بایگانی “تالاب ها”

بزرگ‌ترین انجیرستان‌هایی که دیگر دیم نیستند!

چهارشنبه, ۳ اردیبهشت, ۱۳۹۳

     گفته می‌شود شهرستان استهبان با داشتن بیش از ۲٫۵ میلیون اصله درخت انجیر دیم در وسعتی بالغ بر ۲۳ هزار هکتار، توانسته است عنوان بزرگ‌ترین انجیرستان دیم جهان را به خود اختصاص دهد. توسعه بی‌رویه و گسترش این باغات در بادام‌زارهای طبیعی منطقه نگرانی‌های زیادی را از حیث تخریب رویشگاه‌های جنگلی، مصرف بی‌رویه منابع آبی منطقه و گسترش آفات و بیماری‌ها بوجود آورده است.

     در همین زمینه در گفتگویی با خبرنگار روزنامه ایران شرکت کرده‌ام که می‌توانید شرح کامل آن را در صفحه ۹ شماره ۵۶۲۸ مورخ ۳ اردیبهشت ۱۳۹۳ روزنامه ایران بخوانید:

انجیرستان

در ۸ سال گذشته کارشناسان کجا بودند؟ ؛ انجیرستان‌های استهبان غرق می‌شوند

      زهرا کشوری؛ سد سیوند که آبگیری شد، حقابه بختگان هم قطع شد تا بختگان هم شوربختانه خشک شود. خشک شدن بختگان آغاز خشک شدن انجیرستان‌های استهبان نبود اما  آن را تشدید کرد. خشکسالی پیش از سد، چنبره بر تن درختان آن زده بود. انجیرستان‌هایی که وسعت ۲۳هزار هکتاری، آنها را در صدر انجیرستان‌های دیم خاورمیانه قرار داده است. سایه سنگین خشکسالی بر سر انجیرستان که افتاد باغداران تنها راه نجات باغ‌هایشان را در آبیاری دستی دانستند. تبدیل باغ‌های دیمی به غرقابی؛ اما آبیاری دستی هم آفتی به نام «مگس سرکه‌ای» را به جان باغ‌ها انداخت. «هومان خاکپور» کارشناس منابع طبیعی خبر تلخ دیگری هم به روزنامه ایران می‌دهد: برخی از افراد در ۸ سال گذشته زمین‌های ملی را تصرف کرده و با قطع درختان خودروی بادام، بخش بسیار زیادی از آنها را تبدیل به باغ انجیرکرده‌اند. باغ انجیرهایی که با روش غرقابی آبیاری می‌شوند و علاوه بر زیانی که به باغ‌های دیم وارد کرده، سفره‌های زیرزمینی را هم تهدید می‌کنند. یکی از کارشناسان محلی می‌گوید اگر وضع به همین منوال پیش رود شهر استهبان در سال‌های آتی آب شرب هم نخواهد داشت و بدون شک باغ‌های انجیر آن از بین خواهد رفت. خاکپور هم می‌گوید به نظر می‌رسد بخشی از زمین‌های ملی به باغداران فروخته شده تا این سؤال پیش بیاید که چطور می‌توان زمین‌های ملی را برخلاف قانون فروخت؟ در ۱۰ سال گذشته مسئولان محلی چه کار می‌کردند؟

     خشکسالی پیش از آبگیری سد سیوند به جان انجیرستان‌ها افتاده بود اما آبگیری سد، روند خشک شدن انجیرستان‌ها را تشدید کرد؛ آن روز که رئیس دولت دهم تصمیم گرفت تا در میان سیل مخالفان آبگیری سد سیوند، سد را افتتاح کند. این کارشناسان محلی بودند که نسبت به خشک شدن بزرگترین انجیرستان دیم خاورمیانه هشدار دادند. هشداری که در میان اعتراض‌ها نسبت به تاریخ ارزشمندی که پشت سد سیوند غرق می‌شد، گم شد. آن روز کمتر کسی به آنچه بر سر انجیرستان‌ها می‌رفت، توجه داشت.

     «هومان خاکپور» که به تازگی از انجیرستان‌های استهبان بازدید کرده، می‌گوید: <به نظر می‌رسد که در ۸ تا۱۰ سال گذشته هیچ کارشناسی از محیط زیست و منابع طبیعی به این منطقه سرنزده است>، چون به گفته او، زمین‌های ملی، تصرف، درختان بادام آن قطع شده و به جای آن انجیر کاشته شده است. او می‌گوید: «تصرف حتی به صخره کوه‌ها هم رسیده است.» آن طور که پرس وجوهای او از محلی‌ها نشان می‌دهد حتی برخی از زمین‌های ملی به مردم منطقه فروخته شده است.

     رسول حاج باقری، رئیس انجمن میراث فرهنگی و محیط زیست پیشگامان خورشید استهبان در گفت‌و‌گو با روزنامه ایران شروع خشکسالی انجیرستان‌ها را از یک دهه پیش می‌داند. خشکسالی که بعدها آبگیری سد سیوند آن را تشدید کرد، البته نه مستقیم، بلکه وقتی سد آبگیری شد و حقابه تالاب بختگان داده نشد. خشک شدن این تالاب آغاز صدمه‌های وارده به انجیرستان شد. بختگانی که رطوبت مورد نظر انجیرستان‌ها را تأمین می‌کرد.

     سطح آب‌های زیرزمینی پایین آمد، بخت از بختگان رو برگرداند و فلامینگوها از بختگان کوچ کردند اما کوچ آنها تنها پیامد بد ماجرا نبود؛ بختک روی انجیرستان‌ها افتاد. منطقه‌ای که باغداران آن به گفته حاج باقری بین دو تا سه قرن پیش از کشت انگور و بادام به انجیر روی آورده بودند. باغ‌هایی که به گفته «هومان خاکپور» هر روز گسترش بیشتری پیدا می‌کند. او می‌گوید به نظر می‌رسد که در ۱۰ سال گذشته هیچ نظارتی روی باغ‌ها انجام نگرفته است. اما کاشت انجیر به جای درختان بادام پایان ماجرای تلخ نیست و با تصرف زمین‌ها مسأله تمام نمی‌شود. آنها به روش غرقابی در انجیرستان روی آوردند، یعنی حالا زمین‌های دیم را با خرید آب و با تانکر آبیاری می‌کنند! روشی که به گفته خاکپور شاید در کوتاه مدت محصول بسیار پرآبی بدهد و سود سرشاری را نصیب باغداران کند اما در طولانی مدت که او در نهایت آن را ۱۰ سال عنوان می‌کند به خشک شدن انجیرستان منجر می‌شود. کارشناسان محلی هم می‌گویند باغ‌هایی که امروز با خرید آب، ارتزاق می‌شود، در سال‌های آینده بارندگی نرمال و بالای متوسط جوابگوی نیاز آنها نخواهد بود، آنها این مسأله را یک هشدار جدی می‌دانند.

     «دکتر حمید زارع»، کارشناس مرکز تحقیقات انجیر استهبان هم در گفت‌وگو با روزنامه ایران، برنامه‌ریزی برای باغداری اصولی در منطقه را تنها راه نجات انجیرستان شهر می‌داند. زارع بیش از هرچیزی روی راهکار‌های کاهش مصرف آب در انجیرستان‌ها تأکید می‌کند. راهکارهایی که مرکز تحقیقاتی که او در آن مشغول به تحقیق و مطالعه است به تنهایی نمی‌تواند انجام دهد. به اعتقاد او، دولت باید مردم را آماده همکاری کند تا برای نجات انجیرستان، معیشت و محیط زیست منطقه با طرح‌ها، همکاری کنند.

     حاج باقری و خاکپور هم می‌گویند باید مردم را برای نجات باغ هایشان همراه کرد، چون ممکن است با مقاومت اجتماعی روبه‌رو شوند. باغدارانی که نمی‌دانند با تانکر‌های آب، باغ‌شان را آبیاری نمی‌کنند بلکه آن را غرق می‌کنند. تلاش‌های تازه‌ای از سوی کارشناسان محیط زیست برای جلوگیری از هدر رفتن آب و تسطیح اراضی ملی انجام شده اما نتیجه‌بخش نبوده است. آن طور که حاج باقری تعریف می‌کند، دو روستا از روستاهای استهبان با کارشناسان محیط زیستی که به تازگی به منطقه رفته‌اند، برخورد کرده‌اند. در برخی از مناطق روستایی، روستائیان جنگل‌ها را آتش زدند و به داخل اراضی ملی پیشروی کردند. او زمین‌های اطراف بختگان را هم در خطر تصرف اعلام می‌کند. به گفته حاج باقری، تاکنون ۱۳ حکم دادگاهی برای قلع و قمع درختان منطقه صادر شده است.

     زارع هم یک مسأله دیگر را یادآوری می‌کند: ۸۰ درصد زندگی استهبانی‌ها به انجیر وابسته است بنابراین باید قشر باغدار و کشاورز را متوجه تهدیدی کرد که روش آبیاری غرقابی برای آنها دارد. کشاورزان باید بدانند روشی که آنها انتخاب کرده‌اند در نهایت به نابودی باغ‌ها، محیط زیست و آب‌های زیرزمینی منطقه منجر خواهد شد. تا این سؤال برای افکار عمومی پیش بیاید که چه باید کرد؟

     خرید و فروش آب حالا در استهبان به یک شغل تبدیل شده است. مسأله‌ای که حاج باقری و خاکپور هم آن را تأیید می‌کنند: «برخی از کشاورزان آب زمین خود را به باغداران می‌فروشند چون برایشان به‌صرفه‌تر است.» حرف‌های او یک نکته تلخ را یادآوری می‌کند؛ غرقابی شدن انجیرهای دیم نه تنها آب منطقه را مصرف می‌کنند که کشاورزی را هم از کشاورزان می‌گیرند. این در حالی است که به گفته زارع استفاده از آب زیاد باعث می‌شود ریشه‌های نازک (موبین) درختان انجیر به سطح خاک بیایند و با گرم شدن هوا از بین بروند.

