‌خطر افتادن جان جنگلبانان را شتابناک‌تر کرده و ناباوران جنگلبانی و محیطبانی را به مشاغل پرخطر در کشور بدل ساخته است.

     انتظار است در تمامی سطوح ملی و منطقه‌ای و با بهره‌گیری از تمامی ظرفیت‌های فرهنگی مانند رسانه ملی و تریبون‌های مذهبی و سیاسی برای دوستی جوامع محلی‌مان با طبیعت، مسئولانه تلاش کنیم و با لحاظ ملاحظات محیط‌زیستی در برنامه‌های مدیریتی‌مان، قانون‌گریزی و طبیعت‌ستیزی را در عزمی ملی مهار کنیم تا این‌گونه شاهد در خون غلطیدن پاسداران طبیعت وطن به‌دست متجاوزان و زیاده‌خواهان نباشیم.

     و همین‌طور انتظار می‌رود دستگاه‌های انتظامی و قضایی منطقه برای بازدارندگی بیشتر و برهم‌زدن امنیت متجاوزان به جنگل‌ها، سخت‌تر و با سرعت بیشتر برای شناسایی و برخورد قضایی با قاتلان اقدام کنند.

     و آخر اینکه بایستی توجه به منابع انسانی سازمان جنگل‌ها در سراسر کشور که همواره برای انجام وظایف و مأموریت‌های پرخطر خود در زمینه حفاظت از عرصه‌های طبیعی با تهدیدهای جانی مضاعفی مواجه هستند، در دستور کار تصمیم ‌گیران ارشد اجرایی و همچنین نمایندگان مجلس شورای اسلامی قرار گرفته و زمینه اجرای قوانین مربوط به متناسب‌سازی حقوق کارکنان منابع طبیعی با سختی کار و مخاطرات انجام وظایف حاکمیتی آن‌ها را که در اسناد بالادستی مورد تأکید قرار گرفته اما متأسفانه اجرای آن قوانین تاکنون معطل مانده است، مهیا شود.

     یقینا” اجرای این قوانین معطل مانده و همچنین تشکیل صندوق مردمی حمایت از طبیعت کشور که به همت تعدای از فعالان محیط زیست کشور در حال تشکیل است، برای حمایت از خانواده‌های جنگلبانان و محیطبانانی که این‌گونه جان خود را در راه پاسداری از منابع طبیعی و حیات‌وحش کشور از دست می‌دهند، بسیار ضروری به‌نظر می‌رسد.

در همین رابطه بخوانید:

– روزنامه شرق(محمد درویش): پیام نگران‌کننده قتل یک جنگلبان!

“روز جهانی جنگل” به تقویم ها راه یافت

شنبه, ۲ دی, ۱۳۹۱

روز جهانی جنگل - 21 مارس

     خبر امیدبخشی که در پایگاه اطلاع رسانی سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور منتشر شده است؛ حکایت از نامگذاری یک روز سبز در تقویم های جهانی دارد. مجمع عمومی‌سازمان ملل متحد روز ۲۱ مارس(اول فروردین ماه) را به عنوان “روز جهانی جنگل” معرفی کرد تا نقش غیرقابل انکار جنگل‌ها در پایداری سرزمین و شادابی حیات زیستمندان جانوری و گیاهی کره خاکی را برای دولت ها پررنگ تر به نمایش درآورند.

     پاسداشت این روز جهانی از سال ۲۰۱۳ آغاز شده و ارتقاء سطح آگاهی‌های عمومی از اهمیت انواع جنگل ها و کلیه درختان خارج ازجنگل ها، هدف این نامگذاری بوده که در قالب ظرفیت سازی ترویجی در بین نهادهای دولتی مرتبط با حوزه جنگل و جوامع محلی با تأکید بر مدیریت و حفاظت مشارکتی برای توسعه پایدار جنگل ها صورت می پذیرد.

     نامگذاری این روز به دنبال تلاش های سال جهانی جنگل ها(سال ۲۰۱۱) انجام گرفت که این امکان را به کشور های جهان داد تا فعالیت های آگاهی بخشی مربوط به صیانت و توسعه پایدار جنگل ها و درختان را سامان دهی کنند. روز جهانی جنگل ها، کشور ها را تشویق می کند تا در قبال انجام و سازماندهی فعالیت های محلی، ملی و بین المللی مربوط به جنگل، از جمله راه اندازی برنامه های حمایتی درخت کاری و افزایش سرانه فضای سبز درختی در سطح بین المللی متعهد شوند.

