بایگانی “تالاب ها”

نشست هم‌اندیشی پاسداشت روز جهانی تالاب‌ها در بام ایران

سه شنبه, ۱۷ بهمن, ۱۳۹۱

پوستر روز جهانی تالاب‌ها - بام ایران 18 بهمن 91

     از آنجا‌که در سال‌های اخیر در اثر برداشت‌های غیرمجاز و عدم مدیریت صحیح منابع آبی، تالاب‌های دیار بختیاری نیز با افت شدید سطح آب‌های زیرزمینی مواجه و شدیدا”در معرض خطر خشکیدگی و نابودی قرار گرفته‌اند، انجمن محیط‌زیستی تسنیم بروجن در صدد است تا هم‌زمان با آیین‌های بزرگداشت روز جهانی تالاب‌ها(دوم فوریه – سال ۲۰۱۳ میلادی)؛ با همکاری بخشداری گندمان در روز چهارشنبه مورخ ۱۸ بهمن‌ماه نشست هم‌اندیشی یک‌روزه‌ای را با حضور نمایندگان جوامع محلی اطراف تالاب‌های منطقه، مسئولان دولتی، تشکل‌های مردمی و دوستداران محیط‌زیست استان چهارمحال و بختیاری در محل بخشداری گندمان برگزار کنند.

     گفتنی است؛ در این نشست هم‌اندیشی که با شعار«تالاب‌ها از آب مراقبت می‌کنند»برگزار خواهد شد، دوست عزیزمان محمد درویش متخصص و چهره‌ی نام‌آشنای حوزه محیط‌زیست و منابع طبیعی کشور به‌عنوان سخنران شرکت کرده و در راستای تحقق اهداف کنوانسیون جهانی تالاب‌ها در سال ۲۰۱۳ میلادی، که همان«افزایش اطلاع‌رسانی عمومی درباره وابستگی متقابل بین آب‌ها و تالاب‌ها»است، ایراد سخن کرده و با حضور مسئولان محلی دستگاه‌های دولتی مرتبط، به روابط دوسویه آب و تالاب و هم‌چنین روند نگران کننده برداشت‌های غیرمجاز، عدم رعایت حق‌آبه طبیعی تالاب‌ها و افت شدید سطح آب‌های زیرزمینی و نهایتا” فرو نشست زمین و تبدیل تالاب‌هایی مانند خانمیرزا، دهنو، شهرکرد و گندمان به کانون‌های تولید گرد و خاک در منطقه خواهند پرداخت.

نشست هم‌اندیشی - کندمان 18 بهمن 91

     مصاحبه نگارنده با خبرگزاری مهر را نیز می‌توانید در اینجا بخوانید.

آب بر آتش پنهان خانمیرزا ریخته شد

یکشنبه, ۱۹ آذر, ۱۳۹۱

    خبرهای امیدوار کننده ای که دهیار سختکوش و طبیعت دوست روستای کرتگل خانمیرزا – علی نقی محمدی – برای خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به تصویر کشیده است، حکایت از آن دارد که آتش افتاده بر جان خانمیرزا در حال فروکش کردن است. آب چشمه پرآب کرتگل به همراه بارش های امیدبخش اخیر در منطقه می روند تا بر آتش زیرزمینی فرود آمده، آن را مهار کرده و به خودسوزی کم سابقه خانمیرزا پایان دهند.

   همان طور که در نوشتار مورخ ۹ آذر هم نوشتم؛ خودسوزی نگران کننده خانمیرزا، برخلاف ادعاهای برخی از نهادهای اجرایی منطقه، بیشتر از آنکه ناشی از پدیده های طبیعی مانند خشکسالی باشد، متأثر از رفتارهای ناآگاهانه و نابخردانه در سه دهه اخیر بوده که با حفر کانال های زهکشی در اوایل دهه شصت و توسعه بی رویه اراضی کشاورزی و تخریب و تغییر کاربری اراضی تالابی، عملا” این تالاب ۲۰۰۰ هکتاری را به بحرانی ترین دشت کشاورزی ممنوعه دیار بختیاری بدل ساختند.

   امّا خبرهای امیدوار کننده این است که به همت بخشداری و جهادکشاورزی منطقه و با مشارکت و همراهی تحسین برانگیز دهیار و کشاورزان روستای کرتگل خانمیرزا؛ آب چشمه های اطراف به وسیله لوله به محل آتش سوزی هدایت و به داخل حفره هایی که از آنها دود و حرارت خارج می شد ریخته شد. بارش های چند روز اخیر هم به کمک این تلاشگران عزیز در منطقه آمده و تا حد زیادی آتش افتاده به جان خانمیرزا مهار و در حال حاضر دود بسیار کمی از حفره ها خارج می گردد.

