بایگانی “رودخانه های کشور”

تونل گلاب۲؛ انحراف فاجعه‌بار زاینده‌رود در محدوده چهارمحال و بختیاری

سه شنبه, ۲۸ آبان, ۱۳۹۲

     دکتر حسین صمدی در ادامه سلسله یادداشت‌های خود در زمینه آثار و تبعات فاجعه‌بار پروژه‌های انتقال آب بین حوضه‌ای از سرشاخه‌های کارون بزرگ در استان چهارمحال و بختیاری به فلات مرکزی و اصفهان، در یادداشتی تأمل‌برانگیز به ماجرای حفر تونل گلاب۲ و انحراف جریان زاینده‌رود در محدوده استان چهارمحال و بختیاری پرداخته که ناباورانه اضافه بر نابودی اکوسیستم بخشی از رودخانه زاینده‌رود که در استان چهارمحال و بختیاری واقع شده است، معیشت و زندگی مردمان منطقه سامان و ۲۲ روستای حاشیه رودخانه زاینده‌رود در چهارمحال و بختیاری را با تهدیدهای جدی مواجه خواهد کرد.

     شرح کامل این ماجرای تلخ و فاجعه‌بار که این متخصص آب ارسال کرده است در زیر با خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته می‌شود:

 تونل‌هایی که منشأ منازعات و بحران‌های محیط زیستی آینده خواهند شد!

حسین صمدی بروجنی – دانشیار دانشگاه شهرکرد

     طرح تونل گلاب در لوای طرح انتقال آب شرب کاشان از سال ۱۳۸۴ توسط استان اصفهان مطرح گردید و شامل دو فاز تونل ۱ و ۲ گلاب است. تونل گلاب۱ با طول ۱۰ کیلومتر و قطر ۳٫۸ متر برای انتقال ۱٫۷ مترمکعب بر ثانیه آب از زاینده‌رود به محل تصفیه‌خانه کاشان است که حفر آن مراحل پایانی را می‌گذراند و به دلیل ظرفیت پایین، برای استان چهارمحال و بختیاری مشکلی ایجاد نمی‌کند. تونل گلاب ۲ به طول ۱۷ کیلومتر و ظرفیت ۲۳ مترمکعب‌برثانیه در ادامه تونل ۱ گلاب قرار دارد که آب منطقه‌ای اصفهان با انعقاد قراردادهای اجرائی، عملیات حفر آن را آغاز کرده و تا پایان سال ۱۳۹۱ در حدود ۲ کیلومتر از این تونل را حفر نموده است.

    این طرح زاده تحریف در سیمای طرح انتقال آب به کاشان با ظرفیت نهائی ۱٫۷ مترمکعب بر ثانیه است و از محل اعتبارات استان اصفهان بدون اخذ مجوزهای زیست محیطی و قانونی انجام می‌شود و از این نظر دارای وجاهت قانونی نیست. با توجه به ظرفیت بالای تونل گلاب۲ و انحراف رودخانه زاینده‌رود در محدوده استان چهارمحال و بختیاری توسط این تونل، مردم منطقه سامان و ۲۲ روستای حاشیه رودخانه زاینده‌رود در این استان، از نیمه اول سال ۱۳۹۰ اعتراض‌هایی را آغاز کرده و نگرانی خود را از خطر انحراف آب رودخانه زاینده‌رود و احتمال خشک شدن باغات خود ابراز نمودند. در حالیکه این نارضایتی‌ها همچنان ادامه دارد و مسئولین استان بر این امر اتفاق نظر دارند که نباید تونل ۲ گلاب حفر شود و اظهارنظرهای کارشناسی نیز در این ارتباط مؤید این موضوع است که حفر تونل ۲ گلاب فاقد توجیه از نقطه نظرهای اقتصادی، فنی، اجتماعی و زیستمحیطی است، ولی وزارت نیرو در خصوص توقف عملیات اجرائی این تونل اقدام نمی‌نماید.

     لذا برای روشن شدن موضوع در اینجا به دلایل غیرکارشناسی بودن حفر تونل گلاب ۲ پرداخته می‌شود که امید است در یک فضای کارشناسی و بدور از تعصبات محلی و منطقه‌ای، این موارد مورد توجه قرار گیرد و در اسرع وقت عملیات حفر تونل گلاب ۲ که هم اکنون که به انتهای سال ۱۳۹۱ نزدیک می‌شویم در جریان است، متوقف شود:

الف) عدم توجیه تونل گلاب۲ از نظر حفاظت کیفی آب(شرب) و پدافند غیرعامل

     یکی از مهمترین دلایل توجیهی حفر تونل گلاب۲، حفظ کیفیت آب شرب رودخانه زاینده‌رود برای اصفهان مطرح شده است و این موضوع به پدافند غیر عامل ربط داده شده است. این توجیه به دلایل مختلف مبنای علمی و کارشناسی ندارد. اول آنکه در مسیر زاینده‌رود در استان چهارمحال و بختیاری هیچ صنعت قابل ملاحظه‌ای احداث نشده و برنامه‌ای نیز برای آن وجود ندارد، لذا آلودگی صنعتی اساسأ در منطقه وجود ندارد. تنها آلودگی روستاهای حاشیه زاینده‌رود مطرح است که به استناد نتایج آنالیزهای کیفیت آب رودخانه در ایستگاه‌های هیدرومتری، گزارشی دال بر انتقال این آلودگی در پایین‌دست منتشر نشده است. یقینا” علت این امر به توان خودپالائی رودخانه زاینده‌رود که ناشی از دبی و شیب قابل ملاحظه آن‌است، برمی‌گردد، ماجرایی که باعث شده تا رودخانه زاینده‌رود به مثابه یک تصفیه‌خانه بزرگ طبیعی عمل کرده و عمده آلودگی‌های رودخانه برطرف شود و اگر هم بخشی از آلودگی حذف نشد، تصفیه‌خانه آب شرب اصفهان آن را از بین می‌برد. علاوه بر آن احداث تصفیه‌خانه فاضلاب شهرها و روستاها به عنوان یک اصل شناخته شده محیط زیستی، از تعهدات دولت است که اجرای آن مشکل آلودگی را نه تنها در رودخانه زاینده‌رود بلکه در سایر رودخانه‌های کشور از اساس منتفی می‌کند.

     مسئله دوم آنکه باید دید رویکرد انحراف آب رودخانه برای کنترل آلودگی‌ها در کشورهای توسعه یافته چه جایگاهی دارد. بررسی‌های بیشتر در این زمینه نشان می‌دهد این رویکرد یک دور باطل بشمار می‌آید. زیرا این سؤال مطرح است که اگر با حفر تونل گلاب۲ بتوان آلودگی رودخانه پائین‌دست سد زاینده‌رود را کنترل کرد، با توجه به اینکه عمده منابع آلاینده در بالادست سد زاینده‌رود است (از جمله شهرها و روستاها در بخش‌هائی از سه شهرستان شهرکرد، کوهرنگ و چادگان و فریدن) چگونه می‌توان رودخانه زاینده‌رود را در بالادست، از نقطه شروع که شهر چلگرد است با روش انحراف کنترل کرد؟ پاسخ این سؤال را می‌توان از تجارب کشورهای دیگر بدست آورد که آن کشورها برای کنترل آلودگی‌های احتمالی بجای اینکه رودخانه را از مسیر طبیعی انحراف دهند، کلیه اقدامات حفاظت کیفی و کمی آب رودخانه را در دستور کار خود قرار می‌دهند.

     بنابراین با توجه به این توضیحات، اگرچه توجیه حفظ کیفیت آب شرب برای تونل گلاب ۲ ظاهر مستدلی دارد، ولی بر مبنای اصول علمی و کارشناسی و تجارب سایر کشورها، این توجیه از اصل نادرست بوده و اجرای تونل گلاب ۲ بجز هدر دادن بودجه و ایجاد مشکل برای پائین‌دست، حاصلی ندارد. جالب است حفر تونل گلاب ۲ می‌تواند خود عاملی برای افت کیفیت آب شرب باشد. زیرا بخش قابل توجه‌ای از آب شرب استان یزد از محل تصفیه‌خانه باباشیخ‌علی تأمین می‌شود و انحراف آب از بالادست باعث می‌شود رودخانه زاینده رود خاصیت خودپالائی خود را از دست داده و به مرور به یک مسیر فاضلاب رو تبدیل شود، به بیان دیگر با حفر تونل گلاب ۲ نقض غرض می‌شود.

عدم توجیه از نظر حفاظت کمّی منابع آب  

     ممکن است برخی تصور کنند با احداث تونل گلاب ۲ و انحراف آب از مسیر طبیعی می‌توان از نظر کمّی به رودخانه زاینده‌رود کمک کرد. برای بررسی این فرضیه لازم می‌شود آمار اندازه‌گیری دبی رودخانه مورد بررسی قرار گیرد. تحلیل آمار ۳۷ ساله رودخانه زاینده‌رود در دو ایستگاه محدوده مورد نظر یکی ایستگاه سد تنظیمی (واقع در مقطع ورودی رودخانه زاینده‌رود به استان چهارمحال و بختیاری) و دیگری ایستگاه پل زمانخان (واقع در مقطع خروجی رودخانه زاینده‌رود از استان) نشان می‌دهد نه تنها دبی آب زاینده‌رود در محدوده استان کم نشده است، بلکه دبی خروجی زاینده‌رود از استان چهارمحال و بختیاری، ۰٫۹ درصد نسبت به ورودی آن به استان بیشتر بوده است(میانگین بلندمدت ورودی و خروجی به ترتیب ۴۶ و ۴۶٫۴ مترمکعب بر ثانیه).

     این امر بخاطر اثر مثبت باغات حاشیه زاینده‌رود در افزایش نفوذپذیری خاک توسط ریشه درختان و نفوذ هرزآب‌های منطقه به داخل زمین و در نهایت تخلیه تدریجی بصورت زایش به رودخانه است. شاید یکی از دلایل نامگذاری رودخانه زاینده‌رود، همین خاصیت زایندگی رودخانه بوده است. بنابراین با احداث تونل گلاب ۲ هیچ منفعتی از نظر حفاظت کمّی آب حاصل نمی‌شود.

عدم توجیه از نظر اقتصادی

     در هر طرح لازم است گزینه‌های ممکن بررسی شوند و از نظر اقتصادی رتبه‌بندی گردند. در مورد طرح تونل گلاب ۲ یک گزینه جایگزین، عدم اجرای تونل و انجام سرمایه‌گذاری در حفاظت کیفی رودخانه در مسیر طبیعی است، در این ارتباط برآوردهای کارشناسی نشان داده با صرف کمتر از ۲۰ درصد هزینه تونل گلاب می‌توان کلیه روستاهای مسیر زاینده‌رود را مجهز به سیستم تصفیه فاضلاب نمود.

     این صرفه‌جویی ۸۰ درصدی هزینه تونل را اگر به هزینه‌های اجتماعی و زیست محیطی مترتب بر تاثیرات منفی تونل بر کاهش درآمد باغات و از بین رفتن درآمدهای گردشگری منطقه اضافه شود، غیراقتصادی بودن طرح به اثبات می‌رسد. بویژه آنکه اگر بنا باشد سیستم آب شرب اصفهان با حفر تونل گلاب ۲ از موقعیت فعلی که در باباشیخ‌علی است، تغییر یابد این امر به معنی نادیده گرفتن سرمایه‌گذاری‌های عظیمی است که از دهه ۵۰ با حفر دو تونل، احداث سد چم‌آسمان و اجرای کیلومترها خط انتقال برای تآمین آب شرب اصفهان انجام گرفته و از این منظر نیز مشخص است که گزینه تونل گلاب ۲ از نظر اقتصادی فاقد توجیه است.

عدم توجیه از نظر اجتماعی

     برای بررسی تبعات اجتماعی تونل گلاب ۲ کافی‌است به آمار دبی رودخانه در زمان خشکسالی مراجعه شود که این دبی رودخانه  به ۱۷٫۷ مترمکعب بر ثانیه کاهش یافته است و اگر فرض بر این باشد که تونل سوم کوهرنگ نیز به بهره‌بردای رسیده باشد، آب قابل انتقال از تونل سوم در زمان خشکسالی برابر ۲٫۷ مترمکعب بر ثانیه است لذا دبی رودخانه مجموعاً به ۲۰٫۴ مترمکعب بر ثانیه می‌رسد که از ظرفیت تونل گلاب ۲ که معادل ۲۲ متر مکعب بر ثانیه است، کمتر می‌باشد و بدیهی است در صورت اجرای تونل گلاب ۲، این امکان وجود خواهد داشت که کل آب رودخانه منحرف شود و در این صورت باغات حاشیه زاینده‌رود در استان چهارمحال و بختیاری و حتی استان اصفهان در طول رودخانه خشک خواهد شد و این مسئله یک بحران اجتماعی برای شهرها و روستاهای مسیر با جمعیت حدود ۵۰ هزار نفر بوجود خواهد آورد که امرار معاش اصلی زندگی آنها بطور مستقیم و غیر مستقیم از طریق باغات است.

