بایگانی “پژوهش و تحقیق”

۲۰ درصد رویشگاه‌های جنگلی زاگرس در تسخیر خشکیدگی و زوال

دوشنبه, ۱۳ آبان, ۱۳۹۲

     روند شتابان گسترش پدیده خشکیدگی و زوال در اکوسیستم‌های جنگلی و مرتعی زاگرس سبب غافل‌گبری و ایجاد نگرانی‌های شدیدی در میان دست‌اندرکاران، متخصصان و فعالان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور شده است. در همین زمینه گفتگویی را با خبرگزاری میراث فرهنگی(CHN) انجام داده‌ام که می‌توانید متن کامل آن‌را در زیر بخوانید:

زوال

     زوال و خشکیدگی جنگل های زاگرس از حدود ۵ سال پیش آغاز شد که به مرگ ناگهانی بلوط معروف شد. بررسی ها حاکی از آن است که این معضل بیش از ۲۰ درصد رویشگاه های بلوط را نابود کرده است.

     خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه محیط زیست- در حالی که رییس جدید سازمان جنگل ها، احیای جنگل های زاگرس را از مهم ترین برنامه ها در دوره تازه این سازمان عنوان می کند، از زاگرس خبر می رسد که رویشگاه های این منطقه بیش از پیش در مسیر نابودی قرار دارند. «مرگ ناگهانی بلوط»، معضلی است که در حال حاضر ۲۰ درصد بلوط زارهای زاگرس را تحت تاثیر قرار داده است.

     «هومان خاکپور»، کارشناس منابع طبیعی و دیده بان طبیعت بختیاری در مورد وضعیت کنونی جنگل های بلوط به لحاظ خشکیدگی به CHN گفت: «به طور تقریبی از حدود ۵ سال پیش بحث خشکیدگی و زوال جنگل های زاگرس مطرح شد. این مشکل ابتدا در مورد گونه بلوط مطرح بود که تحت عنوان مرگ ناگهانی بلوط یا زوال بلوط در دستور کار دستگاه های متولی قرار گرفت.» این معضل یعنی زوال یا مرگ ناگهانی بلوط بیش از ۲۰ درصد بلوط زارهای استان چهارمحال و بختیاری را تحت تاثیر قرار داده است.

      اما بلوط ها تنها قربانیان نیستند کما این که در حدود ۶۰ درصد از گون زارهای منطقه نیز دچار این بحران شده اند. خاکپور در این باره می گوید: «متاسفانه اخیرا نتایج پژوهش های منتشر شده از سوی مرکز تحقیقات منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری حکایت از درگیری بیش از ۶۰ درصد گون زارهای استان با این پدیده ناگوار را دارد که به طور قطع وضعیت بوته زارهای باقی رویشگاه ها نیز به همین نحو است.»

     اما در حالی که هنوز هیچ تحقیق مدون و هدفمندی در مورد عوامل نابودی سریع السیر رویشگاه های زاگرس انجام نشده است، خاکپور یکی از عوامل مهم در این زمینه را هجوم ریزگردهای عربی می داند با این توضیح که: «براساس تحقیقات پراکنده ای که به صورت موردی در استان های درگیر پدیده ریزگردهای عربی مانند چهارمحال و بختیاری، ایلام، کرمانشاه و فارس انجام شده، علت های مختلفی برای بروز این پدیده در جنگل های زاگرسی اعلام شده است که گفته می شود یکی از مهم ترین علل وقوع این پدیده خسارت زا، ریزگردها هستند.»

     به اعتقاد خاکپور، ریزگردها علاوه بر خسارت ها و مشکلاتی که در حوزه سلامت شهروندان و جوامع بیش از ۲۰ استان کشور به جای می گذارد بدون شک موجب اختلال در وضعیت فیزیولوژیکی درختان، درختچه ها و بوته های زاگرس شده و به دنبال آن ضعف فیزیولوژیکی بر روی این گونه های گیاهی ایجاد کرده و تا بستر استقرار و طغیان آفات و بیماری ها در اکوسیستم های جنگلی و مرتعی را فراهم کند. این بدان معناست که ریزگردها به عنوان عامل اولیه شرایط را برای طغیان و فعالیت آفات و بیماری ها و سوسک چوبخوار به عنوان عوامل ثانویه فراهم می کند.

تونل بهشت‌آباد و عواقب دهشتناک آن از نگاه یک متخصص آب!

شنبه, ۱۱ آبان, ۱۳۹۲

     تونل بهشت‌آباد و پروژه انتقال آب بین حوضه‌ای از سرشاخه‌های کارون بزرگ در استان چهارمحال و بختیاری به اصفهان و فلات مرکزی(استان‌های اصفهان(۲۵۰ میلیون مترمکعب)، کرمان(۱۸۰ میلیون مترمکعب) و یزد(۱۵۰  میلیون مترمکعب))، این روزها به یکی از مهمترین مباحث محیط زیستی کشور تبدیل شده است. هرچند واکنش‌های کارشناسی در چهارمحال و بختیاری و خوزستان و همچنین مخالفت‌های مراجع ذیصلاح نسبت به اجرای این طرح و عواقب خسارت‌زای آن از سال ۱۳۸۶ آغاز شد اما حالا این اعتراضات به سطح جامعه در هر دو استان چهارمحال و بختیاری و خوزستان کشیده شده و تجمعات گسترده‌ای را در این استان‌ها به‌دنبال است.

     بررسی‌های کارشناسی دوست ارجمندمان روح‌الله فتاحی نافچی؛ عصو هیأت علمی دانشگاه شهرکرد و محقق مرکز تحقیقات منابع آب استان که مستند بر مطالعات انجام شده توسط مشاور پروژه می‌باشد قابل تأمل است.این دکترای منابع آب و هیدرولیک در یادداشتی کهبرای تارنمای طبیعت بختیاری ارسال کرده است، به ابعاد فاجعه‌بار این پروژه و شیوه خسارت‌زا و نگران‌کننده انتقال آب بهشت‌آباد پرداخته است که می‌توانید در زیر شرح کامل آن‌را ملاحظه فرمایید:

 تونل انتقال آب بین حوضه‌ای بهشت‌آباد

روح‌الله فتاحی نافچی  Fattahi@agr.sku.ac.ir

     تونل بهشت‌آباد و بحران‌های محیط زیستی

     استان چهارمحال و بختیاری در بخش میانی زاگرس مرتفع دارای منابع غنی آب‌های سطحی ولی منابع آب زیرزمینی آبرفتی ضعیفی است. هرچند در این استان چشمه‌های متعدد در بخش‌های غرب و جنوب‌غربی جریان دارند ولی همه منابع آب زیر زمینی واقع در این نواحی از نوع کارستیک هستند. افزایش برداشت بدلیل تمرکز جمعیت و توسعه‌های صنعتی و کشاورزی در نواحی مرکز و شرق این استان که در دشت‌هائی چون شهرکرد، سفیددشت و کیار واقع شده‌اند باعث افت شدید سفره‌های آب زیرزمینی شده است. این افت با تغییر نوع بارش از برف به باران طی دهه گذشته باعث ضعف بیشتر منابع آب‌های آبرفتی و ایجاد مشکلات عدیده و ممنوعه شدن بسیاری از این دشت‌ها شده است. می‌توان نتیجه گرفت که مسئولین و مدیران بخش آب استان از سه دهه قبل می‌بایستی هماهنگ با توسعه از وابستگی آن به آب‌های زیرزمینی کاسته و با مدیریت و انتقال آب‌های سطحی امروز را پیش‌بینی می‌نمودند.

     طرح  انتقال آب پیشنهادی از بهشت‌آباد و روش و مسیری که برای آن در نظر گرفته شده است نه تنها فرصت استفاده از آبهای سطحی استان را از دسترس ساکنین و ذیحقان آن بر اساس قوانین مسلم حقوقی و بین‌المللی خارج می‌نماید بلکه بدلیل مسیر و ابعاد تونل، منابع ضعیف شده آب‌های زیرزمینی را بطور کلی از حیض انتفاع خارج خواهد نمود. بهتر است اجرای تونل بهشت‌آباد را دستور Delete استان چهارمحال و بختیاری اعلام نمود.

تونل و سرنوشت منابع آب‌های آبرفتی

     با توجه به اینکه بیش از ۶۰ درصد جمعیت استان در حوضه بهشت‌آباد ساکن هستند و این حوزه بیش از ۸۰ درصد دربرگیرنده فعالیت‌های کشاورزی و صنعتی است بررسی  پراکندگی چاه‌های آبرفتی در استان، تمرکز آن‌ها در نواحی مرکزی استان را نشان می‌دهد. موقعیت چاه‌های در حال بهره‌برداری نسبت به مسیر تونل پیشنهادی برای انتقال آب بهشت آباد نشان می‌دهد که تعداد قابل توجه‌ای از این چاه‌ها در شعاع جند کیلومتری این مسیر ۶۵ کیلومتری قرار گرفته‌اند. در گزارش زمین شناسی مطالعات طرح تونل بهشت‌آباد آمده است:

در پهنه دشت کیار و پهنه‌های ۱۳و۱۴و۱۵و۱۶باید مرزهای گسله تعیین و عمق کارستیفیکاسیون دقیقاً تعیین گردد. هجوم احتمالی آب از این پهنه‌ها به داخل تونل ضمن تخریب منابع آب زیرزمینی دشت‌های مسیر به‌ویژه کیار داده‌ی عملیات حفاری در تونل را غیرممکن می‌سازد(صفحات ۱۸-۳۸ تا ۱۸ -۴۰ گزارش سیمای طرح زمین‌شناسی وژئوتکنیک تونل).

درپهنه هفتم و نهم خشکیدن چشمه  سلم و هجوم آب به داخل تونل بسیار محتمل است که حاصل آن تخلیه چشمه‌ها وقنوات در شعاع چند کیلومتری مسیر تونل می‌باشد(صفحات ۱۸-۳۲ و ۱۸-۳۳ گزارش سیمای طرح زمین‌شناسی وژئوتکنیک تونل).

    به استناد بررسی‌های هیدروژئولوژیک جهانی عمر چرخه آب‌های زیرزمینی آبرفتی ۳۰۰ سال است یعنی با تخریب آبخوان آبرفتی دشت‌های مذکور در دوران عملیات حفاری که براساس تجارب جهانی با تأخیر غیر قابل اجتنابی نیز همراه خواهد بود چهار قرن باید استان چهارمحال بختیاری را تعطیل اعلام نمود!!!!!!!!!!!!

