بایگانی “شکار”

درخواست جمعی از فعالان محیط زیست از ابتکار برای تشدید برخورد با متخلفان محیط زیستی

شنبه, ۳ خرداد, ۱۳۹۳

علی رضوانی

     جمعیت دوستداران طبیعت (جبهه سبز) بروجن با ارسال نامه ای به معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست با اعلام هشدار خطر فراگیر شدن برخوردهای خشونت بار متخلفان محیط زیست با محیط بانان و دوستداران و فعالان این عرصه، از وی خواستند برای جلوگیری از ادامه چنین حرکاتی فکری بیندیشد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی محیط زیست (پام)، این نامه که به بهانه ضرب و شتم علی رضوانی همیار افتخاری محیط زیست بروجن توسط عده ای متخلف شکار تهیه و ارسال شده است، در اصل اذعانی به خلاء های قانونی موجود در برخورد با متخلفان است.

در بخشی از نامه به معصومه ابتکار، امضاء کنندگان از علاقمندان به محیط زیست و حفظ آن می خواهند با شکستن سکوت خود و واکنشی دسته جمعی به موضوع ضرب و شتم محیط بانان و دوستداران محیط زیست، عرصه را بر متخلفین تنگ کنند تا اگر گسترش فرهنگ حفظ محیط زیست و حیات وحش بر آن ها اثری ندارد به دلیل قبیح بودن موضوع از سوی بسیاری از مردم، مجبور به ترک اعمال شنیع خود شوند.

بنا بر این گزارش، متن نامه به شرح ذیل است:

چند صباحی بیشتر نگذشته است که تولد دوباره طبیعت را به پایکوبی نشسته بودیم، همان طفل نورس که هنوز در آغوش مادر غنوده و حتی راه رفتن بر پایهای خویش را نیاموخته است و این را حتی دیده های نابینا نیز می بینند و بدین گونه است که دلسوزانه مراقب قد کشیدن اوییم؛ چرا که خود شاهد جوانمرگ شدن هر ساله او بوده ایم. این کلمات کوتاه و بی پیرایه را مجالی ساختیم تا از رنجی که می بریم، حداقل مسئولین مربوطه این حوزه را وادار به شنیدن درد دلهایمان کنیم.

همانگونه که در جریان هستید در روز جمعه ۱۹ اردیبهشت ۹۳ یکی از کوهنوردان پیشکسوت این شهرستان که همیار افتخاری محیط زیست نیز می باشد _آقای علی رضوانی _ در منطقه پشته سیاسرد بروجن پس از مشاهده شکار غیرقانونی پرندگان توسط عده ای نابودگر طبیعت، نسبت به تذکر ایشان اقدام می ورزد که متاسفانه توسط همان تخریب کنندگان طبیعت، مورد ضرب و شتم وحشیانه ای قرار می گیرد، که این سطح از خشونت و تهاجم را در کمتر درگیری می توان سراغ گرفت.

تمام آنانی که آقای رضوانی را می شناسند همگی به حسن خلق و سعه ی صدر ایشان واقفند و اساسا اینکه یک فرد سالخورده تنها، تا چه حد آمادگی درگیری فیزیکی با چند جوان را دارد، خود امریست قابل تامل و تفکر.

بگذریم، دیر زمانیست که قلب دوستداران طبیعت از نامهربانیها و بداخلاقیهای این دست تخریبگران به درد می آید و دریغا که مرهمی باشد.

واقعه تلخ روز جمعه بسیار بیش از آنکه موضع و موضوعی شخصی باشد، مبحثی همگانی است چرا که تک تک جمادات و نباتات و موجودات و صد البته انسان، از این موضوع سهمی می برند.

اهالی طبیعت دوست بروجن و جمعیت دوستداران طبیعت و تمامی کوهنوردان این شهر، این واقعه تلخ را زخمی عمیق بر پیکره هویت خویش می دانند که مرهمش در وهله اول محکومیت شدید این عمل شنیع و در وهله دوم حمایت همه جانبه از تمام دلسوزان طبیعت در مواجهه با این قدرناشناسان مادر هستی، می باشد.

بیایید و با آغوش گشاده بیایید که تا هنوز اندک آبی باقیست و خردک ریشه ای چاره ای بیندیشیم.

و حرف آخر هیچ نیست جز خنیای خنیاگر تاراز:

ببین حالا، دس به یک دادن، جون سی یک دادن، چندی آسونه
ببین حالا، وقتی با یک بویم، روندن دشمن، چندی آسونه

منبع: پورتال سازمان حفاظت محیط زیست کشور

آیا برای خرامیدنش آواز بخوانیم زیبنده‌تر نیست؟

جمعه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۳۹۳

آلبوم کر صیاد

     موسیقی محلی و آهنگ‌های فولکوریک، بی‌شک بیان کننده پیشینه فرهنگی و اخلاقی اقوام ایرانی هستند که نشان از فرهنگ بالای دوستی با طبیعت در نزد مردمانی دارد که صدها سال پیش در این زیست‌بوم‌ها زندگی می‌کردند. در بسیاری از این اشعار و آوازهای کهن محلی، مردم به پاسداری از مواهب طبیعی و مهربانی با جانوران و مواهب طبیعی فراخوانده شده‌اند. اضافه بر آهنگ‌های فولکوریک که حکایت از عجین بودن دوستی با طبیعت در زندگی و فرهنگ ایلی دارد، در شاهنامه فردوسی هم که از جایگاه منحصر به‌فردی در میان اهالی زاگرس – به‌ویژه مناطق کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری – برخوردار است، به نگه داشتن حرمت زیستمندان تأکید کرده و این‌که همه موجودات و جانوران باید از حق زندگی و امنیت روانی و جانی درخور بهره‌مند باشند؛ به زیبایی مخاطبانش را هشدار داده است.

     در گذشته دیار بختیاری نیز به مانند دیگر مناطق زاگرس، به‌لحاظ فرهنگ ایلیاتی و برخورداری از تنوع زیستی جانوری غنی و فراوانی حیات‌وحش، شکارچی‌گری و شکار کردن یکی از شیوه‌های معیشتی جوامع محلی آن روزگار بود، اما باید بپذیریم که حالا شرایط بسیار متفاوت است و به لحاظ تخریب شدید زیستگاه‌ها و شکار بی‌رویه که متأسفانه در سال‌های اخیر منجر به درگیری‌های ناگواری بین محیط‌بانان و شکارچیان نیز شده است، جمعیت حیات‌وحش کشور به‌شدت کاهش یافته تا جایی‌که بر اساس آمار ارایه شده از سوی مسئولان سازمان حفاظت محیط‌زیست، شمار چهارپایان وحشی در کل کشور به مرز ۱۰۰ هزار رأس نزدیک شده است. جمعیتی که در کمتر از ۴ دهه پیش فقط در یکی از مناطق حفاظت شده و یا زیستگاه‌ها زندگی می‌کردند.

     در چنین شرایطی انتظار است که تمامی ظرفیت‌های فرهنگی کشور همسو شده و با گسترش آموزه‌های محیط زیستی در میان جوامع محلی تلاش شود تا با ایجاد تغییر در رفتارهای اجتماعی، از کشتار وحوش و فرهنگ شکار و شکارچی‌گری اظهار انزجار شده و دیگر کسی شکار و شکارچی‌گری را افتخار ندانسته و دوربین‌های عکاسی و لذت بردن از خرامیدن آهو و پلنگ در طبیعت جایگزین تفنگ و جان‌گرفتن‌ها شود.

