بایگانی “جنگل ها”

بحران زاگرس ریشه در چیدمان نادرست توسعه در کشور دارد

دوشنبه, ۲۸ شهریور, ۱۳۹۰

منطقه زاگرس در غرب کشور، با وسعتی قریب به شش‌میلیون هکتار رویشگاه های جنگلی، به لحاظ برخورداری از ظرفیت کم همتای تولید آب، یکی از راهبردی ترین زیست بوم های وطن به شمار می‌آید، چراکه تقریبا تمامی رگ های حیاتی (رودخانه‌های مهم و دایمی) ایران زمین همچون کارون، کرخه، دز، زاینده‌رود، سفیدرود، زرینه‌رود و سیمینه‌رود از سرزمین زاگرس سرچشمه می گیرند. به دیگر سخن، ۴۰ درصد از اندوخته آبی ایرانیان از بستری تأمین می شود که نامش زاگرس است.

شوربختانه امروز بسیاری از شناسه‌ها مؤید آن است که جنگل های زاگرس شاداب نیستند و بزرگترین منبع تأمین آب کشور با تهدیدهای جدی انسانی مواجه است. جنگل های زاگرس با بحران های ناشی از اجرای غیر اصولی پروژه های عمرانی و سدسازی ها، حمله آفات و بیماری های جنگلی، وابستگی های معیشتی بیش از توان و سطح تولید، حضور دام، تأمین سوخت هیزمی و زراعت دیم در زیراشکوب توسط جوامع محلی روبرو هستند.

مشکل کلی رویشگاه های جنگلی زاگرس ریشه در توسعه نیافتگی زاگرس و چیدمان نادرست توسعه در کشور از ابتدا تا حال دارد. خشکسالی ها و تغییرات اقلیمی سال های اخیر نیز سبب تشدید این بحران دست ساز شده است. بحرانی که ناشی از بالا بودن سطخ وابستگی معیشتی جوامع محلی نسبت به سطح تولید جنگل ها که روز به روز هم در حال کاهش بوده شده و پائین آمدن حد آستانه تخریب این جنگل ها را به دنبال داشته است. میزان مصرف و بهره برداری بیش از قابلیت تولید و بازسازی سبب پائین آمدن “ظرفیت قابل تحمل” جنگل ها شده و این بوم سازگان به تدریج پسرفت نموده و در ‌‌نهایت ساختار سیستمیک آن ها درهم فرو ریخته و رو به قهقرا می‌روند.

هر چند توانمندسازی جوامع محلی در داخل و یا حاشیه رویشگاه های جنگلی و همچنین ایجاد فرصت های شغلی جایگزین و کاهش وابستگی معیشتی مستقیم بهره برداران به عرصه های طبیعی و اجرای طرح های احیائی و حفاظتی تنها راهکار نجات جنگل های زاگرس است ولی بایستی توجه داشته باشیم که اجرای این امر تنها توسط سازمان جنگل ها ، مراتع و آبخیزداری کشور که یک سازمان تخصصی با ظرفیت های نرم افزاری و سخت افزاری محدود است، در مقابل حجم بسیار گسترده عملیات مورد نیاز این توانمندسازی و کاهش وابستگی مستقیم جوامع محلی به طبیعت، کاری بسیار مشکل و نشدنی است.

برای برون رفت از این بن بست فاجعه بار بایستی در برنامه های توسعه ای کوتاه مدت و میان مدت برای ۱۱ استان زاگرسی، در قالب یک طرح ملی که تمام اجزای دولت مسئولیت آن را عهده دار باشند، بربنیاد ظرفیت ها و توانمندی های بوم شناختی (اکولوژیکی) بازتعریفی در چیدمان توسعه ای این مناطق صورت گرفته و از سهم درخور اشتغال در بخش های صنعت سازگار با طبیعت مناطق، تجارت ، بازرگانی ، اکوتوریسم و … از طریق ایجاد کانون ها و مراکز اشتغال زا در حاشیه جنگل، به صورت ویژه و ضربتی برخوردار گردند تا عقب ماندگی چند دهه گذشته استان های زاگرس در توسعه پایدار که منجر به باراندازی معیشتی بخش عمده ای از اهالی این مناطق بر شانه های کم توان عرصه های جنگلی گردیده جبران شود و یک نوع تعادل در سطح تولید جنگل ها و سطح نیازهای معیشتی اهالی جنگل ایجاد گردد.

اکثر کارشناسان بخش جنگل بر این باورند که حداکثر حدود ۴۰ درصد از بهره برداران فعلی عرصه های جنگلی را می توان از طریق اجرای طرح ها و پروژه های متکی بر توان و ظرفیت های بالقوه این عرصه های جنگلی ساماندهی نمود و مشاغل آنان را به واحدهای اقتصادی قابل قبول تبدیل کرد و حدود ۶۰ درصد از جمعیت وابسته موجود را می بایست از طریق بالا بردن سهم ویژه اشتغال غیر وابسته به طبیعت در زاگرس ساماندهی کرد .

به دیگر سخن، شناسه هایی مثل تأمین حدود ۴۰ درصد آب شیرین کشور، قرار گرفتن ده ها سد بزرگ برق آبی در حوضه های آبخیز زاگرس، اجرای طرح های بزرگ انتقال آب به فلات مرکزی،  تأثیرات آب و هوایی و زیست محیطی و ده ها کارکرد طبیعی دیگر، همگی مؤید این حقیقت غیرقابل کتمان است که چاره جز تغییر نگاه مسئولان و مردم به جنگل های زاگرس از نگاهی معیشتی به نگاه تولید آب و کارکردهای زیست محیطی و تفرجی و طبیعت گردی نمی باشد.

روز جهانی محیط زیست به روایت محمد درویش

یکشنبه, ۱۵ خرداد, ۱۳۹۰

چگونه به استقبال روز محیط زیست برویم، وقتی که دیدبانهایش را به دادگاه می خوانند؟!

