بایگانی “طبیعت چهار محال و بختیاری”

تونل غیرقانونی سبزکوه متوقف نشد

یکشنبه, ۵ بهمن, ۱۳۹۳

     به دنبال نامه معاون وزیر نیرو در امور آب و آبفا – جناب آقای رحیم میدانی – در خصوص خودداری از ادامه عملیات احداث تونل انتقال آب سبزکوه که رونوشت آن برای سرکار خانم دکتر ابتکار معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشور ارسال شده است، در گفتگویی با روزنامه قانون شرکت کرده‌ام که متن کامل آن در شماره ۴۳۸ مورخ ۴ بهمن ۱۳۹۳ این روزنامه منتشر شده است:

تونل سبزکوه

مسعود‌ بُربُر / گروه سرزمین/ روزنامه قانون؛ وزارت نیرو دستور توقف پروژه انتقال آب سبزکوه را داده است اما پیمانکار پروژه بی‌توجه به همه هشدارها و حتی دستور کارفرما به فعالیت خود ادامه می‌دهد.

     پیشتر فعالان محیط زیست این شبهه را مطرح کرده بودند که علی‌رغم مخالفت صریح سازمان محیط زیست و غیرقانونی خواندن توسط معصومه ابتکار، وزارت نیرو دستور داده است که این پروژه غیرقانونی ادامه پیدا کند. اکنون وزارت نیرو با صدور دستور توقف پروژه این شبهه را برطرف کرده است اما روشن نیست ادامه پروژه با پشتیبانی عزم چه کسی است که پیمانکار به دستور وزارتخانه نیز توجهی نمی‌کند.

     در نامه‌ای که رحیم میدانی، معاون وزیر نیرو در امور آب و آبفا خطاب به مهندس حاج رسولی‌ها، مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران نوشته به صراحت آمده است که «تا زمان تکمیل مطالعات و تعیین تکلیف اخذ مجوزهای لازم شامل مصوبه‌های فنی، مجوز میراث فرهنگی و به ویژه مجوز مطالعات زیست محیطی، از شروع عملیات اجرایی طرح خودداری گردد.»

     یک فعال محیط زیست منطقه در این باره به «قانون» می‌گوید: «اینکه خود وزارت نیرو در چنین سطحی اعتراف کند که پروژه نه مجوزهای لازم را دارد و نه به لحاظ فنی تایید لازم را گرفته است، از جهتی اتفاق خوبی است. در حوزه پروژه‌های بزرگ وزارت نیرو و تداخلی که با مسائل زیست محیطی رخ می‌دهد این اتفاق خوشایندی است اما به نظر می‌رسد که در سطوح مدیریت میانی یا پایین هنوز آن عزم لازم وجود ندارد که به دستورهایی که در راستای حفظ محیط زیست از بالا داده شده، تمکین شود.»

     هومان خاکپور با بیان اینکه پروژه انتقال آب سبزکوه هم مشکل شکلی و هم مشکل ماهیتی دارد، می‌گوید: «متاسفانه این پروژه انتقال آب نیز مثل خیلی از پروژه‌‌های دیگر در راستای توسعه صنعت و کشاورزی است و نه تامین آب شرب. این پروژه نیز در منطقه‌ای رخ می‌دهد که در آن صنایع را بدون ملاحظات زیستی و آمایش سرزمین مستقر کرده‌ایم، برای تامین آب چاه‌هایی در آن حفر کرده‌ایم و اکنون با بجران آب رو به رو است. حالا برای تامین آب بیشتر برای این صنایع یکی از گزینه‌ها انتقال آب از منطقه سبزکوه است که یکی از مناطق ارزشمند ما از نظر تنوع زیستی چه در حوزه گیاهی و چه جانوری است.» این کارشناس منابع طبیعی درباره مشکلات ماهیتی پروژه نیز توضیح می‌دهد: «همان طور که در نامه معاونت وزارت نیرو هم آمده این پروژه نه فقط مجوزهای ارزیابی زیست محیطی و مجوزهای لازم از دستگاه‌هایی مثل میراث فرهنگی را ندارد بلکه به لحاظ فنی هم تایید لازم را به دست نیاورده است. در خود مطالعات پروژه قید شده است که تقریبا نیمی‌از مسیر پروژه اصلا توسط مشاور امکان بررسی نبوده و در نیمی‌از پروژه هیچ اطلاعی از آبخوان‌های درون زمین ندارند و از خسارت‌هایی که می‌تواند به صورت جدی حیات منطقه را تهدید کند کاملا بی‌اطلاعند.»

     به گفته او تا سال‌های گذشته مردم منطقه چغاخور که مقصد نهایی تونل است به خسارت‌هایی که متخصصان در موردش هشدار می‌دادند و در گزارش خود مشاور هم تایید شده بود باور نداشتند. پروژه روی دبی چشمه‌های منطقه تاثیر شدید دارد و خیلی از چشمه‌ها را با خشکی و برخی از چشمه‌ها را با کاهش شدید دبی مواجه می‌کند اما شاید مردم خیلی به این اهمیت نمی‌دادند.

     خاکپور می‌گوید: «با این حال می‌شود از یک جهت گفت خوشبختانه در همین ابتدای کار با ورود دستگاه تی‌بی‌ام که البته بدون مجوز و به صورت غیرقانونی فعالیت می‌کرد به یک آبخوان برخورد کردند و این اتفاق منجر به ریزش کامل یک آبخوان شد و خسارت‌هایی هم به دستگاه وارد کرد. یکی از چشمه‌های پر آب و بزرگ منطقه را با کاهش شدید دبی مواجه کرد و این هشدار را به مردم داد که هشدارهای کارشناسان و فعالان محیط زیست جدی است.»

     به گفته او این موضوع در منطقه منجر به واکنش‌هایی اعتراضی هم شد اما علی‌رغم این اعتراضات، غیرقانونی خواندن پروژه توسط رئیس سازمان محیط زیست و حتی دستوری که وزارت نیرو داده است مجری پروژه و پیمانکار به کارش ادامه می‌دهد و توجهی به نامه نکرده است.

     شهرام احمدی مدیرکل حفاظت محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری نیز در گفت‌وگو با «قانون» بر غیرقانونی بودن عملیات اجرایی تونل تاکید کرده و گفته بود که شکایت نیز کرده است. در نامه مورخ ۹ دی ماه ۱۳۹۳ که به امضای او رسیده خطاب به ریاست اداره حفاظت از محیط زیست بروجن آمده است: «در اسرع وقت از هرگونه عملیات اجرایی قبل از اخذ مجوز ارزیابی از سازمان حفاظت محیط زیست کشور جلوگیری نمایید.»

     رونوشت این نامه به مدیرکل سازمان بازرسی استان، مدیرکل دیوان محاسبات استان، دادستان دادسرای عمومی‌و انقلاب بروجن، مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای استان و مجری طرح انتقال آب نیز ارسال شده است.

     تونل انتقال آب سبزکوه به چغاخور که قرار است آب را از سرچشمه‌های رود کارون در کوه کلار به شهرستان بروجن منتقل کند، ده‌ها چشمه در استان چهارمحال و بختیاری را خشک می‌کند، دست کم ۱۵۰ میلیون متر مکعب منابع آبی را در معرض خطر قرار می‌دهد و فاجعه منابع آبی و تنش‌های شدید اقتصادی و زیست محیطی را به دنبال می‌آورد. با توجه به اینکه دکتر معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست کل کشور و معاون وزیر نیرو نیز صراحتا انجام هرگونه عملیات اجرایی در این پروژه را ممنوع اعلام کرده‌اند مشخص نیست دستور چه کسی باعث شد عملیات اجرایی حفر تونل متوقف نشود.

تخریب زیستگاه خرس‌ها را به باغات کشاند/حکایت نجات یک توله‌خرس

یکشنبه, ۹ آذر, ۱۳۹۳

     در هفته گذشته شاهد یک رخداد خوب در دیاری بختیاری بودیم تا یادمان نرود هنوز هم‌وطنانی هستند که به حق حیات دیگر زیستمندان حرمت نهاده و موهبت اشرف مخلوقات بودن را اینگونه نمودی عینی و عملی می‌بخشند.

     خرس جوانی در یک استخر آب کشاورزی در مرز منطقه حفاظت شده سبزکوه گرفتار می‌شود. مالک باغ و استخر خرس گرفتار را که معلوم نیست چه زمانی از گرفتاری‌اش می‌گذرد می‌بیند و در اقدامی تحسین‌برانگیز به مأموران حفاظت محیط زیست منطقه و بستگانش اطلاع می‌دهد و بعد از ساعت‌ها تلاش کاری می‌کنند کارستان ….

کلیک کنید تا تصویر را بزرگتر ببینید

     در همین زمینه با خبرنگار خبرگزاری مهر گفتگویی داشته‌ام که در زیر با شما خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به اشتراک می‌گذارم:

خرس

     خبرگزاری مهر – شهرکرد – سید محمد رضا موسوی: نزدیک شدن خرس ها به مزارع کشاورزی و باغات و مراکز پرورش زنبور عسل در چهارمحال و بختیاری نشان از تخریب زیستگاه های خرس و مشکل تامین غذا توسط این حیوان را دارد. به گزارش خبرنگار مهر، استان چهارمحال و بختیاری یکی از مهمترین استانهای کشور در حوزه زندگی حیات وحش است. شمار بسیاری از گونه های بسیار ارزشمند حیات وحش در ارتفاعات و جنگل های استان چهارمحال و بختیاری زندگی می کنند که پرندگان شکاری، پستانداران و علف خوران و گوشت خواران از جمله مهمترین آنها هستند. خرس یکی از مهمترین گونه های حیات وحش است که در مناطق مختلف این استان زندگی می کند.

     تاکنون گزارش های مختلفی از نزدیک شدن خرس ها به مزارع و باغات در این استان و مناطق مختلف کشور نقل شده است. البته خرس تا مشکلی پیدا نکند به جوامع انسانی و باغات و مزارع نزدیک نمی شود. نزدیک شدن خرس ها به باغات و مزارع نشان از آن دارد که خرس مشکل تامین غذا دارد و این خطر را به جان می پذیرد تا برای تامین غذا به باغات نزدیک شود. نابودن شدن ۱۲ کندوی زنبور عسل یکی باغدار توسط خرس یکی از باغداران چهارمحالی که خرس ها به دفعات به باغ او نزدیک شده و به او خسارت وارد کرده اند در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: باغ من در کنار منطقه زندگی حیات وحش قرار دارد.

     جعفر صالحی عنوان کرد: کمبود غذا در این فصل سال خرس ها را مجبور کرده است که به باغات و مزارع ورود پیدا کنند و دنبال غذا باشند.

     وی ادامه داد: یک توله خرس چندی پیش که برای تامین غذا به باغ من آمده بود به داخل استخر آب کشاورزی واقع در باغ افتاده بود که اگر برای سرکشی به باغ نمی آمدم این خرس جان خود را از دست می داد. وی ادامه داد:در داخل استخر کمی ضایغات سیب درختی ریخته شده بود و شاید همین عامل موجب کشاندن خرس به داخل استخر شده بود.

     این باغدار بروجنی با اشاره به چگونگی نجات این توله خرس، بیان کرد: با ماموران محیط زیست برای نجات خرس تماس برقرار کردیم و آنها نیز آمدند. ابتدا با طناب خواستیم این خرس را نجات دهیم که امکانپذیر نبود. وی ادامه داد: یک تنه درخت را داخل استخر قرار دادیم و خرس توانست از آن بالا بیاید و به سمت محل زندگی خود برود.

     صالحی اذعان داشت: یک خرس تنومند نیز که به نظر می رسد مادر این توله خرس است مدت ها پیش به کندو های عسل من در این باغ حمله کرد و در حدود ۱۲ کندوی عسل را از بین برد. وی تاکید کرد: این خرس ها تقصری ندارند بلکه کمبود مواد غذایی و تخریب زیستگاها موجب می شوند که به باغات میوه و مزارع ورود پیدا کنند و خسارت وارد کنند و این در حالی است که جان خود را نیز به خطر می اندازند.

تخریب زیستگاه ها موجب نزدیک شدن خرس ها به باغات میوه می شود

     نایب رئیس انجمن زیست محیطی تسنیم نیز در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به گیر افتاده یک خرس در استخر آب کشاورزی در یک باغ در منطقه سرپیر دو راهان بروجن، اذعان داشت: گیر افتادن این خرس در این استخر آب کشاورزی و نمونه آن نزدیک شدن خرس ها به باغات در سطح کشور را بارها شنیده ایم و همه اینها حکایت از آن دارد که خرس ها در پی تخریب زیستگاه های خود و کمبود تامین غذا به باغات و مجامع انسانی نزدیک می شوند.

