بایگانی “جنگل ها”

جاده هایی که تنوع زیستی موگویی را به شدت تهدید می کنند!

جمعه, ۱۶ مهر, ۱۳۸۹

   تداوم روند جاده سازی در جنگلهای بکر منطقه موگوئی، نگرانی بیشتر کارشناسان و دوستداران طبیعت در سرزمین بختیاری را به همراه داشته است. در حالی طول جاده های احداث شده در این جنگلهای بکر از مرز ۱۵۰ کیلومتر می گذرد که راه سازان قدرتمند! کمترین توجه ای به هشدارها و ممانعت های دستگاه های متولی جنگل و محیط زیست منطقه نداشته و بی مهابا به راه سازی های غیر کارشناسی خود در این منطقه بکر جنگلی زاگرس ادامه می دهند.

    منطقه موگویی بازفت از شهرستان کوهرنگ در چهار محال و بختیاری به عنوان یکی از ظرفیت های ارزشمند تنوع زیستی و ذخایر ژنتیکی زاگرس مرکزی محسوب شده و به علت عدم وجود جاده های دسترسی، تاکنون عبور و مرور کمتری در آن صورت گرفته و در مقایسه با خیلی از دیگر نقاط زاگرس، تقریبا” دست نخورده و بکر باقیمانده است.

   مقامات ارشد اجرایی استان به بهانه ی خیر خدمات رسانی به مناطق محروم و ایجاد زیرساخت های رفاهی – مثل برق، مخابرات و … _  به این مناطق توسعه نیافته، در طی  ۵ سال گذشته اقدام به صرف هزینه های زیادی در این منطقه نموده و بدون هرگونه مطالعه و ارزیابی لازم نظم طبیعی حاکم بر منطقه را بهم زده و جنگلها و تنوع زیستی این قطعه بکر از زاگرس را با تهدیدی جدی مواجه کرده اند. با انجام یک مطالعه چند منظوره و جامع می شد با صرف هزینه هایی کمتر، حدود ۳۰۰ خانوار ساکن در ۷ روستای پراکنده در جنگلهای این منطقه را تجمیع و ساماندهی نموده و زیرساخت های اشتغال زایی و برخورداری از امکانات رفاهی اولیه را برای آنها فراهم نمود. عمده خانوارهای ساکن در این روستاها به لحاظ شرایط کوهستانی منطقه فاقد زمین های کشاورزی مناسب و یا حرفه ای درآمدزا بودی و اغلب تحت پوشش کمیته امداد بوده و با پرورش تعداد اندکی بز، از کمینه های رفاهی حداقلی برخوردار می باشند.

ادامه مطلب»

سنجابی که در دامان هلن رها گردید

جمعه, ۹ مهر, ۱۳۸۹

   تمایل به نگهداری حیوانات جونده در منزل طی سالهای اخیر – به دلیل زیبایی و جذابیت در حرکات – به عنوان یک فرهنگ غلط و طبیعت ستیزانه، حیات سنجاب ایرانی را در جنگلهای بلوط زاگرس هدف قرار داده است. هرچند شدت یافتن تخریب زیستگاه در زاگرس – تخریب جنگلهای بلوط غرب – به عنوان اصلی ترین عامل کاهش جمعیت سنجاب ایرانی محسوب می گردد اما در سال های اخیر متأسفانه شکار غیر مجاز و قاچاق نیز تهدیدی جدی برای این جونده ی تیزپا و پرجنب و جوش به حساب می آید. شدت یافتن روند شکار و زنده گیری سنجاب ها در جنگل های بلوط غرب – خصوصا” استان های لرستان و کردستان – همراه با به آتش کشیدن زیستگاه شان، این روزها سبب نگرانی علاقمندان به طبیعت و محیط زیست کشور گردیده است.

   این سنجاب ایرانی که معمولا” از میوه، جوانه ها، برگ و پوست درختان بلوط تغذیه می کند در محدوده ی جنگلهای زاگرس – بلوط غرب – که از آذربایجان غربی شروع شده و تا بخشی از استان فارس ادامه می یابد پراکنش دارد. سنجاب ها با مدفون کردن میوه های بلوط در زیر خاک نقش به سزائی در زادآوری طبیعی جنگلهای بلوط داشته که با رشد فرهنگ غلط نگهداری از این حیوان بعنوان حیوان خانگی، جمعیت این حیوان مفید و کارنده بذر بلوط در طبیعت کاهش یافته و تجدید حیات طبیعی جنگل های بلوط غرب با خطر مواجه خواهد شد.

