بایگانی “طبیعت چهار محال و بختیاری”

آفت‌های صدور مجوز شکار ویژه در تنگ‌صیاد

دوشنبه, ۱۳ آبان, ۱۳۹۲

     ماجرا از این قرار است که اخیرا” سازمان حفاظت محیط زیست برای دو نفر از مقامات دولتی روسیه که دو خارجی دیگر از کشورهای ترکیه و آفریقای جنوبی نیز آنان را همراهی می‌کردند، مجوز شکار ویژه در تنگ‌صیاد را صادر کرده و این شکارچیان نیز در اواخر هفته گذشته – مورخ ۸ آبان ۱۳۹۲ – وارد تنگ‌صیاد شده و پس از انجام شکار تفریحی خود استان را ترک کرده‌اند!

شکار ویژه در تنگ صیاد

     همان‌طور که در نوشتارهای قبلی به آن پرداخته‌ام؛ به‌استناد گزارش‌های منتشره شده از سوی مراکز تحقیقاتی و دستگاه‌های دولتی متولی در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست استان، تنگ‌صیاد در شمار یکی از مناطق بحرانی استان چهارمحال و بختیاری قرار گرفته است که با پدیده ناگوار زوال اکوسیستم مرتعی مواجه بوده و تقریبا” تمامی بوته‌زارهای آن در معرض خطر خشکیدگی قرار گرفته‌اند! بدون شک وضعیت بحرانی حاکم بر این رویشگاه مرتعی، تنوع زیستی منطقه را نیز تحت تأثیر قرار داده و وحوش آن هم از حال و روز خوبی برخوردار نیستند!

     کاهش شدید منابع آبی و خشکی محل‌های شرب منطقه – که همواره از دغدغه‌ها و نگرانی‌های سال‌های اخیر اداره کل حفاظت محیط زیست استان بوده است – در شمار تهدیدهای جدی حیات وحش تنگ‌صیاد بوده که باعث هجوم وحوش به باغات و مزارع داخل و اطراف منطقه می‌شده و آنان را در دام‌های شکارچیان محلی گرفتار می‌کرده است.

     اضافه بر آن روند شتابان شکار غیرمجاز و قاچاقی که در سال‌های اخیر منجر به درگیری‌های ناگوار بین محیط‌بانان و شکارچیان نیز شده است گواه این حقیقت تلخ است که اصافه بر تهدیدات طبیعی و اکولوژیکی، شکار نیز در شمار تهدیدهای جدی تنگ‌صیاد قرار داشته که جمعیت حیات‌وحش منطقه را هدف گرفته و به‌طرز معنی‌داری از شمار آن‌ها کاسته شده و می‌شود.

     بنابراین به‌رغم حاکم شدن چنین وضعیت نگران‌کننده‌ای از حیث زوال اکوسیستم مرتعی، کاهش شدید منابع آبی و روند شتابناک شکار غیرمجاز؛ آشکار است که جمعیت وحوش منطقه نمی‌توانسته زیادتر از ظرفیت برد زیستگاه شده باشد که ضرورت صدور پروانه شکار برای آن قابل توجیه باشد. افزون بر آن، با توجه به روند نگران‌کننده کاهش تا ۸۰ درصدی جمعیت حیات وحش کشور و بر اساس اطلاعات موجود تاکنون جمعیت مازاد در منطقه‌ای مشاهده نشده است که ضرورت داشته باشد با صدور مجوزهای شکار در منطقه تعادل ایجاد کرد. اما متأسفانه این ایده غیرواقع مورد سوء‌استفاده قرار گرفته و مسئولان محیط زیست در دفاع از اقدامات غیرکارشناسی از آن استفاده می‌کنند. صرف‌نظر از این استدلال‌ها مگر سازمان حفاظت محیط زیست آماری از حیات وحش مناطق حفاظت شده چهارگانه‌اش دارد که بخواهد براساس آن سرشماری‌ها به جمعیت مازاد حیات وحش برسد و مجوز شکار برای کنترل آن جمعیت‌ها صادر کند!؟

      صدور مجوز شکار در تنگ صیاد برای شکارچیان خارجی از نگاه اجتماعی و بازخوردهای منفی آن نیز قابل‌تأمل است که انتظار بود اداره کل حفاظت محیط زیست استان با توجیه و دفاع آگاهانه مانع از انجام آن می‌شد. اتفاقات رخداده در ماه‌های اخیر شرایط اجتماعی ویژه‌ای را بر تنگ‌صیاد حاکم کرده است که ضرورت داشت به لحاظ اجتماعی و حمایت از محیط‌بانان منطقه از صدور چنین مجوزی جلوگیری می‌شد. بدون شک صدور چنین مجوزهایی باعث ترویج فرهنگ شکار و ترغیب شکارچیان غیرمجاز محلی در منطقه شده و محیط‌بانان را در انجام وظایف و مأموریت‌های‌شان با چالش‌های جدی مواجه خواهد کرد!

     دست‌آخر آنکه در شرایط استثنایی و با رعایت تمامی شرایط کارشناسی و قانونی، می‌بایستی تمامی درآمدهای ناشی از مجوزهای شکار صادر شده، در راستای حفاظت و احیای همان مناطقی که مجوز در آن‌ها صادر شده است هزینه شود. جوامع محلی ذینفعان اصلی این مجوزها بوده و بایستی بخشی از درآمدهای حاصله از این مجوزهای شکار به آنان تعلق گیرد. در صورتیکه متأسفانه درآمد حاصل از این پروانه‌های شکار نه‌تنها نقشی در حفاظت و احیای آن مناطق ندارد بلکه منفعتی به جوامع محلی هم نخواهد رساند! در چنین شرایطی است که صدور پروانه شکار منجر به ایجاد حساسیت و ترغیب جوامع محلی خواهد شد.

      بر اساس گفته‌های مسئولین سازمان حفاظت محیط زیست؛ در حال حاضر درآمد حاصل از فروش این پروانه‌های ویژه شکار به خزانه دولت واریز می‌شود و آن‌ها امیدوارند با راه‌اندازی صندوق ملی محیط زیست، در آینده اینگونه درآمدها به این صندوق واریز و با مشارکت جوامع محلی در حفاظت از حیات وحش هزینه شود.

۲۰ درصد رویشگاه‌های جنگلی زاگرس در تسخیر خشکیدگی و زوال

دوشنبه, ۱۳ آبان, ۱۳۹۲

     روند شتابان گسترش پدیده خشکیدگی و زوال در اکوسیستم‌های جنگلی و مرتعی زاگرس سبب غافل‌گبری و ایجاد نگرانی‌های شدیدی در میان دست‌اندرکاران، متخصصان و فعالان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور شده است. در همین زمینه گفتگویی را با خبرگزاری میراث فرهنگی(CHN) انجام داده‌ام که می‌توانید متن کامل آن‌را در زیر بخوانید:

زوال

     زوال و خشکیدگی جنگل های زاگرس از حدود ۵ سال پیش آغاز شد که به مرگ ناگهانی بلوط معروف شد. بررسی ها حاکی از آن است که این معضل بیش از ۲۰ درصد رویشگاه های بلوط را نابود کرده است.

     خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه محیط زیست- در حالی که رییس جدید سازمان جنگل ها، احیای جنگل های زاگرس را از مهم ترین برنامه ها در دوره تازه این سازمان عنوان می کند، از زاگرس خبر می رسد که رویشگاه های این منطقه بیش از پیش در مسیر نابودی قرار دارند. «مرگ ناگهانی بلوط»، معضلی است که در حال حاضر ۲۰ درصد بلوط زارهای زاگرس را تحت تاثیر قرار داده است.

     «هومان خاکپور»، کارشناس منابع طبیعی و دیده بان طبیعت بختیاری در مورد وضعیت کنونی جنگل های بلوط به لحاظ خشکیدگی به CHN گفت: «به طور تقریبی از حدود ۵ سال پیش بحث خشکیدگی و زوال جنگل های زاگرس مطرح شد. این مشکل ابتدا در مورد گونه بلوط مطرح بود که تحت عنوان مرگ ناگهانی بلوط یا زوال بلوط در دستور کار دستگاه های متولی قرار گرفت.» این معضل یعنی زوال یا مرگ ناگهانی بلوط بیش از ۲۰ درصد بلوط زارهای استان چهارمحال و بختیاری را تحت تاثیر قرار داده است.

      اما بلوط ها تنها قربانیان نیستند کما این که در حدود ۶۰ درصد از گون زارهای منطقه نیز دچار این بحران شده اند. خاکپور در این باره می گوید: «متاسفانه اخیرا نتایج پژوهش های منتشر شده از سوی مرکز تحقیقات منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری حکایت از درگیری بیش از ۶۰ درصد گون زارهای استان با این پدیده ناگوار را دارد که به طور قطع وضعیت بوته زارهای باقی رویشگاه ها نیز به همین نحو است.»

     اما در حالی که هنوز هیچ تحقیق مدون و هدفمندی در مورد عوامل نابودی سریع السیر رویشگاه های زاگرس انجام نشده است، خاکپور یکی از عوامل مهم در این زمینه را هجوم ریزگردهای عربی می داند با این توضیح که: «براساس تحقیقات پراکنده ای که به صورت موردی در استان های درگیر پدیده ریزگردهای عربی مانند چهارمحال و بختیاری، ایلام، کرمانشاه و فارس انجام شده، علت های مختلفی برای بروز این پدیده در جنگل های زاگرسی اعلام شده است که گفته می شود یکی از مهم ترین علل وقوع این پدیده خسارت زا، ریزگردها هستند.»

     به اعتقاد خاکپور، ریزگردها علاوه بر خسارت ها و مشکلاتی که در حوزه سلامت شهروندان و جوامع بیش از ۲۰ استان کشور به جای می گذارد بدون شک موجب اختلال در وضعیت فیزیولوژیکی درختان، درختچه ها و بوته های زاگرس شده و به دنبال آن ضعف فیزیولوژیکی بر روی این گونه های گیاهی ایجاد کرده و تا بستر استقرار و طغیان آفات و بیماری ها در اکوسیستم های جنگلی و مرتعی را فراهم کند. این بدان معناست که ریزگردها به عنوان عامل اولیه شرایط را برای طغیان و فعالیت آفات و بیماری ها و سوسک چوبخوار به عنوان عوامل ثانویه فراهم می کند.