   اینک جا دارد از زحمات و مسئولیت پذیری ادارات حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی استان، فرماندار و بخشدار خانمیرزا، جهادکشاورزی لردگان و دهیار کرتگل قدردانی کرده و همراهی و مشارکت کشاورزان منطقه را در این اقدام خردمندانه تحسین نموده و آرزو کنیم تا در آینده ای نزدیک با مشارکت فعالانه مسئولان و مردم منطقه، پایداری حیات دوباره به تالاب خانمیرزا برگردانده شود.

خانمیرزا تصمیم به خودسوزی گرفت و دودش به چشمان مردم منطقه رفت!

پنجشنبه, ۹ آذر, ۱۳۹۱

     وقتی دیروز خبر خروج بخار داغ و دود از تالاب خانمیرزا و وحشت مردم منطقه را شنیدم، ناگهان به یاد پریشان افتادم و پریشان شدم. به یاد تالاب پریشان افتادم که در سال گذشته آن نگین ارزشمند زاگرس در دیار کازرون نیز تصمیم به خودسوزی گرفت، چرا که دیگر توانی برای تحمل بی توجه ای ها و تخلیه آبخوان هایش را نداشت!

     بدون شک خانمیرزا هم این روزها دیگر نتوانست چاه های پرشمار مجاز و غیرمجاز  و خشک کردن سفره های زیرزمینی اش را تحمل کند و بیش از ۲۰ روز است که از درون آتش گرفته و کم کم آنقدر دودش زیاد شد تا به روستاهای اطراف رسید و مردمان آن دیار را که تا امروز با چنین پدیده ای مواجه نشده و حتا نشنیده بودند، به حیرت انداخته و وحشت زده کرده است!

     شاید باورش سخت باشد که تصور کنیم که تنها در مدت زمانی کمتر از ۳ دهه طول کشید تا با یک مهندسی غلط و زیر پا گذاشتن قوانین حاکم بر طبیعت این محیط تالابی، در اثر عملیات زهکشی در اوایل دهه شصت و روند شتابان و فاجعه بار حفر چاه های مجاز و غیرمجاز و گسترش بی رویه و غیرقانونی اراضی کشاورزی، تالاب ارزشمندی که به نگین سبز دیار لردگان شهرت داشت را بی مهابا از عواقب این طبیعت ستیزی و تغییر کاربری نادرست، به یکی از مهمترین دشت های کشاورزی استان چهارمحال و بختیاری تبدیل کرده تا دیگر حالا نه نامی از تالاب های خانمیرزا بماند و نه نشانی از پرندگان بی شمار و زیستمندانی که این محیط های ارزشمند تالابی میزبانی می کرده اند!

     در اوایل دهه شصت بود که ناآگاهانه و کوتاه بینانه، به بهانه توسعه اراضی کشاورزی و درآمدزایی برای مردم منطقه، ناباورانه اقدام به احداث زهکش و خشکاندن تالاب های منطقه – که در کریدور عبور پرندگان مهاجر قرار داشتند – کردند و به دنبال آن دست اندازی های سودجویانه به آن اراضی تالابی آغاز و در مدت کوتاهی با ورود ادوات و ماشین آلات کشاورزی به منطقه و حمایت های مالی و خدماتی نهادهای متولی، شمار چاه های حفر شده مجاز و غیرمجاز افزایش یافت، وسعت اراضی تحت کشت در داخل و حاشیه این تالاب های زهکشی شده چند برابر شد و در کوتاه مدت وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم منطقه بهبودی چشمگیری یافت؛ اما شوربختانه حالا می بینیم که این توسعه اقتصادی و معیشتی منطقه چندان پایدار نبوده و حتی نتوانسته است برای یک نسل هم که شده این روند بهبودی وضعیت اقتصادی منطقه را حفظ کند!

     برای تأمین آب اراضی کشاورزی که به صورت بی رویه افزایش یافتند بالغ بر ۷۰۰ حلقه چاه مجاز در منطقه حفر شد، کشت محصولات با نیاز آبی بالا مانند برنج و لوبیا گسترش یافت و شیوه های آبیاری سنتی، نیاز آبی بخش کشاورزی منطقه را دوچندان کرد. کشاورزان برای تأمین این آب با سوءاستفاده از سکوت و انفعال نهادهای متولی، چندین برابر میزان مجاز پروانه های بهره برداری چاه های خود اقدام به برداشت آب از سفره های زیرزمینی کردند! ماجرا به همین جا ختم نشد و شمار روزافزون حفر چاه های غیرمجاز از محدوده اراضی کشاورزی به داخل منازل آبادی های حاشیه تالاب نیز کشیده شد و کاهش ریزش های آسمانی هم مزید بر علت شد تا چنین سرنوشت نگران کننده ای را برای خانمیرزا رقم زند تا دود جنگیدن با قوانین حاکم بر طبیعت و طراحی غلط چیدمان توسعه منطقه را در همین مدت کوتاه به چشمان مردمان آن دیار فرو کند.