تأثیر تونل بهشت آباد بر منابع کارست:

     آب‌های تجمع یافته در درز و شکاف‌های ثانویه ایجاد شده در سنگ‌های آهکی عمدتاً با فرایند انحلال آهک و خورد شدگی ناشی از حرکات تکتونیکی زمین، منابع آبخوا‌ن‌های کارستیک را بوجود می‌آورد.  بخش عمده ای از جشمه‌های اسنان چهارمحال وبختیاری از سازندهای کارست تغذیه می‌شوند. به استناد نقشه زمین‌شناسی در امتداد مسیر پیشنهادی برای تونل بیش از چهل گسل کوچک وبزرگ فعال وجود دارد که خردشدگی‌های ایجادشده در سنگ‌های آهکی بواسطه فعالیت‌های این گسل‌ها محلی را برای انباشت آب‌های نفوذی طی میلیون‌ها سال گذشته  فراهم نموده است. تردیدی نیست که با حفر تونل وطی مدت زمان عملیات حفاری تمام این منابع کارست تخلیه خواهند شد. در گزارش زمین‌شناسی این طرح آمده است:

باوجود عبورتونل از سنگ کف دشت شهرکرد و فرخشهر، مطالعات ساختاری وتکتونیکی پیرامون گسل‌ها و درز و شکاف سنگ‌های مسیر ضعیف است. باتوجه به عمق ۱۲۰متری آبرفت احتمال تخلیه آب از طریق شبکه کارستیک سنگ کفبه داخل تونل بررسی نشده است(صفحات ۱۸-۴۶ و ۱۸-۴۷ گزارش سیمای طرح زمین‌شناسی و ژئوتکنیک تونل)

خشک شدن چاه‌های آهکی ازجمله چاه آهکی شهر فرخشهر پس ازاجرای تونل قطعی بنظر می‌رسد که این امر وضعیت آب شرب و بهداشتی این شهر را با بحران مواجه می‌سازد(صفحه ۱۸-۴۸ گزارش سیمای طرح زمین‌شناسی و ژئوتکنیک تونل).

لازم به ذکر است که طول دوره تخمینی برای چرخه هیدرولوژیکی آبهای کارست از جنس میلیون‌ها سال است.

عدم قطعیت در برآورد میزان آب قابل انتقال

     در پروژه‌های استحصال منابع آب نظیر احداث سدهای مخرنی و انتقال آب برای کاهش عدم قطعیت‌ها با شبیه‌سازی آمار هیدرولوژی برای دوره‌های آماری طویل در آینده (با فرض اینکه روند رویدادها در آینده مشابه گذشته خواهد بود) از مدل‌ها شبیه‌سازی نظیر مونت-کارلو استفاده می‌شود تا بتوان یقین حاصل نمود که برای هدف مورد نظر حداکثر حجم آب در دسترس با یک ضریب اطمینان معقول کفایت می‌کند. در طرح انتقال آب بهشت‌آباد که هدف آن بنا بر اسناد ارائه شده تأمین آب شرب اصفهان و برخی شهرهای واقع در فلات مرکزی است این سطح اعتماد باید بیش از ۸۰ باشد. گراف زیر نشان میدهد آب موجود در خروجی از آبریز طرح بهشت‌آباد حتی در شرایط طبیعی میانگینی کمتر از آنچه در مدارک اولیه طرح مشاهده می‌شود جریان خواهد داشت یعنی سطح اعتماد آن کمتر از ۵۰ درصد است. از حق آبه بالادست و وضعیت اسف‌بار استان چهارمحال و بختیاری و کارون که بگذریم اگر هیچ آبی به کارون نرود اهداف طرح بهشت آباد با ریسک تحقق ۵۰ درصد همراه است. با چه استناد میتوان بیت‌المال را در طرحی با ریسک بیش از ۵۰ درصد هزینه‌ نمود؟

فتاحی بهشت آباد

     نتایج حاصل از ساده‌ترین مدل‌های آماری حاکی از عدم قطعیت شدید در حجم آب قابل انتقال توسط این تونل است هرچند این امر ظاهراً از سوی طراحان و وزارت نیرو پذیرفته شده است لیکن هیچ اثری بر ابعاد طرح (قطر تونل و ……….) نداشته است.

آیا گزینه کم هزینه و مخاطره زیست محیطی نیز وجود دارد؟

     در پروژه‌ای با هزینه بیش از هزاران میلیارد ریال و هزینه‌های اجتماعی و محیط زیستی غیرقابل ارزش‌گذاری لازم است گزینه‌های متعدد بررسی و براساس مدل‌های قیاسی و تصمیم‌ گیری و (نظیر AHP و DCM) به ارزیابی و انتخاب گزینه برتر پرداخت. متأسفانه گزارش طرح انتقال آب بهشت‌آباد تک گزینه‌ای است؟!

     یک مطالعه ساده نشان می‌دهد یکی از گزینه‌ها (و نه لزوماً گزینه برتر) استفاده از یک ایستگاه پمپاژ به‌همراه یک سد تنظیمی کوچک و سپس انتقال بصورت ثقلی بدون نیاز به حفر تونل با این طول و عمق مخاطره آمیز قادر به انتقال همین حجم آب خواهیم بود. همین بررسی نشان می‌دهد اگر برای تأمین انرژی لازم در این ایستگاه پمپاژ یک نیروگاه حرارتی ترکیبی اختصاصی احداث شود بدلیل اینکه بیش از ۵۰ درصد انرژی صرف شده در پائین دست قابل برگشت خواهد بود هزینه طرح از حفر تونل با این‌همه عدم‌قطعیت و صدمات محیط زیستی کمتر خواهد بود.

نتایج نقدهای طرح بهشت‌آباد: Delete or Cancel

     مروری بر نتایج حاصل از بررسی‌های کارشناسی انجام شده در خصوص طرح حاکی از یک صدائی در ایرادات اساسی وارد بر طرح بویژه نحوه انتقال آب است.

نامه سازمان حفاظت از محیط زیست (مهرماه ۱۳۸۶)

گزارش مرکز پژوهشهای مجلس (فروردین ۱۳۸۷)

نظر دفتر فنی آب وزارت نیرو (تیرماه ۱۳۸۹)

نامه سازمان بازرسی کل کشور (شهریور سال ۱۳۹۰)

     از سوی دیگر ردیابی اقدامات انجام شده از سوی مجریان طرح حاکی از بی‌توجه‌ای محض به ایرادات بدیهی وارده است و کار و تصمیمات مربوطه بدون توجه به منافع ملی و منطقه‌ای با گوش‌های بسته در حال انجام است. لذا در پایان می‌توان گفت که شاید بهتر باشد خط دیگری عمود بر خط نمایانگر مسیر حفر تونل بر روی نقشه استان چهارمحال وبختیاری ترسیم نمود و زیر آن‌هم نوشت ؛ بدان معنی که با اجرای این طرح استان چهارمحال و بختیاری را باید حذف شده از نقشه جغرافیائی ایران دانست چون این منطقه تبدیل به برهوتی خواهد شد که شاید تنها کویری جدید باشد. اما هنوز فرصت باقی است تا با جهادی روشنگرانه ذهن متولیان را متوجه عواقب اجرای این طرح نمود و دستور Cancel  را فعال نمائیم.

نقدی بر انتقال آب بین‌حوضه‌ای در ایران از دیدگاه یک متخصص منابع آب(قسمت سوم)

چهارشنبه, ۸ آبان, ۱۳۹۲

      سومین یادداشت دوست ارجمندمان دکتر رحیم علیمحمدی با عنوان تونل گلاب(قسمت سوم) برای تارنمای طبیعت بختیاری ارسال شده است که در ادامه یادداشت‌های منتشر شده ازاین پژوهش‌گر برجسته واستادیار مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری، با خوانندگان گرامی این تارنما به اشتراک گذاشته می‌شود:

تونل گلاب (قسمت سوم)

رحیم علیمحمدی

تونل گلاب، تونل انتقال آب حوضه به حوضه یا انحراف آب رودخانه زاینده رود

     رودخانه زاینده رود دارای هویتی یکپارچه و تجزیه ناپذیر بوده، هست و خواهد بود و ایجاد هر گونه تعییر یا رفتار در ارکان آن بلاشک موجب اغتشاشات اکولوژیکی، زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خواهد شد. رودخانه زاینده رود به عنوان محور اصلی و تمدن ساز در فلات مرکزی ایران به شمار رفته و خواهد رفت که از غرب به شرق و از مرکز اصفهان می گذرد. این رودخانه از کوه‌های زردکوه بختیاری سرچشمه گرفته و پس از عبور مسیری پرپیچ و خم و طی مسافتی به طول ۴۲۰کیلومتر، کوه‌ها و دشت‌های چهارمحال وبختیاری و بخشی از اصفهان را در نوردیده و به تالاب گاوخونی می ریزد. رودخانه زاینده رود دارای دو سیستم پادگانه‌ای است که از نظر سن به پادگانه ی قدیم که احتمالاً مربوط به دوره ی وورم (Wurm) عصر کواترنری است (حدود ۳۰۰۰۰ سال پیش) و دیگری جوان‌تر و به عنوان جنگ ترویا شناخته می شود. بهره برداران این رودخانه همیشه خروشان زنده‌رود از قدیم الایام (بر اساس مدارک موجود در کتب تاریخی از قرن دوم میلادی) دارای حق و حقوق مشخص بوده‌اند (نمونه اخیر آن طومار منسوب به شیخ بهایی است) و تاریخ پر افتخار منطقه با تمدن‌هایی بزرگ، تاریخ ساز، قدرتی وصف ناپذیر و کسب شده از سرزنده بودن زاینده رود بوده است. منوچهر ستوده در سال ۱۳۴۲ ضمن تدوین و انتشار کتاب میرزا حسین خان تحویل‌دار (جغرافیای اصفهان) می نویسد، به دلیل تشکیلات خاص زمین شناسی (شیست ) در پیرامون رودخانه، عمدتأ آبهایی که به مصرف آبیاری اراضی اطراف زاینده رود می رسند مجددأ زهکشی شده و به رودخانه باز گردانده می شوند. لذا در طول ایام سال حتی اگر تمامی آب رودخانه زاینده رود به آبیاری اراضی بالادست (مصرف کشاورزی) اختصاص داده شود باز رودخانه در پایاب همواره دارای جریان آب روان و خروشان خواهد بود و تحت هیچ شرایطی دچار خشگی و خشکسالی نخواهد گردید.