   سنجاب ها درختان بلند و کهنسال را به درختان کوتاه و پر شاخ و برگ ترجیح داده و باندهای شکار و قاچاق – عمدتا” در استان های لرستان و کردستان – برای به دام انداختن آن ها با روشن کردن آتش در زیر این درختان بلوط، سنجاب ها را مجبور به پریدن و اسارت در درون کیسه های از پیش تدارک دیده کرده و تجارت کثیفی را در بازار تهران راه می اندازند و ناآگاهانه نسل این حیوان را در معرض خطر انقراض قرا داده و حیات جنگل های بلوط غرب را – از نظر زادآوری و تجدید حیات طبیعی و همچنین خطر بروز آتش سوزی در جنگل ها – به مخاطره می اندازند.

   یکی از این قربانیان، سنجابی است که بخت با او یار بوده، در عملیات شکار و انتقال به تهران جان سالم بدر برده و پس از ۶ ماه زندگی کردن در کنار خانواده ای طبیعت دوست در اصفهان، در اقدامی انسانی و طبیعت دوستانه به طبیعت بختیاری تقدیم گردید.

   در هفته گذشته یکی از خوانندگان این تارنما – آقای رضا شیرازی عزیز – خواستار همراهی نگارنده در ارائه ی اطلاعاتی از مناطق حفاظت شده جنگلی در طبیعت بختیاری و همکاری برای رها سازی این سنجاب در طبیعت شدند. پس از آشنایی نادیده و گفتگو با نگهدارنده این سنجاب که بانویی هنرمند از سرزمین زنده رود بودند، منطقه حفاظت شده جنگلی هلن انتخاب گردید و روز گذشته – پنج شنبه ۸/۷/۱۳۸۸ – این بانوی طبیعت دوست – خانم شهرزاد فقهی –  در اقدامی قابل تحسین با همراهی پدر و مادر عزیز و قابل احترامش، پس از طی ۲۰۰ کیلومتر جاده کوهستانی، به رغم انس و الفتی که در این مدت ۶ ماهه بین آنها و این سنجاب برقرار شده بود، آنرا در دامان جنگل های هلن رها کردند تا بار دیگر عشق به طبیعت مردم ایران زمین را به نمایش گذارند.

ادامه مطلب»

احداث جاده‌های دسترسی سد خرسان ۳ و آغاز قتل و عام درختان

سه شنبه, ۹ شهریور, ۱۳۸۹

   خرسان ۳ یکی از ۳ سد غول پیکر برق آبی در دست احداث بر روی رودخانه خرسان است که این روزها، با آغاز پروژه ی احداث جاده های دسترسی، عملیات اجرایی احداث آن در جنگل های لردگان کلید خورده است. این سد بتنی دوقوسی با ارتفاع ۱۹۵ متر و دریاچه‌ای به حجم ‌یک هزار و ۱۵۵ میلیون متر مکعب و در بالادست سد کارون ۳ ساخته خواهد شد.

   در نوشتارهای پیشین به خسارت های زیست محیطی و طبیت گردی ناشی از احداث این سد اشاره کرده بودم، سدی که در آینده ای نزدیک و با آبگیری، آبشار آتشگاه لردگان را به همراه درختان کهنسالش در خود غرق خواهد کرد. آبشار آتشگاه یکی از مناطق گردشگری طبیعی و دیدنی ترین جاذبه های لردگان در سرزمین بختیاری بوده که تقریبا” در تمامی طول سال پذیرای طبیعت گردانی از سراسر استان و کشور – خصوصا” مردم استان های اصفهان و خوزستان – می باشد. این آبشار در فاصله حدود ۵۰ کیلومتری جنوب غربی شهر لردگان و در دامنه کوه های سر به فلک کشیده و در دره ای زیبا و ناهموار به طول ۲ کیلومتر در بالادست روستای آتشگاه واقع گردیده است. آبشارهای کوچک و بزرگ، درختان کهنسال و طبیعی بلوط و چنار در مسیر آبشار تا محل اتصال به رودخانه خرسان، مناظر دیداری کم همتایی را ایجاد کرده است.