     این در حالیست که باغات حاشیه زاینده‌رود از نظر کمیت و کیفیت بر منابع آب رودخانه زاینده‌رود بار اضافی تحمیل نمی‌کند و عمده آب مورد نیاز باغات از زایش‌های رودخانه تأمین می‌شود که علت این زایش‌ها به وجود همین باغات بر می‌گردد.

عدم توجیه از نظر زیست محیطی

     مهمترین شرط برای اجرای هر طرح آبی این‌است که طرح دارای توجیه زیست محیطی باشد. طرح تونل گلاب ۲ بدلیل انحراف عمده آب رودخانه زاینده‌رود تبعات زیادی را از نظر زیست محیطی بوجود می‌آورد. این تبعات در دو گروه قابل تقسیم‌بندی است. یکی اثراتی که بواسطه کاهش دبی رودخانه توسط تونل گلاب ۲ بوجود می‌آید، مطابق نمودار زیر این‌است که در سال‌های نرمال امکان خشک شدن رودخانه در ماه‌های دی، بهمن و اسفند وجود خواهد داشت و در زمان خشکسالی این مسئله تقریبا در تمام ماه‌های سال رخ می‌دهد. بدیهی است این  امر مسائل عدیده زیست‌محیطی را بوجود می‌آورد و باعث مرگ رودخانه می‌شود.

     دیگری از بُعد کیفیت آب رودخانه است که با انحراف عمده آب رودخانه، توان خودپالایی رودخانه به شدت کاهش یافته و بویژه در زمان خشکسالی، رودخانه به یک مسیر فاضلاب‌رو و زباله‌دان تبدیل می‌شود که از نظر محیط زیستی غیرقابل پذیرش است.

     از سوی دیگر در صورت خشک شدن باغات، اکوسیستم منطقه به‌هم خورده و زمینه برای ایجاد گرد و غبار و حرکت آن به سمت اصفهان بوجود خواهد آمد. ضمن آنکه گزارش‌های منتشر شده حاکی از آن است که در طرح تونل گلاب ۲ مجوزهای زیست‌محیطی گرفته نشده است و لازم است سازمان حفاظت محیطزیست استان در این باره بررسی‌های بیشتری انجام دهد.

دبی ورودی و خروجی زاینده‌رود از چهارمحال و بختیاری

جمع بندی تونل گلاب۲

     با توجه به موارد فوق، حفر تونل گلاب ۲ نه تنها موجب حفظ کیفیت آب رودخانه برای شرب نمی‌شود بلکه عاملی برای به خطر افتادن کیفیت آب رودخانه در پائین‌دست (بدلیل کاهش دبی رودخانه) و بروز بحران‌های اجتماعی در آینده نزدیک خواهد شد و قطعأ باید عملیات اجرائی این تونل متوقف شود. با توقف این تونل میتوان کلیه اقدامات حفاظت کیفی رودخانه و سرمایه‌گذاری‌های مربوطه از محل صرفه‌جوئی که بواسطه عدم اجرای تونل بدست می‌آید، انجام داد.

هشدار متخصصین آب برای آغاز منازعات و تنش‌های اجتماعی در چهارمحال و بختیاری

یکشنبه, ۲۶ آبان, ۱۳۹۲

     دانشیار دانشگاه شهرکرد و متخصص برجسته حوزه آب کشور، اجرای پروژه انتقال آب بین حوضه‌ای از سرشاخه‌های کارون بزرگ به اصفهان و فلات مرکزی کشور که قرار است با احداث تونل ۶۵ کیلومتری از عمق بیش از ۳۰۰ متری دشت‌های کشاورزی شرق استان چهارمحال و بختیاری صورت پذیرد را منشأ منازعات و بحران‌های اجتماعی آینده در منطقه می‌داند. دوست ارجمندم دکتر حسین صمدی بربنیاد اسناد و مدارک مندرج در مطالعات مشاور پروژه و همچنین یافته‌های پژوهشی و تحقیقاتی فنی و اجتماعی خود، یادداشتی را تهیه کرده است که شرح کامل آن‌را با خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به اشتراک می‌گذارم:

تونل بهشت آباد؛ منشأ منازعات و بحران‌های اجتماعی آینده

حسین صمدی بروجنی – دانشیار دانشگاه شهرکرد

     در سال‌های اخیر، طرح انتقال آب بهشت‌آباد از استان چهارمحال و بختیاری به فلات مرکزی ایران مطرح شده که در مطالعات آن تنها گزینه بررسی شده احداث تونل ۶۵ کیلومتری از عمق بیش از ۳۰۰ متری اراضی شرق استان چهارمحال و بختیاری است. عمق قرارگیری زیاد تونل، طولانی بودن تونل و شرایط خاص زمین‌شناسی مسیر عبور تونل و فرضیات دست بالا در میزان آب قابل انتقال باعث شده این طرح در معرض انتقادهای شدید کارشناسی قرار گیرد. از جمله این موارد می‌توان به مقالات، نامه‌ها و گزارشاتی اشاره کرد که از سوی مجامع علمی و قانونی مختلف ارائه و منتشر شده است.

     نامه سازمان حفاظت از محیط زیست کشور در تاریخ ۲۳ مهر ۱۳۸۶، گزارش فروردین‌ماه ۱۳۸۷ و مرداد ۱۳۹۱ مرکز پژوهش‌های مجلس (قابل دستیابی در سایت www.Majlis.ir)، گزارش شرکت مهاب قدس در مورد طرح بهشت‌آباد در سال ۱۳۸۹، عدم تأیید طرح بهشت‌آباد در کمیته تخصصی آب وزارت نیرو، نامه سازمان بازرسی کل کشور به وزارت نیرو در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۹۰ و نامه‌های متعدد انتقادی از سوی مسئولین و نمایندگان استان‌های چهارمحال و بختیاری و خوزستان در مورد این طرح اشاره کرد. چه‌بسا اجرای طرح با وضع کنونی، تبعات منفی هم برای حوضه مبدأ و هم برای حوضه مقصد در پی خواهد داشت که خلاصه آن به شرح زیر بیان می‌گردد:

الف) اثرات منفی بر منطقه مبدأ

     اولین اثر منفی احداث تونل بهشت‌آباد، زهکش کردن منابع آب زیرزمینی محدود منطقه مسیر واقع در استان چهارمحال و بختیاری است که این امر بدلیل وجود تشکیلات کارستیک و گسلی در مسیر تونل (که بیش از ۴۰ مورد گسل در مسیر تونل وجود دارد و بیش از ۱۰ کیلومتر از مسیر تونل را سازندهای کارستیک تشکیل میدهد) می‌باشد و باعث خواهد شد بسیاری از چشمه‌ها، قنوات و چاه‌ها در دشت‌های شلمزار، جونقان، هفشجان، فرخ شهر و شهرکرد خشک یا کم‌آب گردد. بدیهی است این امر برای حوضه بهشت‌آباد به عنوان کم‌بارش‌ترین منطقه استان چهارمحال و بختیاری و حوضه‌ای که حدود ۶۰ درصد از جمعیت کل استان را در خود جای داده، می‌تواند بحران جدی اجتماعی و زیست‌محیطی پدید آورد. جالب است وزارت نیرو در نامه تخصیص آب طرح بهشت‌آباد در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ بدلیل آگاهی از خطرات تونل بهشت‌آباد، اجرای طرح را به بررسی و مطالعه گزینه‌هایی که بر آب زیرزمینی منطقه مسیر تونل تأثیر سوء نداشته باشد، منوط نموده است. هرچند این مصوبه تا کنون مورد توجه خود وزارت نیرو نیز قرار نگرفته است!!.

     دومین اثر، ناشی از دست بالا در نظر گرفتن ظرفیت آب قابل انتقال است که این امر توسعه حوضه بهشت‌آباد را با مشکل مواجه کرده و در آینده موجب تعارضات و منازعات محلی بر سر استفاده از آب خواهد شد.

     سومین مورد مشکلات اجتماعی از جمله افزایش مهاجرت بخاطر خشک یا کم آب شدن چشمه‌ها، قنوات و چاه‌های منطقه مسیر و زیر آب رفتن روستاهای منطقه با جمعیت حدود ۵۰۰۰ نفر می‌باشد.

     چهارمین مسئله مشکلات مخزن در افزایش خطر زلزله القائی و ناپایداری و فرو ریختن دیواره‌های مارنی مخزن در محدوده اردل است که این امر به جانمائی نا مناسب احداث سد بر می‌گردد.

     پنجمین مورد به اثرات اجرای طرح به مناطق پائین دست و ایجاد عدم‌النفع در تولید برق (در نیروگاه‌های زنجیره‌ای خوزستان) و کشاورزی در این منطقه برمی‌گردد که از نظر اقتصادی و اجتماعی توجیه طرح را مورد سؤال قرار می‌دهد.

ب) اثرات منفی بر منطقه مقصد

     اولین مسئله افزایش بارگذاری بر رودخانه زاینده‌رود بدلیل فرض دست‌بالا در تعیین ظرفیت آب قابل انتقال است و در حالیکه آب مازاد مطمئن حوضه برای انتقال حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب در سال برآورد شده، در نامه تخصیص مورخ ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ میزان آب تخصیص یافته به این طرح ۵۸۰ میلیون مترمکعب در سال است و این به معنی ۲۶۵ میلیون مترمکعب بارگذاری بیشتر بر رودخانه زاینده‌رود است.  نمونه این اتفاق را می‌توان در تونل‌های اول و دوم کوهرنگ مشاهده کرد. در حالیکه برنامه‌ریزی بهره‌برداری از تونل‌های اول و دوم به ترتیب برای ۳۰۰ و ۲۵۰ میلیون مترمکعب در سال بوده و براین اساس در حوضه زاینده‌رود تقاضای جدید آب به همین میزان تعریف شده، متأسفانه در خشکسالی‌های اتفاق افتاده در سال‌های اخیر، آب انتقالی از این دو تونل  مجموعأ در حدود ۲۰۰ میلیون مترمکعب در سال بوده است. همین امر باعث شده که تونل‌های کوهرنگ نه تنها برای زنده ماندن زاینده‌رود نتوانستند کاری از پیش ببرند بلکه با اعمال بارگذاری بر حوضه زاینده‌رود مشکل را تشدید کردند.

     متأسفانه همان رویکرد قبلی برای تونل بهشت‌آباد نیز دارد تکرار می‌شود و نشانه‌های این امر را می‌توان از همین حالا در گزارش اخیر مطالعات منابع و مصارف آب حوضه زاینده‌رود (زایندآب، ۱۳۸۸) مشاهده کرد که بر اساس آن در برنامه توسعه آتی صنعت استان اصفهان، نیاز آبی این بخش از ۱۸۸ میلیون مترمکعب به ۴۷۰ میلیون مترمکعب در سال افزایش داده شده است و این امر به پشتوانه طرح بهشت‌آباد روی داده است. بدیهی است برای پیشگیری از وقوع این بحران بایستی وزارت نیرو در نامه تخصیص خود، بازنگری کرده و بجای مقدار متوسط آورد رودخانه، مقدار آب مطمئن واقعی را که حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب در سال است، ملاک عمل در طرح بهشت‌آباد قرار دهد. در این صورت هدف انتقال صرفأ تأمین آب شرب خواهد بود و چون آب برگشتی از شرب ۷۰ درصد میباشد، تأمین آب صنایع می‌تواند از محل تصفیه فاضلاب آب شرب انجام شود.

     دومین مورد هزینه اجرای بسیار بالای اجرای تونل است، چرا که حفر تونل بهشت‌آباد بطور مشابه با تونل سوم کوهرنگ، با عدم قطعیت‌های فنی زیادی مواجه بوده و هزینه تونل نسبت به برآورد اولیه ۸ برابر بیشتر می‌شود و این به معنی این‌است که هزینه طرح بهشت‌آباد از مرز ده هزار میلیارد تومان نیز فراتر خواهد رفت. بدیهی است این حجم بالای سرمایه‌گذاری بدلیل محدودیت‌های بودجه‌ای باعث می‌شود سرمایه‌گذاری‌ها در بخش مدیریت مصرف و حفاظت از منابع آب زیرزمینی حوضه زاینده‌رود عقیم بماند و فرصت‌های احیای منابع آب زیرزمینی اصفهان و تحقق اقدامات و برنامه‌های مدیریت مصرف و مدیریت تقاضا از دست برود.

     سومین مسئله که به واسطه مشکل دوم پدید می‌آید زمان‌بر شدن اجرای تونل بهشت‌آباد، بر خلاف برنامه مورد انتظار است که این زمان با توجه به تجربه تونل سوم کوهرنگ ممکن است به سه تا پنج دهه بطول بیانجامد. لذا این امر محتمل است که پیش از اتمام طرح بهشت‌آباد، مصارف جدید آب شرب و صنعت (بویژه خط انتقال به یزد و کرمان و صنایع جدید اصفهان) عملیاتی شده و زاینده‌رود به واسطه این طرح از قبل هم خشک‌تر شود.

