بایگانی “تفاهم نامه ها”

آموزش‌های محیط زیستی در همه مقاطع تحصیلی

دوشنبه, ۲۹ تیر, ۱۳۹۴

     آموزش‌های محیط‌زیستی برای کودکان و انتقال سواد محیط‌زیستی و فهم اکولوژیکی به دانش آموزان در شمار مهم‌ترین موضوعات مغفول مانده در حوزه آموزش‌های محیط‌زیستی سال‌های گذشته ایران‌زمین بوده که خوشبختانه اخیراً به همت دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط‌زیست شاهد مبادله تفاهم‌نامه‌ای میان وزارت آموزش‌وپرورش و سازمان حفاظت محیط‌زیست در این زمینه هستیم.

     به همین بهانه در گفتگویی با خبرنگار روزنامه آرمان شرکت کرده‌ام که شرح آن در شماره ۲۸۰۵ روز دوشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۴ منتشرشده است:

مدارس جم

    روزنامه آرمان: برگزاری نشست‌های مشترک میان سازمان محیط‌زیست و سازمان‌های دیگر خبری است که در دو سال اخیر بارها آن را شنیده‌ایم. این همکاری‌های مشترک خود نشان‌دهنده این است که دغدغه زیست‌محیطی در سطوح بالای مدیریتی افزایش‌یافته است و برعکس دولت‌های قبل که در آن‌ها محیط‌زیست جزو اولویت‌های آخر بود، در دولت یازدهم محیط‌زیست اولویت بالایی پیداکرده و مبنا بر آن است که با اجرای یک سری برنامه‌ها، بحران‌های زیست‌محیطی که گریبان کشور را گرفته است، رفع شود.

     آن‌طور که در خبرها اعلام شد روز گذشته نشست مشترکی میان دکتر ابتکار و دکتر فانی مسئولان دو سازمان مهم در کشور که تصمیمات آن‌ها نقش زیادی در حوزه محیط‌زیست دارد، برگزار شد. همان‌طور که انتظار می‌رفت مباحثی که در این نشست مطرح شد درباره فرهنگ‌سازی در حوزه محیط‌زیست و استفاده از مدارس برای این منظور بود. واقعیت آن است که محیط‌زیست در کشور زمانی نجات پیدا می‌کند که شهروندانی مسئولیت‌پذیر در این زمینه داشته باشیم.

     همان‌طور که عنوان شد در دولت‌های قبلی محیط‌زیست اولویت چندانی نداشته است و همین مسئله باعث شده ما نسلی داشته باشیم که کمتر مسئولیت‌پذیری زیست‌محیطی دارند. به‌صراحت باید گفت بسیاری از بزرگ‌سالان در کشور ما با مسائل زیست‌محیطی بیگانه هستند و در این زمینه مسئولیت‌پذیری ندارند. در چنین شرایطی بهترین و شاید تنها راه باقی‌مانده سرمایه‌گذاری روی نسل آینده و کسانی است که قرار است در آینده در این کشور زندگی کنند و بعضاً مسئولیت‌های اجرایی نیز داشته باشند.

     کودکان امروز بزرگ‌سالان فردا و دانش‌آموزان امروز مدیران فردا هستند. این افراد باید دغدغه زیست‌محیطی و مسئولیت‌پذیری زیست‌محیطی پیدا کنند چراکه، بخش مهمی از مشکلات زیست‌محیطی نتیجه عدم مسئولیت‌پذیری در این زمینه است. در مدارس کشور مواردی مانند احترام به پدر و مادر، احترام به وطن و… مطرح می‌شود. می‌توان در کنار این‌ها احترام به محیط‌زیست را نیز ترویج و تشویق کرد تا کسانی که امروز آموزش می‌بینند، فردا در سن بزرگ‌سالی دغدغه زیست‌محیطی داشته باشند و به‌راحتی راضی به تخریب محیط‌زیست نشوند.

     این نوع فرهنگ‌سازی هرچند برای همه افراد، روستاییان و کسانی که در شهرها زندگی می‌کنند، می‌تواند مفید واقع شود اما شاید نقشی که در مسئولیت‌پذیری روستاییان دارد، بیشتر باشد. واقعیت این است که روستاییان به دلیل محلی که در آن زندگی می‌کنند بهره بردان اصلی منابع هستند و با محیط‌زیست ارتباط تنگاتنگی پیدا می‌کنند. اگر به یک دانش‌آموز روستایی آموزش‌های لازم داده شود، او در آینده درصورتی‌که بخواهد از منابع آبی استفاده کند، ملاحظات زیست‌محیطی را مدنظر دارد همان‌طور که، در موارد دیگر مانند صید، شکار و… نیز می‌تواند این آموزش‌ها مؤثر واقع شود.

     آموزش‌هایی که کودکان ما باید دریافت کنند تا به شهروندانی مسئولیت‌پذیر در حوزه محیط‌زیست تبدیل شوند، سازوکاری دارد که در صورت رعایت شدن این سازوکار می‌توان امیدوار بود که مشکلات زیست‌محیطی کاهش پیدا کند. گام اول در این زمینه آموزش معلمان است. معلمان مسئولیت‌پذیر و دغدغه‌مند در حوزه محیط‌زیست می‌توانند دانش‌آموزانی تربیت کنند که در این حوزه دغدغه دارند. به‌جز این ملاحظه نرم‌افزاری، باید برخی ملاحظات سخت‌افزاری نیز مدنظر قرار گیرد. آموزش‌ها باید از سنین پایین و در مدارس ابتدایی شروع شود. بر این اساس ما باید آموزش‌های زیست‌محیطی را به مهدکودک‌ها، دبستان‌ها، دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها ببریم همان‌طور که، باید آموزش‌های عمومی توسط رسانه‌های عمومی ادامه پیدا کند.

برهم خوردن تعادل اکولوژیکی زاگرس

چهارشنبه, ۵ آذر, ۱۳۹۳

     مدیر پروژه بین‌المللی زاگرس مرکزی – سرکار خانم مهندس شیرین ابوالقاسمی – از ارائه سند برنامه اقدام ملی برای احیای جنگل‌های بلوط زاگرس در اولین جلسه شورای‌عالی محیط زیست خبر داد. سندی که توسط طرح بین‌المللی حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی و با همکاری سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان جنگل‌ها و وزارت جهادکشاورزی تدوین شده و در آن برنامه ملی احیاء و چگونگی مبارزه با پدیده خشکسالی بلوط‌های زاگرس در غرب کشور تعیین شده است.