     تونل گلاب بطول ۲۵کیلومتر از محل سد تنظیمی- انحرافی زاینده رود واقع در حجت آباد شروع و پس از عبور از منطقه گلاب (در ۲۸۳ متری زیرزمین) و نرسیده به شهر رضوان شهر ختم می گردد. قسمت اول تونل به طول ۱۰٫۵ کیلومتر حفاری و لاینیگ شده است. این در حالی است که هیچ دلیل منطقی، قانع کننده، با پشتوانه علمی و کارشناسی در خصوص احداث تونل گلاب بنابر دلایلی چند وجود نداشته و ندارد. لازم به ذکر است با توجه به بررسی آمار آبدهی رودخانه زاینده رود در حدفاصل سد تنطیمی- انحرافی زاینده رود و ایستگاه پل زمانخان در سال‌های اخیر خصوصأ در ماههای خرداد، تیر، مرداد، شهریور و مهر ماه گویای آنست که به دلیل خشکسالی های پیاپی و کمبود ذخیره آب در مخزن سد زاینده رود، میزان دبی رودخانه همواره از ظرفیت تونل انحراف آب گلاب در حالت نرمال(۲۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه) کمتر بوده است. لذا نکاتی بشرح ذیل جهت یادآوری ارائه می گردد.

۱- تا بحال تحقیقات متعددی در رابطه با بحث آلودگی آب رودخانه در حد فاصل سد تنطیمی – انحرافی زاینده رود و باغبهادران انجام شده است. نتایج نشان داده است که به دلیل قدرت خود پالایگی رودخانه هیچگونه آلودگی قابل توجهی مشهود نیست.

۲- مطالعات زمین شناسی و تحقیقات صورت پذیرفته، همگی گویای آنست که رودخانه به عنوان یک زهکش بسیار قوی عمل می نماید. و چنانچه آب رودخانه به مصرف کشاورزی اراضی که شیب لایه نفوذناپذیر کف آن منطقه به سمت رودخانه باشد برسد مجدداً قسمت اعظم آب‌های مصرف شده به داخل رودخانه زهکشی خواهند شد. گواه عینی این مدعا بی تأثیر بودن برداشت‌های آب در استان چهارمحال و بختیاری است به گونه ای که میزان جریان آب خروجی از سد تنطیمی- انحرافی زاینده رود همواره از حجم آب خروجی آب رودخانه در محل ایستگاه پل زمانخان (بر اساس آمار و اطلاعات شرکت آب منطقه ای اصفهان) کمتر می باشد. لذا برداشت های آب از رودخانه در استان چهارمحال و بختیاری در طول سال هیج تأثیر منفی بر جریان رودخانه نداشته و نخواهد داشت.

۳- مدیریت اعمال شده بر آب رودخانه در سالهای اخیر تنها یک مدیریت تک بعدی و غیر کارشناسی بوده است. بعنوان نمونه با واگذاری تخصیص های غیر واقعی به استانهای دیگر و خلق طلبکارانی نوظهور و جانمایی اشتباه عمدی صنایع بزرگ در مجاورت رودخانه و شهر اصفهان با هدف اجرای سیاست‌های ناپایدار و غیر بهینه، همیشه سعی بر افزودن بحران و چالش‌های آبی در منطقه نموده است.

۴- مسئولین محترم از اجرای قوانین ملی و بین المللی سر باز زده و بدون آینده و جامع نگری به صورت گزینشی نسبت به اجرای قوانین و مقررات اقدام می نمایندکه این مسئله آینده منطقه را به مخاطره جدی و غیر قابل جبران مواجه خواهد نمود.

۵- قرن بیست و یکم، قرن انفجار اطلاعات علمی است. حال چطور عده ای تلاش می کنند چشم‌های خودشان را بر روی واقعیت‌های علمی و کارشناسی به بندند. لذا توصیه می‌گردد مسائل علمی و کارشناسی را فدای مطامع گروه یا منطقه  خاصی نه نمایند و سعی گردد مسائل علمی و تخصصی، همواره سرلوحه کارها و تصمیم گیریها قرار داده شوند. به عنوان مثال شش سال از خشکسالی دوره اخیر می گذرد ولیکن متاسفانه برآوردها هنوز بر اساس سالهای پرآبی است نه بر اساس سالهای کم آبی، در سالهای پر آبی در هیچ کجای منطقه کمبود آب چالش انگیز نیست. لذا به دلیل اینکه تمامی مشکلات و بحران‌های رودخانه در سالهای خشک می باشد توصیه می گردد برآوردها بر اساس سالهای کم بارش صورت پذیرد.

۶- اینکه به بهره برداران واقع در حد فاصل سد تنطیمی – انحرافی زاینده رود لغایت باغبهادران، گفته می شود مشکل کمبود آب رودخانه با تکمیل شدن تونل سوم کوهرنگ بر طرف می گردد، منطقی و صحیح نمی باشد زیرا اولاً چند سالی است که تونل سوم آب زیرزمینی منطقه را زهکشی و تخلیه می نماید به گونه‌ای که در اکثر سالها از آورد سالیانه پیش بینی شده تونل سوم بیشتر بوده است. از طرفی در سالهای خشک همانطوری که تونل های یک و دو با سی درصد ظرفیت عمل نموده‌اند تونل سوم که در پایین دست دو تونل قبلی است با اطمینان بیشتر می توان گفت که با ظرفیت کمتر از سی درصد عمل خواهد نمود. که در مجموع جریان منتقل شده توسط تونل سوم (بعد از تکمیل پروژه) از سالهای اخیر کمتر خواهد بود و این وعده همانند بقیه اظهار نظرها غیر کارشناسی و تحقق نیافتنی می باشد.

۷- آیا تا بحال از پدران، بزرگان خانواده و خاندانمان سئوال شده است که چرا در دهه های گذشته که هیج تونلی حفر نشده بود آب رودخانه همیشه خروشان بوده و ضمن تأمین آب مورد نیاز بهره برداران منطقه، باتلاق گاوخونی را نیز مشروب می نموده است؟ ولی با احداث تونل های شماره یک ، دو و سه کوهرنگ و تونل چشمه لنگان متأسفانه آب رودخانه به جای اینکه افزایش یابد و مردم از جریان زیاد آب شکایت بکنند قضیه بر عکس شده است و هماهنگ با مردم، طبیعت، اکوسیستم، مسائل مترتب زیست محیطی، رودخانه، تمدن ها و فرهنگ های شکل گرفته شده طی سی هزار سال گذشته اظهار شکوائیه در خصوص بحران کمبود آب دارند. نتیجه منفی این قضیه ناشی از مدیریت ناصحیح، غیر کارشناسی دیدن مسائل خصوصأ بارش ها و آورد رودخانه، جانمایی غیر کارشناسی کارخانه‌جات و صنایع مادر است. تبلیغات و فراهم نمودند شرایط مهاجر پذیری، رشد قارچ گونه شهرک های اقماری شهر اصفهان، و تخصیص آب وجود نداشته به استانهای دیگر مزید بر علت اصلی شده است. با توجه به بررسی‌های بعمل آمده، حتی با احداث چندین تونل دیگر، مشکل کمبود آب در استان اصفهان حل نخواهد شد چون دیدگاه کلان مدیریت شهری اصفهان، دیدگاه واقع گرایانه و پایدار نبوده و نیست.

۸- فضای سبز ایجاد شده در حاشیه رودخانه زاینده رود ضمن حفاظت از خاک سطحی روان در شیب های تند، تصفیه هوا، کمک به مسائل آبخیزداری در منطقه، تولید اکسیژن، لطافت هوا و انتقال این توده هوا بر روی شهر اصفهان و شهرهای های مجاور  می گردد. از همه مهمتر حاشیه رودخانه یک منطقه ییلاقی جهت تقویت روحیه و رفع کسالت ناشی از یک هفته تلاش های مردم می باشد که این قضیه از بعد روانشناسی و اجتماعی بسیار حائز اهمیت است.

۹- تصفیه خانه باباشیخعلی با ظرفیتی برابر ۱۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه با هزینه چند میلیارد تومانی که فاز دوم آن در سال ۱۳۸۶  به بهره برداری رسید. و در صورت حفر کامل تونل گلاب نیاز به احداث مجدد یک تصفیه خانه مجهز ضمن صرف ده‌های میلیارد تومان دیگر خواهد بود. حال هزینه غیر قابل تصور حفر تونل را نیز اضافه نمایید. آیا واقعاً هزینه این ده‌ها میلیارد تومان بی مورد نیست؟ آیا گروه های خاصی مطامع خود را در این فضاهای غبار آلود و ملتهب جستجو نمی کنند؟

۱۰- راستی مگر حفر تونل گلاب با هدف انتقال آب و تأمین آب شرب شهرهای کاشان، آران و بید گل با ظرفیت ۷٫۱ مترمکعب بر ثانیه نبود؟ آیا این هدف با حفر کامل تونل گلاب (۱) تحقق یافته است؟ جواب منفی است. به دلیل اینکه از چند سال قبل از طریق سیستم پمپاژ قدیم و بلااستفاده تیران و کرون آب از محل سد به تصفیه خانه آب کاشان (گلاب) و از آنجا توسط خط انتقال آب به شهر کاشان منتقل می گردید اما با حفر این تونل، ضمن صرف میلیاردها تومان هزینه، در کیلومتر ۱۰٫۵ تونل، محلی برای برداشت آب مورد نیاز کاشان دیده شده است که در این محل (به دلیل قرار گرفتن تونل در ۲۸۳ متری زیر سطح زمین و با ظرفیت نرمال ۲۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه) نیاز به اجرای یک سیستم پمپاژ جدید با قدرت بیشتر به دلیل ایجاد اختلاف ارتفاع بیشتر می باشد. یعنی احداث تونل ضمن نداشتن هیچگونه سودی برای مردم کاشان، آران و بیدگل هزینه گزافی که شاید هیچ زمانی جبران نگردد بر مردم آن مناطق به خاطر مطامع بعضی گروهها و اهداف غیر علمی و کارشناسی  طرح انحراف آب رودخانه زاینده رود، تحمیل شده است.

