بایگانی آبان, ۱۳۹۱

وقتی عالی ترین مقامات اجرایی منطقه در برابر تجاوز به جنگل های فلارد سکوت می کنند!

جمعه, ۲۶ آبان, ۱۳۹۱

     هرچند زراعت در زیراشکوب درختان از قدیم الایام غالبا” ریشه در تأمین معیشت سنتی وابسته به جنگل و باورهای نادرست اجتماعی جوامع محلی ساکن در رویشگاه های جنگلی در زمینه شیوه های تأمین معیشت داشته و متأسفانه در میان دولتمردان همه دولت ها گذشته هیچگاه نگاه جامع نگرانه ای به طراحی چیدمان توسعه و برخورداری این مناطق از سهم اشتغال های غیر وابسته به منابع طبیعی وجود نداشته و همچنان معیشت سنتی دامداری و کشاورزی سایه شوم خود را بر سر این جنگل های ارزشمند گسترانیده است، اما نباید فراموش کنیم که پی آمد این بی توجه ای ها، نزدیک شدن جنگل های مان به آستانه تخریب و تهدید جدی تنوع زیستی گیاهی و جانوری و وقوع پدیده فاجعه بار بیابان زایی در این مناطق است.

     یقینا” همین کارکردهای زیست محیطی و تأثیر غیرقابل کتمان جنگل ها در نفوذ و ذخیره آب در سفره های زیرزمینی، جلوگیری از فرسایش خاک و انباشته شدن رسوبات در پشت سدهای بزرگ بوده که در قوانین و مقررات منابع طبیعی کشور، هر نوع واگذاری جنگل ها مطلقا” ممنوع اعلام شده و حفاظت و پاسداری از آنها در رأس وظایف و مأموریت های سازمان جنگل ها قرار گرفته و تمامی دستگاه ها و نهادهای دولتی ملزم و مکلف به همکاری در صیانت از این منابع حیاتی کشور شده اند. منابع ارزشمندی که بدون شک در هیچ زمانی چون امروز، این گونه شکننده و با تهدیدهای طبیعی مثل تغییر اقلیم و خشکسالی های پی در پی و تهدیدهای انسان ساز از قبیل زراعت در زیراشکوب، چرای مفرط دام، قطع جنگل، طغیان آفات و بیماری ها، آتش سوزی ها، ریزگردها، رها سازی زباله و پروژه های عمرانی مخرب مواجه نبوده اند.

     اما ناباورانه خبرهای رسیده از منطقه جنگلی فلارد واقع در شهرستان لردگان در چهار محال و بختیاری گواه آن است که برخی از عالی ترین مقامات اجرایی منطقه به بهانه حمایت از جوامع محلی، مأموران منابع طبیعی را تحت فشار قرار داده و در این شرایط حساس و شکننده، در برابر تجاوز به عرصه های جنگلی برای زراعت غیرقانونی در زیراشکوب درختان سکوت کرده که سبب ترویج بی قانونی دربین جوامع محلی و گستاخی این متجاوزین برای دست اندازی های بیشتر به جنگل های منطقه می شود! ماجرای حیرت آوری که تداعی کننده حقیقت تلخ “بر شاخ نشستن و بن بریدن” است.

     منطقه فلارد یکی از بهترین رویشگاه های جنگلی استان چهار محال و بختیاری بوده که با تلاش و زحمات شبانه روزی مأموران منابع طبیعی، کمترین تجاوزات و تخریب در جنگل های آن رخ داده و نسبت به دیگر مناطق جنگلی لردگان از وضعیت نسبتا” بهتری برخوردار است.

     انتظار است مقامات اجرایی منطقه به جای چراغ سبز نشان دادن و حمایت های غیر قانونی از برخی متجاوزین فرصت طلب در منطقه، بربنیاد وظایف ذاتی و تکالیف قانونی نهاد تحت امر خود، در این شرایط حساس از مأموران منابع طبیعی پشتیبانی و مانع گسترش تجاوزات سودجویانه به جنگل های منطقه گردند. یقینا” پشتیبانی های قانونی آن مقامات از مأموران منابع طبیعی و حضور قانون محور و آینده نگرانه در منطقه، می تواند به شایعات تحریک کننده این متجاوزین فرصت طلب در روستاهای منطقه پایان داده و تا دیر نشده آنان را برای تن دادن به قانون تشویق کرده و از ورود خسارت های جبران ناپذیر به جنگل های این منطقه و سایر روستاهای لردگان جلوگیری کنند.

