بایگانی “مناسبت ها”

مشارکتی کم نظیر در روزی فراموش نشدنی

شنبه, ۲۵ شهریور, ۱۳۹۱

دیروز ۲۴ شهریور؛ رویشگاه جنگلی شمس ­آباد دوراهان در بام ایران – که در محدوده حوضه آبخیز الگویی استان چهارمحال و بختیاری برای مدیریت جامع منابع طبیعی واقع شده است – پذیرای بیش از ۱۵۰ نفر از دوستداران طبیعت بود که داوطلبانه آمده بودند تا به بهانه پاسداشت سال جهانی جنگل(۲۰۱۱) و دهه تنوع زیستی ملل متحد، برای نخستین بار در برنامه پاک­سازی مشارکتی جنگل در دیار بختیاری شرکت کنند.

نگارنده این افتخار را داشته که همراه با دوستان پرتلاش و سختکوش ­ام در انجمن محیط­ زیستی تسنیم بروجن وظیفه هماهنگی و برگزاری این برنامه پاک­سازی جنگل از زباله را سزاوارانه برعهده گیریم و میزبان شرکت کنندگان در این برنامه که زنان و مردان جوامع محلی ذینفع، اعضای انجمن­ های محیط­ زیستی استان و کارکنان برخی ادارات و نهادهای دولتی را شامل می­ شدند، باشیم.

برجسته­ ترین ویژیگی این برنامه، حضور چشم­ گیر و قابل­ تحسین زنان و مردان جوامع محلی و بهره­ برداران منطقه بود که به همت بخشداری، دهیاری و اداره منابع طبیعی منطقه و هم­چنین دعوت­ های چهره­ به­ چهره اعضای انجمن تسنیم در ده روز گذشته صورت پذیرفته بود. حضوری امیدوار کننده که همواره از دغدغه­ های فعالان و دست­ اندرکاران حوزه منابع طبیعی و محیط­ زیست کشور بوده و از آن به­ عنوان یکی از محوری­ ترین راهبردهای برون­ رفت از بحران­ های پیش­ روی زیست­ بوم­ های کشور نام برده می­ شود.

البته حضور دوستداران طبیعت از فرمانداری بروجن، بخشداری و شهرداری گندمان، ادارات منابع طبیعی و حفاظت محیط زیست استان و همچنین تشکل­ های مردم­ نهاد سراسر استان در این برنامه فرهنگی­ ترویجی قابل­ تقدیر و دلگرم کننده بوده و بدون­ شک اینگونه احساس مسئولیت­ ها، تشویق کننده بوده و سطح مشارکت جوامع محلی در برنامه­ های صیانت از منابع طبیعی کشور را بالا خواهد برد.

از دیگر نکات قابل­ توجه و شاید بتوان گفت کم­ همتا در اجرای این برنامه، که یقینن می­ توان از آنها به عنوان رفتارهای فرهنگی و الگویی نام برد؛ دقت در انتخاب نوع و شیوه پذیرایی­ ها بود که شرکت کنندگان در این برنامه را به شدت تحت تأثیر قرار داده بود. برخلاف عرف پذیرایی در بسیاری از همایش­ ها و برنامه های دولتی و غیردولتی که غالبا” از کیک و آبمیوه و در ظروف و کیسه­ های پلاستیکی استفاده می­ شود، مجریان این برنامه در یک اقدام فرهنگی­ ترویجی به­ جای پذیرایی­ های مرسوم، از تنقلات شامل مغز بادام، کشمش، نخودچی، بادام زمینی و …. در پاکت­ های کاغذی بسته بندی شده که بر روی آنها شعار “هر روز یک کیسه پلاستیکی کمتر” نوشته شده بود استفاده کرده بودند. به­ جای آبمیوه­ های پاکتی نیز از میوه­ های فصل استفاده شده بود که کمترین زباله را داشته و به عنوان حرکت­ های فرهنگی در بین شرکت کنندگان بسیار مؤثر بود.

استفاده از کپسول و اجاق گاز برای تهیه نوشیدنی داغ و خودداری کردن از روشن کردن آتش و استفاده از سوخت­ های هیزمی نیز یک اقدام فرهنگی از دوستان ما در انجمن تسنیم بود که در راستای ترویج فرهنگ جایگزینی سوخت­ های فسیلی با سوخت­ های هیزمی در بین جوامع محلی ساکن در رویشگاه­ های جنگلی صورت گرفت. واکنش­ های خوب شرکت کنندگان به این اقدامات فرهنگی جانبی در برنامه، حکایت از مؤثر واقع شدن اینگونه رفتارهای فرهنگی کوچک در راستای ارتقای ظرفیت­ های فرهنگی جامعه­ مان در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی دارد.

بدون شک به­ دنبال اجرای چنین برنامه­ هایی که با حضور گسترده مردم جوامع محلی همراه است، می­ توان به افزایش سطح آگاهی­ ها و مشارکت آن جوامع در پاسداری و صیانت از طبیعت پیرامون­ شان امیدوار بود. باشد که انجمن­ های محیط­ زیستی به جای پرداختن به فعالیت­ های ویترینی و نمایشی، آگاهانه به میان جوامع محلی رفته و همراه با بهره­ برداران واقعی برای عرصه­ های طبیعی کشور برنامه­ ریزی کرده و هر یک از آنان را به مدافعان و پاسداران واقعی زیست­ بوم­ شان تبدیل کنند.

در همین رابطه:

خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا): برنامه پاکسازی مشارکتی جنگل در بروجن برگزار شد

گزارش اجرای برنامه در وب سایت اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری چهارمحال و بختیاری

بام ایران هم به برنامه های پاک سازی مشارکتی جنگل پیوست

یکشنبه, ۱۲ شهریور, ۱۳۹۱

قرار است دومین برنامه پاک ­سازی مشارکتی جنگل در پاسداشت دهه تنوع زیستی ملل متحد؛ روز جمعه ۲۴ شهریور­ماه سال جاری به همت تشکل­ های غیر­دولتی محیط زیستی، دستگاه­ های دولتی مرتبط و جوامع محلی ذینفع، به صورت هم­زمان و نمادین در تعدادی از استان­ های جنگلی کشور برگزار ­شود.

هدف از اجرای این برنامه نمادین؛ جمع آوری و‌ بسته ­بندی و انتقال زباله ­های رها شده در عرصه­ های جنگلی است. شوربختانه رها­سازی زباله در عرصه ­های جنگلی به عنوان یکی از ظرفیت های گردشگری ارزشمند طبیعی؛ علاوه بر آلودگی ­های دیداری و بهداشتی، باعث اختلال در زادآوری طبیعی جنگل ­ها و تهدید جمعیت گونه ­های جانوری آن زیست­ بوم­ ها می­ شود.