تونل بهشت‌آباد و عواقب دهشتناک آن از نگاه یک متخصص آب!

شنبه, ۱۱ آبان, ۱۳۹۲

     تونل بهشت‌آباد و پروژه انتقال آب بین حوضه‌ای از سرشاخه‌های کارون بزرگ در استان چهارمحال و بختیاری به اصفهان و فلات مرکزی(استان‌های اصفهان(۲۵۰ میلیون مترمکعب)، کرمان(۱۸۰ میلیون مترمکعب) و یزد(۱۵۰  میلیون مترمکعب))، این روزها به یکی از مهمترین مباحث محیط زیستی کشور تبدیل شده است. هرچند واکنش‌های کارشناسی در چهارمحال و بختیاری و خوزستان و همچنین مخالفت‌های مراجع ذیصلاح نسبت به اجرای این طرح و عواقب خسارت‌زای آن از سال ۱۳۸۶ آغاز شد اما حالا این اعتراضات به سطح جامعه در هر دو استان چهارمحال و بختیاری و خوزستان کشیده شده و تجمعات گسترده‌ای را در این استان‌ها به‌دنبال است.

     بررسی‌های کارشناسی دوست ارجمندمان روح‌الله فتاحی نافچی؛ عصو هیأت علمی دانشگاه شهرکرد و محقق مرکز تحقیقات منابع آب استان که مستند بر مطالعات انجام شده توسط مشاور پروژه می‌باشد قابل تأمل است.این دکترای منابع آب و هیدرولیک در یادداشتی کهبرای تارنمای طبیعت بختیاری ارسال کرده است، به ابعاد فاجعه‌بار این پروژه و شیوه خسارت‌زا و نگران‌کننده انتقال آب بهشت‌آباد پرداخته است که می‌توانید در زیر شرح کامل آن‌را ملاحظه فرمایید:

 تونل انتقال آب بین حوضه‌ای بهشت‌آباد

روح‌الله فتاحی نافچی  Fattahi@agr.sku.ac.ir

     تونل بهشت‌آباد و بحران‌های محیط زیستی

     استان چهارمحال و بختیاری در بخش میانی زاگرس مرتفع دارای منابع غنی آب‌های سطحی ولی منابع آب زیرزمینی آبرفتی ضعیفی است. هرچند در این استان چشمه‌های متعدد در بخش‌های غرب و جنوب‌غربی جریان دارند ولی همه منابع آب زیر زمینی واقع در این نواحی از نوع کارستیک هستند. افزایش برداشت بدلیل تمرکز جمعیت و توسعه‌های صنعتی و کشاورزی در نواحی مرکز و شرق این استان که در دشت‌هائی چون شهرکرد، سفیددشت و کیار واقع شده‌اند باعث افت شدید سفره‌های آب زیرزمینی شده است. این افت با تغییر نوع بارش از برف به باران طی دهه گذشته باعث ضعف بیشتر منابع آب‌های آبرفتی و ایجاد مشکلات عدیده و ممنوعه شدن بسیاری از این دشت‌ها شده است. می‌توان نتیجه گرفت که مسئولین و مدیران بخش آب استان از سه دهه قبل می‌بایستی هماهنگ با توسعه از وابستگی آن به آب‌های زیرزمینی کاسته و با مدیریت و انتقال آب‌های سطحی امروز را پیش‌بینی می‌نمودند.

     طرح  انتقال آب پیشنهادی از بهشت‌آباد و روش و مسیری که برای آن در نظر گرفته شده است نه تنها فرصت استفاده از آبهای سطحی استان را از دسترس ساکنین و ذیحقان آن بر اساس قوانین مسلم حقوقی و بین‌المللی خارج می‌نماید بلکه بدلیل مسیر و ابعاد تونل، منابع ضعیف شده آب‌های زیرزمینی را بطور کلی از حیض انتفاع خارج خواهد نمود. بهتر است اجرای تونل بهشت‌آباد را دستور Delete استان چهارمحال و بختیاری اعلام نمود.

تونل و سرنوشت منابع آب‌های آبرفتی

     با توجه به اینکه بیش از ۶۰ درصد جمعیت استان در حوضه بهشت‌آباد ساکن هستند و این حوزه بیش از ۸۰ درصد دربرگیرنده فعالیت‌های کشاورزی و صنعتی است بررسی  پراکندگی چاه‌های آبرفتی در استان، تمرکز آن‌ها در نواحی مرکزی استان را نشان می‌دهد. موقعیت چاه‌های در حال بهره‌برداری نسبت به مسیر تونل پیشنهادی برای انتقال آب بهشت آباد نشان می‌دهد که تعداد قابل توجه‌ای از این چاه‌ها در شعاع جند کیلومتری این مسیر ۶۵ کیلومتری قرار گرفته‌اند. در گزارش زمین شناسی مطالعات طرح تونل بهشت‌آباد آمده است:

در پهنه دشت کیار و پهنه‌های ۱۳و۱۴و۱۵و۱۶باید مرزهای گسله تعیین و عمق کارستیفیکاسیون دقیقاً تعیین گردد. هجوم احتمالی آب از این پهنه‌ها به داخل تونل ضمن تخریب منابع آب زیرزمینی دشت‌های مسیر به‌ویژه کیار داده‌ی عملیات حفاری در تونل را غیرممکن می‌سازد(صفحات ۱۸-۳۸ تا ۱۸ -۴۰ گزارش سیمای طرح زمین‌شناسی وژئوتکنیک تونل).

درپهنه هفتم و نهم خشکیدن چشمه  سلم و هجوم آب به داخل تونل بسیار محتمل است که حاصل آن تخلیه چشمه‌ها وقنوات در شعاع چند کیلومتری مسیر تونل می‌باشد(صفحات ۱۸-۳۲ و ۱۸-۳۳ گزارش سیمای طرح زمین‌شناسی وژئوتکنیک تونل).

    به استناد بررسی‌های هیدروژئولوژیک جهانی عمر چرخه آب‌های زیرزمینی آبرفتی ۳۰۰ سال است یعنی با تخریب آبخوان آبرفتی دشت‌های مذکور در دوران عملیات حفاری که براساس تجارب جهانی با تأخیر غیر قابل اجتنابی نیز همراه خواهد بود چهار قرن باید استان چهارمحال بختیاری را تعطیل اعلام نمود!!!!!!!!!!!!

تأثیر تونل بهشت آباد بر منابع کارست:

     آب‌های تجمع یافته در درز و شکاف‌های ثانویه ایجاد شده در سنگ‌های آهکی عمدتاً با فرایند انحلال آهک و خورد شدگی ناشی از حرکات تکتونیکی زمین، منابع آبخوا‌ن‌های کارستیک را بوجود می‌آورد.  بخش عمده ای از جشمه‌های اسنان چهارمحال وبختیاری از سازندهای کارست تغذیه می‌شوند. به استناد نقشه زمین‌شناسی در امتداد مسیر پیشنهادی برای تونل بیش از چهل گسل کوچک وبزرگ فعال وجود دارد که خردشدگی‌های ایجادشده در سنگ‌های آهکی بواسطه فعالیت‌های این گسل‌ها محلی را برای انباشت آب‌های نفوذی طی میلیون‌ها سال گذشته  فراهم نموده است. تردیدی نیست که با حفر تونل وطی مدت زمان عملیات حفاری تمام این منابع کارست تخلیه خواهند شد. در گزارش زمین‌شناسی این طرح آمده است:

باوجود عبورتونل از سنگ کف دشت شهرکرد و فرخشهر، مطالعات ساختاری وتکتونیکی پیرامون گسل‌ها و درز و شکاف سنگ‌های مسیر ضعیف است. باتوجه به عمق ۱۲۰متری آبرفت احتمال تخلیه آب از طریق شبکه کارستیک سنگ کفبه داخل تونل بررسی نشده است(صفحات ۱۸-۴۶ و ۱۸-۴۷ گزارش سیمای طرح زمین‌شناسی و ژئوتکنیک تونل)

خشک شدن چاه‌های آهکی ازجمله چاه آهکی شهر فرخشهر پس ازاجرای تونل قطعی بنظر می‌رسد که این امر وضعیت آب شرب و بهداشتی این شهر را با بحران مواجه می‌سازد(صفحه ۱۸-۴۸ گزارش سیمای طرح زمین‌شناسی و ژئوتکنیک تونل).

لازم به ذکر است که طول دوره تخمینی برای چرخه هیدرولوژیکی آبهای کارست از جنس میلیون‌ها سال است.

عدم قطعیت در برآورد میزان آب قابل انتقال

     در پروژه‌های استحصال منابع آب نظیر احداث سدهای مخرنی و انتقال آب برای کاهش عدم قطعیت‌ها با شبیه‌سازی آمار هیدرولوژی برای دوره‌های آماری طویل در آینده (با فرض اینکه روند رویدادها در آینده مشابه گذشته خواهد بود) از مدل‌ها شبیه‌سازی نظیر مونت-کارلو استفاده می‌شود تا بتوان یقین حاصل نمود که برای هدف مورد نظر حداکثر حجم آب در دسترس با یک ضریب اطمینان معقول کفایت می‌کند. در طرح انتقال آب بهشت‌آباد که هدف آن بنا بر اسناد ارائه شده تأمین آب شرب اصفهان و برخی شهرهای واقع در فلات مرکزی است این سطح اعتماد باید بیش از ۸۰ باشد. گراف زیر نشان میدهد آب موجود در خروجی از آبریز طرح بهشت‌آباد حتی در شرایط طبیعی میانگینی کمتر از آنچه در مدارک اولیه طرح مشاهده می‌شود جریان خواهد داشت یعنی سطح اعتماد آن کمتر از ۵۰ درصد است. از حق آبه بالادست و وضعیت اسف‌بار استان چهارمحال و بختیاری و کارون که بگذریم اگر هیچ آبی به کارون نرود اهداف طرح بهشت آباد با ریسک تحقق ۵۰ درصد همراه است. با چه استناد میتوان بیت‌المال را در طرحی با ریسک بیش از ۵۰ درصد هزینه‌ نمود؟

فتاحی بهشت آباد

     نتایج حاصل از ساده‌ترین مدل‌های آماری حاکی از عدم قطعیت شدید در حجم آب قابل انتقال توسط این تونل است هرچند این امر ظاهراً از سوی طراحان و وزارت نیرو پذیرفته شده است لیکن هیچ اثری بر ابعاد طرح (قطر تونل و ……….) نداشته است.