     اما این پایان ماجرا نیست؛ مواد غذایی خاک اطراف درختان دیم شسته شده، به اعماق می‌رود و خاک از نظر مواد غذایی فقیر می‌شود و درختان رشد مناسبی ندارند. همچنین آبیاری باعث شیوع آفت مگس سرکه (ترشیده شدن محصول انجیر) خواهد شد، اتفاقی که بوقوع پیوسته است. کافی است یک باران بیاید تا آفت‌ها در منطقه پخش شوند. همچنین به گفته او، آبیاری خارج فصل درختان در فصول خشک و گرم سال باعث می‌شود درخت، مقاومت خود را نسبت به درختان دیگر از دست بدهند. از سوی دیگر آبیاری خارج از فصل در زمان گرده افشانی (بردادن) باعث کم شدن فعالیت زنبور «بلاستوفاگا» شده و گرده‌افشانی خوب صورت نمی‌گیرد. به گفته او آبیاری باغ‌های انجیر در زمان رسیدن میوه باعث افزایش «زهرابه افلاتوکسین» می‌شود و از صادرات آن جلوگیری به عمل خواهد آمد. با این وجود باغداران همچنان در حال خرید تانکرهای آب برای آبیاری درختانی هستند که روزگاری فقط با نزولات جوی بار خود را به خارج از کشور صادر می‌کردند. او هرس شدید اندام‌های هوایی درخت را در حال حاضر بهترین روش برای کم کردن مصرف آب در انجیرستان‌های استهبان می‌داند. هرسی که قسمت هوایی درخت و ریشه را به یک نسبت می‌رساند تا ریشه از پس تأمین رطوبت درخت بربیاید. او اعتقاد دارد اگر بخش هوایی درختان نسبت بیشتری داشته باشد، ریشه جوابگوی رطوبت مورد نظر او نخواهد بود. هرسی که به خنک کردن تنه درخت منجر می‌شود.

    زارع استفاده از مواد شیمیایی «کائولین» را از دیگر روش‌‌ها برای کنترل مصرف آب می‌داند که پاشیدن آن روی سطح درخت باعث کاهش دما و تبخیر در درختان می‌شود. او در پاسخ به این سؤال خبرنگار روزنامه ایران مبنی براین‌که آیا استفاده از یک ماده شیمیایی پیامدهای جانبی ندارد، می‌گوید: «امتحان کردیم و اثر سوئی ندارد.» او مالچ‌پاشی را هم یک روش خوب و مؤثر می‌دادند.

     جهاد کشاورزی استهبان هم هشدار دادن درباره آفات و بیماری‌های درختان و پیامدهای آن به باغداران در اثر آبیاری زیاد و بی‌موقع در درختان انجیر را بهترین راه توجیه باغداران می‌داند. آفت‌هایی که هومان خاکپور را هم نگران کرده است. زارع همچنین می‌گوید: «اگر وضعیت مصرف آب به همین منوال پیش برود، شاید آبی برای شرب هم پیدا نشود.» او تأکید می‌کند که باید راهکاری برای نجات انجیرستان و استهبان پیدا کرد چون زندگی اکثریت استهبانی‌ها به انجیر وابسته است و اگر نخواهیم راهکار اصولی برای آن بیندیشیم، ممکن است در سال‌های آتی به خالی شدن شهر هم منجر شود.

     جعفری، سرپرست ایستگاه تحقیقات انجیر استهبان هم با توجه به پراکنش و میزان بارش نزولات آسمانی می‌گوید: «در صورت نیاز می‌توان آبیاری کمکی درختان انجیر را در فاصله زمانی ماه‌های اسفند تا اردیبهشت به اندازه تفاضل نیاز واقعی درخت و میزان بارش انجام داد. به منظور حفظ رطوبت در سایه‌انداز گیاه می‌توان از مالچ‌های پوست سخت بادام، کلش گندم و سنگ شکسته در مقیاس بادامی استفاده کرد.»

     کارشناسان همچنین هرس تنک تنه در مناطق آسیب دیده به منظور جوان‌سازی و کاهش خطر از بین رفتن درخت با توجه به تعداد تنه و محیط کل تنه‌های موجود را پیشنهاد ‌می‌کنند. مسأله دیگری هم وجود دارد؛ علاوه بر این‌که باید مردم را با مضرات استفاده آب فراوان در انجیرستان‌ها آشنا کرد، باید جلوی تصرف زمین‌ها ملی را گرفت و زمین‌های متصرف شده را به عرصه‌های ملی بازگرداند.

۱۲ استان منابع آب زیرزمینی شان را از دست می دهند

سه شنبه, ۲۹ بهمن, ۱۳۹۲

     به‌بهانه برگزاری برنامه سالانه انتخاب قهرمانان تالاب‌های سال ۱۳۹۲ از میان ۹ استان تالابی کشور، سعید یوسف‌پور مدیرکل حفاظت محیط زیست چهارمحال و بختیاری در گفتگویی با خبرنگار روزنامه اعتماد شرکت کرده است که می‌توانید شرح کامل آن‌را در زیر بخوانید:

قهرمان تالاب

      مسعود بُربُر – روزنامه اعتماد؛ تالاب ها نقشی جدی در تامین معیشت جوامع محلی نیز دارند که از اصلی ترین کارکردهای آن به شمار می رود. در استان چهارمحال و بختیاری این تامین معیشت به شکل های مختلفی رخ می دهد: چرای دام در زمین های جاشیه تالاب، استفاده از نی ها و گیاهان موجود در تالاب، ماهیگیری، و همچنین استفاده از منابع آبی و همین طور سفره های آب زیرزمینی تالاب، و به ویژه در سال های اخیز مباحث مربوط به گردشگری و طبیعت گردی نادیده گرفته شدن حقابه طبیعی تالاب ها در اثر احداث سد روی رودخانه ها، توسعه غیراصولی زمین های کشاورزی، تغییر کاربری اراضی حاشیه تالاب ها به زمین کشاورزی، حفر چاه های مجاز و غیرمجاز و برداشت های بی رویه، چرای مفرط و پرشمار دام، برداشت دستی علوفه، تخریب لانه ها و زیستگاه ها و شکار بی رویه پرندگان به همراه نوسانات اقلیمی و خشکسالی های پی در پی مهم ترین عوامل تخریب اکوسیستم های تالابی هستند

     «مشکلاتی که در سطح تالاب های کشور می بینیم تنها نوک کوه یخی است که از آب بیرون مانده است. مشکل اصلی کلیت منابع آبی کشور است که پیش بینی های مرتبط با آن اصلاخوشایند و امیدوارکننده نیست.»اینها را دکتر سعید یوسف پور می گوید. مدیرکل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری که در مراسم روز جهانی تالاب در تبریز لوح قهرمان تالاب ها را دریافت کرده است. یوسف پور به دلیل تلاش در راستای جلب مشارکت های مردمی و حمایت از برنامه های تشکل های مردم نهاد در حفظ و حمایت از تالاب ها، تعیین حدود تالاب ها و تثبیت، رد طرح های تهدید کننده تالاب ها، انجام طرح های پژوهشی در راستای احیای تالاب ها به خصوص تالاب گندمان و معرفی یک تالاب استان برای ثبت در کنوانسیون رامسر و سایر اقدامات حفاظتی و احیای در حوزه تالاب، به عنوان قهرمان ملی تالاب معرفی شده است.

    با این حال مردی که بیشترین تلاش را برای حفاظت و احیای تالاب ها داشته معتقد است که در دو دهه آینده از ۲۱ استان کشور، ۱۲ استان منابع آب زیرزمینی شان را از دست خواهند داد و به همین دلیل باید اتفاقی اورژانسی در مدیریت منابع آب کشور رخ بدهد.

    یوسف پور با تاکید بر اینکه در حوزه سیاست، فرهنگ، محیط زیست و منابع طبیعی اگر تاخیر و خللی در روندها رخ دهد به هیچ عنوان قابل جبران نیست تصریح می کند که دولت، مجلس، برنامه ریزان و سیاستگذاران باید دست به اقدامی فوری بزنند، قانون های لازم را تصویب کنند و اعتبارات لازم تامین شود تا با بحران رو به رو نشویم. به گفته او در استان چهارمحال و بختیاری هم مثل دیگر نقاط جهان تالاب ها کارکردهای ویژه و گسترده یی دارند. از آن جمله می توان به تنوع زیستی فراوان در خود تالاب و حاشیه آن، چه به لحاظ جانوری و چه به لحاظ گیاهی اشاره کرد و همچنین کارکردهای گوناگونی همچون تلطیف هوا، جذب کربن، تولید اکسیژن، تقویت منابع آب های زیرزمینی، تثبیت رواناب های سطحی و … را فراموش نکرد.

    آن گونه که یوسف پور می گوید تالاب ها نقشی جدی در تامین معیشت جوامع محلی نیز دارند که از اصلی ترین کارکردهای آن به شمار می رود. در استان چهارمحال و بختیاری این تامین معیشت به شکل های مختلفی رخ می دهد: چرای دام در زمین های جاشیه تالاب، استفاده از نی ها و گیاهان موجود در تالاب، ماهیگیری، و همچنین استفاده از منابع آبی و همین طور سفره های آب زیرزمینی تالاب، و به ویژه در سال های اخیز مباحث مربوط به گردشگری و طبیعت گردی.

    البته تالاب های چهارمحال و بختیاری نیز دچار همان تهدیدهایی هستند که در دیگر نقاط کشورمان حاکم است. مدیریت ناصحیح منابع آبی به شکل های مختلف: عدم رعایت حقابه زیستی، برداشت بی رویه از آب های زیرزمینی در دشت های منتهی به تالاب و بهره برداری ناپایدار از منابع آب.

    در استان چهارمحال و بختیاری در چهار دهه قبل دست کم چندین تالاب بزرگ داشته ایم که از دست رفته اند. برای مثال تالاب ده صحرا در لردگان و دشت خانمیرزا که با تغییر کاربری به اراضی کشاورزی زهکش شده و به طور کامل خشکانده شد و الان چیزی از آن باقی نمانده است. اتفاقی ناخوشایند با آثار و زیان هایی که همچنان پابرجاست. روند بیابان زایی در منطقه به شدت گسترش پیدا کرده است، بر سفره های آب زیرزمینی تاثیر گذاشته که حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق را به دنبال داشته و اکنون دیگر می شود گفت آبخوان خانمیرزا به طور کامل از آب تهی شده و در این منطقه به گفته یوسف پور با خطر پدیده نشست زمین و مرگ آب ها رو به رو شده ایم. ضریب شوری آبی که برداشت می شود چندین برابر استاندارد است و اکنون همان تالاب پیشین به یک کانون مولد گرد و غبار تبدیل شده است.