     در حالی‌که موج تفنگ‌کشی و انهدام ده‌ها قبضه اسلحه‌ی شکاری، از سوی جوامع محلی زاگرس شمالی مانند کردستان و کرمانشاه و آذربایجان غربی از ماه‌های پایانی سال ۱۳۹۲ آغاز شده است، صدور مجوز برای تولید و پخش آلبوم‌های موسیقی محلی که ترویج فرهنگ شکار و شکارچی‌گری در میان جوانان جوامع محلی را به‌دنبال خواهد داشت، گواه این حقیقت تلخ است که هنوز در خصوص شاخص‌های تمیز هنجارها و ناهنجارهای اجتماعی، شکاف بسیار عمیق و شگفت‌آوری بین نگاه‌های نهادهای دولتی در کشور ما وجود دارد! صدور مجوز تولید و پخش موسیقی‌های محلی و فولکوریک مانند «آلبوم کُرصیاد» با محتوای ترویج فرهنگ صیادی و شکارچی‌گری در میان جوامع محلی بختیاری، بدون شک رخدادی نابخردانه و حیرت‌انگیز و تأسف‌آور است که توسط دست‌اندکاران بخش موسیقی وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی کشور صورت گرفته است.

     انتظار است این‌گونه اقدامات ضدفرهنگی در حوزه فرهنگ محیط زیستی، مورد توجه دست‌اندرکاران فرهنگی و محیط زیستی کشور قرار گرفته و سازمان حفاظت محیط زیست به‌عنوان متولی اصلی، با حساسیت درخور نسبت به این ناهنجاری‌ها واکنش نشان داده و در راستای همسو‌سازی نگاه‌های نهادهای فرهنگی‌اجتماعی و محیط زیستی کشور گام‌های اساسی بردارد. همچنین سازمان حفاظت محیط زیست کشور با همکاری سازمان‌های غیردولتی، جذب خوانندگان و دست‌اندرکاران حوزه موسیقی محلی و فولکوریک کشور را در شمار برنامه‌های آموزشی و مشارکتی اولویت‌دار خود قرار داده تا با افزایش دانش محیط زیستی و  آگاهی این قشر اثرگذار از شرایط فعلی حاکم بر تنوع زیستی و جمعیت حیات‌وحش کشور، به‌جای ترویج فرهنگ شکار و شکارگری که حالا خیانتی بزرگ در حق همه‌ی زیستمندان این سرزمین به‌حساب می‌آید، فرهنگ دوستی با طبیعت و زیستمندانش در میان جامعه گسترش داده شود.

   و کلام آخر اینکه اگر کلاه خویش را قاضی کنیم؛ یقینا” قبول خواهیم داشت که شکار تفریحی و ورزشی ناجوانمردانه‌ترین رفتار بر علیه جانداران ارزشمند طبیعت وطن است که با هیچ یک از موازین و آموزه‌های اخلاقی و محیط‌زیستی سازگاری ندارد.

بازتاب‌ها:

– خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران(ایرنا): نوای صیاد در چهار محال و بختیاری اعتراض به پا کرد

در ستایش از رکاب‌زنی برای محیط زیست وطن

سه شنبه, ۲۶ فروردین, ۱۳۹۳

     اضافه بر تخریب شدید زیستگاه‌ها به‌همراه تهدیدات طبیعی و اکولوژیکی، روند شتابان شکار  که متأسفانه در سال‌های اخیر منجر به درگیری‌های ناگواری بین محیط‌بانان و شکارچیان نیز شده است،  به‌طرز معنی‌داری بر کاهش جمعیت حیات‌وحش کشور تأثیر داشته تا جایی‌که بر اساس آمار ارایه شده از سوی مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست، شمار چهارپایان کل کشور به مرز ۱۰۰ هزار رأس نزدیک شده است. جمعیتی که در کمتر از ۴ دهه پیش فقط در یکی از مناطق حفاظت شده و یا زیستگاه‌ها زندگی می‌کردند.

     در چنین شرایطی، متأسفانه شاهد افزایش فاجعه‌بار سلاح‌های مجاز و غیر مجاز در میان جوامع محلی هستیم که ناباورانه برای حدود یک میلیون و پانصد هزار قبضه از این سلاح‌ها مجوز حمل صادر شده که سالانه بالغ بر ۳۴۵ میلیون گلوله و ساچمه در اختیارشان قرار داده می‌شود! یعنی به صورت میانگین، هریک از این حیات‌وحش علفخوار کشور می‌توانند در سال هدف حدود ۳۰۰۰ گلوله سربی یا ساچمه‌ای قرار گیرند. البته این‌ها همه تعداد گلوله‌ها و ساچمه‌های مجاز است و همه می‌دانیم که تعداد واقعی سلاح‌های در دست مردم و تیرهای‌شان، به مراتب بیشتر است.

     از این‌رو، بایستی حرکت‌هایی که منجر به تداوم موج بیداری محیط زیستی در میان جوامع محلی می‌شود را ارج نهاده و از امثال نیما ترقی‌ به شایستگی تقدیر کرد. به همین لحاظ، انجمن محیط زیستی تسنیم در بام ایران تلاش کرد تا به‌همراه سایر تشکل‌های محیط زیستی و مسئولان محلی به‌گرمی از نیما ترقی؛ دوچرخه‌سواری که در اجرای برنامه‌های سایکل‌توریست داخلی و خارجی، پیمایش قطر کویری ایران به طول ۲۱۰۰ کیلومتر را برای نخستین‌بار در حمایت از حقوق حیوانات و با شعار “سال بدون شکار” آغاز کرده‌است به گرمی استقبال کرده و حرکت ارزشمند این جوان عاشق و دوستدار محیط زیست ‌وطن را گرامی دارد.

کلیک کنید تا بزرگ‌تر ببینید

کلیک کنید تا بزرگ‌تر ببینید

     نیما ترقی در تاریخ ۶ فروردین‌ماه سفر محیط زیستی خود را از شهر مرزی سرخس آغاز کرد تا با عبور از استان‌های خراسان رضوی، خراسان جنوبی، یزد، اصفهان، چهارمحال و بختیاری و خوزستان و امضای طوماری خطاب به رییس سازمان حفاظت محیط زیست کشور برای ممنوع کردن صدور مجوز شکار در سال ۱۳۹۳، در مرز شلمچه به‌پایان برساند.

    این رکابزن حامی محیط زیست در شامگاه یک‌شنبه ۲۴ فروردین در استان چهارمحال و بختیاری مورد استقبال اعضای تشکل‌های محیط زیستی، مدیرکل حفاظت محیط زیست و فرماندار شهرکرد قرار گرفت. بازدید از منطقه حفاظت شده تنگ‌صیاد و تالاب گندمان که به همت اعضای انجمن محیط زیستی تسنیم و همکاری قابل تحسین اداره کل حفاظت محیط زیست استان صورت گرفت در شمار برنامه‌های نیما ترقی در این دیار از مسیر پیمایش او بود.

    نگارنده نیز به سهم خود، اقدام تحسین‌برانگیز نیما ترقی عزیز را ارج نهاده و پایانی همراه با سلامت و اثرگذار برای این سفر محیط زیستی آرزو دارم.

کلیک کنید تا بزرگ‌تر ببینیدکلیک کنید تا بزرگ‌تر ببینیدکلیک کنید تا بزرگ‌تر ببینیدکلیک کنید تا بزرگ‌تر ببینید

در همین زمینه:

– خبرگزاری مهر: ورود رکاب زن قطر کویر ایران به چهارمحال و بختیاری/ استقبال انجمنهای زیست محیطی

– خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا): رکابزن حامی محیط زیست به شهرکرد رسید

وضعیت ناگوار پلنگ ایرانی از مرز هشدار هم گذشته است!

سه شنبه, ۱۷ دی, ۱۳۹۲

     ظاهراً بخت از پلنگ ایرانی هم روی گردانیده است! کشته شدن ۱۰ پلنگ ایرانی در طول ۱۰ ماه گذشته و بیش از ۵۶ قلاده در طول ۶ سال گذشته؛ وضعیت این گربه‌سان ارزشمند را از مرز هشدار هم گذرانده است! هرچند در ماه‌های اخیر فضای رسانه‌ای مطلوبی برای اطلاع‌رسانی و حساس‌سازی مسئولان دولتی صورت بوجود آمده و واکنش‌های قابل‌تحسینی از برخی دولتمردان مانند استاندار چهارمحال و بختیاری را شاهد بودیم اما به‌نظر می‌رسد اقدامات حساس‌سازی و در اولویت قرار گرفتن حفاظت از پلنگ ایرانی باید در سطوح بالاتری مطالبه گردد.