     لذا با توجه به موارد ذکر شده تونل گلاب، یک تونل انتقال آب حوضه به حوضه با ظرفیت نرمال ۲۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه نمی باشد. بلکه به دلیل اینکه در سالهای کم آبی، آبدهی رودخانه  از ظرفیت تونل در حالت نرمال کمتر است و در صورت احداث کامل تونل و تعریف بارگذاری آن، می بایستی ۲۲٫۵ مترمکعب بر ثانیه آب تحت هر شرایطی، از مخزن سد تنظیمی انحرافی زاینده رود به بالادست رضوان شهر منتقل گردد. بلاشک مسیر رودخانه  در حدفاصل حجت آباد تا باغبهادران در سالهای کم بارش خشک خواهد شد و تأمین آب مورد نیاز بعد از باغبهادران توسط احداث تونل ۶۵ کیلومتری مرگ (بهشت آباد) پیش بینی شده است. لذا توصیه می گردد ضمن احترام گذاشتن به نظرات کارشناسی و اجرای قوانین و مقررات ملی و بین المللی از انحراف رودخانه زاینده رود با قدمتی بالغ بر ۳۰ هزارسال خودداری گردد.

نخستین کارگاه آشنایی و مقابله با زوال در استان چهارمحال و بختیاری برگزار شد

دوشنبه, ۲۹ مهر, ۱۳۹۲

کارگاه زوال1

     در اجرای برنامه‌های آموزشی پروژه حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی و به‌منظور افزایش دانش و مهارت‌های فنی محافظان منابع طبیعی و محیط‌بانان محیط زیست، نخستین کارگاه آموزشی آشنایی و مقابله با زوال اکوسیستم‌های جنگلی و مرتعی در استان چهارمحال و بختیاری برگزار شد.  

      در این کارگاه آموزشی یک‌روزه که به همت انجمن محیط زیستی تسنیم و با حمایت و پشتیبانی پروژه بین‌المللی زاگرس و در محدوده پایلوت استان چهارمحال و بختیاری برگزار شد، محققان مرکز تحقیقات منابع طبیعی نتایج تحقیقات خود را برای ۱۱۰ نفر از محیط‌بانان، محافظان جنگل و همیاران منابع طبیعی استان ارائه کردند.

      این کارگاه به‌منظور آگاهی نیروهای منابع طبیعی و محیط زیست از مناطق وقوع و گسترش پدیده خشکیدگی و همین‌طور توجیه شدن آنان برای انجام اقدامات ضروری در روند پیشگیری از سرایت این پدیده به سایر عرصه‌های جنگلی و مرتعی استان، مدیریت مناطق آلوده و همچنین گزارش­دهی در خصوص روند وقوع خشکیدگی در مناطق جدید تشکیل گردید.

کارگاه زوال 3

      ارائه نتایج پهنه‌بندی‌های انجام شده پیرامون مبتلای تعداد زیادی از گونه­‌های جنگلی و مرتعی استان به معضل خشکیدگی، گسترش خشکیدگی در ۴۰۰ هزار هکتار از گون‌زارهای مرتعی و قریب به ۳۰ هزار هکتار از جنگل‌های استان، اجتناب‌ناپذیر بودن بررسی سریع و تعیین علل وقوع و گسترش شتابان پدیده خشکیدگی و همچنین ضرورت ابلاغ دستورالعمل‌های فنی برای مدیریت مناطق آلوده در شمار مهمترین موضوعات و مباحث مطرح شده در این کارگاه آموزشی بود که در دو بخش تئوری و عملی صبح و عصر برگزار گردید.

      نگرانی از انتقال آفات و بیماری­های درختان خشکیده به باغات و فضای سبز شهری و ضروت توجه ویژه مسئولین به این معضل به عنوان یک بحران زیست محیطی و اقتصادی نیز از مباحث مطرح شده در این گارگاه یک‌روزه بود.

      دغدغه‌ای که در پایان این نشست مورد تأکید قرار گرفت و به‌عنوان خواسته جدی دست‌اندرکاران منابع طبیعی و محیط زیست استان مطرح شد این بود که؛ مسئولین سازمان جنگل‌ها و مراتع و سازمان حفاظت محیط زیست کشور بایستی با توجه به سطح وسیع وقوع پدیده خشکیدگی گونه­‌های جنگلی و مرتعی که ممکن است به تدریج موجب زوال اکوسیستم­‌های جنگلی و مرتعی و نابودی تنوع زیستی منطقه رویشی زاگرس شود و به‌اضافه معیشت دامداری‌های سنتی و خانوارهای جوامع محلی را به مخاطره اندازد، هرچه سریعتر این پدیده که با سرعت زیاد و نگران‌کننده‌ای در حال گسترش است را در شمار اولویت‌های کاری خود قرار دهند و با آشنای‌سازی سایر مسئولان اجرایی و تصمیم‌گیر با ابعاد این بحران زیست محیطی، از نابودی اکوسیستم­های جنگلی و مرتعی زاگرس جلوگیری کنند.

کارگاه زوال2

     این کارگاه یک‌روزه در روز شنبه – مورخ ۲۷ مهر ماه ۱۳۹۲ – در جنگل‌های محدوده پایلوت طرح حفاظت از تنوع زیستی استان چهارمحال و بختیاری برگزار ‌شد.‌

بازتاب‌ها:

– خبرگزاری مهر: در کارگاه آموزشی مطرح شد؛ شکل گیری پدیده بیابان زایی در چهارمحال و بختیاری/ گسترش خشکیدگی در جنگلها و مراتع استان

– خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا): کارگاه مقابله با خشکیدگی و زوال جنگل ها و مراتع چهارمحال وبختیاری برگزار شد

– پایگاه خبری فضای سبز و محیط زیست ایران(سبزپرس): با تلاش انجمن تسنیم و پروژه حفاظت از تنوع زیستی زاگرس؛ کارگاه مقابله با زوال اکوسیستم‌های جنگلی و مرتعی در چهارمحال و بختیاری برگزار شد

پدیده زوال و خشکیدگی؛ میهمان ناخوانده مراتع کشور هم شد!

چهارشنبه, ۱۷ مهر, ۱۳۹۲

خشکیدگی

     حدود ۵ سال پیش بود که نخستین گزارش‌های ظهور علائم زوال و خشکیدگی در بلوط‌زارهای استان ایلام منتشر شد و موجی از نگرانی‌ها را در میان کارشناسان و فعالان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور بوجود آورد. البته مدت زیادی طول نکشید تا این پدیده شوم میهمان ناخوانده جنگل‌های بلوط استان‌های کرمانشاه، فارس، چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد هم شده و در ابتدای این رخداد تلخ؛ درگیر شدن درختان بلوط با پدیده زوال و خشکیدگی سبب شد تا این پدیده تحت عنوان «زوال یا خشکیدگی بلوط» نامگذاری شود.

     بررسی‌های میدانی اغلب محققان و پژوهشگران مراکز تحقیقاتی و علمی کشور حکایت از تنوع شکل زوال و خشکیدگی در جنگل‌های زاگرس دارد که می‌توان به زوال کامل(خشکیدگی کامل درخت یا درختچه و حمله آفات و امراض به آن)، خشکیدگی بخشی از تاج درخت (از بالا به پائین یا از پائین به بالا و مشاهده شواهد حمله آفات و امراض)، تحت فشار بودن درخت(خزان زود رس آن و خشکیدگی برخی از قسمت های تاج شامل شاخه های انتهائی) و بالاخره خشکیدگی تک پایه ای و یا لکه ای اشاره کرد.

     با نگاهی اجمالی به روند مقابله با این پدیده شوم، همسونبودن برنامه‌های تحقیقاتی و پژوهشی نهادهای مرتبط برای شناسایی علت یا مؤلفه‌های مؤثر در بروز پدیده زوال و خشکیدگی در شمار لکنت‌های مدیریتی کنترل و مقابله با این فاجعه در رویشگاه‌های زاگرس بوده هرچند که فرضیه‌هایی مانند، نفوذ ریزگردها به کشور و تحت تأثیر قرار گرفتن گونه های گیاهی و زوال آنها، تخریب شدید اکوسیستم(ناشی از دخالت های بی رویه و عدم امکان ادامه حیات گونه های جنگلی و مرتعی)، تنش های محیطی بویژه خشکی و شوری و ناتوانی گونه های گیاهی برای مقابله با آنها، بیوتروریسم(ناشی از آلودگی عمدی گونه های گیاهی) و همین‌طور بیماری‌های ناشناخته و تأثیر آن بر گونه های جنگلی و مرتعی برای این زوال مطرح شده است.

     و اما بررسی‌های تحقیقاتی و میدانی محققان مرکز تحقیقات منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری برای نخستین‌بار پرده از دو واقعیت تلخ دیگر برداشته که به‌نظر می‌رسد در گزارش‌های منتشر شده در دیگر استان‌های درگیر پدیده زوال به آن‌ها اشاره نشده است. یکی از این نکات و دریافت‌های متفاوت در این گزارش‌های تحقیقاتی، اضافه بر گونه بلوط مشاهده چشمگیر پدیده زوال یا خشکیدگی در دیگرگونه‌های جنگلی درختی و درختچه‌ای مانند زالزالک و زبان گنجشک،بادام، بنه و … است که متأسفانه هر روزه هم بر وسعت گستره آن‌ها افزوده می‌شود!

     رسیدن پدیده زوال به گون‌زارها و خشکیدگی سطح وسیعی از پوشش گونی و درختچه‌ای مراتع نیز دومین واقعیت تلخ و نگران کننده این گزارش‌هاست که تاکنون در گزارش‌های دیگر استان‌ها به آن‌ها اشاره نشده و برای نخستین بار در رویشگاه‌های زاگرس پرده از آن‌ها برداشته می‌شود. هرچند که این بررسی‌ها در جنگل‌ها و مراتع چهارمحال و بختیاری صورت گرفته است اما حقیقتا” مشخص نیست که آیا گزارش نشدن این موارد در سایر استان‌ها، به دلیل عدم وجود این دو مورد در آن استان‌ها است و یا اینکه تاکنون بررسی‌های دقیق و جامعی در آن عرصه‌های جنگلی و مرتعی صورت نگرفته است!؟

زوال گونه های مرتعی در استان چهار محال و بختیاری

     به هر حال گزارش‌های پهنه‌بندی در چهارمحال و بختیاری حکایت از این حقیقت تلخ دارد که در حال حاضر اضافه‌بر جنگل‌ها، بخش‌های گسترده‌ای(حدود ۴۰۰ هزار هکتار) از گون‌زارهای این منطقه نیز درگیر پدیده خشکیدگی شده که نیمی از این عرصه‌ها در وضعیتبحرانی قرار گرفته‌اند!

بازتاب‌ها:

– خبرگزاری مهر: خشکیدگی گریبان تمام گیاهان زاگرس را گرفت

مجوزهای کتیرازنی؛ صدمه‌های خودخواسته به گون‌زارهای در معرض خشکیدگی!

