بایگانی “محیط زیست”

دیروز نمایش ببرهای سیبریایی در باغ وحش ارم تمام شد!

جمعه, ۱۰ دی, ۱۳۸۹

در واپسین ساعات سال ۲۰۱۰ – که از سوی سازمان ملل متحد به عنوان سال «حفظ تنوع زیستی» نامگذاری شده بود – ببر نر سیبریایی که برای احیای ببر مازندران به ایران آورده شده بود در باغ وحش ارم در شرایطی اسفناک از بین رفت.

در سال «حفظ تنوع زیستی» متعهد شده بودیم تا از اکوسیستم‌های خود حفاظت بیشتر به عمل آوریم، میزان انقراض گونه‌های جانوری را تا حد ممکن کاهش دهیم، از رویشگاه های گیاهی و زیستگاه‌های جانوری و ‌دریایی خود بهتر حفاظت کنیم و حداقل پانزده درصد از مناطق آسیب دیده مان را دوباره احیاء کنیم.

اما متأسفانه سال ۲۰۱۰ در حالی به پایان رسید که همچنان نگرانی‌های فراوانی در بین دوستداران و فعالان محیط زیست برای حفظ تنوع زیستی در وطن وجود دارد. بطوری که بیشتر متخصصان و کارشناسان، برخی رخدادهای تلخ زیست محیطی در این سال را جزو فجایع بزرگ دسته بندی کرده و عنوان سیاه ترین سال محیط زیست ایران را به این سال داده اند.

در ادامه رخدادهای نامیمون این سال، از نابودی تالاب ها و آتش سوزی های بی سابقه جنگل ها در شمال و غرب کشور و شکار غیر مجاز جانوران در معرض خطر انقراض؛ اکنون خبر مرگ ببر نگونبخت سیبریایی – که متخصصین حیات وحش معتقدند در اثر بی برنامگی در حوزه مدیریت محیط زیست کشور چنین مرگ تأسف آوری رخ داده است – سبب گردیده است که عنوان سیاه ترین سال محیط زیست بیشتر برازنده ی این سال در ایران باشد.

اخبار منتشره حکایت از این دارد که ببر نر دو ساله ای که نه در زیستگاه های طبیعی بلکه در باغ وحشی در روسیه به دنیا آمده بود! و در اقدامی ناسنجیده و البته با تبلیقات و سر و صدای زیاد رسانه ای به ایران آورده شده بود تا با همکاری و همراهی ببر ماده همسفر و هموطنش، ببر مازندران ما را احیاء کند پس از ۷ ماه نمایش در باغ وحش ارم قبل از آنکه بتواند قدم در طبیعت زیبای میانکاله بگذارد به دلیل بیماری و جراحات ناشی از زخمی شدن آلت تناسلی در درگیری با ببر ماده بی میل به جفتگیری در قفس، در وضعیت اسف باری درگذشت.

البته اگر این ببر نگون بخت و بیچاره هم به مانند مقامات سازمان حفاظت محیط زیست ما باور داشت که قرار است با ببر ماده همسفرش جفت گیری می کند و در محوطه ای ۲ هکتاری و محصور شده ای به نام پناهگاه حیات وحش میانکاله بچه زایی می کنند و بعد بچه های آن ها در میانکاله رها شده و با هم جفت گیری می کنند و آن ها صاحب نوه و نتیجه و … می شوند و ما هم به افتخار احیای ببر مازندران نائل می شویم، شوربختانه آرزویش را به گور برده و مقامات سازمان حفاظت محیط ریست کشور ما را بازنده و رسوا کرده است.

توصیه می کنم پیشگویی ناصر کرمی در همین خصوص را از دست ندهید …

نگاه«محمد درویش»به ماجرای استعفای دکتر صدوق

یکشنبه, ۵ دی, ۱۳۸۹

یادداشتی که ملاحظه می کنید محمد درویش (نویسنده وبلاگ دربند مهار بیابان زایی) برای دیده بان طبیعت بختیاری فرستاده است تا منتشر شود:

وقتی صدوق هم ترجیح می دهد که برود!