     بدون شک تلاش برای یک حرکت گروهی منسجم (کمپین) و مطالبه فعالان و تشکل‌های محیط زیستی از رییس جمهور برای تعریف پروژه‌های ملی و منطقه‌ای حفاظت از پلنگ ایرانی می‌تواند مؤثرترین راه حمایت از این گربه‌سان در خطر انقراض در ایران‌زمین باشد. در همین زمینه گفتگویی را با خبرگزاری CHN داشته‌ام که می‌توانید شرح کامل آن‌را در زیر بخوانید:

 پلنگ ایرانی در CHN

 به صدا درآمدن زنگ خطر انقراض با زدن ۱۰ پلنگ ایرانی؛ حفاظت از پلنگ باید جزو مطالبات از رییس جمهوری باشد

     در حالی که ظرف یک ماه گذشته در حدود ۱۰ پلنگ ایرانی در زیستگاه های مختلف کشته یا فلج شدند، فعالان محیط زیست معتقدند رسیدگی به وضعیت پلنگ ایرانی باید به عنوان یکی از مطالبات از رییس جمهوری مطرح شود و برنامه های حمایت از این گونه در معرض خطر هرچه زودتر منتشر شود.

     خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه محیط زیست: آذر و دی امسال گزارش های رسمی و غیر رسمی متعددی از کشته شدن پلنگ ایرانی در زیستگاه های مختلف منتشر شد. آخرین موارد گزارش شده، آسیب نخاعی پلنگی در تنکابن و شکار یک ماده پلنگ به همراه دو توله بوده است. با این حساب در کمتر از دو ماه گزارش کشته یا فلج شدن ۷ پلنگ منتشر شد. با احتساب پلنگ مادر و توله ها، در حدود یک ماه گذشته مرگ و فلج ۱۰ پلنگ در ایران گزارش شده است.

    چندی پیش و پس از انتشار خبر کشته و زخمی شدن چندین پلنگ، استاندار چهارمحال و بختیاری در ۷ دی‌‌ماه ۱۳۹۲ با ارسال نامه‌ای به «معصومه ابتکار»، رییس سازمان حفاظت محیط زیست از او خواست تدوین طرح‌های منطقه‌ای و ملی حمایت از پلنگ ایرانی در اولویت اقدامات این سازمان قرار گیرد. این یکی از معدود مواردی بود که مسوولان دولتی همسو با فعالان محیط زیست در مورد شرایط پلنگ ایرانی ابراز نگرانی می کردند.

    حالا اما فعالان محیط زیست معتقدند نه تنها مسوولان سازمان محیط زیست باید در این باره اقدامات جدی تری انجام دهند بلکه حفاظت از پلنگ ایرانی باید به عنوان یکی از اولویت ها حسن روحانی، رییس جمهوری خواسته شود.

    «هومان خاکپور»، دیده بان طبیعت بختیاری در گفت و گو با CHN در این باره گفت: «حقیقت آن است که برای حفاظت از پلنگ ایرانی هیچ برنامه ای اعم از کوتاه مدت و بلند مدت تدوین نشده است.»

    به گفته او، برنامه کوتاه مدت حداقل آن است که پروژه های حفاظتی از این گونه در خطر انقراض تعریف شود. از جمله اقداماتی که در این باره می توان انجام داد آن است که مناطقی که از زیستگاه های پلنگ ایرانی به حساب می آیند، ضریب حفاظتی بالایی داشته باشند. این ضریب حفاظتی هم می تواند با افزایش نیروهای سازمان محیط زیست در این مناطق و یا با توجیه جوامع محلی تامین شود.

    به گفته خاکپور، در حال حاضر به طور قطع کسی نمی داند زیستگاه پلنگ ایرانی کدام مناطق است و در هر استان پلنگ در کدام منطقه احتمال حضور دارد. او با تاکید بر این که حفاظت از پلنگ ایرانی باید در لیست مطالبات از رییس جمهوری قرار گیرد، در مورد وظیفه سازمان محیط زیست در این باره گفت: «سازمان محیط زیست باید یک برنامه و پروژه سریع در این باره تعریف کند و مناطقی که پلنگ ایرانی در آن ها وجود دارد را شناسایی کرده و به دنبال آن تدابیر حفاظتی را افزایش دهد.»

    تدابیر حفاظتی می تواند مواردی مانند نصب تابلوی هشدار دهنده در جاده ها و توجیه جوامع محلی در مورد این واقعیت باشد که در صورت آسیب نزدن به پلنگی که به نزدیکی روستا آمده یا به دام های آن ها خسارت زده است، همه خسارت آن ها توسط سازمان محیط زیست جبران می شود. بخشی از آسیبی که به پلنگ ها وارد می شود در نزدیکی روستاها اتفاق می افتد و این نشان می دهد که تلقی روستاییان از پلنگ، موجودی مهاجم و آسیب زننده است.

نخستین ورزشگاه فوتبال ایران حامی حضور یوزپلنگ ایرانی در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل شد

سه شنبه, ۱۰ دی, ۱۳۹۲

ورزشگاه مسجد سلیمان

     مسجد سلیمان در ماجرای حضور یوزپلنگ ایرانی در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل هم رکورد زد. هم‌زمان با حمایت گسترده فعالان محیط زیست، رسانه‌ها و برخی از مدیران ارشد حوزه‌های محیط زیست، گردشگری و ورزش کشور از پروژه حضور یوز ایرانی در جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴ در برزیل، مردم مسجد سلیمان بار دیگر رکورد “نخستین‌” های خود را ادامه دادند و به‌عنوان نخستین هوادران فوتبال کشور در نخستین ورزشگاه مدرن فوتبال ایران – ورزشگاه بهنام محمدی مسجد سلیمان – به استقبال یوزپلنگ آسیایی(ایرانی) رفتند.

حمایت از یوزپلنگ ایرانی در مسجد سلیمان

     بدون شک هشتم دی‌ماه ۱۳۹۲ شاهد یک رویداد فوتبالی/محیط زیستی تحسین‌برانگیز و بی‌نظیر در مسابقه بین دو تیم تراکتورسازی تبریز و نفت مسجد سلیمان در چارچوب مرحله‌ی یک‌هشتم نهایی جام حذفی بودیم که با نصب بنرهای زیبا و بزرگ از پیشنهاد نقش بستن تصویر یوزپلنگ ایرانی بر روی پیراهن بازیکنان تیم فوتبال کشورمان حمایت کرده و در این رویداد بی‌نظیر نشان دادند که جوانان و ورزش‌دوستان مسجد سلیمانی از فهم بالایی در حوزه پایداری تنوع زیستی طبیعت وطن برخوردارند.

پاپا بستنی در حمایت از یوزپلنگ ایرانی

     نگانده نیز به سهم خود این حرکت قابل‌تحسین و بی‌نظیر مردم مسجد سلیمان را ارج نهاده و آرزو میکنم به همت دست‌اندرکاران و مقامات ارشد حوزه ورزش و محیط زیست کشور شاهد حضور یوزپلنگ ایرانی در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل و ایجاد حساسیت‌های لازم برای حفاظت از این گربه‌سان ارزشمند از خطر انقراض باشیم.  

ماجرای دامدار لرستانی که به پلنگ مهاجم شلیک نکرد

یکشنبه, ۱۹ آبان, ۱۳۹۲

     خودداری دامدار مسلح لرستانی از شلیک به پلنگی که تعداد ۴۴ رآس از بزهای گله‌اش را دریده بود ماجرای تحسین‌برانگیز و امیدوار کننده‌ای است که به‌رغم انتشار خبرهای ناگوار از کشته شدن گربه‌سانان ارزشمند و کمیاب به‌دست جوامع محلی و شکارچیان، هنوز هموطنانی در سکونتگاه‌های روستایی کشورمان وجود دارند که حفاظت از تنوع زیستی سرزمین مادری‌شان را بر اموال و دارایی‌های خود ترجیح می‌دهند.