    مدیرکل محیط زیست استان چهار محال و بختیاری تالاب مهم دیگر استان را تالاب گندمان می داند که با مشکل عدم تخصیص حقابه رو به رو است. حقابه یی که با احداث بند خاکی در چغاخور به خشکیدن رودخانه آق بلاغ انجامید و باعث شد با قطع جریان اصلی رودخانه، آبی به گندمان نرسید. چاه های زیاد مجاز و غیرمجازی در اطراف تالاب حفر شد. تعرضات عرصه تالاب را محدودتر کرد و عوامل طبیعی همچون خشکسالی نیز موضوع را تشدید کرد.

    آن گونه که یوسف پور می گوید در دو دهه اخیر به مدت ۱۵ سال به دلیل بی آبی شدید هرساله در تالاب گندمان آتش سوزی رخ می داد و این موضوع تا سال ۱۳۹۰ ادامه داشت. سال ۱۳۸۸ یک آتش سوزی برای مدت ۴۰ شبانه روز به در ازا انجامید و از آنجا که آتش در لایه های زغال سنگی زیرسطحی تالاب روشن بود اطفای آن کار بسیار دشواری بود. نهایتا مجموعه محیط زیست و هلال احمر و دیگر نهادها با کمک مردم محلی و با استفاده از هدایت آب چشمه ها به تالاب توانستند پس از ۴۰ روز آتش را مهار کنند. اما این همه مشکلات گندمان نبود. شکار غیرمجاز در محدوده تالاب نیز چالشی جدی به شمار می رفت.

    با این حال با اقدام های محیط زیست در سه سال گذشته آتش سوزی در گندمان بسیار محدود بوده و به سرعت مهار شده است. برای احیای گندمان از ظرفیت های محلی به طور جدی استفاده شده و فعالان محیط زیست از جمله دیده بان طبیعت بختیاری، هومان خاکپور، تلاش های بسیاری در پوشش خبری اتفاقات زیست محیطی و همچنین ارائه راهکارهای اجرایی داشته اند.

    همچنین با کمک بخشداری منطقه و جهاد کشاورزی سیستم آبیاری از غرقابی به تحت فشار تبدیل شد و از محل صرفه جویی به دست آمده، آبی برای تالاب تامین شد که نهایتا در سال ؟به احیای تالاب گندمان انجامید.

    سعید یوسف پور احداث مرکز مدیریت تالاب ها و همچنین مرکز بازدیدکنندگان تالاب برای پرنده نگری را از برنامه های در حال اجرا و پیش روی محیط زیست برای تالاب گندمان عنوان می کند. به گفته وی مطالعات خوبی هم درباره نیازهای تالاب و مسائلی از این دست آغاز شده است و از جمله احداث بند مقاوم و مستحکمی به جای بند فعلی برای مدیریت روانآب ها در دستور کار است تا با مطالعه کارشناسی و به شکلی که منجر به دستکاری در طبیعت نشود، جلوی خروج آب از تالاب گندمان گرفته شود.

    به گفته مدیرکل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری در سال گذشته ۲۰۰ میلیون تومان برای این موضوع هزینه شده و امسال نیز ۶۰۰ میلیون تومان اعتبار برای این امر پیش بینی شده است.

    با این همه تالاب گندمان تنها تالاب استان نیست که در خطر است. تالاب بین المللی چغاخور نیز با تهدیدات مختلفی به ویژه بحث احداث تونل انتقال آب سبزکوه رو به رو است که روزنامه اعتماد پیش تر در گزارشی به طور مفصل به این موضوع پرداخته است. به گفته یوسف پور محیط زیست استان موفق شده که تالاب چغاخور را نیز ذیل طرح ملی حفاظت و حمایت از تالاب ها درآورد. در این طرح حفاظت و بهره برداری از شش تالاب از جمله تالاب بین المللی چغاخور با مدیریتی یکپارچه که در آن هم از ظرفیت جوامع محلی و هم نهادها، دستگاه ها و افراد ذیربط و ذی نفع حضور دارند انجام می گیرد و قدم اول تدوین طرحی است که هم حفاظت و هم بهره برداری را با در نظر داشتن ظرفیت ها و خطرات پیش ببرد. یوسف پور دستاوردهای محیط زیست این استان را مدیون افراد بسیاری می داند که برای حفاظت تالاب های چهارمحال و بختیاری تلاش کرده اند. وی امیرقلی نادری معروف به آجمعه را که بیش از هفتاد سال سن دارد اما همچون دیده بانی تا سال های پیش با اسب و حالاکه اسبش مرده با پای پیاده کل تالاب گندمان را می گردد و هنگام آتش سوزی، آب برای اطفای حریق پیدا می کند را «پدر تالاب» می داند. او همچنین نقش هومان خاکپور را که در حفاظت از محیط زیست استان «سنگ تمام گذاشته» حیاتی می داند چرا که نشست هایی که او با جوامع محلی برگزار کرده و در آن متخصصان و فعالانی همچون مهندس محمد درویش (پیش از آنکه به مدیرکلی دفتر آموزش و مشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست منصوب شود) به گفت وگو و آموزش مردم محلی پرداخته اند. مهرداد منصوری، رییس پیشین اداره محیط زیست بروجن که یک هفته پیش از بازنشستگی شخصا در تالاب گندمان حضور یافت تا با وجود خطر دودگرفتگی و آتش در اطفای حریق گندمان نقش داشته باشد مرد دیگری است که یوسف پور او را در حفاظت تالاب گندمان موثر می داند. محیط بانان استان (ازجمله صفرعلی بازدار و روح الله عسگری) نیز از دیگر افرادی هستند که یوسف پور در حفاظت تالاب های استان آنان را شایسته قدردانی ویژه و تشکر می داند.

    با این حال همچنان نادیده گرفته شدن حقابه طبیعی تالاب ها در اثر احداث سد روی رودخانه ها، توسعه غیراصولی و بی رویه زمین های کشاورزی، تغییر کاربری اراضی حاشیه تالاب ها به زمین کشاورزی، حفر چاه های مجاز و غیرمجاز کشاورزی و برداشت های بی رویه و مازاد بر پروانه های بهره برداری، دستکاری های انجام شده روی مسیرها و بستر چشمه ها و منابع آبی اطراف تالاب، چرای مفرط و پرشمار دام، برداشت دستی علوفه، تخریب لانه ها و زیستگاه ها و شکار بی رویه پرندگان به همراه نوسانات اقلیمی و خشکسالی های پی در پی در شمار مهم ترین عوامل تخریب اکوسیستم های تالابی و خشکی این زیست بوم های ارزشمند قرار دارند. عواملی که کسی را اندیشه مبارزه با آنان در سر نیست و مردانی همچون یوسف پور نیز برای مبارزه با آن اندکند.

تحلیلی بر ماجرای تونل گلاب و سرنوشت فاجعه‌بار زاینده‌رود

جمعه, ۱۸ بهمن, ۱۳۹۲

     پنجمین یادداشت دوست ارجمندمان دکتر رحیم علیمحمدی با تحلیلی از تونل گلاب و سرنوشت زاینده‌رود برای تارنمای طبیعت بختیاری ارسال شده است که در ادامه یادداشت‌های منتشر شده ازاین پژوهش‌گر برجسته واستادیار مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری، با خوانندگان گرامی‌این تارنما به اشتراک گذاشته می‌شود:

تونل گلاب یا ناقوس مرگ قطعی رودخانه زاینده‌رود

     آب محور توسعه در هر جامعه‌ای می باشد و بنابر فرموده حق تعالی آب عامل حیات است. هر کجا آب باشد آبادانی، توسعه و رشد وجود دارد. تمدنها از قدیم الایام در کنار منابع آبی شکل گرفته و توسعه یافته‌اند و با اضمحلال منابع آبی آن تمدنها نیز از بین رفته‌اند. رودخانه زاینده رود در حد فاصل سد تنظیمی تا چم نار در استان چهارمحال و بختیاری روستاها و شهرهایی را همچون (قراقوش، گرمدره، مارکده، یاسه چای، هوره، سوادجان، دشتی، چم کاکا، چم عالی، چم چنگ، چم جنگل، ایلبگی، چم خلیفه، چلوان، چم زین، شوراب صغیر، شوراب کبیر، محمد آباد، صادق آباد، سامان، کاهکش، چم خرم، چم نار، قسمتی از شهر بن) را در آعوش خود گرفته و با جریان خود به آن مناطق  حیات می بخشد. از سال ۱۳۸۴ حادثهای در منطقه رخ داده است و آن هم احداث تونلی به نام گلاب است که از نظر جغرافیایی تمامأ در جغرافیای استان اصفهان قرار دارد اما خسارت، ضرر و زیان آن برای استان‌های چهارمحال و بختیاری، اصفهان که در درجه اول برای مناطق ذکر شده و ناقوس مرگ قطعی رودخانه زاینده رود می باشد.

دلایل احداث تونل گلاب:

۱- تأمین آب شرب کاشان، آران و بیدگل

     تونل گلاب در اصل برای تأمین آب شرب کاشان، آران و بیدگل به میزان ۷/۱ (یک و هفت دهم) مترمکعب بر ثانیه بوده است. اما خط انتقال آب به کاشان سالهاست از طریق سیستم پمپاژ بلا استفاده تیران- کرون به بهرهبرداری رسیده بود. احداث تونل گلاب ضمن تحمیل هزینه جند ده میلیارد تومانی تونل به کاشان، مجددأ در محل تونل دسترسی گلاب (کیلومتر ده و نیم) نیاز به پمپاژ ۲۳۰ متر آب از داخل تونل به سطح زمین می باشد که این هم نیاز به سرمایه گذاری اولیه و هزینه جاری و سرسام آور همیشگی، در تمام ایام بهره‌برداری دارد. 