شنبه, ۲۹ تیر, ۱۳۹۲

     اضافه‌بر بهره‌برداری‌های سنتی از محصولات فرعی یا غیر چوبی مانند صمغ‌ها و میوه‌های جنگلی، برداشت محصولاتی مثل کتیرا و گزانگبین از گون‌زارهای گستره زاگرس از گذشته کم و بیش رایج و مرسوم بوده است؛ اما بدون شک در هیچ زمانی به‌مانند سال‌های اخیر، این بوته‌زارها با چنین شدتی در معرض تهدیدهای طبیعی و انسان‌سازی که منجر به خشکیدگی نگران کننده این بوته‌زارهای ارزشمند شود قرار نگرفته بودند!

     براساس نتایج بررسی‌های موردی و پهنه‌بندی صورت گرفته توسط پژوهشگران مرکز تحقیقات منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری که در گفتگوی رییس این مرکز با خبرگزاری ایرنا منتشر شده است، اضافه بر بلوط‌زارهای زاگرس، بخش‌های گسترده‌ای از گون‌زارهای این منطقه نیز درگیر پدیده شوم خشکیدگی شده است. ماجرای نگران کننده‌ای که کمتر در شمار اولویت‌های کاری نهادهای متولی دولتی و پژوهشی کشور قرار گرفته و گزارش‌های قابل توجه‌ای در این زمینه منتشر نشده است. بربنیاد این گزارش بیش از ۶۰ درصد گون‌زارهای چهارمحال و بختیاری دچار عارضه خشکیدگی شده که نیمی از این عرصه‌ها در وضعیت بحرانی قرار گرفته‌اند!

     بدون شک در چنین شرایط بحرانی حاکم بر گون‌زارهای در معرض خطر خشکیدگی، صدور مجوزهای برداشت کتیرا با ایجاد شیار و زخم بر روی ساقه‌های این گیاهان بوته‌ای رنجور و نحیف، بر شدت این پدیده فاجعه‌بار خواهد افزود. این نوع بهره‌برداری منسوخ شده، اضافه بر اینکه باعث تشدید ضعف فیزیولوژیکی و اثرات سوء بر روی بوته‌های گون می‌شود، از نظر اقتصادی و درآمدزایی هم فاقد توجیه قابل قبول است. براساس داده‌های آماری طرح‌های بهره‌برداری کتیرا، با لحاظ اصول فنی متوسط تولید حدود ۲ تا ۳ کیلوگرم برای هر گون‌زار مورد بهره‌برداری در نظر گرفته می‌شود که به‌خوبی می‌توان دریافت که ارزش ریالی کتیرای تولیدی در واحد سطح در مقایسه با خسارت‌های وارده بسیار ناچیز  خواهد بود.

گون زارهای در معرض خشکیدگی و مجوزهای کتیرازنی

     نمونه بارز و شاخص این صدمه‌های خود خواسته، رواج مجوزهای برداشت کتیرا در اکثر مراتع استپی و نیمه‌استپی اصفهان است که ناباورانه توسط ادارات منابع طبیعی این استان صادر شده و دامنه بهره‌برداری‌های غیرمجاز آن به مراتع همجوار در استان چهارمحال و بختیاری هم کشیده شده است! باتوجه به وضعیت بحرانی گون‌زارها که ناشی از خشکسالی‌های پی‌درپی سال‌های اخیر و کاهش شدید سطح آب‌های زیرزمینی بوده و در حال حاضر تنها در حد زنده‌مانی آب در اختیار این گیاهان بوته‌ای ارزشمند قرار می‌گیرد، وارد کردن چنین صدمات خود خواسته‌ای آنهم توسط نهادهای متولی دولتی، خردمندانه نبوده و این گیاهان بوته‌ای که به مانند سدهای کوچکی از آب و خاک حفاظت می‌کنند را در معرض خطر خشکیدگی و نابودی قرار خواهند داد! یقینا” لحاظ پیش‌بینی‌های مراکز تحقیقاتی بین‌المللی در زمینه ادامه روند خشکسالی‌ها در سه تا چهار دهه پیش رو و مواجه شدن کره زمین با یک نوع تغییر نظام بارش و کاهش شدید بارش در مناطق خشک، نگرانی‌ها از بابت این رفتارهای غیرکارشناسی عمیق‌تر خواهد شد.

نقدی بر انتقال آب بین‌حوضه‌ای در ایران از دیدگاه یک متخصص منابع آب(قسمت دوم)

دوشنبه, ۵ فروردین, ۱۳۹۲

     دوست ارجمندمان رحیم علیمحمدی پژوهش‌گر برجسته مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری در دومین یادداشتی که با عنوان تونل گلاب(قسمت دوم) برای تارنمای طبیعت بختیاری ارسال کرده است، ماجرای برداشت آب در چهارمحال و بختیاری و انتقال آب به فلات مرکزی را از نگاه قوانین و مقررات ملی و بین‌المللی مورد نقد کارشناسی قرار داده که در ادامه نخسین یادداشت منتشره، در زیر مشروح آن به اشتراک گذاشته شده است:

تونل گلاب(قسمت دوم)

رحیم علیمحمدی

دوم فروردین ماه روز جهانی آب گرامی‌باد.

     مجمع عمومی سازمان ملل دهه ۲۰۱۵ – ۲۰۰۵  با شعار “آب برای زندگی” ، سال ۲۰۱۳ را به عنوان سال بین المللی “همکاری در عرصه آب” اعلام نموده و یونسکو نیز دوم فروردین ماه را به عنوان روز جهانی آب با شعار “آب در هر مکان برای همگان با همکاری های بین المللی” نام گذاری نموده است.

     یکی از دلایل اصلی این که دوم فروردین ماه به عنوان روز جهانی آب نامیده شده آن است که همه مسئولین و دست اندرکاران آب، اهمیت آب و نقش آن رادر حیات و توسعه جوامع درک نموده و به این مهم دست یافته اند که باید در نحوه استفاده از آن نهایت دقت، صرفه جویی و افزایش بهره وری مبذول گردد و همۀ مردم ضمن رعایت نکات فوق به کودکان خود از خردسالی این نکات و حساسیت های مربوط به آب را بیاموزند. دین مبین اسلام نیزبه اندازه کافی راجع به آب، قوانین و دستورات خاصی را توصیه نموده است ، اما این که چرا ما مردم به آنها عمل نمی کنیم یا آن قوانین را تفسیر به رای نموده و بهره برداری می نماییم جای بحث دارد.

 مروری بر قوانین و مقررات ملی و بین المللی:

قوانین و معیارهای سازمان بین المللی یونسکو برای طرحهای انتقال آب بین حوضه ای:

۱- حوضه مبدا نباید با کمبود جدی آب مواجه شود.

۲- کیفیت زیست محیطی در حوضه‌های مبدا و مقصد مورد تهدید و تخریب قرار نگیرند.

۳- اجرای طرح نباید باعث بروز اختلالات اساسی اجتماعی و فرهنگی شود. 

۴- منافع خالص ناشی از اجرای طرح عادلانه بین حوضه ها تقسیم گردد.

قوانین داخلی در خصوص انتقال آب بین حوضه ای:

۱- اصل ۴۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران “آب های دریاها ، زه آب های جاری در رودها و انهار طبیعی و دره ها و هر مسیر طبیعی دیگر اعم از سطحی و زیر زمینی و سیلاب ها و فاضلاب ها و زه آبها و دریاچه ها و مرداب ها و برکه های طبیعی و چشمه سارها و آب های معدنی و منابع آب های زیرزمینی از مشترکات بوده و در اختیار حکومت اسلامی است و طبق مصالح عامه از آنها بهره برداری می شود. مسئولیت حفظ و اجازه و نظارت بر بهره برداری از آنها به دولت محول می شود”.

۲- قانون اجازه الحاق آب کوهرنگ به زاینده رود مصوب ۷/۱/۱۳۰۱، “تأمین مسائل مالی طرح از طریق استقراض محلی از اهالی و در صورتی که خسارتی بابت اجرای طرح وارد شود می بایست جبران گردد).

۳- قانون مجازات عمومی مصوب ۷/۱۱/۱۳۰۴، قطع عمد آب دیگران جرم تلقی می گردد”.

۴- مصوبه هیئت وزیران در تاریخ ۲۷/۷/۱۳۸۲ در رابطه با طرح های انتقال آب، “با توجه به نقش آب در توسعه ملی و ارزش افزوده اقتصادی آن در بازارهای منطقه با لحاظ منافع ملی و بر اساس طرح جامع آب کشور مبادله آب با رعایت توجیهات فنی، اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی در برنامه های توسعه لحاظ گردد”.

۵-در بند۵ ماده ۱۷ قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تصریح شده” طرح های انتقال آب بین حوضه ای باید از دیدگاه توسعه پایدار، با رعایت حقوق ذینفعان و برای تامین نیازهای مختلف مصرف، مشروط به توجیه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی و منافع ملی مورد نطر قرار گیرد“.

آیا براستی این همه قوانین و دستورات برای چه وضع شده است، چرا دید ما نسبت به قوانین تک بعدی است؟!

لذا با توجه به مسائل مترتب بر تونل انتقال آب گلاب، علت احداث تونل گلاب چیست؟

۱- به منظور انتقال آب به کاشان، آران و بیدگل

آب مورد نیاز درطرح انتقال آب به کاشان، برای سال های آینده معادل ۱٫۷ متر مکعب می باشد در صورتی که تونل گلاب در شرایط عادی ۲۲٫۵ مترمکعب و در حالت ماکزیمم بیش از ۳۰ مترمکعب در ثانیه آب را از رودخانه زاینده رود (حجت آباد) به سمت رضوانشهر منحرف نموده و انتقال میدهد. به علاوه، طرح انتقال آب به کاشان چند سالی است که با استفاده از سیستم پمپاژ تیران- کرون بهره برداری می گردد. در شرایط جدید، استفاده از تونل گلاب به دلیل قرار گرفتن تونل در منطقه گلاب در کد ارتفاعی حدود ۲۸۰- (تونل در منطقه گلاب حدود ۲۸۰ متر زیر سطح زمین است) نیاز به صرف انرژی و هزینه های بیشتری (هزینه های ثابت و جاری) می باشد. حفر تونل گلاب تنها سودی که برای مردم مصرف کننده آب در کاشان، آران و بید گل دارد افزایش چشمگیر هزینه ها و قیمت تمام شده آب است.