در بررسی ابعاد این ماجرای قابل ستایش، در گفتگویی  شرکت کرده‌ام که می‌توانید شرح کامل آن‌را در زیر بخوانید:

دامدار لرستانی 

روایت چوپانی که پلنگ را نکشت، به این موجود زیبا هرگز تیر نمی زدم

     نیوشا صارمی: هشتاد پهلو از ارتفاعات زیبای زاگرس و در استان لرستان است؛ همان منطقه‌ای که مرداد ماه امسال، یکی از شکارچیان غیرمجاز جان یک قلاده پلنگ کمیاب ایرانی را با شلیک گلوله گرفت. اما؛

     این بار “نوروز حیدری” جوان لرستانی، حتی در هنگام حمله پلنگ به گله‌اش، ماشه را نچکاند و سعی کرد با داد و فریاد، پلنگ را فراری بدهد. “نوروزهمان شب با محیط بان منطقه تماس می‌گیرد و روز بعدش هم به اتفاق محیط‌بان و کارشناس اداره محیط زیست به محل می‌رود. حالا از ۱۴۰ راس بز و گوسفند او ۴۴ راس توسط حیوان مهاجم تلف شده‌اند. مدیرکل حفاظت محیط زیست لرستان با تایید حمله پلنگ به گله این دامدار وعده داده است: درصدد جبران خسارت وارده به این دامدار هستیم.

     حرکت کم‌نظیر این جوان و صحبت‌های زیبا و دلنشینش در شبکه‌های اجتماعی به سرعت مورد قرار گرفت و از آن به عنوان کاری ارزشمند یاد شد؛ چرا که سال‌هاست واکنش بسیاری از دامداران محلی و روستاییان به حمله‌های اینچنینی، کشتن حیوان مهاجم بوده است. حتی در این شرایط که گونه‌های مختلف گربه‌سانان، خرس‌ها و… در معرض خطرنابودی قرار گرفته‌اند.

     هومان خاکپور، کارشناس منابع طبیعی و فعال محیط زیست در گفت‌وگو شرح می‌دهد: “حمله گربه‌سانان اعم از پلنگ یا یوزپلنگ- به مراتعی که معمولا دامداران حضور دارند یا روستاهایی که در اراضی جنگلی و مرتعی پراکنده هستند، به دلیل تخریب زیستگاه‌های این گربه‌سانان است. طعمه‌ها و منابع غذایی‌ عمدتا در زیست‌گاه‌های حیات وحش از بین رفته و این حیوانات متاسفانه برای تامین غذا و از سر ناچاری به دام‌های اهلی حمله می‌کنند.”

     این فعال محیط زیست ادامه می‌دهد: “در حال حاضر گربه‌سانانِ ارزشمند و کم‌یاب در معرض تهدید و نابودی قرار دارند. سازمان محیط زیست باید در این خصوص یک برنامه مدون داشته باشد. آموزش‌ در مناطق روستایی، به ویژه روستاهایی که نزدیک به زیستگاه‌های این جانواران هستند،ضروری است. باید با دامداران و مردم صحبت شود تا آنها بدانند در صورت بروز چنین حوادثی سازمان حفاظت از محیط زیست از آنها حمایت و جبران خسارت خواهد کرد. بزرگترین خطری که در حال حاضر این‌گونه جانوران را تهدید می‌کند این است که دامداران نگران خسارتی هستند که به دام‌هایشان وارد می‌شود. اگر واقعا در افکار عمومی ترویج بشود که این حیوانات چه جایگاهی دارند و چقدر ارزشمند هستند و تعداشان چقدر محدود است و از طرف دیگر امنیت و آرامش خاطر ایجاد بشود که ضررها جبران خواهد شد، من فکر می‌کنم سطح همکاری‌ها به مراتب بالاتر می‌رود.”

     او با انتقاد از بروکراسی طولانی اداری برای جبران خسارت دامداران می‌گوید: “بارها با این روند برخورد کرده‌ام و می دانم بروکراسی اداری دریافت خسارت چقدرطولانی و دشوار است. به ویژه در موارد حمله جانوری مثل خرس که به صورت مداوم به باغات و به دام‌ها حمله می‌کند و تکرار حملاتش خیلی بیشتر از پلنگ است. همین باعث می‌شود بعضا فکر می‌کنند به جای دوندگی برای گرفتن خسارت، بهتر است عامل تهدید را از بین ببرند.”

 از نوروز حیدری تقدیر شود

     ماه گذشته آندارنیک تیموریان، بازیکن تیم استقلال که یک پروانه را از میان چمن زمین بازی نجات داده بود، طی مراسمی نشان پروانه و همیار محیط زیست را از نماینده رئیس سازمان حفاظت محیط زیست دریافت کرد. هومان خاکپور با مقایسه این فوتبالیست و نوروز حیدری، دامدار لرستانی می‌گوید: “جا دارد از فردی که عضو یک جامعه محلی است و دقیقا رفتاری را نشان داده که با منافع مالی‌اش در تضاد است، تقدیر شایسته‌ای بشود. من حتی فکر می کنم ارزش این کار خیلی بالاتر است. البته کار آن ورزشکار را ارج می نهیم و تقدیر سازمان محیط زیست هم کاملا به جا و خوب بوده ولی من فکر می کنم با توجه به شرایط فرهنگی که در جوامع محلی ما حاکم است، به اضافه این که به هرحال این گونه جانوارن مستقیما با زندگی مردم جامعه محلی و معیشتشان در ارتباطند، کار نوروزی ارزش بالاتری دارد. ضمن اینکه تقدیر از این دامدار جنبه فرهنگ‌سازی هم خواهد داشت.”

 گرگ یا پلنگ فرقی ندارد

     در پی انتشار دریده شدن ۴۴ راس دام متعلق به نوروز حیدری، برخی از فعالان محیط زیست به این نکته اشاره کردند که چنین رفتاری از گرگ سر می‌زند و در خوی پلنگ نیست که بیش از نیازش شکار کند.

     جواد حیدریان، روزنامه‌نگار حوزه محیط زیست در این خصوص می‌گوید: “من اقلیم زاگرس را می شناسم. گونه‌های جانوری مهاجم که به گله‌دارها و حیوانات اهلی حمله می‌کنند بسیار محدود شده‌اند. چون اساسا دامداری غیر پایدار و کشاورزی غیر اصولی در قلمرو حیات وحش توانسته آنها را ضعیف، غیر فعال و تقریبا منزوی کند.” او ادامه می‌دهد: “این حمله بعید است که کار گونه‌ای مثل پلنگ باشد که بسیار به استتار علاقه‌مند و کم ریسک و منضبط است.” این خبرنگار محیط زیست بااشاره به خوی پلنگ می‌گوید: “این گربه‌سان دیر به دیر شکار می کند و اساسا می توانم بگویم با کیفیت شکار می کند. ولی مشاهدات خود من و مطالعات در مناطق عشایری لرنشین نشان می دهد پلنگ‌ها به حیوانات اهلی حمله می کنند چون طعمه‌هایشان را از دست داده‌اند و مردم هم قلمرو آنها را اشغال کرده‌اند. این بر هم خوردن تعادل اکولوژیک قطعا لطمات بیشتر را به طبیعت وارد می کند تا به گله‌دارهایی که حالا از میانشان یکی خوب عمل کرده و دست به کشتار نزده است.”