      وقوع رخداد فاجعه بار خودسوزی در خانمیرزا گواه آن است که در اثر تغییر کاربری های غیر علمی، گسترش بی رویه اراضی کشاورزی، برداشت بیش از حد از سفره های زیرزمینی و بی تفاوتی ها و عدم توجه سزاوار به افزایش راندمان آبیاری و اصلاح الگوی کشت و مصرف؛ سطح آب سفره های زیرزمینی به حدی پایین رفته که در سال گذشته اضافه بر افزایش غلظت املاح و تغییر در کیفیت آب برخی از چاه های منطقه، برای نخستین بار شاهد پدیده دهشتناک و نادر فرونشست زمین در این منطقه بودیم و حالا هم خشکی خاک در لایه های پایینی این محیط تالابی به حدی رسیده است که بقایای گیاهی و مواد آلی موجود در خاک های تورب زیرین برخی از قسمت های منطقه که به صورت زغال سنگ نارس است با تولید گاز متان، بسیار حساس و مستعد سوختن شده و با تغییرات درجه حرارت، آتش سوزی در اعماق به وقوع پیوسته که تنها گرما و دود آن در سطح قابل مشاهده است.

     حال انتظار است قبل از آنکه خیلی دیر شود، کمیته ای با حضور دستگاه های مؤثر و مرتبط مانند جهادکشاورزی، امور آب، منابع طبیعی، محیط زیست و ستاد بحران استان به ریاست فرماندار منطقه تشکیل شده و با همکاری مسئولانه مردم و نهادهای امدادی منطقه، ابتدا اقدام به مهار آتش کرده و از گسترش آن سریعا” جلوگیری کنند. سپس با انجام مطالعات جامع نگرانه و بر بنیاد توانمندی های بوم شناختی و اکولوژیکی منطقه، چیدمان توسعه منطقه را طراحی کرده و با مدیریت صحیح آب و بخش کشاورزی، زمینه های لازم برای بازگشت سفره های آب زیرزمینی منطقه به شرایط طبیعی را فراهم کنند.(تصاویر این رخداد تلخ را می توانید در ادامه مطلب ببینید)

در همین رابطه:

– خبرگزاری فارس: جزئیات خروج دود از کوه‌های یک روستای لردگان / ‌علت؛ آتش‌سوزی گازهای تالابی

– خبرگزاری موج: هنوز آتش سوزی زیر سطحی در دشت خان میرزا تایید نشده است

– خبرگزاری میراث فرهنگی(CHN): تالاب «خان‌میرزا» خودسوزی کرد

– خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا): خودسوزی تالاب خانمیرزا در چهارمحال و بختیاری

– روزنامه همشهری: خودسوزی «خان‌میرزا» به دنبال «پریشان»

– خبرگزاری مهر: خودسوزی تالاب خان‌میرزا/ پس از پریشان دومین تالاب کشور آتش گرفت

– روزنامه اعتماد(محمد درویش): مرگ خانمیرزا؛ رخداد تلخی که می تواند زنهاری شیرین بیافریند!

ادامه مطلب»

در گندمان نشان دادند که می شود ……

سه شنبه, ۱۶ آبان, ۱۳۹۱

     خشکسالی های پی در پی سال های اخیر به همراه نادیده گرفته شدن حق آبه طبیعی در اثر احداث سد بر روی تالاب بالادستی(تالاب بین المللی چغاخور)، حفر چاه‌های مجاز و غیرمجاز و برداشت های مازاد بر پروانه های بهره برداری و دست کاری های انجام شده بر روی مسیرها و بستر چشمه‌های اطراف ‌تالاب، چرای مفرط و برداشت علوفه، گندمان را وارد مرحله ای نگران کننده از خشکیدگی بی سابقه ای کرده بود که به قول مدیرکل حفاظت محیط زیست چهارمحال و بختیاری؛ این تالاب با خشکی ۸۳ درصدی در حال تبدیل شدن به یک کانون داخلی تولید گرد و خاک بوده و به جای نعمت به نغمتی برای منطقه تبدیل شده است.