و سرانجام محمد باقر صدوق، مردی که بسیاری به او امید بسته بودند که شاید بتواند کشتی به گل نشسته محیط زیست ایران را به ساحل نجات و آرامش برساند، هم رفت! آن هم در شرایطی که نه تنها نتوانست آن کشتی بلازده را از گل درآورد، بلکه نزدیک بود خودش و کارنامه ۳۰ ساله اش را هم با خود در گل مدفون سازد!!

و همه ی این ها در سال ۱۳۸۹ رخ داد؛ سالی که برایتان خواهم گفت: به سهولت می توان بر آن، عنوان سیاه ترین سال محیط زیست ایران را داد! نمی توان؟

سالهاست که طرفداران و فعالان محیط زیست در ایران به شنیدن خبرهای تخریب، آتش سوزی، شکار غیرقانونی، انقراض گونه های اندمیک، خشک شدن تالاب ها و دریاچه ها و آلوده شدن شتابان آب، هوا و خاک وطن عادت کرده اند. با این وجود و به رغم چنین پیشینه ای از کلکسیون خبرهای بد و ناامیدکننده، باید اعتراف کرد که سال ۱۳۸۹ تا همین جا، بسیاری از رکوردهای منفی و مأیوس کننده را در حوزه محیط زیست به نفع خود جابه جا کرده است! به نحوی که حتا برای بدبین ترین تحلیلگران و فعالان محیط زیستی هم، تصور ازدحام و ترافیک این همه رخداد نامیمون در سال پیش رو، شگفت آور و به شدت مأیوس کننده بوده است.

این در حالی است که پس از تغییر فاطمه واعظ جوادی در سال گذشته – فردی که تا آن تاریخ عنوان ضعیف ترین ریاست سازمان حفاظت محیط زیست را سزاوارانه در تمامی دوران پیش و پس از انقلاب زیبنده ی خود کرده بود – بسیاری از علاقه مندان محیط زیست ایران، امیدوارانه تغییر و تحولات پیش آمده در نهاد متولی طبیعت ایران را پیگیری می کردند؛ به ویژه آن که شاهد حضور چهره های خوشنام و متخصصی چون دکتر محمدباقر صدوق و دکتر علی محمد نوریان  در کلیدی ترین سمت های سازمان، یعنی معاونت محیط طبیعی و انسانی آن بودند.

افزون بر آن، شنیدن برخی از جدی ترین انتقادات از وضعیت محیط زیست ایران از زبان محمدجواد محمدی زاده، سکاندار جدید محیط زیست در کابینه دهم، آشکارا بر میزان این امید می افزود؛ چرا که تاکنون هیچ مقامی در جمهوری اسلامی ایران در حد معاونت رییس جمهور نپذیرفته بود که کشور متبوعش یکی از ۱۰ کشور اصلی تخریب کننده محیط زیست در جهان است؛ اعترافی که محمد جواد محمدی زاده آن را در همان آغازین روزهای صدارتش بر سبزترین صندلی کابینه دهم انجام داد و تا آنجا پیش رفت که برخی از همفکرانش از او شروع به انتقاد کردند!

نگارنده هم در همان روزها نوشت: محمدی‌زاده خوب حرف می‌زند؛ یعنی خوب هم عمل می‌کند؟!

و امیدوارانه منتظر ماند تا پاسخ پرسشش را بیابد؛ پرسشی که امروز به نظر می رسد پس از اعلام استعفای قریب الوقوع و بازنشستگی هر سه معاونت طبیعی، انسانی و دریایی سازمان حفاظت محیط زیست، پاسخش آشکار شده باشد!

چنین است که امروز شاید کمتر ناظر بی طرفی را بتوان پیدا کرد که عنوان سیاه ترین سال طبیعت ایران را مناسب سال ۱۳۸۹ نداند؛ سالی که بیش از ۲۰۰ هزار هکتار از محدوده طبیعی دریاچه ارومیه به کویر نمک بدل شد؛ دریاچه پریشان با عنوان بزرگ ترین دریاچه آب شیرین کشور، کاملاً خشک شد و بسیاری دیگر از تالاب ها و دریاچه های داخلی کشور هم بدترین وضعیت خود را تجربه کردند که از آن میان باید به تالاب بختگان، انزلی، گاوخونی، میقان، طشک، کم جان، هامون، مهارلو، میانکاله، گندمان، شادگان، هورالهویزه، هورالعظیم و … اشاره کرد.