     حیدریان توضیح می‌دهد: “من به شخصه نشنیدم پلنگ چندین حیوان اهلی را هم‌زمان بدرد اما گرگها می توانند و در ذاتشان چنین خصلتی هست. اگر چه جمعیت گرگ‌ها هم طی سالهای اخیر بسیار کم شده و اغلب شکار شده‌اند.” او در عین حال معتقد است اگر این دامدار از کشتن گرگ هم خودداری کرده باشد کاری ارزشمند انجام داده: “همین که به جایی رسیدیم که گرگ‌ها را نمی کشیم یعنی خیلی پیشرفت داشته‌ایم.”

     هومان خاکپور کارشناس منابع طبیعی و فعال محیط زیستی نیز می‌گوید: “من فکر می کنم اگر حیوان مهاجم گرگ بوده و این دامدار به آن شلیک نکرده شاید ارزش کارش بالاتر هم باشد. چون به هر حال هم در سطح کارشناسی و هم سطح محلی، ارزش یک گرگ کمتر از یک پلنگ است. اگر واقعا این دامدار آن قدر برای بحث حفاظت از تنوع زیستی ارزش قائل بوده که حتی حاضر نشده به گرگ هم شلیک بکند، کارش در خور تحسین و تقدیر است.”

     خاکپور ادامه می‌دهد: “او یک حرکت کم‌نظیر در کشور ما انجام داده است. حتی اگر ین دامدار واقعا به گرگ شلیک نکرده هیچ چیز از ارزش‌های کار او کم نمی‌شود. این دامدار همچنین گفته که با چشمان خودش دیده که حیوان مهاجم، پلنگ بوده و در این موارد باید اعتماد کرد. مهم رفتار فرهنگی این فرد است و ما باید این را برجسته کنیم نه اینکه گرگ بوده یا پلنگ. اینکه ما دنبال این باشیم که بخواهیم اثبات کنیم این شخص دروغ گفته یا بزرگنمایی می‌کند کار خوبی نیست که در پاسخ رفتار برجسته این شخص صورت بگیرد. به نظرم ما که در حوزه محیط زیست فعالیت می کنیم و به دنبال ترویج چنین رفتاری هستیم نباید خیلی به این حواشی بپردازیم. مهم این است که او یک عامل تهدید معیشت و اموالش را از بین نبرده و آن کاری را انجام داده که ما مدت‌هاست سعی داریم مردم را تشویق به آن بکنیم.”

 هرگز به طرفش تیر نمی‌انداختم

”     من قبلا هم پلنگ را در این کوه دیده بودم، این حیوان خیلی زیباست، شما تا از نزدیک نبینید متوجه حرف من نمی‌شوید. به خدا قسم اگر تمام دام‌های من را می‌خورد هرگز به طرفش تیر نمی‌انداختم.” این‌ جملات را نوروز حیدری، جوان دامدار لرستانی گفته و ادامه داده است: “خداوند به ما برکت می‌دهد، هر سال بزغاله‌ها و بره‌های جدید متولد می‌شوند و دام‌های ما دوباره زیاد می‌شود اما اگر پلنگ از بین رفت دیگر این کوه پلنگ ندارد. پدر من همیشه از خرس های این منطقه تعریف می‌کند، اینجا قبلا تعداد خیلی زیادی خرس زندگی می کرد اما مردم همه را کشتند، الان دیگر خرس درکوه نیست. چند سال است که اصلا دیگه خرسی وجود ندارد. اگر عقابی در آسمان این کوه پرواز نکند، اگر کل و بزهای وحشی داخل کوه نباشند، اگر سر یک چشمه ده ها کبک آب نخورند طبیعت لذت‌بخش نیست.”

آفت‌های صدور مجوز شکار ویژه در تنگ‌صیاد

دوشنبه, ۱۳ آبان, ۱۳۹۲

     ماجرا از این قرار است که اخیرا” سازمان حفاظت محیط زیست برای دو نفر از مقامات دولتی روسیه که دو خارجی دیگر از کشورهای ترکیه و آفریقای جنوبی نیز آنان را همراهی می‌کردند، مجوز شکار ویژه در تنگ‌صیاد را صادر کرده و این شکارچیان نیز در اواخر هفته گذشته – مورخ ۸ آبان ۱۳۹۲ – وارد تنگ‌صیاد شده و پس از انجام شکار تفریحی خود استان را ترک کرده‌اند!

شکار ویژه در تنگ صیاد

     همان‌طور که در نوشتارهای قبلی به آن پرداخته‌ام؛ به‌استناد گزارش‌های منتشره شده از سوی مراکز تحقیقاتی و دستگاه‌های دولتی متولی در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست استان، تنگ‌صیاد در شمار یکی از مناطق بحرانی استان چهارمحال و بختیاری قرار گرفته است که با پدیده ناگوار زوال اکوسیستم مرتعی مواجه بوده و تقریبا” تمامی بوته‌زارهای آن در معرض خطر خشکیدگی قرار گرفته‌اند! بدون شک وضعیت بحرانی حاکم بر این رویشگاه مرتعی، تنوع زیستی منطقه را نیز تحت تأثیر قرار داده و وحوش آن هم از حال و روز خوبی برخوردار نیستند!

     کاهش شدید منابع آبی و خشکی محل‌های شرب منطقه – که همواره از دغدغه‌ها و نگرانی‌های سال‌های اخیر اداره کل حفاظت محیط زیست استان بوده است – در شمار تهدیدهای جدی حیات وحش تنگ‌صیاد بوده که باعث هجوم وحوش به باغات و مزارع داخل و اطراف منطقه می‌شده و آنان را در دام‌های شکارچیان محلی گرفتار می‌کرده است.

     اضافه بر آن روند شتابان شکار غیرمجاز و قاچاقی که در سال‌های اخیر منجر به درگیری‌های ناگوار بین محیط‌بانان و شکارچیان نیز شده است گواه این حقیقت تلخ است که اصافه بر تهدیدات طبیعی و اکولوژیکی، شکار نیز در شمار تهدیدهای جدی تنگ‌صیاد قرار داشته که جمعیت حیات‌وحش منطقه را هدف گرفته و به‌طرز معنی‌داری از شمار آن‌ها کاسته شده و می‌شود.

     بنابراین به‌رغم حاکم شدن چنین وضعیت نگران‌کننده‌ای از حیث زوال اکوسیستم مرتعی، کاهش شدید منابع آبی و روند شتابناک شکار غیرمجاز؛ آشکار است که جمعیت وحوش منطقه نمی‌توانسته زیادتر از ظرفیت برد زیستگاه شده باشد که ضرورت صدور پروانه شکار برای آن قابل توجیه باشد. افزون بر آن، با توجه به روند نگران‌کننده کاهش تا ۸۰ درصدی جمعیت حیات وحش کشور و بر اساس اطلاعات موجود تاکنون جمعیت مازاد در منطقه‌ای مشاهده نشده است که ضرورت داشته باشد با صدور مجوزهای شکار در منطقه تعادل ایجاد کرد. اما متأسفانه این ایده غیرواقع مورد سوء‌استفاده قرار گرفته و مسئولان محیط زیست در دفاع از اقدامات غیرکارشناسی از آن استفاده می‌کنند. صرف‌نظر از این استدلال‌ها مگر سازمان حفاظت محیط زیست آماری از حیات وحش مناطق حفاظت شده چهارگانه‌اش دارد که بخواهد براساس آن سرشماری‌ها به جمعیت مازاد حیات وحش برسد و مجوز شکار برای کنترل آن جمعیت‌ها صادر کند!؟

      صدور مجوز شکار در تنگ صیاد برای شکارچیان خارجی از نگاه اجتماعی و بازخوردهای منفی آن نیز قابل‌تأمل است که انتظار بود اداره کل حفاظت محیط زیست استان با توجیه و دفاع آگاهانه مانع از انجام آن می‌شد. اتفاقات رخداده در ماه‌های اخیر شرایط اجتماعی ویژه‌ای را بر تنگ‌صیاد حاکم کرده است که ضرورت داشت به لحاظ اجتماعی و حمایت از محیط‌بانان منطقه از صدور چنین مجوزی جلوگیری می‌شد. بدون شک صدور چنین مجوزهایی باعث ترویج فرهنگ شکار و ترغیب شکارچیان غیرمجاز محلی در منطقه شده و محیط‌بانان را در انجام وظایف و مأموریت‌های‌شان با چالش‌های جدی مواجه خواهد کرد!