     هومان خاکپور ادامه داد: تخریب زیاد زیستگاه خرس ها، گسترش دامداری ها و ورود انسانها به جنگلها، زیستگاه ها و منابع غذایی خرس ها را با تهدید مواجه کرده است. وی افزود: خرس گونه ای است که تا مجبور نشود به مناطق مسکونی، باغات و مزارع نزدیک نمی شود و هنگامی مشکل تامین غذا پیدا می کند این ترس و خطر را به جان می خرد و به محیط های انسانی نزدیک می شود. وی ادامه داد: ورود خرس ها به جوامع انسانی جدا از خطر شکار شدن و از بین رفتن این گونه ارزشمند خسارت های را در پی دارد که مهمترین آنها خسارت به مراکز پروش زنبور عسل و باغات میوه و مزارع است.

محیط زیست خسارت های حیات وحش به مردم را پرداخت کند

     وی بیان کرد: اتفاقی که هم اکنون شاهد آن بوده ایم گیر افتادن یک توله خرس در یک استخر آب کشاورزی در بروجن است که این بچه خرس که دارای تجربه اندک نیز بوده است به واسطه گرسنگی به باغات نزدیک شده و با توجه به سابقه پرورش ماهی در این استخر و وجود بوی ماهی و همچنین وجود ضایعات میوه در داخل استخر وارد این استخر شده است که با توجه به لبه های بلند استخر دیگر نتوانسته بیرون بیاید.

     این کارشناس منابع طبیعی ادامه داد: باغدار این منطقه به صورت اتفاقی این خرس را مشاهده کرده و در راستای نجات این توله خرس اقدام کرده است. وی بیان کرد: تلاش این باغدار جای تقدیر و تشکر دارد و باید تلاشمان این باشد که این گونه فرهنگ ها و اقدامات گسترش یابد.

     این فعال محیط زیست و منابع طبیعی با اشاره به اینکه بیشترین برخورد ها با حیات وحش در جوامع محلی اتفاق می افتد، ادامه داد: رسانه ها دستگاه های متولی و انجمن ها و… باید در آگاه سازی و ارتقاء آگاهی جوامع محلی در راستای حفاظت از حیات وحش تلاش کنند.

     خاکپور در ادامه تاکید کرد: با توجه به اینکه در ورود حیات وحش به املاک مردم از جمله باغ و مزارع و… خسارت هایی وارد می شود باید سازمان حفاظت محیط زیست همت بیشتری در این راستا داشته باشد و خسارت هایی که به مردم وارد می شود را پرداخت کند. هنگامی که مردم از پرداخت خسارت مطمئن باشند نوع برخورد ها با حیات وحش تغییر می کند و حیات وحش آسیب کمتری می بیند.

با پول یک بسته پفک نمی‌توان جنگل‌ها را احیا کرد

سه شنبه, ۱۵ مهر, ۱۳۹۳

در یک گفتگوی مفصلی به پرسش‌های خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی قدس آنلاین پاسخ داده‌ام که مشروح آن‌را در زیر با خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته‌ام:

قدس1

قدس آنلاین- محبوبه علی پور: چندی است که بحران نابودی گریبان جنگل‌های کشور را گرفته است ازاین‌رو سراغ هومان خاکپور از فعالان زیست‌محیطی رفته و درباره مشکلات جنگل‌های زاگرسی به گفتگو نشستیم که باهم می‌خوانیم:

آقای خاکپور با توجه به وسعت جنگل‌های زاگرسی آیا عوامل تخریب در همه این نواحی یکسان دیده می‌شود؟

همان‌گونه که مطلع هستید جنگل منطقه زاگرس با گستردگی که یازده استان کشور را از آذربایجان غربی تا فارس را در برمی‌گیرد به لحاظ نحوه تخریب در نواحی و استان‌های مختلف تفاوتی نداشته و همه مناطق کم‌وبیش درگیر این چالش هستند. البته در برخی مناطق همانند زاگرس شمالی بحث نوع بهره‌برداری در این زمینه چشمگیرتر است. چنانکه در اواخر تابستان و حدود آبان ماه، گلا زنی و یا سرشاخه زنی انجام می‌شود تا علوفه برای دام‌ها تأمین شود که این شیوه بهره‌برداری به‌عنوان عامل تهدید جدی همچنان ادامه دارد.

در منطقه زاگرس مرکزی نیز تهدیدهای دیگری وجود دارد همانند زراعت در اشکوب که زادآوری طبیعی و خود احیایی جنگل را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این‌گونه شاهدیم که درختان در جنگل‌ها از تنوع سنی مناسب برخوردار نیستند و درخت‌ها به سمت دیر زیستی می‌روند؛ زیرا چنین بهره‌برداری از جنگل اجازه استقرار نهال جدید را نمی‌دهند. زراعت در اشکوب همچنین در کاهش رطوبت خاک و شادابی درختان نیز آثار ناخوشایندی دارد. تهدید دیگری که در مناطق جنگلی زاگرس نمی‌توان نادیده گرفت چرای پرتعداد دام‌ها در اغلب فصول سال است. به‌طوری‌که تا زمانی که برف به‌عنوان عامل طبیعی بازدارنده نباشد، دام‌های فراوانی در این مناطق به چرا می‌پردازند که زادآوری جنگل تحت تأثیر قرار می‌دهد. همچنین به دلیل فراوانی دام و تردد آن‌ها شاهد فشردگی خاک هستیم که نفوذ آب به خاک را دشوار کرده و رطوبت عرصه کاهش پیدا می‌کند. این‌گونه مجموعه این عوامل باعث می‌شود جنگل شادابی، طراوت و توان مقابله با تهدیدهای طبیعی را از دست بدهد. به‌این‌ترتیب در حال حاضر شاهد پدیده زوال بلوط و یا مرگ بلوط در این منطقه باشیم.

به‌این‌ترتیب اگر امروز شاهدیم که بیش از ۲۰ درصد جنگل‌های زاگرسی با آفت خشکی بلوط مواجه است که البته در برخی استان‌ها همانند ایلام، کرمانشاه، چهارمحال بختیاری و فارس شدت این عارضه بیشتر مشهود است به دلیل ناتوانی جنگل از مقابله با این آفات است.

تاکنون طرح‌های مختلفی برای حفظ پوشش گیاهی کشور نظیر منطقه زاگرس مطرح‌شده است. ثمرات این طرح‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

– از برنامه‌های احیای جنگل‌های زاگرسی، می‌توان به “طرح ملی صیانت از جنگل” اشاره کرد؛ اما اعتبار آن شرم‌آوراست، چنانکه سالانه نزدیک به ده میلیارد تومان برآورد شده است. درواقع برای حفاظت، احیا و توسعه هر هکتار جنگل در سال، دو هزار تومان اختصاص می‌یابد. امروزه دو هزار تومان پول یک بسته پفک است. گرچه با این اعتبار نمی‌توان کار چندانی کرد اما همین مبلغ از هیچ بهتراست. چراکه دو هزار تومان مساوی صفر نیست. به‌هرحال اگر به دنبال احیای جنگل هستیم باید به دنبال مؤلفه‌هایی باشیم که در تخریب آن مؤثر بوده‌اند آن‌ها را مهار و کنترل کنیم سپس به دنبال احیا و توسعه جنگل باشیم. این‌گونه تا چرای بی‌رویه دام، زراعت و دخالت انسانی را رفع نکنیم حتی اگر ما میلیاردها تومان صرف بذرپاشی کنیم بازهم اجازه استقرار بذر و نهال فراهم نمی‌شود و به هدف خود که احیا و توسعه جنگل می‌باشد، نخواهیم رسید.

* برای کاهش تخریب جنگل‌های این منطقه چه باید کرد؟

– مهم‌ترین عامل در موفقیت طرح‌های جنگل‌داری و جنگل‌کاری در منطقه زاگرس، کاهش وابستگی معیشتی اجباری مردم است. همچنین بارگذاری اشتغال که صورت گرفته متناسب با توان تولید جنگل‌ها کنیم. درواقع منطقه زاگرس را از توان اشتغال و اقتصادی درخور با جمعیت آن برخوردار سازیم. به‌این‌ترتیب میان تعداد جمعیت و توان اشتغال جنگل تعادل و توازن برقرار کنیم.

همچنین بحث بهره‌برداری از محصولات فرعی جنگل همانند کتیرا گیری و سقز گیری؛ به‌هرحال تا زمانی ما برای تغییر بهره‌برداری از این مناطق تعریف و دستور کاری نداشته باشیم که آن‌ها از مزایای این تغییر بهره‌برداری آگاه و منتفع شوند نمی‌توان انتظار همکاری داشت. چراکه تا امروز اغلب این شیوه‌ها به‌صورت تئوری ارائه‌شده است. برای نمونه مدتی است در مناطق مختلف کشور همانند خراسان جنوبی پروژه بحث پوشش گیاهان دارویی جدی گرفته‌شده است که البته نقش مؤثری به لحاظ اقتصادی و زیست‌محیطی دارد. چراکه تفاوت گیاهان دارویی با کشت دیم این است که گیاهان پایا بوده و به مدت ۵ سال نیاز به جابه‌جایی خاک و شخم زدن و کشت مجدد نیست.

در این ۵ سال نیز اجازه استقرار نهال فراهم می‌شود؛ اما مردم استقبال چندانی از این طرح نکردند چراکه تنها ترویج کشت گیاهان دارویی کافی نیست و ما باید صنایع فرآوری بالادستی و بازار مصرف را برای کشاورز تعریف کنیم. حال‌آنکه چنین نبوده، این‌گونه تا زمانی که کشاورز معتقداست: وقتی می‌توان در همان روستا محصول گندم و جو را به‌راحتی عرضه کرد و به فروش رساند، دیگر به دنبال کشت گیاهان دارویی نخواهد بود. چراکه امیدی ندارد سرانجام این زراعت چه می‌شود و آیا فروش خواهد رفت یا خیر؟ اما اگر دولت ضمن آموزش کشت چنین محصولاتی، صنایع فرآوری بالادستی و بازار تجاری بالادستی را فراهم کند. این‌گونه این باور در جوامع محلی ایجاد می‌شود که با کشت چنین محصولاتی هم درآمدشان بالا می‌رود وهم محیط‌زیست آن‌ها محافظت می‌شود. به‌این‌ترتیب از چنین طرح‌هایی استقبال خواهند کرد.

به اعتقاد شما سیاست‌های عمرانی تا چه حد درروند تخریب جنگل‌های زاگرسی مؤثر بوده است؟

– اگر دقت کنید یکی از ویژگی‌های مهم منطقه زاگرس بحث تولید آب است. چنانکه این منطقه ۴۰ درصد آب‌های شیرین کشور را تولید می‌کند. پر آب بودن آن‌یک ویژگی منحصربه‌فرد و استراتژیک در کشور محسوب می‌شود. به‌طوری‌که استان چهارمحال و بختیاری هفت تا ده درصد منابع آبی کشور راداراست و در مقابل دو استان استراتژیک و صنعتی همانند اصفهان و خوزستان شادابی خود را مدیون آب حاصل این استان هستند؛ اما این‌که ما چه سیاست‌های درست یا غلطی برای پایداری این خدمات‌رسانی و نحوه بهره‌برداری از منابع داشته باشیم جای بحث است.

ین‌گونه اگر استان چهارمحال بختیاری را به‌عنوان پایلوت معضلات می‌توان در نظر گرفت که تمام مشکلات زیست‌محیطی زاگرس را دارد. یکی از سیاست‌های قابل‌توجه در آن سدسازی است. چنانکه سدسازی‌هایی که درکل منطقه غرب کشور بر روی سرشاخه‌های کارون بزرگ اتفاق می‌افتد. عموماً در همین حدود هفت درصد رویشگاه‌های جنگلی اتفاق می‌افتد. این‌گونه هر یک از این سدها بین دو تا سه هزار هکتار از جنگل‌های ما را زیر آب فرو برده است. در حال حاضر سدسازی صرف‌نظر از خسارت‌های زیست‌محیطی متداول، بخش‌های زیادی از جنگل‌ها را زیر آب می‌برد و نابود می‌کند. دیگر پروژه‌های عمرانی دیگر همانند پروژه‌های انتقال نفت و گاز نیز که از جنوب و غرب کشور می‌گذرد. اغلب بدون ارزیابی اثرات زیست‌محیطی صورت می‌گیرد و در مناطق جنگلی عبور می‌کند. همچنین هیچ تلاشی برای این‌که خسارت‌های اجرای آن را به حداقل برسانند، صورت نمی‌گیرد. این‌گونه پروژه‌های متعددی به‌عنوان عوامل تخریب محیط‌زیست منطقه زاگرس دیده می‌شود که ما به‌عنوان عوامل تخریب دولتی می‌شناسیم.