ادامه مطلب»

با مصوبه اخیر هیأت دولت، «دهه ی مهار بیابان زایی» در طبیعت بختیاری امیدوار کننده آغاز شد

سه شنبه, ۲ شهریور, ۱۳۸۹

   رخدادی که این روزها تارنمای کم همتای مهار بیابان زایی را بیش از دیگران سرخوش کرده است، صدور فرمان بان کی مون مبنی بر آغاز دهه ای جهانی با عنوان «حراست از بیابان‌ها و مقابله با بیابان‌زایی» است که این بار سازمان ملل به وعده ی داده شده خود در سال ۲۰۰۶ (سال جهانی بیابان و مقابله با بیابان‌زایی) عمل کرده است و سعی دارد در این دهه – سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ – دولت ها خطر تخریب زیست بوم ها و بیابانی شدن آن ها را جدی بگیرند و برای مهار این بیابان زایی بیش از پیش بکوشند.

   اگر بیابان ها را به عنوان یکی از بوم‌سازگان‌ زمین بشناسیم، جلوگیری از تخریب و نابودی جنگل ها، مراتع، تالاب ها و بیشه زارهای طبیعی از مصادیق بارز مقابله با بیابان زایی خواهند بود. توجه جدی به شناسایی و مهار عوامل تخریب این عرصه های طبیعی، سبب خواهد شد تراز اکولوژیکی سرزمین مادری مان روندی مثبت پیدا کرده و هیچگاه شاهد سیلاب های ویرانگر و ریزگردهای نفس گیر و آبادی های خالی از سکنه و … نباشیم و از محیط زیستی پایدار و حیات اجتماعی رو به رشدی برخوردار باشیم.

   در سومین دور از سفرهای استانی هیأت دولت به استان چهار محال و بختیاری، به مانند برخی از دیگر مناطق کشور، شاهد توجه نسبتا” سزاوار دولتمردان به منابع طبیعی این قطعه از سرزمین مادری بوده ایم. اختصاص مبلغ ۶ میلیارد تومان به منظور کنترل و مهار عوامل تخریب جنگل ها و مراتع چهار محال و بختیاری از مصوبات زیست محیطی هیأت دولت در این سفر بوده است. توانمند سازی خانوارهای جنگل نشین، تعادل دام و مرتع و تغییر الگوی مصرف سوخت – که جملگی از عوامل تخریب عرصه های جنگلی و مرتعی می باشند – اهداف اصلی این مصوبه سبز را تشکیل می دهند.

   هرچند برای مهار کامل این عوامل تخریب در سرزمین بام ایران، نیاز به اعتبارات چند ۱۰ برابری و توجه خردمندانه و جدی تری است اما اختصاص این مبلغ اندک نخستین چراغی است که برای مهار عوامل تخریب و مقابله با بیابان زایی در بخشی از سرزمین بختیاری روشن گردیده است. انشاءالله که دولتمردان با تخصیص به موقع و حقیقی اعتبار پیش بینی شده در این مصوبه مانع خاموش شدن این چراغ گردیده و با تصویب اعتبار مورد نیاز جهت پوشش کل استان، جاجای طبیت بختیاری را چراغانی کنند.

   مصادف شدن ابلاغ این مصوبه با آغاز «دهه ی جهانی مهار بیابان زایی» را به فال نیک می گیریم و دعا می کنیم تخصیص اعتبارات این مصوبه نیز به سرنوشت مصوبه ۳۵ میلیارد تومانی اعتبارات اختصاص داده شده به عملیات های آبخیزداری در سفر دور اول هیأت دولت به سرزمین بختیاری دچار نگردد!

قحطی آب در مرکز آب !

سه شنبه, ۲۶ مرداد, ۱۳۸۹

   بر بنیاد گزارش اخیر مدیرعامل آبفار چهارمحال و بختیاری، هم اکنون ۲۴۸ روستا در چهارمحال و بختیاری با کمبود آب آشامیدنی مواجهه اند که این نابسامانی بیشتر در منطقه لردگان مشاهده می شود! این مقام مسئول در مدیریت آب «سرزمین آبها و چشمه سارها» اعلام داشته است که: «آبدهی چشمه‌ها و قنات‌ها کاهش چشمگیری داشته و بیش از ۵۰ درصد آب چاه‌ها کاهش یافته است، این در حالی‌ست که ۱۳ حلقه چاه تامین کننده آب آشامیدنی نیز خشک شده است و خطر جیره بندی آب تعداد زیادی از مناطق روستایی را تهدید می کند».