برگزاری نخستین آیین­ های این مناسبت جهانی به شهریور­ماه سال گذشته برمی­ گردد که در پاسداشت سال جهانی جنگل‌ها­(سال ۲۰۱۱) و دهه تنوع­ زیستی ملل متحد، در استان­ های کرمانشاه، گیلان، مازندران، گلستان و اصفهان برگزار شد.

آیین­ های این روز در دومین سال به صورت هماهنگ در استان­ های چهارمحال و بختیاری، کرمانشاه، گلستان، گیلان، مازندران و فارس برگزار خواهد شد که به­ ترتیب سازمان­ های مردم­ نهاد محیط زیستی تسنیم، هیلو، خانه جوان فرید روستای کفش­ گیری، جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست گیلان، موسسه توسعه پایدار هرمد و خانه فرهنگ بوم­ گردان پارس؛ مسئولیت هماهنگی­ های لازم در استان­ های خود را بر عهده دارند. موسسه توسعه پایدار هرمد نیز به عنوان دبیرخانه برنامه پاک­ سازی جنگل­ های کشور، وظیفه هماهنگی­ های کشوری این برنامه را برعهده دارد.

انتظار می ­رود تمامی سازمان­ های مردم­ نهاد محیط زیستی، دوستداران طبیعت، فعالان محیط زیستی، دستگاه ­های دولتی مرتبط و رسانه های استانی و کشوری سزاوارانه در برگزاری آیین­ های این روز در استان های هدف مشارکت فعال داشته باشند.

 انجمن محیط­ زیستی تسنیم بروجن نیز در نظر دارد به عنوان هماهنگ کننده این برنامه در استان چهارمحال و بختیاری؛ برای نخستین بار همراه با سایر انجمن­ ها و تشکل­ های محیط زیستی استان و با همکاری ادارات دولتی مرتبط مانند منابع طبیعی، محیط زیست، جمعیت هلال احمر و … و با مشارکت جوامع محلی ذینفع، یکی از عرصه­ های جنگلی استان را انتخاب و از زباله­ های رها شده پاک­ سازی کنند.

 علاقه­ مندان به شرکت در برنامه پاک­ سازی جنگل­ های چهارمحال و بختیاری می­ توانند برای کسب اطلاعات لازم و انجام هماهنگی­ های بیشتر به وبلاگ انجمن محیط زیستی تسنیم (tasnimngo.blogfa.com) مراجعه کنند.

یادداشتی که بارها ارزش بازانتشار دارد

جمعه, ۳۰ تیر, ۱۳۹۱

همزمان با برگزاری مراسم بزرگداشت یکمین سالگرد همراه عزیزمان – یاسر انصاری مدیر پرتلاش و دوست داشتنی پایگاه خبری سبزپرس و بنیان­ گذار کانون عالی فضای سبز و محیط زیست ایران – در ۲۲ ام تیر ماه ۱۳۹۱؛ دوست خوب­ مان محسن حیدری عزیز از دیار گرم خوزستان – مدیر آژانس خبری بختیاری (ایبنانیوز) و رئیس هیأت مدیره مؤسسه نوسازی و توسعه پایدار بختیاری – یاداشتی متفاوت و پربار و از دریچه ­ای دور و غریب با زمانه نگاشته و در فضای مجازی سبزپرس به یاسر و رهروانش هدیه کرده است.

حیفم آمد این یادداشت تأمل­ برانگیز را با خوانندگان و همراهان گرامی”طبیعت بختیاری”به اشتراگ نگذارم؛

باشد که افتخار کند سرزمین ایران به چنین پاسدارانی که بی­ منت و سخاوتمندانه حرمتش را پاس می­ دارند.

یاسر انصاری؛ اسطوره ی جنگلبان ابدی

۱- کوچکتر که بودیم، مدارس ابتدایی، نام حقیر “ابتدایی” بر خود نداشت؛ “دبستان” بود. و در ادبستان، سرفصل مصوب کتاب فارسی، فقط آموزش زبان پارسی نبود؛ آموزش رسم پارسی و پارسایی هم بود. هم از این رو دبستانی که بودیم، خون زندگی در رگ اسطوره جاری بود. اسطوره ها جمعشان جمع بود. دبستانی که بودیم، اسطوره هنوز از متن روایت بیرون نرفته بود؛ “پطروس” انگشت خود را در رخنه ی سیل بند روستایی در اروپای غربی فرو می کرد تا خطر شکست سد، مردم پائین دست را تهدید نکند. یادتان هست چه حس غروری داشتیم وقتی که مردم روستا، فردای آن روز پیکر نیمه جان این کودک را پیدا کردند و چقدر برایش گریستیم؟ در کودکی های ذهن ما، پطروس در قامت یک قهرمان بلامنازع زندگی می کرد تا اینکه درسمان به “دهقان فداکار” رسید. اسطوره به ما نزدیکتر شده بود؛ از اروپای غربی به کوهستان های ایران آمده بود. اسمش هم دیگر غریبه نبود؛ آشنا بود؛ “ریزعلی خواجوی” در کودکی های ذهن ما، جای پطروس را گرفت؛ دهقانی که در شبی سرد، خسته از کار روزانه، با فانوسی در دست، چون نقص فنی راه آهن را دید و قطار مسافربری را در خطر یافت، در آن سرمای دیجور، پیراهن خود را بر سر چوبدست می کند و با ریختن نفت فانوس بر روی آن، مشعلی می سازد تا قطار را از خطر آگاه کند. ریزعلی هم مثل پطروس موفق می شود. قطار ترمزکنان می ایستد و در دره سقوط نمی کند. یادتان هست راهبر قطار و مسافران از صمیم قلب از ریزعلی تشکر می کردند؛ یادتان هست حتی ما که مسافر آن قطار نبودیم، چقدر اشک شوق ریختیم؟ و به این ترتیب، قاب اسطوره در ذهن ما پر از تصویر و نام این “مرد” شد. سلطنت اسطوره ادامه داشت تا درسمان به “جبار باغچه بان” رسید. اسطوره باز هم به ما نزدیکتر شده بود؛ از روستا به شهر آمده بود. برای ما که هرگز فانوس و چوبدست نداشتیم، تصویر دهقان فداکار اگرچه عزیز بود، باز هم تصویر یک “دیگری” بود که در جغرافیای مبهم غیرشهری و در زادبومی جدا از سرنوشت ما – شهر – زندگی می کرد. ریزعلی فانوس و چوبدست و احتمالاً لهجه داشت. اما “جبار باغچه بان” به ما شبیه تر بود. در همین کوچه های شهر ما زندگی می کرد. مردی که عمر و جوانی اش را گذاشت تا به کودکان لال و کر، خواندن و نوشتن بیاموزد. آموزگار “عاشق” ی که به کودکان گفت: “من در حیرتم که پنجره برای عده ای مهم است هنوز**” و بی پنجره نگریستن را به کودکان آموخت.