     چهارمین مورد تأثیر منفی طرح انتقال آب بر فرهنگ استفاده از آب در استان‌های کم‌آب در حوضه مقصد است چراکه بجای اینکه کانون توجه‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها بر مدیریت تقاضا و بهینه‌سازی مصرف آب باشد، بر حفر تونل و اتمام طرح معطوف گشته و امکان فرهنگ‌سازی برای صرفه‌جوئی آب از بین می‌رود. نمونه این تأثیرات منفی را می‌توان در استان یزد و پس از احداث خط اول لوله انتقال آب از زاینده‌رود به این استان مشاهده کرد.

     پنجمین موضوع افزایش مشکلات اجتماعی در حوضه مقصد و بالاگرفتن منازعات محلی و بین بخشی در خشکسالی‌ها است! چراکه ظرفیت طرح انتقال آب بهشت‌آباد براساس متوسط آورد رودخانه در نظر گرفته شده و در زمان خشکسالی آبدهی رودخانه نسبت به شرایط نرمال ممکن است بین ۳۰ تا ۶۰ درصد با کاهش مواجه شود و چون بواسطه طرح بهشتآباد، نیازهای جدید شرب و صنعت استان‌های دیگر به زاینده‌رود تحمیل شده در زمان خشکسالی تأمین نیاز آب کشاورزان این حوضه در اولویت بعدی قرار خواهد گرفت، لذا عدم تأمین آب موجب مشکلات اجتماعی و حتی منازعات محلی و منطقه‌ای می‌گردد. 

جمع بندی تونل بهشت‌آباد

     اگرچه شرکت آب منطقه ای استان اصفهان بدون اخذ مجوز زیست محیطی و رعایت مفاد ابلاغیه تخصیص آب وزارت نیرو، برخی اقدامات اجرائی نظیر انعقاد قرارداد با پیمانکار و تجهیز کارگاه و سفارش دستگاه حفار TBM را صرفا از طریق فشارهای سیاسی شروع کرده است ولی براساس اسناد و مدارک موجود که در بالا به آنها اشاره شد پر واضح است که حفر تونل بهشت آباد به صلاح حوضه زاینده‌رود نبوده و منافع عمومی را بواسطه بحران‌های اجتماعی که در آینده بوجود می‌آورد، به خطر انداخته و مغایر با منافع ملی است. لذا در صورتیکه به قانون و مقررات تمکین شود، فورأ عملیات اجرائی طرح متوقف شده و در سیمای طرح بازنگری می‌شود.

     برای پیشگیری از وقوع این مسائل و مشکلات لازم است موارد زیر مورد توجه قرار گیرد و انجام شود:

 – اولأ وزارت نیرو در نامه تخصیص خود، بازنگری کرده و بجای مقدار متوسط آورد رودخانه، مقدار آب مطمئن حوضه مبدأ را که حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب در سال است، ملاک عمل در طرح بهشت آباد قرار دهد و در این صورت هدف انتقال صرفأ تأمین آب شرب خواهد بود و چون آب برگشتی از شرب ۷۰ درصد می‌باشد، تأمین آب صنایع می‌تواند از محل تصفیه فاضلاب آب شرب انجام شود.

دومأ آنچنان که وزارت نیرو در نامه تخصیص تصریح کرده که نباید طرح بهشت‌ آباد بر منابع آب زیرزمینی منطقه مسیر تأثیر منفی داشته باشد، لازم است با بررسی دقیق گزینه‌های انتقال آب با روش لوله، از انتقال آب با تونل جلوگیری شود.

– و سومأ با بررسی گزینه‌های مختلف احداث سد، ساختگاهی انتخاب شود که کمترین اثرات زیست محیطی را در پی داشته باشد و باعث نشود روستاها و چشمه‌های مهم منطقه به زیر آب فرو روند.

علل بحران کم آبی در زاینده‌رود از نگاه یک متخصص آب

جمعه, ۲۴ آبان, ۱۳۹۲

     بررسی‌های کارشناسی دوست ارجمندمان دکتر حسین صمدی بروجنی؛ دانشیار دانشگاه شهرکرد و محقق مرکز تحقیقات منابع آب استان چهارمحال و بختیاری گواه حقیقتی تلخ است که حکایت از بحران مدیریت بر منابع آبی زاینده‌رود دارد. در یاداشتی که در زیر با خوانندگان فرهیخته طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته شده است، علل بوجود آمدن بحران کم آبی در زاینده‌رود از نگاه این متخصص حوزه آب مورد واکاوی قرار گرفته است:

بحران کم آبی در زاینده رود و علل آن

حسین صمدی بروجنی – دانشیار دانشگاه شهرکرد

     رودخانه زاینده‌رود به عنوان بزرگترین رودخانه فلات مرکزی ایران در حوزه گاوخونی واقع گردیده است. این رودخانه نقش مهمی در تامین آب شرب،  صنعت و کشاورزی مناطق مرکزی ایران دارد.  آبدهی این رودخانه دارای تغییرات زیادی بوده بطوریکه در ترسالی‌ها آبدهی این رودخانه به بیش از ۲۰۰۰ میلیون مترمکعب(۲ میلیارد مترمکعب در سال) می‌رسد و در خشکسالی‌ها این رقم به حدود ۷۰۰ میلیون مترمکعب کاهش می‌یابد.  متوسط آبدهی این رودخانه در ۲۰ سال اخیر در حدود ۱۳۰۰ میلیون مترمکعب است.  عمده منابع آب زاینده‌رود از کوهستان‌های بختیاری در زاگرس مرکزی سرچشمه می‌گیرد و به منظور تقویت آب این رودخانه برخی تونل‌های انتقال آب نظیر تونل‌های کوهرنگ ۱، ۲، و ۳، تونل چشمه لنگان و تونل خدنگستان حفر شده و برخی تونل‌های دیگر نظیر بهشت‌آباد و کوگان مطالعه شده است.  استان چهارمحال و بختیاری با دارا بودن ۷٫۵ درصد از مساحت حوضه رودخانه زاینده‌رود،  نزدیک به ۸۰ درصد منابع آب زاینده‌رود را تأمین می‌کند. ولی سهم برداشت آب این استان کمتر از ۱۰ درصد منابع آب رودخانه زاینده‌رود است. این در حالی‌است که سال‌های اخیر تبلیغات گسترده‌ای شده که علت اصلی خشک شدن زاینده‌رود، به برداشت‌های بالادست در استان چهارمحال و بختیاری نسبت داده شود. کافی‌است به آمار ۳۷ ساله اخیر منتشره از سوی وزارت نیرو مراجعه شود که متوسط دبی رودخانه زاینده‌رود در محل سد تنظیمی زاینده‌رود – که در مقطع ورودی رودخانه به استان چهارمحال و بختیاری واقع است – برابر ۴۶ مترمکعب بر ثانیه بدست می‌آید و براساس همین آمار متوسط دبی رودخانه زاینده‌رود در محل پل زمانخان – که در حوالی مقطع خروجی رودخانه از استان چهارمحال و بختیاری واقع است –  برابر ۴۶٫۴ مترمکعب بر ثانیه بدست می‌آید که تفاوت معنی‌داری بین این دو مقدار وجود ندارد.  این نشان می‌دهد آب مصرفی در محدوده استان چهارمحال و بختیاری عمدتأ از طریق زایش‌های مسیر رودخانه تأمین می‌شود.  لذا نسبت دادن علت خشکی زاینده‌رود به برداشت‌ها در استان چهارمحال و بختیاری از اساس فرضیه اشتباهی است.

کلیک کنید تا تصویر را بزرگتر ببینید

     به‌منظور روشن شدن ریشه و علل اصلی و واقعی خشک شدن زاینده‌رود، در این نوشتار عوامل مؤثر در ارتباط با خشکی زاینده‌رود براساس اطلاعات و گزارشات مستند، مورد بحث قرار گرفته است.  ضمن آنکه به تأثیر افت آب‌های زیرزمینی دشت‌های حاشیه رودخانه زاینده‌رود بر حیات زاینده‌ رود نیز پرداخته شده است.

۱- توسعه صنایع در استان اصفهان

     بطورکلی توسعه در هر منطقه می‌باید براساس طرح آمایش سرزمین انجام شود و در این طرح به محدودیت‌ها و مزیت‌های طبیعی مناطق توجه ویژه می‌شود.  متأسفانه توسعه در استان اصفهان همانند بسیاری مناطق دیگر کشور بر پایه یک طرح مصوب آمایش سرزمین انجام نشده است.  با آنکه اصفهان در یک منطقه خشک و نیمه خشک واقع است ولی نوع صنایع ایجاد شده در این استان عمدتأ از نوع صنایع آب‌بر مثل فولاد، پتروشیمی و نظایر آن بوده است. این حرکت توسعه‌ای به زمانی برمی‌گردد که ذوب‌آهن که قرار بود در مناطق جنوبی کشور برپا شود به اصفهان منتقل شد که نقش مهمی در اشتغالزائی و درآمد داشت و این امر به الگوی اصلی توسعه در اصفهان تبدیل شد.  هم‌اینک در استان اصفهان در حدود ۱۸۸ میلیون مترمکعب آب در صنایع استفاده می‌شود که براساس گزارش منابع و مصارف زاینده‌رود (تهیه شده توسط شرکت آب منطقهای اصفهان در سال ۱۳۸۸ برنامه‌ریزی شده) این رقم در افق ۱۴۱۰ به ۴۷۱ میلیون مترمکعب در سال افزایش یابد.  براساس این برنامه سهم صنایع فلز و آهن و شیمیائی و نفت ۲۵۸ میلیون مترمکعب می‌باشد که بالاترین پتانسیل آلایندگی را هم به دنبال خواهد داشت.  با وجودی که میزان منابع آب زاینده رود در خشکسالی‌ها به ۷۰۰ میلیون مترمکعب در سال کاهش می‌یابد و میزان واقعی آب قابل انتقال از تونل‌های جدید در حالت خوشبینانه ۳۰۰ میلون مترمکعب در سال خواهد بود، این توسعه صنعت می‌تواند در تشدید خشکی زاینده‌رود نقش تعیین کننده‌ای داشته باشد.

۲- مصرف آب شرب بیش از حد استاندارد

     افزایش مصرف آب شرب در استان اصفهان به دو موضوع بر می‌گردد.  اول رشد جمعیت بواسطه مهاجرپذیر بودن این استان و دوم سرانه مصرف آب بیش از حد استاندارد.  ایجاد شهرک‌های مسکونی متعدد و اتخاذ سیاست‌های انبساطی توسعه (قیمت پائین واحدهای مسکونی در این شهرک‌ها و سهم بالای اشتغال در بخش ساختمان و خدمات (باعث شده سیل جمعیت از استان‌هائی مثل خوزستان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان و حتی استان فارس به سمت اصفهان روانه شود که این امر بجز مسائل و مشکلات فرهنگی و اجتماعی باعث افزایش مصرف آب شرب در این استان می‌شود.  لذا در برنامه‌های توسعه این شهرک‌ها و فازهای مختلفی که در نظر گرفته می‌شود، باید تجدید نظر شود و در ظرفیت جمعیت این شهرک‌ها محدودیت اعمال شود. موضوع دوم سرانه بالای مصرف آب شرب در استان اصفهان است که معادل ۳۱۰ لیتر بر شبانه روز می‌باشد و این رقم می‌باید به حدود ۲۰۰ لیتر بر شبانه روز کاهش یابد. در این صورت با منابع آب شرب موجود می‌توان برای بیش از ۲ میلیون نفر آب تأمین نمود ولی نشانه‌ای از اصلاح الگوی مصرف آب شرب در این استان مشاهده نمی‌شود.

۳- الگوی کشت پرمصرف در بخش کشاورزی

     در الگوی کشت کشاورزی استان اصفهان محصولات پرمصرفی همچون برنج، ذرت، علوفه و سیب زمینی دیده می‌شود.  با توجه به اینکه با گذشت زمان منابع آب زاینده رود بواسطه تغییر اقلیم رو به کاهش است، می‌باید به موازات توسعه صنایع و جمعیت، سهم محصولات پرمصرف و سطح زیرکشت کشاورزی کسر شود و این امر باید با برنامه‌ریزی صورت بپذیرد. چون این موضوع مدیریت نشده و کشاورزان غرب اصفهان، محصولات پرمصرف را از الگوی کشت خود حذف نکرده‌اند، لذا آب به کشاورزان شرق اصفهان نرسیده و این امر که بدور از عدالت نیز می‌باشد، سرچشمه بحران‌های اجتماعی شده است.  وقتی بحران آب به این حد می‌رسد باید پا را فراتر از این گذاشت که کشاورزی را به روش‌های معمول انجام داد و در این زمینه باید از روش‌هائی که ضمن حفظ سطح تولید، مصرف آب را تا چند برابر پائین می‌آورد استفاده نمود.  یکی از این راهکارها، توسعه کشت‌های گلخانه ای است که میزان مصرف آب را به ازای یک تولید مشخص نسبت به روش‌های معمولی کشت بین ۵ تا ۱۰ برابر کاهش می‌دهد.  متأسفانه این راهکار در حد کافی در استان اصفهان استفاده نشده و لازم است با برنامه‌های آموزشی و حمایت‌های مالی زمینه تغییر الگوی کشاورزی از کشت‌های سنتی به کشت‌های گلخانه‌ای را فراهم آورد.