     در همین رابطه گفتگویی با خبرنگار روزنامه آرمان انجام داده‌ام که در شماره ۲۶۲۶ مورخ ۵ آذر ۱۳۹۳ این روزنامه منتشر شده و در زیر شرح کامل آن با خوانندگان فرهیخته طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته می‌شود:

زاگرس3

     روزنامه آرمان: روز گذشته مدیر پروژه ملی زاگرس از ارائه سند برنامه اقدام ملی برای احیای جنگل‌های بلوط زاگرس در اولین جلسه شورای عالی محیط زیست خبر داد. تجربه‌ای که ما در بیش از چند دهه از احیای جنگل‌های زاگرس داریم کاشت جنگل و بوته‌های جنگلی نیست بلکه، مشکلی که در این بین وجود دارد بحث مراقبت از جنگل‌کاری‌ها و احیا‌ها در منطقه است.

     در طول چهار دهه گذشته هرساله سازمان جنگل داری با وجود اعتبارات محدود خود در استان‌های مختلف پروژه‌های مدیریت جنگل و عملیات‌های بذرکاری را در راستای توسعه جنگل‌ها انجام داده است اما،کمترین مناطقی هستند که این بخش‌ها را استقرار دهند و نهال‌ها را در منطقه زاگرس بکارند. در این بین نه تنها پیشرفتی در احیای منطقه زاگرس صورت نگرفته است بلکه، تخریب آن بیشتر نیز شده است.

     این طرح در صورتی که بر اساس بذر کاری و نهال کاری در منطقه زاگرس باشد همانطور که از گذشته نیز این چنین بوده است، بعید است که بتوانیم به نتیجه‌ای مطلوب برسیم. راهکار حل بحران مشکلات منطقه زاگرس، ساماندهی معیشت‌ها و عوامل مربوط به منطقه است. حقیقت این است که معیشت‌هایی که درحال حاضر روی جنگل‌ها بارگذاری شده است، بسیار بیشتر از حد لازم و توان جنگل‌های منطقه زاگرس است. این معیشت‌های بارگذاری شده، باعث شده است هرساله روند تخریب شدت بیشتری پیدا کند و عملیات‌های اصلاح احیایی که در این مناطق انجام می‌شود به نتیجه نرسد و بهبودی در احیای جنگل‌ها صورت نگیرد.

     اگر این سند ملی مهمترین رویکرد آن رفتن به سمت کنترل عوامل تخریب و توجه به بحث معیشت‌های این منطقه باشد و همچنین اتفاق‌هایی که به دلیل عدم توجه سزاوار به توسعه منطقه زاگرس در راستای اشتغال زایی و ایجاد زیرساخت‌های معیشتی اتفاق افتاده است باشد می‌توان مشکلات را حل کرد. در صورتی که معیشت‌های موجود ساماندهی شود و تعادلی بین ظرفیت‌های تولید منطقه زاگرس و بار‌هایی که ایجاد شده صورت بگیرد می‌توانیم امیدوار باشیم که عملیات‌های احیایی که پیش‌بینی شده است، به نتیجه مطلوب خود برسد. در صورتی که این اقدامات انجام نشود این طرح مانند سایر طرح‌های دیگر مانند طرح صیانت از جنگل‌های زاگرس و شمال کشور، فقط به صرف هزینه‌ها منجر می‌شود بدون آنکه احیای جنگل‌ها به وقوع بپیوندد.

     یکی از مشکلات منطقه زاگرس بحث خشکیدگی است که دلیل آن مشخص شده است و آن نیز بیماری زغالی و گسترش آفات در این منطقه است که علتی ثانویه محسوب می‌شود. علت ابتدایی این پدیده تخریب جنگل‌ها یا استفاده غیراصولی و غیرخردمندانه از این جنگل‌هاست. این اقدامات باعث شده است که جنگل‌های زاگرس تعادل اکولوژی خود را از دست بدهند و این برهم خوردن تعادل باعث رشد ناگهانی و افزایش غیرطبیعی جمعیت آفات و بیماری‌ها شود. این آفات به‌طور طبیعی جزء طبیعت جنگل‌های زاگرس است ولی به لحاظ برهم خوردن تعادل اکولوژیکی، جمعیت آنها زیاده شده و افزایش آن باعث شکل‌گیری بیماری‌هایی مانند بیماری زغالی شده است که در آینده منجر به مرگ بلوطی و خشکیدگی اکوسیستم منطقه زاگرس می‌شود.

     به نظر من برای مقابله با این پدیده ابتدا باید به این سمت برویم که مولفه‌های ایجادکننده این خشکیدگی را مشخص کرده و آنها را ریشه‌کن کنیم و سپس بوته‌ها و نهال‌های آلوده را درعملیاتی بهداشتی از جنگل خارج کنیم تا درنهایت در مناطق حفاظت شده، عملیات‌های احیایی خود را به بهترین نحو انجام دهیم.

     نکته‌ای که در این بین حائز اهمیت است این است که ریشه‌کن کردن این مشکل به تنهایی از عهده سازمان محیط زیست خارج است. زمانی که بحث معیشت به میان می‌آید هم مساله مشارکت مردم ضروری می‌شود و هم حضور بقیه دستگاه‌هایی که می‌توانند زمینه اشتغال و معیشت‌های فرد در منطقه را ایجاد کنند ضرورت می‌یابد.در حوزه گردشگری طبیعی و حوزه صنایع دستی در مناطق بومی، دارای ظرفیت‌های بسیاری هستیم. لازمه به نتیجه رسیدن این ظرفیت‌ها این است که در بخش‌های دیگر مانند وزارت جهادکشاورزی، اقداماتی صورت بگیرد تا برای افزایش آن و معیشت‌های غیرآسیب‌زا وارد عمل شوند تا با کمک یکدیگر و مدیریت استاندار‌ی‌ها، قدم‌های خوبی برای احیای این جنگل‌ها و ریشه‌کن‌کردن مشکل بردارند.