۲- کمبود ظرفیت تصفیهخانه باباشیخعلی

     فاز دوم تصفیهخانه باباشیخعلی در سال ۱۳۸۶ با صرف میلیاردها تومان با ظرفیت تصفیه ۵/۱۲ مترمکعب بر ثانیه به بهره برداری رسید. مصرف سرانه چند لیتر در روز پیش بینی شده است که این تصفیه خانه پاسخگو نمی باشد (۳۱۰ لیتر در روز یا ۱۷۰ لیتر در روز به ازای هر نفر)؟ چرا تصفیهخانه باباشیخعلی توسعه داده نمی شود؟ چرا در مجاورت تونل اشترجان تونل دیگری حفر نمی گردد یا از سیستم پمپاژ استفاده نمی شود؟

۳-  آلودگی آب رودخانه و پدافند غیر عامل

     مگر مطالعات انجام شده و نمونه برداریهای روزانه از آب رودخانه تا بحال گزارشی از آلودگی آب رودخانه دادهاند؟ جواب گویای آنست که تا بحال هیجگونه آلودگی از بالادست سد چم آسمان گزارش نشده است. در ثانی چنانچه تمامی روستاها و شهرهای حاشیه رودخانه را بخواهند به سیستم تصفیه خانه فاضلاب مجهز کنند به اعتباری کمتر از یک دوازدهم هزینه تونل نیاز دارند. از طرفی در این منطقه حدود ۶۰ هزار نفر ساکن هستند ولی در بالادست سد زاینده رود بیش از ۲۰۰ هزار نفر زندگی می کنند که هیچ کدام از شهرها و روستاها به سیستم تصفیه خانه فاضلاب مجهز نیستند.

۴- برداشت آب در بالادست (استان چهار محال و بختیاری)

     تبلیغات کذب عده‌ای افراد مغرض مبنی بر برداشت آب در بالادست یعنی در روستاها و شهرهای فوقالذکر استان چهار محال و بختیاری عامل خشکی و کمبود آب مطرح می شود. این در حالی است که آمار شرکت آب منطقه‌ای اصفهان خلاف این قصیه را ثابت کرده است. زیرا رودخانه در استان چهار محال و بختیاری زایشی بوده و دیگر اینکه میزان برداشت از رودخانه کمتر از مجوزهای صادر شده می باشد و بطور متوسط در طول سال، آب خروجی از مرز استان چهار محال و بختیاری بیشتر از میزان ورودی از سد تنظیمی است. از سوی دیگر کلیه پمپاژهای حاشیه رودخانه ار اواخر شهریور ماه هر سال تعطیل می باشند آیا در این مدت (نیمه دوم هر سال) به طول جریان آب در رودخانه اضافه شده است؟ جواب منفی است زیرا مشکل برداشت آب در بالادست رودخانه تبوده و نخواهد بود. لطفأ به آمار دبی در ایستگاههای آبسنجی رودخانه مراجعه شود. عده ای اذعان میدارند که بهره برداران انتهای رودخانه حق آبه داشته و دارند صد البته صحیح است، ولی باید پرسیده شود در آن زمان کدام کارخانجات صنعتی در حاشیه رودخانه وجود داشت؟ کدام یک از شبکه های آبیاری در آن زمان از آب رودخانه مشروب می شدند؟ شبکه های قدیمی یا شبکه های جدید؟ جمعیت اصفهان چقدر بود؟ کدام یک از این شهرها امروزی در اطراف اصفهان وجود داشتند و از آب رودخانه انتفاع می بردند؟

۵- مدیریت یکپارچه آب رودخانه زاینده رود

    این موضوع در حالی مطرح می شود که از سالیان گذشته کلیه تأسیسات شامل تونل‌های کوهرنگ، ایستگاههای آب سنجی، سد زاینده رود، سد تنطیمی، مجوزهای برداشت آب، سهمیه بندی آب، صدور کارت های هوشمندو… در اختیار تام شرکت آب منطقه ای اصفهان می باشند و شرکت آب منطقه‌ای چهار محال و بختیاری هیچ گونه اختیاراتی در این رابطه نداشته و ندارد؟

۶- تونل سوم کوهرنگ

      این تونل در پایین دست تونل‌های ۱ و ۲ کوهرنگ قرار دارد و چنانچه جریان رودخانه کوهرنگ بیشتر از ظرفیت دو تونل باشد و سد تونل سوم نیز احداث شده باشد تونل آب اضافه را منتقل خواهد نمود. البته قابل ذکر است که در حال حاضر اگر آبی هم وجود داشته باشد آن آب فروخته شده و تخصیص داده شده است (یعنی مدعی دارد). لازم به ذکر است که در سالهای کم بارش آمارها نشان می دهند که تونل های ۱ و ۲ کوهرنگ با یک سوم ظرفیت کار کرده اند؟ تونل سوم از سال ۱۳۷۲ یعنی ۲۱ سال قبل شروع شده است و هنوز بعد از ۲۱ سال حفاری آن به اتمام نرسیده است؟ از طرفی مگر در چند سال خشکسالی گذشته آورد تونل سوم از آبهای ذخیره شده زیرزمینی و کارست های منطقه کمتر از ظرفیت آن بوده است؟ چرا باز زاینده رود همچنان مشکل کم آبی دارد؟ آیا تونل سوم در سالهای خشکسالی معجزه خواهد کرد؟

     تونل گلاب به طول حدود ۲۷ کیلومتر از حجت آباد لغایت رضوان شهر و به قطر ۸/۳ متر با ظرفیت انتقال ۵/۲۲ مترمکعب بر ثانیه در دو فاز، فاز ۱ به طول ده و نیم کیلومتر که ۱۰۰ درصد پیشرفت داشته است و فاز دو در دست اجرا می باشد. و چنانچه خدایی ناکرده به بهره برداری برسد در سالهای کم بارش (خشکسالی ها) رودخانه یا خشک می شود یا به یک مجرای بسیار کوچک فاضلابرو تبدیل خواهد شد که دیگر قادر به انجام یکی از وظایف اصلی خود یعنی خودپالایگی رودخانه نخواهد بود.

از دلایل خشک شدن رودخانه زاینده رود در محدوده پایتخت فرهنگی جهان اسلام می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

۱- خشکسالی های شش سال گذشته، خصوصأ حوضه کوهرنگ و ارتفاعات زردکوه بختیاری

۲- عدم پیش بینی خشکسالی ها در آورد رودخانه!

۳- افزایش نسبی دما ، تغییرات و اغتشاشات اقلیمی، تبدیل بارش‌های برف به باران و کاهش ارتفاع برف در منطقه

۴- احداث کارخانجات صنعتی و آب‌بر همانند (ذوب آهن، فولاد مبارکه، پتروشیمی ها، نساجی ها و ..) که در حال حاضر تنها کارخانجات صنعتی بدون در نظر گرفتن فضای سبز حاشیه کارخانجات، نیاز به ۱۸۸ میلیون مترمکعب در سال آب دارند

۵- توسعه بیرحمانه کارخانجات صنعتی به گونه‌ای که در آینده نزدیک نیاز به ۲۴۴ میلیون مترمکعب آب خواهند داشت که قرار است از همان تونل سوم تأمین شوند (مدعیان سهمیه آب از تونل سوم).

۶- تخصیص آب به استانهای دیگر: ۹۸ میلیون مترمکعب به استان یزد (فاز اول) و ۵۴ میلیون به کاشان و …. (مدعیان حقآب از تونل سوم).

۷- رشد قارچ گونه شهرهای اطراف اصفهان به خاطر اعمال سیاست های خاص مهاجر پذیری (تخصیص داده شده از تونل سوم)

۸- فراموش نمودن عمدی فرهنگ بهینه مصرف آب در منطقه و عدم سرمایه گذاری لازم در این خصوص

۹- توسعه فضای سبز شهرها به خاطر توسعه صنعت و آلودگی هوا !

۱۰- توسعه شبکه‌های آبیاری جدید (منتظران تأمین و تخصیص آب از تونل سوم)

۱۱- مدیت یکجانبه و گزینشی عمل نمودن شرکت آب منطقه‌ای اصفهان و …

پیشنهادات:

۱- جلوگیری از توسعه کارخانجات صنعتی آب‌بر و انتقال کارخانجات به مناطق مستعد

۲- استفاده بهینه از آبهای موجود، استفاده مجدد از آبهای نامتعارف برای صنایع فعلی و فضای سبز آنها

۳- حفط و احیای پایتخت فرهنگی جهان اسلام

۴- سرمایه گذاری به منظور افزایش فرهنگ بهینه مصرف آب

۵- مسدود نمودن تونل گلاب دو و برچیدن کارگاههای موجود در منطقه

۶- کاهش قطر سراسر تونل گلاب ۱ با لاینیگ مجدد به گونه ای که ظرفیت انتقال تونل به ۱٫۷ مترمکعب بر ثانیه برسد.

۷- احداث تصفیه خانه‌های فاضلاب کلیه روستاها و شهرهای اطراف رودخانه

۸- بازدید مقام عالی وزارت نیرو و کشور از منطقه

سعید یوسف‌پور هم به جمع قهرمانان تالاب‌ها پیوست

دوشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۳۹۲

یوسف پور

     هم‌زمان با آیین‌های بزرگداشت روز جهانی تالاب‌ها(دوم فوریه سال میلادی مصادف با ۱۳ بهمن‌ماه) شاهد اجرای برنامه سالانه انتخاب قهرمانان تالاب‌ها در تبریز بودیم و از میان ۹ استان تالابی، قهرمانان تالاب‌های کشور در سال ۱۳۹۲ انتخاب شدند.

     گفتنی‌است که به‌منظور شناسایی و ساماندهی تجربیات موفق مرتبط با حفاظت بهینه و احیای اکوسیستم‌های تالابی و تشویق و گسترش فرهنگ تالابی در کشور، برنامه سالانه انتخاب قهرمانان تالاب‌ها در روز جهانی تالاب‌ها برگزار شده و در سه بخش فعالیت‌های تحقیقاتی‌پژوهشی، اجرایی و مشارکت مردمی؛ قهرمانان تالاب‌ها انتخاب و از تلاش‌های برجسته آنان تقدیر می‌شود.

     تلاش‌ها و پیگیری‌های شایسه در راستای اجرای برنامه‌های حفاظتی و احیایی تالاب‌های گندمان و چغاخور در استان چهارمحال و بختیاری، جلب مشارکت و همکاری جوامع محلی و همچنین حمایت و پشتیبانی از برنامه‌های اجرایی تشکل‌های مردم‌نهاد در زمینه حفاظت و احیای این تالاب‌ها؛ دلایل انتخاب سعید یوسف‌پور مدیرکل حفاظت محیط زیست استان به‌عنوان قهرمان تالاب‌ها در سال ۱۳۹۲ بوده است.