   در حالی شاهد این نابسامانی مدیریتی هستیم که سرزمین بختیاری با کمینه ای یک درصدی از وسعت سرزمینی کشور، قادر است به برکت مهرورزی‌های بی‌منت آسمانش، به تنهایی تأمین کننده ۱۰ درصد آب شیرین کشور باشد و در حال حاضر بخشی از حیات و شادابی استان های اصفهان و خوزستان و یزد و رفسنجان و … را مرهون روان آب های خود کند.

   و در شرایطی شاهد قحطی و بحران آب در آبادبوم های لردگان هستیم که این منطقه از بارش میانگین بلند مدت ۵۷۸ میلیمتر در سال برخوردار بوده و به لحاظ ویژگی های اقلیمی اش، بخش اندکی از بارش های سالانه اش به صورت برف بوده و بارش های بارانی و مایع از جمله شناسه های اقلیمی آن منطقه است. لردگان هر چند در سالهای زراعی ۸۶-۸۷ و ۸۷-۸۸ از کاهش بارندگی نسبت به میانگین بلند مدت رنج برده است – به ترتیب ۲۴۸ و ۴۰۸ میلیمتر– اما در سالهای آبی ۸۴-۸۵ و ۸۵ – ۸۶ با بارش های ۸۷۰ و ۹۷۶ میلیمتر، روزگارانی بهاری را سپری کرده بودند. یافته های اقلیم شناسی سال آبی ۸۸-۸۹ هم بر خلاف بسیاری از بخش‌های کشور، نشان از روزگاری سبزتر – حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد بیش از میانگین ۳۰ ساله – برای آبادبوم های لردگان دارد.

   از جمله شناسه های طبیعی لردگان، استقرار نیمی از جنگل های استان در این زیست بوم بوده که ۱۵۷ هزار هکتار از وسعت ۳۰۰ هزار هکتاری این ناحیه جنوبی سرزمین بختیاری را شامل می شود. وجود چنین پوشش جنگلی در لردگان سبب شده است که سرانه جنگل اهالی این سرزمین بیش از ۲ برابر میانگین استان چهارمحال و بختیاری و بیش از ۴ برابر میانگین کشور باشد.

   این نکته حائز اهمیت است که گرچه خشکسالی نسبی ۲ سال گذشته و عواملی چون شرایط حاکم بر میزان رطوبت خاک و ذخایر آب‌های سطحی و زیرزمینی سال قبل و همچنین معضل درجه حرارت و افزایش آن در سال جاری نسبت به سال قبل و افزایش تبخیر بارش‌های دریافتی و در نتیجه کاهش میزان رطوبت خاک در ایجاد وضعیت اسف بار فعلی بی تأثیر نبوده است اما این قحطی و بحران آب فقط محدود به شرایط فوق نبوده، بلکه شرایط مدیریتی حاکم بر این سرزمین، مثل برداشت های اضافی چاه های مجاز و غیر مجاز از آب های زیر زمینی، کشاورزی سنتی، پائین بودن راندمان آبی و استفاده از روش های آبیاری غیر مکانیزه و غیر علمی، اصرار بر کشت محصولات با نیاز آبی بالا – برنجکاری ها و … – و در نهایت عدم توجه سزاوار به برنامه های آبخوان داری و آبخیزداری ارزان قیمت برای مهار و نفوذ آب در زیرزمین و دلباختگی نسبت به احداث سدهای غول پیکر بتنی، بیشترین نقش غیرقابل انکار را در ایجاد این بحران آب داشته اند.

   سد احداثی کارون ۴ و چهار سد در دست احداث کارون ۵ و خرسان های ۱ و ۲ و ۳ بر روی رودخانه های ارمند و خرسان که آبادی های لردگان را به محاصره ی خود درآورده اند سبب گردیده است تبخیر بارش‌های دریافتی به شدت افزایش یابد. در صورت آبگیری این ۵ سد عظیم، سالانه بالغ بر نیم میلیارد متر مکعب آب – معادل آب مورد نیاز بیش از ۳۰۰ هزار نفر در سال – از سطح دریاچه های این سدها تبخیر شده و از دسترس خارج می شود.

   عدم توجه سزاوار به مدیریت خردمندانه بر ظرفیت های طبیعی و اقلیمی منطقه، و نامدیریتی حاکم بر منابع آبی و پتانسیل های سرزمینی لردگان، سبب پائین رفتن سطح آب های زیرزمینی، کاهش آب چاههای تامین آب آشامیدنی و کشاورزی، ایجاد بحران و قحطی آب در مرکز آبها گردیده است.