     در بازدیدی که دیروز – ۱۵ آبان ۹۱ – به همراه بخشدار منطقه از تالاب گندمان داشتیم؛ پرواز نویدبخش پرندگان بر روی تالاب حکایت از این حقیقت دست یافتنی داشت که؛ می شود آشتی و شادابی را به گندمان بازگرداند.

     ماجرا از این قرار بود که به همت مسئولان و همراهی کشاورزان منطقه، عرصه ۴۵۰ هکتاری از اراضی کشاورزی اطراف تالاب که سال ها به صورت سنتی تحت آبیاری و زراعت قرار می گرفته و هر ساله به علت کمبود آب، منطقه را با اختلافات و تنش های اجتماعی مواجه می کرده است، حالا این زمین ها مجهز به سیستم های آبیاری تحت فشار شده اند و نه تنها با کمبود آب مواجه نبوده بلکه حالا آب مازاد بر نیاز زراعت هم دارند که می شود با مدیریت آن آب ها پرندگان را با تالاب گندمان آشتی داده و هیاهو را به این محیط ارزشمند برگرداند!

     خوشبختانه در همین راستا با همت بخشدار منطقه و اداره حفاظت محیط زیست و بربنیاد دانسته ها و اطلاعات محلی آن تلاشگران با احداث بندهای خاکی کوچک، این آب مازاد به داخل تالاب هدایت شده و طراوت و شادابی به بخش کوچکی از این تالاب خشکیده برگردانده شده و عرصه ای از تالاب که به محل انباشت علوفه کشاورزان تبدیل شده بود به زیر آب رفت!

     هرچند که توسعه این طرح نجات بخش نیاز به انجام مطالعات دقیق و بررسی ها و برآوردهای زیست محیطی همه جانبه داشته – و یقینا” در دستور کار مسئولان حفاظت محیط زیست منطقه نیز قرار دارد – اما؛ نکته امیدوار کننده در این ماجرا، حرکت خردمندانه در راستای افزایش راندمان آبیاری و کاهش نیاز آبی بخش کشاورزی منطقه است که به دنبال آن، در اقدامی هوشمندانه و نمادین آن آب صرفه جویی شده در بخش کشاورزی با صرف اعتباری ناچیز و با عملیات های مکانیکی و سازه ای بسیار ساده، به داخل تالاب هدایت شده و نشان داده اند که اگر در گندمان خردمندانه حرکت شود؛ بدون نیاز به پروژه های انتقال آب می شود هم آب کشاورزی را تأمین کرد و هم تالاب ارزشمند را از نابودی و تبدیل شدن به کانون تولید گرد و خاک داخلی محافظت کرد!

     حقیقتا” دست مریزادی جانانه دارد پیگیری های مسئولانه بخشدار منطقه – جناب بهروز امینی – و  تلاش های ادارات جهادکشاورزی و حفاظت محیط زیست منطقه که اینگونه نشان دادند که اگر همت و هوشمندی باشد می شود با تغییر نوع نگاه در شیوه های بهره برداری از منابع آب و خاک و پاسداری از حقوق و تمامیت سرزمینی این محیط های تالابی، با افزایش راندمان آبیاری در بخش کشاورزی، شادابی و نشاط را به این مزیت های کم همتای سرزمین مادری مان هدیه کرد.

     یادمان باشد که تالاب گندمان در دیار بختیاری؛ یکی از ۱۰ تالاب برتر پرنده نگری در ایران است که در دفتر بین المللی تحقیقات پرندگان آبزی «لندن – ۱۹۵۲» به ثبت رسیده است. این تالاب که به عنوان زیستگاهی با ارزش در میان ۱۰۵ زیستگاه مهم پرندگان در ایران شناسایی شده است، در شمار زیباترین تالاب های کشور و مهمترین کانون های گردشگری چهارمحال بختیاری قرار داشته و زیستگاهی منحصربفرد برای زمستان گذرانی و تخمگذاری پرندگان مهاجر و اسکان دائم پرندگان بومی محسوب شده که قریب به ۱۵ گونه پرنده بومی و قریب به ۳۰ گونه پرنده مهاجر نواحی سردسیر شمالی با جمعیت های زیاد، انواع مارها و قورباغه ها و لاک پشت ها و پستانداران و ماهی ها را در خود جای داده است.

پی نوشت:

برخی از بازتاب های این ماجرا:

– خبرگزاری مهر: در پی یک اقدام هوشمندانه/حیات دوباره تالاب گندمان/بازگشت شناسه های تالابی 

– خبرگزاری میراث فرهنگی: پرندگان با تالاب گندمان آشتی کردند

– خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا): ۸٫۹ میلیارد ریال برای احیای دو تالاب بین المللی چهارمحال وبختیاری اختصاص یافت

– روزنامه اعتماد(محمد درویش): در ستایش بخشداری که قدر تالاب ها را می داند

تالاب های بام ایران هم به کانون های تولید گرد و خاک تبدیل شده اند!