    بدون شک کسب این مقام و پیوستن مدیرکل حفاظت محیط زیست استان به جمع قهرمانان تالاب‌های کشور، قابل تحسین بوده و می‌تواند امیدهای زیادی را در بین تشکل‌های مردم‌نهاد و دوستداران محیط زیست ایجاد کرده تا با عزمی جدی‌تر در برنامه‌های آگاهی‌بخشی و جلب مشارکت جوامع محلی و همچنین برنامه‌های حفاظتی و احیایی تالاب‌های استان مشارکت و همکاری مسئولانه داشته باشند.

    در حال حاضر نادیده گرفته شدن حق‌آبه طبیعی تالاب‌ها در اثر احداث سد بر روی رودخانه‌ها، توسعه غیراصولی و بی‌رویه زمین‌های کشاورزی، تغییر کاربری اراضی حاشیه تالاب‌ها به زمین کشاورزی، حفر چاه‌های مجاز و غیرمجاز کشاورزی و برداشت‌های بی‌رویه و مازاد بر پروانه‌های بهره‌برداری، دست‌کاری‌های انجام شده بر روی مسیرها و بستر چشمه‌ها و منابع آبی اطراف ‌تالاب، چرای مفرط و پرشمار دام، برداشت دستی علوفه، تخریب لانه‌ها و زیستگاه‌ها و شکار بی‌‌رویه پرندگان به‌همراه نوسانات اقلیمی و خشکسالی‌های پی در پی در شمار مهمترین عوامل تخریب اکوسیستم‌های تالابی و خشکی این زیست‌بوم‌های ارزشمند قرار دارند.

     شوربختانه این اقدامات غیرکارشناسی و ناآگاهانه بسیاری از تالاب‌های کشور را وارد مرحله‌ای نگران کننده از کم‌آبی و خشکی بی‌سابقه کرده است. در حال حاضر این تالاب‌ها در حال تبدیل شدن به کانون‌های داخلی تولید گرد و خاک بوده و به‌جای نعمت به نغمتی برای مناطق تبدیل شده‌اند.

     نگارنده نیز به سهم خود این انتخاب شایسته را ارج نهاده و برای سعید یوسف‌پور و همه همکاران پرتلاش او در اداره کل حفاظت محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری و همچنین تشکل‌های مردم‌نهاد، اهالی ساکن در سکونتگاه‌های اطراف تالاب‌ها و مسئولان محلی که بی‌منت و تحسین‌برانگیز برای کسب این موفقیت بزرگ تلاش کردند؛ بهترین‌ها را آرزو دارم.

خشکی تالاب‌ها و برهم خوردن تعادل دمایی

سه شنبه, ۸ بهمن, ۱۳۹۲

     معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست کشور با اعلام اینکه درحال حاضر حدود ۴۰ تالاب از ۸۵ تالاب کشور بین ۲۰ تا ۸۰ درصد خشک شده‌اند گفت: ظاهراً متهم شماره نخست در پدیدار شدن شرایط بحرانی تالاب‌های کشور بخش کشاورزی و شیوه نادرست مدیریت منابع آبی کشور است. در همین زمینه گفتگویی را با خبرنگار روزنامه آرمان انجام داده‌ام که می‌توانید شرح کامل آن‌را در زیر بخوانید:

تالابها

     متاسفانه آمار روشن و مشخصی درباره اینکه چند درصد از تالاب‌ها و هر یک به چه میزانی خشک شده‌اند در دسترس نیست. میزان خشکیدگی در تالاب‌ها می‌تواند از ۱۰ درصد یا کمی بیشتر شروع شود و حتی مانند دریاچه ارومیه به ۷۰ درصد نیز برسد. این به این معناست که خشکیدگی هم درجه‌بندی‌های مشخصی دارد. اما بهرحال، آنچه کاملاً مشهود است اینکه مهم‌ترین علت خشکیدگی تالاب‌ها عدم‌رعایت حق‌آبه تالاب‌هاست.

     البته عوامل طبیعی و نوسانات اقلیمی و کاهش بارندگی نیز می‌توانند تاثیرگذار باشند اما درصد تاثیرگذاری آنها تنها ۳۰ درصد است و ۷۰ درصد مابقی مربوط به مسائل انسانی و سوءمدیریت منابع آب تالاب‌هاست و به عملکرد انسان‌ها در حوزه بهره‌برداری از منابع آب مربوط می‌شود. سدسازی بر اکثر رودخانه‌ها چه داخلی و چه مرزی سبب تضییع حقوق حق‌آبه تالاب‌ها شده است. برای مثال سد کجکی بر رود هیرمند در افغانستان سبب عدم رعایت حق‌آبه تالاب‌هامون شده و همین امر به خشک شدن این تالاب منجر شده است.

    سدسازی بر رودهای دجله و فرات در ترکیه و سوریه و سد کرخه در کشور خودمان سبب خشکیدگی تالاب بزرگ حورالعظیم شده است که این محل را به کانون گرد و غبار کشور و منطقه تبدیل کرده است. مساله عدم رعایت حق‌آبه مساله‌ای داخلی نیست، بلکه موضوعی بین‌المللی است و همه کشورهای منطقه باید با یکدیگر همکاری داشته باشند تا از اثرات مخرب خشکیده شدن این تالاب‌ها جلوگیری کنند. همچنین درباره تالاب‌های شادگان، پریشان و گندمان و به‌طور کلی سدسازی برق آبی داخلی به نادیده گرفتن حق‌آبه تالاب‌ها و خشک شدن تالاب‌ها منجر شده است.

     همین‌طور پروژه‌های انتقال آب بین حوزه‌ای نیز از دیگر عوامل خشکیدگی تالاب‌ها در کشورمان بوده اند. برای مثال انتقال آب از سرشاخه‌های کارون بزرگ سبب شده است که برخی از تالاب‌های منطقه از حق‌آبه لازم برخوردار نباشند و به تشدید روند خشکیدگی تالاب‌ها دامن بزنند. اما درمورد خشکی تالاب‌ها و اثرات آن بر اقتصاد و اقلیم منطقه می‌توان گفت که مهم‌ترین اثر خشک شدن تالاب‌ها برهم زدن تعادل دمایی است. این بدین معنی است که اختلاف دمای روز و شب به شدت افزایش می‌یابد. مهم‌ترین کارکرد تعادل دمایی، کاستن از میزان اختلاف دمای روز و شب است. این موضوع، یعنی برهم خوردن این تعادل باعث می‌شود که ظرفیت گرمایی ویژه منطقه بالا رود و منجر به سرمازدگی در محصولات باغی و زراعی شود. یعنی دمای کم در شب‌ها و دمای بالا در روزها سبب یخ‌زدگی محصولات کشاورزی شده و به‌شدت به اقتصاد منطقه آسیب وارد می‌کند.

     همچنین اغلب منابع آب زیرزمینی و به‌خصوص چاه‌های کشاورزی از تالاب‌ها تغذیه می‌شوند و در اثر خشکیدگی تالاب‌ها، سطح آب‌های زیرزمینی به شدت پایین می‌رود. در نتیجه سطح آب چاههای کشاورزی نیز پایین آمده و به شدت کشاورزان و باغداران را دچار مشکل می‌کند. بهتر است به اهمیت تالاب‌ها نیز اشاره‌ای داشته باشیم. پیش از هر چیز تالاب‌ها اکوسیستم هستند. یعنی موجودات جانوری و گیاهی متنوعی را در خود جای داده‌اند.

      ارزش هر هکتار تالاب از نظر تنوع زیستی گیاهی و جانوری ۱۰ برابر هر هکتار جنگل و ۴۰ برابر هر هکتار زمین زراعی است. بنابراین خسارت ناشی از خشکیدگی تالاب‌ها نیز در همین سطح است. یعنی عمق فاجعه زمانی مشخص می‌شود که به از بین رفتن تالاب‌ها به‌عنوان از بین رفتن اکوسیستم‌هایی که ۱۰ برابر جنگل و ۴۰ برابر زمین زراعی ارزش دارند توجه کنیم و به همان اندازه حساسیت نشان دهیم.

آب رودخانه‌ها قربانی کشت برنج در اصفهان می‌شود!

یکشنبه, ۲۱ مهر, ۱۳۹۲

     این روزها با آغاز به‌کار دولت یازدهم، صدای اعتراضات فعالان حوزه محیط زیست کشور نسبت به بحران مدیریتی حاکم بر منابع آبی کشور بلندتر و رساتر شده و با تهیه بیانیه و طومار و یا تجمعات اعتراضی محیط زیستی خواستار ورود جدی‌تر مقامات ارشد کشوری به برنامه‌های کوتاه مدت و بلند مدت ساماندهی طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای، سدسازی‌های بی‌رویه و حق‌آبه‌های محیط زیستی شده‌اند.

     برای واکاوی ماجرای تلخ طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای از سرشاخه‌های کارون بزرگ به زاینده‌رود، در گفتگوی مفصل خبرنگار روزنامه تهران امروز شرکت کرده‌ام؛ می‌توانید متن کامل آن گفتگو که امروز – ۲۱ مهر ۱۳۹۲ – منتشر شده است را در زیر بخوانید:

 تهران امروز

هستی بختیاری؛

     کمبود آب  در ماه‌های گذشته در اصفهان و یزد به جیره‌بندی آب هم رسید. هرچند مسئولان این استان‌ها یک در میان آن را تکذیب کردند و خبردهی درباره آن را پیشگیری قبل از وقوع حادثه دانستند.

     آیا کارون قربانی کشت برنج در اصفهان می‌شود. همانطور که دریاچه ارومیه قربانی کشت‌های سنتی از جمله کشت سیب در زمین‌های اطراف خود شد و این روزها کشور را وارد بحرانی به نام ریزگردهای سفید کرده است؟

     سوالاتی که این روزها به شدت به نگرانی فعالان حوزه محیط‌زیست منجر شده و باعث شده تا جمعی ۵۰ نفره از هنرمندان خوزستانی از «حسن روحانی» رئیس‌جمهور و «معصومه ابتکار» بخواهند تا جلوی انتقال آب‌های جدید را از خوزستان به اصفهان و یزد بگیرند.