این سیاهه سیاه، هنگامی نگران کننده تر می شود که بدانیم وضعیت اغلب رودخانه های دایمی کشور هم در سال پیش رو، بسیار ناگوار بوده است که از آن جمله باید به کاهش شدید آب رودخانه کارون – که زمانی پرآب ترین رود ایران بود – اشاره شود؛ وضعیتی که سبب شده تا حدود یک میلیون نفر از نخل های پایاب این رودخانه در خرمشهر و اروندکنار در اثر شوری و خیز معکوس آب از خلیج فارس تلف شوند.

اما همه خبرهای بد تنها به خشکسالی و اثرات متأثر از آن محدود نمی شود! اگر به رغم مخالفت دکتر محمدباقر صدوق، سازمان حفاظت محیط زیست مجوز صدور و اکتشاف نفت در پارک ملی کویر و توسعه تأسیسات عسلویه را می دهد؛ اگر پارک ملی نایبند در برابر چشمان ریاست سازمان حفاظت محیط زیست، پرپر می شود؛ اگر بیش از یک ماه، ارزشمندترین پارک ملی کشور در گلستان می سوزد؛ اگر به بهانه انتقال لوله گاز بیش از هزاران درخت بلوط در دنا و با مجوز سازمان حفاظت محیط زیست قطع می شود؛ اگر شتاب سدسازی و طرح های انتقال آب، کماکان وضعیت پایاب اغلب رودخانه ها و جلگه های حاصلخیز کشور را بحرانی تر می کند؛ همه و همه نشانه آن است که محمدباقر صدوق نه تنها نتوانست از شیب منفی تخریب طبیعت ایران بکاهد؛ بلکه در مدت زمامداری او، بر شتاب این شیب هم شوربختانه افزوده گردید.

پدیدار شدن نشانه های فرونشست زمین در استان اردبیل، یورش به دیرینه ترین باغ گیاه شناسی ایران در نوشهر و نابودی ۱۱۲۹۵ اصله درخت در کمتر از ۷۰ دقیقه، سوختن ۴۰ هزار هکتار از رویشگاه های جنگلی ایران، مجوز احداث جاده در تالاب میانکاله، سقوط ۱۴ پله ای ایران در جدول شاخص عملکرد مقابله با تغییرات اقلیمی، پناه بردن پلنگ ها به دکل های برق فشار قوی، رکوردشکنی آلودگی هوا در تهران و چند کلانشهر دیگر ایران و … همه و همه نشان می دهد که نه طبیعت ایران و نه فعالان محیط زیستی اش، هرگز کابوس شومی به نام سال ۱۳۸۹ را فراموش نخواهند کرد! خواهند کرد؟

شعار جهانی سال ۲۰۱۱ ؛ جنگل ها برای مردم

شنبه, ۴ دی, ۱۳۸۹

در حالی به روزهای پایانی سال ۲۰۱۰ – سال جهانی تنوع زیستی – نزدیک می شویم که زیستمندان جانوری و گیاهی وطن روزگاران چندان خوشی را پشت سر نگذاشته اند. سالی که قرار بود دولت ها و نهادهای متولی محیط زیست آن ها، شیوه های مدیریتی خردمندانه و انعطاف پذیری را برگزینند تا روش های بهره برداری از هر سرزمین متناسب با توان اکولوژیکی آن سرزمین بنیان نهاده شود، سلامت و بقای جمعیت گونه های مختلف گیاهی و جانوری تضمین گردد و این روند سیری صعودی پیدا کند.