همگرایی برای رفع آلودگی آب

یکشنبه, ۲ شهریور, ۱۳۹۳

     نگرانی‌ها در حوزه آب تنها محدود به افت کمی منابع زیرزمینی و کاهش آورد چشمه‌ها و رودخانه‌ها نشده و شوربختانه بحران آب از منظر افت کیفی و روند صعودی آلودگی‌ها به حوزه سلامت مردم نیز وارد شده و نگرانی‌های زیادی را در حوزه آب شرب سکونتگاه‌های شهری و روستایی اکثر مناطق کشور بودجود آورده است. به همین بهانه گفتگویی با خبرنگار روزنامه آرمان داشته‌ام که در زیر با خوانندگان فرهیخته طبیعت بختیاری به اشتراک گذاشته می‌شود:

آلودگی آب آرمان

    روزنامه آرمان – حقیقی: آلودگی آب عبارت است از افزایش مقدار هر عنصری اعم از شیمیایی، فیزیکی یا بیولوژیکی که موجب تغییر خواص و نقش اساسی آن در مصارف ویژه‌‌اش شود. آب مهم‌ترین و بنیادی‌‌ترین عامل حیات موجودات زنده است. از این نظر جلوگیری از آلودگی آب نیز به همان نسبت مهم و مورد توجه بوده و یکی از مهم‌ترین دغدغه مسئولان رفع آلودگی آب مصرفی شهروندان است.

     عوامل آلوده‌کننده آب بسیار گوناگون ‌هستند و می‌توانند هم منابع آب‌های زیرزمینی و هم آب‌های سطحی را آلوده کنند. در بحث تامین کیفیت آب شرب سکونتگاه‌های شهری آنچه مطرح است نظارت وزارت بهداشت بر کیفیت و میزان آلودگی آب شرب است که از طریق سرکشی‌های مشخص دوره‌ای و هفتگی مخازن و محل‌های تهیه آب شرب برای سکونتگاه‌های شهری کیفیت آب و میزان آلاینده‌ها را بررسی می‌کند.

     موضوع آلودگی مخازن آب شرب و محل‌های سطحی آب شرب سکونتگاه‌ها از عمده وظایف وزارت بهداشت است. طبق تعریف کارشناسان، آبی که نیترات و فسفات داشته باشد در زمره آب آشامیدنی قرار نمی‌گیرد حال آنکه، این عناصر در آب شرب بیشتر نقاط شهری و به طور کلی در آب آشامیدنی شهروندان یافت می‌شود بنابراین، حتی اگر آبی زلال و تمیز، بی‌بو و بی‌رنگ باشد اما فسفات و نیترات داشته باشد به این معناست که این آب آشامیدنی نیست.

     نکته دیگر این است که در بحث کلان که همان منابع آب‌های زیرزمینی است و البته بخش عمده‌ای از آب شرب شهرها هم از همین منابع تامین می‌شود، قطعا نظارت بر سفره‌های زیرزمینی در حوزه فعالیت‌های محیط ‌زیست قرار می‌گیرد. آلودگی سفره‌های زیرزمینی ناشی از پساب‌های خانگی و فاضلاب‌های صنعتی و کشاورزی که دلیل عمده آن مصرف غیراصولی کودهای شیمیایی و سموم در بخش کشاورزی است، موجب آلودگی منابع آب در سطح زمین می‌شود و سپس منابع آب‌هایی که در سطح زمین داریم این آلودگی‌ها را به منابع آب‌های زیرزمینی منتقل می‌کنند.

     از این رو نقش سازمان حفاظت محیط‌ زیست و همچنین نحوه برخورد با مسببان آلودگی آب‌های زیرزمینی و آب‌های سطحی و جلوگیری از ورود آلاینده‌ها به منابع آب سطحی و رودخانه‌ها که از وظایف جدی این سازمان است بیش از پیش روشن می شود. از سوی دیگر بحث نظارت بر کمیت ذخایر و منابع آب کشور نیز که خود بحثی پیچیده دارد، بر عهده وزارت نیرو است.

     با توجه به مباحث گفته‌شده به این نتیجه می‌رسیم که مساله وضعیت آب شرب تهران مانند بسیاری از مسائل دیگر مختص وزارتخانه، سازمان یا ارگان خاصی نبوده و نیاز به همگرایی و هم‌افزایی سازمان‌ها و نهادهای مختلف کشور دارد. همانطور که بخش اعظمی از آب شرب تهران از طریق آب‌های سطحی تامین می شود و علاوه بر آلاینده‌های بخش کشاورزی و صنعت که به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر کیفیت آب تاثیر می‌گذارند، بخشی از آلایندگی‌ها هم از طریق زباله‌های اطراف رودخانه‌ها و پساب‌های شهری وارد آب مصرفی شهروندان می‌شود.

     از این رو متولیان امر باید با قراردادن ایستگاه‌های تصفیه، آلایندگی‌ها را کم و آلودگی‌های قابل حذف را از بین ببرند و تمهیداتی بیندیشند تا با نظارت دقیق حداقل آلودگی را در آب شرب شهری داشته باشیم. علاوه بر این بخشی از آلودگی آب که بسیار خطرناک است مربوط به افت شدید سطح آب‌های زیرزمینی می‌شود. بنابراین در جاهایی که آب شرب از چاه‌های عمیق برداشت می‌شود به دلیل اینکه سطح آب زیرزمینی کاهش پیدا کرده است میزان نیترات بالایی که در این آب‌ها وجود دارد وارد سیستم آبرسانی مناطق شهری و روستایی شده و خسارت جدی بر حوزه سلامت شهری و شهروندان وارد می‌کند.

     به‌نظر می‌رسد در این میان، نقش همه سازمان‌ها و نهادهای مسئول به روشنی مشخص و برخورد با مسببان آلودگی آب‌های زیرزمینی و آب‌های سطحی تنها بخشی از ماجرا باشد. در رابطه با انعقاد تفاهمنامه‌های این حوزه باید گفت به طور کلی تفاهمنامه‌ها یک فضای تعاملی بین سازمان‌های مربوطه ایجاد می‌کنند اما آنچه در این میان مهم است ساز و کارهایی است که برای عملیاتی‌شدن هر تفاهمنامه‌ای موردنظر است و چگونگی و ماهیت ماموریت و اهداف را مشخص می‌کند و همچنین موجب هم‌افزایی دستگاه‌ها و نهادهای همکار می‌شود اما اگر انعقاد تفاهمنامه منجر به چشم‌پوشی از کوتاهی دستگاه‌ها از مسئولیت‌هایشان شود نه تنها کاری از پیش نمی‌برد بلکه وضعیت را هم بدتر می کند.