امسال جهانیان در شرایطی برای سی و نهمین سال پیاپی به استقبال روز جهانی محیط زیست می‌روند که فجایعی بی مانند و دهشت بار چون بی پی در خلیج مکزیک و فوکوشیما در ژاپن را پشت سرنهاده اند. فجایعی که بیش از پیش آسیب پذیری و شکنندگی یگانه کره مسکون مان را در برابر نابخردی ها و آزمندی های نوع بشر به رخ مان کشید! نکشید؟

با این وجود اینک در سال جهانی جنگل قرار داریم و به همین مناسبت، اغلب مناسبت‌های محیط زیستی در سال ۲۰۱۱ ، مانند روز جهانی مقابله با بیابان زایی یا روز جهانی تنوع زیستی و یا روز زمین و … متأثر از جنگل است و نه فوکوشیما! به عنوان مثال، شعار هفدهم ژوئن، روز جهانی مقابله با بیابان زایی و کاهش اثرات خشکسالی عبارت است از: «جنگل‌ها؛ پاسدار پایداری زندگی در سرزمین‌های خشک».

چنین است که برای پنجم ژوئن یا پانزدهم خردادماه هم نخبگان این حوزه در سازمان ملل متحد جنگل‌ها را به عنوان نمادی آشکار از خدمت رسانی طبیعت به مردم معرفی کرده و خواستار حراست از این رویشگاه‌های بی رقیب کره زمین شده‌اند.

کشور عزیز ما نیز، هرچند بهره اندکی از جنگل برده است و تنها حدود ۷ درصد از خاک پهناورش در قلمرو رویشگاه‌های جنگلی قرار گرفته است؛ اما دارای یکی از غنی‌ترین، دیرینه‌ترین و منحصر به فردترین جنگل‌های شناخته شده در جهان موسوم به هیرکانی است. یگانه جنگل‌های بازمانده از دوران سوم زمین شناسی که توانسته‌اند عصر یخبندان را پشت سرنهاده و جان سالم به دربرند؛ ویژگی ناهمتایی که سبب شده تا بسیاری از پژوهشگران بین‌المللی در حوزه‌های گوناگون دانش بوم‌شناسی (اکولوژی)، اقلیم شناسی و گیاه‌شناسی بر روی این پدیده مطالعه کرده و رویشگاه هیرکانی به عنوان سایتی شناخته شده در جهان معرفی گردد. به همین دلیل همواره از نوار سبز ساحلی خزر با عنوان میراثی جهانی و باستانی یاد شده که نه فقط مردم ایران که همه مردم جهان باید در پاسداری و حراستش بکوشند؛ واقعیتی که البته نقش و مسئولیت ایرانیان را به عنوان بخشی مسئولیت‌پذیر از شهروندان جهانی دوچندان آشکار می‌کند. ایرانیانی که با حفظ حرمت درختان، عملاً باید نشان دهند که پایبندی به آموزه‌ها و ملاحظات محیط زیستی در صدر اولویت‌های زندگی آنها قرار دارد.

یادمان باشد که طرفداران محیط زیست حدود ۴ دهه است که در چنین روزی با هر آنچه در توان دارند در قالب نگارش مقاله، برپایی همایش، اجرای برنامه های رادیویی و تلویزیونی، ساخت فیلم‌های مستند علمی، تهیه ویژه نامه و بروشور، تحصن و راهپیمایی، جمع کردن امضا و تومار … و خلاصه هر یک به فراخور حال و صبر و خرد و تخصص و عشق خویش به محیط زیست، نهایت تلاش خود را می‌کنند تا توجه مردم و مسئولین کشورهای متبوع خویش را آنگونه که شایسته و سزاوار است به حفظ محیط زیست و مهار حرکت‌های ناپایدارکننده‌ی سرزمین در زادبوم شان جلب کنند.

امّا در ایران به نظر می‌رسد تا زمانی که این عشق، تخصص و اراده به حفاظت از طبیعت آنقدر قدرتمند نشده باشد که بتواند در قالب احزاب سبز به صحن بهارستان راه پیدا کند، نخواهد توانست از حقوق طبیعت و اجرای درست اصل پنجاهم قانون اساسی کشور، به شکلی سزاوارانه حراست و حمایت کند.  و شاید نخستین شناسه این آمادگی و قدرتمندی را باید در جامعه ای سراغ گرفت که شهروندانش حاضرند داوطلبانه برای حراست از طبیعت هزینه بپردازند.

تجربه زنهاردهنده و شگفت انگیز اعلام جرم اداره کل محیط زیست استان چهار محال و بختیاری بر علیه یکی از دوستداران متخصص و فعال محیط زیست در منطقه، خود گویای وزن ناچیز گرایه های محیط زیستی، حتا در نزد آن گروه از مدیرانی است که در سازمان حفاظت محیط زیست نشسته و علی القاعده باید بیشترین حمایت و همراهی را با فعالان دوستدار طبیعت وطن نشان دهند. هومان خاکپور حرفش این است که چرا سازمان حفاظت محیط زیست باید خود مجوز یک تجاوز آشکار به حریم امن مناطق چهارگانه خویش را صادر کند؟ اگر سازمان واقعاً می خواهد تا در برابر طبیعت ستیزان از حمایت های مردمی برخوردار شده و دست بالا را بگیرد، باید مهم ترین اولویتش حمایت و تشویق حرکت های مردم نهاد در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی باشد. در صورتی که شوربختانه باید اعتراف کنیم که حقیقت چیز دیگری است! نیست؟

آیا این نشانه ی مظلومیت بیش از پیش طبیعت ایران نیست؟ طبیعتی که هر روز از تعداد دیده بان های سلحشورش کم می شود و آنها هم که جان سختی کرده و باقی مانده اند، به جای آن که مجال و رخصتی برای مقاومت در برابر توسعه سالاران طبیعت گریز و قدر قدرت بیابند، باید در اندیشه ی نگارش لایحه دفاعیه در دادگاه در برابر شاکیانی باشند که باغبانان رسمی و حکومتی پردیس زیبای طبیعت وطن هستند! چرا؟

با این وجود و به رغم این تلخکامی های پرشمار در صحنه مدیریت حاکم بر محیط زیست ایران، باورم این است که ما محکومیم که ناامید نشویم و در این شطرنج سبز، تا زمانی که یک پیاده برای شاه (بخوان طبیعت مظلوم ایران زمین) باقیمانده است، باید شجاعانه نبرد مقدس خود را ادامه دهیم.

یادمان باشد:

در بازی شطرنج گاه حریفی که مهره بیشتری دارد، می بازد؛ زیرا که زمان را از دست داده است! نداده است؟

ما باید به فن‌سالاران طبیعت‌ستیز یا طبیعت گریز نشان دهیم: می‌شود به آموزه‌های توسعه و رفاه پایبند ماند و در عین حال از هر نوع خدشه و پس‌رفتی در محیط زیست هم ممانعت کرد. هدفی که برای نمایش دقیق آن به عشق و علم به صورتی تؤامان نیاز داریم و امیدوارم این مهم به مدد فعالیت‌های تشکل‌های مردم نهاد محیط زیستی و فعالیت نویسندگان متعهد و متخصص طبیعت محور در دنیای وبلاگستان سبز بیش از پیش دوام و قوام یابد.