طرح تنفس؛ آخرین فرصت برای بقای جنگل‌های بلوط

قدس2

گروه طبیعت – محبوبه علی پور: ناحیه رویشی زاگرس که از شهرستان پیرانشهر در آذربایجان غربی شروع می‌شود و تا منطقه فیروزآباد در استان فارس ادامه می‌یابد، … حدود یک‌پنجم سطح کشور را به خود اختصاص داده است. منطقه‌ای که با ۵/۵ میلیون هکتار وسعت، ۴۰ درصد جنگل‌های کشور را در خود جای‌داده است. اما چند سالی است که درختان بلوط این ناحیه حال خوبی ندارند. گویا آدمی و طبیعت دست‌به‌دست هم داده‌اند تا روزگار باشکوه این جنگل‌ها را به خواب و خاطره‌ای بدل کنند.

هومان خاکپور، فعال محیط‌زیست در گفت‌وگو با خبرنگار قدس، با تأکید بر روزگار پر مصیبت جنگل‌های زاگرسی می‌گوید: به اعتقاد من نابودی دریاچه ارومیه را که چند سالی است برجسته شده و افکار عمومی را متوجه خود کرده، اگر فاجعه زیست‌محیطی بدانیم، بی‌تردید مرگ بلوط‌ها نیز همین وضعیت را دارد، چراکه از پنج میلیون هکتار جنگل‌های زاگرس، بر اساس آمارهای دولتی و رسمی، بیش از یک‌میلیون و دویست هزار هکتار آن درگیر خشکی و زوال بلوط است.

این دیده‌بان طبیعت بختیاری می‌گوید: بحث خشکی جنگل، سوسک چوب‌خوار و همچنین قارچ زغالی عوامل ثانویه هستند؛ عامل اصلی ضعف اکولوژیکی ناشی از عوامل انسانی است؛ زیرا دیگر جنگل نمی‌تواند خود را در برابر عوامل و تهدیدهایی طبیعی همانند آفت‌ها و بیماری‌ها محافظت کند. این در حالی است که اگر جنگلی شاداب و بانشاط باشد، به آفت‌ها فرصت طغیان نمی‌دهد. این آفات همیشه وجود داشته، اما جنگل‌ها به دلیل طراوت شادابی توان مقابله با آن‌ها را داشته‌اند، امروزه اما بشر با دخالت بی‌حدومرز خود جنگل‌ها را نابود کرده است.

ماجرای قاچاق بذر بلوط

هومان خاکپور می‌گوید: اولین بار من مسئله قاچاق بذر بلوط را به کشورهای عربی مطرح کردم. همان زمان در گفت‌وگو با رسانه‌ها تأکید کردم، سازمان جنگل‌ها باید نسبت به رواج و گسترش این مسئله بخصوص در مناطق هم‌جوار کشورهای عربی هوشیار باشد. به‌هرحال در حال حاضر باید نسبت به بهره‌برداری بذر بلوط چه به‌صورت قاچاق و غیرقانونی و حتی قانونی و مجاز توجه داشته باشیم.

متأسفانه مسئله بهره‌برداری این‌چنینی مورد تأیید مسئولان نیز بود، چنان‌که در دولت گذشته، عالی‌ترین مقام اجرایی کشور نیز در مجلس تأکید کرد که هرساله میلیون‌ها تن بذر بلوط بیهوده به زمین ریخته و هدر می‌رود. این نگاه دولت بود.
 آن‌ها معتقد بودند، با تبدیل این مواد به غذای دام، دیگر نیازی به واردات علوفه و خوراک از خارج نخواهیم داشت. خوشبختانه سازمان جنگل‌ها در آن زمان هوشیارانه عمل کرد و اجازه انجام طرح‌هایی ازاین‌دست را نداد.

ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺱ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﭼﻬﺎﺭﻣﺤﺎﻝ ﻭ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ می‌گوید: واقعیت این است که جنگل‌های ما به حدی تخریب‌شده‌اند که ۶۰ درصد وسعت بلوط زارها توان تولید بذر ندارند. در اکوسیستم جنگلی نگاه ما به یک درخت بلوط نیست، بلکه مجموعه عوامل گیاهی و جانوری است. چنان‌که منابع غذایی بسیاری از جانوران از طریق بلوط تأمین می‌شود. به‌این‌ترتیب نگاه اقتصادی به جنگل نگاه زیست‌محیطی ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد. چنان‌که منجر به بروز اختلالات زیست‌محیطی در جنگل شده و مشکلاتی همانند آنچه امروز می‌بینیم را به دنبال داشته باشد. در حال حاضر نیز جوامع محلی به برداشت بذر بلوط می‌پردازند. درواقع تولید بذر آن‌قدر مازاد بر نیاز جنگل برای احیای خود نیست.

طرح‌های خوبی که دوام ندارد

این فعال محیط‌زیست با اشاره به اصلاح سنت‌ها و نگرش‌های بدوی برای صیانت از محیط‌زیست می‌گوید: گرچه نمی‌توان منکر نقش فرهنگ‌سازی و آموزش در کاهش روند تخریب شد. همچنین یقین دارم بدون مشارکت مردم محلی هیچ‌گونه موفقیتی در طرح‌های صیانت از جنگل نخواهیم داشت؛ اما نکته برجسته‌تر در این زمینه وابستگی اجباری معیشتی به جنگل‌هاست، چنان‌که به بسیاری از مناطق که سر می‌زنیم، می‌بینیم مردم به نحوه نادرست بهره‌برداری خود آگاه هستند، اما گریزی از تخریب و این شیوه بهره‌برداری ندارند. چنان‌که مردم مناطقی به دلیل نبود سوخت ناچار به استفاده از درخت‌ها هستند.

برنامه‌های صیانتی را باور کنیم

اما در روزهای اخیر رئیس مجلس شورای اسلامی بحث تنفس جنگل‌ها را برای بازتوانی دوباره جنگل‌ها مطرح کرد. آیا این طرح می‌تواند این نواحی را از نابودی حفظ کند؟

هومان خاکپور می‌گوید: در همه دنیا جنگل‌های صنعتی همانند بخش‌های عمده‌ای از جنگل‌های شمال کشور در اختیار بخش خصوصی است و مسؤولیت برنامه‌ریزی، حفاظت، توسعه و بهره‌برداری از آن را بخش خصوصی به عهده دارد، اما جنگل‌های حفاظتی همانند جنگل‌های ناحیه زاگرسی مستقیم زیر نظر دولت‌ها اداره می‌شوند. در ایران اما جنگل‌های خزری هم دولتی است؛ چراکه بخش خصوصی نه برای انجام این وظیفه تربیت‌شده و نه توانش را دارد. دولت نیز با بضاعت خود نتوانسته مدیریت مناسبی را بر جنگل‌ها حاکم کند. در این میان، اجرای طرح تنفس به‌درستی می‌تواند فرصتی باشد که از یک‌سو جنگل‌ها به بازسازی و بازتوانی خود بپردازند و از طرف دیگر فرصتی برای نهادهای متولی و مسئولان فراهم می‌کند تا برنامه‌های مؤثر و کارآمدی تعریف کنند.

دیده‌بان طبیعت بختیاری درواکنش به آن‌ها که طرح «تنفس جنگل» را آرمانی می‌دانند، می‌گوید: دو سال پیش اگر در منطقه ارومیه از مردم می‌خواستند که به خاطر بقای دریاچه پنج هزار هکتار از زمینه‌ای کشاورزی را کشت نکنند، این طرحی آرمانی بود، اما امروز می‌بینیم با شرایطی که در همین منطقه ایجادشده، یکی از طرح‌های جدی دولت این است که حقوق انتفاعی ۵ هزار هکتار از اراضی کشور را به جوامع محلی پرداخت کند و اجازه کشت به کشاورزان ندهد. در عرصه صیانت از جنگل‌ها هم باید به چنین برنامه‌های صیانتی باور داشت. دولت هم باید در این زمینه سرمایه‌گذاری کند حقوق واقعی مردم را بپردازد تا مردمی که معیشت خانواده‌شان وابسته به جنگل است، دچار مشکل نشوند.

هومان خاکپور در ادامه با اشاره به ضعف درزمینهٔ پایش آمارهای زیست‌محیطی و مسائل تخریب جنگل‌ها می‌گوید: هیچ آمار و پهنه‌بندی علمی و کارشناسی مدون که مرجع ذی‌صلاح انجام داده باشند و میزان تخریب جنگل‌های بلوط را مشخص کند، نداریم؛ اما آنچه آشکاراست و با نگاه عادی می‌توان آن را دریافت، روند نگران‌کننده تخریب در جنگل‌هاست.

نامه دلواپسان زاینده‌رود, امروز به رییس‌جمهور!

جمعه, ۲۴ مرداد, ۱۳۹۳

     این بار نامه سرگشاده مدیران ارشد ادواری اصفهان خطاب به رییس‌جمهور نوشته‌شده است. نامه اول خطاب به آقای جهانگیری معاون اول رییس‌جمهور بود که در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۹۳ در درگاه مجازی پایگاه خبری تحلیلی انتخاب منتشر شد و این دومین نامه‌ی معروف به نامه ۱۷۲ مدیر ارشد فعلی و سابق اصفهان، در تاریخ ۲۱ مرداد ۹۳ در پایگاه خبری تحلیلی رویش منتشر شد است.

       امضاء کنندگان این نامه که به وزرا و مدیران ارشد اصفهانی و همچنین مسئولان تصمیم‌گیر ادواری اصفهان معروف هستند، برخلاف نامه اول که به‌ظاهر دغدغه‌مند حوزه محیط‌زیست بودند، امروز بیشتر دلواپس ناهنجاری‌های اجتماعی و معیشتی ناشی از بحران آب در اصفهان هستند و از حیث توطئه‌های سیاسی و اجتماعی در منطقه، رییس دولت تدبیر و امید را هشدار داده‌اند! جالب آنکه این هشدار به‌ظاهر خیرخواهانه از سوی هر دو گروه سیاسی چپ و راست اصفهان به جناب روحانی داده‌شده است که در ادبیات سیاسی کشور ما هم به نوع خود حائز اهمیت است!

      جالب است بیش از ۳۰ سال در ۱۰ دولت گذشته همین مقامات و مسئولان دیروز در دیار زاینده‌رود، بدون دلواپسی و بیم از تبعات فاجعه‌بار توسعه ناپایدار مدیریت کردند و ذخایر محیط‌زیست آن دیار را بدون دلواپسی بر باد دادند و کمترین توجه‌ای به هشدارهای کارشناسان و متخصصان این حوزه نکردند و هرگز از گسترش بی‌رویه اراضی زراعی و حفر پرشمار چاه‌های مجاز و غیرمجاز کشاورزی و توسعه نامتوازن صنایع پر آب‌بر در این منطقه کم آب دلواپس نشدند! اما امروز نگران بحران آب و تنش‌های اجتماعی ناشی از عملکرد مدیران و مقامات دولت یازدهم در حوزه آب و محیط‌زیست هستند!

      به نظر می‌رسد این مدیران دیروز و دلواپسان امروز یک واقعیت را فراموش کرده‌اند که دیگر دوران سکوت در برابر ذبح ملاحظات محیط زیستی در پای توسعه ناپایدار در کشور به پایان رسیده است و مطالبات محیط زیستی در چنان سطحی از خواسته‌های عمومی قرارگرفته است که دیگر هیچ دولتی نمی‌تواند بی‌مهابا بر بنیاد نفوذ افراد حقیقی و حقوقی، اصول اولیه توسعه پایدار را نادیده بگیرد و حقوق زیستی منطقه‌ای را قربانی زیاده‌خواهی‌های برخی مناطق برخوردار کند.

      کمبود آب شرب برای توجیه پروژه‌های انتقال آب بین حوضه‌ای هم بهانه‌های نخ‌نما شده و عوام‌فریبانه هستند که متأسفانه امروزه اضافه بر اندوخته‌های طبیعی چهارمحال و بختیاری، منطقه فریدون‌شهر را هم درخطر نابودی قرار داده است. گفتنی است اضافه بر پروژه‌های انتقال آب در چهارمحال و بختیاری، طرح‌های انتقال حدود یک میلیارد مترمکعب آب از سرشاخه‌های رودخانه دز در مرز فریدون‌شهر در دست اجرا است که از طریق سد و تونل پشندگان، سد و تونل گوکان، سد یلان و انتقال آب چغیورت(آبشار پونه زار) و بازهم به بهانه تأمین آب شرب و بانام “ترنم حیات” به سمت اصفهان در حال پیگیری هستند.

      اصل ماجرا این است که سوء مدیریت‌ها و تصمیم‌گیری‌های نا به‌جا و مغایر با ظرفیت‌های بوم‌شناختی برای توسعه کشاورزی و صنعت پر آب‌بر چنان بلایی را بر سر دیار زاینده‌رود و گاوخونی آورده است که اگر با همین رویه تمامی آب‌های سرشاخه‌های کارون در چهارمحال و بختیاری را هم به دشت‌های کشاورزی و صنایع غول‌پیکر اصفهان انتقال دهیم بازهم حق آب‌های به زاینده‌رود و گاوخونی نخواهد رسید.