هنرستان‌های محیط زیستی؛ راهی برای توسعه آموزش و مهارت‌های محیط زیستی

جمعه, ۳۱ مرداد, ۱۳۹۳

     بدون شک تلاش برای ظرفیت‌سازی در حوزه گسترش آموزش‌های محیط زیستی و ایجاد حساسیت‌های لازم در سطح جامعه، در شمار برجسنه‌ترین اقدامات یک‌سال گذشته سازمان حفاظت محیط زیست کشور به رهبری سرکار خانم دکتر معصومه ابتکار است. یقینا” بنیادی‌ترین اقدام در این ظرفیت‌سازی، همان بسترسازی لازم برای گسترش آموزش‌های محیط زیستی در سطح مدارس و آشناسازی کودکان و دانش‌آموزان با مفاهیم محیط زیستی است که به همت دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان در قالب طرح مدارس جامع محیط زیستی و مبادله تفاهم‌نامه‌ای ارزشمند بین عالی‌ترین مقامات دو نهاد متولی “محیط زیست” و “آموزش و پرورش” ایران یعنی رییس سازمان حفاظت محیط زیست و وزیر آموزش و پرورش در روزهای پایانی سال ۱۳۹۲ (۱۸ اسفند ۱۳۹۲) نمودی عینی و عملی پیدا کرده است.

     گفتنی است قبل از مبادله این تفاهم‌نامه ملی، با حمایت دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان در بهمن ماه ۱۳۹۲ “نخستین همایش مدارس جامع محیط زیستی” توسط انجمن محیط زیستی تسنیم و همراهی نهاد آموزش و پرورش در شهر بروجن برگزار شد. به دنبال این همایش و گفتگوهایی که با مسئولان آموزش و پرورش منطقه داشتیم، ایده‌ی راه اندازی هنرستان‌های محیط زیستی مطرح شد. ابتدا این ایده را با محمد درویش مدیر کل آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست مطرح کرده و در نشست سازمان‌های غیردولتی چهارمحال و بختیاری با سرکار خانم دکتر مهناز مظاهری اسدی معاون آموزش و پژوهش سازمان حفاظت محیط زیست کشور نیز خواستار حمایت و عملیاتی شدن آن شدم.

     اینک بسیار خوشحالم که محمد درویش مدیر کل آموزش و مشارکت مردمی سازمان در تارنمای مهار بیابا‌ن‌زایی خبر از تصویب آن ایده در کارگروه مشترک مدارس جامع محیط زیستی داده‌اند و راه‌اندازی هنرستان‌های محیط زیستی در سطح کشور هم در شمار اولویت‌های این طرح بزرگ قرار گرفته است. نگانده نیز به‌سهم خود تلاش‌های مسئولانه محمد درویش و همکاران گرامی‌شان در حوزه توسعه مدارس سبز در کشور را ارج نهاده و برای آنان بهترین‌ها را آرزو دارد.

     هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای در نظام آموزش و پرورش کشور یکی از شیوه‌های آموزشی فنی و حرفه‌ای هستند که در قالب نظام آموزش رسمی کشور و وابسته به وزارت آموزش و پرورش فعالیت دارند و حداقل مدارک تحصیلی آن‌ها دیپلم است. برخی از دستگاه‌ها و بخش‌های اجرایی کشور بر اساس احساس نیاز و تمایل به مشارکت در پروسه تربیت نیروی ماهر، در تاسیس این مدارس و هنرستان‌ها مشارکت و همکاری فعال دارند.

     هنرستان‌های آموزش کشاورزی، مراکز آموزش هنر، مراکز آموزش صنایع دستی و . . . نمونه‌هایی از این مؤسسات هستند که بدین منظور زیر نظر وزارت آموزش و پرورش و دستگاه‌های مرتبط تأسیس شده و فعالیت می‌کنند. این دستگاه‌های مرتبط در سرمایه‌گذاری، اجرای آموزش‌ها، تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری‌ها در حوزه‌های مختلف برنامه‌ریزی، مدیریت، اجرا و نظارت سهم عمده‌ای دارند.

طرح “هر تولد یک نهال” در بام ایران

دوشنبه, ۱۲ اسفند, ۱۳۹۲

     در راستای توسعه فرهنگ درختکاری و حرمت نهادن به مواهب طبیعی در میان خانواده‌ها؛ نخستین تفاهم‌نامه اجرای طرح “هر تولد یک نهال” در بام ایران مبادله شد. نگارنده به‌همراه دکتر لیلا اخلاصی رییس انجمن محیط زیستی تسنیم که ارائه دهنده طرح بوده و مسئولیت هم‌سوسازی طرف‌های تفاهم‌نامه را برعهده داشته‌اند، در گفتگویی با خبرنگار خبرگزاری مهر شرکت کرده‌ام که می‌توانید شرح کامل آن‌را در زیر بخوانید:

خبرگزاری مهر

کاشت یک درخت به ازای هر تولد در بام ایران/ سپردن مراقب از درخت به کودک در سن شش سالگی

    شهرکردخبرگزاری مهر: در راستای توسعه فرهنگ درخت کاری اجرای طرح “هرتولدیک نهال دربام ایران” در دستور کار انجمن محیط زیستی تسنیم و نهادهای متولی در حوزه محیط زیست و طبیعت شهرستان بروجن استان چهارمحال و بختیاری قرار گرفت.

     به گزارش خبرنگار مهر؛ به‌منظورترویج فرهنگ درختکاری و نگهداری و توسعه فضای سبز در میان خانواده‌ها و حساس‌سازی آنان نسبت به طبیعت پیرامون محلی زندگی‌ آنان و آشناسازی کودکان و فرزندان با آموزه‌های محیط زیستی و نهادینه شدن دلبستگی و عشق به مواهب طبیعی در ضمیر آنان؛ اجرای طرح “هرتولدیک نهال دربام ایران” در دستور کار انجمن محیط زیستی تسنیم و نهادهای متولی در حوزه محیط زیست و طبیعت بروجن قرار گرفت.

    برای نخستین‌بار تفاهم‌نامه پنج جانبه “هر تولد یک نهال در بام ایرانفی‌مابین “انجمن محیط زیستی تسنیم”، “شهرداری بروجن”، “اداره ثبت و احوال شهرستان بروجن”، “اداره منابع طبیعی شهرستان بروجن” و “اداره حفاظت محیط زیست شهرستان بروجن” مبادله شد تا بسترهای لازم برای اجرای این طرح از سال ۱۳۹۳ در شهر بروجن فراهم شود.

     در این تفاهم‌نامه وظایف و تعهدات هریک از طرف‌ها برای اجرای فراگیرتر و مؤثرتر این طرح تعریف شده است و تلاش شده است تا با همسوسازی پتانسیل‌های نهادها و دستگاه‌های طرف‌ این تفاهم‌نامه، در راستای نهادینه شدن فرهنگ درختکاری و احترام به طبیعت در میان خانواده‌هاگام‌های مؤثرتری برداشته شود.