   برای مقابله با این وضعیت های ناخوشایند و بحران های ایجاد شده، خردمندانه ترین چاره آن است که فلسفه آبخوانداری و آبخیزداری را به جای سدسازی های پرهزینه، طبیعت ستیزانه و منفعت طلبانه بخشی پذیرفته، و با بهره وری از دانش بومی گرانسنگ آبخوانداری و آبخیزداری، مقاومت زیست بوم های کشور در مقابل تغییرات اقلیمی کوتاه مدت و دراز مدت افزایش داده و زیستن در همه سرزمین های خشک را با صرف هزینه های اندک در قیاس با هزینه های سرسام آور سدسازی میسر و آسان نمود.

   نکته تأسف انگیز آن است که اعتبار اختصاص داده شده به پروژه های آبخیزداری در مقابل ۲ هزار میلیارد تومان صرف شده در سد سازی های منطقه لردگان در ۱۰ سال گذشته، سالانه رقمی کمتر از ۱۵۰ میلیون تومان بوده است!

   امید آنکه سیاستگزاران و دولتمردان ما قبل از آنکه خیلی دیر شود و فرصت ها از دست رود، با تخصیص اعتبارات مناسب و درخور به پروژه های آبخوانداری و آبخیزداری، از هدر رفت سرمایه ها، زمان، آب و خاک این سرزمین جلوگیری کنند و از بروز فجایع دهشتناک خودساخته در آبادبودم های کشور پیشگیری نمایند.

در همین باره:

۲۸۰ رشته قنات در چهارمحال و بختیاری خشک شد!

ژاپن در فعالیت های جنگلداری و مرتعداری مشارکتی، تنها همکاری فنی با طرف ایرانی دارد!

سه شنبه, ۱۹ مرداد, ۱۳۸۹

   سابقه فعالیت «آژانس همکاری های بین المللی ژاپن» – جایکا  JICA – در استان چهار محال و بختیاری به بالغ بر ۱۰ سال می رسد. این آژانس از اواخر دهه ۷۰ در قالب فعالیت های آبخیزداری در حوضه ی کارون بزرگ با مدیریت آبخیزداری استان همکاری داشته است. البته آن همکاری بر خلاف همکاری اخیر – که تنها به صورت فنی می باشد – در قالب همکاری های فنی اعتباری صورت می گرفته است و تأمیه هزینه های اجرای فعالیت های پیش بینی شده نیز بر عهده ی طرف ژاپنی بوده است.

   زمینه انجام این همکاری بین المللی با درخواست طرف ایرانی در سال ۱۳۸۷ شروع گردید و پس از طی مراحل دیپلماتیک، با تشکیل تیم فنی ژاپنی – جایکا – و بازدیدهای صحرایی و انجام مطالعات مقدماتی، نهایتا” در اسفند ۱۳۸۸ به امضای قرارداد همکاری فنی منتهی گردید.

   هم اکنون مطالعات تفصیلی اجرایی طرح در محدوده ۱۰ روستای جنگلی منطقه بازفت کوهرنگ آغاز گردیده و بر اساس برنامه زمانبندی ۵ ساله این قرارداد همکاری، در سال اول به پایان خواهد رسید و در ۴ سالی بعدی همکاری های فنی طرف ژاپنی در اجرای طرح در ۵ تا ۱۰ روستای مطالعه شده ادامه خواهد یافت.

    بر این بنیاد که نقش اصلی این سازمان مستقل بین المللی ژاپن – «جایکا» – پشتیبانی از شیوه های جلب مشارکت مردمی(همراه با درک مسأله) و ایجاد روحیهٔ خودسازی به صورت میان مدت یا طولانی مدت در مردم کشورهای در حال توسعه به منظور کاهش فقر و توسعه اقتصادی است، بهبود و ارتقاء وضعیت اقتصادی اجتماعی اهالی روستاهای جنگلی از جمله اهداف این همکاری بین المللی می باشد.