چنین است که به سهم خود، تلاش جمعی از دوستداران محیط زیست را برای راه اندازی هفتمین موج سبز وبلاگستان گرامی داشته و امیدوارم همه ی ما در بزنگاه هایی که زیستمندان وطن نیازمند دست یاری مان هستند، نشان دهیم که حاضریم برای چنین طبیعتی و بقای چنین زیستمندانی هزینه دهیم.

جایگاه استان های کشور به لحاظ وسعت رویشگاه های جنگلی آن ها

یکشنبه, ۷ فروردین, ۱۳۹۰

جنگل های ایران؛ جنگل های منحصر بفرد جهان به شمار می آیند که به دوره سوم زمین شناسی بر می گردند. در حال حاضر حدود ۷ درصد از وسعت سرزمین ایران، رویشگاه های جنگلی و درختی است و میانگین سرانه فضای سبز برای هر نفر ایرانی کمتر از ۰/۲ هکتار است، در صورتی که میانگین فضای سبز در جهان برای هر نفر ۰/۸ هکتار است. این آمار نشان می دهد که در ایران کمتر از یک چهارم میانگین جهانی فضای سبز وجود دارد، بنابراین اهمیت و تلاشهای حفاظتی، برای حفظ اندوخته های جنگل های مان باید دست کم ۴ برابر متوسط جهانی باشد.

در مورد وسعت این جنگل‌ها در هر یک از استان های کشور، اختلاف نظرهای زیادی بین محققین و گزارش های رسمی منتشر شده ی دستگاه های متولی وجود دارد. گزارش«تهیه نقشه پوشش گیاهی کشور»که توسط دفتر مهندسی و مطالعات سازمان جنگل ها و مراتع کشور تهیه گردیده است مبنای آماری این مطلب بوده است.

ناحیه رویشی زاگرس؛ شامل سلسه جبال زاگرس، وسیع‌ترین و اصلی‌ترین رویشگاه گونه‌های مختلف بلوط در ایران بوده و به همین دلیل این منطقه از اهمیت بسیار ویژه‌ای برخوردار است. جنگل‌های بلوط منطقه زاگرس از منتهی الیه شمال غربی ایران(پیرانشهر واقع در آذربایجان غربی)آغاز و سپس غرب و جنوب غرب ایران(میان جنگل در جنوب شیراز)را طی می‌کند.

استان های فارس، خراسان جنوبی و لرستان از نظر وسعت رویشگاه های جنگلی در بین کل استان های کشور به ترتیب مقام های اول تا سوم را دارا می باشند. اما در بین ۱۱ استان واقع در ناحیه رویشی زاگرس، استان های فارس، لرستان و خوزستان مقام های اول تا سوم را از نظر وسعت رویشگاه های جنگلی و درختی دارا می باشند.

ردیف استان مساحت جنگل(هکتار) درصد نسبت به کل کشور مقام در کل کشور مقام در ناحیه رویشی زاگرس
۱ فارس ۲۲۲۹۵۳۸ ۱۲/۹۵ اول اول
۲ خراسان جنوبی ۱۶۸۹۲۴۲ ۹/۸۱ دوم
۳ لرستان ۱۲۲۶۴۳۴ ۷/۱۳ سوم دوم
۴ سیستان و بلوچستان ۱۲۲۰۱۵۲ ۷/۰۹ چهارم
۵ هرمزگان ۱۰۷۳۶۸۲ ۶/۲۴ پنجم
۶ خوزستان ۱۰۲۰۰۶۵ ۵/۹۳ ششم سوم
۷ خراسان رضوی ۱۰۰۵۲۶۵ ۵/۸۴ هفتم
۸ کهگیلویه و بویراحمد ۸۷۴۰۶۳ ۵/۰۸ هشتم چهارم
۹ مازندران(ساری) ۷۹۴۰۱۴ ۴/۶۱ نهم
۱۰ ایلام ۶۴۱۶۶۷ ۳/۷۳ دهم پنجم
۱۱ گیلان ۵۵۷۰۷۸ ۳/۲۴ یازدهم
۱۲ کرمانشاه ۵۲۸۵۰۷ ۳/۰۷ دوازدهم ششم
۱۳ کرمان ۵۱۱۹۸۱ ۲/۹۷ سیزدهم
۱۴ سمنان ۴۶۸۷۴۸ ۲/۷۲ چهاردهم
۱۵ خراسان شمالی ۴۳۴۵۵۱ ۲/۵۲ پانزدهم
۱۶ گلستان ۴۲۶۴۷۶ ۲/۴۸ شانزدهم
۱۷ اصفهان ۴۱۱۸۴۷ ۲/۳۹ هفدهم هفتم
۱۸ کردستان ۳۷۳۳۲۸ ۲/۱۷ هجدهم هشتم
۱۹ چهارمحال و بختیاری ۳۳۶۴۳۸ ۱/۹۵ نوزدهم نهم
۲۰ مازندران(نوشهر) ۳۱۳۲۴۱ ۱/۸۲ بیستم
۲۱ بوشهر ۲۲۴۸۱۴ ۱/۳۱ بیست و یکم
۲۲ یزد ۱۸۳۹۲۳ ۱/۰۷ بیست و دوم
۲۳ کرمان(جیرفت و کهنوج) ۱۶۰۸۷۲ ۰/۹۳ بیست و سوم
۲۴ آذربایجان شرقی ۱۵۶۴۰۳ ۰/۹۱ بیست و چهارم
۲۵ آذربایجان غربی ۱۰۱۱۵۰ ۰/۵۹ بیست و پنجم دهم
۲۶ زنجان ۹۷۵۵۳ ۰/۵۷ بیست و ششم
۲۷ اردبیل ۶۳۱۵۳ ۰/۳۷ بیست و هفتم
۲۸ تهران ۲۸۱۷۴ ۰/۱۶ بیست و هشتم
۲۹ قزوین ۲۸۱۵۸ ۰/۱۶ بیست و نهم
۳۰ مرکزی ۱۳۳۳۳ ۰/۰۸ سی ام
۳۱ قم ۱۳۲۷۵ ۰/۰۸ سی و یکم
۳۲ همدان ۴۸۲۳ ۰/۰۳ سی و دوم
جمع کل کشور ۱۷۲۱۱۹۴۸ ۱۰۰