اما متأسفانه در این«سال جهانی تنوع زیستی» شاهد فاجعه بارترین رخدادهای انسان ساز در هر دو حوزه جانوری و گیاهی محیط زیست  بودیم. از آن پلنگ نگون بخت زخمی که برای فرار از دست شکارکشانی خطرناک بنام انسان، خود را به بالای دکل برق رسانده بود گرفته تا جنگل‌های شمال و غرب کشور که عمدتا” به خاطر امیال سودجویانه برخی نابخردان و طبیعت ستیزان بطور بی سابقه به آتش کشیده شدند. ماجرای تأسف آور تجاوز به موزه تاریخ طبیعی کشور(باغ گیاه‌شناسی نوشهر)، ظهور علائم بیابان زایی و خشکی دریاچه ارومیه، نابودی تالاب های بین المللی کشور، کاهش شدید ماهیان خاویاری در دریای مازندران، خشکی چاه ها و قنوات و قرار گرفتن در شرایط بحران آب، سدسازی های فاقد ارزیابی زیست محیطی و نابودی هزاران هکتار جنگل و برهم زدن رژیم اکولوژیکی رودخانه ها و مرگ هزاران جانور آبزی؛ و سرانجام آلودگی کم‌سابقه  هوا در پایتخت و چند شهر بزرگ کشور شواهدی است که نشان می‌دهد درختان و زیستمندان وطن سالی همراه با شادابی و سلامت را پشت سر نگذاشته اند.

با پایان یافتن«سال جهانی تنوع زیستی» مجمع عمومی سازمان ملل متحد سال ۲۰۱۱ را به عنوان«سال جهانی جنگل ها» معرفی کرده است. نقش غیرقابل انکار جنگل ها در ثبات اقلیم و محیط زیست و اینکه جنگل ها تأمین کننده سرپناه برای انسان ها و زیستگاه برای جانداران می باشند عمده ترین علل معرفی سال ۲۰۱۱ به عنوان«سال جهانی جنگل ها» بوده است. این نامگذاری به منظور ارتقاء سطح آگاهی‌های عمومی در ارتباط با مدیریت، حفاظت و توسعه پایدارجنگل‌ها صورت گرفته است. به منظور توجه دادن بیشتر به نقش و جایگاه مردم در مدیریت و حفاظت مشارکتی و توسعه پایدار جنگل‌ها، شعار«جنگل‌ها برای مردم» برای سال جهانی جنگل‌ها انتخاب شده است.

امید است در این سال؛ با ارتقائ جایگاه تشکیلاتی نهادهای متولی منابع طبیعی و محیط زیست کشور، تأمین تجهیزات سخت افزاری یگان های حفاظتی و ناوگان های اطفای حریق، همراهی و همکاری همه دستگاه های دست اندرکار امور  فرهنگی، آموزشی و اجتماعی و … برای ارتقای سطح آگاهی های عمومی جوامع محلی و جلب مشارکت جنگل نشینان و همچنین حمایت های ویژه قوای سه گانه کشور در همه زمینه های اعتباری، قانونی، حاکمیتی، قضایی و … شاهد رشد مدیریت و حفاظت مشارکتی محلی و توسعه پایدار جنگل های کشور باشیم و شادابی و پایداری سرزمین مادری و مردمانش سیری صعودی پیدا کند.

پی توشت:

ممنون از آقای عظیمی عزیز در کانون دوستداران محیط زیست دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی که زحمت ارسال لوگوی فارسی شده ی سال جهانی جنگل ها را کشیده اند؛

تالاب دهنو در بام ایران، در حال نابودی است !

یکشنبه, ۲ آبان, ۱۳۸۹

   با شتاب گرفتن مرگ تالاب ها در طبیعت وطن، این بار شاهد نابودی تالابی در بام ایران – بروجن هستیم.  رخداد تلخی که در این دیار جدی گرفته نشده و امروزه به رخدادی عادی بدل گشته است!

   تالاب در حال مرگ دهنو در فاصله ۲۰ کیلومتری شمال غربی بروجن و در پایاب حوضه آبخیز دشت های فرادنبه و سفیددشت واقع گردیده و به عنوان یکی از ظرفیت های ارزشمند گردشگری طبیعی، همواره از اهمیت و جایگاه ویژه ای در نزد مردمان شهرها و روستاهای اطراف برخوردار بوده است. این تالاب نگون بخت در منتهی الیه جنوب شرقی منطقه حفاظت شده(ذخیره گاه زیستکره) تنگ صیاد واقع شده و در کنترل روان آب های سطحی منطقه نقش به سزایی دارد.