     حمیدرضا خدابخشی کارشناس آب نیروی خوزستان نیز در گفت‌وگو با «تهران‌امروز» می‌گوید: «انتقال آب از سرشاخه‌های بزرگ کارون یعنی از دز، خرسان و کوهرنگ در حالی از خوزستان به نام زاینده‌رود به اصفهان انتقال می‌یابد که نه تنها نفعی به حال زاینده‌رود ندارد، بلکه صرف برنج‌کاری در اصفهان می‌شود.» کاشت برنج درست زمانی دراصفهان جان گرفت که سدسازی‌ها به یکباره بخش بزرگی از آب‌های منتهی به زاینده‌رود را پشت سد جمع کردند و کشاورزان این منطقه بی‌توجه به الگوی سنتی کشاورزی در کویر به سمت کاشت برنج در منطقه رفتند. کاشت برنجی که ۷۰ درصد آب را به هدر می‌دهد و در نهایت ۳۰ درصد آن صرف کشاورزی می‌شود. اما با گذشت سه دهه از این ماجرا هم زمین‌ها برکت خود را از دست دادند و هم زاینده‌رود را خشک کردند.

     در ارومیه هم همین اتفاق به‌وقوع پیوست، سونامی سد‌سازی‌ها به جان منطقه افتاد تا به گفته «محمد درویش» کارشناس بیابان‌زدایی نزدیک به ۴۰ سد روی آب‌ها و رودخانه‌هایی که دریاچه ارومیه را تغذیه می‌کرد، زده شود. پس از آن هم کشت منطقه از انگور که آب کمتری طلب می‌کرد به سمت کاشت سیب رفت و حجم بیشتری از آب را طلب کرد.

     مسئله آنقدر پیش رفت که امروز به گفته «نادر قاضی‌پور» نماینده مردم ارومیه ۸ میلیارد تنریزگردهای نمکی این منطقه زندگی ۳ میلیون مردم منطقه را در هجمه و هجوم نخست خود تهدید می‌کند. هجومی که این روزها شروع شده است. علاوه بر زندگی انسانی، زمین‌های کشاورزی منطقه به شدت از سوی نمکی که خود پراکنده‌اند، تهدید می‌شود.

     خوزستان البته وضع بدتری از ارومیه دارد. این استان بدون خشک شدن کارون هم نزدیک به سه دهه است که با ریزگردهای ناشی از خشک شدن هورالعظیم دست و پنجه نرم می‌کند. ریزگردهایی که البته تنها به خوزستان منتهی نشده و آسمان ۲۲ استان کشور را درگیر کرده است.

     خدابخشی می‌گوید: «اصفهانی‌ها در تازه‌ترین برنامه خود به‌دنبال انتقال آب ماربر در منطقه چلگرد چهارمحال و بختیاری به زاینده‌رود هستند. حوزه‌ای که دو میلیارد متر مکعب آب آورد دارد و بخش بسیار زیادی از آ ن پشت سد‌ها جمع می‌شود.» به گفته او آب‌هایی که به اسم تامین آب شرب منطقه انتقال می‌یابد سر از زمین‌های کشاورزی منطقه درمی‌آورد.

     خدابخشی توجه همگان را به زمین‌های شالی «لنجان» اصفهان جلب می‌کند و می‌گوید: «چرا باید آب منطقه خوزستان به بخش‌های مرکزی و بیابانی انتقال داده شود تا در آ‌نها برنج‌کاشته شود.» برنجی که یکی از دلایل خشک شدن زاینده‌رود است. به گفته او درحالی اصفهان آب خوزستان را برای آبیاری زمین‌های برنج خود انتقال می‌دهد که آب نیروی خوزستان زمانی که حجم آب پایین می‌رود اجازه کشت در زمین‌های اطراف و حاشیه رودخانه را به کشاورزان نمی‌دهد. مسئله‌ای که باعث می‌شود تا حتی کشاورزان این منطقه یک فصل کشت خود را از دست بدهند. اما همین آب از خوزستان به اصفهان انتقال می‌یابد تا خرج برنج‌کاری در کویر شود. او می‌گوید: «معلوم است که با این شیوه نه زاینده‌رود نجات پیدا می‌کند نه زمین‌های منطقه سیراب می‌شوند.»

     به گفته او انتقال آب‌ از خوزستان به قم، گلپایگان وخیلی از شهرها به اسم تامین آب شرب انجام می‌گیرد اما اعتراض استانداران همین استان‌ها به اینکه اولویت این آب شرب است نه کشاورزی نشان می‌دهد که این آب‌ها در جای دیگری خرج می‌شود وهمین است که به‌رغم اینکه بخش بسیار بزرگی از آب‌های کشور از جنوب به سمت کویر یزد و اصفهان انتقال یافت، این دو استان با کمبود آب روبه‌رو هستند.

     کمبود آب در ماه‌های گذشته در اصفهان و یزد به جیره‌بندی آب هم رسید. هرچند مسئولان این استان‌ها یک در میان آن را تکذیب کردند و خبردهی درباره آن را پیشگیری قبل از وقوع حادثه دانستند. از سوی دیگر آب‌های خروشان کارون از سمت خوزستان و چهارمحال و بختیاری در حالی در سه دهه گذشته به سمت اصفهان رفته است که هرگز نتوانسته لب تشنه این کویر را سیراب کند و در سال‌جاری به درگیری میان کشاورزان اصفهانی و یزدی منجر شد. واقعه تا آنجا پیش رفت که اصفهانی‌ها لوله انتقال آب به یزد را قطع کردند و یزدی‌ها را تا چند مدت دچار مشکل کردند.

     انتقال آب از خوزستان درحالی به قصه بی‌پایانی تبدیل شده که این استان به دلیل خشک شدن تالاب هورالعظیم با حجم وسیعی از ریزگردهای عربی روبه‌رو است. حجمی که حل معضل آن در گرو همکاری و همراهی کشورهایی چون عراق و سوریه است. دو کشوری که به نظر نمی‌رسد در میان حجم بسیار زیاد مشکلاتی که دارند زمانی را برای حل ریزگردهای عربی صرف کنند.

    البته نگرانی‌های جامعه خوزستانی این روزها بیشتر است.«مسعود اسدی» رئیس سازمان نظام صنفی کشاورزی خوزستان و رئیس مجمع تشکل های کشاورزی ایران اعتقاد دارند انتخاب وزرای دولت روحانی که بسیاری از آنها اصفهانی و یزدی هستند می‌تواند در پیشبرد انتقال آب به ضرر محیط‌زیست خوزستان نقش بارزی را داشته باشد.

     انتقالی که «هومان خاکپور» کارشناس منابع طبیعی چهارمحال وبختیاری را هم به این نتیجه رسانده که نه تنها به نفع زاینده‌رود نخواهد بود که باز هم به کم‌آبی در مناطقی چون خوزستان و چهارمحال و بختیاری منجر می‌شود.

بختیاری‌ها هم از انتقال آب به‌وسیله تونل گلاب و بهشت‌آباد که قرار است باز هم بخشی از آب‌های کارون در این بخش را به یزد ببرد، نگران هستند. این دو پروژه در دولت گذشته شروع شد اما اعتراض بختیاری‌ها باعث توقف آنها شد. حالا خاکپور می‌گوید که خبرهای موثقی وجود دارد که نشان می‌دهد که تونل‌ها از سمت یزد به سمت چهارمحال و بختیاری در حال ساخت و پیش‌روی است موافقان با این طرح قرار است که مسئولان کشور را در مقابل عمل انجام شده قرار بدهند.

     چهار محال و بختیاری در سال‌های جدید به شدت با کاهش آب روبه‌رو شده و آنطور که خاکپور می‌گوید بسیاری از روستاهای این منطقه با تانکر آب تغذیه می‌شوند.

حال افکارعمومی می‌پرسند آیا قرار است که محیط‌زیست کشور یک‌بار دیگر با واقعه تلخ دیگری چون خشک‌شدن کامل رودخانه کارون بعد از زاینده‌رود و دریاچه ارومیه روبه‌رو شود؟ و بعد هم دولتمردان به این نتیجه برسند که سد‌سازی در حوزه کارون را متوقف کنند و بالاخره قبول کنند که همه چیز زیر سر کشاورزی سنتی و بی‌حساب وکتاب است. آنها می‌گویند آیا بهتر نیست که کشاورزی در مناطق کویری شیوه طبیعی خود را به دست بگیرد تا محیط‌زیست کشور برای کشت برنج در کویر بیشتر از این هزینه ندهد.

روزنامه تهران امروز یکشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۲

گندمان؛ درشمار تالاب‌های پرنده‌نگری یا گوسفندنگری!؟

چهارشنبه, ۱۳ شهریور, ۱۳۹۲

   اضافه بر نوسانات اقلیمی و خشکسالی‌های پی‌در‌پی سال‌های اخیر که تالاب‌های کشور را به آستانه تحمل و شکنندگی رسانده است، متأسفانه برخی پدیده‌های انسان‌ساز هم هستند که بر روند بیابانی شدن این زیست‌بوم‌های ارزشمند شتابی نگران کننده بخشیده‌اند!

   تالاب گندمان نیز در شمار تالاب‌هایی است که در معرض انواع تهدیدهای انسان‌ساز قرار گرفته و در این سال‌ها حال‌و‌روز ناخوشی دارد. در گفتگویی با خبرنگار خبرگزاری مهر به ماجرای حضور بیش از ظرفیت و چرای مفرط دام به‌عنوان یکی از پدیده‌های مخرب انسان‌ساز در این تالاب پرداخته‌ام که می‌توانید آن‌را در اینجا بخوانید:

گندمان

زنده‌رود دیروز و زاینده‌رود امروز! چرا؟

سه شنبه, ۵ شهریور, ۱۳۹۲

2003زنده‌رود دیروز و زاینده‌رود امروز! چرا؟

     دیروز یک‌شنبه – سوم شهریورماه ۱۳۹۲ – به دعوت رییس پژوهشگاه شاخص پژوه افتخار حضور در جمع دانشجویان، اساتید و علاقه‌مندان حوزه محیط زیست در دانشگاه اصفهان را پیدا کردم تا با شرکت در “نشست تخصصی چالش ها و مباحث نوین در مدیریت شهری” که در محل سالن اجتماعات این پژوهشگاه در دانشگاه اصفهان تشکیل شده بود، در زمینه چالش‌های ناشی از خشکی زاینده‌رود در محیط زیست شهری اصفهان و دیگر سکونتگاه‌های شهری و روستایی اطراف زاینده‌رود و تالاب بین‌المللی گاوخونی سخنرانی کنم.