     امید آنکه نهادهای متولی جنگل های کشور با بهره گیری از ظرفیت‌های بین المللی این مناسبت، از این فرصت ارزشمند بخوبی استفاده کرده و برای جلب همکاری و الزام قانونی دستگاه‌های دست اندرکار امور فرهنگی کشور برای ارتقای سطح آگاهی‌های عمومی‌جوامع محلی و مشارکت جنگل نشینان و همچنین برای حمایت‌های ویژه قوای سه گانه کشور در همه زمینه‌های اعتباری، قانونی، حاکمیتی و قضایی و نهایتا” پیشگیری از بارگذاری‌های غیر اصولی صنعتی، خدماتی و کشاورزی دستگاه‌های عمرانی کشور در محدوده‌ رویشگاه‌های جنگلی به بهانه توسعه، اشتغال و درآمدزایی، برنامه های اجرایی کوتاه مدت و بلند مدتی را طراحی کنند.

به همت انجمن تسنیم، اجرای طرح “طبیعت در پناه شریعت” در بام ایران آغاز شد

سه شنبه, ۲۳ آبان, ۱۳۹۱

    توسعه فرهنگ منابع طبیعی و افزایش سطح مشارکت جوامع محلی، همواره به عنوان یکی از مهمترین مؤلفه ها و مأموریت های محوری نهادهای فعال در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور مطرح بوده و تمامی دست­ اندرکاران و فعالان این حوزه بر این باورند که دستیابی به این هدف بزرگ در گروی همکاری مسئولانه تمامی نهادهای دولتی و مردم نهاد مرتبط و دلسوزان کشور بوده تا با بهره گیری از همه­ توانمندی­ ها و ظرفیت­ های فرهنگی، آموزشی و اعتقادی جامعه و با آموزش و بیان مبانی علمی و اعتقادی مربوط به این حوزه، مردم جوامع محلی را نسبت به پاسداری و حراست از منابع طبیعی و محیط زیست پیرامون­شان حساس ساخت.

     بر همین بنیاد، انجمن محیط زیستی تسنیم بروجن به دنبال برگزاری چندین جلسه کارشناسی توجیهی با کارشناسان و مسئولان ادارات تبلیغات اسلامی، منابع طبیعی و حفاظت محیط زیست استان، اقدام به تهیه طرحی به نام “طبیعت در پناه شریعت” کرده تا با هم افزایی و تقویت و توسعه رابطه حوزه‌ های علمیه و ادارات تبلیغات اسلامی با نهادهای دولتی و غیردولتی متولی منابع طبیعی و محیط زیست، حتی‌المقدور از ظرفیت‌ ها و توانمندی‌ های مبلغان روحانی در جهت آگاه­ سازی جوامع و بهره‌برداران محلی به نحو شایسته استفاده شود.

     در همین راستا، ایام سوگواری دهه­ ی محرم­ پیش ­روی به عنوان نخستین مرحله اجرایی این طرح در شهرستان بروجن – به عنوان منطقه پایلوت – انتخاب شده و انجن تسنیم با همکاری اداره تبلیغات اسلامی بروجن اقدام به شناسایی مبلغین روحانی منطقه کرده، بسته های آموزشی تهیه و در اختیار آن مبلغان روحانی قرار گرفته و از آنان خواسته شده است تا بخشی از زمان سخنرانی ­ها و حضور خود در جمع مردم مناطق مختلف شهرستان را به اجرای این طرح اختصاص داده تا در این رهیافت ضمن افزایش سطح آگاهی­ های عمومی مردم، حساسیت­ آنان نسبت به حفاظت از مواهب طبیعی منطقه­ شان بیشتر شود.

     در این طرح، هیئت های مذهبی نیز به عنوان یکی دیگر از ظرفیت های فرهنگی مذهبی مدنظر قرار گرفته و برای نخستین بار اعضای انجمن تسنیم با تمامی مسئولین هیئت های مذهبی منطقه ارتباط برقرار کرده و از آنان خواسته شده است تا در مناسبت های مذهبی در زمینه کاهش مصرف و جمع آوری صحیح ظروف پلاستیکی همکاری و اقداماتی نمادین و آموزشی صورت پذیرد.