     دست‌آخر آنکه در شرایط استثنایی و با رعایت تمامی شرایط کارشناسی و قانونی، می‌بایستی تمامی درآمدهای ناشی از مجوزهای شکار صادر شده، در راستای حفاظت و احیای همان مناطقی که مجوز در آن‌ها صادر شده است هزینه شود. جوامع محلی ذینفعان اصلی این مجوزها بوده و بایستی بخشی از درآمدهای حاصله از این مجوزهای شکار به آنان تعلق گیرد. در صورتیکه متأسفانه درآمد حاصل از این پروانه‌های شکار نه‌تنها نقشی در حفاظت و احیای آن مناطق ندارد بلکه منفعتی به جوامع محلی هم نخواهد رساند! در چنین شرایطی است که صدور پروانه شکار منجر به ایجاد حساسیت و ترغیب جوامع محلی خواهد شد.

      بر اساس گفته‌های مسئولین سازمان حفاظت محیط زیست؛ در حال حاضر درآمد حاصل از فروش این پروانه‌های ویژه شکار به خزانه دولت واریز می‌شود و آن‌ها امیدوارند با راه‌اندازی صندوق ملی محیط زیست، در آینده اینگونه درآمدها به این صندوق واریز و با مشارکت جوامع محلی در حفاظت از حیات وحش هزینه شود.

در پاسداشت روز ملی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی

دوشنبه, ۱۱ شهریور, ۱۳۹۲

و نخواهیم مگس از سر انگشت طبیعت بپرد

و نخواهیم پلنگ از در خلقت برود بیرون

و بدانیم اگر کرم نبود زندگی چیزی کم داشت

“سهراب سپهری”

روز ملی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی

   به‌بهانه ۹ شهریور – روز ملی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی(ایرانی) – هم‌زمان و همراه با بسیاری از تشکل‌های  محیط زیستی در سراسر کشور، اعضای پرتلاش انجمن محیط زیستی تسنیم نیز به منظور آشنا ساختن هموطنان عزیز در بام ایران – بروجن – اقدام به تهیه بیش از ۲۰۰۰ نسخه برشور ترویجی کردند و با حضور در خیابان‌های شهر، کوشیدند تا سطح آگاهی‌ها و دانسته‌های اقشار مختلف جامعه را در زمینه سرنوشت این گونه جانوری نادر و منحصربفرد آسیایی افزایش دهند.

   در این اقدام آموزشی و اطلاع‌رسانی – که بسیار هم مورد استقبال شهروندان ساکن در بام ایران قرار گرفت – از پیشنهاد نقش بستن نشان یوز ایرانی بر پشت پیراهن و دیگر وسایل بازیکنان تیم فوتبال ایران در  مسابقات جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل – که برای نخستبن‌بار توسط محمد درویش عزیز، چهره‌ی نام‌آشنای محیط  زیست ایران مطرح شد – به‌شدت حمایت شده تا با استفاده از فرصت استثنایی و ارزشمند حضور جوانان تیزپا و هوشمند ایرانی در این آوردگاه بین‌المللی، کوشیده شود تا توجه مسئولان و مردم به حفاظت و نجات این گربه‌سان در حال انقراض در تنها زیستگاه کنونی‌اش در کره زمین – سرزمین ایران – دوچندان شود.

توزیع برشور

    یادمان باشد که در سال‌های نه‌چندان دور، شمار یوزپلنگ‌های موجود در جهان به بیش از یکصدهزار قلاده در متجاوز از ۴۴ کشور جهان می‌رسید؛ اما کم‌کم با توسعه جوامع محلی و تخریب زیستگاه‌ها، تعداد آن‌ها به حدود ۱۵ هزار قلاده در ۲۷ کشور جهان کاهش یافت و اینک به‌غیر از قاره آفریقا – که میزبان گونه یوزپلنگ آفریقایی است – فقط کشور ایران است که در جهان میزبان حدود ۷۰ قلاده از این نماد تیزپایی، زیبایی، کشسانی و چالاکی طبیعت است.

    بر اساس اطلاعات و دانسته‌های موجود، در حال حاضر عمده زیستگاه یوزپلنگ آسیایی(ایرانی) در استان‌‌های یزد، خراسان، کرمان و سمنان گسترش داشته و فراموش نکنیم؛ زمانی که تعداد یوزپلنگ زیاد باشد و حال آن‌ها نیز خوب باشد، بدان معناست که وضعیت طعمه‌های یوزپلنگ از قبیل آهو و قوچ و میش و خرگوش و … هم خوب است و زمانی که حال این طعمه‌ها خوب باشد، نشانه آن است که حال طیبعت ایران هم خوب است و بدون شک وقتی حال طبیعت خوب باشد، حال مردم هم خوب خواهد بود و مردمی که حال‌شان خوب باشد، رفاه اجتماعی و صلح جهانی‌پایدار را تحقق عینی خواهند بخشید.

پی‌نوشت:

– خبرآنلاین(محمد درویش): نخستین نشانه‌های حضور یوز ایرانی در فوتبال برزیلی!

تخریب جنگل‌های کشور رو به افزایش است!

پنجشنبه, ۳ مرداد, ۱۳۹۲

     دهه‌ی اخیر در شمار سال‌های پرمخاطره برای عرصه‌های جنگلی کشور قرار داشته که عوامل طبیعی مانند نوسانات اقلیمی و خشسالی‌های پی در پی به همراه عوامل انسان‌ساز روند این تخریب را شدتی نگران کننده بخشیدند!

     گسترش زراعت دیم در زیراشکوب جنگل‌های زاگرس، حضور پرشمار دام و چرای مفرط در عرصه‌های جنگلی، بهره‌برداری‌های غیراصولی و مازاد بر پروانه‌های کارخانه‌های چوب شمال کشور، قاچاق هیزم و زغال در زاگرس، بهره‌برداری‌های غیراصولی از محصولات غیرچوبی مانند صمغ سقز از بنه‌زارهای زاگرس، آتش‌سوزی‌های گسترده و پرشمار با علت انسانی، سدسازی‌های بی‌رویه و تخریب‌های ناشی از اجرای نادرست و نابجای پروژه‌های عمرانی بزرگ دولتی و اجرا نشدن برخی از تعهدات و طرح‌های محیط زیستی توسط دولت در شمار مهمترین عوامل تخریب جنگل‌های کشور در دهه اخیر قرار دارند.

     در گزارش منتشر شده در روزنامه اطلاعات که نگارنده هم در گفتگوی با خبرنگار این روزنامه – خانم آزاده تاج‌علی – شرکت داشته، به برخی از آنها اشاره شده است که می‌توانید آن‌را در صفحه ۱۴ شماره ۲۵۶۴۹ مورخ ۳ مرداد ۱۳۹۲ این روزنامه بخوانید.

اطلاعات

پاسداری از طبیعت با دلهره!

دوشنبه, ۳۰ اردیبهشت, ۱۳۹۲

     افزایش روند تقابل خونین محیط‌بانان به‌عنوان پاسداران طبیعت با شکارچیان غیرمجاز، در شمار مهم‌ترین دغدغه‌های دوستداران محیط‌زیست قرار گرفته و اغلب فعالان و رسانه‌های  محیط زیستی به‌دنبال ریشه‌یابی این ناهنجاری‌های نابودگر هستند تا پیش از آن‌که همه فرصت‌ها از دست رود، به رهیافتی امیدبخش برای پایان دادن به این تقابل‌های خونین دست یابیم.