۲- بزرگتر که شدیم، گفتند حالا در مقطع “متوسطه” هستید. دانسته هایمان را مرور کردیم؛ متوسط یعنی چه؟ یعنی میانگین. اگر متوسط یعنی میانگین، “متوسطه” یعنی چه؟ یعنی میانمایگی؟! در آنجایی که دیگر نامش “دبیرستان” نبود، ما محکوم به میانمایگی شدیم؛ و آموختیم چگونه معدل نادانی و خمودگی های موجود در جامعه باشیم. در کتابهای مقطع متوسطه، صحبت از اسطوره نبود. آموختیم که اسطوره ها مربوط به مقطع “ابتدایی” زندگی بشر بودند؛ زمانی که علم، هنوز نور خود را بر زندگی نتابیده بود. در مقطع متوسطه، تصویر اسطوره ای از انسان، جای خود را به مورفولوژی داد. و ما آموختیم که انسان هم جانوری از رسته ی پستانداران است و البته خطرناکترین آنها. در تشریح اسکلت و اجزای بدن؛ برای اولین بار با زند زیرین و زند زبرین و نقش مهم آنها در زندگی خود آشنا شدیم و نیز از اینکه فهمیدیم هر یک از ما صاحب یک دو جین جزیره اختصاصی به نام “جزایر لانگرهانس” درون شکم مان هستیم، حس ناب “زمین خواری” را هرچند برای لحظه ای گذرا در خود احساس کردیم. ما بزرگ شده بودیم و در مقطع متوسط الحالی و میانمایگی، اسطوره را از ذهن و زندگی مان رانده بودیم.

۳- بزرگتر که شدیم، با یک مدرک دانشگاهی و یک خانه و زندگی و شغل خوب، در خلوت خود، گویی هنوز دنبال چیزی می گشتیم. صفحات مطبوعات پر از رویدادهای ناگواری بود که از شنیدنش ناراحت می شدیم و همزمان، برای جلوگیری از آنها احساس ناتوانی می کردیم و به این ترتیب تمام “خستگی های انسان بودن” را در خود احساس می کردیم. خبر نابودی جنگل ها، خشکیدن تالابها، مردن رودخانه ها و… وجدان ما را صدا می زد. و ما همچون مشرکان و کافران “بی عمل” ی که خسته از ظلم خویشتن، در تناقضی بی پایان، همزمان در انتظار گشایشی هستند، از انسان بودن خود شرمنده بودیم. و اینچنین به مرز زایش اسطوره رسیدیم؛ گاه ی که انسان از انسان بودن خود شرمنده می شود؛ اسطوره زاده می شود. و مگر نخستین کارویژه اسطوره، نجات انسان از تیغ تیز خویشکاوی نیست؟ اسطوره، یعنی تلاش جمعی، قاعده مند و سازمان یافته برای تبرئه کردن “انسان”ی که در دادگاه وجدان عصر خویش در حال محاکمه است. حس پنهان انتظار ما را فراگرفته بود. باور نمی کردیم که انسان اینقدر ضعیف باشد که شاهد خاموش نابودی جنگل ها، خشکیدن تالابها، مردن رودخانه ها و… باشد. “یاسر انصاری کجوری” در قامت یک پیامبر، مسئولیت های انسان و توانمندی های او را به ما یادآوری کرد. ما او را می دیدیم اما در نمی یافتیم. سخنانش را می شنیدیم اما باور نمی کردیم. انگیزه های او را می کاویدیم و جز روشنایی در او نمی دیدیم، ولی باز به احتیاط، تا مدتها، به دیده تردید به رفتار “حلاج” وار او می نگریستیم. سخنش در مرز وحی و شعر و جنون می نمود؛ پس حق داشتیم دهانش را ببوییم؛ بوئیدیم؛ خالی از تهوع بود و باز ایمان نیاوردیم. اما او در راهش استوار بود. ما که هنوز چیزهای مبهمی از یافته های مقطع ابتدایی دانش بشری در ذهن خود داشتیم، تصویر غبارگرفته ی اسطوره پطروس، دهقان فداکار و جبار باغچه بان را از نهانخانه ی دل درآوردیم و روبرو نهادیم. کم کم در خلوت خود، “یاسر” را با آن سنجه می کردیم؛ رخنه های سیل بند توسعه را دیده و فداکارانه حتی به قیمت نابودی خود، می خواهد رخنه ها را پر کند تا این سد بر مردم نشکند. نقص فنی نقشه راه توسعه را دیده و می خواهد این قطار مسافربری را از خطر آگاه کند و از این رو پیراهن خود را در شبی سرد آتش می زند و مشعل “سبزپرس” را می سازد. و بالاخره به سبک آن معلم عاشق، صبورانه می کوشد به ما کران و لالان که فریاد نابودی جنگلها را نمی شنویم و با ماهیان رودخانه های خاموش سخن نمی توانیم گفت، سخن گفتن و شنیدن بیاموزد؛ یکسال از آغاز سفرهای حلاج وار او گذشت. و ما کم کم، یکی یکی به یاسر ایمان آوردیم. او تمام اسطوره ها و تمامت اسطوره بود؛ دیگر برای تعریف “انسان” محتاج الگوی پطروس و دهقان و جبار نبودیم. اسطوره به ما نزدیکتر شده بود؛ نزدیکتر از آنچه فکرش را می کردیم. یاسر (همچون ترجمان نامش) “آسان کننده کارها” بود. بارها در قرآن خوانده بودیم: «ان مع العسر یسرا؛ همانا در هر فروبستگی، گشایشی هست». یاسر، بشارت “گشایش انسانی” در تنگنای فروبسته ی محیط زیست ایران بود. اگر یاسر نبود، انسان ایرانی عصر ما چگونه از تیغ تیز خویشکاوی درباره مسئولیتش در حفظ محیط زیست، سالم بیرون می آمد؟ او دلیل سربلندی ماست. اگر در عصر ما نیمی از جنگلهایمان به نابودی کشیده شده است، و اگر از این بابت شرمساریم که در چنین عصری بوده ایم و کاری نکرده ایم، لااقل سربلندیم که “اسطوره ی یاسر؛ جنگلبان ابدی” را همعصر خود داریم. و پیشتر گفتم: «اسطوره، یعنی تلاش جمعی، قاعده مند و سازمان یافته برای تبرئه کردن “انسان”ی که در دادگاه وجدان عصر خویش در حال محاکمه است». یاسر خونبهای گناهان ماست. و شاید از زبان او گفته اند: «خونم را به آسمان پاشیدم؛ باشد که سخاوتمندانه تر بر انارهای سرزمینم ببارد***».