آیا گزینه کم هزینه و مخاطره زیست محیطی نیز وجود دارد؟

     در پروژه‌ای با هزینه بیش از هزاران میلیارد ریال و هزینه‌های اجتماعی و محیط زیستی غیرقابل ارزش‌گذاری لازم است گزینه‌های متعدد بررسی و براساس مدل‌های قیاسی و تصمیم‌ گیری و (نظیر AHP و DCM) به ارزیابی و انتخاب گزینه برتر پرداخت. متأسفانه گزارش طرح انتقال آب بهشت‌آباد تک گزینه‌ای است؟!

     یک مطالعه ساده نشان می‌دهد یکی از گزینه‌ها (و نه لزوماً گزینه برتر) استفاده از یک ایستگاه پمپاژ به‌همراه یک سد تنظیمی کوچک و سپس انتقال بصورت ثقلی بدون نیاز به حفر تونل با این طول و عمق مخاطره آمیز قادر به انتقال همین حجم آب خواهیم بود. همین بررسی نشان می‌دهد اگر برای تأمین انرژی لازم در این ایستگاه پمپاژ یک نیروگاه حرارتی ترکیبی اختصاصی احداث شود بدلیل اینکه بیش از ۵۰ درصد انرژی صرف شده در پائین دست قابل برگشت خواهد بود هزینه طرح از حفر تونل با این‌همه عدم‌قطعیت و صدمات محیط زیستی کمتر خواهد بود.

نتایج نقدهای طرح بهشت‌آباد: Delete or Cancel

     مروری بر نتایج حاصل از بررسی‌های کارشناسی انجام شده در خصوص طرح حاکی از یک صدائی در ایرادات اساسی وارد بر طرح بویژه نحوه انتقال آب است.

نامه سازمان حفاظت از محیط زیست (مهرماه ۱۳۸۶)

گزارش مرکز پژوهشهای مجلس (فروردین ۱۳۸۷)

نظر دفتر فنی آب وزارت نیرو (تیرماه ۱۳۸۹)

نامه سازمان بازرسی کل کشور (شهریور سال ۱۳۹۰)

     از سوی دیگر ردیابی اقدامات انجام شده از سوی مجریان طرح حاکی از بی‌توجه‌ای محض به ایرادات بدیهی وارده است و کار و تصمیمات مربوطه بدون توجه به منافع ملی و منطقه‌ای با گوش‌های بسته در حال انجام است. لذا در پایان می‌توان گفت که شاید بهتر باشد خط دیگری عمود بر خط نمایانگر مسیر حفر تونل بر روی نقشه استان چهارمحال وبختیاری ترسیم نمود و زیر آن‌هم نوشت ؛ بدان معنی که با اجرای این طرح استان چهارمحال و بختیاری را باید حذف شده از نقشه جغرافیائی ایران دانست چون این منطقه تبدیل به برهوتی خواهد شد که شاید تنها کویری جدید باشد. اما هنوز فرصت باقی است تا با جهادی روشنگرانه ذهن متولیان را متوجه عواقب اجرای این طرح نمود و دستور Cancel  را فعال نمائیم.

نقدی بر انتقال آب بین‌حوضه‌ای در ایران از دیدگاه یک متخصص منابع آب(قسمت سوم)

چهارشنبه, ۸ آبان, ۱۳۹۲

      سومین یادداشت دوست ارجمندمان دکتر رحیم علیمحمدی با عنوان تونل گلاب(قسمت سوم) برای تارنمای طبیعت بختیاری ارسال شده است که در ادامه یادداشت‌های منتشر شده ازاین پژوهش‌گر برجسته واستادیار مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری، با خوانندگان گرامی این تارنما به اشتراک گذاشته می‌شود:

تونل گلاب (قسمت سوم)

رحیم علیمحمدی

تونل گلاب، تونل انتقال آب حوضه به حوضه یا انحراف آب رودخانه زاینده رود

     رودخانه زاینده رود دارای هویتی یکپارچه و تجزیه ناپذیر بوده، هست و خواهد بود و ایجاد هر گونه تعییر یا رفتار در ارکان آن بلاشک موجب اغتشاشات اکولوژیکی، زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خواهد شد. رودخانه زاینده رود به عنوان محور اصلی و تمدن ساز در فلات مرکزی ایران به شمار رفته و خواهد رفت که از غرب به شرق و از مرکز اصفهان می گذرد. این رودخانه از کوه‌های زردکوه بختیاری سرچشمه گرفته و پس از عبور مسیری پرپیچ و خم و طی مسافتی به طول ۴۲۰کیلومتر، کوه‌ها و دشت‌های چهارمحال وبختیاری و بخشی از اصفهان را در نوردیده و به تالاب گاوخونی می ریزد. رودخانه زاینده رود دارای دو سیستم پادگانه‌ای است که از نظر سن به پادگانه ی قدیم که احتمالاً مربوط به دوره ی وورم (Wurm) عصر کواترنری است (حدود ۳۰۰۰۰ سال پیش) و دیگری جوان‌تر و به عنوان جنگ ترویا شناخته می شود. بهره برداران این رودخانه همیشه خروشان زنده‌رود از قدیم الایام (بر اساس مدارک موجود در کتب تاریخی از قرن دوم میلادی) دارای حق و حقوق مشخص بوده‌اند (نمونه اخیر آن طومار منسوب به شیخ بهایی است) و تاریخ پر افتخار منطقه با تمدن‌هایی بزرگ، تاریخ ساز، قدرتی وصف ناپذیر و کسب شده از سرزنده بودن زاینده رود بوده است. منوچهر ستوده در سال ۱۳۴۲ ضمن تدوین و انتشار کتاب میرزا حسین خان تحویل‌دار (جغرافیای اصفهان) می نویسد، به دلیل تشکیلات خاص زمین شناسی (شیست ) در پیرامون رودخانه، عمدتأ آبهایی که به مصرف آبیاری اراضی اطراف زاینده رود می رسند مجددأ زهکشی شده و به رودخانه باز گردانده می شوند. لذا در طول ایام سال حتی اگر تمامی آب رودخانه زاینده رود به آبیاری اراضی بالادست (مصرف کشاورزی) اختصاص داده شود باز رودخانه در پایاب همواره دارای جریان آب روان و خروشان خواهد بود و تحت هیچ شرایطی دچار خشگی و خشکسالی نخواهد گردید.

     تونل گلاب بطول ۲۵کیلومتر از محل سد تنظیمی- انحرافی زاینده رود واقع در حجت آباد شروع و پس از عبور از منطقه گلاب (در ۲۸۳ متری زیرزمین) و نرسیده به شهر رضوان شهر ختم می گردد. قسمت اول تونل به طول ۱۰٫۵ کیلومتر حفاری و لاینیگ شده است. این در حالی است که هیچ دلیل منطقی، قانع کننده، با پشتوانه علمی و کارشناسی در خصوص احداث تونل گلاب بنابر دلایلی چند وجود نداشته و ندارد. لازم به ذکر است با توجه به بررسی آمار آبدهی رودخانه زاینده رود در حدفاصل سد تنطیمی- انحرافی زاینده رود و ایستگاه پل زمانخان در سال‌های اخیر خصوصأ در ماههای خرداد، تیر، مرداد، شهریور و مهر ماه گویای آنست که به دلیل خشکسالی های پیاپی و کمبود ذخیره آب در مخزن سد زاینده رود، میزان دبی رودخانه همواره از ظرفیت تونل انحراف آب گلاب در حالت نرمال(۲۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه) کمتر بوده است. لذا نکاتی بشرح ذیل جهت یادآوری ارائه می گردد.

۱- تا بحال تحقیقات متعددی در رابطه با بحث آلودگی آب رودخانه در حد فاصل سد تنطیمی – انحرافی زاینده رود و باغبهادران انجام شده است. نتایج نشان داده است که به دلیل قدرت خود پالایگی رودخانه هیچگونه آلودگی قابل توجهی مشهود نیست.

۲- مطالعات زمین شناسی و تحقیقات صورت پذیرفته، همگی گویای آنست که رودخانه به عنوان یک زهکش بسیار قوی عمل می نماید. و چنانچه آب رودخانه به مصرف کشاورزی اراضی که شیب لایه نفوذناپذیر کف آن منطقه به سمت رودخانه باشد برسد مجدداً قسمت اعظم آب‌های مصرف شده به داخل رودخانه زهکشی خواهند شد. گواه عینی این مدعا بی تأثیر بودن برداشت‌های آب در استان چهارمحال و بختیاری است به گونه ای که میزان جریان آب خروجی از سد تنطیمی- انحرافی زاینده رود همواره از حجم آب خروجی آب رودخانه در محل ایستگاه پل زمانخان (بر اساس آمار و اطلاعات شرکت آب منطقه ای اصفهان) کمتر می باشد. لذا برداشت های آب از رودخانه در استان چهارمحال و بختیاری در طول سال هیج تأثیر منفی بر جریان رودخانه نداشته و نخواهد داشت.

۳- مدیریت اعمال شده بر آب رودخانه در سالهای اخیر تنها یک مدیریت تک بعدی و غیر کارشناسی بوده است. بعنوان نمونه با واگذاری تخصیص های غیر واقعی به استانهای دیگر و خلق طلبکارانی نوظهور و جانمایی اشتباه عمدی صنایع بزرگ در مجاورت رودخانه و شهر اصفهان با هدف اجرای سیاست‌های ناپایدار و غیر بهینه، همیشه سعی بر افزودن بحران و چالش‌های آبی در منطقه نموده است.

۴- مسئولین محترم از اجرای قوانین ملی و بین المللی سر باز زده و بدون آینده و جامع نگری به صورت گزینشی نسبت به اجرای قوانین و مقررات اقدام می نمایندکه این مسئله آینده منطقه را به مخاطره جدی و غیر قابل جبران مواجه خواهد نمود.