      خبرنگار برجسته حوزه محیط زیست روزنامه آرمان – تیبا بنیاد –در گفتگویی با نگارنده، دلسوزانه و کارشناسانه وضعیت نابسامان محیط‌بانی در زیست‌بوم‌های وطن را مورد تحلیل قرار داده و به ریشه‌های این تقابل‌های خونین در میان محیط‌بانان و شکارچیان غیرمجاز پرداخته است. این گفتگوی مفصل را می‌توانید در صفحه ۷ از شماره ۲۱۹۱ (۳۰ ام اردیبهشت ۱۳۹۲) بخوانید.

روزنامه آرمان - مورخ 30 اردیبهشت 92

 آرمان/ تیبا بنیاد: وضعیت متناقضی است؛ دیده بانی می‌کنی و دیده نمی‌شوی، دفاع می‌کنی و بی‌پناه می‌مانی و در میان اتفاقات نادری که دل باید به حمایت و حفاظت گرم باشد کسی برای پشت گرمی نیست. اینها دوگانه‌هایی است که محیط‌بانان با آن دست به گریبانند. این شغل با خطر کردن همراه است. در ارتفاعات سر به فلک کشیده زاگرس و البرز جایی که هیچ انسانی جز او حضور ندارد، در دشت‌های وسیع، بیشه‌ها و دره‌ها، در صحرا و کویر و در جنگل‌های ایران تنها محیط‌بان است که این طبیعت را با چشم‌های تیزبین می‌پاید مبادا گزندی ببیند از دست شکارچیان غیرمجاز و آنها که به محیط‌زیست‌شان رحمی ندارند. هرچند محیط‌‌بانان بی‌چشمداشت وظایف خود را انجام می‌دهند اما حداقل انتظارشان دیده شدن همان حداقل حقوقشان است. سال‌های اخیر برای محیط‌بانان ایران با صدور دو حکم اعدام همراه بود. همچنین در ماه گذشته به دونفر در مناطق استحفاظی دنا تیراندازی شد، وضعیتی که محیط‌بانان را نسبت به وضعیتشان سردرگم‌تر کرد. هومان خاک پور، فعال محیط‌زیست و منابع طبیعی دراین باره می‌گوید: «متاسفانه آن چه به بی‌انگیزگی محیط‌بانان دامن می‌زند عدم تعریف موقعیت‌هایشان است».

 محیط‌بانان، شبه نظامیانی بی‌پناه

      تاریخچه محیط‌بانی به دهه‌های پیش برمی‌گردد. اولین احکام قانونی درباره شکار در تاریخ ۱۸‌اردیبهشت ۱۳۰۷ تدوین و تصویب شد و در ۱۴‌اسفند ۱۳۳۵ بود که مقررات مستقل و نسبتا جامعی در زمینه حفاظت از حیات وحش به تصویب مجلس وقت رسید؛ کانون شکار و صید تشکیل شد که اعضای آن را تعدادی از افراد علاقه‌مند به شکار و صید تشکیل می‌دادند. برای اجرای قوانین تدوین شده وزیر کشور و رئیس ستاد ارتش وقت هم عضو این کانون شدند. ۱۶ خرداد ۱۳۴۶ «سازمان شکاربانی و نظارت بر صید» جای کانون شکار را گرفت و این سازمان رسما به عنوان یک دستگاه مستقل دولتی فعالیت خود را با آموزش شکاربانان در سطح کشورآغاز کرد و مناطقی را به عنوان پارک وحش مورد حفاظت قرار داد. سال ۱۳۵۰ که مسائل زیست محیطی در سطح جهان به عنوان یک مساله قابل تامل وتوجه دولت‌ها مطرح شدند، این سازمان با تغییر عنوان به نام «سازمان حفاظت محیط‌زیست» عهده‌دار مسائل محیط‌زیست کشور شد و همکاری خود را با سازمان‌های بین‌المللی ادامه داد.

     سازمان حفاظت محیط‌زیست براساس استانداردهای بین‌المللی مناطقی را به عنوان مناطق چهارگانه مورد حفاظت قرار داده‌است. هر یک از مناطق دارای شرایط و مقررات خاص خود بوده است وحالا تعداد آنها در کل کشور به ۱۵۳منطقه می‌رسد. سازمان حفاظت محیط‌زیست محیط‌بانان را استخدام می‌کند و هدف از حضور آنها در این سازمان حفاظت و کنترل عرصه‌های طبیعی و حیات وحش کشور است. بنابراین محیط‌بانان سازمان حفاظت محیط‌زیست از نظر قوانین استخدامی، کارمند دولتی محسوب می‌شوند. با توجه به شرایط کاری خویش اما آنها وضعیتی شبیه نیروهای انتظامی یا شبه نظامی دارند. برای کشور پهناوری چون ایران به یازده هزار محیط‌بان نیاز است چرا که طبق استاندارد جهانی باید از هر ۲ هزار هکتار عرصه خشکی و هر یک هزار هکتار عرصه تالابی، یک محیط‌بان حفاظت کند. بااین حال تنها سه هزار محیط‌بان از محیط‌زیست پهناور ایران محافظت می‌کنند که این باعث افزایش حجم کار آنها و خطراتی که ممکن است تهدیدشان کند شده است. تاکنون حدود ۱۱۱ نفر از محیط‌بانان ایرانی در درگیری‌ها در پارک‌های ملی و جنگل‌های کشور جان خود را از دست داده‌اند.

پاسداران بی‌پناه طبیعت

ابهام در قوانین

      با این حال ابهاماتی که در قوانین حمل سلاح برای محیط‌بانان وجود دارد باعث شده برای آنهایی که به خاطر حفظ جان خود و طبیعت از سلاح‌هایشان در برابر شکارچیان استفاده کردند احکام قضایی سنگینی بریده شود. خاکپور درباره تبعات این ابهامات می‌گوید: « وضعیت محیط‌زیست به گونه‌ای است که به دلیل ابهام در قوانین محیط‌بانی، ترویج قانون‌شکنی می‌شود و مردم در برابر ماموران گستاخ‌تر شده‌اند. در سال‌های اخیر درگیری‌ها بین مردم و محیط‌بانان شدت گرفته است. می‌توان بخشی از آن را به قانون‌گریزی شکارچیان نسبت داد اما بی‌شک بخشی از این رفتار به شرایط نامعلوم محیط‌بانان برمی‌گردد که باید هم برای خودشان و هم مردم مشخص شود‌.» زمستان سال گذشته بود که دومین محیط‌بان در منطقه حفاظت‌شده دنا به اعدام محکوم شد که این حکم نیز ابهام در قوانین را نشان می‌دهد.

     غلامحسین خالدی در حالی که مجوز حمل سلاح به‌عنوان ضابط قضایی و حکم ماموریت از سازمان محیط‌زیست برای مقابله با شکارچیان مسلح را در اختیار داشت به این مجازات محکوم شد چرا که قاضیان پرونده حکم محیط‌زیست را مبنی بر اجازه حمل سلاح برای این افراد نپذیرفتند. آنها عقیده داشتند «محیط‌بانان ضابط دادگستری نیستند و چون ضابط نیستند، نمی‌توانند از اسلحه استفاده کنند» در حالی که قانون گارد حفاظت محیط‌زیست می‌گوید: «ماموران و محیط‌بانان ضابط قضایی محسوب می‌شوند و به همین دلیل مجوز حمل سلاح دارند‌.» کارشناسان حقوقی معتقدند که براساس قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها و مراتع (مصوب ۱۳۴۶) که بعد از انقلاب هم مورد اصلاح قرار گرفت، مامورین جنگلبانی در ردیف ضابطین دادگستری قرار دارند و محیط‌بانان نیز که طبق قانون، مسلّح هستند باید در حکم ضابط قضایی محسوب شوند. اگر محیط‌بانان به عنوان ضابط قضایی محسوب شوند، «قانون به کارگیری سلاح توسط مامورین نیروهای مسلّح در موارد ضروری (مصوب ۱۳۷۳)» در مورد آنها حاکم خواهد بود. البته در حال حاضر که یگان حفاظت از محیط‌زیست زیرنظر نیروی انتظامی تشکیل شده است، نیروهای این یگان که محیط‌بان هستند، ضابط قضایی محسوب می‌شوند اما در سال‌های گذشته در مورد ضابط قضایی محسوب شدن این نیروها با توجه به نحوه استخدام آنها شبهاتی مطرح بوده است.