دوشنبه, ۵ تیر, ۱۳۹۱

با وجود آنکه که منطقه بروجن از خشک ترین شرایط و وضعیت اقلیمی استان چهارمحال و بختیاری برخوردار است، اما یادمان باشد آنچه که سرزمین خشک بام ایران را در طول هزاران سال گذشته زنده و باطراوت نگه داشته و سبب گردیده تا به رغم این میزان کم نزولات آسمانی، همچنان پویا و و پر تنوع زیستی باشد، همانا حضور مجموعه محیط‌های تالابی گندمان، چغاخور، علی آباد، سولگان و دهنو است؛ زیستگاه های منحصر به فردی که هر هکتار از وسعت آن‌ها دست کم ۱۰ برابر هر هکتار از غنی‌ترین جنگل‌های کشور ارزش دارد.

اما حالا نوع مدیریت و رفتارهای نابخردانه دو دهه گذشته ما، این مزیت های کم همتای سرزمین مان را خدشه دار کرده، تا جایی که عالی ترین مقام محیط زیست استان در آخرین اظهار نظر خود اعلام می کند که شوربختانه این نعمت های خداوندی در حال تبدیل شدن به نغمت های سرزمین بام ایران هستند.

روز گذشته – ۴ تیر ۱۳۹۱ – مدیرکل حفاظت محیط زیست چهارمحال وبختیاری در نشست ستاد خشکسالی استان ناباورانه از خشکی ۸۳ درصدی تالاب گندمان، خشکی ۶۰ درصدی تالاب سولگان و تبدیل شدن این تالاب ها به کانون های داخلی تولید گرد و خاک سخن می گوید!

آنچه که می‌خواهم بر آن تأکید کنم این است که مقصر اصلی چنین رخداد تلخی آسمان و بارش های کم سال های اخیر آن نیست، بلکه نوع نگاه و شیوه های پاسداری از حقوق و تمامیت سرزمینی این محیط های تالابی در چند سال گذشته است!

باور کنید حقیقت تلخ این است که؛ تا حالا کدام یک از دستگاه ها و نهادهای دست اندرکار و مقامات محلی به پرسش ها و لکنت های مدیریتی این تالاب های ارزشمند در حوزه کاری خود پاسخ های سزاوار داده اند؟ ؛ تا چه اندازه با چاه های کشاورزی غیر مجاز در محدوده تالاب مقتدرانه برخورد کردیم و تا چه اندازه با نصب کنتورهای هوشمند بر میزان برداشت چاه های مجاز که بلای جان این زیسگاه های ارزشمند شده اند نظارت داشتیم و چقدر در اینکه اجازه ندهیم بیش از این نفس های گندمان به شماره افتد موفق بوده ایم؟ چقدر برای افزایش راندمان آبیاری در اراضی کشاورزی در حاشیه این تالاب ها تلاش کردیم؟

فراموش نکنیم که برای گرفتن حق آبه‌ی طبیعی گندمان تا حالا چه اقداماتی کرده ایم؟ وقتی به رغم تمامی محدویت های کاغذی شکار ممنوع، هنوز در گندمان با گلوله به استقبال میهمانان مهاجر می روند و ما در برخورد قاطعانه با آن ها عاجزیم! وقتی نتوانیم با متصرفین عدوانی اراضی ملی حاشیه تالاب برخورد قانونی کنیم و آن اراضی تصرفی و تغییر کاربری داده شده را به عرصه های تالابی برگردانیم! وقتی در کنترل دام و چرای مفرط در تالاب توفیق چندانی نداشته ایم! وقتی که در بودجه ریزی استان کمترین توجه سزاواری به اعتبارات محیط زیست نمی شود! و ده ها پرسش دیگر که تا کنون بی پاسخ مانده اند؛ واضح است که امروز باید به چنین مرز هشداری در پایداری حیات منطقه برسیم.

یادمان باشد زمانی می توان به نجات گندمان و سولگان و دهنو امیدوار بود که از سوی دستگاه ها و مقامات محلی مسئول، پاسخ های درخوری برای این پرسش ها شنیده شود.

آسمان بام ایران هم به تصرف ریزگردها در آمده است!