     در این سخنرانی‌ام که با عنوان: ” زنده‌رود دیروز و زاینده‌رود امروز! چرا؟” در آن نشست محیط زیستی ارایه شد تلاش کردم به عنوان یک کارشناس حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور، با نگاهی ملی و در فضایی عقلانی و منطبق بر آموزه‌های محیط زیستی و به‌دور از احساسات منطقه‌ای، به جایگاه کم‌همتای زاینده‌رود دیروز در تمدن دیرینه دیار اصفهان و ناخوش‌احوالی نگران کننده امروز این رود حیات‌بخش و نشاط‌آور و بالاخره شناخت متهمین این فاجعه و ارایه راهکارهای برون‌رفت از این چالش و جاری شدن دیگرباره‌ی زاینده‌رود سخن بگویم.

     گزارش‌ این سخنرانی را می‌توانید در خبرگزاری فارس و یکی از بازتاب‌های آن‌را نیز در خبرگزاری ایسنا بخوانید.

دیگر بازتاب‌ها:

– خبرگزاری مهر: مشکل هدر رفت آب است نه خشکسالی/ تخصیص آب به بخش کشاورزی عوام فریبی است

– انجمن علمی گروه محیط زیست دانشگاه عمران و توسعه: زنده‌رود دیروز و زاینده‌رود امروز! چرا؟

– روزنامه اصفهان امروز: اختصاص آب به بخش کشاورزی …

– مؤسسه سبز پژوهان الوند همدان: زنده‌رود دیروز و زاینده‌رود امروز! چرا؟

سلام بیابان‌زایی به دشت‌های بام ایران!

دوشنبه, ۴ شهریور, ۱۳۹۲

     اطلاعات و داده‌های پژوهشی و مطالعاتی انجام شده در دشت‌های حاصلخیز دیار چهارمحال و بختیاری، حکایت از این حقیقت تلخ دارد که شوربختانه پدیده فرونشست زمین به‌عنوان شاخص‌ترین شناسه‌های آغاز بیابان‌زایی در سرزمین آب‌ها نیز مشاهده شده است!

     منطقه چهارمحال و بختیاری با میانگین بارش حدود ۷۰۰ میلی‌متر – که نزدیک به میانگین جهانی است – در شمار یکی از قطب‌های اصلی تولید آب در زاگرس مرکزی و کشور قرار داشته و به‌عنوان سرچمشه‌های اصلی رودخانه‌های پراهمیتی چون زاینده‌رود و کارون بزرگ، حیات و شادابی دو استان بزرگ اصفهان و خوزستان را مدیون این موهبت‌های بی‌منت خود ساخته است. بدون شک همین شناسه‌های کم‌همتا هستند که حیرت و نگرانی‌های کارشناسان و متخصصان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست را از خبرهای مشاهده نشانه‌های فرونشست زمین و آغاز پدیده فاجعه‌بار بیابان‌زایی در دشت‌های حاصلخیزش دو چندان می‌کند!

آغاز بیابان‌زایی در دشت‌های بام ایران

     کمتر از ۴ دهه است که با افزایش جمعیت، توسعه اراضی کشاورزی و ورود ماشین‌آلات کشاورزی و وابستگی ۸۰ درصدی به منابع آب‌های زیرزمینی و روند نگران کننده افزایش تعداد چاه‌های مجاز و غیرمجاز کشاورزی در تمامی ۱۱ دشت چهارمحال و بختیاری، سالانه حدود ۶۰۰ میلیون متر مکعب آب بوسیله ۳۶۰۰ چاه و ۴۸۰ رشته قنات از ذخایر زیرزمینی بیرون کشیده شده و تعادل طبیعی این آبخوان‌ها برهم خورده است. تراکم تا ۵ حلقه چاه در هر کیلومتر مربع از این دشت‌های کشاورزی، بهره‌برداری‌های بیش ا ز حد ظرفیت مجاز از ذخیره آبخوان‌ها و حذف سالانه بیش از ۲ متر ستون آب شیرین این آبخوان‌ها، اضافه‌بر ایجاد بحران‌های آبی باعث هجوم آب شور طبقات زیرین و افزایش آسیب پذیری آبخوان‌ها از نظر شیمیایی شده است.

     نبود مدیریت مناسب در بهره‌برداری از آب‌های زیرزمینی و در زمینه‌های الگوی کشت و روش‌های آبیاری و اصلاح فرهنگ مصرف آب در بخش کشاورزی و گسترش بی‌رویه و چشم‌گیر زمین‌های کشاورزی که عموما”در اثر تغییر کاربری‌های غیرقانونی و فرصت‌طلبانه مرغزارها و عرصه‌های مرتعی صورت گرفته است، علت اصلی افزایش برداشت‌های مضاعف و بی‌رویه از منابع آبی زیرزمینی این آبخوان‌ها شده تا جایی‌که در برخی از آن‌ها مانند دشت خانمیزرای لردگان صدای پای پدیده دهشتناک بیابان‌زایی شنیده شود. آبخوان آبرفتی دشت خانمیرزا نمونه منحصربه فردی از دشت‌های حاصلخیز چهارمحال و بختیاری است که در گذشته در بخش مرکزی آن یک تالاب طبیعی وجود داشته و بین تغذیه و تخلیه آب آن تعادل طبیعی برقرار بوده است اما با افزایش بهره‌برداری بی‌رویه از ذخیره آب زیرزمینی به‌عنوان تنها منبع تأمین کننده آب مورد نیاز بخش کشاورزی منطقه، روند نابودی و کوچک شدن این تالاب شدت یافته تا جایی‌که در حال حاضر مرغزاری تخریب شده و محدود برجای مانده است.

تخریب دشت‌های حاصلخیز

     تقریبا” در تمامی دشت‌های ۱۱ گانه منطقه؛ در سال‌های اخیر چاه‌های کم‌عمق در فصول کشت با کم‌آبی و حتی خشکیدگی مواجه بوده که در برخی موارد مشاجرات محلی و اجتماعی را به‌دنبال داشته است. مقایسه آماری منابع آبی این دشت‌ها در سال‌های مختلف بیانگر این حقیقت است که به بهانه افزایش تولید محصولات کشاورزی، اضافه‌بر افزایش غیراصولی حدود ۵ برابری شمار چاه‌های کشاورزی، تعداد چاه‌های عمیق نسبت به چاه‌های کم‌عمق به علت کاهش شدید سطح آب زیرزمینی و کف‌شکنی‌های مجاز و غیرمجاز جهت دست‌یابی به آب بیشتر، افزایش چشمگیری یافته است که این امر روند تخلیه غیرمجاز ذخیره این آبخوان‌ها را شتابی نگران کننده و فاجعه‌بار بخشیده که در سال‌های اخیر به‌عنوان دشت‌های ممنوعه و برخی نیز بحرانی اعلام شده‌اند.

     باتوجه به‌اینکه منابع آبی اکثر دشت‌ها تنها به بارش‌های سالانه وابسته است، مدیریت هوشمندانه بهره‌برداری از آب‌های زیرزمینی که منطبق بر برنامه‌های کارشناسی مدون باشد، از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود. رهاسازی اراضی ملی تصرفی و کاهش سطح زیر کشت محصولات کشاورزی، کنترل بهره‌برداری با نصب کنتور، تخریب چاه‌های غیرمجاز و حتی خاموش کردن برخی از چاه‌های فعال واقع در حریم یکدیگر در شمار اقدامات کوتاه مدت این مدیریت خردمندانه قرار دارند. یکی از لکنت‌های مدیریتی موجود که می‌توان از آن به‌عنوان خسارت خودخواسته نام برد صدور مجوزهای قانونی حفر چاه و میزان برداشت آب است که بر اساس نیازهای آبی و گاها” فشارهای اجتماعی کشاورزان صادر شده و ناباورانه توجه چندانی به ظرفیت‌های آبی آبخوان‌ها نشده است. اجرای طرح های‌های آبخیزداری و تغذیه مصنوعی، اجرای سیستم‌های نوین آبیاری، افزایش راندمان آبیاری، اصلاح الگوی کشت و انتخاب گونه‌های با نیاز آبی کم نیز در شمار کم‌هزینه‌ترین گزینه‌های عملیاتی در برنامه‌های میان‌مدت و بلندمدت مقابله با پدیده بیابان‌زایی در دشت‌های این دیار دارد.

برخی از بازتاب‌های این یادداشت در رسانه‌ها:

خبرگزاری مهر، روزنامه تهران امروز، روزنامه جام‌جم، روزنامه آرمان، خبرگزاری میراث فرهنگی(CHN)، خبرگزاری بولتن، بهار نیوز، سلامت‌نیوز، خبرگزاری تابناک، پایگاه خبری تحلیلی لکنا، پایگاه خبری قانون، پایگاه خبری تحلیلی نما، شبکه خبری دانشجویان البرز(اسنانیوز)، پایگاه خبری‌تحلیلی زیست‌بوم، پارسی‌نیوز، آژانس خبری زاگرس فردا، ممتازنیوز، پایگاه خبری آنلاین ۱۱۰ و …

گزارش نشست هم‌اندیشی تالاب‌ها در گندمان

شنبه, ۲۱ بهمن, ۱۳۹۱

نخستین نشست هم‌اندیشی تالاب‌های بام ایران - گندمان 18 بهمن 91

     روز چهارشنبه ۱۸ بهمن‌ماه، گندمان میزبان نخستین نشست هم‌اندیشی یک‌روزه تالاب‌های استان بود که به همت انجمن محیط‌زیستی تسنیم بروجن و همکاری بخشداری گندمان برگزار شد. بیش از یک‌صد نفر از اعضای شوراهای اسلامی و دهیاران به‌عنوان نمایندگان جوامع محلی اطراف تالاب‌های منطقه و هم‌چنین مسئولان دولتی، تشکل‌های مردمی‌ و دوستداران محیط‌زیست استان در این نشست حضور داشتند.