      شوربختانه در برخی مراسمات مذهبی، استفاده بیش­ از­ حد از ظروف و کیسه ­های پلاستیکی، عدم جمع­ آوری صحیح و رهاسازی این زباله­ ها در مکان­ های عمومی و خیابان­ ها و طبیعت مشهود و نگران کننده بوده که علاوه بر آلودگی­ های دیداری، منابع آب و خاک را نیز آلوده کرده و محیط زیست را با تهدیدهای جدی مواجه می سازد.

     در این مرحله از طرح، از مسئولین هیئت های مذهبی خواسته شده است تا در دهه محرم پیش ­روی، در یک اقدام نمادین استفاده از ظروف و کیسه­ های پلاستیکی در برنامه­ های پذیرایی این ایام را به حداقل ممکن رسانده و بدین ترتیب با استفاده از جایگزین مناسب برای آنها (مثل ظروف استیل و ملامین و یا ظروف قابل جذب)، گام ­های موثری در آموزش خانواده­ ها برای کاهش مصرف ظروف پلاستیکی و حفظ محیط زندگی و طبیعت ارزشمند­مان برداشته شود.

     امید آنکه این طرح مورد استقبال و حمایت روحانیون مبلغ بام ایران قرار گرفته تا ضمن ارتقای سطح کیفی آن، به الگویی موفق و کاربردی از این طرح دست یافته که قابلیت توسعه و اجرا در سطوح اجتماعی بزرگتری را داشته باشد.

گزارشی که دعوت به تخریب طبیعت می کند!

شنبه, ۲۰ آبان, ۱۳۹۱

     این داستان پرغصه زغال سازی به سال های دور و قبل از ملی شدن جنگل های کشور( سال ۱۳۴۱) برمی گردد. تا دهه های ۴۰ و ۵۰ علاوه بر سکونتگاه های روستایی، سوخت مردم شهرها نیز از زغال و هیزم جنگلی تأمین شده که ابتدا تحت نظر خوانین و کدخداهای محلی و در سال های بعد تحت نظر و بازرسی مأمورین سازمان جنگلبانی در سامان های عرفی مناطق جنگلی کشور تولید می شده است.

     هرچند که در آن زمان هم مقرر شده بود که منحصرا” از درختان افتاده و خشک و تحت شرایط معین و تعریف شده، زغال مورد نیاز کشور تهیه شود، اما متأسفانه در سال های بعد، همین قانون سبب نهادینه شدن فرهنگ زغال گیری به عنوان یک حرفه برای درآمدزایی در مناطقی از کشور شده و شوربختانه در شرایط کنونی به یکی از مهمترین تهدید های انسانی رویشگاه های جنگلی مناطقی مانند زاگرس تبدل شده و سالانه بخشی از این عرصه های ارزشمند را به نابودی می کشاند!

     بدون شک تمامی کارشناسان و متخصصین منابع طبیعی بر این باورند که در شرایط بحرانی فعلی حاکم بر عرصه های جنگلی و محیط زیست کشور، به هیچ وجه استفاده از سوخت های هیزمی و چوبی منطقی نبوده و علاوه بر نابودی جنگل ها و هدر دادن چوب های تولیدی در کشور، خسارت های جبران ناپذیری به محیط زیست وارد می شود. بر همین بنیاد و با استفاده حداکثری از ظرفیت های قانونی سازمان جنگل ها سعی بر آن است که محدودیت های شدیدی بر ماجرای احداث کوره های زغال سازی در کشور و حتی ممنوعیت های شدید برای مناطق جنگلی اعمال کنند تا از این طریق نیز به جمع شدن بساط زغال سازی در کشور کمک شود. چراکه کوره هایی که به بهانه زغال کردن چوب های باغی احداث می شوند، عموما” درختان جنگلی را نیز به کام خود می کشند!

     بدون شک تبدیل چوب های حاصل از باغات و جنگل ها گزینه ای غیرعلمی، غیراقتصادی و مغایر با ملاحظات زیست محیطی بوده و خردمندانه آن است که با جایگزینی سوخت های فسیلی و انرژی های پاک، چوب های تولیدی را در صنایع چوب و یا مهمتر از این مصارف صنعتی، در شیوه های بی خاک ورزی و تقویت خاک که یقینا” اضافه بر کارکردهای زیست محیطی، منافع اقتصادی بیشتری به همراه داشته مورد اسفاده قرار گیرند.