پی نوشت:

*رئیس هیأت مدیره مؤسسه نوسازی و توسعه پایدار بختیاری

**شعری از سید علی صالحی

*** شعری از بهمن کیهان بختیار

تکمله:

اوائل، گاهی که می دیدم برخی دوستان در نوشتارشان خاطره ای از “یاسر” نقل می کنند، حسرت می خورم که چرا با “یاسر” از نزدیک آشنا نبوده ام و خاطره ای از او ندارم. حالا که یکسال از آن روز می گذرد، افتخار می کنم که جزء همان کر و لال هایی بودم که او همچون “جبار باغچه بان” به ما زبان جنگل و رودخانه را آموخت. و افتخار می کنم که هرگز از دوستان نزدیک یاسر نبودم بلکه یکی از کاربران پایگاه خبری فضای سبز و محیط زیست ایران (سبزپرس) بودم؛ مشعلی که “یاسر” از پیراهن و بلکه پاره ی جان خود برافروخت تا ما انسان های سوار بر قطار توسعه، را از نواقص فنی راهی که می رویم آگاه سازد تا در دره های غرور و جهلمان سقوط نکنیم. آیا قطار، مشعل را می بیند؟ آیا ترمزکنان خواهد ایستاد؟ راهبر قطار و مسافرانش پیاده خواهند شد و “یاسر؛ اسطوره جنگلبان ابدی” را در آغوش می کشند؟ ایستاده بر پرتگاه حادثه، آیا از ذوق شنیدن بشارت رستگاری، دوباره اشک شوق می ریزیم؟!

بام ایران روز بدون نایلکس را فراموش نکرد

سه شنبه, ۲۷ تیر, ۱۳۹۱

همزمان با برگزاری نخستین آیین­ های روز ۲۱ تیر­ماه در تهران بزرگ، انجمن محیط زیستی تسنیم هم در اقدامی کم همتا، در بام ایران از این طرح استقبال کردند. ماجرا از این قرار بود که؛ به همت و پیشنهاد ستاد محیط زیست و توسعه پایدار شهرداری تهران، روز ۲۱ تیرماه به عنوان ”روز ملی بدون نایلکس“ نامگذاری شده و در این طرح که برای نخستین بار در کشور اجرا می­ شد از شهروندان خواسته شده بود تا در این روز سعی کنند خرید بدون کیسه پلاستیکی داشته باشند.

در راستای افزایش سطح آگاهی­ ها و دانش شهروندان بام ایران – بروجن – در زمینه مضرات استفاده از کیسه ها و ظروف پلاستیکی بر طبیعت، محیط زیست و سلامت انسان؛ انجمن محیط زیستی تسنیم هم با شعار ”امروز یک کیسه پلاستیکی کمتر“ اقدام به توزیع تراکت، بروشور، ارسال پیامک و آموزش حضوری در بین شهروندان بروجن کرده است. در این راستا از متصدیان فروشگاه ها و نیز سایر شهروندان خواسته شده تا در این روز از کیسه های پلاستیکی استفاده نکرده و با استفاده از جایگزین مناسب برای آن (مثل ساک­ های دستی پارچه ­ای)، گام های موثری در کاهش مصرف کیسه های پلاستیکی بردارند.

یکی از اقدامات مؤثر انجمن تسنیم، برگزاری کارگاه­ های آموزشی در ۲۰ تیرماه برای اعضای انجمن، دانشجویان و دانش آموزان علاقمند بود تا زمینه و آمادگی لازم جهت حضور این مروجان در بین شهروندان در مراکز خرید و خیابان های پر تردد شهر و آموزش چهره به چهره فراهم شود.

امید است تمامی نهادهای دولتی و سازمان های مردم نهاد مرتبط با حوزه محیط زیست و منابع طبیعی و همین­طور دستگاه­ های مرتبط با حوزه­ های فرهنگی کشور دست به دست هم داده و با اطلاع رسانی به موقع و فراگیر از چنین آیین­ هایی استقبالی سزاوار کرده و در کنار تلاش برای ارتقای سطح آگاهی­ های مردم، ظرفیت­ های قانونی و مالی دستگاه­ های دولتی مرتبط به ­کار بسته شده و با بسته­ های حمایتی خود، زمینه تولید و توزیع جایگزین­ های مناسب (مثل کیسه­ های پارچه­ ای) با قیمت­ های مناسب را در شهرستان­ ها فراهم کنند.

می توانید گفتگوی نگارنده با روزنامه همشهری را در اینجا بخوانید.

نخستین همایش مهار بیابان زایی در بام ایران – ۲۸ خرداد ۱۳۹۱

چهارشنبه, ۲۴ خرداد, ۱۳۹۱

برداشت های بی رویه از منابع آب های زیرزمینی در سال های اخیر سبب شده است تا مردمان چهار محال و بختیاری هم ناباورانه نشانه های فرونشست زمین و بیابان زایی را در اغلب دشت های این دیار مشاهده کنند. پدیده فاجعه باری که هرگز بدبین ترین مردمان این دیار نمی توانستند تا ۴ دهه پیش تر برای دشت های حاصلخیز چهارمحال و بختیاری تصور کنند.

منطقه چهارمحال و بختیاری در طول تاریخ همواره به عنوان سرزمین آب ها شهرت داشته و با میانگین بارش حدود ۷۰۰ میلی متر، که نزدیک به میانگین جهانی است، به عنوان یکی از مهمترین منابع آبی زاگرس و کشور مطرح بوده است و شک نداشته باشید همین فراوانی آب در منابع آبی زیرزمینی، چشمه های جوشان و رودخانه های خروشان بوده که به یاد همگان می انداخت که بخت با مردمان این دیار یار بوده که آنها را در چنین بهشت مستانه‌ای مأوا داده است.

اما؛ در دهه های اخیر با افزایش جمعیت، توسعه کشاورزی و ورود ماشین آلات کشاورزی در کنار ویژگی های کوهستانی، اقلیمی و پراکنش مکانی نامناسب بارش های منطقه باعث شد تا بیش از ۸۰ درصد از مصارف آب مردمان دیار چهارمحال و بختیاری، وابسته به منابع آب های زیرزمینی شود و روند افزایش تعداد چاه های مجاز و غیرمجاز کشاورزی به شکل نگران کننده ای شدت یافت، به طوری که سالانه در ۱۱ دشت کشاورزی آن، حدود ۶۰۰ میلیون متر مکعب آب بوسیله ۳۶۰۰ چاه و ۴۸۰ رشته قنات از ذخایر زیرزمینی بیرون کشیده شد.

درست است که مردمان چهارمحال و بختیاری چند برابر میانگین ملی، ریزش های آسمانی را دریافت می کنند اما؛ حدود ۹۰ درصد از این آب های قابل استحصال به صورت روان آب و یا چشمه های بزرگ از طریق سرشاخه های زاینده رود، دز و کارون بزرگ از منطقه خارج شده و حیات و طراوت استان های خوزستان و اصفهان را مدیون همین برکت های آسمانی خود می سازند. این همان حقیقت تلخ داستان است که این سال ها مردمان چهارمحال و بختیاری در حال خرج پس اندازها هستند!