      باور کنید مشکل زاینده‌رود و گاوخونی و کمبود آب شرب در اصفهان برداشت ۵ درصدی مردمان چهارمحال و بختیاری از بالادست زاینده‌رود نیست که امضاکنندگان این نامه تلاش می‌کنند تا خودشان را از تمامی تقصیرها دور نگه‌دارند، بلکه در حقیقت تصمیمات و برنامه‌های توسعه‌ای ۳ دهه گذشته در زمینه‌های صنعتی، کشاورزی و سیاست‌های اشتغال‌زایی و مهاجرپذیری است که بدون آینده‌نگری، توسعه‌ای ناپایدار و نامتناسب و چنین سرنوشت نگران‌کننده‌ای را برای نصف جهان ایران‌زمین تدارک دیده‌اند. استقرار کارخانه‌های صنعتی پر آب‌بر، توسعه کانال‌های خاکی انحراف آب و گسترش بی‌رویه اراضی کشاورزی، برنج‌کاری‌ها و عدم برنامه‌ریزی مناسب برای همسوسازی الگوی مناسب کشت در منطقه، اتخاذ تصمیمات مهاجرپذیری و توسعه بی‌رویه شهرها و شهرک‌ها، پیش‌فروش و تخصیص غیر کارشناسی آب به استان‌های فلات مرکزی و به‌طورکلی چیدمان و طراحی نادرست توسعه در اصفهان را هدف بگیریم.

      و اما حرف آخر اینکه بهتر است به‌جای بیان چنین دلواپسی‌های اجتماعی و سیاسی و قرار گرفتن در فضای توهمی توطئه و سیاست فرار به جلو و دور نگه‌داشتن خود از سوء مدیریت‌های گذشته، جسورانه و خردمندانه تیغ جراحی را برداشته و باتحمل درد، باصداقت با مردم صحبت کرده و برای یک‌بار به اشتباهات مدیریتی ۳ دهه گذشته در طراحی و هدایت توسعه اصفهان اقرار کنیم و تلاش کنیم با جلب اعتماد مردم، سطح مشارکت آنان در ایجاد مشاغل سبز را بالابرده و به‌جای دامن زدن به تنش‌های اجتماعی میان جوامع محلی از سراب در زرد کوه بختیاری تا پایاب در گاوخونی، با همدلی و همراهی مسئولانه همه مقامات و مدیران مؤثر در هر دو منطقه اصفهان و چهارمحال و بختیاری، تلاش شود تا با مدیریت خردمندانه مبتنی بر مزیت‌های نسبی هر منطقه، شرایط ناپایدار و نگران‌کننده فعلی حاکم بر زاینده‌رود تغییر کند و فارغ از بخشی‌نگری و نگاه‌های یک‌جانبه‌نگرانانه، توسعه‌ای متناسب و سازگار با ظرفیت‌های اکولوژیکی همان منطقه از نو تعریف کنیم.

همین و تمام …

این یادداشت در درگاه مجازی خبرگزاری ایسکانیوز هم منتشر شده است.

متن کامل این نامه را می‌توانید در اینجا بخوانید.

شاید کلید روحانی قفل توسعه چهارمحال و بختیاری را باز کند!

جمعه, ۱۷ مرداد, ۱۳۹۳

روحانی

     بدون شک امیدبخش‌ترین رویکرد دولت تدبیر و امید برای استان چهارمحال و بختیاری که در ششمین سفر استانی هیأت دولت نمود عینی پیدا کرد، تعیین ظرفیت‌های کم‌همتای گردشگری طبیعی به‌عنوان مؤلفه اصلی و زمینه‌ساز شکلگیری توسعه پایدار این دیار بود. استان چهارمحال و بختیاری به لحاظ برخورداری از مزیت‌های طبیعی نسبی مانند جنگل‌های طبیعی، منابع آبی سرشار و آبشارها و چشمه‌های جوشان، رودخانه‌های خروشان و ظرفیت‌ ورزش‌های آبی، تالاب‌ها و کوهستان‌های داری تنوع زیستی گیاهی و جانوری پرشمار، تنوع آب و هوایی به شکلی که می‌توان برف را در تمامی ماه‌های سال در ارتفاعات دید و در زمستان گرما را در مناطق گرمسیری استان تجربه کرد. ظرفیت‌های فرهنگ بومی و آداب و رفتارهای جوامع محلی و عشایر را نیز بایستی به این سیاهه اضافه کرد.

     اکثر کارشناسان و متخصصین منابع طبیعی و محیط زیست کشور بر این باورند که اضافه بر عدم توسعه‌یافتگی، طراحی غلط و هدف‌گیری نادرست در برنامه‌های توسعه‌ای، بسترساز ظهور عوامل تخریب رویشگاههای طبیعی بوده و با افزایش جمعیت و نیازهای اشتغال‌زایی، روند قهقرائی کنونی حاکم بر زیست‌بوم‌های کشور را شدت بخشیده است.

     شوربختانه در تمامی برنامه‌های توسعه‌ای ده دولت قبلی، کشاورزی و یا دامداری به‌عنوان محورهای اصلی توسعه استان مطرح بودند و برنامه‌های اجرایی و سمت‌وسوی توسعه‌ای استان نیز بر اساس همین ظرفیت‌ها بنانهاده شد. حاصل این طراحی‌های توسعه‌ای افزایش وابستگی معیشتی جوامع محلی به سرزمین بود که متأسفانه چندین برابر توان تولیدی این منابع بود. افت شدید سطح آب سفره‌های زیرزمینی، فرونشست زمین و آغاز پدیده دهشتناک بیابان‌زایی در برخی از دشت‌های استان، خشکی و یا کاهش شدید آبدهی چشمه‌ها و چاه‌ها، تخریب جنگل‌ها و توسعه پدیده فاجعه‌بار خشکیدگی و زوال جنگل‌ها و گون‌زارهای استان ره‌آورد چنین نگاه نادرستی به منابع و ظرفیت‌های توسعه‌ای استان بود.

     ازاین‌رو است که رویکرد عالی‌ترین مقام اجرایی کشور در ششمین سفر را امیدبخش می‌دانیم چراکه برخلاف ده دولت گذشته دیگر توسعه متکی به سرزمین را محور اصلی توسعه استان چهارمحال و بختیاری ندانسته و می‌خواهد هوشمندانه و خردمندانه با استفاده از مزیت‌های نسبی گردشگری طبیعی، توسعه پایدار این بخش از ایران‌زمین را کلید زند.

     امید است قدر چنین رویکردهای توسعه‌ای که مبتنی بر توانمندی‌های اکولوژیکی و بوم‌شناختی مناطق است دانسته شده و بر بنیاد دست‌آوردهای ارزشمند از این سفر دولت تدبیر و امید، طرحها و برنامه‌های توسعه‌ای استان با رویکرد اشتغال‌زایی و اقتصاد سبز و هم‌چنین لحاظ اثرات متقابل منابع و التزام عملی به توسعه پایدار به اجرا درآیند.

مردمان چهارمحال و بختیاری چقدر در خشکی زاینده‌رود مقصرند؟

پنجشنبه, ۱۲ تیر, ۱۳۹۳

     هفتمین یادداشت دوست ارجمندمان دکتر رحیم علیمحمدی با بررسی میزان برداشت آب در استان چهارمحال و بختیاری و نقش آنان در پدیده فاجعه‌بار خشکیدگی زاینده‌رود، برای تارنمای طبیعت بختیاری ارسال شده است که در ادامه یادداشت‌های منتشر شده ازاین پژوهش‌گر برجسته واستادیار مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری، با خوانندگان گرامی‌این تارنما به اشتراک گذاشته می‌شود:

میزان برداشت آب از رودخانه زاینده رود در استان چهارمحال و بختیاری

     رودخانه زاینده رود دارای طولی معادل ۴۲۰ کیلومتر و حوضه آبریزی معادل ۴۱۵۰۰ کیلومترمربع قبل از احداث تونل های انتقال آب از حوضه های کارون و دز به زاینده رود بود. با توجه به اینکه آورد اصلی رودخانه تنها در بالادست سد زاینده رود قرار دارد و حیات زاینده رود به تولید آب در بالادست سد وابسته است به مواردی چند بشرح ذیل اشاره می گردد:

      قبل از سال ۱۳۳۳ ه ش. (قبل از احداث تونل اول کوهرنگ) مساحت کل حوضه آبریز سد زاینده رود ۴۲۰۰ کیلیومترمربع بود. که از این مساحت ۲۷۳۲ کیلومترمربع آن در داخل استان چهارمحال و بختیاری و ۱۴۶۸ کیلومترمربع در استان اصفهان واقع شده بود و رودخانه زاینده رود از ارتفاعات منطقه چلگرد سرچشمه می گرفت. اما با حفر تونل اول در سال ۱۳۳۳ ، تونل دوم در سال ۱۳۶۶ و تونل سوم در سال ۱۳۹۲ سرآب حوضه آبریز سد به ارتفاعات زردکوه بختیاری تغییر یافت و مساحتی بالغ بر ۶۲۰ کیلومترمربع به وسعت حوضه آبریز زاینده رود در استان چهارمحال و بختیاری اضافه گردید (۳۳۵۲ کیلومترمربع) و سهم استان چهارمحال و بختیاری از حوضه آبریز سد زاینده رود به ۳۳۵۲ کیلومترمربع، معادل ۶۹٫۵۴ درصد از کل حوضه آبریز سد زاینده رود (بدون احتساب حوضه آبریز تونل چشمه لنگان و خدنگستان) رسید. شرایط ویژه رودخانه زاینده رود به گونهای است که از سراب رودخانه (ارتفاعات زردکوه) لغایت دریاچه سد در محدوده جغرافیایی استان چهارمحال و بختیاری می باشد و محدوده سد، دریاچه سد و سد تنظیمی انحرافی زاینده رود در استان اصفهان و بعد از سد تنظیمی زاینده رود، مجددأ رودخانه وارد استان چهارمحال و بختیاری شده و پس از طی مسیری چند بعد از روستای چم خرم و چم نار وارد استان اصفهان می گردد.
یعنی رودخانه دارای دو بازه، (بالا دست و زیردست سد زاینده رود) می باشد:

الف – قسمت بالادست سد زاینده رود (سهم آورد ماهیانه و سالیانه استان چهارمحال و بختیاری از میزان آب ورودی به سد زاینده رود):

     مخزن سد زاینده رود دارای دو ایستگاه آبسنجی می باشد: ۱- ایستگاه آب سنجی اسکندری که جریان آب ورودی از طریق تونل های خدنگستان، چشمه لنگان و رودخانه پلاسجان از منطقه فریدن را اندازه گیری می نماید. ۲- ایستگاه آب سنجی قلعه شاهرخ که میزان آب ورودی به سد از استان چهارمحال و بختیاری را اندازه گیری می‌کند (شکل ۱).

کلیک کنید تا بزرگتر ببینید

     جدول بررسی و آنالیز آمار گویای آنست که میزان آب ورودی از طریق تونل چشمه لنگان و منطقه فریدن اصفهان به سد زاینده رود به دلیل برداشت‍های آب در مسیر‍ های انتقال آب، طی ماههای خرداد، تیر، مرداد، شهریور، مهر و آبان، تقریباً حداقل و نزدیک به صفر می باشد ولیکن میزان آب ورودی از طریق ایستگاه قلعه شاهرخ (استان چهارمحال و بختیاری) مقادیر قابل توجهی بین ۱۲ لغایت ۶۸ مترمکعب بر ثانیه است. این قضیه مؤید آنست که آب در مسیر رودخانه پلاسجان و منتهی به ایستگاه آب سنجی اسکندری برداشت و مصرف می شود اما در استان چهارمحال و بختیاری بدون هیچگونه برداشتی وارد سد زاینده رود می گردد.

کلیک کنید تا بزرگتر ببینید

     جدول (۲) در صد جریان وردی به سد زاینده رود از استان چهارمحال و بختیاری (ایستگاه آب سنجی قلعه شاهرخ) می باشد لطفأ اعداد جدول را به دقت ملاحظه فرمایید لذا چنانچه به میانگین سالیانه مراجعه شود در صد تأمین آب سد و رودخانه زاینده رود از طریق استان چهارمحال و بختیاری به ۹۶٫۳۰ درصد و حتی در سال آبی ۹۱- ۹۰ این رقم به ۸۸٫۸۶ درصد رسیده است. در ماههای مختلف سال خصوصأ ماههای بحرانی سال که نیاز آبی بالامی باشد در صد تأمین آب سد و رودخانه زاینده رود از طریق استان چهارمحال و بختیاری به ۹۹٫۹۷ درصد نیز رسیده است.