چهار محال و بختیاری در بیست و هشتمین برنامه گفت و گوی داغ سبز

چهارشنبه, ۴ اسفند, ۱۳۸۹

در آخرین پنجشنبه بهمن ماه (۸۹/۱۱/۲۸) برنامه گفتگوی داغ سبز به اوضاع محیط زیست و منابع طبیعی بام ایران – چهار محال و بختیاری – اختصاص داده شد تا نگارنده به همراه محمد درویش پژوهشگر و وبلاگ نویس برتر، احمد پازوکی مجری خلاق و هوشمند برنامه و دکتر عطاءاله ابراهیمی مدیر کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان چهار محال و بختیاری به عنوان میهمان تلفنی این گفتگوی داغ به ظرفیت ها و چالش ها و برنامه های پیش رو در دیار بختیاری بپردازیم.

استان چهار محال وبختیاری با مساحت ۱۶۵۳۳ کیلومتر مربع با مرکزیت شهرکرد با ۲۰۶۶ متر ارتفاع از سطح دریا در فلات مرکزی ایران و در امتداد سلسله جبال زاگرس واقع گردیده است. از کل مساحت استان ۸۶ درصد را گستره ی کوهستان ها فرا گرفته وحدود ۱۴ درصد باقی مانده مربوط به دشت های استان می شود.

دامنه های زردکوه سرچشمه ی اصلی سه رودخانه مهم کشور – کارون، زاینده رود و دز – می باشند. حوضه آبخیز سدکارون با مساحت ۱۳۷۱۴ کیلومترمربع، حوضه بالادست سد زاینده رود با مساحت ۱۴۳۹کیلومتر مربع، حوضه داخلی آن با مساحت ۷۰۳ کیلومتر مربع وحوضه ی دز با مساحت ۶۷۷ کیلومتر مربع دراین استان واقع شده اند. میزان بارندگی آن از ۲۸۰ میلیمتر تا ۱۸۰۰ میلیمتر در نوسان می باشد. استان چهار محال وبختیاری با کمینه ای یک درصدی از وسعت سرزمینی کشور، قادر است به برکت مهرورزی‌های بی‌منت آسمانش، به تنهایی تأمین کننده ۱۰ درصد آب شیرین کشور باشد. حجم ریزش های جوی در استان ۱۱/۳ میلیارد متر مکعب در سال برآورد گردیده است و حجم سالانه جریان های خروجی از استان ۹/۳ میلیارد متر مکعب است که از طریق زاینده رود و کارون بزرگ به استان های اصفهان وخوزستان سرازیر گردیده و بخشی از حیات و شادابی این استان ها را مرهون این روان آب های خود ساخته اند.

همین ظرفیت کم همتای تولید آب مزیت بالقوه ای را برای مردمان این دیار موجب گردیده است که اگر مدیریتی خردمندانه بر آن حاکم گردد می تواند این قطعه از وطن مان را به عنوان یکی از بزرگترین منابع تولید ناخالص ملی بدل کند. اما به رغم وجود چنین موهبت کم نظیری در این سرزمین، عدم توجه سزاوار به مدیریت خردمندانه بر ظرفیت های طبیعی و اقلیمی منطقه و نامدیریتی حاکم بر منابع آبی ارزشمند آن، سبب پائین رفتن سطح آب های زیرزمینی، کاهش آب چاه های آب آشامیدنی و کشاورزی و نهایتا” ایجاد بحران و قحطی آب سال جاری در شهرها و آبادی های منطقه گردیده است.

برای مقابله با این وضعیت های ناخوشایند و بحران های ایجاد شده، خردمندانه ترین چاره آن است که در کنار احداث سدهای غول پیکر بتنی و پرهزینه ی کارون ۴ و چهار سد در دست احداث کارون ۵ و خرسان های ۱ و ۲ و ۳ ، فلسفه آبخوانداری و آبخیزداری را نیز در سبد اولویت ها مدیریتی پذیرفته و با بهره وری از دانش بومی گرانسنگ آبخوانداری و آبخیزداری، مقاومت این زیست بوم کشور در مقابل تغییرات اقلیمی کوتاه مدت و دراز مدت را افزایش داده و زیستن در این سرزمین را با صرف هزینه های اندک در قیاس با هزینه های سرسام آور سدسازی میسر و آسان نمود.

تالاب های چهارگانه ی استان که با ایجاد یک مجموعه بزرگ زیستی، بام ایران را به یکی از شاه راههای عبور پرندگان مهاجر و آبزی از کشورهای اروپایی و روسیه و استان های شمالی کشورمان به سمت کشورهای حوضه خلیج فارس تبدیل کرده اند. در حال حاضر برخی عوامل طبیعی و انسانی حیات این تالاب ها را تهدید می نماید که تالاب گندمان در وضعیت بحرانی تری نسبت به تالاب های چغاخور، علی آباد و سولقان قرار دارد. خشکسالی سال های اخیر، درجه حرارت و افزایش تبخیر از جمله تهدیدهای طبیعی بوده که تالاب گندمان را در برابر تهدیدهای انسانی بسیار حساس و شکننده نموده است. احداث سد بر روی تالاب چغاخور، بیشتر شدن ارتفاع آب از میزان استاندارد آن (حداکثر ۶ متر در عمیق ترین محل تالاب) و تبدیل آن تالاب به یک دریاچه ذخیره و انتقال آب و عدم رعایت حق آبه زیستگاه ها و رویشگاه های پائین دست، حفر چاه های کشاورزی غیر مجاز و برداشت های غیر قانونی ناشی از برقی شدن چاه ها، تخریب و تصرف عدوانی رویشگاه های حاشیه تالاب ها، زهکش اراضی کشاورزی و حضور بیش از ظرفیت و چرای مفرط دام از جمله تهدیدهای انسانی بوده که در دهه های اخیر خسارت های جبران ناپذیری را به این تالاب های ارزشمند و حیاتی وارد کرده است.