عدم برنامه ریزی و نبود مدیریت مناسب و درخور سال های گذشته برای بهره برداری از آب های سطحی و همچنین افزایش نیازها و گسترش چشمگیر زمین های کشاورزی، علت اصلی افزایش برداشت های مضاعف و بی رویه از منابع آبی زیرزمینی این منطقه شد. این برداشت های بی رویه و غیراصولی تا جائی ادامه پیدا کرد که دیگر میزان تغذیه آبخوان ها و منابع زیرزمینی از طریق نفوذ نزولات جوی، جوابگوی آن برداشت ها نبوده و هر ساله سطح آب های زیرزمینی با افت شدیدتری مواجه و نهایتا”دشت های خشک منطقه با خطر جدی فرونشست زمین مواجه گردیدند.

البته فراموش نکنیم که چرای بی رویه دام و حضور تقریبا” ۶ برابر دام در مراتع، بوته کنی، شخم و شیار و تبدیل مراتع به دیم زارهای کم بازده، تخریب جنگل ها از طریق زراعت در زیر اشکوب درختان، قطع درختان برای تأمین سوخت و تولید زغال و همین طور تخریب پوشش گیاهی از طریق اجرای نادرست و غیر اصولی پروژه های عمرانی سبب تشدید روند نابودی پوشش گیاهی، منابع آبی زیرزمینی و شنیده شدن ناغوس دهشت آور پدیده بیابان زائی در منطقه شده است. در حال حاضر تمامی ۱۱ آبخوان بزرگ (دشت) در چهارمحال و بختیاری با افت شدید سطح آب زیر زمینی و  کسری سالانه حدود ۱۸۰ میلیون مترمکعبی مواجه و ۴ آبخوان پر اهمیت بروجن، سفیددشت، جوانمردی و شهرکرد ممنوعه بحرانی اعلام شده اند.

گفتنی است؛ چنین دریافت‌هایی بود که بسیاری از علاقه‌مندان به طبیعت بام ایران را نگران تداوم روند کنونی تخریب خاک منطقه کرده و از این رو؛ امسال همزمان با آئین های بزرگداشت “روز جهانی مقابله با بیابان‌زایی و کاهش اثرات خشکسالی” – (۱۷ ژوئن)؛ برای نخستین بار همایشی یک روزه به همت جوانان پرتلاش انجمن زیست محیطی تسنیم و با همکاری و حمایت اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان و برخی ادارات و نهادهای مرتبط، در تاریخ ۲۸ خردادماه، ساعت ۹ تا ۱۲ ظهر در محل فرهنگ سرای شهر بروجن برگزار خواهد شد.

در این همایش یک روزه متخصصین و اساتید حوزه بیابان و منابع طبیعی کشور – آقای مهندس محمد درویش پژوهشگر برجسته بخش بیابان مؤسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور، آقای دکتر عطاءاله ابراهیمی مدیر کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان و آقای دکتر حسین صمدی رییس مرکز منابع آب دانشگاه شهرکرد – به روند نگران کننده تخریب پوشش گیاهی، فرسایش خاک، افت سطح آب های زیر زمینی، فرو نشست زمین و خطر وقوع پدیده فاجعه بار بیابان زایی در بام ایران خواهند پرداخت.

در این گرمای خوزستان؛ قطع برق برای تمکین روستائیان منطقه سد گتوند غیر قانونی و غیر انسانی است!

جمعه, ۱۲ خرداد, ۱۳۹۱

دوست و همراه خوب مان؛ محسن حیدری عزیز در خوزستان ماجرای قطع برق برخی از روستاهای واقع در محدوده دریاچه سد گتوند خوزستان به منظور تمکین روستائیان منطقه در معامله فروش اراضی، خانه ها و آبادی های شان به وزارت نیرو و در راستای آزادسازی زمین های واقع در محدوده دریاچه سد برای آغاز عملیات آبگیری گتوند، از نظر حقوقی در حوزه قوانین کشور و حقوق انسانی مورد نقد و بررسی قرار داده که می توانید در همین جا بخوانید:

محسن حیدری کارشناس حقوقی در آژانس خبری بختیاری (ایبنانیوز) در دیار گرم خوزستان:

مسئولان وزرات نیرو با وجود اینکه هنوز تملک اراضی برخی روستاها از جمله روستای گلزاری در منطقه آبماهیک در مخزن سد گتوند انجام نشده، برای مجبور کردن اهالی به انجام معامله، برق این روستا را در گرمای توانفرسای اریبهشت و خرداد خوزستان قطع کرده‌اند.

مسئولان شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران بعنوان متولی ساخت سدهای بزرگ و نیروگاه های برقابی در مذاکرات شفاهی خود با کارشناسان حقوقی مستقل، قبول دارند که نحوه تملک اراضی روستائیان و عشایر، عادلانه نیست ولی عملاً در جریان خرید اراضی روستائیان و عشایر بختیاری در سد گتوند علیا، به همان رویه ناعادلانه قدیمی ادامه می دهند.

در قیمت گذاری اراضی روستائیان و عشایر، شاهد عدم توجه به ویژگی های فرهنگی اجتماعی اقتصادی هستیم به گونه ای که بهای پراخت شده به روستائیان و عشایر ساکن در حوزه مخزن سد، توان معادلسازی زندگی آنان را ندارد و این افراد هرگز موفق به آغاز یک زندگی انسانی جدید در نقطه ای دیگر نخواهند شد و در جریان این جابجایی و به علت قیمت ناعادلانه زمین هایشان، فکری برای توانمندسازی آنان نمی شود و کرامت انسانی آنها پایمال می شود و با تبدیل شدن از یک دامدار عشایری به یک کشاورز یکجانشین، یا تبدیل شدن از یک کشاورز روستایی به یک حاشیه نشین شهری، از بخش عمده حقوق انسانی خود محروم می شوند.

از نگاه اسناد سازمان ملل، توسعه باید توأم با توانمندسازی مردمان بومی و جوامع محلی باشد وگرنه این توسعه “پایدار” نیست. در الگوی سدسازی بویژه سدهای بزرگ، که در نیم قرن اخیر در کشور ما دنبال می‌شود نه تنها توجهی به توانمندسازی مردمان بومی همسایه و همزیست با این سازه‌های بزرگ بتنی نشده است بلکه در موارد فراوان، مردم بومی را با دست خالی و روان زخم خورده راهی حاشیه نشینی در شهرها کرده ایم.