     رئیس انجمن محیط زیستی تسنیم استان چهارمحال و بختیاری در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به انعقاد تفاهمنامه در شهرستان بروجن در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی گفت: این تفاهمنامه بین انجمن محیط زیستی تسنیم، شهرداری بروجن، اداره ثبت و احوال شهرستان بروجن، اداره منابع طبیعی شهرستان بروجن و اداره حفاظت محیط زیست شهرستان بروجن در راستای حفظ محیط زیست و منابع طبیعی تنظیم شده است و به امضا رسیده است.

     لیلا اخلاصی عنوان کرد: در صدد هستیم با اجرای این طرح، بسترهای لازم از لحاظ فضای مناسب، تأمین نهال و شرایط آبیاری و مراقبت فراهم شود تا از ابتدای سال ۱۳۹۳ توسط خانواده‌ها و به‌نام هر کدام از نوزادان متولد شده یک نهال کاشته شود و این نهال‌های شناسنامه‌دار در سن پنج شش سالگی به کودکان نشان داده شوند و از آن پس مراقبت از این نهال‌ها به خود کودکان سپرده شود.

     وی ادامه داد: خانواده‌هایی‌که در این طرح مشارکت می‌کنند در شمار جامعه هدف ما قرار خواهند گرفت و در آینده با ارتباط بیشتری که از طریق انجمن با آنان برقرار می‌کنیم در نظر داریم از راه‌های مختلف حضوری و غیرحضوری آموزش‌های محیط زیستی بیشتری را برای آنان ارایه کنیم.

طرح کاشت درخت به ازای هر تولد یکی از اقدامات برجسته در حوزه فعالیتهای انجمنهای زیست محیطی است

     نایب رئیس انجمن زیست محیطی تسنیم بروجن نیز در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اهمیت کار و فعالیت انجمن‌های زیست محیطی در حفظ محیط زیست و منابع طبیعی؛ تاکید کرد: انجمن‌ها با هم‌اندیشی و برنامه‌ریزی و تعیین اهداف کارهای بزرگی می‌توانند در راستای حفاظت از محیط زیست انجام دهند.

     هومان خاکپور عنوان کرد: هم اکنون طرح کاشت درخت به ازای هر تولد یکی از اقدامات برجسته در حوزه فعالیت‌های انجمن‌های زیست محیطی به شمار می‌رود که توسط انجمن زیست محیطی تسنیم بروجن انجام شده است.

     وی در ادامه با اشاره به برنامه ریزی‌های گسترده برای انجام طرح “هرتولدیک نهال دربام ایران” توسط کارشناسان و اعضای انجمن؛ تاکید کرد: این اقدام کاری ارشمند است و باید در کل کشور فراگیر شود.

     این فعال محیط زیست و منابع طبیعی گفت: کودکان از همان ابتدا به مراقبت از درختان حساس می‌شوند و کودکان مراقبت از درختان و گیاهان را یاد می‌گیرند.

به همت انجمن تسنیم، اجرای طرح “طبیعت در پناه شریعت” در بام ایران آغاز شد

سه شنبه, ۲۳ آبان, ۱۳۹۱

    توسعه فرهنگ منابع طبیعی و افزایش سطح مشارکت جوامع محلی، همواره به عنوان یکی از مهمترین مؤلفه ها و مأموریت های محوری نهادهای فعال در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست کشور مطرح بوده و تمامی دست­ اندرکاران و فعالان این حوزه بر این باورند که دستیابی به این هدف بزرگ در گروی همکاری مسئولانه تمامی نهادهای دولتی و مردم نهاد مرتبط و دلسوزان کشور بوده تا با بهره گیری از همه­ توانمندی­ ها و ظرفیت­ های فرهنگی، آموزشی و اعتقادی جامعه و با آموزش و بیان مبانی علمی و اعتقادی مربوط به این حوزه، مردم جوامع محلی را نسبت به پاسداری و حراست از منابع طبیعی و محیط زیست پیرامون­شان حساس ساخت.

     بر همین بنیاد، انجمن محیط زیستی تسنیم بروجن به دنبال برگزاری چندین جلسه کارشناسی توجیهی با کارشناسان و مسئولان ادارات تبلیغات اسلامی، منابع طبیعی و حفاظت محیط زیست استان، اقدام به تهیه طرحی به نام “طبیعت در پناه شریعت” کرده تا با هم افزایی و تقویت و توسعه رابطه حوزه‌ های علمیه و ادارات تبلیغات اسلامی با نهادهای دولتی و غیردولتی متولی منابع طبیعی و محیط زیست، حتی‌المقدور از ظرفیت‌ ها و توانمندی‌ های مبلغان روحانی در جهت آگاه­ سازی جوامع و بهره‌برداران محلی به نحو شایسته استفاده شود.

     در همین راستا، ایام سوگواری دهه­ ی محرم­ پیش ­روی به عنوان نخستین مرحله اجرایی این طرح در شهرستان بروجن – به عنوان منطقه پایلوت – انتخاب شده و انجن تسنیم با همکاری اداره تبلیغات اسلامی بروجن اقدام به شناسایی مبلغین روحانی منطقه کرده، بسته های آموزشی تهیه و در اختیار آن مبلغان روحانی قرار گرفته و از آنان خواسته شده است تا بخشی از زمان سخنرانی ­ها و حضور خود در جمع مردم مناطق مختلف شهرستان را به اجرای این طرح اختصاص داده تا در این رهیافت ضمن افزایش سطح آگاهی­ های عمومی مردم، حساسیت­ آنان نسبت به حفاظت از مواهب طبیعی منطقه­ شان بیشتر شود.

     در این طرح، هیئت های مذهبی نیز به عنوان یکی دیگر از ظرفیت های فرهنگی مذهبی مدنظر قرار گرفته و برای نخستین بار اعضای انجمن تسنیم با تمامی مسئولین هیئت های مذهبی منطقه ارتباط برقرار کرده و از آنان خواسته شده است تا در مناسبت های مذهبی در زمینه کاهش مصرف و جمع آوری صحیح ظروف پلاستیکی همکاری و اقداماتی نمادین و آموزشی صورت پذیرد.

      شوربختانه در برخی مراسمات مذهبی، استفاده بیش­ از­ حد از ظروف و کیسه ­های پلاستیکی، عدم جمع­ آوری صحیح و رهاسازی این زباله­ ها در مکان­ های عمومی و خیابان­ ها و طبیعت مشهود و نگران کننده بوده که علاوه بر آلودگی­ های دیداری، منابع آب و خاک را نیز آلوده کرده و محیط زیست را با تهدیدهای جدی مواجه می سازد.