۲- برداشت آب در استان چهارمحال و بختیاری

رودخانه زاینده رود به دلیل تشکیلات خاص زمین شناسی، شرایط توپوگرافی منطقه و مورفولوژی خاص رودخانه در استان چهارمحال و بختیاری باعث زهکشی کل اراضی در استان می گردد و این موضوع عاملی در جهت افزایش دبی رودخانه است. رودخانه بر اساس تقسیمات جغرافیایی کشور، از سرآب رودخانه ، ارتفاعات زردکوه بختیاری، منطقه کوهرنگ تا نزدیکی قلعه شاهرخ در استان چهارمحال و بختیاری است و از آن به بعد تا حجت آباد وارد منطقه جغرافیایی استان اصفهان می گردد (سد، مخزن سد زاینده رود و سد تنظیمی زاینده رود)، از پایین دست حجت آباد تا حدود چم نار، رودخانه مجدداً وارد استان چهارمحال و بختیاری و سپس وارد استان اصفهان می شود. ورودی تونل گلاب و ایستگاه هیدرومتری در محل سد تنظیمی زاینده رود، مرز ورودی به استان استان چهارمحال و بختیاری بوده و ایستگاه آب سنجی دیگری در نزدیکی پل زمانخان قرار دارد و بیشترین برداشت ها در حدفاصل این دو ایستگاه هیدرومتری قرار دارند. بر اساس آمار شرکت آب منطقه ای حجم سالیانه آب ورودی به استان با حجم جریانات خروجی برابر و در سال های پر آبی بیشتر می باشد. این در حالی است که کشاورزان حاشیه رودخانه از قدیم حق آبه داشته اند و تعدادی بهره بردار نیز حق آبه از وزارت نیرو همانند: کارخانجات، صنایع بزرگ، کشت و صنعت های جدید کشاورزی، شهر ها و روستاهای جدید، در استان اصفهان و یزد خریداری نموده اند. و در طومار شیخ بهایی به صراحت ذکر شده است که سرآب رودخانه حق برداشت آب را دارند و از قانون تقسیمات آب مبرا هستند.

۳- آلودگی رودخانه

     تا بحال گزارشی دال بر آلودگی رودخانه توسط محققین در حد فاصل بالا دست پل کله گزارش نشده است. تنها در سال ۱۳۸۷ به دلیل برخورد یک دستگاه بلدوزر متعلق به اداره راه و ترابری استان چهارمحال و بختیاری به منظور تعریض جاده با لوله خط انتقال نفت به پالایشگاه اصفهان باعث آلودگی مقطعی گردید که این قضیه تنها یک حادثه بوده است. اما مطالعات تونل گلاب در سال ۱۳۷۳ و عملیات اجرایی آن در سال ۱۳۸۴ شروع گردید.

      با توجه به قوانین مذکور و واقعیت های میدانی، تونل انتقال آب گلاب یک کار غیر کارشناسی و سیاسی است و چنانچه جریان رودخانه زاینده رود منحرف گردد ،  نتیجه آن خشک شدن رودخانه در حدفاصل حجت آباد تا باغ بهادران بوده و اتفاقات زیر قابل پیش بینی خواهد بود.

الف- جمعیتی برابر ۴۳۵۰۰ نفر که در حال حاضر شاغل و دارای مسکن، مدرسه و امکانات رفاهی نسبی (ساکنین قراقوش، گرمدره، مارکده، یاسه چای، هوره، سوادجان، دشتی، چم کاکا، چم عالی، چم جنگل، ایلبگی، چم خلیفه، چلوان، چم زین،شوراب صغیر، شوراب کبیر، محمد آباد، صادق آباد، سامان، کاهکش، چم خرم، چم نار، قسمتس از شهر بن   در استان چهارمحال و بختیاری و تعدادی روستا و شهر در استان اصفهان)هستند به کجا مهاجرت اجباری خواهندنمود؟ شهر اصفهان و یا دیگر شهرها، مسئله اشتغال مجدد، سرپناه و امکانات رفاهی مورد نیاز آنهاچه خواهد شد؟

ب- فضای سبز ایجاد شده در حاشیه رودخانه زاینده رود باعث ایجاد محیطی تفرجگاهی برای بیشتر مردم خصوصاً ساکنین استان اصفهان شده است که معمولاً در طول ایام سال خصوصاً فصول بهار، تابستان و اوایل پاییز مورد استفاده قرار می گیرد که این خود باعث آرامش و تسکین اعصاب مردم استان اصفهان می گردد.

ج- فضای سبز ایجاد شده در حاشیه و تپه ماهورهای اطراف رودخانه، ضمن ایجاد فضای سبز، لطافت هوا و تولید اکسیژن، تولید هوای پاک و حرکت این توده هوا با توجه به جهت وزش بادهای غالب منطقه به سمت شهر بزرگ اصفهان، باعث پاکی و لطافت هوای شهر می گردد. باغات حاشیه رودخانه چنانچه حتی یک ماه با خشکی رودخانه مواجه شوند برای همیشه از بین خواهند رفت.

د- رودخانه ها با توجه به وضعیت توپوگرافی، شیب کف، مورفولوژی خاص و میزان دبی جریان یافته در رودخانه دارای خودپالایی و تصفیه خودکار آب می باشند. با انحراف آب رودخانه این ویژگی از بین خواهد رفت و در بستر رودخانه جریانی متعفن وجود خواهد داشت که باعث آلودگی محیط زیست و از بین رفتن آبزیان و محیط با طراوت اطراف خواهد شد.

ه – بیش از ۹۳ درصد آب رودخانه زاینده رود از استان چهارمحال و بختیاری تامین می گردد، در قوانین و مقررات ملی و بین المللی اشاره شده که حق تقدم برداشت و مصرف آب غیر از شرب با سرآب رودخانه می باشد. حال اگر ما تابع قانون هستیم چه لزومی دارد که آب رودخانه منحرف گردد. اگر خشکسالی است که چنین است چه لزومی به کشت برنج و احداث کارخانجات صنعتی در استان اصفهان می باشد؟

و- یکی دیگر از قوانین ملی و بین المللی صرفه جویی مصرف آب در حوضه مقصد است. آیادر استان اصفهان در بخش کشاورزی الگوی کشت یهینه رعایت می گردد (کشت برنج حذف شده است)؟ چمنزارهای وسیع با مصرف آب زیاد حذف شده اند؟ چرا در بخش شرب مصرف سرانه آب بجای ۱۷۰ لیتر در روز ۳۰۰ لیتر منظور شده است؟ در بخش صنایع، مگر صنایع نیازمند آب بر حسب قانون نباید در مناطق پر آب ساخته شوند؟ چرا تمام کارخانجات صنعتی تنها در اصفهان می بایست احداث گردند؟ اینها با کدامین قوانین ملی و بین المللی سازگاری دارند؟در اصفهان با مصرفی معادل شش میلیون مترمکعب در سال چنانچه ۱۰ درصد در مصرف آب صرفه جویی گردد با منظور نمودن راندمانهای انتقال و توزیع آب معادل میانگین آورد جریان سد زاینده رود صرفه جویی خواهد شد.

     به نظر می رسد چنانچه بدون در نظر گرفتن مسائل ناسیونالیستی، سیاسی، منافع گروهی و با دیدی ژرف، آینده نگری و چند بعدی مدیریت صحیحی بر رودخانه زاینده رود اعمال گردد، می توان بدون خشک شدن و انحراف رودخانه به استفاده پایدار از رودخانه  دست یافت به گونه ای که در سراسر رودخانه زاینده رود صدا و نغمه جریان آب به گوش برسد.

نقدی بر انتقال آب بین‌حوضه‌ای در ایران از دیدگاه یک متخصص منابع آب(قسمت اول)

چهارشنبه, ۱۶ اسفند, ۱۳۹۱

     رحیم علیمحمدی پژوهش‌گر سخت‌کوش و پرتلاش مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری در نخستین یادداشتی که برای تارنمای طبیعت بختیاری ارسال کرده است، با نگاهی کارشناسی و بر بنیاد یافته‌های علمی و اسناد و شواهد موجود در منطقه، نقطه‌نظرات و دیدگاه‌های کارشناسی خود را در خصوص ماجرای طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای زاینده‌رود بیان داشته‌اند. ایشان در این یادداشت در تحلیل اوضاع و احوال هر یک از این مجاری انتقال آب، مشروحا” به نکات مهم و تأمل‌برانگیزی اشاره نموده‌اند.

     نوشتاری که در زیر می‌خوانید مشروح نقطه‌نظرات این پژوهش‌گر منابع آب کشور است که با خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته شده است:

انتقال آب بین حوضه‌ای

     از اهمیت آب همین بس که خداوند منان در کتاب خود فرموده “آب مایه حیات است”. انسان هم بخوبی این قضیه را دریافته است و همه میدانند هر جامعه ای که بخواهد توسعه پیدا کند و رشد نماید به آب نیاز دارد. زیرا انجام هر کار و فرآیند هر فعالیتی در جامعه منوط به تاًمین آب می باشد. تنها منبع اصلی تولید و عرضه آب در این جهان طبیعی، بارندگی می باشد و میزان آب تولید شده بستگی به مقدار عرضه بارش ها دارد. در این راستا استان چهارمحال و بختیاری با توجه به شرایط ویژه جغرافیایی، توپوگرافی و اقلیمی از نظر میزان و نوع بارش در کشور حائز اهمیت بوده است (میانگین های بارش در دنیا، ایران و استان عبارتند از ۸۵۰، ۲۵۰ و ۵۶۰ میلیمتر در سال و مناطق شمال غرب و قسمتی از غرب استان چهارمحال و بختیاری بیش از ۱۲۰۰ میلیمتر در سال است).

     در دنیا انتقال آب بین حوضه ای به عنوان یک مسئله مهم و با حساسیت مورد طرح و بررسی قرار  می گیرد، که بنا بر دلایل اقلیمی و شرایط خاص توپوگرافی در مناطق مختلف با توجه به رشد علم و تکنولوژی، آب را از مناطق پر بارش و کم جمعیت به مناطق کم بارش و پر جمعیت از روش های مختلف و با استفاده از سازه های انتقال آب همانند: کانال ها، لوله ها، قناتها ، تونل ها و … ضمن رعایت قوانین و مقرات موجود منتقل می نمایند. این در حالی است که با توجه به قوانین و مقررات موجود در کشور ما و سازمانهای بین المللی (یونسکو) مورد تائید و تصویب دوائر مختلف که جهت اجرای طرحهای انتقال آب میبایست قبل از اجرا  رعایت گردند بشرح ذیل می باشند.