   بر بنیاد بازدید روز گذشته و گفتگوهایی که با افراد محلی ساکن در آباد بوم های اطراف تالاب دهنو داشتم، کسی چنین اوضاع و احوال وخامت باری را برای این تالاب به یاد نداشته و شوربختانه به وضوح می شد پدیده شوم بیابان زایی و مرگ دهنو را مشاهده کرد، بی آنکه خبری از شناسه های حفاظت و پاسداری از این زیستگاه با ارزش به گوش برسد! انگار دهنو، سرزمینی فراموش شده بود و هیچگاه جائی در سبد اولویت های محیط زیست منطقه نداشته است.

ادامه مطلب»

هشدار برای آماده باش در تالاب گندمان

یکشنبه, ۱۴ شهریور, ۱۳۸۹

   در نوشتار پیشین از وضعیت بحرانی و خشکی بی سابقه ی امسال تالاب گندمان و سایه مرگی که بر روی آن گسترده شده و آرام و بی صدا آن تالاب بین مللی را به کام مرگ و نابودی می کشاند نوشتم، خشکی بی سابقه ای که تاکنون هیچ یک از ساکنین آبادی های اطراف به یاد نداشتند.

   در حالی شاهد این قحطی و بحران آب مرگبار در تالاب ارزشمند گندمان هستیم که این زیست بوم تنش فاجعه باری را در سال گذشته پشت سر گذاشته است. آتش سوزی گسترده ای که مهار و اطفاء کامل آن قریب به یک ماه طول کشید و نهادهای متولی به دلیل نداشتن تجهیزات سخت افزاری مناسب در مقابله با آن عاجز و درمانده بودند!

   در آن رخداد تلخ دیدیم که تنها آبگیرهای پراکنده در گستره ی تالاب بودند که توانستند آتش به عمق رفته را مهار کنند و از پیشروی آتش جلوگیری کنند. شرایط ویژه تالاب و ضخامت ۱۲ متری تورب ها (زغال سنگ نارس) سبب گردید به رغم مهار آتش سوزی سطحی، آتش به زیر رفته و با اندک بادی به سطح آمده و مجددا” شعله ور گشته و کار اطفاء را با مشکل مواجه سازد.

   در شرایط فعلی که پدیده های طبیعی – خشکسالی و افزایش درجه حرارت – و اقدامات نابخردانه انسانی – عدم رعایت حق آبه طبیعی تالاب، حفر چاه های مجاز و غیرمجاز و برداشت های بیش از حد مجاز آب جهت بخش کشاورزی، تغییر مسیر و بستر رودخانه آقبلاغ و جلوگیری از ورود آب چشمه ها به تالاب – وضعیتی به مراتب بحرانی تر و خشک تر از سال گذشته را برای گندمان رقم زده اند، خطر آتش سوزی بیش از سال گذشته این تالاب خشک و آسیب پذیر را تهدید می کند.

ادامه مطلب»

آیا از مهار گردوغبار معادن وطنی هم عاجز هستیم ؟!

جمعه, ۵ شهریور, ۱۳۸۹

   در حالی که مقامات عالی رتبه عراقی به دلیل وجود مشکلات بزرگ در کشورشان، محیط زیست را اولویت چهارم دولت شان می دانند و برای مهار ریزگردهای عربی و به خطر افتادن سلامت شهروندان ایرانی اظهار شرمندگی می کنند، به نظر می رسد طرف ایرانی هم قادر نباشد در کوتاه مدت کار چندانی برای مهار این بحران فرا منطقه ای و نجات شهروندانش در بیش از ۱۸ استان کشورش انجام دهد و بالغ بر ۱۳۰ میلیون هکتار از آسمان کشورش را از این بحران نفس گیر رهایی بخشد!

   همینطور که می دانید بر بنیاد نتایج پژوهش ها و تحقیقاتی که تاکنون صورت پذیرفته است به نظر می رسد منشاء اغلب این ریزگردها، تالاب های خشکیده و نابود شده در سرزمین عراق بوده که علاوه بر دولت ناکارآمد عراق، کشورهای منطقه – ترکیه، سوریه و ایران – نیر در ایجاد این کانون های تولید گرد و غبار مقصر و سهیم بوده اند. وضعیت برداشت کشورهای منطقه از «حق آبه» تالاب‌ها در مرز ایران و عراق در سال های اخیر استاندارد نبوده و چنین وضعیت بحرانی فرا منطقه ای رقم خورده است که هرکدام از کشورهای همسایه به شکلی در بروز آن نقش داشته‌اند.