۵- قرن بیست و یکم، قرن انفجار اطلاعات علمی است. حال چطور عده ای تلاش می کنند چشم‌های خودشان را بر روی واقعیت‌های علمی و کارشناسی به بندند. لذا توصیه می‌گردد مسائل علمی و کارشناسی را فدای مطامع گروه یا منطقه  خاصی نه نمایند و سعی گردد مسائل علمی و تخصصی، همواره سرلوحه کارها و تصمیم گیریها قرار داده شوند. به عنوان مثال شش سال از خشکسالی دوره اخیر می گذرد ولیکن متاسفانه برآوردها هنوز بر اساس سالهای پرآبی است نه بر اساس سالهای کم آبی، در سالهای پر آبی در هیچ کجای منطقه کمبود آب چالش انگیز نیست. لذا به دلیل اینکه تمامی مشکلات و بحران‌های رودخانه در سالهای خشک می باشد توصیه می گردد برآوردها بر اساس سالهای کم بارش صورت پذیرد.

۶- اینکه به بهره برداران واقع در حد فاصل سد تنطیمی – انحرافی زاینده رود لغایت باغبهادران، گفته می شود مشکل کمبود آب رودخانه با تکمیل شدن تونل سوم کوهرنگ بر طرف می گردد، منطقی و صحیح نمی باشد زیرا اولاً چند سالی است که تونل سوم آب زیرزمینی منطقه را زهکشی و تخلیه می نماید به گونه‌ای که در اکثر سالها از آورد سالیانه پیش بینی شده تونل سوم بیشتر بوده است. از طرفی در سالهای خشک همانطوری که تونل های یک و دو با سی درصد ظرفیت عمل نموده‌اند تونل سوم که در پایین دست دو تونل قبلی است با اطمینان بیشتر می توان گفت که با ظرفیت کمتر از سی درصد عمل خواهد نمود. که در مجموع جریان منتقل شده توسط تونل سوم (بعد از تکمیل پروژه) از سالهای اخیر کمتر خواهد بود و این وعده همانند بقیه اظهار نظرها غیر کارشناسی و تحقق نیافتنی می باشد.

۷- آیا تا بحال از پدران، بزرگان خانواده و خاندانمان سئوال شده است که چرا در دهه های گذشته که هیج تونلی حفر نشده بود آب رودخانه همیشه خروشان بوده و ضمن تأمین آب مورد نیاز بهره برداران منطقه، باتلاق گاوخونی را نیز مشروب می نموده است؟ ولی با احداث تونل های شماره یک ، دو و سه کوهرنگ و تونل چشمه لنگان متأسفانه آب رودخانه به جای اینکه افزایش یابد و مردم از جریان زیاد آب شکایت بکنند قضیه بر عکس شده است و هماهنگ با مردم، طبیعت، اکوسیستم، مسائل مترتب زیست محیطی، رودخانه، تمدن ها و فرهنگ های شکل گرفته شده طی سی هزار سال گذشته اظهار شکوائیه در خصوص بحران کمبود آب دارند. نتیجه منفی این قضیه ناشی از مدیریت ناصحیح، غیر کارشناسی دیدن مسائل خصوصأ بارش ها و آورد رودخانه، جانمایی غیر کارشناسی کارخانه‌جات و صنایع مادر است. تبلیغات و فراهم نمودند شرایط مهاجر پذیری، رشد قارچ گونه شهرک های اقماری شهر اصفهان، و تخصیص آب وجود نداشته به استانهای دیگر مزید بر علت اصلی شده است. با توجه به بررسی‌های بعمل آمده، حتی با احداث چندین تونل دیگر، مشکل کمبود آب در استان اصفهان حل نخواهد شد چون دیدگاه کلان مدیریت شهری اصفهان، دیدگاه واقع گرایانه و پایدار نبوده و نیست.

۸- فضای سبز ایجاد شده در حاشیه رودخانه زاینده رود ضمن حفاظت از خاک سطحی روان در شیب های تند، تصفیه هوا، کمک به مسائل آبخیزداری در منطقه، تولید اکسیژن، لطافت هوا و انتقال این توده هوا بر روی شهر اصفهان و شهرهای های مجاور  می گردد. از همه مهمتر حاشیه رودخانه یک منطقه ییلاقی جهت تقویت روحیه و رفع کسالت ناشی از یک هفته تلاش های مردم می باشد که این قضیه از بعد روانشناسی و اجتماعی بسیار حائز اهمیت است.

۹- تصفیه خانه باباشیخعلی با ظرفیتی برابر ۱۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه با هزینه چند میلیارد تومانی که فاز دوم آن در سال ۱۳۸۶  به بهره برداری رسید. و در صورت حفر کامل تونل گلاب نیاز به احداث مجدد یک تصفیه خانه مجهز ضمن صرف ده‌های میلیارد تومان دیگر خواهد بود. حال هزینه غیر قابل تصور حفر تونل را نیز اضافه نمایید. آیا واقعاً هزینه این ده‌ها میلیارد تومان بی مورد نیست؟ آیا گروه های خاصی مطامع خود را در این فضاهای غبار آلود و ملتهب جستجو نمی کنند؟

۱۰- راستی مگر حفر تونل گلاب با هدف انتقال آب و تأمین آب شرب شهرهای کاشان، آران و بید گل با ظرفیت ۷٫۱ مترمکعب بر ثانیه نبود؟ آیا این هدف با حفر کامل تونل گلاب (۱) تحقق یافته است؟ جواب منفی است. به دلیل اینکه از چند سال قبل از طریق سیستم پمپاژ قدیم و بلااستفاده تیران و کرون آب از محل سد به تصفیه خانه آب کاشان (گلاب) و از آنجا توسط خط انتقال آب به شهر کاشان منتقل می گردید اما با حفر این تونل، ضمن صرف میلیاردها تومان هزینه، در کیلومتر ۱۰٫۵ تونل، محلی برای برداشت آب مورد نیاز کاشان دیده شده است که در این محل (به دلیل قرار گرفتن تونل در ۲۸۳ متری زیر سطح زمین و با ظرفیت نرمال ۲۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه) نیاز به اجرای یک سیستم پمپاژ جدید با قدرت بیشتر به دلیل ایجاد اختلاف ارتفاع بیشتر می باشد. یعنی احداث تونل ضمن نداشتن هیچگونه سودی برای مردم کاشان، آران و بیدگل هزینه گزافی که شاید هیچ زمانی جبران نگردد بر مردم آن مناطق به خاطر مطامع بعضی گروهها و اهداف غیر علمی و کارشناسی  طرح انحراف آب رودخانه زاینده رود، تحمیل شده است.

     لذا با توجه به موارد ذکر شده تونل گلاب، یک تونل انتقال آب حوضه به حوضه با ظرفیت نرمال ۲۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه نمی باشد. بلکه به دلیل اینکه در سالهای کم آبی، آبدهی رودخانه  از ظرفیت تونل در حالت نرمال کمتر است و در صورت احداث کامل تونل و تعریف بارگذاری آن، می بایستی ۲۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه آب تحت هر شرایطی، از مخزن سد تنظیمی انحرافی زاینده رود به بالادست رضوان شهر منتقل گردد. بلاشک مسیر رودخانه  در حدفاصل حجت آباد تا باغبهادران در سالهای کم بارش خشک خواهد شد و تأمین آب مورد نیاز بعد از باغبهادران توسط احداث تونل ۶۵ کیلومتری مرگ (بهشت آباد) پیش بینی شده است. لذا توصیه می گردد ضمن احترام گذاشتن به نظرات کارشناسی و اجرای قوانین و مقررات ملی و بین المللی از انحراف رودخانه زاینده رود با قدمتی بالغ بر ۳۰ هزارسال خودداری گردد.

توسعه گردشگری آبی تهدید پرورش دهندگان غیرمجاز ماهی را از بین می‌برد

شنبه, ۴ آبان, ۱۳۹۲

     گسترش بی‌رویه مزارع مجاز و غیرمجاز پرورش ماهی بر روی سرشاخه‌های کارون بزرگ تهدیدهای نگران‌کننده‌ای را به‌دنبال داشته است که می توانید وضعیت آبزی‌پروری، آلودگی منابع آبی و تخریب بستر و حریم سرشاخه‌های کارون را در گزارش مشروح خانم زهرا کشوری در روزنامه ایران مورخه یکم آبان ۱۳۹۲ بخوانید:

روزنامه ایران

توسعه گردشگری آبی تهدید پرورش دهندگان غیرمجاز ماهی را از بین می‌برد

جدال ماهی‌های مجاز و غیر مجاز در سرشاخه‌های کارون

     زهرا کشوری / «چهارمحال و بختیاری» آن طور که بختیاری‌ها می‌گویند رتبه نخست تولید ماهی‌های «سردابی» و «پرورشی» را در کشور دارد؛ رتبه‌ای که بیش از هرچیزی مدیون موج‌های سرکش سرشاخه‌های کارون و زاینده‌رود در استان است، جایگاهی که البته یک تهدید بزرگ دارد. آن طور که سعید یوسف‌پور مدیر اداره کل حفاظت محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری می‌گوید، گسترش مزارع غیرمجاز پرورش ماهی در بستر رودخانه‌ها، هم محیط زیست سرشاخه‌های رودخانه‌های مهمی چون کارون و زاینده‌رود را تهدید می‌کند و هم عدم نظارت دستگاه‌ها بر این مزارع، باعث تولید ماهیانی شده که در سلامت آنها شک و شبهه وجود دارد. شرایطی که باعث می‌شود هومان خاکپور کارشناس منابع طبیعی استان هم آژیر قرمز این وضعیت را به صدا درآورد و بگوید: «وجود مزارع غیرمجاز پرورش ماهی نه تنها بازار به‌وجود آمده برای پرورش دهندگان بختیاری را تهدید می‌کند بلکه موجودیت رودخانه‌‌ها بویژه کارون را که آب مصرفی دو استان پائین دست یعنی اصفهان و خوزستان را هم تأمین می‌کند با تهدید رو به رو کرده است. » او و یوسف‌پور پیشنهاد می‌دهند که مسئولان در یک همت مضاعف ضمن برچیدن مزارع غیرمجاز، از استعداد‌های بالقوه استان در گردشگری و تأمین برقابی با هدف ایجاد شغل برای جوامع محلی بهره ببرند.