چهارشنبه, ۳ خرداد, ۱۳۹۱

هرچند که در سال های گذشته اهالی چهارمحال و بختیاری تصور می کردند که به یمن سکونت بر بام ایران تا حدود زیادی نسبت به سایر استان های غرب و جنوب غرب کشور از اثرات زیانبار انسانی و محیط زیستی این میهمانان ناخوانده عربی در امان مانده اند؛ اما امسال آن ریزگردهای عربی با هم زادهای بومی خود در تالاب های منطقه دست به دست هم داده و خیلی زود آسمان بام ایران را هم به تصرف در آوردند تا بار دیگر نتایج محسوس عدم پیروی از قوانین حاکم بر طبیعت را به مسئولان و مردمان بالارود هم نشان داده باشند.

گفتگوی نگارنده با خبرگزاری مهر در باره بحران آلودگی هوای بام ایران را می توانید در اینجا ملاحظه کنید.


مرگ تدریجی و خاموش پارک جنگلی تهلیجان شهرکرد!

جمعه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۳۹۱

در شرایطی شاهد نابودی تدریجی فضای سبز درختی بزرگ ترین سکونتگاه شهری چهارمحال و بختیاری هستیم که گرد و غبارهای مرغزار شهرکرد به همراه گرد و غبارهای عربی هوای نفس گیری را برای اهالی شهرکرد رقم زده اند. افت شدید سطح آب سفره های زیرزمینی مرغزار حاشیه شهرکرد در اثر حفر چاه و برداشت های غیرمجاز، چرای بی رویه دام، تخریب بخش هایی از این مرغزار به بهانه توسعه و استقرار صنایع و مراکز خدماتی و همین طور تخلیه نخاله ها و مصالح ساختمانی و زباله ها سبب خشک شدن فاجعه بار این مرغزار ارزشمند شده و در سال های اخیر آن را به یک کانون خطرناک فرسایش بادی تبدیل کرده است.

و اما پارک جنگلی دست کاشت تهلیجان که در دهه ۵۰ و در سطحی بالغ بر ۵۷۰ هزار متر مربع در ضلع شمال غربی شهرکرد احداث شده و می توانست کارکردی انکار ناپذیر در کنترل و مقابله با آین آلودگی های انسان ساز داشته باشد، در سال های اخیر مورد بی مهری متولیان شهری شهرکرد قرار گرفته است. برخلاف تعاریف علمی و اهداف پارک های جنگلی و همچنین قوانین و مقررات سازمان جنگل ها و مراتع کشور که بر حفظ مالکیت و نوع کاربری این گونه فضاهای درختی تأکید و دلالت دارد، به دلیل عدم درک درست از تعاریف و اهداف احداث این فضاها و یا برای سودجوئی، درختان بخش هایی از این پارک جنگلی را قطع و یا عمدا” با عدم مراقبت و آبیاری به موقع و حتی آتش سوزی باعث خشکاندن درختان شده اند.

حیرت آورتر اینکه در حالی شاهد این شیوه مدیریتی شهرداری شهرکرد هستیم که سرانه ی فضای سبز شهری شهرکرد کمتر از میانگین کشوری بوده و علیرغم شرایط آب و هوایی و جغرافیایی ویژه منطقه، سرانه ای کمتر از نصف شهر همجوارش اصفهان دارد. سرانه ی فضای سبز شهری در استاندارد جهانی ۲۰ متر مربع، میانگین کشوری ۹ متر مربع و شهرکرد حدود ۸ متر مربع است.

گفتگوی نگارنده با خبرگزاری مهر در باره قطع و خشکاندن و سوزاندن عمدی ده ها درخت در این پارک جنگلی را می توانید در اینجا ملاحظه کنید.


تالاب های دیار بختیاری در وضعیت زرد!

جمعه, ۱۴ بهمن, ۱۳۹۰

در سال های اخیر تالاب ها و مرغزارهای بام ایران – که به سرزمین آب ها شهرت دارد – نیز به مانند دیگر تالاب های وطن با تغییرات نگران کننده اکولوژیکی مواجه شده اند. در این میان وضعیت تالاب گندمان نسبت به چغاخور بحرانی تر بوده و هر چند تا کنون به سیاهه قرمز تالاب های در معرض خطر جهان یا مونترو نپیوسته، اما به جرأت می توان گفت که در وضعیت هشدار و زرد قرار دارد و اگر قبل از آنکه دیر شود اقدامات مؤثری انجام نشود، ممکن است جایگاه جهانی آن به مخاطره بیفتد.