کلیک کنید تا بزرگتر ببینید

ب- محدوده زیر دست سد زاینده رود:
     در زیردست سد زاینده رود تعدادی ایستگاه آب سنجی، جهت اندازه گیری جریان آب رودخانه احداث شده اند. ۱- ایستگاه آب سنجی سد تنظیمی- انحرافی زاینده رود، که جریان ورودی به استان چ و ب را اندازه گیری می نماید. ۲- ایستگاه آب سنجی پل زمانخان، که جریان آب خروجی از استان چهارمحال و بختیاری توسط رودخانه زاینده رود را اندازه گیری می نماید. ۳- ایستگاه آب سنجی پل کله، این ایستگاه در واقع بعد از آبگیر تصفیه خانه باباشیخعلی با دبی ۱۲ مترمکعب بر ثانیه(تصفیه خانه اصلی استان اصفهان) و آبگیر خط انتقال آب به استان یزد با دبی حدود ۳ مترمکعب بر ثانیه (سد چم آسمان) قرار دارد. این ایستگاه به دلیل برداشت آب در بازه بیش از ۵۰ کیلومتر استان اصفهان و آبگیر اصلی تأمین شرب تصفیه خانه استان اصفهان و یزد نمی تواند شاخص مصرف آب در استان چهارمحال و بختیاری قرار گیرد.

     جدول (۳) درصد مابه التفاوت جریان وردی و خروجی از استان چهارمحال و بختیاری (ایستگاههای سد تنظیمی زاینده رود و پل زمانخان) می باشد یا به عبارتی در صد میزان آب برداشت شده توسط بهره برداران در استان چهارمحال و بختیاری واقع در محدوده سد زاینده رود تا پل زمانخان را با علامت منفی نشان داده است. چنانچه به درصد میانگین سالیانه توجه شود ملاحظه می گردد ضمن اینکه کل آب خروجی از سدتنظیمی با مقدار بیشتری وارد استان اصفهان شده است و آمار درصد میانگین ماهیانه خصوصأ از سال ۱۳۸۶ به بعد مؤید آنست که مصرف حداکثر ماهیانه ۴٫۷ درصد می باشد که این رقم در برابر جریان رودخانه رقم ناچیز و بدون تأثیر در خشک شدن رودخانه است. این در حالی است که تعداد پمپاژهای زیادی مربوط به استان اصفهان یعنی شهر آب پونه و روستای حجت آباد به دلیل واقع شدن در حدفاصل دو ایستگاه آب سنجی (سد تنظیمی زاینده رود و پل زمانخان) در این آمار لحاظ شده اند.

     در نتیجه چنانچه با دید کارشناسی به این مسئله پرداخته شود با صراحت تمام می توان اظهار نمود که عامل خشکی رودخانه زاینده رود برداشت های آب در استان چهارمحال و بختیاری نمی باشد و اظهار نظر کارسناسان قدیم و جدید که گفته اند برداشت آب در سراب رودخانه تأثیری در کمبود آب رودخانه، به دلیل برگشت مجدد و زهکشی منطقه نخواهد داشت مورد تأیید قرار می گیرد.

کلیک کنید تا بزرگتر ببینید

آلبوم کُنار می‌تواند آغاز خوبی در حوزه موسیقی‌های محلی محیط زیستی باشد

دوشنبه, ۹ تیر, ۱۳۹۳

     به بهانه رونمایی از آلبوم موسیقی محلی کُنار با صدای پرطرف‌دار خواننده محبوب دیار بختیاری – رحیم عدنانی – در روز پنج‌شنبه ۵ تیرماه ۱۳۹۳، که نگارنده هم افتخار سخنرانی در جمع فرهیختگان این آیین پرشور را داشتم، گفتگویی با خبرنگار خبرگزاری مهر داشته‌ام که می‌توانید شرح کامل آن‌را در زیر بخوانید:

آلبوم کُنار

     محمدرضا موسوی خبرگزاری مهر: حفظ و حفاظت محیط زیست و تلاش برای فرهنگسازی حفاظت از آن یکی مهمترین دغدغه های مسئولان کشور و بسیاری از دوستداران محیط زیست و فعالان این عرصه است این در حالی است که یکی از خواننده های محلی کشور با تولید آلبوم موسیقی به جمع دوستداران و فعالان محیط زیست در راستای حفظ این نعمت بزرگ پیوسته است.

     حفظ و حفاظت محیط زیست و تلاش برای فرهنگسازی حفاظت از آن یکی مهمترین دغدغه های مسئولان کشور و بسیاری از دوستداران محیط زیست و فعالان این عرصه است این در حالی است که یکی از خواننده های محلی کشور با تولید آلبوم موسیقی به جمع دوستداران و فعالان محیط زیست در راستای حفظ این نعمت بزرگ پیوسته است. در استان چهارمحال و بختیاری نیز در راستای حفاظت از محیط زیست آلبوم موسیقی محلی( کنار) توسط یکی از خواننده های این دیار تولید شده است.

استفاده از ظرفیت‌های موسیقی محلی برای حفاظت از محیط زیست

     نایب رئیس انجمن زیست محیطی تسنیم بروجن در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه نخستین آلبوم محلی محیط زیستی در دیار بختیاری تولید شده است، اذعان داشت: استفاده از ظرفیت‌های موسیقی محلی و آهنگ‌های فولکوریک که بی‌شک نشان از پیشینه فرهنگ دوستی با طبیعت در نزد مردمان دیار بختیاری و اهالی زاگرس دارد، همواره در شمار اولویت‌های نخست دوستداران محیط زیست و فعالان این حوزه بوده است تا با آگاه شدن شاعران و خوانندگان محلی از وضعیت اسف‌بار محیط زیست استان، این پتانسیل ارزشمند هم به کمک دوستداران محیط زیست بیاید.

آیین رونمایی از آلبوم کُنار

     هومان خاکپور ادامه داد: فراموش نکنیم که در بسیاری از اشعار و آوازهای کهن محلی، مردم به مهربانی با جانوران و پاسداری از مواهب طبیعی فراخوانده شده‌اند، همان‌طور که در شاهنامه فردوسی هم به نگه داشتن حرمت زیستمندان تأکید شده و این‌که همه موجودات و جانوران باید از حق زندگی و امنیت روانی و جانی درخور بهره‌مند باشند.

     وی بیان کرد: حقیقت ماجرا این است که در گذشته به‌لحاظ فرهنگ ایلیاتی و فراوانی حیات‌وحش در زیستگاه‌ها، شکار کردن یکی از شیوه‌های تأمین غذا در میان جوامع محلی آن روزگار بود، اما باید بپذیریم که حالا شرایط بسیار متفاوت است و به لحاظ تخریب شدید زیستگاه‌ها و شکار بی‌رویه، جمعیت حیات‌وحش کشور به‌شدت کاهش یافته تا جایی‌که بر اساس آمار ارایه شده از سوی مسئولان سازمان حفاظت محیط‌زیست، شمار چهارپایان وحشی در کل کشور به مرز ۱۰۰ هزار رأس نزدیک شده است و جمعیتی که در کمتر از چهار دهه پیش فقط در یکی از زیستگاه‌ها زندگی می‌کردند.

     این فعال محیط زیست و منابع طبیعی عنوان کرد: در چنین شرایطی انتظار است که تمامی ظرفیت‌های فرهنگی کشور همسو شده و با گسترش آموزه‌های محیط زیستی در میان جوامع محلی تلاش شود تا با ایجاد تغییر در رفتارهای اجتماعی، از کشتار وحوش و فرهنگ شکار و شکارچی‌گری دور شده و دیگر کسی شکار و شکارچی‌گری را افتخار ندانسته و دوربین‌های عکاسی و لذت بردن از خرامیدن آهو و پلنگ در طبیعت جایگزین تفنگ و جان‌گرفتن‌ها شود.

     وی بیان کرد: از این‌رو؛ تهیه آلبوم کنار توسط هنرمند دیار بختیاری توسط رحیم عدنانی تولید و ساخته شده است، آغاز حرکتی خردمندانه و اثرگذار در توسعه فرهنگ محیط زیست و منابع طبیعی در میان جوامع محلی منطقه بوده و بدون شک به عنوان نخستین آلبوم محلی محیط زیستی در تاریخ فرهنگی و طبیعی این دیار ماندگار خواهد شد.

     وی ادامه داد: استقبال اداره کل حفاظت محیط زیست استان و حمایت از این آلبوم محیط زیستی قابل تقدیر بوده است و امید آنکه این رویکردهای قابل تحسین سازمان حفاظت محیط زیست، گام‌های اساسی در راستای ساماندهی ظرفیت‌های فرهنگی جامعه را به‌دنبال داشته باشد.

موسیقی بختیاری ریشه در فرهنگ و آداب و رسوم آن دارد

     خواننده آلبوم موسیقی محلی “کنار” نیز در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: موسیقی بختیاری ریشه در فرهنگ و آداب و رسوم این منطقه دارد.

رحیم عدنانی

     رحیم عدنانی اظهار داشت: موسیقی بختیاری جزء لاینفک و جدایی ناپذیر زندگی بختیاری ها است. وی تصریح کرد: موسیقی بختیاری ریشه در سننن دیرینه ما دارد و در این موسیقی بیشتر به آداب و رسوم و فرهنگ بختیاری ها اشاره می کند.

     عدنانی دلیل موفقیت های خود را شاگردی در کنار اساتید برجسته دانست و یادآور شد: در حوزه آواز ایرانی شاگردی استاد رضوی سروستانی، محمدرضا شجریان، حمید رضا نوربخش، محمد علی کیانی نژاد را داشته ام. این خواننده بختیاری به آواز های بختیاری نیز اشاره کرد و بیان داشت: در زمینه موسیقی بختیاری از بزرگان ایل، پیرمردان، ریش سفیدان، زنان و نوازدگان نهایت بهره و استفاده را در موسیقی بختیاری برده ام.

     عدنانی افزود: بختیاری ها بدون هیچ چشمداشتی موسیقی بختیاری را به من آموختند. وی به آلبوم موسیقی کنار نیز اشاره کرد و یادآور شد: این آلبوم با همکاری استاد مجید درخشان نوازنده چیره دست تار، آهنگ ساز بزرگ و مطرح کشور روانه بازار شده است.

     عدنانی بیان داشت: تراک هایی از این آلبوم موسیقی در خصوص محیط زیست این استان است که به آن توجه زیادی داشته‌ام. وی با اشاره به اینکه منطقه حفاظت شده تنگ صیاد، منابع آب و … از اهمیت بالایی برخوردار است، عنوان کرد: در این آلبوم موسیقی از محیط زیست و نحوه حفاظت از آن به صورت شعر اشاره شده است.

تقاضا از رییس دولت تدبیر و امید برای تدبیری خردمندانه

دوشنبه, ۹ تیر, ۱۳۹۳

     بدون شک یکی از ارزشمندترین مزیت‌های طبیعی استان چهارمحال و بختیاری، ریزش‌های آسمانی آن است تا جایی‌که این یک درصد خاک وطن را به سرچشمه‌های اصلی دو رودخانه حیاتی کشور کارون بزرگ و زاینده‌رود تبدیل کرده است.

     شوربختانه این نعمت منحصر به‌فردی که از قدیم‌الایام سبب بخت‌یاری مردمان این دیار شده بود و حیات و شادابی دو استان خوزستان و اصفهان را مرهون خود ساخته بود، حالا در اثر توسعه ناپایدار استان‌های هم‌جوار در بخش‌های صنعتی و کشاورزی و رکوردزنی در انتقال آب بین حوضه‌ای، در حال تبدیل شدن به نغمت طبیعت این دیار است!

    ماجرایی که نمایندگان استان چهارمحال بختیاری خواسته‌اند طی نامه‌ای به محضر رئیس جمهور تقدیم دارند تا شاید عالی‌ترین مقام اجرایی کشور خارج از فضای عوام‌فریبانه و جنجالی با نگاهی خردمندانه به آن توجه کند تا در دولت تدبیر و امیدش، تدابیر لازم برای برون رفت این مناطق ایران زمین – چهارمحال و بختیاری، خوزستان، اصفهان و فلات مرکزی – از بحران‌های زیست محیطی پیش‌روی اندیشیده شود.

    متن کامل این نامه که در تاریخ ۷ تیر ۱۳۹۳ در درگاه مجازی خبرگزاری فارس منتشر شده است را می‌توانید در زیر بخوانید:

ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام و احترام
ضمن تقدیر و تشکر از عنایت حضرتعالی مطالب آماده شده در ارتباط با انتقال آب بین حوضه‌ای جهت اطلاع و دستور اقدام ویژه ارسال می‌گردد.

۱- نحوه برخورد با طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای بدلیل گستردگی و پیچیدگی‌های بالا و اثرات عمیق اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی، نباید شبیه سایر طرح‌های عمرانی باشد و لازم است انجام این طرح‌ها به صورت نقطه‌ای نباشد بلکه تصمیم‌گیری در مورد آنها می‌باید منوط به انجام مطالعات جامع مبتنی بر اصول توسعه پایدار و آمایش سرزمین حوضه‌های مبدأ و مقصد (در مورد طرح بهشت‌آباد زاینده رود و کارون) باشد.