     فراموش نکنیم که راهکار برون رفت از چالش های اقتصادی و اشتغال زایی منطقه هرگز هزینه کردن غیراصولی و نادانسته سرمایه های طبیعی آن دیار نبوده بلکه خردمندانه آن است که نهادهای اجرایی مؤثر در حوزه معیشت مردم، ملزم به انجام تکالیف و وظایف قانونی خود در راستای ایجاد فرصت های اشتغال سازگار و طبیعت محورانه در منطقه شده و با بهره گیری از ظرفیت های حقیقی اشتغال زایی در زمینه های گردشگری طبیعی، کشاورزی نوین، کشت گیاهان دارویی صنعتی و توسعه صنایع سازگار، انتظارات بحق مردم منطقه پاسخ داده شود.

برخی از بازخوردهای این یادداشت در:

– خبرگزاری مهر: سکوت مسئولان در برابر تجاوز به جنگل های لردگان

– روزنامه همشهری: تجاوز به جنگل های فلارد با توجیه توسعه کشاورزی

– خبرگزاری میراث فرهنگی: جنگل های بکر فلارد لردگان در معرض خطر جدی

– روزنامه اعتماد(محمد درویش): تهدیدی شگفت انگیز علیه جنگل های زاگرس در فلارد!

– خبرگزاری فارس: واگذاری نهالستان‌های عمومی و پارک‌های جنگلی ممنوع است

– خبرگزاری فارس: نباید از نظر خردمندانه و عمیق استاندار برداشت سطحی کرد

فایل صوتی مصاحبه مسئولین منطقه در برنامه پیک بامدادی رادیو ایران(رادیو اینترنتی ایران صدا)

به همت انجمن تسنیم، اجرای طرح “طبیعت در پناه شریعت” در بام ایران آغاز شد

سه شنبه, ۲۳ آبان, ۱۳۹۱

    توسعه فرهنگ منابع طبیعی و افزایش سطح مشارکت جوامع محلی، همواره به عنوان یکی از مهمترین مؤلفه ها و مأموریت های محوری نهادهای فعال در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور مطرح بوده و تمامی دست­ اندرکاران و فعالان این حوزه بر این باورند که دستیابی به این هدف بزرگ در گروی همکاری مسئولانه تمامی نهادهای دولتی و مردم نهاد مرتبط و دلسوزان کشور بوده تا با بهره گیری از همه­ توانمندی­ ها و ظرفیت­ های فرهنگی، آموزشی و اعتقادی جامعه و با آموزش و بیان مبانی علمی و اعتقادی مربوط به این حوزه، مردم جوامع محلی را نسبت به پاسداری و حراست از منابع طبیعی و محیط زیست پیرامون­شان حساس ساخت.

     بر همین بنیاد، انجمن محیط زیستی تسنیم بروجن به دنبال برگزاری چندین جلسه کارشناسی توجیهی با کارشناسان و مسئولان ادارات تبلیغات اسلامی، منابع طبیعی و حفاظت محیط زیست استان، اقدام به تهیه طرحی به نام “طبیعت در پناه شریعت” کرده تا با هم افزایی و تقویت و توسعه رابطه حوزه‌ های علمیه و ادارات تبلیغات اسلامی با نهادهای دولتی و غیردولتی متولی منابع طبیعی و محیط زیست، حتی‌المقدور از ظرفیت‌ ها و توانمندی‌ های مبلغان روحانی در جهت آگاه­ سازی جوامع و بهره‌برداران محلی به نحو شایسته استفاده شود.

     در همین راستا، ایام سوگواری دهه­ ی محرم­ پیش ­روی به عنوان نخستین مرحله اجرایی این طرح در شهرستان بروجن – به عنوان منطقه پایلوت – انتخاب شده و انجن تسنیم با همکاری اداره تبلیغات اسلامی بروجن اقدام به شناسایی مبلغین روحانی منطقه کرده، بسته های آموزشی تهیه و در اختیار آن مبلغان روحانی قرار گرفته و از آنان خواسته شده است تا بخشی از زمان سخنرانی ­ها و حضور خود در جمع مردم مناطق مختلف شهرستان را به اجرای این طرح اختصاص داده تا در این رهیافت ضمن افزایش سطح آگاهی­ های عمومی مردم، حساسیت­ آنان نسبت به حفاظت از مواهب طبیعی منطقه­ شان بیشتر شود.