    حال حیرت آور است که در شرایطی که تلاش می شود تا از تمامی ظرفیت های قانونی و آموزشی کشور برای کاهش و مقابله با زغال سازی در کشور بهره گرفته شود، خبرگزاری وزین مهر ناباورانه در دو گزارش جامع در مورخ ۱۹ آبان ۱۳۹۱ اقدام منسوخ شده زغال سازی در یکی از مناطق روستایی آذربایجان را بی مهابا به تصویر می کشد! گزارش هایی تصویری که یقینا” خبرنگار محترم نیز زحمات زیادی برای تهیه عکس هایش کشیده و تلاش کرده است تا این رخداد را در قالب گزارش هایی آموزشی با تمام جزئیات به خوانندگانش آموزش دهد!

    حقیقتا” قابل تأمل و نگران کننده است که چگونه خبرنگاری در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور، اینگونه ناشیانه چنین رخداد ویرانگر و منسوخ شده ای را با جزئیات به تصویر کشیده و عکس پیرمرد سیگار بدست در کنار کوره را چنان به تصویر می کشد که لایق و سزاوار مردان بزرگ و پاسداران حقیقی این آب و خاک هستند. تصویری که تداعی کننده ژست شکارکشان نادان در کنار شکار مظلوم و در خون غلطیده خود هستند!

     امید آنکه دوستان دلسوز خبرگزاری مهر که سزاوارانه زحمات قابل تحسینی در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور به دوش کشیده و به شایستگی نشان داده اند که همواره دوشادوش دست اندرکاران و فعالان این حوزه، جسورانه و هوشمندانه به دفاع و پاسداری از این مزیت های کم همتای میهن مان پرداخته و در راه آموزش مردم و ترویج فرهنگ منابع طبیعی از هیچ کوشش دریغ ننموده اند، دقت و تأمل بیشتری در تهیه و انتشار چنین گزارش های بدآموزانه کرده تا به جای ترویج فرهنگ استفاده از سوخت های هیزمی، شاهد گسترش شیوه های مصرف خردمندانه چوب های مازاد باغی در تقویت خاک ها و یا صنایع چوبی کشور باشیم.

اکوسیستم های جنگلی منحصربفرد و نادر زاگرس مرکزی

دوشنبه, ۲۴ مهر, ۱۳۹۱

ابتدای این هفته در کارگاهی آموزشی با عنوان “مدیریت جنگل های زاگرس” شرکت کردم که مدرّس آن دوست خوبم – مرتضی ابراهیمی عزیز – بود. ابراهیمی از جمله کارشناسان قدیمی سازمان جنگل ها است که حدود ۳۲ سال پیش، کارش را در دیار بختیاری آغاز کرد و پایه گذار فعالیت های پژوهشی اجرایی بسیار خوبی در استان چهار محال و بختیاری بود. به جرأت می توان گفت که ایشان از نظر تجربه عملی و شناخت مؤلفه های اثرگذار بر مدیریت جنگل های زاگرس، از جایگاه برجسته ای در بین کارشناسان سازمان جنگل ها برخوردار بوده و به عنوان یک مرجع در بین کارشناسان و پژوهشگران حوزه جنگل های زاگرس مطرح می باشد.

در این کارگاه به موضوعات مختلفی پیرامون طرح های جنگلداری و مدیریت جنگل های زاگرس پرداخته شد که به نظرم رسید برخی از آن مطالب با خوانندگان گرامی این تارنما به اشتراک گذاشته شود:

منطقه زاگرس مرکزی دارای اکوسیستم های جنگلی منحصر بفرد(Unique) و نادر(Rare) است که به لحاظ اهمیت اکولوژیکی آنها لازم است در مدیریت جامع جنگل های این منطقه به صورت ویژه مورد توجه قرار گیرند.