     در این مرحله از طرح، از مسئولین هیئت های مذهبی خواسته شده است تا در دهه محرم پیش ­روی، در یک اقدام نمادین استفاده از ظروف و کیسه­ های پلاستیکی در برنامه­ های پذیرایی این ایام را به حداقل ممکن رسانده و بدین ترتیب با استفاده از جایگزین مناسب برای آنها (مثل ظروف استیل و ملامین و یا ظروف قابل جذب)، گام ­های موثری در آموزش خانواده­ ها برای کاهش مصرف ظروف پلاستیکی و حفظ محیط زندگی و طبیعت ارزشمند­مان برداشته شود.

     امید آنکه این طرح مورد استقبال و حمایت روحانیون مبلغ بام ایران قرار گرفته تا ضمن ارتقای سطح کیفی آن، به الگویی موفق و کاربردی از این طرح دست یافته که قابلیت توسعه و اجرا در سطوح اجتماعی بزرگتری را داشته باشد.

رسوب گذاری و مرگ زودرس سدهای بزرگ برق آبی در دیار بختیاری!

جمعه, ۶ اسفند, ۱۳۸۹

۸۶ درصد گستره ی کوهستانی و پرشیب سرزمین چهار محال وبختیاری به عنوان حوضه ی اصلی ۶ سد بزرگ برق آبی احداث شده و در دست ساخت کشور – کارون ۳ و ۴ و ۵ و خرسان ۱ و ۲ و ۳ – با ضریب جریان سطحی بیش از ۶۰ درصد و پوشش گیاهی تنک و تخریب شده به همراه خاک های بسیار حساس این سرزمین، هر ساله سبب انباشت رسوبات و کاهش بخش قابل توجهی از ظرفیت مخازن این سدها و وارد آوردن خسارت های مالی هنگفتی به این سازه های بتنی غول پیکر ذخیره سازی آب و تولید برق می گردد.

به رغم شرایط توپوگرافی، اقلیمی و زمین شناسی حاکم بر سرزمین بختیاری، ولیکن نبایستی بهره برداری های نادرست و نقش مخرب انسان و دام را به عنوان مهمترین عوامل فرسایش و رسوب نادیده گرفت. تخریب جنگل ها و مراتع، شخم در جهت شیب، تبدیل اراض مرتعی و اراضی زیراشکوب جنگلی به کشاورزی، چرای مفرط و اجرای عملیات های عمرانی توسعه ای بدون رعایت اصول صحیح علمی به عنوان مهمترین دلایل فرسایش و رسوب در کشور و حوضه های آبخیز سدهای چهار محال و بختیاری محسوب می گردد.

فرسایش خاک علاوه بر وارد آوردن خسارت بر سدها، سبب کاهش تا ۵۰ درصدی تولید محصول در اراضی کشاورزی شده و این کاهش تولید زمینه و انگیزه ی دست اندازی بیشتر جوامع محلی به اراضی مرتعی و زیراشکوب جنگلی را مهیا خواهد کرد. بر بنیاد گزارش های وضعیت فرسایش و رسوب وزارت نیرو،خسارت های  زیست محیطی ناشی از خاک از دست رفته و اثر نامطلوب این فرسایش و رسوب بر حیات رودخانه ها و تالاب ها و زمین های زراعی، معادل ۹ برابر خسارت های وارده بر سدها و ارزش سرمایه گذاری جهت ایجاد حجم این مخازن این سدها برآورد گردیده است.

با توجه به فشارهای مضاعف جوامع محلی و تخریب پوشش گیاهی و جنگلی و روند رو به رشد فرسایش و رسوب در حوضه های آبخیز این سدها (۲۵ تن در هکتار در سال) و همچنین به منظور جلوگیری از هدر رفتن سرمایه های کلان کشور، پرداختن به اقدامات حفاظتی و پیشگیرانه از فرسایش خاک در محل اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. لذا تخصیص اعتبار متناسب و اقدامات جامع نگرانه آبخیزداری که همزمان با ساخت سدها صورت می گیرد می تواند سهم به سزایی در افزایش عمر مفید سدها و کاهش هدر رفت سرمایه گذاری های صورت گرفته داشته باشد.

عدم برخورداری ملاحظات محیط زیستی (آب و خاک و پوشش گیاهی) از وزن و جایگاه سزاوار در سبد اولویت های بودجه ریزی ملی و استانی سبب گردیده است موضوع حیاتی تخصیص اعتبار جهت این اقدامات حفاظتی و پیشگیرانه ی هم زمان با احداث سدها از اهمیت مورد انتظار برخوردار نباشد و گوشی هم برای شنیدن صدای کارشناسان و مسئولان محیط زیست و منابع طبیعی وجود نداشته باشد!

بنابراین ضرورت دارد وزارت نیرو به عنوان یکی از اصلی ترین ذینفعان فعالت در حوضه های آبخیز این سدها – که هر ساله متحمل بیشترین خسارت ناشی از ته نشست رسوب در مخازن و کاهش عمر مفید سدهایش می گردد – با اختصاص بخشی از درآمدهای سدهای برق آبی از فرسایش خاک و انباشت رسوبات در پشت مخازن و کاهش عمر مفید این سدهای مخزنی ممانعت نماید.

در همین راستا در جلسه ی کارگروه آب و کشاورزی دومین سفر استانی هیأت دولت به استان چهار محال و بختیاری مصوبه ارزشمند «اختصاص بخشی از درآمدهای حاصل از فروش برق نیروگاه ها به منظور مطالعه و انجام عملیات های آبخیزداری در بالا دست سدهای مخزنی برق آبی» به تصویب رسید و مقرر گردید لایحه پیشنهادی سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور  تقدیم مجلس شورای اسلامی گردد.

امید است با پیگیری های مقامات عالی استانی و ملی و توجه سزاوار نمایندگان مردم استان در مجلس شورای اسلامی لایحه پیشنهادی سازمان جنگل ها در مجلس مطرح و به تصویب برسد.

سومین یادداشت«مهار بیابان زایی»در طبیعت بختیاری

سه شنبه, ۱۴ دی, ۱۳۸۹

سومین یادداشتی که محمد درویش (نویسنده وبلاگ دربند مهار بیابان زایی) برای دیده بان طبیعت بختیاری فرستاده است تا منتشر شود؛ مربوط به ماجرای تلخ آن ببر سیبریایی است که قبل از آنکه این نگون بخت، مازندرانی شود در قفس های باغ وحش ارم تهران در اثر مدیریت جاهلانه سازمان حفاظت محیط زیست کشور به طرز رقت باری در گذشت!