     در این طرح، هیئت های مذهبی نیز به عنوان یکی دیگر از ظرفیت های فرهنگی مذهبی مدنظر قرار گرفته و برای نخستین بار اعضای انجمن تسنیم با تمامی مسئولین هیئت های مذهبی منطقه ارتباط برقرار کرده و از آنان خواسته شده است تا در مناسبت های مذهبی در زمینه کاهش مصرف و جمع آوری صحیح ظروف پلاستیکی همکاری و اقداماتی نمادین و آموزشی صورت پذیرد.

      شوربختانه در برخی مراسمات مذهبی، استفاده بیش­ از­ حد از ظروف و کیسه ­های پلاستیکی، عدم جمع­ آوری صحیح و رهاسازی این زباله­ ها در مکان­ های عمومی و خیابان­ ها و طبیعت مشهود و نگران کننده بوده که علاوه بر آلودگی­ های دیداری، منابع آب و خاک را نیز آلوده کرده و محیط زیست را با تهدیدهای جدی مواجه می سازد.

     در این مرحله از طرح، از مسئولین هیئت های مذهبی خواسته شده است تا در دهه محرم پیش ­روی، در یک اقدام نمادین استفاده از ظروف و کیسه­ های پلاستیکی در برنامه­ های پذیرایی این ایام را به حداقل ممکن رسانده و بدین ترتیب با استفاده از جایگزین مناسب برای آنها (مثل ظروف استیل و ملامین و یا ظروف قابل جذب)، گام ­های موثری در آموزش خانواده­ ها برای کاهش مصرف ظروف پلاستیکی و حفظ محیط زندگی و طبیعت ارزشمند­مان برداشته شود.

     امید آنکه این طرح مورد استقبال و حمایت روحانیون مبلغ بام ایران قرار گرفته تا ضمن ارتقای سطح کیفی آن، به الگویی موفق و کاربردی از این طرح دست یافته که قابلیت توسعه و اجرا در سطوح اجتماعی بزرگتری را داشته باشد.

گزارشی که دعوت به تخریب طبیعت می کند!

شنبه, ۲۰ آبان, ۱۳۹۱

     این داستان پرغصه زغال سازی به سال های دور و قبل از ملی شدن جنگل های کشور( سال ۱۳۴۱) برمی گردد. تا دهه های ۴۰ و ۵۰ علاوه بر سکونتگاه های روستایی، سوخت مردم شهرها نیز از زغال و هیزم جنگلی تأمین شده که ابتدا تحت نظر خوانین و کدخداهای محلی و در سال های بعد تحت نظر و بازرسی مأمورین سازمان جنگلبانی در سامان های عرفی مناطق جنگلی کشور تولید می شده است.

     هرچند که در آن زمان هم مقرر شده بود که منحصرا” از درختان افتاده و خشک و تحت شرایط معین و تعریف شده، زغال مورد نیاز کشور تهیه شود، اما متأسفانه در سال های بعد، همین قانون سبب نهادینه شدن فرهنگ زغال گیری به عنوان یک حرفه برای درآمدزایی در مناطقی از کشور شده و شوربختانه در شرایط کنونی به یکی از مهمترین تهدید های انسانی رویشگاه های جنگلی مناطقی مانند زاگرس تبدل شده و سالانه بخشی از این عرصه های ارزشمند را به نابودی می کشاند!