۲- ارزیابی عملکرد تونل‌های قبلی انتقال آب از کارون-دز به حوضه زاینده‌رود (تونل‌های ۱،۲،۳ کوهرنگ و تونل چشمه‌لنگان) نشان می‌دهد که این تونل‌ها مجموعاً‌ بالغ بر ۹۵۰ میلیون متر مکعب در سال نیاز جدید به حوضه زاینده‌رود تحمیل کرده‌اند ولی در سال‌های کم‌آبی، آب انتقالی توسط این تونل‌ها به ۵۰۰ میلیون مترمکعب نرسیده است و علت آن در نظر گرفتن متوسط آورد رودخانه به عنوان ظرفیت این تونل‌ها بوده است. پرواضح است این مسئله موجب تشدید بحران کم آبی زاینده‌رود شده است.

۳- در مورد طرح انتقال آب بهشت‌آباد متأسفانه همان اشتباه تونل‌های قبلی تکرار شده و تخصیص آب داده شده به این طرح برای مصارف شرب و صنعت،‌بر اساس آورد نرمال رودخانه معادل ۵۸۰ میلیون مترمکعب در نظر گرفته شده است و چون آب مطمئن حوضه حتی در حالت خوش‌بینانه (بدون اثر تغییراقلیم) در حدود ۳۰۰میلیون متر مکعب برآورد می‌شود، لذا اجرای این طرح موجب تشدید کم‌آبی زاینده‌رود خواهد شد. البته این امر در بند ۲ ابلاغیه تخصیص طرح طبق جمله زیر بیان شده است:

بدیهی است تخصیص‌های فوق مربوط به شرایط آبی نرمال با لحاظ اثر برداشت‌های آب در بالادست سد بهشت‌آباد در استان چهارمحال و بختیاری بودکه توزیع ماهانه آن در جدول شماره ۴ ارائه شده است و در سال‌های خشک که آورد رودخانه کاهش خواهد یافت مقادیر تخصیص آب با اولویت تأمین آب شرب و بهداشت به نسبت کاهش آبدهی روخانه متناسباً کاسته خواهد شد.

۴- مشکل طرح انتقال آب بهشت‌آباد به نحوه برآورد ظرفیت آب قابل انتقال محدود نشده و از نظر روش انتقال آب (با تونل) با مشکلات و چالش‌های عدیده‌ای مواجه است که این چالش‌ها به حدی است که اجرای آن به سرانجام نخواهد رسید، زیرا:

۱-۴- تونل بهشت‌آباد به طول ۶۵ کیلومتر و در عمق زیاد (۳۰۰ تا ۱۲۶۰متر)، از گسل‌های متعدد (۴گلس اصلی و ۴۰ گسل فرعی) عبور کرده و در بخشی از مسیر با تشکیلات کارستیک برخورد می‌کند و با فشار آب زیرزمینی بسیار بالا تا حدود ۶۹بار مواجه می‌شود لذا این امر باعث می‌شود. مشابه با تونل سوم کوهرنگ، حفر تونل با ریسک‌های فنی و اجرایی زیادی مواجه شود تنها با صرف هزینه و زمان زیاد(هزینه بالغ بر ۱۰هزار میلیارد تومان و زمان بیش از ۳۰سال) به انجام برسد. در شرایط اقتصادی فعلی، تأمین مالی پروژه با چالش‌ جدی همراه می‌باشد و این امر توجه به گزینه‌های دیگر را اجتناب‌ناپذیر می‌کند.

۲-۴ برخورد تونل با شکستگی‌ها و گسل‌های مسیر (بویژه گسل اصلی زاگرس) و مناطق کارستیک موجب هجوم آب زیرزمینی محیط با فشار بسیار زیاد (تا ۶۹ بار) به دخل تونل شده و چون دستگاه‌های جدید TBMنمی‌توانند این فشار را تحمل کند تنها راه این خواهد بود که آب زیرزمینی آنقدر تخلیه شود تا فشار آن کم شود و این به معنی تخلیه منابع آب زیرزمینی و خشک شدن چشمه‌ها می‌باشد که در گزارش مشاور طرح، مسئله خشک شدن چشمه‌ها می‌باشد که در گزارش مشاور طرح، مسئله خشک شدن چشمه‌های شلمزار، سلم، وقت ساعت، شمس‌آباد، فرخشهر و .. ذکر شده است. البته چون به هر گسل اصلی تعداد زیادی گسل فرعی ارتباط هیدرولیکی دارد لذا به جز لیست چشمه‌های ذکر شده در گزارش مشاور طرح، خطر خشک‌شدن چشمه‌های دور دست،‌منتفی نخواهد بود. این رویداد که درتونل سوم کوهرنگ نیز تجربه شده (نظیر خشک‌شدن چشمه مروارید، چشمه‌های دشت زری و…) برای حوضه بهشت‌آباد که ۶۰ درصد جمعیت کل استان چهارمحال و بختیاری(۰شهرستان‌های شهرکرد ، بروجن، کیار، فارسان، اردل وبن) را در خود جای داده و عمده مصارف آن به منبع آب زیرزمینی وابسته است به یک جالش عظیم زیست محیطی و اجتماعی استان تبدیل خواهد شد.

۳-۴ حتی اگر تونل بهشت‌آباد حفر گردد به دلیل اینکه این تونل دو ذون مختلف زمین‌شناسی (سنندج- سیرجان) را قطع می‌کند و گسل‌های فعال و زلزله‌خیز (نظیر گسل‌های اردل، زاگرس، جهانبین و رخ) در مسیر آن قرار دارد در زمان بهره‌برداری نیز با عدم قطعیت‌های زیاد و ریسک تخریب مواجه خواهد بود و چون فشار آب زیرزمینی بالا است و لذا تجدید بنای آن بسیار دشوار و زمان بر خواهد بود که این امر بحران‌های شدید کم‌آبی ناخواسته‌ای را در زاینده‌رود بوجود می‌آورد.

۴-۴ البته مشکلات فوق از دید وزارت نیرو پنهان نبوده و به همین خاطر در صفحه دوم ابلاغیه تخصیص طرح، جمله زیر قید شده است:

با عنایت به سیاست وزارت نیرو در خصوص طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای این مجوز تخصیص آب منوط به حداقل رساندن اثرات منفی طرح بر منابع آب زیرزمینی مسیر انتقال بوده لذا آن شرکت می‌بایست با بررسی دقیق مباحث فنی طرح و روش‌های مختلف انتقال آب تعهدات لازم جهت تحقق این موضوع را فراهم نماید.

۵-۴ با توجه به اشکالات فوق از این مراکز در قالب قرارداد منعقده با شرکت اب منطقه‌ای چهارمحال و بختیاری ۶ گزینه جایگزین شامل انتقال با لوله و ترکیب لوله- تونل پیشنهاد گردید که لازم است مشاور طرح این گزینه‌ها را بررسی نماید.

۵- مشکل دیگر طرح انتقال آب بهشت‌آباد، جانمائی غلط احداث سد بهشت‌آباد است که موارد زیر را مورد آن قابل طرح است:

۱-۵ حجم مرده مخزن بسیار زیاد است (۱.۲ از ۱.۷ میلیارد مکعب) که علاوه بر افزایش هزینه‌ها موجب زلزله القائی می‌شود.

۲-۵ وجود گسل‌ها و کارست‌های توسعه یافته در ساختگاه سد، آب بندی پی و مخزن را با مشکلات زیادی مواجه می‌کند.

۳-۵ تشکیلات ناپایدار مارنی منطقه اردل واقع در ساحل چپ مخزن، پس از آبگیری سد به داخل مخزن فرو خواهد ریخت.

۴-۵ در درازمدت کیفیت آب مخزن افت خواهد کرد چون ساختگاه سد در پایین دست تلافی دو رودخانه بهشت‌آباد کوهرنگ در نظر گرفته شده و منابع آب رودخانه بهشت‌آباد که به دلیل تمرکز جمعیت زیاد (۶۰ درصد کل جمعیت استان) و استقرار عمده صنایع سنگین استان (۸۰ درصد صنایع استان) باخطر آلودگی بالا مواجه می‌شود و این امر مانع از تامین آب با کیفیت مناسب برای شرب خواهد گردید. در مقابل کیفیت منابع آب کوهرنگ به دلیل جمعیت کم همواره برای شرب مناسب خواهد بود.

۵-۵ مخزن سد بهشت‌آباد بالغ بر ۲۰۰۰ هکتار اراضی کشاورزی،‌ حدود ۲۰۰ هزار متر مربع مزرعه پرورش ماهی و همچنین شهر و روستاهای منطقه با جمعیت بالغ بر ۵۰۰۰ نفر را به همراه جاده‌ها و تاسیسات زیربنایی منطقه به زیر آب می‌برد که خسارت آن نزدیک به یک هزار میلیارد تومان خواهد بود و این امر توجه به ساختگاه‌های دیگر را الزامی می‌کند.

۶-۵ با توجه به اشکالات عدیده سد بهشت‌آباد در سال ۹۱ شرکت راهور D۲ گزینه احداث شد روی شاخه کوهرنگ در حوالی روستای آلیکوه با ارتفاع ۱۳۵ متر و حجم مخزن ۳۰۰ میلیون متر مکعب را توصیه نمود که این گزینه خسارت مخزن اندکی دارد.

۶- با توجه به موارد بالا اجرای طرح بهشت‌آباد با گزینه موجود (که تنها گزینه بررسی شده می‌باشد) نه تنها برای حوضه زاینده‌رود مفید نخواهد بود بلکه خسارات اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی غیر قابل جبرانی را ایجاد می‌کند و لازم است از اجرای شتابزده طرح ممانعت گردد و گزینه مطرح شده و توصیه‌های ارائه شده از سوی مجامع مختلف (مرکز پژوهش‌های مجلس، سازمان بازرسی کل کشور، مرکز تحقیقات منابع آب، مشاورین مهاب قدس و راهور D۲ و …) مورد توجه قرار گیرد.

۷- باتوجه به رویکرد اصلی دولت تدبیر و امید که عقلانیت و رعایت قانون را سرلوحه کار خود قرار داده انتظار می‌رود با بازنگری در طرح بهشت‌آباد از وقوع بحران‌های زیست‌محیطی اجتماعی و حتی سیاسی و امنیتی در منطقه تحت تاثیر طرح (حداقل ۵ استان خوزستان، چهارمحال و بختیاری، اصفهان، یزد و کرمان) پیشگیری شود

۸- خوشبختانه اقدامات اخیر وزارت نیرو در ارتباط با طرح گزینه جدید جداسازی سیستم تامین آب شرب استان‌های یزد و کرمان از حوضه زاینده رود (که در این گزینه مستقیما آب از استان چهارمحال و بختیاری بدون حفر تونل بهشت‌آباد با لوله به آن استان‌ها منتقل می‌شود) نشان از عزم دولت تدبیر و امید در حل منطقی مسئله دارد این گزینه با توجه به بحران‌های سال گذشته که خط انتقال آب یزد توسط کشاورزان شرق اصفهان تخریب شده اهمیت فوق‌العاده‌ا در پیشگیری از منازعات منطقه‌ای بر سر تقسیم آب دارد.

وقتی جسارت اعتراف به‌اشتباه نداریم …

پنجشنبه, ۱ خرداد, ۱۳۹۳

     نامه مدیران ارشد و متولیان ادواری اصفهان به آقای جهانگیری به‌عنوان معاون اول رییس‌جمهور و رییس شورای عالی آب کشور در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۹۳ در درگاه مجازی پایگاه خبری تحلیلی انتخاب منتشر شد. ماجرا ازاین‌قرار است که استانداران، معاونان استانداران، فرمانداران، نمایندگان مجلس، وزرا و نیز اعضای شورای شهر اصفهان در ادوار مختلف، به بهانه خشکی زاینده‌رود اقدام به تهیه نامه‌ای برای معاون اول رئیس‌جمهور کرده‌اند تا به قول خودشان با پرده برداشتن از برخی واقعیت‌ها در مورد رودخانه زاینده‌رود، خواستار مساعدت بیشتر دولت برای برون‌رفت زاینده‌رود از بحران شوند.

     این ماجرا از منظر قرار گرفتن موضوعات محیط‌زیستی در شمار دغدغه‌های مسئولان و تصمیم گیران گذشته و حال کشور، اتفاق ارزشمندی است مخصوصاً که ظاهراً همه آنان مدعی هستند که فارغ از دیدگاه‌های سیاسی و گروه‌بندی‌های اصلاح‌طلبی و اصولگرایی، دغدغه‌مند حوزه محیط‌زیست شده‌اند. اما حقیقت تأسف‌آور این ماجرا؛ در ابتدا توهین به شعور اهالی و فرهیختگان پایتخت فرهنگ و ادب کشور – شهر اصفهان – و بعد هم نادیده گرفتن اصول مسلم علمی، ملاحظات محیط زیستی و حقوق شهروندی اهالی بالای رود است! عوام‌فریبی و انداختن اشتباهات به گردن دیگران در نگاه نخست توهین به مخاطب است که متأسفانه به یک ابزار غیراخلاقی برای سرپوش گذاشتن به سوء مدیریت‌ها تبدیل‌شده است.