واقعیت تلخی که مرگ ببر سیبریایی در باغ وحش ارم فریاد می زند! نمی زند؟

نزدیک به یک هفته است که همه جا سخن از مرگ یکی از دو ببر سیبریایی است که از سوی همسایه قدرتمند شمالی به ایران پیشکش شد تا بتوانند نسل پلنگ‌های قفقاز را به کمک پلنگ‌های ایرانی احیاء کنند. آن گونه که محمدباقر صدوق می‌گوید: هم‌اکنون آن دو قلاده پلنگ ایرانی دارند در هتلی پنج ستاره زندگی می‌کنند، اما وضعیت ببرهای روسی به شدت رقت‌بار است و ما نشان دادیم که دیگر نباید لقب بهترین مهمان‌نوازهای جهان را به ایرانی‌ها داد!

چرا که مرگ یکی از دو ببر وارداتی از سیبری روسیه، بار دیگر نشان داد که توان نرم‌افزاری و عملیاتی سازمان حفاظت محیط زیست در حوزه محیط جانوری و زیگونگی (تنوع زیستی) تا چه اندازه حقیر و و غیرقابل دفاع است.

در حقیقت، با مرگ یکی از دو ببر وارداتی از روسیه، آن هم در سی‌امین روز از آخرین ماه میلادی سال ۲۰۱۰؛ سالی که از سوی سازمان ملل متحد با عنوان سال جهانی گونه گونی (تنوع) زیستی نامگذاری شده بود، به همه نشان دادیم که به همان بدی که این سال را در ایران آغاز کردیم، توانستیم به پایان هم ببریم؛ بدون آن که هیچ برنامه مدون و قابل ارایه‌ای برای کنشگران محیط زیستی ایران در این سال داشته باشیم که بتوانیم از آن دفاع کنیم.

وقتی ما نمی‌توانیم از دو ببر مهمان حتا برای هشت ماه پذیرایی کنیم؛ آن هم در قفس، چگونه به خود جرأت داده و شعارهای بزرگ سرمی‌دهیم و از احیای شیر ارژن و ببر مازندران و وزغ کویری و یوز ایرانی و … سخن می‌گوییم؟ به راستی آیا تأکید بر این که این ببرها بیمار بوده اند یا نبوده اند، دفترچه سلامت داشته اند یا نداشته اند؛ مشمشه گرفته اند یا نگرفته اند و … اندکی از تلخی اصل داستان را کم می کند؟!

وقتی پلنگ‌های ما زیستگاهی بهتر از دکل‌های فشار قوی برق را برای زنده ماندن ندارند که انتخاب کنند و کاراکال‌ها را آنگونه ناجوانمردانه به قتل می‌رسانیم، چگونه در پی ورود شیر هندی و ببر روسی برای احیای نسل گربه سانان ایرانی برمی‌آییم؟

هرگز از یاد نمی‌برم که چگونه در اردیبهشت ماه سال جاری، محمد جواد محمدی زاده در هنگام ورود این دو ببر در سیمای دولتی ایران ظاهر شده و با افتخار اعلام کرد: از این به بعد باید نام ایران را در شمار ۱۴ کشوری در جهان برشمرد که ببر دارد! او حتا به ذهنش هم خطور نکرد که بیش از ۹۰ کشور جهان هم اکنون مانند ایران ببر دارند (یعنی در باغ وحش) و البته هرگز آنقدر شهامت نیافته‌اند که مانند عالی‌ترین مقام محیط زیست ایران به مردم شان بگویند: ما ببر داریم.

در نادانستگی محمدی‌زاده و مشاورین ارشدش همان بس که او اعلام کرد: ببر ماده چهار ماهه حامله است و تا کمتر از یک ماه دیگر، این مادر فداکار شاهد تولد نخستین فرزندش در خاک ایران هم خواهد بود. غافل از این که نه تنها این ببر حامله نبود و در شکمش توله‌ای را جاسازی نکرده بود؛ بلکه اصولاً کل دوران بارداری ببرها از ۱۰۰ روز تجاوز نمی کند.

همان‌طور که ملاحظه می‌شود، وقتی بضاعت علمی سازمان حفاظت محیط زیست چنین اندک و حقیر باشد که از ابتدایی‌ترین دانش لازم برای استقرار یک جاندار جدید در سرزمینش بهره‌مند نباشد، چگونه می‌توان انتظار داشت که روند فروافت کارایی سرزمین با چنین مدیریت جاهلانه‌ای اوج گرفته و مرمت یابد؟

آیا این شیوه عملکرد، نوعی عوام فریبی و کوته نظری نیست؟ وقتی همه می‌دانند که مهم‌ترین دلیل انقراض گربه سانان بزرگ ایران، ویرانی زیستگاه‌هاشان در شمال و غرب و دشت ارژن (استان فارس) بوده است و اصولاً امنیت لازم برای استقرار این گونه‌ها کاملاً از میان‌رفته و غذایی برای خوردن ندارند، چگونه به خود جرأت داده و از احیای این حیوانات، پیش از آبادانی زیستگاه‌شان سخن می‌گوییم؟

آیا امروز دنیا حق ندارد تا به ما بخندد؟ آیا طرف روسی که میزبان دو قلاده پلنگ اهدایی ماست و قرار بوده تا چهار قلاده ببر دیگر را هم در ادامه این پروژه به ما بدهد، اجازه ندارد تا خواهان استرداد ببر ماده شده و اعلام کند که شما لیاقت میزبانی از ببر سیبری را ندارید، در حالی که ما بهترین شرایط را برای پلنگ‌های شما در طبیعت فراهم کردیم؟

نگارنده خود، حدود چهار ماه پیش از نزدیک آن ببر مرحوم را در باغ وحش ارم تهران دید، در حالی که تکه‌ای بزرگ از ران الاغ را در برابرش انداخته بودند؛ اما او نه تنها به آن تکه گوشت بزرگ قرمز رنگ لب هم نمی زد، بلکه اصولاً در تمام مدت ۱۵ دقیقه‌ای که به تماشایش مشغول بودم، هیچ تکانی هم نخورد و فقط گاهی پلک می‌زد. توگویی در ماتمی بزرگ اسیر شده و به نشانه اعتراض به شرایط دشوار زیستنش اقدام به اعتصاب غذا کرده است.