در آخرین نمونه از عملیات اجرایی سدهای بزرگ یعنی سد گتوند علیا، خانوارهای روستایی و عشایری ساکن در مخزن این سد، به جز خانه ها و زمین های کشاوزی که دارند درآمدهای اقتصادی دیگری دارند که با جابجایی از این نقطه به نقطه دیگر، باید «عدم النفع» ناشی از قطع این درآمدها نیز توسط شرکت آب و نیرو به ایشان پرداخت شود. چرا که در ماده ۳ قانون «نحوه خرید و تملک اراضی و املاک برای اجرای برنامه های عمومی، عمرانی و نظامی دولت» مصوب ۱۷ بهمن ۱۳۵۸ جبران خسارت نیز قید شده و عدم النفع هم خسارت مادی محسوب می شود.

به عنوان مثال درآمد سالانه خانوارهای روستایی و عشایری که از محل گردآوری محصول از درختان درختچه های خودرو و گیاهان دارویی، بهره برداری از مراتع آباء و اجدادی، ماهی گیری و صیادی در رودخانه، شکار قانونی با اسلحه و تله، گردآوری قانونی بوته های قابل اشتعال برای مصارف تولید انرژی، برداشت سنتی از آب رودخانه برای کشاورزی، پرورش ماهی درون حوضچه و درون قفس در کنار رودخانه حاصل می شود و دهها مورد دیگر از منافع اقتصادی و دارایی در فرایند قیمت گذاری دارایی های ایشان نادیده گرفته می شود و این، از نظر حقوقی عادلانه نیست و آنها را از مردمی صاحب خانه و مالک زمین به مردمی فقیر و نیازمند و ضعیف تبدیل می کند.

اصل ۳۳ قانون اساسی می گوید: «هیچکس‏ را نمی‏ توان‏ از محل‏ اقامت‏ خود تبعید کرد یا از اقامت‏ در محل‏ مورد علاقه‏ اش‏ ممنوع‏ یا به‏ اقامت‏ در محلی‏ مجبور ساخت‏، مگر در مواردی‏ که‏ قانون‏ مقرر می‏ دارد». بنابراین از شرکت آب و نیرو به عنوان متولی ساخت سدهای بزرگ در ایران، انتظار می رود به احترام این اصل قانون اساسی قدرت انتخاب را برای افراد به وجود بیاورد که در شهرک یا روستای تازه تاسیس در نزدیکی سد زندگی کنند یا بهای زمین خود را بگیرند و به دلخواه به مکان دیگری بروند.

در حالی که در سد گتوند، چنین شهرک یا روستای تازه تاسیسی برای اهالی در نظر گرفته نشده است و چنین قدرت انتخابی برای روستائیان و عشایر به وجود نیامد و بنابراین می توان گفت برخلاف اصل ۳۳ قانون اساسی مجبور به مهاجرت شدند.

در تحلیل دقیق تر از ابعاد حقوقی جابجایی های جمعیتی مخزن سد های بزرگ، باید گفت متولیان سد سازی علاوه بر پرداخت بهای زمین و مرتع، باید سرقفلی مشاغل اصلی و تبعی سازمان تولید عشایری و روستایی را نیز از اهالی خریداری کنند.

به عنوان مثال وقتی مراتع یک خانوار عشایری زیر آب می رود علاوه بر خسارت عدم النفع مالک مرتع که باید جبران شود، چوپانی که خود و پدرانش طی چند نسل گله های آن مالک و پدران آن مالک را در این مرتع به چرا برده اند، شغل خود را از دست می دهد و باید سرقفلی شغل تبعی وی نیز خریداری شود و مبلغی به وی پرداخت شود تا بتواند خود را توانمندسازی کند و مجدداً شرایط اشتغال خود را در نقطه دیگری ایجاد کند. تفسیر وزرات نیرو از “حق کسب و پیشه” که در قانون مصوب ۱۳۵۸ نیز ذکر شده، تفسیر بسیار ضیقی است که عملاً موجب تضییع حقوق بخش مهم اهالی به ویژه در محیط های عشایری می شود.

همچنین بسیاری از روستائیان و عشایر پس از مهاجرت اجباری به شهر و حاشیه شهر، دچار بیماری های روحی روانی و جسمی شده اند که روند معالجه و مداوای آنها هزینه های گزافی را بر ایشان تحمیل کرده است و لازم است بحث جداگانه ای درباره پرداخت خسارت معنوی و نیز پرداخت کمک هزینه درمانی بیماری های ناشی از مهاجرت اجباری صورت گیرد.

از شرکت آب و نیرو به عنوان متولی اصلی احداث سدهای بزرگ در ایران انتظار می رود در هم اندیشی با کارشناسان مستقل حقوقی، فرایند تملک اراضی و پرداخت خسارت به روستائیان و عشایر را بررسی و اصلاح کند تا شاهد بی عدالتی در حق این اقشار زحمتکش جامعه و تبدیل آنها از جمعیتی تولیدگر به قشری حاشیه نشین نباشیم.

هرچند برای بروزرسانی و تطبیق هرچه بیشتر قانون مصوب سال ۱۳۵۸ با تغییرات جامعه، بخشنامه های خوبی به ویژه در زمان تصدی وزارت نیرو از سوی مهندس پرویز فتاح ابلاغ شد ولی عملاً این بخشنامه اجرا نمی شوند و رویه دفتر حقوقی شرکت آب و نیرو نیازمند تغییر است.

تبصره ماده ۹ قانون «نحوه خرید و تملک اراضی و املاک برای اجرای برنامه های عمومی، عمرانی و نظامی دولت» مصوب هفدهم بهمن ماه ۱۳۵۸ مقرر می دارد: «مالک یا صاحب حق می‌تواند در صورت عدم پرداخت بها در مدت مذکور با مراجعه به دادگاه صالحه درخواست توقیف عملیات اجرایی را تا زمان پرداخت بها بنماید و محاکم صالحه به موضوع خارج از نوبت رسیدگی و حکم لازم صادر می‌نمایند و در صورت پرداخت قیمت تعیین شده بلافاصله رفع توقیف عملیات اجرایی به عمل خواهدآمد».

این در حالی است که مسئولان وزرات نیرو اعلام کرده اند سوم خرداد سد گتوند علیا افتتاح می شود و هنوز تملک اراضی برخی روستاها از جمله روستای گلزاری در منطقه آبماهیک در مخزن سد گتوند انجام نشده است و وزارت نیرو برای مجبور کردن اهالی به انجام معامله، در گرمای توانفرسای اریبهشت و خرداد ماه استان خوزستان، برق این روستا را قطع کرده و کابلهای برق را جمع آوری کرده است که این رفتار پسندیده نیست و حق اهالی برای پیگیری موضوع از طریق قضائی محفوظ است و انتظار می رود دستگاه قضایی بدون تأثیرپذیری از اراده دستگاه های اجرایی، به حمایت از حقوق اهالی بپردازد و دستور توقف عملیات اجرایی را تا زمان پرداخت حقوق اهالی صادر کند.