   در این همکاری به آموزش روستائیان و ارتقاء سطح آگاهی آنان نسبت به اهمیت و جایگاه جنگل و منابع طبیعی در اقتصاد پایدار آنها پرداخته خواهد شد. در کنار آموزش روستائیان، به آموزش فنی و ارتقاء مهارت های کارشناسان منابع طبیعی نیز توجه خواهد شد تا زمینه دست یابی به هدف طرح – بهره وری پایدار از ظرفیت های اشتغال زایی و درآمدزایی موجود در عرصه های جنگلی – مهیا گردد.

   حال با توجه اینکه اجرای چنین طرح هایی به تثبیت حضور روستائیان در جنگل منتهی می گردد، به نظر می رسد در انتخاب روستاهای هدف بایستی دقت و تأمل بیشتری به عمل آید تا این تثبیت حضور منجر به نابودی آرام جنگلهای در حال تخریب نگردد. برخی از جنگلهای ما در زاگرس در شرایطی قرار گرفته اند که تنها راه نجات آنها، گزینه ساماندهی و خروج روستاها و رها سازی آن جنگلها می باشد، گزینه ای که اجرای آن با اهداف طرح مشارکتی جایکا همخوانی نداشته و در تقابل آشکار می باشد.

   به رغم آنکه تأمین کلیه هزینه های انجام مطالعات و برگزاری دوره های آموزشی و مهارتی روستائیان و کارشناسان بر عهده طرف ژاپنی می باشد، اما تأمین اعتبار مورد نیاز جهت اجرایی شده این طرح، بر عهده طرف ایرانی بوده که امیدواریم اعتبار مورد نیاز عملیاتی شدن این طرح، به سرنوشت اعتبارات اجرای طرح های مرتعدار و جنگلداری تهیه شده سنوات قبل دچار نگردد و این الزام پنهان بین المللی، سبب تخصیص اعتبار لازم برای اجرایی شدن این طرح گردد.

   اهمیت جنگل در منطقه بازفت کوهرنگ به عنوان میراث کهن زندگی بشر، بهم خوردن توازن بین مردم و پوشش جنگلی در خلال چند ده سال گذشته و روند منفی تغییرات جنگل در اثر فعالیت های دستگاه های دولتی و مردم و عوامل طبیعی از جمله دلایل انتخاب بازفت برای اجرای این طرح اعلام شده است.

تلاش کم همتای نیروهای امدادی هم نتوانست مانع سوختن درختان شود!

شنبه, ۲ مرداد, ۱۳۸۹

   وقوع آتش سوزی گسترده در جنگلها و مراتع کوهستانی منطقه مشایخ اردل، تعداد زیادی از نیروهای امدادی و مسئولین محلی استان چهار محال و بختیاری را به منطقه وقوع حریق کشاند. به رغم تعطیلی روز گذشته – جمعه ۱/۵/۸۹ – حضور کم مانند مسئولی محلی در منطقه سبب گردیده بود تعداد قابل توجه ای از نیروهای امدادی هلال احمر، منابع طبیعی، محیط زیست، شهرداری ها و پایگاه های مقاومت بسیج به منطقه اعزام گردند.

   هر چند عدم اطلاع رسانی سریع و به موقع، وزش باد شدید و کوهستانی بودن منطقه سبب گسترش آتش در سطحی بالغ بر ۲۰۰ هکتار از بهترین جنگلها و مراتع استان شده بود، اما تلاش قابل تحسین نیروهای یگان حفاظت منابع طبیعی و حضور فعالانه و دلسوزانه نیروهای امدادی هلال احمر استان در کنار مسئولین و مدیران محلی حاضر در منطقه حریق، باعث گردید در ساعات پایانی روز – ساعت ۷ بعد از ظهر – از سرایت آتش به مناطق همجوار جلوگیری شده و گسترش آتش مهار گردد. یقینا” اگر حضور فعالانه مسئول ستاد حوادث غیر مترقبه استان – مهندس فرهادی – و دیگر مسیولین سیاسی منطقه – فرمانداران و بخشداران – در محل نبود، گستردگی آتش سوزی را در سطحی به مراتب بیشتر شاهد بودیم. ضمن قدر دانی از حضور دلسوزانه و طبیعت دوستانه این عزیزان در صحنه، انتظار می رود زمینه توجه سزاوارانه تری در تأمین تجهیزات و امکانات سخت افزای و نرم افزاری اطفاء حریق در جنگلها و مراتع استان فراهم گردد.

ادامه مطلب»

درختانی که پس از مهار آتش، بی صدا می سوزند!