   حال که مردمان بام ایران به یمن بالانشینی و فاصله با کانون های تولید گرد و غبار، تا حدود زیادی از اثرات زیانبار انسانی و محیط زیستی این پدیده در امان مانده اند، اما استقرا معدن شن و ماسه و عدم رعایت استانداردهای فنی و زیست محیطی سبب گردیده است بام ایران نشینان هم مجبور شوند با همان وضعیت بحرانی حاکم بر فضای مناطق مرزی کشور روبرو گردند!

ادامه مطلب»

اردوی پاکسازی کوهنوردان در تالاب چغاخور

یکشنبه, ۱۷ مرداد, ۱۳۸۹

   کوهنوردان چهارمحال و بختیاری در یک برنامه زیست محیطی اقدام به پاکسازی منطقه ی گردشگری تالاب بین المللی چغاخور نمودند. این حرکت نمادین با حضور اعضای گروه های کوهنوردی فراز و دامون شهرکرد و با همراهی برخی خانواده ها در روز جمعه – مورخ ۱۵/۵/۱۳۸۹ –  انجام پذیرفت. در این حرکت فرهنگی ورزشی بر ترویج فرهنگ عمومی حفاظت از زیست بوم ها و ضرورت توجه بوم گردان طبیعت دوست به این تالاب زیبا تأکید گردید.

   نکته قابل تأمل در این اقدام کم نظیر – که در گذشته کمتر شاهد چنین رخدادهایی در سرزمین بختیاری بوده ایم – این است که به رغم دعوت قبلی از شهرداری ها و دهیاری ها و اداره حفاظت محیط زیست منطقه و بعضی دستگاه های دولتی، شوربختانه این حرکت جدی گرفته نشده و استقبال درخور و سزاواری از این اقدام زیست محیطی گروه های کوهنوردی استان به عمل نیامده است.

   به رغم آنکه تالاب چغاخور سال ها است به عنوان یکی از مهمترین ظرفیت های طبیعت گردی در بام ایران مطرح بوده و در محاسبات اقتصادی و اشتغال زایی منطقه لحاظ می گردد، اما متأسفانه تاکنون زیرساخت‌های لازم ً برای چنین هدفی مهیا نشده است. عدم وجود سطل های زباله و مشخص نبودن محل جمع آوری زباله های پلاستیکی در منطقه گردشگری حاشیه تالاب و همچنین عدم تقبل مسئولیت حمل و دفن بهداشتی این زباله ها توسط دستگاه ها و نهادهای متولی، سبب بوجود آمدن مناظر تأسف آور ناشی از پخش زباله در کنار این تالاب زیبا گردیده است.

ادامه مطلب»

ورود خرگوشی و خروج لاک پشتی گاومیش ها از تالاب گندمان !

چهارشنبه, ۳۰ تیر, ۱۳۸۹

   نزدیک به یک ماه پیش  تعدادی گاومیش موطن خود – استان خوزستان – را ترک کرده و بدون هیچ مانعی، خیلی سریع به تالاب زخمی گندمان وارد شدند. سر انجام این ورود غیرقانونی که با واکنش اهالی روستاهای اطراف تالاب، فعالان محیط زیست، رسانه ها و مسئولین محلی مواجه گردیده بود، آن شد که گاومیش ها هر چند به صورت لاک پشتی، اما بالاخره پس از گذشت بیش از یک ماه مجددا” به موطن خود برگردانده شوند!

   فشارهای زیاد – از جمله عدم رعایت حق آبه، آتش سوزی طولانی مدت سال گذشته، چرای مفرط  و … – که این سالها بر تالاب گندمان تحمیل شده است، پوشش گیاهی این زیستگاه را با افت شدید کمی و کیفی مواجه ساخته و فشار دام سبک و سنگین روستاهای اطراف را به بالاتر از آستانه تحمل تالاب رسانده است. حضور دام بیش از ظرفیت در گندمان – که سالهاست از آستانه تحمل تالاب نیز گذشته است – سبب می گردد هر ساله از قدرت خودترمیمی این زیستگاه نگون بخت کاسته شود.