در زمان تصویب قانون در سال ۱۳۵۸ ، تورم چندانی در کشور وجود نداشت. لذا ماده ۵ قانون، ملاک تعیین قیمت را بهای عادله روز “تقویم” می داند. این در حالی است که گاهی از زمان تقویم یا قیمت گذاری اراضی تا زمان پرداخت پول به اهالی چند سال طول می کشد و بر اثر تورم، ضرر قابل توجهی به اهالی وارد می شود که با ملاحظه این مورد و نواقص دیگر موجود در این قانون و نیز عدم اجرای بخشنامه های وزارتی توسط شرکت آب و نیرو، ضرورت دارد که مجلس شورای اسلامی وارد عمل شود و با بازنگری در قانون، ضمن رفع نواقص، مفاد بخشنامه های بعدی وزارتی وزیر نیرو را که مورد بی توجهی آشکار شرکت توسعه منابع آب و نیری ایران قرار گرفته و می گیرد، در آن بگنجاند تا از رعایت حقوق مردم اطمینان حاصل شود.

رئیس کل دادگستری چهارمحال و بختیاری با دستگاه های دولتی اتمام حجت کرد

دوشنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۳۹۱

دیروز – مورخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۱ –  در جریان نشست “هم اندیشی حریم منابع آب استان چهارمحال و بختیاری” که به همت شرکت آب منطقه ای و اداره کل مدیریت بحران استان در شهرکرد برگزار شد؛ آقای عبدالله موسوی، رئیس کل دادگستری چهارمحال و بختیاری با یک سخنرانی داغ و چالشی، هوشمندانه عملکرد دستگاه های دولتی در حوزه منابع آب استان را به چالش کشید و اثرات بلندی بر حضار گذاشت.

سید عبدالله موسوی در این سخنرانی اشاره کرد که در سال های اخیر به بهانه مصالح سیاسی و اجتماعی، ظلم های غیرقابل توصیفی به منابع آب استان روا شده است. میزان ورودی پرونده های قضائی و روند پیگیری ها برای رسیدگی و اجرای احکام صادره، حکایت از عملکرد بد مدیریت آب استان و بی توجه ای به برخوردهای قانونی پیشگیرانه دارد.

موسوی که در مناسبت های گذشته هم با طرح دیدگاه های خود در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست تحسین برانگیز رفتار کرده بود؛ برخی برنامه های توسعه ای استان که منجر به تخریب اکوسیستم رودخانه ها و نابودی منابع آب استان شده است را به شدت زیر سؤال برده و بر نقش دستگاه های دولتی متولی و کوتاهی آب منطقه ای در عمل به وظایف قانونی خود برای ممانعت از تصرف بستر و حریم رودخانه ها و تخریب سرزمین تأکید کردند. عالی ترین مقام قضائی استان از این هم فراتر رفته و بیان کردند که مدیرانی که با استفاده از اختیارات قانونی خود مجوز های دست اندازی به حریم و بستر رودخانه ها را صادر کرده اند بایستی تحت تعقیب قضائی قرار گرفته و موأخذه شوند.

رئیس کل دادگستری استان به رؤسای دادگستری های حوزه قضائی خود که در این نشت حضور داشتند، تأکید کرد که حتی در جاهائیکه که به نظر می رسد کارگزاران دولتی کوتاهی می کنند، دادستان های حوزه های قضائی رأسا” به عنوان مدعی العموم وارد شوند و با تخلفات در حوزه منابع آب با قاطعیت برخورد کنند، از دخالت های غیر اصولی افراد حقیقی و حقوقی ممانعت و با متخلفین برخورد قانونی کنند. همچنین در این زمینه اضافه کردند که؛ در اسرع وقت به رؤسای دادگستری های شهرستان ها بخشنامه می کنیم که در یک برنامه زمانبندی شده با تخلفات حوزه منابع آب برخورد کرده و پرونده های مربوطه را خارج از نوبت رسیدگی و برای اجرای احکام صادره به صورت جدی همکاری و پیگیری کنند.

موسوی در ادامه از کوتاهی ها و برخی مصلحت اندیشی ها انتقاد کرده و اعلام نمودند که در حال حاضر بیش از ۱۰۰ پرونده در اجرای احکام حوزه های قضائی استان موجود است که متأسفانه در دستگاه متولی اراده جدی برای اجرای آن احکام وجود ندارد و مصلحت اندیشی ها، اجرای قانون را به حاشیه برده است.

رئیس کل دادگستری استان در ادامه سخنرانی خود به کمبود امکانات و نیروی انسانی دستگاه های متولی و نقش این کاستی ها در پیدایش جرائم آب در استان اشاره کرده و یکی از راهبردی ترین اقدامات فراموش شده را آگاهی رسانی و ارتقاء سطح فرهنگ عمومی مردم با عنوان اقدامات پیشگیرانه نام بردند. اقدامات پیشگیرانه را در راستای کاهش بروز جرم بسیار مؤثر دانسته و بر آمادگی “معاونت پیشگیری دادگستری استان” برای همکاری نزدیک با دستگاه های دولتی تأکید کردند.

مهار روند شتابناک فرسایش خاک و افت سطح آب زیرزمینی؛ پاسداشت حرمت زمین است

دوشنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۳۹۱

نوع مدیریت و شیوه های بهره برداری از زمین نشان دهنده سپاسگزار مردمان هر سرزمینی از زمین و منابع و ذخایر طبیعی آن است. نرخ فرسایش خاک و روند افت سطح آب های زیرزمینی را می توان از مهمترین شاخص های پاسداشت حرمت زمین دانسته و کیفیت مدیریت سرزمینی را با این شاخص های راهبردی ارزشیابی کرد. “روز جهانی زمین پاک” که هر ساله در ۲۲ آوریل مصادف با ۲ اردیبهشت ماه در تمام دنیا برگزار و حفظ کره خاکی را به یاد همه مردمان روی زمین می آورد، فرصت خوبی برای بررسی عملکردها در برخورد با سیاره خود “زمین” خواهد بود.

یکی از فاجعه بارترین رخدادهای محیط زیستی سال های اخیر در کشور، نرخ بالای فرسایش خاک و رسیدن ایران به صدر فهرست کشورهای رودررو با فاجعه از دست دادن خاک خود است. ماجرای نگران کننده ای که در طول تاریخ بی نظیر بوده و حکایت از روند شتابناک افزایش نرخ فرسایش خاک، نابودی خاموش بستر حیات گیاهی و جانوری در کشور و بالاترین سطح از بی توجه ای ما به زمین و مواهب آن است.