۱- حوضه های مبداء و تامین کننده آب،  نباید مشکل کمبود آب داشته باشند.

۲- حوضه های مقصد باید نهایت صرفه جویی و بهره برداری را نموده باشند و تمام راههای جبران کسری آب را در حوضه های خود اعمال نموده باشند.

۳-  در طرح های انتقال آب بین حوضه ای می بایست کلیه مسائل و نکات علمی، فنی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در حوضه های مبداء،  مقصد و در حد فاصل آنها رعایت شده باشد.

۴- روش های انتقال آب و سازه های مورد استفاده و پیش بینی شده، خسارتی را به حوضه های مبداء وارد ننمایند.

۵- حوضه های مقصد و مبداء بایستی برنامه جامعی را تدوین و اجراء نمایند تا حوضه های اصلی آبخیز تقویت شده و از حیز انتفاع خارج نگردند.

۶- طرح ها و پروژه های زیربنایی و نیازمند آب به محل سرشاخه ها و حوضه های آبخیز منتقل گردند.

۷- درآمد حاصل از انتقال و فروش آب، بین حوضه های مبداء و مقصد بطور عادلانه تقسیم گردد.

۸- دیدگاهها و مدیریت های اعمال شده میبایستی فراملیتی باشند و از دخالت دادن مسائل سیاسی جدداً جلوگیری گردد.

وضعیت بارش و تولید آب در حوضه زاینده رود

الف: از سال ۱۳۸۶ تا بحال در استان چهارمحال و بختیاری خشکسالی ممتد وجود دارد. این در حالی است که هیچ طرح جامعی به منظور کاهش اثرات زیانبار این پدیده طبیعی در منطقه اجراء نشده و کمتر از عوامل و بهره برداران استفاده شده است.

ب: تنها منابع ذخیره آب در منطقه دو قسم می باشند:

 ب – ۱ : بارش برف در منطقه و برودت هوا، و ذخیره برف از زمستان تا اواخر بهار و حتی تابستان،  بگونه ای که در سالهای قبل از ۱۳۸۶ ارتفاع متوسط برف باقیمانده در اوایل بهار در سطح حوضه آبخیز ، یک متر بوده است اما از سال ۱۳۸۶ با شروع خشکسالی این ارتفاع به کمتر از بیست و پنج صدم متر رسده است.

ب – ۲ : سد زاینده رود با حجمی درحدود یک و دودهم میلیارد مترمکعب است. که دریافت کننده آب حوضه آبریز خود و آب های منتقل شده توسط تونل های شماره یک، دو و سه کوهرنگ و تونل چشمه لنگان می باشد. آمار شرکت آب منطقه ای اصفهان بیانگر آنست که از سال ۱۳۸۶ تا بحال مخزن سد در اوایل بهار (فروردین ماه) پر نشده است. از طرفی به دلیل عدم وجود و ذخیره برف در سطح حوضه تونل های انتقال آب با یک سوم ظرفیت خود یعنی حدود نود تا یکصد میلیون مترمکعب آب در سال (هر تونل) به جای دویست و پنجاه تا سیصد میلیون مترمکعب در سال آب را به حوضه زاینده رود منتقل نموده است ( یعنی هر کدام از تونل ها با یک سوم ظرفیت خود عمل نموده اند). لازم به ذکر است که این ظرفیت علاوه بر حجم مخزن سد زاینده رود می باشد زیرا می بایستی با گرم شدن هوا و ذوب برف ها در فصول بهار، تابستان و پاییز ضمن ذوب تدریجی برف های ذخیره شده در منطقه، توسط سازه های اجراء شده به حوضه زاینده رود منتقل می گردند.

     لطفاً محاسبه نمایید چنانچه حجم مخزن سد بطور میانگین ششصد میلیون مترمکعب در سال و آورد تونل ها ، یک سوم باشند یعنی بیش از پنجاه درصد پیش بینی ها  تحقق نیافته و هر سال حوضه زاینده رود دارای بیلان منفی بوده است.

ج : رودخانه زاینده رود با توجه به شرایط خاص زمین شناسی و توپوگرافی آن خصوصاً در استان چهارمحال و بختیاری قابلیت زهکشی خوبی دارد به گونه ای که بر اساس آمار اندازه گیری شده شرکت آب منطقه ای اصفهان در ایستگاههای دبی سنجی سد تنظیمی زاینده رود (ورودی به استان چهارمحال و بختیاری) و پل زمانخان (خروجی رودخانه از استان چهارمحال و بختیاری) بیانگر آنست که حجم آب ورودی با حجم آب خروجی از استان واقع در زیردست سد زاینده رود، در سال تقریباً برابر می باشند. لازم به ذکر است که در طول این بازه، بحث راندمان انتقال آب مطرح می باشد و بر اساس قوانین هیدرولیکی و هیدرولوژیکی جریان های روباز، معمولاً دبی خروجی می بایستی از دبی ورودی کمتر باشد.

د : بحث آلودگی آب، به دلیل شرایط خاص توپوگرافی رودخانه از نظر وجود شیب تند و مقدار دبی جریان، و خود پالایگی رودخانه بر اساس مطالعات انجام شده توسط محققین مختلف تا بحال هیچ گونه گزارشی دال بر آلودگی جریان آب در رودخانه قبل از پل کله و باغبهادران اعلام نشده است. تنها یک حادثه در سال ۱۳۸۷ در نزدیکی روستای چلوان (برخورد یک بلدوزر با لوله انتقال نفت به پالایشگاه اصفهان) رخ داده که باعث آلودگی کل منطقه گردید.

ه : فضای سبز ایجاد شده در حاشیه رودخانه زاینده رود اولاً باعث ایجاد فضای مناسب تفرجگاهی برای مردم کل منطقه خصوصاً ساکنان استان اصفهان شده است. ثانیاً به دلیل گستردگی استان اصفهان و عبور توده ها از این منطقه به سمت استان و شهر اصفهان، باعث تصفیه بهتر و لطافت  هوا در استان اصفهان می گردد. ثالثاً باعث تقویت آبخیزداری و جلوگیری از فرسایش در منطقه می شوند. رابعاً ایجاد اشتغال مولد نموده و از مهاجرت های بیرویه جلوگیری می نماید.

سازه های موجود در تصفیه خانه آب شرب در بابا شیخ علی

۱- سد انحرافی چم آسمان (سال شروع   ۱۳۶۰، سال خاتمه ۱۳۶۷) و بتنی با طول تاج ۱۵۰ متر

۲- حوضچه های رسوبگر با مساحتی بالغ بر ۲۰۰مترمربع

۳-  تونل انتقال آب خام به طول هشت کیلومترو قطر سه متر

۴- تصفیه خانه بابا شیخ علی، فاز یک این تصفیه خانه در سال ۱۳۶۸ با ظرفیت ۵ مترمکعب در ثانیه و فاز دو این تصفیه خانه در سال ۱۳۸۰ با ظرفیت هفت و نیم مترمکعب در ثانیه احداث و به بهره برداری رسیده است (ظرفیت تصفیه خانه دواز ده و نیم مترمکعب در ثانیه می باشد) .

۵-  تونل انتقال آب تصفیه شده، دارای طولی برابر ۱۸ کیلومتر و قطر تمام شده ۲٫۶ متر می باشد و قادر است بالغ بر ۱۲ متر مکعب آب تصفیه شده را به شیرخانه اشترجان انتقال دهد .

تونل انتقال آب گلاب

     تونل انتقال آب گلاب با ظرفیت بیست و دو و نیم مترمکعب در ثانیه آب را از سد تنظیمی زاینده رود (حجت آباد) به بالادست شهر رضوانشهر به طول ۲۵ کیلومتر منتقل می نمایدکه عملیات اجرایی آن از سال ۱۳۸۴ شروع شده و تا بحال کارگاههای موجود در منطقه فعال بوده و می باشند.

     فاز یک این تونل بطول ده و نیم کیلومتر حفاری و لاینینگ شده است که آب را به تونل دسترسی گلاب منتقل می نماید. فاز دو تونل بطول ۱۵ کیلومتر، در حال حاضر در سه محل از سمت خروجی تونل (رضوانشهر، خمیران و حد فاصل آنها) کارگاهها فعال و در حال حفاری می باشند. و کارگاه چهارم نیز در محل گلاب آماده حفاری است.

     لازم به ذکر است که در سالهای خشکسالی دبی متوسط رودخانه زاینده رود کمتر از ده مترمکعب در ثانیه بوده است. لذا براساس مطالب ارائه شده دلیل خاصی جهت تغییر مسیر رودخانه زاینده رود و جابجایی محل تصفیه خانه آب شرب استان اصفهان که با هزینه گزافی در سال ۱۳۸۰ به بهره برداری کامل رسیده است وجود ندارد.

تونل سوم کوهرنگ

     این تونل یطول ۲۴ کیلومتر جهت انتقال ۲۵۵ میلیون مترمکعب آب در سال طراحی شده که عملیات اجرایی آن از سال ۱۳۷۳ شروع شده و هنوز به اتمام نرسیده است.  تونل سوم کوهرنگ نیازمند احداث سد کوهرنگ سه (سد بتنی دوقوسی به ارتفاع ۱۳۰ متر و گنجایش مخزن ۳۶۵ میلیون مترمکعب) بر روی رودخانه کوهرنگ و در پایین دست نونل های شماره یک و دو قرار دارد که تا کنون تنها جاده های دسترسی به جایگاه سد احداث شده است و عملیات اجرایی سازه اصلی سد شروع نشده است. در سال های خشکسالی نباید انتظار عملکرد و آورد قابل توجهی آب از تونل سوم کوهرنگ به حوضه زاینده رود بود، و در نتیجه تاثیر قابل ملاحظه ای در افزایش دبی متوسط رودخانه در سالهای خشکسالی ندارد.

تولید سالانه بذر بلوط در جنگل‌های زاگرس

چهارشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۳۹۱

     دست‌یابی به اطلاعات پایه اندوخته‌های طبیعی، همواره به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های انکارناپذیر و محوری برنامه‌ریزان و دست‌اندرکاران حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور به‌حساب آمده، ولیکن شوربختانه در عمل از پایین‌ترین سطح حساسیت در همه بخش‌های اجرایی و حتی پژوهشی و تحقیقاتی این حوزه جایگاه داشته است. کمبود آمار و اطلاعات نه‌تنها برنامه‌ریزی و مدیریت جامع در حوزه منابع طبیعی را با مشکل مواجه می‌سازد، بلکه به‌عنوان نقیصه‌ای تأمل‌برانگیز همواره کارشناسان و متخصصان این حوزه را برای مقابله با سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ها غیرعلمی تصمیم‌گیران ارشد اجرایی و قانون‌گذاری کشور، با چالش‌های جدی مواجه می‌کند!