غلامحسین خالدی محیط‌بان منطقه دنا

 شرایط تا عوض شدن قانون تغییر نمی‌کند

      از مشکلات دیگری که محیط‌بانان با آنها مواجهند عدم آموزش کافی به دلیل ندادن اعتبارات به این بخش است. این فعال محیط‌زیست مساله آموزش را مهم ارزیابی می‌کند و می‌گوید: «جنبه دیگری که می‌توان به آن توجه کرد، عدم توجه به منابع اعتباری حفاظتی در محیط‌زیست است. متاسفانه در برخی نهادهای دولتی زمانی که با کمبود اعتبارات همراهند از اعتبارات آموزش کم می‌کنند. در حالی که آموزش برای محیط‌بانان امری حیاتی است و در حفاظت از جان آنها نیز بسیار موثر است. بنابراین زمانی که از اعتبارات بخش آموزش کم می‌شود، محیط‌بانان آموزش کافی نمی‌بینند و آنها آموزش لازم برای حمل سلاح ندارند، پس شرایطی را که استفاده از سلاح را قانونی می‌کند آموزش نمی‌بینند و این می‌شود که در موقعیت‌های بحرانی که استفاده از سلاح آنها منجر به مرگ شکارچیان می‌شود در دادگاه‌ها آنها نمی‌توانند از خود دفاع کنند و متاسفانه احکام سنگین قضایی برای آنها صادر می‌شود. این درحالی است که محیط‌بانان باید هر شش ماه یک بار دوره‌های آموزشی را بگذرانند‌.» شرایط محیط‌بانی در ایران تا زمانی که لوایح مورد حمایتی آنها تصویب نشود تغییری نمی‌کند و حتی ممکن است بدتر هم شود. چرا که این عدم حمایت‌ها انگیزه کاری از محیط‌بانان را می‌گیرد و آنها را به نیروهایی تبدیل می‌کند که برای حفظ جان خود محافظه کاری کنند و بعضا به تبانی با شکارچیان دست بزنند.

     خاکپور به عنوان یک فعال محیط‌زیست معتقد است تا زمانی که حمایت‌های قضایی صورت نگیرد وضعیت محیط‌بانان همراه با ابهام خواهد ماند. وی بیان می‌کند: «وضعیت کنونی محیط‌بانان وضعیتی است که باید از جنبه‌های گوناگونی به آن نگاه شود. از طرفی نوعی بی‌انگیزگی در بین محیط‌بانان شکل گرفته است که ناشی از محکومیت آنها در سال‌های اخیر بوده است. این شرایط به‌گونه‌ای است که درصورت درگیری محیط‌بانان با شکارچیان و استفاده از سلاح‌های گرم عموما حمایت‌های قضایی از محیط‌بانان نمی‌شود. باید لایحه حمایت قضایی از محیط‌بانان نهایی شود تا بتوان این موقعیت‌ها را کنترل کرد.» مجلس چند ماهی است که اعلام می‌کند در حال پیگیری و رسیدگی به لوایح مربوط به محیط‌بانان است.

     کمال‌الدین پیرموذن، رئیس فراکسیون محیط‌زیست و توسعه پایدار مجلس نیز با تاکید بر اهمیت تصویب هر چه سریع‌تر دو لایحه حمایتی محیط‌بانان، در گفت‌وگو با آرمان گفت: «این روزها مجلس درگیر تصویب بودجه است و فرصت لازم را ندارد به موضوع محیط‌بانان رسیدگی کند. اما فراکسیون محیط‌زیست مجلس درباره نارسایی‌های قوانین آنها اشراف دارد.» او معتقد است که تنها قوه مقننه نباید در برابر آنها حساس باشد بلکه دو قوه مجریه و قضایی نیز دربرابر محیط‌بانان مسئولند. این نماینده مجلس اضافه می‌کند:«این محیط‌بانان به لحاظ مسئولیت بزرگی که درخصوص محیط‌زیست و سرمایه‌های کشور برعهده دارند بسیار موقعیت خطرپذیر و سختی را می‌گذرانند. آنها در این سال‌ها بیش از همیشه مورد هجوم و حمله شکارچیان قرار گرفته‌اند و مسائل آنها باید مورد توجه نه تنها قوه مقننه بلکه دو قوه دیگر نیز باشد. دولت و مجلس باید انگیزه‌های لازم را از طریق تامین مزایای مورد نیاز آنها و ایجاد چتر حمایتی برای محیط‌بانان فراهم کند‌.» به دلیل سرگرم بودن مجلس روی لایحه بودجه اما رسیدگی به محیط‌بانان به وقت دیگری موکول شده است که به گفته پیرموذن، نارسایی‌های قانونی آنها توسط این کمیسیون بعد از تعطیلات تیر ماه پیگیری خواهد شد و با تعاملاتی که با سازمان محیط‌زیست داشته‌اند پیگیری‌های لازم را درباره وضعیت آنها خواهند کرد.

 شهیدانی که شهید محسوب نمی‌شوند

      با این حال تیراندازی به دو محیط‌بان در منطقه حفاظت شده دنا هنوز بی‌جواب مانده و حکمی برای این پرونده صادر نشده است. وکیل این محیط‌بانان گفته است: پرونده قضایی این حادثه در مرحله تحقیقات در جریان است و هنوز آخرین دفاعیات متهمان برای تهیه کیفر خواست انجام نشده اما با توجه به شکل وقوع جرم که متخلف شبانه با اسلحه راه را بر مامور بسته و با برهم زدن نظم منطقه و شلیک به محیط‌بان موجب نقص عضو وی شده است، این جرم قطاع طریق محسوب می‌شود و مجرمان باید قصاص شوند.با بالا رفتن شکارهای غیرقانونی حالا پیشنهاداتی برای افزایش جرایم این قاچاقچیان ارائه شده است به‌طوری که سرهنگ خیلدار، فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست پیشنهاد افزایش ۱۰برابری جرایم تخلفات شکار و صید را داده و تاکید می‌کند: این پیشنهاد به ریاست سازمان حفاظت محیط‌زیست ارائه شده که امیدواریم در شورای عالی محیط‌زیست به تصویب برسد. این درحالی است که چندی پیش پس از زخمی شدن این دو محیط‌بان، سرهنگ خیلدار بیان کرد افزایش جریمه‌ها تلفات محیط‌بانان را بیشتر می‌کند.

     علاوه براین‌ها عدم تعلق مزایا به این محیط‌بانان بر بی‌انگیزگی آنها افزوده است چنان که خاکپور می‌گوید: «متاسفانه آنچه به بی‌انگیزگی محیط‌بانان دامن می‌زند عدم تعریف موقعیت‌هایشان است و آنها اگر در درگیری با شکارچیان غیرقانونی کشته شوند، شهید محسوب نمی‌شوند بنابراین در عین این که مدام جان آنها در خطر است ولی به تعریفی مناسب نمی‌رسند، خانواده‌های آنها در معرض خطر هستند. بنابراین برخی محیط‌بانان به تبانی با شکارچیان روی می‌آورند تا از درگیری جلوگیری کنند و جان خودشان را نجات دهند‌.» اما سرهنگ خیلدار در خلاف این صحبت‌ها ابراز می‌کند: «هر شخصی که در لباس محیط‌بانی کشته شود شهید محسوب شده و خانواده‌اش از مزایای خانواده شهید برخوردار می‌شود‌.» ابهامات درباره وضعیت و مزایای محیط‌بانان تا آنجایی است که افراد دخیل در این حوزه نیز درباره آنها نظرات متفاوتی می‌دهند. باید دید که تا چه زمانی این بلاتکلیفی‌ها ادامه دارد و این محیط‌بانان به آنچه حقشان است می‌رسند.