شرکت کنندگان در نشست

     رییس انجمن محیط‌زیستی تسنیم بروجن، مشارکت مسئولانه نمایندگان جوامع محلی ساکن در اطراف تالاب‌های استان را از جمله نقاط قوت این نشست دانسته که می‌تواند زمینه‌ساز امیدواری‌های زیادی برای همراهی آنان در اجرای برنامه‌های حفاظتی و مدیریتی تالاب‌های استان باشد. خانم لیلا اخلاصی هدف از انتخاب گندمان به‌عنوان محل برگزاری این نشست را «افزایش اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی عمومی به بهره‌برداران محلی ‌درباره وابستگی متقابل بین آب‌ها و تالاب‌ها» جهت افزایش سطح مشارکت و آشنایی بیشتر جوامع محلی با پتانسیل‌های اشتغال‌زایی و درآمدزایی تالاب‌ها و تهدیدهای پیش‌روی این محیط‌های تالابی ارزشمند دانسته که از اهداف محوری دست‌اندراران کنوانسیون رامسر در سال ۲۰۱۳ می‌باشد.

لیلا اخلاصی

     در این نشست هم‌اندیشی که با شعار «تالاب‌ها از آب مراقبت می‌کنند» و در کنار تالاب گندمان برگزار شد، محمد درویش عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور به‌عنوان سخنران شرکت کرده و ابتدا با اشاره‌ای به پیشینه کنوانسیون بین‌المللی تالاب‌ها که برای اولین بار در ۴۲ سال پیش در رامسر برگزار شد، به جایگاه تالاب‌های کشور در سیاهه این کنوانسیون و اهمیت ثبت بین‌المللی محیط‌های تالابی کشور پرداخته و در راستای تحقق اهداف سال ۲۰۱۳ میلادی این کنوانسیون جهانی، به روابط دوسویه آب و تالاب و هم‌چنین وضعیت نگران کننده حاکم بر مدیریت منابع آبی کشور تأکید کردند.

     این متخصص حوزه محیط‌زیست و منابع طبیعی کشور روند سدسازی سال‌های اخیر و عدم رعایت حق‌آبه طبیعی تالاب‌ها، توسعه غیراصولی و بی‌رویه زمین‌های کشاورزی، تغییر کاربری اراضی حاشیه تالاب‌ها به زمین کشاورزی و حفر چاه‌های مجاز و غیرمجاز با برداشت‌های بیش از ظرفیت را عوامل اصلی افت شدید سطح آب‌های زیرزمینی، خشکی تالاب‌ها و نهایتا” فرو نشست زمین در این عرصه‌های طبیعی ارزشمند دانسته که متأسفانه در استان چهارمحال و بختیاری نیز منجر به تبدیل تالاب‌هایی مانند خانمیرزا، دهنو، شهرکرد و گندمان  به کانون‌های تولید گرد و خاک در منطقه شده‌است.

محمد درویش

     محمد درویش پژوهشگر برجسته کشور، توجه به ظرفیت‌های گردشگری و اکوتوریسمی تالاب گندمان و سکونتگاه‌های روستایی اطراف آن و چشم‌اندازهای کم‌نظیر سبزکوه و کلار در اطراف گندمان و هم‌چنین عبور جاده خوزستان از این منطقه – که فلات مرکزی را به جنوب کشور متصل می‌کند – را برای تغییر شیوه‌های بهره‌بردای(زراعی و دامی) از تالاب گندمان بسیار با اهمیت دانسته و آن‌را یکی از محورهای راهبردی تغییر معیشت و ایجاد اشتغال پایدار در منطقه بیان کردند. احیای تالاب گندمان زمینه‌ساز بازگشت مجدد پرندگان به منطقه شده که می‌توان با ایجاد سایت‌های پرنده‌نگری و کاشانه‌های روستایی، زیرساخت‌های ورود گردشگران داخلی و خارجی به منطقه را فراهم کرده تا ضمن معرفی گندمان در سطح ملی و جهانی، پتانسیل‌های اشتغال‌زایی و درآمدزایی کم‌نظیری را در منطقه ایجاد کرده که از پایداری اطمینان‌بخشی نیز برخوردار باشند.

     محمد درویش در بخشی از سخنان خود، توسعه ناپایدار کشاورزی را متهم ردیف اول در ماجرای بحران آب و افت شدید سطح آب سفره‌های زیرزمینی دشت‌های کشاورزی کشور بیان کرده، به‌طوری‌که آمار تخلیه از منابع زیرزمینی در سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۹۰ نشان می‌دهد که در سال ۱۳۵۰ میزان تخلیه کمتر از ۲۰۰۰۰ میلیون مترمکعب بوده در حالی‌که در سال ۱۳۹۰ به حدود ۸۰۰۰۰ میلیون مترمکعب رسیده است. به همین نسبت سطح آب زیرزمینی در سال ۱۳۵۰ از حدود ۲ متر افت به حدود ۱۸ متر افت در سال ۱۳۹۰ رسیده است. متأسفانه در این سال‌ها در بخش کشاورزی به خاطر رسیدن به تولید بیشتر فقط توسعه در سطح و افقی را در دستور کار داشته‌ایم ولی راندمان آبیاری نه‌تنها افزایش چشم‌گیری نداشته بلکه هرسال شاهد افزایش روند برداشت نیز بوده‌ایم و در حال حاضر راندمان آبیاری بین ۳۰-۳۵ درصد است. البته سدسازی‌های بی رویه و جانمایی غلط استقرار صنایع با نیاز آبی بالا نیز در تشدید این روند مؤثر بوده‌است.

     سعید یوسف‌پور مدیر کل حفاظت محیط‌زیست استان با شرکت در برنامه پرسش و پاسخ این نشست، به سؤال‌های نمایندگان جوامع محلی و دوستداران طبیعت در خصوص برنامه‌های دولت در زمینه حفاظت و احیای تالاب‌های استان پاسخ داده و از تهیه «طرح جامع مدیریت منابع آبی در برش‌های استانی و شهرستانی» خبر داد.

سعید یوسف‌پور

     مدیر کل حفاظت محیط‌زیست استان توجه به «مدیریت زیست‌بومی یک‌پارچه» را از برنامه‌های پیش‌‌روی و مورد تأکید سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور عنوان کرده و طرح «پرداخت در قبال خدمات اکوسیستمی» را یکی از مهم‌ترین راه‌کارهای تأمین منابع مالی برای هزینه‌های حفاظت و مدیریت محیط‌زیست و منابع طبیعی استان دانستند.

     تولید آب مورد نیاز در استان‌های اصفهان و خوزستان و هم‌چنین سدهای بزرگ برق‌آبی احداث شده در منطقه، مهم‌ترین خدمت اکوسیستمی استان چهار‌محال و بختیاری به این ‌استان‌های پایین‌دستی بوده که بر اساس این طرح بخشی از درآمد بخش‌های صنعتی، گردشگری و کشاورزی این استان‌ها به چهارمحال و بختیاری در بالادست اختصاص یافته تا در طرح‌های حفاظت آب و خاک و حفظ پوشش گیاهی هزینه گردد.

     حجت‌الاسلام زمانی امام جمعه گندمان در این نشست، از مسئولان نهادهای دولتی متولی در حوزه محیط‌زیست و حوادث غیرمترقبه استان خواستار توجه بیشتر به حفاظت و مراقبت از  تالاب ارزشمند گندمان شده و از مدیرکل حفاظت محیط‌زیست استان خواستند که نسبت به تالاب گتدمان نگاهی بین‌المللی داشته باشند و در همان سطح از اهمیت و اعتبار با این تالاب برخورد کنند.

     بهروز امینی بخشدار گندمان ضمن قدردانی از تلاش‌های انجمن محیط‌زیستی تسنیم برای برگزاری هرچه مؤثرتر این نشست، خواستار پیگیری‌های بیشتر و سزاوارانه اداره کل حفاظت محیط‌زیست استان برای ثبت بین‌المللی تالاب گندمان در کنوانسیون رامسر شده و اظهار امیدواری کردند که با تکرار برگزاری چنین نشست‌های آگاهی‌بخش، سطح مشارکت مردم محلی در برنامه‌های حفاظتی و احیایی تالاب‌ها افزایش یافته تا با همت بیشتر و درخور دستگاه‌های دولتی مرتبط، شاهد ثبت تالاب گندمان به‌عنوان ۲ هزار و هشتاد و هشتمین تالاب بین‌المللی در کنوانسیون رامسر باشیم.

بهروز امینی

     بخشدار گندمان احداث بندخاکی و تغییر شیوه آبیاری در زمین‌های کشاورزی اطراف تالاب را در احیای مجدد گندمان و بازگشت پرندگان به این تالاب، حیاتی خوانده و از همکاری‌های داوطلبانه کشاورزان، انجمن محیط‌زیستی تسنیم، اداره حفاظت محیط‌زیست و فرمانداری بروجن در انجام این فعالیت‌های طبیعت‌دوستانه تقدیر و تشکر کردند. آقای امینی اظهار امیدواری کردند که با تخصیص اعتبارات مصوب شده در سازمان حفاظت‌محیط زیست کشور، بزودی شاهد اجرای برنامه‌های مدون حفاظتی و احیایی در تالاب گندمان و چغاخور باشیم.

     بازدید از بندخاکی احداث شده در محل غار اشک زلیخا در شرق تالاب گندمان، برنامه پایانی این نشست بوده که با حضور شرکت کنندگان در نشست صورت پذیرفت.

تالاب گندمان - 18 بهمن 91

در همین رابطه:

– خبرگزاری مهر: ظرفیت‌های بالای گردشگری تالاب گندمان/ تهیه طرح جامع مدیریت منابع آبی

– خبرگزاری ایسنا: تاکنون بیش از ۸۴ تالاب با اهمیت بین‌المللی در ایران شناسایی شده است

– وب‌سایت اداره کل حفاظت محیط‌زیست چهارمحال و بختیاری: طرح جامع مدیریت منابع آبی در سطح کلان و منطقه‌ای درحال تدوین است