     بدون شک تمامی کارشناسان و متخصصین منابع طبیعی بر این باورند که در شرایط بحرانی فعلی حاکم بر عرصه های جنگلی و محیط زیست کشور، به هیچ وجه استفاده از سوخت های هیزمی و چوبی منطقی نبوده و علاوه بر نابودی جنگل ها و هدر دادن چوب های تولیدی در کشور، خسارت های جبران ناپذیری به محیط زیست وارد می شود. بر همین بنیاد و با استفاده حداکثری از ظرفیت های قانونی سازمان جنگل ها سعی بر آن است که محدودیت های شدیدی بر ماجرای احداث کوره های زغال سازی در کشور و حتی ممنوعیت های شدید برای مناطق جنگلی اعمال کنند تا از این طریق نیز به جمع شدن بساط زغال سازی در کشور کمک شود. چراکه کوره هایی که به بهانه زغال کردن چوب های باغی احداث می شوند، عموما” درختان جنگلی را نیز به کام خود می کشند!

     بدون شک تبدیل چوب های حاصل از باغات و جنگل ها گزینه ای غیرعلمی، غیراقتصادی و مغایر با ملاحظات زیست محیطی بوده و خردمندانه آن است که با جایگزینی سوخت های فسیلی و انرژی های پاک، چوب های تولیدی را در صنایع چوب و یا مهمتر از این مصارف صنعتی، در شیوه های بی خاک ورزی و تقویت خاک که یقینا” اضافه بر کارکردهای زیست محیطی، منافع اقتصادی بیشتری به همراه داشته مورد اسفاده قرار گیرند.

    حال حیرت آور است که در شرایطی که تلاش می شود تا از تمامی ظرفیت های قانونی و آموزشی کشور برای کاهش و مقابله با زغال سازی در کشور بهره گرفته شود، خبرگزاری وزین مهر ناباورانه در دو گزارش جامع در مورخ ۱۹ آبان ۱۳۹۱ اقدام منسوخ شده زغال سازی در یکی از مناطق روستایی آذربایجان را بی مهابا به تصویر می کشد! گزارش هایی تصویری که یقینا” خبرنگار محترم نیز زحمات زیادی برای تهیه عکس هایش کشیده و تلاش کرده است تا این رخداد را در قالب گزارش هایی آموزشی با تمام جزئیات به خوانندگانش آموزش دهد!

    حقیقتا” قابل تأمل و نگران کننده است که چگونه خبرنگاری در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور، اینگونه ناشیانه چنین رخداد ویرانگر و منسوخ شده ای را با جزئیات به تصویر کشیده و عکس پیرمرد سیگار بدست در کنار کوره را چنان به تصویر می کشد که لایق و سزاوار مردان بزرگ و پاسداران حقیقی این آب و خاک هستند. تصویری که تداعی کننده ژست شکارکشان نادان در کنار شکار مظلوم و در خون غلطیده خود هستند!

     امید آنکه دوستان دلسوز خبرگزاری مهر که سزاوارانه زحمات قابل تحسینی در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور به دوش کشیده و به شایستگی نشان داده اند که همواره دوشادوش دست اندرکاران و فعالان این حوزه، جسورانه و هوشمندانه به دفاع و پاسداری از این مزیت های کم همتای میهن مان پرداخته و در راه آموزش مردم و ترویج فرهنگ منابع طبیعی از هیچ کوشش دریغ ننموده اند، دقت و تأمل بیشتری در تهیه و انتشار چنین گزارش های بدآموزانه کرده تا به جای ترویج فرهنگ استفاده از سوخت های هیزمی، شاهد گسترش شیوه های مصرف خردمندانه چوب های مازاد باغی در تقویت خاک ها و یا صنایع چوبی کشور باشیم.

ذبح درختان در پای چرخ های قطار شهری اصفهان!

جمعه, ۱۹ آبان, ۱۳۹۱

     اخیرا” تصاویری از قطع یکسره درختان در اتوبان فولادشهر اصفهان بدستم رسید که حکایت از قربانی شدن صدها درخت کاج و اقاقیا که قدمت اغلب آنها به سال های قبل از انقلاب – تقریبا” همزمان با احداث شهرک فولادشهر – هم می رسید، داشته که به بهانه مزاحمت برای اجرای پروژه های توسعه ای منطقه به مسلخ رفته بودند!