   هر چند تلاش های همه‌ی مسئولین محلی، مقامات استانی، شخصیت‌های قضایی و انتظامی و حتا مردم ساکن در آباد‌ی‌های اطراف گندمان در ماجرای خروج گاومیش ها از تالاب زخمی گندمان در خور تحسین و قدر دانی بوده است، اما سؤال اساسی این است که چگونه اجازه داده شده است این گاومیش ها، آسان و بی خیال و بدون اخذ مجوزهای لازم وارد تالاب شوند؟ و با این ورود آسان، ضمن لگدمال کردن یک ماهه این تالاب تحت فشار، بخش عمده ای از توان و وقت ادارات محیط زیست و منابع طبیعی و دستگاه های قضایی و انتظامی محل را صرف ماجرای اخراج آن گاومیش ها نمایند؟

گاومیش ها در تالاب کم جان گندمان!

یکشنبه, ۱۳ تیر, ۱۳۸۹

   در چند روز اخیر برخی از اهالی تالاب گندمان با نگارنده تماس گرفته و نگران حضور غیر قانونی یک گله گاومیش غیر بومی در تالاب می باشند. هرچند بر این دوستداران طبیعت پوشیده نیست که صاحبان این گاومیش ها با هماهنگی و همکاری چند نفر هم ولایتی سودجو و فرصت طلب از خوزستان به گندمان آمده اند!

   آن دلسوزان گندمان که شاهد کم آبی و آتش سوزی سال گذشته و چرای مفرط هر ساله در تالاب بین المللی و منحصر به فردشان می باشند، از این فشار مضاعف که منجر به تخریب بیشتر تالاب گشته و عرصه را بر دامهای شان تنگتر می کند سخت برآشفته اند و از اداره محیط زیست خواستار اخراج این گاومیش ها از تالاب می باشند.

   نزدیک به ۱۰ روز پیش موضوع را به اطلاع دوستان مان در اداره کل محیط زیست استان رساندم و بر وضعیت نابسامان گندمان – که ناشی از خشکسالی و عدم رعایت حق آبه و آتش سوزی گسترده سال گذشته و چرای مفرط می باشد – تأکید کردم و متعاقبا” خبر پیگیری های قضایی اداره کل محیط زیست استان برای اخراج این گله گاومیش را به اطلاع اهالی تالاب گندمان رساندم.

   اما این روزها برخی از اهالی تالاب گندمان با ابراز نگرانی سؤال می کنند به چه دلایلی محیط زیست استان تاکنون موفق به اخراج گاومیش ها و کاهش فشار چرا بر تالاب نشده است!؟

   امیدوارم همکاران سخت کوش مان در محیط زیست استان هرچه سریعتر به این دل نگرانی اهالی دلسوز تالاب گندمان پایانی خوش بدهند.

روزنامه پول به مرخص رفت یا به مرخصی اش بردند !؟

جمعه, ۲۸ خرداد, ۱۳۸۹

   تنها روزنامه‌ی کشور که دارای یک صفحه کامل محیط زیستی در سه روز از هفته بود، ظاهرا” بنابر تصمیم شورای سیاستگذاری آن روزنامه موقتا” به مرخصی رفته است و آن شورا اظهار امیدواری کرده است که هر چه زودتر انتشار پول به روال عادی برگردد!

   پول که در نخستین شماره مجازی‌اش با «ته کشیدن سفره های آب زیرزمینی» رونمایی شده بود مهلت پیدا نکرد در آخرین صفحه اش به «برنامه های روز مقابله با بیابان زایی و کاهش اثرات خشکسالی» بپردازد!

   امید اینکه تصمیم شورای سیاستگذاری تنها دلیل وقفه در انتشار روزنامه باشد و بهانه تنوع بخشی و بازنگری، سبب ارتقای کیفی صفحه کامل محیط زیستی این روزنامه شود و به زودی شاهد انتشارش باشیم و این محرومیت خوانندگان محیط زیستی به درازا نکشد!