جنگلهای استان نیز از دیگر موضوعات مطرح شده در این برنامه بوده که امروزه با بحرانهای ناشی از اجرای غیر اصولی پروژه های عمرانی و سدسازی های دولتی، تأمین سوخت هیزمی و زراعت دیم زیر اشکوب توسط جوامع محلی روبرو هستند. رویشگاه های جنگلی چهار محال و بختیاری بالغ بر ۳۰۰ هزار هکتار بوده که حدود ۱۸ درصد از وسعت استان را در برگرفته، در حالیکه کل رویشگاه های جنگلی کشور تنها حدود ۷ درصد از وسعت کشور را اشغال کرده اند. سرانه جنگل در کشور ۲/. هکتار و در استان چهار محال و بختیاری ۴/. هکتار می باشد. عدم توسعه یافتگی و عدم برخورداری استان از سهم سزاوار صنعت همخوان با شرایط زیست محیطی منطقه سبب گردیده است بیش از نیمی از جمعیت ۸۵۰ هزار نفری ساکن در سکونتگاه های شهری و روستایی استان از نبود فرصت های شغلی رنج برده و از سر ناچاری معیشت شان را متکی بر ظرفیت های محدود منابع طبیعی نموده و اشتغال مازاد و ویران گری را بر آن منابع حاکم کنند.

قرار است در بیست و نهمین برنامه از سری گفتگوی داغ سبز نیز که فردا – پنجم اسفند ماه – در ساعت ۱۵:۳۰ از استودیو ایران صدا پخش می شود به همراه مدیران کل محیط زیست و منابع طبیعی استان، گفتگوها در باره ی محیط زیست و منابع طبیعی چهار محال و بختیاری ادامه پیدا کند. شما می توانید این گفتگوی داغ سبز را از طریق برنامه ی “تارنمای فارسی” بر روی صفحه نخست درگاه مجازی رادیو اینترنتی ایران صدا ببینید و بشنوید.

همچنین می‌توانید از طریق شماره تلفن ۲۲۰۱۳۷۶۶ با گفتگوی داغ سبز تماس گرفته و یا با ارسال پیامک از طریق پیام گیر ۳۰۰۰۰۱۳۸۶ دیدگاه‌ها، خبرها و اظهار نظرهای خویش را در باره محیط زیست و منابع طبیعی دیار بختیاری مطرح کنید.

در همین باره:

مدیر کل منابع طبیعی و آبخیزداری چهار محال و بختیاری در گفتگوی داغ سبز

شیرهای در اسارت در بام ایران

یکشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۳۸۹

خبر حمله یک شیر در اسارت به نوجوانی که به قصد عکس گرفتن مخفیانه وارد محوطه نگهداری آن ها شده بود سبب گردید که نگارنده نیز به مانند برخی مردم بام ایران – بروجن – از نگهداری سلاطین جنگل در این دیار مطلع شود. به نظر می رسد چندین سال است که پهلوانی در این دیار به همراه شیری که در اسارت دارد گهگاهی نمایشی برپا می کند و درآمد ناچیزی از این راه به دست می آورد. اکنون تعدا شیرهای در اسارت در بام ایران به ۳ قلاده رسیده است. هرچند که سرزمین بختیاری در سال های دور به عنوان یکی از زیستگاه های شیر محسوب می شده و نگهداری این گربه سانان شکوهمند از قدیم الایام در میان پهلوانان سرزمین زاگرس رواج داشته است اما بیش از دویست سال است که دیگر کسی صدای غرش شیری را در کوهپایه های زاگرس نشنیده است.

بربنیاد قانون شکار و صید مصوب سال ۱۳۴۶ و اصلاحات بعدی آن «خرید و فروش و عرضه و نگهداری و حمل و صدور کلیه جانوران وحشی زنده بودن تحصیل پروانه انتفاعی ممنوع است». بنابراین نظارت بر شرایط محیطی مکان نگهداری جانوران وحشی دارای پروانه انتفاعی بر عهده سازمان حفاظت محیط زیست کشور بوده و عمدتا” اینگونه گربه‌سانان بزرگ‌جثه در باغ وحش هایی که زیر نظر ادارات حفاظت محیط زیست استان ها اداره می شوند نگهداری می گردند. بر بنیاد قوانین و مقررات مربوطه شرایط محیطی نگهداری و تغذیه این جانوران وحشی در اسارت چه در باغ وحش و چه در مراکز دیگر نباید غیر استاندارد و غیر بهداشتی باشد.

شوربختانه شرایط محیطی نگهداری و تغذیه این ۳ قلاده شیر در بام ایران نیز به مانند دیگر تجربه های ناموفق در سایر شهرهای کشورمان غیر استاندارد و فاقد ضوابط بهداشتی بوده و به نظر می رسد نهادهای متولی نیز نظارت لازم بر وضعیت بهداشت غذایی و محیط نگهداری این سلاطین جنگل در بام ایران ندارند. در قفس ها و محیطی کاملا” غیر بهداشتی و غیراستاندارد نگهداری می شوند و حتا گفته می شود غذای آن ها از مرغ های تلف شده در مرغداری های منطقه تهیه شده و دامپزشکی و محیط زیست نیز نظارت سزاواری اعمال نمی کنند.

اینگونه مراگز نگهداری جانوران وحشی نیازمند توجه بیشتر نهادهای متولی است. هزینه سرسام آور تهیه غذای این گربه‌سانان بزرگ‌جثه – که بر بنیاد گزارش خبرگزاری ابرن از قدیمی ترین باغ وحش کشور در شیراز ماهیانه برای هر قلاده از این شیرها بالغ بر ۴ میلیون تومان اعلام شده است (روزانه لاشه یک بز به جای گوشت گوساله) – و هم چنین درآمد بسیار پائین ناشی از برگزاری نمایش با این شیرها سبب می گردد تا نگهدارندگان اینگونه جانوران وحشی مجبور به تأمین غذای آن ها از گوشت های غیر بهداشتی و تنها در حد زنده مانی باشد. نداشتن سرمایه لازم جهت ایجاد محیطی مناسب نیز منجر به نگهداری این جانوران اسیر شده در فضاهای غیر بهداشتی و نامناسب میگردد.

جا دارد اکنون که این سلاطین جنگل میهمان بام ایران گردیده اند؛ در صورتیکه نگهداری این جانوران وحشی بر مبنای حصول پروانه انتفاعی لازم می باشد، در راستای تأمین شرایط محیطی استاندارد و غذای بهداشتی حمایت های لازم صورت گرفته و ادارات محیط زیست و دامپزشکی استان نیز بر اساس وظایف قانونی و منطبق بر آئین نامه های مربوطه نظارت درخوری بر شرایط محیطی نگهداری و تغذیه بهداشتی این میهمانان اعمال نمایند.