     ظاهرا” جرم این کاج های چند ساله قرار گرفتن در مسیر عبور قطار بین شهری اصفهان به زرین شهر بوده که به رغم اهمیت کارکردهای زیست محیطی و ضرورت حفظ آنها به دلیل واقع شدن در یکی از صنعتی ترین مناطق اصفهان، ناباورانه فقط به بهانه غلط کم کردن هزینه های آزادسازی مسیر عبور پروژه، بی مهابا تصمیم به قطع یکسره چند صد درخت در مسیر حدود ۴ کیلومتری پلیس راه فولادشهر تا پل اتوبان شهید کاظمی در نزدیکی ورودی کارخانه ذوب آهن گرفته شد!

     بربنیاد گفتگوهایی که نگارنده با برخی افراد مطلع – اما غیر رسمی – در منطقه داشته ام، به دلیل واقع شدن برخی از تأسیسان و ساختمان ها مانند بیمارستان فولادشهر و یا استادیوم ورزشی فولادشهر در مسیر عبور متروی اصفهان – زرین شهر، مسئولان منطقه تصمیم به عبور پروژه از محل فضای سبز درختی وسط اتوبان در طول این مسیر حدود ۴ کیلومتری گرفته و مجبور به قطع درختان چندین ساله این مسیر گرفته اند.

     این در حالی است که منطقه فولادشهر یکی از مناطق صنعتی اصفهان بوده و کارخانه هایی مانند ذوب آهن، سیمان اصفهان و چندین شهرک صنعتی کوچک و بزرگ در حوالی این منطقه مستقر شده و هزاران نفر از ساکنان شهرها و روستاهای منطقه همواره در تهدید آلودگی های صنعتی ناشی از این مراکز بوده و در اثر آلودگی هوا دچار بیماری‌های حاد و مزمن می‌شوند! و حیرت آورتر اینکه مسئولان منطقه به جای تلاش برای دست یابی به تمهید و یا فرآیندی که منجر به افزایش فضای سبز و مقابله با این پدیده‌ی بیماری زا باشند با نابودی نابخردانه فضای سبز درختی منطقه، در حال تدارک تشدید آلودگی هوای منطقه هستند!

پی نوشت – در همین رابطه:

– سایت خبری تابناک: سه هزار و صد اصله درخت کاج ۴۰ ساله در حاشیه فولاد شهر اصفهان قطع شد.

در گندمان نشان دادند که می شود ……

سه شنبه, ۱۶ آبان, ۱۳۹۱

     خشکسالی های پی در پی سال های اخیر به همراه نادیده گرفته شدن حق آبه طبیعی در اثر احداث سد بر روی تالاب بالادستی(تالاب بین المللی چغاخور)، حفر چاه‌های مجاز و غیرمجاز و برداشت های مازاد بر پروانه های بهره برداری و دست کاری های انجام شده بر روی مسیرها و بستر چشمه‌های اطراف ‌تالاب، چرای مفرط و برداشت علوفه، گندمان را وارد مرحله ای نگران کننده از خشکیدگی بی سابقه ای کرده بود که به قول مدیرکل حفاظت محیط زیست چهارمحال و بختیاری؛ این تالاب با خشکی ۸۳ درصدی در حال تبدیل شدن به یک کانون داخلی تولید گرد و خاک بوده و به جای نعمت به نغمتی برای منطقه تبدیل شده است.

     در بازدیدی که دیروز – ۱۵ آبان ۹۱ – به همراه بخشدار منطقه از تالاب گندمان داشتیم؛ پرواز نویدبخش پرندگان بر روی تالاب حکایت از این حقیقت دست یافتنی داشت که؛ می شود آشتی و شادابی را به گندمان بازگرداند.

     ماجرا از این قرار بود که به همت مسئولان و همراهی کشاورزان منطقه، عرصه ۴۵۰ هکتاری از اراضی کشاورزی اطراف تالاب که سال ها به صورت سنتی تحت آبیاری و زراعت قرار می گرفته و هر ساله به علت کمبود آب، منطقه را با اختلافات و تنش های اجتماعی مواجه می کرده است، حالا این زمین ها مجهز به سیستم های آبیاری تحت فشار شده اند و نه تنها با کمبود آب مواجه نبوده بلکه حالا آب مازاد بر نیاز زراعت هم دارند که می شود با مدیریت آن آب ها پرندگان را با تالاب گندمان آشتی داده و هیاهو را به این محیط ارزشمند برگرداند!