سرشاخه‌های کارون در تصرف ماهیان غیرمجاز

     وجود مزارع غیرمجاز پرورش ماهی در بستر رودخانه‌های استان چهارمحال و بختیاری موضوع تازه‌ای نیست. آنقدر کهنه شده که یوسف‌پور احتمال می‌دهد مقابله با گسترش آن با مقاومت‌های محلی روبه‌رو شود. مزارعی که به گفته هومان خاکپور کارشناس منابع طبیعی چهار محال و بختیاری بیشتر روی سرشاخه‌های کارون زده شده و محلی‌ها کمتر علاقه‌ای به تولید ماهی سردابی در سرشاخه‌های زاینده رود نشان داده‌اند. او حفاظت از سرشاخه رودخانه‌های مهمی چون زاینده‌رود و کارون را با توجه به تأثیر روی زندگی مردم دو استان پائین دست چون اصفهان و خوزستان با اهمیت بالا توصیف می‌کند و می‌گوید: «با توجه به تأثیر آب‌های این منطقه در استان‌های پایین دستی باید با یک نگاه فرا منطقی به حل مسأله اقدام کرد تا کیفیت منابع آبی قربانی مزارع پرورش ماهی نشود.»خاکپور شرایط پرورش مزارع مجاز ماهی سردابی در استان را بسیار مطلوب توصیف می‌کند اما هشدار می‌دهد که در سال‌های اخیر مزارع غیرمجاز مشکلاتی به‌وجود آورده که به اعتقاد خاکپور می‌تواند بازاری را که هم‌اکنون در دست بختیاری هاست هم تهدید کند. به گفته خاکپور، بیشتر مزارع غیرمجاز استان روی ۲۴ حوزه آبخیز رودخانه کارون و سرشاخه‌های آن زده شده است. همچنین بر اساس آمارهای او ۸۰ درصد آلودگی‌های موجود در رودخانه کارون ناشی از مزارع مجاز و غیر مجاز پرورش ماهی است. او نگرانی دیگری هم دارد.

     به اعتقاد خاکپور بارگذاری‌ها بسیار بالاتر از توان زیست پالایی رودخانه‌هاست و همین مسأله کیفیت منابع آبی را تهدید می‌کند و علاوه بر افت و کاهش مقدار آن‌ها، ورود و ماندگاری آلودگی‌ها در بستر رودخانه را هم در پی دارد. یوسف‌پور هم که نگران تأثیر ماهیان غیر مجاز روی بازار ماهیان سردابی پرورش‌دهندگان بختیاری است، می‌گوید: «رتبه اول تولید ماهیان سردابی را داریم اما وجود مزارع غیرمجاز باعث شده زحمات گروه‌هایی که به صورت مجاز و با مجوز کار می‌کنند هم زیر سؤال برود.» ماهی‌هایی که به گفته او بیشتر مصرف داخلی و استانی دارند اما گاهی به عراق و کشورهای حاشیه خلیج فارس هم صادر می‌شوند. آن طور که او آمار می‌دهد تاکنون ۲۰۷ پرونده شکایت از تولیدکنندگان غیرمجاز به مراجع قضایی ارسال شده است. پرورش‌دهندگانی که مرزهای منطقه حفاظت شده را شکسته اند« در مرز منطقه حفاظت شده هلن ۴۰ مزرعه غیرمجاز وجود داشت که با کمک مراجع قضایی، شماری از آنها تعطیل شده است و پرونده باقی مزارع هم در جریان است.» یوسف‌پور باز کردن گره کار را در همکاری مراجع چهارده‌گانه از جمله دستگاه‌های قضایی و سازمان بازرسی می‌بیند.

     هرچند او اعتقاد دارد میزان مجازات‌های مالی که برای متخلفان در نظر گرفته می‌شود کافی نیست وهرگز نمی‌تواند آن طور که وضع‌کنندگان قانون می‌خواستند بازدارنده باشد. او زنگ هشدار توسعه بی‌رویه و نامتناسب با توان زیست پالایی رودخانه‌ها و بی‌توجهی به ظرفیت‌ آنها را به صدا درمی‌‌آورد و می‌گوید: «بدون شک این رویه می‌تواند کیفیت منابع آبی کشور را تحت تأثیر منفی قرار دهد.» منابع آبی که امروز تمام بیابان‌ها و کویرهای کشور چشم طمع به آنها دوخته‌اند تا انتقال آب از سرشاخه‌های زاینده رود وکارون به یکی از چالش‌های مهم زیست محیطی کشور تبدیل شود. همچنین برداشت خاک از بستر رودخانه‌ها که به سست شدن زمین و افزایش سیلاب‌ها منجر می‌شود تنها پیامد فعالیت غیرمجاز در بستر رودخانه کارون نیست. آن طور که خاکپور می‌گوید: «تمام کسانی که دست به این اقدام می‌زنند کمترین دانش و مهارت را درباره آبزی‌‌ها و پرورش ماهی دارند که در نتیجه فعالیت آنها اثر سوء روی محیط زیست و آبزیان آن می‌گذارد.»

     خاکپور نکته مهم دیگری را هم یادآوری می‌کند. حوضچه‌های فصلی، خاکی هستند. مزارعی که مجریان باحفر خاک در بستر رودخانه ایجاد می‌کنند. این حوضچه‌‌ها در فصل زمستان و با بالارفتن دبی رودخانه تخریب و سال آینده دوباره ترمیم می‌شود. به گفته خاکپور، این رودخانه‌ها سر شاخه‌های اصلی کارون هستند. سرشاخه‌هایی که سدهای برقابی بزرگی چون کارون ۳ و ۴ روی آنها ساخته شده است. به گفته او سد کارون ۴ درست در خروجی استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد. آن طور که خاکپور ترسیم می‌کند ساخت مزارع خاکی در بستر رودخانه سبب تخریب این بستر می‌شود. بنابراین وقتی زمستان یک سیلاب با دبی بالا اتفاق می‌افتد تمام خاک‌های بستر رودخانه را با خود می‌برد و این رسوب‌ها پشت سدها جمع می‌شوند. در نهایت هم ظرفیت ذخیره آب پشت سدها را پائین می‌آورند و عمر سدها را هم کاهش می‌دهند.

     همچنین به گفته او یکی از مؤلفه‌هایی که در بحث مزارع پرورش ماهی باید در نظر گرفته شود، «حوضچه‌های تثبیت» است که معمولاً در انتهای رودخانه‌ها قرار دارد. به گفته او مزارع مجاز فیلتر و صافی‌هایی دارد که مانع ورود آلودگی‌ها به رودخانه‌ها می‌شوند. آلودگی‌هایی مانند آنتی‌بیوتیک‌ها و مواد آلی، اما هیچ یک از مزارع خاکی تثبیت‌کننده ندارند. از سوی دیگر چون مجریان مزارع از دانش و اطلاعات کافی آبزی پروری برخوردار نیستند، آنتی بیوتیک‌ها و مواد آلی زیادی را مصرف می‌کنند. ورود بیش از حد مجاز این مواد به رودخانه‌ها باعث می‌شود تمام جانوران آبزی و تنوع زیستی رودخانه‌ها به مخاطره بیفتد. به گفته خاکپور مقاومت آبزیان و ماهیان رودخانه بسیار کمتر از قزل‌آلای پرورشی و ماهی‌های سردابی در مقابل این مواد است و همین مسأله هم سلامت و موجودیت ماهیان رودخانه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. او اعتقاد دارد چون نظارتی روی ماهیان مزارع غیرمجاز نیست، بنابراین ممکن است ماهی‌های بیمار هم وارد چرخه مصرف شوند.

برخورد مطابق قانون

سازمان محیط زیست بیش از هر دستگاهی از سازمان آب منطقه‌ای و دامپزشکی انتظار دارد که پرونده مزارع غیر مجاز را ببندد. مهری رئیس اداره کل دامپزشکی استان چهار محال و بختیاری اعتقاد دارد که حل این معضل زمانبر است و به همکاری همه دستگاه‌ها نیاز دارد. او همچنین برخلاف نگرانی‌هایی که از سوی محیط زیست ومنابع طبیعی ابراز می‌شود اعتقاد دارد که همه مزارع غیرمجاز ایجاد آلودگی نمی‌کنند. البته آماری هم از مزارعی که ایجاد آلودگی می‌کنند، نمی‌دهد.

     مهری می‌گوید: «باید یک برنامه پایش روی مزارع غیرمجاز پرورش ماهی صورت بگیرد. اگر شرایط مطلوبی دارند برای آنها مجوز صادر شود اما اگر باعث تخریب محیط‌زیست می‌شوند یا از نظر کیفیت جای ایراد دارند تعطیل شوند.> او درحالی به دنبال مجوز برای فعالیت پرورش‌دهندگان غیرمجاز است که محیط زیست می‌گوید بستر و حریم رودخانه جزو اموال ملی است و هیچ شخص حقیقی یا حقوقی حق دخالت در آن را ندارد. مهری همچنین آلودگی ماهیان سردابی در استان را تکذیب می‌کند و اعتقاد دارد که اگر آلودگی هم وجود دارد آنقدر نیست که بخواهد رسانه‌ای شود. همچنین درحالی که خاکپور و یوسف‌پور اعتقاد دارند که دستگاه‌های متولی نظارتی روی فعالیت مزارع غیرمجاز ندارند می‌گوید: «ما روی همه مزارع نظارت داریم و اگر تخلفی صورت بگیرد، با آن برخورد می‌شود»، نکته‌ای که محیط زیست‌ و منابع طبیعی آن را قبول ندارند. ازجمله یوسف‌پور اعتقاد دارد که اگر نظارت‌ها روی بستر رودخانه و فعالیت‌های انجام گرفته در آن وجود داشت هرگز مزارع غیرمجاز در این حد گسترش نمی‌یافتند. مهری در پاسخ می‌گوید: «در جاده‌های کشور مدام تصادف می‌شود اما نمی‌شود به دلیل آمار تصادف بالا جلوی تولید ماشین را گرفت.» همچنین مهری اعتقاد دارد که صحبت درباره وضعیت نامطلوب ماهی‌های سردابی در مزارع غیر مجاز باید با سند باشد و نمی‌شود روی صحبت یک دامپزشک یا کارشناس حساب کرد. البته او هم آماری از وضعیت مزارع مجاز و غیرمجاز نمی‌دهد و تأکید می‌کند که اگر آماری هم وجود داشته باشد، محرمانه است.