چهارمین یادداشت«مهار بیابان زایی»در طبیعت بختیاری

سه شنبه, ۲۱ دی, ۱۳۸۹

چهارمین یادداشتی که محمد درویش (نویسنده وبلاگ دربند مهار بیابان زایی) برای دیده بان طبیعت بختیاری فرستاده است تا منتشر شود؛ مربوط به موج جدید تخریب جنگل های طبیعی و دست کاشت کشور است که متأسفانه همزمان با واقعی شدن قیمت سوخت های فسیلی، روندی شتابان و نگران کننده به خود گرفته است!

محمد درویش:

واقعی شدن قیمت سوخت؛ کابوس جنگل های زاگرس و رؤیای جنگل های قشم!

خبرهایی که از گوشه و کنار کشور می رسد، جملگی حکایت از آن دارد که همزمان با فراگیرشدن موج سرما و هدفمند شدن یارانه ها که منجر به افزایش محسوس قیمت حامل های انرژی شده است، برخی از روستائیان و نیز سودجویان اقدام به قطع اندوخته های چوبی منابع جنگلی و مرتعی کشور کرده و بدین ترتیب بیم آن می رود که بعد از مؤلفه های آزاردهنده ای چون خشکسالی، ریزگردها، سوسک چوبخوار، چرای بی رویه و آتش سوزی، اینبار تهدیدی جدید، باقیمانده منابع جنگلی کشور را هم به یغما برد. گزارش های مصور دیده بان طبیعت بختیاری از استقبال مردم محلی در استان چهار محال و بختیاری برای تبدیل بخاری های نفتی به چوبی، می تواند شاهدی زنهاردهنده بر این مدعا باشد. رخدادی که البته فقط محدود به مناطق محروم نشده و حتا از مناطق ییلاقی و اعیان نشین لواسانات در شمال شرق پایتخت، هم گزارش های مشابهی می رسد. جالب آن که وقتی یکی از شهروندان، مراتب را از طریق شماره ۱۳۷ به شهرداری اطلاع داده است، آنها گفته اند: موضوع به ما ارتباطی ندارد! و وقتی به اداره محیط زیست لواسانات زنگ زده شد، پاسخ دادند: باید بررسی بشه، ولی خودتون باز پیگیری کنید، چون ممکنه فراموش بشه!

به هرحال اینجا هم نوشتیم تا خدای ناکرده فراموش نشه! هرچند که فراموش می شه! نمی شه؟

نکته ی جالب توجه دیگر این است که اگرچه گران شدن حامل های انرژی در مناطق جنگلی و مرتعی کشور در نواحی زاگرس، هیرکانی، ارسباران و ایران و تورانی ممکن است تبعاتی ویران کننده برای این قلمروهای سبز داشته باشد؛ اما بی شک این رخداد می تواند برای رویشگاه های مانگرو در سواحل خلیج فارس و دریای عمان و به ویژه جزیره قشم، خبری مسرت بخش تلقی شده و یک فرصت باشد تا تهدید!

ماجرایی که شرح مفصلش را در یادداشتی جداگانه با عنوان: «گازوئیل، جنگل‌های قشم را نابود می‌کند» نوشته ام و خوانندگان عزیز تارنمای دیده بان طبیعت بختیاری می توانند، مشروحش را در این نشانی بیابند و بخوانند. همچنین در همین باره، دوستان عزیز می توانند مصاحبه امروز نگارنده را با خبرگزاری مهر در این نشانی بخوانند.

فرجام:

به نظر می رسد، از آنجا که اجرای طرح هدفمندسازی یارانه ها یکی از بزرگ ترین و مهم ترین طرح های اقتصادی کشور است که تا همین الان هم بسیار دیر به اجرا درآمده است (شاید باید پس از پایان جنگ به اجرا درمی آمد و اینقدر در اجرای آن تعلل نمی شد)، باید بکوشیم تا تبعات منفی آن را در نواحی جنگلی کاهش دهیم که یکی از راهکارها را دیروز به مریم نظری در روزنامه ملت ما گفتم. راهکاری که اگر به درستی اجرا و پیاده شود، آشکارا این تهدید ویرانگر را می توان به فرصتی تاریخی برای ایران بدل ساخت. به ویژه اگر یادمان باشد که در برنامه ۲۰ ساله مدیریت بیابان – ایران ۱۴۰۴، هم بر این رویکرد به شکلی بارز تأکید شده و اسنادش در وبلاگ دربند مهار بیابان زایی همچنان موجود است!

مؤخره:

هرگز فکر نمی کردم که روزی مجبور باشم و باشیم برای استفاده از مفاد برنامه ۲۰ ساله مدیریت بیابان که بیش از ۲ سال نگارش آن به طول انجامید و تقریباً در تهیه آن تمامی ذینفعان حوزه بیابان را مشارکت دادم و جالب تر آن که به عنوان برنامه برتر از سوی وزیر وقت جهاد کشاورزی شایسته دریافت لوح تقدیر شناخته شد؛ از فیلترشکن استفاده کنیم! این را هم بگذاریم به حساب مظلومیت مضاعف بیابان در ایران!

شواهدی دیگر در تأیید موج جدید تخریب جنگل ها !

سه شنبه, ۲۱ دی, ۱۳۸۹

همانطور که در یادداشت پیشین اشاره شد متأسفانه همزمان با افزایش قیمت مواد سوختی، اشتیاق روستائیان و مردم محلی برای استغده از منابع چوبی جایگزین به شدت در حال افزایش است.

تصاویری که ملاحظه می کنید نگارنده در طول هفته ی اخیر از مناطق جنگلی در جنوب استان چهار محال و بختیاری تهیه کرده که همگی دلالت بر تأیید مدعای فوق و شروع روند فاجعه باری در اکثر رویشگاه های جنگلی زاگرس؛ که شوربختانه در آستانه تخریب نیز واقع شده اند دارد!

نگارنده از برخی روستاهای پراکنده در رویشگاه های جنگلی بام ایران بازدید و با برخی از مردم محلی صحبت کرده که متأسفانه مشاهدات عینی نگارنده و صحبت های مردم  محلی بیان کننده روند شتابان بازگشت بخاری های هیزمی و استفاده از منابع چوبی برای مصارف سوختی منازل روستایی می باشد!