     خوشبختانه در همین راستا با همت بخشدار منطقه و اداره حفاظت محیط زیست و بربنیاد دانسته ها و اطلاعات محلی آن تلاشگران با احداث بندهای خاکی کوچک، این آب مازاد به داخل تالاب هدایت شده و طراوت و شادابی به بخش کوچکی از این تالاب خشکیده برگردانده شده و عرصه ای از تالاب که به محل انباشت علوفه کشاورزان تبدیل شده بود به زیر آب رفت!

     هرچند که توسعه این طرح نجات بخش نیاز به انجام مطالعات دقیق و بررسی ها و برآوردهای زیست محیطی همه جانبه داشته – و یقینا” در دستور کار مسئولان حفاظت محیط زیست منطقه نیز قرار دارد – اما؛ نکته امیدوار کننده در این ماجرا، حرکت خردمندانه در راستای افزایش راندمان آبیاری و کاهش نیاز آبی بخش کشاورزی منطقه است که به دنبال آن، در اقدامی هوشمندانه و نمادین آن آب صرفه جویی شده در بخش کشاورزی با صرف اعتباری ناچیز و با عملیات های مکانیکی و سازه ای بسیار ساده، به داخل تالاب هدایت شده و نشان داده اند که اگر در گندمان خردمندانه حرکت شود؛ بدون نیاز به پروژه های انتقال آب می شود هم آب کشاورزی را تأمین کرد و هم تالاب ارزشمند را از نابودی و تبدیل شدن به کانون تولید گرد و خاک داخلی محافظت کرد!

     حقیقتا” دست مریزادی جانانه دارد پیگیری های مسئولانه بخشدار منطقه – جناب بهروز امینی – و  تلاش های ادارات جهادکشاورزی و حفاظت محیط زیست منطقه که اینگونه نشان دادند که اگر همت و هوشمندی باشد می شود با تغییر نوع نگاه در شیوه های بهره برداری از منابع آب و خاک و پاسداری از حقوق و تمامیت سرزمینی این محیط های تالابی، با افزایش راندمان آبیاری در بخش کشاورزی، شادابی و نشاط را به این مزیت های کم همتای سرزمین مادری مان هدیه کرد.

     یادمان باشد که تالاب گندمان در دیار بختیاری؛ یکی از ۱۰ تالاب برتر پرنده نگری در ایران است که در دفتر بین المللی تحقیقات پرندگان آبزی «لندن – ۱۹۵۲» به ثبت رسیده است. این تالاب که به عنوان زیستگاهی با ارزش در میان ۱۰۵ زیستگاه مهم پرندگان در ایران شناسایی شده است، در شمار زیباترین تالاب های کشور و مهمترین کانون های گردشگری چهارمحال بختیاری قرار داشته و زیستگاهی منحصربفرد برای زمستان گذرانی و تخمگذاری پرندگان مهاجر و اسکان دائم پرندگان بومی محسوب شده که قریب به ۱۵ گونه پرنده بومی و قریب به ۳۰ گونه پرنده مهاجر نواحی سردسیر شمالی با جمعیت های زیاد، انواع مارها و قورباغه ها و لاک پشت ها و پستانداران و ماهی ها را در خود جای داده است.

پی نوشت:

برخی از بازتاب های این ماجرا:

– خبرگزاری مهر: در پی یک اقدام هوشمندانه/حیات دوباره تالاب گندمان/بازگشت شناسه های تالابی 

– خبرگزاری میراث فرهنگی: پرندگان با تالاب گندمان آشتی کردند

– خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا): ۸٫۹ میلیارد ریال برای احیای دو تالاب بین المللی چهارمحال وبختیاری اختصاص یافت

– روزنامه اعتماد(محمد درویش): در ستایش بخشداری که قدر تالاب ها را می داند

بهره برداری از محصولات فرعی؛ جریان تخریب در جنگل های زاگرس را پرشتاب می کند!