یادمان باشد که از دست رفتن خاک و نابودی بستر حیات گیاهی و جانوری در کشورمان، پدیده ای انسان ساز است که ریشه در نامدیریتی سرزمینی و شیوه های نادرست بهره برداری از زمین دارد. نابودی پوشش گیاهی، عدم ساماندهی شیوه های دامداری سنتی، تبدیل غیراصولی مراتع به دیم زارهای کم بازده، تخریب رویشگاه های جنگلی و زراعت در زیراشکوب جنگل ها، معضل سوخت های هیزمی و عدم توجه جدی به تأمین سوخت فسیلی مورد نیاز در روستاها، کشاورزی سنتی و شیوه های نادرست شخم و آماده کردن زمین، شیوه های غلط آبیاری و عدم توجه سزاوار به فعالیت های آبخیزداری و حفاظت خاک از جمله عواملی هستند که سبب شده اند تا نرخ فرسایش خاک در کشور اینگونه شتابناک و نگران کننده شود.

سطح آب های زیرزمینی نیز یکی از مهمترین شاخص های پایداری و پاسداشت زمین است که شوربختانه میزان افت این سطح در منابع آبی زیرزمینی کشور و روند منفی آن در سال های اخیر بسیار نگران کننده و تهدیدآمیز بنظر می رسد. فاجعه ای زیست محیطی که مهمترین عوامل وقوع آن؛ توسعه ناپایدار، برداشت های بی رویه آب، تخریب پوشش گیاهی و جنگل ها، عدم توجه سزاوار به فعالیت های ارزان قیمت آبخیزداری و آبخوان داری و توسعه نیافتگی بخش کشاورزی بوده و رخداد فرونشست زمین را به دنبال خواهد داشت. فراموش نکنیم که پدیده “فرونشت زمین” آخرین مرحله از بیابانزایی، غیرقابل برگشت و نهایت بی حرمتی به زمین است که در سطح های کوچک به شکل فروچاله و یا فرونشست های وسیع نمود پیدا می کند.

بر اساس آمار شرکت مدیریت منابع آب کشور، در طی ۳۰ سال (سال های ۱۹۷۱ تا ۲۰۰۱)  سطح آب های زیرزمینی در کشور حدود ۱۵ متر کاهش یافته – یعنی به طور متوسط نیم متر کاهش در هر سال – و متأسفانه در دهه اخیر (از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱) این روند کاهش، شتابی نگران کننده تر به خود گرفته و به ۷۰ سانتیمتر کاهش در سال رسیده است.

رها شدن زباله های جامد در طبیعت و فاضلاب های صنعتی و خانگی در منابع آبی نیز یکی از آشکارترین نشانه های نابخردی در رفتار با زمین و آب و خاک وطن است. دفن غیراصولی و غیربهداشتی زباله های خانگی و بیمارستانی توسط نهادهای متولی، رها کردن زباله ها در مناطق گردشگری و حاشیه سکونتگاه ها، استفاده غیراصولی از سموم کشاورزی و نفوذ پساب ها و آلودگی منابع آبی، ورود فاضلاب‌های صنعتی و خانگی و آلوده کردن آب‌های سطحی و زیرزمینی نمونه هایی آشکار از بی حرمتی به پاکی زمین بوده که شوربختانه؛ زمین بسیاری از مناطق کشور از آن رنج می برد.

مهار بیابان زائی هفت ساله شد

یکشنبه, ۱۳ فروردین, ۱۳۹۱

بی شک همه دوستداران محیط زیست و طبیعت وطن هم بر این باورند که “مهار بیابان زایی” یکی از “ترین” وب سایت های محیط زیستی کشور است. قدیمی ترین ها، مؤثر ترین ها، پرمخاطب ترین ها، مشهور ترین ها، پرمحتوا ترین ها، مرجع ترین ها و تنها تارنمای طرفدار محیط زیست به زبان فارسی؛ که در رقابت های بین‌المللی وبلاگ‌های محیط زیستی نامزد دریافت بهترین وبلاگ محیط زیستی دنیا بوده و در آن رقابت جهانی بین وبلاگ‌های محیط زیستی جهان مقام سوم را به دست آورد.

نگارنده خوب می داند و باور دارد که عشق و علاقه آتشین به سرزمین مادری است که این چنین نویسنده مهار بیابان زایی با روحیه ای خستگی ناپذیر، پرتلاش، جسورانه و بی منت به روشنگری و پاسداری از محیط زیست و طبیعت وطن می پردازد. و همین رفتارهای صادقانه و خردمندانه سبب شده است تا تعداد زیادی از مدافعان طبیعت وطن در محضر این پاسدار بی ادعا، مشق پاسداری و صیانت از سرزمین مادری کنند.

خسته نباشی و دست مریزادی جانانه به نویسنده مهار بیابان زائی که با روشنگری های هوشیارانه و نقدهای کارشناسی اش از رخدادهای تلخ و شیرین حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور، سزاوارانه دین خود را به سرزمین مادری اش ادا می کند. نگارنده نیز به سهم خود “هفت ساله شدن مهار بیابن زائی” را تبریک گفته و تلاش های ارزنده و کم همتای این تارنمای محیط زیستی در دفاع و پاسداری از طبیعت وطن را ارج نهاده و در سیزدهم فروردین ۱۳۹۱ – “روز طبیعت” – مصادف با آغاز هشتمین سال فعالیت این تارنمای پرطرفدار، برای محمد درویش عزیز بهترین ها را آرزو دارم.

مجلس هشتم هم در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست نمره قبولی کسب نکرد!

شنبه, ۱۳ اسفند, ۱۳۹۰

به ماه های پایانی عمر هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی نزدیک می شویم ولی بیشتر فعالان و کارشناسان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور بر این باورند که این گروه از بهارستان نشین ها هم نتواستند نمره قبولی این حوزه را در کارنامه خود و مرکز قانون گذاری کشور ثبت کنند.

بجز چند واکنش موردی و مثبت و کم اثر برخی نمایندگان، ناباورانه می دیدیم هر بار طرح و یا لایحه ای محیط زیستی در صحن بهارستان مطرح می شود، اکثریت نمایندگان با سطحی نگری ملاحظات اقتصادی، اجتماعی و یا سیاسی را در اولویت قرار داده و با ذبح ملاحظات محیط زیستی، مغایر با نظرات و دیدگاه های کارشناسی شده متولیان و متخصصین حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور حرکت کرده و یا با ارجاع به کمیسیون های تخصصی مربوطه چنان بلائی بر سر آن لوایح می آوردند و در آن ها تغییر ایجاد می کردند که دیگر نشان چندانی از لایحه پیشنهادی نهادهای متولی به چشم نمی خورد!

شما فکر می‌کنید نمایندگان دوره هشتم، در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور چه نمره‌ای را در کارنامه‌ ی خود ثبت کرده اند؟!

در باره کارنامه محیط زیستی مجلس هشتم، می توانید مصاحبه محمد درویش، میترا البرزی منش و نگارنده با خبرنگار پرتلاش حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور – خانم نگار حسینی – در خبرگزاری میراث فرهنگی بخوانید.