تولید و فروش بخاری های هیزمی در کارگاه ها و فروشگاه های منطقه رونق چشم گیری پیدا کرده و استادکار یکی از آن کارگاه ها به نگارنده اعلام کرد که پس از افزایش قیمت مواد سوختی، تقاضا برای تولید بخاری و دیگر تجهیزات هیزمی روزانه در حال افزایش بوده و حتا برخی مردم محلی استان های همجوار هم برای تهیه بخاری های هیزمی به کارگاه ها و فروشگاه های منطقه مراجعه می کنند.

از جمله تمهیداتی که لازم بود در راستای اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها، برای مناطق روستایی کشور دیده شود؛ اولا” اجرای این قانون با شیب کندتری برای روستائیان کم درآمد و ثانیا” توجه جدی به تدارک زیرساخت های جایگزین کردن انرژی‌های پاک می باشد. خوشبختانه در حال حاضر تکنولوژی و تجهیزات مورد نیاز تولید انرژی خورشیدی و همچنین اجاق‌ها و آبگرمکن‌ها خورشیدی مورد استفاده در بازار کشور موجود می باشد که دولت می تواند با اعطای تسهیلات ارزان و یا بلاعوض این امکانات را در اختیار این دسته از روستائیان قرار دهد.

و اما یک راه حل کوتاه مدت برای کنترل و کاهش روند هجوم روستائیان به جنگل، می تواند توزیع کوپن در بین روستائیان و عرضه نفت و کپسول های گاز ارزان در روستاها باشد؛ تا بدین وسیله با فراهم آوردن زمان لازم، در برنامه ای طولانی مدت تر نسبت به ایجاد زیرساخت های لازم برای جایگزینی انرژی های نو اقدام شود.

و این هم تصاویر …

ادامه مطلب»

تبدیل بخاری های نفتی به چوبی در آبادی های جنگلی!

شنبه, ۱۸ دی, ۱۳۸۹

نگارنده بیش از یک سال پیش به همراه کارشناسان و فعالان حوزه ی منابع طبیعی و محیط زیست کشور ابراز نگرانی کرده بود که اگر تمهیدات لازم برای اجرایی نمودن طرح ارزشمند و بزرگ هدفمندی یارانه ها دیده نشود ممکن است طبعات این طرح برای پایداری منابع طبیعی، به ویژه رویشگاه های جنگلی مصیبت بار باشد.

خطر جایگزینی هیزم به دلیل افزایش قیمت سوخت های فسیلی و همچنین افزایش روند تبدیل زیر اشکوب جنگل به دیم زارهای کم بازده و افزایش دام موجود در آبادی های جنگل نشین؛ به دلیل نرخ بالای بیکاری و ارزان بودن نیروی کار در روستاها و پائین بودن سرانه ی درآمد خانوارهای روستایی، علل ابراز نگرانی نگارنده و فعالان حوزه ی منابع طبیعی و محیط زیست کشور بودند.

نگارنده به همرا همکاران در جنگل گردشی هفته گذشته، با تعدای از زنان محلی برخورد کرده که در حال تهیه هیزم از بلوط زارهای اطراف یکی از آبادی های جنگلی لردگان بودند. شوربختانه مصاحبه و گفتگوهای صورت گرفته با آن ها، خبر از دیده نشدن تمهیدات لازم برای اجرایی شدن طرح مهم هدفمندی یارانه ها و طبعات غیر قابل جبران آن در رویشگاه های جنگلی کشور داشت.

آن زنان محلی اعلام می نمودند که پس از اجرای طرح هدفمندی یارانه ها و افزایش قیمت نفت و کپسول گاز، به دلیل بیکاری و نداشتن درآمد کافی به تغییر وسایل تولید انرژی در منازل روی آورده اند و عمدتا” زنان روستا هر روز جهت تأمین هیزم مورد نیاز مجبور به پیمودن قریب به ۱۰ کیلومتر مسافت و حمل طاقت فرسای هیزم های جمع آوری نموده به آبادی هستند. آنان تحمل این کار سخت و نابودی جنگل و ارتکاب به جرائم زیست محیطی را از سر ناچاری می دانستند و از شرایط سخت زندگی شان گلایه داشتند.

ادامه مطلب»

شعار جهانی سال ۲۰۱۱ ؛ جنگل ها برای مردم

شنبه, ۴ دی, ۱۳۸۹

در حالی به روزهای پایانی سال ۲۰۱۰ – سال جهانی تنوع زیستی – نزدیک می شویم که زیستمندان جانوری و گیاهی وطن روزگاران چندان خوشی را پشت سر نگذاشته اند. سالی که قرار بود دولت ها و نهادهای متولی محیط زیست آن ها، شیوه های مدیریتی خردمندانه و انعطاف پذیری را برگزینند تا روش های بهره برداری از هر سرزمین متناسب با توان اکولوژیکی آن سرزمین بنیان نهاده شود، سلامت و بقای جمعیت گونه های مختلف گیاهی و جانوری تضمین گردد و این روند سیری صعودی پیدا کند.

اما متأسفانه در این«سال جهانی تنوع زیستی» شاهد فاجعه بارترین رخدادهای انسان ساز در هر دو حوزه جانوری و گیاهی محیط زیست  بودیم. از آن پلنگ نگون بخت زخمی که برای فرار از دست شکارکشانی خطرناک بنام انسان، خود را به بالای دکل برق رسانده بود گرفته تا جنگل‌های شمال و غرب کشور که عمدتا” به خاطر امیال سودجویانه برخی نابخردان و طبیعت ستیزان بطور بی سابقه به آتش کشیده شدند. ماجرای تأسف آور تجاوز به موزه تاریخ طبیعی کشور(باغ گیاه‌شناسی نوشهر)، ظهور علائم بیابان زایی و خشکی دریاچه ارومیه، نابودی تالاب های بین المللی کشور، کاهش شدید ماهیان خاویاری در دریای مازندران، خشکی چاه ها و قنوات و قرار گرفتن در شرایط بحران آب، سدسازی های فاقد ارزیابی زیست محیطی و نابودی هزاران هکتار جنگل و برهم زدن رژیم اکولوژیکی رودخانه ها و مرگ هزاران جانور آبزی؛ و سرانجام آلودگی کم‌سابقه  هوا در پایتخت و چند شهر بزرگ کشور شواهدی است که نشان می‌دهد درختان و زیستمندان وطن سالی همراه با شادابی و سلامت را پشت سر نگذاشته اند.