یادتان هست که تالاب گندمان یکی از ۱۰ تالاب برتر پرنده نگری در ایران است که در دفتر بین المللی تحقیقات پرندگان آبزی «لندن – ۱۹۵۲» به ثبت رسیده و به عنوان زیستگاهی ارزشمند در میان ۱۰۵ زیستگاه مهم پرندگان در کشور شناسایی شده و در شمار زیباترین تالاب های ایران و کانون های گردشگری چهارمحال بختیاری قرار دارد.

نگارنده خود در روز گذشته – در سالروز «روز جهانی تالاب ها» – در گندمان بوده و چند ساعتی پای صحبت ریش سفیدان محلی که حکایت از روزهای زمستانی پرشور و داغ تالاب و پرواز دسته دسته پرندگان مهاجر و بومی منطقه داشت نشسته و اما این زمستان دریغ از مشاهده‌ی دسته پرندگان بومی تا چه رسد به پرندگان مهاجر نواحی سردسیر شمالی با جمعیت های زیاد! انگار گندمان روزهای تعطیل خود را سپری می کرد!

آیا بهتر نبود که در مراسم بزرگداشت “روز جهانی تالاب ها” همه دستگاه ها و نهادهای دست اندرکار و مقامات محلی به پرسش ها و لکنت های مدیریتی این زیستگاه ارزشمند پاسخ می دادند؟ می گفتند که آیا در فاصله دو مراسم بزرگداشت سال های ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ تا چه اندازه با چاه های کشاورزی غیر مجاز در محدوده تالاب مقتدرانه برخورد کردیم و بر میزان برداشت چاه های مجاز نظارت داشتیم و اجازه ندادیم بیش از این نفس های گندمان به شماره افتد؟ چقدر برای افزایش راندمان آبیاری در اراضی کشاورزی حاشیه تالاب تلاش کردیم؟ برای گرفتن حق آبه‌ی طبیعی گندمان چه اقدام هایی کرده ایم؟ وقتی هنوز در گندمان با گلوله به استقبال میهمانان مهاجر می روند! در برخورد قاطعانه با آن پرنده کش های نابخرد چقدر موفق بوده ایم؟ با اراضی ملی تخریبی و تصرف شده حاشیه تالاب که به کشاورزی تغییر کاربری داده شده اند چه کرده ایم؟ در کنترل دام و چرای مفرط در تالاب چقدر موفق بوده ایم؟ در بودجه ریزی استان چقدر به اعتبارات محیط زیست بهاء دادیم و سهم اعتباری اش از محل منابع مالی و اعتبارات تملک دارایی استان چند درصد رشد داشته است؟ و ده ها پرسش دیگر که حیات و پایداری بوم شناختی تالاب های بام ایران را نشانه گرفته اند؟

فراموش نکنیم زمانی می توانیم گندمان را در وضعیت سبز قرار دهیم که پاسخ های درخوری برای این پرسش ها داشته باشیم و بی شک اگر نتوانیم، تشدید وضعیت بحران بی آبی، وقوع پدیده فاجعه بار خودسوزی در اعماق تالاب (به مانند تالاب پریشان در فارس)، فرار پرندگان و مرگ زیستمندان تالابی نصیب مان خواهد شد. تالاب به کانون های تولید گردوخاک تبدیل شده، ظرفیت ویژه گرمائی منطقه کاهش پیدا کرده، اختلاف دمای شب و روز در منطقه افزایش ‌یافته و با حداکثر دمای گرم در روز و حداقل دمای سرد در شب مواجه گشته و بتدریج شرایط زندگی برای بسیاری از گونه‌های گیاهی، اقلام زراعی و باغی و حتی گونه‌های جانوری سخت خواهد شد.

برای هوای پاک بام ایران؛ هوای تالاب ها و جنگل ها را داشته باشیم

دوشنبه, ۲۶ دی, ۱۳۹۰

سال ها است که این حقیقت بر همه کارشناسان و متخصصین حوزه محیط زیست و منابع طبیعی آشکار گردیده است که دست یافتن به هوای پاک در گرو حفظ تالاب ها و فضای سبز درختی پیرامون سکونت گاه های شهری و روستائی است.

بسیاری از اکولوژیست های مطرح جهان بر این باورند که ارزش تالاب ها و کارکردهای زیست محیطی این زیست بوم های کم همتا به درستی شناسایی و تبیین نشده است. مطالعات ارزش های اقتصادی و زیست محیطی تالاب ها  بیانگر آن است که  یک تالاب حدود ۱۰ برابر جنگل و ۲۰۰ برابر زمین زراعی ارزش اقتصادی دارد و اضافه بر آن؛ تنظیم آب و هوا، جلوگیری از سیل، حفاظت از تنوع گیاهی و جانوری، زیبایی و جاذبه های دیداری، جاذبه‌های توریستی و ایجاد فضایی برای زندگی پرندگان از جمله ارزش های تقویم ناشدنی آن ها است.