۴- راندمان پائین مصرف آب در بخش کشاورزی

     راندمان آبیاری در استان اصفهان کمتر از ۵۰ درصد بوده و مقدار آن بین ۳۰ تا ۴۰ درصد گزارش می شود.  امروزه افزایش راندمان آبیاری در بخش کشاورزی از طریق اجرای روش‌های نوین آبیاری جزو سیاست‌های اولویت‌دار کشور در بخش آب است.  اگرچه این اقدام در حال انجام است ولی لازم است این کار با سرعت بیشتر انجام شود.  شاید صرف بودجه‌های کلان در زمینه تونل‌های انتقال آب در استان اصفهان بر سرمایه‌گذاری در اقدامات مدیریت مصرف آب سایه انداخته است. بنابراین عدم بهبود راندمان آبیاری به عنوان یکی از دیگر علل مهم در بحران کم آبی زاینده‌رود مطرح است.

۵- تأثیر بهره‌برداری بیش از حد از منابع آب زیرزمینی

     بخش قابل توجهی از فعالیت‌های کشاورزی مورد اشاره در بند قبل، از محل منابع آب زیرزمینی انجام می‌شود و این امر موجب افت بیش از حد آب زیرزمینی و بیلان منفی آن شده است.  در حال حاضر در حدود ۲۵ هزار حلقه چاه در حوضه آبریز زاینده‌رود وجود دارد که در حدود ۲۵۰۰ میلیون مترمکعب آب مورد بخش‌های مختلف مصرف را تأمین می‌کنند.  باید توجه کرد که بین منابع آب زیرزمینی و رودخانه زاینده‌رود یک ارتباط دو سویه وجود دارد.  در گذشته که منابع آب زیرزمینی دچار بیلان منفی نشده بودند، از حاشیه رودخانه زاینده‌رود آب زیرزمینی زایش می‌کرد و این امر باعث تغذیه رودخانه زاینده‌رود میشد (نام رودخانه زاینده‌رود نیز بر گرفته از همین ویژگی است). در سال‌های اخیر که متأسفانه سطح آب زیرزمینی دشت‌های همجوار رودخانه زاینده‌رود دچار افت شده، رودخانه زاینده‌رود تغذیه کننده سفره‌های آب زیرزمینی مسیر می‌باشد.  لذا در سال‌های پرآبی که منابع آب زاینده‌رود افزایش می‌یابد، بخش قابل توجه‌ای از این منابع آب صرف تغذیه آب زیرزمینی خواهد شد و باز هم رودخانه پائین دست زاینده‌رود در خطر کم آبی قرار خواهد گرفت.  لذا مدیریت آب رودخانه زاینده‌رود بدون مدیریت آب‌های زیرزمینی ممکن نخواهد بود و چون سطح آب زیرزمینی دشت‌های همجوار رودخانه زاینده رود بیش از حد افت کرده‌اند لذا رفع این مسئله در کوتاه‌مدت ممکن نخواهد بود و این به این معنی است که بحران کم آبی زاینده‌رود حتی در سال‌های نرمال هم ادامه خواهد داشت و مجددأ تأکید می‌گردد که در اولین فرصت باید در مورد تغییر الگوی کشت کشاورزی استان اصفهان هم اراضی که از رودخانه زاینده‌رود مشروب می‌وند و هم اراضی که از آب‌های زیرزمینی تأمین آب می‌شود، می‌باید فکری اندیشیده شود.   

۶- استفاده بیش از حد از چمن برای فضای سبز اصفهان

     اگرچه از نظر وسعت، سرانه فضای سبز اصفهان در حد استاندارد است ولی این فضای سبز عمدتأ با چمن توسعه یافته است که یکی از پرمصرفترین محصولات است‌.  در حال حاضر تنها در شهر اصفهان در حدود ۴۵۰۰ هکتار فضای سبز عمدتأ تحت کشت چمن وجود دارد که متناسب با شرایط کم آبی این استان نیست. در مناطق کم آب در سطح دنیا از الگوهای متنوعی برای فضای سبز استفاده می‌شود که لازم است شهرداری اصفهان به این الگوها توجه خاص داشته باشد.

۷-اثر منفی طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای

     شاید در دید عمومی اینگونه استنباط شود که طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای در افزایش آب رودخانه زاینده‌رود مؤثر بوده‌اند ولی واقعیت اینست که این طرح‌ها اثر منفی در حیات رودخانه زاینده رود داشته‌‌اند. علت این امر به فرضیات اولیه غیر واقع بینانه در مورد میزان آب قابل انتقال و همچنین روش انتقال که با تونل است، بر می‌گردد. در واقع در زمان مطالعه و اجرای طرح انتقال آب، بدلیل نیازهای آبی زیادی که در حوضه مقصد وجود دارد، متولیان طرح برای توجیه طرح و جلب حمایت‌های دولتی و غیردولتی در اجرای طرح، تمایل پیدا می‌کنند از فرضیات بالا در برآورد میزان آب قابل انتقال استفاده کنند و در این ارتباط متوسط  آبدهی رودخانه مبدأ را ملاک عمل قرار می‌دهند. ولی در زمان خشکسالی آبدهی رودخانه مورد نظر به نصف و حتی یک سوم تقلیل می‌یابد. این در حالی‌است که برنامه‌یزی مصرف برمبنای ظرفیت طرح صورت می‌گیرد. اگر اصلأ هیچ طرح انتقال آبی تعریف و اجرا نمی‌گردید، آب واقعی موجود در حوضه مقصد ملاک برنامه‌ریزی توسعه در نظر گرفته می‌شد و از بارگذاری بیش از حد بر منابع آب حوضه زاینده‌رود ممانعت می‌شد. ولی امروز این بارگذاری در حوضه زاینده‌رود انجام شده ولی تونل‌های انتقال آب نمی‌تواند به اندازه ظرفیت تعیین شده آب را انتقال دهند. در مورد تونل‌های اول و دوم مطابق نمودارهای زیر دیده می‌شود این تونل‌ها در شرایط خشکسالی تنها یک سوم ظرفیت تعیین شده را انتقال داده است.

کلیک کنید تا تصویر را بزرگتر ببینید

۸- نحوه مدیریت سد زاینده رود

     سد زاینده‌رود یکی از مهمترین اجزای سیستم منابع آب حوضه زاینده‌رود است که نقش مهم و تعیین کننده‌ای در مدیریت آب این حوضه دارد. اگر این سد هشیارانه و درست بهره‌برداری شود می‌توان مسائل مربوط به بحران آب را تخفیف داد و اگر نادرست بهره‌برداری شود، خود منشأ گرفتاری‌های زیادی خواهد بود. این سد تحت مدیریت شرکت آب منطقه‌ای استان اصفهان می‌باشد ولی ارزیابی نحوه مدیریت و بهره‌برداری از این سد در سال‌های اخیر نشان از یک به‌هم ریختگی و بی‌نظمی‌هائی در کنترل آب مخزن سد دارد. مطابق نمودار شکلی زیر که مربوط به روند بهره‌برداری از مخزن سد زاینده رود در ۱۳ سال اخیر است نشان می‌دهد در سال‌های گذشته وقتی در مهرماه(به‌عنوان ماه شروع سال آبی)  ذخیره در مخزن کم بوده (منحنی خط چین)، رهاسازی از مخزن در فصول پائیز و زمستان کنترل شده(منحنی ممتد) تا این امکان بوجود آید تا مخزن برای تابستان سال بعد آبگیری شود. ولی در سال‌های اخیر این تعادل به‌هم خورده و بطور مثال در مهرماه سال ۱۳۹۰ که حدود ۷۰ درصد مخزن خالی بوده، رهاسازی آب در فصوی پائیز و زمستان این سال به بیش از ۴۷۰ میلیون مترمکعب رسیده که در ۱۳ سال اخیر یک رکورد بوده است. این امر باعث شد در ابتدای سال ۱۳۹۱ ذخیره مخزن به حدود ۲۰۰ میلیون مترمکعب کاهش یابد که حتی از مقدار ذخیر در مهرماه ۹۰ نیز به میزان ۱۰۰ میلیون متر مکعب کمتر بود. این امر منشأ بحران‌های متعدد در سال ۱۳۹۱ شد که از جمله آن حمله کشاورزان شرق اصفهان به خط انتقال آب به یزد بود. چه بسا اگر در روند رهاسازی آب در مخزن مطابق سال‌های قبل عمل می‌شد، در سال ۱۳۹۱ ذخیره مطمئن آب در مخزن زاینده رود وجود داشت و مسائل اخیر پیش نمی‌آمد. 

   کلیک کنید تا تصویر را بزرگتر ببینید

۹- جمع بندی

     می‌توان به عنوان جمع‌بندی موضوع این نکته مهم را بیان کرد که سر منشأ اصلی بحران‌های کم آبی حوضه زاینده رود ریشه در نحوه مدیریت آب در گذشته دارد. اگر موارد زیر در مدیریت آب حوضه زاینده‌رود انجام می‌گرفت امروز شاهد خشک شدن رودخانه زاینده‌رود و بحران‌های اجتماعی و زیست محیطی ناشی از آن نبودیم:

– متوقف یا محدود شدن شهرک سازی در استان اصفهان و عدم ایجاد زمینه برای مهاجرت به این استان

– عدم توسعه صنایع آب‌بر و تمرکز بر توسعه گردشگری به عنوان محور توسعه استان اصفهان

– تغییر الگوی کشت با اتخاذ سیاست‌های تشویقی و بازدارنده و توسعه کشت‌های گلخانه‌ای

– سوق دادن بودجه‌های هنگفت حفر تونل‌های انتقال آب به سمت انجام اقدامات مدیریت مصرف و بهبود الگوی مصرف آب در بخش‌های کشاورزی و شرب

– کاهش برداشت از منابع آب زیرزمینی و تقویت آن به عنوان یک منبع زایشی برای حیات رودخانه زاینده رود

– ترویج فرهنگ صرفه‌جوئی در آب بویژه در مسئولین شهرداری برای کاهش چمن‌کاری در فضای سبز و جایگزینی آن با روش‌های جدید کم آب‌بر.

نقدی بر انتقال آب بین‌حوضه‌ای در ایران از دیدگاه یک متخصص منابع آب(قسمت سوم)

چهارشنبه, ۸ آبان, ۱۳۹۲

      سومین یادداشت دوست ارجمندمان دکتر رحیم علیمحمدی با عنوان تونل گلاب(قسمت سوم) برای تارنمای طبیعت بختیاری ارسال شده است که در ادامه یادداشت‌های منتشر شده ازاین پژوهش‌گر برجسته واستادیار مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری، با خوانندگان گرامی این تارنما به اشتراک گذاشته می‌شود:

تونل گلاب (قسمت سوم)

رحیم علیمحمدی

تونل گلاب، تونل انتقال آب حوضه به حوضه یا انحراف آب رودخانه زاینده رود

     رودخانه زاینده رود دارای هویتی یکپارچه و تجزیه ناپذیر بوده، هست و خواهد بود و ایجاد هر گونه تعییر یا رفتار در ارکان آن بلاشک موجب اغتشاشات اکولوژیکی، زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خواهد شد. رودخانه زاینده رود به عنوان محور اصلی و تمدن ساز در فلات مرکزی ایران به شمار رفته و خواهد رفت که از غرب به شرق و از مرکز اصفهان می گذرد. این رودخانه از کوه‌های زردکوه بختیاری سرچشمه گرفته و پس از عبور مسیری پرپیچ و خم و طی مسافتی به طول ۴۲۰کیلومتر، کوه‌ها و دشت‌های چهارمحال وبختیاری و بخشی از اصفهان را در نوردیده و به تالاب گاوخونی می ریزد. رودخانه زاینده رود دارای دو سیستم پادگانه‌ای است که از نظر سن به پادگانه ی قدیم که احتمالاً مربوط به دوره ی وورم (Wurm) عصر کواترنری است (حدود ۳۰۰۰۰ سال پیش) و دیگری جوان‌تر و به عنوان جنگ ترویا شناخته می شود. بهره برداران این رودخانه همیشه خروشان زنده‌رود از قدیم الایام (بر اساس مدارک موجود در کتب تاریخی از قرن دوم میلادی) دارای حق و حقوق مشخص بوده‌اند (نمونه اخیر آن طومار منسوب به شیخ بهایی است) و تاریخ پر افتخار منطقه با تمدن‌هایی بزرگ، تاریخ ساز، قدرتی وصف ناپذیر و کسب شده از سرزنده بودن زاینده رود بوده است. منوچهر ستوده در سال ۱۳۴۲ ضمن تدوین و انتشار کتاب میرزا حسین خان تحویل‌دار (جغرافیای اصفهان) می نویسد، به دلیل تشکیلات خاص زمین شناسی (شیست ) در پیرامون رودخانه، عمدتأ آبهایی که به مصرف آبیاری اراضی اطراف زاینده رود می رسند مجددأ زهکشی شده و به رودخانه باز گردانده می شوند. لذا در طول ایام سال حتی اگر تمامی آب رودخانه زاینده رود به آبیاری اراضی بالادست (مصرف کشاورزی) اختصاص داده شود باز رودخانه در پایاب همواره دارای جریان آب روان و خروشان خواهد بود و تحت هیچ شرایطی دچار خشگی و خشکسالی نخواهد گردید.