یکشنبه, ۷ آبان, ۱۳۹۱

    هرچند که بهره برداری های سنتی از محصولات فرعی یا غیر چوبی مانند صمغ ها، مان ها، میوه ها و گال ها در جنگل های گستره زاگرس از گذشته کم و بیش رایج و مرسوم بوده است؛ اما بدون شک در هیچ زمانی چون امروز، این رویشگاه های جنگلی راهبردی در کشور، این گونه شکننده و با تهدیدهای طبیعی مثل تغییر اقلیم و خشکسالی های سال های اخیر و تهدیدهای انسان ساز از قبیل زراعت در زیراشکوب، چرای مفرط دام، قطع جنگل، طغیان آفات و بیماری ها، آتش سوزی ها، ریزگردها، رها سازی زباله و پروژه های عمرانی مخرب مواجه نبوده اند.

     یکی از محصولات فرعی جنگلی که بیشتر مورد توجه مردمان بخش شمالی زاگرس بوده است، صمغ سقز در درختان بنه است که بهره برداری آن با ایجاد شیار و زخم بر روی تنه و حتی شاخه درخت همراه است. از سال های بسیار دور بهره برداری از این محصول فرعی بنه زارها، در بخش شمالی زاگرس به صورت سنتی رایج بوده، اما تقریبا” از نیمه دوم دهه ۶۰ هجری شمسی به محدوده جنگل های گستره زاگرس مرکزی راه یافته است.

     این نوع بهره برداری منسوخ شده، اضافه بر اینکه باعث تشدید ضعف فیزیولوژیکی و اثرات سوء بر روی درخت بنه می شود، برخلاف ادعاهای موافقان و مدافعان بهره برداری سقر از منظر ارزش های اقتصادی که با عنوان طلای سبز هم از آن یاد می کنند، یقینا” در شرایط بحرانی حاکم بر جنگل های زاگرس مرکزی، این بهره برداری حتا از نظر اقتصادی و درآمدزایی هم فاقد توجیه قابل قبول است. بر بنیاد بررسی های انجام شده ، داده های آماری حدود ۶۰۰۰۰۰ هکتار طرح های بهره برداری سقز تهیه شده در جنگل های منطقه اکولوژیکی زاگرس حکایت از آن دارد که؛ تعداد متوسط درخت بنه قابل بهره بردای در هر هکتار جنگل ۸٫۶ اصله است که با رعایت اصول فنی و  ضروری اعمال تناوب بهره برداری چهار ساله، تعداد درخت قابل بهره برداری در هر سال در هر هکتار به حدود ۲ اصله کاهش خواهد یافت. حال با لحاظ متوسط تولید که به میزان ۵۰۰ گرم سقز برای هر درخت مورد بهره برداری در نظر گرفته می شود؛ به خوبی می توان دریافت که ارزش ریالی سقز تولیدی در واحد سطح در مقایسه با هزینه های کارگری و خسارت های وارده بسیار ناچیز بوده و تقریبا” برابر ۵ درصد هزینه احیایی یک هکتار جنگل مخروبه را شامل می شود.

     فراموش نکنیم که بهره برداری از میوه و بذر درختان نیز که در سطحی وسیع تر در رویشگاه های جنگلی زاگرس مرکزی صورت می پذیرد می تواند خسارت های زیست محیطی جبران ناپذیری را به دنبال داشته باشد. در این نوع بهره برداری که نیاز به مهارت و تخصص چندانی هم ندارد، در صورتیکه جمع آوری میوه درختان در حجم وسیع و بدون رعایت نیازهای طبیعی اکوسیستم های جنگلی رخ دهد؛ مطمئنا” اضافه بر تجدید حیات گونه های درختی، حیات جانوری جنگل با تهدیدهای جدی مواجه خواهد شد.

     نمونه بارز و شاخص این شیوه نادرست بهره برداری، جمع آوری میوه بلوط است که شوربختانه در سال های اخیر جمع آوری آن به شدت رواج یافته تا جایی که بدون لحاظ ملاحظات زیست محیطی، استقرار صنایع بزرگ فرآوری برای استفاده از میوه بلوط در برخی مناطق زاگرس در دستور کار سرمایه گذاران داخلی و خارجی نیز قرار گرفت. متأسفانه در حال حاضر نیز جمع آوری گسترده میوه بلوط به عنوان یکی از مهمترین تهدیدهای تجدید حیات گیاهی و تنوع زیستی جانوری منطقه زاگرس مرکزی محسوب شده که بایستی در ردیف الزامات اجتناب ناپذیر مدیریت جامع جنگل های زاگرس مورد توجه جدی قرار گیرد.