     به‌عنوان مثال کم‌توجه‌ای نهادهای پژوهشی، تحقیقاتی و اجرای متولی به کارکردهای اجتناب‌ناپذیر ‌محیط‌زیستی جنگل‌های زاگرس و نبود اطلاعات علمی و مستند در این زمینه، سبب شده است تا ارزش‌ها و کارکردهای واقعی و حیاتی این جنگل‌ها برای مسئولان ارشد منطقه‌ای و کشوری روشن نبوده و ملاحظات محیط‌زیستی از جایگاه سزاواری در میان اولویت‌های راهبردی و برنامه‌ریزی آنان برخوردار نباشد. روند نگران کننده‌ای که حالا منجر به صدور دستور کشت دیم در زیراشکوب جنگل و یا پیشنهاد واگذاری جنگل‌ها به دامداران می‌شود!

     و اما یک خبر خوشحال کننده در همین زمینه، پژوهشی کاربردی و ارزشمند در خصوص کارکردهای زیست‌محیطی جنگل‌های زاگرس در حوزه ترسیب کربن است که توسط دوست عزیزم آقای یعقوب ایرانمنش از محققین پرتلاش مرکز تحقیقات منابع طبیعی چهارمحال و بختیاری و دانشجوی دوره دکترای جنگلداری صورت گرفته است. برآورد میزان تولید سالانه بذر بلوط در جنگل‌های زاگرس نیز یکی از یافته‌های ارزشمند این فعالیت پژوهشی است که به لحاظ کاربردهای آن در طرح‌های جنگلداری چند منظوره، با خوانندگان گرامی طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته می شود:

روند نگران کننده تولید بذر بلوط و تخریب جنگل‌ها

     بذر بلوط ایرانی (Quercus brantti) در جنگل‌های زاگرس از جنبه‌های مختلفی حائز اهمیت است. اضافه‌بر ارزش‌های خوراکی‌دارویی از لحاظ میزان اندوخته کربن و هم‌چنین زادآوری جنگل از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در این پژوهش که در جنگل‌های چهارمحال و بختیاری انجام شده است، تعداد ۳۵ پایه بلوط ایرانی در دو فرم تک‌پایه و جست‌گروه به‌صورت تصادفی انتخاب و آماربرداری از صفات کمی کلیه پایه‌ها انجام شد. سپس بذر تمامی پایه‌ها به‌صورت جداگانه برداشت شده و وزن تر آن‌ها در عرصه و وزن خشک نمونه‌ها نیز به تفکیک طبقه‌های قطری در درختان تک‌پایه و جست‌گروه، در آزمایشگاه مورد اندازه‌گیری قرار گرفت.

     نتایج این بررسی‌ها نشان داد که میانگین زی‌توده بذر در توده‌های تک‌پایه ۱۴٫۱۲۸ کیلوگرم و در توده‌های شاخه‌زاد ۲٫۱۴۶ کیلوگرم برای هر پایه است. با توجه به تراکم در هکتار درختان تک‌پایه و همچنین درختان شاخه‌زاد، به‌طور متوسط زی‌توده بذر درختان تک‌پایه معادل ۱۲۷۱٫۵۲ کیلوگرم و برای توده‌های شاخه‌زاد ۲۱۴٫۶ کیلوگرم در هکتار برآورد شد. میزان تولید ۶ برابری بذر در درختان تک‌پایه نسبت به جست‌گروه‌ها؛ گواه این حقیقت تلخ است که تبدیل شدن جنگل‌های زاگرس از وضعیت دانه‌زاد به شاخه‌زاد سبب کاهش شدید میزان بذر تولیدی و ترسیب کربن و هم‌چنین دوری جنگل‌ها از شرایط کلیماکس و تشدید روند قهقرایی و کاهش توان اکولوژیکی آن‌ها شده است.

حمایت از تنوع‌زیستی گیاهی و جانوری؛ گزینه‌ی برتر برای مبارزه با آفات جنگلی زاگرس

دوشنبه, ۲۵ دی, ۱۳۹۱

     پدیده زوال یا خشکیدگی بلوط و یا دیگر گونه‌های جنگلی مانند زالزالک و زبان گنجشک، رخدادی تلخ و نگران کننده در زاگرس است که شوربختانه هر روزه بر وسعت گستره آن افزوده می‌شود! هرچند که آفات و بیماری‌های جنگلی، تنها علت وقوع چنین فاجعه زیست محیطی در رویشگاه‌های جنگلی زاگرس نبوده و بدون شک گزینه‌های ذیگری مانند تغییرات اقلیمی، ریزگردها و تخریب‌ها در این ماجرای تکان‌دهنده نقش داشته‌اند، اما نمی‌توان چشم‌ها را بر آثار تخریبی طغیان آفات در بسیاری از مناطق جنگلی و حتی مرتعی زاگرس بست.

آفات و بیماری‌های جنگلی

     فراموش نکنیم که؛ آفات به‌صورت طبیعی جزء فن طبیعی جنگل بوده و تا زمانی که جمعیت آن‌ها در سیکی طبیعی اکوسیستم جنگل بوسیله دشمنان طبیعی‌شان کنترل شده و در حد طبیعی قرار دارند هیچ‌گونه تهدیدی برای جنگل نبوده و جزیی از اکوسیستم جنگل محسوب می‌شوند. دست‌کاری‌های غیراصولی و دخالت‌های نابخردانه و آزمندانه انسانی که منجر به تخریب جنگل می‌شود سبب نابودی این دشمنان طبیعی شده و در اثر این اختلال اکولوژیکی، جمعیت آفات به طرز نگران‌کننده‌ای افزایش یافته و با طغیان و گسترش غیرعادی خود باعث خشکاندن و نابودی درختان ضعیف در جنگل می‌شوند.

     مدیریت آفات در عرصه‌های جنگلی به‌لحاظ پیوستگی اکولوژیکی اجزای این اکوسیستم‌ها، با عرصه‌های کشاورزی که متأسفانه مبارزه شیمیایی گزینه اول برای مقابله با آفات آن‌ها است، بسیار متفاوت بوده و امکان استفاده از مبارزه شیمیایی در این گستره‌های طبیعی وجود ندارد. بدون شک لازمه اجرای یک برنامه موفق کنترلی و مقابله‌ای در عرصه‌های طبیعی، درک درست و جامع از بیواکولوژی آفات و بیماری‌ها، دشمنان طبیعی و فنولوژی گونه‌های میزبان در قالب اصول چهارگانه زیر است:

۱- تشخیص دقیق آفت

۲- بررسی آفت در اکوسیستم جنگل، دوره زندگی، عادات و رفتار آفت

۳- بررسی و تخمین انبوهی جمعیت آفت، نوع و میزان خسارت و بررسی آستانه و سطح زیان اقتصادی آن

۴- بررسی روش‌های موجود در کنترل آفت و بکارگیری هوشمندانه و علمی این روش‌ها جهت کنترل آفت و بیماری

     از میان شیوه‌های شناخته شده برای مبارزه با آفات، روش مبارزه بیولوژیک با حمایت از فلور گیاهی و جانوری منطقه، مناسب‌ترین و مؤثرترین روش کنترل و مقابله با آفات بوده و همواره بر شیوه‌های مکانیکی و شیمیایی ارجحیت داشته است. بسیاری از آفات جنگلی دارای دشمنان طبییعی موثری بوده و تقریبا” هر یک از آفات مانند پروانه جوانه خوار بلوط، پروانه های برگ خوار بنه، لیسه زالزالک و بذر خوارهای بلوط دارای یک دشمن اختصاصی خاص خود هستند. به عنوان مثال یک نوع زنبور به نام Hymenoptera:Bracoridae وجود داشته که دشمن اختصاصی آفت جوانه خوار بلوط بوده و این زنبور به عنوان یک ابزار بیولوژیکی موفق در بسیاری از کشورهای دنیا برای کنترل جمعیت پروانه‌های جنگلی به‌کار گرفته شده است. کاهش غیرطبیعی جمعیت هر یک انواع زنبورها، کفشدوزک‌ها و سایر حشرات به عنوان دشمنان طبیعی آفات در فن جانوری اکوسیستم‌های جنگلی، افزایش جمعیت و طغیان آفتی خاص در این عرصه‌های طبیعی را به‌دنبال خواهد داشت.

     براساس تحقیقات و تجارب موفق بدست آمده، در مبارزه بیولوژیکی با آفات و بیمای‌های جنگلی، روش “حمایت و حفاظت از حشرات و دشمنان طبیعی بومی منطقه” نسبت به دو روش “وارد کردن دشمنان طبیعی خارجی(یا کنترل بیولوژیک کلاسیک)” و “افزایش و پرورش انبوه دشمنان طبیعی بومی و رها‌سازی آن‌ها در محیط‌های آلوده”، ارزان قیمت‌تر و  اصولی‌تر بوده که مورد تأکید اکثر کارشناسان و متخصصین حوزه گیاه‌پزشکی منابع طبیعی است.

     هدف این روش حفظ دشمنان طبیعی موجود در اکوسیستم است که با حمایت و مقابله با تهدیدهای از بین‌برنده و کاهنده جمعیت طبیعی آن‌ها، می‌توان جمعیت آن‌ها را در حد طبیعی نگه‌داشت. تخریب جنگل‌ها باعث کاهش و نابودی منابع غذایی و میزبانان این دشمنان طبیعی آفات در این عرصه‌های طبیعی شده که می‌توان با فراهم آوردن منابع غذایی و پناهگاه‌‌های مناسب به همراه مدیریت زیست‌گاهی، نسبت به حفاظت و حمایت از این دشمنان طبیعی آفات اقدام کرد.

     استفاده از کودهای شیمیایی و حشره‌کش‌ها در اراضی کشاورزی و باغ‌های محاط و یا حاشیه جنگل‌ها، می‌تواند به‌عنوان تهدیدی جدی برای جمعیت این دشمنان طبیعی به‌حساب آمده و زمینه طغیان آفات را مهیا کرده که دامنه خسارت‌های این طغیان می‌تواند به همان اراضی کشاورزی و باغات نیز کشانده شود.