برخی گونه های جنگلی به صورت توده های خالص(Pure) یا آمیخته(Mixed) درمحدوده هایی با ویژگی های خاص اکولوژیکی(meso clima)، اکوسیستم های جنگلی ویژه ای را در منطقه عمومی زاگرس شکل می دهند که یا منحصربفرد و بی نظیر در سایر مناطق زاگرس می باشند و یا در نوع خود کم نظیر و نادر محسوب می شوند. سهم زاگرس مرکزی از این نوع اکوسیستم ها به شرح زیر است:

۱- جنگلهای آمیخته سوزنی برگ و پهن برگ

توده های جنگلی آمیخته سوزنی برگ و پهن برگ اکوسیستم های کم نظیری را در منطقه اکولوژیکی زاگرس شکل می دهند که دو گونه سوزنی برگ زربین(Cupressus sempervirens L. var. horizontalis) و ارس(Juniperus spp) در ترکیب با گونه های پهن برگ (به طور عمده بلوط) ایجاد کننده این اکوسیستم ها می باشند. نمونه کم نظیر  این نوع اکوسیستم در زاگرس مرکزی، جنگل های چهارطاق شهرستان کیار در استان چهارمحال و بختیاری است که گونه سوزنی برگ آن ارس و پهن برگان(Broad leaves) غالب آن زبان گنجشک(Fraxinus rotundifolia) و بلوط ایرانی است.

تیپ جنگلی آن اکوسیستم؛ “ارس – بلوط – زبان گنجشک” و گونه های مهم همراه آن؛ محلب(Cerasus mahaleb)، کیکم(Acer monspessulanum)، زالزالک(Crataegus aronia) و پلاخور یا شن(Lonicera nummularifolia) هستند. بنابراین با تاکید بر گونه سوزنی برگ، این اکوسیستم بی نظیر و مختص استان چهارمحال و بختیاری و به تبع آن زاگرس مرکزی است.

۲- توده  آمیخته بلوط – اوجا

اگر چه گونه اوجا(Ulmus minor) به صورت تک پایه و یا گروه های جنگلی خالص به صورت پراکنده در بخش های شمالی و جنوبی زاگرس رویش دارد، اما توده آمیخته آن با بلوط و در سطح قابل ملاحظه در دره پهنوس بخش بازفت شهرستان کوهرنگ در استان چهار محال وبختیاری رویش دارد، که در نوع خود درمنطقه اکولوژیکی زاگرس بی نظیر است. مهمترین گونه های همراه این توده؛ محلب، کیکم، زبان گنجشک، بنه، پلاخور، داغداغان(Celtis caucasica) و چنار(Platanus orientalis) هستند.

 ۳- توده خالص تلخ بیان چوبی

تلخ بیان چوبی(Sophora mollis)، گونه ای درختچه ای از خانواده پروانه واران(Papilionaceae) است که در وسعت حدود ۵ هکتار به صورت توده خالص در منطقه دوپلان شهرستان اردل در استان چهارمحال و بختیاری رویش دارد و  علاوه بر آن به صورت یک گروه جنگلی (کمتر از نیم هکتار) در حد فاصل روستاهای گاوزلک و لندی حوزه آبخیز بازفت استان چهارمحال و بختیاری رویش دارد. این توده انحصاری چهارمحال و بختیاری و به تبع آن زاگرس مرکزی است.

قابل ذکر است که در این گستره گونه هایی دیگر نیز در مقیاس گروه های جنگلی و واجد ارزش های اکولوژیک خاص رویش دارند که می توان به گونه های زیتون(Olea europaea) در حوزه های آبخیز ارمند و بازفت، مورد(Myrtus communis) در حوزه های آبخیز ارمند، بازفت و خرسان، گردو(Juglans regia) در منطقه آتشگاه لردگان و سماق(Rhus coriaria) در مناطق پروز، بازفت و لردگان استان چهار محال و بختیاری اشاره کرد.

روز کودک و طبیعت؛ فرصتی برای فرهنگ سازی سبز کودکان جوامع محلی

شنبه, ۲۲ مهر, ۱۳۹۱

امسال برای نخستین بار  است که به بهانه روز جهانی کودک، شاهد نامگذاری “هفته ملی کودک” در کشور هستیم که از ۱۵ تا ۲۱ مهر در سراسر کشور برگزار می شود. در روزشمار این هفته، خردمندانه حوزه طبیعت و محیط زیست مورد توجه قرار گرفته و سزاوارانه آخرین روز این هفته(۲۱ مهرماه) به نام “کودک، طبیعت و میراث فرهنگی” نامگذاری شده است.