جمعه, ۱ مرداد, ۱۳۸۹

    هر چه به روزهای پایانی تابستان نزدیک می شویم، خطر آتش سوزی با شدت بیشتری جنگل های منطقه زاگرس را تهدید می کند.  بارش های نسبتا” خوب در بهار سال جاری سبب گردید شرایط رشد مناسبی برای علوفه های یکساله در زیراشکوب جنگلهای زاگرس فراهم گردد که با شدت یافتن گرمای کم سابقه هوا و خشک شدن این علوفه ها، درختان نیز بوسیله آتش سوزی های عمدی و غیرعمدی به مراتب بیشتر از سال های قبل مورد تهدید قرار گیرند.

   با عنایت به اینکه به نظر می رسد عمده آتش سوزی های رخ داده عمدی بوده و به قصد تصرف و دست اندازی به اراضی ملی صورت می گیرد، هرچه به روزهای پایانی فصل برداشت محصولات کشاورزی نزدیک می شویم، احتمال بروز این آتش سوزی های سودجویانه و طبیعت ستیزانه بیشتر خواهد شد. حضور کمتر کشاورزان در مناطق جنگلی و کاهش همکاری آنان در جلوگیری از بروز آتش سوزی – به لحاظ پایان فصل برداشت زراعت ها و نبود نگرانی بابت وقوع حریق در مزارع کشاورزی – اطلاع رسانی سریع و امکان حضور به موقع مأمورین امدادی در مناطق جنگلی کوهستانی و دور دست را با تأخیر و مشکل جدی مواجه می کند.

   کوهستانی و صعب العبور بودن مناطق جنگل، سرعت حضور مأمورین و مهار آتش را کاهش داده و بر وسعت آتش سوزی ها و خسارت وارده بر جنگلها می افزاید. هرچند کمبود امکانات سخت افزاری و عدم بهره مندی اکثر استانهای جنگلی منطقه زاگرس از بالگردهای اطفاء حریق، سبب می گرد نیروهای حاضر شده در منطقه، به رغم تحمل زحمات و تلاش های طاقت فرسا، به نحو سزاواری در مهار و اطفای کامل حریق ها موفق نباشند و طبیعت رنجور متحمل زخم های غیرقابل جبرانی گردد.

   در برخورد با آتش سوزی های رخ داده در مناطق جنگلی، باید مقابله با آتش سوزی در دو مرحله – مهار آتش و اطفای کامل آتش – صورت پذیرد، نکته مهمی که عمدتا” به دلیل کوهستانی و صعب العبور بودن منطقه، خستگی و کمبود نیروهای امدادی، عدم وجود امکانات سخت افزاری لازم و عدم برخورداری نیروها از دانش لازم اطفاء حریق، به فراموشی سپرده می شود.

ادامه مطلب»

مرگ ناگهانی بلوط، جنگلهای زاگرس را تهدید می کند!

سه شنبه, ۱ تیر, ۱۳۸۹

   یکی از رخدادهای تلخی که در سالهای اخیر در جنگلهای زاگرس در حال رخ دادن بوده و هر روزه بر وسعت آن افزوده می شود، زوال یا خشکیدگی بلوط (oak decline) است. متخصصین بیماریهای بخش جنگل معتقدند که آفات و یا بیماری در میان درختان بلوط به تنهایی نمی تواند علت وقوع چنین فاجعه زیست محیطی باشد و قطعا” عواملی نظیر تخریب جنگل، خشکسالی های پی در پی، گرد و غبارهای اخیر و نوع خاک در زوال و خشکیدگی بلوط های منطقه زاگرس نقش مؤثری داشته اند.

   اخیرا” در اکثر مناطق جنگلی زاگرس پدیده مرگ ناگهانی گونه بلوط مشاهده گردیده است که از میان ۱۱ استان زاگرسی، استان ایلام در شرایط بحرانی و أسف باری قرار دارد. این پدیده فاجعه آمیز، بیشتر در خاکهای کم عمق و شنی مشاهده شده است و غالبا” در اثر نابسامانی شرایط رویشگاهی و برهم خوردن تعادل محیطی، از خشکیدگی ریشه های موئی درختان بلوط شروع شده و با ظهور آفات و بیماری های ثانویه، استرس های شدیدی به درختان بلوط وارد آمده و سبب زوال و خشگیدگی آنها می شود.