با پایان یافتن«سال جهانی تنوع زیستی» مجمع عمومی سازمان ملل متحد سال ۲۰۱۱ را به عنوان«سال جهانی جنگل ها» معرفی کرده است. نقش غیرقابل انکار جنگل ها در ثبات اقلیم و محیط زیست و اینکه جنگل ها تأمین کننده سرپناه برای انسان ها و زیستگاه برای جانداران می باشند عمده ترین علل معرفی سال ۲۰۱۱ به عنوان«سال جهانی جنگل ها» بوده است. این نامگذاری به منظور ارتقاء سطح آگاهی‌های عمومی در ارتباط با مدیریت، حفاظت و توسعه پایدارجنگل‌ها صورت گرفته است. به منظور توجه دادن بیشتر به نقش و جایگاه مردم در مدیریت و حفاظت مشارکتی و توسعه پایدار جنگل‌ها، شعار«جنگل‌ها برای مردم» برای سال جهانی جنگل‌ها انتخاب شده است.

امید است در این سال؛ با ارتقائ جایگاه تشکیلاتی نهادهای متولی منابع طبیعی و محیط زیست کشور، تأمین تجهیزات سخت افزاری یگان های حفاظتی و ناوگان های اطفای حریق، همراهی و همکاری همه دستگاه های دست اندرکار امور  فرهنگی، آموزشی و اجتماعی و … برای ارتقای سطح آگاهی های عمومی جوامع محلی و جلب مشارکت جنگل نشینان و همچنین حمایت های ویژه قوای سه گانه کشور در همه زمینه های اعتباری، قانونی، حاکمیتی، قضایی و … شاهد رشد مدیریت و حفاظت مشارکتی محلی و توسعه پایدار جنگل های کشور باشیم و شادابی و پایداری سرزمین مادری و مردمانش سیری صعودی پیدا کند.

پی توشت:

ممنون از آقای عظیمی عزیز در کانون دوستداران محیط زیست دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی که زحمت ارسال لوگوی فارسی شده ی سال جهانی جنگل ها را کشیده اند؛

مخالفت مجلس با طرح ساماندهی و خروج دام از جنگل ها و مراتع، طبیعت ستیزی است!

دوشنبه, ۸ آذر, ۱۳۸۹

   نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی در بررسی مواد لایحه برنامه پنجم توسعه، در اقدامی حیرت آور بندهای (ج) و (د) ماده ۳۵ پیشنهادی دولت مبنی بر ساماندهی و خروج دام از جنگل ها و مراتع کشور را تصویب نکردند!

   این طبیعت ستیزی مجلسیان ساختمان بهارستان که به بهانه حمایت از دامداران صورت پذیرفته است نه تنها کمکی به زندگی و درآمد زیرخط فقر دامداران نخواهد کرد بلکه سبب تخریب روز افزون رویشگاه های گیاهی و زیستگاه های جانوری کشور خواهد شد. متأسفانه آن دسته نمایندگان مخالف، بربنیاد افکار توهم آمیز خود و با تکیه بر عوام فریبی با حذف طرح های ساماندهی و خروج دام های مازاد از لایحه برنامه پنجم توسعه، امکان اعمال مدیریت های حفاظتی و اصلاح و احیائی و بهره‌برداری بر مبنای توان بوم‌شناختی (اکولوژیک) از مراتع و زیستگاه‌های طبیعی کشور را ناممکن ساخته اند.

   برهیچ کارشناسی که از حداقل تحصیلات مرتبط با منابع طبیعی برخوردار باشد پوشیده نیست که دام مازاد همواره در شمار یکی از مهمترین عوامل تهدید کننده جنگل ها و مراتع کشور قرار داشته و برای هیچ طرح جنگلداری و مرتعداری، بدون ساماندهی و خروج دام مازاد سرانجامی موفقیت آمیز رغم نخورده است. مطمئن باشید تمامی پروژه ها و برنامه های عملیاتی در راستای حفاظت، احیاء،  توسعه و بهره برداری اصولی از جنگل ها و مراتع کشور در ۵ سال آینده تحت تاثیر منفی این مخالفت مجلس بوده، در حالیکه نمایندگان مردم در بالاترین سطح تصمیم گیری و قانونگذاری کشور می توانستند بر بنیاد خردمندی و کار کارشناسی، با اعمال محدودیت ها و تأکیدات ویژه در این ماده قانونی از هدر رفت اعتبارات طرح های منابع طبیعی در طی سال های برنامه پنجم و نابودی سرمایه های ملی سرزمین مادری جلو گیری کنند.

   یکی از مهمترین عواملی که سبب گردیده است تا طرح های مرتعداری و جنگلداری در ۲ دهه ی اخیر از موفقیت قابل انتظاری برخوردار نباشند عدم وجود برنامه و عزم ملی و منابع اعتباری لازم برای ساماندهی و خروج دام های مازاد از مراتع و جنگل های کشور بوده است. بربنیاد سال ها کارکارشناسی و تجربه کارشناسان منابع طبیعی، بدون توجه به برنامه های ساماندهی و خروج دامداران و دام های مازاد از مراتع و جنگل های کشور و تکیه بر سایر ظرفیت های بوم شناختی اشتغال زائی، هزینه کردن اعتبارات در طرح های ملی صیانت و توسعه جنگل های شمال و زاگرس و جنوب؛ و همه طرح های ملی و استانی جنگلداری و مرتعداری به مثابه هدر دادن پول و سرمایه این مملکت است که ارمغان شوم این نابخردی و نامدیریتی پائین آمدن آستانه تخریب و نابودی جنگل ها و مراتع و وقوع پدیده بیابان زایی در کشور است.

   در بندهای (ج) و (د) ماده ۱۳۵ لایحه دولت پیشنهاد شده بود که به منظور «اصلاح الگوی بهره برداری از جنگلها و مراتع کشو»؛ «ساماندهی و خروج دام از جنگلها به میزان ۷۵ درصد و حمایت از تولید دام به روش صنعتی» و هم چنین «کاهش ۶۵ درصدی دام مازاد در مراتع و جایگزینی آن با دامداری صنعتی» در طی سال های برنامه پنجم توسعه صورت پذیرد که متأسفانه در صحن علنی مجلس با مخالفت نمایندگان روبرو شده و به تصویب نرسید.