نکته قابل تأمل در ترکیب دستگاه ها و نهادهای دولتی برگزار کننده این هفته – که وزارت بهداشت، وزارت آموزش و پرورش، سازمان بهزیستی ، سازمان میراث فرهنگی، وزارت دادگستری و نیروی انتظامی را شامل می شوند – نبود سازمان های متولی در حوزه طبیعت و محیط زیست کشور است که ناباورانه به رغم همخوانی و همسویی مأموریت های سازمانی شان با اهداف آخرین روز این هفته ملی، از کمترین سهم مشارکتی در برنامه های این هفته برخوردار بوده و به نظر می رسد در سطح ملی کوچکترین هماهنگی و دعوتی از دستگاه های منابع طبیعی و حفاظت محیط زیست کشور برای مشارکت در ستاد مرکزی و ستادهای استانی برگزار کننده این هفته صورت نگرفته است!

بدون شک برای اینکه موضوعات و ملاحظات محیط زیستی از وزنی بایسته در معادلات جامعه برخوردار شوند، بایستی فرهنگ سازی را از کودکان شروع کرده و برنامه های فرهنگ و اخلاقی محیط زیست را به کودکستان‌ها و دبستان‌ها – خصوصا” در جوامع محلی و روستاها – کشاند. باید کاری کرد که کودکان مان برای تمامی موجودات زنده جانوری و گیاهی و کلماتی چون حیات وحش، درخت، طبیعت، کوهستان، آب و رودحانه حرمت قائل شده و عمیقاً نسبت به هر چیزی که این حرمت را خدشه دار کند، واکنش نشان دهند.

چنین است که نگارنده به سهم خود از اقدام نمادین اداره کل منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری که با همراهی انجمن محیط زیستی تسنیم بروجن و آموزش و پرورش گندمان؛ در پاسداشت روز “کودک و طبیعت”، در روز چهارشنبه ۱۹ مهر اقدام به برگزاری یک کارگاه آموزشی در یکی از مدارس جوامع محلی بام ایران – منطقه دوراهان شهرستان بروجن – کردند. این مدارس واقع در حوضه آبخیز الگویی استان چهارمحال و بختیاری بوده که قرار است با اجرای برنامه های آموزشی ترویجی و مشارکت جدی جوامع محلی، نهایتا” یک الگوی موفق از مدیریت جامع منابع طبیعی به دست آید.

نگارنده نیز به واسطه وظیفه ای که در اداره منابع طبیعی و انجمن تسنیم بر عهده دارد، در این برنامه که با شعار “طبیعت سالم؛ طبیعتی شایسته کودکان” و برای نخستین بار در هفته ملی کودک در جوامع محلی بام ایران برگزار می شد شرکت داشته که در این فرصت فرهنگ سازی سبز به خوبی مفاهیم ساده منابع طبیعی به کودکان و دانش آموزان جوامع محلی آموزش داده شد.

یقینا” از مهمترین هدف های نامگذاری این روز، اجرای چنین برنامه های آموزشی در مدارس و مراکز آموزش کودکان، حساس کردن کودکان نسبت به طبیعت و موضوعات محیط زیستی پیرامون محل زندگی شان است و فراموش نکنیم که این مهم تنها با مشارکت و همراهی مسئولانه دست اندرکاران و مربیان نهاد آموزش و پرورش و تشکل های مردمی دست یافتنی خواهدبود.

مشارکتی کم نظیر در روزی فراموش نشدنی

شنبه, ۲۵ شهریور, ۱۳۹۱

دیروز ۲۴ شهریور؛ رویشگاه جنگلی شمس ­آباد دوراهان در بام ایران – که در محدوده حوضه آبخیز الگویی استان چهارمحال و بختیاری برای مدیریت جامع منابع طبیعی واقع شده است – پذیرای بیش از ۱۵۰ نفر از دوستداران طبیعت بود که داوطلبانه آمده بودند تا به بهانه پاسداشت سال جهانی جنگل(۲۰۱۱) و دهه تنوع زیستی ملل متحد، برای نخستین بار در برنامه پاک­سازی مشارکتی جنگل در دیار بختیاری شرکت کنند.