     تونل گلاب بطول ۲۵کیلومتر از محل سد تنظیمی- انحرافی زاینده رود واقع در حجت آباد شروع و پس از عبور از منطقه گلاب (در ۲۸۳ متری زیرزمین) و نرسیده به شهر رضوان شهر ختم می گردد. قسمت اول تونل به طول ۱۰٫۵ کیلومتر حفاری و لاینیگ شده است. این در حالی است که هیچ دلیل منطقی، قانع کننده، با پشتوانه علمی و کارشناسی در خصوص احداث تونل گلاب بنابر دلایلی چند وجود نداشته و ندارد. لازم به ذکر است با توجه به بررسی آمار آبدهی رودخانه زاینده رود در حدفاصل سد تنطیمی- انحرافی زاینده رود و ایستگاه پل زمانخان در سال‌های اخیر خصوصأ در ماههای خرداد، تیر، مرداد، شهریور و مهر ماه گویای آنست که به دلیل خشکسالی های پیاپی و کمبود ذخیره آب در مخزن سد زاینده رود، میزان دبی رودخانه همواره از ظرفیت تونل انحراف آب گلاب در حالت نرمال(۲۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه) کمتر بوده است. لذا نکاتی بشرح ذیل جهت یادآوری ارائه می گردد.

۱- تا بحال تحقیقات متعددی در رابطه با بحث آلودگی آب رودخانه در حد فاصل سد تنطیمی – انحرافی زاینده رود و باغبهادران انجام شده است. نتایج نشان داده است که به دلیل قدرت خود پالایگی رودخانه هیچگونه آلودگی قابل توجهی مشهود نیست.

۲- مطالعات زمین شناسی و تحقیقات صورت پذیرفته، همگی گویای آنست که رودخانه به عنوان یک زهکش بسیار قوی عمل می نماید. و چنانچه آب رودخانه به مصرف کشاورزی اراضی که شیب لایه نفوذناپذیر کف آن منطقه به سمت رودخانه باشد برسد مجدداً قسمت اعظم آب‌های مصرف شده به داخل رودخانه زهکشی خواهند شد. گواه عینی این مدعا بی تأثیر بودن برداشت‌های آب در استان چهارمحال و بختیاری است به گونه ای که میزان جریان آب خروجی از سد تنطیمی- انحرافی زاینده رود همواره از حجم آب خروجی آب رودخانه در محل ایستگاه پل زمانخان (بر اساس آمار و اطلاعات شرکت آب منطقه ای اصفهان) کمتر می باشد. لذا برداشت های آب از رودخانه در استان چهارمحال و بختیاری در طول سال هیج تأثیر منفی بر جریان رودخانه نداشته و نخواهد داشت.

۳- مدیریت اعمال شده بر آب رودخانه در سالهای اخیر تنها یک مدیریت تک بعدی و غیر کارشناسی بوده است. بعنوان نمونه با واگذاری تخصیص های غیر واقعی به استانهای دیگر و خلق طلبکارانی نوظهور و جانمایی اشتباه عمدی صنایع بزرگ در مجاورت رودخانه و شهر اصفهان با هدف اجرای سیاست‌های ناپایدار و غیر بهینه، همیشه سعی بر افزودن بحران و چالش‌های آبی در منطقه نموده است.

۴- مسئولین محترم از اجرای قوانین ملی و بین المللی سر باز زده و بدون آینده و جامع نگری به صورت گزینشی نسبت به اجرای قوانین و مقررات اقدام می نمایندکه این مسئله آینده منطقه را به مخاطره جدی و غیر قابل جبران مواجه خواهد نمود.

۵- قرن بیست و یکم، قرن انفجار اطلاعات علمی است. حال چطور عده ای تلاش می کنند چشم‌های خودشان را بر روی واقعیت‌های علمی و کارشناسی به بندند. لذا توصیه می‌گردد مسائل علمی و کارشناسی را فدای مطامع گروه یا منطقه  خاصی نه نمایند و سعی گردد مسائل علمی و تخصصی، همواره سرلوحه کارها و تصمیم گیریها قرار داده شوند. به عنوان مثال شش سال از خشکسالی دوره اخیر می گذرد ولیکن متاسفانه برآوردها هنوز بر اساس سالهای پرآبی است نه بر اساس سالهای کم آبی، در سالهای پر آبی در هیچ کجای منطقه کمبود آب چالش انگیز نیست. لذا به دلیل اینکه تمامی مشکلات و بحران‌های رودخانه در سالهای خشک می باشد توصیه می گردد برآوردها بر اساس سالهای کم بارش صورت پذیرد.

۶- اینکه به بهره برداران واقع در حد فاصل سد تنطیمی – انحرافی زاینده رود لغایت باغبهادران، گفته می شود مشکل کمبود آب رودخانه با تکمیل شدن تونل سوم کوهرنگ بر طرف می گردد، منطقی و صحیح نمی باشد زیرا اولاً چند سالی است که تونل سوم آب زیرزمینی منطقه را زهکشی و تخلیه می نماید به گونه‌ای که در اکثر سالها از آورد سالیانه پیش بینی شده تونل سوم بیشتر بوده است. از طرفی در سالهای خشک همانطوری که تونل های یک و دو با سی درصد ظرفیت عمل نموده‌اند تونل سوم که در پایین دست دو تونل قبلی است با اطمینان بیشتر می توان گفت که با ظرفیت کمتر از سی درصد عمل خواهد نمود. که در مجموع جریان منتقل شده توسط تونل سوم (بعد از تکمیل پروژه) از سالهای اخیر کمتر خواهد بود و این وعده همانند بقیه اظهار نظرها غیر کارشناسی و تحقق نیافتنی می باشد.

۷- آیا تا بحال از پدران، بزرگان خانواده و خاندانمان سئوال شده است که چرا در دهه های گذشته که هیج تونلی حفر نشده بود آب رودخانه همیشه خروشان بوده و ضمن تأمین آب مورد نیاز بهره برداران منطقه، باتلاق گاوخونی را نیز مشروب می نموده است؟ ولی با احداث تونل های شماره یک ، دو و سه کوهرنگ و تونل چشمه لنگان متأسفانه آب رودخانه به جای اینکه افزایش یابد و مردم از جریان زیاد آب شکایت بکنند قضیه بر عکس شده است و هماهنگ با مردم، طبیعت، اکوسیستم، مسائل مترتب زیست محیطی، رودخانه، تمدن ها و فرهنگ های شکل گرفته شده طی سی هزار سال گذشته اظهار شکوائیه در خصوص بحران کمبود آب دارند. نتیجه منفی این قضیه ناشی از مدیریت ناصحیح، غیر کارشناسی دیدن مسائل خصوصأ بارش ها و آورد رودخانه، جانمایی غیر کارشناسی کارخانه‌جات و صنایع مادر است. تبلیغات و فراهم نمودند شرایط مهاجر پذیری، رشد قارچ گونه شهرک های اقماری شهر اصفهان، و تخصیص آب وجود نداشته به استانهای دیگر مزید بر علت اصلی شده است. با توجه به بررسی‌های بعمل آمده، حتی با احداث چندین تونل دیگر، مشکل کمبود آب در استان اصفهان حل نخواهد شد چون دیدگاه کلان مدیریت شهری اصفهان، دیدگاه واقع گرایانه و پایدار نبوده و نیست.

۸- فضای سبز ایجاد شده در حاشیه رودخانه زاینده رود ضمن حفاظت از خاک سطحی روان در شیب های تند، تصفیه هوا، کمک به مسائل آبخیزداری در منطقه، تولید اکسیژن، لطافت هوا و انتقال این توده هوا بر روی شهر اصفهان و شهرهای های مجاور  می گردد. از همه مهمتر حاشیه رودخانه یک منطقه ییلاقی جهت تقویت روحیه و رفع کسالت ناشی از یک هفته تلاش های مردم می باشد که این قضیه از بعد روانشناسی و اجتماعی بسیار حائز اهمیت است.

۹- تصفیه خانه باباشیخعلی با ظرفیتی برابر ۱۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه با هزینه چند میلیارد تومانی که فاز دوم آن در سال ۱۳۸۶  به بهره برداری رسید. و در صورت حفر کامل تونل گلاب نیاز به احداث مجدد یک تصفیه خانه مجهز ضمن صرف ده‌های میلیارد تومان دیگر خواهد بود. حال هزینه غیر قابل تصور حفر تونل را نیز اضافه نمایید. آیا واقعاً هزینه این ده‌ها میلیارد تومان بی مورد نیست؟ آیا گروه های خاصی مطامع خود را در این فضاهای غبار آلود و ملتهب جستجو نمی کنند؟

۱۰- راستی مگر حفر تونل گلاب با هدف انتقال آب و تأمین آب شرب شهرهای کاشان، آران و بید گل با ظرفیت ۷٫۱ مترمکعب بر ثانیه نبود؟ آیا این هدف با حفر کامل تونل گلاب (۱) تحقق یافته است؟ جواب منفی است. به دلیل اینکه از چند سال قبل از طریق سیستم پمپاژ قدیم و بلااستفاده تیران و کرون آب از محل سد به تصفیه خانه آب کاشان (گلاب) و از آنجا توسط خط انتقال آب به شهر کاشان منتقل می گردید اما با حفر این تونل، ضمن صرف میلیاردها تومان هزینه، در کیلومتر ۱۰٫۵ تونل، محلی برای برداشت آب مورد نیاز کاشان دیده شده است که در این محل (به دلیل قرار گرفتن تونل در ۲۸۳ متری زیر سطح زمین و با ظرفیت نرمال ۲۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه) نیاز به اجرای یک سیستم پمپاژ جدید با قدرت بیشتر به دلیل ایجاد اختلاف ارتفاع بیشتر می باشد. یعنی احداث تونل ضمن نداشتن هیچگونه سودی برای مردم کاشان، آران و بیدگل هزینه گزافی که شاید هیچ زمانی جبران نگردد بر مردم آن مناطق به خاطر مطامع بعضی گروهها و اهداف غیر علمی و کارشناسی  طرح انحراف آب رودخانه زاینده رود، تحمیل شده است.

     لذا با توجه به موارد ذکر شده تونل گلاب، یک تونل انتقال آب حوضه به حوضه با ظرفیت نرمال ۲۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه نمی باشد. بلکه به دلیل اینکه در سالهای کم آبی، آبدهی رودخانه  از ظرفیت تونل در حالت نرمال کمتر است و در صورت احداث کامل تونل و تعریف بارگذاری آن، می بایستی ۲۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه آب تحت هر شرایطی، از مخزن سد تنظیمی انحرافی زاینده رود به بالادست رضوان شهر منتقل گردد. بلاشک مسیر رودخانه  در حدفاصل حجت آباد تا باغبهادران در سالهای کم بارش خشک خواهد شد و تأمین آب مورد نیاز بعد از باغبهادران توسط احداث تونل ۶۵ کیلومتری مرگ (بهشت آباد) پیش بینی شده است. لذا توصیه می گردد ضمن احترام گذاشتن به نظرات کارشناسی و اجرای قوانین و مقررات ملی و بین المللی از انحراف رودخانه زاینده رود با قدمتی بالغ بر ۳۰ هزارسال خودداری گردد.

توسعه گردشگری آبی تهدید پرورش دهندگان غیرمجاز ماهی را از بین می‌برد

شنبه, ۴ آبان, ۱۳۹۲

     گسترش بی‌رویه مزارع مجاز و غیرمجاز پرورش ماهی بر روی سرشاخه‌های کارون بزرگ تهدیدهای نگران‌کننده‌ای را به‌دنبال داشته است که می توانید وضعیت آبزی‌پروری، آلودگی منابع آبی و تخریب بستر و حریم سرشاخه‌های کارون را در گزارش مشروح خانم زهرا کشوری در روزنامه ایران مورخه یکم آبان ۱۳۹۲ بخوانید:

روزنامه ایران

توسعه گردشگری آبی تهدید پرورش دهندگان غیرمجاز ماهی را از بین می‌برد

جدال ماهی‌های مجاز و غیر مجاز در سرشاخه‌های کارون

     زهرا کشوری / «چهارمحال و بختیاری» آن طور که بختیاری‌ها می‌گویند رتبه نخست تولید ماهی‌های «سردابی» و «پرورشی» را در کشور دارد؛ رتبه‌ای که بیش از هرچیزی مدیون موج‌های سرکش سرشاخه‌های کارون و زاینده‌رود در استان است، جایگاهی که البته یک تهدید بزرگ دارد. آن طور که سعید یوسف‌پور مدیر اداره کل حفاظت محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری می‌گوید، گسترش مزارع غیرمجاز پرورش ماهی در بستر رودخانه‌ها، هم محیط زیست سرشاخه‌های رودخانه‌های مهمی چون کارون و زاینده‌رود را تهدید می‌کند و هم عدم نظارت دستگاه‌ها بر این مزارع، باعث تولید ماهیانی شده که در سلامت آنها شک و شبهه وجود دارد. شرایطی که باعث می‌شود هومان خاکپور کارشناس منابع طبیعی استان هم آژیر قرمز این وضعیت را به صدا درآورد و بگوید: «وجود مزارع غیرمجاز پرورش ماهی نه تنها بازار به‌وجود آمده برای پرورش دهندگان بختیاری را تهدید می‌کند بلکه موجودیت رودخانه‌‌ها بویژه کارون را که آب مصرفی دو استان پائین دست یعنی اصفهان و خوزستان را هم تأمین می‌کند با تهدید رو به رو کرده است. » او و یوسف‌پور پیشنهاد می‌دهند که مسئولان در یک همت مضاعف ضمن برچیدن مزارع غیرمجاز، از استعداد‌های بالقوه استان در گردشگری و تأمین برقابی با هدف ایجاد شغل برای جوامع محلی بهره ببرند.