     «محمد علی مصطفوی» مدیر عامل شرکت آب منطقه‌ای استان علاقه‌ای برای ورود به موضوع ندارد. در نهایت هم به این پاسخ بسنده می‌کند: «با این موضوع باید برابر مقررات برخورد کرد.» او تأکید می‌کند که برخورد با این مسأله وظیفه دستگاه‌های زیادی چون محیط زیست، شیلات، منابع طبیعی و آب منطقه‌ای و دامپزشکی است.

گردشگری آبی به جای پرورش ماهی

     آن طور که «خاکپور» ترسیم می‌کند بیشتر مزارع غیرمجاز پرورش ماهی روی رودخانه‌های سبزکوه، کارون میانی، تاج و بهشت آباد ایجاد شده است. به اعتقاد او بستر این رودخانه درحالی قربانی تولید غیرمجاز ماهی می‌شود که می‌توان با گسترش گردشگری‌های آبی هم برای اهالی شغل ایجاد کرد و هم از دو رودخانه مهم کشور حفاظت کرد. همچنین به گفته او صاحبان مزارع غیرمجاز در حالی اقدام به ساخت حوضچه‌های خاکی در حریم و بستر رودخانه‌ها کرده‌اند که این بخش‌ها براساس قوانین مصوب متعلق به عموم است و استفاده شخصی از آن جرم تلقی می‌شود.

     خاکپور پتانسیل‌های محیط زیست و طبیعی استان براساس توسعه پایدار را مهمترین راهکار برای تعطیلی مزارعی می‌داند که بشدت منابع آبی کشور را تهدید می‌کند. یوسف‌پور هم مانند خاکپور اعتقاد دارد که باید مطالعات و بررسی‌های جدی برای شناخت ظرفیت‌های استان انجام شود تا براساس آن فرصت شغلی و کاری برای افراد محلی به وجود بیاید. او کشاورزی سنتی منطقه را هم یکی از دلایل هدر رفت آب‌های سرزمین خروشان چهار محال و بختیاری می‌داند و می‌گوید: «مسئولان ذیربط باید شرایط کشت مکانیزه را برای کشاورزان به وجود بیاورند.»

نیروگاه‌های کوچک برقابی

     یوسف‌پور به مسئولان ذیربط پیشنهاد می‌دهد که برای بومی‌ها شرایط تأسیس نیروگاه‌های کوچک برقابی به وجود بیاید تا با فروش برق زندگی خود را اداره کنند. او همچنین به ورزش‌های آبی چون «رفتینگ» اشاره می‌کند و می‌گوید: آب‌های خروشان چهارمحال و بختیاری می‌تواند گردشگران آبی را به این سمت بکشاند. اما برای رسیدن به این نقطه باید مسئولان بستر‌سازی لازم را انجام بدهند. گردشگری آبی چهارمحال و بختیاری در حالی بالقوه باقی مانده است که منابع آبی آن هر روز با تهدید بیشتری رو به رو می‌شوند. افکارعمومی شک ندارد که اگر مسئولان زودتر به داد کارون و سرشاخه‌هایش نرسند، وضعیت رودخانه‌ها به حدی خواهد رسید که دیگر نه می‌توان در زمینه گردشگری از آنها سود برد و نه در زمینه پرورش ماهیان سردابی.

پدیده زوال و خشکیدگی؛ میهمان ناخوانده مراتع کشور هم شد!

چهارشنبه, ۱۷ مهر, ۱۳۹۲

خشکیدگی

     حدود ۵ سال پیش بود که نخستین گزارش‌های ظهور علائم زوال و خشکیدگی در بلوط‌زارهای استان ایلام منتشر شد و موجی از نگرانی‌ها را در میان کارشناسان و فعالان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور بوجود آورد. البته مدت زیادی طول نکشید تا این پدیده شوم میهمان ناخوانده جنگل‌های بلوط استان‌های کرمانشاه، فارس، چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد هم شده و در ابتدای این رخداد تلخ؛ درگیر شدن درختان بلوط با پدیده زوال و خشکیدگی سبب شد تا این پدیده تحت عنوان «زوال یا خشکیدگی بلوط» نامگذاری شود.

     بررسی‌های میدانی اغلب محققان و پژوهشگران مراکز تحقیقاتی و علمی کشور حکایت از تنوع شکل زوال و خشکیدگی در جنگل‌های زاگرس دارد که می‌توان به زوال کامل(خشکیدگی کامل درخت یا درختچه و حمله آفات و امراض به آن)، خشکیدگی بخشی از تاج درخت (از بالا به پائین یا از پائین به بالا و مشاهده شواهد حمله آفات و امراض)، تحت فشار بودن درخت(خزان زود رس آن و خشکیدگی برخی از قسمت های تاج شامل شاخه های انتهائی) و بالاخره خشکیدگی تک پایه ای و یا لکه ای اشاره کرد.

     با نگاهی اجمالی به روند مقابله با این پدیده شوم، همسونبودن برنامه‌های تحقیقاتی و پژوهشی نهادهای مرتبط برای شناسایی علت یا مؤلفه‌های مؤثر در بروز پدیده زوال و خشکیدگی در شمار لکنت‌های مدیریتی کنترل و مقابله با این فاجعه در رویشگاه‌های زاگرس بوده هرچند که فرضیه‌هایی مانند، نفوذ ریزگردها به کشور و تحت تأثیر قرار گرفتن گونه های گیاهی و زوال آنها، تخریب شدید اکوسیستم(ناشی از دخالت های بی رویه و عدم امکان ادامه حیات گونه های جنگلی و مرتعی)، تنش های محیطی بویژه خشکی و شوری و ناتوانی گونه های گیاهی برای مقابله با آنها، بیوتروریسم(ناشی از آلودگی عمدی گونه های گیاهی) و همین‌طور بیماری‌های ناشناخته و تأثیر آن بر گونه های جنگلی و مرتعی برای این زوال مطرح شده است.

     و اما بررسی‌های تحقیقاتی و میدانی محققان مرکز تحقیقات منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری برای نخستین‌بار پرده از دو واقعیت تلخ دیگر برداشته که به‌نظر می‌رسد در گزارش‌های منتشر شده در دیگر استان‌های درگیر پدیده زوال به آن‌ها اشاره نشده است. یکی از این نکات و دریافت‌های متفاوت در این گزارش‌های تحقیقاتی، اضافه بر گونه بلوط مشاهده چشمگیر پدیده زوال یا خشکیدگی در دیگرگونه‌های جنگلی درختی و درختچه‌ای مانند زالزالک و زبان گنجشک،بادام، بنه و … است که متأسفانه هر روزه هم بر وسعت گستره آن‌ها افزوده می‌شود!

     رسیدن پدیده زوال به گون‌زارها و خشکیدگی سطح وسیعی از پوشش گونی و درختچه‌ای مراتع نیز دومین واقعیت تلخ و نگران کننده این گزارش‌هاست که تاکنون در گزارش‌های دیگر استان‌ها به آن‌ها اشاره نشده و برای نخستین بار در رویشگاه‌های زاگرس پرده از آن‌ها برداشته می‌شود. هرچند که این بررسی‌ها در جنگل‌ها و مراتع چهارمحال و بختیاری صورت گرفته است اما حقیقتا” مشخص نیست که آیا گزارش نشدن این موارد در سایر استان‌ها، به دلیل عدم وجود این دو مورد در آن استان‌ها است و یا اینکه تاکنون بررسی‌های دقیق و جامعی در آن عرصه‌های جنگلی و مرتعی صورت نگرفته است!؟

زوال گونه های مرتعی در استان چهار محال و بختیاری

     به هر حال گزارش‌های پهنه‌بندی در چهارمحال و بختیاری حکایت از این حقیقت تلخ دارد که در حال حاضر اضافه‌بر جنگل‌ها، بخش‌های گسترده‌ای(حدود ۴۰۰ هزار هکتار) از گون‌زارهای این منطقه نیز درگیر پدیده خشکیدگی شده که نیمی از این عرصه‌ها در وضعیتبحرانی قرار گرفته‌اند!

بازتاب‌ها:

– خبرگزاری مهر: خشکیدگی گریبان تمام گیاهان زاگرس را گرفت

طرح بین‌المللی زاگرس می‌توانند به توانمندسازی تشکل‌های محلی کمک کند

سه شنبه, ۹ مهر, ۱۳۹۲

     ظرفیت‌سازی در حوزه سازمان‌های مردم‌نهاد محلی همواره در شمار دغدغه‌ها و مطالبات جدی فعالان و متخصصان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور بوده است. این ظرفیت‌سازی هم می‌تواند از جنبه مهارت‌های فنی و توانمندی‌های علمی و بنیه مالی مدنظر باشد و هم از جهت افزایش تعداد این نهادها در میان جوامع محلی مورد توجه قرار گیرد.

     طرح بین‌المللی زاگرس که آغاز فعالیت‌های مطالعاتی ‌اش به حدود یک‌دهه پیش می‌رسد یکی از فرصت‌های مناسب و ارزشمند در راستای توانمندسازی تشکل‌های محیط زیستی در میان جوامع محلی مناطق پایلوت زاگرس مرکزی است که درصدد است اقدامات مؤثری در این زمینه انجام دهد.

     نگارنده به‌همراه خانم شیرین ابوالقاسمی – مدیر ملی طرح بین‌المللی حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی – در همین زمینه گفتگویی را با خبرگزاری مهر انجام داده‌ایم که می‌توانید مشروح آن‌را در زیر بخوانید:

طرح بین المللی زاگرس در خبرگزاری مهر01

     طرح بین المللی “حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی” در  چهار استان کشور از جمله استان چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویر احمد، اصفهان و فارس در حال اجرا است و اعتبار و تسهیلات این طرح توسط سازمانهای بین المللی و داخلی تامین شده است.