نگارنده این افتخار را داشته که همراه با دوستان پرتلاش و سختکوش ­ام در انجمن محیط­ زیستی تسنیم بروجن وظیفه هماهنگی و برگزاری این برنامه پاک­سازی جنگل از زباله را سزاوارانه برعهده گیریم و میزبان شرکت کنندگان در این برنامه که زنان و مردان جوامع محلی ذینفع، اعضای انجمن­ های محیط­ زیستی استان و کارکنان برخی ادارات و نهادهای دولتی را شامل می­ شدند، باشیم.

برجسته­ ترین ویژیگی این برنامه، حضور چشم­ گیر و قابل­ تحسین زنان و مردان جوامع محلی و بهره­ برداران منطقه بود که به همت بخشداری، دهیاری و اداره منابع طبیعی منطقه و هم­چنین دعوت­ های چهره­ به­ چهره اعضای انجمن تسنیم در ده روز گذشته صورت پذیرفته بود. حضوری امیدوار کننده که همواره از دغدغه­ های فعالان و دست­ اندرکاران حوزه منابع طبیعی و محیط­ زیست کشور بوده و از آن به­ عنوان یکی از محوری­ ترین راهبردهای برون­ رفت از بحران­ های پیش­ روی زیست­ بوم­ های کشور نام برده می­ شود.

البته حضور دوستداران طبیعت از فرمانداری بروجن، بخشداری و شهرداری گندمان، ادارات منابع طبیعی و حفاظت محیط زیست استان و همچنین تشکل­ های مردم­ نهاد سراسر استان در این برنامه فرهنگی­ ترویجی قابل­ تقدیر و دلگرم کننده بوده و بدون­ شک اینگونه احساس مسئولیت­ ها، تشویق کننده بوده و سطح مشارکت جوامع محلی در برنامه­ های صیانت از منابع طبیعی کشور را بالا خواهد برد.

از دیگر نکات قابل­ توجه و شاید بتوان گفت کم­ همتا در اجرای این برنامه، که یقینن می­ توان از آنها به عنوان رفتارهای فرهنگی و الگویی نام برد؛ دقت در انتخاب نوع و شیوه پذیرایی­ ها بود که شرکت کنندگان در این برنامه را به شدت تحت تأثیر قرار داده بود. برخلاف عرف پذیرایی در بسیاری از همایش­ ها و برنامه های دولتی و غیردولتی که غالبا” از کیک و آبمیوه و در ظروف و کیسه­ های پلاستیکی استفاده می­ شود، مجریان این برنامه در یک اقدام فرهنگی­ ترویجی به­ جای پذیرایی­ های مرسوم، از تنقلات شامل مغز بادام، کشمش، نخودچی، بادام زمینی و …. در پاکت­ های کاغذی بسته بندی شده که بر روی آنها شعار “هر روز یک کیسه پلاستیکی کمتر” نوشته شده بود استفاده کرده بودند. به­ جای آبمیوه­ های پاکتی نیز از میوه­ های فصل استفاده شده بود که کمترین زباله را داشته و به عنوان حرکت­ های فرهنگی در بین شرکت کنندگان بسیار مؤثر بود.

استفاده از کپسول و اجاق گاز برای تهیه نوشیدنی داغ و خودداری کردن از روشن کردن آتش و استفاده از سوخت­ های هیزمی نیز یک اقدام فرهنگی از دوستان ما در انجمن تسنیم بود که در راستای ترویج فرهنگ جایگزینی سوخت­ های فسیلی با سوخت­ های هیزمی در بین جوامع محلی ساکن در رویشگاه­ های جنگلی صورت گرفت. واکنش­ های خوب شرکت کنندگان به این اقدامات فرهنگی جانبی در برنامه، حکایت از مؤثر واقع شدن اینگونه رفتارهای فرهنگی کوچک در راستای ارتقای ظرفیت­ های فرهنگی جامعه­ مان در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی دارد.

بدون شک به­ دنبال اجرای چنین برنامه­ هایی که با حضور گسترده مردم جوامع محلی همراه است، می­ توان به افزایش سطح آگاهی­ ها و مشارکت آن جوامع در پاسداری و صیانت از طبیعت پیرامون­ شان امیدوار بود. باشد که انجمن­ های محیط­ زیستی به جای پرداختن به فعالیت­ های ویترینی و نمایشی، آگاهانه به میان جوامع محلی رفته و همراه با بهره­ برداران واقعی برای عرصه­ های طبیعی کشور برنامه­ ریزی کرده و هر یک از آنان را به مدافعان و پاسداران واقعی زیست­ بوم­ شان تبدیل کنند.