سرشاخه‌های کارون در تصرف ماهیان غیرمجاز

     وجود مزارع غیرمجاز پرورش ماهی در بستر رودخانه‌های استان چهارمحال و بختیاری موضوع تازه‌ای نیست. آنقدر کهنه شده که یوسف‌پور احتمال می‌دهد مقابله با گسترش آن با مقاومت‌های محلی روبه‌رو شود. مزارعی که به گفته هومان خاکپور کارشناس منابع طبیعی چهار محال و بختیاری بیشتر روی سرشاخه‌های کارون زده شده و محلی‌ها کمتر علاقه‌ای به تولید ماهی سردابی در سرشاخه‌های زاینده رود نشان داده‌اند. او حفاظت از سرشاخه رودخانه‌های مهمی چون زاینده‌رود و کارون را با توجه به تأثیر روی زندگی مردم دو استان پائین دست چون اصفهان و خوزستان با اهمیت بالا توصیف می‌کند و می‌گوید: «با توجه به تأثیر آب‌های این منطقه در استان‌های پایین دستی باید با یک نگاه فرا منطقی به حل مسأله اقدام کرد تا کیفیت منابع آبی قربانی مزارع پرورش ماهی نشود.»خاکپور شرایط پرورش مزارع مجاز ماهی سردابی در استان را بسیار مطلوب توصیف می‌کند اما هشدار می‌دهد که در سال‌های اخیر مزارع غیرمجاز مشکلاتی به‌وجود آورده که به اعتقاد خاکپور می‌تواند بازاری را که هم‌اکنون در دست بختیاری هاست هم تهدید کند. به گفته خاکپور، بیشتر مزارع غیرمجاز استان روی ۲۴ حوزه آبخیز رودخانه کارون و سرشاخه‌های آن زده شده است. همچنین بر اساس آمارهای او ۸۰ درصد آلودگی‌های موجود در رودخانه کارون ناشی از مزارع مجاز و غیر مجاز پرورش ماهی است. او نگرانی دیگری هم دارد.

     به اعتقاد خاکپور بارگذاری‌ها بسیار بالاتر از توان زیست پالایی رودخانه‌هاست و همین مسأله کیفیت منابع آبی را تهدید می‌کند و علاوه بر افت و کاهش مقدار آن‌ها، ورود و ماندگاری آلودگی‌ها در بستر رودخانه را هم در پی دارد. یوسف‌پور هم که نگران تأثیر ماهیان غیر مجاز روی بازار ماهیان سردابی پرورش‌دهندگان بختیاری است، می‌گوید: «رتبه اول تولید ماهیان سردابی را داریم اما وجود مزارع غیرمجاز باعث شده زحمات گروه‌هایی که به صورت مجاز و با مجوز کار می‌کنند هم زیر سؤال برود.» ماهی‌هایی که به گفته او بیشتر مصرف داخلی و استانی دارند اما گاهی به عراق و کشورهای حاشیه خلیج فارس هم صادر می‌شوند. آن طور که او آمار می‌دهد تاکنون ۲۰۷ پرونده شکایت از تولیدکنندگان غیرمجاز به مراجع قضایی ارسال شده است. پرورش‌دهندگانی که مرزهای منطقه حفاظت شده را شکسته اند« در مرز منطقه حفاظت شده هلن ۴۰ مزرعه غیرمجاز وجود داشت که با کمک مراجع قضایی، شماری از آنها تعطیل شده است و پرونده باقی مزارع هم در جریان است.» یوسف‌پور باز کردن گره کار را در همکاری مراجع چهارده‌گانه از جمله دستگاه‌های قضایی و سازمان بازرسی می‌بیند.

     هرچند او اعتقاد دارد میزان مجازات‌های مالی که برای متخلفان در نظر گرفته می‌شود کافی نیست وهرگز نمی‌تواند آن طور که وضع‌کنندگان قانون می‌خواستند بازدارنده باشد. او زنگ هشدار توسعه بی‌رویه و نامتناسب با توان زیست پالایی رودخانه‌ها و بی‌توجهی به ظرفیت‌ آنها را به صدا درمی‌‌آورد و می‌گوید: «بدون شک این رویه می‌تواند کیفیت منابع آبی کشور را تحت تأثیر منفی قرار دهد.» منابع آبی که امروز تمام بیابان‌ها و کویرهای کشور چشم طمع به آنها دوخته‌اند تا انتقال آب از سرشاخه‌های زاینده رود وکارون به یکی از چالش‌های مهم زیست محیطی کشور تبدیل شود. همچنین برداشت خاک از بستر رودخانه‌ها که به سست شدن زمین و افزایش سیلاب‌ها منجر می‌شود تنها پیامد فعالیت غیرمجاز در بستر رودخانه کارون نیست. آن طور که خاکپور می‌گوید: «تمام کسانی که دست به این اقدام می‌زنند کمترین دانش و مهارت را درباره آبزی‌‌ها و پرورش ماهی دارند که در نتیجه فعالیت آنها اثر سوء روی محیط زیست و آبزیان آن می‌گذارد.»

     خاکپور نکته مهم دیگری را هم یادآوری می‌کند. حوضچه‌های فصلی، خاکی هستند. مزارعی که مجریان باحفر خاک در بستر رودخانه ایجاد می‌کنند. این حوضچه‌‌ها در فصل زمستان و با بالارفتن دبی رودخانه تخریب و سال آینده دوباره ترمیم می‌شود. به گفته خاکپور، این رودخانه‌ها سر شاخه‌های اصلی کارون هستند. سرشاخه‌هایی که سدهای برقابی بزرگی چون کارون ۳ و ۴ روی آنها ساخته شده است. به گفته او سد کارون ۴ درست در خروجی استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد. آن طور که خاکپور ترسیم می‌کند ساخت مزارع خاکی در بستر رودخانه سبب تخریب این بستر می‌شود. بنابراین وقتی زمستان یک سیلاب با دبی بالا اتفاق می‌افتد تمام خاک‌های بستر رودخانه را با خود می‌برد و این رسوب‌ها پشت سدها جمع می‌شوند. در نهایت هم ظرفیت ذخیره آب پشت سدها را پائین می‌آورند و عمر سدها را هم کاهش می‌دهند.

     همچنین به گفته او یکی از مؤلفه‌هایی که در بحث مزارع پرورش ماهی باید در نظر گرفته شود، «حوضچه‌های تثبیت» است که معمولاً در انتهای رودخانه‌ها قرار دارد. به گفته او مزارع مجاز فیلتر و صافی‌هایی دارد که مانع ورود آلودگی‌ها به رودخانه‌ها می‌شوند. آلودگی‌هایی مانند آنتی‌بیوتیک‌ها و مواد آلی، اما هیچ یک از مزارع خاکی تثبیت‌کننده ندارند. از سوی دیگر چون مجریان مزارع از دانش و اطلاعات کافی آبزی پروری برخوردار نیستند، آنتی بیوتیک‌ها و مواد آلی زیادی را مصرف می‌کنند. ورود بیش از حد مجاز این مواد به رودخانه‌ها باعث می‌شود تمام جانوران آبزی و تنوع زیستی رودخانه‌ها به مخاطره بیفتد. به گفته خاکپور مقاومت آبزیان و ماهیان رودخانه بسیار کمتر از قزل‌آلای پرورشی و ماهی‌های سردابی در مقابل این مواد است و همین مسأله هم سلامت و موجودیت ماهیان رودخانه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. او اعتقاد دارد چون نظارتی روی ماهیان مزارع غیرمجاز نیست، بنابراین ممکن است ماهی‌های بیمار هم وارد چرخه مصرف شوند.

برخورد مطابق قانون

سازمان محیط زیست بیش از هر دستگاهی از سازمان آب منطقه‌ای و دامپزشکی انتظار دارد که پرونده مزارع غیر مجاز را ببندد. مهری رئیس اداره کل دامپزشکی استان چهار محال و بختیاری اعتقاد دارد که حل این معضل زمانبر است و به همکاری همه دستگاه‌ها نیاز دارد. او همچنین برخلاف نگرانی‌هایی که از سوی محیط زیست ومنابع طبیعی ابراز می‌شود اعتقاد دارد که همه مزارع غیرمجاز ایجاد آلودگی نمی‌کنند. البته آماری هم از مزارعی که ایجاد آلودگی می‌کنند، نمی‌دهد.

     مهری می‌گوید: «باید یک برنامه پایش روی مزارع غیرمجاز پرورش ماهی صورت بگیرد. اگر شرایط مطلوبی دارند برای آنها مجوز صادر شود اما اگر باعث تخریب محیط‌زیست می‌شوند یا از نظر کیفیت جای ایراد دارند تعطیل شوند.> او درحالی به دنبال مجوز برای فعالیت پرورش‌دهندگان غیرمجاز است که محیط زیست می‌گوید بستر و حریم رودخانه جزو اموال ملی است و هیچ شخص حقیقی یا حقوقی حق دخالت در آن را ندارد. مهری همچنین آلودگی ماهیان سردابی در استان را تکذیب می‌کند و اعتقاد دارد که اگر آلودگی هم وجود دارد آنقدر نیست که بخواهد رسانه‌ای شود. همچنین درحالی که خاکپور و یوسف‌پور اعتقاد دارند که دستگاه‌های متولی نظارتی روی فعالیت مزارع غیرمجاز ندارند می‌گوید: «ما روی همه مزارع نظارت داریم و اگر تخلفی صورت بگیرد، با آن برخورد می‌شود»، نکته‌ای که محیط زیست‌ و منابع طبیعی آن را قبول ندارند. ازجمله یوسف‌پور اعتقاد دارد که اگر نظارت‌ها روی بستر رودخانه و فعالیت‌های انجام گرفته در آن وجود داشت هرگز مزارع غیرمجاز در این حد گسترش نمی‌یافتند. مهری در پاسخ می‌گوید: «در جاده‌های کشور مدام تصادف می‌شود اما نمی‌شود به دلیل آمار تصادف بالا جلوی تولید ماشین را گرفت.» همچنین مهری اعتقاد دارد که صحبت درباره وضعیت نامطلوب ماهی‌های سردابی در مزارع غیر مجاز باید با سند باشد و نمی‌شود روی صحبت یک دامپزشک یا کارشناس حساب کرد. البته او هم آماری از وضعیت مزارع مجاز و غیرمجاز نمی‌دهد و تأکید می‌کند که اگر آماری هم وجود داشته باشد، محرمانه است.

     «محمد علی مصطفوی» مدیر عامل شرکت آب منطقه‌ای استان علاقه‌ای برای ورود به موضوع ندارد. در نهایت هم به این پاسخ بسنده می‌کند: «با این موضوع باید برابر مقررات برخورد کرد.» او تأکید می‌کند که برخورد با این مسأله وظیفه دستگاه‌های زیادی چون محیط زیست، شیلات، منابع طبیعی و آب منطقه‌ای و دامپزشکی است.

گردشگری آبی به جای پرورش ماهی

     آن طور که «خاکپور» ترسیم می‌کند بیشتر مزارع غیرمجاز پرورش ماهی روی رودخانه‌های سبزکوه، کارون میانی، تاج و بهشت آباد ایجاد شده است. به اعتقاد او بستر این رودخانه درحالی قربانی تولید غیرمجاز ماهی می‌شود که می‌توان با گسترش گردشگری‌های آبی هم برای اهالی شغل ایجاد کرد و هم از دو رودخانه مهم کشور حفاظت کرد. همچنین به گفته او صاحبان مزارع غیرمجاز در حالی اقدام به ساخت حوضچه‌های خاکی در حریم و بستر رودخانه‌ها کرده‌اند که این بخش‌ها براساس قوانین مصوب متعلق به عموم است و استفاده شخصی از آن جرم تلقی می‌شود.

     خاکپور پتانسیل‌های محیط زیست و طبیعی استان براساس توسعه پایدار را مهمترین راهکار برای تعطیلی مزارعی می‌داند که بشدت منابع آبی کشور را تهدید می‌کند. یوسف‌پور هم مانند خاکپور اعتقاد دارد که باید مطالعات و بررسی‌های جدی برای شناخت ظرفیت‌های استان انجام شود تا براساس آن فرصت شغلی و کاری برای افراد محلی به وجود بیاید. او کشاورزی سنتی منطقه را هم یکی از دلایل هدر رفت آب‌های سرزمین خروشان چهار محال و بختیاری می‌داند و می‌گوید: «مسئولان ذیربط باید شرایط کشت مکانیزه را برای کشاورزان به وجود بیاورند.»