   متأسفانه پس از ظهور علائم زوال و خشکیدگی – که به صورت اپیدمی نیز در همه مناطق جنگلی زاگرس گسترش می یابد –  بیشتر از ۳ تا ۵ سال طول نمی کشد که درختان بلوط بطور کامل خشک گردیده و مرگ ناگهانی جنگلها رخ می دهد.

   در حال حاضر علاوه بر نظریه کارشناسی فوق الذکر – که برمبنای اصول آفت شناسی بنا نهاده شده است و بر ضعف بیولوژیکی گونه بلوط در اثر قطع جنگل، تبدیل فرم پرورشی بلوط از دانه زاد به شاخه زاد، خشکسالی های سنوات گذشته و گرد و غبار تأکید دارد – برخی کارشناسان جنگل نیز باستناد مباحث جنگل شناسی به مبحث «توالی و تواتر در جنگل» نظر دارند که بر مبنای این نظریه کارشناسی هم به سبب تغییرات محیطی و شرایط اکولوژیکی – نظیر تخریب جنگل، خشکسالی های پی در پی، گرد و غبارهای اخیر و … – گونه بلوط که گونه ای کلیماکس و با ارزشی است در حال زوال و نابودی بوده و در این سیر قهقرایی گونه های پست و کم ارزش اکولوژیکی در حال جایگزینی گونه بلوط می باشند.

   در صورتیکه چنین نظریه ای – «توالی و تواتر جنگل» – درست باشد، جنگلهای زاگرس در شرایط بسیار بدتری نسبت به نظریه اول قرار دارند و ممکن است در مدت زمانی نه چندان طولانی، شاهد گسترش این پدیده تلخ در همه مناطق جنگلی زاگرس باشیم و با مرگ ناگهانی بلوط، فاجعه ی زیست محیطی بزرگی رغم بخورد. البته در شرایطی که نظزیه اول هم درست باشد، به دلیل اینکه در سالهای گذشته اقدامات مؤثر و جامعی در جهت آفت شناسی و پیشگیری و مبارزه با آفات در جنگلهای زاگرس صورت نگرفته است، جنگلهای بلوط با شرایطی شدیدا” بحرانی مواجه خواهند شد و با صرف هزینه های زیاد هم نمی توان از خسارت های زیست محیطی فاجعه آمیز این پدیده کاست.

   با به صدا درآمدن زنگ خطر نابودی جنگلهای بلوط زاگرس و قرار گرفتن این نمادهای سبز مقاومت در شرایط بحرانی، ضرورت دارد دولتمردان و برنامه ریزان توسعه ای کشور برای کنترل و مهار این بحران، بدون هدر دادن زمان و فرصت، در عزمی ملی و با مدیریتی هوشمندانه نسبت به حذف فشارهای معیشتی وارده به جنگلهای زاگرس اقدام نمود و با تغییر شیوه های معیشتی اهالی جنگل و استفاده از سایر ظرفیت های اشتغال زایی – صنعتی، گردشگری، بازرگانی، تجاری و … – فرصت احیاء و بازسازی را برای جنگلهای بلوط فراهم کرده و با کنترل عوامل تخریب و تهدید، از یک فاجعه زیست محیطی جلو گیری کنیم.

سدهای زنجیره ای خرسان، جنگل تراشی شان را آغاز کردند!

چهارشنبه, ۵ خرداد, ۱۳۸۹

   پس از آبگیری سد کارون ۴ و نابودی هزاران درخت کهنسال در جنگلهای چهارمحال و بختیاری، با پایان یافتن مطالعات سدهای زنجیره ای بر روی رودخانه خرسان – از سرشاخه های کارون بزرگ – در منطقه جنگلی لردگان، متأسفانه از هم اکنون به بهانه احداث جاده های دسترسی شاهد نابودی درختان بلوط کهنسال در یکی از بهترین جنگل های منطقه زاگرس هستیم تا این بار قبل از آبگیری این سدها و غرق کردن هزاران درخت دیگر، قدرت سدسازان و طرفداران شان به نمایش گذاشته شود.

   عدم توجه به اصول راهسازی در جنگل، احداث جاده با عرض بیش از ۲۰ متر، جاده سازی در جنگل های با پوشش بالا و عدم توجه به اصول جاده سازی در جنگل های پرشیب و کوهستانی و نابودی حداکثری درختان بر سر راهشان، از جمله شناسه های قدرت نمایی این آب سالاران طبیعت ستیز در جنگل های لردگان است.

ادامه مطلب»