    به گزارش خبرنگار مهر؛ طرح “حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی” یکی از طرحهای مهم حفاظتی در حوزه محیط زیست در کشور است که این طرح بین المللی با همکاری و پشتیبانی سازمانهای بین المللی و ارگانهای دولتی کشور در پنج استان کشور در حال برگزاری است.

     نمایندگی سازمان ملل متحد در ایران در شمار نخستین نهادهای محیط زیستی بین‌المللی است که حدود هفت سال پیش در سال ۲۰۰۶ میلادی  با آغاز فاز اجرایی طرح “حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی”، فعالیت‌های اجرایی‌اش را با همکاری دستگاه‌های دولتی مرتبط با حوزه منابع طبیعی و محیط زیست در چهارمحال و بختیاری و سه استان کهگیلویه، فارس و اصفهان را شروع کرد.

    سازمان حفاظت محیط زیست، وزارت جهادکشاورزی، جنگلها و منابع طبیعی و وزارت نیرو و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در سطح ملی و استانی در اجرای این طرح همکاری دارند.

     هرچند که محدوده اجرایی طرح بین‌الملی زاگرس با وسعتی بالغ بر ۲٫۵ میلیون هکتار می‌تواند تمامی مناطق استان چهارمحال‌و‌بختیاری، مناطق وسیعی از استان کهگیلویه ‌و‌ بویراحمد، قسمت اعظم شهرستان‌های اقلید و مرودشت در استان فارس و سمیرم در استان اصفهان را پوشش دهد، اما در حال حاضر این طرح در چهار محدوده پایلوت (هر استان یک محدوده پایلوت) در حال اجرا است و منطقه سبزکوه(ناغان – بلداجی) به عنوان محدوده پایلوت چهارمحال و بختیاری انتخاب شده است.

     همان‌طور که در اسناد این طرح بین‌المللی آورده شده است، دست‌یابی به توسعه اقتصادی‌اجتماعی پایدار ضمن حفاظت و احیاء تنوع زیستی در منطقه زاگرس هدف کلان طرح است که قرار است از طریق همسو کردن تمامی ظرفیت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری بخش‌های دولتی مؤثر و جوامع محلی ذینفع به سمت این هدف کلان حرکت کنند.

     نایب رئیس انجمن زیست محیطی تسنیم استان چهارمحال و بختیاری در این خصوص با اشاره به اجرای طرح حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی، عنوان کرد: بدون شک توانمندسازی جوامع محلی در زمینه ارتقاء سطح آگاهی‌های عمومی و مهارت‌های فنی و همچنین تغییر هدفمند باورهای معیشتی بهره‌برداران در شمار مهمترین و راهبردی‌ترین برنامه‌های اجرای این طرح بین‌المللی است.

     هومان خاکپور عنوان کرد: همانگونه که در طرح هم تأکید شده است؛ سازمان‌های مردم نهاد محلی یکی از ظرفیت‌های راهبردی برای دستیابی به اهداف کلان و اصلی طرح بوده که می‌توانند به عنوان همکاران اصلی در اجرای مأموریت‌های مشارکت‌جویانه طرح خصوصا” در زمینه افزایش سطح مشارکت و ظرفیت‌سازی در جوامع محلی نقش‌آفرینی کنند.

     این کارشناس منابع طبیعی تاکید کرد: از سوی دیگر کم‌توجه‌ای نهادهای دولتی به توانمندسازی نرم‌افزاری و مهارتی تشکل‌های مردمی استان‌ها که از جنس جوامع محلی هستند، سبب شده است اغلب این نهادهای مردمی از آمادگی‌های لازم و قابل‌انتظار برای این همکاری‌ها برخوردار نباشند، حضور چنین نهادهای بین‌المللی‌ها برای اجرای اینگونه طرح‌ها در استان‌ها، فرصت‌های بسیار مناسبی برای تقویت بنیه نرم‌افزاری و مهارتی تشکل‌های استانی بوده که خوشبختانه به همت دست‌اندکاران “طرح حفاظت از تنوع زیستی زاگرس”، این فرصت با برگزاری کارگاه‌های آموزشی فراهم شد و اعضای تشکل‌های محیط زیستی سراسر استان چهارمحال و بختیاری در این کارگاه‌ها مشارکت می‌کنند.

     وی تاکید کرد: امید آنکه همچنان ظرفیت‌سازی در حوزه سازمان‌های مردم‌نهاد محلی در ابعاد کیفی و کمی در تمامی سکونتگاه‌های روستایی و شهری این پایلوت‌های استانی، در شمار اولویت‌های کاری و راهبردی دست‌اندرکاران اینگونه طرح‌های بین‌المللی قرار داشته باشد تا پس از پایان یافتن زمان حضور این نهادهای بین‌المللی، امیدواری‌ها برای ادامه این فعالیت‌های مشارکتی دلگرم کننده‌تر باشد.

کارگاه آموزشی طرح بین المللی زاگرس 

 تامین تسهیلات و اعتبار توسط صندوق محیط زیست جهانی

     مدیر ملی طرح حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: طرح بین المللی حفاظت از منابع زیستی زاگرس مرکزی در وسعت دو میلیون و ۵۰۰ هزار هکتار در محدوده استانهای اصفهان، چهارمحال و بختیاری، فارس و کهگیلویه و بویراحمد آغاز شده و هم اکنون نیز در حال اجرا است.

     شیرین ابوالقاسمی افزود: طرح بین المللی حفاظت از منابع زیستی زاگرس مرکزی از سال ۱۳۸۱ فاز مطالعاتی آن آغاز شده و در سال ۱۳۸۵ اجازه اجرا آن از سوی برنامه عمران ملل متحد داده شده است.

     وی تاکید کرد: این طرح با پشتوانه و تسهیلات صندوق محیط زیست جهانی و با اعتبار بین المللی سه میلیون و ۸۰۰ هزار دلار و اعتبار ملی شش میلیون و ۸۰۰ هزار دلار اجرا و هم اکنون نیز در حال اجرا است.

     وی بیان کرد: این طرح با مشارکت وزارت جهاد کشاورزی، منابع طبیعی، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیط زیست در حال اجرا است که بیشترین اعتبار این طرح در حدود پنج میلیون و ۸۰۰ هزار دلار از سوی سازمان حفاظت محیط زیست تامین شده است.

     مدیر ملی طرح حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی عنوان کرد: این طرح توسط سازمانهای بین المللی در سال ۲۰۱۰ ارزیابی میان دوره ای شد که متاسفانه تشخیص داده شد که طرح در راستای اهداف اولیه پیش نرفته است.

     ابوالقاسمی ادامه داد: طرح با هدف اصلی همسوسازی فعالیتهای توسعه ای در قالب برنامه حفاظت از تنوع زیستی است وکارشناسان اعلام کردند این طرح به این هدف نزدیک هم نشده است.

     وی بیان کرد: در این خصوص گزینه‌هایی از جمله متوقف کردن اجرا طرح، اجرا طرح با اصلاحات و نهایتا” تمدید طرح با شرایطی جدید در رویکرد کلی؛ تحت برسی قرار گرفته که تصمیم گرفته شد طرح همچنان اجرا شود و طرح هم اکنون در حال اجراست.

 

سلام بیابان‌زایی به دشت‌های بام ایران!

دوشنبه, ۴ شهریور, ۱۳۹۲

     اطلاعات و داده‌های پژوهشی و مطالعاتی انجام شده در دشت‌های حاصلخیز دیار چهارمحال و بختیاری، حکایت از این حقیقت تلخ دارد که شوربختانه پدیده فرونشست زمین به‌عنوان شاخص‌ترین شناسه‌های آغاز بیابان‌زایی در سرزمین آب‌ها نیز مشاهده شده است!

     منطقه چهارمحال و بختیاری با میانگین بارش حدود ۷۰۰ میلی‌متر – که نزدیک به میانگین جهانی است – در شمار یکی از قطب‌های اصلی تولید آب در زاگرس مرکزی و کشور قرار داشته و به‌عنوان سرچمشه‌های اصلی رودخانه‌های پراهمیتی چون زاینده‌رود و کارون بزرگ، حیات و شادابی دو استان بزرگ اصفهان و خوزستان را مدیون این موهبت‌های بی‌منت خود ساخته است. بدون شک همین شناسه‌های کم‌همتا هستند که حیرت و نگرانی‌های کارشناسان و متخصصان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست را از خبرهای مشاهده نشانه‌های فرونشست زمین و آغاز پدیده فاجعه‌بار بیابان‌زایی در دشت‌های حاصلخیزش دو چندان می‌کند!

آغاز بیابان‌زایی در دشت‌های بام ایران

     کمتر از ۴ دهه است که با افزایش جمعیت، توسعه اراضی کشاورزی و ورود ماشین‌آلات کشاورزی و وابستگی ۸۰ درصدی به منابع آب‌های زیرزمینی و روند نگران کننده افزایش تعداد چاه‌های مجاز و غیرمجاز کشاورزی در تمامی ۱۱ دشت چهارمحال و بختیاری، سالانه حدود ۶۰۰ میلیون متر مکعب آب بوسیله ۳۶۰۰ چاه و ۴۸۰ رشته قنات از ذخایر زیرزمینی بیرون کشیده شده و تعادل طبیعی این آبخوان‌ها برهم خورده است. تراکم تا ۵ حلقه چاه در هر کیلومتر مربع از این دشت‌های کشاورزی، بهره‌برداری‌های بیش ا ز حد ظرفیت مجاز از ذخیره آبخوان‌ها و حذف سالانه بیش از ۲ متر ستون آب شیرین این آبخوان‌ها، اضافه‌بر ایجاد بحران‌های آبی باعث هجوم آب شور طبقات زیرین و افزایش آسیب پذیری آبخوان‌ها از نظر شیمیایی شده است.