نیروگاه‌های کوچک برقابی

     یوسف‌پور به مسئولان ذیربط پیشنهاد می‌دهد که برای بومی‌ها شرایط تأسیس نیروگاه‌های کوچک برقابی به وجود بیاید تا با فروش برق زندگی خود را اداره کنند. او همچنین به ورزش‌های آبی چون «رفتینگ» اشاره می‌کند و می‌گوید: آب‌های خروشان چهارمحال و بختیاری می‌تواند گردشگران آبی را به این سمت بکشاند. اما برای رسیدن به این نقطه باید مسئولان بستر‌سازی لازم را انجام بدهند. گردشگری آبی چهارمحال و بختیاری در حالی بالقوه باقی مانده است که منابع آبی آن هر روز با تهدید بیشتری رو به رو می‌شوند. افکارعمومی شک ندارد که اگر مسئولان زودتر به داد کارون و سرشاخه‌هایش نرسند، وضعیت رودخانه‌ها به حدی خواهد رسید که دیگر نه می‌توان در زمینه گردشگری از آنها سود برد و نه در زمینه پرورش ماهیان سردابی.

به بهانه زاینده‌رود و کارون بزرگ!

دوشنبه, ۲۹ مهر, ۱۳۹۲

     در این ماه‌های آغاز به کار دولت یازدهم آرایش مقامات دولتی، سیاسی و برخی نهادهای مردمی اصفهان و برخی از استان‌های فلات مرکزی برای متقاعد کردن دولت به اجرای سریعتر پروژه‌های انتقال آب بین حوضه‌ای از سرشاخه‌های کارون بزرگ در استان چهارمحال و بختیاری به اصفهان و فلات مرکزی سبب شده است تا اعتراضات فعالان محیط زیست، مقامات و اهالی دیار خوزستان شدیدتر و پرطنین‌تر از گذشته در فضای رسانه‌ای کشور انتشار یابد.

در همین زمینه گفتگویی را با خبرنگار خبرگزاری تدبیر(تیناپرس) انجام داده‌ام که می‌توانید آن‌را در اینجا بخوانید:

خبرگزاری تدبیر

آب رودخانه‌ها قربانی کشت برنج در اصفهان می‌شود!

یکشنبه, ۲۱ مهر, ۱۳۹۲

     این روزها با آغاز به‌کار دولت یازدهم، صدای اعتراضات فعالان حوزه محیط زیست کشور نسبت به بحران مدیریتی حاکم بر منابع آبی کشور بلندتر و رساتر شده و با تهیه بیانیه و طومار و یا تجمعات اعتراضی محیط زیستی خواستار ورود جدی‌تر مقامات ارشد کشوری به برنامه‌های کوتاه مدت و بلند مدت ساماندهی طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای، سدسازی‌های بی‌رویه و حق‌آبه‌های محیط زیستی شده‌اند.

     برای واکاوی ماجرای تلخ طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای از سرشاخه‌های کارون بزرگ به زاینده‌رود، در گفتگوی مفصل خبرنگار روزنامه تهران امروز شرکت کرده‌ام؛ می‌توانید متن کامل آن گفتگو که امروز – ۲۱ مهر ۱۳۹۲ – منتشر شده است را در زیر بخوانید:

 تهران امروز

هستی بختیاری؛

     کمبود آب  در ماه‌های گذشته در اصفهان و یزد به جیره‌بندی آب هم رسید. هرچند مسئولان این استان‌ها یک در میان آن را تکذیب کردند و خبردهی درباره آن را پیشگیری قبل از وقوع حادثه دانستند.

     آیا کارون قربانی کشت برنج در اصفهان می‌شود. همانطور که دریاچه ارومیه قربانی کشت‌های سنتی از جمله کشت سیب در زمین‌های اطراف خود شد و این روزها کشور را وارد بحرانی به نام ریزگردهای سفید کرده است؟

     سوالاتی که این روزها به شدت به نگرانی فعالان حوزه محیط‌زیست منجر شده و باعث شده تا جمعی ۵۰ نفره از هنرمندان خوزستانی از «حسن روحانی» رئیس‌جمهور و «معصومه ابتکار» بخواهند تا جلوی انتقال آب‌های جدید را از خوزستان به اصفهان و یزد بگیرند.

     حمیدرضا خدابخشی کارشناس آب نیروی خوزستان نیز در گفت‌وگو با «تهران‌امروز» می‌گوید: «انتقال آب از سرشاخه‌های بزرگ کارون یعنی از دز، خرسان و کوهرنگ در حالی از خوزستان به نام زاینده‌رود به اصفهان انتقال می‌یابد که نه تنها نفعی به حال زاینده‌رود ندارد، بلکه صرف برنج‌کاری در اصفهان می‌شود.» کاشت برنج درست زمانی دراصفهان جان گرفت که سدسازی‌ها به یکباره بخش بزرگی از آب‌های منتهی به زاینده‌رود را پشت سد جمع کردند و کشاورزان این منطقه بی‌توجه به الگوی سنتی کشاورزی در کویر به سمت کاشت برنج در منطقه رفتند. کاشت برنجی که ۷۰ درصد آب را به هدر می‌دهد و در نهایت ۳۰ درصد آن صرف کشاورزی می‌شود. اما با گذشت سه دهه از این ماجرا هم زمین‌ها برکت خود را از دست دادند و هم زاینده‌رود را خشک کردند.

     در ارومیه هم همین اتفاق به‌وقوع پیوست، سونامی سد‌سازی‌ها به جان منطقه افتاد تا به گفته «محمد درویش» کارشناس بیابان‌زدایی نزدیک به ۴۰ سد روی آب‌ها و رودخانه‌هایی که دریاچه ارومیه را تغذیه می‌کرد، زده شود. پس از آن هم کشت منطقه از انگور که آب کمتری طلب می‌کرد به سمت کاشت سیب رفت و حجم بیشتری از آب را طلب کرد.

     مسئله آنقدر پیش رفت که امروز به گفته «نادر قاضی‌پور» نماینده مردم ارومیه ۸ میلیارد تنریزگردهای نمکی این منطقه زندگی ۳ میلیون مردم منطقه را در هجمه و هجوم نخست خود تهدید می‌کند. هجومی که این روزها شروع شده است. علاوه بر زندگی انسانی، زمین‌های کشاورزی منطقه به شدت از سوی نمکی که خود پراکنده‌اند، تهدید می‌شود.

     خوزستان البته وضع بدتری از ارومیه دارد. این استان بدون خشک شدن کارون هم نزدیک به سه دهه است که با ریزگردهای ناشی از خشک شدن هورالعظیم دست و پنجه نرم می‌کند. ریزگردهایی که البته تنها به خوزستان منتهی نشده و آسمان ۲۲ استان کشور را درگیر کرده است.

     خدابخشی می‌گوید: «اصفهانی‌ها در تازه‌ترین برنامه خود به‌دنبال انتقال آب ماربر در منطقه چلگرد چهارمحال و بختیاری به زاینده‌رود هستند. حوزه‌ای که دو میلیارد متر مکعب آب آورد دارد و بخش بسیار زیادی از آ ن پشت سد‌ها جمع می‌شود.» به گفته او آب‌هایی که به اسم تامین آب شرب منطقه انتقال می‌یابد سر از زمین‌های کشاورزی منطقه درمی‌آورد.

     خدابخشی توجه همگان را به زمین‌های شالی «لنجان» اصفهان جلب می‌کند و می‌گوید: «چرا باید آب منطقه خوزستان به بخش‌های مرکزی و بیابانی انتقال داده شود تا در آ‌نها برنج‌کاشته شود.» برنجی که یکی از دلایل خشک شدن زاینده‌رود است. به گفته او درحالی اصفهان آب خوزستان را برای آبیاری زمین‌های برنج خود انتقال می‌دهد که آب نیروی خوزستان زمانی که حجم آب پایین می‌رود اجازه کشت در زمین‌های اطراف و حاشیه رودخانه را به کشاورزان نمی‌دهد. مسئله‌ای که باعث می‌شود تا حتی کشاورزان این منطقه یک فصل کشت خود را از دست بدهند. اما همین آب از خوزستان به اصفهان انتقال می‌یابد تا خرج برنج‌کاری در کویر شود. او می‌گوید: «معلوم است که با این شیوه نه زاینده‌رود نجات پیدا می‌کند نه زمین‌های منطقه سیراب می‌شوند.»

     به گفته او انتقال آب‌ از خوزستان به قم، گلپایگان وخیلی از شهرها به اسم تامین آب شرب انجام می‌گیرد اما اعتراض استانداران همین استان‌ها به اینکه اولویت این آب شرب است نه کشاورزی نشان می‌دهد که این آب‌ها در جای دیگری خرج می‌شود وهمین است که به‌رغم اینکه بخش بسیار بزرگی از آب‌های کشور از جنوب به سمت کویر یزد و اصفهان انتقال یافت، این دو استان با کمبود آب روبه‌رو هستند.

     کمبود آب در ماه‌های گذشته در اصفهان و یزد به جیره‌بندی آب هم رسید. هرچند مسئولان این استان‌ها یک در میان آن را تکذیب کردند و خبردهی درباره آن را پیشگیری قبل از وقوع حادثه دانستند. از سوی دیگر آب‌های خروشان کارون از سمت خوزستان و چهارمحال و بختیاری در حالی در سه دهه گذشته به سمت اصفهان رفته است که هرگز نتوانسته لب تشنه این کویر را سیراب کند و در سال‌جاری به درگیری میان کشاورزان اصفهانی و یزدی منجر شد. واقعه تا آنجا پیش رفت که اصفهانی‌ها لوله انتقال آب به یزد را قطع کردند و یزدی‌ها را تا چند مدت دچار مشکل کردند.

     انتقال آب از خوزستان درحالی به قصه بی‌پایانی تبدیل شده که این استان به دلیل خشک شدن تالاب هورالعظیم با حجم وسیعی از ریزگردهای عربی روبه‌رو است. حجمی که حل معضل آن در گرو همکاری و همراهی کشورهایی چون عراق و سوریه است. دو کشوری که به نظر نمی‌رسد در میان حجم بسیار زیاد مشکلاتی که دارند زمانی را برای حل ریزگردهای عربی صرف کنند.

    البته نگرانی‌های جامعه خوزستانی این روزها بیشتر است.«مسعود اسدی» رئیس سازمان نظام صنفی کشاورزی خوزستان و رئیس مجمع تشکل های کشاورزی ایران اعتقاد دارند انتخاب وزرای دولت روحانی که بسیاری از آنها اصفهانی و یزدی هستند می‌تواند در پیشبرد انتقال آب به ضرر محیط‌زیست خوزستان نقش بارزی را داشته باشد.

     انتقالی که «هومان خاکپور» کارشناس منابع طبیعی چهارمحال وبختیاری را هم به این نتیجه رسانده که نه تنها به نفع زاینده‌رود نخواهد بود که باز هم به کم‌آبی در مناطقی چون خوزستان و چهارمحال و بختیاری منجر می‌شود.

بختیاری‌ها هم از انتقال آب به‌وسیله تونل گلاب و بهشت‌آباد که قرار است باز هم بخشی از آب‌های کارون در این بخش را به یزد ببرد، نگران هستند. این دو پروژه در دولت گذشته شروع شد اما اعتراض بختیاری‌ها باعث توقف آنها شد. حالا خاکپور می‌گوید که خبرهای موثقی وجود دارد که نشان می‌دهد که تونل‌ها از سمت یزد به سمت چهارمحال و بختیاری در حال ساخت و پیش‌روی است موافقان با این طرح قرار است که مسئولان کشور را در مقابل عمل انجام شده قرار بدهند.

     چهار محال و بختیاری در سال‌های جدید به شدت با کاهش آب روبه‌رو شده و آنطور که خاکپور می‌گوید بسیاری از روستاهای این منطقه با تانکر آب تغذیه می‌شوند.

حال افکارعمومی می‌پرسند آیا قرار است که محیط‌زیست کشور یک‌بار دیگر با واقعه تلخ دیگری چون خشک‌شدن کامل رودخانه کارون بعد از زاینده‌رود و دریاچه ارومیه روبه‌رو شود؟ و بعد هم دولتمردان به این نتیجه برسند که سد‌سازی در حوزه کارون را متوقف کنند و بالاخره قبول کنند که همه چیز زیر سر کشاورزی سنتی و بی‌حساب وکتاب است. آنها می‌گویند آیا بهتر نیست که کشاورزی در مناطق کویری شیوه طبیعی خود را به دست بگیرد تا محیط‌زیست کشور برای کشت برنج در کویر بیشتر از این هزینه ندهد.