در همین رابطه:

خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا): برنامه پاکسازی مشارکتی جنگل در بروجن برگزار شد

گزارش اجرای برنامه در وب سایت اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری چهارمحال و بختیاری

بام ایران برای اجرای نخستین برنامه پاکسازی مشارکتی جنگل آماده شده است

پنجشنبه, ۲۳ شهریور, ۱۳۹۱

با همت و تلاش تشکل های مردم نهاد محیط زیستی، استان های چهارمحال و بختیاری، کرمانشاه، گلستان، گیلان، مازندران، فارس، اصفهان و کردستان آماده شده اند تا به صورت همزمان و هماهنگ در روز جمعه ۲۴ شهریور، بخشی از جنگل های خود را به بهانه پاسداشت سال جهانی جنگل(۲۰۱۱) و دهه تنوع زیستی ملل متحد، پاکسازی کنند.

در این حرکت ملی ارزشمند؛ تشکل های غیردولتی محیط زیستی، جوامع محلی ذینفع و دستگاه های دولتی مرتبط در این استان ها مشارکت خواهند داشت.

بدون شک یکی از مهمترین هدف های این برنامه، ارتقای سطح مشارکت جوامع محلی در پاسداری و صیانت از رویشگاه های جنگلی کشور است. در این برنامه فرهنگی؛ به پاس حرمت درختان، زباله های رها شده در جنگل جمع آوری و به صورت عملی اخلاق محیط زیستی و رفتارهای سزاوارانه با طبیعت آموزش داده می شود.

انجمن محیط زیستی تسنیم در بام ایران نیز به عنوان هماهنگ کننده استانی این برنامه در استان چهارمحال و بختیاری؛ هماهنگی های لازم با تشکل های محیط زیستی و نهادهای دولتی مرتبط را به عمل آورده تا با همکاری و مشارکت فعالانه جوامع محلی ذینفع، برای نخستین بار این برنامه مؤثر و ارزشمندی را در روز جمعه ۲۴ شهریور از ساعت ۹ تا ۱۱ صبح در منطقه جنگلی شمس آباد دوراهان (شهرستان بروجن) به اجرا درآورند.

منطقه جنگلی شمس آباد در محدوده حوضه آبخیز الگویی دوراهان در شهرستان بروجن واقع شده است. همانطور که آگاهید، بر اساس سیاست گذاری های جدید سازمان جنگل ها و مراتع کشور، در هر استان یک حوضه آبخیز پایلوت انتخاب شده که قرار است با همکاری مؤثر دستگاه های دولتی مرتبط و مشارکت فعالانه مردم منطقه؛ تمامی ظرفیت های اشتغال زایی و درآمدزایی موجود در آن حوضه آبخیز ساماندهی شده و با کاهش وابستگی معیشتی مردم به عرصه های طبیعی، روند تخریب سرزمین مهار شده و از این طریق بتوان به یک الگوی موفق و پایدار از مدیریت جامع منابع طبعی دست یافته و به سایر مناطق استان تعمیم داده شود.

به همت اداره کل منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری و فرمانداری بروجن، برای روز جمعه در شهرهای شهرکرد، بروجن و گندمان وسیله ایاب و ذهاب برای شهروندان علاقمندان به شرکت در این برنامه تدارک دیده شده است. انتظار می رود تمامی دوستداران طبیعت و دستگاه های دولتی مرتبط و رسانه های استانی و کشوری سزاوارانه در برگزاری آیین های این روز مشارکت فعال داشته باشند.

نگارنده به همراه دوستان خوبم در انجمن محیط زیستی تسنیم چشم انتظار حضور سبزتان در این برنامه خواهیم بود. تلفن تماس ۰۹۱۳۷۰۱۷۰۳۶

 علاقمندان می توانند جهت کسب اطلاعات و هماهنگی بیشتر، با دفاتر انجمن های هماهنگ کننده در استان های هدف تماس برقرار کنند.