     حقیقت داستان این است که تا زمانی که مدیران و تصمیم گیران کشور جرأت و شهامت اعتراف به اشتباهات مدیریتی خود را نداشته باشند مشکلات مدیریتی و زیست‌محیطی کشور حل نخواهد شد. درحالی‌که در اصفهان سوء مدیریت‌ها و تصمیم‌گیری‌های نا به‌جا و مغایر با ظرفیت‌های بوم‌شناختی برای طراحی و چیدمان توسعه علت اصلی مرگ زاینده‌رود و نابودی گاوخونی است، مدیران ارشد و تصمیم گیران گذشته تا حال اصفهان، همه علت‌های این فاجعه را مردمان بالای رود می‌دانند! مردمانی که حداکثر اثرگذاری و برادشت‌شان در بدبینانه‌ترین نگاه کمتر از ۷ درصد است.

     مشکل زاینده‌رود تصمیمات و برنامه‌های توسعه‌ای ۳ دهه گذشته در زمینه‌های صنعتی، کشاورزی و شهری است که با نا مدیریتی، توسعه‌ای ناپایدار و نامتناسب با توان اکولولوژیکی را برای اصفهان رقم‌زده است. استقرار کارخانه‌های صنعتی پر آب‌بر، توسعه شبکه‌های آبیاری و گسترش بی‌رویه اراضی کشاورزی، عدم برنامه‌ریزی مناسب برای همسوسازی الگوی کشت در منطقه، اتخاذ تصمیمات مهاجرپذیری و توسعه بی‌رویه شهرها و شهرک‌ها، پیش‌فروش و تخصیص غیر کارشناسی آب به استان‌های فلات مرکزی و به‌طورکلی چیدمان و طراحی نادرست توسعه در اصفهان است.

     و اما حرف آخر اینکه بهتر است به‌جای مقصر کردن آسمان و اهالی کم شمار بالای رود، جسارت به خرج داده و با اعتراف به اشتباهات مدیریتی ۳ دهه گذشته در طراحی و هدایت توسعه اصفهان و پذیرفتن اصول مسلم علمی و ملاحظات محیط زیستی باصداقت با مردم صحبت کرده تا با همراهی و جلب مشارکت همه مردم از سراب در زرد کوه بختیاری تا پایاب در گاوخونی، تلاش شود تا با تغییر شرایط ناپایدار موجود، افزایش بهره‌وری آب و با بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و توانمندی‌های بوم‌شناختی داخل هر منطقه، توسعه‌ای متناسب و سازگار با ظرفیت‌های اکولوژیکی همان منطقه از نو تعریف کنیم.

همین و بس …

متن کامل این نامه را می‌توانید در زیر بخوانید:

جناب آقـای دکتـر اسحاق جهانگیری
معاون اول محتـرم رئیس‌جمهور و ریاست شورای عالی آب

با عرض سلام و تحیت
شرایط بحرانی استان اصفهان ناشی از قطع جریان آب رودخانه زاینده‌رود در چند سال پیاپی و نگرانی از عدم تأمین آب آشامیدنی حدود ۵ میلیون نفر جمعیت زیر پوشش شبکه آبرسانی اصفهان بزرگ و بحران‌های اجتماعی ناشی از عدم تأمین حقابه قانونی ده‌ها هزار خانوار کشاورز باعث گردید که شرح مختصری از وضعیت تأمین آب در حوضه‌ زاینده‌رود که با نظر کارشناسان حوزه آب تهیه گردیده را به استحضار برسانیم.

۱٫ زاگرس میانی منابع آب دو حوضه آبریز کارون بزرگ و زاینده‌رود را تأمین می‌کند. توزیع نامتوازن منابع آب و مراکز مصرف عامل بحران‌های پدید آمده است. از منابع آب تجدید پذیر زاگرس میانی بیش از ۹۲ درصد در حوضه کارون و ۸ درصد در حوضه زاینده‌رود به طور طبیعی تأمین می‌شود.
مقایسه جمعیت و مراکز مصرف در دو حوضه آبریز کارون بزرگ و زاینده‌رود تفاوت زیادی را نشان نمی‌دهد. این عدم توازن منابع آب و مراکز مصرف موجب شده است سرانه آب تجدید پذیر در حوضه زاینده‌رود بدون تونل‌های انتقال آب ۶۰۰ متر مکعب در سال باشد که با شاخص سازمان ملل که سرانه ۱۲۰۰ متر مکعب در سال را آستانه ورود به بحران تعیین کرده است نشان دهنده بحران شدید آب در حوضه زاینده‌رود است. سرانه تأمین آب در حوضه کارون بزرگ ۵۳۰۷ متر مکعب در سال است که مؤید وجود آب مازاد بر مصارف است. مطابق مطالعات اخیر انجام شده به کارفرمایی وزارت نیرو میانگین حجم آب مازاد خروجی از حوضه کارون بزرگ به خلیج فارس را ۵/۱۲ میلیارد متر مکعب اعلام نموده است.

۲٫ توسعه مراکز جمعیتی و صنعتی در دهه‌های اخیر در حوضه زاینده رود موجب افزایش مصرف و شدت یافتن کمبود آب شده است. این روند موجب افزایش مصرف آب آشامیدنی از ۵۰ میلیون متر مکعب در سال ۱۳۶۰ به بیش از ۴۵۰ میلیون متر مکعب در سال۱۳۹۲ شده است. آب شرب ۵ میلیون نفر جمعیت زیر پوشش طرح آبرسانی اصفهان بزرگ، تولید ۷۰ درصد فولاد کشور، تولید بخش عمده ای ازمحصولات پتروشیمی و نفتی کشور و تولید ۱۲ درصد برق کشور و زندگی ده‌ها هزار خانوار کشاورز حقابه‌دار به جریان آب زاینده‌رود وابسته است.

۳٫ تخصیص‌های ناقض حقوق حقابه داران صدها ساله زاینده رود توسط وزارت نیرو و برداشت‌های بی‌رویه و غیر اصولی در بالا دست سد زاینده‌رود که غالباً با پمپاژ آب زاینده‌رود تا ارتفاع ۶۰۰ متر به تپه ماهورهای فاقد خاک و شرایط مناسب کشاورزی و باغداری صورت گرفته است، موجب تشدید بحران آب در استان اصفهان شده است.

۴٫ قطع جریان آب در رودخانه زاینده‌رود که موجب قطع منبع تغذیه منابع آب زیرزمینی شده است در اثر تداوم برداشت‌ها منابع آب زیرزمینی را در معرض نابودی کمی و کیفی قرار داده است. پدیده فاجعه‌بار و غیر قابل جبران فرو نشست سراسری دشت‌ها در حوضه زاینده‌رود از پیامدهای این بحران است.

۵٫ حوضه زاینده‌رود از دو استان اصفهان و چهارمحال و بختیاری تشکیل شده است ۹۳ درصد مساحت حوضه و ۹۸ درصد جمعیت حوضه در استان اصفهان و ۷ درصد مساحت حوضه و ۲ درصد جمعیت حوضه در استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد. مصوبه غیر کارشناسی تبدیل شرکت‌های آب منطقه‌ای به شرکت‌های آب منطقه‌ای مستقل استانی در مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۴ که در دولت‌های نهم و دهم به اجرا درآمد مدیریت حوضه زاینده‌رود را به مدیریت‌های دوگانه تبدیل و موجب تشدید بحران در حوضه زاینده‌رود شد. سخنرانی رئیس جمهور محترم قبل در سفر استانی به چهارمحال و بختیاری و اعلام به مردم آن استان که تا می‌توانید از آب زاینده‌رود برداشت نمائید و اراضی استان را زیر کشت ببرید بی‌اعتنایی به قوانین و حقوق آب را به اوج رساند.

۶٫ راهکارهایی که هرگز به اجرا در نیامد:
در سفر استانی مقام معظم رهبری در آبان ۱۳۸۰ایشان با اظهار تأسف از جاری نبودن آب در رودخانه زاینده‌رود، پیش بینی راه‌حل‌های اساسی و اجرای سریع آنها را مورد تأکید قرار دادند.
در جلسه هیأت وزیران در حضور مقام معظم رهبری وزیر وقت نیرو اعلام کرد با طرحهای در دست اجرای تونل سوم کوهرنگ و تونل چشمه‌لنگان و همچنین اجرای دو طرح تونل گوکان و تونل بهشت‌آباد ۲/۲ میلیارد متر مکعب آب به منطقه دشت مرکزی منتقل خواهد شد.

۷٫ مروری بر رویدادهای ۱۲ سال گذشته علیرغم تأکیدات مقام معظم رهبری به اجرای راه حل‌های اساسی:
– از دستور کار خارج شدن تونل گوکان در دولت‌های پیشین علیرغم تصمیمات اتخاذ شده در محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی؛
– کاهش دادن حجم آب انتقالی تونل بهشت‌آباد از یک میلیارد متر مکعب مصوب برای استان اصفهان به ۵۸۰ میلیون متر مکعب برای سه استان یزد، کرمان، اصفهان در دولت قبل؛
– متوقف شدن عملیات اجرایی تونل بهشت آبادتحت تاثیر فشارهای غیر کارشناسی
– بی‌اعتنایی به ۱۲ سال مطالعات تونل بهشت‌آباد توسط مشاوران معتبر داخلی و خارجی از کشورهای فرانسه،‌ سوئیس و اتریش و جایگزین کردن طرح غیر کارشناسی و بدون پشتوانه مطالعاتی و غیر اقتصادی خط لوله و پمپاژ با ارتفاع حدود ۷۰۰ متر به جای انتقال ثقلی آب با تونل. اقدامی که موجب ۲۵ برابر شدن هزینه بهره‌برداری هر متر مکعب آب، افزایش هزینه‌های سرمایه گذاری و سه برابر شدن قیمت تمام شده آب می‌شود.
– تداوم خشک بودن رودخانه به مدت بیش از ۷ سال پیاپی؛
– عدم تحویل حقابه مسلم حقابه داران طوماری و سهمابه‌بران قانونی زاینده‌رود،
– گسترش دامنه بحران آب به غرب اصفهان و مناطق میانی حوضه و خشک شدن باغ‌هایی با قدمت چند قرن و دارای حقابه،
– تخصیص‌های بی‌رویه در استان چهارمحال و بختیاری که منجر به افزایش حجم برداشت آب از زاینده‌رود از ۵۰ میلیون متر مکعب به ۲۳۷ میلیون متر مکعب شده است.
راهکارهای حل بحران آب در حوضه زاینده رود
– تأمین بودجه لازم برای تکمیل عملیات اجرایی سد سوم کوهرنگ که موجب می‌شود ظرفیت تونل سوم کوهرنگ به ظرفیت نهایی برسد.
– صدور دستور اجرای تونل گلاب ۲ که به تصویب هیأت وزیران رسیده و وزارت نیرو موظف به اجرای آن شده است برای مقابله با کمبود آب شرب ۱۴ شهرستان زیر پوشش شبکه آبرسانی اصفهان. (در حال حاضر شبکه آبرسانی با کمبود آب روبرو است و این کمبود در افق ۱۴۲۰ به ۹/۱۲ متر مکعب در ثانیه می‌رسد)
– حمایت از حقوق قانونی و مسلم حقابه‌داران زاینده‌رود از طریق جلوگیری از برداشت‌های غیر قانونی از آب زاینده‌رود در استان چهارمحال و بختیاری
– لغو طرح برداشت آب از زاینده‌رود موسوم به بن- بروجن با حدود ۷۰۰ متر ارتفاع پمپاژ و ۱۴۰ کیلومتر سامانه انتقال، به جای طرح اولیه انتقال آب از سبزکوه که از نظر فنی ـ اجرایی و اقتصادی توجیه بیشتری دارد و با سامانه انتقال کوتاهتری بدون نیاز به پمپاژ می تواند آب بروجن و شهرها و روستاهای مشخص شده در هدف طرح را تأمین می‌کند.
– پرداخت خسارت به میزان واقعی و کارشناسی شده برای جبران خسارات واقعی وارده به حقابه داران
– تسریع در اجرای سد و تونل بهشت‌آباد مطابق طرح مطالعه شده و مصوب اولیه(اینکه عده ای تونل را عامل زهکش کردن و خشکیدن چشمه های مسیر می دانند، با نتیجه مطالعات مشاورین داخلی و خارجی منافات دارد؛ ضمن اینکه عمق تونل و فناوری روز دستگاه های حفاری بکار گرفته شده زهکش کردن تونل را منتفی می کند.)