روزنامه تهران امروز یکشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۲

پاسداشت آب در نامگذاری روز جهانی جهانگردی

شنبه, ۶ مهر, ۱۳۹۲

گردشگری و آب

     بحران آب در جهان و افزایش شمار هشدارهای جهانی دانشمندان و جامعه علمی مراکز دانشگاهی و پژوهشی دنیا سبب شده است تا همه نهادهای بین‌المللی نسبت به حفاظت و بهره‌برداری بهینه و اصولی از منابع آبی جهان حساس شوند. در همین راستا برای روز جهانی جهانگردی(۲۷ سپتامبر برابر با ۵ مهرماه)، شعار«گردشگری و آب: حفاظت از آینده مشترک» از سوی سازمان جهانی جهانگردی سازمان ملل متحد (UNWTO) انتخاب شده است. بدون شک بالا بردن آگاهی مردم و هوشیار نمودن مردم جهان در زمینه اهمیت و نقش جهانگردی در حوزه حفاظت از محیط زیست و پایداری بوم‌شناختی جامعه جهانی در شمار اهداف مهم و راهبردی انتخاب این روز بوده است.

     امروزه صنعت گردشگری از جایگاه قابل توجه‌ای در اقتصاد جهانی برخوردار بوده و یکی از صنایع پررونق و پیش‌رو در بسیاری از کشورهای جهان به‌حساب می‌آید. رونق و پایداری این صنعت مدیون زیرساخت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری مورد نیاز است که یقینا” در کشورهای پیش‌رو به‌صورت جدی در صدر اولویت‌های کاری نهادهای متولی این حوزه قرار گرفته، در غیر این صورت توسعه چنین صنعتی، نه‌تنها پایدار نبوده بلکه منجر به تخریب منابع و محیط زیست خواهد شد. در صورتیکه زیرساخت‌های فرهنگی و رفاهی لازم فراهم نشده باشد، صنعت گردشگری می‌تواند به یک تهدید برای طبیعت و منابع آب و خاک کشور تبدیل شود.

     رها سازی زباله در طبیعت و یا در کنار و داخل رودخانه‌ها و چشمه‌ها همواره به عنوان یکی از تهدیدهای جدی منابع آبی کشور مطرح بوده که به لحاظ وجود منابع آبی و رودخانه‌های پرشمار، این ناهنجاری زیست محیطی در برخی از مناطق کشور که سهم بیشتری از رودخانه‌ها و چشمه‌ها را داشته و نقش بیشتری در تولید آب کشور دارند، از اهمیت بیشتری برخوردار است. در سال‌های اخیر به موازات توسعه و رونق گردشگری و حضور مسافران بیشتر در استان‌های گردشگری کشور، متأسفانه روند رهاسازی زباله در طبیعت و در حاشیه رودخانه‌ها و چشمه‌های به شدت افزایش یافته و اضافه بر آلودگی دیداری، نرخ آلودگی منابع آبی ناشی از زباله‌ها نیز در منطقه به‌شکل نگران کننده‌ای شدت یافته و نگرانی‌های زیادی را بابت توسعه گردشگری غیراصولی بوجود آورده است.

      عدم توسعه زیرساخت‌های فرهنگی و رفاهی در حوزه گردشگری، علاوه بر خسارت‌های محیط‌زیستی، آلودگی منابع آبی و تهدید حوزه بهداشت و سلامت مردم، مناظری نازیبا و نامناسب در حاشیه رودخانه‌ها و تفرجگاه‌ها بوجود آورده که به صورت مستقیم بر روی صنعت اکوتوریسم و توسعه پایدار آن در منطقه تأثیر می‌گذارد. صنعت گردشگری شاید تأثیر قابل‌توجه‌ای بر کمیت منابع آبی نداشته باشد اما بدون شک رفتارهای ناآگاهانه گردشگران می‌تواند خسارت‌های جدی بر کیفیت منابع آبی وارد کند. بیشتر پسماندهای رها شده در حاشیه و داخل رودخانه و چشمه‌ها، ظروف یک‌بار مضرف پلاستیکی بوده که اضافه بر آلودگی آب‌ها و کاهش کیفیت منابع، حیات اکوسیستم‌های رودخانه‌ای و آبی را تحت تاثیر قرار داده و خسارات‌های جبران‌ناپذیری را به موجودات آبزی این اکوسیستم‌ها وارد می‌کند.

بازتاب‌ها:

– خبرگزاری مهر: گردشگری بدون زیرساختهای فرهنگی تهدید جدی برای محیط زیست است!

برای نجات سدهای برق‌آبی کشور؛ از درآمدهای خودشان هزینه کنیم!

جمعه, ۲۹ شهریور, ۱۳۹۲

     همان‌طور که بارها متخصصان و فعالان حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور گفته و نوشته بودند، کم‌توجه‌ای بودجه‌ریزان دولتی به اختصاص منابع اعتباری لازم برای کنترل عوامل تخریب طبیعت و کاهش نرخ بالای فرسایش خاک در کوهستان‌های منطقه زاگرس سبب شده است تا اضافه بر خسارت‌های محیط زیستی، همچنان شاهد افزایش نرخ فرسایش و رسوب و تهدید سرمایه‌گذاری‌های هنگفت در حوزه سدهای عظیم برق‌آبی ساخته شده باشیم.

    به‌منظور تأمین منابع اعتباری لازم برای جلوگیری از این خسارت‌های جبران‌ناپذیر، پیشنهادی داشته‌ام و از دوستان خواسته‌ام دست‌دردست هم گذاشته و برای تحقق آن تلاش کنند. در همین راستا، یادداشتی نوشته‌ام که امروز – ۲۹ شهریور ۱۳۹۲ – در درگاه مجازی خبرگزاری مهر منتشر شد و می‌توانید متن کامل آن را در ادامه بخوانید … 

نرخ فرسایش خاک تا 40 تن در هکتار در برخی از زیرحوضه‌های سد کارون4 

     به بهانه مدیریت آب‌های سطحی و تولید انرژی برق‌آبی، یکی از بزرگترین سرمایه‌گذاری‌ها در حوزه سدسازی و احداث نیروگاه‌های برق‌آبی بر روی کارون بزرگ انجام گرفته و در دهه‌های اخیر با صرف سرمایه‌های هنگفت، سدهای عظیم عباسپور، مسجد سلیمان، دز، کارون ۳ و کارون ۴ ساخته شد و دست‌کم ۱۲ سد بزرگ دیگر در دست‌ساخت و یا در دست‌مطالعه است تا هدف تولید سالانه بیش از ۶۰۰۰ مگاوات برق قابل دست‌یابی باشد.

     سطوح پرشیب کوهستانی، ضریب جریان سطحی بیش از ۶۰ درصد و بارش‌های خوبی که غالبا” در فصل سرد سال متمرکز شده‌اند، حوضه آبخیز کارون بزرگ را به‌صورت طبیعی بسیار آسیب‌پذیر کرده است. اما در حقیقت مؤلفه‌های انسان‌ساز از قبیل چرای پرشمار دام، کشاورزی غیراصولی و تغییر کاربری اراضی جنگلی و مرتعی، وابستگی‌های معیشتی و سوخت‌های هیزمی است که موجب تخریب جنگل‌هاو تنک شدن پوشش گیاهی شده، در اثر کاهش نفوذ باران در خاک و افزایش روان‌آب‌ها، پدیده فاجعه‌بار فرسایش بیش از حد مجاز خاک(بیش از ۲۰ تن در هکتار در سال) را برای حوضه‌های بالادستی این سدهای بزرگ برق‌آبی رقم زده است. ماجرای تلخی که سبب می‌شود سالانه بیش از ۲۰۰ میلیون تن رسوب وارد مخازن این سدها شده و اضافه بر خسارت‌های جبران‌ناپذیر محیط زیستی، با وارد کردن خسارت‌های مالی هنگفتی شاهد کاهش عمر سدها و نابودی سرمایه‌گذاری‌ها در اثر انباشت رسوبات در پشت آن‌ها باشیم.

     البته یادمان باشد که خسارت‌های محیط زیستی ناشی از این فرسایش‌ها و رسوبات بر حیات رودخانه‌ها، تالاب‌ها و زمین‌های زراعی؛ تقریبا” ۹ برابر خسارت های وارده بر سدها و ارزش سرمایه‌گذاری جهت ایجاد حجم مخازن این سدها برآورد شده است. فرسایش خاک سبب کاهش تا ۵۰ درصدی تولید محصول در اراضی کشاورزی شده و این کاهش تولید زمینه و انگیزه‌ی دست‌اندازی‌های بیشتر جوامع محلی به اراضی مرتعی و زیراشکوب جنگلی را مهیا خواهد کرد.

     متأسفانه تاکنون روند بودجه‌دهی برای انجام چنین اقدامات حفاظتی و پیشگیرانه در بخش‌های حفاظت پوشش گیاهی و آب و خاک از جایگاه سزاواری در اولویت‌های بودجه‌ریزی ملی برخوردار نبوده و روند تحمیل خسارت‌های ناشی از ته‌نشت رسوب در مخازن اینگونه سدها شتابی بسیار نگران کننده پیدا کرده است. بدون شک یکی از عملی‌ترین راه‌های تأمین منابع اعتباری برای کنترل و مقابله با تخریب‌های انسانی در حوضه‌های بالادست و ممانعت از مرگ زودرس و کاهش عمر مفید این سدهای مخزنی، اختصاص بخشی از درآمدهای سالانه این سدهای برق‌آبی به اینگونه فعالیت‌های پیشگیرانه در بالادست است.

     در همین راستا تهیه لایحه “اختصاص بخشی از درآمدهای حاصل از فروش برق نیروگاه‌ها به منظور کنترل و مقابله با عوامل تخریب در حوضه‌های بالادست سدهای مخزنی برق آبی” می‌تواند در شمار مهمترین اولویت‌ها و برنامه‌های راهبردی بخش آب و خاک و پوشش گیاهی دولت تدبیر و امید برای تقدیم به مجلس شورای اسلامی باشد.

     امید است فعالان و متخصصان این حوزه با مطالبه و پیگیری از طریق رسانه‌ها و نشست‌های علمی‌تخصصی، نهادهای متولی در دولت را حمایت کنند تا تهیه این لایحه در ردیف اولویت‌های کاری آنان قرار گیرد. یقینا” با تصویب آن لایحه و تأمین منابع اعتباری لازم، بخش اعظمی از اهداف توسعه پایدار در مناطق زاگرسی کشور نیز محقق شده و با کنترل عوامل تخریب از طریق توانمندسازی جوامع محلی و تغییر معیشت، ایجاد تعادل بین وابستگی معیشتی بهره‌برداران و توان تولیدی جنگل‌ها و طبیعت، نقش مخرب انسان و دام – به‌عنوان مهمترین عوامل فرسایش و رسوب – کم‌رنگ شده و با انجام عملیات‌های احیایی و حفاظتی پوشش گیاهی و همچنین اقدامات آبخیزداری، هدف “کنترل رواناب ناشی از بارش در سرشاخه‌ها” و همین‌طور حفظ آب و خاک و سرمایه‌گذاری‌های عظیم در حوزه سدسازی کشور تحقق خواهد یافت.

زنده‌رود دیروز و زاینده‌رود امروز! چرا؟

سه شنبه, ۵ شهریور, ۱۳۹۲

2003زنده‌رود دیروز و زاینده‌رود امروز! چرا؟

     دیروز یک‌شنبه – سوم شهریورماه ۱۳۹۲ – به دعوت رییس پژوهشگاه شاخص پژوه افتخار حضور در جمع دانشجویان، اساتید و علاقه‌مندان حوزه محیط زیست در دانشگاه اصفهان را پیدا کردم تا با شرکت در “نشست تخصصی چالش ها و مباحث نوین در مدیریت شهری” که در محل سالن اجتماعات این پژوهشگاه در دانشگاه اصفهان تشکیل شده بود، در زمینه چالش‌های ناشی از خشکی زاینده‌رود در محیط زیست شهری اصفهان و دیگر سکونتگاه‌های شهری و روستایی اطراف زاینده‌رود و تالاب بین‌المللی گاوخونی سخنرانی کنم.

     در این سخنرانی‌ام که با عنوان: ” زنده‌رود دیروز و زاینده‌رود امروز! چرا؟” در آن نشست محیط زیستی ارایه شد تلاش کردم به عنوان یک کارشناس حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور، با نگاهی ملی و در فضایی عقلانی و منطبق بر آموزه‌های محیط زیستی و به‌دور از احساسات منطقه‌ای، به جایگاه کم‌همتای زاینده‌رود دیروز در تمدن دیرینه دیار اصفهان و ناخوش‌احوالی نگران کننده امروز این رود حیات‌بخش و نشاط‌آور و بالاخره شناخت متهمین این فاجعه و ارایه راهکارهای برون‌رفت از این چالش و جاری شدن دیگرباره‌ی زاینده‌رود سخن بگویم.

     گزارش‌ این سخنرانی را می‌توانید در خبرگزاری فارس و یکی از بازتاب‌های آن‌را نیز در خبرگزاری ایسنا بخوانید.

دیگر بازتاب‌ها:

– خبرگزاری مهر: مشکل هدر رفت آب است نه خشکسالی/ تخصیص آب به بخش کشاورزی عوام فریبی است

– انجمن علمی گروه محیط زیست دانشگاه عمران و توسعه: زنده‌رود دیروز و زاینده‌رود امروز! چرا؟

– روزنامه اصفهان امروز: اختصاص آب به بخش کشاورزی …

– مؤسسه سبز پژوهان الوند همدان: زنده‌رود دیروز و زاینده‌رود امروز! چرا؟