شاید از این منظر بتوان کاری را که این ببر روسی انجام داد و فرجام اندوه بارش را با حرکت آن گاو مشهور اسپانیایی مقایسه کرد که چند ماه پیش و به نشانه اعتراض به مراسم گاوبازی، جان خود را از دست داد. آن گاو جانش را از دست داد تا مخالفان گاوبازی در جهان فشار بیشتری به دولت اسپانیا بیاورند تا این نمایش جنون‌آمیز را متوقف کند؛ همان گونه که این ببر روسی هم کوشید تا با سکوت دردناک و مرگ غم انگیزش، بکوشد تا آدم زمینی‌ها را از نگاهداری ببرها در قفس برای نمایش های سیاسی بازدارد و به آنها یادآوری کند که اخلاقیات را نباید در هیچ حوزه‌ای، به ویژه آنجا که با زندگی یک موجود زنده ارتباط برقرار می کند، نادیده بی‌انگاریم.

به هر حال، امیدوارم این رخداد تلخ سبب شود تا سازمان حفاظت محیط زیست ایران هر چه زودتر برای ارتقاء نرم‌افزاری و افزایش دانش فنی خود در حوزه زیگونگی حیات اقدام کرده و با تربیت و جذب متخصصانی کارآمد و به روز، بکوشد تا عملاً عقب ماندگی فاحش خود را در این حوزه جبران کند.

شاید در آن روز، دیگر هیچ مدیر سیاسی به خود جرأت ندهد تا در چنین حوزه‌های پیچیده و فنی‌ای، به راحتی سخنان و ادعاهایی را بازگو کند که تا مدت‌ها از آن سخنان به عنوان گاف‌هایی مضحک و لطیفه‌های تلخ در مجامع محیط زیستی جهان یاد کنند.

دیروز نمایش ببرهای سیبریایی در باغ وحش ارم تمام شد!

جمعه, ۱۰ دی, ۱۳۸۹

در واپسین ساعات سال ۲۰۱۰ – که از سوی سازمان ملل متحد به عنوان سال «حفظ تنوع زیستی» نامگذاری شده بود – ببر نر سیبریایی که برای احیای ببر مازندران به ایران آورده شده بود در باغ وحش ارم در شرایطی اسفناک از بین رفت.

در سال «حفظ تنوع زیستی» متعهد شده بودیم تا از اکوسیستم‌های خود حفاظت بیشتر به عمل آوریم، میزان انقراض گونه‌های جانوری را تا حد ممکن کاهش دهیم، از رویشگاه های گیاهی و زیستگاه‌های جانوری و ‌دریایی خود بهتر حفاظت کنیم و حداقل پانزده درصد از مناطق آسیب دیده مان را دوباره احیاء کنیم.

اما متأسفانه سال ۲۰۱۰ در حالی به پایان رسید که همچنان نگرانی‌های فراوانی در بین دوستداران و فعالان محیط زیست برای حفظ تنوع زیستی در وطن وجود دارد. بطوری که بیشتر متخصصان و کارشناسان، برخی رخدادهای تلخ زیست محیطی در این سال را جزو فجایع بزرگ دسته بندی کرده و عنوان سیاه ترین سال محیط زیست ایران را به این سال داده اند.

در ادامه رخدادهای نامیمون این سال، از نابودی تالاب ها و آتش سوزی های بی سابقه جنگل ها در شمال و غرب کشور و شکار غیر مجاز جانوران در معرض خطر انقراض؛ اکنون خبر مرگ ببر نگونبخت سیبریایی – که متخصصین حیات وحش معتقدند در اثر بی برنامگی در حوزه مدیریت محیط زیست کشور چنین مرگ تأسف آوری رخ داده است – سبب گردیده است که عنوان سیاه ترین سال محیط زیست بیشتر برازنده ی این سال در ایران باشد.

اخبار منتشره حکایت از این دارد که ببر نر دو ساله ای که نه در زیستگاه های طبیعی بلکه در باغ وحشی در روسیه به دنیا آمده بود! و در اقدامی ناسنجیده و البته با تبلیقات و سر و صدای زیاد رسانه ای به ایران آورده شده بود تا با همکاری و همراهی ببر ماده همسفر و هموطنش، ببر مازندران ما را احیاء کند پس از ۷ ماه نمایش در باغ وحش ارم قبل از آنکه بتواند قدم در طبیعت زیبای میانکاله بگذارد به دلیل بیماری و جراحات ناشی از زخمی شدن آلت تناسلی در درگیری با ببر ماده بی میل به جفتگیری در قفس، در وضعیت اسف باری درگذشت.

البته اگر این ببر نگون بخت و بیچاره هم به مانند مقامات سازمان حفاظت محیط زیست ما باور داشت که قرار است با ببر ماده همسفرش جفت گیری می کند و در محوطه ای ۲ هکتاری و محصور شده ای به نام پناهگاه حیات وحش میانکاله بچه زایی می کنند و بعد بچه های آن ها در میانکاله رها شده و با هم جفت گیری می کنند و آن ها صاحب نوه و نتیجه و … می شوند و ما هم به افتخار احیای ببر مازندران نائل می شویم، شوربختانه آرزویش را به گور برده و مقامات سازمان حفاظت محیط ریست کشور ما را بازنده و رسوا کرده است.

توصیه می کنم پیشگویی ناصر کرمی در همین خصوص را از دست ندهید …

چشم «هامون» منتظر باران رحمت و خردمندی است!

یکشنبه, ۲۳ آبان, ۱۳۸۹

   دریاچه هامون در این سال ها فقط بر روی نقشه های جغرافیا وجود دارد. سومین دریاچه بزرگ ایران که خشکسالی های پی در پی دهه ی اخیر و نامدیریتی حاکم بر منابع آبی آن، این بزرگ ‌ترین پهنه آب‌های شیرین سیستان را به یکی از بزرگ ترین کانون های برداشت ماسه و ریزگرد بدل ساخته است!

   هامون بزرگ که حکیم طوس در شاهنامه با نام «زره» از آن یاد می کند از ۳ دریاچه کوچک به نام های صابری، پوزک و هامون تشکیل شده است که در ترسالی ها و در زمان پرآبی، وسعت آن ها به ۵۶۶ هزار هکتار می رسیده است که از این مقدار ۳۸۲ هزار هکتار آن متعلق به ایران و مابقی آن در سرزمین افغانستان واقع شده است. در سال های نه چندان دور رودخانه هیرمند به همراه خاشرود و فراه و هاروت رود و شوررود و حسین آباد و نهبندان، دریایی با ظرفیت قریب به ۱۰ میلیارد متر مکعب آب را به زیستمندان سیستانی اش هدیه می کرده است.

ادامه مطلب»