چنانچه وزارت نیرو قادر به حل موانع اجتماعی که در استان چهارمحال و بختیاری به دلیل تحریف واقعیت‌ها و تحریک اجتماعی بوجود آورده اند نمی باشدو به اجرای خط لوله و پمپاژ به جای راهکار منطقی تونل بهشت آباد اصرار دارد، اجرای تونل گوکان و طرح انتقال آب رودخانه ماربر در شهرستان سمیرم برای انتقال منابع آب خروجی از مرزهای استان اصفهان را جایگزین طرح انتقال آب بهشت‌آباد با خط لوله و پمپاژ با ارتفاع حدود ۷۰۰ متر نماید.

در پایان ضمن تشکر از مساعی جنابعالی و دولت محترم، از شورای عالی آب انتظار می رود به دور از تأثیر جوّهای کاذب، با تصمیمات مدبّرانه در حفظ حیات زاینده رود و جلوگیری از تشدید بحران آب در استان استراتژیک اصفهان بکوشد و مدیریت آب در منطقه مرکزی کشور را به طور همه جانبه ساماندهی کند. انشاءا…

اسامی امضا کنندگان این نامه بدین شرح است:

– وزراء و مدیران ارشد:
حضرت آیت الله روحانی (رئیس پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی)، غلامحسین کرباسچی(شهردار اسبق تهران و استاندار اسبق اصفهان)، احمد خرم (وزیر راه و ترابری دولت اسبق)، ناصر خالقی (وزیر کارواموراجتماعی دولت اسبق ونماینده اصفهان)، مرتضی مبلغ (معاون وزارت کشور دولت اسبق)، سیدمحمود میرلوحی (معاون وزارت کشور دولت اسبق)

– استانداران ادوار اصفهان و سایر مقامات کشور :
محمود اسلامیان، مرتضی بختیاری، محمدعلی پنجه فولادگران، علیرضا ذاکر اصفهانی، محمود حسینی، فتح اله معین، سیدجعفر موسوی، سید علی نکویی، سیدمحمدرضا واقفی، عبدالله کوپایی

معاونین ادوار استانداری:
حسین آذین، محمود پناهنده، عبدالرضا جمالی، سیدرضا روحانی طباطبایی، عبدالحسین سیف الهی، جواد شعربافچی‌زاده، عزیزاله شمس، سید جمال الدین صمصام شریعت، مرتضی طهرانی، سید علی اکبر میرلوحی، رضا نیک نداف آباد، محسن نیلی احمدی، علی شفیعی پور، رسول قریشیان

– نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی:
علی باغبانیان، سید ولی الله توکلی، ناصر خالقی، سیدابوالفضل رضوی، حسن رمضانیان پور، احمد شیرزاد، مرتضی شایسته، فضل الله صلواتی، مصطفی طاهری، حجت الاسلام اسداله کیان ارثی، اکرم مصوری منش، محمد معزالدین، نعمت الله علیرضایی

فرمانداران ادوار استان اصفهان:
محمد اسلامی نائینی، علی امینی، هومن امیری، ناجح پامناری، محمدباقر پور مقدس، مهدی حری، ایوب درویشی، علی محمد رضوانی، محمد رضوانی، حسین رسولی، مصطفی سلطانی، پورمحمد شریعتی، محمد حسین غضنفری، اصغر لطفی، منصور ملاوردی، محمدتقی نجفی، قدرت اله نوروزی، فضل الله دهخدایی، مهدی طاهری

– مدیران کل صنایع و محیط زیست و منابع طبیعی:،
منوچهر بزرگی، هوشنگ طالبی، امیر کریمی، فتح الله غیور

– شهرداران ادوار اصفهان:
محمدعلی جوادی، حمیدرضا عظیمیان

– اعضای شوراها ادوار اصفهان:
اصغر آذربایجانی، احمد امین پور، رضا امینی، مهدی باقربیگی، اصغر برشان، عباسعلی بصیرت، مصطفی بهبهانی، رسول جزینی، عباس حاج رسولی، کریم داوودی، غلامرضا شیران، عبدالحسین ساسان، غلامحسین صادقیان، نورالله صلواتی، حیدرعلی عابدی، احمدعلی عاملی، علیرضا فرزانه خو، وحید فولادگر، ابوالفضل قربانی، حسین ملایی، مینو موحدی، کریم نصر، علیرضا نصر، ندا واشیانی پور، عدنان زادهوش، محمدرضا فلاح

تالاب گندمان نیاز به مدیریت یک‌پارچه و جامع دارد

یکشنبه, ۷ اردیبهشت, ۱۳۹۳

     گندمان نیز به‌مانند دیگر تالاب‌های کشور در شمار مهمترین زیست‌بوم‌های حساس و شکننده قرار داشته که متأسفانه برخی از فعالیت‌های معیشتی جوامع محلی مانند دامداری و کشاورزی روند تخریب آن‌را شدتی نگران‌کننده بخشیده است. اضافه بر خشکسالی‌های پی‌درپی و عدم رعایت حق‌آبه و برداشت‌های غیرمجاز آب در بخش کشاورزی، حضور پرشمار دام در حدود ۸ ماه از سال سبب شده است تا تنوع زیستی این تالاب چه در حوزه گیاهی به‌لحاظ جدی مواجه شود.

IMG_0424

     به‌بهانه حضور پرشمار و خارج از فصل چرای دام در تالاب گندمان که موجبات نگرانی دوستداران محیط زیست منطقه را نیز فراهم کرده است، گفتگویی با خبرنگار خبرگزاری مهر داشته‌ام که می‌توانید شرح آن‌را در زیر ملاحظه فرمایید:

 گندمان932

آسایش از پرندگان مهاجر تالاب گندمان سلب شده است/ جای امنی درتالاب وجود ندارد

     شهرکرد – خبرگزاری مهر؛ محمدرضا موسوی: ورود بیشمار گله های دام برای چرا در تالاب گندمان موجب شده است که دیگر محلی امنی برای پرندگان در سرتاسر تالاب وجود نداشته باشد و هم اکنون ورود دام و سگهای گله تهدید برای پرندگان مهاجر شده است به طوری که پرندگان مهاجر به اجبار در وسط تالاب تجمع کرده اند.

     به گزارش خبرنگار مهر، تالاب گندمان در استان چهار محال و بختیاری و در نزدیکی شهر گندمان از توابع شهرستان بروجن قرار دارد. این تالاب که به عنوان زیستگاهی با ارزش در میان ۱۰۵ زیستگاه مهم پرندگان در ایران شناسایی شده است، در شمار زیباترین تالاب‌های کشور و یکی از مهمترین کانون‌های گردشگری چهارمحال بختیاری است و زیستگاهی منحصر به فرد برای زمستان گذرانی و تخمگذاری پرندگان مهاجر و اسکان دائم پرندگان بومی محسوب شده که قریب به ۱۵ گونه پرنده بومی و قریب به ۳۰ گونه پرنده مهاجر نواحی سردسیر شمالی با جمعیت‌ زیاد، انواع مارها و قورباغه‌ها و لاک‌پشت‌ها و پستانداران و ماهی ها را در خود جای داده است.

     کم شدن آب تالاب در اثر خشکسالی موجب شده قسمت وسیعی از این تالاب به مرغزار تبدیل شود که معمولاً به عنوان مرتع غنی برای چرای احشام محسوب شده و گله های گسترده گوسفند و دام وارد این مرغزار شده است. هنگامی که کنار این تالاب می‌رویم گله‌های گوسفند در جای جای تالاب مشاهده می‌شود که در فاصله‌های کمی از یکدیگر قرار دارند، از طرفی بجای شنیدن صدای پرندگان و سکوت طبیعت در این منطقه صدای زنگوله گوسفندان، پارس سگها و صدای چوپانان شنیده می‌شود.

     قسمت محدودی از تالاب در پی بارشهای زمستانی  و آب شدن برفها دارای آب است و پرندگان بیشتر در این قسمت تالاب هستند. در کنار این قسمت محدود که در وسط مرغزار است گله ها در سرتاسر این منطقه دیده می شوند و سر و صدای آنها آسایش را از پرندگان مهاجر که برای استراحت در این تالاب فرود آمده اند را گرفته اند. این در حالی است که هنگامی که در کنار این منطقه از تالاب که دارای(ساحل) آب است راه می رویم روی خاک نرم آن جای پای گوسفندان مشاهده می شود. ورود دام و گله های گوسفند در عین حال تخم گذاری پرندگان در این زمان از سال را هم به خطر انداخته و هم اکنون ورود بیشمار گله های گوسفند امنیت را از تالاب گرفته است.

حضور دام و چرای دام یکی از مهمترین تهدیدهای تالاب است

     نایب رئیس انجمن زیست محیطی تسنیم بروجن در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره اینکه هم اکنون تهدید های بالقوه در تالاب گندمان وجود دارد، اظهار داشت: ورود دام و چرای دام، برداشت های مجاز و غیر مجازآب توسط چاههای حفاری شده، ندادن حق آب، شکار و.. از مهمترین مشکلات و تهدیدهای این تالاب است.

     هومان خاکپور اذعان داشت: ابن تهدید ها هم واقعا می تواند حیات تالاب را به خطر بیاندازد و هم پروسه سطح این تالاب بین المللی را با چالش های جدی روبرو سازند. وی اذعان داشت: یکی از مهمترین تهدیدهای که در تالاب گندمان به وضوح به چشم می خورد حضور دام و چرای دام در این تالاب است.

     این فعال محیط زیست و منابع طبیعی گفت: در حالی که هم اکنون ممنوعیت چرای دام در مراتع استان حاکم است و پوشش گیاهای منطقه هنوز به گلدهی نرسیده است و گیاهان از رشد کافی برخوردار نیستند و ورود دام و چرا از اوایل خرداد آغاز می شود ولی متاسفانه می بینیم که قبل از اینکه از زمان چرا فرا رسد اکثر مراتع و تالابهای ما مملو از دامهایی است که به صورت غیر مجاز و غیر قانونی وارد شده اند. وی تاکید کرد: وضعیت تالابهای استان به لحاظ شکنندگی بودن این اکوسیستمها حساس تر از مراتع هستند و ما باید حساسیت بیشتر و حفاظت بیشتر از تالابها بکنیم.

زندگی پرندگان تالاب به مخاطره افتاده است

     وی اشاره به حضور دام در تالاب گندمان، تاکید کرد: حضور دام علاوه بر اینکه تنوع زیستی تالاب و پوشش گیاهی آن را با خطر مواجه می کند بر روی پرندگان و جانوران و پرندگان مهاجر نیز تاثیر می گذارد و زندگی آنها را به مخاطره می اندازد. وی تصریح کرد: حضور دام در تالاب باعث می شود که لانه گذاری و تخم گذاری پرندگان تالاب با مشکل روبرو شود و حتی جوجه هایی که از تخم بیرن می آینده زندگی آنها در خطر قرار می گیرد.

     هومان خاکپور همچنین با اشاره به اینکه تالاب گندمان محلی برای استراحت پرندگان مهاجر است، گفت: حضور دام و سگ های گله ها باعث برهم خوردن امنیت زیستی تالاب گندمان می شود و ماندگاری پرندگان مهاجر را در تالاب کاهش می دهد. وی بیان داشت: هنگامی که پرندگان مهاجر احساس نا امنی بکنند تالاب را خیلی زود ترک می کنند.

    این کارشناس منابع طبیعی ادامه داد: سگ های گله های دام که در تالاب پراکنده هستند می توانند تهدیدی برای جوجه های بیرون آمده از تخم پرندگان باشند و حتی باعث مرگ آنها شوند و در کل موجب می شوند محیط امن پرندگان و تخم گذاری پرندگان با خطر روبرو باشد. وی عنوان کرد: انتظار این است که با توجه به وسعت محدود تالاب دستگاههای متولی منطقه مانند محیط زیست، بخشداری، دهیاریها، شورای اسلامی همکاری را برای ایجاد محیط امن در این تالاب داشته باشند و فرصت تجدید حیات طبیعت را فراهم کنند و برخورد سختی با متخلفان و افراد سودجویی که وارد تالاب می شوند بکنند. وی تصریح کرد: از طرفی نیز در بحث اطلاع رسانی باید ورود پیدا کرد و اطلاع رسانی به دامداران و مردم سکونتگاههای مجاور تالاب انجام شود.

     هومان خاکپور بیان کرد: آموزش و بالا بردن آگاهی مردم  می تواند یکی از راهکارهای مهم در افزایش سطح مشارکت مردم باشد و با اقداماتی از این قبیل باید شاخص های یک محیط تالاب را افزایش داد تا تالاب گندمان به سمتی پیش برود که در لیست پیشنهادات ثبت کنوانسیون رامسر قرار گیرد. مسئولان امر باید در این خصوص وارد شوند و با توجه به فصل تولید مثل پرندگان از ورد دامها به این منطقه جلوگیری کنند و امنیت را برای جفت گیری وتولید مثل جانوران و پرندگان تالاب فراهم کنند.