     نبود مدیریت مناسب در بهره‌برداری از آب‌های زیرزمینی و در زمینه‌های الگوی کشت و روش‌های آبیاری و اصلاح فرهنگ مصرف آب در بخش کشاورزی و گسترش بی‌رویه و چشم‌گیر زمین‌های کشاورزی که عموما”در اثر تغییر کاربری‌های غیرقانونی و فرصت‌طلبانه مرغزارها و عرصه‌های مرتعی صورت گرفته است، علت اصلی افزایش برداشت‌های مضاعف و بی‌رویه از منابع آبی زیرزمینی این آبخوان‌ها شده تا جایی‌که در برخی از آن‌ها مانند دشت خانمیزرای لردگان صدای پای پدیده دهشتناک بیابان‌زایی شنیده شود. آبخوان آبرفتی دشت خانمیرزا نمونه منحصربه فردی از دشت‌های حاصلخیز چهارمحال و بختیاری است که در گذشته در بخش مرکزی آن یک تالاب طبیعی وجود داشته و بین تغذیه و تخلیه آب آن تعادل طبیعی برقرار بوده است اما با افزایش بهره‌برداری بی‌رویه از ذخیره آب زیرزمینی به‌عنوان تنها منبع تأمین کننده آب مورد نیاز بخش کشاورزی منطقه، روند نابودی و کوچک شدن این تالاب شدت یافته تا جایی‌که در حال حاضر مرغزاری تخریب شده و محدود برجای مانده است.

تخریب دشت‌های حاصلخیز

     تقریبا” در تمامی دشت‌های ۱۱ گانه منطقه؛ در سال‌های اخیر چاه‌های کم‌عمق در فصول کشت با کم‌آبی و حتی خشکیدگی مواجه بوده که در برخی موارد مشاجرات محلی و اجتماعی را به‌دنبال داشته است. مقایسه آماری منابع آبی این دشت‌ها در سال‌های مختلف بیانگر این حقیقت است که به بهانه افزایش تولید محصولات کشاورزی، اضافه‌بر افزایش غیراصولی حدود ۵ برابری شمار چاه‌های کشاورزی، تعداد چاه‌های عمیق نسبت به چاه‌های کم‌عمق به علت کاهش شدید سطح آب زیرزمینی و کف‌شکنی‌های مجاز و غیرمجاز جهت دست‌یابی به آب بیشتر، افزایش چشمگیری یافته است که این امر روند تخلیه غیرمجاز ذخیره این آبخوان‌ها را شتابی نگران کننده و فاجعه‌بار بخشیده که در سال‌های اخیر به‌عنوان دشت‌های ممنوعه و برخی نیز بحرانی اعلام شده‌اند.

     باتوجه به‌اینکه منابع آبی اکثر دشت‌ها تنها به بارش‌های سالانه وابسته است، مدیریت هوشمندانه بهره‌برداری از آب‌های زیرزمینی که منطبق بر برنامه‌های کارشناسی مدون باشد، از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود. رهاسازی اراضی ملی تصرفی و کاهش سطح زیر کشت محصولات کشاورزی، کنترل بهره‌برداری با نصب کنتور، تخریب چاه‌های غیرمجاز و حتی خاموش کردن برخی از چاه‌های فعال واقع در حریم یکدیگر در شمار اقدامات کوتاه مدت این مدیریت خردمندانه قرار دارند. یکی از لکنت‌های مدیریتی موجود که می‌توان از آن به‌عنوان خسارت خودخواسته نام برد صدور مجوزهای قانونی حفر چاه و میزان برداشت آب است که بر اساس نیازهای آبی و گاها” فشارهای اجتماعی کشاورزان صادر شده و ناباورانه توجه چندانی به ظرفیت‌های آبی آبخوان‌ها نشده است. اجرای طرح های‌های آبخیزداری و تغذیه مصنوعی، اجرای سیستم‌های نوین آبیاری، افزایش راندمان آبیاری، اصلاح الگوی کشت و انتخاب گونه‌های با نیاز آبی کم نیز در شمار کم‌هزینه‌ترین گزینه‌های عملیاتی در برنامه‌های میان‌مدت و بلندمدت مقابله با پدیده بیابان‌زایی در دشت‌های این دیار دارد.

برخی از بازتاب‌های این یادداشت در رسانه‌ها:

خبرگزاری مهر، روزنامه تهران امروز، روزنامه جام‌جم، روزنامه آرمان، خبرگزاری میراث فرهنگی(CHN)، خبرگزاری بولتن، بهار نیوز، سلامت‌نیوز، خبرگزاری تابناک، پایگاه خبری تحلیلی لکنا، پایگاه خبری قانون، پایگاه خبری تحلیلی نما، شبکه خبری دانشجویان البرز(اسنانیوز)، پایگاه خبری‌تحلیلی زیست‌بوم، پارسی‌نیوز، آژانس خبری زاگرس فردا، ممتازنیوز، پایگاه خبری آنلاین ۱۱۰ و …

قصه تلخ جمع‌آوری بذر بلوط با احداث کارخانه تولید اتانول به جنگل‌های چهارمحال و بختیاری رسید!

شنبه, ۲۲ تیر, ۱۳۹۲

     ماجرای تلخ جمع‌آوری بذر بلوط‌های زاگرس که با سخنان رییس جمهور محمود احمدی‌نژاد در جمع نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی آغاز شد پس از یاسوج به جنگل‌های چهارمحال و بختیاری رسید! رییس دولت‌های نهم و دهم طرح جلوگیری از هدررفت سالانه ۶ میلیون تن بذز بلوط در پای درختان و ضرورت جمع‌آوری و تبدیل آن‌ها به علوفه موردنیاز دام‌ها را مطرح کرد و استاندار کهگیلویه و بویراحمد هم عزم خود را جزم کرد تا با شکستن مقاومت‌های سازمان جنگل‌ها مجوزهای لازم برای احداث کارخانه بزرگ فرآوری بلوط در یاسوج را صادر کند!

     و متأسفانه حالاهم در همین راستا و با نگاه تجاری کوتاه‌مدت و نه‌اقتصادی به جنگل‌های زاگرس،  مدیر عامل منطقه ویژه اقتصادی چهارمحال و بختیاری از انجام پروژه احداث کارخانه بزرگ تولید اتانول از بلوط در این استان خبر می‌دهد! و جالب‌تر اینکه راه جلوگیری از عقب‌نششینی و تخریب جنگل‌های بلوط و احیای محیط زیست در این منطقه را اجرای این پروژه و تولید اتانول از بذر و سرشاخه‌های جنگل‌های بلوط منطقه می‌داند!

کارخانه اتانول چهارمحال و بختیاری

     بدون شک گسترش روند احداث چنین کارخانجات صنعتی در استان‌های زاگرسی و جمع‌آوری بذر و حتی سرشاخه‌های درجتان بلوط در حجم‌های زیاد که ناشی از یک نگاه تجاری کوتاه‌مدت به جنگل‌های بلوط غرب است؛ اضافه‌بر آنکه نیازهای طبیعی اکوسیستم‌های جنگلی رعایت نشده و منجر به اختلال در همان اندک زادآوری طبیعی این جنگل‌ها و نابودی طولانی‌مدت تنوع زیستی جانوری و گیاهی در این زیستگاه‌ها خواهد شد، مغایرت صریح با قوانین و مقررات مربوط به منابع طبیعی و جنگل‌های کشور خواهد داشت.

     براساس قوانین و مقررات سازمان جنگل‌ها که گونه‌های تهدید شونده و در حال انقراض را در کتاب Red book از انتشارات مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور اعلام کرده و نیز گونه‌هایی که طبق استاندارد و دستورالعمل اتحادیه بین‌المللی حفاظت طبیعت(IUCN) حفاظتی محسوب می‌شوند؛ میوه درختان بنه و بلوط به‌همراه تعدادی از گیاهان دارویی‌صنعتی و خوراکی در شمار محصولات آسیب‌زننده به رویشگاه‌های منابع طبیعی کشور قرار داشته و بهره‌برداری آن‌ها مطلقا” ممنوع است. این محصولات جنگلی و مرتعی به‌عنوان اقلام ممنوعه(غیرمجاز به بهره‌برداری و صادرات) محسوب شده و برداشت آن‌ها به‌صورت انبوه و تجاری ممنوع است. بربنیاد همین مقررات، جمع‌آوری میوه‌های بلوط و بنه تنها در حد مصارف خانوار روستایی در محل تا سقف حداکثر ۳ کیلوگرم صرفا” با نظارت و تأیید ادارات منابع طبیعی استان‌ها مجاز شمرده شده است.

نظرسنجی برای انتخاب رییس سازمان حفاظت محیط زیست

سه شنبه, ۱۱ تیر, ۱۳۹۲

     در آستانه آغاز به کار دولت یازدهم، موج و شور و هیجان و امید فراوانی در بین نمایندگان جوامع مدنی و تشکل‌های تخصصی و مردم‌نهاد بوجود آمده تا به سهم خویش هم مطالبات‌شان را به گوش حسن روحانی و تیم مشاورین‌شان در کابینه تدبیر و امید برسانند و هم گزینه‌های خود را در پی فراخوان ایشان به جمع‌آوری نظرات همه‌ی گرایش‌های فکری و تخصصی موجود در باره بهترین و مناسب‌ترین گزینه در تکمیل افراد کابینه یازدهم ارایه دهند.

     چنین است که اینک از شما دوستداران و فعالان و کارشناسان حوزه محیط زیست هم می‌خواهم تا از بین ۹ گزینه مندرج در این نظرسنجی – که به ترتیب حروف الفبا مرتب شده‌اند – فرد شماره یک ساختمان پردیسان را انتخاب کنید. البته اگر هیچیک از این افراد مد نظرتان نیستند، می‌توانید با درج کامنت در زیر همین پست، فرد مورد نظرتان را معرفی فرمایید تا در نهایت، نظرات در اختیار تیم مشاوران رییس جمهور منتخب قرار گیرد. به امید آغاز فصلی نو و پرنشاط در حوزه زیست بوم ایران.

    گفتنی است این نظرسنجی بر روی تارنمای مهاربیابان‌زایی قرار داده شده است و بازانتشار آن برای افزایش سطح اطلاع‌رسانی و مشارکت بیشتر فعالان و دوستداران محیط زیست می‌باشد.