نزدیک به ۲ دهه است که حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق مجاز و غیر مجاز امان مرغزار شهرکرد که کارکردهای غیر قابل کتمانی در ایجاد تعادل آب و هوای شهرکرد به عنوان مرکز چهارمحال و بختیاری داشته، بریده است. برداشت های بیش از حد مجاز این چاه ها و شدت افت سطح آب سفره های زیرزمینی به همراه چرای بی رویه دام، تخریب بخش هایی از این مرغزار به بهانه توسعه و استقرار صنایع و مراکز خدماتی و همین طور تخلیه نخاله ها و مصالح ساختمانی و زباله ها سبب خشک شدن فاجعه بار این مرغزار و تبدیل آن به یک کانون خطرناک فرسایش بادی شده و با ایجاد گرد و غبارهای غیر قابل مهار، هوای بزرگ ترین سکونت گاه شهری بام ایران – شهرکرد – را در معرض خطر قرار داده و به شدت تهدید می کند.

این مرغزار در حاشیه شهر شهرکرد، عامل تنظیم کننده اقلیمی در منطقه به حساب می‌آمد و به نظر می رسد خشکی و تخریب آن، علاوه بر تبدیل شدن به یک کانون تولید گرد و غبار، بر روی ظرفیت ویژه گرمایی منطقه تأثیر گذاشته و با کاهش ظرفیت ویژه گرمایی سبب شده است که اختلاف دمای شب و روز در منطقه افزایش ‌یافته و با حداکثر دمای گرم در روز و حداقل دمای سرد در شب مواجه شویم و بتدریج شرایط زندگی برای اهالی آن سخت شود.

تالاب های گندمان و دهنو در استان نیز از شرایط بسیار نامطلوبی برخوردار بوده و رفتارهای نابخردانه انسانی با شراکت خشکسالی های اخیر، وضعیت فاجعه باری را برای آن ها رغم زده است. وضعیت تأسف آوری که این دو تالاب ارزشمند را به سمت تبدیل به کانون های تولید گرد و غبار و آلودگی هوای سکونت گاه های شهری و روستائی اطراف آن ها سوق داده است.

اصولا انتظار است دست اندرکاران روز و یا هفته هوای پاک، با به چالش کشیدن این معضل های محیط زیستی، دستگاه های متولی در حوزه هوا و سلامت شهروندان را متوجه سازند که اگر به موقع نجنبند و اقدامی موثر در مهار این بیابان زائی خطرناک انجام ندهند، ممکن است علاوه بر از دست دادن این تالاب های ارزشمند، کیفیت زندگی در این مناطق به شدت به مخاطره افتد.

عدم توجه به مراقبت های جدی، آبیاری و توسعه فضای سبز درختی در شهرهای استان، خصوصا” شهرکرد و بروجن که در خارج از رویشگاه های جنگلی استان واقع شده اند؛ می تواند هوای این مناطق را به شدت تحت تأثیر قرار داده و از کیفیت آن بکاهد. به رغم برخورداری استان از ظرفیت های آبی و شرایط اقلیمی کم نظیر، پائین بودن سرانه فضای سبز درختی در این شهرها – که نه تنها به نسبت میانگین جهانی حتی به نسبت میانگین کشوری هم کم است – تعجب خیلی ها را برمی انگیزد که چقدر سهم شهروندان این مناطق از درخت کم است و چقدر این شهرها به لحاظ پوشش فضای سبز فقیر هستند؛ و تأسف آورتر آن که در مقابل این کاستی ها، همواره رویشگاه های جنگلی استان هدف تخریب های ناشی از قطع جنگل برای تأمین سوخت هیزمی و زغال، زراعت در زیراشکوب درختان، چرای بی رویه دام و حتی اجرای پروژه های عمرانی قرار گرفته و روز به روز از تعداد این درختان کاسته می شود.

شراکت عوامل انسانی با عوامل طبیعی در آتش سوزی های تالاب گندمان

جمعه, ۲۳ دی, ۱۳۹۰

به دنبال وقوع آتش سوزی شامگاه بیستم دی ماه ۱۳۹۰ در تالاب گندمان؛ گفتگویی با خبرگزاری مهر در باره چالش‌ها و تهدیدهای سال های اخیر گندمان، به ویژه در حوزه مدیریت آب و پایداری بوم‌شناختی این تالاب ارزشمند انجام دادم که مشروح این گفتگو را می‌توانید در ادامه ملاحظه کنید.

ادامه مطلب»